مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تحلیل فلسفی
حوزه های تخصصی:
رابطه ارزشمندی ذاتی و جنسیت از تحقیقات بنیادینی است که نتایج حاصل از آن بر طیف وسیعی از نظریات حوزة مسایل زنان تأثیرگذار است. در این مقاله ضمن ارائه تعریف و بیان اقسام ارزشمندی ذاتی در بیرون از حوزة اخلاق و اشارهای به برخی از مبانی ارزشی در انسانشناسی، جهتگیریهای زیرساختی این بحث تعیین میشود و سپس با نگاهی فلسفی به تحلیل ذات و ذاتیات و جنس و فصل انسانی و سنجش تأثیر جنسیت در آن پرداخته شده است. از آنجا که اصیلترین و ارزشمندترین گوهر وجودی انسان عقل است، تبیین رابطه قوای ادراکی و مراتب عقل با جنسیت مورد بررسی قرار گرفته است. آنگاه مراتب رابطه روح و روحیات با جنسیت نیز براساس نظریه حرکت جوهری و تأثیر متقابل نفس و بدن بیان گردیده و در آخر با نگاه توحیدی ـ قرآنی ارزشمندی ذاتی زن در فضایی متفاوت به تصویر کشیده شده است.
نگاهی تحلیلی ـ فلسفی به منظومة «صدای پای آب سپهری»
حوزه های تخصصی:
اغلب گمان می کنند که منظومة «صدای پای آب» سپهری منظومه ای صرفاً توصیفی ـ شاعرانه است. اما این مقاله، از طریق آگاهی های به دست آورده، ثابت می کند که در لایه های پنهان این منظومه کارکردی فلسفی نهفته است. همچنین، در این اشعار بین عناصر و پدیده های طبیعت نوعی کنش هستی شناسی دیده می شود؛ زیرا سپهری از جمله شاعرانی است که هم از آموزه های مکاشفه ای و هم از قابلیت های توصیفی و هنری برخوردار بوده است.
سپهری، با درکی هوشمندانه، مفاهیم معنادار عناصر را به خوبی درمی یابد و سپس تلویحاً رابطة دیالکتیک پدیده ها و نوع نظم کیهانی آن ها را در قالبی شاعرانه بیان می کند. اندیشیدن به اضلاع و کانون های ارجاعی و فکری منظومه نشان می دهد که او زوایای پنهان این شعر را در منزلتی تعالی گرایانه و با رویکردی غایت شناسانه فراهم آورده است.
از رهگذر دریافت ها، به جرئت می توان گفت که شاعر در این شعر صرفاً در پی توصیف و بیان لذت نفس در قالب و نگاهی شاعرانه نبوده است، بلکه از این رهیافت مبانی بنیادین وجودشناسی را به گونه ای معرفت شناختی تبیین کرده است.
ازاین رو، نگارنده در این مقاله با چنین نگرش و دریافتی و با استفاده از روش مطالعة کتابخانه ای و با شیوة تحلیلی ـ فلسفی به گردآوری مطالب و اثبات نظریات خود مبادرت ورزیده است.
تحلیل انتقادی کتاب المذاهب الأدبیه و النقدیه عند العرب و الغربیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
158-175 صفحه
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر به معرفی و بررسی ساختاری و محتوایی کتاب « المذاهب الأدبیه و النقدیه عند العرب و الغربیین» اثر دکتر محمد شکری عیاد می پردازد و این اثر را با توجه به مؤلفه های تعریف شده یعنی عنوان، انسجام منطقی، اصالت موضوع، استنادها و ارجاعات و رعایت بی طرفی علمی نتوانسته خوب عمل کند و ضعف های زیادی در آن دیده می شود. کتاب آقای دکتر محمد شکری عیاد همچنانکه خود مولف نیز در مقدمه اشاره می کند نمی توان به عنوان یک کتاب تطبیقی که به معرفی مکاتب نقدی وادبی عربی و غربی پرداخته آن را در نظر گرفت، بلکه این کتاب نوعی رهیافت مولف و حتی می توان گفت نوعی «تفسیر به رای» در مورد مکاتب ادبی و نه نقدی و در بین مکاتب نقدی تنها به کلاسیک و رومانتیک و واقع گرایی پرداخته و نه همه ی مکاتب، چه اینکه مولف در مقدمه اشاره می کند که در این کتاب به جنبه های فلسفه این سه مکتب مذکور به صورت تحلیل پرداخته است و از مهمترین نتایج دست یافته عدم انسجام و نظم منطقی و عدم همخوانی محتوا با بخشها و فصول کتاب است . از ضرورتهای پرداختن به این کتاب، می توان توجه به جنبه های تحلیل و فلسفی مکاتب ادبی که کمتر ذکر آن رفته اشاره کرد و ازاهداف این مقاله آشنایی محققان با کتاب مذکور و رهیافتهای مؤلف در این زمینه است
روش شناسی استنباط حکم اخلاقی براساس تحلیل فلسفی ارزش های اخلاقی
حوزه های تخصصی:
براساس منابع اخلاقی، روش های متعددی برای استنباط حکم اخلاقی قابل طرح است. ارزش های اخلاقی که از رابطه بین آثار عمل و هدف نهایی اخلاق انتزاع می شوند، بیانگر نوعی نسبت در واقعیت های خارجی اند. در اینجا با تحلیل فلسفی مؤلفه های مؤثر در واقعیت ارزش های اخلاقی، روش استنباط حکم اخلاقی را به دست می آوریم. برای رسیدن به حکم اخلاقی، لازم است پیامدهای عمل اخلاقی را با هدف نهایی اخلاق، لوازم هدف نهایی اخلاق و اهداف میانی که در منظومه ای از اهداف انسانی گرد آمده اند، سنجید. همچنین با درون نگری و روش های تشخیصی روان شناختی، متعلق نیت فاعل قابل شناسایی است. دیگر اینکه گستره شمولیت آثار عمل در سنجش اخلاقی دخالت دارد. از طرفی دیگر، مطابقت عمل با قواعد عام و خاص اخلاقی مربوط به اجتماع در فهم حکم اخلاقی موثرند. نهایتاً توجه به ارزش های متزاحم و تعیین مورد بااهمیت تر ما را به حکم اخلاقی قابل اطمینان رهنمود خواهد ساخت.
یادگیری تحلیل ریاضیاتی مبتنی بر تلفیق تحلیل فلسفی و یافته های علوم اعصاب شناختی پیرامون ریاضیات نمادین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین یادگیری تحلیل ریاضیاتی مبتنی بر تلفیق تحلیل فلسفی و یافته های علوم اعصاب شناختی است. بدین منظور یادگیری تحلیل ریاضیاتی، به عنوان یکی از جنبه های تفکر ریاضیاتی، مبتنی بر یادگیری نمادهای عددی در کودکان با بهره گیری از روش عصب-فلسفی بررسی شده است. بر این اساس سه گزاره مشاهده ای که نتایج پژوهش های علوم اعصاب شناختی پیرامون ریاضیات نمادین است اخذ شده است. این گزاره ها عبارت اند از: یادگیری نمادین اعداد در کودکان، مغز را تغییر می دهد؛ پردازش اعداد نمادین و اعداد غیرنمادین به صورتی ناهمسان است و ارتباطی مبهم و دوسویه بین آن ها وجود دارد؛ دانش نمادین عدد، نقش مهمی در پیشرفت های آینده کودکان در ریاضیات سطح بالاتر دارد. بر مبنای این سه گزاره تلاش شده است تا پرسش های فلسفی پژوهش و چالش های مرتبط با آن ها بررسی شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که همراه شدن یادگیری اعداد نمادین با چگونگی به وجود آمدن نمادهای عددی و تشویق کودکان به ایجاد ارتباط پیاپی بین نمادهای عددی و معنای ذهنی و بیان کلامی آن ها می تواند اسباب لازم برای غنای توانایی های فراشناختی مانند تشخیص خطاها را فراهم کند. اما لازم است چالش هایی مانند چگونگی آشنایی کودکان با نظریه تکامل با توجه به مسائل فرهنگی، نوع راهبردهای لازم برای بهبود ارتباط درک معنایی و نمادین اعداد در کودکان و سطح تأکید بر فرآیندهای حل مسئله (که نیازمند تحلیل مبتنی بر نمادها هستند) در برنامه های آموزش ریاضی به منظور بهبود توانایی های تفکر کودکان بررسی شود.
بررسی تأثیر تفکرات نیهیلیستی بر شکل گیری پلیدشهر در شعر سیمین بهبهانی و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
1 - 25
حوزه های تخصصی:
در تاریخ فرهنگ جهانی، همیشه ارتباط ژرفی میان فلسفه و ادبیات وجود داشته است. بعدها نیز با ظهور مکتب های فلسفی چون نیهیلیسم، ایده های فلسفی در ادبیات نقش اساسی و محوری ایفا کردند. نیهیلیسم به ایدئولوژی گفته می شود که معمولاً با نفی مطلق همراه است؛ لذا در آن معنای زندگی، هستی و بودن از بین می رود. این مکتب فلسفی اواخر سده هجدهم و اوایل سده نوزدهم گسترش چشمگیری پیدا کرد و به علوم گوناگون راه یافت. ادبیات پلیدشهری که با ادبیات آرمان شهری در تضاد است، در حقیقت بازتاب زندگی فردی و جامعه ناخوشایند و شرایط نامطلوب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی خالقان این آثار ادبی است؛ لذا تفکرات، جهان بینی و حتی دلزدگی های آنان را نیز دربرمی گیرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و براساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا با هدف نشان دادن ارتباط مکتب فلسفی نیهیلیسم با ادبیات پلیدشهری، اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه نشان می دهد؛ که بهبهانی و السمان خلق پلیدشهر را دست مایه مطلوبی برای بیان تفکرات نیهیلیستی خویش قرار داده اند و ازآنجایی که هر دو شاعر زن هستند، لذا معضلات و مشکلات زنان، آنان را بیشتر به سمت تفکرات نیهیلیستی سوق داده و به دنبال آن به خلق پلیدشهر روی آورده اند؛ اما در اشعارالسمان بنابر تاریخچه زن عرب، اندیشه های نیهیلیستی و ترسیم پلیدشهر نمود بیشتری پیدا می کند. به طورکلی، هدف سیمین و غاده از ترسیم پلیدشهر، رسیدن به شهری آرمانی و ایده آل است.
تحلیل فلسفی مفهوم عدالت در اصل عدالت اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
45 - 62
حوزه های تخصصی:
مفاهیم فلسفی همچون مفهوم عدالت، دارای منشأ انتزاع اند. تحلیل فلسفی منشأ انتزاع مفهوم، در شناخت دقیق آن و احکامش مؤثر است. اصل عدالت در حوزه اجتماع، بیانگر ساختار مناسبی است که در آن هر چیزی در جایگاه مناسبش قرار گیرد. شناخت مؤلفه های ساختار عدالت، نیازمند تحلیل فلسفی است. در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، مؤلفه های عدالت براساس تقسیم ثنایی و در مواردی با ذکر اهم مصادیق، تبیین شده است. چهار مؤلفه اصلی عبارت اند از: خیرات، موانع، اختصاصات و مشترکات. مؤلفه خیرات حاوی اقسامی چون خیرات فردی و عمومی است که براساس دیدگاه انسان شناسانه، منظومه اهداف انسان را بیان می کند. بازشناسی انواع موانع آزادی های مشروع، در شناخت عدالت از بی عدالتی مؤثر است. مؤلفه اختصاص ها نیز متأثر از اموری چون تلاش، نیاز، نسبت، شایستگی و مواردی چون هبه و نفقه است. نهایتاً مشترکات نیز به دو قسم طبیعی و خدمات دولتی تقسیم می شوند که خدمات دولتی براساس نیازمندی و مشارکت های بخشی، جغرافیای خدمات را تعیین می کند. شناخت مؤلفه های عدالت در کنار شناخت معیار ارزش، به تبیین اصل عدالت و قواعد منتزع از آن منتهی می شود.
وضعیت سنجی فلسفی شرور در عصر ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
116 - 136
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی در حوزه دین پژوهی و فلسفه دین، جایگاه شرور در عالم دنیا و ارتباط آن با خالق است که همواره در طول تاریخ، نگاه فلاسفه اسلامی و غربی را به خود معطوف کرده است. پیوند این مسئله با خداباوری، ابهامی است که حل آن می تواند سطح گسترده ای از باورمندی به حکمت خداوند را در میان جوامع به دنبال داشته باشد؛ زیرا بشر همواره در طول حیات خود، با ناملایمت ها درگیر است و در عرصه زندگی دنیوی، انتظار دستیابی به خیر مطلق و رهایی از شرور را با خود دارد. بنا بر اعتقاد قطعی اسلامی، بشر در همین حیات دنیوی، به آرمان شهری الهی دست پیدا خواهد کرد که «عصر ظهور» نامیده می شود. با این همه، تحلیل فلسفی چندانی درباره این عصر وجود ندارد و از حیث فلسفی، به تحلیل مسئله شرور در این دوران نیز توجه نشده است. ازاین رو نگارنده در این اثر، با روشی توصیفی- تحلیلی به تبیین این مسئله پرداخته است. درنهایت نتیجه تحقیق این است که در عصر ظهور، رذایل اخلاقی که ریشه در سوء اختیار و اراده انسان و شرور نفسانی دارد، وجود نخواهد داشت و به سبب استکمال هستی و انسان، محدودیت های متافیزیکی برداشته خواهد شد و آلام بشر که به دلیل محدودیت های ماده بوده است، با اشتداد وجودی عالم، به پایان خواهد رسید. این تکامل در ظرف وجودی عالم ماده شکل خواهد گرفت و به معنی سلب ماده از عالم طبیعت نیست.