مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
بافت موقعیت
حوزه های تخصصی:
متناقض نما یا پارادوکس در شعر، هم در حوزه زبان و هم در حوزه معنا باعث آشنایی زدایی و برجستگی کلام می شود. این شگرد ادبی از دیرباز مورد توجه شاعران بوده است؛ در شعر معاصر، به تبع پیشینه آن در ادبیات کلاسیک فارسی و نیز با آشنایی و توجه به ادبیات غرب، مورد استقبال شاعران معاصر قرار گرفت. فروغ فرخزاد در دو مجموعه واپسین شعر خود از متناقض نمایی برای برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری که جلب توجه مخاطب را در پی دارد، استفاده ی زیادی می کند فروغ این شگرد شعری را برای اهدافی هم چون معناگریزی، ایجاد بار عاطفی، بیان طنز، ریشخند و ... به کار می گیرد. این شیوه تاثیر زیادی بر خواننده دارد و زیبایی خاصی را می آفریند. در این مقاله متناقض نمایی در شعر فروغ در دو بافت مورد بررسی قرار گرفته است: 1) بافت زبانی که بیشتر باعث اختلال در زبان می شود، 2) بافت موقعیت که علاوه بر زبان، باعث آشنایی زدایی در معنا و پیش فرض های قراردادی ذهن جمعی می شود. نمونه هایی از شعر فروغ که با این شیوه بیانی به کار رفته، آورده شده است. این جنبه از شعر فروغ علاوه بر معناگریزی و ایجاد ابهام نشانگر یکی از وجوه زیبایی شعر اوست.
بلاغت مخاطب و گفتگوی با متن
حوزه های تخصصی:
هر سخن گفتنی به شرط حضور سه عامل اصلیِ متکلم، مخاطب، پیام ایجاد می شود و ادامه پیدا می کند. در گذشته ارتباط متکلم و مخاطب به سبب محدودیت باسوادان و عدم امکان تکثیر متن، شنیداری بود. در دوران معاصر به سبب افزونی باسوادان و امکان تکثیر اثر، این ارتباط نوشتاری شده است. نویسنده، متن را در غیاب خوانندگانی که از اطلاعات و احوال آنان آگاهی ندارد، تولید می کند و خواننده در غیاب نویسنده و غالباً بدون اطلاعات از دانش و احوال او اثر را مطالعه می کند. اگر هر ارتباطی را نوعی از گفتگو تلقی کنیم، گفتگوی نویسنده با خواننده هنگام تولید متن در غیاب خواننده، و گفتگوی خواننده با متن در غیاب نویسنده صورت می گیرد. با توجه به چهار عامل مؤثر در ایجادِ بافت موقعیتِ تولید متن و مطالعه متن، و تغییر عمیق نگاه انسان به جهان، و تبدیل ارتباط شنیداری به نوشتاری در حوزه ادبیات که امکان تأملِ خواننده را برای درک متن فراهم می آورد، ضوابط و شگردهای زیبایی شناختیِ پذیرفته در ادبیات نیز دگرگونی عمیق می پذیرد و از جمله بلاغت که صفت متکلم و کلام محسوب می شد، صفت مخاطب و تأویلِ مخاطب از اثر می شود؛ زیرا در چنین وضعیتی، متن از اختیار نویسنده خارج می شود و در اختیار خواننده قرار می گیرد. این مقاله با توجه به انواع شعر در دوران کلاسیک، تأثیر نوع مخاطبان بر کلام و متکلم، رابطه صورت و معنا در انواع شعر کلاسیک، و نیز تأثیر ارتباط نوشتاری و تولید اثر در غیاب خواننده، و تغییر بافتِ موقعیت در نتیجه تغییرِ وضعِ عواملِ مؤثر در تشکیل بافت، به پیش می رود و آن گاه با تفسیر و تأویل شعری از نیما به عنوان شاهدی بر مدعا، چگونگی انتقال بلاغت از متکلم - نویسنده به مخاطب- خواننده در نتیجه استقرارِ وضعِ جدیدِ ارتباطی، میان نویسنده و خواننده به اثبات می رسد.
بررسی جنبه های کاربرد شناختی اشارات زمانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشاره در زبان، از مقولاتی است که می تواند ازدیدگاه کاربردشناسی مورد تحلیل قرار گیرد.از این رو تحلیل جنبه های کاربرد شناختی اشارات زمانی در زبان فارسی و چگونگی به کارگیری این جنبه ها توسط سخنگویان فارسی زبان از اهداف نوشته حاضراست. بسیاری از اطّلاعاتی که در گفتار مردم منتقل می شود جنبة کاربرد شناختی دارد و به بافت موقعّیتی و اجتماعی خاص مربوط می شود. از جمله اهداف این مقاله، آشکار ساختن نقش اشارات زمانی در انتقال مفاهیم کاربرد شناختی در بافت موقعیّتی و فرهنگی است که دستور زبان قادر به توصیف و تبیین همة ابعاد آن نیست.
بررسی نقش بافت موقعیت در شکل گیری معنا در نمایشنامه من اورلاپی هستم/سجودی-زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: نشانه شناسی یکی از علومی است که به بررسی چگونگی تولید معنا می پردازد. یک اثر نمایشی از طریق نشانه ها و ارجاعاتی که به جهان بیرون دارد می تواند در مخاطب خود تولید معنا کند. یکی از عواملی که در شکل گیری معنای یک اثر دخیل است بافت موقعیت آن می باشد که به دلیل ارجاعات متن به آن رابطه ای تنگاتنگ با بافت درون متنی دارد. اما مساله ای که پژوهش حاضر به بررسی آن می پردازد این است که بافت موقعیت به چه میزان می تواند در تفسیر مخاطبان از آن چه می بینند تأثیر داشته باشد.روش: روش اجرای این پژوهش از نوع آزمایشی بوده، و برای دستیابی به این منظور متن نمایشنامه ای انتخاب شد که ارجاعات کمی به بافت موقعیت و بافت درون متنی خود دارد. متن انتخابی در دو بافت برون متنی مختلف اجرا شد. آزمودنی های این پژوهش نیز به دو گروه تقسیم شده و هریک از گروه ها یکی از این دو فیلم را تماشا کرده به سوالاتی درباره آن پاسخ دادند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که آزمودنی ها در ادراک بافت موقعیت دو فیلم با هم متفاوت بوده و این تفاوت در سطح معنی داری است. علاوه براین،پژوهش حاضر نشان دادکه عواملی از بافت موقعیت که در ارتباط با مکان فیلم است بیشتر در برداشت فضای فیلم تأثیر داشته حال ان که عواملی که در ارتباط با شخصیت ها و روابط میان آن ها است بیشتر در اداراک افراد از فیلم تأثیر داشته است.
تأمّلی بر دفتر پنجم «شرحِ جامعِ مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به بررسی دفتر پنجمِ «شرح جامع مثنوی معنوی» اختصاص دارد. طبیعتاً نقد و بررسی تمام 4238 بیت این دفتر، بیش از ظرفیت یک مقاله است. از این رو در این پژوهش با دسته بندی دلایل اصلی دریافت های موجود در این اثر و آوردن یک یا چند نمونه مرتبط با آن، تلاش می کنیم تا تصویری مختصر از کاستی های این شرح به تصویر بکشیم. نویسنده در این بررسی، به دو عامل مهم یعنی در نظر گرفتن «بافت موقعیتی ابیات» و «استفاده از نشانه های درون متنی خودِ مثنوی» تکیه کرده است. از رهرو همین نقد و بررسی دریافتیم که علی رغم تلاش بسیار زیاد جامعِ محترم، این اثر دارای کاستی های چشمگیری چون: «ارتباط نداشتن معنای بیت با محور عمودیِ ابیات»، «رد کردن توضیحات صحیحِ دیگر شارحین»، «بی ربط بودن توضیحات داخل قلاب با منظور اصلی بیت»، «بی توجهی به ارتباط و نخ نازک میان دو مصراع»، «خوانش نادرست بیت» و... است و وجود همین موارد باعث شده تا معنای ارائه شده برخی از ابیات، با معانی احتمالی دیگر در مثنوی معنوی همخوان نباشد و همچنان جای خالی شرح مناسبی از مثنوی احساس شود.
تحلیل ساختار سوره شمس بر مبنای نظریه کنش گفتاری جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربست مباحث زبان شناسی در مطالعه متون دینی از جمله قرآن کریم، به خوانش نظام مند آن کمک می کند. یکی از زیر شاخه های زبانشناسی، کاربردشناسی زبان است که در رویکردهایی مانند نظریه کنش گفتاری نمود می یابد. با عنایت به محوریّت تهذیب در سوره شمس و ترسیم نظام ارزشی مطلوب در این سوره، پژوهش حاضر با هدف تبیین ساختار سوره شمس و با روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این سوال است که گونه های مختلف کنش های گفتاری در سوره شمس کدامند؟ و از تحلیل این کنش ها و روابط بین آنها چه نتایجی حاصل می شود؟ بازیابی کنش های گفتاری در پاره گفتارهای موجود، حاکی از ساختار سه بخشی سوره شمس است. پیام اصلیِ سوره در قالب کنش اظهاری، نظام ارزشی جدیدی را تعریف می کند. کنش تعهّدی در قالب سوگندهایی که از موارد کاملاً مشهود و محسوس به سمت امور غیبی و غیر محسوس، سیر می کند اطمینان بخشی و بیان اهمیت موضوع را برای گفته یابان فراهم می نماید. در واقع گوینده گفتمان قصد دارد به واسطه سوگندهایی که یاد می کند، مخاطب را به کنشی که در نظر دارد و اتخاذ وضعیت مطلوبی که در مقابل وضعیت نامطلوب ترسیم می شود، سوق دهد. تعهّدی که در این پاره گفتارها رقم می خورد به این معنی است که گفته یابان، هر یک از دو مسیر اعلام شده در آیات نهم و دهم (به عنوان جواب سوگند) را برگزیند، به تحقیق به آن عاقبت و سرنوشت دچار می شود. در آیه پایانی، ]وَ لَا یخَافُ عُقْبَاهَا[ در قالب کنش اظهاری بر تحقّق عقاب تأکید می شود.
دلالت های معنایی نگاره سرو مبتنی بر رابطه جانشینی ، همنشینی و بافت موقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره سرو یکی از پرکاربردترین درختان در نگارگری و ادبیات و هنر ایرانی است. این جایگاه وامدار پیشینه بسیار دیرینه و کهنی است که در متون اساطیری، دینی و عرفانی جهان ریشه دارد. معانی و مفاهیم نمادین نگاره ها را در فرهنگها و بسیاری از کتابهای موجود در زمینه نمادها می توان فهرست وار یافت، اما دو مقوله در این میان اغلب نادیده گرفته می شود: نخست رابطه همنشینی و جانشینی این نمادها و دوم نقش بافت موقعیت و فرهنگی که این نگاره ها در آن قرار دارند . در این تحقیق برآنیم نقش این مقوله ها را در فهم دلالتهای نمادین سرو در متون ادبی و نقوش موجود در ظروف، فرش و بناها بررسی کنیم. برای این منظور از مبحث رابطه همنشینی(Syntagmatic relationship) و جانشینی (paradigmatic relationship) در زبانشناسی که سوسور آن را مطرح ساخت کمک گرفته ایم. جهت فهم مدلولها و مفاهیم در مورد تک نگاره ها بافت موقعیت ( Contex of situation) را لحاظ نمودیم. بررسی ده ها نگاره نشان داد که سرو در رابطه همنشینی با انسان، خورشید و سیمرغ، درختان، حیوانات مفاهیمی چون راست قامتی، پاکدامنی، جاودانگی، قداست و سرسبزی، مقاومت را با خود دارد. همچنین نگاره سرو به تنهایی با توجه به بافت موقعیت مفاهیمی چون جاودانگی، سوگواری و مرگ و اتصال به آسمان را با خود دارد . این تحقیق چند رشته ای در حوزه زبانشناسی، ادبیات و هنرهای تجسمی و با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و در پایان پیشنهاداتی در جهت درک بهتر مفهوم نگاره ها ارائه شده است.
مطالعه ی معناشناختی ایجازِ «حذف» و «تخفیف» در زبان و بررسی جایگاه آن دو در فهم و ترجمه آیات موجز قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاز «حذف»، اسلوبی رایج در زبان طبیعی، گونه ای ممتاز در کنار ایجاز «قِصَر» و نشان دهند ی فشردگی کلام در مفهوم خود است؛ بی آنکه برای آن نقیصه ای به شمار آید. قرآن کریم که خود در بستر زبان طبیعی نازل گردیده، از اسلوب حذف به درستی و فراوانی بهره برده است؛ لذا بررسی و شناخت آن، در فهم و ترجمه ی آیات قرآن حائز اهمیت می شود و بی توجهی بدان، دریافت معنا را با آسیب هایی روبرو می سازد. بررسی جامع موارد موجز دانسته شده، ما را با دو نوعِ «حذف زبانی» و «تخفیف غیرزبانی» آشنا می سازد. طبق آموزه های معناشناختی، حذف زبانی بر اساس سیاق متن (بافت زبانی) رخ می دهد اما تخفیف غیرزبانی، مبتنی بر بافت موقعیت و دانش پیش زمینه ی مخاطب (بافت غیرزبانی) انجام می گیرد. نوع اول یعنی حذف زبانی، با اسلوب های نحوی و دستوری، قابل کشف است اما نوع دوم یعنی تخفیف غیرزبانی، تنها با احاطه بر بافت غیرزبانی شناسایی می شود. با وجود این، اکثر تفصیل های مفسران برای موارد تخفیف یافته در قرآن، از ضابطه ی علمی خاصی برخوردار نیست؛ گویا هریک از مفسران با پیش فرض های گوناگون به تفصیل آیات پرداخته اند. مقاله ی حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از دانشِ «معناشناسی کاربردی» ضمن بررسی نمونه های متعدد قرآنی، به معرفی و تحلیل پدیده ی «تخفیف» در کنار «حذف» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علاوه بر «بافت زبانی»، دانستن و تحلیل «بافت غیرزبانیِ» آیات نیز از لوازم مهم فهم، تفسیر و ترجمه ی قرآن کریم است.
کیفیت نقش آفرینی عناصر زبانی و روایی در پیکربندی متن آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰ (پیاپی ۹۵)
111 - 134
حوزه های تخصصی:
تعامل و تناظر مجموعه ای از عناصر زبانی، ادبی، روایی و گفتمانی شبکه ای از روابط را با ضرایب تأثیر متفاوت در پیوند با متن شکل می دهد. ترکیب و تلفیق آرای نظریه پردازان حوزه های زبان، گفتمان و روایت پژوهشگر را از یک سونگری باز می دارد و زمینه دست یافتن به نتایج مطلوب تر را فراهم می سازد. در پژوهش حاضر، با رویکردی تلفیقی برخی از مهم ترین عناصر زبانی، گفتمانی و روایی به منزله عوامل مؤثر در شکل گیری معنا برشمرده شده و با توصیف جایگاه و نقش هریک از این عناصر در متن، تلاش شده است سویه های درون متنی و برون متنی درک شود. به این منظور، تحقیق حاضر در حوزه زبان شناسی نظریه سه سطحی هلیدی و حسن (زمینه، عاملان و شیوه گفتمان) را اساس تحلیل قرار داده است. همچنین، جهت توصیف زمینه گفتمان به آرای ریفاتر درباب شعرشناسی رجوع شده است. در حوزه روایت شناسی نیز به برخی روایت شناسان ساختارگرا استناد شده و درنهایت، جهت توصیف عاملان گفتمان آرای ون لیوون (2008) درباب گفتمان و کنشگران به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که اولاً، بن مایه و زمینه گفتمان در شعر آرش کمانگیر بازتولید کیش انتظار و امید به رهایی ازطریق ظهور قهرمان و منجی است. ثانیاً، عاملان (کارگزاران) گفتمان به دو دسته اصلی عامل فاعلی و پذیرنده عمل تقسیم شده اند. آرش، در نقش قهرمان قربانی، عامل فاعلی روایت است و مردم شهر که منفعل و منتظرند در نقش پذیرنده عمل بازنمایی شده اند. ثالثاً، کسرایی با توجه به میدان گفتمانی و اعتقادی خاصی که به آن تعلق دارد، شخصیت پادشاه را از روایت حذف کرده است.
ساختار زبانی - فرهنگی گفتار پوزش خواهی در شاهنامه فردوسی (براساس مطالعه پنج متن)
حوزه های تخصصی:
زبان و فرهنگ رابطه درهم تنیده ای با هم دارند و زبان ابزار مهمی برای انتقال فرهنگ است. فرهنگ مؤلفه های مختلفی دارد که برخی از مهم ترین آنها در شیوه ارتباط با انسان های دیگر بروز می یابد. گاهی افراد در تعامل با دیگران دچار تعارضاتی می شوند که برای ادامه ارتباط، نیاز به رفع آن به صورت پوزش خواهی است. در پوزش خواهی، فرد با آگاهی از دانش فرهنگی جامعه خود، سخنی بر زبان می آورد که بتواند نظر موافق مخاطب خود را جلب کند. بنابراین با مطالعه گفتارهای مربوط به پوزش خواهی می توان لایه های فرهنگی نهفته در زبان را شناسایی کرد. یکی از متون مهم زبان فارسی که حاوی اطلاعات فرهنگی و اجتماعی بسیاری است، شاهنامه فردوسی است که در آن مسائل فرهنگی ازطریق گفتار شخصیت ها و ضمن روایت ها بازگو شده است. مسئله اصلی پژوهش پیش رو این است که فردوسی با درنظرداشتن اقتضای حال و بافت موقعیتی، از چه راهبردی برای بیان گفتار پوزش خواهی شخصیت های خود استفاده کرده است. ازسوی دیگر، نوع چینش متنی گفتار پوزش خواهی چه اطلاعات فرهنگی و اجتماعی را بازگو می کند. به این منظور، پنج گفتار با محتوای پوزش خواهی در شاهنامه به صورت هدفمند انتخاب و ساختار متنی آن با استفاده از روش رقیه حسن در بررسی ساختار متن (1985 و 1989) و نیز ساسانی و یزدانی (1392) در تقسم بندی گام ها و به شیوه کیفی تحلیل شد. براساس نتایج حاصل از پژوهش، گفتار پوزش خواهی در شاهنامه ساختار ویژه ای دارد که باتوجه به موقعیت و جایگاه افراد و نیز اهمیت موضوع تغییراتی هم در آن مشاهده می شود.