مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
مطالعه میان رشته ای
حوزه های تخصصی:
تامل در نحوه مواجهه ملاصدرا با طریق بخشی فیلسوفان و متکلمان و سلوک ذوقی عرفا در حل مسائل الهیاتی روش شناسی حکمت متعالیه را مورد چالش قرار می دهد و بحث و ذوق از نظر ملاصدرا دو رهیافت کسب معرفتند و اخذ هر یک از آنها مشروط به شرایط خاص است هر دو فرایند دارای مراتب و نیز دارای نتایج واحدند و آنها را باید به عنوان گرایش فطری در حقیقت جویی به کار بست دامنه و گستره هر یک و نیز شرایط خاص آن دو متفاوتند نقد پذیری و ضابطه پذیری از دیگر مواضع خلاف و تمایز این دو روی آورد است تحلیل دیدگاه ملاصدرا در ماهیت بحث و ذوق و نیز تمایز و تشابه آن دو نشان می دهد که وی هر دو را مراحلی از یک سلوک علمی می داند به گونه ای که یکی را باید مکمل دیگری دانست الگوی وی برای این تلفیق مطالعه میان رشته ای است
از کثرت گرایی تا جهان شمولی معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبیت گرایی را لازمه کثرت گرایی معرفتی می انگارند. چنین تلقی می شود که آن ریشه در نیمه دوم عصر مدرنیته دارد و تفسیر کانتی – بویری از توسعه علم به چنین بحرانی انجامیده است. فایرابند را به دلیل افشا کردن این بحران بدعت گذار خوانده اند. کثرت گرایی برامده از نظریه زمینه مندی معرفت و تجارب بشری است و آثار آن در زمینه های معرفت اخلاق دین و سیاست تهدیدی است که به نسبیت انگاری و آنارشیسم در اندیشه منجر می شود. برای پیش گیری و درمان این آفت مواضع مختلفی اتخاذ شده است از جمله برگشت به تفکر سنتی . این تحقیق بر آنست که کثرت گرایی روش شناختی می تواند تحویل نگری و نیز نسبیت انگاری ب«آمده از کثرت گرایی معرفتی را با حفظ زمینه مندی معرفت پیشگیری و درمان کند کثرت گرایی را از تهدید به فرصت تبدیل و جهان شمولی معرفت را تضمین کند کارایی این دو الگو مشروط به سه امر زبان مشترک توان و هوش هیجانی محقق در مواجهه با دیدگاه های رقیب و قواعد منطقی تعامل رشته هاست.
جایگاه دانش سیاسی در برنامه های آموزشی دورة کارشناسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان رشته های اصلی علوم انسانی پیوندهای دانشی عمیقی میان علم تاریخ و علم سیاست وجود دارد. نه تنها در بسیاری از حوزه های تاریخ معاصر بلکه حتی درباره ی گذشته های دوردست تر نیز می توان این پیوندها را از نظر موضوعی، معرفتی و روشی نشان داد. کاربرد فراوان واژگان، مفاهیم و موضوعات خاص علم سیاست در مباحث تاریخی از ویژگی های تعامل این دو علم است. پیوندهای این دو حوزه ی دانشی را می توان از زاویه های گوناگون بررسی کرد اما آن چه محور اصلی این مقاله را شکل می دهد بررسی چگونگی و کاربست واژگان و مفاهیم دانش سیاست در برنامه های آموزشی مقاطع کارشناسی رشته ی تاریخ از بدو تأسیس این رشته تا امروز است. نگارنده با روش توصیفی- تبیینی می کوشد این نسبت ها را از منظر پیوند دانش تاریخ و دانش سیاست در سرفصل های برنامه ی آموزشی رشته ی تاریخ مورد ارزیابی قرار دهد و با روش تحلیل محتوا بسامد و فراوانی این مفاهیم را بسنجد. نتیجه این تحقیق گویای افزایش تدریجی حجم درس های هم پیوند با دانش سیاست و کاربرد واژگان و مفاهیم سیاسی در برنامه ی آموزشی رشته ی تاریخ است.
ارزیابی جایگاه مباحث علوم اجتماعی در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پس از سرخوردگی از تخصص گرائی افراطی و ظهور خلاءهای بزرگ در مرز دانش های مختلف، مطالعات بین رشته ای رونق فزاینده ای یافته است. اکنون در پرتو این نوع مطالعات می توان پیوندهای عمیقی میان رشته تاریخ و رشته های دیگر علوم انسانی به ویژه با علوم اجتماعی از نظر موضوعی، معرفتی و روشی برقرار کرد. تا چند دهه پس از تأسیس رشته تاریخ هیچ درسی با رویکرد تاریخ اجتماعی به درون برنامه های آموزشی رشته تاریخ راه نیافت. بنابراین، مساله این است که تعاملات دانش تاریخ با علوم اجتماعی در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ از ابتدا تا کنون چگونه نگریسته شده و این تعامل در گذر زمان چگونه تحول یافته و چه عواملی در شکل دادن به آن مؤثر بوده است؟ نگارنده با روش توصیفی- تبیینی می کوشد نسبت دانش تاریخ و دانش اجتماعی را از حیث کاربست مفاهیم و مباحث خاص علوم اجتماعی در سرفصل های برنامه ی آموزشی رشته ی تاریخ مورد ارزیابی قرار دهد و با سنجش و تحلیل بسامد این مفاهیم، جنبه ای از این تعامل را نشان دهد. نتیجه این تحقیق گویای آن است که جایگاه دانش اجتماعی در روند برنامه ریزی آموزشی رشته ی تاریخ به ویژه پس از استقلالش از جغرافیا تا امروز در پی هر بازنگری همواره روندی رو به رشد یافته است چنان که در آخرین بازنگری که در سال 1375 صورت گرفت حجم درس های هم پیوند با دانش اجتماعی و کاربرد واژگان و مفاهیم علوم اجتماعی به بالاترین حد افزایش یافت.
کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه اختلال های یادگیری ویژه: مطالعه میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر از طریق مطالعه مروری نظامند و کلیدواژه های تخصصیAssistive technology، Instructional Technology، Learning Technology در حوزه اختلال های یادگیری ویژه و با استفاده از کلیدواژهای Learning Disability، Specific Learning Disabilities، Reading disorders or Dyslexia، Dysgraphia or written expression، Dyscalculia در پایگاه های اطلاعاتی شامل Pupmed، Springer، Scopus، ProQuest، Elsevier، Science direct، Google Scholar، Magiran بین سال های 2017-1995 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از بین 52 مقاله پژوهشی انتخاب شده، پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال نوشتن از بیشترین فراوانی (با تعداد 26) برخوردار است، و کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال ریاضیات 17 بار و در اختلال خواندن 12 بار مورد پژوهش قرار گرفته اند. در این راستا، مطالعات آزمایشی (با 79 درصد) بیشترین فراوانی را در بین انواع مطالعات دارند. نرم افزارهای آموزشی طراحی شده (با فراوانی 29) پرکاربردترین تکنولوژی کمکی جهت استفاده برای افراد دارای اختلالات یادگیری ویژه است. نرم افزار پردازشگر کلمه (با فراوانی 6)، تکنولوژی بازشناسی گفتار (با فراوانی 6)، نرم افزار پیش بینی کلمه (با فراوانی 5)، نرم افزارهای متن به گفتار، گفتار به متن، چک کننده های املاء، و ابزارهای طراحی و سازماندهی (هر کدام با فراوانی 3)، تکنولوژی مبتنی بر اینترنت (با فراوانی 2)، و دیکشنری (با فراوانی 1) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند
کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه: مطالعه بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه مروری نظامند کاربرد تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های شدید و چندگانه بود. در این راستا، با استفاده از کلیدواژه های تخصصی تکنولوژی کمکی، تکنولوژی آموزشی، و تکنولوژی یادگیری در حوزه نارسایی های چندگانه و شدید، و جستجوی آنها در پایگاه های اطلاعات پژوهشی تخصصی ایران و جهان در بین سال های 2017-1996 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. از بین مقالات پژوهشی انتخاب شده، پژوهش های انجام شده در ارتباط با کاربرد تکنولوژی کمکی در اختلال های چندگانه از بیشترین فراوانی (با تعداد 32) برخوردار است، و کاربرد تکنولوژی کمکی در آسیب ارتوپدی، در اختلال نابینایی-ناشنوایی، و در آسیب مغزی ناشی از ضربه به ترتیب 4، 2، و 1 بار مورد پژوهش قرار گرفته اند. همه پژوهش های انجام شده از نوع طرح های تک آزمودنی هستند. تکنولوژی های مبتنی بر میکروسوئیچ (با فراوانی 16) پرکاربردترین تکنولوژی کمکی جهت استفاده برای افراد دارای نارسایی های چندگانه است. ترکیب برنامه های نرم افزاری و تکنولوژی میکروسوئیچ (با فراوانی 9)، برنامه های نرم افزاری (با فراوانی 7)، تکنولوژی های ارتباط اجتماعی (با فراوانی 5)، و ترکیب تکنولوژی ارتباط اجتماعی و میکروسوئیچ (با فراوانی 2) به ترتیب در اولویت های بعدی قرار دارند. مراکز استثنایی یا توانبخشی پرکاربردترین موقعیت کارآموزی است که در 19 پژوهش (48.71 درصد) مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، سنجش انفرادی آزمودنی ها قبل از انتخاب تکنولوژی کمکی ( در 38.46 درصد پژوهش ها)، مشارکت خانواده ( در 79.49 درصد پژوهش ها)، و پشتیبانی مداوم برای آزمودنی ها ( در 89.74 درصد پژوهش ها) مورد توجه قرار گرفته است. نتایج همه پژوهش های انجام شده حکایت از اثربخشی مثبت تکنولوژی کمکی در نارسایی های چندگانه دارند. غالب پژوهش های شواهد-محور از تکنولوژی کمکی و تاثیر آن بر روی افراد دارای نارسایی های چندگانه حمایت می کنند، استفاده و کاربرد تکنولوژی کمکی می تواند به افراد دارای نارسایی های چندگانه در ارتقای یادگیری تحصیلی، مهارت های اجتماعی، و زندگی مستقلانه کمک کند. در ایران طراحی برنامه های تکنولوژی کمکی در حوزه نارسایی های چندگانه و ارزیابی اثربخشی آن بر روی این گروه از افراد ضروری است.
رابطه دانش اقتصاد با دانش تاریخ در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکست تخصص گرائی افراطی و ظهور خلاءهای بزرگ در مرز دانش های همجوار، مطالعات بین رشته ای را گریزناپذیر ساخته است. تاریخ در زمره آن دسته از رشته های دانشگاهی است که از ظرفیت های بالای میان رشته ای با سایر رشته های علوم انسانی برخوردار است. از همین رو، می توان پیوند عمیقی میان رشته تاریخ با علم اقتصاد از نظر موضوعی، معرفتی و روشی برقرار کرد. تا چند دهه پس از تأسیس رشته تاریخ هیچ درسی با رویکرد علم اقتصاد به درون برنامه های آموزشی رشته تاریخ راه نیافت. بنابراین، مساله این است که تعاملات دانش تاریخ با علم اقتصاد در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ از ابتدا تا کنون چگونه نگریسته شده و این تعامل در گذر زمان چگونه تحول یافته و چه عواملی در شکل دادن به آن مؤثر بوده است؟ نگارنده با روش توصیفی- تبیینی می کوشد نسبت دانش تاریخ و علم اقتصاد را از حیث کاربست مفاهیم و مباحث خاص علم اقتصاد در سرفصل های برنامه آموزشی رشته تاریخ مورد ارزیابی قرار دهد و با سنجش و تحلیل بسامد این مفاهیم، جنبه ای از این تعامل را نشان دهد. نتیجه این تحقیق گویای آن است که جایگاه علم اقتصاد در روند برنامه ریزی آموزشی رشته ی تاریخ به ویژه پس از استقلالش از جغرافیا تا امروز در پی هر بازنگری همواره روندی رو به رشد یافته است. هرچند در فضای پس از انقلاب و متأثر از آموزه های انقلاب فرهنگی این پیوند کاهش یافت اما در آخرین بازنگری که در سال 1375 صورت گرفت حجم درس های هم پیوند با دانش اقتصاد و کاربرد واژگان و مفاهیم آن افزایش چشمگیری یافت.
موانع ترمینولوژیک همکاری میان رشته ای تاریخ با مطالعات قرآنی و راهکار برون رفت از آن
حوزه های تخصصی:
در یک سازوکار میان رشته ای، تعاملی در سه بعد اصطلاح شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی می بایست رخ دهد. ناظر به ترتیبی که در میان این سه بعد وجود دارد، می بایست که تمامی گام ها به درستی برداشته شود؛ زیرا بروز خطا در هر بخش قابلیت تسری به گام های دیگر را داشته و در نهایت موجب شکل گیری پیوندهایی غیراصولی در یک مطالعه میان رشته ای می شود. از میان سه سطحی که به آن ها اشاره شد؛ موفقیت در رسیدن به زبانی مشترک، اصلی ترین مسئله ای است که در همان آغازین گام های یک مطالعه میان رشته ای می بایست مدنظر قرار بگیرد. چرا که عدم توفیق در این زمینه موجب شکل گیری برداشت هایی مختلف از مفاهیم می شود و بدین سبب شاهد پیشروی پژوهش تا مرز نافهمی برای خوانندگان اهل فن می گردیم؛ بررسی اصطلاح «تاریخ» و درک های مختلفی که از آن در گفتمان های مختلف وجود دارد می تواند نمونه ای روشن برای تبیین این موضوع به حساب بیاید؛ در بسیاری از مواقع تلقی قرآن پژوهان مخصوصا عالمانی که در دوران حاضر قرار دارند از اصطلاح «تاریخ» با تلقی مورخ متفاوت است. این تلقی متفاوت به صورت مستقل سوء تفاهم هایی جدی را پدید می آورد که گاهی موجب بی اعتباری یک پژوهش قرآنی تاریخی نزد اهل تاریخ می شود. این پیشامد حاکی از نیازمندی دوباره به بازخوانی اصطلاح «تاریخ» و رسیدن به درکی مشترک از آن است. بدین سبب مقاله پیش رو قصد دارد با روش گفتمان کاوی معانی تاریخ، اولاً، ناهمگونی این اصطلاح را نشان داده و بدین نحو مانعی که در تعامل میان رشته ای تاریخ و مطالعات قرآنی وجود دارد را تبیین کند و ثانیاً، با ارائه راهکاری اصطلاح شناختی تلاشی در جهت از میان بردن این اختلافات کند.
نگاهی میان رشته ای به برنامه ریزی استراتژیک آموزش عالی با محوریت برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۲
7 - 34
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی برنامه ریزی استراتژیک و فرایندهای آن در آموزش عالی با تمرکز بر برنامه های درسی آموزش عالی به صورت میان رشته ای اجرا شد. در این رابطه با رویکرد توصیفی – تحلیلی و بر اساس پژوهش های انجام گرفته در این زمینه و تعمق بر مفاهیم و متون علمی، با هدف جهت دهی به پژوهش های آینده، چهارچوب مفهومی ارائه شد. با توجه به ماهیت کیفی پژوهش، داده ها در این روش به صورت باز و با استفاده از روش فرایند چرخه ای تحلیل گردآوری شد. نتایج به دست آمده نشان داد چرخه ترسیمی برنامه ریزی استراتژیک برنامه درسی محور به طور مستمر به گونه ای متعامل از مطلوبیت راهبردی، تحلیل راهبردی و راه یابی راهبردی در عرصه محیط آموزش عالی و در سطحی گسترده تر، محیط کلان در ابعاد و عناصر مختلف مورد توجه است. به عبارتی، توجه به برنامه های درسی آموزش عالی بر اساس پویایی های محیطی و با ترسیم مأموریت و چشم انداز مناسب، ضمن توجه به تهدیدها و فرصت های پیش رو ضرورت برنامه ریزی مناسب برای اجرای استراتژی مورد نظر را محقق می کند. تحقق چنین مهمی، پاسخگویی متناسب با مقتضیات محیطی، خلق و توسعه دانش، انسجام و رشد مناسب در جهت اثربخشی برنامه های درسی متناسب با پویایی ها و قابلیت های محیطی را فراهم می سازد.
نگاشت بین رشته ای پیکره دانش عاملیت؛ گامی به سوی درک عاملیت کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاملیت کارآفرینانه، که به توانایی افراد در شناسایی و بهره برداری از فرصت های کسب وکار و خلق ارزش جدید اشاره دارد، مفهومی چندوجهی است که لازمه شناخت آن استفاده از رویکرد میان رشته ای و ادغام دیدگاه های مختلف است. اتخاذ این روش در گام اول نیازمند شناخت پیکره دانش عاملیت و انتخاب رشته های مرتبط است، که در این مقاله با روش تحلیل علم سنجی انجام می شود. 18060 مقاله به زبان انگلیسی از پایگاه داده WOS انتخاب و تحلیل شد. تحلیل هم استنادی منابع، 5 خوشه اصلی جامعه شناسی، سازمان و مدیریت، تئوری نمایندگی، عصب شناختی/علوم شناختی، و روان شناسی را نشان داد. تحلیل هم استنادی نویسندگان 7 خوشه رهبران نظری را معرفی کرد. تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و روند زمانی نشان داد که مفاهیمی مانند نظریه نمایندگی، عاملیت انسانی، دوگانه ساختار-عاملیت ریشه در دهه های 70 و 80 میلادی دارند، درحالی که مفاهیم جدیدتری مانند عاملیت معلم و عاملیت کارآفرینانه اخیراً به وجود آمده اند. یافته ها نشان داد که مفهوم عاملیت بسته به نوع رشته مورد مطالعه، معانی متفاوتی را به ذهن متبادر می کند. در علم اقتصاد و حقوق، در معنای «نمایندگی و رابطه اصیل-وکیل» کاربرد دارد. در مدیریت دولتی و علوم سیاسی، به معنای «سازمان یا کسب وکاری» است که فعالیتی را برای دیگری انجام می دهد. در فلسفه، جامعه شناسی، روان شناسی، آموزش، علوم شناختی و عصب شناسی به معنای «ظرفیت، شرایط یا حالت انجام عمل یا اعمال قدرت» است و به «توانایی انسان برای انجام اعمال آگاهانه و هدفمند» اشاره دارد. در نهایت برای مطالعه عاملیت کارآفرینانه در سطح فردی، مطالعه بین رشته ای روان شناسی و علوم اجتماعی پیشنهاد می شود.