مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شاه نامه
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
251 - 274
حوزه های تخصصی:
داستان فصل مشترک میان ادبیات و بسیاری از هنرهاست. هنرهایی چون تئاتر، سینما و حتی نقاشی و موسیقی؛ اما داستان برای تبدیل شدن به فیلم نامه باید دارای ویژگی هایی باشد که ابتدایی ترین آن تصویری بودن داستان ادبی مورد نظر است؛ زیرا تصویر برآمده از وصف شاعر یا نویسنده جان دار ترین عنصری است که بیننده را به درک موقعیت مکانی و زمانی می رساند. از این رو در مقاله حاضر با گزینش روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است ب ا تم رکز بر عناصر «تصویر» و «داستان» که از مهم ترین عوامل ساختاری در شکل گیریِ فیلم نامه است، از آمادگی و قابلیت داستان های شاهنامه در برگردان به قالب فیلم نامه داستانی سخن گفته شود. بدین منظور با تعریف کلیاتی چون تصویر (اعم از حماسی و سینمایی)، داستان و فیلم نامه بحث را آغاز کرده و در ادامه با طبقه بندی و شرح ساختار داستانی فیلم نامه که بیش تر مبتنی بر عناصر تصویری و داستانی چون صحنه، شخصیت، پی رنگ، مضمون، و گفت و گو است، بحث را پی گرفته و در این میان با نشان دادن نمونه هایی از داستان رستم و اسفندیار شاهنامه و تطبیق ساختار داستانیِ آن با ساختار فیلم نامه و آوردن نمونه هایی از تصویرسازی در این داستان، پژوهش به سرانجام می رسد. نتیجه حاصل از پژوهش نشان می دهد شاهنامه فردوسی و به طور اخص داستان رستم و اسفندیار به دلیل توصیفات فردوسی که بر مبنای ویژگی های حماسه سروده شده است توانایی هم راهی با رسانه سینما را دارد. ازاین رو شاهنامه برای تبدیل به فیلم نامه سینمایی ممکن است از منظر تصویر، صحنه پردازی و شخصیت پردازی مورد بررسی قرار بگیرد.
تأملی در نقش تعلیمی داستان های شاه نامه
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
121 - 136
حوزه های تخصصی:
با وجود این که شاه نامه فردوسی سراسر رزم و بزم و جوشش است، اما اشارات تعلیمی فراوانی، پیرامون عبرت گرفتن از دنیا در آن وجود دارد. این شاه کار سترگ، در قالب توصیف زندگانی شهریاران و پهلوانان، زیباترین و آموزنده ترین وصف ها را درباره مرگ و زندگانی بیان نموده است. این کتاب، از سر تا به بُن، نفس گرم حکیمی را با خود دارد که با هنرمندی تمام، خردورزی ایرانیان را با باورهای اسلامی پیوند زده، ترکیبی متوازن از اندیشه های انسانی در امر تعلیم و تربیت خلق نموده است. در جای جای این اثر جاودان، شکوفایی و سپس پرپر شدن زندگی پادشاهان با دیده عبرت نگریسته شده است. حکیم توس، در لابلای شرح حال آنها، خوشی ها را با نا کامی ها در هم آمیخته است و از آنجا که نگرش او ملهم از بینش دینی است، مرگ برای او به منزله نردبان انتقال از جهان فانی به سرای باقی است. علاوه بر این، نگاه او به دنیا، به منزله دار مکافات، از ویژگی های بارز اندیشه حاکم بر شاه نامه است و غالب قهرمانان او، در همین دنیا به سزای کردار خویش می رسند.
بازتاب نقش تمثیلی موجودات فراطبیعی در اسطوره و شاه نامه
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
105 - 117
حوزه های تخصصی:
اسطوره، تعریف دقیق، جامع و مانعی ندارد. صاحب نظران تعریف های متفاوتی از آن ارایه کرده اند، اما چون در گذشته کتابت و نوشتار وجود نداشته، به طریق نقل، سینه به سینه از پدران به فرزندان منتقل شده است. اسطوره جلوه ای نمادین و تمثیلی از ارزش ها و باورهای یک فرهنگ است و ریشه در اندیشه ی ماورایی دارد که اعمال و ارزش های پهلوانی یک قوم را برای تبیین جهان بازگو می کند. از دیرباز تاکنون اسطوره ها در ذهن و زبان مردم یک سرزمین جای گاهی ویژه داشته و مردم بر این باور بوده اند که داشتن اساطیر، سند بزرگی و برتری آنان بر همسایگان و رقیبان بوده است. در حکایت های شاه نامه و اساطیر، ظهور نقش تمثیلی و نمادین بسیاری از موجودات صاحب شعور و اراده محرز است. این موجودات از نظر خلقت با انسان یکسان هستند. اما آن چه آن ها را متمایز می کند نمودشان است. در اساطیر پیش به ویژه شاه نامه: رخش، سمیرغ، اژدها و ... نمود شخصیتی دارند؛ یعنی پهلوانان با آنان سخن می گویند. آن ها گاه راه را به پهلوان نشان می دهند و زمانی آنان را از رفتن به راهی باز می دارند. فردوسی با پندار آرایه ی تشخیص و تمثیل، زیباترین صور خیال را در شاه نامه به تصویر کشیده است.
پیامبر ایرانی در متون تاریخی و پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
229 - 257
حوزه های تخصصی:
زردشت پیامبر ایران باستان یکی از بزرگ ترین و پرآوازه ترین قهرمانان تاریخ است. در بخش هایی از اوستا و متون مذهبی فارسی میانه، اشاراتی به زردشت و روابطش با گُشتاسپ می شود . بر پایه این دسته متون زردشت پس از پشت سر گذاشتن برخی حوادث، به نزد گشتاسپ رفت و او را به دین خود فراخواند. شاه ایران پس از دیدن معجزات زردشت و با وساطت فرشتگان زردشتی، به مذهب جدید گرایید. گرایش گشتاسپ به دین زردشت تبعاتی نیز در پی داشت که مهم ترین آن نبرد او با ارجاسپ بود. روایات یاد شده با دخل و تصرّفاتی چند، در شاه نامه و برخی متون تاریخی نیز آمده است. نکته در خور توجّه این که مورّخان اسلامی دو دیدگاه متفاوت و متضاد نسبت به زردشت داشته اند. برخی از آن ها زردشت را پیامبر الهی و یا حکیم خوانده و پس از ذکر معجزاتی از او، درباره ارزش کتابش سخن گفته امّا برخی دیگر زردشت را نه تنها پیامبر ایران بلکه فردی از بنی اسراییل خوانده اند که پس از خیانت به یکی از پیامبران آن قوم، مذهب باطل خود را پدید آورد و با فریب دادن گشتاسپ، موجبات خونریزی های بسیاری را فراهم ساخت.در این مقاله نخست به بررسی روایات مربوط به سرگذشت زردشت با گشتاسپ در منابع یاد شده می پردازیم سپس به مهم ترین دلایل رویکرد منفی مورّخان به پیامبر ایرانی اشاره می کنیم.
بررسی و چهره شناسی امشاسپندان با روی کرد به گاهان زرتشت و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
207 - 249
در نظام باورشناختی مزدیسنان مقوله امشاسپندان نقش و ارج معنوی در ساختار جامعه انسانی دارد. هر انسانی با پیروی از پیام های روحانی امشاسپندان می تواند به جایگاه خوش بختی جاویدان، در جهان خاکی و مینَوی دسترسی پیدا کند. این مقاله با هدف بررسی و چهره شناسی امشاسپندان و صفت هایشان در گاهان و شاهنامه فردوسی به نگارش درآمده است. از این رو کوشش شده است تا با ژرف کاوی در ساختار واژه ها و با شیوه توصیفی، تحلیلی، اسنادی و ارزیابی کمّی، ساختار و شناسنامه مینوی امشاسپندان با نگرش به گاهان اشو زرتشت و تأثیر آن در شاهنامه فردوسی واکاوی و چهره شناسی بشود. لفظ و عنوان کلّی «امشاسپند» در گاهان دیده نمی شود و چینش و سامان ویژه ای ندارد؛ ولی نام هایشان و صفاتشان در جای جای آن گسترده و مشهود است. در گاهان برای شناسایی اهورا-مزدا به شش نام و صفت اوستایی او: «اشه: aša»، «وُهومَنه: vohu-manah»، «خشثرَه: «xšθara»، «آرمئیتی: ārmiti»، «هئوروتات: haur-vatāt» و «اَمِرتات: amərətāt» بر می خوریم. نیز در شاهنامه از نظام امشاسپندی با چینش منظّم، در قالب پنج بیت با نام های پارسی: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سفندارمذ، خرداد و مرداد یاد شده-است. در فلسفه گاهان «امشاسپندان» جلوه های فروغ مند اهورا مزدا، راه خداشناسی و دست یابی به آرامش زمینی و مینوی است. این میراث فکری زرتشت و مفاهیم معنوی و مینوی امشاسپندان در شاهنامه، در تار و پود داستان ها و بافت حماسی آن کارکرد بنیادین برای پرورش و سازندگی انسان دارد.
تحلیل فلسفی و تطبیقی گفتمان قدرت در تراژدی های یونانِ باستان و داستان های حماسیِ شاهنامه فردوسی با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
7 - 21
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در نمایشنامه های کلاسیک یونانی و شاه نامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو حوزه مذکور بپردازد. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی خواهد بود. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتاب خانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان حاصل خواهند آمد. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو جهان فکری، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. به عنوان نمونه اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که درمقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.