فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
95 - 116
حوزههای تخصصی:
آسمان، یکی از مظاهر طبیعت و به عنوان محل نزول برکات، همواره مورد توجه انسان ها بوده است. تأثیر آسمان بر ابعاد مادی، روانی و معنوی حیات انسان، در آثار بسیاری از هنرمندان ازجمله شاعران و معماران بروز کرده است. بر همین اساس، این پژوهش نظری درصدد است با رویکردی کیفی، به شیوه توصیفی-تحلیلی و استدلال منطقی، با شواهدی از منابع کتابخانه ای، به بررسی نقش آسمان و مظاهر تجلی آن در اشعار شاعران برجسته ایرانی و تأثیر آن بر ابعاد جسمی، روانی و معنوی انسان و همچنین به بررسی میزان و نوع حضور و تجلی آسمان در اشعار برخی شعرا بپردازد. همچنین این پژوهش درپی یافتن پاسخی برای این پرسش است که صور ذهنی آسمان در اشعار شعرای برجسته، بیشتر بر کدام جنبه حیات انسان اعم از مادی، روانی و معنوی تأکید داشته و نمود آن در فضای معماری به چه صورت بوده است. یافته ها نشان می دهد که شعرای برجسته قرون ششم تا هشتم هجری قمری ازجمله انوری، خاقانی، سعدی، مولانا و حافظ، در برخی اشعار خود، ضمن تأکید بر نقش آسمان در تأمین نیازهای انسان، از بُعد مادی، روانی و معنوی، به نقش آسمان در یکی از این ابعاد، توجه و تأکید بیشتری داشته اند. همچنین نتیجه پژوهش نشان از آن دارد که در اشعار شعرای برجسته، بُعد معنوی آسمان نسبت به بعد مادی و روانی، بالاترین سهم را در تأمین نیازهای انسان به خود اختصاص داده است و معماران نیز همانند شعرا، علاوه بر توجه به نیازهای مادی و روانی انسان، نیازهای معنوی او را به واسطه حضور و تجلی آسمان در فضای معماری، مورد توجه قرار داده اند.
نشانه شناسی کهن الگوی زن وحشی با توجه به شخصیت فرانک و تهمینه براساس تقابل و تشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۰)
131 - 156
حوزههای تخصصی:
از آغاز پیدایش دانش نشانه شناسی در جهان بیش از چند دهه می گذرد که در این زمینه از چشم اندازهای گوناگون به شناسایی و بررسی نشانه ها پرداخته شده است. نشانه شناسی روشی پژوهشی است که سعی در تأویل معنا از صورت دارد. تقابل، در زبان شناسی و نشانه شناسی و نیز در نقد ساختارگرایی و پساساختارگرایی، عنصری اساسی و مفهومی کلیدی است که در تفسیر و تأویل معنا به آن توجه می شود. کهن الگویی زن وحشی مبحث جدیدی است که از یافته های یونگ اخذ شده است. کلمه «وحشی» به مفهوم منفی امروزیِ آن، یعنی مهارشدنی نیست. این کهن الگو به مفهوم مادر ازلی و نخستین موجود سلاله مادر با ویژگی یاریگر، خردمند و پرورنده... است. مقاله حاضر به موضوع نشانه شناسی و تقابل و کهن الگوی زن وحشی با توجه به شخصیت فرانک و تهمینه می پردازد. در این پژوهش با توجه به کهن الگوی زن وحشی، شخصیت فرانک یاریگر نیک، در برابر عنصر شر (ضحاک) و ازنظر خویشکاری مادرانه از جنبه ای شبیه و ازجهتی در تقابل با تهمینه است. فرانک نماد مادر پرورنده و تهمینه نماد مادر فروگیرنده است؛ بنابراین شخصیت فرانک در برابر تهمینه در تقابل است. در این پژوهش، نماد به عنوان یک عنصر نشانه شناسی به درک کهن الگو کمک می کند. نشانه شناسیِ نمادهای سپندارمذ، آناهیتا، گاو برمایه، پری و... در این دو داستان، فهم ما را از داستان پذیرفتنی تر می کند. تقابل نور و تاریکی را می توان به صورت پنهان در خویشکاری فرانک یافت، صورت دیگری از آشتی ناپذیری نیک و بد که زیربنای اساطیر ایرانی است.
خاقانی و موسیقی کلیسایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۴ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵) ویژه نامه خاقانی شناسی ۱
2 - 11
حوزههای تخصصی:
مناطق غربی دریای مازندران از سده ها پیش پایگاه آیین مسیحیت در ایران بوده است. در این کیش، موسیقی در برگزاری مراسم آیینی چه به صورت سازی و چه آوازی به کار می رود و شیوه ای دیرسال در کلیساهای مسیحی است. خاقانی شروانی به واسطه زاده شدن و پرورش در این ناحیه از ایران کهن و مراوده با مسیحیان و نیز آگاهی شایان توجهش از دانش موسیقی نظری و عملی، امکان آشنایی ژرف با گونه موسیقی کلیسایی برایش فراهم بوده است. در این مقاله با طرح این پرسش که خاقانی تا چه حدی با موسیقی کلیسایی مواجهه داشته و میزان آگاهی او از موسیقی کلیسایی چه اندازه بوده، در بستر مطالعات تاریخی آثار منظوم و منثور او در کنار منابع وابسته به موسیقی کلیسایی در سرزمین اران کاویده شد و موازین این پیوند کشف و طرح گردید. چنین برمی آید که خاقانی دست کم مؤلفه های اجرایی موسیقی کلیسایی را می شناخته است. وی به خوبی این را در معرفی نظام سازهای موسیقی کلیسایی و شیوه خواندن سرودهای کلیسایی در آثارش بازتاب می دهد. او در آثارش به متون سرودهای مسیحی اشاره ای نمی کند و از موسیقی دانان مسیحی که در زمره مقامات کلیسا به شمار می آیند سخنی نمی آرد اما به یقین نبودِ این موضوعات را دلیل نداشتن آگاهی و عدم ارتباطش نمی توان انگاشت چراکه هر داده در دسترسی در شعر و نثر شاعر بروز نمی کند.
تأثیر نظام آموزشی کالج علیگره بر جامعه مسلمان هند در قرن نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
87 - 106
حوزههای تخصصی:
مسلمانان شبه قاره هند از سده هجدهم میلادی و آغاز دوره استعمار و بروز شرایط جدید اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، ابتدا به مبارزات سیاسی روی آوردند؛ اما در ادامه بر فعالیت های فرهنگی متمرکز شدند. در میان پایوران مسلمان، سِر سید احمد خان که شهرتش برپایه رویکرد اصلاح فرهنگی و تأسیس کالج شرقی در آن سرزمین بود، با شناخت عمیقی که از جامعه هند و نیز خطر انحطاط اسلام در هند داشت، در سال ۱۸۷۵ میلادی راه حل توقف انحطاط مسلمانان در هند را ترویج دانش و توسعه علم به مثابه ابزاری کارآمد در رفع سلطه استعمار انگلیس دانست. او راه برون رفت از بحران انحطاط را در تأسیس نهاد آموزشی علیگره و فراهم آوردن بسترهای علمی در هند، جست وجو می کرد. حال، هدف اصلی پژوهش حاضر این است که بتوان دریافت که رویکرد علمی-فرهنگی کالج علیگره چگونه بود و اینکه ساختار آموزشی آن چه تأثیری بر پویایی فرهنگی این نهاد علمی گذاشت و آیا این کالج از مقبولیت عمومی نزد مسلمانان هند برخوردار شد؟ بنیان گذار کالج علیگره در طراحی نظام آموزشی، برنامه ریزی درسی، شیوه های تدریس و آموزش به زبان انگلیسی و اردو، توجه به مدارس انگلیسی را در اهداف اصلاحی خود گنجانده بود. او علاوه بر آموزش کتاب های درسیِ برگرفته از علوم جدید در غرب، تأکید بر متون فقهی داشت. گرچه این کالج به دلیل ناهمخوانی با فرهنگ دینی عامه مردم، نتواست مقبولیتی در میان عامه مسلمانان هند کسب کند، توانست به عنوان مدرسه ای نوگرا در هند، طی سالیان متمادی فعالیت داشته باشد.
بررسی بازتاب فرهنگ هند و ایران در تزئینات لباس بانوان هند و بلوچ (مطالعه موردی: رودوزی های هند و بنارسی دوزی های بلوچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
213 - 230
حوزههای تخصصی:
ایران و هند دارای تاریخ و فرهنگی غنی در زمینه دوخت های سنتی هستند. این دو سرزمین در ادوار مختلف تاریخی با هم ارتباطاتی داشته و این موضوع باعث تأثیرپذیری آن ها از هم در هنرهای مختلف ازجمله گلدوزی شده است. شناسایی زری دوزی های هند و بنارسی دوزی های بلوچستان، دسته بندی نقوش، نحوه ترکیب بندی طرح ها، معرفی انواع تکنیک های دوخت و تأثیرپذیری فرهنگی این دو سرزمین در زمینه تزئینات پوشاک، از اهداف این پژوهش هستند. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تاریخی و تطبیقی درپی پاسخ به این پرسش هاست که برای تزئین لباس های تزئین شده هند و بنارسی دوزی های بلوچستان از چه تکنیک هایی استفاده شده است؟ ترکیب بندی نقوش در این رودوزی ها به چه صورت است؟ بین نقوش تزئینی کارشده روی این لباس ها چه اشتراکات و افتراقاتی موجود است؟ همچنین اطلاعات پژوهش به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 8 نمونه از لباس های بانوان بلوچ و هند با رودوزی های لاکنو، دهلی، بنارس، گجرات هند، چابهار و کراچی بلوچستان است. نتایج نشانگر آن است که در این دو سرزمین، اشتراکات بسیاری در نقوش، تکنیک های دوخت، نحوه نقش پردازی و اجرای نقوش و همچنین مواد اولیه برای تزئین لباس بانوان وجود دارد. نقوش در هند در اکثر موارد دارای فلسفه و مفهوم اجتماعی، تاریخی، اعتقادی و اسطوره ای است؛ درحالی که در پوشاک بلوچستان، تزئینات فقط جنبه زیبایی داشته و مفهوم خاصی را حمل نمی کنند. نقوش هندسی و گیاهی، بالاترین کاربرد را در بلوچستان داشته؛ اما در هند علاوه بر آن، نقوش حیوانی و انسانی هم رایج است.
آسیب شناسی مقوله ویرایش فنّی در کتاب های فارسی و نگارش پایه اوّل تا ششم ابتدایی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۶
44 - 68
حوزههای تخصصی:
کتاب های فارسی و نگارش دوره ی ابتدایی، به قصد آموزش زبان و ادبیات رسمی کشور تدوین شده اند؛ این کتاب ها به سبب آموزش همزمان علم و زبان، باید از جنبه ی ویرایش فنی و نگارشی آسیب شناسی شوند. این پژوهش با هدف تبیین مشکلات و کاستی های حوزه ی ویرایش و نیز لزوم کاربرد و ناهمگونی های این نشانه ها در کتاب های فارسی و نگارش پایه های اول تا ششم، به بررسی توصیفی- تحلیلی آن پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که کتاب های فارسی و نگارش پایه ی ابتدایی از سه لحاظ: لزوم کاربرد نشانه های سجاوندی، کاربرد نادرست نشانه های سجاوندی و ناهمگونی در کاربرد نشانه های نگارشی در موارد مشابه نیاز به بررسی و بازبینی دارند. با وجود اینکه به کارگیری نشانه های سجاوندی برای زبان آموزان پایه ی ابتدایی سبب سهولت مطالعه و در نتیجه انتقال معنا و مفهوم آن می شود؛ در زمینه ی ویرایش این منابع درسی، چهارچوب مشخصی رعایت نشده است. در بخش های مختلف این کتاب ها نشانه های سجاوندی، به اشتباه جانشین یکدیگر شده اند. رسم الخط به کار گرفته شده در کتاب های فارسی و نگارش پایه ی ابتدایی در بیشتر موارد مبتنی بر سلیقه ی مؤلفان است و از دستور خطّ فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی نمی کند. پیوسته و جدانویسی واژه ها دارای نظم منطقی نیست و اصل یکسان و هماهنگی در درج تشدید دیده نمی شود. علاوه بر اشکالات ویرایشی، بخش بیشتری از این مسائل مربوط به مشکلات تایپی است، از جمله اینکه مبحث فاصله و نیم فاصله ی بین واژه ها و اجزای آن در این کتاب ها رعایت نشده است.
Structural and Reverse Racism in Morrison’s God Help the Child: A Black Feminist and Psychoanalytic Reading
حوزههای تخصصی:
In God Help the Child (2015), the overarching argument of this article is that Sweetness is incapable of conveying a meaningful reflection of her “true self”. Her frailty to love and respect herself makes her vulnerable to exchange the same emotions with Bride. The objective of this paper is to scrutinize the impact of colorism and color-blindness on the lives of African-American women. We try to respond to two fundamental questions, namely how can “looking-glass-self” theory be applied on the maternal bond between Sweetness and Bride? and second, what is the impact of intersectionality or matrix of the social domination on the lives of Sweetness and Bride in God Help the Child (2015)? Drawing upon Collins’s Black Feminist and Winnicott’s Psychoanalytic theories, we try to examine multi-faceted aspects of racism, including reverse racism, structural racism, intersectionality, matrix of the social domination, and common stereotypical images attributed to Black women with a holistic approach. Although socio-cultural White ideology is dominant to Bride’s Blackness, Bride rescues herself from the hatred of her own world by furnishing a kind of domination over other women and companies by her physical beauty and success in expanding cosmetics business. She turns her dark skin color into a marvelous asset in the guise of the White clothing.
بررسی تطبیقی عناصر داستانی در حکایت 22 گلستان و داستان هاینریش بی نوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
111 - 135
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، تطبیق و مقایسه ی آثار ادبی اقوام و ملل مختلف بسیار مورد توجه پژوهشگران و نیز خوانندگان و منتقدان قرار گرفته و این بررسی های تطبیقی بستری مناسب برای ارزیابی مشترکات و شباهت های ساختاری و محتوایی دو یا چند اثر از زبان ها و فرهنگ های گوناگون فراهم آورده است. هدف اصلی پژوهش های تطبیقی، شناساندن مضمون و محتوای آثار ادبی و در گام بعدی رهیافتی برای نقد آنهاست. در همین راستا پژوهش حاضر تلاش می کند تا با بررسی تطبیقی مهم ترین عناصر سازنده ی داستان در دو اثر فارسی و آلمانی بیست و دومین حکایت گلستان سعدی و داستان هاینریش بی نوا، نوشته ی هارتمان فُن أوئِه، به همانندی و تفاوت های دو اثر، در پرداختن به موضوعی واحد پی برده و علت آن را آشکار سازد. بررسی و تحلیل درونمایه های این دو اثر مانند سبک نگارش، زاویه دید، شخصیت و شخصیت پردازی می تواند کمک به سزایی در شناخت جامعه و محیط اجتماعی عصر نویسندگان باشد. نتایج این بررسی تطبیقی نشان می دهد که با وجود بن مایه ی مشترک، هر نویسنده به نتایج متفاوتی دست یافته است. این پژوهش به شیوه ی کتابخانه ای و اسناد پژوهی با رویکرد تطبیقی و از نگاه مکتب آمریکایی (شباهت ها و تفاوت ها) صورت گرفته است.
Trans-Cultural Discourse: Displacement and Immigration in Selected Stories of Jhumpa Lahiri’s Interpreter of Maladies(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Critical Literary Studies, Vol ۷, No ۱, Autumn and Winter ۲۰۲۵
167 - 182
حوزههای تخصصی:
The migration of Indians to various destinations during the past few decades has led to the emergence of a group of writers known as Asian-American authors in literature. These writers, including immigrant women from India spanning the first and second generations, have crafted a substantial collection of short fiction. Jhumpa Lahiri, a Bengali-Indian writer, explores themes of identity, belonging, displacement, and the challenges of straddling different cultural attitudes in Interpreter of Maladies . This article adopts a theoretical approach and utilizes the library research method, drawing on the insights of scholars such as Stuart Hall and Michael Ryan, to explore cultural displacement, identity, and the experiences of immigrants in a new multicultural environment. The central focus is to know how Lahiri addresses displacement and immigration through trans-cultural discourses while challenging cultural diversities in Interpreter of Maladies . By employing such a trans-cultural discourse, this study aims to analyze how Lahiri portrays the complexities of cultural differences, and identity formation in the context of immigration. The narratives in Interpreter of Maladies offer a rich tapestry of characters navigating the challenges of living between cultures, shedding light on the profound impact of displacement on individuals and families. By closely examining Lahiri’s storytelling techniques and character development, this article aims to illuminate how the author captures the nuances of trans-cultural experiences and the facts that ultimately put their impact on the formation of immigrants’ new identities in unfamiliar territories.
تبیین کنش شخصیت ها در دوراهی های اجتماعی در شاهنامه با تأکید بر نظریه انتخاب عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
139 - 169
حوزههای تخصصی:
در دوراهی اجتماعی، کنشگر بین دو گزینه غیرهمیارانه (جست وجوی نفع فردی آنی) و همیارانه (جست وجوی نفع جمعی یا نفع فردی درازمدّت از طریق نفع جمعی) دچار تعارض می شود که برای انتخاب عقلانی، باید سود و زیان هر راه را محاسبه کند و پس از بررسی ادّله موافق و مخالف، راهی را برگزیند که با اغراضش موافق باشد. هدف در این پژوهش نیز تبیین کنش شخصیت های شاهنامه در وضعیت دوراهی های اجتماعی، بر اساس رویکرد انتخاب عقلانی و به شیوه تحلیلی-توصیفی است. یافته ها و نتایج پژوهش، نشان دهنده این است که در شاهنامه، بیشتر بر سر مسائلی چون پاسخ مثبت یا منفی دادن به ازدواج فرزند، فرستادن یا نفرستادن گروگان و نجات جان خود یا حفظ کشور در میدان جنگ، شخصیت ها بر سر دوراهی های اجتماعی قرارگرفته اند. آن ها با سنجش پیامدها، گزینه ای را انتخاب کرده اند که فایده بیشتر برای خود و جمع داشته باشد؛ بنابراین نوع انتخاب عقلانی کنشگران، بیشتر از نوع همیارانه و محور انتخاب شان، محور فایده بوده است. قاعده تصمیم گیری شان نیز هم از نوع قاعده بیشینی است؛ چنان که شاه یمن، افراسیاب و رستم، بدترین پیامدهای هر یک از گزینه ها را معین و آن گاه گزینه ای را اختیار کرده اند که در میان بدترین ها، بهترین است و هم قاعده فایده متوقع؛ آن گونه که سام در دوراهی ازدواج زال با رودابه، پیامدی را برگزیده که بیشترین فایده متوقع را داشته است.
واکاوی اندیشه ی انتقادی دررمان های مهاجرت تماما مخصوص از عباس معروفی و عراقی فی باریس از ساموئل شمعون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
265 - 297
حوزههای تخصصی:
مکتب تطبیقی اروپای شرقی تحت تأثیر فلسفه مارکسیستی زیرساخت های جامعه یعنی زمینه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را باعث پدیدآمدن روساخت های فرهنگی می داند.نظر به اهمیت ادبیات مهاجرت،دراین جستار با هدف بررسی مقوله های آسیب زای مهاجرت،اندیشه انتقادی نویسندگان دو رمان تماما مخصوص از عباس معروفی و عراقی فی باریس از ساموئل شمعون بررسی شده است.باتوجه به اینکه در این دو رمان همسانی هایی در طرح وقایع تاریخی و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی دیده می شود، با تکیه بر روش توصیف و تحلیل بر پایه الگوی مکتب اروپای شرقی، بسترهای اجتماعی و سیاسی و مسائل فرهنگی مؤثر بر شرایط مهاجر موردواکاوی قرارگرفته است.رهیافت پژوهش نشان می دهد:نویسندگان با طرح مسأله ناامنی و شئ انگاری، نمودی از جبر شرایط را به تصویرکشیده اند که این امر در ارتباط با حوادث تاریخی کشورهای مهاجرفرست است. همچنین با انتقاد از حکومت ها و به چالش کشیدن تفکر ایدئولوژیک و بیان مسأله آزادی اندیشه و ارتباط آن با حوادث تاریخی کشورهای خود به انتقاد از خفقان اجتماعی و سیاسی پرداخته و با طرح مسائل فرهنگی در قالب گسست فرهنگی، سرگردانی و از خودبیگانگی مهاجران ترسیم نموده ند.
بازخوانی تحلیلی مؤلفه های گروتسک در گزیده افسانه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۴ شماره ۶۳
143 - 185
حوزههای تخصصی:
گروتسک که از آن به عنوان طنز آمیخته یاد می شود، سبکی هنری و ادبی است که هنجارها و انتظارات مرسوم را به چالش می کشد و بسیاری از مرزها را جابه جا می کند. امروزه، این سبک از آن جهت اهمیت پیدا کرده است که سعی می کند میان بسیاری از حوزه ها چون هنر، ادبیات، مذهب و موضوعات اجتماعی ارتباط برقرار کند و از این جهت که مشتمل بر عناصری چون اغراق، معما، طنز و درهم آمیختگی های صورت های انسانی و حیوانی است می تواند در قصه های عامیانه و افسانه های ایرانی نمودهای آشکاری داشته باشد. تأمل در تفاسیر گروتسکی می تواند ما را با تفسیرهایی بنیادین از افسانه ها آشنا کند که به طور طبیعی در ذهن ما حضور دارند و واکاوی لایه های زیرین محتوایی و سخن گفتن از آن ها به شناختی آگاهانه تر و منظر جذاب تری از این منابع اصیل فرهنگی منجر خواهد شد. از این رو، این پژوهش به روش تحلیل کیفی مضمونی به بیان و توضیح برخی از کنش ها، اشخاص و ویژگی های افسانه های ایرانی که با مضامین گروتسکی شباهت دارند، می پردازد. نتایج این پژوهش نشان دهنده این است که گروتسک، به ویژه در بستر ادبیات عامیانه ایران، به اشکال گوناگون حضور دارد و می تواند به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و فرهنگی کارآیی مؤثری داشته باشد. برخی از این شباهت ها برخاسته از انگاره های مشترک ذهن انسان در همه دنیا و نحوه پردازش آن ها متناسب با خصایص فرهنگی سرزمین های مختلف است. با تأکید بر این نکته مهم که آنچه امروزه به عنوان گروتسک در جهان شناخته شده است، از قرن ها پیش در ادب عامه ایران حضوری پررنگ داشته است.
بازخوانی رمان «پاییز فصل آخر سال است» بر اساس نظریه اسطوره شناختی نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
81 - 115
حوزههای تخصصی:
نورتروپ فرای، نظریه پرداز کانادایی، در تئوری اسطوره شناختی خود، وجه روایی اثر ادبی را «میتوس» و وجه مضمون مدار را «دایانویا» می نامد و اظهار می دارد تمام آثار ادبی ریشه ای اسطوره ای دارند. جستار حاضر، درصدد است با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، به بازخوانی رمان پاییز فصل آخر سال است از منظر آرای فرای بپردازد تا نشان دهد هم از لحاظ ساختار روایت و هم مضمون، از دو مفهوم میتوس و دایانویا تأثیر پذیرفته است. براساس نتایج به دست آمده، تقسیم بندی روایی رمان به دو بخش تابستان و پاییز، که نمودار ورود سه شخصیت اصلی از مرحله دنیای آرمانی به زندگی واقعی است، نمادی از گذر از ژانر رمانس به تراژدی است که فرای در نظام اسطوره شناختی خود، با نسبت دادن ژانرها به فصول سال، آن را نمادی از گذر از «میتوس تابستان» به «میتوس پاییز» می داند. مرحله تابستان از منظر فرای، نمود تصاویر بهشتی و مرحله پاییز، نمود تصاویر دوزخی است که در این اثر، جهانی منطبق با قیاس تجربه و مملو از مضامین تراژیک می آفریند. دایانویای اسطوره نیز در قالب کهن الگوی «ولادت مجدد» در این سه شخصیت زن بازتولید می شود و آنان را به مرحله پاگشایی می رساند. بدین ترتیب، پس زمینه های اساطیری شگردی برای بازنمایی مشکلات اجتماعی زنان می شود و اسطوره «زن سرمدی» را بازآفرینی می کند.
مفهوم واژه آزادی در اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
211 - 223
حوزههای تخصصی:
بدیهی است که آزادی یکی از ضروریات اولیه ی زندگی و رشد و تعالی بشر است. از نگاه دینی و فرهنگی نیز انسان آزاد خلق شده است. اساساً بلوغ و کمال انسان در سایه برخورداری از نعمت آزادی میسر خواهد بود چراکه ضروری ترین نعمت الهی به بشر برای تضمین رشد او محسوب می شود. برای همین است که انسان دوره ی معاصر اگرچه با مسائل متعددی چون فقر و نابرابری و امثال آن روبه روست اما هرگز فقدان آزادی را برنمی تابد. چرا که با بیان مفهوم آزادی و موضوعات مرتبط با آن چون نقش شاعر متعهد و آزادی خواه را در بیداری و آگاهی جامعه خویش روشن می نماید که از اهداف اصلی این مطالعه می باشد و از روش توصیفی- تحلیلی استفاده کرده است در این روش تلاش می شود مباحث راهبرد کیفی و مفهومی در این پژوهش تسرّی داده شود. نتایج مربوطه حاکی از آن است که وی شاعری معروف به فریاد و مبارزه است و از آنجا که بر اوضاع و احوال جامعه مسلط است به هر طریقی سخن خود را می گوید تا بدین گونه نقشی در جامعه خویش داشته باشد.
تحلیل کاربردشناختی کنش های کلامی در شعر خواندن محتسب، مست خراب افتاده را به زندان از مولوی و مست و هشیار از پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 54
حوزههای تخصصی:
نوع عملکرد افعال زبانی یا گفتاری در شاخه فلسفه زبان و تحلیلی یکی از مباحث مهمی است که جان راجرز سرل به آن پرداخته است. اساس نظریه کنش های گفتاری سرل مبتنی بر فرایند برقراری ارتباط است و بر این نکته تأکید می کند که گوینده با پاره گفت های مطرح شده که واژه ها و ساختارهای دستوری را در برمی گیرد، به صورت دقیق نمی تواند به بیان منظور خود بپردازد. بررسی این اعمال پنج گانه از دید سرل می تواند در تحلیل متون راهگشا باشد. با تحلیل انواع کنش های گفتاری در متون گفت وگومحور می توان معانی ضمنی جملات متن، نحوه توزیع قدرت میان طرفین ارتباط، تأثیرپذیری طرفین از بافت و ساختار اجتماعی را مشخص کرد. در این پژوهش با روش کمی و کیفی، نوع عملکرد انواع کنش های گفتاری از دیدگاه سرل در دو متن از مولوی و پروین اعتصامی بررسی می شود. این دو شاعر در شعر خود به موضوع و محتوای مشابه گفت وگوی فرد مست و محتسب پرداخته اند. با دقت در پاره گفت های این دو شعر می توان دریافت که عملکرد و بسامد متفاوت هر کنش گفتاری در ارتباط با معانی ضمنی متفاوتی قرار گرفته است. در این دو متن، موضع قدرت دو شخصیت مست و محتسب در ارتباط با یکدیگر و دلایل کاربرد کنش های گفتاری آنها بر اساس جایگاه اجتماعی شان تحلیل و مشخص شده است. از جمله نتایج حاصل از پژوهش این است که در هر دو متن کنش های گفتاری اظهاری و ترغیبی با معانی ضمنی منفی مانند تحقیر و تمسخر، تهدید، اجبار و دستور در بسامد بالا به کار رفته اند. عوامل متعددی مانند مقام و جایگاه اجتماعی محتسب و مست، نحوه توزیع قدرت میان آنها در عملکرد کنش های گفتاری تأثیر مستقیم گذاشته است.
بازتاب جلوه های عرفان و تصوف در رمان الأطلسی التائه اثر مصطفی لغتیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
155 - 172
حوزههای تخصصی:
گروه های صوفیه و فرقه های متصوف در جهان اسلام، نقش مهمی در تحولات اجتماعی داشته اند و آموزه های آنان در ادبیات نیز انعکاس گسترده ای داشته و ازاین رو در این حوزه، آثار گران سنگ فراوانی در مسیر تاریخ فرهنگ و ادب عربی پدید آمده است. مصطفی لِغْتِیری، نویسنده تأثیرگذار معاصر مراکشی، ازجمله کسانی است که عرفان و تصوف در فکر و زبان او بازتاب شگرفی داشته و اساس فکر این نویسنده در محیطی عرفانی پایه گذاری شده است. او در رمان معروفش به نام «الاطلسی التائه»، با استفاده از قالب داستانی، به سیره نگاری ابویعزی، از بزرگان صوفیه مراکش در قرن ششم هجری پرداخته است و به خوبی توانسته مؤلفه های عرفانی را در آن به تصویر بکشد. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه عرفان و تصوف در رمان مذکور بازتاب یافته است. در این جستار، روش تحلیلی-توصیفی به کار گرفته شده و نتایج حاصل از بررسی رمان مذکور، حاکی از آن است که نویسنده در این رمان با بیانی ساده ازطریق شخصیت های رمان و صحنه پردازی ظریف و ارائه تصاویر جزئی، به مضامین عرفانی پرداخته است. مؤلفه های امساک و سکوت، تجلی انوار الهی، خواب و رؤیا، موسیقی، رقص و سماع و عزلت گزینی، نمودهای عرفان و تصوف را در این رمان تشکیل می دهند که همگی به گونه ای هنری مطرح شده و در روایت ماجراهای داستان و جذابیت آن، نقش مؤثری ایفا کرده اند.
روابط فرهنگی و برهم کنش های تمدن های هیرمند و سند در هزاره سوم ق.م. با تأکید بر سفال و مُهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
143 - 160
حوزههای تخصصی:
مطالعات باستان شناسی ای که درطی قرن بیستم در دو حوزه تمدن هیرمند و سند انجام شده، مواد همگون و همسانی را آشکار ساخته که حکایت از روابط فرهنگی میان شرق فلات ایران و شبه قاره هند در عصر مفرغ دارد. جستار حاضر به بررسی برهم کنش های میان این دو حوزه فرهنگی، از دیدگاه باستان شناسی می پردازد و تلاش دارد با نشان دادن این مشابهت ها، برخی از زوایای تاریک مناسبات فرهنگی و اقتصادی میان سیستان و دشت سند در روزگار باستان را واکاوی کند. برای دستیابی به این هدف، موادی همچون سفال و مُهر- که از کاوش محوطه هایی نظیر شهرِسوخته در دشت سیستان و محوطه های هاراپایی در حوزه سند کشف شده- با همدیگر مقایسه شده و در اثنای انجام این کار نیز کوشش شده تا دیدگاه های جدیدی که برخی از آن ها حاصل کنکاش های ذهنی نگارنده در این باب است، به آن ها اضافه شود. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سیستان به دلیل قرارگرفتن در موقعیت جغرافیایی ویژه و در امتداد راه های مبادلاتیِ سنگ های نیمه قیمتی همچون لاجورد، به عنوان یک لولای فرهنگی، نقش فعالی را در پیونددادن سرزمین های هم جوار همچون شبه قاره هند، آسیای مرکزی، بخش های جنوب شرق و غربی فلات ایران، سواحل جنوبی دریای مکران و خلیج فارس و میان رودان ایفا می کرده است.
هستی شناسی انسان در شاهنامه و مهابهاراتا بر بنیاد نیکی و بدی اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
161 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از موارد مهم در هستی شناسی انسان در اسطوره، بنیاد نیکی و بدی است. همواره نیروهای بدی و نیکی در جدال با هم هستند و سرانجام نیروی نیکی بر بدی پیروز شده است. بر این اساس، آفرینش انسان، زندگی انسان در جهان، ارتباط او با هستی و فرجامش قابل تفسیر است. در این مقاله، بخش اساطیری شاهنامه فردوسی با مهابهاراتا در این موضوع به شیوه توصیفی-تحلیلی، بررسی تطبیقی شده است. نتایج بررسی، مشابهت را نشان می دهد؛ چنانکه در هردو اثر، بنیاد نیکی و بدی، بر هستی پذیری و آفرینش انسان، اهداف آفرینش انسان، روابط انسان درون خانواده و سطح ملی تأثیر گذاشته است. نیروهای بدی به صورت دیو، اهریمن یا شخصیت های اهریمن صفت، پیوسته در جدال با نیروهای نیکی قرار گرفته اند؛ سرانجام باتوجه به اهداف آفرینش انسان در اسطوره، نیروهای نیکی پیروز می شوند. جدال کیومرث با اهریمن، فریدون با ضحاک و نیز تورانیان و ایرانیان در شاهنامه، درمقابل جدال کوران و پاندوان در مهابهاراتا، نمونه مشخص و مشابهی بوده که به واسطه مطالعه آن، ساختار هستی شناسی انسان بر بنیاد نیکی و بدی، نمایان می شود. در این تشابه، پاندوان و ایرانیان با ذات نیک آفریده شده اند و هدف از آفرینش آن ها مبارزه با نیروی بدی است و اگرچه مدتی بدی چیره شده؛ سرانجام هردو پیروز می شوند و دوره نیکی آغاز می شود.
دلایل و تأثیرات مهاجرت شعرای فارسی زبان به دربار گورگانیان هند در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۸
247 - 262
حوزههای تخصصی:
مهاجرت طبقات مختلف به ویژه گروه های فرهنگی به سرزمین های هم جوار ایران همچون عثمانی، ماوراءالنهر و هند، در دوره صفویه به ویژه با روی کار آمدن گورکانیان رونق گرفت. در این میان، حضور شعرای فارسی زبان از عوامل مهم رواج زبان و ادبیات فارسی در هند بود. دلایل گوناگونی چون اعتقادات مذهبی برخی از سلاطین صفوی، عدم توجه به شعر و اشعار بزمی توسط برخی از سلاطین صفوی و از طرف دیگر، علاقه و اهتمام دربار گورکانی به ادبیات و شعر فارسی را از دلایل مهاجرت شعرای فارسی زبان به دربار گورکانیان هند دانسته اند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و برمبنای مطالعه کتابخانه ای با رویکرد تاریخی و با طرح این سوال که این مهاجرت ها چه دلایلی داشته و چه تأثیراتی بر ساختار جامعه ایران (عصر صفوی) و هند( دوره گورکانی) نهاده، به بررسی دلایل مهاجرت و مهم تر از آن، تأثیرات این جریان فرهنگی در جامعه صفوی و گورکانی می پردازد. نتیجه بررسی نشان می دهد مؤلفه های جذبی و دفعی به موازات یکدیگر در تسریع روند مهاجرت شعرا نقش داشته اند. بااین حال در بررسی تأثیرات این مهاجرت ها بر ساختار دو جامعه یادشده، بیشترین تأثیرگذاری این جریان، حول موضوعات فرهنگی و اجتماعی است. نتیجه نهایی مقاله توجه به مؤلفه های فرهنگی به عنوان حلقه مشترک دلایل و تأثیرات مهاجرت شعرای صفویه به دربار گورکانیان هند است.
A Decolonial Study of Postethnic Illusions: Universality vs. Pluriversality in Klara and the Sun and The Ministry of Utmost Happiness
حوزههای تخصصی:
Through a decolonial approach, this study questions the concept of postethnicity, proposed by David Hollinger, arguing that Hollinger’s vision of a rooted cosmopolitanism – a globally connected society built on shared values – is based upon narrow ‘universal’ values which solely align with Western standards. Decolonial critics like Walter D. Mignolo, in return, advocate for a ‘pluriversal’ world where multiple perspectives and voices coexist without being subsumed under a dominant Western narrative. The study uses two novels, Kazuo Ishiguro’s Klara and the Sun and Arundhati Roy’s The Ministry of Utmost Happiness, to illustrate this debate. It argues that Ishiguro’s novel, while exploring universal themes, is ultimately rooted in a Western ethnocentric perspective, reflecting a zero-point view where Western paradigms are presented as global patterns. On the other hand, Roy’s novel is situated in India, addressing local issues and challenging Western standards. The study concludes that Ishiguro’s approach at best leads to rewesternization – a reassertion of Western perspectives even while attempting to move beyond them, while Roy’s by integrating indigenous traditions, individual and local singularities, and global issues, contributes to the decolonization of Western paradigms advocating a pluriversal world where multiple voices are valued.