فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۳۴۱ تا ۵۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبادلات ادبی و فرهنگی میان ملّت ها، از دیر باز امری رایج و مرسوم بوده است، به گونه ای که بازتاب بسیاری از گفتارها و اندیشه های فلاسفه، شعرا و نویسندگان یک جامعه را می توان در جوامع دیگر مشاهده کرد. در این میان تعامل فرهنگی و ادبی دو ملّت ایران و هند، به دلیل داشتن ریشه تمدنی مشترک از قدمت دیرینه ای برخوردار بوده است. تأثیر پذیری این دو فرهنگ را می توان در بررسی برخی از آثار ادبی از جمله کتاب کلیله و دمنه یافت. در این کتاب حیوانات دارای شخصیّت بوده و در عالمی همانند عالم انسانی زندگی می کنند. با تأمّل در کتاب مذکور می توان دریافت که اعتقاد به مشرب فلسفی جبر در مذهب هندو از یک سو و رواج اندیشه های جبر گرایانه اشاعره در جامعه ایران قرن ششم از سوی دیگر، سبب شده است تا مضمون جبر به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی این کتاب شناخته شود؛ با این وجود در بررسی کتاب کلیله و دمنه با برخی از حکایات و امثال مواجه می شویم که هاله ای از اختیار بر آن سایه افکنده و بیانگر اندیشه های اختیار گرایانه نویسنده می باشد. این نوشتار سعی در بررسی این موضوع داشته و به تبیین نگرش نویسنده و تفکّرات جبر گرایانه وی که در خلال حکایات انعکاس یافته است، می پردازد.
بررسی و تحلیل داستانِ «فارسی شکر است» از جمال زاده برمبنای سبک شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله داستان کوتاه «فارسی شکر است» از مجموعه داستان «یکی بود یکی نبود» اولین اثر داستانی محمدعلی جمال زاده، با در نظر گرفتن مؤلفه های سبک شناسیِ انتقادی لسلی جفریز، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. مسأله اصلی مقاله آن است که به کمک این مؤلفه ها شناخت لایه های پنهان متن و کشف مناسبات «ایدئولوژی»، «قدرت»، «گفتمان انتقادی» با نظم و سهولت بیشتری انجام می پذیرد. مؤلفه های سبک شناسی انتقادی از دیدگاه جفریز عبارت اند از: 1-نامیدن و توصیف کردن 2-بازنمایی کنش ها، رخدادها و وضعیت ها 3-ترادف و تقابل 4-مثال آوردن و نام بردن 5-اولویت بندی 6-معانی ضمنی و فرض و دلالت 7-منفی سازی 8-فرضیه سازی 9-ارائه سخنان و افکار دیگر مشارکین 10-بازنمایی زمان، مکان و جامعه. با توجه به ساختار زبانی و تحلیل های اجتماعی و فرهنگی موجود در این داستان، مؤلفه های ده گانه جفریز در ارزیابی و تحلیل این اثر کارایی و قابلیت بسیار زیادی دارد و می تواند یافته های قابل توجهی را برای پژوهش فراهم کند.بازنمایی وضعیت ها، رخدادها و کنش ها با اختلاف چشم گیری نسبت به سایر مؤلفه ها نمود بیشتری در این داستان دارد. مؤلفه هایی مانند بازنمایی جامعه، فرضیه سازی و بیان اندیشه های دیگران، کم ترین بسامد را در این داستان دارند. روش کار این مقاله توصیفی-تحلیلی و تطبیقی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. این پژوهش در مقایسه با پژوهش های سبک شناسی که درباره آثار جمال زاده انجام شده، واجد نوآوری ها و تازگی های بسیاری است که هم در روش بررسی و تحلیل آن دیده می شود و هم در کیفیت دست یابی به داده ها و یافته ها می توان شاهد آن بود. از مزیت های این روش، آمیختن مباحث سبک شناسی، نقد و دستور زبان است، و مبتنی بر تحلیل های فرهنگی و جامعه شناسی است که بین روساخت و ژرف ساخت زبان متن واکاوی می کند. مؤلفه های مورد نظر جفریز برای عینی کردن پژوهش و نظام مند کردن تحقیق در مقایسه با تحلیل گفتمان انتقادی و دیگر روش های مشابه مزیت بیشتری دارد.
بحران هویت و تاثیرگذاری مولفه جامعه در رمان های بازمانده روز و هرگز ترکم مکن بر اساس آراء اریک اریکسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل روان شناختی آثار ادبی در قرن اخیر افزایش چشمگیری داشته است. با ظهور روان کاوی مبتنی بر نظریات فروید این رویکرد به طور جدی تری رشد کرد. اریک اریکسون از شاگردان ممتاز فروید که برای اولین بار مفهوم بحران هویت را ابداع کرد، رویکردی تجربی در باب حیات انسان برگزید و با تقسیم عمر انسان به هشت مرحله تمامیت آن را در برگرفت: نوزادی، اوایل کودکی، پیش دبستانی، دبستانی، نوجوانی، جوانی، بزرگسالی و سالمندی. اریکسون در شاکله نظریه اش عباراتی چون اصل اپی ژنتیک، ریتوآلیزاسیون، ریتوآلیسم و سایکوشال موراتوریوم را معرفی نمود. در این مقاله پژوهشگران در صدد آن برامدند تا شخصیت های «آقای استیونز» در رمان بازمانده روز و شخصیت «کتی» در رمان هرگز ترکم مکن را مورد واکاوی روان شناسانه قرار دهند و با بررسی عمیق روابط شخصیت ها و جامعه به تاثیر و تاثر میان آن ها بپردازند و بحران هر یک را به طور جداگانه تحلیل نمایند. در بررسی های انجام شده این نتیجه حاصل شده است که جامعه و محیط به عنوان اتمسفر و اهرم فشار به شخصیت ها آنان را به سوی بحران های هویتی سوق داده اند.
نفحات نفت (انعکاس تحولات اجتماعی حاصل از نفت در ادبیات بومی خوزستان)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
85 - 96
حوزههای تخصصی:
نفت در سده اخیر یکی از مضمون های تازه و بکر پیش روی جامعه ی ایرانی بوده که آثار عمیق و دوران سازی ب ر خوزستان و ادبیات آن برجای گذاشته است. خصوصاً انعکاس مسائل و مناسبات اجتماعی مرتبط با نفت در آثار داستانی نویسندگان خوزستانی قابل توجه است. به همین جهت در این پژوهش تلاش شده است تا نفت و مسائل و پیامدهای آن از ادبیات بومی خوزستان تا پیش از دهه هفتاد شمسی استخراج گردد و آن چنان که نتیجه این پژوهش نشان می دهد پیامدهای استخراج نفت و ایجاد شرکت نفت در خوزستان در قالب مضامینی چون اضمحلال شیوه های سنتی و اقتصاد بومی، رشد مناسبات س رمایه داری، تغییر در انگاره های قشربندی اجتماعی، گ سیختگی و ناموزونی رشد اقتصادی-اجتماعی و گسترش حاشیه نشینی ، دام ن زدن ب ه مهاجرت های وسیع روستایی، گسترش زندگی حاشیه ای، گسترش و دامن زدن به تضادهای ف رهنگی- اج تماعی، برخورد تحقیرآمیز و استعماری فرنگیان، بیداری ملی(خودآگاهی ملی) و هویت های تازه در ادبیات بومی خوزستان انعکاس داشته است که از دید این آثار مهم ترین آن ها تضعیف شدید هویت های عشیره ای و قومی و شکل دادن ب ه هویتی جدید در قالب شرکت- شهرهای نفتی ب وده است .
استشهاد به شعر سنائی در سیزده فرهنگِ فارسی و معرّفیِ نوزده بیتِ نویافته منسوب به او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: برای تصحیح و تکمیل آثار سنائی مراجعه به منابعِ جنبی ضرورت دارد، از جمله فرهنگ های فارسی. در این مقاله، ابیاتِ منسوب به سنائی در سیزده فرهنگِ اوّلیّه فارسی بررسی و نوزده بیتِ تازه او معرّفی شده است. روش: روشِ این پژوهش تحلیلِ استنادی است. نویسنده ابتدا به روش کتابخانه ای و برپایه سیزده فرهنگ فارسی ابیات منسوب به سنائی را استخراج کرده است. سپس با استفاده از روشِ تحلیلِ استنادی معلوم کرده است که هر کدام از انتساب ها چه وضعیتی دارد. در ادامه به ذکر نوزده بیت نویافته او پرداخته است که در آثار مُصَحَّحِ او موجود نیست. همچنین، به اختصار مواردی را که سهواً بیتی از دیگران به سنائی منتسب شده، معرّفی کرده است. یافته ها و نتایج: 1) برای تصحیح و تکمیل آثارِ سنائی، توجّه به شواهدِ شعریِ او در فرهنگ های فارسی ضرورت دارد. با بررسی سیزده فرهنگ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، در مجموع 1515 بیت (یا مصراع) یافتیم که به سنائی منسوب شده است و در میان آن ها نوزده بیت تازه یافتیم که در آثارِ چاپیِ او نیامده است. 2) صحّتِ انتسابِ شاهدهای شعری در فرهنگ های فارسی نِسبی است و گاهی بیتی را سهواً به شخصی دیگر نسبت داده اند. چنانکه در این سیزده فرهنگ سی و یک بیت و یک مصراع به خطا به سنائی منسوب شده و این خطا بیش از همه درباره اشعار سوزنی سمرقندی و هفت پیکر نظامی گنجوی رخ داده است. 3) در فرهنگ های فارسی، از میان آثار سنائی، بیش از همه به ابیاتی از حدیقه الحقیقه و سپس دیوان او استشهاد شده است. 4) آثارِ چاپیِ سنائی جامعِ همه اشعارِ او نیست.
معرفی یوسف و زلیخای صاحب اصفهانی و مقایسه محتوایی روایت آن با روایت یوسف و زلیخای طغان شاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان یوسف و زلیخا از داستان های عبری است که روایت آن در سوره ای با نام یوسف در قرآن کریم آمده است. این داستان بعد از ورود اسلام به ایران مدّنظر بسیاری از ادیبان قرار گرفت و در روایت ها و اوزان مختلفی به نظم درآمد. از مهم ترین یوسف و زلیخاهایی که اکنون در دسترس دانش دوستان است، می توان به یوسف و زلیخای طغان شاهی و یوسف و زلیخای جامی اشاره کرد که دو روایت متفاوت را بازگو می کنند. محمدکاظم صاحب اصفهانی ملقب به مسیح البیان از شاعران عهد عالم گیر، از ایران به هند سفر می کند و ضمن اشتغال به داروغگی دارالشفای پادشاهی، با طبع موزون خود، آثاری را به یادگار می نهد. ازجمله مثنوی های او صباحت یوسفی است که شاعر آن را در بحر خفیف به رشته نظم کشیده است. نگارندگان در این پژوهش ضمن معرفی کامل اثر، روایت آن را با روایت یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی مقایسه نموده اند. نتیجه به دست آمده این است که ازنظر نوع روایت، زبان، وزن و مضمون سازی های ادبی، تفاوت آشکاری بین این دو اثر وجود دارد. نوع پژوهش بنیادی است که با روش تحلیل محتوای کیفی، متن یادشده بررسی شده است.
گونه شناسی بازی سروده های رایج در بین عامه فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۵۵
115 - 156
حوزههای تخصصی:
بازی با درنظر گرفتن تعاریف متعدد آن، دارای انواعی است و نمی توان منکر نقش آن در زندگی افراد در بازه های سنی گوناگون شد. نقشی که به سرگرمی و گذران وقت محدود نمی شود، زیرا بسیاری از بازی ها بازتاب دهنده دغدغه ها و مسائل زندگی اند و بازیگران با انجام آن، افزون بر تکرار این مسائل و دغدغه ها انتقال دهنده آن نیز هستند. یکی از مهم ترین عناصر انتقال در این زمینه «شعر» است؛ عنصری که می تواند براساس بافت زمانی و مکانیِ بازی تغییر کند و قابلیت تطبیق داشته باشد. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به دسته بندی و بررسی بازی سروده های عامه استان فارس پرداخته است. نتایج نشان می دهد که این سروده ها در بازی هایی که دو یا چند (گروه) مخاطب دارند استفاده می شود و اغلب جزو بازی های غیرکنشی/ کلامی اند که بر چهار اصل تکرار، گفت وگو، تمسخر و همخوانی مبتنی و در مقابل بازی های کنشی اند. این طیف از بازی سروده ها (کلامی تا کنشی) با عنصر سن نیز تناسب دارد، زیرا گرایش افراد کم سن بیشتر به بازی های کلامی است و با بیشتر شدن سن به سوی بازی های کنشی حرکت می کنند. نکته دیگر اینکه شعر در چهار دسته نخست بازی، خودِ بازی و نه جزئی از بازی است و این نکته تأکیدی بر کاربرد و نقش فراوان شعر در زندگی عامه است. دیگر اینکه بسیاری از بازی های کنشی دارای قانون ها و چارچوب هایی در شعرند و این قوانین در هفت گروه (فراخوان بازی، حاضر غایبی، انتخاب سردسته، آغازگر و یار، تعیین نفر اخراجی یا ذخیره، تنبیه، نپرداختن جریمه و اعلام پایان بازی) می گنجد و بازیگران به پذیرفتن و اجرای آن ملزم بوده اند. نظم این قوانین و در کل، همه سروده های بازی نقش بسیاری در اجتماعی شدن بازیگران داشته است.
تحلیل کارکرد سنّت های آیینی در شعر محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل با «سنّت» یعنی توجه به پیشینه تاریخی فرهنگی و انعکاس و احیای آن که شاعران و منتقدان معاصر از زوایای مختلفی به آن نگریسته اند، وجه غالب شعر شفیعی کدکنی را تشکیل می دهد. شعر او را به دلیلِ حضور پررنگ و قاطع سنّت ها و نیز دلبستگی شاعر به میراث تمدن و آیین های ایرانی و اسلامی و احاطه بر ابعاد گوناگون آن، می توان مصداقی از ادبیات آیینی تلقی کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف تبیین جایگاه سنّت های آیینی در آثار شعری شفیعی نگاشته شده است. مسأله اصلی پژوهش، بررسی شگردهای به کارگیری میراث آیینی از زوایای نقاب، اسطوره، صبغه محلی و میراث متنی و تبیین کارکردهای این سنّت ها در سطوح زبانی، فکری و ادبی شعر شفیعی است. در شعر او، کارکرد ادبی و بلاغی نقاب تشخص دارد و در راستای اندیشه های سیاسی و اجتماعی به کار می رود. اسطوره نیز عمدتاً با تغییراتی در معنا و کارکرد، به صورت نماد، متناسب با دغدغه های امروز شاعر به کار گرفته می شود و سبب غنای اندیشه و ادبیت شعر او می گردد. انعکاس صبغه محلی و توجه ژرف و گسترده به آداب و رسوم و میراث متنی نیز از عوامل تقویت زبان شعر و از اسباب ایجاد فضاهای هنری در کلام اوست.
بررسی دو پاره از یک جُنگ کهن و رباعیات فارسی آن (دستنویس شماره 3775 کتابخانه اسماعیل صائب و نسخه شماره F.738 کتابخانه دانشگاه استانبول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
115-135
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ زبان و ادبیات فارسی، رباعی از مقبولیت و محبوبیت خاصی در میان مردم عادی و اهل ادب برخوردار بوده است. بخشی از چالش ها و پیچیدگی هایی نیز که این قالب در سیر تاریخی خود با آن روبه رو بوده، برخاسته از همین محبوبیت است. یکی از این چالش ها، مشکل «سرگردان» بودن برخی از رباعیات است؛ یعنی رباعیاتی که به بیش از یک شاعر منسوب است. بررسی رباعیات سرگردان جز به یاری تمام منابع کهنِ موجود امکان پذیر نیست. در ادوار مختلف، ادب دوستان در جوامع فارسی زبان گزیده هایی از انواع نظم و نثر گرد آورده اند. قالب رباعی در این مجموعه ها و گزیده ها غالباً جایگاهی خاص داشته است. دو دستنویس بررسی شده در پژوهش حاضر نمونه هایی ارزشمند از این دست منابع هستند. این دو دستنویس درواقع دو پاره جداافتاده از یک جُنگ هستند که آن را شخصی به نام یونس بن ابی بکر که احتمالاً از اهالی آناتولی بوده، در سال 681ق گردآوری و کتابت کرده است. در پژوهش حاضر تمام رباعیاتِ دو پاره باقی مانده از این جُنگ (59 رباعی) تصحیح شده و با جست وجوی این رباعیات در دیگر منابع کهن، گزارشی جامع از وضعیت انتساب آنها ارائه شده است. در این مقاله نشان داده شده که از میان چهار رباعیِ با نام جُنگ، سه رباعی که به نام مهستی، عیوقی و کمال اسمعیل است، تنها در این منبع به این شاعران نسبت داده شده و این مسئله بر اهمیت این جُنگ می افزاید. از دیگر دستاوردهای این پژوهش ارائه نمونه هایی از اخذ و اقتباس رباعی سرایان از یکدیگر و بیان تأثیر این مسئله بر سرگردانی برخی از رباعیات است.
دراسه الخصائص الفنیه لشعر الشکوی عند حافظ إبراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۶
59 - 79
حوزههای تخصصی:
إنّ الشکوی حاله شعوریّه تقوم علی وجع داخلیّ یلمّ بالمرء خلال موقف یستوجب التعب والصراخ وأحیاناً البکاء. إنّ حافظ إبراهیم ذاق طعم الشدّه فی حیاته ویحفل شعره بوصف إخفاقهولوعته علی ما فات من السعد. من جانب آخر إنّه سمع شکاوی المظلومین وشارک فی مصائبهم، فنری الشاعر صاحب نفس شاکیه. نجد فی شعره الشاکی الارتباط الوثیق بین معجمه الشعری وبین حالاته الحزینه حیث ألفاظه تبیّن لنا نفساً ألیمه واعتمد الشاعر علی ألفاظ تخلو من الغرابه، واستخدم لغه الماضی فذکر الماضی کان کبلسم یشفی جروحه.
Pratique thanatographique chez Annie Ernaux et Louise Dupré(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le champ littéraire contemporain témoigne de la profusion d’écritures de soi, avec une grande diversité et inventivité. Cette prédilection esthétique pour l’écriture de l’intime se révèle notamment dans de nombreux récits, écrits par des femmes, entre autres, les récits de deuil, faisant l’objet de nombreuses publications depuis quelques décennies. Le présent article se propose d’enquêter la pratique thanatographique d’Annie Ernaux et de Louise Dupré, qui mettent en mots leur expérience de la perte de leur mère, en commémorant la vie avec cette dernière et en dévoilant leur enfance et leurs conflits avec la progénitrice. Or, force est de constater que cette écriture de deuil, ayant reflété une présence quasi-totale de la figure maternelle qui l’emporte dans le texte, donne l’occasion à la fille d’aménager, dans le texte, un espace d’autodécouverte. Chez elles, l’écriture de deuil se manifeste tantôt comme l’écriture de l’autre, la mère en l’occurrence, tantôt comme l’écriture de moi. C’est ce que l’on se propose d’étudier à la lumière des théories de critique littéraire générique au féminin.
سنجش دو قهرمان در دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا (فریدون، تزه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۱۸
33 - 51
حوزههای تخصصی:
سنجیده و بَوَنده تر (= کاملتر) آن می نماید که ما در بحث های اسطوره شناختی سنجشی (= تطبیقی) به پهنه بَوَنده تر آن، یعنی نقد اسطوره شناختی سنجشی بپردازیم و تنها در نمایاندن همانندی ها و همسانی های دو یا چند اسطوره باز نماییم؛ که به نقد و گزارش آن ها بپردازیم. این جُستار، دو قهرمان اسطوره های ایرانی و یونانی، «فریدون و تزه» را به دبستان نقد اسطوره شناختی ژرفا برده، و پس از سنجشی در میانه این دو قهرمان و رسیدن به پنج زینه (= مرحله) رشدِ همسان در آن ها، هر کدام از این زینه های پنجگانه رشد را به ژرفی و گستردگی می گزارد و در فرجام، این پنج زینه را چونان کهن نمونه ای، نیز چونان ریختاری (= فرمولی) قهرمان ساز می نماید.
نقدی بر کاربست نقد بوم گرا در داستان کوتاه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
185 - 224
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرا که از اواخر قرن بیستم و در مغرب زمین ظهور یافته، غالباً به دغدغه های زیست محیطی نویسندگان می پردازد و میزان و کیفیت توجه آنان به چنین مسائلی را در آثارشان واکاوی می کند. منتقدان و محققان ایرانی نیز با درک بحران های زیست محیطی و با هدف ارائه خوانشی نوین و کارآمد از آثار داستانی معاصر به مطالعه در داستان های کوتاه فارسی پرداخته اند که حاصل کارشان در مواردی با توفیق نسبی و در برخی موارد با کاستی هایی همراه بوده است. در این مقاله به شیوه نقدِ نقد و با هدف آسیب شناسی کاربست این رویکرد در ادبیات داستانی معاصر، هفت عنوان مقاله ای را که در دهه پایانی قرن چهاردهم شمسی، به مطالعه بوم گرایانه در داستان کوتاه فارسی پرداخته اند، از حیث ساختار، روش و محتوا مورد ارزیابی قرار داده ایم تا دریابیم که این نقدها تا چه میزان با هدف و ماهیّت نقد بوم گرا سازگاری دارند؛ منتقدان داستان ها تا چه حد توفیق داشته و توانسته اند خوانش یا یافته تازه ای از این آثار ارائه دهند و درنهایت اینکه اساسی ترین اشکالات نقدهایی از این دست کدام اند؟ اهمّ یافته های پژوهش حاضر که با اتکا به روش توصیفی تحلیلی و به شیوه انتقادی انجام شده عبارت اند از: بی توجهی به ماهیت اصلی نظریه، فقدان برداشت صحیح از نقد بوم گرا، عدم مراجعه به منابع اصیل، محدود بودن مقالات بر مطالعات موردی و خردنگر، فقدان نگرش عمیق به مسئله محیط زیست در میان نویسندگان و منتقدان، بی توجهی به بینارشته ای بودن این شیوه از نقد و بالاخره، نادیده گرفتن ابعاد کاربردی آن.
طبقه بندی و تحلیل کارکرد اشیای مقدّس در شفابخشی (با تاکید بر مهم ترین متون منثور عرفانی تا قرن هفتم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شفابخشی یکی از مهم ترین کرامت های مشایخ صوفیه است. برخی از این شفابخشی ها، از طریق اشیای مقدّس و متبرّکی صورت می گرفته که متعلق به مشایخ متصوفه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی و تبیین کارکرد این اشیا در بخشی از متون عرفانی فارسی پرداخته و آن را با پیشینه های اسطوره ای و دینی تحلیل کرده است. براساس پژوهش حاضر، اشیای شفابخش در سه گروه جای دارند: نخست مکتوبات؛ شامل دست نوشته های مشایخ، حرزها و تعویذه، شعرها و نامه ها، سپس جامه ها و انواع پوشش های مشایخ؛ از جمله خرقه، پیراهن، لباچه، کلاه و نعلین، و در آخر؛ خوراک ها، نیم خورده ها، آب دهان و اشیای متعلق به آن (همچون خلال ). تقدّس، تبرّک و شفابخشی در همه این موارد مشترک است و به واسطه پیوند با مشایخ متصوفه به این اشیا اعطا شده است.
بررسی تطبیقی اندیشه های علامه اقبال لاهوری و امیر الشعرا شوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
7 - 30
حوزههای تخصصی:
علامه اقبال لاهوری شاعر فارسی زبان هنددی و امیرالشدارا شوقی شاعر عرب زبان مصری، هر یک در دوره زندگانی خود از سرشناس تدرین شداعران کشورشان به شمار می آمدند. شرایط اجتماعی و سیاسی تقریبا مشابه حاکم بر جماه هند و مصر در قرن نوزدهم، باعث به وجود آمدن اندیشه هدای مشترک در ذهن و زبان این دو شاعر وطن پرست گردیده است. در این مقاله سعی ما بر این بوده اسدت، بدا بررسدی شدرایط اجتماعی و سیاسی حاکم بر جاماه هند و مصر، به بررسدی اندیشده هدای مشترک این دو شاعر بپردازیم. مهمترین منابع در تهیه این مقالده دیدوان شار اقبدال و شوقی می باشد و آنچه بیان شده است، تنها به استناد شعر آنان می باشد.
معناشناسی عشق در بازخوانی متون عرفانی بر بنیان نظریه ربط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135 - 165
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بازکاوی معنای عشق در گذر از متون عرفانی می پردازد. نظریه ربط اسپربر و ویلسون که بنیادی زبانی دارد و در گروه مقولات کاربردشناسی شناختی قرار می گیرد، چارچوب نظری این پژوهش را شکل داده است. ماحصل این پژوهش نشان می دهد در بازخوانی متون عرفانی (بررسی موردی در یک غزل از دیوان حافظ) از منظر مخاطب، عشق، معنایی تجویزی و از پیش معین ندارد و در اصل پدیده ای متکثر است و ازآنجاکه بیان تجربه های متافیزیکی در حوزه عرفان چنان که عرفا گفته اند با کلمات و عبارات غیرممکن است، پیام عارف در قالب نظام متشکل از انگاره های بافتی به صورت تلویحی به مخاطب عرضه شده و همین مسئله سبب ایجاد تکثرات معنایی بیرون از جهان عرفان شده است. براساس نظریه ربط این تلویحات طیفی از اشارات قوی و ضعیف را شامل می شوند که خواننده متن بسته به اطلاعات دانشنامه ای و داشته های حافظه بلندمدت و کوتاه مدت و نیز بافت ادراکی خود و موارد دیگر، آن ها را تفسیر می کند و هر زمان که انتظار وی از ربط پیام گوینده کافی به نظر برسد، دست از تلاش برمی دارد. علاوه بر آن با استفاده از پرسش نامه ای که بر مبنای نظریه ربط و اهمیت دلالت های بافتی بر روش فهم اکتشافی کلام تهیه شد عواملی همچون سن، جنس، تحصیلات، اعتقادات و... بررسی شد و نشان داد که برخی از این عوامل می تواند بر دریافت خواننده از عشق در بازخوانی متون عرفانی و جز آن اثرگذار باشد.
بررسی و تحلیل داستان حضرت ابراهیم (ع) بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است میان رشته ای که به تحلیل گفته ها و متون در چارچوب مناسبات قدرت در جامعه و نقش زبان در تثبیت و تداوم سلطه می پردازد. در تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف، متون، به ویژه داستان در سه سطح (توصیف، تفسیر و تبیین) مورد بررسی قرار می گیرد. فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی خویش، ایدئولوژی را ابزار ایجاد و حفظ روابط قدرت در جامعه می داند و بر چهار مفهوم بنیادین (قدرت، جهان بینی، زبان و ایدئولوژی) تأکید دارد. این پژوهش، با روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از ابزار کتابخانه ای در صدد آن است تا به تحلیل گفتمان انتقادی داستان حضرت ابراهیم ع در قرآن بر اساس الگوی سه سطحی فرکلاف (توصیف، تفسیر، تبیین) پرداخته، واضح نماید که کدام گفتمان، در این داستان کلیدی و برجسته است و کدام مفاهیم ایدئولوژیک در پس متن این داستان وجود دارد و چگونه این مفاهیم در ساختارهای مختلف سه سطحی مد نظر فرکلاف همخوانی پیدا کرده اند؟ نتایج حاکی از آن است که برجسته ترین گفتمان در این داستان، گفتمان توحیدی حضرت ابراهیم ع با روش های استدلالی-احتجاجی و تبلیغی است. مفاهیم ایدئولوژیک معرفتی (خداشناسی)، تربیتی و تبلیغی هم برای داعیان و مبلغان و هم برای عام مخاطبان قرآنی در پسِ متن آن نهفته است. البته گفتمان حضرت ابراهیم ع بر مقتضای حال مخاطب شکل گرفته که با توجه به بافت موقعیتی متن این داستان، می توان مفاهیم ایدئولوژیک متفاوتی را از آن دریافت نمود.
بررسی مفهوم اضطراب معرفتی به عنوان اصل بنیادین زندگی اجتماعی در جهان مدرن با تمرکز بر رمان نوجوان یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه کباب شده اثر جمشید خانیان
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
یک اثر ادبی موفق در رده سنی کودک و نوجوان در کنار سرگرم کنندگی و ایجاد التذاذ ادبی، به جنبه های آموزشی نیز توجه دارد. ویژگی ای که باعث پدیدآمدن زمینه های رشد و تعالی و درنهایت آمادگی آنان برای ورود به زندگی اجتماعی می شود. ازجمله موضوعات آموزشی مهم برای آمادگی کودکان و نوجوانان در مسیر ورود به زندگی اجتماعی، موضوع ممکن الخطا بودن انسان و به تبع آن رواداری در برابر سایر اندیشه ها و دیدگاه ها است. رمان یک جعبه پیتزا برای ذوزنقه کباب شده اثر جمشید خانیان یکی از آثار قابل توجهی است که طی آن مسئله معرفت و موضوع تفاوت های فردی در فرایند آگاهی مورد توجه بوده است. این رمان سرگذشت اقامت کوتاه مدت خانواده ای کوچک در آپارتمانی مملو از اتفاقات عجیب را روایت می کند. اتفاقاتی که طرح فرضیه های مختلف درباب چرایی آن ها و البته بطلان مکرر این فرضیه ها، در پایان خواننده را به این حقیقت می رساند که اتکای صرف به ابزارهایی همچون عقل و تجربه نمی تواند ما را در تشریح چرایی مسائل یاری کند. در این پژوهش تلاش شده است تا با روش توصیفی - تحلیلی فرایند طرح مفهوم ممکن الخطا بودن انسان به عنوان یکی از اصول بنیادین زندگی اجتماعی در دوران مدرن، در رمان یادشده بررسی شود. برای نیل به مقصود، مفهوم «اضطراب معرفتی» به عنوان یکی از بنیان های فکری اندیشه مدرن، مبنای نظری پژوهش واقع شده است. نتایج نشان می دهد خانیان ازطریق طرح موضوعاتی همچون خطاپذیر بودن انسان در ادراکات فردی و پیامد ناگزیر آن یعنی آمادگی برای بازبینی و بازسازی مکرر اعتقادات و باورها، موضوع اضطراب معرفتی را در رمان خود مورد توجه قرار داده است.
گفتار پژوهشی (به زبان عربی): العلاقات الثقافیه بین الایرانیین و العرب منذ القِدم
حوزههای تخصصی:
- اُلقى هذا الخطاب فى المرکز الدّولى للحوار بین الحضارات، فى طهران؛ باللغه الفارسیه؛ والیک نقلها الى العربیّه فى نشره کلیّه الآداب و العلوم الانسانیّه بجامعه یزد.
2- معلّم الانسان الأوّل:
انّ الله تبارک و تعالى، «خَلَقَ الانسان، و عَلَّمهُ البیان» و هو اولُ استاذٍ للبشره فهو الذى «علّم آدم الاسماءَ کلها»؛ و هوالذى «علَّم الانسان مالم یَعلم»؛ لیس نطقاً و قولاً و بیاناً و حَسبُ، بل و علّمه تعلیماً علمیّاً أیضاً، و ذلک عندما قَتَلَ قابیلُ هابیلَ أخاه؛ ولم یدر ما علیه أن یفعل بجثمان أخیه القتیل، «فبغث الله غرابا یبحث فى الارض لیریه (أى یُعلّمه) کیف یوارى سوءَهً أخیه (أى جُثَّهَ اخیه)...» کأنَّ الغرابَ کان فى فعلَتُه هذه ترجماناً عملیّاً للبیان والتعلیم البیانیِّ.
أثر القرآن الکریم و الحدیث الشریف فی الادب الفارسی
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول بهار ۱۳۸۸ شماره ۱
95 - 121
حوزههای تخصصی:
یرمی هذا البحث دراسه أثر القرآن الکریم و الحدیث النبوی الشریف فی الأدب الفارسی، وکذلک دراسه انماط هذه التأثیرات فى الشعر و النثر الفارسیبن، الى القاء الضوء على بعض جوانب الحیاه الأدبیه الاسلامیه لدى الایرانیین، و توضیح أثر الاسلام العمیق فی نفوس الایرانیین ولاسیما الأدباء والشعراء منهم القارى العربی، و ذلک بالاستعانه بالشواهد الشعریه و النثریه.