فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۲۱ تا ۲٬۲۴۰ مورد از کل ۵۲٬۹۰۷ مورد.
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۸
147 - 182
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، ایدئولوژی را در سطوح سه گانه زبانی (واژگانی، نحوی، بلاغی) در شعر سیمین بهبهانی شاعر ایرانی (1306-1393 ﻫ.ش.) و گلرخسار صفی آوا شاعر تاجیکستانی (تولد 1326 ﻫ.ش.)، بررسی و مقایسه می کند. شعر هر دو، با ایدئولوژی های حاکم بر فضای روشنفکری زمانه همراه است؛ در شعر بهبهانی، ایدئولوژی فمینیستی آشکارتر است و با واژگان امروزی، زبانی زنانه و نگاهی تازه، تشخص یافته است. اما صفی آوا، احساسات زنانه را چندان آشکارا بیان نمی کند؛ مضامین زنانه در شعر او راه یافته اند، اما این، وجه غالب نیست؛ شعر او بیشتر، با ناسیونالیسم نشان دار شده است. بازتاب ایدئولوژی در لایه های زبانی هر دو هست؛ اما صراحت صفی آوا بیشتر و ایدئولوژی در لایه واژگانی شعر او پررنگ تر است. در شعر بهبهانی ایدئولوژی عمدتاً، در لایه های نحوی و بلاغی است و به شعر او فردیتی هنری بخشیده است. از این منظر شعر صفی آوا کلیشه وار، مانده است.
کارکرد زبان استعاری در جُنگ تعزیه فاخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوحه و تعزیه برای امام حسین(ع)در دوره قاجار به رشد قابل ملاحظه ای رسید و چون مخاطب این شعر، عموم مردم بود، کوشید تا ساده ترین و اثرگذارترین قالب ها و اوزان را داشته باشد، و چون اندیشه دینیِ گوینده و شنونده را دربرمی گرفت به نظم و صراحت روی آورد. نکته در اینجاست که شکل ادبی زبان نیز، متاثر از اندیشه و بی تکلف و تعقید، به کاربردهای بیانیی از تشبیه و استعاره و...روی آورد که بتواند محمل بینش و نگرش نویسنده و مخاطبانش باشد. در این تحقیق توصیفی – تحلیلی، روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای، روش تحلیل داده ها، کیفی، و روش استدلال استقرایی است و به بررسی استعاره های دیوان ملاعلی فاخر پرداخته و کوشیده است به دریافتی از تفکر دینی شاعر و گرایش مردم و تناسب بین آن ها، دست یابد. یافته ها نشان می دهند که نوحه ها و مرثیه های ملاعلی با محوریت مظلومیت سرایی، دربردارنده گفتمان عاشورایی، مذهبی و دینی و با زبانی ساده و کم تصویر، پربار از عاطفه حزن هستند. گرایش قلبی شاعر به تفکر شیعی، نوحه های او را به جایگاه بیان ایمانش به امامت امیرالمومنین بدل کرده است. شاعر از میان استعاره ها، استعاره مصرحه را برگزیده و اغلب برای بیان مقامات معنوی و دنیوی، مهر به حضرت فاطمه و پهلوانی امام علی(ع) به کار بسته است. غلبه در کاربرد آن ها با ترکیب های وصفی و اضافیی (پَهلوِ عرصه شجاعت- عالم همه اسرار، محرم راز نهان) است که به مبالغه و گاهی به اغراق نیز می انجامد. پنج استعاره به حضرت نبوی ( اشرف خلق دو جهان، رسول دو سرا) و کمترین تعداد به حضرت زینب اختصاص یافته است
پیوند تشیّع با وجوه حیات سیاسی و حِکمی سدهٔ یازدهم هجری در اندیشهٔ زلالی خوانساری
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵
11 - 52
حوزههای تخصصی:
ادیبان پارسی گوی عصر صفوی با توجّه به شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوره به ویژه یکپارچگی ایران زمین در بستر رسمیت و فراگیری مذهب امامیهٔ اثنی عشری و سلطنت دودمان سیادت تبار صفوی از حیث نمود هویّت ایرانیان، سهم بزرگی از بازتاب هویّت ایرانی در تاریخ این سرزمین را به خود اختصاص داده اند. در این میان، زلالی خوانساری، از شاعران برجستهٔ اواخر سدهٔ دهم و اوایل سدهٔ یازدهم هجری در روزگار شاه عباس صفوی (996-1038ق)، در کلّیات خود به طرز وسیعی به وجوه حیات سیاسی و حکمی سدهٔ یازدهم هجری پرداخته است. تحقیق حاضر بر آن است تا از منظر تاریخی و به روش توصیفی-تحلیلی با اتّکا بر منابع تاریخی و ادبی عصر صفوی به خصوص کلّیات زلالی خوانساری به این پرسش، پاسخ دهد که جایگاه وی در بیان پیوند تشیّع با وجوه حیات سیاسی و حکمی سدهٔ یازدهم هجری چگونه است؟ دستاوردهای مطالعه و پژوهش حاضر، بیانگر آن است که زلالی خوانساری به عنوان ادیب و شاعر چیره دستی که در طرز شاعری و استفادهٔ مطلوب از اسالیب و صنایع ادبی مورد توجّه شاعران و ناقدان ادبی عهد صفوی واقع شده، به روشنی از عناصر گوناگون دخیل در هویّت سرزمینی، قومی، فکری و مذهبی ایرانیان بهره برده و در اجزاء و قطعات مختلف کلّیات منظوم خود به کار بسته است. و از این حیث، ضمن آنکه تأثیر عمیق خویش از هویّت ایران یکپارچهٔ شیعی عصر صفوی را نشان داده است، با توانمندی تحسین برانگیز خویش در استفاده از ابزار ادبی و شاعری، جهت نمایاندن ابعاد گوناگون هویّت مزبور، توفیق بسیار یافته است.
ضرورت بازنگری در تصحیح روایت قهوه خانه ایِ حمزه نامه موسوم به «افسانه قهوه خانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محبوب ترین قصه های بلند عامیانه فارسی، قصه امیرحمزه است که طی قرون متمادی، تحریرهای گوناگونی از آن به زبان های عربی، فارسی، هندی، اردو، ترکی و کردی صورت پذیرفته است. از این قصّه، تحریرها و نسخ متعددی به زبان فارسی در دست است که بعضاً ناقصند و سرانجامِ قصه، نامشخص. ظاهراً یکی از متأخّرترینِ این نسخ، نسخه ای است که توسط کاتبی کم سواد امّا خوش ذوق به نام مشهدی باقر بازاری در شعبان 1239 ق کتابت شده و اخیراً به همّت معصومه طالبی، تصحیح و با عنوان «افسانه قهوه خانه» به چاپ رسیده است. با وجود تلاش های مصحح، ایراداتی چند، بر تصحیح این کتاب وارد است که نگارنده در این مقاله، ضرورتِ بازنگری در آن را یادآور می شود. از آنجا که نسخه موردِ استفاده مصحح، نسخه ای یگانه بوده است، از این روی، به علت نبودِ نسخه ای دیگر از اثر، نگارنده این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مواردی چون: ویژگی های سبک شناسانه، منابع نقالی، منابعِ همعصر با نسخه مورد نظر، دیوان های اشعاری که کاتب در اثرِ خود از آن ها استفاده کرده است و حتی اشاراتی که در خودِ کتاب به برخی مسائل شده است، پیشنهادهایی را برای بازنگری در بخش هایی از تصحیح و تعلیق افسانه قهوه خانه ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش، علاوه بر نمایاندنِ ضبط درست برخی واژگان، جملات و ابیات، شامل ضرورت و لزومِ افزودن سرنویس در متن، حذف اغلاط فراوان املایی که در پانویس آمده است، عدم تغییر بعضی واژگانِ نسخه اساس، معنی کردن واژگان دشوار و غریب و اضافه کردن فهرست نمایه ها در انتهای کتاب نیز می شود .
نشانه های دوستی حق در متون منثور عرفانی با تأکید بر کتاب شرح التعرف لمذهب التّصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
203 - 236
حوزههای تخصصی:
مبحث دوستی حضرت حق یکی از مهم ترین و زیباترین مباحث عرفان اسلامی است.به اعتقاد عرفا اساس عرفان بر پایه دوستی خداوند است و شرح التعرف یکی از امهات متون عرفانی، مشحون از مفاهیم مربوط به دوستی حضرت حق است. مستملی بخاری، صاحب این کتاب، هر عملی را با ترازوی محبت می سنجد و آگاهی از لوازم محبت را برای سالک طریق لازم می داند.دراین پژوهش، نظر مستملی درمورد پیش نیاز ها، لوازم و نشانه های دوستی خداوند مورد بررسی و استنتاج قرار خواهد گرفت. یافته های پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نشان داد از نظر مستملی دم زدن از محبت الهی چندان ساده نیست و رسیدن به این مقام به مقدمات و تمهید لوازمی نیاز دارد برخی از این ابزار و تمهیدات عبارتند از: خودشناسی و دانستن علت آفرینش انسان، چگونه اشرف مخلوقات بودن و مسجود فرشتگان شدن او، تلاش برای شناخت خداوند، رفع موانع خصوصاً مخالفت با نفس، صفای قلب یافتن و خالی شدن از غیر حضرت دوست، حیا داشتن در حضور حق و تلاش برای شناخت او. مستملی در ادامه معتقد است با چنین نشانه هایی می توان به شناخت دوستان حقیقی خداوند نایل گردید.دوستانی که دارای شاخص هایی همچون ذکر و طاعت و عبادت مستمر خداوند، توکل و اعتماد به حکمت او، بی مرادی، نرنجیدن از بلا و امتحان الهی، رضا دادن به قضای الهی، ایثار جان و مال و فرزند و آبرو درراه او، خوف از هیبت و حضور خداوند، رجا به کرم حضرت دوست، تضرع و زاری و اظهار عجز و نیاز شبانه در پیشگاه او هستند.
منظومه غنایی ازهر ومزهر نزاری قهستانی در گذر تعالیم اخلاقی و قرآنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین بن محمد نزاری قهستانی از شاعران و منظومه سرایان قرن هشتم به شمار می رود پژوهش حاضر به معرفی کوتاهی اززندگی و آثار او پرداخته است ، سپس منظومه غنایی ازهر و مزهر را معرفی می کند ودر پی رسیدن به نکات اخلاقی و قرآنی نهفته در این منظومه عاشقانه است .با بازکاوی در این منظومه به شواهد شعری بر اساس مفاهیم قرآنی و اخلاقی می رسد و با استخراج ابیات به موضوع بندی آن پرداخته است وبه صورت نمودار بسامد هرکدام ازمفاهیم اخلاقی تعلیمی ،قرآنی را مشخص کرده است وی در این منظومه به مفاهیمی همچون بی اعتباری دنیا ،دوری از غرور وبخشش ،صبر و کوشش ودوری از بیداد، راز داری و...بر می خورد .. بیشتر آموزهای اخلاقی -تعلیمی وی جنبه دینی، اعتقادی داشته وجزو اخلاق بندگی به شمار می آیند وی از اخلاق اجتماعی سخن گفته ودراین منظومه غنایی توانسته است در قالب داستان نکات ارزشمند اخلاقی قرآنی را بگنجاند ودر رسالت شعری خویش جاودان بماند .
بررسی تأثیر تفکرات نیهیلیستی بر شکل گیری پلیدشهر در شعر سیمین بهبهانی و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
1 - 25
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگ جهانی، همیشه ارتباط ژرفی میان فلسفه و ادبیات وجود داشته است. بعدها نیز با ظهور مکتب های فلسفی چون نیهیلیسم، ایده های فلسفی در ادبیات نقش اساسی و محوری ایفا کردند. نیهیلیسم به ایدئولوژی گفته می شود که معمولاً با نفی مطلق همراه است؛ لذا در آن معنای زندگی، هستی و بودن از بین می رود. این مکتب فلسفی اواخر سده هجدهم و اوایل سده نوزدهم گسترش چشمگیری پیدا کرد و به علوم گوناگون راه یافت. ادبیات پلیدشهری که با ادبیات آرمان شهری در تضاد است، در حقیقت بازتاب زندگی فردی و جامعه ناخوشایند و شرایط نامطلوب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی خالقان این آثار ادبی است؛ لذا تفکرات، جهان بینی و حتی دلزدگی های آنان را نیز دربرمی گیرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و براساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا با هدف نشان دادن ارتباط مکتب فلسفی نیهیلیسم با ادبیات پلیدشهری، اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه نشان می دهد؛ که بهبهانی و السمان خلق پلیدشهر را دست مایه مطلوبی برای بیان تفکرات نیهیلیستی خویش قرار داده اند و ازآنجایی که هر دو شاعر زن هستند، لذا معضلات و مشکلات زنان، آنان را بیشتر به سمت تفکرات نیهیلیستی سوق داده و به دنبال آن به خلق پلیدشهر روی آورده اند؛ اما در اشعارالسمان بنابر تاریخچه زن عرب، اندیشه های نیهیلیستی و ترسیم پلیدشهر نمود بیشتری پیدا می کند. به طورکلی، هدف سیمین و غاده از ترسیم پلیدشهر، رسیدن به شهری آرمانی و ایده آل است.
بررسی ویژگی های محتوایی مکتب رمانتیسم فردی در سروده های واصف باختری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
1 - 27
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، مکتب ادبی، هنری و فلسفی است که در اواخر قرن هجدهم میلادی و اوایل قرن نوزدهم در حوزه ادبیّات، در غرب به وجود آمد؛ سپس سایر جوامع را تحت تأثیر خود قرار داد و آثار تأثیرگذار و ارزنده ای در حوزه نثر و نظم به وجود آورد. مهم ترین ویژگی های این مکتب، بهره گیری از مکان های دور افتاده و ناشناخته، تصویر موقعیّت های اسرارآمیز، بازتاب اندوه و افسردگی درونی نویسنده، بیان احساسات و عواطف فردی، عدم توجّه به عقلانیّت و استفاده از نیروی تخیّل است. بسیاری از شاعران در دوره معاصر از مکتب رمانتیسم به گونه های مختلف، تأثیر پذیرفتند. واصف باختری یکی از شعرای معاصر افغانی است که می توان او را به عنوان سمبل شعر معاصر افغانستان به حساب آورد. واصف با احاطه بی نظیر بر ادبیّات کهن فارسی و تسلّط بر ادبیّات فارسی معاصر و شعر نو، دارای جایگاهی دست نیافتنی در شعر معاصر افغانستان است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای، درصدد آن است تا میزان بهره گیری واصف از مکتب رمانتیسم فردی را شرح و تبیین کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که می توان در سروده های واصف، مؤلفه های مکتب رمانتیسم فردی را مشاهده نمود. از بین ویژگی های متعدد رمانتیسم فردی، واصف بیشتر به طبیعت گرایی گرایش داشته است. پس از آن، بن مایه های تغزلی همچون عشق، تخیّل و تصویر، نوستالژی، غم و اندوه، تنهایی و یأس و ناامیدی، نمود آشکارتری دارد.
تأمّلی در چیستی ادبیات آیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات آیینی سابقه دیرینی در تاریخ ادبیات فارسی دارد که نشان دهنده اهمیت موضوعات و مفاهیم آیینی نزد شاعران و سخن پردازان فارسی زبان است. در گذشته درون مایه ادبیات آیینی کهن بیشتر بر اسطوره ها، سنت ها و آداب ورسوم فرهنگی تأکید می کرد، اما از دوره اسلامی و به ویژه با روی کار آمدن حکومت های شیعی، رنگ و بوی مذهبی گرفت. در دوره معاصر درباره چیستی و ماهیت شعر آیینی تحقیقاتی انجام شده است که معمولاً جامعیت و مانعیت تعریف در آن لحاظ نشده است و گاهی در تعاریف ارائه شده، ادبیات آیینی با ادبیات عرفانی، مذهبی یا تعلیمی خلط شده است. این پژوهش تلاش می کند تا با شیوه کتابخانه ای و سند کاوی به بررسی چیستی ادبیات آیینی بپردازد و در حد توان، تعریفی جامع از ادبیات آیینی ارائه دهد. در ادامه، بعضی از گونه های ادبیات آیینی بررسی و به طور اجمالی به ساختار و محتوای آن اشاره شده است.
تحلیل گفتمان انتقادی آثار فخرالدین عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 90
حوزههای تخصصی:
فخرالدین عراقی شاعر عارف سده هفتم، اشعار و لمعات خود را با درون مایه عشق سروده و نگاشته است. این پژوهش به روش تحلیل گفتمان انتقادی نرمن فرکلاف، غزلیات، رباعیات، عشّاق نامه و لمعات عراقی را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین کاویده و در پی آن است که بداند عراقی تحت تأثیر کدام گفتمان ها و سویه های قدرت قرار دارد و سهم او در بازتولید یا مبارزه با آن ها چه میزان است. ازاین رو در سطح توصیف پس از یافتن سر نخ گفتمان ها، به کمک آن ها به گفتمان کاوی و تأثیر و تأثّر عراقی پرداخته ایم. در شعر عراقی، پرکاربرد ترین واژه و مضمون، عشق است. حاکمیت جملات مجهول از بی صدایی عاشق و میدان داری عشق خبر می دهد. پررنگ ترین نمود عشقش، «درد فراق» است. عراقی، تحت حاکمیت ضمیر «تویِ» (معشوقِ) نامعیّن است که «من» او را تابعی از «او» (معشوق) کرده است. در بافت موقعیتی، هجوم مغول و ظهور ابن عربی، علمی و عملی و علنی ترشدنِ گفتمان عراقی را در پی داشت و بستری شد تا بی محابا تر، از عشق به معشوق ازلی، دم زند و جان مایه شعر، به ویژه لمعات را بر پایه وحدت وجود نهد. در بینامتنی، تحت تأثیر گفتمان آیاتی از قرآن، اندیشه های وحدت وجودی ابن عربی و جمال گرایانی چون احمد غزالی است. در قلندرمنشی، با تهوّر بیشتر میراث دار سنایی و عطار است. بنیادی ترین نظرگاه تقابلی عراقی، گفتمان عشق محور در برابر زهدمدار است. همین رَویّه به دلیل ماهیت انفعالی زبان و بیانش، در راستای تثبیت ساختار نهاد قدرتِ حاکم عمل کرده است.
بررسی و تحلیل مؤلفه های معنایی وطن و عشق در اشعار گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
403 - 420
حوزههای تخصصی:
تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی و هم چنین، مدرنیسم و پیشرفت صنعت در برانگیختن حس غریب غربت، مؤثر است. نوستالژی مواردی نظیر دوری از سرزمین، دوری از معشوق، خاطرات کودکی و جوانی، از دست دادن ارزش ها، مهاجرت و گذشته ی اساطیری را شامل می شود. شاعران و نویسندگان بسیاری، صورت های مختلفی از این احساس غریب را به نمایش گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عگذاشته اند؛ از گذاشته اند؛ از جمله این شاعران فارسی و عرب زبان می توان گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را نام برد. فرضیه این پژوهش بر این است که این دو شاعر هر چند اشتراک دیدگاه و عقیده دارند ولی از یکدیگر تاثیر نپذیرفته اند و این پژوهش بر اساس مکتب آمریکایی صورت گرفته است. در این تحقیق با تکیه بر روش تحلیلی- توصیفی و کتابخانه ای برآنیم تا نحوه ی بیان احساسات و عواطف نوستالژی گلچین گیلانی و جبران خلیل جبران را مورد بررسی قرار می دهیم
Hassan Honarmandi et la poésie francophile en Iran: du baroque au romantisme(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le présent article a pour objectif de mettre en évidence l’importance de la francophonie littéraire à travers les poèmes: l’Iran, l’Angoisse, la Femme, la Fille de l’océan, les Couleurs et le Dégouté d’Hassan Honarmandi (1928-2002) considéré comme le partisan ardent du mouvement baroque-romantique en Iran. De plus, le «rêve» et le «sentiment» sont deux termes essentiels pour trouver les origines de la poésie francophile dans le romantisme noir de Gérard de Nerval (Aurélia) et de Charles Baudelaire (À une passante) étant le pivot de toute création de la poésie de Honarmandi. En outre, la motivation du poète iranien pour la réception de la poésie française se justifie par sa fuite dans l’espace européen où la similarité des thèmes poétiques est apparente. Ainsi, nous tenterons de répondre à ces questions fondamentales auxquelles s’attachent l’apparition de la poésie francophile de Honarmandi en Iran: l’approchement socioculturel de Honarmandi de la France se justifie-t-il dans ses compositions poétiques? Comment l’inspiration intrinsèque de Honarmandi se réalise-t-elle dans sa vision du monde? En fait, la francophonie poétique dans sa dimension socioculturelle sera examinée par les différents critères dont le pessimisme et la déception constituent la trame de l’apport littéraire de Honarmandi en Iran.
تحلیل غنایی رمان «شب های تهران» بر اساس نظریه جاناتان کالر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
189 - 204
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره رمان و داستان غنایی به عنوان زیر مجموعه ای از ادبیات غنایی، یکی از زمینه های مطالعاتی نوین در نقد داستان محسوب می شود که تاریخچه آن به دهه های اخیر بازمی گردد. برای نخستین بار آیلین بالدشویلر در مقاله ای در سال 1969 از عنوان داستان غنایی برای تعدادی از داستان هایی که واجد ویژگی های غنایی بودند، استفاده کرد؛ از آن پس، پژوهشگران برجسته ای چون رالف فریمن و جاناتان کالر، افق های دید این نوع مطالعه را گسترش دادند و بر غنای آن افزودند؛ در نتیجه امروزه معیارهای دقیق تر و علمی تری برای شناسایی و تحلیل آثار داستانی غنایی وجود دارد. مقاله پیشِ رو، به دنبال بررسی و تحلیل رمان شب های تهران از غزاله علیزاده برمبنای نظریه غنایی جاناتان کالر است. جاناتان کالر هر متن غنایی را چه نوع نثر چه شعر، تنها بر اساس یک شاخصه اصلی غنایی می شمارد و آن عنصر عاطفه است و برای این شاخص اصلی، پنج زیرشاخه و مصداق قائل است. در مطالعه حاضر، این سوال مطرح است که وجود چه عناصر و مولفه هایی در این اثر باعث شده که یک رمان ِمدرنِ غنایی محسوب شود. نتایج حاکی از آن است که می توان شب های تهران را یکی از بهترین نمونه های رمان غنایی محسوب کرد؛ زیرا مهمترین ویژگی های داستان و رمان غنایی که در نظریهکالر مطرح شده، مانند: عاطفه غم و اندوه، عاطفه شادی، عاطفه خشم، عاطفه اعجاب و شگفتی و عاطفه عشق و دوستی با کیفیت و کمیّت قابل ملاحظه در این اثر به کار رفته است.
جایگاه مهدی اخوان ثالث در نیماپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
نیما یوشیج به سبب شیوه و قالب جدیدی که در شعر فارسی ایجاد کرد، «پدر شعر نو» لقب گرفت؛ اما نیما در مسیر دشوار رواج و تثبیت قالب تازه اش تنها نبود و دوستداران و پیروانی به یاری او شتافتند. مهدی اخوان ثالث یکی از شاخص ترین پیروان نیماست که در حوزه معرفی شعر نیما و ویژگی های آن به عقیده بسیاری از پژوهندگان دارای جایگاهی برجسته است. مقاله پیش رو می کوشد تا جایگاه واقعی اخوان ثالث را در این حوزه تبیین کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا با کاوش در نشریات چهار دهه نخست قرن چهاردهم به شناسایی شناسانندگان پیش از اخوان و بررسی مقاله ها و نوشته های آنان پرداخته شده است، سپس مقاله «نوعی وزن در شعر امروز فارسی» به عنوان مهمترین و تأثیرگذارترین مقاله اخوان درباره نیما واکاوی شده و دلایل اهمیت این مقاله و جایگاه برجسته آن در عرصه نیماپژوهی ذیل پنج بخش تشریح گردیده است. در پایان مشخص می شود با وجود گام های مؤثری که کوشندگان دیگر در راه شناساندن نیما و شعرش برداشته بودند، مقاله اخوان اقدامی بسیار مهم و تأثیرگذار در تئوریزه کردن و شناساندن شعر نیمایی، ظرایف و ظرفیت های آن بود و در توجه قشر دانشگاهی سنت گرا به این قالب نوظهور تأثیر قابل توجهی داشت.
کران بندی اصطلاح روایت جمعی: مطالعه نقش عامل روایی در انگاشت های اشتراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
189 - 211
حوزههای تخصصی:
با وجود اقبال جهانی به شیوه روایت جمعی که پس از پدیده چرخش روایی سیری پرشتاب یافته است، این گونه روایت در ایران به لحاظ تبیین نظری چندان مورد توجه قرار نگرفته است. خصوصاً در حوزه ادبیات علی رغم تعدّد نمونه های داستانی، مطالعات منسجم در حوزه این شکل روایی انگشت شمارند. این پژوهش بر اساس روش پساسنَت گرایانه در روایت شناسی قصد دارد با رویکردی التقاطی در وهله نخست، با بهره گیری از دیدگاه فلسفه ذهن و عمل، چیستی و حدود این شیوه را بازنمایاند و پس از آن تلاش می کند ضمن نشان دادن اَشکال متفاوت این شیوه روایی، ملاک هایی برای فاصله گذاری میان گونه های روایت معرّفی کند. نتیجه حاصل شده این است که تفاوت اوّلیه شکل های روایت جمعی در گرو کانون روایتگری است؛ کانون روایتگری می تواند خط فارق انواع روایت هایی که جمعی خوانده می شوند در مقابل روایت های دارای عامل روایت جمعی (به صورت مشخّص، ما-روایت ها) باشد. در نگاهِ ثانویه، گونه هایی که این پژوهش بر آن متمرکز هستند یعنی ما-روایت ها بر اساس دیدگاه روایی از یک دیگر متمایز می شوند. دیدگاه روایی معیّن کننده حدود دسترسی/عدم دسترسی به ذهن شخصیّت ها است و در نتیجه سطح وحدت صداهای تشکیل دهنده در روایت ما را تعیین می کند. در نهایت سعی شده است با طبقه بندی پیشنهادی برای سطوح مختلف ما-روایت بر اساس میزان برجسته سازی شخصیّت های تشکیل دهنده ما-راوی، افق روشنی از بافتار روایت جمعی با عامل روایی ضمیر اوّل شخص جمع نشان داده شود.
بازتاب جنبش عدالت خواهانه روشنایی در اشعار شاعران معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
327 - 362
حوزههای تخصصی:
مفهوم عدالت خواهی در ادب فارسی از دیرباز وجود داشته است و با افزایش ظلم، تبعیض و بی عدالتی، در شعر معاصر افغانستان بازتابی گسترده یافته است. پس از اعتراض شهروندان افغانستان به تغییر مسیر برق رسانی با اهداف سیاسی و تبعیض آمیز و شکل گیری «جنبش روشنایی» در 1395 خورشیدی، مجموعه ای از اشعار در این موضوع سروده شد که عدالت خواهی، تبعیض ستیزی و ظلم ستیزی از بارزترین ویژگی های آن به شمار می رود. هدف اصلی این نوشتار، بررسی اشعار عدالت خواهانه در جنبش روشنایی، به منظور دست یابی به دیدگاه و شیوه های پرداخت مضمونی و معنایی است که بر اساس منابع کتابخانه ای و با روش تحلیلی- توصیفی انجام شده است. مبنای کار این پژوهش، سه مجموعه است که در این موضوع منتشر شده اند: «هر روز خون تازه طلب می کند زما»، «آیه های روشنایی» و «فریاد روشنایی». بررسی های انجام شده روی اشعار عدالت خواهانه جنبش روشنایی نشان می دهد که مردم افغانستان در دوره مورد بحث از تبعیض، تعصب، بی عدالتی، محرومیت، ناامنی و بی کفایتی، بی مسئولیتی و کم کاری دولت به ستوه آمده اند و بر این اساس بیداری، اتحاد، برابری، برادری و صلح به عنوان راهکارهای بیرون رفت از اوضاع نابسامان اجتماعی از سوی شاعران طرح شده است.
صورت بندی گفتمانی گزاره های فاتالیستی در شعر حافظ (با تأکید بر گفتمان عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر حافظ به دلیل انباشتگی از ایهام ها و استعاره هایی که وجه صراحت گریزی و سیالیت آن را دوچندان کرده، بیشترین قابلیت را برای بررسی از منظر تحلیل گفتمان دارد. بررسی گزاره های فاتالیستی در شعر حافظ، فراتر از دلالت ظاهری آنها بر سرنوشت باوری افراطی، ارتباط این گزاره ها را با واقعیت های اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیکی زمان روایت متن و عواملی مانند «بافت تاریخی» و «روابط قدرت در جامعه» آشکار می سازد. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن گفتمان فاتالیزم در شعر حافظ به مثابه برساخته ای از ارتباط ساختار و بن مایه های شعر وی با عوامل برون متنی، کوشیده است صورت بندی جدیدی از آن به دست دهد که با آزاداندیشی و دیدگاه های منتقدانه حافظ سازگار باشد. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است. بررسی ها نشان داد که حافظ در پس صورت متن و فراتر از عبارات ظاهری شعرش که از تسلیم در برابر تقدیر سخن می گوید، درصدد برساختن گفتمانی انتقادی ازطریق بهره برداری از زبان، برای ایجاد تغییر در ساختارهای کلان اجتماعی و مبارزه با نهادهای قدرت و ایدئولوژی های وابسته به آنهاست. وی در روند یک بازی زبانی، ضمن بسط ایدئولوژی محبوب خود در روکشی از فاتالیزم، هدفی فراتر از اشاعه تقدیرگرایی را در شعر خود دنبال می کند و می کوشد با بازتولید و القای پیام و معنایی جدید از تقدیرگرایی در ذهن مخاطب، از دامنه هژمونی گفتمان های زهدگرا و شریعت مدار در عصر خود بکاهد.
گونه شناسی تطبیقی طردیه (نخجیرگانی) در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۲۰
95-120
حوزههای تخصصی:
«طردیه» (نخجیرگانی) یکی از انواع شعر در ادبیات فارسی و عربی است. سابقه این نوع از شعر در ادبیات عربی به دوره جاهلی بازمی گردد، اما در دوره عباسی است که طردیه به عنوان یک نوع ادبی مستقل مطرح می شود. رواج این نوع ادبی در دوره عباسی تحت تأثیر رواج شکار و علاقه وافر خلفای عباسی و اشراف به این تفریح درباری مرسوم در ایران دوره ساسانی بوده است. این نوع ادبی به تبع شعر عربی در شعر فارسی نیز رواج می یابد و و به عنوان یکی از زیرگونه های قصیده مدحی مورد توجه بعضی از شاعران درباری، به ویژه شاعران دربار غزنوی، سلجوقی و گورکانیان هند قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر بررسی ویژگی ها/ قراردادهای این نوع ادبی در شعر فارسی و عربی، بیان شباهت ها و تفاوت های آن در این دو زبان، تفاوت آن با «شعر شکار» و ارائه تعریفی جامع و مانع از آن است. برای این منظور به بررسی گونه شناسانه نمونه های این نوع ادبی در ادبیات فارسی و عربی پرداخته شده است.
تراژدی و موقعیت های اجتماعی تولید کننده آن در ایران
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
تراژدی هم گونه ادبی و هم نوعی رویکرد به زندگی محسوب می شود که پایانی فاجعه بار را روایت می کند. هگل و لوکاچ تراژدی را نشانگر لحظه جدایی انسان از جهان می دانند. به همین جهت در جهان فاقد چنین تعارضی، تراژدی وجود ندارد. مقاله حاضر استدلال می کندکه به جهت حضور در مشیت الهی، عقلانیت قرون میانی در ایران فاقد رویکرد تراژیک بود. سپس با نگاهی بهرویکرد گلدمن که معتقد به وجود رابطه میان فرم ادبی-اندیشگانی و ساختار اجتماعی بود، نشان می دهد که تناقض ها و تنش های درونی جایگاه اجتماعی روشنفکران به مثابه نخستین تولید کنندگان رویکرد تراژیک در ایران، نقشی کلیدی در صورت بندی چنین فرمی در ادبیات داستانی داشته و بر اساس فراز و فرودهایش، گونه های متفاوت از روایت تراژیک را پدید آورده است. می توان ابتدا نوعی تراژدی ناشی از شکست از مانع بیرونی را تشخیص داد که نسبت روشنفکر امیدوار به تغییر و خواهان حمایت اجتماعی را باز می نمود. اما پس از شکست های اولیه روشنفکران، تراژدی روایت سوژه به جان خود افتاده ای شد که خویش را مقصر ناکامی می شمرد. هم زمان الگویی از تراژدی هستی شناختی ظاهر شد که امکان رستگاری را ناممکن می دید. با تداوم شکست های تاریخی، اساس خواست تغییر به مثابه امر تراژدی آفرین فهمیده شد. در نتیجه الگویی از زیستن فاقد خیال رهایی روایت شد که تراژدی تکرار بود و نیز الگویی که نتیجه انحراف میل تغییر از ساحت واقعی به ساحت نمادین بود که در قالب تراژدی پسامدرن نمودار گشت.
روابط بینامتنی داستان گنبد سیاه با قرآن بر پایه ی تحلیل لایه ی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
169 - 194
حوزههای تخصصی:
هفت پیکر از آثار برجسته ی ادبی با بیانی رمزی است که بسیاری از ظرفیت های زبانی آن ناشناخته است. ازآنجاکه محتوای یک اثر ائتلافی از معانی واژه ها است و نمود واژگانی سبک در اثر به مراتب بیشتر از لایه های دیگر است، واکاوی لایه ی واژگانی در کشف ظرفیت های زبانی و پیوند هنری زبان و معنا کارآمدتر است. در این پژوهش با بررسی لایه ی واژگانی به ویژه هنرِ واژه گزینی، نقش این سازه ی زبانی در بازنماییِ روایت ثانوی در داستان «گنبد سیاه» مشخص می شود. سراینده به منظور اثربخشی و درک عمیق ترِ خواننده از پیام متن، داستان آدم (ع) را به موازات داستان گنبد سیاه در سطح زیرین روایت می کند. گزینش واژه ها متناسب با ارزش آن ها در بافت متنی و نقششان در پیوند با فرامتن است؛ ازاین رو واژه هایی که در بازنمایی روایت ژرف ساختی ایفای نقش می کنند، رمزگانی نمادین هستند که ازنظر محتوایی، قابلیت دریافت های چندگانه به متن می بخشند و از دیدگاه ساختاری، عامل انسجام در روایت ژرف ساخت و تداعی رخدادهای آن هستند. بسامد و تکرار واژگان به متن قابلیت ارجاع به روایت ثانوی را می دهد. استفاده از شگردهایی مانند نقش منادایی، صفت جانشین اسم و آوردن ضمیر شخصی قبل از واژه ها، شیوه هایی مناسب برای برجسته سازی رمزگان است.