فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۲۱ تا ۴٬۳۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
Au 19e siècle, le nombre de femmes occidentales qui s’aventurent sur les routes du monde ne cesse d’augmenter : l’amélioration des moyens de transport favorise le goût des voyages et les femmes qui entreprennent de longs périples, seules ou avec leur époux, ne sont plus rares. Celles dont nous connaissons les aventures sont celles qui ont pris la plume pour écrire le récit de leur voyage et n’ont pas hésité à le publier. Parmi elles, et dans le cadre des récits de voyage en Perse, nous relèverons Adèle Hommaire de Hell et Carla Serena, auteures de récits qui eurent beaucoup de succès en leur temps. A reprendre ces textes à la lumière des récits de voyage masculins, une question se pose, à laquelle tentera de répondre cet article : ces récits de voyage ont-ils une spécificité, ou reprennent-ils les poncifs des récits masculins de l’époque ? Pour ce faire, nous analyserons brièvement et successivement les contenus des textes de ces deux auteures, dont l’un écrit sous le couvert du nom de son époux, tandis que l’autre signe hardiment de son nom.
نقش روضه الشّهدای کاشفی در گسترش تحریفات تاریخ عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روضه الشّهدای ملّا حسین واعظ کاشفی (د. 910ق) تصویرگر واقعه عاشورا با بیانی ادیبانه و جذّاب و یکی از اوّلین مقاتل فارسی و از تأثیرگذارترین آثار پیرامون واقعه کربلاست. این اثر پس از نگارش تا به امروز، به سبب گسترش اخبار مجعول و تحریف وقایع، مورد انتقاد جدّی قرار گرفته است، به شکلی که آن را از جمله مهمترین دلایل اشاعه اخبار دروغین و ضعیف تاریخی در مورد حادثه عاشورا دانسته اند. در این مقاله ادبی- تاریخی با بهره جویی از روش تحلیلی – توصیفی، پس از توضیحات مختصری پیرامون ویژگی های اجتماعی- فرهنگی پایانِ عصرتیموری و آثار و زندگانی کاشفی، ضمن بیان و نقد نظریات مختلف در مورد این اثر و نویسنده آن همچنین ذکر انواع تحریف در واقعه عاشورا، به دلایل ورود مجعولات و تحریفات تاریخی به این کتاب و علل اقبال عمومی به آن پرداخته شده و منابع مورد استفاده و شیوه روایت کاشفی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش مبیّن این حقیقت است که مسائلی مانند ضعف منابع مورد استفاده کاشفی، شیوه های روایت داستانی و صوفیانه او؛ تکیه بر حافظه مؤلّف به دلیل اشتغال وی به امر وعظ و توجّه به انشاءپردازی به جای دقّت در نقل وقایع و قصد کاشفی به عنوان واعظی شیعی در ایجاد ارتباط عاطفی مردم روزگارش با اهل بیت (ع)، از مهمترین دلایل ورود تحریفات به این کتاب است. همچنین می توان گفت تیموریان خراسان فضایی ایجاد کردند که نتیجه اش پذیرش تشیّعی شد که بعدها صفویّه به تبلیغ و رسمیّت بخشی به آن همّت نمودند.
سیر کاربرد انگاره های زنانه زبان در دو کتاب یکشنبه آخر و دختر شینا با نگاهی به رویکرد زبانی سارا میلز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۹
59 - 85
حوزههای تخصصی:
دوران دفاع مقدس، بخشی از تاریخ کشور ماست و نگاه عادلانه به این برهه تاریخی، زمانی محقق می شود که از نگاه تمام کسانی که درگیر آن بوده اند، مورد بررسی قرار بگیرد.کتاب های خاطرات زنان از جنگ به لحاظ کمّی و کیفی هنوز فاصله بسیاری با کتاب های خاطرات مردان دارند. در این مقاله با تأکید بر وجود سبک زنانه در آثار زنان نویسنده و بررسی دو کتاب برگزیده خاطرات زنان در جشنواره های کشوری که در فاصله زمانی 10 ساله از یکدیگر برگزیده شده اند، یکشنبه آخر و دختر شینا، بسامد کاربرد 20 مؤلفه از جلوه های زنانه زبان که توسط صاحبنظران بیان شده یا به نظر نگارنده رسیده اند با نگاه به رویکرد زبانی سارا میلز در سطوح ساختار زبانی و ساختار اندیشه و محتوا ارزیابی شدند.این مؤلفه ها می توانند به روند رشد نقد نظری آثار زنان به ویژه در حوزه خاطرات جنگ کمک کنند. در سیر کاربرد این مؤلفه ها طی دوره 10 ساله، استفاده از واژگان زنانه در بخش ساختار زبانی (صرفی) در دختر شینا به شکل معناداری نسبت به یکشنبه آخر افزایش و اشاره به آموزه های دینی و ملی (در بخش ساختار اندیشه و محتوا) در آن کاهش معنادار داشته است. اشاره به رنگ و جنس اشیاء در دختر شینا در حد متوسط، کاهش، اما استفاده از لحن ضعیف و حمایت طلبانه درآن افزایش داشته است. بقیه موارد تغییر قابل توجهی نداشته اند. این تغییرات می توانند تحت تأثیر شرایط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه یا شرایط فردی نویسنده باشند.
معرفی یک طومار کهن نویافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طومارهای نقالی بخش مهمی از ادبیات داستانی عامه را تشکیل می دهند که تاکنون به شکل شایسته و بایسته ای به آن ها پرداخته نشده است. در متن طومارها گاه برخی نکته ها و روایت های بسیار کهن وجود دارد که در شاهنامه و نیز منظومه های پهلوانی پیرو شاهنامه نیامده است. آشنایی با این روایت ها در درک دقیق تر متون حماسی و پهلوانی بسیار مؤثر است. ازاین رو، گردآوری، نگهداری، تصحیح علمی و انتشار این طومارها بسیار ضروری است. باتوجه به همین ضرورت نگارندگان این مقاله اقدام به تصحیح متن یکی از طومارهای کهن کرده اند. این طومار که دست نوشت آن به شماره ثبت 5/35098 در کتابخانه ملی نگهداری می شود، در سال 1208ق در تهران کتابت شده است. طومار مذکور از زوایای مختلف اهمیت دارد که ازجمله می توان به برخی نکته های داستانی آن اشاره کرد. در مقاله حاضر برخی از ویژگی های این طومار به ویژه نکته های داستانی تازه آن بررسی شده است.
مطالعات ترجمه و ادبیات تطبیقی: ایده ای نویافته در مقامات حمیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
167 - 186
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور یافتن نشانه ای از ایده های بومی فن ترجمه، «مقامات حمیدی» اثر قاضی حمیدالدین بلخی را مطالعه و بررسی کرده است. بدیهی است که تاریخ مطالعات ترجمه به سه دوره پیشازبانی (لفظ به لفظ)، زبانی (زبان شناختی) و پسازبانی (فرهنگی) تقسیم شده است. باتوجه به آخرین دوره، امروزه این تصور وجود دارد که فرهنگ ها بر اساس نیازهایشان ترجمه می کنند. نظر به این که یافته های پژوهش حاضر، وجود این اندیشه را در دیباچه مقامات حمیدی ردیابی کرده است، باید به این نکته مهم توجه کرد که قاضی حمیدالدین قرن ها قبل تر از صاحب نظران کنونی، به مسائل فرازبانی و فرهنگی در امر ترجمه اشاره کرده و ایده مترجم مؤلف را به صحنه مطالعات ترجمه آورده است. موضوع این پژوهش از حیث روش، ماهیتاً کتابخانه ای، و شیوه انجام آن، توصیفی-تحلیلی است. یافته ها بیانگر آن است که حمیدی ایده عبور از ترجمه های وفادار به زبان مبدأ را باهدف جلب رضایت کاربران زبان مقصد و نیز تقویت زبان و ادبیات جامعه هدف، در دیباچه مقامات خود مطرح کرده است تا زمینه حرکت به سمت بازنویسی و بازآفرینی متون مبدأ به زبان مقصد فراهم آید. وی برای عملی ساختن این ایده، به بازآفرینی مقامات همدانی و حریری در زبان فارسی پرداخته است.
مفهوم ناخانگی و ادبیات مهاجرت در رمان «شمارنده شب» اثر «عالیا یونس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم خانه و کاشانه بار عاطفی دارد و به فرد حس امنیّت، تعلق و پایداری می دهد؛ با این حال، دنیا برای فرد مهاجر یا استعمارشده «ناخانه ای» بیش نیست. پژوهش توصیفی_تحلیلی حاضر با استفاده از نظریه «هومی بابا»( HOMI BHABHA) درباره مفهوم «ناخانگی»(UNHOMELY)، به بررسی تجربه مهاجری لبنانی-امریکایی به نام فاطیما در رمان «شمارنده شب»(THE NIGHT COUNTER) اثر «عالیا یونس »(ALIA YUNIS) می پردازد. بابا معتقد است که ناخانگی زمینه رشد و خلاقیت را برای مهاجر فراهم می کند و در عین حال فرد به علت «پیوند خوردگی»( HYBRIDITY) در فضای انتقالی بینابینی میان «جهان و خانه» قرار می گیرد که فرهنگ غالبی ندارد. پرسش اصلی این پژوهش مبتنی بر این مطلب است که آیا پیوند خوردن فرهنگی و هویّتی آن گونه که بابا ادعا می کند فاقد برتری فرهنگی است؟ ضمن تایید کاربردیِ مفهوم ناخانگی هومی بابا، نتایج این بررسی نشان می دهد که در مورد فاطیما فرهنگ بومی بر فرهنگ غربی سلطه دارد زیرا که او همواره با توسل به میراث مذهبی و فرهنگِ خود تلاش می کند که توان و نیروی ادامه زندگی در غرب را بیابد. سپری شدن سال های متمادی او را از دنبال کردن فعّالیت های سنّتی بازنمی دارد و همین دلیل بر برتریِ فرهنگی و حس ملّی است تا عدم آن. بنابراین، ضمن وجود پیوندخوردگی، درجه پیوندخوردگی در افراد مختلف وابسته به میزان وابستگی آنان به سرزمین مادری، هویّت فرهنگی و مذهبیست و این مسئله ای است که هومی بابا به آن اشاره نکرده است.
دُرّی دَر صدف (نگاهی به زندگی و شعر شباب شوشتری)
حوزههای تخصصی:
ملاعباس قدکساز معروف به شباب یکی از صاحبدلان دیار عالِم خیز شوشتر و از شاعران گمنام دوره بازگشت ادبی است که علیرغم استادی در قالب های گوناگون شعری، به دلیل دوری از مرکز کشور و شعرای اصفهان، نامی از او در کتب تاریخ ادبیات دوره بازگشت نیامده است. دیوان او شامل مثنوی، قصیده، رباعی، غزل، قطعه و قالب های دیگر است. کلیات شباب حدود پانزده هزار بیت است که نخستین بار در زمان حیات شاعر به وسیله یکی از دوستان او به نام محمّد موسوی مرعشی جمع آوری شده و در بمبئی به چاپ رسیده است. شعر او ساده ، روان و مزیّن به آرایه های دلنشین لفظی و معنوی است. قصاید او از نوع قصاید مدحی است و موضوع بیش از هشتاد درصد آنها ذکر فضایل اهل بیت «ع» و به ویژه مولای متقیان علی بن ابیطالب «ع» است.هدف این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته،معرفی شباب و بیان مختصاتی از سبک «قالب و موسیقی» شعری اوست.
Etude du Rythme de la Langue Parlée dans la Traduction d’Une Pierre Posée sur une Tombe d’Al-e Ahmad(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۵, No ۲۷, Printemps & été ۲۰۲۱
150 - 165
حوزههای تخصصی:
Traduire les œuvres de Al-e Ahmad, en recréant le rythme de la langue parlée dans la langue cible est un travail difficile. Ayant utilisé des phrases cadencées et saccadées, plein d’allitération et de figure de style, il donne un rythme particulier à son écriture. Par une étude traductologique concentrée sur les réflexions d’Henri Meschonnic, nous tentons à dégager les difficultés et impasses de la traduction de l’œuvre d’Al-e Ahmad à travers la traduction d’Une pierre posée sur une tombe, son œuvre posthume. Pour arriver à ce but, nous allons étudier le rythme des phrases de Al-e Ahmad sous trois axes : rythme linguistique, rythme rhétorique et rythme poétique. Nous allons constater que les problèmes d’ordre linguistique causés par la déviation grammaticale et phonologicale d’une part et des problèmes d’ordre culturel, liés aux contextes traditionnels iraniens d’autre part sont des obstacles qui rendent difficile le travail du traducteur et l’ont parfois poussé à utiliser certaines façons d’adaptation causant ainsi une perte importante du rythme langagier de Al-e Ahmad. Etant donné que ce livre n’est pas encore traduit en français, les parties proposées sont effectuées par l’auteur de l’article.
ناهنجاری های دستوری- معنایی از دیدگاه لارنس ونوتی در رابطه با دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمه ای شفاف و برجسته به ویژه در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفه هایی تحت عنوان آشنایی زدایی و غرابت زدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی می پردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام به ساده سازی مفاهیم پیچیده می کند؛ که مترجم در این مرحله با تکیه بر منطق و استدلال از طریق عواملی چون تعدیل، تفسیر، اشتراک و نهایتاً انتقال، فرآیند ساده سازی را در متن ترجمه اعمال می کند. در مفهوم کلی تر، ساده سازی به معنای شکستن جملات یا عبارت های طولانی و جانشین سازی جملات کوتاه به جای آن ها و کاهش دادن عبارات تکراری است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان از آثار جبران خلیل جبران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب الگوی بیان شده در ترجمه های مورد بررسی دست یابد و ترجمه دقیق تر و مقبول تر را معرفی کند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که نظریه لارنس ونوتی با همه مؤلفه ها (آشنایی زدایی، غرابت زدایی، آشنایی زدایی دستوری- نحوی و آشنایی زدایی معنایی) مطابقت داشته و ترجمه موسی اسوار در زمینه آشنایی زدایی و ترجمه مهدی سرحدی در حوزه غرابت زدایی، بیشترین بازتاب را داشته است.
تحلیل ساختار و محتوای رمان «نفس ها و هوس ها» از رضا شابهاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
235 - 260
حوزههای تخصصی:
رمان نفس ها و هوس ها نوشته رضا شابهاری از رمان های مثبت نگرِ جنگِ تحمیلی دهه شصت است که محور اصلی آن را طرح نوستالژیک ارزش ها در برابر تغییر و تعارض فرهنگی در دو برهه زمانی قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تشکیل می دهد. نویسنده با ارائه روایت خطّی شکل از نظر زاویه دید و توصیفات واقعی از جهان بیرونی، توانسته جامعه ایران ِزمانِ انقلاب و جنگ را به خوبی به تصویر بکشد. این مقاله با روشی توصیفی - تحلیلی، به هدف شناساندن رمان نفس ها و هوس ها به عنوان یکی از رمان های برگزیده جنگ که کمتر موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته است؛ می کوشد عناصر مهم ساختاری و محتوایی آن را برای نخستین بار تحلیل و بررسی کند. بر طبق این جستار، در این رمان دو جامعه توصیف می شود: جامعه جنگی و جامعه شهر. داستان به سبب شکل کاملاً رئالیستی خود، صحنه های نمادین ندارد. از دیگر دستاوردهای این پژوهش عبارت است از: صحنه پردازی های توأم با تشبیه و استعاره همراه با کلام جدّی و موقّر نویسنده با چاشنی اعتقادات مذهبی و تقسیم جامعه تهران به دو شخصیت بالاشهر و پایین شهر و به تبع آن برخاستن قهرمان از پایین شهر و ضد قهرمان از بالای شهر، تقدّس و احترام به شهدا و رزمندگان از مهم ترین ارکان مردم شناسی رمان نفس ها و هوس ها است.
بازنمایی نگرش دوگانه به طبیعت در لایه های زبانی و بلاغی اشعار برزگری در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۱۶۹-۲۰۶
حوزههای تخصصی:
نگرش دوگانه به طبیعتِ ییلاق و قشلاق از موضوع های مهم بازتاب یافته در اشعار برزگری در فرهنگ بختیاری است. اهمیت بررسی این موضوع در این است که این نگرش ها شیوه برخورد افراد را با طبیعت شکل می دهند و می توانند آثار مثبت یا منفی ای در این زمینه درپی داشته باشند. بر این اساس، هدف در این پژوهش بررسی بازنمایی نگرش به طبیعت ییلاق و قشلاق در لایه های زبانی و بلاغی اشعار برزگری با روش اسنادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاهی دوگانه به طبیعت ییلاق و قشلاق در اشعار برزگری وجود دارد؛ به گونه ای که توصیف طبیعت ییلاق، مثبت، بهشت آیین و القاکننده شور، جوشش و زندگی است، اما تصویر طبیعت قشلاق، تصویری منفی، زشت، سیاه و جهنم گونه است که بر خشونت دلالت دارد. در این اشعار بیشتر از تقابل واژگانی تفضیلی، کمکی و منفی، واژه های نشان دار، نام گزینی مکان ها، موسیقی قافیه و تکرار، وجه فعل و صفت، استعاره مصرحه و انسان انگاری، تشبیه و کنایه، برای بازتاب این نگرش دوگانه به طبیعت استفاده شده است.
بررسی زمینه های رشد خودکامگی در مدایح فارسی (از دوره سامانیان تا دوره سلجوقیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام سیاسی جامعه سنّتی ایران تا قبل از عصر مشروطه غالباٌ ساختاری استبدادی داشته است. در چنین جامعه ای پادشاه و کارگزاران او بدون التزام به هیچ قانونی بر اریکه قدرت و سلطنت تکیه می زده اند و کام دل خویش را از ملّت و رعیت می ستاده اند، لذا همه این حکومت ها در بدو تشکّل خود در جست و جوی جای پایی در جهت تحکیم بخشیدن به مقبولیت و مشروعیت خود بوده اند. نویسندگان در این پژوهش با روش تحلیل محتوا به بررسی زمینه های رشد خودکامگی در مدایح فارسیِ پنج شاعر پارسی گوی (رودکی، عنصری، فرخی، معزّی و انوری) در سه دوره سامانیان، غزنویان و سلجوقیان پرداخته اند، و با یادکرد زمینه ها و عوامل مؤثر، نشان می دهند که چگونه دستگاه قدرت با همه نهادهای اجتماعی، دینی، فقهی، کلامی، تفسیری، روایی، ادبی و... ارتباط برقرار کرده و از همه عناصر باستانی و اسلامی و بعضاً باورهای اجتماعی و خرافی حاکم بر جامعه در جهت مشروعیت سیاسی، و در تحلیل نهایی در جهت پوشش نهادن بر خودکامگی خود بهره برده است. در این تحلیل نقش عناصر ایدئولوژیک مثل اعتقاد به گزینش الهی سلطان و مقام ظلّ اللهی او، مجری قضا و قدر بودن سلطان، تأیید الهی و نصرت او، بخت و دولت عالی سلطان و نیک اختری او از عوامل پررنگ تر است.
تحلیل محتوای گورنوشته های شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
۲۷۷-۳۲۰
حوزههای تخصصی:
آرامستان ها مکان هایی تاریخی و فرهنگی هستند که زبان و هویت مردگان را در بافت مشخصی به نمایش می گذارند. گورنوشته را می توان منبع بسیار غنی از اطلاعات زبانی درنظر گرفت که در مطالعات فرهنگی کم تر سخنی از آن ها به میان آمده است. بنابراین، با هدف بررسی درون مایه و محتوای گورنوشته در خلال مطالعه ای میدانی از ۹۱۵ گورنوشته (فارسی و ترکی) آرامستان های تبریز عکس برداری شد. سپس با بهره گیری از تحلیل محتوا گورنوشته ها از منظر ابزارهای خرد و کلان بررسی شدند. به دلیل درج نشدن تاریخ تولد در برخی از گورنوشته ها تاریخ وفات ۱۳۲۰ تا ۱۳۹۹ مدنظر بود. گرچه در نگاه اول به نظر می رسد گورنوشته ها از منظر دارا بودن نام فرد متوفی، تاریخ وفات و تولد محتوایی یکسان دارند، ولی یافته های تحقیق حاضر نشان از بهره گیری ابزارهای کلان همچون هویت، علت فوت، پیام اخلاقی و ابزارهای خٌرد برای خلق محتوایی بدیع و منحصربه فرد متوفی دارد. از سوی دیگر یافته ها حاکی از حضور کم رنگ زبان ترکی در مضامین گورنوشته های تبریز است.
بررسی تطبیقی شازده کوچولو و قلعه حیوانات بر اساس الگوی جامعه شناختی کلود دوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
110 - 142
حوزههای تخصصی:
زبان تمثیل، رهکارهایی است برای انتقال مفاهیم و ساده سازی نهاده های پیچیده اجتماعی، اخلاقی، سیاسی در گستره ادبیات معاصر که برون ار زبان تمثیل، امکان عرضه به شیوه مستقیم و آشکار را ندارند. از جمله این آثار تمثیلی دو رمان شازده کوچولو و قلعه حیوانات اند که علی رغم دارا بودن موضوعاتی به ظاهر متفاوت (روانشناختی و سیاسی)، اما از دیدگاه اجتماعی قابل قرابت به نظر می رسند. پرسشی که مطرح می شود، این است که با فرض تفاوت میان شخصیت و محیط زیستی دو نویسنده و به طریق اولی، میان دو جامعه مرجع و دو ژرف ساخت به ظاهر متفاوت، می توان به تناظر و اشتراکی میان دو اثر و در نتیجه دو روساخت به ظاهر متفاوت رسید؟ این پژوهش در نظر دارد؛ با تکیه بر نقد جامعه شناختی کلود دوشه و در قالب یک بررسی تطبیقی، به یافتن تناظرهای احتمالی در باره زمینه های فردی و نیز تاریخی-اجتماعی نگارش دو رمان مزبور، پرداخته تا رد پای نویسنده و ردپای تاریخ در شکل گیری این دو اثر را برون کشد و به عبارتی، به مطالعه جهان خارج متنی این دو رمان، جامعه مرجعی که داستان از آن زاییده شده و نیز جامعه متن ساخته شده توسط آفرینندگان این دو اثر بپردازد. نتایج برامده از واکاوی نشان می دهد که جامعه مندی دو داستان؛ بازتاباننده دغدغه های جامعه شناختی دو نویسنده است و ارجاعات فرامتنی دو اثر؛ به ژرف ساخت، یعنی جامعه مرجعی که دو نویسنده آن را به نوبه خویش تجربه کرده و زیسته اند، از طریق روساخت (پیرنگ، درونمایه، شخصیت پردازی، فرجام) حاصل می شود.
شگردهای آمیختگی (هیبریدیتی) در کتاب های تصویری داستانی: بررسی موردی قصه ی جنگ و صلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل شگردهای آمیختگی یا هیبریدیتی و انواع آن در قصه ی جنگ و صلح نوشته ی مرتضی خسرو نژاد با تصویرگری محمدعلی بنی اسدی (1391) براساس گونه های آمیختگی معرفی شده از سوی وان لیروپ-دبراوور (2018) است. وی شش نوع آمیختگی را در کتاب های تصویری داستانی برمی شمرد که عبارتند از: آمیختگی نشانه شناختی، آمیختگی ژانری، آمیختگی مواد کار و رسانه ای، آمیختگی هنری، آمیختگی مخاطب و آمیختگی فرهنگی. پژوهش پیش رو مطالعه ای موردی است که به روش تحلیل محتوای قیاسی و تأملی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند به جز آمیختگی فرهنگی، دیگر انواع آمیختگی در اثر بررسی شده وجود دارد و از میان آن ها نیز آمیختگی نشانه شناختی، هنری و مخاطب پررنگ تر و عمیق تر از دیگر آمیختگی ها به چشم می آیند. مطابق دیدگاه باختین در تقسیم آمیختگی به دو شیوه ی ناخودآگاه و دانسته یا خودآگاه برخی از شگردهای مختلف آمیختگی مثل آمیختگی مواد کار و رسانه گاه بسیار آشکار و حالتی دانسته دارند و گاهی این آمیختگی ها حالتی ناخودآگاه یا ارگانیک می یابند و چنان درهم تنیده می شوند که جهان اثر به میدان بازی این آمیختگی ها با اشارات و تفسیرهای مختلف تبدیل می شود. این آمیختگی ها قصه ی جنگ و صلح را به عرصه ای چندصدا و دیالوجیک تبدیل کرده که مخاطب را به دیالوگ با خود فرا می خواند. جدای از ارزش های زیبایی شناختی، هنری و ادبی کتاب های تصویری داستانی آمیخته، توجه به نقش این آثار در رشد سواد دیداری، سواد زیبایی شناختی، بهبود توانایی خواندن و افزایش یادگیری اجتماعی کودکان، بینشی نو به آفرینندگان آثار کودکان، دست اندرکاران تعلیم و تربیت و خانواده ها می دهد.
بررسی تطبیقی اگزیستانس در رمان کوری و سنگ صبور
حوزههای تخصصی:
«کوری» رمان تمثیلی، اثر ژوزه ساراماگو است. در این رمان از اهریمن کوری که حیوانیت درون را حاکم ساخته، سخن رفته است. ساراماگو در این رمان با استفاده از تمثیلهای فراوان رؤیا گونه و با طنزی تلخ وگزنده، زندگی یکنواخت و بی افق را برجسته نموده است. چوبک در رمان «سنگ صبور» نیز کابوسی هولناک از جامعه پیشرفته و صنعتی با تمام امکانات بازآفرینی شده را به تصویر می کشد. جامعه ای که کرامت انسانی در آن فراموش گردیده و به دوران بربریت بازگشته است. مطالب دو رمان حاکی از تأثیر جهان بینی ساراماگو و چوبک از آرای فیلسوفان اگزیستانس است. فلسفه اگزیستانس تحلیل خود از سرنوشت بشررا بر سه استنباط مهم استوار ساخته و سه نشانه هستی برای آن در نظر گرفته است. هدف این مقاله روشنگری سه اصل اگزیستانس (استحسانی، اخلاقی وایمانی) دراین دو رمان است. دست آوردهای پژوهش بیانگر آن است که رمان سنگ صبور و کوری سراسر پر از مؤلفه های اگزیستانس نظیر؛ مرگ، رنج، ترس وگناه است. شخصیت های این دو رمان در نتیجه رنج و گناه هایی که در زندگی تجربه کردند در آزمون بلا تطهیر یافتند و با گذر از مرحله اگزیستانس استحسانی به اگزیستانس اخلاقی و سپس اگزیستانس ایمانی نائل گردیدند.
ادبیات چیست؟ خوانشی ویتگنشتاینی از بازی زبانی ادبیات و نمود آن در صید قزل آلا در آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
687 - 728
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی ادبیات در تاریخ نقد ادبی همواره پاسخ هایی مناقشه برانگیز در پی داشته است. بسیاری از نظریه های ادبی کلاسیک تلاش کرده اند تا چیستی ادبیات را از رهگذر یافتن ویژگی متنیِ یگانه و مشترک در آثار ادبی فراچنگ آورند، اما این رویکردِ ذات باورانه همواره با چالشی اساسی مواجه بوده است: با ظهور آثار «آوانگارد»ی که آن «ویژگی» را نداشتند اما سرانجام به نحوی «ادبیات» به شمار می آمدند، کارآمدی نظریه های مذکور به چالش کشیده می شد. در پاسخ به این چالش، برنهاد مقاله ی حاضر این است که از نگاه ویتگنشتاین متأخر واکاوی قواعد حاکم بر نگارش ادبی نشان می دهد که ادبیات گونه ای بازی زبانی است که در آن «حرکت اشتباه» وجود ندارد. یک برتری تعریف پیشنهادی مقاله ی حاضر نسبت به سایر تعاریف و نظریه های پسا-ویتگنشتاینی این است که تعریف مذکور در عین ذات باورانه بودنْ در «ادبیات» انگاشتنِ آثار «آوانگارد» ادبی با چالش نسبتاً کمتری مواجه خواهد بود. در پایان، خواهیم دید که این تعریف ویتگنشتاینی از ادبیات چگونه به واکاویِ خوانشی جدید از معنای «خود-ارجاع» رمان صید قزل آلا در آمریکا یاری می رساند.
بررسی تطبیقی مولفه های رئالیسم جادویی رمان های قلمرو این عالم و قرن روشنفکری کارپانتیه و روزگار سپری شده مردم سالخورده دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
856 - 890
حوزههای تخصصی:
خاستگاه سبک رئالیسم جادویی، ادبیات آمریکای لاتین است. این شیوه داستان نویسی، تنها به این منطقه از جهان اختصاص نیافت و به ادبیات داستانی سایر کشورها از جمله ایران نیز راه پیدا کرد و آثار متعددی در این حوزه ارائه شد. اینکه به کارگیری سبک حاضر در ادبیات داستانی ایران تقلید محض است یا منطبق با رفتار فرهنگی و رشد اطلاعات ادبی متناسب سازی شده، جای تأمل دارد. به همین روی، بررسی مؤلفه های تشکیل دهنده آثار در کفه تطبیق، می تواند مؤثر در این بازیابی باشد. در این پژوهش، به بررسی تطبیقی مولفه های رئالیسم جادویی در رمان های قلمرو این عالم و قرن روشنفکری آلخو کارپانتیه و روزگار سپری شده مردم سالخورده محمود دولت آبادی با روش توصیفی تحلیلی پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد که هر دو نویسنده در به کارگیری سبک رئالیسم جادویی بن مایه های مشترکی دارند که تنها در مصادیق با هم متفاوت هستند. در عین حال، بن مایه های منحصربه فرد نیز در آثار هر دو دیده می شود. بررسی ها نشان می دهد شرایط اقلیمی، اقتصادی و اجتماعی هر دو نویسنده، در کیفیت خلق اثر و به کارگیری سبک رئالیسم جادویی تاثیرگذار بوده است.
گفت و گوی نوح و فرزندش در فراشد طوفان درترازوی روایت شناسی
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم با جنبه های متنوع معرفتی، توصیفی و توصیه ای با خوانشگران خود در ارتباط است. یکی از جنبه های معرفتی در حوزه توصیفی، شیوه روایتگری قرآن است. با توجه به کوشش مفسرانه در تفسیر موردی روایت قرآنی در آیات40 تا 45 سوره هود که به رویداد گفتگوی قهرمان طوفان با فرزندش و دعا کردن برای رهایی او در پایان طوفان می پردازد، روشن نشده چگونه در آن شرایط دشوار که کشتی در آن امواج پیکرکوهی قرار گرفته، هم سخنی میان آن دو ایجاد شده است؟ و یا با پایان یافتن طوفان، دعا برای رهایش فرزند از آن گرفتاری در این روایتگری به چه معنا است؟ بنابر روایتگری قرآن کریم، این رویدادها از یک نظام متکی بر توالی خطی زمانی و یا گاهشمارانه در سطح داستان پیروی نکرده است و پریشان مانی زمانی در فرآیند روایت دیده می شود. این جستار با رهیافت روایت شناسی و مؤلفه های زاویه دید راوی، طرح، ساختار و قوانین حاکم برآن، با شیوه توصیفی و تحلیل روایی، کنشگری های شخصیت ها و موقعیت های روایت طوفان را به عنوان رویدادی سازگار با توالی خطی زمانی در سطح گفتمان بررسی وآشفتگی زمانی را بی وجه دانسته است.
اسطوره های باروری در افسانه های استان های چهارمحال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره های باروری یکی از مهم ترین و تکرارشونده ترین انواع اساطیر ملل جهان است که شرح سرنوشت «ایزد نباتی شهیدشونده»، «پهلوان/ ایزد اژدهاکش» و «پهلوان/ ایزد دیوکش» و معمولاً تمثیلی از مرگ و حیات طبیعت یا تغییر فصل هاست. باورهای اساطیری ضمن اینکه در میان مردم در حال اشاعه است در ناخودآگاه جمعی مردم نیز انباشته شده است؛ بنابراین افسانه ها که آفرینندگان آن عموم مردم هستند محمل مناسبی برای بازتاب اساطیر باروری در دوران های مختلف هستند. ازاین رو، در این مقاله با روش توصیفی تطبیقی به بررسی بازتاب اساطیر باروری در 140 افسانه متعلق به استان های چهارمحال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد پرداخته می شود. هدف از پژوهش حاضر دستیابی به الگوهای اساطیری باروری تبلوریافته در افسانه های استان های مذکور است. خواننده با مطالعه این مقاله در می یابد که الگوهای «ایزد نباتی شهیدشونده» در 14 افسانه، «پهلوان/ ایزد اژدهاکش» در 9 افسانه و «پهلوان/ ایزد دیوکش» در 30 افسانه بازتاب یافته است. اساطیر باروری تحت تأثیر مسائل دینی و تغییر گفتمان مادرسالاری به مردسالاری در افسانه ها دچار دگردیسی شده اند.