فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
105 - 127
حوزههای تخصصی:
نام آوا (اسم صوت) از مقوله اسم است. به صداهای طبیعی و غیر طبیعی پیرامون انسان اطلاق می گردد. از عناصر زنده و پویای زبان است و متعلّق به هر قوم و ملّتی است که از زبان استفاده می کند. شهاب الدین محمد زیدری نسوی مؤلّف نفثهالمصدور (قرن هفتم)، درکنار جلوه های بلاغی فراوان از ظرفیت های زبانی (نام آواها) در این اثر بسیار استفاده نموده است. نفثهالمصدور به دلیل آمیختگی با زبان عربی از نام آواهای متعدّد عربی نیز در کنار نام آواهای فارسی بسیار بهره مند گردیده است. در پژوهش حاضر ابتدا نام آواهای فارسی و سپس عربی معرفی شده است، سپس تأثیرشان بر متن تحلیل گردیده است. هدف از پژوهش، با توجه به بسامد چشم گیر نام آواهای فارسی و عربی، تأثیر و جایگاه آن ها در یک متن ادبی- تاریخی است. نام آواهای عاطفی و غیر عاطفی در این متن به منظور توصیف حوادث تاریخی، مصائب و شکواهای فردی- اجتماعی استفاده شده است که بر فضاسازی، عینیت بخشی، تجسّم حوادث تاریخی و انتقال مفاهیم بثّ الشکوی تأثیر بسیاری گذاشته است. نام آواهای غیرعاطفی شامل اسامی حیوانات و صدای آن ها، مظاهر طبیعت، اشیاء و نیز اصواتی با منشأ انسانی هستند. افزون بر این استفاده از نام آواهای متفرقه فراوان فارسی و توالی نام آواهای عربی با منشأ اصوات انسانی، بر تأکید نویسنده و تأثیرگذاری این ظرفیت زبانی صحه می گذارد.
نقش هویت گرایی ایرانیان در حفظ زبان فارسی و پیدایی شاهنامه در دوران غزنوی و سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با قدرت گرفتن عامل ترک و عرب و سیطره سیاسی و دینی بر ایران، عامه ایرانی با درک خطر فروپاشی هویتی، در کنشی جمعی به تقابل هویتی با قوم غالب برآمدند. اصلی ترین نمود این رویارویی در میدان زبان شکل گرفت و به برساختی از کنش های زبانی انجامید که شاهکار آن شاهنامه بود. در این جستار به کمک نظریه تاریخ ذهنیت ها که با یافتن نشانه های اندیشگانی از میان منابع ادبی و تاریخی و تفسیر آن ها به تبیین روح زمانه و روح ملی در برهه های تاریخی می پردازد، به روش توصیفی تحلیلی، با معرفی نمونه هایی از تلاش های زبانی عامه ایرانی در دوران غزنوی و سلجوقی، نقش عامه و هویت گرایی ایرانیان در حفظ و بقای زبان فارسی، تبیین شده است. از نتایج پژوهش برمی آید در تقابل هویتی میان ایرانیان با قوم غالب که با تعصبات دینی حاکمان و نگاه برتری جویانه اعراب همراه بود، هویت گرایی عامه ایرانی به حفظ زبان به مثابه عامل وحدت بخش ملی در کنار دیگر مؤلفه های هویتی چون فرهنگ، باور و آیین های ایرانی منجر شد. این تلاش در کنش های زبانی متعدد ظاهر شده و درنهایت به پیدایی و رواج شاهنامه، به عنوان مجموعه فرهنگ و هویت ملی، در میدان زبان منجر شد.
حضور ایزدبانوی ناهید در داستان های ایرانی مشابه با داستان چینیِ Ye Xian (براساس رویکرد تاریخی و جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
245 - 288
حوزههای تخصصی:
«Ye Xian»، نام قهرمان یکی از شاخص ترین داستان های چینی است که داستان حول محور جدال نامادری و دخترش با وی می چرخد. دریافت لباس آبی به همراه کفش زرین برای شرکت در جشنواره توسط نیروی متافیزیکی که به ازدواج «Ye Xian» با پادشاه منجر می شود، مهم ترین تشابه با داستان «سیندرلا» است. علاوه بر اشتراکات پیشین، توانایی «Ye Xian» در ارتباط با البسه/پوشاک و وجود نیروی متافیزیکی در استخوان های مخلوقی (ماهی یا گاو) با نمونه هایی از داستان های ایرانی تشابه دارد. داستان «بی بی سه شنبه زرتشتیان» امتداد منطقی نمونه های متنوع همین داستان با اسامی مشابه یا نامشابه همچون «ماه پیشانی» در نواحی مختلف ایران است. بُعد زنانه و اسامی قهرمانان داستان، اهمیت پارچه و پوشاک، وجود انواع نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید، گره گشایی توسط نیروی جادویی از وجوه مشترک همه داستان هاست.
تطابق ادوار و وقایع تاریخی با جغرافیای زیارتگاه ها و بقاع متبرک ایران به شکل گیری داستان های مشابه در سیستان، شهر ری و خراسان منجر شده است. علاوه بر رنگ آبی می توان گاو و ماهی را به عنوان دیگر نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید برشمرد. «پارس بانو» یکی از سلسله داستان های «پیر-ان زرتشتی» است و مشابه با داستان مقبره «بی بی شهربانو» در شهرری است که به پیوند داستان ها و نمادهای اسلامی و پیشااسلامی منجر شده است. چراکه پارس بانو و شهربانو، بیوه امام حسین(ع) را خواهر اعلام می کند. اسامی قهرمانان، «شهربانو/فاطمه/بی بی» است که در اصل به یک شخصیت اشاره دارد. نقوش پارچه های ابریشمِ مکشوفه از مقبره بی بی شهربانو، سردیس های گاوسان ساسانی در معبد ناهید بیشاپور به همراه ایوان موزاییکی اش ارائه دهنده اطلاعات تصویری و نمادین در ارتباط با این داستان هاست.
A Traumatic Analysis of the First-level Witnessing Effective Enlistment in Bennett and Komunyakaa's Poems(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
151 - 166
حوزههای تخصصی:
The present essay focuses on the witnessing process of the enlisting poets’ effective responsiveness to the devastations they encountered; the two poets to be studied have been directly or indirectly traumatized by wars. The analytical perspective draws on Dominick LaCapra’s theories on historical trauma. It intends to uncover the traumatic effects of circumstances in post-war poems. The methodological procedure is grounded in the qualitative appraisal of the emotive aspect of the poets’ expressionist representation through critical discourse analysis. Trauma theories influence the research approach in historical and structural science, emphasizing witnessing levels, coined by Dori Laub, as the most significant determinant of the gestalt of interpretations. The poems’ demolished vibe exploits an insight into the amalgamation of historical trauma and its steps towards salvation. The authorial intentionality in war poetry aspires to enlighten human sorrow and redemption by restoring the literary application of the historical, structural, and perpetrator trauma hypothesis. The melioristic agenda for edification via physical and critical phases, such as acting out and working through, coined by LaCapra, foci in the varied poems to be scrutinized, enables the poets’ to maintain their readers’ empathetic identification with their characters’ predicaments in a psychoanalytic context.
بررسی بازتاب تخیّلی عنصر باد در منطق الطیر عطّارنیشابوری با رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
41 - 72
حوزههای تخصصی:
عناصر هستی بخش تصاویر تخیّلی گوناگونی در آثار هنرمندان و شاعران دارد. یکی از تجربیات خواننده شعر در مواجهه با تصاویر تخیّلی، کشف رمزهای شعری است و به ارتباط دو سویه با شاعر در تجربه های مختلف او می انجامد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با این فرض که «مرغ زرّین» خود ِعطار است و رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران مبنی بر منظومه تخیّل روزانه (قطب های مثبت و منفی) و شبانه (تعدیل و تلطیف این دو قطب)، به بررسی و تحلیل تصاویر تخیّلی باد در منطق الطیر به عنوان بازتابی از تجربیات درونی و بیرونی شاعر در ارتباط با خود، جهان، شعر و مخاطب، پرداخته است. خویشکاری های عطار با باد، مرغ زرّین، هدهد، سیمرغ و دیگر پرندگان، اسطوره قهرمان را شکل داده است. این نوع بررسی از تصاویر تخیّلی ارتباطی با صورخیال از نظر بلاغی وآرایه های ادبی ندارد؛ بلکه کشف ماهیت عنصری شاعر و هم چنین رمزگشایی لایه های پنهانی تر شعر او است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عنصر باد در این اثر بیشتر دوگانه و در ریخت مثبت حیوانی با محرکه عروجی سفر است و از نظر ساختار اسرارآمیز و وضعیت های ترکیبی به نظام تخیّلی شبانه ژیلبر دوران نزدیک تر است.
اشعاری منتسب به خاقانی شروانی در چاپ سنگی کلیات خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
90 - 100
حوزههای تخصصی:
دیوان خاقانی شروانی تا به حال چند مرتبه چاپ یا تصحیح شده است و مخاطبان شعر خاقانی هم اکنون بیشتر به چاپِ «علی عبدالرّسولی»، تصحیحِ «ضیاءالدّین سجّادی» و چاپِ «میرجلال الدّین کزّازی» توجّه دارند. با دقّت در مقدّمه آن سه پژوهشگر به این نتیجه می رسیم که عبدالرّسولی و کزّازی در گردآوری دیوان، پیروِ شیوه ای علمی نبوده اند و سجّادی روشی نسبتاً علمی برای تصحیح پیش گرفته است. «کلیات خاقانی» نخستین طبعِ دیوان خاقانی شروانی است و انتسابِ شعر دیگر سرایندگان به خاقانی یکی از اشکال های بنیادیِ این چاپ است. در مقدّمه این مقاله گفته شده که کلیات خاقانی دستِ کم شش مرتبه در هند به شیوه چاپ سنگی به طبع رسیده و به اشتباهِ «علی عبدالرّسولی»، «سیّد ضیاءالدّین سجّادی» و «خانبابا مشار» درباره دفعاتِ چاپ این کتاب اشاره شده است. در متن مقاله به انتسابِ اشتباه اشعاری از «احمد بن منوچهر شصت کله»، «مسعود سعد» و «سیف اسفرنگ» به خاقانی در کلیات خاقانی اشاره شده و در خلالِ متن چند ضبطِ اشتباه آن چاپ هم یادآوری شده است. در بخشِ پایانی، وضعیت این اشعارِ منتسب در هفت دست نویسِ دیوان خاقانی شروانی بررسی شده است. از میان آن اشعار تنها شعرِ احمد بن منوچهر شصت کله در سه دست نویس از آن هفت دست نویس به نامِ خاقانی ضبط شده که بر اساسِ مطالعاتِ پیشین این انتساب اشتباه است.
جامی پژوهی در پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
283 - 302
حوزههای تخصصی:
کثرت منابع موجود در کتابخانه های پاکستان درباره آثار عبدالرحمن جامی به قدری است که پژوهش های گسترده و مستقلی می طلبد. تعداد بسیار شرح ها، ترجمه ها، نظیره سرایی های اردو، فارسی و عربی در تقلید و جوابیه اشعار جامی، همچنین نسخ خطی فراوان، آثار بی شمار چاپی، کتاب ها، رساله ها، مقالات و پژوهش های زبان اردو در پاکستان، نیازمند نقد و تحلیل است که شاید به دلیل نبود آشنایی به زبان اردو، فارسی زبانان تاکنون به آن نپرداخته اند. نویسندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا زاویه نگاه پژوهشگران پاکستانی را بازنگری کنند. به نظر می رسد فراوانی پژوهش های زبان اردو در برخی از رویکردها مانند رویکرد تحلیلی و ترجمه، تطبیقی، تاریخ ادبیاتی و شخصیت پژوهی و همچنین رویکرد عرفان پژوهی، نشانه گرایش عمیق تصوف گرایی باشد. جایگاه جامی در تصوف و تأثیر فراوان نعتیه های او، از شاخصه های نمایان تصوف ایرانی در پاکستان است و آثار جامی را می توان از عوامل گسترش زبان فارسی در این خطه به شمار آورد. این پژوهش با رویکرد کتاب شناسی، به گردآوری نزدیک به هفتاد اثر زبان اردو از کتابخانه های پاکستان پرداخته و سپس با شیوه تحلیلی-توصیفی و با بررسی موضوعی، آماری و تحلیل رویکردی پژوهش های زبان اردو، کوشیده تا تحلیل و کتاب شناسی دقیقی در اختیار فارسی زبانان قرار دهد. ازآنجاکه نسخ خطی و چاپ های متعدد آثار جامی توسط فهرست نویسان ایرانی و پاکستانی ثبت و معرفی شده است، در این مقاله تنها به رویکرد پژوهش های زبان اردو در نظیره گویی ها، شرح ها و ترجمه ها نیم نگاهی داشته ایم؛ تااینکه دانستن رویکرد و گرایش اندیشمندان پاکستان درباره جامی، زوایای جدیدی پیشِ روی پژوهشگران حوزه تصوف شبه قاره بگشاید.
La mort, la fin de la lutte entre l’eau et le feu Analyse psychanalytique de la mort dans La Symphonie des morts d’Abbas Ma’roufi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans La Symphonie des morts, ce qui est mis en scène par le romancier, Abbas Maroufi, c’est une famille entourée par différentes formes de mort causées par l’incendie, le fratricide, le suicide et la noyade involontaire. Ce qui attire notre attention dans cet ouvrage, c’est la présence perpétuelle des images du feu et de l’eau dans les scènes où la mort intervient. Donc, l’existence des personnages est intimement liée à ces deux éléments qui se trouvent au centre de la pensée bachelardienne. Quelles images poétiques ou symboliques ces éléments créént-ils chez l’écrivain ? Comment et dans quelle mesure participent-ils au destin funeste des personnages ? Lequel de ces deux élémements l’emporte sur l’autre et pourquoi ? Pour parvenir à des réponses convenables, nous allons étudier la relation qu’établissent ces images avec la mort des protagonistes. Certes, cette étude sera suivie d’une analyse psychanalytique des membres de la famille Ourkhani, car la critique bachelardienne va au-delà des images naturelles pour atteindre aux détails de la psyché humaine selon la psychanalyse freudienne
التیام شعری و اقتباس: مطالعه موردی ترجمه شیموس هینی از کمدی الهی دانته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
245 - 263
حوزههای تخصصی:
شیموس هینی، شاعر اهل ایرلند شمالی، در مقالات خود موضوعی را تحت عنوان بازپوشانی یا التیام شعری مطرح کرده است. مقصود او از طرح این موضوع، ایجاد فضا و مهارتی شاعرانه است که از طریق آن بتواند به مصائب و مشکلات مردمان سرزمینش بپردازد. این ایده هینی تا حدی به نظریه اقتباس که توسط لیندا هاچن، منتقد کانادایی، مطرح شده است شباهت دارد؛ چرا که هاچن نیز اقتباس را راهبردی برای تسکین درد های مردمانی که تحت سلطه قرار گرفته ا ند، در نظر می گیرد. هدف از این مقاله، بررسی موردی این شباهت با تکیه بر مطالعه ترجمه/ اقتباس هینی از بخشی از کمدی الهی دانته و روایت گفتگویش با گناهکاران در دوزخ است که در مجموعه شعر کار مزرعه تحت عنوان «اوگولینو» به چاپ رسیده است. موضوعاتی که مورد بحث قرار خواهند گرفت بررسی کارکرد و اهمیت چنین رویکردی در شعر هینی، تحلیل ارتباط میان شعر و تاریخ معاصر ایرلند و در، شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش شاعرانه را شامل می شود. در نهایت، از قرار دادن شعر هینی در چارچوب نظریات انتقادی اش و همچنین ترکیب این دو با نظریه اقتباس هاچن، این نتیجه حاصل می شود که شاعر از طریق ترجمه/ اقتباس شعر دانته، در تلاش است تا گوشه ای از رنج مردم و هنرمندان ایرلندی را به مخاطبانش منتقل کند.
ترکیب ها: سازه های ایجازی در زبان شعری نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
171 - 202
حوزههای تخصصی:
ایجاز هم از حیث اقتصاد واژگانی، هم به جهت مناسبات اخلاقیِ زبانی-گفتاری و هم از منظر زیبایی شناسی بلاغی، پسندیده و سفارش شده است. ایجاز، صنعتی بی قاعده و مخلوق توانمندی های هنری و کلامی گویندگان است. بنیادنهادن کلام موجز، نیازمند ظرایف ادراکی و نبوغ ذهنی و زبانی است. نظامی از جمله شاعرانی است که «ایجاز در حد اعجاز» در وصف کلام او به کار رفته است. او بخش بزرگی از تشخّص سبکی خود را وام دار ترکیب سازی و واژه گزینی است. مسأله اصلی تحقیق حاضر، بررسی و معرّفی ترکیب های موجود در شعر نظامی، به عنوان سازه های ایجازی بوده است. برای انجام تحقیق، از روش توصیفی و تحلیل محتوایی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، ترکیب ها فقط در ساختمان نحوی-معنایی شعر موجب ایجاد ایجاز نمی شود. بلکه این ترکیب ها در تمام سطوح زبانی (آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی) در ایجاز گسترده کلامی ایفای نقش می نماید. این ترکیب ها در تناسب های چندوجهی با سایر ارکانِ محور هم نشینی، توأمان، هم موجب حذف/کاهش تعداد واحدهای زبانی (حروف و ادات، واژگان، جمله/جمله ها، فعل ها، موصول ها، گروه های قیدی، وصفی و مصدری) و هم موجب تقویت منظورهای هنری و معنایی شعر از موسیقی تا معناست (که فراتر از توانایی های نرم عادی زبان است). برخی از ترکیب های برساخته نظامی، رمزگان هایی با پیشینه بینامتنیِ کهن الگویی، هرمنوتیکی و یا فلسفی است که با رعایت اقتصاد واژگانی، حجم وسیعی از داده ها را در واحدهای زبانی محدود منتقل می کند. بنابراین، می توان بیشتر ترکیب ها (و نه همه آن) موجود در شعر نظامی را سازه های ایجازی چندمنظوره ای دانست که در سطوح مختلف زبان (هم به طریق حذف و هم از راه قصر) موجب ایجازهای فراگیر ادبی و گفتمانی است.
A Study of the Concept of Death in Mary Oliver’s Selected Poems in the Light of George Bataille’s Theory of General Economy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
199 - 220
حوزههای تخصصی:
The American ecopoet, Mary Oliver (1935 – 2019) has never been read in the light of the concepts the French philosopher, George Bataille (1897 – 1962) introduced into the world of philosophy and literature even though the enterprise could be abundantly rewarding. Bataille poses the question of general economy as opposed to particular economy. The latter is narrow, rational, self-centered and pivoting around gathering and storage, while the former takes the whole sphere of life into account and concentrates on excess of energy, expenditure, universal wisdom which is far broader and more inclusive, sacrifice and permanence of the sum total of energy available in the living sphere as well as that of the living matter. Oliver, the poet, uses none of the philosopher’s terms, but the scenes she describes in her own poetic style and the language and discourse she uses concerning death reveal the same position and point of view as those of Bataille. That is the gap the present qualitative, library-based study tries to cover at least partially and in particular with regard to the question of death which with the help of an Oliverian stance and in the light of such Bataillean concepts as general economy, excess and expenditure, can turn into a moment of rebirth, vital to the health and a proper functioning of the whole universal system. This two-fold approach will hopefully contribute to both Oliver studies and to the body of research, done on Bataille.
بررسی تأملات فلسفی محمود هومن درباره ماهیت و مختصات شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
1 - 37
حوزههای تخصصی:
برخلاف سنت غربی که همواره نزاع آشتی ناپذیر میان فلسفه و شعر، ذهن و زبان پاره ای از فیلسوفان را به خود مشغول داشته، در سنت ما اگرچه غالباً از فلسفه به ذمّ و نکوهش یاد شده است، اما فیلسوفان ما غالباً مواجهه ای ایجابی با شعر داشته اند؛ از آن جمله، در دوره معاصر و فیلسوفی به نام محمود هومن، که این پژوهش با شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی و تحلیل دیدگاه های هومن درباره شعر و مسائل مرتبط به آن می پردازد؛ امری که در پژوهش های معاصر به آن اهتمام و توجهی صورت نگرفته است. نتایج این جستار نشان می دهد که هومن در دوره اول فکری خود با الهام از دستاوردهای فیلسوفان غربی (کانت و شوپنهاور) و ایرانی اسلامی (شمس قیس رازی) و تأملات خود درباره ماهیت و چیستی شعر، موزون، مقفی و متساوی بودن را از شمس قیس، خیال انگیز بودن را در توسعی که از لحاظ مفهومی به آن می بخشد از کانت و شوپنهاور، و دو شرط لطف و اختصار را نیز خود بدان می افزاید. واضح است که این تعریف از شعر با فضای شعر کلاسیک مناسبت بیشتری پیدا می کند. همچنین او نکته سنجی های قابل تأملی را درباره علت تأثیر شعر در نسبت با ارکان شعری، ویژگی های شاعر، بنیادهای معنایی شعر توصیفی و رمزی، تحلیل فلسفی قوه خیال و .... مطرح می سازد. هومن به تبعِ کانت برای شعر ابعاد معرفت شناختی قائل نمی شود. اما هومن در دوره دوم فکری خود، با میل به سمت پدیدارشناسی هوسرلی، با امعان نظر به شعر امروز در تعریف پیشین خود از شعر تجدید نظر می کند و ویژگی هایی چون مقفی بودن و متساوی بودن را از مقومات شعر خارج می کند و به زیبایی شعر وجه سوبژکتیو ابژکتیو می بخشد.
از روایت دینی به روایت مردمی: تحلیل روایت شناختی داستان یوسف و زلیخا در تفسیر میبدی و منظومه خانای قُبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
235 - 271
حوزههای تخصصی:
تغییر روایت یک داستان به عنوان نشانه ای کلان از یک سو بر عدم مقبولیت روایت پیشین در جامعه فرهنگی موردهدف و تلاش برای حذف واقعیت بازنمایی شده در آن دلالت دارد، از سوی دیگر نیز این مسئله را نشان می دهد که با روایت آفرینی جدید، مطابق انتظارات آن جامعه واقعیت سازی انجام شده است. داستان یوسف و زلیخا که روایت آن در ادبیات تفاوت بنیادینی با منابع دینی دارد، مصداقی از مقوله تغییر روایت برای همسوسازی داستان با خواسته ها و انتظارات جمعی است. گفتمان و نظام معنایی ارزشی حاکم بر روایت دینی این داستان، اخلاقی تعلیمی است که بر نکوهش هوسرانی و خیانت زلیخا و نیز ارزش بخشی به پاکدامنی یوسف بنا شده است. با تغییرات و دستکاری هایی در این روایت، روایت دیگری برای داستان تولید شده است که ساختار و گفتمان کاملاً متفاوتی دارد. در روایت ادبی مردمی گفتمان عشق و دلدادگی حاکم است که در آن، زلیخا به عنوان سوژه با عشقی پاک برای رسیدن به معشوق تلاش می کند. هدف از این پژوهش، تبیین عوامل و انگیزه های دخیل در تغییر روایت این داستان و نیز تشریح تغییرات صورت گرفته در ساختار روایت و نشانه معناشناختی هرکدام از این تغییرات است. نتایج به دست آمده دالّ بر این است که به دلیل ماهیت این داستان، برای تغییر روایت آن نمی توان مبنای ایدئولوژیکی قائل شد تا منشأ این تغییر روایتی را به عوامل سیاسی، تاریخی و اندیشگانی نسبت داد، بلکه عوامل و انگیزه های عاطفی، روانی و ارزشی در این تغییر روایت نقش تأثیرگذار داشته اند.
تجزیه ساختاری آیین های مذهبی استان بوشهر (با تکیه بر آیین های محرم، حج و رمضان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۶۲
1 - 41
حوزههای تخصصی:
آیین ها بازتاب دهنده فرهنگ هر قوم، ملت و جامعه هستند. استان بوشهر نیز آیین هایی دارد که بازگوکننده فرهنگ و هویت مردم این دیار است. در این تحقیق به تجزیه ساختاری آیین های مذهبی استان بوشهر با تکیه بر آیین های ماه محرم و صفر، حج و رمضان پرداخته می شود. اهمیت و ضرورت آن، معرفی و شناساندن این آیین ها و هدف آن بررسی و تحلیل، یافتن محتوای این اعمال، شناخت الگو و ساختار مشترک آن هاست. آیین های مورد مطالعه این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و براساس تجزیه ساختاری بررسی می شود. نتایج نشان می دهد همراهان، مکان، موسیقی، عنصر کلامی، قربانی و تغذیه متبرک، عناصر اصلی و گیاه، آب و آتش عناصر متغیر در آیین های مورد مطالعه هستند. این آیین ها از نظر ساختار از الگوهایی محدود تبعیت می کنند؛ الگوی شر کُنش رفع شر احتمالی در آیین صفر به در، الگوی نیاز کُنش رفع نیاز در دُم دُم سحری، الگوی طلب کُنش رفع طلب در شوالغوث و در سایر آیین ها الگوی نیاز، طلب، بزرگداشت کُنش نشانه های دیداری رفع نیاز و طلب دیده می شود.
موسیقی نوحه های سقایی (بر پایه نوحه های سقایی نوش آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۶۲
108 - 156
حوزههای تخصصی:
سقایی آیینی است کهن در برخی از شهرهای ایران ازجمله نوش آباد که در آن نوحه های مربوط به واقعه عاشورا در قالب موسیقی سنتی ایرانی اجرا می شود. اشعار سقایی که از صنایع ادبی خالی نیست، لبریز از شور و حال دینی است و عمده شاعران سقایی از اواخر دوره قاجار تا دوره معاصر و اهل حرفه و بازار منطقه کاشان هستند. بیشترین اشعار از فراهی، نوایی و خباز سه شاعر کاشانی است. قالب اشعار بیشتر مسمط مربع است و غزل و ترکیب بند پس از آن قرار دارد. در این پژوهش به صورت میدانی و با رجوع به دستک ها و دفترچه های سقایی، 70 شعر پرکاربرد انتخاب و به تفکیک وزن عروضی هرکدام، خوانش و 32 نوحه متمایز، شناسایی و نت نویسی شده است. براساس این پژوهش بیشتر نوحه های سقایی نوش آباد در قالب درآمدِ آواز دشتی خوانده می شود و آوازهای ابوعطا، سلمک شور، ماهور، سه گاه و راست پنجگاه در ردیف بعدی قرار دارند. بسیاری از اوزان عروضی شعر سقایی را دیگر استادان موسیقی دوران قاجاری و پهلوی برای گوشه های آوازی ایرانی پیشنهاد کرده اند. این پژوهش ضمن ثبت بخشی ناشناخته از فرهنگ موسیقایی ایران، نغمه های جدیدی را به علاقه مندان و موسیقی دانان و آیین گزاران معرفی و آن را از فراموشی و آسیب دور می کند.
درباره کلمه بَرمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۹۶) ویژه نامه زبان ها و گویش های ایرانی
5 - 12
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی واژه «برمر» می پردازیم که به معنی «توقع»، «انتظار» و «امید» بوده، و شواهد آن عمدتاً مربوط به برخی اشعار کهن، تراجم کهن فارسیِ قرآن، لغت نامه های کهن عربی-فارسی و همچنین، لغت نامه های فارسی پدیدآمده در شبه قاره هند است. ما نشان می دهیم که صورت های متفاوتی از این واژه همچون «برمو»، «پرمو»، «پرموز» و.. که در لغت نامه های شبه قاره ثبت شده است، همگی صورت های فاسد و حاصل تصحیف و تحریف ضبط اصیل «برمر» است. در پایان این واژه را از حیث ریشه شناختی بررسی کرده و استدلال می کنیم که متشکل است از حرف اضافه «بر» و «مر» به معنای «شمار» و «حساب».
بررسی دوگان ساخت ها در نفثة المصدور زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
23 - 43
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور، کهن غمنامه ای تاریخی و منثور از قرن هفتم هجری، هم زمان با دوران یورش تاتار است.این اثر به دلیل مهارت زیدری نسوی (وفات 647 ه.ق) در نویسندگی و تسلط او بر زبان عربی، به آرایه های ادبی بسیاری آراسته شده است، همچنین جنبه های هنری و تصویرگونگی بسیاری را نیز به نمایش می گذارد. در این پژوهش، دوگان ساخت ها (جفت واژه هایی که اغلب با افزودن الف میانجی، کسره، واو عطف یا حروف اضافه ای مانند بر، تا، عن، علی، از، به و... به هم پیوند خورده یا در پی یکدیگر آمده اند) در چهارگروه تکرار، تضاد، ترادف و اتباع غیرمهمل (پی آیند دوسویه) بررسی شده اند. هدف از این پژوهش، بررسی کارکرد این دوگان ساخت ها در بافت متن براساس روابط همنشینی و جانشینی است. نتایج نشان می دهد که از 221 مورد یافت شده (با فراوانی 249) در نفثه المصدور، 29.72 درصد از دوگان ساخت ها به گروه تکرار، 22.08 درصد به گروه تضادها، 28.92 درصد به تراد ف ها و 19.28 درصد به پی آیندهای دوسویه تعلق دارند. همچنین، به تأثیر نام آواها / اسامی صوت در جلوه های صوتی و سایر دوگان ساخت ها در برخی صحنه های توصیف شده در جلوه های تصویری نفثه المصدور اشاره شده است. داده های پژوهش از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و براساس تصحیح دکتر امیرحسن یزدگردی به روش تحلیل آماری بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که زیدری نسوی به صورت آگاهانه و هدفمند از دوگان ساخت ها بهره برده است تا با ایجاد تصویرسازی های قوی تر، تأکید بر مفاهیم، جلب توجه خواننده و برانگیختن عواطف و حس همدلی، اثرگذاری نوشته خود را افزایش دهد و مهارت نویسندگی اش را به نمایش بگذارد. ازاین رو، می توان دوگان ساخت ها را هم به عنوان عناصر زیبایی شناختی از دیدگاه بلاغی و هم به عنوان یک مؤلفه سبکی و الهام بخش نویسندگان معاصر در نظر گرفت و از ظرفیت های هنری این اثر برای معرفی متون کهن ایران به جهان بهره جست.
Metaphor in the West and Iran: A Comparative Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۰۳
112 - 125
حوزههای تخصصی:
In this article, the ideas of some prominent Iranian and Western scholars about metaphor are analyzed comparatively. In addition to “the introduction”, the article includes two main parts: in “Metaphor in the West”, the ideas of some well-known figures of the West such as Aristotle, Richards, Lakoff, and Johnson about metaphor are analyzed; and, in “metaphor in Iran”, the ideas of some prominent Iranian scientists concerning metaphor are reviewed and analyzed, namely, Raduyani, Jurjâni, and Sakkākī Khwārizmī. This research shows that in the West, the viewpoints of Aristotle concerning metaphor have made the foundation of most of the discussions about metaphor even till the twentieth century. However, the ideas of Lakoff and Johnson in the 1980s changed the old consolidated Aristotelian-based perspectives toward metaphor. The research also indicates that there is a close similarity between the ideas of Iranian classical scholars' viewpoints about metaphor and those of Aristotle, and the viewpoints of some of them are also close to what latter has been said about metaphor in the framework of cognitive linguistics.
مقدّمه در ترازو (مطالعه ای درباره اهمیّت و کارکرد «مقدّمات» کتب عبدالحسین زرّین کوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
97 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدّمه، دیباچه و یا پیشگفتار به منزله مجلس اُنس نویسنده و خواننده و یا درگاه ورود به متن یا بحث تلقّی می شود که ارزش کار نویسنده را نشان می دهد و خواننده پس از مطالعه و تأمّل در آن تصمیم می گیرد که کتاب مورد نظر، سودمند و خواندنی است یا بی فایده و ترک کردنی. اگرچه تا به حال، پژوهشی مستقل درباره مقدّمات محقّقان معاصر بر آثارشان انجام نشده، امّا در این پژوهش کوشش می شود دیباچه ها و از جمله مقدّمه های عبدالحسین زرّین کوب بر آثارش از جوانب مختلف بررسی شود. در این مقدّمات که کارنامه روح نویسنده محسوب می شود، دریایی از اطّلاعات و اندیشه و آگاهی نهفته است؛ از اطّلاعات ادبی مرتبط و گاه غیر مرتبط با موضوعِ کتاب گرفته تا برداشت های پراکنده در حوزه های علم و ادب و تاریخ و فرهنگ، روش تحقیق درست، اطّلاعات مربوط به کتاب شناسی و همچنین روان شناسی شخصیت نویسنده: آرزوها و افسوس ها، موفقیّت ها و شکست ها، تحسین ها و خوارداشت ها، باورها و احساسات و عواطف، نومیدی ها و رنجوری ها و پیشنهاد ها و کارکردها. نگارنده در این نوشته کوشیده است با روش تحلیلی-توصیفی، ذیل پنج عنوان، به اهمّیت، کارکرد و ارزش هایِ گوناگون مقدّمات آثار زرّین کوب اشاره کرده، به اثبات این نکته بپردازد که ارتباط مستقیمی میان «دیباچه و دانایی» برقرار است.
استعاره های مفهومی مرگ در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
203 - 236
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی استعاره های مفهومی مرگ در داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی بر مبنای نظریّه زبان شناسی استعاره مفهومی لیکاف و جانسون پرداخته شده است. بر اساس این بررسی مفهوم مرگ به شش کلان استعاره «مرگ، حقارت است»، «مرگ، جنگ است»، «مرگ، عهدشکنی است»، «مرگ، پایان است»، «مرگ، قصاص است» و «مرگ، سوگواری است» تقسیم شده است. سپس بر پایه روایت داستان، هر کدام از کلان استعاره های مذکور را در آن مورد بررسی قرار دادیم و با آوردن شاهد مثال هایی از ابیات شاهنامه سعی بر آشکارکردن مفهوم مرگ از دیدگاه فردوسی برای مخاطب داشته ایم. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و بررسی استعاره های مربوط به مفهوم مرگ به این نتیجه منجرشد که دیدگاه فردوسی در مورد مرگ در داستان سیاوش به ازاء هریک از شخصیّت های داستانش متفاوت است. در واقع فردوسی با توجّه به جایگاه هر شخصیّت در داستان با شیوه ای متفاوت به پدیده مرگ می نگرد، امّا در داستان سیاوش مرگ شخصیّت اوّل داستان را خویشکاری (Function) وی می داند و از دیدگاه فردوسی مرگ سیاوش شروع اوست و با مرگ وی عطش انتقام و کینه جویی سرتاسر ایران را فرامی گیرد و باعث می شود تا هدف او که نابودی شرّ است، محقّق شود و توران از حکومت افراسیاب و وابستگانش نجات یابد.