فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۰۱ تا ۵٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
62 - 93
حوزههای تخصصی:
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
بررسی لحن فردوسی در دو داستان شاهنامه فردوسی (زال و رودابه) و (رستم و اسفندیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه درباره شاهنامه و شاهنامه سرایی در کتب مختلف ادبی بیان شده است، گویای برتری هنر حماسه سرایی فردوسی است. از جمله دلایلی که نشان برتری سخن فردوسی بر دیگر شاهنامه سرایان است، توجه به مسائل بلاغی، انسجام و هماهنگی طرح و وحدت لحن شاهنامه است. توجه به بلاغت و به ویژه هنر داستان سرایی، نکته ای است که از دید بیشتر مقلّدان فردوسی دور مانده است.این پژوهش بررسی گفتگوها و لحن فردوسی در دو داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار است و آنچه در نوع بررسی ما گفتنی است، این است که در شاهنامه در همه گفتگوها، اقتضای حال گوینده و مخاطب رعایت شده و با وجود تسلّط یک قالب، بحر و وزن مشخص، فردوسی در موضوعات و قصه های متفاوت، رعایت حال مخاطب کرده و باعث تناسب بین اندیشه و گفتگوها و ذهن خواننده است. در گفتار حاضر که به شیوه کتابخانه ای و با بهره گیری از فنون تحلیل و توصیف محتوا تهیه شده است، به مقایسه بلاغی داستان زال و رودابه و رستم و اسفندیار از دیدگاه لحن و گفتگو می پردازیم و به این نتیجه می رسیم که لحن فردوسی در دو داستان به ویژه در گفتگوهای آن ها مناسب با فضای داستان و اقتضای حال مخاطب است.
مقایسه و بررسی سبک شناسانه عناصر زبانی، بلاغی و محتواییِ قصیده و نامه ای از خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
307 - 331
حوزههای تخصصی:
سبک شناسان بر اساس تقسیم بندی ادوار مختلف، سبک شعریِ شاعران قرن ششمِ حوزه گنجه و ارّان را «آذربایجانی» نام نهاده اند که از نظر مختصات با سبک «خراسانی» متفاوت است. جریان نثرنویسی حاکم بر این دوره نیز اندک تفاوتی با دوره قبل داشت و نویسندگان تلاش می کردند تا به تقلید از زبان عربی، اندک اندک به ویژگی های موجود در سبک فنی چنگ زنند و آن ها را در نوشته های خود دخیل کنند که این حرکت در پایان قرن هفتم به نثر مصنوع و متکلّف منجر شد. با وجود عقب بودن بیش از یک قرنِ جریان نثرنویسی از جریان شعرگویی در قرن ششم با پدید آمدن «شاعرانِ نثرنویس»، فاصله زمانی از بین رفت و شتاب آمیختگی مختصاتِ سبکی شعر و نثر بیش از بیش شد. خاقانی شاعری نثرنویس است که بدون در نظر گرفتن ویژگی های نثری دوره خود و عقب بودن بیش از یک قرنِ نثر از شعر در شعر و نثر خود به یک شیوه عمل کرد و به تقلید از مصنوع گویی خود در شعر در سرعت بخشیدن حرکت نثر «مرسل» به سوی «فنی نویسی» نقش مهمی را ایفا کرد و روند حرکتِ نثر مُرسل به سوی نثر فنی و مصنوع را بیش از بیش شتاب بخشید. بنابراین، در این پژوهش برآن شدیم تا با مقایسه سبک شناسانه عناصر زبانی، ادبی و محتواییِ نامه و قصیده ای از خاقانی که هر دو در باب امام عمده الدین حفده است به اثبات مدعای خود بپردازیم.
بررسی قطب استعاری و مجازی زبان درشرح شطحیات روزبهان براساس نظریه رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب های نثر صوفیه دارای دو نوع زبان است: کتاب هایی با نثر مغلوب و بیان کننده حالات عارف در عالم وجد و کتاب هایی با نثر متمکن که به بیان و تعلیم اصول تصوف می پردازند. هدف این پژوهش آن است تا با اتکا به نظریه یاکوبسن مبنی بر قطب مجازی و استعاری زبان، شطحیات روزبهان را به شیوه تحلیلی توصیفی بررسی کند. یاکوبسن با پذیرفتن گفته سوسور مبنی بر دو اصل محور جانشینی و هم نشینی، می گوید که مجاز مرسل از خلال رابطه هم نشینی و استعاره از رابطه مشابهت و جانشینی به دست می آید؛ یاکوبسن نثر را دارای طبیعتی مجازی و شعر را دارای طبیعتی استعاری می داند. سوال اصلی پژوهش این است که روزبهان در شرح شطحیات، از کدام یک از این دو قطب بیشتر بهره جسته است؟ با این بررسی درمی یابیم که روزبهان از هر دو سویه قطب مجازی و استعاری زبان بهره برده است، آنجا که به وصف خداوند و خلفای راشدین پرداخته کلام او طبیعتی مجازی دارد و جایی که به شرح شطحیات عرفا پرداخته کلام او بیشتر از قطب استعاری بهره برده است.
بررسی عناصر و بن مایه های اسطوره ای و حماسی در ضرب المثل های رایج استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۵
129 - 160
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل ها بخش بزرگی از فرهنگ یک قوم را تشکیل می دهند و آیینه تمام نمای اندیشه، ذوق، آداب و رسوم و عادات جامعه محسوب می شوند.لازم به ذکر است که اسطوره ها و باورهای اسطور ه ای در ساخت مثل ها دخیل هستند؛ زیرا مثل ها به عنوان قسمت مهمی از فرهنگ عامه نه تنها ریشه در تاریخ بلکه ریشه در اساطیر و مذاهب کهن نیز دارند. هدف از این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، بررسی عناصر و بن مایه های حماسی و باورهای اسطوره ای انعکاس یافته در مثل های استان فارس از جمله شخصیت های شاهنامه و باورهای اسطوره ایِ اژدها، سیمرغ، آب، آتش، خروس، دختر و اعداد است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بدون برقرار ساختن پیوند میان ضرب المثل و اسطوره نمی توان به معنای روشنی دست یافت. بن مایه های اساطیری موجود در ضرب المثل های استان فارس در برگیرنده مفاهیمی غنی همچون قدرت، زیبایی، اصل و نسب، آگاهی، بخت و اقبال، پاکی و... است. همچنین مشخص شد که مهم ترین شخصیت حماسی که در ضرب المثل ها بازتاب یافته، شخصیت رستم است؛شایان ذکر است روایت نقّالان در ساخت مثل ها تاثیر گذار بوده است. درون مایه بسیاری از این ضرب المثل ها، متأثر از باورها و آیین های گذشته است. برخی از این باورها، پس از آمدن اسلام و فرهنگ اسلامی به ایران، رنگ اسلامی به خود گرفته اند.
Eloge à Abraham, de La Crainte et Tremblement à Hamoun(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Dans cet article, on étudiera le modèle du récit de l'épreuve d’Abraham. Ce modèle bénéficie d'un genre de récit qui crée une sorte de conscience et cette dernière va créer à son tour une autre narration. On aperçoit cette continuité de création dans La Crainte et tremblement et dans Hamoun. Le premier est un essai du philosophe danois Søren Kierkegaard, écrit 1843, qui met en scène l’opposition entre l’éthique et la foi. L’éthique se rapportant au général, la foi joue par contre au niveau personnel. Ainsi Kierkegaard raconte les hésitations d’Abraham qui, accompagné de son fils, avançait vers Morija où il devait tuer Isaac selon l’ordre divin. Les parties suivantes s’occupent de ce même thème mais abordent une aventure différente qui est plus personnelle. En ce qui concerne Hamoun, il s’agit d’une œuvre cinématographique projetée 1989 dans lequel le personnage principal, Hamid Hamoun, s’occupe de la rédaction d’une thèse intitulé « L’Amour et la foi dans les religions abrahamiques ». En fait, son but consiste à connaître l’essence de la foi et de l’amour à travers le récit d’Abraham mais n’ayant pas abouti à une conclusion précise, sa vie personnelle avec sa femme qu’il aime follement confronte avec des problèmes sérieux. Aussi peut-on observer la trace du contenu de ce récit chez les poètes iraniens comme Mowlana, Hafez, Khayyâm etc. En fait, les œuvres de ces derniers contiennent une sorte d'éloge pour ce grand prophète. Cette dernière résulte de la conscience humaine qui est entremêlée du doute. En fait, pour l’homme ordinaire, l’épreuve prophétique se transforme en décisions pour les coïncidences quotidiennes qui nous informent du conflit entre l’homme et ses choix. Il s’agit d’une vérité qui met en relief le besoin de l’homme d’une certitude profonde. En étudiant les mises en scène de Hamoun et la dialectique lyrique de Søren Kierkegaard, on essaiera d’étudier le cycle infini de l’existence des personnages confrontés aux circonstances de la vie et le message des récits basés sur l’histoire de Morija, la montagne désignée par Dieu où Abraham devait sacrifier Isaac. Celle-ci constitue la base des autres récits puisque là, il s’agit de la conscience humaine. Et, chacun en profite selon sa compréhension et puis il essaie d’influencer les autres. A la fin, ce cycle répétitif informe l’homme de cette vérité qu’il lui faut sacrifier ce qu’il possède pour atteindre un Idéal précieux et tout ce qui est sacrifié atteindra une transcendance plus élevée ; qu’il s’agisse de son enfant, de son amour ou de sa vie.
بررسی سنجشی مضمون و ساختار در دو رمان کوتاه «شازده احتجاب» گلشیری و «الشحاذ» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
89 - 111
حوزههای تخصصی:
درپی تحولات سیاسی و اجتماعی جهان و آشنایی با آثار ادبای غرب، ایران و مصر نیز همچون سایر کشورها به نشر مفاهیم و تفکرات ادبی خود دست زدند. در همین راستا شرایط مشابه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دو ملّت ایران و مصر باعث ایجاد تفاهم فکری میان این دو کشور بوده و حاصل آن نزدیکی ادبیات دو کشور است. ازجمله این تشابهات، وجود دو رمان الشحاذ از نجیب محفوظ و شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری است که از ویژگی های مضمونی مشابهی چون؛ سرگردانی شخصیّت، جستجوی هویت، افتادن در ورطه سقوط و ویژگی های ساختاری همسانی چون؛ جریان سیّال ذهن، وجود شاخصه های سوررئالیسم، و توصیف های ظاهری و باطنی برخوردارند. هدف آن است که با سنجش این همانندی ها، دریافت تازه ای از ساختار و محتوای این دو اثر ارزشمند در حوزه ادبیات تطبیقی حاصل شود. روش کار به صورت توصیفی-تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. برخی نتایج به دست آمده به این قرار است: الف) وجود ساختارهای مشابه در این دو رمان نشان می دهد دو نویسنده تحت تأثیر فنون داستان پردازی ادبیات غربی هستند. ب) حضور پررنگ شاخصه های سوررئالیسم در دو رمان باعث پذیرش آن ها در زمره رمان های این مکتب می شود. ج) برخورد با شرایط اجتماعی همچون خفقان سیاسی و اجتماعی و نبود آزادی بیان، دستاویزی برای دو نویسنده است تا به سبکی ویژه از نگارش سوررئالیسم و جریان سیّال ذهن برای بیان مقاصد خویش دست یابند.
The Impact of Linguistic and Socio-Cultural Indicators on Naming Commercial Centers in Ardabil and Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۳, No ۲, Spring and Summer ۲۰۲۱
171 - 190
حوزههای تخصصی:
Naming, like any other act, is performed in a certain social and cultural context and is affected by these components. Therefore, naming can be regarded as a meaningful act, a cultural act, and thus a social factor. The present study is content-based analysis, and on the based on Saussure's theory (1986), its purpose is to investigate the effect of linguistic, cultural, and social factors in naming commercial centers of Ardabil and Tehran. For this purpose, from 8000 shopping centers in District 10 of Tehran and Ardebil, 368 commercial centers were randomly selected as probabilistic errors based on Morgan's table. The instrument of measurement in this research is a researcher-made questionnaire which consists of three sections: linguistic, cultural and social factors. To test the Null- hypotheses, independent t-test and the Friedman test were used. All statistical analysis were analyzed using SPSS20 and at a significant level less than 0.05. The results showed that there is a significant difference between the role of linguistic, cultural and social indicators in naming commercial centers in Ardebil and Tehran cities (p = 0.001). Finally, it has been shown that the social index has the greatest impact, and the language index has the least impact on the naming of business centers.
زن و جدال رمانتیسم و رئالیسم در رمان «چشم هایش» بزرگ علوی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
79 - 96
حوزههای تخصصی:
زنان همواره از گذشته های دور تاکنون نقش ها و تأثیرات متفاوتی در جامعه و ادبیات داشته اند. تأثیراتی که گاه مثبت و گاه منفی بودند. «چشم هایش» بزرگ علوی داستانی سیاسی-عاشقانه است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بیان جلوه های زن در این اثر می پردازد. «چشم هایش» جلوه گر قربانی شدن عشق به پای فعالیت های سیاسی و بیانگر جایگاه زن در جامعه رضاشاه است. این مقاله به این نتیجه رسیده است که زنان، تنها ابزاری برای مردان هستند. در این اثر، شخصیت اصلی یک زن است. زنی که از سویی، درگیر مسائل عشقی خود یعنی عشق به استاد ماکان است و از دیگر سوی، دغدغه مسائل سیاسی-اجتماعی دارد. زن در این داستان سمبل زیبایی، فریبندگی، بدبختی و شجاعت است. زنی ناامید و ستم کشیده است، زنی که در تضادی بین پاکی و ناپاکی است. زن ستیزی در این اثر بازتاب دورانی است که شاعر در پی آن است تا آن را متحول کند، دورانی که مردسالاری بر آن حاکم است. زن ستیزی در این جامعه ناهنجاری عمومی محسوب می شود. زنان در سایه مردان حضور دارند. زنان در این اثر با تأثیرپذیری از غرب، آزادی های نسبی هرچند ظاهری کسب می کنند.این پژوهش به این نتیجه رسیده است که «چشم هایش» بزرگ علوی رئالیستی است که در آن رمانتیک ادغام یافته است و بازتابی است از دوران زندگی شاعر که با عشق و مسائل اجتماعی و سیاسی آمیخته است باعث ایجاد اثری فاخر شده است.
بررسی مقایسه ای پیوند دین و سیاست در کتاب علم سعادت و سیرالملوک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
119 - 138
حوزههای تخصصی:
کتاب علم سعادت در سال 1070میلادی درست یک سال پس از باز شدن دروازه های آناتولی به روی ترک ها در جنگ ملازگرد به وسیله یوسف خاص حاجب به رشته تحریر درآمد. این اثر که در زبان ترکی باستانی به معنای علم اداره دولت به کار می رود، طی قرون متمادی، مهم ترین کتاب راهنمای بسیاری از دولتمردان و سلاطین بوده است. این کتاب، از نظر عنوان، شباهت های نزدیک با سیاست نامه یا سیرالملوک خواجه نظامّالملک طوسی دارد. سیاست نامه یکی از ارزشمندترین آثار سده پنجم زبان و ادبیّات فارسی است که علاوه بر آنکه در ادبیّات فارسی حائز اهمیّت است، در متون تاریخی و حقوق عمومی نیز اهمیّت فراوانی دارد. بخش هایی از این اثر، مرتبط با اصول و آیین ملک داری براساس شریعت است. در این پژوهش، تلاش شده است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و روش توصیفی- تطبیقی و با ابزار کتابخانه ای، وجوه افتراق و تشابه مطالب دو کتاب در رابطه با موضوع پیوند دین و سیاست، بازنمایاند و از این راه، تفاوت اندیشه سیاسی دو نویسنده را تا حدّ امکان مشخص نماید. با بررسی این دو اثر این نتیجه حاصل گردید که سلاطین ترک در طول تاریخ از شاه آرمانی به سلطنت متغلبانه و از دین یاری به دین پژوهی، تغییر ماهیّت دادند و با توجّه به روحیه جنگ سالارانه آن ها و در جهت تجدید نظم کهن ایرانی، با نفوذ وزرا سعی شد که اقتدار پادشاهان قراخانی و سلجوقی در مجرایی قانونی و نظام مند محدود شود.
تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
90 - 104
حوزههای تخصصی:
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تأثیربرانگیزی به شمار می آید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسائل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرن های 5 و 6 و 7 می پردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشه ورز، از پایه های رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توأم با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را می سازد و باعث کمال روح و معرفت او می شود، درک این درد نه تنها رنج آور نیست، بلکه لذت بخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان می شود و سپس انسان را به آگاهی می رساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد می کند.
کاربست الگوی خوانش شعر مایکل ریفاتر در حل مشکل بیت «پیر ما گفت خطا..» از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
153 - 183
حوزههای تخصصی:
بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد» ازجمله ابیات بحث برانگیز دیوان حافظ است که حساسیت و توجه بیشتر شارحان را برانگیخته است. تاریخچه شرح و تأویل این بیت دیرینه ای حدوداً پنج قرنی دارد. یعنی از زمانی که ملا جلال الدین دوانی در نیمه دوم قرن نهم هجری قمری به شرح این بیت پرداخت تا به امروز شارحان بسیاری درباره معنای آن نکته ها گفته اند و نوشته اند. وجود این اختلافات بی پایان انگیزه ای شد تا در این مقاله تلاش شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به اتکای الگوی مایکل ریفاتر، معنای بیت به استناد شواهد متنی و همچنین ارتباط معنایی بخش های مختلف غزل شرح شود. ریفاتر با طرح دوگانه خوانش محاکاتی و نشانه شناسانه، درک دلالت های نهفته شعری را در گرو تمرکز بر شیوه بازنمایی ایده اصلی در قالب «انباشت ها» و «منظومه های توصیفی» متن می داند. براین اساس غزل مورد بحث به چهاربخش مختلف تقسیم شد و پس از بررسی انباشت های واژگانی این بخش ها و یافتن ایده محوری یا به تعبیر ریفاتر «ماتریس» اثر، بیت موردمناقشه در سایه ماتریس یافته شده بازخوانی شد تا مستندترین تأویل ارائه شده برای آن شناسایی و عرضه شود. براین اساس ایده «خطاپوشی» به مثابه «خطا نپنداشتن»، نه «درگذشتن از خطا» به عنوان ماتریس تشخیص داده شد و با تکیه بر آن این نتیجه حاصل آمد که منظور از «خطاپوشی» به عنوان صفتی ستوده در نزد پیر «خطا ندیدن» کاستی ها و شرور این جهانی است نه «چشم پوشی» از آنها به مثابه خطاهایی حقیقی که وجود نظام احسن را با چالش مواجه می سازند. نکته دیگر آنکه اگر کلیت غزل با محوریت بیت چهارم مورد خوانش قرار گیرد، مشکل بیت مورد مناقشه تاحدود زیادی حل خواهد شد؛ چراکه شواهد محکم متنی نشان می دهند، حافظ این غزل را بیشتر با نیت درخواستی دوستانه از شاه شجاع درباره خطاپوشی نسبت به خطای منتسب به او سروده است؛ خطاپوشی ای که حاصل خطانپنداشتن آن نسبت دروغ است، نه درگذشتن از آن به مثابه خطایی حقیقی.
بررسی تبارشناسانه مفهوم الیناسیون (ازخودبیگانگی) در داستان «گاو» اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه مدرنیته و جریان های سیاسی و فکری آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراین پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفکری که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر می رسد؛ زیرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقاله پیش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بیل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبیگانگی تبیین و تحلیل کند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذیرش واقعیت و نقش وارون تابی ایدئولوژی در ایجاد این پدیده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پدیده الیناسیون بر اساس تبارشناسی این مفهوم، به مدد استعاره هایی چون «قدرت و ایدئولوژی»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظریه بیگانگی هگل (یگانگی/ بیگانگی/ رهایی از بیگانگی) داستان «گاو» را بررسی می کند. طی تحلیل داستان این نتیجه حاصل شد که در ژرف ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان شناختی- جامعه شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤیت است. خلق شخصیت های مسئله داری همچون شخصیت مشدی حسن نمایانگر جست وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظریه گره خورده است.
تفسیر بازشناسانه «حکایت فقیه و دختر زشت روی» از باب دوم گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
107 - 132
حوزههای تخصصی:
اغلب سعدی پژوهان با این پیش انگاشت که حکایات گلستان، «رویدادهایی واقعی یا شِبه واقعی» اند، به شرح و تفسیر حکایات پرداخته اند؛ برای نمونه، ژانر درونی حکایتِ «ازدواج دختر به غایت زشت رویِ فقیه با دامادِ نابینا» را انعکاسی از حادثه ای تجربی یا روزمره بر محور «اهمیت زیبایی زن در زمینه ازدواج» پنداشته اند. پیامد این نوعِ خوانش، عدمِ همگرایی در تفاسیر مطرح شده و متّهم کردن سعدی به سخنان متناقض و حتی بیهوده گویی بوده است؛ در حالی که نگارندگان پژوهش حاضر، معتقدند که این حکایت، «تمثیلی رمزی- اشاری» و موضوعش، «نقد رفتارهای سیاسی فقهای چسبیده به بدنه قدرت» است. پیکره این حکایت از مفاهیم ساختمندِ محسوس و تجربی که پیشینه کاربرد استعاری مکرر در سنّت ادب پارسی دارند، برای ساختاربخشیدن به یک مفهوم ثانوی، قوام یافته است. بر این اساس، «دختر به غایت زشت رویِ فقیه»، استعاره از «طبع ناپسند» یا «سخن به غایت بی معنای فقیه»؛ «عدم رغبت به مناکحت»، رمزی از بی رغبتی مردم به مصاحبت و مطالعه آثار فقیه؛ و «داماد نابینا»، استعاره از مخاطبی است که چشم عقلش نابیناست. سایر استعاره ها و نظام معنایی این حکایت در این پژوهش، بررسی و تفسیری کاملاً جدید، مطرح شده است.
بررسی نحله های فکری -اعتقادی مؤثر بر توصیف آفرینش در عجایب المخلوقات طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۰
175 - 197
حوزههای تخصصی:
عجایب نامه ها از جمله آثاری به شمار می آیند، که به توصیف شگفتی های جهان و موضوعاتی ظاهراً وهمی می پردازد.این مطالعه درصدد بررسی موضوع آفرینش و کیّفیت آن در عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات طوسی برآمده است تا از خلال این موضوع، به رایج ترین تلقی های زمانه طوسی (قرن ششم هجری) درباره مصادیقی چون آفرینش، دست یابد و این امکان را مورد بررسی قرار دهد که آیا طوسی در طرح نظرات در این اثر، براساس ساختار مشخصی پیش رفته است یا خیر! در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیلی، به کار رفته است. در مرحله ابتدایی با توجّه به گوناگونی آراء در اثر مزبور، ابتدا به طبقه بندی گرایش های فکری پرداخته شده و سپس آراء حکما و فلاسفه، متشرّعان، متکلّمان و... با محوریّت موضوع آفرینش به تفکیک منعکس گردیده است. طوسی تلاش می کند، با توجّه به حساسیّت های زمانه، نوعی از توازن را در ارائه آراء برقرار سازد؛ امّا در عین حال، تأکید بیشتری بر آراء متشرّعان دارد. وی علیرغم بهره بردن از چارچوب استدلالی متکلّمان و منابع دانشی حکما تلاشی در جهت اعتباربخشی به جایگاه این گروه ها، صورت نمی دهد. نمودار ساختاری نظرات طوسی در موضوع آفرینش براساس مادّه، مراتب (مدّت) و وسائط تنظیم شده است و نتیجه آن عالم امکان است که دوگانه انسان و روح، مظهر تجلّی آن به شمار می آید.
از روایت تا فراروایت، بررسی ایدئولوژی مترجم در ترجمه رمان «سفر به گرای 270 درجه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
137 - 162
حوزههای تخصصی:
پیوند روایت شناسی و ترجمه، نگاهی نو به بررسی آثار ترجمه شده داده است از این جهت که چگونه برگرداندن نگاه شخصّیت های داستان، نحوه قرار گرفتن رویداد ها، ریتم داستان و زاویه دید شخصیّت ها به زبانی دیگر همه و همه معنا پیدا می کنند. روایت شناسی از این هم فرا تر می رود و می تواند پلی بین تغییرات زبانشناختی و ایدئولوژی مترجم ایجاد کرده و به یک فراروایت تبدیل شود. این امر در ترجمه متون حسّاسی چون جنگ اهمیت دارد؛ زیرا جنگ، منعکس کننده فرهنگ و حماسه یک کشور و در برگیرنده هویّت سیاسی، فرهنگی و مذهبی آن است و چگونگی بازتاب آن از منظر ترجمه خود می تواند نگرانی هایی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر ایدئولوژی مترجم آمریکایی، پاول اسپراکمن در ترجمه انگلیسی رمان «سفر به گرای 270 درجه» نوشته احمد دهقان مورد بررسی قرار گرفت. در پایان پس از تحلیل یافته های به دست آمده در بخش مقدمه، مصاحبه، گزارش و سایت های خبری در سایه نتایج حاصل از بررسی مقابله ای عناصر زبانشناختی در روایت مبدأ و مقصد، مشخص شد که تغییرات زبانشناختی گسترشی-افزایشی، کاهشی-حذفی و متفرّقه که بر عنصر روایت شناسانه زاویه تشخیص و تغییرات ترتیبی که بر عنصر ترتیب رویداد ها تأثیر گذاشتند، عمدتاً تحت تأثیر ایدئولوژی مترجم در ترجمه رمان مذکور بوده اند.
آیا رمان اهل غرق به شیوه رئالیسم جادویی نگاشته شده است؟
منبع:
مطالعات داستانی سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
161 - 182
حوزههای تخصصی:
نگارش داستان به شیوه رئالیسم جادویی هیچ گاه سبک غالب داستان نویسان ایرانی نبوده است. با این حال تعداد نویسندگانی که این شیوه را آزموده اند کم نیست. یکی از آنها نویسنده نام آشنا منیرو روانی پور است. رمان «اهل غرق» منیرو روانی پور را بیشتر به عنوان یک داستان به شیوه رئالیسم جادویی می شناسند. اما این داستان چه اندازه به مولفه های رئالیسم جادویی وفادار است؟ این پرسشی است که مقاله حاضر بر اساس آن نوشته شده است. بعد از برشمردن ویژگی های این شیوه و بررسی دوباره رمان اهل غرق در خوانشی تازه به این نتیجه رسیده است که نویسنده درنگارش به این شیوه در بخش جادویی داستان موفق است اما در بخش دوم از مولفه های رئالیسم جادویی فاصله می گیرد. در مواردی همچون شکستن سکوت اختیاری نویسنده (راوی)، آوردن گزاره های قالبی برای باور پذیر کردن داستان، دخالت آگاهانه در ساخت شخصیت های نمادین، ایجاد تعلیق های چندگانه، تغییر هویت گمشده و گزارشی شدن لحن نویسنده، داستان مخدوش می شود و از نگارش رمان های سبک رئالیسم جادویی دور می شود.
کارکرد اعداد در افسانه های آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افسانه ها در جهان در زمره مهم ترین زیرشاخه های ادبیات عامه و سرمنشأ بسیاری از اعتقادات، باورها و هنجارهای هر جامعه اند. علاوه برآن در آفرینش گونه های متعدد ادبی سهیم اند. سوای زنجیره های روبنایی، نکات بسیار دیگر در ژرف ساخت افسانه ها دخیل است. اعداد و کارکرد آن در زمره این عوامل درونی است. ارزش کمّی اعداد گاه به مرور در پس ویژگی های کیفی و معنوی آن رنگ می بازد و مایه شکل گیری اعتقادات مذهبی، رفتار اجتماعی و باورهای عامیانه می شود تا بدان حد که قادر خواهد بود زاینده و توسعه پذیر یا بازدارنده و ضدتوسعه باشد. ایران به دلیل تنوع قومیتی و آذربایجان به عنوان یکی از اصلی ترین اقوام آن دارای غنای فرهنگی ویژه ای است. پژوهش حاضر براساس جایگاه اعداد و دانش مبتنی بر آن و به شیوه توصیفی تحلیلی، به استخراج اعدادِ به کار رفته در پانزده افسانه شاخص آذربایجان خواهد پرداخت؛ سپس کیفیت اشاعه و اثرگذاری آنان در باورهای عامه را در سه شاخه اصلیِ «کوچک تر از ده، ده دهی و ترکیبی» بررسی خواهد کرد. حاصل آنکه از مجموع 26 عدد با 462 بار تکرار، دسته نخست با درصد تقریبی 71 درصد، مجموعه دوم با درصد و گروه سوم با 6 درصد به ترتیب پربسامد ترند. «یک» در جایگاه واحد شمارش، «چهل» برای مراسم شادی و «دوازده» برای گروه و دسته نیز فراوان ترین عدد و کارکرد در هر رده اند. اعداد مندرج سوای عملکرد منحصربه فرد خود، گاه دارای وجوه مشترک به ویژه در مضرب هایشان هستند. دیگر آنکه بن مایه حماسی یا عشقی افسانه ها با عدد منتخب اغلب رابطه ای دوسویه دارد. وفور ترکیبات مرکب و کنایی نیز نشانگر رسوخ اعداد در ساختار زبانی این افسانه هاست.
بایستگی نقد مقالات دانشگاهی(با تکیه بر جستار تازی سروده های خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۴
۱۶۲-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
در این جستار به نقد و تحلیل مقاله «تازی سروده های خاقانی» می پردازیم که سال 1396 در نشریه متن شناسی ادب فارسی دانشگاه اصفهان به چاپ رسیده است. جستار تازی سروده های خاقانی، ویژگیهای پسندیده ای دارد که از آن میان میتوان تازگی موضوع، داشتن انسجام و پرداختن به شگرد تداوم تصویر سازی خاقانی و ... را نام برد در حالی که عنوان نا رسا، به درازا کشیدن مقدّمات، خوانش سرسری پژوهشهای پیشینیان، شناخت سطحی تازی سروده های خاقانی، تحلیل ناروا، دریافت نادرست آرایه های ادبی، لغزش در ترجمه، سرقت ادبی، سهل انگاری در ضبط، بهره گیری نا بجا از چاپهای گوناگون و بهره نجستن از منابع تخصّصی از گرفتاریهای آن است.
بررسی دلایل هبوط آدم از بهشت در متون تفسیری، عرفانی و دیوان شاعران مشهور فارسی تا قرن هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۶(پیاپی ۹۱)
۲۱۴-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
در عهد عتیق و قرآن کریم، آدم، نخستین نمونه انسانی آفریده خدا، ابتدا در بهشت زندگی می کرد، اما به دلایلی از بهشت به زمین فرستاده شد. ماجرای بیرون رفتنِ آدم از بهشت در متون کهن فارسی بازتاب وسیعی داشته و برداشت ها و تفسیرهای متعدد و متفاوتی از آن شده است. در مقاله حاضر، علت بیرون رفتنِ آدم از بهشت در تعدادی از مشهورترین متون تفسیری و عرفانی و دیوان های شاعران برجسته فارسی تا قرن هشتم بررسی شده است. به این منظور، دلایل خروج آدم از بهشت از منابع مختلف استخراج و براساس شباهت ها و تفاوت ها دسته بندی، مقایسه و تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در متون قدیم فارسی، اعم از متون تفسیری و عرفانی و دیوان های شاعران، هبوط آدم یا نتیجه خشم خدا بر آدم به دلیل نافرمانی او از فرمان خداست، یا از پیش تقدیر شده و آدم مسخر اراده الهی است؛ یا به اختیار آدم و با آگاهی او صورت گرفته است. درهرحال، برای بیرون رفتن آدم از بهشت هدف یا هدف هایی تصور شده است.