فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شاهنامه پس ازحمد و ستایش خرد و بیان اندیشه های اعتقادی شاعر، با داستان کیومرث، بعنوان اوّلین کدخدا آغاز می گردد و با داستان هوشنگ و طهمورث، ادامـه می یابد،تا این که به داستان جمشید و ضحّاک می رسد. دراین افسانه ها، مانند دیگر داستانهای شاهنامه، می توان اندیشه های اجتماعی را از دیدگاهها ی گوناگون در بوته نقد قرارداد و آنها را تجزیه و تحلیل نمود. اهمیّت داستانهای اوّلیّه شاهنامه از این جهت است که به بررسی اوّلین حکومت بشری و آیین کشور داری می پردازد و دشواریهای آن را نشان می دهد. مهمترین مسائل اجتماعی که می توان دراین سه داستان بررسی کرد؛ بدین شرح است : 1 - ویژگیهای هر جامعه و چگونگی روابط اجتماعی درآن . 2 - شکل گیری کارها براساس نیازها و ضرورتها . 3 - مشخّص شدن کارکرد تأمین نیازها مانند آبادانی شهرها،کشف آتش و آهن. 4- برپا کردن شادی و جشن پس از هر موفّقیّت، بعنوان تشویق و ترغیب وایجاد انگیزه . 5 - کارآفرینی و طبقه بندی مشاغل که درآن جامعه ابتدایی چشمگیر و مورد توجّه است . 6- امنیّت اجتماعی و استقرار مردم درکوه برای تأمین امنیت. 7 - ایجاد رودخانه ها و رونق دامداری و کشاورزی، بعنوان یک فعّالیّت مهمّ و اساسی برای رونق اقتصادی. 8- جدا کردن حیوانات از همدیگر، بر اساس چگونگی استفاده از آنها و تأمین نیازها. 9 - قشربندی اجتماعی و مشورت با موبدان و همکاری با دهقانان. 10 - بکارگیری شیوه های گوناگون نظامی و چاره جویی درجنگ ،برای جلوگیری از خونریزی ، پیشگیری از تمرّد ، خنثی کردن توطئه دشمن و امتیاز گرفتن از او پس از پیروزی ، رعایت مقرّرات مربوط به جنگ ، توجّه به پیامدهای مثبت جنگ مثل تجربه ، آبدیده شدن ، مهارت و بکارگیری تدبیر و اندیشه. 11- ارتباط بوسیله زبانهای متفاوت و آشنایی با آن، بعنوان یک ضرورت.
سیر نظریّههای ادبیِ معطوف به خواننده در قرن بیستم
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
سه گرایش اصلی در نقد آثار ادبی با سه محوریّت نویسنده، متن و خواننده که در طول زمان هر یک جایگاه خود را داشتهاند، مطرح است. در گرایش اول، منتقد با مطالعة بیوگرافی نویسنده برای رسیدن به معنی و مفهوم موجود در متن ادبی اقدام میکند. در گرایش دوم که اساس نقد ساختارگرایان است، منتقد با مطالعه بر روی متن و ساختار آن درصدد درک نیّات نویسنده است. در گرایش سوم با محوریت خواننده، منتقد او را عامل تعیینکننده، هم در آفرینش اثر و هم در دریافت معنی آن، میداند و با تکیه بر خوانندهمحوری، نقد خود را بر پایة تمایلات هویّتی و زمانی او بنا میکند. این مقاله با هدف نشان دادن سیر تحوّل نظریههای ادبیِ معطوف به خواننده، به توضیح دربارة نظریّات منتقدین گرایش سوم میپردازد که تئوریهای خود را بر پایة فلسفة پدیدارشناسی بنا نهاده و با تکیه بر آزادی انسان و به تبعِ آن آزادی خواننده، برداشت فردی و تفسیر معنایی وی را اساس نقد خود قرار میدهند.
فردوسی و شاهنامه در منظومههای پهلوانی، دینی و تاریخی پس از او (ذیلی بر سرچشمههای فردوسی شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومههایی که پس از شاهنامه و غالبا به پیروی از ان، در زمینه های پهلوانی، دینی و تاریخی به نظم درامدهاند، از ماخذی هستند که کمتر مورد توجه فردوسی شناسان است. حال انکه سرایندگان بیشترِ این اثار افزون بر تاثرات فراوان زبانی، ادبی و اندیشگی از شاهنامه، به صورتهای گوناگون از فردوسی و شاهنامه نام بردهاند که گرداوری و بررسی مجموع این اشارات نکته های تازه و درخور بحثی درباره سرگذشت حکیم توس و نظم شاهنامه و نیز تلقیات رایج نسبت به ان در فرهنگ ایران، پیشِ روی می نهد. نتیجه پژوهش در ان دسته از منظومه هایی که متن منقحِ چاپی یا نسخه برگردان انها قابل دسترسی است، زیر چند عنوان/ موضوع تقسیم بندی می شود.الف) ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه که در اغلب این آثار دیده می شود و ویژگی عام فرهنگ و ادب ایران در همه ادوارِ پس از فردوسی است. ب) سرگذشت فردوسی و نظم شاهنامه که به پیروی از سنت ادبی و تاریخی، ناظر بر برخی از افسانه های احوال فردوسی و چگونگی سرایش شاهنامه است؛ ولی در این میان مواردی به سان نقش کرامیان در شاهنامه سرایی، داستان آمرزش و بهشتی شدن فردوسی به سبب بیتی توحیدی که به استناد دست نویسهای معتبر شاهنامه الحاقی است و انتساب عنوان/ صفت «مرد غازی» به فردوسی، از اشارات سزاوار توجه است. ج) خرده گیری بر فردوسی و شاهنامه. در اینجا ایرادها و نقدها از چند منظر مختلف بیان شده است؛ از جمله: نشان دادن ضعفهای پهلوان اصلی شاهنامه رستم و برتری جهان پهلوان منظومه خویش بر او، ناخشنودی از سروده نشدن داستانی خاص از سوی فردوسی، اعتراض به انتقاد فردوسی بر سخن سست دقیقی، تعریض به مذهب و عقاید فردوسی، تاختن بر محتوای مغانه (ایران پیش از اسلامِ) شاهنامه در برابر منظومه های دینی و معرفی فردوسی به عنوان ستاینده کافران و گبران) ادعای برابری با فردوسی و برتری بر او.
تحلیل روان شناختی رنگ سرخ و سیاه در اشعار صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل روانی افراد برمبنای روان شناسی رنگ، یکی از شیوه های رایج در روان شناسی محسوب می شود. کسانی که به اختیار و آگاهانه و بر پایه علاقه و سلیقه به انتخاب رنگ ها دست می زنند، زمینه را برای تحلیل روانی خود به دست می دهند.
صائب شاخص ترین چهره ادبی قرن یازدهم هجری و یکی از پرکارترین شاعران این مرز وبوم گزینه مناسبی برای تحلیل روان شناختی برمبنای روان شناسی رنگ ها است؛ زیرا از طرفی مجموعه اشعار او هم از نظر حجم و هم از نظر مضمون از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار است و از طرفی خود صائب به عنوان نمونه ای از افراد جامعه و تحت تأثیر عوامل بیرونی ودرونی و از طریق استفاده از رنگ ها به نمایاندن مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی خود پرداخته است.
در اشعار صائب بین کاربرد رنگها دو رنگ سرخ و سیاه کاربرد برجسته تری دارند. رنگ سرخ نمایان گر شور و شوق و انگیزه های بی پایان او برای دست یافتن به تمام آرزوهایی است که به گونه های مختلف از او سلب شده است. رنگ سیاه نماد تیرگی ونفی همه چیز است. در ورای آن چیزی متصوّر نیست. از همین رو پایان راه، ناامیدی وانصراف و تسلیم تلقی می گردد.
اما همراهی این دو رنگ، نشان از تلاش شاعر برای رهایی از وضعیت به وجود آمده دارد وگویی هنوز امید به بهبود روزگار دارد.
رنگ سرخ و واژگانی که نماد رنگ سرخ هستند، یاد آور وطن به صورت عام و ایران و اصفهان به طورخاص است و رنگ سیاه و واژگان یادآور سیاهی، نماد هند و سرزمین های تابع آن است تا جایی که اصفهان و هند در ذهن ( و روان ) شاعر، مترادف و جایگزین دو رنگ سرخ و سیاه شده است.
مولوی پژوهی و مولوی پژوهان در کشورهای انگلیسی زبان
حوزههای تخصصی:
"موضوع این مقاله در حوزه ادبیات تطبیقی و بررسی و تحلیل اثرپذیری ادیبان، متفکران و مترجمان از آثار ادب پارسی به ویژه آثار مهم مولاناست. در این بررسی کوشیده ایم با بزرگان ادب انگلیسی و آمریکایی که آثار مهمی از طریق ترجمه یا اقتباس تدوین کرده اند و در شناسایی و شناساندن ادبیات فارسی به ویژه شعر مولانا در کشورهای انگلیسی زبان همت گمارده اند، آشنا شویم.
از قرن هجدهم توجه به ادبیات فارسی آغاز گردید و به ترجمه و اقتباس از آثار ادب فارسی پرداخته شد. رویکرد به آثار مولانا هم بسیار مهم تلقی شد. تعالی گرایان انگلیسی و آمریکایی مکتب تعالی گرایی را با مطالعه و تحقیق در آثار مولوی، به کمال رسانیدند. در اواخر قرن نوزدهم گزیده متون شرقی با همت مانکار دانیل کانوی انتشار یافت. پاره ای از داستان های مثنوی، آرمان های اخلاقی و رفتاری را در جامعه انگلیسی و آمریکایی مطرح کرده است. ویلیام، آر، آلگر نخستین گلچین آمریکایی ادبیات شرقی را منتشر ساخت. ادوارد. جی. براون مقدمه منثور دفتر اول مثنوی را به انگلیسی ترجمه نمود. رینولد الین نیکلسون هم هشت جلد کتاب در شرح مثنوی تالیف نمود و پانزده سال از عمرش را بدین مهم اختصاص داد. آرتور جی. آربری یکی دیگر از متفکران بزرگ در مطالعات مولوی پژوهی به شمار می آید. جیمز جی. کوان مدرس هنر، پنجاه شعر برگزیده نیکلسون را از دیوان شمس تبریزی، در ساختار شعر نو بازنویسی کرده است. اندرو هاروی آثاری در بزرگداشت مولوی، بازآفرینی اشعار او، از جمله شعله سخنگو، نور در نور و دیگر کتاب هایی که همه درباره مولاناست، منتشر کرده است.
"
مضامین عاطفی و حکمت آمیز در شعر رودکی و خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودکی پدر شعر فارسی و بزرگترین شاعر دوره ی سامانی است. با اینکه از اشعار بی شمار او کمتر از هزار بیت به دست ما رسیده و حدود نصف آن تک بیتی های پراکنده از مثنوی ها و قصاید و تغزلات اوست، تنوع قالب ها و معانی شعری در آنها قابل ملاحظه است. اولین و بهترین نمونه های قصیده، تغزل و غزل ملحون و رباعی (از لحاظ قالب) و مدیحه و هزل و هجو و مرثیه و حسب حال و وصف و حکمت و پند واندرز و اخلاق و خمریه را (از جهت محتوا و معنا) در اشعار او می توان دید.
از جمله معانی شعری عاطفی و حکمت آمیز در دیوان او، بیان بی اعتباری و بی ثباتی دنیا و ناپایداری مواهب و لذت های آن، احاطه و غلبه ی مرگ بر سرنوشت آدمی، اظهار عجز و حیرت در مقابل بازی های چرخ و جبر و تقدیر غالب و دعوت به مستی و بی خبری و خوشباشی و اغتنام فرصت است که مضامین رباعیات خیام را تداعی می کند. این نوع مضامین در شعر شاعران پیش و بعد ازخیام سابقه دارد و بیشتر باید به مثابه یک عنصر فرهنگی و انسانی تلقی شود تا فلسفه و جهان بینی انحصاری فردی خاص.
از این رو سخن گفتن از تاثیر و تاثر در چنین مواردی دور از احتیاط است ولی در هر حال رودکی در این زمینه دو حق مسلم بر گردن خیام دارد؛ 1- اولین کسی است که قالب و وزن رباعی را اختراع کرده یا حداقل درشکل گیری و کمال آن کوشیده است و 2- در نگرش حکیمانه به هستی و خلق این نوع مضامین عاطفی و حکمت آمیز بر خیام تقدم دارد.
بررسی عقل و عشق در مثنوی معنوی
حوزههای تخصصی:
فهم ناتمام و ناهمگون از آزادی در شعر شاعران مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فصل ممیّزِ ادبیّات نوین با ادبیّات کلاسیک فارسی در ورود مضامین نو و تازه است؛ مضامینی چون تجدّد یا مدرنیته، ملیّت و ملّی گرایی، قانون و قانون گرایی، زنان و حقوق اوّلیه آنان، آموزش و پرورش نوین، مبارزه با عقاید خرافی، نقد باورهای نادرست و آزادی و آزادیخواهی. این مقاله کوشش خواهد کرد تا با ارائه دلایل کافی ثابت کند، آزادی و آزادیخواهی که مترادف با دموکراسی غربی است، در شعر شاعران دوره مشروطه، نسبت به سایر مضامین نو اصلاً جایگاه بایسته و درخوری ندارد. نه تنها بسامد این مضمون نوین در شعرشاعران این دوره بسیار کم است، بلکه منظور از آزادی مورد نظر شاعران در همین بسامد اندک ابیات نیز، در بسیاری از موارد با مبانی دموکراسی متفاوت است. آزادی نه تنها دغدغه اصلی شاعران دوره مشروطیّت نیست، بلکه در شعر بزرگترین شاعر آزادیخواه این دوره، یعنی فرخی یزدی، به ندرت در مفهوم غربی آن به کار رفته است. به علاوه تفاوتهای عمده ای است در برداشت فرّخی یزدی و لاهوتی و عشقی از آزادی، با برداشت مرحوم ملک الشعرای بهار و عارف قزوینی از آن. می توان گفت گرچه آزادی که مترادف با آزادی قلم و بیان و اندیشه باشد، در شعر شاعران این دوره کمابیش دیده می شود، اما به جز بهار که در دیوانش کاربرد کلمه آزادی در مفهوم غربی آن نسبتاً بسامد بالایی دارد، دیگر شاعران این دوره آزادی را بیشتر در مفاهیمی متفاوت به کار برده اند.
ریشه شناسی واژه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون مقالات و کتب بسیاری به شرح تاریخ اصفهان پرداخته اند اما در میان این آثار به تحول تاریخی و ریشه این واژه به ندرت اشاره شده است. از آنجا که بسیاری از نام مکان های جغرافیایی به علت روایات مختلف، مورد تردید است و در موارد بسیاری برای پی بردن به شکل اصیل این گونه واژه ها، تحول آوایی آن به کمک ما می آید؛ در نتیجه، در بررسی این مقاله ابتدا بر متون جغرافیای تاریخی نویسندگان پیش از اسلام و بعد از اسلام تکیه شده، سپس در مورد تحول آوایی نیز از نظریات زبانشناسان مطرح آلمانی موجود در منابع کتابخانه ای، استفاده کرده ایم. در این مقاله، در آغاز به ذکر خلاصه ای از تاریخچه و واژه اصفهان همراه با معنی آن در متون تاریخی پرداخته ایم و به دنبال آن به تحول آوایی دو واژه "سپاه و اسب" به صورت بازسازی شده از هند و اروپایی تا فارسی نو اشاره شده است. در نتیجه گیری هم بر اساس تحول آوایی این دو واژه، سپاه را با واژه اصفهان مرتبط دانسته ایم.
داستان رستم و اسفندیار و نمایشنامه مکبث
حوزههای تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار، یکی از زیباترین و جذاب ترین داستان های شاهنامه فردوسی است. مکبث نیز نمایشنام های معروف از شکسپیر است.این دو اثر ادبی، از جهاتی، وجوه اشتراکی دارند. مقاله حاضر، تلاشی است برای بررسی وجوه اشتراک داستان های رستم و اسفندیار و مکبث، با تکیه بر سیر روایت، رخدادها و شخصیت های این دو اثر.
استعاره های جهتی قرآن با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی زبان شناختی استعارة جهتی در قرآن با توجه به رویکرد نظریة معاصر استعاره است. اهمیت این تحقیق در اینجاست که استعاره بخش مهمی از ارتباط های گفتاری و کلامی را تشکیل می ¬ دهد و آن قدر طبیعی وارد زندگی ما می شود که ممکن است در عمل جلب توجه نکند. استعاره در زبان دین نیز کمتر از سایر صورت های زبانی نیست. در استعاره¬های جهتی، نظامی کلی از مفاهیم با توجه به مفاهیمی از نظامی دیگر سازمان¬بندی می¬شود. استعاره¬های جهتی، مفاهیم را با اعطای صورت مکانی در جهات متقابل به یکدیگر مرتبط می¬کنند. این جهت¬های مکانی، قراردادی یا دلبخواهی نیستند؛ بلکه بر مبنای تجربه های فیزیکی و فرهنگی انسان ها شکل می¬گیرند. وظیفه این نوع استعاره ها بیش از هر چیز، برقراریِ انسجام در نظام مفهومیِ ماست. تقابل های «بالا یا پایین، جلو یا پشت، راست یا چپ، مرکزی یا حاشیه¬ای، درون یا بیرون» همه از این دست است. این جهت¬های فضایی یا مکانی با تصویر فضایِ هندسی¬ای که در ذهن به وجود می آورند، مفهومی جدید و در نتیجه درکی جدید می آفرینند.
نقد و بررسی مدیحه سرایی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشعار مدحی یکی از موارد محل نزاع در غزلیات حافظ است. برخی محققان، مدیحه گویی این شاعر را منکر شده و ابیات مدحی را افزوده ی کاتبان شمرده اند. برخی نیز برای حفظ قداست شاعر، ابیات و غزل های مدحی وی را تأویل و توجیه کرده اند. بررسی دیدگاه های محققان و تطبیق آن با غزلیات حافظ، نشان میدهد سبب اصلی دیدگاه انکاری یا تأویلی به غزل های مدحی حافظ دو چیز است: تصور عدم انسجام در ساختار غزل و بیتوجهی به معنی ثانوی ابیات، بدین صورت که هر بیت را مستقل فرض کرده آنگاه گزاره های خبری یا انشایی هر بیت را در معنی واقعی آن تصوّر کرده اند. با توجه به اینکه معدودی غزل ها از آغاز به مدح پرداخته اند و موارد دیگر با طرح یا مقدمه ای نظیر تشبیب و تغزل قصاید همراه است، غزل های مدحی حافظ را به دو دسته ی با طرح و تمهید یا بدون طرح و تمهید تقسیم کرده ایم، معانی ثانوی جملات را نیز ذیل هر یک طبقه بندی نموده ایم. حاصل سخن آنکه معنی ثانوی جملات و هماهنگی آن با ساختار کلی غزل، بیانگر آن است که غزل مدحی حافظ، ساختار منظم و هدفمندی دارد و وجود اشعار مدحی در دیوان، نه تنها از عظمت و حرمت شاعر نمیکاهد، بلکه با تبیین ارزش هنری این اشعار، درک بهتری از رندی وی به دست میآید.
حماسه آفرینی حافظ و تأثیرپذیری وی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ چنان با باورهای ملّی در پیوند است که می توان گفت پس از شاهنامه هیچ اثری در حوزه ادب فارسی بیش از دیوان حافظ پرتوافکن روح ایرانی نبوده است. دیوان حافظ از لحاظ لفظ و معنی بی بدیل، از حیث ادبی پرتوان و از نظر هنری بی نظیر است. دیوان حافظ، قدرت خارق العاده حافظ را در بیان واقعیّت های عصر خود نشان می دهد. حافظ با دقّتی فراوان و دیدی موشکافانه مسائل عصر خویش را در می یابد و آن ها را به گونه ای هنرمندانه در شعر خویش جای می دهد و روح اصیل ایرانی را در آن بارور می سازد. حافظ به تاریخ و فرهنگ گذشتگان نگاهی عمیق و با متن های کهن ادب فارسی آشنایی دقیق داشته است و متأثّر از آموزه های ادبی و هنری آن ها از هر حیث قرار گرفته که شاهنامه فردوسی یکی از آن آثار است. حافظ در قالب الفاظ حماسی و صحنه سازی آن در میدان های رزم و بزم، آمیزش غنا و حماسه را چنان به زیبایی در جای جای دیوانش به تصویر کشیده که گویی خود یکی از آن شخصیّت های حماسی بوده و در میدان نبرد عشق و جنگ حضور داشته و زورآزمایی کرده است. حافظ توانسته با کاربرد واژگان و ترکیبات حماسی چون اسم، صفت، فعل و ترکیبات آن ها فرهنگ گذشته خویش را با روحیه مبارزه طلبی خود به نوعی متفاوت با دیگران آشکار کند. او به یاری زیورهای هنری چون اغراق، ایهام، تشبیه، تشخیص، تلمیح، تناسب، کنایه حماسی و ... بسیاری از واژگان غنایی را با واژگان حماسی در هم می آمیزد و نوعی غزل – حماسه بوجود می آورد. این پژوهش در پی آشکار کردن این جلوه های شعر حافظ است.
رمزگشایی از ماجرای خضر و موسی- علیهماالسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"در بسیاری از موارد، آیات قرآن سرچشمه های سخنان بلند و ارزشمند اهل معرفت است؛ در این میان داستان های قرآنی از جمله داستان خضر و موسی- علیهماالسلام- نیز همواره مورد توجه و علاقه عرفا بوده و ژرف نگری به همراه درک معنوی- شهودی ایشان، این ماجرا را در سطوح گوناگون بخصوص در تطبیق انفسی، پذیرای ابعاد متعددی از معنی کرده است.
اهل معرفت، این داستان را داستانی رمزگونه و تمثیلی دانسته اند و با رمزگشایی از جزییات ماجرا، کوشیده اند راهی به افق های معنایی اصیل آن بیابند و معانی مکتوم آن را آشکار کنند.
در مباحثی که مطرح خواهد شد، سعی شده دیدگاه های متفاوت عرفا به این ماجرا بررسی و تا حد امکان تحلیل شود."
شرح حال عبدالحمید بن یحیی کاتب
حوزههای تخصصی:
متناقض نمایی در شعر فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.