مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
منظومه های پهلوانی
حوزه های تخصصی:
منظومههایی که پس از شاهنامه و غالبا به پیروی از ان، در زمینه های پهلوانی، دینی و تاریخی به نظم درامدهاند، از ماخذی هستند که کمتر مورد توجه فردوسی شناسان است. حال انکه سرایندگان بیشترِ این اثار افزون بر تاثرات فراوان زبانی، ادبی و اندیشگی از شاهنامه، به صورتهای گوناگون از فردوسی و شاهنامه نام بردهاند که گرداوری و بررسی مجموع این اشارات نکته های تازه و درخور بحثی درباره سرگذشت حکیم توس و نظم شاهنامه و نیز تلقیات رایج نسبت به ان در فرهنگ ایران، پیشِ روی می نهد. نتیجه پژوهش در ان دسته از منظومه هایی که متن منقحِ چاپی یا نسخه برگردان انها قابل دسترسی است، زیر چند عنوان/ موضوع تقسیم بندی می شود.الف) ستایش و بزرگداشت فردوسی و شاهنامه که در اغلب این آثار دیده می شود و ویژگی عام فرهنگ و ادب ایران در همه ادوارِ پس از فردوسی است. ب) سرگذشت فردوسی و نظم شاهنامه که به پیروی از سنت ادبی و تاریخی، ناظر بر برخی از افسانه های احوال فردوسی و چگونگی سرایش شاهنامه است؛ ولی در این میان مواردی به سان نقش کرامیان در شاهنامه سرایی، داستان آمرزش و بهشتی شدن فردوسی به سبب بیتی توحیدی که به استناد دست نویسهای معتبر شاهنامه الحاقی است و انتساب عنوان/ صفت «مرد غازی» به فردوسی، از اشارات سزاوار توجه است. ج) خرده گیری بر فردوسی و شاهنامه. در اینجا ایرادها و نقدها از چند منظر مختلف بیان شده است؛ از جمله: نشان دادن ضعفهای پهلوان اصلی شاهنامه رستم و برتری جهان پهلوان منظومه خویش بر او، ناخشنودی از سروده نشدن داستانی خاص از سوی فردوسی، اعتراض به انتقاد فردوسی بر سخن سست دقیقی، تعریض به مذهب و عقاید فردوسی، تاختن بر محتوای مغانه (ایران پیش از اسلامِ) شاهنامه در برابر منظومه های دینی و معرفی فردوسی به عنوان ستاینده کافران و گبران) ادعای برابری با فردوسی و برتری بر او.
تحول اصطلاح ساراسن و کاربست آن در میان اروپاییان تا پایان سدة سیزده میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی و رویارویی دیرینه مسلمانان و مسیحیان مجموعه ای از اصطلاحات را در منابع تاریخی فراهم آورد که برخی از آن ها نه تنها بار سیاسی بلکه مجموعه ای از مفاهیم فرهنگی را نیز به دنبال داشت. در میان این مجموعه، ساراسن یکی از قدیم ترین اصطلاحاتی است که مسیحیان اروپایی برای معرفی عرب ها به کار می بستند. این اصطلاح کهن پس از ظهور اسلام، به عموم مسلمانان اطلاق شد و در ذیل آن تصویری مخدوش از اسلام، بخصوص شخص نبی اعظم (ص) ارائه شد و معانی منفی وسیعی را به ذهن متبادر کرد. این تغییر کاربری اصطلاح ساراسن از عرب به مسلمان چند پرسش اساسی را به ذهن متبادر می کند: نخست آن که ریشة اصطلاح ساراسن چیست؟ دیگر اینکه تطور این اصطلاح در میان اروپائیان چگونه بوده است؟ پاسخ این پرسش ها تنها با بررسی منابع و جستار این اصطلاح در ردیه های مسیحیان بر پایة توصیف دقیق و تحلیل داده ها مبتنی است.
بررسی خاستگاه اسطوره ای نام در گستره ادبیات حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام پوشی یا افشای نام یکی از بن مایه های برجسته در ادبیات حماسی است. هدف ما در این جستار بررسی نام از این منظر در شاهنامهفردوسی، منظومه های پهلوانی، و طومارهای نقالی است. بدین منظور این آثار با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا واکاوی شده اند. حاصل آنکه پهلوانان در رویارویی با دشمن چهار شیوه را در پیش می گیرند؛ در بیست وپنج مورد بی محابا و آشکارا نام خود را فاش می کنند، در پنج مورد با نامی جعلی با دشمن رویاروی می شوند، در یک مورد تنها به لقب یا کنیه خود اشاره می کنند، و در نُه مورد از افشای نام و کنیه خود پرهیز می کنند. با اینکه این چهار شیوه در ظاهر تناقض آمیز می نماید، همه خاستگاهی اسطوره ای و آیینی دارند و نه تنها نقیض یکدیگر نیستند، بلکه نشان دهنده جایگاه خطیر نام در باور پیشینیان هستند؛ در گذشته عده ای چنین می اندیشیدند که نام بخشی حیاتی از وجود هر فرد است و در صورت فاش شدن آن نزد دشمن، طلسم می شوند و دشمن بر آن ها چیره می شود؛ بنابراین، از افشای نام پرهیز می کردند، یا با نامی جعلی با دشمن رویارو می شدند؛ گروهی معتقد بودند که اگر نام دشمنان را بر زبان برانند، دشمنان جانی دوباره می یابند و به یورش بر آن ها برانگیخته می شوند و از این رو، گاه اگر دشمن نام پهلوان را بر زبان نمی آورد، پهلوان خود پیش دستی می کرد و با فریاد کشیدن نامش، دشمنان را مرعوب می کرد؛ وجه سوم اینکه کنیه یا لقب برخلاف نام، جزء حیاتی وجود پهلوان به شمار نمی آمد و می توانستند در مقابل دشمن، با پرهیز از افشای نام، به کنیه یا لقب خود اشاره کنند.
تغییرات الگوی روایی منظومه های پهلوانی بعد از شاهنامه (با تأکید بر روایت سام نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه های حماسی پس از شاهنامه، در عین تقلید این آثار از متن معیار شاهنامة فردوسی در سطوح زبانی و ادبی، در سطح روایی دچار تغییرات عمیقی شده اند. در این پژوهش، به منظور بررسی این تغییرات، الگوی روایی و کیفیت ترکیب پیرفت ها در چهار متن گرشاسپ نامه، برزونامه، شهریارنامه و در نهایت، به طور خاص، سام نامه مقایسه و تحلیل شده است. در مرحلة نخست به بررسی شیوه های مختلف ترکیب پیرفت های هر منظومه پرداخته شده و نتایج تحلیل در قالب چهار فرمول کلّی ارائه شده است. در ادامه با در نظر گرفتن بسامد و کارکرد پیرفت های فرعی به این نتیجه رسیدیم که تغییر اساسی کارکردِ منظومه های حماسی در دوره های متأخّر و تمرکز بیشتر سرایندگان بر قصه گویی، منجر به شکل گیری گفتمانی خاص با ویژگی هایی چون تکثّر پیرفت های فرعی با کارکرد یکسان یا مشابه و به تبع آن تکثّر شخصیت های مختلف با خویشکاری یکسان و از سوی دیگر به تعویق افتادن هر چه بیشتر گره گشایی در این منظومه ها، خصوصا سام نامه شده است، که این موارد نمایانگر تأکید بیشتر سرایندگان بر کنش های خاص و قصه گویی است که احتمالا نتیجة مستقیم در نظر گرفتن پسند و سلیقة روایت شنویی متفاوت با روایت شنوی آثار حماسی اصیل بوده است.
طلسم جمشید «نقد و بررسی بن مایه ای اسطوره ای در منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی با تکیه بر سام نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
75 - 107
حوزه های تخصصی:
گسستن فرّ از جمشید در هیئت مرغ وارغن و پیوستنش به ایزد مهر، فریدون و گرشاسپ، یکی از بنلادهای کهن اسطوره ای است که در اساطیر ایران، متون حماسی و طومارهای نقالی، بازتابی پررنگ دارد. بدیهی است هر بنلاد اسطوره ای در گذر خود از دنیای اسطوره به گستره منطق پذیرتر حماسه متناسب با شرایط زمانی و مکانی، دستخوش دگرگونی هایی می شود تا به گونه ای خردباورتر در اذهان بنشیند. سپس در تطور از حماسه به ادبیات عامه نیز متناسب با ذوق و پسند مردمان دگردیسی هایی می یابد. از این رو، یک درون مایه اسطوره ای گاه چنان از اصل خود فاصله می گیرد که پی بردن به سرمنشاء آن، بسیار مشکل می نماید. در این جستار کوشش شده است که پیوند طلسم جمشید با گسستن فره پهلوانی او و پیوستنش به گرشاسپ در منظومه های پهلوانی سام نامه، گرشاسب نامه، بهمن نامه، فرامرزنامه، جهانگیرنامه و شهریارنامه، همچنین طومار نقالی شاهنامه، طومار هفت لشکر، طومار کهن شاهنامه فردوسی، طومار شاهنامه فردوسی، زرّین قبانامه و طومار سام سوار و دختر خاقان چین، مورد بررسی قرار گیرد. از دید نگارندگان، طلسم جمشید و کوشش پهلوانان سیستانی در گشودن آن و دستیابی به گنج یا شمشیر تعبیه شده در طلسم، بازنمود نمادین پیوستن فره پهلوانی جمشید به گرشاسپ است که به صورت دگردیس یافته در منظومه های پهلوانی و طومارهای نقالی، تبلور یافته است.
نقد و تحلیل تصحیح شبرنگ نامه داستان رستم و پسرِ دیو سپید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
1-29
شبرنگ نامه یکی از منظومه هایِ پهلوانیِ پس از شاهنامه است که به موضوعِ کین خواهیِ شبرنگ، پسر دیو سپید، از ایرانیان و نبردهای او با رستم و ایرانیان می پردازد. بااین که از شناسایی و معرفیِ این اثر حدودِ صدوبیست سال می گذرد، آگاهی ها و تحقیقاتِ موجود دربارۀ آن بسیار اندک است و متنِ مصحَّحِ آن نیز به تازگی منتشر شده است. شبرنگ نامه ، که سَرایندۀ آن ناشناخته است، 2877 بیت دارد و احتمال داده اند که از منظومه هایِ سدۀ ششم باشد. چون این منظومه از منابعِ دو درس از سرفصل هایِ گرایشِ ادبیاتِ حماسی در دورۀ دکتریِ ادبیات فارسی است در این مقاله ضمنِ معرفیِ تصحیحِ این کتاب (به کوشش ابوالفضل خطیبی و گابریله وان دِن بِرگ، تهران، بنیاد موقوفات افشار با همکاری انتشارات سخن، 1395) و طرحِ نکاتی برای تعیینِ تاریخِ احتمالیِ نظمِ آن، پیش نهادهایی نیز دربارۀ بعضی مواردِ مقدمه و ضبط های متنِ آن عرضه شده است.
سه منظومه پهلوانیِ نویافته
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مهر و آبان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۸۴)
179 - 197
حوزه های تخصصی:
در بیشترِ نسخه های شاهنامه روایت های کوتاه و بلندی به سخن فردوسی الحاق شده است که استخراج، چاپ و بررسی آنها در تحقیقاتِ ادبِ حماسی و پهلوانی ایران لازم است. سه روایتِ منظوم ازاین گونه داستان ها در چند دست نویس شاهنامه از سده سیزدهم به یادگار مانده که به تازگی در کتاب تهمتن نامه تصحیح و چاپ شده است. این سه روایت/ منظومه نویافته عبارت است از: تهمتن نامه (770 بیت)، زال و مقاتل دیو (557 بیت) و کوه دماوند (2568 بیت).
وجوه تمایز حماسه ملّی از منظومه طبیعی در ادبیّات فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
53 - 68
حوزه های تخصصی:
غنی ترین ادوار شعر حماسی فارسی، قرون چهارم، پنجم و آغاز قرن ششم هجری است و دلیل این امر را می توان در جوّ سیاسی و اجتماعی حاکم بر زمانه دانست. این دوران پر اهمیّت با شاهنامه های منثور شروع می شود و به آثاری همچون برزونامه و شهریارنامه ختم می شود. یکی از بهترین راه ها برای شناخت هر چه بیشتر آثار حماسی، دقّت و توجّه به شاخصه هایی است که یک اثر را حماسی می کنند، امّا در این میان نمی توان هر حماسه ای را ملّی دانست. محقّقین شاخصه های بسیاری را برای آثار حماسی برشمرده اند که اگر در یک اثر تعدادی از آن شاخصه ها یافت شود، می توان آن اثر را حماسی خواند، امّا اگر همه این شاخصه ها در یک اثر جمع شده باشد، آن اثر را می توان حماسه ای ناب، راستین و بر پایه زیرساخت های اسطوره ای قلمداد کرد. مهم ترین ملاک تشخیص ملّی بودن یک حماسه، ملّی گرایی و داشتن آرمان ها و دغدغه ها و قهرمانانی ملّی و وطنی است. برآیند پژوهش توصیفی تحلیلی ما اثبات می کند تنها اثری که از همه نظر شایسته دریافت عنوان حماسه ملّی است، شاهنامه فردوسی است و دیگر آثار حماسی این دوره را می توان منظومه های طبیعی قلمداد کرد؛ زیرا مبحث ملّی گرایی در همه شئون این آثار حماسی لحاظ نشده است. گفتنی است که برخی از این آثار همچون ذیلی بر شاهنامه هستند که گویی با خواندن آن ها بخشی منفرد از یکی از داستان های شاهنامه ادامه پیدا می کند.
بررسی تأثیر نیاکان در منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مضامینی که در بیشتر منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه دیده می شود، حضور قهرمانان و پهلوانان دور ه های گذشته وتأثیر آنها در داستان است. بررسی منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه فردوسی نشان می دهد که نیاکان و درگذشتگان- که اغلب قهرمانان و پهلوانان دوره های گذشته هستند- به سه گونه در این منظومه ها حضور یافته و تأثیرات بنیادینی در سیر داستان ایجاد کرده اند: 1- نخست اینکه در بیشتر منظومه های پهلوانی، دخمه ها، قلعه ها و گاه مناره ای وجود دارد که قهرمان دورهگذشته پندنامه و گنجی در آن به جای گذاشته است؛ اغلب پهلوان/ پادشاه دورهگذشته به وسیله آن پندنامه با قهرمان داستان ارتباط برقرار می کند و اندیشه او را تحت تأثیر قرار می دهد.2- گاه نیز قهرمان دورهگذشته به خواب قهرمان داستان می آید و با راهنمایی های خود، او را به راهی می خواند و یا اینکه از کاری بازمی دارد. 3- وجود جنگ ابزارهای پهلوانان دوره گذشته در دست قهرمان داستان. گفتنی دیگر اینکه قهرمانان مزبور با دیوان و جادوگران ارتباط دارند و اغلب این قهرمانان برای حفاظت از گنجی که پنهان کرده اند، از دیوان و جادوان مدد گرفته اند. در این جستار کوشش شده است با بررسی منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه فردوسی، حضور نیاکان و چگونگی تأثیر آنها در جریان داستان ها بررسی شود.