مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
گویش سیستانی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ، کوشش شده است تا دو ترجمه آغازین از ترجمه های قرآن با دو گویش مورد بررسی و مقایسه از نظر زبانی و واژگانی قرار گیرد. ترجمه اول، ترجمة قرآن قدس با گویش سیستانی و دیگر ترجمه قرآن پاک با گویش خراسانی، است. در هر دو ترجمه واژه های مشترک وجود دارد چرا که زبان دری زبان پایه و معیار بوده است امّا در بعضی موارد می بینیم که در ترجمه واژه عربی قرآنی به زبان فارسی، گویش خاص منطقه دخیل است. در این مقاله 73 آیه از سوره بقره از ترجمه قرآن قدس و86 آیه از سوره بقره در ترجمة قرآن پاک مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. نتیجه اینکه واژه های خاص گویشی که دیگر در فارسی وجود ندارد در قرآن قدس و قرآن پاک تقریباً به یک اندازه است و البته با هم مشابهتی ندارند.
تع داد این واژه ها در قرآن قدس به 40 واژه می رسد دیگر و کلمات کهن که حدوداً 113 واژه است به شکل های دیگر به دست ما رسیده است و بر اساس فرایند واجی، تغییر و تحول های واجی دارند.
امّا در قرآن پاک حدود 50 واژه گویشی کهن متروک می بینیم و به غیر از واژه ه ای عربی ساده ای که در آن وجود دارد، حدوداً 300 واژه هست که با توجه به فرآیند واجی بعد از تغییر و تحول به دست ما رسیده اند.
خوشه دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش سیستانی یکی از گویش های شرقی ایران امروز است که برخی ویژگی های آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده می شود. یکی از ویژگی های واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشه دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشان دهنده وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشه دوهمخوانی آغازین در این جایگاه می باشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشه های دوهمخوانی آغازین می شوند دریابد و از طریق واج شناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واج شناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکه ای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصه آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشه همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریه گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز می باشد و این ساختار که دارای خوشه دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزی شدگی و حذف واکه مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژه های بسیط و غیربسیط می گردد.
تحلیل ویژگی های آوایی و صرفی مشترک قرآن قدس با برخی متون کهن و گویش های ایرانی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن قدس یکی از متون قابل توجه دوره رشد و تکوین زبان فارسی (قرن 4 و 5) است، زبان آن آمیزه ای از فارسی، عربی و عناصر گونه ای-گویشی قلمداد می شود و از نظر آوایی و صرفی ویژگی های منحصربه فردی دارد. با توجه به ارتباطی که این متن با زبان فارسی میانه دارد و اینکه بسیاری از صاحبنظران مکان نگارش آن را جایی در حوالی سیستان می دانند، هدف از انجام این پژوهش مقایسه برخی از ویژگی های آوایی و صرفیاین قرآن مترجَم با فارسی میانه، متون پازند، متون فارسی-یهودی و برخی از گویش های ایرانیِ رایج در جنوب شرقی ایران بوده است. نتایج برآمده از بررسی داده های موجود که عموماً به صورت کتابخانه ای به دست آمده اند، نشان می دهند که این اثر در برخی ویژگی های آوایی چون تحول /w/ آغازی و میانی، عدم تحول /d/ میان واکه ای و تحول /h/ آغازین با متون پازند و در مواردی گویش های بلوچی، رودباری، سیستانی و کرمانی مشابهت دارد، برخی ویژگی های صرفی آن، چون تکواژ موصولی نانوشته «-ِ»، پسوند مصدرساز «-ِشت» و تمایز معنایی دو حرف اضافه «ب/ بد» و «بی» در متون فارسی-یهودی نیز مشاهده می شود و واژه هایی از فارسی میانه را نیز در خود حفظ کرده است.
بررسی تاریخی برخی از عناصر ساخت واژی گویش سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات مداومی که در زبان ها رخ می دهد به دلیل ماهیت پویای زبان بوده است که در گذر زمان به صورت بسیار کند و تدریجی حاصل شده است. در این راستا، زبان ها و گویش های محلی به طور معمول کم تر دستخوش تغییر قرار گرفته اند. گویش سیستانی نیز از جمله گویش هایی به شمار می آید که دارای برخی ویژگی های آوایی، واجی، نحوی و ساخت واژی منحصربه فردی است که آن را با زبان فارسی معیار (امروزی) متفاوت ساخته است. پژوهش حاضر، ضمن توصیف پاره ای از عناصر و ویژگی های ساخت واژی گویش سیستانی و مقایسه آن ها با زبان فارسی باستان، میانه، دری، و زبان اوستا درصدد است تا نشان دهد که کدام عناصر تاریخی ساخت واژی در این گویش همچنان کاربرد دارد و هرکدام از چه دوره ای به ارث رسیده است. داده های زبانی پژوهش، از طریق بررسی کتابخانه ای و همچنین به روش میدانی با ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با گویشوران سیستانی مسن بالای 60 سال گردآوری شده است. سپس، عناصر ساخت واژی به دست آمده از گویش سیستانی با آنچه از زبان های فارسی باستان، میانه، دری و اوستا موجود است، مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در این گویش پیشوندهای فعلی be- ، me- ، na- ، ma- و شناسه های غیرگذشته، پسوند -ak(a) ، ضمایر اشاره نزدیک i و اشاره دور o ، ضمایر شخصی فاعلی me ، to ، o ، mâ ، šmâ و ošo ، ضمایر انعکاسی xod و مشترک xâ ، عدم کاربرد ضمایر متصل و همچنین وجود خوشه دو همخوانی آغازین مانند: dr ، st ، fr ، در زبان های فارسی باستان، میانه، دری و اوستا ریشه دارند.
خوش نوایی و گوش نوازی در «آییکَه» (لالایی های سیستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
147-181
حوزه های تخصصی:
آییکَه ( â?i:ka ) نوعی لالایی است که در منطقه سیستان به این نام خوانده می شود. آییکه علاوه بر کارکرد لالایی، در گذشته کارکردهای دیگری هم داشته است. یکی از کارکردهای آن این بوده است که برای حیوانات نیز خوانده می شده است. از سوی دیگر، هرگاه خطر حمله دشمنان وجود داشته است، زنان با خواندن آییکه، دیگران را از وجود دشمن آگاه می کردند. با توجه به اینکه آییکه معمولاً برای کودک با آواز خوش خوانده می شود، خوش نوایی و موسیقایی بودن آن، اهمیت فراوانی دارد. نوشته حاضر به این پرسش اصلی پاسخ می دهد که چه ویژگی هایی را می توان برای گوش نوازی و خوش نوایی آییکَه های سیستانی برشمرد؟ نتیجه تحقیق حاکی از کاربرد وزن عروضی، قافیه و ردیف، انواع تکرار، و موسیقی معنوی، باوجود قواعد منحصربه فرد در آوردن قافیه، وجود صنعت تکرار به گونه های مختلف تکرار واج، واژه، عبارت، مصراع و... است. تاکنون آییکه های سیستان، در کتابی مستقل جمع آوری نشده و تنها در کتاب های مختلفی که به فرهنگ عامیانه سیستان پرداخته اند، نمونه هایی از آییکه آورده شده است. بنابراین، در این مقاله از دو روش تحقیقی بهره برده شده است. برخی از آییکه هایی که در آثار مختلف موجود بوده است، به روش کتابخانه ای گردآوری شده است، اما بخش زیادی از آییکه های به کاربرده شده در این پژوهش، به روش میدانی جمع آوری شده است. پس از آن با روش تحلیلی، جنبه های گوناگون موسیقایی و خوش نوایی آییکه توصیف شده است.
بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی براساس نظریه واج شناسی خود واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با استفاده از واج شناسی خودواحد گلداسمیت (1976) به بررسی فرایند تقویت در گویش سیستانی یکی از گویش های زبان فارسی مورد تکلم در سیستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان می پردازد. این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی است. به این منظور، بیست گویشور زن و مرد، مسن و کم سواد بالای پنجاه سال به صورت تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه به مدت بیست دقیقه از هر فرد، داده های زبانی جمعآوری شد. سپس داده های مورد نظر استخراج و براساس علائم آوانگاری IPA بازنمایی شدند. درنهایت، قواعد واجی شناسایی شده در پیکره زبانی براساس مفاهیم و اصول واج شناسی خودواحد توصیف و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که فرایند تقویت در گویش سیستانی به صورت فرایندهای واجی درج همخوان چاکنایی [ʔ] در آغاز واژه، درج همخوان غلت افراشته پیشین [j] و همچنین، خیشومی [n] میان دو واکه و در پایانه هجای پایانی، تبدیل همخوان گرفته واکدار/ʁ/، به گرفته بی واک [χ]، تبدیل همخوان گرفته لبی-دندانی /f/ و /v/ به گرفته لبی [p] و [b]، مشدد سازی بین دو تکواژ و پایان برخی از واژه ها، دمیدگی همخوان های گرفته بی واک بر روی آغازه هجای اول واژه و همخوان مشدد هجای تکیه بر و همچنین در پایانه مشدد هجای آخر واژه نمود می یابد.
انگیزه و الگوهای رمزگردانی در میان گویشوران سیستانی، براساس دیدگاه گایلز
منبع:
زبان شناسی و گویش های ایرانی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
116 - 142
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی انگیزه و الگوهای رمزگردانی در میان آن دسته از گویشواران سیستانی استان سیستان و بلوچستان است که به دو گویش محلی و فارسی معیار صحبت می کنند. دلایل رمزگردانی گویشوران سیستانی برحسب عوامل اجتماعی و براساس نظریه تطابق گایلز (1979) بررسی شده است. گایلز (1979) چهار مشخصه را به عنوان انگیزه رمزگردانی معرفی کرده که این مشخصه ها شامل حالت، احساس، اعتقاد (باورها) و وفاداری به تعامل قومی است. این مشخصه ها بعدها توسط گایلز و دیگران (1982) توسعه یافته و مشخصه های دیگری به آن اضافه شد. در این مطالعه دو عامل اجتماعی طبقه اجتماعی و جنسیت مورد آزمایش قرار گرفته و هدف یافتن انگیزه ها و دلایل رمزگردانی در بین گویشوران سیستانی دارای جنسیت متفاوت و از طبقه اجتماعی مختلف بوده است. بررسی ها بر روی نوع گفتار دانشجویان دانشگاه زابل با طبقه تحصیلاتی یکسان (کارشناسی) صورت گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که در ارتباط با عامل اجتماعی جنسیت، زنان کمتر از مردان از رمزگردانی استفاده می کنند و در ارتباط با طبقه اجتماعی، در گفتار طبقه اجتماعی پایین تر رمزگردانی بیشتر مشاهده می شود که طبق الگوی تطابق اجتماعی گایلز دلیل آن تمایل به حفظ همبستگی میان این افراد است. یکی دیگر از نتایج این تحقیق، میزان کاربرد گونه زبانی فارسی معیار در بین دو گروه زنان و مردان و در دو طبقه اجتماعی بالا و پایین است که شواهد بیانگر این واقعییت است که مردان در مقایسه با زنان تمایل کمتر به استفاده از گونه فارسی معیار داشته و طبقه اجتماعی پایین نسبت به طبقه اجتماعی بالا بیشتر تمایل به استفاده از گویش سیستانی دارند که این خود نشانگر الگوی ها و انگیزه های متفاوت رمزگردانی در عواملی اجتماعی مختلف می باشد.
بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی براساس واج شناسی خودواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در واجشناسی خودواحد، گلداسمیت (1976) بازنمایی واجی را از حالت خطی به صورت غیرخطی در زبانهای نواختی بسط داد. به دلیل غیرخطی بودن و وجود ساختار لایهای در این دیدگاه، پژوهش حاضر با استفاده از دو فرایند اصلی گسترش و قطع مطرح شده در واج شناسی خودواحد به بررسی فرایندهای تضعیف در گویش سیستانی میپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی است. به این منظور، 20 گویشور مرد، مسن، کم سواد و روستایی به صورت تصادفی انتخاب شدند و داده های زبانی با استفاده از ضبط گفتار آزاد و مصاحبه با آن ها جمعآوری شد. سپس، داده های مورد نظر از جملههای ضبط شده استخراج و آوانگاری شدند. قواعد واجی به کار رفته در پیکره زبانی براساس واجشناسی خودواحد توصیف و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد اعمال فرایند گسترش در گویش سیستانی به صورت فرایندهای کامی شدگی، نرمکامی شدگی و ملازیشدگی همخوانهای خیشومی، همگون سازی جایگاه تولید و سایشی شدگی همخوان های انسدادی رخ میدهد. همچنین، فرایند گسترش در واکهها نیز به صورت خیشومیشدگی واکه اعمال میشود. علاوه بر این، فرایند قطع واج های آغازین /h/ و /ʔ/ در واژه های قرضی، واجهای پایانی /n/، /t/، /d/، /h/ و /ʔ/، حذف واج های /h/ و /ʔ/ میانی در واژه های قرضی و حذف مشخصه واکداری از واج واکدار پایانی پیشین رخ میدهد.
گویش شناسی اسامی خاص: رویکردی نوین در مطالعات گویش شناسی و نام شناسی: (مطالعه موردی: گویش سورانی، گونه های سردشتی و بانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شاخه میان رشته ای» گویش شناسی اسامی خاص براساس رویکرد تنوع گرا و این باور پایه گذاری شد که نام ها صرفاً کارکردی ارجاعی ندارند، بلکه حاوی اطلاعاتی در مورد تنوعات جغرافیایی و اجتماعی و نیز هویت فرد هستند. معرفی این رویکرد علمی، هدف پژوهش حاضر است. روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های تحقیق به صورت میدانی و با کمک افراد مطلع ساکن در روستاهای مختلف شهرستان های بانه و سردشت، دهیارها و معلمان این روستاها و نیز در مواردی با استفاده از اطلاعات و شم زبانی نگارنده گردآوری شده اند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که که بین دو گونه سورانی (سردشتی و بانهای) به لحاظ تلفظ برخی از نام های افراد تفاوت وجود دارد. در بررسی نوع نام گذاری ، مشخص شد نام گذاری استعاره بنیاد با تکیه بر مفاهیم برگرفته از طبیعت در کردی سورانی جایگاه و نقش خاصی دارد. در بخش لقب گذاری برای افراد، با بررسی القاب به کار رفته در گونه بانه ای مشخص شد ویژگی های ظاهری و رفتاری فرد مبنای لقب گذاری می است. در بخش نام گذاری حیوانات نیز مشخص شد گویشوران سورانی حیوانات اهلی را بر مبنایی استعاری، مشخصات ظاهری و رفتاری نام گذاری می کنند. نام گذاری اماکن طبیعی در کردی سورانی بر اساس استعاره، مجاز، مشخصات ظاهری و ... و در مورد سکونت گاه ها بر اساس نام فردی شاخص، همجواری با چشمه ها و رودها و... است. بررسی تنوع و گوناگونی زبانی در اسامی خاص در حوزه گویش سورانی نشان داد اسامی خاص می توانند از جنبه های مختلف از جمله گوناگونی جغرافیایی نام گذاری ، تنوع جغرافیایی در تلفظ نام یکسان، نام گذاری استعاره بنیاد، لقب گذاری برای افراد، نام گذاری حیوانات و نام گذاری اماکن، شاخص مناسب و موضوع شایان توجهی در گویش شناسی باشند.