فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۱٬۲۶۱ تا ۵۱٬۲۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعر بزرگ قرن ششم هجری است که با لقب "شاعر دیرآشنا" شهره گشته است. مثنوی «تحفه العراقین» که حاصل و ره آورد سفر خاقانی به مکه معظمه است؛ تحت تأثیر فراوان آیات قرآن کریم قرارگرفته است. تحلیل و بررسی این تأثیرات علاوه بر این که به درک و دریافت بیش تر شعر او کمک می نماید؛ میزان تسلط و آگاهی خاقانی را نسبت به قرآن کریم نیز نشان می دهد. لذا در این مقاله بر آن ایم تا با روش تحلیلی- آماری و استفاده از منابع کتابخانه ای، هنر سبکی خاقانی و بلاغت او را در مثنوی «تحفه العراقین» از حیث کاربرد آیات بررسی نماییم و به این پرسش ها پاسخ دهیم که با توجه به نوع کاربرد آیات، خاقانی بیش تر از چه شیوه یا شیوه هایی بهره برده است؟ هم چنین بسامد و درصد کاربست آیات قرآن کریم در این مثنوی چه میزان است و این مسأله مبیّن چه چیزی است؟ نتیجه این پژوهش حاکی از این است که خاقانی در کاربست واژه های قرآنی، آیه و یا آیات قرآن کریم در این مثنوی از شیوه های متنوع بلاغی بهره برده که از میان آن ها، دو شیوه «تلمیح» و «وام واژه» بیش از همه در شعر او کاربرد داشته است. این مسأله مبیّن شخصیت دینی و مذهبی خاقانی و تسلط و اشراف کامل او بر قرآن کریم است.
دراسه أسلوبیه فی شعر السید رضا الهندی الملتزم بحب أهل البیت(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۸
25 - 48
حوزههای تخصصی:
السید رضا الموسوی الهندی من شعراء العراقیین المعاصرین وقد ناضل فی الدفاع عن حیاض التشیع ومبادئه بشعره الهادف والمتلزم، وقد رسم لوحه بارزه من إخلاصه لمذهبه. هذا البحث یدرس أشعار السید رضا الهندی الملتزمه بأهل البیت علیهم السلام دراسه لغویه کما أنّه یعنی بالبناء اللغوی لأشعاره و یحللها فی مستویات متعدده: المستوی الصوتی أعنی الموسیقی الخارجیه، الموسیقی الجانبیه، الموسیقی الداخلیه والمستوی اللغوی(دراسه المفردات) ومن جرّاء هذا البحث تبرز خصائصها الأسلوبیه. ثم عزّزنا هذه الدراسه بجداول ورسومات بیانیه توضیحیه أحصیت فیها العدد ونسب الورود فی أشعار الشاعر الملتزمه.
بازتاب افق افکار و مشرب حلّاج در طیف کلام و اشعار فخرالدین عراقی (منصوریّات عراقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار با هدف پی جویی جلوه های افکار حلّاج در کلام عراقی، به روش توصیفی - تحلیلی و استشهادی، بررسی می شود. محور افقی زندگی منصور حلّاج، نمایشگر سیر زمان و محور عمودی آن، نمودار حوادث زندگی وی است. اندیشه های حلّاج در بسیاری از آثار ازجمله آثار عراقی جلوه گری می کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عراقی با انسجام و استواری کلام، ژرفای اندیشه های عرفانی حلّاج را با پیوند این دو محور در اشعارش به شکل متقارب و همگرا به تصویر می کشد. نفوذ تعالیم حلّاج و صورت معانی و حقایق در کلام عراقی به گونه ای ا ست که دو رأس سخن عرفانی یعنی؛ «وحدت وجود» و «سیر نزول و صعود اسرار» با بی باکی و ابراز آن در کسوت عاشق و معشوق نمایان می شود. عراقی جهان را نوعی دایره هستی تلقی می کند و با آمدن و رفتن انسان (قوس نزول و صعود)، مقام فنا (نقطه وحدت) را برای انسان ترسیم می کند؛ اما در این وادی با الگوبرداری از اندیشه حلاج و دیگر عارفان (توجه به عشق عرفانی و گریز از منِ شخصی) و قالب رمزی و مبتنی بر عرفان عاشقانه، وحدت وجود را به عنوان یکی از آموزه های اصلی عرفان نشان می دهد.
تبیین ایدئولوژیک استعاره جهتی بالا/ پایین در روایت های سیاسی- انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
63 - 80
حوزههای تخصصی:
استفاده از استعاره به عنوان یک مؤلفه سبکی، به آفرینش گر متن کمک می کند تا از طریق شگردهایی چون برجسته سازی، کمرنگ سازی و یا پنهان سازی، احساس و درک کاذبی از یک امر را برای مخاطب ایجاد کند. بر این مبنا مسئله ای که پژوهش حاضر بدان می پردازد، تبیین ایدئولوژیک استعاره جهتی بالا/ پایین در پنج مجموعه روایت سیاسی- انتقادی ورق پاره های زندان ، از رنجی که می بریم ، آذر ، ماه آخر پاییز ، سگ ولگرد و خیمه شب بازی با استفاده از رویکرد استعاره مفهومی لیکاف و جانسون است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نویسندگان از استعاره جهتی بالا/ پایین در بازنمایی مفهوم انتزاعی قدرت و مناسبات آن در راستای انعکاس ایدئولوژی خود بهره برده اند و تقابل میان سلطه گر و تحت سلطه، که یکی از مهمترین مؤلفه ها در روایت های سیاسی - انتقادی است، را با استفاده از این نوع استعاره و به شیوه های 1- ترسیم مناسبات قدرت بر اساس موقعیت مکانی، 2- ترسیم ساختار طبقاتی بر اساس موقعیت مکانی، 3- بازنمایی تسلط عوامل محیطی با استفاده از استعاره های جاندارپنداری، 4- بازنمایی تسلط ایدئولوژی ها و انگاره های حاکمیتی با استفاده از نمادها و دلالت های ضمنی، 5- بازنمایی کنش های بدنی منفعلانه یا مقتدرانه در ترسیم مناسبات قدرت و 6- اسطوره سازی و برکشیدن قهرمانان، ترسیم کرده اند . کاربرد پژوهش مورد نظر، ارائه نحوه بازشناسی مناسبات قدرت در متون روایی و همچنین به دست دادن چند شیوه استفاده از استعاره های جهتی، در روایت هایی است که با هدف نشان دادن تقابل میان طبقات فرادست و فرودست نگاشته می شوند.
تحلیل روایت شناختی سوره قصص بر مبنای نظریه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم علی رغم اینکه یک کتاب هدایتگر و راهگشا در مسیر نیل به سعادت و نیکبختی انسان هاست، در سرتاسر آن، نوعی از روایت ها و حکایات مختلف به چشم می خورد؛ در ذیل بیان یک نکته مهم اخلاقی، هشدار به بندگان، منع از اعمال ناشایست، دلگرمی دادن به پیامبر(ص) و مؤمنان و... گاهی به خلاصه ترین شکل ممکن و با کم ترین الفاظ، روایتی را عرضه می دارد تا از این طریق، مقصود خویش را به مخاطب القاء کند. با توجه به فراوانی بکارگیری روایت در آیات قرآن، شناخت اینگونه از کلام و ویژگی هایش در مسیر درک بهتر آیات و چرایی کاربرد آن ها به صورت متعدد و متفاوت، ضرورت خاصی پیدا می کند. یکی از شیوه های نیل به چنین مرادی، بررسی و تحلیل روایت شناختی قرآن می باشد؛ تحلیل روایت شناسی سوره قصص در دو سطح داستان و گفتمان بر مبنای نظریه ادبی «رولان بارت» و با تبیین جزئیاتِ آن که زاویه دید جدیدی در بین روش های تحلیل ادبی است که به کشف و بررسی لایه هایی از مفاهیم سوره قصص که شاید دور از کانون توجه مانده باشد کمک می کند. روایت شناسی داستان های سوره قصص مشخص نمود که اپیزود های حاشیه ای و کوتاه ترین نمایه ها و کاتالیزور ها نقش پررنگی در فهم غرض داستان و مفهوم آیه ایفا می کنند؛ همچنین روشن می سازد که شیوه خاص داستان سرایی قرآن، گاه با کم ترین الفاظ و کوتاه ترین متن، مخاطب را بصورت هدفمند به مقصد اصلی روایت که هدایت الهی است رهنمون می سازند.
بازخوانی منطق گفت وگویی باختین در آثار صادق هدایت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظریه منطق گفت وگویی میخاییل باختین از نظریه های مطرح حوزه ادبیات است که در هر اثری ادبی، به ویژه رمان و داستان قابل تحلیل و بررسی است. در آثار صادق هدایت هم این ادعا قابل طرح است که می توان آثارش را با این نظریه تطبیق داد تا به این پرسش پاسخ داد که هدایت چه گزاره ها و روش هایی برای گسترانیدن سخن و طرح دیدگاه های فلسفی و اجتماعی خود بهره برده است. هدایت که بنا بر آموخته های خود، با روش بینامتنیت تأثیرات بسیاری از آثار تاریخی و هنری پیش از خود گرفته، در پردازش آثارش، مهارت قابل تأملی داشته تا در نقد و تحلیل آثارش، آشنایی با فضای ذهنی او نیازمند دقت و تکاپوی بیشتر در علوم مختلف باشد. این پژوهش، با رویکرد و روش تحلیل محتوایی و بامطالعه کتابخانه ای، دیالکتیک من و خود و همچنین، تقابل خود با جامعه و چگونگی بهره بردن از گزاره های خطابی و تقابل من و دیگری موردبررسی قرار گرفته است. بنابراین، با این فرضیه که صاحب اثر و اندیشمند، به هر موضوعی بپردازد، تعلق خاطر دارد، آثار هدایت را می توان گاه برآمده از کنش حاصل از تقابل خود و اجتماع و گاه دیالکتیک خود با خود دانست. نتیجه حاصل از این پژوهش با تحلیل مؤلفه هایی من و دیگری، بینامتنیت، شیوه روایی و گزاره های خطابی پرسشی، ندایی و امری نشان می دهد که هدایت میان تقابل خود و جامعه و دیالکتیک خود با خود، در سیلان بوده و او از هر شیوه ای برای بیان عقاید خود در باب زندگی و جامعه و اندیشه های فلسفی خود بهره برده است.
تأثیر داستان شیخ صنعان در توصیف پیر در غزلیات عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حکایت شیخ صنعان، پیر اعمالی برخلاف شریعت و عرف جامعه اسلامی انجام می دهد؛ بااین حال بر لزوم وجود پیر و اطاعت بی چون وچرا از وی، حتی در اعمال خلاف شریعت، تأکید شده است. در غزلیات عطار، واژه «پیر» بارها تکرار شده و در دو معنی لغوی «فرد مسن» و «ریش و موی سپید» و اصطلاح «مرشد و راهنما» در سلوک عرفان به کار رفته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های پیر در غزلیات عطار و تأثیر حکایت شیخ صنعان بر این ویژگی ها انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوا بوده و جامعه آماری آن، همه غزلیات عطار نیشابوری است. با بررسی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر، می توان ویژگی های برجسته وی را به این شرح دسته بندی کرد: عاشق ترسازاده ای شدن، خمرنوشی، زنار بستن، خرقه سوزی، بت پرستی/ کافر شدن، سوزاندن قرآن، خوکبانی و اسلام تازه کردن. در میان این ویژگی ها، خمرنوشی، زنار بستن و خرقه سوزی، در توصیف پیر در غزلیات عطار، برجسته تر به نظر می رسند. به نظر می رسد عطار نیشابوری، تعلق خاطر و شیفتگی خاصی به شیخ صنعان داشته و صفات و ویژگی های او را به دیده اقبال می نگریسته است. به همین دلیل، در اغلب ابیاتی که عطار از پیر نام می برد، نشانی از شیخ صنعان دیده می شود. به نظر می رسد عطار آگاهانه و با هدف بیان مفاهیم عرفانی، به شیخ صنعان تلمیح زده است. گویی عطار در غزلیات، با تکرار ویژگی های شیخ صنعان به شیوه های مختلف، از چهره پیر عرفانی خود پرده برمی دارد.
بن مایه ها و تناظر های مشترک در منظومه «حُسینا و دلارام» و نمایش نامه «اُتِللو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
9 - 33
حوزههای تخصصی:
واکاوی و کشف رابطه متون ادبی و هنری جهان در آینه تطبیق، می تواند لذت حاصل از مطالعه و خوانش این آثار را دو چندان کند. در این بین، منظومه غنایی- نمایشی حُسینا و دلارام، سروده شاعری به نام حُسینا، و نمایش نامه غنایی- تراژیک اُتِللو، اثر ویلیام شکسپیر با مضمون عاشقانه عشق دو دلداده با وجود تفاوت در ژانر ادبی و خاستگاه فرهنگی، شباهت های متعددی دارند. از این رو، هدف پژوهش حاضر، کشف وجوه شباهت و تطبیقِ دو اثر ادبی و هنری از ادبیات فارسی و انگلیسی است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی مبتنی بر رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی است که به مقایسه شباهت ها و تفاوت های این آثار می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که در هر دو اثر، روابط و مناسبات شخصیت ها، بن مایه های تقابلی عشق عشاق و حسادت رقیب، ساختار خطی روایت، تناظر های دوگانه شخصیت های اصلی و بن مایه شک و بدگمانی عشاق نسبت به معشوق، مشابه است. از دیگر یافته های پژوهش اینکه خالقِ هر دو اثر با خلق شخصیت های موازی دِزدمونا و دلارام و توصیف عشق پایدار آنان، پاکدامنی را به عنوان ارزش والای زن به مخاطب گوشزد و حسد و بدگمانی را نکوهش کرده اند. وجه افتراق این دو اثر در این است که اُتِللو به دلیل شک و بدگمانی نسبت به معشوق در مرحله احساس باقی می ماند و مرگ معشوقه را با دست خود رقم می زند، اما حُسینا با گُذار از مرحله احساس به وادی عقل پای می گذارد و به وصال معشوق دست می یابد.
صله اللهجات المعاصره بالفصحی وأثرها فیها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سوم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱۱
25 - 47
حوزههای تخصصی:
المشکله اللغویه فی عصرنا هی أنّ العربیه الفصیحه المکتوبه هی غیر العربیه المستعمله فی التخاطب وغیر اللهجات الدارجه التی لم ترق إلی لغه المثقفین، وهی فی مادتها نماذج متأخره ولیس قیام المشکله علی هذا الوجه بمستحیل الحل. وشیوع الثقافه وتیسیر المعرفه لأبناء العربیه علی شکل عام کفیل برفع مستوی اللغه إلی الحد الذی کانت علیه العربیه فی مختلف عصورها، فلم یسلم عصر من عصور التاریخ اللغوی من ازدواج فی اللغه. وربما کانت العامیه الدارجه قریبه من الفصیحه لغه الکتابه ولکنها متحلله من ضوابط الإعراب؛ فالمتکلمون بها یلتزمون الإسکان فی صورها وهذا ما نصبوا إلیه فی تقریب العامیه فی الفصیح. وهذا معناه أنّ اللهجات العامیه تتعدّل وتتهذّب ویدلک الخشن فیها فیلین، ولکنها لا ولن تُغلب ویجب ألّا تُغلب لأنّها المصدر ما ندعوه فصیحاً من الکلام. ومن جهه أخری، إنّ إبدال الفصحی بالعامیه عملیه تهدف إلی تجزئه الأمه الواحده إلی کیانات لغویه متباینه تعمل علی إعاقه تحقیق الوحده العربیه، وتقطیع الصلات والوشائح التی تکونت عبر الزمن بفضل اللغه الواحده. إذن، لابدّ لنا أن نقبل علی إتجاه یدعو إلی نوع من الملاقاه والتوحید بین الفصحی والعامیه. وهذا هو ما نحاول إلقاء الضوء علیه فی هذا المقال.
بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر، رهیافتی در بلاغت تربیت (با تمرکز بر ادبیات کودک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر، ظرفیت های فراوانی برای ایجاد رهیافت های مفید و مؤثر در نقد با رویکرد تربیتی و رسیدن به بلاغت تربیت دارند. این پژوهش با هدف آزادسازی این ظرفیت ها، شفافیت و تعمیق بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر و نیز سامان بخشیدن به آشفتگی و بی ثمری رویکردهای تربیتی در نقد انجام شده است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی بر پایه جمع آوری داده های کتابخانه ای، بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر، توصیف شده، ضرورت ها و تجلی های بلاغت تربیت، تبیین شده و کارآمدی ویژگی های بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر در پاسخ به نیازهای بلاغت تربیت، تحلیل و بررسی شده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بلاغت جدید و نقد بلاغی معاصر مناسب ترین بستر نظری برای شکل دادن به الگوی نقدی علمی با رویکرد تربیتی و رسیدن به بلاغت تربیت است؛ زیرا ویژگی های آنها ازین قرار است: توجه به ارتباط و تأثیر و تغییر در مخاطب، توجه هم زمان به متن و مخاطب، برداشتن هرگونه محدودیت در متن موضوع نقد، دربرگیری تمام انواع تأثیر، انتقال وصف «بلاغی» از جنس متنِ موضوع نقد به روشِ نقد متن، بهره گیری از نظام های دیگر همچون روان شناسی و جامعه شناسی، محدودنبودن در بهره گیری از روش ها و ابزارهای گوناگون و یافتن روش ها و ساخت ابزارهای جدید، نگاه به نقد به صورت سنجش و نزدیکی به فضای ساخت معادله (فرمول). بهره گیری از این الگوها الزاماتی دارد که از مهمترین آنها تهیه جدول (ماتریس )های بلاغی پیونددهنده شناسه های متن با ابعاد وجود مخاطب برای گونه های مختلف ادبیات، ساخت معادله (فرمول) ها در درایه های این ماتریس ها، دسته بندی مخاطبان و رفتن به سمت تجربه و آزمایش است.
تأثیر آثار سید لقمان ارومی بر هنر کتاب آرایی عثمانی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
145 - 117
حوزههای تخصصی:
سده دهم هجری، دوره اوج هنر کتاب آرایی عثمانی، بویژه در حوزه نگارگری و جلدسازی به حساب می آید. در رأس آثار ارزشمند هنری این دوره باید به کتاب هایی اشاره کرد که توسط افرادی که لقب "شاهنامه نویس" گرفته بودند به رشته تحریر درآمده اند. اکثر این افراد ایرانی بودند و یا اینکه تحت تأثیر فرهنگ ایرانی رشد یافته بودند. در بین افراد مذکور سید لقمان ارومیه ای و آثار نگارشی وی قابل توجه هستند. این آثار توسط این شاعر والامقام سروده شده و سپس به دست نقاشان و تذهیب کاران چیره دست آن دوره تزئین یافته است. این نسخه ها در تاریخ تحول زبان فارسی در آناتولی و گسترش هنر کتاب آرایی ایرانی در عثمانی جایگاه ویژه ای دارند که تاکنون در منابع فارسی در مورد آن ها پژوهش جامعی صورت نگرفته است. به همین دلیل در این مقاله ضمن بررسی آثار تدوین شده توسط این شاعر ایرانی، به تحلیل بیست و پنج نسخه خطی به جا مانده از آن دوره پرداخته شده است.
الدیموغرافیه التاریخیه لمدینه القدس وجوارها فی القرن السادس عشر
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوم تابستان ۱۳۸۹ شماره ۶
11 - 25
حوزههای تخصصی:
یکون البحث فی هذا المقال حول مدینه القدس ومکانتها المقدسه التی حظیت بها علی امتداد عصور تاریخیه، ومکانتها الجغرافیه والتاریخیه التی اکتسبتها علی امتداد العصور والأحقاب، وخاصه یعرض الدیموغرافیه التاریخیه لمدینه القدس وجوارها فی القرن السادس عشر، لأن بدایه القرن السادس عشر هی الخطه التاریخیه التی تتوسط ثمانیه قرون بالضبط، تشکل طوالعها احتلال الصلیبیین لبیت القدس عام 1099م/492ق وانهیار الحجم الدیموغرافی للقدس إثر مصرع قرابه 70 ألف نسمه من سکان القدس مسلمین، ونصاری؛ والرسم البیانی یوضح حجم الدیموغرافیه التاریخیه لمدینه القدس بعد عشره قرون، والهجمه الصلیبیه الأولی فی احتلال الفرنجه للقدس عند نهایه القرن الحادی عشر، والنقصان الکبیر فی عدد سکانها، وتسجیل الحاج بورشا فی توصیفاته للأرض المقدسه الطوائف والأدیان والمذاهب والعناصر السکانیه التی کانت القدس ملتقاها علی مرّ التواریخ العصور الوسطی.
مفهوم عشق در اندیشه ابن سینا و روزبهان بقلی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائلی که در حوزه عرفان وفلسفه مورد اهمیت قرارگرفته است، مفهوم عشق است.عشق از بدو ورود خود به حوزه فلسفه و عرفان، تفاسیر متفاوتی با خود به ارمغان آورده است.بیشتر تفکرات متعالی فلاسفه و عرفا در این مبحث جای گرفته است.در این میان دو زاویه دید مهم فلسفی -عرفانی جهت تبیین مفهوم عشق به کار رفته اند. ابن سینا و روزبهان بقلی به عنوان دو جهره شاخص درمکتب عشق شناسی به عنوان فیلسوف و عارف در حوزه عشق مباحث مبسوطی را ارائه کرده اند.در پژوهش حاضر با بهره گیری از اندیشه های ابن سینا و روزبهان بقلی ، به تحلیل محتوایی مفهوم عشق به روش توصیفی تحلیلی در نزد آنها پرداخته شده است، با تشریح و تبیین مفهوم عشق در اندیشه این بزرگان، مشاهده خواهد شد، با توجه به تقدم زمانی ابن سینا نسبت به روزبهان بقلی، روزبهان در بسیاری از آرای خویش تحت تاثیر مکتب عشق شناسی ابن سینا بوده است، در این میان نکات مشترکی بین اندیشه های این دو فیلسوف و عارف قرار داشته، که تاثیرات ابن سینا در حوزه عشق شناسی به روزبهان کاملا مشهود خواهد شد.از مهمترین نکات مشترکی که در این مباحث به کار رفته است،ماهیت عشق، سریان عشق در نظام هستی، عشق و محبت ، عشق به زیبا رویان، عشق و جمال،و...، در نهایت این پژوهش نشان می دهد که هرچند در بعضی موارد از اصطلاحات خاص خود استفاده کرده اند، اما در نهایت منشاء فکری آنها رسیدن انسان به عشق واحد، یعنی ذات اقدس است.
معناکاوی کتاب تصویری سنگ آسمانی بر اساس نظریه ی آ لوده انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناکاوی روشی مرکب از روان کاوی و نشانه شناسی است که کریستوا برای مطالعه ی فرایند سوژگی آن را ابداع کرده است. از نظر کریستوا انسان سوژه ی دوپاره ای برساخته از دو وجه ناهمگون زبان است: یکی وجه مردانه ی زبان، موسوم به امر نمادین و دیگری وجه زنانه ی آن، موسوم به امر نشانه ای. فرایند دلالت (و به طور متناظر، فرایند سوژگی) با آلوده انگاری تن مادر و ترک کورا آغاز می شود. کورا از نظر واژگانی به معنای زهدان مادر است و از نظر مفهومی، مخزن امر نشانه ای و جایگاه جسمانی برای شکل گیری نخستین دلالت ها. زبان به عنوان مظهر امر نمادین با واپس زنی امر نشانه ای، مرزهای هویت سوژه را تعیّن می بخشد؛ اما امر نشانه ایِ مطرود از بین نمی رود بلکه در قالب «میل بازگشت به کورا» همواره مرزهای هویتِ برساخته ی سوژه ی سخن گو را در معرض تهدید نگه می دارد. کریستوا تنها مجرای اعاده ی امر نشانه ایِ زنانه و بازگشت به کورای مادرانه را «انقلاب زبان شاعرانه» می داند. منظور کریستوا از این انقلاب زبانی، سرپیچی از نظام های مبتنی بر امر نمادین مردانه است. کتاب تصویری سنگ آسمانی، یکی از عناوین مجموعه ی ده جلدی پهلوان کچل و اسبش کرُی، به قلم زهره پریرخ و تصویرگری زهرا کیقبادی (1400الف) برای گروه سنی «ب» است. برآنم به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی، ضمن دگرخوانش اثر مذکور به چگونگی رابطه ی بازگشت به کورا و رفع افسردگی انسان مدرن، بپردازم. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که سوژه ی مدرن که بر اثر آلوده انگاری کورای زنانه و تسلط نظام نمادین مردانه دچار افسردگی شده است، می تواند با اعاده ی امر نشانه ای به تعادل برسد.
نشانه های «کنش عاطفیِ ترس» در داستان های بیژن نجدی با تأکید بر سه مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند، داستان های ناتمام و دوباره از همان خیابان ها
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
9 - 38
حوزههای تخصصی:
کنش عاطفی کنشی غیربیانی ست که احساسات و فعل های عاطفی گوینده را بیان می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی «نشانه های ترس» را در مجموعه داستان های بیژن نجدی بررسی می کند و هدف آن خوانش متن با استفاده از عناصر موجود در آن برای دستیابی به معناهای آشکار و پنهان «احساس ترس» نزد شخصیت های روایتی در سه مجموعه داستان برگزیده است. از این رو از کوچک ترین عناصر موجود در متن تا بزرگ ترین آن ها شامل «آوا، واژه، گروه، جمله، بند و در نهایت متن» بهره گرفته شده است. بررسی نشانه های احساس ترس نزد شخصیت های روایتی مجموعه داستان های نجدی در سه مقوله «روایت»، «زبان» و «تصویر» قابل مطالعه است. در بخش نشانه های روایی، «شخصیت ها»، «فضاسازی» و «زاویه دید» خواستگاه های اصلی برگزیده شده به وسیله نجدی در ساختار روایات داستانی هستند. در بخش زبانی نیز ساختار نحوی جملات، ساختار افعال کنشی و اصوات ابزارهای بیانی احساس ترس هستند. در زمینه تصویر نیز «تشبیه» یکی از ابزار های بیانی است که در جهت بیان این هدف به کار رفته است. در میان انواع ترس، ترس های «منطقی و نابهنجار» بیشترین بسامد را دارند که در ارتباط با هر شخصیتی به شیوه ای متفاوت مطرح شده اند. «جنسیت، سن و طبقه اجتماعی شخصیت ها» مؤلفه های تعیین کننده در بسامد انواع ترس هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد که فضای عمومی داستان با زبان متن همراه است و سازوکارهای زبانی در جهت القای معنای مورد نظر عمل می کنند.
دلتنگی و خرده گیری فرهیختگان از سامانه کارگاه هستی در آینه ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نشانه های دلتنگی و آزردگی دانشوران و خردورزان از سامانه یا نظام هستی روزگار خود، خرده گیری هایی است که در آینه ادبیات به چشم می خورد. آزردگی از نداشتن جایگاه اجتماعی فراخور دانش و هنر خود، دلتنگی از تنگدستی، نبودن آزادی گفتار و کرداربرای بیان دیدگاه های علمی و فلسفی، ناآگاهی شهروندان و ... است که واگویه آن ها پیوسته با فرافکنی هایی چونان؛ نسبت دادن دشواری ها به چرخ و فلک که ریشه در فرهنگ زروانی دارد و یا قضا و قدر که به خواست و اراده خداوند تعالی برمی گردد؛ اظهار می شود. کمتر رخ می دهد که کسی ساحت زور و زر و تزویر را که بر جامعه آنان حکم می رانند، بیالاید. بنابراین خردورزان هنرور، سامانه اجتماعی و گاه نظام هستی را دارای نظم احسن ندیده اند. پاره ای از خردمندان از دریچه حکمت و فلسفه به موضوع نگریسته اند و برخی هم از دیدگاه دین و عرفان. دریغا که کمتر رخ داده است تا به ناآگاهی های توده ها و کژتابی کشورسالاران پرداخته گردد و به گونه ای استوار پای دولتمردان و دارندگان زور و زر و تزویر به میان آید. هنرمندی سامانه هستی را با آیین دریا می شمارد و دیگری بر این کژتابی، قانون گردباد نام می دهد. نگارنده این گفتار می کوشد تا به روش (توصیفی -تحلیلی) به بررسی برخی از دلخوری های فرهیختگان هنرور بپردازد و بر خاستگاه های آنان انگشت بنهد.
تطبیق «اسکار و بانوی صورتی پوش» و «روی ماه خدا را ببوس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
171 - 187
حوزههای تخصصی:
بررسی شباهت های مضمونی و ساختاری میان آثار ادبی برجسته جهان همواره مورد توجه پژوهشگران در حوزه ادبیات تطبیقی بوده است. مصطفی مستور نویسنده معاصر کشورمان به تقریب نزد محققان ایرانی شناخته شده است. نگرش وی به امور ماورایی، او را به خلق اثر برجسته اش «روی ماه خدا را ببوس» برانگیخت و وی را بر آن داشت تا مقوله ای برگزیند که برای انسان معاصر زمینه ساز تحولات روحی شگرف باشد. «روی ماه خدا را ببوس» اثر داستانی مستور و «اسکار و بانوی صورتی پوش» اثر اشمیت با وجود زبان و خاستگاه های متفاوت در طرح مضمون تأمل در رازهای جهان آفرینش و بازگشت به دنیای معنویات از نگرش و درونمایه ای هم سان برخوردارند. از این رو در مقاله حاضر در صددایم با تکیه بر ابزارهای تحلیلی نقد مضمونی در حوزه ادبیات تطبیقی به مطالعه همانندی ها در مضامین و درونمایه های دو اثر مذکور پرداخته و به موازات آن سایر اجزای این دو رمان فلسفی (مانند ساختار داستانی و پردازش شخصیت ها) را مورد مداقه قرار دهیم.
از روسیه پرستی تا روسیه گریزی در شعر معاصر تاجیکستان (با تکیه بر درون مایه های تعلیمی و غنایی)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۱
153 - 168
حوزههای تخصصی:
می دانیم سیطره هفتاد ساله ی روسیه بر تاجیکستان، ادبیات شوروی سابق - تاجیک را رقم زده است، که به آن ادبیات رئالیسم سوسیالیستی گویند. ادبیات معاصر آن دیار از محدوده انقلاب اکتبر 1917م در روسیه قابل بررسی است (البته این انقلاب در تاجیکستان با انقلاب خلقی بخارا در 1920م شکل گرفته). در مقاله حاضر، یکی از درون مایه های تعلیمی و غنایی شعر معاصر تاجیکستان یعنی روسیه ستایی و روسیه پرستی در دوره رئالیسم سوسیالیستی، نیز، روسیه گریزی و روسیه ستیزی در هنگامه کم رنگ شدن رئالیسم سوسیالیستی و سرانجام پس از فروپاشی شوروی سابق و استقلال تاجیکستان(1991م) مورد ارزیابی قرار گرفته است. در واقع تقابل این دو رویکرد کاملاً متناقض در شعر امروز تاجیکستان- که پیامد دگرگونی های سیاسی و اجتماعی ا ست - بنیان پژوهش پیش روی، به شمار می رود. موضوع مورد نظر در متن مقاله به مدد شواهد مثال های برجسته از شاعران تاجیک، قبل و بعد از تسلط روسیه، بررسی و کنکاش شده است.
بررسی تطبیقی مدایح نبوی در اشعار جمال الدین عبدالرزاق و صفی الدین حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
195 - 214
حوزههای تخصصی:
آذین بندی سخن و شعر به مدایح نبوی به عنوان یکی از انواع ادبی همواره مورد توجه شعرا و نویسندگان ادب فارسی و عربی بوده و به گونه ای بیانگر اعتقاد و احترام به پیامبر(ص) که از سوی آن حضرت(ص) هم مهر جواز یافته است. ادبیات مذهبی که یکی از زیرمجموعه های مهم آن مدایح نبوی بوده، مغفول مانده است. این پژوهش در صدد است که با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به شواهدی از اشعار این دو شاعر، با رویکرد تطبیقی بیان دارد که پیامبر(ص) در اشعار هر کدام چگونه نمود پیدا کرده است. هدف این پژوهش مقایسه نعت رسول اکرم(ص) در ترکیب بند جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و مدایح نبوی صفی الدین حلّی و بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو منقبت است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سروده های جمال الدین عبدالرزاق و صفی الدین حلّی در اشاره به مضامینی چون مقام و منزلت پیامبر(ص)، معراج، انشقاق قمر، معجزه هنگام ولادت، فضیلت و برتری رسول اکرم(ص) بر سایر انبیا، مدح پیامبر(ص) توسط جمادات و نباتات و استفاده از آیات و احادیث در اشعارشان تشابه دارد. نعت عبدالرزاق تک موضوعی بوده و فقط به مدح رسول اکرم(ص) پرداخته و از مدح آل رسول(ص) بازمانده است. ولی صفی الدین حلّی علاوه بر مدح پیامبر(ص) به مدح خاندان پیامبر(ص) پرداخته و آنان را بهترین عترت توصیف می کند.
مطالعه تطبیقی ساختارشکنی اشعار شاملو و کمینگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
491 - 511
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی به عنوان علمی جدید پایه گذار دیدگاهی نوین در عصر مطالعات ادبیات جهانی می باشد و در تلاش است تا با ارائه زمینه های مشترک بین ملل و ادبیات آن ها به یک هم گرایی جهانی بهتری دست یابد. بررسی نوابغ ادبی از کشورهای دارای سبک ادبی برجسته و ممتاز که ممکن است دارای مشترکات زبانی، ساختاری، فرهنگی و حتی دینی مشترکی باشند می تواند به شکوفایی این حوزه کمک کند و در این راستا این مقاله در صدد است تا با بررسی دو شاعر صاحب سبک، صاحب نام، بزرگ و معاصر آمریکایی و ایرانی- ایی کمینگز و احمد شاملو - بر اساس اصول و تئوری پست مدرن ساختارشکنی و شالوده شکنی به اشتراکات زبانی، ادبی و سبک نوشتاری آن ها دست یابد. بررسی تطبیقی دو نویسنده بزرگ از دو کشور و فرهنگ مختلف بر اساس رویکردی نوین و پست مدرن نیازمند امکانات، منابع و همکاری های چند جانبه از سوی تمامی عوامل می باشد. با این حال این مقاله تلاش دارد با این رویکرد و با انتخابی که انجام داده روزنه ای جدید را در زمینه مطالعات تطبیقی آن هم در زمینه ادبیات معاصر از دوکشور با زمینه ادبی عظیم و در عین حال کاملاً متفاوت را از دو شاعر صاحب سبک، شناخته شده و در عین حال با مقبولیتی ادبی، اجتماعی بررسی و ارائه کند.