فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴٬۷۸۱ تا ۴۴٬۸۰۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
447 - 470
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی روایت شناسانه پیرنگ درونی سه حکایت مثنوی معنوی، «طوطی و مرد بازرگان»، «مار و مرد مارگیر» و «استاد و شاگردان»، بر اساس نظریات ارسطو در کتاب فن شعر، می پردازد و با استناد به نظریات وی در مورد «پیرنگ تأثیرگذار» می کوشد عناصرارسطویی «دگرگونی» (Peripetia) و «کشف و وقوف» (Anagnorisis) در حکایات مذکور را بشناساند، عناصری که از آن طریق، مولانا مفاهیم اخلاقی و تعلیمی از طریق ایجاد حس ترس و ترحم را به خواننده منتقل کرده است. «کشف»، در این حکایت ها از نوع پنجم و ششم کشف های ارسطویی ست که آن ها را کشف های تأثیرگذار می نامند که از ترتیب حوادث و یا برداشت نادرست شخصیت ها از وضعیت موجود، نشأت می گیرند. این نوشتار، بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که آیا می توان نظریات ارسطو را در بررسی شعر روایی مولانا به کار برد؟ روش تحقیق در آن بیشتر مقایسه ای، تطبیقی و تحلیلی است که از ابزارهای اسنادی بهره جسته است.
نمادها و تمثیل های آب در مخزن الاسرار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نماد یا رمز عبارت از کاربرد کلمه و کلام به جای همانندهای آن که هم معنای حقیقی خود را به همراه دارد و هم به قرینه ی باورهای شاعر و دلالت های عقلی دارای معنای مجازی است. رمزها در کلمه و کلام در داستان ها با زیبایی و سنجیدگی خاصی به کار رفته اند. نخستین کسی که به رمزهای موجود در خلوت های دل شاعر اشاره می کند نظامی است. او از نماد آب در مخزن الاسرار در طرح معانی ژرف عرفانی و حکمی بهره های فراوانی برده است. در کلام او نوعی پیوند درونی و هماهنگی پیش ساخته بین لفظ و معنی دیده می شود که نظیر آن را در اشعار شاعران دیگر نمی توان نشان داد. در این مقال آب را نماد آبرو، آسمان، شراب، هستی، ... می یابیم.
بررسی مفاهیم پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی در نمایشنامه مرد یخی می آید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
245 - 264
حوزههای تخصصی:
پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی از جایگاه ویژه ای در منطق مکالمه ای باختین برخوردارند. هرچند تاکنون بیشتر پژوهش های انجام شده که رویکردی باختینی را محور کار خود قرار داده اند، روی گونه ی رمان متمرکز بوده اند اما گونه ی نمایشنامه با قابلیت هایی که برای برقراری مکالمه دارد، می تواند بستر جدیدی برای مطالعات باختینی باشد. در این مقاله سعی بر آن است که پیوستار زمانی-مکانی و چندزبانی به عنوان ابزاری تحلیلی در نمایشنامه ی مرد یخی می آید اثر یوجین اونیل مورد استفاده قرار گیرند تا خوانشی باختینی از این اثر اونیل ارائه گردد. از طریق پیوستار زمانی-مکانی می توان اهمیت مفهوم زمان و مکان و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر را جهت تبیین مفاهیم موردنظر نمایشنامه نویس بررسی کرد. همچنین چندزبانی نشان می دهد که اونیل چرا و چگونه توانسته شخصیت هایی با پیشینه های متفاوت را در یک سالن گرد هم آورد و به آنها اجازه دهد که برای خود صدایی داشته باشند و حتی صدای نمایش نامه نویس نتواند آن را سرکوب کند.
تحلیل تطبیقی روایت «کتیبه» اخوان ثالث و «افسانه سیزیف» آلبر کامو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
914 - 938
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل ساختار روایی در شعر «کتیبه» اخوان ثالث و افسانه «سیزیف» آلبر کامو صورت گرفته است. روش پژوهش، روایت شناسی تطبیقی و مبتنی بر بررسی پیرنگ دو اثر از حیث «روایت دنیای همسان» و «دنیای ناهمسان» است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که دو روایت از نظر رویدادِ اصلی روایت یکسان اند چراکه هر دو راوی، روایتگر پوچی و بیهودگی تلاش قهرمانان داستان خود هستند، امّا تفاوت های میان ساختار روایی این دو اثر، نشان دهنده تفاوت میان جهان بینی راویان دو اثر در دو موقعیّت زمانی، فرهنگی و اجتماعی است. تحلیل ساختار روایی این دو روایت نشان می دهد که در کتیبه حوادث زاید، وقایع متناقض و مبهم (عوامل ضعف پیرنگ) وجود ندارد و روایت از فرایند پایدار نخستین (مقدّمه چینی) آغاز و به گره گشایی داستان ختم می شود، امّا در افسانه سیزیف در کنار وجود عوامل ضعف پیرنگ، شروع روایت از فرآیند ناپایدار میانی (نقطه بحران) است. از این رو، روایت کتیبه در مقایسه با افسانه سیزیف از طرح و پیرنگ منسجم تری برخوردار است. هم چنین، شیوه روایت افسانه سیزیف به طرزی یکنواخت و با یک دیدگاه روایت بیان شده است، در حالی که در روایت کتیبه با دیدگاه های متفاوت روایی مواجه ایم و این تغییر در بندهای مختلف شعر کاملاً معنادار است.
عقلانیت انتقادی مقدمه ای بر معرفت شهودی حافظ (بررسی تطبیقی اندیشه حافظ و نظریه کارل ریموند پوپر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارل ریموند پوپر(1902- 1994)، فیلسوف اتریشی، دیدگاه خود را با عنوان عقلانیت انتقادی مطرح کرد و به سرعت این نظریه در ابعاد متفاوت زندگی بشر سایه افکند. این دیدگاه با منسوخ ساختن دیدگاههای فلسفه سنتی یا عقلانیت فراگیر، تحوّلی مهم در زمینه معرفت شناسی بود. عقلانیت انتقادی، با نفی انحصار حقیقت به فرد یا گروه خاصّی، دستیابی به حقیقت مطلق را رد می کند. لزوم تعقّل درباره مسائل مختلف و تلاش برای بهبود خطای خود در پرتو توجّه به استدلال انتقادی دیگران، نزدیکی به حقیقت را امکانپذیر می سازد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی- توصیفی با مطالعه همه جنبه های نظریه وی، آن را در پنج محور عمده طبقه بندی کرده است. پس از آن با مطالعه دیوان غزلیات حافظ، شاعر نامدار ایران در قرن هشتم ه.ش. و تأکید بر ماهیت انتقادی آن، شباهتهای اساسی این دو متفکّر منتقد شرح و طبقه بندی شده است. شباهتهای ساختاری اندیشه حافظ، با تأکید بر ماهیت شهودی معرفت وی و عینی گرایی و جامعه محوری همزمان آن، در پنج مقوله ویژگی معرفت و صاحبان آن، منابع معرفت و شیوه های کسب آن و نمودهای اخلاقی و مذهبی معرفت ارائه شده است. شباهتهای اساسی این مقایسه، دیدگاه فرازمانی حافظ و اندیشه انتقادی جامع وی را در برخود با ناملایمات روزگارش اثبات نموده است.
بررسی ظرفیت های مناسب ساخت پویانمایی (انیمیشن) اقتباسی از حکایت سرپاتک هندی الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
149 - 166
حوزههای تخصصی:
پویانمایی (انیمیشن) یکی از پرمخاطب ترین ژانرهای هنر سینما در سطوح مختلف سنی، فکری و فرهنگی است که هنرمندان بزرگ و آثار درخشانی را در عرصه تاریخ این هنر معرفی کرده و هرروز نیز بر روند گسترش و تنوع ارائه آن افزوده می شود. اقتباس از متون ادبی نیز یکی از شیوه های پررونق ساخت این آثار است که همسو با جریان جهانی آن، در ایران نیز با عنایت به وجود ادبیات غنی فارسی، این ظرفیت را دارد که بیشتر بدان توجه شود. با این رویکرد، آثار عرفانی و خاصه منظومه های عطار یکی از بسترهای مطلوب اقتباس است. پرسش پژوهش این است که وجود و تعدد چه عناصری در حکایتی مانند «سرپاتک هندی» در الهی نامه و نمونه های مشابه، این نوع از آثار را برای ساخت انیمیشن اقتباسی مناسب می کند. قابلیت های نمایشی این اثر با روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. ظرفیت هایی مانند داستان و درونمایه ی استاندارد و قابل گسترش، انواع گره افکنی و گره گشایی داستانی، حضور شخصیت های دوست داشتنی و وجود ظرفیت پرداخت بیشتر آنها با تمرکز بر توصیف و گفت وگوی موجود در متن و بهره مندی از نقاط بحران و اوج، کشمکش های عمل محور و تعلیق ساز و درنهایت قابلیت خلق انواع صحنه ها و موقعیت های جذاب مناسب برای فضای پویانمایی. می توان این طور نتیجه گرفت که این حکایات و نمونه های مشابه آن در آثار عرفانی ادبیات کلاسیک فارسی، می توانند به مثابه چارچوب های مناسبی برای ساخت انیمیشن اقتباسی به روش وفادار و برداشت آزاد در نظر گرفته شوند.
بررسی تطبیقی چند مضمون اساسی در شعر احمد شاملو و شارل بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
167 - 192
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو، شاعر ایرانی سده ی بیستم میلادی، بنیان گذار «شعر سپید» در ادبیات فارسی به شمار می آید و آشنایی خوبی با ادبیات جهان داشت. مضامین شعر او زن و عشق، مرگ و مسائل وجودی، آزادی و عدالت خواهی را دربرمی گیرد. شارل بودلر بنیان گذار مکتب «انحطاط» و از پیشگامان نمادگرایی محسوب می شود. دستمایه های مهم شعر او شهر و زندگی شهری، زن و عشق، مرگ و ملال، آزادی و نوگرایی می باشد. با وجود فاصله ی حدوداً یک قرن میان این دو، بین شعر و شخصیت شان شباهت هایی هست. در این مقاله ضمن بررسی مقایسه ای چند مورد از این دستمایه ها، میکوشیم به شباهت ها و تفاوت های رویکرد این دو شاعر ایرانی و فرانسوی در قبال مضامین فوق بپردازیم. روش این پژوهش رویکرد تطبیقی برپایه ی نقد مضمونی و بررسی اجتماعی می باشد. در طی بررسی از رهیافت فیلیپ شاردن در مقاله اش با عنوان «تماتیک تطبیقی» (1989) استفاده خواهیم نمود. مبنای راهبردی برای بررسی در این جُستار، واحد «تِم» یا مضمون (یا دستمایه) است و از بررسی تیپ ها، مفهوم ها، موتیف ها، اسطوره ها و یا خرده-مضمون ها پرهیز شده است.
کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین اوصاف در منظومه های غنایی با تکیه بر لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و سلامان و ابسال جامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شاعران منظومه های روایی در آفرینش روایتی جذاب، از وصف برای شخصیت پردازی و فضاسازی استفاده می کنند. ژنت به بررسی وصف و ارتباط آن با روایت و روایتگری پرداخته است. وی برای اوصاف، کارکرد تزیینی، توضیحی و نمادین قائل می شود. در این پژوهش، کارکردها در سه منظومه غنایی لیلی و مجنون، یوسف و زلیخا و سلامان و ابسال جامی، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است تا میزان و کیفیت استفاده از اوصاف با کارکردهای گوناگون، در هر منظومه مشخص گردد و در نهایت به این پرسش پاسخ داده شود که اوصاف در منظومه های غنایی غیر از کارکرد تزیینی، چه کارکرد دیگری دارد؟ نتایج حاصل از تحقیق بیانگر اینست که علی رغم باور غالب که کارکردِ نمادین، ویژه متون عرفانی و رمزی است، در سه منظومه غنایی موردنظر، کارکرد نمادین اوصاف، مفاهیم زیادی را در متن گنجانده است، اما با توجه به تفاوت های موجود در روایت سه منظومه برای درک مفهوم نمادین اوصاف باید به حوزه جغرافی، قبیله، قوم، مذهب و تاریخ رجوع شود؛ از این رو برای درک مفاهیم اوصاف با کارکرد نمادین، از نشانه شناسی استفاده شده است. براعت استهلال یکی از انواع کارکرد توضیحی اوصاف است که بیشتر در لیلی و مجنون یافت می شود و برای کارکرد تزیینی اوصاف در منظومه سلامان و ابسال موردی یافت نشد.
جلوه های فرهنگ عامه در سفرنامه سه سال در آسیای ژوزف آرتور گوبینو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم مهر و آبان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
193-218
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی جلوه های فرهنگ عامه در سفرنامه سه سال در آسیا نوشته ژوزف آرتور گوبینو است. نگارندگان بر مبنای روش تحلیل محتوا با بررسی گزارش گوبینو از سفر خود به ایران، اشارات گوبینو به فرهنگ عامه را در شش دسته پذیرایی و مهمان نوازی، تعارفات، آداب پوشش و انواع آن، جلوه های هنر ایرانی، ویژگی های معماری و شهرسازی ایرانی و تفکرات خرافی، بررسی و تحلیل کرده اند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد، اگرچه گوبینو در روایت خود از سفر به ایران توانسته است با دقت در جزئیات، شرح مفصلی را از خصایل اخلاقی و عادت های رفتاری ایرانیان ارائه دهد؛ اما با این حال نمی توان تقابل میان «منِ» اروپایی و «دیگریِ» شرقی را که زیربنای تفکرات و توصیفات وی از وجوه مختلف زندگی و آداب و رسوم ایرانیان است نادیده گرفت. تقابل هایی که در ذهنیت سیاح نسبت به دیگری و آنچه به قلمرو او تعلق دارد و دنبال آن گزارش ها و توصیفات وی تأثیری مستقیم دارد.
چهار بیت نویافته از رودکی در فرهنگ عجایب اللّغه : اصیل یا جعل؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰۹
97 - 120
حوزههای تخصصی:
جستجو در سرچشمه های شعر شاعران پیشگام و بازیابی آن ها به دلیل از بین رفتن بخشی از هویت فرهنگی در طول زمان، بسیار حائز اهمیت است. در میان این منابع، فرهنگ های لغت همواره نقش بسزایی در بازیابی اشعار و ابیات پراکنده این شاعران به ویژه رودکی سمرقندی داشته اند. یکی از این فرهنگ ها، فرهنگ لغتی فارسی به فارسی به نام عجایب اللغه (تألیف درحدود اواخر نیمه اول یا اوایل دوم قرن دهم) از فردی به نام ادیبی است. از این اثر تا کنون تنها یک دست نویس در کتابخانه مجلس به شماره2192 به دست آمده و مدبری نیز در سال1389 براساس همین تک نسخه، فرهنگ را تصحیح و منتشر کرده است. مؤلف در 92 مورد ابیاتی را به نام رودکی آورده که دو مصرع و دو بیت از آن ها مطابق بررسی نگارندگان در هیچ یک از فرهنگ های دیگر نظیر لغت فرس، صحاح الفرس، فرهنگ قواس و ... که به احتمال زیاد منابع مورد استفاده مؤلف بوده اند، دیده نمی شوند. از آنجاکه مدبری مصحح این فرهنگ پیش از این به بررسی مفصل این ابیات در تصحیح خود یا مقاله ای مجزّا نپرداخته و نیز به جهت اینکه این اثر تاکنون در هیچ یک از چاپ های دیوان رودکی از جمله نفیسی، میرزایف، شعار، امامی، هادی زاده، قادر رستم و.... جزء منابع مصححان نبوده، ضروری بود این ابیات که با ظاهری تازه در فرهنگ دیده می شوند، به صورت ویژه بررسی شوند. ما پس از بررسی این چهار بیت و مطابقت آن با موازین سبک شناسی و ضبط سایر منابع به این نتیجه رسیدیم که هیچ یک صلاحیت معرفی به عنوان بیتی تازه از رودکی را ندارند و همگی ابیاتی برساخته ادیبی یا منابع مورد استفاده وی بوده است.
رئالیسم انتقادى در سووشون
حوزههای تخصصی:
مطالعه جایگاه شعر در زیباشناسی باومگارتن و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش براین است با روش توصیفی–تحلیلی به سوال اصلی پاسخ داده شود: نظر کانت درباره جایگاه شعر در میان هنرهای زیبا چه وجوه اشتراک و افتراق و همخوانی هایی با رأی باومگارتن دارد؟ هدف مقاله روشن کردن دلایل درنظرگرفتن ِشعر به منزله برترین هنر نزد یکی از پیروان اصالت عقل و مقایسه آن با نظر کانت است. باومگارتن در عصر روشنگری شعر را به منزله گفتار و خطابه کامل حسی در نظر می گیرد. او بر آوا، غنای کلام و اثرگذاری آن بر تأثرات و عواطف و فرم گرایی و کمال حسی تأکید می کند. وی، هماهنگی اندیشه ها به صورت مجزا از ابزار بیان، هماهنگی اندیشه ها و ابزار بیان، همچنین نظم و هماهنگیِ نشانه های ابزار بیان را سه منشأ زیبایی شعر می خواند. باومگارتن، به کمال درجه ادراک حسی در مواجهه با زیبایی می پردازد. کانت علاوه بر تمایز شعر از خطابه به دو نوع زیبایی در شعر یعنی: زیبایی آزاد معطوف به هماهنگی، وزن و ریتم یا آوای واژگان و زیبایی وابسته در ارتباط با علاقه عقلی اشاره می کند. از نظر وی زیبایی شعر به منزله زیبایی آزاد رها از مفهوم کمال و نیز صورت آن، برانگیزنده بازی آزادی است که بین حس و فاهمه در می گیرد. در نظر باومگارتن با مفهوم کمال حسی در شعر، جایی برای بازی آزاد قوا باقی نمی ماند.
نقد و تحلیل بوم گرایی داستانِ اهل غرق منیرو روانی پور با نگاهی به گفتمان قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
7 - 33
حوزههای تخصصی:
نقد بوم گرا، مطالعه ی رابطه ی بین ادبیات و جهان طبیعت است که ریشه های ظهور آن طرح اندیشه های نو در مباحث انسان شناسی و معضلات زیست محیطی است؛ معضلاتی که گفتمان های اومانیستی در پدید آمدن آن ها نقش بسزایی دارند. در این پژوهش روابط شخصیت های داستانِ اهل غرق منیرو روانی پور ازجمله خیجو، زائر احمد حکیم، مه جمال، مدینه و مردان موبور با محیط زیست بررسی شده است تا نشان داده شود برپایه ی اندیشه های فوکو، چگونه روابط قدرت در سطوح گوناگون این داستان مؤثر بوده است. خیجو، مه جمال، مدینه و زائر احمد حکیم در این داستان رابطه ای نزدیک با طبیعت و همچنین نگاهی فراانسانی به زمین دارند که گفتمان غالب عصر، اومانیسم فلسفی را به چالش می کشند؛ اومانیسمی که در آن بیشتر توجه به اندیشه انسانی می شود و خود انسان و طبیعت را به چشم عنصر یا شیءای می نگرد. ازاین روست که فوکو در عصر تجدد، حضور انسان را در صحنه ی تصویرگری اندیشه و آگاهی می بیند و بر آن است که ترکیب های تجربی می باید در جای دیگری به غیراز حاکمیت مطلق «من می اندیشم» اعمال شوند؛ مردان موبور در این داستان کسانی هستند که قدرت سرمایه و اقتصاد را در اختیار دارند و از آن در راستای سلطه بر طبیعت استفاده می کنند که باعث نابودی زیست بوم طبیعی و ازهم پاشیدگی جامعه ی انسانیِ «جفره» به مثابه همه ی زمین می گردند. در این نوشتار، نظر به اهمیت و تأثیر گفتمان ها در تولید متن ادبی، هدف این بوده است که در داستان موردبحث با روش توصیفی- تحلیلی رابطه ی انسان با محیط زیست و تأثیرگذاری گفتمان های مختلف که نقش مؤثری در اعمال قدرت دارند، بررسی شود تا زمینه ساز آگاهی بخشیدن به انسان در رفتارش با محیط زیست باشد و نسبت او را با طبیعت آشکار نماید.
بررسی و تحلیل مؤلفه های هویت ملی در شعر اخوان و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت، از آن روی که با فردیت یافتگی در پیوند است، یکی از مباحث پراهمیت در حوزه علوم انسانی به شمار می آید. زیرا تنها در سایه هویّت است که انسان، از ناپیدایی در جمع رها می شود و به تشخص می رسد و برای ایفای نقش انسانی خویش در زندگی اجتماعی، آماده می گردد. بنابراین در تمام جوامع بشری، هویت ملی، به نسبت هویت های دیگرانسان، ارزش اجتماعی بیشتری دارد. موضوع مقاله حاضر بررسی هویت ملی در شعر دو شاعر بزرگ معاصر، اخوان و شفیعی کدکنی است. برای درک این مقوله در نزد آنان، ابتدا به مساله هویت، هویت فرهنگی، هویت اجتماعی و هویت ملی به اختصار اشاره شده، و سپس مصادیق هویت ملی را در سروده های این دو شاعر، یافته، مقوله بندی و تحلیل کرده ایم. داده های این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اسنادی گردآمده و با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیل شده است. حاصل کار این که هر دو شاعر در هویت یافتگی شاخص بوده و در سفر زندگی و شعر خود، بیش از هر جا در منزل هویّت ملی، توقف کرده اند.
بررسی سبک شناسی لایه ای اشعار علوی پس از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
شعر علوی یکی از شاخه های شعر آیینی است که به توصیف شخصیت و فضایل حضرت علی7 و اظهار ارادت شاعران نسبت به ایشان می پردازد و به لحاظ الگوسازی از یک انسان کامل اهمیت زیادی دارد. بررسی لایه های سبکی این گونه شعر ما را به درک و تفسیری بهتر از آن می رساند. کاربرد واژگان دینی و تازه، عینی بودن واژگان، ساخت ساده جملات در اغلب موارد از ویژگی های برجسته زبانی این اشعار است. آهنگ و تناسب موسیقیایی واژه ها و نشان دار بودن آن ها و هم چنین ساختار تعابیر و پویا بودن از دیگر ویژگی های این نوع شعر به شمار می آید. بنابراین برای تبیین گستره سبک، مشخصه های زبانی همراه با ویژگی های بلاغی و قلمرو اندیشه های شاعران به طور موازی در خدمت اهداف کلی شعر بررسی می گردد. این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی لایه های سبکی اشعار علوی بعد از انقلاب اسلامی را بررسی می نماید و تکامل اشعار را در چهار لایه آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی نشان می دهد. بر اساس یافته های این پژوهش این اشعار در حوزه واژگان و تصاویر دارای برجستگی است.
ضبطِ نادرست و بدخوانیِ ابیاتی از حدیقه الحقیقه در متن های مصحَّح (بر مبنای نسخه های خطیِ کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۶
103 - 122
حوزههای تخصصی:
هرگونه کتابت یا ضبط نادرستِ واژه و ترکیب از سوی کاتب و مصحح، می تواند به ابهام معناییِ متن منجر شود و مخاطب را در درکِ مفهوم دچار مشکل کند. افزون بر این، نگاشتنِ شرح و تعلیقات بر این ضبط های نادرست، به پیچیده تر شدنِ مفهوم ابیات می انجامد. تأثیرِ این مسائل در تصحیحِ یک متن، هنگامی چند برابر می شود که متنِ مصحَّح، از متون کهن ادب فارسی بوده، واژگان کم کاربرد و گاه متروک و مهجور در آن به کار رفته باشد. مصداقِ این ادّعا را می توان در حدیقه الحقیقه سنایی سراغ گرفت؛ متنی که به خودیِ خود دشوار است و کتابت ها و تصحیح های مختلف، بر دشواریِ آن افزوده اند تا جایی که مشاهده می شود در متن های مصحَّح، شکلِ ضبط شده برخی ابیات، مفهوم روشنی ارائه نمی دهد. این پژوهش در پی آن است تا با استفاده از نسخه های کهن حدیقه و به شیوه توصیفی تحلیلی، ضبط نادرست یا بدخوانیِ برخی ابیاتِ این منظومه را برجسته سازد. مهم ترین دستاورد پژوهش، پیشنهادهایی برای ضبطِ درست یا خوانشِ صحیحِ برخی واژگان، ترکیبات و ابیات در حدیقه سنایی است که بر آن اساس، گرهِ مفهومی ابیاتِ موردِ بحث، گشوده خواهد شد.
موتیف های پزشکی در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۵
97 - 123
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر پیرامون قصه هایی از مثنوی می باشد که حاوی نکات درمانی و پزشکی است؛ بدین منظور نگارندگان تمام داستان های مثنوی را بررسی و موتیف های درمانی و پزشکی را از آن استخراج کردند. این گزاره ها بدون در نظر داشتن نام گوینده به تجویزهای یک پزشک می ماند. این پژوهش نشان داد که مولانا با مفاهیم پزشکی آشنا بوده است و برای القای مقصود از گزاره های درمانی و پزشکی استفاده کرده است؛ سراینده در لابه لای داستان های مثنوی در کسوت یک پزشک پدیدار شده است و به تشریح بیماری های جسمی و به ویژه بیماری های روحی و طریق درمان آن ها پرداخته است. عمده مطالب درمانی مطروحه در مثنوی در ارتباط با مزاج شناسی، نبض شناسی، گیاه درمانی و شیوه های درمان است. در بسیاری از داستان ها، شخصیت اصلی داستان درگیر یک بیماری جسمی یا روحی بوده که توسط طبیب جسمانی یا روحانی، وضعیت او بهبود یافته است.
مقایسه ی کاربرد معنایی سیمرغ در منطق الطیرعطار و مثنوی معنوی مولانا با تکیه بر عرفان عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله «مقایسه ی کاربرد معنایی سیمرغ در منطق الطّیر عطّار و مثنوی معنوی مولانا» می باشد. عطار و مولانا سیمرغ را در چند معنای گوناگون به کاربرده اند؛ تا به کمک آن اندیشه های عارفانه ی خود را به خوبی القا کنند. در این مقاله به معرفی سیمرغ به عنوان پرنده ای افسانه ای که در ادبیات عرفانی جایگاه ویژه ای دارد،پرداخته شده است. سیمرغ و کوه قاف در منطق الطّیر و مثنوی از کنایات معروف عرفانی هستند. هم عطّار و هم مولانا،سیمرغ را برای ذکر اندیشه های والای معنوی و عرفانی خود که در ذهن داشته اند؛ با تکیه بر رموز عرفانی در کتب خویش به کار می برند. در این مقاله کوشش شده است تا به معرّفی،تحلیل،کاربرد معنایی و مقایسه ی سیمرغ منطق الطّیربا مثنوی پرداخته شودو به رموز و نهادهای نهفته در به کارگیری سیمرغ از جانب هر دو شاعر در کتب مهم خویش و هم چنین به نقش سیمرغ در سلوک عملی اشاره شود.
In-between History and Memory: Leslie Marmon Silko’s Fictional World(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Leslie Marmon Silko, an American Indian writer, is one of the pioneers of literary renaissance in Native American literature. Her works are focused on cultural identity, the Native people’s struggle to preserve their past and culture by means of storytelling. This article focuses on Silko’s fictional world as both fiction and history. Moreover, it deals with the cultural trauma ingrained in the Indigenous people’s collective memories, which have shaped Silko’s imagined geography in her works. Regarding the theoretical axis of discussions concerning history, historiography and emplotment of history, this article uses theories of Hayden White to explore the place of historiography in narrative. Furthermore, it applies the critical arguments concerning cultural trauma proposed by Jeffrey C. Alexander. The research proves that Silko and her characters are haunted not by the desire for history, or the past itself; but rather, they are haunted by the desire for the act of historical recollection and the process of remembering and surviving. Finally, this article shows that Silko, as a historical figure with certain literary-historiographical ambitions, reconstructs her cultural heritage and cultural identity through storytelling and fictionalizes history to give voice to her silenced land, past and history, and dismantle the dominant Euro-American historiography.
مضامین مشترک در اشعار سلمان هراتی و بدرشاکرالسیّاب با تکیه بر«أنشوده المطر»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
105 - 125
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی به مقایسه و موازنه میان آثار ادبی می پردازد و این مقاله کوششی تطبیقی است که برخی از مضامین مشترک را در آثار سلمان هراتی، شاعر پارسی گوی و «أنشوده المطر» بدر شاکر السیاب، شاعر عرب بیان کند. هردو شاعر به وطن خویش عشق ورزیده و آن را چون موجودی زنده به تصویر کشیده اند؛ سلمان هراتی در توصیف وطن، عقل و عشق و معنویت را در هم آمیخته است. این دو شاعر در اشعار خود، از غفلت مردم گلایه می کنند و در عین حال به آن ها نوید فردای بهتر و روشن تر را می دهند. سلمان هراتی، امید به فردا را با مفهوم انتظار در هم می آمیزد و السیاب با بهره گیری از نماد باران، این امید را منعکس می کند. بدر شاکر السیاب و سلمان هراتی، برای بیان آن چه که از گفتن صریح آن عاجز هستند، از نمادها و رمزهای گوناگونی مانند شب، باران، حیوانات و... کمک می گیرند و این کاربرد در اشعار السیاب از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و وی آن را با اسطوره ها در هم آمیخته است.