فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۰۱ تا ۴٬۹۲۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
با دقت در کتاب های دستور زبان فارسی، متوجه این موضوع می شویم که اکثر تقسیم بندی ها در مورد صفت، تکراری و شبیه به هم هستند؛ بنابراین در این پژوهش در حوزه معنایی و با توجه به اختصاص یا عدم اختصاص (عمومیت) صفت به موصوف ها، تقسیم بندی جدیدی از صفت صورت گرفته است و بر این اساس صفات به دو دسته خاص و عام تقسیم شدند؛ صفات خاص بر اساس اختصاص به حوزه معنایی خاص یا فقط یک موصوف خاص، به دو دسته «خاص نوع 1» و «خاص نوع 2» (خاص الخاص) تقسیم می شوند. صفات عام نیز بر اساس دامنه شمول تعلق پذیری به واژه ها (موصوف) به سه دسته «عامِ کم فعال»، «عامِ نیمه فعال» و «عامِ فعال» تقسیم می شوند. برای دست یابی به مجموعه ای از صفات و بررسی و تحلیل آن ها، سه رمان «سمفونی مردگان» عباس معروفی، «سووشون» سیمین دانشور و «چشم هایش» بزرگ علوی به عنوان جامعه آماری برای استخراج صفات انتخاب شدند و بعد از استخراج، صفات به روش تحلیلی و توصیفی به صفات خاص و عام تقسیم شدند و مجدداً صفات تقسیم شده بر اساس صفات بیانی (ساده/مطلق، فاعلی، مفعولی، نسبی و لیاقت) تقسیم بندی شدند و مشخص شد که هر کدام از صفات بیانی به کدام تقسیم بندی جدید، اقتران معنایی بیشتری دارد. با توجه به بررسی های انجام شده صفت های فاعلی بیشتر خاص موصوف های کنشگر و دارای اختیار هستند و صفت های مفعولی با موصوف های کنش پذیر و فاقد اختیار همراه می شوند. صفات نسبی مخصوصاً زمانی که مفهوم جنسیت را برسانند، خاص حوزه معنایی جمادات هستند. صفات اشاره، مبهم، عدد و... نیز عمومیت دارند و جزء صفات عام به حساب می آیند.
بازآفرینی شخصیّت و صفات زن از منظر مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات هر قومی فرهنگ آن قوم و بیانگر نگرش آنان به هستی است و در حقیقت هویّت هر جامعه در ادبیّات آن متجلّی است. در ادبیّات ملل و اقوام مختلف، دیدگاه های متفاوتی نسبت به شخصیّت زنان وجود دارد. با تأمّلی در نوع نگرش آفریننده مثنوی، می توان به نوع آمیختگی فرهنگ ها و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر پی برد. بررسی نقش زنان در اغلب داستان های مشهور عرفانی و نقش آفرینی و بازتاب سیمای متفاوت آنان در طول حکایت ها ، در شمار بحث هایی است که همیشه مورد مناقشه اهل فن و تحقیق بوده است.نتایج تحقیق نشان می دهد، نگاه مولوی به زن نگاهی نسبی و دوسویه است.گاه زن در آثار او پلی است از عشق مجازی به عشق حقیقی و نمایشگرجلوه ی جمال و جلال حق تعالی، که به راستی و درستی مقصود او را از خلقت زن بیان می دارد.گاهی نیز زن در اشعار او تنها به صورت تمثیلی برای درک بهتر پیام در نقش های نمادین پست آورده می شود که با حضورش مفاهیم اخلاقی بزرگی را می توان پند گرفت. بررسی صفات و نقش زنان در داستان های مثنوی موجب می شود، تا آن ها را بهتر شناخته، و کنش ها و واکنش های آنان در طول داستان ها، به درستی مشخّص شود. لذا نگارنده ی این رساله، به روش توصیفی-تحلیلی و گرد آوری اطّلاعات به شیوه ی کتابخانه ایی،کوشیده است که جنبه های برجسته شخصّیت و صفات زنان در مثنوی از جمله: نفس ،عشق،زیبایی، ازدواج،عفاف و غیرت، مادری،ترس،ظاهربینی و مکر ،که مبتنی بر تحلیل باشد، بپردازد.
بازخوانی انتقادی شروح آثار خاقانی و نظامی با تکیه بر برخی از اصطلاحات بازی های نرد و شطرنج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون برجسته نظم و نثر کهن فارسیْ بخشی از میراث فرهنگی ایران را تشکیل می دهد. آشنایی با جنبه های مختلف این بخش از میراث فرهنگی، در گرو دسترسی به اَشکال و شرح های معتبر و بدون تحریف و یا کم تحریف آن متون است؛ در مقابل، مراجعه به نسخه ها و شرح های نامعتبری از این آثار، به فاصله گیری از شکل اصیل آنها و بیگانگی با مظاهری از میراث فرهنگی خواهد انجامید. آثار خاقانی و نظامی ازجمله این متون است که پژوهشگران مختلفی کوشیده اند گامی برای گشودن گره های لفظی و معنایی و... آنها بردارند که گاهی موفق بوده و گاهی به خطا رفته اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر استقراء، به خوانش انتقادی برخی از شروح اشعار خاقانی و نظامی با محوریّت اصطلاحات بازی های شطرنج و نرد و متعلّقات آن پرداخته می شود؛ همچنین از مطالب بحث شده، شرح مقرون به صواب ارائه خواهد شد. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد که برخی از شارحان در رویارویی با ترکیبات و اصطلاحات این دو بازی، یا چشم بسته گذشته اند و یا متوجه اصل مسئله نشده و درنهایت برداشت های غیرموجّهی داشته اند. نگرش نویسندگان، بازخوانی انتقادی این شروح است؛ به همین سبب از نشان دادن وجوه نامتناسب و توجیه ناپذیرِ برداشت های صورت گرفته در این شرح ها ناگزیر بوده ایم.
نقدی بر ترجمه ابراهیم امین الشواربی از غزل دهم حافظ بر اساس نگره بازنویسانه لِفِوِر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
166 - 185
حوزههای تخصصی:
ابراهیم امین الشواربی مصری، نخستین مترجم عربی است که به گستره ترجمه غزلیات حافظ گام نهاد و با «أغانی شیراز، غزلیات حافظ الشیرازی» بلندآوازه گردید. این اثر منثور که در ترجمه برخی غزلیات همچون غزل دهم، سرایشی منظوم نیز به همراه دارد، متأثر از محدودیت هایی است که آندره لِفِوِر ترجمه پژوه در نگره بازنویسی خود مطرح می کند. وی در این نگره، ترجمه را نوعی بازنویسی می داند که محدودیت های برون سیستمی و درون سیستمی؛ ایدئولوژی و سبک ادبی در آن مؤثر است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی می کوشد ترجمه عربی منظوم و منثور شواربی از غزل دهم حافظ را در سایه محدودیت های مورد نظر لفور بررسی نماید. برآیند پایانی این پژوهش، از یک سو نمایش تأثیر محدودیت ایدئولوژی لفور در ترجمه شواربی است آن هم با نگرش عارفانه وی در بازنویسی این غزل و معادل سازی نمادهای خانقاهی؛ «پیر»، «میخانه»، «خرابات» و «خانه خمّار» و از سویی دیگر، بیانگر محدودیت سبک ادبی است که شواربی را به بازنویسی مفهومی و دست کاری شده در آوا، موسیقی و صنایع ادبی می کشاند. نمودهای نگره لفور را می توان در بازنویسی شواربی به شکل ترجمه جداگانه منظوم و منثور، افزایش و کاهش برخی واژگان، وارونه سازی در کاربرد ساختارها، شکل و جنس ضمایر و وارونه سازی در تخلص یا حذف آن دید. شواربی در بازنویسی خود هم متأثر از محدودیت های یادشده است و هم با گزینش استراتژی هایی ویژه، عاملی کنترل گر جلوه می نماید.
بررسی و تحلیل شیوه های هنری بیان حُسن طلب در شعر فارسی (از آغاز تا قرن هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حُسن طلب از آرایه های ادبی است که نیاز و خواسته ای را با شیوه ی نیکو و اثرگذار بر پایه ی مقتتضای حال برای مخاطب خویش، بیان می-کند. این آرایه ی ادبی به عنوان یک متغیّر در بدیع معنوی، بر اساس ویژگی های خاصی چون نیاز، نوع تقاضا و مخاطب، به گونه های متفاوتی در قالب های شعری پدیدار می گردد. در مرکز این آرایه ی ادبی به عنوان یک سخن هدفمند، طلب قرار دارد و اجزای سازنده ی بافت شعر، چون واژه ها و ساخت زبان، تصویر، موسیقی و آهنگ کلام، احساس و عاطفه، لحن، قالب شعری و موقعیّت سخن که سبب «حُسن» آن می شوند، با تأثیرپذیری از عواملی مانند شخصیّت شاعر، سبک شعری، نوع مخاطب، مطلوب یا خواسته ی شاعر، شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر جامعه ی شاعر، به گونه ای سبب بیان طلب می شوند که در این مقاله به عنوان شیوه های هنری حسن طلب با دیدی تحلیلی و آماری، بررسی شده و همچنین کاربرد هر شیوه که مربوط به مقتضای حال این آرایه ی ادبی است و ویژگی هریک از آن ها، مورد تحلیل قرار گرفته است. گفتنی است، تقسیم بندی شگردهای هنری شاعران در استفاده از این آرایه ی ادبی و نام گذاری هر شیوه، بر پایه ی تعریف نگارندگان از حسن طلب برای نخستین بار، انجام گرفته است.
خوانش فیلمنامه های سوررئالیستی تری گیلیام بر اساس رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش قصد دارد به بررسی تاثیر نمادها و استعاره ها در فیلمنامه های سوررئالیستی تری گیلیام با رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک پل ریکور بپردازد. گیلیام بنا به منِ مفسرش این امکان را به کاراکترهایش می دهد در دلِ مباحثی چون کهن الگوها، روایات، تاریخ، زمان و مکان شناور باشند، تا از جانب گیلیام به عنوان پدیده ای منحصر به فرد، بازتعریف شوند. هدف محقق کشف معانی ثانویه جهان متون فیلمنامه های تری گیلیام در یک فرآیند دیالکتیکی است و قصد دارد فیلمنامه های گیلیام را بر مبنای آرای هرمنوتیک پل ریکور تفسیر نماید. پل ریکور معتقد است برای پَر و بال دادن به قوه ی خیال باید واقعیت را به حالت تعلیق درآورد، تا با بازگشت به ماهیت اشیاء و پُر رنگ کردن نقش استعاراتِ درون متنی، بتوان معنای اولیه ی آنها را کنار زد و معانی جدیدی به آنها افزود. با این تعریف کارکرد قدرت خیال انسان ها در آثار گیلیام برگ برنده ای برای اوست تا قهرمانان آثارش بتوانند پیش برنده ی داستان در جهانی غیرواقعی باشند. از نمونه هایی که گیلیام در فیلمنامه های مونتی پونتی، زمان به اسارت گرفته شده، برزیل، ماجراهای بارون مایچوزن، به آن ها پرداختی هرمنوتیک داشته است میتوان به بازشناخت حکایات، بازتعریف روایات، شوخی با اساطیر، بازتعریف قصص با رویکردی فراتاریخ نگارانه اشاره کرد. الگوی تحقیق در این پژوهش پدیدارشناسی شهودی است که به جای پرداختن به صرف واقعیت، به مفاهیم نهفته و چگونگی پدیده ها توجه دارد. محقق با شیوه ی توصیفی، تحلیلی قصد دارد به سمتِ ماهیت پدیده ها و تفسیرِ مفاهیم ثانویه ی فیلمنامه های گیلیام حرکت کند تا با خوانشی پدیدارشناختی بتواند به شناخت بهتر این رویکرد هنری با مانیفست سوررئالیسم دست یابد.
بررسی دیدگاه های زبان شناسانه و نشانه شناسانه شمس در مقالات با الهام از آرای زبان شناسی سوسوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی درباب نشانه های غیر زبانی در مقالات شمس، تحلیل گفتارهایی از شمس بر پایه رابطه هم نشینی و جانشیتی در زبان در مقالات شمس ، تمایز زبان و گفتار در مقالات شمس ، نقد نحوی و لغوی در مقالات شمس، و ترجیح گفتار بر نوشتار در مقالات شمس در پرتو آرای زبان شناسی سسوسور نشان داده ایم که اگرچه شمس در باب مفهوم زبان و مفردات آن ، نظریه و نظام زبان شناختی و نشانه شناختی منسجمی را ارائه نداده است اما با تامل در درسگفتارهایش، تفسیر و تلقی زبان شناسانه و زبان شناسانه ای را در مواجهه با کتاب و سنت و پدیدارهای هستی شاهد هستیم که برای خوانندگان امروزین جای درنگ و شگفتی بسیاری را به همراه دارد و بُعد معاصریت بدان می بخشد. پژوهش حاضربه طرح و شرح این مهم خواهد پرداخت.
بررسی و تحلیل تقابل ها از منظر علم معانی نحو در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آن ها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابل ها می دانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونه ای مستقل وجود نداشته اند و استوار بر تضاد دو قطب است. تقابل های هم جوار اصطلاحی است در پیوند با علم معانی نحو. این اصطلاح که همنشینی دو رکن متقابل است یکی از هنرهای پنهان در شعر نظامی است که در این مقاله بر اساس نظریه علم معانی نحو سعی شده است ساخت های گوناگون و الگوهای متعدد آن بررسی و تحلیل گردد؛ از جمله این الگوهای تقابلی عبارتند از: تقابل های هم جوار در یک جمله با هویّت دستوری یکسان، تقابل های هم جوار با هویت دستوری ناهمسان، تقابل های عطفی و غیرعطفی، تقابل های هم جوار تلمیجی و طبقه بندی تقابل ها از منظر تقابل معنی. همراهی این الگوها با دیگر عناصر بلاغی و زیبایی شناسی بر ظرفیت معنایی و حسن بلاغی آن ها می افزاید. این گونه گونی موجب پویایی بیشتر شعر نظامی از جهت بلاغی، زبانی و معنایی گردیده است. در این پژوهش با روشی توصیفی -تحلیلی تقابل های هم جوار معرفی و ساختار نحوی ابیاتی که شامل این هنر هستند در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی تحلیل زیباشناسی شده اند.
مقایسه مضامین قلندری در آثار شیخ احمد جام و حافظ شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
139 - 160
حوزههای تخصصی:
قلندریه شاخه ای از ملامتیّه است که برخی از امور منافی دین و مذهب را برای قهر نفس، روا داشته و تأثیر زیادی در ادب پارسی برجا گذاشته است. عرفان ایرانی و اسلامی با زهد آغاز شد و در نقطه ای با تصوّف در آمیخت؛ آنگاه وارد مرحله ای شد که نوعی از ادبیّاتش را ادبیّات قلندری نامیده اند. تأثیر افکار قلندری در شعر عرفانی فارسی از سنایی شروع شد و در حافظ به حدّ اعلای تکامل رسید. سرایندگان قلندریّات از تمایلشان به عشق، قلندری و مستی و شور سخن گفتند و بر عالمان و اهل زهد خُرده گرفتند. در قلندریّات، واژگانی چون: تسبیح، خانقاه، خرقه، زهد، سجّاده، صوفی، فقیه، مسجد، مدرسه و ... به سُخره گرفته شده است و در مقابل، واژه هایی چون: دیر مغان، مغ، مغبچه، می، میکده و ... کاربرد فراوان دارد. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای، مفاهیم قلندری در دیوان حافظ و آثار منظوم و منثور احمد جام بررسی و مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که حافظ و شیخ احمد جام، بیشتر از دیگران به موضوع ریاکاری اهل دین و شریعت تأکید کرده اند؛ زیرا مفاسدی که از این طریق در جامعه ایجاد می شود، بسیار وخیم تر از فساد دیگر اقشار است. همچنین، حافظ و شیخ جام، بر نکوهش نفس پرستی و دوری گزیدن از دنیا و عادت های نفسانی تأکید کرده اند. گستردگی نظرات قلندری حافظ شامل مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی می شود؛ ولی احمد جام به ویژگی های سیاسی جامعه خود اشاره ای نکرده است.
بررسی رئالیسم جادویی در حکایت های کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی نگرشی هنری به روایت و کنشی فراعادت در یک زمینۀ کاملاً رئالیستی است که در باور های روانی، اعتقادی و عرفی جلوه ای باورمندانه، خردپذیر و منطقی می یابد. زادگاه رئالیسم جادویی و رویکرد آن را آمریکای لاتین دانسته اند، امّا سنجه های پیشنهادی این مکتب فکری- ادبی عموماً در ادب گران سنگ پارسی و به ویژه ادب پربار عرفانی و نیز ادب شفاهی (فولکلور) پیش تر آفریده شده است، چنان که برخی ناقدان خاستگاه تاریخی رئالیسم جادویی را مشرق زمین می دانند. این پژوهش مشخصه های رئالیسم جادویی را از قبیل حوادث فرامنطق، ریزش مرز میان واقعیت و خیال، مبالغه، شگفتی، درهم ریختن زمان، زمینه های سیاسی، دوبنی بودن، رؤیا، اسطوره وخیال و سکوت اختیاری در کشف المحجوب هجویری با هدف تبیین انطباق و یا عدم انطباق این متن عرفانی با مشخصّه های مکتب مذکور به روش توصیفی تحلیلی بررسی کرده و نشان داده است که هجویری چگونه با فراخوان این مشخصه های فراواقعی و خارق عادت، در حکایاتی با زمینۀ کاملاً رئالیستی، خوانشی بدیع از اندیشه های انتزاعی و آن سری خویش در پوششی عینی و ملموس بیان کرده است؛ چنان که این اتحاد متناقض نما در کشف المحجوب، حاصل کنش های شگفت و رخدادهای عقل گریز در بستری از واقعیت است که هم معتقدان به این اعمال و هم خوانندگان دیرباور آن را تحت تسخیر هنر نویسنده بدون کمترین واکنشی می پذیرند.
ریشه یابی منابع تاریخی در آثار نمایشی بهرام بیضایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نگاهی به اهمیت نورالله در توصیف ماهیت معرفت صوفیانه با تکیه بر آرای مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خوانش بلاغی- کنشی (بوردیویی) داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزه ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخص تر، پویایی و سیالیت دست افزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته می شود. پرسش بنیادین این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعه شناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه می توان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیده ایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، در سه داستان کم تر خوانده شده غلامحسین ساعدی (داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعه شناسی ادبیات و نقد جامعه شناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعه شناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان می دهد: 1. به کمک دانش بلاغت می توان به عادت-واره افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت می گیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایه ادبیت متن بررسی نمی کند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش می توان به توانمندی های نویسنده ای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی می بخشد و با این تغییر، ویژگی های جامعه شناسانه متن هم دچار تغییر می شود. می توان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهش های نوین حوزه ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
ملامح "الدیستوبیا" فی شعر أحمد الوائلی، قصیده "بغداد" نموذَجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
9 - 23
حوزههای تخصصی:
کثیر من الکُتّاب والشعراء المعاصرین قد تطرقوا إلی ظاهره الدیستوبیا، أو ما نعبر عنها بالمدینه الفاسده؛ فی شعرهم وأدبهم وذلک من خلال تسلیط الضوء علی مظاهرها السیئه مثل البطاله والفقر المُدقِع والحرمان والحروب وأثرها المزری والسلبی علی الناس؛ لتأنیب ومحاربه السلطات والحکومات الفاسده التی لا تعمل بحق صالح الشعوب ولا یهمهم مستقبل الأجیال من أمرهم هذا. أحمد الوائلی بما أنّه خطیب متفوّه فی العصر المعاصر ولُقِّبَ بعَمید المَنبر الحُسینی والمکتَبه الشیعیّه المتنقِّله، فی مجال الشعر والأدب أیضاً یُشار إلیه بالبَنان. قد إعتنی بالمجتمع الإسلامی عامه والمجتمع العراقی خاصّه، عنایَه المصلح والمرشد الذی یصرِّح ویشیر ویحفّز بشعره وخطاباته النافذه والناقده إلی إصلاح وقلع هذه الظواهر التی تنبعث من المدینه الفاسده، أو تستبدل المدینه الفاضله إلی عکسها. فی هذه الدراسه علی منهج الوصفی- التحلیلی، ندرس مظاهر الدیستوبیا فی قصیدته «بغداد»، وما أشار إلیها فی شعره وفی نهایه المطاف نذکر أهم ما وصلنا إلیه من النتائج.
الوطن فی قصائد مظفر النواب وسید أشرف الدین حسینی دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
57 - 80
حوزههای تخصصی:
لکل من مظفر النواب و سید أشرف الدین الحسینی الملقب ب «نسیم شمال»، میول ونزعات وطنیه وتحرریه، فهما یستخدمان التکتیکات نفسها لحمایه الوطن ومحاربه الاستعمار والطغیان. یعیش کلاهما فی عصر یتشابه فیه المناخ السیاسی والاجتماعی والأدبی فی بلدیهما إلی حد بعید. إنهما یعتبران الأدب وسیله لتنویر المجتمع ویستخدمانه لهذا الغرض. مظفر النواب ، شاعر عراقی، کان له دور مهم فی دعوه الأمه العربیه والإسلامیه لمحاربه الاستبداد والاستعمار والقمع ومحاربه الأجانب، وکذلک الشاعر الإیرانی الساخر سید أشرف الدین حسینی وفی هذه الدراسه سنناقش دور الاثنین فی إیقاظ الناس ومواجهه الظلم والاستعمار. یحدد الوضع السیاسی والاجتماعی والاقتصادی لأی بلد إلی حد کبیر أسلوب وطریقه الکاتب والشاعر، ویعتبر شعر وأدب أی أمه صوره معکوسه للوضع السیاسی والاجتماعی والاقتصادی والثقافی للمجتمع. بالنظر إلی قصائدهما نجد الأجواء التی عاشا فیها کلاهما إنهما یحبان أبناء وطنهما ویطالبانهم بالوعی والیقظه والمسؤولیه. لکل منهما أفکاره ورؤیته الخاصه للعالم، والمفتاح لتغلغل کلماتهما هو معرفه الذوق الأدبی للشعب والتعبیر عن قضایا ومشاکل الجماهیر.
نمود شخصیت پردازی در ترجمه برای دوبله فارسی
منبع:
شفای دل سال چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸
232 - 241
حوزههای تخصصی:
اهمیت شخصیت در خلق داستان به اندازه ای است که ارسطو، فیلسوف یونانی، آن را دومین رُکن از ارکان داستان می داند. شخصیت های داستان عموماً به دو شیوه پردازش می شوند: شیوه مستقیم و شیوه غیرمستقیم. در شخصیت پردازی مستقیم، نویسنده گاه در نقش دانای کُل و گاه از زبان شخصیت های داستان به معرفی شخصیت ها می پردازد. در شخصیت پردازی غیرمستقیم، کلام، ظاهر، محیط، افکار و رفتار شخصیت ها، خواننده را به شناخت آن ها قادر می سازد. شخصیت پردازی کلامی، از عناصر شخصیت پردازی غیرمستقیم است. هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی تطبیقی شخصیت پردازی کلامی در فیلم «بانوی زیبای من» (My Fair Lady) و دوبله آن به زبان فارسی است. «بانوی زیبای من» در سال 1964 بر اساس نمایش نامه «پیگمالیون» (Pygmalion)، اثر جرج برناردشاو به کارگردانی جرج کیوکر ساخته و به زبان های گوناگون، ازجمله فارسی دوبله شد. مدیریت دوبله «بانوی زیبای من» به زبان فارسی را علی کسمایی بر عهده داشت و بسیاری آن را یکی از شاهکارهای تاریخ دوبله در ایران می دانند. ازآنجاکه کلام شخصیت ها، نقش محوری در آثار مزبور دارد، بررسی تطبیقی «بانوی زیبای من» و دوبله آن، منجر به شناسایی عناصر شخصیت پردازی کلامی و شیوه های بازآفرینی آن در دوبله می شود.
بررسی و نقد کتاب حماسه سرایی در ایران ذبیح الله صفا
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
137 - 160
حوزههای تخصصی:
از موضوعاتی که در سده اخیر پژوهشگران داخلی و خارجی تحقیقات بسیاری پیرامون آن انجام داده اند، روایات ملی و داستان های حماسی ایران است. در این باره پژوهشگران اروپایی و دیگر ایران شناسان خارجی، پیشرو محققان ایرانی شدند و تحقیقات ارزشمندی انجام دادند. ذبیح الله صفا با نگارش کتاب «حماسه سرایی در ایران»، توانست در این زمینه راه را برای محققان ایرانی باز کند و منبع ارزشمندی برای علاقه مندان به پژوهش در ادبیات حماسی ایران پدید آورد. این کتاب با این که یکی از منابع مهم دوره دکتری ادبیات فارسی و تحقیق در روایات ملی ایران محسوب می شود و چندین بار هم تجدید چاپ شده است، در برخی موارد نیاز به ویرایش و تصحیح دارد. به همین منظور، در این پژوهش به بررسی و نقد این کتاب هم از جهت نگارش متن و هم مفهوم و محتوای مطالب آن، پرداخته شده است؛ تا بدین وسیله ابهامات و زوائد این اثر مهم زدوده شود. نکات مورد بررسی در این پژوهش عبارتند از: ابهام در متن، تناقض در مطالب مربوط به یک مبحث، عدم مطابقت متن کتاب با منبع، برداشت کلی و نادرست از برخی مباحث، غلط های املایی و نگارشی که نیازمند اصلاح است و ایراد مطالبی که نیاز به توضیح بیشتر دارد.
بازتاب رمانتیسم در اشعار ادیب نیشابوری
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
317 - 334
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم نهضتی هنری فکری در شعر معاصر مشروطه است. نوعی واکنش احساسی در برابر خرد محوری و تمایل به برجسته کردن خویشتن انسانی و گرایش به سوی خیال و رؤیا. تخیّل در زیبایی شناسی مکتب رمانتیسم از جایگاه مهمّی برخوردار است و بی تردید باید برجسته ترین ویژگی این مکتب و وجه ممیزه ی آن را از سایر مکاتب، رویکرد ویژه ی آن به تخیّل دانست. شاعران زیادی در این زمینه شعر سروده و آثاری پدید آورده اند. ادیب شاعر توانای معاصر را باید آغازگر رمانتیسم در ایران دانست. او شاعری کم بینا و اندوهگین از اهالی نیشابور است که با استفا ده از قوه تخیّل شاعرانه، آزادانه به بیان عواطف و احساسات خویش در شعر پرداخته است. مسأله اساسی پژوهش حاضر نشان دادن جلو ه های رمانتیسم اشعار ادیب نیشابوری به شیوه ی توصیفی تحلیلی است. برای دست یابی به این هدف ابتدا ویژگی های تصویر رمانتیک اشعار ادیب، سپس جایگاه تصویر در بافت شعر و در نهایت سه کارکرد تصویر رمانتیک اشعار ادیب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ویژگی های تصویر رمانتیک به وضوح در شعر ادیب قابل رؤیت است، در این میان اندوه رمانتیک، پویایی و فردیت تصویر بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند، مهم ترین کارکرد تصویر رمانتیک شعر ادیب تأثیر در احساس و همزادی با احساس و معناست.
بینامتنیت در ادبیات تعلیمی(با تمرکز بر قابوس نامه و تعالیم پتاح حوتپ؛ کهن ترین فرزندنامه جهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
27 - 57
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت یکی از مباحث حوزه بررسیِ متون است که به روابط گوناگون متون ازنظر صورت و معنا اشاره دارد. بینامتنیت متن را حلقه ای در یک زنجیره بینامتنی می داند و بر آن است که هر متنی با متون پیش از خود و هم زمان و پس از خود در ارتباط است. به بیان دیگر، هر متن به صورت پنهان یا آشکار با ژانر خود، ارتباط صوری و معنایی دارد. اندرز به فرزند، از زیرگونه های ادبیات تعلیمی است که پیشینه کهنی در تمدّن های بشری دارد. این سنّت اندرزی، بنابر سه اصل پیشینه کهن، جهانی بودن، تداوم و تکرارشوندگی، نیازمند بررسیِ بینامتنی و تطبیقی است. بنابر مستندات تاریخی، آموزه های پتاح حوتپ، کهن ترین کتاب در ادبیات تعلیمی جهان است. این آموزه ها مربوط به 2880 سال پیش از میلاد در مصر باستان است. در زبان و ادبیات فارسی، قابوس نامه نمونه مشهور و موفّقی است که اندکی پس از تألیف تا پایان قاجاریه، نویسندگان متون اندرزی در ایران به آن توجه داشتند و از آن تقلید می کردند. جایگاه بسیار کهن تعالیم پتاح و شهرت قابوس نامه ، دلیل اصلیِ گزینش این دو اثر است. در این پژوهش با رویکرد تحلیلی تطبیقی، ویژگی های برون متنی، پیرامتنی و درون متنیِ این آثار بررسی شد. این آثار در گزینش مخاطب (پسران نویسنده)، جایگاه اجتماعیِ نویسنده (وزیر دربار ایسِسی و شاهزاده آل زیار)، تفاخر به اصل و نسب، داشتن مقدمه عاطفی و مؤخره تأکیدی، تأکید در به کاربستن تعالیم، بیان اندرزهایی درباره حوزه رفتاری در اجتماع و خانواده، همانندگی دارند. این دست آورد نشان دهنده این است که در نوشتن اندرز برای فرزند، سنّتی مشترک وجود داشته است که البته بسته به نوع آن اندکی متفاوت است.
بررسی مؤلفه های رشد اخلاقی کودک در داستان های احمدرضا احمدی (با رویکرد به نظریه یادگیری اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
187 - 209
حوزههای تخصصی:
احمدرضا احمدی چهره ای شاخص در گستره شعر موج نو و شعر حجم است؛ اما با وجود آثار برجسته در عرصه ادبیات کودک معاصر، به این بخش از ظرفیت های ادبی وی، آن طور که باید پرداخته نشده است. او در داستان های خود به مسائل گوناگون تعلیمی و اخلاق بنیاد اشاره کرده و برای بازنمایی این موضوعات به طور مطلوب از تکنیک های متنوع بهره برده که تأکید بر یادگیری محیطی و اجتماعی کودک از آن جمله است. در این پژوهش، با استناد به منابع کتابخانه ای، روش توصیفی تحلیلی و مبانی نظریه یادگیری اجتماعی، این تکنیک ها در داستان های منتخب احمدرضا احمدی بررسی و تحلیل شده است. نتایج بیانگر آن است که نویسنده با کاربست مؤلفه هایی مانند «سرمشق دهی و معرفی الگوی عملی»، «مقابله شخصی کودک با موقعیت های اخلاقی/ غیراخلاقی»، «تقویت و تثبیت رفتار اخلاقی» و «به کارگیری بازی وانمودی»، مجموعه ای متنوع از مسائل اخلاقی و تعلیمی مانند تعاون و کمک به یکدیگر، احترام به حیوانات، صلح جویی، محبت ورزیدن به همنوع، هویّت جویی و بازگشت به خویشتن واقعی را برای مخاطبان کودک خود، ترسیم و بازگویی کرده است. در این بین، آموزه تعلیمی احترام به حیوانات بارها در داستان های مختلف تکرار شده است که بیانگر دغدغه اصلی نویسنده برای فرهنگ سازی در این موضوع است. احمدی در بازنمایی رویکردهای تعلیمی خود بر اثرگذاری محیط اطراف بر فرایند رشد و فردیّت اخلاقی و شخصیتی کودکان تأکید کرده و نقش عوامل بیرونی را در جهت گیری سویه های تربیتی این گروه سنی برجسته کرده است.