فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۹۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف:یادگیری مشاهده ای یا الگودهی از ابزارهای مهم اکتساب و یادگیری مهارت های جدید است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر دو روش آموزش مشاهده ای بر میزان اکتساب و یادداری یک مهارت جدید در کودکان دارای اختلال اتیسم بود. روش:روش این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون و آزمون یادداری بود. 12 کودک دارای اختلال اتیسم شهرستان دره شهر به روش در دسترس انتخاب و به دو گروه 6 نفری تقسیم شدند. در جلسات تمرین، گروه الگودهیِ فرد ماهر زنده، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر، اجرای مهارت را توسط یک فرد ماهر از طریق فیلم ویدئویی تماشا کردند. تکلیف شرکت کنندگان اجرای پرتاب از بالای شانه به سمت سیبل ترسیم شده روی زمین بود. بعد از آخرین جلسه، آزمون اکتساب و 24 ساعت بعد از آزمون اکتساب، آزمون یادداری که هر کدام شامل 10 کوشش بود، اجرا شدند. یافته ها:نتایج نشان داد هر دو گروه در پس آزمون و یادداری مهارت ملاک پیشرفت معناداری داشتند. دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون نشان دادند (5 0/0 ≥ P) و گروه الگودهی ویدئویی فرد ماهر برتر از گروه نمایش الگوی ماهر زنده اجرا کردند. لیکن در آزمون یادداری دو گروه تفاوت معنی داری با هم نشان ندادند (5 0/0 < P). با این حال گروه مشاهده الگوی ماهر ویدیویی در پس آزمون و یادداری اجرای بهتری داشت. نتیجه گیری:یافته های حاضر نشان داد الگودهی بر یادگیری کودکان دارای اتیسم مؤثر می باشد، لیکن الگودهی ماهر ویدئویی، مداخله سودمندتری برای آموزش مهارت های حرکتی به کودکان اتیسم است.
تاثیر روش های ارتباطی جایگزین و مکمل بر زبان و رفتار اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش کودکان با اختلال طیف اتیسم برای معلمان و والدین امری چالش برانگیز است، زیرا این کودکان دارای نقایص آشکاری در حوزه زبان و رفتارهای اجتماعی هستند. یکی از مهم ترین اهداف برنامه های مداخله ای برای کودکان با اختلال طیف اتیسم ارایه روشی برای ارتباط کاربردی و تامین فرصت هایی برای تمرین این مهارت هاست. برای برخی از کودکان دارای اختلال طیف اتیسم استفاده از نظام ارتباطی که دربرگیرنده روش های بیان جایگزین و مکمل باشد، ضروری است. برای این پژوهش آزمایشی، 8کودک با اختلال طیف اتیسم 9 تا 12ساله از مدارس استثنایی شهر بمبئی انتخاب شدند. هدف اصلی این پژوهش تعیین کارآیی برنامه زبان آموزی و واژگان ماکاتون (نوعی نظام ارتباط جایگزین و مکمل) بر رشد زبان و رفتار اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم است. 12جلسه مداخله زبانی با استفاده از روش نظام ارتباط جایگزین و مکمل برای آزمودنی ها در نظر گرفته شد. سنجش میزان کارایی این برنامه با استفاده از ابزار ارزیابی زبان برای کودکان با اختلال طیف اتیسم و مقیاس نمره گذاری رفتار اجتماعی انجام شد. هنگامی که پژوهشگر ارزیابی زبان برای کودکان با اختلال طیف اتیسم را اجرا می کرد، معلم کلاس از مقیاس نمره گذاری رفتار اجتماعی به عنوان سیاهه رفتار اجتماعی استفاده کرد. مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون نشانگر تفاوت معنادار در زبان و رفتار اجتماعی بود، بنابراین استفاده از نظام ارتباط جایگزین و مکمل بر رشد زبان ادراکی و بیانی تاثیر مثبت دارد، همچنین استفاده از این روش در تقویت رفتار اجتماعی کودکان با اختلال طیف اتیسم نیز موثر است.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تنیدگی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روان درمانی مثبت گرا بر تنیدگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. روش: در این مطالعه تعداد 30 نفر از مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انتخاب گردیدند و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار سنجش مقیاس تنیدگی والدینی بود . ابتدا پرسش نامه به صورت پیش آزمون اجرا شد و سپس مداخله روان درمانی مثبت گرا برای گروه آزمایش در 8 جلسه دوساعته برگزار گردید. در پایان دوره شرکت کنندگان دوباره با استفاده از مقیاس تنیدگی والدینی مورد ارزیابی قرار گرفتند . داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کاهش تنیدگی در هر دو قلمروی والد و کودک در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مؤثر بوده است . نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت استفاده از مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کاهش تنیدگی مؤثر است و می توان از آن جهت کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی استفاده کرد.
پیش بینی بازداری پاسخ بر اساس ابعاد خلق و خو در دانش آموزان دختر دارای نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ه در زمینه رابطه ابعاد خلق و خو با بازداری پاسخ در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شواهد محدودی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش ابعاد خلق و خو در پیش بینی بازداری پاسخ در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر شهر اردبیل در سال تحصیلی 90-1389 بودند. نمونه پژوهش 75 دانش آموز دختر دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بودند که از میان 800 دانش آموز انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست اختلال نافرمانی مقابله ای و مصاحبه تشخیصی بالینی، پرسشنامه ابعاد خلق و خو و آزمون رنگ- واژه استروپ استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ابعاد نوجویی، آسیب پرهیزی، پشتکار و خودراهبری بهترین پیش بینی کننده های بازداری پاسخ در دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای هستند. این نتایج بیان می کند که ابعاد خلق و خود در پیش بینی بازداری پاسخ در دانش آموزان با نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای نقش قابل توجهی دارد. همچنین نتایج حاضر تلویحات مهمی در زمینه پیشگیری و آسیب شناسی اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان پسر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان پسر کم توان ذهنی شهر یزد انجام شده است. روش این پژوهش آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده و جامعه آماری دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 11 تا 20 ساله را شامل می شد که در سال تحصیلی 94-93 در مدارس خاصّ کم توان ذهنی شهر یزد مشغول به تحصیل بوده اند. نمونه این پژوهش شامل 40 دانش آموز است که به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. ابزار پژوهش، مقیاس اضطراب اجتماعی لاجرسا برای نوجوانان بود. برنامه آموزش مهارت های ارتباطی طی 12 جلسه 50 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی مانند آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ اضطراب اجتماعی و تمامی ابعاد آن تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0p<). نتایج حاصل از تحلیل داده ها حاکی از آن است که آموزش مهارت های ارتباطی باعث کاهش اضطراب اجتماعی (%58 =اندازه اثر) و مؤلفه های آن، یعنی ترس از ارزیابی منفی، اجتناب و اندوه اجتماعی در موقعیت جدید و اجتناب و اندوه عمومی (%30/59 =اندازه اثر) در دانش آموزان گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه شده است. از این رو این پژوهش پیشنهاد می کند که بر آموزش مهارت های ارتباطی به دانش آموزان کم توان ذهنی تأکید شود.
بررسی ارتباط استرس والدینی ، مقابله مذهبی و سازگاری زناشویی در والدین کودکان با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه استرس والدینی، مقابله مذهبی و سازگاری زناشویی در والدین کودکان با اختلال اتیسم انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 124 نفر از مادران و پدران دارای کودک مبتلا به اختلال اتیسم در شهر مشهد بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. داده های این مطالعه از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، فرم کوتاه شاخص استرس والدینی، پرسشنامه مقابله مذهبی پارگامنت، و پرسشنامه سازگاری زناشویی که روایی و پایایی این ابزارها در ایران مورد تایید قرارگرفته است، جمع آوری گردید. داده ها با آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند . نتایج نشان داد که بین متغیر استرس والدینی، و مقابله مذهبی مثبت با سازگاری زناشویی رابطه مثبت؛ و بین مقابله مذهبی منفی با سازگاری زناشویی، رابطه منفی و معنی داری( 01/0 P<) وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد که متغیرهای استرس والدینی و مقابله مذهبی به عنوان سازه هایی مهم و تاثیرگذار در سازگاری زناشویی والدین کودکان با اختلال اتیسم می باشند.
تأثیر واقعیت درمانی بر استیگمای مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1395-1396بود که تعداد 34 مادر دارای فرزند با ناتوانی های رشدی و ذهنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگزین شدند. آن گاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی طی10 جلسة 75 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پس از انجام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة استاندارد استیگمای ریتشر و همکاران (2003) جمع آوری شد. سپس داده های جمع-آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های آن شامل بیگانگی، تایید تصورات قالبی، تجربة تبعیض اجتماعی، کناره گیری اجتماعی مادران کودکانِ دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی موثر است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس-آزمون، به طور معناداری استیگمای کمتری داشتند)001/0(p
رابطه ابعاد شخصیت با سبک های دلبستگی و سبک های هویت در دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبک های دلبستگی و هویت به عنوان دو مؤلفه بسیار مهم شخصیت و عوامل مرتبط با آن همواره مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ابعاد شخصیت با سبک های دلبستگی و سبک های هویت در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود.
بررسی مقایسه ای درک روابط واژگانی در گفتمان روایی بین دانش آموزان عادی و سندرم داون آموزش پذیر فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سندرم داون اختلال ژنتیکی است که به علت ظهور یک نسخه اضافی از کروموزوم شماره 21 در سلول های فرد مبتلا به وجودمی آید. این افراد در طول زندگی اجتماعی خود با محدودیت های بسیاری همچون اختلال در تولید و درک گفتمان روبرو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای ابزار روابط واژگانی، به عنوان یکی از ابزارهای انسجام، شامل شمول معنایی، مجاز جز و کل و باهم-آیی در درک گفتمان روایی دانش آموزان عادی و دانش آموزان سندرم داون آموزش پذیر فارسی زبان براساس دیدگاه دولی و لوینسون (2000) بود. بدین منظور، 20 دانش آموز عادی (10دختر و 10 پسر) و 20 دانش آموز سندرم داون آموزش پذیر (10 دختر و 10 پسر) به صورت هدفمند و با روش نمونه گیری آسان یا در دسترس از مدارس عادی و مدارس کودکان استثنایی شهر کرمان در مهر ماه سال 1395 انتخاب شدند. از آنها خواسته شد تا در رابطه با موضوع "رفتن به پارک" صحبت کنند. سپس گفتمان آن ها توسط یکی از پژوهشگران ضبط و ثبت شد و داده های حاصل از آن با استفاده از نرم افزار SPSS مورد توصیف و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تنها در درک باهم آیی میان آزمودنی ها تفاوت معناداری وجود داشت اما این تفاوت در درک کلی انواع روابط واژگانی معنادار نبود.
مقایسه اثر بخشی آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی- هیجانی بر بهبود عملکرد توجه مداومِ دختران دانش آموزان دارای اختلال ریاضی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثرات آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی- هیجانی بر بهبود عملکرد توجه مداوم (پاسخ صحیح به اعداد و تصاویر و زمان واکنش اعداد و تصاویر) در دانش آموزان دختر دارای اختلال یادگیری ریاضی در پایه های 5-3 ابتدایی در منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران بود. روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای شناسایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در ریاضیات، از ملاک های راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی- 5، آزمون ریون و آزمون ریاضی ایران کی مت استفاده شد. دانش آموزان شناسایی شده به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (7 نفر در هر گروه) و آزمون عملکرد توجه مداوم را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. گروه آزمایش اول و دوم به ترتیب تحت آموزش کارکردهای اجرایی و آموزش اجتماعی-هیجانی قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت اجتماعی- هیجانی منجر به بهبود میانگین عملکرد توجه مداوم (در پاسخ صحیح به تصویر، پاسخ صحیح به اعداد و زمان واکنش در مورد اعداد) می شود. تأثیر آموزش کارکرد اجرایی بر عملکرد توجه مداوم معنادار نبود و تفاوت معناداری بین اثرات آموزش کارکرد اجرایی و آموزش مهارت اجتماعی - هیجانی بر عملکرد توجه مداوم وجود نداشت. در کل می توان نتیجه گرفت که یادگیری اجتماعی- هیجانی روش مناسبی برای افزایش عملکرد توجه مداوم در دانش آموزان دارای اختلال در یادگیری ریاضی است.
درک استعاره بصری و کلامی در کودکان با و بدون ناتوانایی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه درک استعاره بصری و کلامی در کودکان باوبدون ناتوانایی یادگیری بود . این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام گرفته است . نمونه پژوهش 20دانش آموزان با و بدون ناتوانایی یادگیری شهر قم بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . ابزار مورد استفاده عبارت از تکلیف استعاری سه گانه MTT(کوگان ،کانور ،گروس وفاوا، 1990) ، استعاره کلامی و آزمون هوش ریون بود . داده های به دست آمده با روش تحلیل آماری واریانس چند متغییری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج پژوهش نشان داد که در درک استعاره کلامی بین دو گروه تفاوت معنا داری وجود دارد ( p<0/05).امااین تفاوت در زمینه درک استعاره بصری معنادار نبود .بر اساس یافته ها مشخص می شود که کودکان مبتلا به ناتوانایی یادگیری در درک استعاره بصری تقریبا مشابه با کودکان عادی عمل می کنند که می توانند ناشی از اثر برتری تصویر باشد ،اما در درک استعاره کلامی به علت پایین بودن دانش معنایی ضعف دارند .
تدوین برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی (بازداری پاسخ، به روز رسانی، توجه پایدار) و ارزیابی میزان اثربخشی آن برکاهش نشانه های کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه آموزش بازداری پاسخ ، توجه پایدار و به روز رسانی و بررسی تأثیر آن بر نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در سال تحصیلی 95- 96 مدارس منطقه 1 ، منطقه 4 و کلینیک روان شناسی منطقه3 تهران بود. بعد از انتخاب 30 آزمودنی واجد شرایط به عنوان نمونه پژوهش، به شیوه تصادفی 15 کودک در گروه آزمایش و 15 کودک در گروه گواه قرار گرفتند. به منظور بررسی نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی کودکان از پرسش نامه تشخیصی اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و برای ارزیابی کارکرد های اجرایی کودکان از آزمون های ان بک ، (CPT) ، آزمون برو- نرو استفاده شد. این برنامه توسط پژوهشگران طراحی شد و کودکان گروه آزمایشی در این برنامه16 جلسه ایی شرکت کردند و کودکان گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی نشان داد که بین میانگین نمره های گروه آزمایشی و گواه در نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی تفاوت معنی داری وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که برنامه آموزشی بازداری پاسخ، توجه پایدار و به روز رسانی باعث کاهش معنی دار نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در کودکان گروه آزمایشی شده است.
رابطه ابعاد پنجگانه دلبستگی با اختلالات درون نمود و برون نمود دختران نوجوان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه ابعاد پنجگانه دلبستگی با اختلالات درون نمود و برون نمود دختران نوجوان شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود.جامعه شامل تمامی دختران 14 تا 17 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1395 بود که از میان جامعه آماری این پژوهش، 115 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.اطلاعات از طریق فرم خودگزارش دهی سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (YSR) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (ASQ)جمع آوری شد و داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که اختلالات برون نمود با ابعاد اعتماد و نیاز به تایید به ترتیب ارتباط منفی و مثبت معناداری دارد و بعد نیاز به تایید ارتباط مثبت و معناداری با اختلالات درون نمود دارد و نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بعد نیاز به تایید پیش بینی کننده اختلالات درون نمود و ابعاد اعتماد و نیاز به تایید پیش بینی کننده اختلالات برون نمود هستند. پژوهش حاضر، اهمیت نیاز به تایید را به عنوان پیش بینی معنادار اختلالات درون نمود و برون نمود در دختران نوجوان برجسته می سازد و الگوی اعتماد پایین و نیاز به تایید بالا را برای پیش بینی اختلالات برون نمود ارائه می دهد که آموزش های لازم به والدین در خصوص نیازهای هر یک از دوره-های تحولی که می تواند در دلبستگی و درنتیجه سلامت روان فرد تاثیر بگذارد ضروری می نماید.
تاثیر آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال سلوک یکی از رایج ترین اختلال های روان پزشکی بین دانش آموزان است، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 24دانش آموز مقطع متوسطه با اختلال سلوک شهرستان رشت در سال تحصیلی 1396-1395 بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2گروه آزمایش و گواه (هرگروه 12نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون استروپ (1935) در مراحل پیش و پس از آموزش استفاده شد. آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم به صورت گروهی در 8جلسه برای گروه آزمایش ارایه شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش شناختی- رفتاری مدیریت خشم بر بهبود بازداری پاسخ دانش آموزان با اختلال سلوک به طور معنی داری تاثیر دارد (0/001>P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، روش آموزش شناختی-رفتاری مدیریت خشم یکی از کارآمدترین روش های درمانی بوده و در کاهش تکانش گری، اضطراب و پرخاشگری بدنی در دانش آموزان با اختلال سلوک موثر است.
معرفی الگوی نقاط قوت و ضعف برای شناسایی و تشخیص کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه، 4/5 درصد کل جمعیت را تشکیل می دهند، بنابراین شناسایی و تشخیص نوع مشکلات این کودکان، لازم به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر، معرفی الگوی نقاط قوت و ضعف برای شناسایی و تشخیص کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه بود. به این منظور با روش مروری، متون اصلی شامل کتاب ها و مقاله های علمی در این زمینه طی سال های 1995 تا 2016 از پایگاه های معتبر اطلاعاتی استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. مرور ادبیات پژوهش نشان داد یکی از الگوهایی که برای شناسایی کودکان با ناتوانی یادگیری ویژه از آن استفاده می شود، الگوی نقاط قوت و ضعف است. این الگو، خود به 3الگوی هماهنگی استعداد- پیشرفت، هماهنگی-اختلاف و تطابق-عدم تطابق، اشاره دارد که همگی آن ها به ارزیابی و شناسایی مشکلات و توانایی های کودکان با ناتوانی های یادگیری ویژه می پردازد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی اجتماعی با بازی درمانی شناختی- رفتاری بر مهارت های اجتماعی و مقبولیت اجتماعی کودکان با اختلالات رفتار ایذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی اجتماعی با بازی درمانی شناختی- رفتاری بر مهارت های اجتماعی و مقبولیت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلالات رفتار ایذایی شهر کرج انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان پایه اول و دوم ابتدایی مناطق 1، 2 و 3 شهر کرج در سال 1395 بودند. 46 کودک به شیوه نمونه گیری تصادفی و در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (دو گروه) و کنترل (یک گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 10 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های شناختی اجتماعی و گروه آزمایش دوم، نیز 10 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش بازی درمانی شناختی رفتاری قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش پرسش نامه علائم مرضی کودکان و مقیاس مهارت های اجتماعی و مقیاس مقبولیت اجتماعی بود. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که دو گروه از نظر شدت تأثیر دو مداخله تفاوت معناداری باهم ندارند، ولی هر دو مداخله مهارت های شناختی اجتماعی و بازی درمانی شناختی- رفتاری، موجب تحول مهارت های اجتماعی و مقبولیت اجتماعی در دو گروه آزمایش شد. نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش مهارت های شناختی اجتماعی و بازی درمانی شناختی اجتماعی هر دو در تحول مهارت های اجتماعی و مقبولیت اجتماعی کودکان با اختلالات رفتاری مؤثر هستند و می توان از آنها در مداخلات بالینی استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی کارکردی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و توانمندی خانواده های دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مشکلات روانی، جسمانی و ارتباطی، خانواده های دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و خانواده درمانی کارکردی بر کیفیت زندگی و توانمندی خانواده های این کودکان انجام شد. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های شهر سنندج بود که در سال 1395 به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند و پس از انجام مصاحبه تشخیصی، فرزند آنها تشخیص با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی گرفته بود. نمونه آماری شامل 30 خانواده بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از بین کسانی که به فراخوان پژوهشگر پاسخ مثبت داده بودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه درمان مبتنی بر تعهد و پذبرش، گروه خانواده درمانی کارکردی و گروه کنترل، جایگزین شدند. هر گروه آزمایش 9 جلسه درمانی2 ساعته دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه توانمندسازی خانواده و پرسشنامه کیفیت زندگی بود و داده ها با تحلیل کواریانس چندگانه در SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P) و همچنین خانواده درمانی کارکردی در افزایش توانمندی خانواده ها و ارتقاء کیفیت زندگی آنها نسبت به درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش، موثرتر است (01/0> P). براساس نتایج به دست آمده درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و خانواده درمانی کارکردی می توانند باعث افزایش توانمندی خانواده های دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و بهبودکیفیت زندگی آنها شوند.
رویکرد آدلر-گلاسر به اختلال نافرمانی مقابله ای: مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اختلال های دوران کودکی و نوجوانی، اختلال نافرمانی مقابله ای است که از علل رایج ارجاع کودکان به کلینیک های روان شناسی و مشاوره است. رویکردهای درمانی مختلفی برای بهبود نشانه های این اختلال به کار گرفته شده است. یکی از مداخلاتی که در این زمینه مطرح شده، تکنیک های درمانی آدلر و گلاسر است. هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها، و شواهد پژوهشی، پیرامون موثر بودن رویکرد آدلر-گلاسر برای اختلال نافرمانی مقابله ای است. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه-های تخصصی مرتبط با اختلال نافرمانی مقابله ای و رویکرد آدلر و گلاسر در پایگاه های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهان بین سال های 2017-1985 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. بدین منظور از پایگاه های اطلاعاتیِ Google Scholar, ERIC, Science Direct و Pub Med استخراج و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. همچنین، از برخی منابع فارسی موجود در این زمینه استفاده شد.<br />مرور ادبیات پژوهش حکایت از اثربخشی رویکرد آدلر - گلاسر بر نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای دارند. براساس رویکرد آدلر- گلاسر افرد با اختلال نافرمانی مقابله ای بیمار نیستند، بلکه آنها دلسرد شده اند و نیازهای پنجگانه شان پاسخ داده نشده است. بنابراین با درک هدف رفتار و ارتقا علاقه اجتماعی در افراد با اختلال نافرمانی مقابله ای، نشانه های این اختلال را کاهش داد.
اثربخشی آموزش ریاضی بر اساس هوش های چندگانه Gardner بر عملکرد ریاضی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :یادگیری ریاضی برای دانش آموزان عادی دشوار است که این دشواری در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی دو چندان می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش ریاضی بر اساس هوش های چندگانه Gardner بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری بود. مواد و روش ها:این پژوهش به روش آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد انجام شد. جامعه تحقیق را تمام دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی یادگیری ریاضی شهر اصفهان تشکیل داد. از این میان، 42 نفر به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. سپس، گروه آزمایش به 8 گروه تقسیم شد. گروه های آزمایش 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش ریاضی بر اساس هوش های چندگانه را دریافت کردند و گروه شاهد در لیست انتظار بود. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون معلم ساخته ریاضیات (عملیات ضرب) بود. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بین میانگین نمرات ریاضی گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0 > P)؛ به این صورت که میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معنی داری از میانگین نمرات گروه شاهد بیشتر بود. نتیجه گیری:با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت که آموزش ریاضی بر اساس هوش های چندگانه Gardner، می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان اثربخش باشد.
نقش تصویر بدنی و خودپنداره در پیش بینی اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:این مطالعه با هدف بررسی نقش تصویر بدنی و خودپنداره در پیش بینی اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و ناشنوا انجام شد. روش:روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان نابینا و ناشنوا بود که در 6 ماهه دوم سال 92 در مدارس راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. تعداد 100 نفر (50 نابینا و 50 ناشنوا) از این دانش آموزان به صورت تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در محل مدرسه به پرسش نامه های تصویر بدنی، خودپنداره و افسردگی، اضطراب و استرس (دی ای اس اس-21) پاسخ دادند. نتایج با استفاده از ابزارهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری تحلیل شد. یافته ها:نتایج نشان داد که بین دو گروه نابینایان و ناشنوایان از لحاظ متغیرهایی مانند مؤلفه های سلامت روان یعنی افسردگی، اضطراب و استرس و همچنین تصویر بدنی و خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0≥ P) و افسردگی، اضطراب و استرس نابینایان بیشتر از ناشنوایان بود (05/0≥ P). همچنین نتایج نشان داد که مدل پیش بینی اختلالات روان شناختی از روی متغیرهای تصویر بدنی و خودپنداره در دانش آموزان نابینا و ناشنوا معنی دار بود (01/0≥ p) و 33/0 از کل واریانس اختلالات روان شناختی دانش آموزان نابینا و 45/0 از کل واریانس اختلالات روان شناختی دانش آموزان ناشنوا به وسیله متغیرهای تصویر بدنی و خودپنداره تبیین شد. نتیجه گیری:این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده از مداخلات مبتنی بر تصویر بدنی و خودپنداره در جهت ارتقای سلامت روانی نابینایان و ناشنوایان به دنبال دارد.