مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اختلال های یادگیری
حوزه های تخصصی:
برتری طرفی یکی از شاخص های
تحول مغز طبیعی است و در آسیب های تحولی مغز این شاخص تغیر می کند. هدف پژوهش حاضر
بررسی الگوی جانبی شدن در کودکان با و بدون اختلال های یادگیری بود.
پژوهش
حاضر از
نوع علمی- مقایسه ای بود. در این مطالعه 20 کودک مبتلا با
اختلال های یادگیری از بین
کودکان مراجعه کننده به کلینیکدرمان اختلال های
یادگیری در شهر تهران انتخاب شدندو 20 کودک عادی از لحاظ سن و
هوشبهر با گروه آزمایش همتا شدند.همه
شرکت کنندگان با استفاده از آزمون شنود دو گوشی و آزمون ضربه زدن مورد ارزیابی
قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های تی مستقل، تی وابسته و
همبستگی مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج نشان داد که در هر
دو گروه گوش راست نسبت به گوش چپ برتری دارد اما میزان این برتری در کودکان دارای
رشد عادی به طور معناداری بیشتر از گروه آزمایش بود.نتایج هیچ گونه
همبستگی بین عامل های برتری دستی و طرفی شدن زبان نشان نداد.بر اساس یافته های پژوهش حاضر
نتیجه گیری می شود که در کودکان با اختلال های یادگیرینارسایی هایی
در جانبی شدن مغز وجود دارد.
مقایسه عملکرد کودکان با و بدون اختلال های یادگیری در مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد دانش آموزان با و بدون اختلال های یادگیری در مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. از این رو با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 45 دانش آموز دارای اختلال های یادگیری با 45 نفر دانش آموز بدون اختلال یادگیری پرسش نامه داده های جمعیت شناختی و مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان را تکمیل کردند. داده ها با آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. کودکان با و بدون اختلال های یادگیری در نمرات کل تراز شده وکسلر، خرده مقیاس کلامی و خرده مقیاس عملی از لحاظ آماری تفاوت معنا داری با هم داشتند. توان خالص خرده مقیاس های کلامی و عملی مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان در تشخیص دو گروه به ترتیب برابر با 84/0 و 56/0 بود. افزون بر این، عملکرد دو گروه به تفکیک در خرده مقیاس های اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی به طور معناداری متفاوت بود و این خرده مقیاس ها توان مطلوبی در تشخیص دو گروه از هم داشتند. بنابراین می توان بیان کرد که مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان قابلیت استفاده در تشخیص افتراقی کودکان با و بدون اختلال های یادگیری را دارد و با تهیه ی فهرست تشخیصی اختلال های یادگیری مبتنی بر مقیاس وکسلر به خصوص با تمرکز بر پنج خرده مقیاس اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی می توان برای تشخیص اختلال های یادگیری اقدام کرد.
مقایسه کارکردهای اجرایی کودکان مبتلاء به ناتوانی یادگیری ریاضیات با کودکان دارای ناتوانی خواندن، نوشتن و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مشکلات تحصیلی و به ویژه مشکلات ویژه یادگیری در کودکان توجه زیادی به خود جلب کرده است. یکی ازابعاد مورد توجه بررسی ویژگی های نوروسایکولوژیک در این کودکان است. هدف این پژوهش مطالعه کارکردهای نوروسایکولوژیک مورد سنجش آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین (WCST) (انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، زمان، کوشش الگوی اول) در کودکان دارای دارای ناتوانی یادگیری در ریاضیات و مقایسه آنان با کودکان عادی و با کودکان دارای انواع دیگر ناتوانی های یادگیری بود. روش: برای این منظور، چهار گروه کودکان (یک گروه دانش آموزان عادی و سه گروه از مبتلایان به ناتوانی یادگیری ریاضیات، خواندن و نوشتن) از کودکان ارجاع شده به مرکز آموزش کودکان دارای مشکلات ویژه یادگیری به روش هدفمند انتخاب گردید. نرم افزار آزمون WCST بر روی گروه های نمونه اجرا گردید و نتایج با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان دارای اختلال ریاضی و عادی در انعطاف پذیری شناختی، درجامانی، و کوشش الگوی اول، تفاوت معناداری داشتند. همچنین کودکان دارای ناتوانی ویژه در ریاضیات به همان اندازه کودکان دارای ناتوانی در خواندن در کارکردهای اجرایی بدکارکردی داشتند ولی این دو گروه در مقایسه با کودکان دارای ناتوانی در نوشتن بدکارکردی بیشتری نشان دادند. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که نیمرخ کارکردهای اجرایی دانش آموزان مبتلا به یادگیری از نوع ریاضیات و ناتوانی های یادگیری نوشتن و عادی متفاوت، ولی با مبتلایان به ناتوان در خواندن مشابه است.
فراتحلیل نقش جنسیت و سن آزمودنی ها بر اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی اختلال های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج پژوهش های مختلف و دستیابی به یک نتیجه ی کلی در خصوص اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلال های یادگیری و نیز تعیین نقش جنسیت و سن آزمودنی ها در میزان اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلالات یادگیری؛ با استفاده از روش فراتحلیل به انجام رسید. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه ی مطالعات انجام شده و دسترس در خصوص اثربخشی مداخلات آموزشی، درمانی و روان شناختی بر انواع اختلال های یادگیری(اعم از نارساخوانی، نارسانویسی و اختلال ریاضی) بود که پس از اعمال ملاک های ورود و خروج در مجموع 128 پژوهش به عنوان نمونه انتخاب گردید. از این مطالعات تعداد 623 اندازه اثر استخراج گردید و با استفاده از نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد ، اندازه اثر ترکیبی اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلال های یادگیری در هر دو مدل ثابت و تصادفی معنادار میباشد (001/0P≤) و بر اساس ملاک های تفسیری مقداری بزرگ ارزیابی گردید. همچنین نتایج فرارگرسیون و آزمون تی مستقل نشان داد تاثیر سن و جنسیت به عنوان متغیرهای تعدیل کننده معنادار نمی باشد (001/0P≥). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد مداخلات آموزشی ودرمانی که در مطالعات اولیه پژوهش حاضر به کار گرفته شده است از اثربخشی بسیار مناسبی برخوردار بوده اند و متغیرهای جنسیت و سن آزمودنی تاثیری بر میزان اثربخشی مداخلات ندارد.
حساسیت، ویژگی و نقطه برش مقیاس تجدیدنظرشده هوشی وکسلر کودکان در تشخیص اختلال هاي یادگیري(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین حساسیت، ویژگی و نقطه برش مقیاس تجدیدنظرشده هوشی وکسلر کودکان ( WISC-R ) در تشخیص اختلال های یادگیری بود. روش : در یک طرح توصیفی- مقطعی با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از پایه های سوم تا پنجم دبستان های استان سمنان، 45 دانش آموز مبتلا به اختلال های یادگیری و 45 دانش آموز سالم به پرسش نامه های داده های جمعیت شناختی، WISC-R و فهرست تشخیصی اختلال های یادگیری بر پایه DSM-IV-TR پاسخ دادند. داده ها با کاربرد منحنی ROC تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان داد نمره کل 89 با حساسیت 1/71 درصد و ویژگی 6/95 می تواند دو گروه مبتلا و سالم را در 1/94 درصد موارد تمیز دهد (05/0> p ). در دو بخش کلامی و غیرکلامی نیز به ترتیب نمره 44 با حساسیت 4/84 درصد و ویژگی 7/86 درصد و نمره 44 با حساسیت 4/44 درصد و ویژگی 3/93 درصد می تواند دو گروه را به ترتیب در 4/86 درصد و 87 درصد موارد تمیز دهد (05/0> p ). نتیجه گیری : مقیاس WISC-R با نقاط برش مشخص، دارای قابلیت به کارگیری در تشخیص کودکان مبتلا به اختلال های یادگیری است.
مقایسه توانایی سازمان دهی زمانی در کودکان دچار اختلال های یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین توانایی سازمان دهی زمانی دیداری و شنیداری در کودکان دچار اختلال یادگیری در مقایسه با کودکان عادی صورت گرفت. روش: روش پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه سوم تا ششم مقطع ابتدایی ارجاع داده شده به مراکز اختلال های یادگیری پیشتاران و فرزانگان شهرستان سقز به تعداد 400 نفر و نیز 2500 دانش آموز عادی مدارس ابتدایی در سال 1393 بود. تعداد 28 کودک دچار اختلال یادگیری به صورت در دسترس و 41 کودک عادی به صورت تصادفی از دو مدرسه پسرانه وحدت و دانش و دو مدرسه دخترانه استقلال 2 و الزهرا به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون ضرب آهنگی استامباک 1960 بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد کودکان دچار اختلال های یادگیری در مقایسه با کودکان عادی از توانایی سازمان دهی زمانی شنیداری و دیداری پایین تری برخوردارند. نتیجه گیری: با توجه به سازمان دهی زمانی شنیداری و دیداری پایین تر کودکان دچار اختلال های یادگیری نسبت به کودکان عادی پیشنهاد می شود برنامه های مداخلاتی جهت بهبود سازماندهی زمانی کودکان دچار اختلال های یادگیری طراحی و همچنین در به کارگیری مداخله ها و راهبردهای درمانی برای این کودکان به این تفاوت ها توجه شود.