فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
En plus d'analyser les personnages et les séquences du roman La Nuit sacrée de Ben Jelloun, l’article présent, de manière descriptive et analytique, étudie le processus de la production de sens basé sur le modèle actantiel et les syntagmes narratifs de Greimas, afin de pouvoir introduire les aspects cachés du texte et présenter une image dans le texte, dans sa forme et sa structure. À cet égard, après avoir inséré le point de vue de Greimas, et avoir expliqué l'analyse structurale narrative, le roman se divise en plusieurs séquences, et tout en traitant des actants, le phénomène syncrétisme est clairement visible. Ce phénomène rend plus facile et plus tangible, l’accès du protagoniste à son but ultime, qui est la libération de l'emprisonnement du corps masculin et la réalisation d'une véritable identité féminine. Les actants ne sont pas forcément des personnages, c'est plutôt le cas du destinateur, qui relève davantage des concepts et des sens. Le changement de situations basé sur les doubles confrontations dans le roman, d’une situation équilibrée initiale vers les situations déséquilibrées médianes, enfin la situation équilibrée finale, est bien perceptible. Cette analyse est complétée par l'examen des syntagmes narratifs, étant les facteurs principaux de la formation du récit. La création d'un certain nombre de contrats au début du roman crée un ensemble de syntagmes contractueles, qui conduit à la production des syntagmes performanciels basés sur la lutte, la vengeance et la ruse. Le statut de l'histoire crée finalement un syntagme disjunctionnel, du négatif au positif.
معرّفی تحفهالغیب محمودبن حسین مشهدی؛ رساله ای در تصوّف از اوایل قرن دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
163 - 191
حوزههای تخصصی:
دربار عثمانی در زمان سلطان محمّد فاتح و فرزندش، سلطان بایزید دوم، از مراکز حامی زبان و ادب فارسی بود؛ به گونه ای که برخی ایرانیان با شنیدن اخبار امنیت و حمایت پادشاهان آن دیار، راه مهاجرت اختیار کردند. یکی از این افراد، صوفیی با نام محمودبن حسین موسوی مشهدی بود که بر اثر فتنه ها و ظلم های حادث شده در خراسانِ اواخر قرن نهم، ناگزیر به سوی دربار عثمانی روانه شد. او در قیصریه، با شیخ سیدعبیدالله تستری شیرازی ملاقات و دو سال و نیم در خانقاه او اقامت کرد. پس از آن، بدان نیت که به دربار سلطان بایزید دوم راه یابد و بنا به توصیه سیدعبیدالله، رساله ای در تصوّف با نام « تحفهالغیب » نوشت. این رساله، یک مقدّمه و چهار باب دارد و در آن، ابیات فارسی و عربی درخور توجّهی از شاعران مشهور و ناشناخته آمده است. در این مقاله، به شناسایی محمودبن حسین مشهدی و شیخ او، سیدعبیدالله، می پردازیم. پس از آن، ضمن تعیین حدود زمانی تألیف تحفهالغیب ، تنها نسخه خطی شناخته شده آن (محفوظ در کتابخانه ایاصوفیا، استانبول) را معرّفی می کنیم. در بخش معرّفی رسم الخط اثر با یکی از ویژگی های درخور توجّه آن، یعنی نقطه گذاری، آشنا می شویم. ضمناً موضوع این رساله و مشرب فکری نویسنده آن را از نظر می گذرانیم و در نهایت به سبک زبانی و وجه ادبی تحفهالغیب اشاره می کنیم.
تحلیل روایت داستان موسی (ع) در قرآن بر مبنای مفهوم کرونوتوپ میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های قرآن کریم از حیث آنکه بافتار روایی دارند، می توانند از لحاظ علم روایت شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند. در این نوع تحلیل، ارتباطات درون متنی میان مؤلفه های روایت بررسی می شوند. از میان قصه های قرآن، داستان موسی (ع) دارای گسترده ترین متن روایت است که در سوره های مختلف به شکل پراکنده نزول یافته است. میخائیل باختین با ابداع مفهوم «کرونوتوپ» که در آن نسبیت میان دو عنصر زمان و مکان و ارتباط آنها با یکدیگر و قیاس این دو مؤلفه با سنجه های عینی و زمینی آن، مورد تحلیل قرار می گیرد، به تحلیل روایت در قصه می پردازد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با استفاده از ابزار کرونوتوپ، داستان موسی (ع) در قرآن واجد چه ویژگی های منحصر به فردی است که آن را از روایت داستان این پیامبر در تورات ممتاز می کند و اینکه روایت هستی این پیامبر چه همسانی و تفاوتی با داستان های دیگر پیامبران در قرآن دارد. نتیجه تحلیل نشان می دهد که قرآن کریم در قسمت های قابل تطبیق با تورات از زمان و مکان سنجه پذیر تبعیت نمی کند و در بخش هایی از قصه موسی که در تورات روایت نشده و تنها قرآن به نقل آن پرداخته است، مانند موسی و خضر، زمان و مکان، ویژگی رمزی و جادویی می گیرند.
کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های اجتماعی نوجوانان
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
134 - 159
حوزههای تخصصی:
افزایش مهارت های اخلاقی و اجتماعی نوجوان و فراهم کردن بستر لازم برای حل مسأله در برخورد با زندگی فردی و اجتماعی از هدف های تعلیم و تربیت است. چگونگی امر و نهی مهّم است و فرایند آموزش ارزش های اخلاقی و اجتماعی به نوجوانان به دلیل غلبه دوره بلوغ و آغاز استقلال دوره نوجوانی دشواری هایی دارد که در بستر قصّه های آموزنده بر پایه ویژگی های روحی و روانی نوجوان آسان می گردد. قصّه های رضوی گروه نوجوان که بر پایه آداب سلوک، منش اخلاقی و سیمای امام رضا (ع) و نیز پژواک فرهنگ رضوی نوشته شده اند، می توانند مهارت های اخلاقی- اجتماعی را که نوجوان در زندگی به آن احتیاج دارد، به صورت غیر محسوس به وی آموزش دهند. پژوهش پیش روی با هدف تبیین کارکرد مجموعه داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش ارزش های اخلاقی و مهارت های زندگی به نوجوانان با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است که پاسخی به چندی و چونی کارکرد داستان رضوی «ماه غریب من» در آموزش این ارزش ها و مهارت ها به نوجوانان است. یافته های پژوهش نشان می دهد، رخدادهای داستانی مجموعه داستان ماه غریب من برگرفته از سلوک و سیمای امام رضا (ع)، ایمان نوجوانان و نیز گرایش به سلوک و سیمای امام رضا (ع) را تقویّت کرده است و به آن ها رفتار اخلاقی و اجتماعی صحیح را در برخورد با رخدادهای اجتماعی، فکرورزی انتقادی و ارزش های همدلانه و احترام به دیگران آموزش می دهد.
در جست وجوی نشانه های «پیر ما» در غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
83 - 103
حوزههای تخصصی:
مضامین و تصاویر اشعار حافظ به همان میزان که برگرفته از سنت شعری پیش از خود است از شعر شاعران زمان خود نیز متأثر است. شناخت نظام حاکم بر تصویرهای شعر قرن هشتم به میزان زیادی در تحلیل مضامین حافظ راهگشای پژوهشگران است. داد و ستد شعری شاعران این دوره به حدی است که می توان با ردیابی مضامین و تصاویر مشترک شعری ایشان، مشخصه های اصلی شعر این قرن را استخراج کرد. در میان این اشتراکات لفظی و معنوی، غزلی هم زمینه در دیوان خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، ناصر بخارایی و حافظ شیرازی دیده می شود که با توجه به شباهت انکارناپذیر مطلع آن ها، می توان بحث های پژوهشگران را دربارۀ مدلول پیر ما در دیوان حافظ، سامان داد. در این تحقیق که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، برای معرفی دقیق تر چهرۀ پیر ما، ابتدا سابقۀ آن در غزلیات عطار کاویده شد و پس از استخراج مختصات پیر ما در غزل عطار و ترسیم چهرۀ او، این تصویر در شعر قرن هشتم با مقدمه ای بر گلشن راز شیخ محمود شبستری و با تمرکز بر غزلیات هم زمینۀ پیر ما بررسی شد. بررسی نشان داد که تطبیق چهرۀ پیر ما با شخصیت تاریخی «حسین بن منصور حلاج» ناشی از کم التفاتی به سنت شعری قرن هشتم و روابط بیناذهنی دخیل در خلق تصاویر شعری این دوره است. بر اساس اصل گفت وگوی متن ها با یکدیگر با شناخت و مطالعۀ دقیق دیوان شاعران هم عصر حافظ و نیز مفروض دانستن تأثیرپذیری و استفادۀ او از خلاقیت این شاعران علاوه بر این که بسیاری از ابهامات دربارۀ منابع مضامین حافظ برطرف می شود، می توان خلاقیت های حافظ را در سنجش با این شاعران نیز کشف کرد.
تحلیل ساختار حس آمیزی در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام دلالت در متن مغلوب، باز و قلمروی معنایی آن گشوده است. شاعر یا نویسنده، متأثر از بافت زبانی در این متون، به ادراکاتی تازه و کشف ارتباط هایی جدید دست می یابد که در پی انتقال از یک سطح به سطح دیگر، گاه اخلالی در سطوح انتزاع جدید رخ می دهد. ریزش، پاشیدگی معانی (از اصطلاحات ژاک دریدا)، چندبعدی شدن کلام و... مهم ترین خصلت های شاخص متن مغلوب هستند. غزلیات شمس نیز، از جملة این متون است. مولانا در بسیاری از اوقات، مغلوب حال خویش است؛ لذا شعر او گاه، خودبه خود دچار تناقض می شود و تنش میان اندیشه و صورت منحرف شده را فاش می کند. به دلیل شناوربودن پیوندها، تغییری که با دخالت سوژه در حدود مرزها و ساختارهای مرسوم، بر متن یا اُبژة در جایگاه متن ایجاد می شود، می تواند انحراف از سطوح پیشین و سنت شکنی از آن را در بر داشته باشد. انحرافی که در حس آمیزی ها نیز رخ می دهد، از یک سو وابسته به سطح پیشین است و از سوی دیگر، با ساخت یک سطح انتزاعی تازه، در پی کسب بیانی با هویتی نیمه مستقل است. در پژوهش پیش رو نحوۀ ساخت یابی حس آمیزی بررسی است. بر طبق پژوهشی که صورت گرفته است، مشاهده شد که از میان شیوه های مختلفی که منجر به پیوندهای جدید و انحراف در سطوح انتزاع می شود، کانونی شدن یک حس، استعاری شدن زبان، تأویل پذیر ساختن دلالت ها، عامیانه و گفتاری ساختن زبان، از جملة شیوه هایی هستند که در خلق حس آمیزی ها در غزلیات شمس، سهم بسیار چشمگیری داشته اند.
سیر آفاقی و برداشت های عرفانی مولوی از آن در فیه مافیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
39 - 54
حوزههای تخصصی:
اهل عرفان اساساً با دو دیدگاه به جهان می نگرند: یکی دیدگاه آفاقی است و دیگری، دیدگاه انفسی. عارف در دیدگاه آفاقی وجود مطلق خداوند را در آیینۀ هستی می بیند. او در سیر آفاقی خود نه تنها با چشم سَر به مشاهدۀ مناظر جهان ظاهر می نشیند، بلکه با چشم دل در پسِ پردۀ موجودات به مشاهدۀ حقیقت آفرینش می پردازد. از نگاه مولوی، تمامی کائنات و اجزای آن در حال تحوّل و حرکت پیوسته هستند. او در آثارش به مقولۀ سیر آفاقی و انفسی که در ادبیات عرفانی جایگاه مهمّی دارد، توجّه نشان داده و آن ها را در هم تنیده معرّفی کرده است. مولانا در فیه ما فیه سیر آفاق را مقدّمۀ سیر انفس دانسته و با مطرح کردن برداشت های عرفانی خود از سیر آفاقی و عناصر آن، سیر انفسی را که همان شناخت حقیقت است، متذکّر می شود. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و به شیوۀ توصیفی-تحلیلی، موضوع سیر آفاقی و تفسیر های مولوی از آن در فیه ما فیه بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در فیه ما فیه سیر آفاقی و اجزای آن، نقش مهمّی در تبیین آموزه های عرفانی مولانا دارد و بخش قابل توجّهی از مثال ها و تمثیل هایی که در این کتاب و در جهت ملموس کردن معانی عرفانی و شناخت راه حق مطرح شده، مربوط به سیر و سفر است.
شعر قطران تبریزی و لغت نامه دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شماری از ابیات قطران تبریزی، گوینده معروف قرن پنجم هجری، در لغت نامه دهخدا به عنوان شاهد آمده است. اهمّیت بعضی از این شواهد در آن است که آن واژه ها در شعر آن روزگار نمونه های فراوان ندارند. مؤلّفان لغت نامه ، غالباً در ذکر ابیات قطران، به منبع یا منابع کار خود اشاره ای نکرده اند؛ امّا بررسی های ما نشان می دهد که منبع اوّلیه آنان در ذکر این شواهد، بیشتر، فرهنگ های لغت کهن، دیوان چاپیِ شاعر، و احتمالاً بعضی نسخه های خطّی بوده است. سنجش و مقابله این ابیات با نسخه های خطّیِ شناخته شده از دیوان قطران ، ضبط های متفاوت و صورت های تازه ای از شعر او را به دست می دهد که، در بسیاری از موارد، سهوهای راه یافته به شواهد قطران در لغت نامه را تصحیح می کند. گفتنی است که گاه ضبط های متفاوتی از شعر قطران در لغت نامه نیز در تصحیح اشعار او کارگشا بوده است.
تعبیرهای عربی افتاده در شعر اخوان ثالث: تأملی در مفهوم تأثیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهدی اخوان ثالث در میان نسل اول شاعران نوسرای معاصر ایرانی بیش از همه با ادبیات عربی آشنا بوده است و این آشنایی به شکل های مختلف هم در نگاهش به شعر و ادبیات نمود یافته است و هم مستقیماً در شعر او، چه در انتخاب قالب و فضای شعری، چه در انتخاب واژگان و چه حتی در آفریدن واژگان و تعابیر بدیع در فارسی. در این مقاله، نمونه هایی از تأثیرپذیری اخوان از واژگان و تعابیر عربی در سطح واژگان و تعبیرات بررسی می شود اما هدف اصلی از این بررسی تأکید بر این نکته است که این تأثیرپذیری را نباید از نوع «تقلید» یا «ترجمه» و چیزی مذموم دانست بلکه اخوان، دانسته یا نادانسته، این واژگان و تعابیر عربی را همچون عنصر یا ماده خامی به کار برده است و همانند دیگر عناصر یا مواد خامِ شعرش آنها را در فارسی بازآفرینی کرده است و با این تأثیرپذیریِ «مثبت» بر غنای زبان شعر خود افزوده است.
دیدگاه محمدباقر میرزا خسروی به زنان در رمان "شمس و طغرا"(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه در ایران سرآغاز تحوّلات فرهنگی- اجتماعی گسترده ای بود. پیدایش نگاهی نو به "زن" به عنوان انسان و توجه به وجوه مختلف زندگی ایشان در آثار شاعران و نویسندگان از پیامدهای این تحوّلات بوده است. "محمّدباقر میرزا خسروی" نویسنده نخستین رمان تاریخی کشور که از مشروطه خواهان منطقه غرب نیز بود، در کتاب خود به نام "شمس و طغرا" به نقش آفرینی زنان پرداخت. او در رمانش ضمن بیان برخی از باورهای مردم عهد قاجار در مورد زنان، ایشان را به سه گروه اشراف، کنیزکان و زنان عامی و بیابان نشین تقسیم کرد و به بیان ویژگی های هر طبقه از این زنان پرداخت. از آنجا که محمّدباقر میرزا تحت تأثیر حوادث سیاسی و اجتماعی عصر مشروطه بوده، محتمل است که نگاه وی به زنان و حقوق انسانی آن ها، نگاهی متفاوت و متمایز از افراد عادی جامعه آن روزگار بوده است. یافته های این پژوهش توصیفی- تحلیلی حکایت از آن دارد که خسروی ارداتی خاص به طبقه اشراف داشته و تنها زنان این طبقه را شایسته تعلیم و تربیت و مصاحبت دانسته است. نکته درخور توجه اینکه تحولات مختلف فرهنگی و اجتماعی پس از مشروطه خواهی و معاشرت با روشنفکران کوچکترین تأثیری در اندیشه خسروی و تغییر نگرش او نسبت به زنان نداشته است.
پیامبر ایرانی در متون تاریخی و پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
229 - 257
حوزههای تخصصی:
زردشت پیامبر ایران باستان یکی از بزرگ ترین و پرآوازه ترین قهرمانان تاریخ است. در بخش هایی از اوستا و متون مذهبی فارسی میانه، اشاراتی به زردشت و روابطش با گُشتاسپ می شود . بر پایه این دسته متون زردشت پس از پشت سر گذاشتن برخی حوادث، به نزد گشتاسپ رفت و او را به دین خود فراخواند. شاه ایران پس از دیدن معجزات زردشت و با وساطت فرشتگان زردشتی، به مذهب جدید گرایید. گرایش گشتاسپ به دین زردشت تبعاتی نیز در پی داشت که مهم ترین آن نبرد او با ارجاسپ بود. روایات یاد شده با دخل و تصرّفاتی چند، در شاه نامه و برخی متون تاریخی نیز آمده است. نکته در خور توجّه این که مورّخان اسلامی دو دیدگاه متفاوت و متضاد نسبت به زردشت داشته اند. برخی از آن ها زردشت را پیامبر الهی و یا حکیم خوانده و پس از ذکر معجزاتی از او، درباره ارزش کتابش سخن گفته امّا برخی دیگر زردشت را نه تنها پیامبر ایران بلکه فردی از بنی اسراییل خوانده اند که پس از خیانت به یکی از پیامبران آن قوم، مذهب باطل خود را پدید آورد و با فریب دادن گشتاسپ، موجبات خونریزی های بسیاری را فراهم ساخت.در این مقاله نخست به بررسی روایات مربوط به سرگذشت زردشت با گشتاسپ در منابع یاد شده می پردازیم سپس به مهم ترین دلایل رویکرد منفی مورّخان به پیامبر ایرانی اشاره می کنیم.
استعمار أمریکا الجدید وعدائها للعرب فی روایه "شیکاغو" لعلاء الأسوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
29 - 51
حوزههای تخصصی:
لقد خضع الأدب منذ زمن بعید للدراسه والبحث کمظهر رمزی للسیاسات التی تحکم المجتمع. ستبیّن القراءه الأدبیه لدراسه الموقف من العنصر العربی والإسلامی فی أمریکا التی تدعی الدیمقراطیه والحریه والمساواه فی الحقوق للجمیع، الحقیقه الاجتماعیه والسیاسیه للعصر الحالی الذی یعرف بحقبه ما بعد الاستعمار وما بعد الحداثه. هذا المقال عباره عن قراءه اجتماعیه-سیاسیه لمکانه الهویات العربیه والإسلامیه فی روایه "شیکاغو" لعلاء الأسوانی بناءً على النظریه السیاسیه لشانتل موف، المفکّره السیاسیه والفیلسوفه الفرنسیه التی تقول إن فهم الجمیع مستحیل بسبب وجود ما یسمّى بالأیدیولوجیه المتفوقه. وما یحدث فی دیمقراطیه ما بعد الاستعمار، هو نوع من السیاسه الجدیده من أجل الحفاظ على الدیمقراطیه الحاکمه والسیطره على المعارضه. یعبّر التحلیل الاجتماعی والثقافی لروایه شیکاغو التی تصور حیاه المهاجرین فی المجتمع الأمریکی بعد هجمات 11 سبتمبر، عن نوع من الاستعمار الجدید بطریقه خفیه، حیث یعتبر العنصرین العربی والإسلامی أعداء محتملین للبلاد والشعب الأمریکی وعامل الإرهاب فی أذهان الجمهور وهذا یظهر الحقیقه المخفیه بأن المساواه فی المجتمع الأمریکی لیست أکثر من شعار دیمقراطی وسیاسه جدیده بطریقه استعماریه جدیده، من خلال إثاره الخوف والکراهیه تجاه الجالیه العربیه والمسلمین الآخرین، ومحاوله السیطره على "العناصر ومعتقدات الآخرین".
تمظهرات صوره الشخصیات الإیرانیه فی مِرآه البحتری الشعریه؛ آل سهل نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
53 - 76
حوزههای تخصصی:
تشهد الکتب التاریخیه أنّ "آل سهل" أسره عریقه من الأسر الإیرانیه التی لعبت دوراً بارزاً فی الحکم العباسی الأول بعد "آل برمک". فینتمی نسبهم إلی الملوک الساسانیین، ومکانه آل سهل فی الحکم العباسی مکانه مرموقه فی السیاسه، إذ برزت سیادتهم ولباقتهم وحسن تدبیرهم فی حلّ البلاد الإسلامیه وعقدها. فأشهر شخصیات هذه الأسره هو الفضل بن سهل المشهور بذی الرئاستین وأخوه الحسن بن سهل، وإبراهیم بن الحسن حاجب المتوکل، فتعرّف البحتری علی آل سهل واتجه إلیهم بشعره وبعاطفته، إذ إنّه مدحهم حبّاً لهم إلی جانب التمتع بصلاتهم المادّیه الغزیره، فلا یکتفی البحتری بمدح هؤلاء فحسب، بل أدمج مدائحهم بأسماء الملوک الساسانیین، إذ انعکس شغف الشاعر العربی بالحضاره والثقافه الفارسیتین. رغب البحتری فی مدح هذه الأسره الإیرانیه وقام بتمجیدها وتکریمها واعترف بسیادتها وفضلهما رغم أصوله العربیه ونزعته القومیه. فیحاول هذا البحث الذی ینهج المنهج المقارن أن یستخرج تمظهرات صوره آل سهل المنعکسه فی قصائد البحتری. ویمکننا أن نستنتج أنّ الشاعر العربی قد صوّر الحضاره والثقافه الفارسیتین من خلال مدح آل سهل خیر صوره یدلّ علی معرفه الشاعر بها معرفه دقیقه مع إبراز حبّه لآل سهل والحضاره التی ینتمون إلیها. وعَکَس هذا الشاعر "الأنا العربی"، الصفات الإنسانیه الراقیه فی "الآخر الإیرانی" أی الفُرس بکل وضوح.
بررسی و تحلیل زیبایی شناسی هنجارگریزی و ترک ادب شرعی در تلمیحات دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلمیح نشان دهنده پشتوانه فرهنگی شاعر و روشی برای ارائه تصویر شاعرانه و تفسیر معانی است. هرچند از این صنعت بدیعی در سنت شعر فارسی با عنوان «سرقت ادبی» و امثال آن نام برده شده است، لیکن در نگاه ناقدان عصر حاضر به عنوان ابزاری بینامتنی تلقی می شود. تلمیح ارجاع مخاطب به بیرون از متن اصلی و بازگشت دوباره است به متن؛ هراندازه این فرآیند پیچیده و نیازمند مطالعه باشد، تفسیر متن و تولید معنا نیز دشوار خواهد بود. در پژوهش حاضر که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، بخش مهمی از تلمیحات خاقانی که نوعی هنجارگریزی و ترک ادب شرعی در آن ها وجود دارد، بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که خاقانی در همه انواع تلمیحات از جمله اسطوره ها، قصص پیامبران، باورهای عامیانه و تلمیحات مذهبی و دینی (اسلامی و مسیحی و ...) دخل و تصرفی هنرمندانه ایجاد کرده است تا جایی که تلمیحات او مطابق با واقعیات تاریخی و اسطوره ای نبوده است. این تلمیحات به صورت کاملاً آگاهانه بوده و دلیل ب ی اطلاعی شاعر نیست. تنها یک یا چند مورد معدود از تلمیحات نادر در اشعار او وجود دارد که احتمالاً به دلیل تخلیط حوادث در ذهن خاقانی بوده است. موضوع دیگری که در تلمیحات خاقانی بررسی شده است «ترک ادب شرعی» است. خاقانی به دلیل اغراق در توصیفات مربوط به ممدوحان آ ن ها را گاه در جایگاه خداوندی می بیند و بارگاه آن ها را در مقابل کعبه قرار می دهد. در مواردی نیز جایگاه آن ها را همسان و هم تراز ائمه و پیامبران معرفی می کند.
برابر نهادهای قرآنی و ساختار دستوری آنها در تفسیر کشف الاسرار و عُدّه الابرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تفسیرهای مهمّ فارسی در قرن ششم هجری ، تفسیر «کشف الاسرار و عُدّه الابرار» رشیدالدّین ابوالفضل میبدی است . وی از شاگردان خواجه عبدالله انصاری است و در تفسیر خود ، تحت تأثیر آموزه های او قرار گرفته است . این تفسیر در سه نوبت «النّوبه الاُولی» ، «النّوبه الثّانیه» و «النّوبه الثّالثه» مورد تفسیر واقع شده است . در نوبت اوّل ، معنی تحت الّلفظی آیه می آید که در این قسمت لغات و ترکیبات جالب توجّه فارسی در برابر نهاد کلمات عربی آمده است . در نوبت دوم ، شأن نزول آیه ، ناسخ و منسوخ بودن و تفسیر شرعی آن . و در نوبت سوم، تأویلات عارفانه بیان شده است . نگارنده در این رساله ، کوشیده است تا به بررسی برابرنهادهای قرآنی ، تعبیرات و ترکیبات حالب توجه در زبان هِرَوی بپردازد و ویژگی های دستوری از نوع افعال ، اسامی ، قیود ، ضمایر و حروف بیان شود . و ابهاماتی که در تحقیقات قبلی آشکار شده ، برطرف نماید و هدف از آن بیان کردن تازگی ها و کاربردهای ناب زبان فارسی در عصر خواجه عبدالله انصاری است که متروک و فراموش شده و استعداد اِحیا دارند ، بیان شوند . ناگفته نماند که نگارنده در تحقیق و پژوهش خود ، ناز شیوه توصیفی_تحلیلی بهره برده است.
توصیف و تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر زبان شناسی
حوزههای تخصصی:
با گسترش ویروس کرونا در تمام نقاط کشور و اجتناب از تجمع افراد در مکان های شلوغ، مدارس به عنوان اولین مکان ها پیشگام این امر شدند که از تجمع افراد جلوگیری کنند. آموزش از راه دور در فضای مجازی توسط معلمان و با هماهنگی مدارس، دانش آموزان را از حضور فیزیکی در مدارس بی نیاز کرد. وزارت آموزش و پرورش نوعی سیستم آموزشی را برای دانش آموزان طراحی کرد. این سیستم «شاد» نام دارد که مخفف «شبکه آموزشی دانش آموز» است و یک نرم افزار کاربردی می باشد. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع پژوهش های توصیفی است که به روش کیفی به تحلیل داده ها می پردازد و ضمن آسیب شناسی آن، راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه ارائه می دهد. هدف از این پژوهش، تحلیل شبکه آموزشی شاد از منظر اصول زبان شناختی و ارائه راهکارهای مناسب برای ارتقاء کیفیت آموزشی این شبکه است. در این پژوهش تعداد 100 جمله از سه مقطع ابتدایی، دوره اول و دوره دوم متوسطه براساس چارچوب نظری الگوهای غیرمعیار زبانی ذوالفقاری (1385) در سه حوزه فنی، زبانی و بلاغی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که بیشترین الگوهای غیرمعیار در حوزه فنی مربوط به املای نادرست به میزان (30%)، در حوزه زبانی مربوط به اسم به صورت استفاده بسیار زیاد از واژه های قرضی به میزان (20 %) و مربوط به فعل در شکل ناهماهنگی نهاد و فعل به میزان (15%) و در حوزه بلاغی مربوط به جابه جایی ارکان جمله به مقدار (19%) است. این نتایج نشان می دهد که خطاها به دلیل بی اطلاعی دانش آموزان نسبت به زبان فارسی و نقص سخت افزاری یا لغزش و خطای دست یا انگشت رخ می دهد.
واکاوی فنون بلاغت ادبیات فارسی از منظر آموزش به غیرفارسی زبانان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
143 - 169
حوزههای تخصصی:
ادبیات با شکستن قواعد معمول در قالب فنون بلاغی، شکلی هنری به زبان می بخشد و از گونه معیار فاصله می گیرد؛ همین موضوع می تواند یادگیری گونه ادبی را برای غیرفارسی زبانان دشوار سازد. هدف این پژوهش آن است که ابتدا «عوامل پیدایی زبان ادبی» را شرح داده و سپس از طریق انطباق این عوامل با نتیجه تحقیقات حوزه آموزش زبان، «کارکردهای فنون بلاغی در فارسی آموزی» و «آرایه های ادبی مناسب برای فارسی آموزی» را نشان دهد تا در تألیفات آزفا کمتر با حذف یا ساده سازی آثار ادبی روبه رو شویم. نویسندگان پس از ذکر عوامل پیدایش زبان ادبی از منظر شفیعی کدکنی و صفوی، نشان می دهند که چگونه برخی از فنون بلاغت از طریق هماهنگی با اصول زبان آموزی به دلیل منشأ مشترک ذهنی و خلق شگفتی از راه تخیّل، می توانند برای فارس آموزی مفید باشند. آرایه هایی که می توانند در بحث آزفا کارکرد آموزشی داشته باشند عبارتند از: ۱- لفظی یا موسیقایی (توازن های آوایی: وزن، تکرار واج و هجا)، واژگانی (ردیف و تشابه الاطراف) و نحوی. ۲- معنایی یا زبان شناسیک (تشبیه، استعاره و مجاز، کنایه، تناسب، تلمیح و اغراق). نتیجه این پژوهش با تأکید بر ضرورت شناخت دقیق و صحیح زبان ادبی، مشخص می کند که ادبیات علی رغم زبان هنری و تفاوت با گونه زبانی معیار، می تواند به عنوان منبعی جانبی در کنار آموزش زبان در تألیفات آزفا مورد استفاده قرار بگیرد؛ زیرا آرایه های ادبی ذکر شده نه تنها زبان آموزی را مختل نمی کنند، بلکه همسو با اهداف آن هستند و می توانند به فراگیری زبان یاری برسانند.
رده بندی فرمالیستی داستان های ضدجنگ در ادبیات کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۱۴۵-۹۳
حوزههای تخصصی:
ادبیات ضدّجنگ زیرمجموعه ای از ادبیات صلح است. صلح به دو صورت سلبی و ایجابی بازنمایی می شود. صلح ایجابی، بر پایه مفهوم جهان وطن گراییِ اخلاقی تعریف می شود و صلح سلبی، در تضاد با مفهوم جنگ. بر همین اساس، داستان های جهان وطن گرا، آرمان شهر را بازنمایی می کنند و داستان های ضدّجنگ، ویران شهر را. داده های این پژوهش کتاب های تصویری ضدّجنگ گروه سنی «ب» و «ج» است. مقاله پیش ِرو با روش تحلیلی توصیفی و براساس رهیافتی صورت گرا، در پی پاسخ به چگونگی تمهیدات مشترک (الگوهای صوری مشترک) در داستان های ضدّجنگ کودک است. نتیجه پژوهش نشان می دهد، بسته به این که عنصر غالبِ داستان مبتنی بر کدام بخش از فرایند سه گانه «آغاز، میان و پایان جنگ» باشد، داستان های ضدّجنگ به سه دسته تقسیم می شوند: آغاز محور، میان محور، پایان محور. هر یک از این سه دسته براساس تمهیداتی که به کار می گیرند، به زیرمجموعه هایی دیگر تقسیم می شوند. استقبال از ژانر نوظهور ادبیات ضدّجنگ و خلأ پژوهش های داخلی و خارجیِ بسنده درباره ادبیات صلح کودک، ضرورت پژوهش را مسجل می نماید. مقاله حاضر برای نخستین بار ادبیات جنگ ستیز کودک را با رهیافتی صورتگرا رده بندی می کند و در این زمینه نگارنده تاکنون، چه در پژوهش های داخلی و چه خارجی، دسته بندی مشابهی را رؤیت نکرده است.
نقد تخیلی غزلیات سنایی غزنوی از منظر ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در آثار ادبی و هنری، تخیل نقشی اساسی دارد. وجود تعریف های گوناگون از این اصطلاح، هریک سبب تبیین جنبه های متفاوتی از آثار می شود. یکی از دلایل توجه به تخیل و ساختارهای تخیلی، تبیین اندیشه و احساس شاعران و نویسندگان است. درواقع تخیل مکانیزمی دفاعی است تا شاعر و نویسنده بتواند بر التهاب ها و تشویش های درونی خود فائق آید. روش: وجود پررنگ نمادهای دارای ارزش گذاری مثبت، امکان بررسی غزلیات سنایی را طبق نظریه ژیلبر دوران با شیوه ای توصیفی تحلیلی میسر می کند. یافته ها و نتایج: فراوانی نمادهای مربوط به این منظومه بر توانایی شاعر در غلبه بر نگرانی ها وآشوب های درونی صحّه می گذارد. در غزلیات سنایی تلطیف نمادهای ناخوشایند،کاربرد نمادهای خوشایند و رغبت شاعر برای بهره گیری از نمادهای ایمنی بخش برای ارائه تصویر مطلوب از معشوق و بیان ویژگی های روانی شاعر شکل می گیرند. درون گرایی، خودشناسی، مثبت انگاری، سازگاری با ناملایمات در سایه توجه شاعر به نمادهای درون بودگی آشکار می شود. نمادهای مادرمثالیِ «خاک کوی معشوق» و «ظرف و مظروف ها» بیانگر خاکساری، میل به سکون و آرامش عاشق و بزرگداشت معشوق اند.کاربرد نمادهای پیشرفت، ریتم دار و آغاز دوباره، وصال و امید وصال را برای شاعر ممکن می کند. برهم زدن نظم طبیعی چرخه ها، توصیفات پرشور از آینده وگذشته به همراه توصیفات پارادوکسیکال از دیگر شیوه های زمان گریزی شاعر است تا جاودانگی، تکامل یافتگی معشوق و ثبات قدم عاشق را هویدا کند. افرادی مانند سنایی که متمایل به استفاده از نمادهای منظومه شبانه به ویژه نمادهای آرمیدنِ خاک و آب هستند، معمولاً انسان هایی مثبت اندیش، صلح جو، معتدل، سازگار و تاحدی اندوهناک اند که مسائل را با حرکتی مسالمت آمیز حل می کنند. در هریک از آثار، بسته به میزان تمایل و بسامد نمادهای این نظریه می توان به جنبه های جدیدی از تخیل، ویژگی های روانی و فکری شاعر یا نویسنده دست یافت.
شاهنامه نویسی و شاهنامه سرایی در ایران باختری (سده چهارم و پنجم هجری)
حوزههای تخصصی:
ادبیات حماسی ایران در گذر از دوران پارتی و ساسانی به ایران پس از اسلام به دو شاخه خاوری و باختری تقسیم می شود. از آثار حماسی ایران باختری در سده های نخستین اسلامی اطلاعی در دست نیست اما شهمردان بن ابی الخیر در کتاب نزهت نامه علائی سه اثر حماسی سرودنامه پهلوی، شاهنامه پیروزان و گردنامه رستم لارجانی را معرفی می کند که در آغاز سده پنجم هجری در غرب ایران به وجود آمده اند. پیروزان اثر خود را از زبان پهلوی به فارسی دری ترجمه کرده و دو دوره پادشاهی پیشدادیان و کیانیان را همراه با داستانهای بسیاری از رستم و فرامرز آورده است. از نظر ساختارشناسی نیز شاهنامه پیروزان ساختاری همانند ساختار روایتهای اوستایی و متون پهلوی دارد که در شاهنامه ابوالمؤیدی نیز بازتاب یافته است. گردنامه رستم لارجانی نیز احتمالاً صورت منظوم شاهنامه پیروزان به همراه تاریخ محلی ایران باختری تا زمان شاعر و به زبان گورانی بوده است که می تواند سرچشمه روایتهای حماسی به جای مانده به زبان گورانی در غرب ایران باشد.