فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۲۱ تا ۳٬۸۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
خلاقیت ادبی بازتاب توان بالقوه آفرینش گرانه شاعر در خلق مفاهیم نو می باشد. بر همین اساس هدف از این پژوهش، نشان دادن روند خلاقیت ادبی با بهره گیری از ترفندها و شگردهای زبانی و مفهوم سازی های نوین در اشعار سهراب سپهری با تکیه بر هشت کتاب می باشد. داده های مورد نظر، با بهره گیری از منابع دست اول و دوم در محیط کتابخانه گردآوری گردیده است. سپس با تکیه بر اهداف و ابعاد مورد نظر جستار حاضر، داده های مورد نظر به روش توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که بخش عمده ای از خلاقیت ادبی در معناسازی و تصویرآفرینی با الهام از نگاه تازه و ذن بودیسم بوده است.از سویی دیگر شاعر در روند شگردهای های زبانی و خلاقیت های معنایی حاصل از آن به تجربیات زندگی شخصی خود که با دو مورد فوق الذکر همگرایی داشته روند رو به رشد آفرینش ادبی را دنبال کرده است. نگارنده در تلاش است که با کنکاش در هشت کتاب سپهری و مطالعه منابع موجود در این زمینه، فرآیند روند خلاقیت ادبی را نشان دهد و بگوید که چگونه شاعر به سبک منحصر به فرد خویش رسیده است و با درک عمیق فلسفه نگاه تازه و ذن بودیسم و تاثیر آن بر ذهن و زبانش موجد پدید آمدن اثری شاخص شده است.
بررسی چند رباعی منسوب به رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودکی سمرقندی را مُبدِع رباعی فارسی می دانند، و داستان آن را شمس قیس رازی به نیکی روایت کرده است. متأسّفانه از رودکی دیوانی منسجم که دربردارنده اشعار اصلی و صحیح النَّسَبِ او باشد، به جا نمانده است، و آنچه در دست داریم، اشعاری است که دیگران از منابع مختلف گردآوری کرده اند. کتاب محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی ، که سعید نفیسی در طیِّ دو نوبت ویرایش و تدوین کرده (1309 و 1334 ش)، تا امروز منبع اصلیِ اشعار منسوب به رودکی به شمار می رود. اشعاری که به نام رودکی در این کتاب گردآوری شده، در بسیاری از منابع، به نام شاعران دیگر هم دیده می شود. تازه ترین پژوهش درباره اشعار رودکی کتاب سروده های رودکی اثر علی رواقی است. در مقاله حاضر، به بهانه انتشار این کتاب، چند رباعی منسوب به رودکی را که در این اثر آمده بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که اغلب آن ها را نمی توان سروده رودکی شمرد.
نقش ادبیات و نوشتار زنانه در بهبود جایگاه اجتماعی زنان در فرانسه و تأثیر آن بر نوشتار زنانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
355 - 385
حوزههای تخصصی:
خلاصه : آغاز قرن بیستم را دوران اوج و شکوفایی ادبیات زنانه دانسته اند اما نوشتار زنانه از دیرباز وجود داشت بدون اینکه هدف نویسندگان آن به تصویر کشیدن ویژگی های زنانه ی نوشتارشان باشد؛ اما زنان نویسنده به تدریج به موضوعاتی پرداختند که در گفتمان مردانه نادیده گرفته می شد و هدف آن ها بازتعریف هویت، شکستن کلیشه ها و تغییر ارزش های از پیش تعریف شده جامعه سنتی بود. در این مقاله بر آنیم با ارائه تاریخچه ای کوتاه از دوران باستان تا به امروز، فعالیت های اجتماعی و ادبی زنان در فرانسه را دنبال کنیم که به بهبود و ارتقا جایگاه زنان در جامعه منتهی می شود، سپس به تعریف ادبیات زنانه، ویژگی ها و مفاهیم آن خواهیم پرداخت و در آخر نگاهی به ادبیات زنانه فارسی خواهیم داشت که تحت تأثیر ادبیات فرانسه و جریان هایی همانند فمینیسم و رمان نو تغییرات بسیاری می کند و نشان خواهیم داد که نویسندگان زن ایرانی نیز برای بهبود جایگاه اجتماعی زنان تلاش بسیار کرده اند.
شاهنامه بینافرهنگی: بررسی نسخه مصوّر شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
325 - 353
حوزههای تخصصی:
شاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از شاهکارهای عصر مغول و مکتب تبریز است. این نسخه مصوّر به خوبی روایت شاهان ایلخانی و ارتباطات فرهنگی و هنری آن روزگار را با زبان تصویر بیان می کند. این شاهکار ایلخانی از دست حوادث روزگار مصون نمانده و به خاطر طمع صاحبانش شیرازه آن گسسته شده است، اما همان اوراق برجای مانده به خوبی اوج هنر ایلخانی را به نمایش می گذارد. این پژوهش نگاره های این نسخه را از منظر شاخصه های تصویری بررسی می کند و نشان می دهد که چگونه هنر ایران و شرق دور در این نسخه با هم گره خورده است. این پیوند در نمایش چهره های چینی – مغولی و شیوه تصویرگری طبیعت (درخت، کوه و ابر) مشهود است. علاوه بر این شاخصه های تصویری دیگر این نسخه نظیر نمادپردازی فرهمندی شاهان، شیوه تصویرگری صحنه های نبرد و سوگ نگاری نیز بررسی می شود. در برخی موارد نیز نگاره های این نسخه با نسخه جامع التواریخ که هر دو در یک دوره و یک سبک به تصویر درآمده اند قیاس می شود. حاصل بررسی نشان می دهد که در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی اسلوب هنری فرهنگ های مختلف با هم درآمیخته است: از سویی تأثیرپذیری از نقاشی چینی در چهره پردازی و منظره سازی به چشم می خورد، از سوی دیگر فرهنگ مغولی بر نگاره ها غلبه دارد، علاوه بر این بن مایه نگاره ها در تصاویر ایران باستان ریشه دارد، حتّی این تأثیرپذیری تا فرهنگ های دوردست نظیر هنر بیزانس هم پیش رفته است. از این رو می توان این نسخه را شاهنامه ای بینافرهنگی دانست که چندین سنّت فرهنگی (مغول، چین، ایران باستان، بیزانس) را در یک نسخه واحد تلفیق کرده است.
نکته هایی درباره ارتباط سرنویس ها با ساخت داستان در شاهنامه و پیشنهادهایی برای گزینش بسامان تر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
111 - 125
حوزههای تخصصی:
سرنویس های شاهنامه عبارت های قرارگرفته در میان ابیات اند که بیانگر رخدادهای مهم در داستان هستند. سرنویس ها کارکردهای مختلفی دارند که مهم ترین آنها مشخص کردن بخش های داستان است. با خواندن داستان های طولانی، خواننده بیشتر پی می برد که به عنوان هایی نیاز دارد تا خط داستانی برای او مشخص شود. با حذف این عبارات از داستان های شاهنامه بخشی از هنر فردوسی در ساماندهی به توصیفات نیز مغفول می ماند. سرنویس ها مانند ابیات، ظرفیت داشتن وِیژگی های سبکی و هنری را ندارند؛ بنابراین مصحّحان در گزینش صورت صحیح آنها، عمدتاً به مطالب ثبت شده در نسخه ها بسنده می کنند. این شیوه از گزینش به سبب تک بُعدی بودن، مشکلاتی را به وجود می آورد. حال آنکه ساختار داستان و سرنویس با یکدیگر مرتبط است و می توان با شناخت ساخت داستان و عناصر اثرگذارش بر سرنویس ها، ضبط های دقیق تری ارائه داد. این رویکرد به متن و سرنویس، عناصری کمکی در اختیار مصحّح قرار می دهد که برای گزینش درست تر می توان از آن استفاده کرد. در این مقاله با در نظر داشتن ساختار داستان و پیوندی که با سرنویس ها دارد، راهکارهایی برای گزینش بسامان تر ارائه می شود؛ نیز در تصحیح متن، محل قرارگرفتن هر سرنویس مانند ضبط آن اهمیت دارد. با توجه به ساختار و محتوای ابیات شاهنامه، به انتخاب محل دقیق این عبارت ها اشاره، و برای ساماندهی به تصحیح سرنویس با رویکرد توجه به ساخت داستان، پیشنهادهایی ارائه خواهد شد.
شعر و مختصر معرفی از فرناندو پسوآ
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
14 - 16
حوزههای تخصصی:
فرناندو په سوآ، نویسنده و شاعر مشهور پرتغالی است که در سیزدهم ژوئن 1888 در لیسبون متولد شد. نام خانوادگی په سوآ در پرتغالی به معنای «شخص» است. شاعری که به تقسیم ادبی «خود» به چند «دیگرنام» مشهور است، چنان که می دانیم فرناندو په سوآ بسیار بیش از یک تن بود، یا شاید باید گفت که چندین و چند ذهن یا ضمیر در یک تن، یا شاید که خویشتن های یک تن بود. این «چندخویشیِ شخصیتی» به شعر او وضعیتی متمایز و موقعیتی یگانه می بخشد، «خودپراکنی» تا جایی که به ناچار این شعر ها را واقعاً باید به عنوان شعر های چهار شخص و شخصیتِ متشخص و مشخص درنظر آورده و بپذیریم، هرچند از جهتی ظاهراً در این جا صحبت از همان شخصیت های پرداخته ی درونی ست که برخی شاید تمایزات ظاهر شده میان آن ها را به حساب تغییر و تحولات فردی و درونی شاعر در روند شاعری اش بگذارند، اما فراموش نمی شود که این شخصیت ها عموماً و در بسیاری از سال ها عملاً به طور هم زمان و موازی در ذهن و زبان شاعر حضور و دست به تألیف داشته اند.
نقد تطبیقی طبقه بندی استعاره های مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون با طبقه بندی جدید با شواهدی از آثار افغانی و ایشی گورو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه بندی جدید آن می پردازد. نظریه ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام مند مطرح شد مطالعه ی استعاره را به استعاره ی مفهومی که هسته ی اصلی زبان شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربه ی انسان را در بر می گیرد. اخیراً به دلیل عدم دسته بندی اسم نگاشت ها در برخی موارد، طبقه بندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقه های ساختاری و هستی شناختی در سه طبقه ی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعاره ی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافته های تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقه بندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهش های امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقه بندی استعاره ها نیست. از این رو کارایی طبقه بندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو مورد تأیید است.
طومار جامع فرارودی: روایتی از بحرالتواریخ وارس بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحرالتواریخ کهن ترین طومار جامع نقالی براساس شاهنامه است که وارس بخارایی (زنده تا 1088ق) آن را در نیمه دوم قرن 11 هجری و حدوداً نیم قرن قبل از طومار نقّالی شاهنامه (تألیف. 1135ق) در فرارود تنظیم کرده است. اغلب نسخه هایی که از بحرالتواریخ شناسایی شده است، تحریرهایی حدوداً متفاوت از اثر وارس است، نه روبرداری صِرف آن. در این مقاله، هم اطلاعاتی تازه درباره وارس در اصلاح و تکمیل تحقیقات قبلی ذکر شده و هم یکی از تحریرهای معتبر و کامل بحرالتواریخ معرفی و بررسی شده است. این تحریر از چند جهت، خصوصاً از لحاظ زبانی و محتوایی خصوصیات برجسته و ارزشمندی دارد که نمایانگر گونه فارسی فرارودی است.
واکاوی تطبیقی درون مایه شکواییه در دوبیتی های ادب عامه مازندران و خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکواییه یکی از گونه های اصلی ادبیات غنایی است. شاعران که وجود خویش را مورد خدشه روزگار و حتی معشوق می بینند، با زبان شکواییه شرح حال خویش می نمایند و آلام فکری، ناکامی ها، رنج ها و ناامیدی های خود را بیان می کنند. ترانه های عامه، به دلیل پاسداری از هویت فرهنگی ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان، بخش مهمی از ادبیات شفاهی را تشکیل می دهند. در میان قالب های شعری، دوبیتی، صمیمی ترین و نزدیک ترین قالبی است که هم سراینده و هم مخاطب به آسانی با آن ارتباط برقرار می کند. این پزوهش با روش توصیفی تحلیلی قصد دارد تا درون مایه شکواییه را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان بررسی کند. با مطالعه بیش از 3.000 دوبیتی عامیانه مازندرانی و خراسانی، 435 دوبیتی یعنی حدود 5/14درصد درون مایه شکواییه دیده شده است. این شکوه ها از نظر محتوایی به دو دسته شخصی و فلسفی تقسیم شده اند. براساس دسته بندی انواع شکواییه ها و یافته های تحقیق می توان گفت که در خراسان شکایت عاشق از بی وفایی معشوق و در مازندران شکایت از غم غربت بیشترین بسامد را داراست. در بقیه شکواییه ها همانند: شکایت از غم عشق؛ شکایت از دل تنگی؛ شکایت از خدمت سربازی؛ شکایت از والدین؛ شکایت از رقیب عشقی؛ شکایت از تنهایی؛ شکایت از زن بی وفا؛ شکایت از بخت و اقبال بد؛ شکایت از روزگار و شکایت از خداوند، آمار شکواییه ها در دو استان نزدیک به هم است
بازتاب الگوی اساطیری نبرد کیهانی در نمایش های سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ثنویت و به تبع آن الگوی اساطیری پیکار کیهانی یکی از اصلی ترین درون مایه های دینی ایرانیان شمرده می شود که هم در محتوا و هم در ساختار اجرایی سنت های نمایشی ایران قابل مشاهده است. در این طرح اسطوره ای دو شخصیت با سرشتی متضاد یا هدفی متعارض با یکدیگر به جدال می پردازند و در نتیجه آن نوعی آفرینش همچون رهایی آب، رهایی از اسارت یا به طور کلی حرکت از آشوب به نظم و هم چنین باروری جهان اتفاق می افتد. ما در برخی سنت های نمایشی ایرانی شاهد بازتاب پیکار کیهانی هستیم، پیکاری که به شکلی نمادین واقعه ازلی اسطوره ای را به نمایش درمی آورد و از طریق این الگوی قابل تقلید، اشخاص، اشیا و مکان نمایش از خود فراتر رفته و هر جزء آن به تجلی امر مقدس بدل می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با بهره گیری از ریشه های اساطیری و بررسی تجلی امر قدسی موجود در این گونه های نمایشی در چارچوب نظری تاریخ نگاری نوین میرچا الیاده، به نمایش های سنتی ازجمله «سخنوری»، «دئیشمه آشیق ها»، «پهلوان کچل» و نمایش های مرتبط با «میرنوروزی» نگاهی تحلیلی انداخته شود و مطالعه شود چگونه این الگو، و به طور اخص مسئله پیکار، در نمایش های سنتی بازنمایی شده و به مثابه نوعی ضرورت اعتقادی و زیستی در فرهنگ عامه موردتوجه واقع شده است.
واکاوی روابط واژگانی مناجات المحبین با قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
یکی از مطالعات نوین که در عرصه زبان وادبیات علوم دینی مطرح گشته، پژوهش های بینامتنی است که به بررسی تعامل متون با یکدیگر می پردازد و روابط واژگانی از اقسام مطالعات بینامتنی به شمار می آید. این مقاله با نگرش بینامتنی و به انگیزه بازنمایی واژگان قرآنی در مناجات المحبین امام سجاد7، نگارش یافته است. مناجات المحبین نهمین دعا از مجموعه ارزشمند مناجات خمسه عشر است و هم چون سایر ادعیه مأثوره از ائمه:، منبعی مطمئن برای ارتباط معنوی بنده با معبود و در راستای تبلیغ و تبیین کلام وحی می باشد؛ لذا برای درک ملموس تر مفاهیم آن ضرورت دارد میزان سازش آن با کلام وحی مورد واکاوی و تبیین قرار گیرد. این پژوهش از نوع بنیادی و به روش توصیفی- تحلیلی می باشد. محقق درصدد است واژگانی که در متن حاضر به طور مستقیم یا آیه یا آیاتی را از قرآن کریم به عنوان متن غایب اخذ شده است، احصا و تبیین نماید. دراین دعا، برای بیان مفاهیم محبت الهی، برگزیدگان خداوند، اخلاص، خشیت و عصیان، واژگانی به طور مستقیم از کلام وحی اخذ شده است و برای احیای آموزه های قرآنی در زمینه رضایت پروردگار، شکرگزاری و سجده در پیشگاه الهی الفاظی به کار برده شده که فرآورده و برآیند واژگان قرآنی می باشند.
عفات/ زعفات/ عرفات؟ بررسی ضبط و خوانِش واژه ای دخیل، در بیتی از حدیقه الحقیقه و تحلیل معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلّفه ها در تصحیح متون کهن، دقّت در صورت ها و خوانش های مختلف لغات و عبارات و بررسی معناشناختی هریک از این صورِ احتمالی است. در این میان، تشخیص ضبط صحیح واژگانِ دخیل و خوانشِ صحیح آنها، دقت و کندُوکاو بیشتری را می طلبد؛ زیرا این دسته از واژه ها، به سبب غرابتِ کاربرد، دچار تحریف ها، تصحیف ها و بدخوانی های بیشتری می شوند. همچنین، برخی از این کلمات در زبان اصلی، دو یا چند معنای مختلف دارند و این ویژگی را در زبان دوم نیز حفظ می کنند. با این وصف، غفلت مصحّح از این قرائت ها و معانیِ چندگانه، می تواند ضبط و شرح واژه و عبارت را معیوب و مخدوش کند. واژه کم کاربرد «عُفات/ عَفات» نمونه ای از همین کلماتِ دخیل است که در بیتی از حد یقه الحقیقه به کار رفته است؛ اما در همه تصحیح های علمی و انتقادی معاصر به صورت نادرست ضبط شده یا به حاشیه رفته است. در این پژوهش، ابتدا ضمن نقد تصحیح ها و شروح حدیقه ، ضبط صحیح واژه و بیت مذکور بررسی می شود و سپس با درنظرگرفتن خوانش های دوگانه کلمه و با توجه به شیوه کاربرد آن در سایر متون، تحلیلِ معناشناختی جامعی از آن ارائه خواهد شد. همچنین، توضیحاتِ نادرستِ برخی فرهنگ ها و شروح، درباره کاربرد معنایی واژه منظور در سایر شواهدِ متنی فارسی، مانند دیوان مسعود سعد، نقد و اصلاح می شود.
آشنایی زدایی جایگزینی در قرآن کریم بررسی موردی تشبیه و کنایه در داستان حضرت نوح (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تکنیک هایی که در علم زبان شناسی مورد توجه قرار گرفته است، تکنیک آشنایی زدایی است که در آن گوینده یا نویسنده سعی دارد در اثر خود از زبان معیار عدول کرده که بدین وسیله با واداشتن مخاطب به کنکاش ذهنی، درک هر چه عمیق تر مفاهیم را به دنبال دارد به طوری که جنبه ی تاثیرگذاری آن بسیار بیشتر از کلام عادی خواهد بود. قرآن کریم به عنوان یک متن فرابشری به بهترین شیوه در جای جای قرآن از این شیوه بهره برده است و از آنجایی که بررسی این تکنیک در فهم یکی از جنبه های اعجاز قرآن بسیار مهم می نماید لذا پژوهش حاضر بر آن است تا با شیوه ی توصیفی و تحلیلی و با استقراء تام داستان حضرت نوح علیه السلام در سور قرآنی، آشنایی زدایی جایگزینی را با استفاده از دو ابزار تشبیه و کنایه مورد بررسی و مداقه قرار دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که این تکنیک به شکل موثری در داستان حضرت نوح به کار رفته است که از جمله دلایل به کارگیری آن شامل، ایجاد مبالغه در معنی و مضمون آیات، عمومیت بخشیدن به دلالت های آیات، ایجاد شور و شوق در مخاطب، ایجاد کنکاش ذهنی در وی، وسعت بخشیدن به معنا و مضمون آیات است.
معرفی و بررسی منظومه حماسی جنگ خراسان: منظومه ای حماسی-تاریخی به پیروی از شاهنامه فردوسی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
355 - 374
حوزههای تخصصی:
منظومه جنگ خراسان حماسه ای تاریخی و متعلق به نیمه دوم سده سیزدهم هجری است که شاعری ناشناس با تخلص «محتاج» آن را به پیروی از شاهنامه فردوسی سروده است. او در این منظومه وقایع مربوط به «فتنه سالار» یا «واقعه سالار» را که در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار از خراسان آغاز شد و حکومت مرکزی را درگیر کرد، در بحر متقارب به نظم کشیده است. این مقاله ابتدا به معرفی و بررسی منظومه حماسی-تاریخی جنگ خراسان پرداخته و سپس با تحلیل مؤلفه های متنی و فرامتنی آن نشان می دهد که برای تبیین مفاهیم شکل دهنده به هویت ایرانی در عصر قاجار و ادوار متنهی به دوره معاصر، در کنار نگاه باستان گرایانه افراطی –که فقط به خاطر تأثیر گفتمان مسلط بر عصر قاجار بیش تر شنیده شده است- می توان به انگاره های هویت ایرانی جدید از خلال بررسی منظومه های حماسی متعلق به ادوار اخیر توجه کرد؛ امری که در مطالعات فرهنگی معاصر از آن غفلت شده است.
اوج و فرود داستان وارگی در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
59 - 88
حوزههای تخصصی:
اوج و فرود داستان وارگی در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی
مریم سادات دستغیب *
لیلا پژوهنده * *
چکیده
در ایران منظومه سرایی و شعر روایی از روزگار پیش از اسلام سابقه دارد. با توجه به میزان اثرگذاری زنان در عرصه ی شعر معاصر و حرکت شعر معاصر به سمت ساختار داستانی در قالب های مختلف، این پژوهش کاربرد عناصر داستانی را در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی به شیوه ی توصیفی – تحلیلی بررسی کرده و چگونگی کاربرد این عناصر و نسبت روایت با شاعرانگی را در شعر آنان نشان داده و پس از آن، شباهت ها و تفاوت های داستان پردازی را در آثار شاعران به شیوه ی تطبیقی و تحلیل آمار، موردبررسی قرار داده است. تحلیل آماری شواهد شعری، جدول ها و نمودارهای عناصر داستانی و یافته های پژوهش نشان می دهد با وجود داشتن شباهت، اما تفاوت های بنیادی در کاربرد عناصر داستانی دیده می شود. در اشعار ژاله، گاه روایت داستان به ساختار شعر آسیب رسانده و جنبه ی داستانی بر ویژگی شعری پیشی گرفته و از تخیل و شاعرانگی شعر کاسته است، در مقابل روایت های سیمین به شیوه ای نو و خلاقانه سروده شده اند. می توان گفت سیمین بهبهانی روایت را به حد شعر اوج و ژاله اصفهانی در مواردی شعر را به حد روایت تنزل داده است.
واژه های کلیدی: داستان وارگی، ژاله اصفهانی، سیمین بهبهانی، شعر روایی، عناصر داستانی.
* دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم maryamdastgeib@gmail.com
** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم leila.pazhoohandeh@gmail.com (نویسنده ی مسئول)
تاریخ دریافت مقاله: 17/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 12/11/1400
شکستگی در اساطیر ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
91 - 111
حوزههای تخصصی:
اسطوره از بدو پدید آمدنش، همواره تغییر کرده است. این تغییر، در میان اقوام و ملت های گوناگون به ویژه ایران و هند، همواره تکرار می شود. این پژوهش به روش مقایسه ای - توصیفی مبتنی بر تحلیل ساخت گرایانه نشان می دهد؛ در عین مشابهت های اساطیر ایران و هند، وجوه تمایز گوناگونی نیز وجود دارد که می توان به شکستن به آب، آتش، نابودگر و قهرمان اشاره کرد. برخی اسطوره ها مقام الوهیت دارند و در عین حال می شکنند؛ این امر، در اسطوره هایی که اسطوره - خدا نیستند؛ نیز دیده می شود. شکستگی در اسطوره های ایرانی در حقیقت، تکرار شکستگی اساطیر هند است اما در عین حال موجب دوری اسطوره های هندی و ایرانی از یکدیگر می شود. هنگامی که اسطوره ای هندی تغییرمی یابد؛ نمی ایستد. این عدم ایستایی در شکستگی اسطوره های ایرانی نیز دیده می شود. این نوع تغییر در اساطیر هند موجب شده است که برخی از اسطوره های مذکور، ایفاکننده نقش متضاد باشند و این امر در اسطوره های ایرانی شکسته شده دیده نمی شود.
بررسی و تحلیل شاخصه های تعلیمی قابوس نامه در ارتباط با روابط والدین فرزند براساس نظریه رمزگان های پنج گانه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابوس نامه یکی از متون اندرزمحور در گستره ادب فارسی است. عنصرالمعالی گاهی با سنت شکنی های آگاهانه، کلام را پیچیده و دیریاب می کند و رمزهایی را در لایه های زیرین متن می گنجاند که مخاطب جزئی نگر را به سوی معنا راهنمایی می کند. در دوران معاصر، یکی از متغیرهای مهم علم نشانه شناسی روشی برای تحلیل ابعاد جدیدی از یک اثر رمزگان نام دارد. رولان بارت پژوهش هایی را در این باره انجام داده و رمزگان را به پنج نوع کنشی، هرمنوتیکی، نمادین، معنابُنی و فرهنگی تقسیم کرده و برای هرکدام کارکردی را شرح داده است. در مقاله حاضر، با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، مبانی اخلاقی روابط والدین فرزند در دو باب از قابوس نامه (نهم و بیست وهفتم) براساس مبانی نظریه رمزگان بارت کاویده شده است تا اغراض ثانویه عنصرالمعالی از بازگویی حکایت های تعلیمی بررسی شود. نتایج کلی پژوهش نشان می دهد که در سطح رمزگان فرهنگی، ایدئولوژی و بینامتنیت دینی برای تبیین آموزه ها نمودی فراگیر داشته است. رمزگان هرمنوتیکی در بازنمایی زوایای مبهم روایت تعلیمی مؤثر بوده است. تقابل های دوگانی در رمزگان نمادین، بر تقابل پیوسته میان خیر و شر تأکید دارد. با بررسی رمزگان معنابنی مشخص شد که عنصرالمعالی با بهره گیری از کلمات و عبارت های دینی، نظام دلالتی اخلاق بنیاد خود را تبیین کرده و با هدف تقویت آگاهی مخاطب، به تشریح نکات تعلیمی مدّنظر خود پرداخته است. همچنین، استفاده از رمزگان کنشی در عینیّت نمایی روابط اخلاقی میان فرزندان و والدین تأثیری بسزا داشته است. عنصرالمعالی، قابوس نامه، آموزه های تعلیمی، رولان بارت، رمزگان های پنج گانه
Aurélia : un monde qui va de soi Le problème d’acausalité dans les visions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aurélia ou le rêve et la vie (1855) de Gérard de Nerval est sous l'enseigne d'un mécanisme intelligent. Celui-ci s'incarne à la fois dans la démarche immotivée des visions et le comportement passif du narrateur. Cette double gratuité dont la mise en forme s'attribue une bonne partie des ressources langagières de l'écriture d'Aurélia se remanie, au cours du récit, pour rendre compte des différentes nuances de l'idée nervalienne de « seconde vie ». Nous nous intéressons donc, dans cette étude, aux points du texte où le principe d'acausalité constitue un biais d'interprétation pour le rêve.
معرفی اثری ناشناخته در سیره نبوی: متمّم السّیر فی فضیله خیر البشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالعزیز ملقّب به محیی الحصاری یکی از سیره نویسان نبوی است که در ابتدای قرن نهم می زیسته و در هیچ یک از مراجع و مآخذ، اسمی از او نیامده است. او صاحب اثری به نام متمم السیر فی فضیله خیر البشر است. این کتاب را می توان کتابی تاریخی نیز به شمار آورد؛ زیرا مؤلف افزون بر شرح صفات ظاهری و معنوی رسول و حتی نام بردن از فهرست دقیق اموال و دارایی ایشان و نقل برخی از سخنان آن حضرت، وقایع صدر اسلام را از سال اول تا به خلافت رسیدن امام علی (ع) به طور دقیق و مفصّل بیان کرده است. مؤلف در مقدمه یادآور شده که اثر خود را در دوازده روز نوشته است؛ بنابراین بخش بندی کتاب در دوازده مجلس است. هر مجلس دربرگیرنده یک خطبه عربی و ترجمه فارسی آن است و در آخر خطبه نیز آیه ای نقل شده است که موضوع مجلس در شرح و توضیح آن آیه است. از این اثر، یک نسخه در کتابخانه نور عثمانیه به شماره 2854 نگهداری می شود. این اثر تصحیح شده است و در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی، به معرفی و گزارش ارزش های این متن و ساختار و محتوای آن پرداخته می شود. این اثر دربردارنده همه وجوه زندگانی پیامبر (ص) و تاریخ صدر اسلام و نیز ویژگی های لغوی و اطلاعات واژه شناسی است و همین بیانگر اهمیت آن است؛ نیز اثری تفسیری، تاریخی، اخلاقی و اعتقادی است که در ذکر مطالب آن به منابع مختلف همراه با نقد آنها استناد شده است. قدمت اثر و منحصربه فردبودن آن نیز بر اهمیت آن افزوده است.
بررسی تطبیقی کاربرد شناسی طبیعت گیاهی در شعر شوقی بزیع و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
113 - 130
حوزههای تخصصی:
شوقی بزیع و منوچهر آتشی، دو شاعر نوگرایی هستند که طبیعت در شعرشان بازتاب وسیعی داشته است. آن ها عناصر طبیعت گیاهی را در اشعارشان با اغراض خاص ادبی به کار برده و گامی در جهت نوگرایی لفظی و معنایی در شعر برداشته اند. پژوهش حاضر بر آن است تا براساس چارچوب های ادبیات تطبیقی به بررسی کاربرد ادبی طبیعت گیاهی و بازتاب اسماء خاص گل ها، گیاهان، درختان و میوه ها در شعر این دو شاعر بپردازد. براساس یافته های پژوهش، بزیع و آتشی از طبیعت زیبای سرزمینشان، به ویژه طبیعت گیاهی، استفاده ادبی کرده و اسم گل ها، گیاهان، درختان و میوه ها را با هدف آشنایی زدایی، برجسته سازی معنا و مضمون شعری، بالا بردن ظرفیت معنایی واژگان شعر، غنا بخشیدن به گستره خیال و عاطفه شعر به کار برده اند. یکی از مهم ترین ویژگی های کاربرد این واژگان طبیعت گیاهی، به کارگیری آن ها در قالب آرایه های ادبی به ویژه استعاره و جان بخشی و تشبیه است که این کار باعث می شود آن ها شکل نمادینی به خود بگیرند. بار معنایی واژگان مربوط به عناصر طبیعت در شعر ایشان، متناسب با مضمون و فضای کلّی شعر به شکل مثبت و منفی تغییر می یابد.