فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰٬۸۸۱ تا ۵۰٬۹۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال اول پاییز ۱۳۸۸ شماره ۳
151 - 181
حوزههای تخصصی:
إنّ لِستر المرأه العربیه وحجابها وعفافها أهمیه بالغه اکترث بها الثقافه الجاهلیه وتناولها الشعراء وصفاً ومدحاً وفخراً لأنفسهم. وکان لهذا التستّر والعفاف دلالات فطریه ولفظیه ذکرناها فی هذه الوجیزه. ولکن المرأه فی العصر الجاهلی کما کانت متستره، کانت سافره ولسفورها دواعٍ مختلفه نشأ معظمها متأثراً بالأفکار والتقالید الجاهلیه فدراسه أسباب السفور موضوع آخر نوقش فی هذا المقال من خلال الأدب الشعری فی هذا العصر.وکان من أهم تلک الأسباب: الحزن والمصیبه والخوف من السبی فی الحروب وإبراز الحسن والمحبه وداعیه الفقر والمسکنه.
نقدی بر ویرایش جدید تاریخ بیهقی به تصحیح یاحقی، سیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تاریخ بیهقی از امهات متون ادبی و تاریخی ماست. برای تصحیح این کتاب زنده یاد فیاض عمر گذاشته و زحمت فراوان کشیده است. در سال 1388 آقایان یاحقی و سیدی تصحیح تازه ای از این کتاب منتشر کردند. مهم ترین حسن این تصحیح، مقدمه مفصل، تعلیقات، توضیحات و فهرست هایی است که می تواند یاریگر خواننده و پژوهشگر باشد؛ اما متأسفانه مصححان آ ن قدر متن را دست کاری های ناموجه کرده اند که باید گفت این حسن در قبال به بیراهه کشاندن متنِ کتابی با چنان عظمت، چندان نمی ارزد. گمان می رفت پس از گذشتن بیش از یک دهه از چاپ کتاب و انتشار مقالات بسیار درباره آن، در ویراست جدید بخش مهمی از اشکالات برطرف شده باشد، اما ویرایش جدید کتاب در سال 1401 که عنوان «با تجدید نظر و افزوده ها و اصلاحات کامل» را بر روی جلد داشت، این انتظارات را نقش بر آب کرد؛ زیرا در ویراست جدید تنها تعداد اندکی از اشکالات فراوان کتاب اصلاح شده بود. ازآنجاکه پرداختن به تمامی ایرادات این تصحیح در یک مقاله نمی گنجد، در مقاله حاضر به پاره ای از این اشکالات ذیل چند عنوانِ «فاصله گیری از بافت هنجارمند معنایی»، «بی توجهی به سبک تاریخ بیهقی »، «نادیده انگاشتن بسامد شواهد»، «تغییرات بی توجیه»، «خوانش ناموجه متن» و «بی توجهی به جایگاه ذوق ادبی در تصحیح متون» می پردازیم.
مقایسه مرثیه در ادب فارسی و عربی با تکیه بر دو مرثیه فرخی و بحتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
215 - 236
حوزههای تخصصی:
مرثیه که قدمتی به اندازه انسان و تاریخ او دارد، انواع متفاوتی را در بر می گیرد همچون مراثی شخصی، رسمی و مذهبی. ارزش عاطفی هر یک از انواع مرثیه با توجه به جهت گیری و مخاطب آن متفاوت است. در این نوشتار به بررسی دو مرثیه می پردازیم که هرچند در شمار مراثی رسمی می گنجد اما از تأثیرگذاری خاصی برخوردار هستند. فرخی و بحتری در سوگ سلطان محمود و متوکل ، خلیفه عباسی، دو مرثیه سروده اند. این دو مرثیه از حیث زبان، موسیقی، عاطفه و محتوا حاوی نکات قابل توجهی است که از یک سو بیانگر انگیزه گویندگان و از سویی بیانگر نگرش آن ها در مواجهه با پدیده مرگ است. توجه به موسیقی کلام و انطباق آن با فضای شعر، حضور کم رنگ مسائل اندیشگانی، زبان روان و دور از ابهام و حضور صور خیال ساده، برخی از شباهت های دو مرثیه است. از مهم ترین تفاوت های دو مرثیه نیز می توان به انگیزه متفاوت گویندگان در سرودن مرثیه، عاطفه غالب و میزان اثربخشی مرثیه اشاره کرد.
بررسی تطبیقی بازتاب آثار عطار در ادبیات شرق و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
95 - 115
حوزههای تخصصی:
انسان با اخلاق و ادب به نقطه کمال دست می یابد و علم همچون نردبانی است برای رسیدن به قلّه اخلاق، و این زمانی میسّر است که با معرفت قرین شود. معرفت یا به عبارتی عرفان، مفهومی کاملاً اخلاقی است که عارف با آثار عرفانی خود، راه رسیدن به آن را هموار می کند. بسیاری از نویسندگان و عارفان، در این راه قدم برمی دارند. ایران، مهد و خاستگاه شاعران عارفی بوده است که با خلق آثار عرفانی اسلامی نقطه عطفی در تاریخ عرفان بوده اند. عطّار نیشابوری از جمله شاعران ایرانی است که در محور عرفان اسلامی به عنوان قطب شناخته شده است. از این رو این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن معرفی عطّار، به تحلیل جایگاه عطّار در عرفان اسلامی و نقش ایشان در آشنایی مردم شرق و غرب با عرفان اسلامی و میزان تأثیر و بازتاب آن در ادبیات این دو پهنه بپردازد. بنابر نتایج حاکی از این جستار می توان گفت تأثیری که فکر و شعر عرفانی عطار بر ادبیات شرق و غرب گذاشته کمتر از تأثیر اسلام بر دل ها نیست؛ چرا که عرفان عطار آمیزه ای از مضامین اخلاقی و اسلامی با روح و روان شرقی است. به همین سبب عطّار پژوهی در بین ادیبان و شاعران شرق و غرب ناشی از الهام پذیری و گرایش عرفانی آن ها به ذائقه عرفانی عطار است.
پیشنهادهایی برای همگون سازی مؤلفه های سبک شبانی با توجه به ویژگی های بومی و فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پاستورال چنان که باید، در تحقیقات دانشگاهی ایران معرفی نشده است. سابقه این نوع ادبی به قرن سوم پیش از میلاد و اشعار تئوکریتوس بازمی گردد و مضمون اصلی آن، ستایش آرامش و زندگی بی آلایش روستایی است که طبیعت نیز در آن جایگاه مرکزی دارد. البته با مؤلفه های دیگری نیز تحدید شده که در مطالعات دانشگاهی ایران چندان به آن توجه نشده است. اغلب پژوهشگران ضمن تکرار مطالب نویسندگان حوزه ادبیات داستانی نتوانسته اند در جهت معرفی بهتر این گونه ادبی گامی بردارند و آن را در داستان و رمان خلاصه کرده اند؛ حال آن که شعر شبانی نیز ویژگی هایی دارد که اگرچه تا حدود زیادی با داستان شبانی مشترک است، اما به دلیل زبان ویژه شعر، واجد بررسی های جداگانه است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، کوشیده ایم با استفاده از منابعی که در غرب به این گونه ادبی پرداخته اند، ضمن آسیب شناسی تحقیقاتی که در ایران درباره ادبیات روستایی انجام شده، مهم ترین مؤلفه های نوع ادبی پاستورال را معرفی و پیشنهادهایی در زمینه همگون سازی این مؤلفه ها با توجه به ویژگی های بومی و فرهنگی ایران ارائه کنیم. همچنین، با توجه به ویژگی های فرهنگی ، اجتماعی و بومی ایران برای ادبیات بومی، اقلیمی، روستایی و شبانی حدود و ثغوری را تعیین و آن ها را بازتعریف کرده ، و تقابل های بنیادینی که در خلق مضامین ادبیات شبانی دخیل هستند، متناسب با فرهنگ و اقلیم ایران تحلیل نموده ایم.
دراسه الانزیاح في قصیده "آرش کمان گیر" لسیاوش کسرایي بناءً على نظریه جیفري لیتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
235 - 258
حوزههای تخصصی:
اللغه وسیله للتواصل ونقل الرسائل. کما هو الحال فی اللغه ولا مفر من القواعد ومن الضروری تعلم قوانین اللغه بمساعده القواعد؛ فی الأدب، لا مفر من الانزیاح والعدول عن القواعد. فی الآراء الشکلانیه، یتم الانتقال من تشابه التفکیر إلى التعاطف عن طریق انحراف اللغه عن المعاییر التقلیدیه والمشترکه، أو بعباره أخرى الانزیاح. یُعد الانزیاح من أکثر المصطلحات شیوعا فی نظریه الشکلانیین، والذی، على الرغم من التسامح، یعتبر مرادفا لکلمات مثل "الاغتراب" و"الترکیز"، ولکن من الجدیر بالذکر أنه على الرغم من المشارکه فی الهدف، إلا أن هناک توجد اختلافات أیضا. إحدى طرق الترکیز من وجهه نظر لیتش هی الانزیاح، والذی هو کسر القواعد العامه والعادیه للغه والخروج عن المعاییر العادیه للغه بطریقه تجعل اللغه أکثر هویه وتأثیرا ویمکن تمییزها بین هذا النوع من اللغه واللغه العادیه. یدرس البحث الحالی قصیده "آرش کمانگیر" التی کتبها سیاوش کسرایی بناءً على نظریه جیفری لیتشمتمسکا بالمنهج الوصفی التحلیلی، ویستکشف أنواع الانزیاح بناءً على النظریه المذکوره. وتشیر نتائج البحث إلى أن: سیاوش کسرایی، من خلال تجاوز القواعد المعتاده للغه، وخاصه الانزیاح الدلالی والنحوی والمعجمی، لقد مزج بین الجمال والإثاره وتسبب هذا إلی "خلق الشعر".
بررسی تطبیقی استعمارستیزی در شعر سید اشرف الدّین حسینی و بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
37 - 62
حوزههای تخصصی:
پدیده استعمار از پدیده هایی است که همواره کشورها و ملت های مشرق زمین با آن مواجه بوده اند؛ لذا انسان های آگاه و توانمند به ویژه هنرمندان و ادیبان، با سلاح شعر به مبارزه با استعمار و استعمارگران می پرداختند. با توجه به اینکه شگردهای استعمار، گوناگون و مختلف است؛ لذا شگردهای مبارزه با آن نیز بایستی گوناگون و مناسب باشد. در این مقاله بر اساس مکتب ادبی اروپای شرقی و به روش کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی دیدگاه های ملک الشعراء بهار و سیّد اشرف الدّین حسینی در باب پدیده استعمارستیزی در اشعار آن ها پرداخته می شود. پژوهش های صورت گرفته در این مقاله نشان می دهد که هر دو شاعر، به شکل های گوناگون به معرفی پدیده استعمار پرداخته اند و برای مبارزه با آن، شگردهای مشابهی نیز داشته و راهکارهایی نیز ارائه نموده اند که مهم ترین آن ها عبارت است از آگاه کردن مردم و غفلت زدایی، دعوت به اتّحاد و مقابله با استعمار، تحقیر استعمار با زبان طنز، نکوهش و محکوم نمودن استعمارگران، برانگیختن مردم و بازگشت به هویت فرهنگ اسلامی.
The relationship between Interaction type and self-regulated learning strategies of Iranian intermediate EFL learners
حوزههای تخصصی:
This study attempted to find the relationship between teacher-student interactions and self-regulated learning strategies among EFL learners. The population of the study comprised of 50 Iranian EFL female learners. The participants ,with an age range of 18 to 25, studied English at language institutes located in the city of Genaveh. They were selected as a homogenous sample based on their performance on English language proficiency test of Oxford Placement Test. Then the Questionnaire on Teacher-Student Interaction (QTI) and the Self-Regulation Questionnaire (SRQ) (Brown, Miller, & Lawendowski, 1999) were given to the learners to collect the data. Findings showed that there is a significant relationship between teacher-student interaction, and self-regulated learning strategies A multiple regression analysis was run to predict self-regulated learning strategies by using teacher-student interaction and its subscales. The results showed that Responsibility subscale (.β=.369, P=.003) and Admonish subscale (β=.415, P=.000) could positively and significantly predict learners self-regulated learning strategies.
اندیشل سیاسی هند باستان؛ بررسی موردی مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا، رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
83 - 96
حوزههای تخصصی:
آیا می توان از اندیشه سیاسی هند باستان براساس ادبیات اساطیری و حماسی آن سخن گفت؟ این پرسشی است که در مقاله حاضر، بدان پرداخته شده است. به منظور پاسخ به این پرسش، ابتدا بحثی در باب چیستی اندیشه سیاسی و چگونگی فهم آن ارائه شده است. در این تعریف، اندیشه سیاسی، نوعی از اندیشه ورزی معطوف به عمل سیاسی دانسته شده است که از دغدغه انسانی کردن سیاست ازطریق معنوی و مردمی کردن این قلمرو نشئت می گیرد. این اندیشه ورزی، پنج مرحله بحران شناسی، علت شناسی، دلالت آرمان شهری، دلالت هنجاری و دلالت انتقادی را طی می کند. بازخوانی ادبیات اساطیری حماسی هند باستان از این منظر نشان دهنده این واقعیت است که عمل سیاسی در هند باستان بعد از به افراط وتفریط کشیده شدن، به شکل گیری اندیشه سیاسی منتهی شده است. این اندیشه سیاسی نیز بعد از عبور از نظریه افراطی حاکم حکیم، به تعادل گراییده است و کامل ترین شکل خود را در قسمت نهایی ادبیات حماسی هند باستان به نمایش گذاشته است. فهم و از آن خود کردن این نظریه سیاسی می تواند به انسان مدرن در گذر از هرگونه بنیادگرایی و بنیادستیزی معرفتی و سیاسی کمک کند. روش تحقیق مقاله حاضر، تحلیل و توصیف سه اثر مهابهاراتا، بهاگاوادگیتا و رامایانا، با استفاده از ابزار کتابخانه ای است.
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
289 - 327
حوزههای تخصصی:
تحلیل اثرپذیری ترجمه الفرج بعد الشده ج 1 از شعر عربی چکیدهفرج بعد از شدت، کتابی به زبان عربی و نوشته قاضی ابوعلی محسن تنوخی در قرن چهارم هجری قمری است. قاضی تنوخی برای فهم بهتر و زیباترکردن نثر خویش، اشعاری را از خود یا دیگران ذکر می کند که در بردارنده پاره ای از معلومات دینی، ادبی، تاریخی و علمی است. این اشعار، گاه از زبان خود قاضی تنوخی و گاه از زبان شخصیت های گوناگون حکایت ها بیان می شود؛ حسین بن اسعد دهستانی با ذکر اشعار فارسی ترجمه ای آزاد از این کتاب ارائه کرده است. در این پژوهش کوشش شده است، اشعار عربی کتاب به استثنای اشعار عربی مترجم(دهستانی)، تصحیح و پس از بررسی دقت ترجمه، کاربرد نحوی، بلاغی و فرهنگ اسلامی- عربی بیت عربی در میان نثر فارسی و گونه های فرج بعد شدت مشخص گردد.واژگان کلیدی: فرج بعد از شدت، قاضی تنوخی، حسین بن اسعد دهستانی، نثر قرن 4
مقایسه اشعار مشاهیر آذربایجانی در عرفان و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
73 - 98
حوزههای تخصصی:
در ارتباط با شناخت هنروری حافظ و نظامی در استفاده از معانی مجازی در کاربرد اصطلاحات عارفانه و خلق اشعار عرفانی به بررسی سروده های غزلی مشاهیر قرن ششم نیز پرداخته شد تصوف نظری و عرفان مدرسی آمیخته با آراء فلسفی و کلام، شاهکارهای بزرگ شعر عرفانی سنایی آغازگر عرفان، خاقانی و نظامی در وسعت معنایی گسترده رقم خورد که موجب تکامل بلندای عرفان با ترکیب های مناسب و ارتقاء معنا شد، گویی تصوف قرن شش خاقانی و نظامی را بر دروازه این مسلک با تأسی از سنایی نشاند. در این مقاله از خاقانی و نظامی با آوردن اصطلاحات در عبارات معمولی و سخن ناگفتن از وصال حقیقی در ابتدای ورود وادی شوریدگان است. شیوه سخن در شعر خاقانی در عین آراستگی از تکلف خالی نیست. خاقانی و نظامی هر دو با استفاده از طرزی توانا در آفرینش ترکیبات بدیع چون پیر مغان و دیر مغان با تعبیری دلنشین و عارفانه خلقی جدید و معجزگون را در سخن از خود به یادگار گذاشته اند و همچون چراغی فراسوی ادوار بعد در بدل عرفان شرعی به نظری نقشی ارزنده ایفا نموده اند.
بازگشت فرّخی به تاریخ و افسانه
حوزههای تخصصی:
اگر چه اشاره شاعران به حوادث تاریخی و افسانه های بومی و اسطوره های قومی امری معمول و معهود به نظر می رسد، ولی برخورد برخی از شعرا با اینگونه اشارات و تلمیحات برجستگی خاصی دارد. شادروان فرّخی یزدی از جمله شاعران معاصر ایران است که در کنار بزرگانی همچون وحید، بهار و ادیب الممالک، توجه نسبتاً زیادی به مضامین تاریخی و اسطوره ای دارد. انگیزه این توجه که با نهضت مشروطه سرعت بیشتری پیدا کرده مشاهده ضعف و زبونی حاکمان عصر در برابر اجانب و تجربه عقب ماندگی کشور و نظام حکومتی خود در مقایسه با سایر ملل و دُول بوده است. در این مقاله ضمن توضیح اصل تلمیحات تاریخی و افسانه ای دیوان فرّخی، به کیفیت اشاره شاعر به این موارد و انگیزه ها و نوع برخورد او با هر مورد پرداخته شده و نمونه های متعددی از این تلمیحات عرضه گردیده است.
نگاهی به درون مایه هایِ همسان در: حماسه گیل گمش، سرودِ مروارید و متن هایِ مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
33 - 80
حوزههای تخصصی:
حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید دو میراثِ بزرگِ بشری هستند که اثرِ نخستین در 2100 پیش از میلادِ مسیح و دومین اثر در نیمه دومِ سده نخستِ میلادی (میانِ 50 تا 70) به نگارش درآمده است. به نظر می رسد این دو اثر که یکی قالبی حماسی و دیگر عرفانی دارد و ظاهراً متفاوت می نمایند، از درون مایه هایی همسان بهره مندند و هر دو در شکل دهیِ اندیشه ها و باورهایِ مانی و مانویان تأثیرگذار بوده است؛ به این معنا که مادری تأثیرگذار (مادرِ حیات)، شاهزاده ای به فراموشی گرفتار آمده، وجودِ همزادی چون نَرْجَمیگ، قهرمانی مانندِ هرمزدبغ که به سرزمینِ تاریکی می تازد، وجودِ شیرچهر اژدهایی اهریمنی، لباسِ رزم برکَندن و تاج بر سر نهادن پس از رهایی از تن و جهان، وجودِ مادینه ای گُمراه کُننده و همین طور پدر و دختری اهریمنی (اَشَقْلون و مُردیانگ) که در پیِ گمراه ساختنِ سرنمونِ انسان ها هستند، وجودِ کشتی رانی رستگارکننده و آگاهی بخشی دلسوز (عیسایِ درخشان)، انسان ایزدی خورشیدگونه (مانی) و مقوله آزار نرساندن به حیوانات در مانویّت، همگی مقوله هایی است که در حماسه گیل گمش و سرودِ مروارید یافت می شود. نتایجِ پژوهش نشان می دهد که مانی و مانویان از این دو اثر که یکی به میان رودان تعلّق دارد و در پیوند با نژادِ سامی و دیگر به فرهنگِ پارتی اشکانی متعلّق است، تأثیر پذیرفته اند و در این همسانی و الگوپذیری، می توانیم آمیزش و تعاملِ فرهنگِ ایرانی را با دیگر فرهنگ ها و باورها ببینیم.
حکایات مشایخ در منظومه های صوفیانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۸
47 - 68
حوزههای تخصصی:
ادبیات صوفیه در دو صورت منثور و منظوم آن، بخشی بزرگ و مهم از ادبیات فارسی است با گونه ها و زیرگونه های متنوعی چون دستینه ها و آثار منثور و منظوم تعلیمی و نیز آثار خلاقه ای که گزارش گر لحظات شور و اشراق صوفی در زبانی غنایی یا رمزی(سمبلیک) است. یکی از مواد اصلی و مشترک در میان تقریباً تمامی این انواع گوناگون، نقل «حکایات» و «اقوال» مشایخ صوفی است. این پژوهش کوششی است برای ارائه تصویری دقیق و مستند از کمّ و کیفِ بازتابِ «حکایات» (و نه اقوالِ) مشایخ صوفی در مهم ترین منظومه های تعلیمی صوفیانه فارسی شامل حدیقه الحقیقه سنایی، مثنوی معنوی مولانا، و هفت اورنگ جامی. نتایج این پژوهش نشان می دهد از مجموع 300 حکایت منقول در مجموع این آثار، گذشته از حکایات منسوب به پیران ناشناس (47 حکایت)، که بالاترین میزان حکایات را تشکیل می دهد، بیشترین حکایت ها به ترتیب مربوط به بایزید(با 24مورد)، ابوسعید ابوالخیر(با 21 مورد) و شبلی(با 20 حکایت) است. همچنین حدود یک چهارم از مجموع کل حکایات، «حکایات کرامات»اند و مضمون بقیه حکایات، تعلیم معارف و مفاهیم صوفیانه است. گفتنی است در نگاهی تاریخی و تطبیقی، به روشنی می توان افزایش توجه به نقل حکایاتِ کرامات را در فاصله سنایی تا مولانا دید؛ چنان که در حدیقه الحقیقه، هیچ حکایت کرامتی نقل نشده اما از میان 26 حکایت منقول در دفاتر ششگانه مثنوی مولانا، 15 حکایت، (یعنی حدود 60درصد حکایات) کرامت محور است. درنهایت نیز می توان مجموع منظومه های صوفیانه فارسی را در مقایسه با انواعی همچون تذکره ها و اولیانامه ها و نیز عده ای از دستینه های کهن عربی، برخوردار از توجه کمتری به حکایات کرامات تلقی کرد.
مطالعه تطبیقی گناهان سه گانه قهرمانان اساطیری در دو اثر حماسی داراب نامه طرسوسی و اودیسه هومر«با تأکید بر کنش جنگاوری و سلحشوری در آراء اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
28 - 60
حوزههای تخصصی:
اسطوره در کنار حماسه، افسانه و فرهنگ عامه، یکی از عناصر تشکل دهنده فرهنگ و هویّت قومی و ملی جوامع و منشوری از باورهای اجتماعی است که در بستر فرهنگی تولید می شود. موضوع اسطوره از مطالعات آیین های مذهبی جدا نیست و می توان آن را در حکم ابزاری دانست که اعتقادات و نهادهای موجود را با استناد به دین توضیح می دهد. «گناه» به منزله کنش یا رفتار، مفهومی حائز اهمیت است؛ تا جایی که بدون درک ارتباط مفهوم و اثرات انگیزاننده اش نمی توان رخدادهای فرهنگی مربوط به آن را درک کرد. «داراب» و «اولیس» به عنوان قهرمانان اساطیری، شخصیت های فرهنگی به شمار می روند و موضوع «گناه» آن ها نیز به مثابه یک کنش در مقوله فرهنگ جای می گیرد. نظریه اسطوره شناسی تطبیقی ژرژ دومزیل با توجه به زمینه های فرهنگی یک اثر، علاوه بر کاوش معنای نهفته و ضمنی متن، به بافت اجتماعی/ فرهنگی نیز توجه دارد. یافته های این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی انجام شده نشان می دهد که خط سیری از یک اسطوره و گناه او در دو تمدن ایران و یونان به وضوح مشخص است. درون مایه هایی همچون «فریب از اهریمنان» و «شک در خالق»، «غرور و ادعای خدایی»، «رسیدن به قدرت و ترس از دست دادن حکومت»، «سرپیچی کردن از فرمان ایزدان و خدایان»، «کشتن موجودات و پهلوانان آیینی»، «بی احترامی به آتش و کاشتن تخم کینه در نهاد بشر»، زمینه ساز بیشترین گناهان در میان ایران و جهان است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساختار ثابتی در اساطیر هندواروپایی وجود دارد؛ که در طی قرن ها، در این فرهنگ ها باقی مانده و به رغم گستردگی جغرافیایی و اصلاحات ادیان مختلف، ردپای آن ها، همچنان پس از سال ها پیدا است.
بررسی و تحلیل مجالس وعظ شیخ ابوسعید ابی الخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
237 - 266
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای پخش و اشاعه تعالیم صوفیه، گسترش مواعظ، اندرزها و توصیه های گران بهای پیران و مشایخ تصوّف است که بر منابر و کرسی ها و حلقه های بحث و درس با حضور شاگردان، طالبان، مریدان و هواداران تشکیل می شد، و به صورت ملفوظات و تقریرات بیان می گردید. به این گونه جلسات و حلقه های بحث و درسِ صوفیان که نوعی سخنرانی مکتوب با لحن گفتاری و خطابی توأم با پند، اندرز و موعظه است و برحسب اشاره شیخ و مراد و یا به استدعای مردم و مریدان تشکیل می گردید، مجلس وعظ می گویند.شیخ ابوسعید ابی الخیر (متوفی440 ﻫ .ق) در پایان مجاهدات بسیار، سرانجام به تربیت و ارشاد طالبان مشغول شد و در نیشابور، مهنه، طوس و... مجالس وعظ او بسیار مورد توجه علاقه مندان واقع شد. به دلیل اطلاعات وسیع و کثیر در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و ادبیات، مواعظ وی همواره سرشار از این گونه مباحث بود و به سبب ذوق لطیف و حدّت ذهن و حسن محاوره، حاضران در مجلس را مجذوب خود می کرد.در این مقاله سعی شده است ابعاد مختلف مجالس شیخ ابوسعید ابی الخیر بر اساس کتاب های حالات و سخنان ابوسعید ابی الخیر(جمال الدین ابوروح) و اسرارالتوحید فی مقامات شیخ ابی سعید(محمّد بن منور)، که در این زمینه بسیار حکایت کرده اند، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. همچنین انگیزه های شیخ ابوسعید برای برگزاری مجالس وعظ، نحوه آغاز و ختم سخن، حالات درونی ابوسعید و حاضران در مجالس، محتوای مجالس، زینت های سخنوری، طرز بیان و لحن سخن (شامل لحن های آمرانه، خطابی، نصیحت گرانه و...) با ذکر شاهد مثال های متعدد تحلیل می شود.
کارکرد معناشناسی « تقابل » در حکایتی از تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
267 - 302
حوزههای تخصصی:
به باورساختارگرایان تمامی پدیده ها به نظامی ساختاری تعلّق دارندکه عناصرو اجزای سازنده آن ها با یکدیگرارتباطی منسجم و تعاملی هدفمنددارند وفهم این ارتباط تنهاازطریق کشف تفاوت ها میسّراست. از مهم ترین این رابطه ها تقابل های دوگانه است. تقابل های معنایی از فروع تقابل های دوگانه درسطح واژه است که درآن واژه، با توجه به جفت متضادّخودمعنا می یابد. بار ارزشی قطب ها در تقابل های معنایی مهم و اغلب یکی دارای بار منفی و دیگری مثبت است. حکایت «هارون الرشید و دو زاهدِ»تاریخ بیهقی در زمره شاخص ترین روایات این کتاب است.این حکایت از تقابل معناییِ کلانِ «زهد ریایی / زهد راستین» تشکیل شده و به مددتقابل های معنایی خُرد همچون «طمع / قناعت»، «فقر / ثروت» و «توکّل / ترس»، تقویت شده است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی درپی استخراج انواع تقابل های معنایی و تبیین جایگاه و کارکرد آن ها درروایت مذکور است.حاصل آنکه بیهقی آموزه های زهد رادو دسته کرده و برای تفهیم هریک،از تقابل های معنایی متناسب استفاده کرده است. دسته ای از مفاهیم همچون: « فقر و یا عدم ارتباط با حکّام وقت» به زعم او اساسی تر است. بنابراین از «تقابل مکمّل» که متضمّن معنای قطعیّت و صراحت است استفاده کرده؛ بدین معنا که می بایست این آموزه ها بی چون و چرا پذیرفته شود.امّا دسته ای از مفاهیم همچون:«گریه،مصاحبت خلق و کمیّت نماز»؛را فرعی دانسته بنابراین از تقابل های معنایی «مدرّج و ضمنی»استفاده کرده است.تعداد بیشتر تقابل های معنایی مدرّج و ضمنی درمتن نشانگر آن است که بیهقی به زهدِهمراه با تساهل و انعطاف متمایل تر است ودر تقیّدیا عدم تقیّد به مفاهیم فرعی آن به مخاطب آزادی عمل بیشتری داده است.
دور الصوت الوظیفی فی المطلع الطللی(مقارنه بین معلّقتی إمرئ القیس وزهیربن أبی سلمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۹
135 - 154
حوزههای تخصصی:
قامت هذه المقاله بمقارنه بین المطلعین الطللیین فی معلّقتَی إمرؤالقیس و زهیربن أبی سلمی ، ویسعی إلی خلق الصوره التی تعبّر عن المناسبه بین الفونیم والمعنی نظراً إلی التأثیر الذی یحدثه الفونیم فی السامع من خلال صفاته وکیفیه نطقه. ولإختیار هذین الشاعرین عدّه أسباب أهمّها: أنّهما مختلفا الطبیعه النفسیه بل یقابل إحدهما الآخر، لأنّ إمرؤالقیس مثّل الناحیه المتهتّکه والشباب اللاهی فی العصر الجاهلی بینما مثّل زهیر الناحیه العاقله المتعفّفه المهذّبه؛ هذا من جهه ومن جهه أخری جرّب الشاعران الظروف والحیاه المختلفتین. یتّضح أهمّیه هذه المسأله فی معاملتهما مع النساء التی تشکّل الدافع الرئیسی لخق المطلع الطللی. وفی النهایه وصلت المقاله إلی أنّ الشاعرین یکثرا فی استخدام الفونیمات التی تلائم صفاتها ومیزتها مع المشهد الطللی بینما قلّ حضور الفونیمات الأخری فی المطلعیین .
نگارش خودکار، جلوه ای از سوررئالیسم در آثار منظوم عرفانی (مورد مطالعه: سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر و دفتر سوّم مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
59 - 74
حوزههای تخصصی:
نگارش خودکار به عنوان یکی از اصول اساسی سوررئالیست ها، در آثار عرفانی که حاصل تجربه های شخصی و شهودی و لحظه های شور و هیجان شدید عاطفی است، از اهمیت خاصی برخوردار است. در چنین نگارشی، نویسنده مغلوب احوال خویش است و به جهت غلبه عواطف و هیجان های ناشی از تجربه عرفانی بر فرآیند خلق سخن تسلط ندارد. این شیوه نگارش در آثار کسانی چون سنایی، عطّار و مولوی که سخن آ ن ها معمولاً حاصل لحظات شور و جذبه و جنون عاشقانه است، نمود بارزی یافته است. لذا در این پژوهش، تلاش می شود تا به شیوه توصیفی - تحلیلی، مهم ترین اصل سوررئالیست ها یعنی نگارش خودکار در مثنوی های سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطّیر عطّار و دفتر سوّم مثنوی مولوی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. چنین می نماید که هر سه شاعر در لحظه های شور و جذبه و هیجان های تند عاطفی خویش، تحت تأثیر عشق و جذبه و الهام به بیان عواطف پرداخته اند که بیانگر تجربه هایی از نوع سوررئالیسم ناب به شمار می آید و گواه نبوغ راستین و عاطفه و نگرش عمیق آ ن هاست که با تمام گسستگی ها و آشفتگی هایشان، از روحی واحد و یگانه سرچشمه می گیرد.
تحلیل آثار سعدی بر اساس نظریۀ اخلاق غمخواری از دیدگاه نل نادینگز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
163 - 194
حوزههای تخصصی:
مصلح الدین سعدی شیرازی(606 – 690ه.ق) از شاعران و نویسندگان ایرانی است که در باب آموزش مباحث اخلاقی سخن گفته و از جمله مربیان بزرگ اجتماعی است که تعلیم را اساس نیکبختی و سعادت افراد می داند، به همین سبب حکمت عملی و اندرزهای تربیتی را در اشعار وحکایت های خویش گنجانده است. این بررسی نشان می دهد که برخی اشعار و حکایت های سعدی با مصادیق و مبانی نظری و مفاهیم اخلاق مراقبت و غمخواری و نظریه های تربیتی نل نادینگز(متولد 1929م.) فیلسوف تعلیم و تربیت امریکایی مطابقت و مشابهت دارد. نادینگز، محور تربیت اخلاقی را انسان می داند و اعتقاد دارد که شخص در غمخواری، در حالتی از رنج و اضطراب قرار می گیرد. این حالت او را بیدار می سازد تا از خود فراتر برود. بر اثر همین بیداری است که نیازهای دیگران را مانند نیازهای خود می داند و در جهت رفع آن کوشش می کند، تاجایی که نیاز دیگری را برخود فرض می داند. مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی می کوشد تا به این سوال اصلی پاسخ دهد که کدام مؤلفه اخلاقِ غمخواری از دیدگاه سعدی با نظریه اخلاق غمخواری نادینگز همسانی دارد؟ براساس نتایج تحقیق، دلمشغولی عاطفی برای دیگران و غمخواری برای عامه مردم در سطح جهانی در آثار سعدی نمود گسترده ای دارد. توجه به ارزش های انسانی و دلمشغولی عاطفی از اهمّ رویکرد سعدی در اخلاق ارتباطی است.