فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
19 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : موضوع این پژوهش بررسی تأثیر معماری خانه های چوبی روسیه بر خانه های چوبی گمیشان است که در آن به بازشناسی کالبد خانه ها از جنبه های مختلفی مانند نوع مصالح، روش ساخت، فرم، تزیینات و عناصر بصری پرداخته شده است که در خانه های چوبی اقوام ترکمن ساکن گمیشان و اقوام روس مشابه است. هدف پژوهش: این پژوهش از این نظر اهمیت دارد که می توان رابطه میان ویژگی های فرهنگی اقوام ترکمن، با ویژگی های فرهنگی اقوام روس که با آنان در تعامل بودند را تبیین کرد. پرسش اصلی این است که چه رابطه ای میان خانه های چوبی در روسیه و خانه های چوبی ترکمنی گمیشان وجود دارد؟ مبانی نظری تحقیق متکی بر تأثیرپذیری معماری اقوام از یکدیگر و نقش فرهنگ و تعاملات فرهنگی در ایجاد خانه و بخش های مختلف آن در اقوام گوناگون در گذشته بوده است. روش پژوهش : در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و همچنین روش تحقیق تطبیقی استفاده شده است گردآوری داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی، اصول اجتماعی و فرهنگی اقوام ترکمن در ارتباط با اقوام سنتی روسیه بررسی و عناصر و مؤلفه های مشابه شناسایی شده و نیز به بررسی تأثیر این مؤلفه ها بر خانه های ترکمنی گمیشان پرداخته شد، در این پژوهش فرهنگ معماری خانه های چوبی روسیه متغیر مستقل و معماری خانه های چوبی گمیشان متغیر وابسته است. نتیجه گیری : نتایج این تحقیق نشان می دهد معماری خانه های چوبی گمیشان چه در تقسیمات فضایی، نما و تزیینات و چه در ابزار و روش ساخت به صورت مستقیم از خانه های چوبی روسیه تأثیر پذیرفته که این تأثیرپذیری ریشه در تعامل افکار و باورهای فرهنگی و اجتماعی آن ها دارد و نشان می دهد که اقوام ترکمن عناصر فرهنگی و بومی و اقلیمی خود را با مؤلفه های فرهنگی–بومی روسیه ترکیب کرده و با بازتولید آن به نوع خاصی از معماری رسیدند که از بسیاری جهات مطابق با مختصات فرهنگی آن ها بوده است.
شیوه شناسی تطبیقی تحلیلی معماری دستکند در خاورمیانه؛ نمونه موردی: روستای کندوان آذربایجان ایران و روستای گورمه کاپادوکیه ترکیه
حوزههای تخصصی:
سازگاری رفتاری ساکنان خانه های ویلایی و آپارتمانی شهر رشت در فصل تابستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
131 - 157
حوزههای تخصصی:
رفتار ساکنان یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر مصرف انرژی و طراحی ساختمان هاست. با توجه به اینکه افراد بیشتر وقت خود را داخل خانه سپری می کنند، داشتن شناخت کافی از رفتارهای سازگارانه و چگونگی تعامل افراد با سیستم های ساختمان در راستای بهبود آسایش حرارتی ساکنان و کاهش مصرف انرژی، امری مهم و ضروری تلقی می شود. ازاین رو بررسی رفتارهای سازگارانه افراد در مقابل عدم آسایش حرارتی در خانه های ویلایی و آپارتمانی شهر رشت، هدف این پژوهش است. بر اساس مطالعه میدانی و از طریق پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز خانه ها در طی تابستان 1400 تهیه و از مدل رگرسیونی دومتغیره و چندمتغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد که 48 و 57 درصد ساکنان خانه های ویلایی و آپارتمانی دارای احساس حرارتی خنثی بوده و بر اساس استاندارد اشری (1±)، آسایش حرارتی به ترتیب برابر با 84 و 80 درصد به دست آمد. همچنین محدوده آسایش حرارتی ساکنان نسبت به استانداردها بالاتر است. از جمله راهکارهای غیرفعال ساکنان برای دستیابی به آسایش حرارتی نیز کم کردن لباس، نوشیدن مایعات خنک، باز کردن پنجره ها و تغییر مکان در مقایسه با راهکارهای فعال برای مقابله با عدم آسایش حرارتی تعیین شد. تأثیرگذارترین متغیرها در معادله رگرسیونی چندگانه نیز دمای داخلی، سرعت جریان هوای بیرونی، تعداد فضای داخلی و ترجیح حرارتی در خانه های ویلایی و مساحت ساختمان و ترجیح حرارتی در خانه های آپارتمانی برای رضایت حرارتی ساکنان به دست آمد. در نتیجه قرار گیری محدوده آسایش حرارتی در دمای بالاتر از استانداردها به ما کمک می کند تا با شناخت کافی از رفتارهای واکنشی، غیرواکنشی و عادات فصلی ساکنان و به کارگیری آن ها در طراحی ساختمان ها، آسایش حرارتی حاصل شده و از هدررفت انرژی و مصرف بی رویه آن جلوگیری شود.
تبیین شکاف ها و عدم تعادل های فهرست میراث جهانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
121 - 145
حوزههای تخصصی:
موضوع شکاف های فهرست میراث جهانی در ارتباط با عدم تعادل هایی در موضوعات، مضامین و یا آثار از مناطق جغرافیایی کمتر ثبت شده، یکی از چالش های پیش روی کنوانسیون میراث جهانی محسوب می شود. در این راستا، پژوهش حاضر بر آثار ایران در فهرست میراث جهانی متمرکزشده و سؤال اصلی پژوهش نیز بر همین موضوع شکل گرفته که «شکاف ها و عدم تعادل های احتمالی فهرست میراث جهانی ایران در چه بخش هایی است؟» پژوهش حاضر به دلیل بهره گیری از تبیین و تفسیر در مقام داوری، پژوهشی کیفی است و به منظور انجام آن از راهبرد توصیفی- تاریخی و توصیفی- تفسیری برای گرداوری داده، بهره برده شده است. بدین منظور کلیه پرونده های ثبتی و اطلاعات منتشرشده آثار فهرست میراث جهانی و فهرست موقت ایران موردبررسی قرارگرفته است و با استفاده از چارچوب های مطالعه ایکوموس در این خصوص، دسته بندی شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از استدلال قیاسی صورت پذیرفته است. درنهایت بر اساس تجزیه وتحلیل صورت گرفته و با در نظر گرفتن اولویت های مضامین و موضوعات بااهمیت بالا برای ثبت و اسناد بالادستی، شکاف های فهرست میراث جهانی ایران، تبیین و تفسیر شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که فهرست میراث جهانی ایران در موارد مختلف مثل میراث طبیعی، آثار فرامرزی و یا مضامین خاص میراث فرهنگی ازجمله میراث صنعتی، میراث بومی و یا موضوعاتی در ارتباط با حرکت مردم و توسعه تکنولوژی، دچار عدم تعادل و شکاف است.
بررسی تطبیقی بین بناهای با ارزش قدیمی دوران اسلامی و بناهای مدرن امروز با هدف بازشناسی و احیا سازی( بر اساس مولفه های معماری اسلامی)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اصلی جنجال برانگیز در فضای معماری و امروز ایران، موضوع حفظ بنا های با ارزش قدیمی دوران اسلامی گذشته و روش های چگونگی حفظ و استفاده از الگوها و مولفه های ارزشمند آن در بنا های جدید و مدرن امروزی است، و بعضا پیش می آید که نگرش های متفاوت به این مقوله فراتر از حیطه مورد بحث رفته و گام در حوزه مسائل سیاسی- اجتماعی میگذارد. در این پژوهش هدف این است که این مولفه ها با توجه به مقوله معماری اسلامی بازشناسی شده و گامی به جهت احیا سازی آن ها برداشته شود و مجددا بکارگیری شده و استفاده بهینه و به روز از آن ها داشته باشیم.روش پژوهش این نوشتار مبتنی بر تحلیل توصیفی و مطالعات کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده از این پژوهش، با هدف بازشناسی و احیاسازی مولفه های معماری اسلامی و استفاده بهینه از این اصول برای رسیدن به بناهای مدرن با کیفیت امروز است و در پی پاسخ به این سوال است که چگونه میتوان معماری خانه های مدرن را با معماری خانه های اسلامی ایرانی گذشته پیوند زد؟ و به مقایسه تطبیقی بین دو نمونه موردی،یک بنای قدیمی بر اساس مولفه های اسلامی ایرانی و دیگری یک بنای مدرن بر اساس همین مولفه ها و با الگو برداری از این بناها میپردازد که با دریافت راهکارهایی مفید جهت طراحی بناهای امروزی از طریق الگوبرداری بهینه از معماری بناهای شاخص اسلامی ایرانی به چه نتایج قابل تاملی دست میابیم که صراحتا بیانگر مزیت های احیاسازی مولفه های معماری اسلامی بناهای قدیمی و استفاده از آنها در بناهای امروزی است.
اصول طراحی و شکل گیری شهرهای زیرزمینی (بررسی تطبیقی معماری شهر زیرزمینی اوئی نوش آباد و ماتماتا تونس)
حوزههای تخصصی:
ساخت شهرهای زیرزمینی از طریق منفی سازی در یک زمینه مثبت، بدون مصرف مصالح، نوعی استثناء و راهکار ویژه در تعاریف رایج معماری ایجاد می کند. شناخت اصول شکل گیری این معماری از پیچیدگی های خاصی برخوردار است چرا که مولفه هایی که بر شکل گیری آن موثر هستند، دارای تنوع و روابط خاصی می باشند. پراکندگی این گونه معماری در جای جای دنیا و پیدایش آن در هر اقلیمی با کارکردهای مختلف، نوعی تنوع خاص به آن داده است که خود جاذبه ای برای شناخت شکل گیری آن دارد. شناخت این آثار تا سالیان اخیر اکثراً به صورت کلی بوده و یک روند شناخت جدی برای مطالعه این آثار دنبال نشده است. از همین روی مسأله اساسی در این پژوهش شناخت اصول طراحی و چگونگی شکل گیری معماری شهرهای زیرزمینی است. بر همین اساس در پژوهش حاضر دو شهر اوئی و ماتماتا انتخاب شد تا با مقایسه آن ها به سوالات زیر پاسخ داده شود: معماری شهر زیرزمینی اوئی و ماتماتا بر چه اساسی طراحی و شکل گرفته اند؟ مولفه های مشترک و وجه تمایز اصول شکل گیری و طراحی معماری شهر زیرزمینی اوئی و ماتماتا کدام اند؟ اهداف پژوهش پیش رو را می توان در اهمیت ذاتی و بسترسازی مطالعاتی در جهت جلوگیری از تخریب و شناخت بیشتر این دو اثر معماری در دو موقعیت جغرافیایی متفاوت جست و جو کرد. در همین راستا برای دستیابی به اهداف پژوهش پیش رو، از روش توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی، و به منظور گردآوری داده ها و اطلاعات اولیه از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. یافته ها ی پژوهش نشان می دهد که اصول طراحی و شکل گیری معماری شهر زیرزمینی اوئی و ماتماتا بر اساس عملکرد و نیاز متفاوت، اتفاقات تاریخی و شرایط محیط طبیعی شکل گرفته اند.
نشانه شناسی نقاشی کودکان ابتدایی برای طراحی فضای آموزشی مطلوب آن ها
حوزههای تخصصی:
از نظر کتب روانشناسی و اسلامی اثرگذارترین عامل بر رفتارکودک، در هفت سال دوم زندگی آ ن ها محیط اطرافشان است. فضایی که کودکان در آن حضور می یابند در شکل گیری شخصیت و رشد همه جانبه ی آن ها اثرگذار است که متأسفانه امروزه در کشور ما ایران توجه به این مسأله و طراحی فضایی مناسب که کودک خود بتواند درآن به تفکر و کاوش بپردازد، بسیار کم اهمیت است. فرآیند طراحی فضای کودکانه دارای ساختاری پیچیده و نامعین است و طراح تنها با دانش شخصی خود نمی تواند پاسخگوی همه ی نیازهای مسأله ی طراحی باشد. از این رو از روش های دیگری مانند طراحی مشارکتی یعنی گفت وگوی مستقیم با کودکان کمک می گیرد. تمرکز این مقاله بر طراحی فضا برای کودکان شش تا نه سال است. بهترین راه برای برقراری ارتباط با کودک و شناخت روحیه ی آن ها برای طراحی فضای معماری، نقاشی است. زیرا کودک با نقاشی خود، تمایلات و آرزوهای خود را از طریق نقاشی به بزرگتر خود منتقل می سازد. مقاله ی حاضر به طراح کمک می کند تا به پاسخ پرسش«فضای آموزشی مطلوب برای دانش آموزان دوره ی ابتدایی براساس نشانه شناسی نقاشی آن ها چگونه فضایی است؟» برسد و از طریق تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان براساس علم نشانه شناسی و ارائه ی راهکارهای طراحی، براساس آن ها به طراحی فضا برای کودکان در بازه ی سنی شش تا نه سال بپردازد. برای دست یابی به هدف مذکور، از روش تحقیق ترکیبی و برای جمع آوری داده ها از روش تصویرمبنا استفاده شده است. طبق این پژوهش با تحلیل و دست یابی به پارامترهای استخراج شده از نقاشی ها می توان محیطی آموزنده و خوشایند برای کودکان طراحی کرد. روش تحقیق این مقاله، روش تحلیل محتوا است و با مطالعات کتابخانه ای و میدانی از طریق گفت وگوی مستقیم با کودکان همراه است. نتایج این پژوهش به طراحان می گوید که برای طراحی فضای آموزشی باید به عواملی مثل طبیعت، نشاط و سرزندگی، دانش و خرد، امنیت و آرامش توجه داشت؛ عواملی که نیازمند فضای باز و پارک مانند یا باغ گون خواهد بود و به جای مدرسه باید نام پارک مدرسه بر فضای آموزشی نهاد.
بررسی تاثیر طرح واره درشکل گیری شعر و معماری بر اساس دیدگاه ایوانز و گرین
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی با هدف بررسی چگونگی معنادهی به متن یک اثر، به دنبال ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری بر مخاطب و فرایند ذهنی می باشد. ایوانز و گرین فرایند ذهنی و طرح واره های تصوری در ذهن مخاطب را ابزاری برای برقراری ارتباط می دانند و مولفه هایی همچون فضا، ظرف بودگی، جابجایی(حرکت)، توازن، نیرو، پیوستگی و وجود را نشانه های انتزاعی برای ایجاد طرح واره بر اساس تجربه در ذهن مخاطب مطرح نموده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی طرح واره در دو حوزه شعرو معماری و ایجاد ارتباط همسو با ذهنیت و تجربه مخاطب می باشد. این تحقیق با رویکردی کیفی و روشی تفسیری- تاریخی و با دیدگاهی تطبیقی از طریق تشریح ادبیات نظری در چارچوب مدلی مفهومی درصدد پاسخ به پرسش تحقیق می باشد: چه ارتباطی بین شعرو فضای معماری وجود دارد و نقش طرح واره در این ارتباط و خلق معنا چیست؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که با تعمیم نظریه ایوانز و گرین و مولفه های موثر طرح واره در شعر و معماری می توان گفت که طرح واره ها همواره در شکل گیری و شاخص بودن اثر موثر بوده اند. این تاثیر ممکن است با حضور و یا عدم حضور یک طرح واره باشد. نمود طرح واره به دو صورت حاصل می شود: نخست در قالب کاربرد و همنشینی طرح واره هایی که در یک حوزه معنایی قرار دارد و دوم بر پایه تصویری که از همنشینی طرح واره در برابر مخاطب قرار می گیرد آنچه باعث می شود هر معنایی برای هر متن/ معماری مقبول واقع گردد این است که مخاطب دارای طرح واره ها و پیش دانسته های متفاوت و مستقل از نیت مولف/ معمار است.
بررسی مفاهیم نهفته در معماری بدنه های تاریخی در ساخت بنا های میان افزا در بافت تاریخی کلان شهرهای ایران (مطالعه موردی: شهرهای تهران، اصفهان و شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
105 - 120
حوزههای تخصصی:
ساخت وسازهای جدید در بافت تاریخی قبل از آنکه صرفاً یک بنای معماری باشد، به عنوان بخشی از شهر معرفی می شوند که باید برای حفظ انسجام و تداوم با بخش های تاریخی پیرامون از قواعد و ضوابط خاصی پیروی کند. هدف پژوهش بررسی چارچوب طراحی بناهای میان افزا در بافت تاریخی و نحوه ساخت وساز آن می باشد؛ بنابراین با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در جهت رسیدن به اهداف پژوهش اطلاعات گردآوری و از طریق کیفی مورد تجزیه قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که چارچوب پیشنهادی طراحی بناهای میان افزا در بافت تاریخی ثابت نیستند. بدین منظور ارزش های معنایی متعدد، به صورت عینی (مفاهیم موجود در کالبد) و ذهنی (مفاهیم موجود در ذهن) در کالبد بدنه های تاریخی قابل ادراک بودند. مدل پیشنهادی این پژوهش پس از تحلیل و ارزیابی شاخص ها در کلان شهرهای مرکزی ایران (تهران، اصفهان، شیراز) نشان دهنده کشف راهکارهایی است که معماران آن ها در مراحل خلق اثر به کار می بستند.
بازشناسی و حفاظت از ارزش های منظر روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
16-1
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مناظر روستایی به عنوان مناظر متداوم فرهنگی، نشان دهنده عینی تکامل جامعه انسانی و استقرار آن ها در طول زمان هستند، مناظری که تحت تأثیر جریان های فرهنگی و یا طبیعی بستر خود تغییر و تکامل می یابند. تعامل انسان با طبیعت و تداوم این مناظر، ارزش های برجسته متعددی را در مناظر روستایی به وجود آورده که بیانگر ارزش های ملموس و ناملموس یا به عبارتی اهمیت معنایی آن است. در اسناد بین المللی بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی و شناسایی این ارزش ها به عنوان مؤلفه ای کلیدی در فرآیند حفاظت این مناظر تأکید ویژه گردیده است، به طوری که هر کوششی در راستای حفاظت و بازآفرینی مناظر روستایی، در اصل کمکی به بقای فرهنگ و پایداری طبیعت یک سرزمین است. هدف: شناسایی و دسته بندی ارزش های موجود در مناظر روستایی به منظور بازآفرینی و حفاظت پایدار از چنین محیط هایی و انتقال دانش جمعی و معانی فرهنگی آن به نسل های آینده روش ها: این پژوهش ابتدا از طریق بازخوانی اسناد و کنوانسیون های بین المللی و بررسی دیدگاه های صاحب نظران، به تعریف مفهوم منظر فرهنگی و تدوین چارچوب مفهومی و جایگاه منظر روستایی می پردازد. سپس با توجه به بررسی های به عمل آمده، ارزش های موجود در مناظر روستایی دسته بندی و تبیین می شوند و در نهایت مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه می شود. یافته ها: در این پژوهش ارزش های موجود در مناظر روستایی به دو گروه ارزش های طبیعی و ملموس و ارزش های فرهنگی و ناملموس دسته بندی شدند، ارزش های طبیعی و ملموس شامل ارزش های زیست محیطی، کالبدی، اقتصادی و آموزشی و ارزش های فرهنگی و ناملموس شامل ارزش های فرهنگی، معنوی، اجتماعی و تفریحی هستند، اگرچه در برخی موارد، ارزش ها تلفیقی از هر دو دسته هستند و تدقیق آن ها بسیار دشوار است. نتیجه گیری: با توجه به ارزش های موجود، مدلی برای بازآفرینی و حفاظت از مناظر روستایی ارائه شده است که ضروریست به منظور هماهنگی با تغییر در اولویت بندی این ارزش ها، در حفاظت از آن ها به جنبه های پویا و چند عملکردی ارزش های منظر توجه بیشتری شود.
منظر شهری تاریخی و مدیریت تغییر: نقدی تحلیلی از مدلهای مدیریتی مبتنی بر ارزش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که بسیاری از پژوهشگران رویکرد منظر را آینده مدیریت میراث می دانند، و از رویکرد منظر شهری تاریخی (HUL) به عنوان ابزاری برای درک و مدیریت تغییر و نیز تفسیری مجدد از ارزش های شهری یاد کرده اند؛ با این حال، طی یک دهه گذشته ابزارها و شیوه های مدیریت میراث در تحقق اهداف رویکرد منظر شهری تاریخی به عنوان رویکردی کل نگر، بین رشته ای، و مبتنی بر ارزش ها با محدودیت هایی مواجه بوده اند. این مقاله سعی دارد به منظور بررسی علل بروز محدودیت ها با نقدی تحلیلی به شکاف میان هدف درونی رویکرد HUL در سطح مفهومی و واقعیت بیرونی آن در سطح عملیاتی بپردازد. هدف این است که مشخص شود آیا ابزارهای فعلی مدیریت تغییر، به ویژه ارزیابی اثرات میراثی (HIA)، جهت کاربرد در دستورالعمل های اجرائی رویکرد HUL از گفتمان مشترکی برخوردارند یا خیر. روش شناسی مورد کاربرد با تمرکز بر هدف پژوهش، دارای رویکردی کیفی است و به منظور پیش برد فرآیند تحقیق از تحلیل گفتمان انتقادی (CDA) با راهبردی استقرائی بهره می برد. نتایج نشان می دهد درحالی که رویکرد HUL در سطح مفهومی به گفتمان میراثی هترودکس (مرتبط با گروه های ذینفع) نزدیک می شود، اما در سطح عملیاتی به واسطه ابزارهای مورد کاربرد از گفتمان میراثی ارتدکس (مرتبط با دکترین حفاظت و کارشناسان) تبعیت می کنند. این امر در تصمیم گیری های مدیریت میراث شهری منجر به رویه ای اقتدارگرا شده است که با تمرکز بر کیفیت ملموس بافت، مستقل از نحوه درک و ارزش گذاری مردم نسبت به میراث خود، فاصله زیادی را ما بین اهداف و اقدامات صورت گرفته موجب می شود. این پژوهش در راستای تحقق پذیری سیاست های رویکرد HUL، بکارگیری ابزارهائی با رویکرد انسان محور و مبتنی بر زمینه را پیشنهاد می دهد.
امکان سنجی استفاده از دلالت های تربیتی سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر در آموزش دروس پایه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش معماری یکی از موضوعات موردتوجه در پژوهش معماری ا ست. از آنجا که هدف اصلی آموزش در هر رشته ای یادگیری است و کارگاههای طراحی پایه های اصلی آموزش معماری در دانشکده های معماری ایران هستند، فراهم آوری شرایط مناسب یادگیری، به ویژه در کارگاه های معماری، یکی از مهم ترین دغدغه های آموزشی/ پژوهشی در معماری به شمار می رود. با توجه به نقش انکارناپذیر کرکسیون در جهت دهی به طراحی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، هدف پژوهش حاضر، بهبود و ارتقای کیفی کرکسیون از طریق استفاده از دلالت های سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر می باشد که تلاش نماید هر دانشجو را در یافتن پاسخ خود به پرسش طراحی همراهی و راهنمایی کند. این نوشتار در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از روش تحقیق کیفی و از ابزار دلفی استفاده می کند. داده اندوزی در این پژوهش، مبتنی بر روش اسنادی و برداشت های میدانی بوده است. نتیجه تحقیق ارائه دهنده راهکارهایی از مجموعه دلالت های تربیتی نظریه سازنده گرا در قالب 6 باب اصلی (شامل؛ بازتعریف نقش ها - ارتقا ابزار و مهارت ها – توجه به تمایزات فردی دانشجویان- مواجهه با فرایند و پاسخ های ناصحیح - ساخت و پرداخت ذهنی- ارزیابی و سنجش) در پیشبرد نقد هدایتگر در کارگاه طراحی معماری است.
بررسی رابطه زیرساخت سبز-آبی و کاهش آسیب پذیری سلامت در برابر گرمای شدید متأثر از تغییرات اقلیمی؛ نمونه موردی: شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
69 - 84
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تغییرات اقلیمی خصوصاً روند گرمایش در دهه های اخیر، به طور فزاینده ای بر سلامت تأثیر گذاشته و به افزایش بیماری ها و مرگ ومیر به ویژه در شهرها انجامیده است. اجرای استراتژی سازگاری و کاهش تغییرات اقلیمی با مدیریت زیرساخت های سبز-آبی می تواند پیامدهای این تغییرات را کاهش دهد. فرضیه تحقیق آن است که افزایش سرانه زیرساخت سبز-آبی نواحی مختلف شهر، موجب کاهش دما و تعداد بیماران مرتبط با گرما در آن نواحی خواهد شد. هدف پژوهش: هدف، مقایسه بین اثر دو شاخص میزان زیرساخت سبز-آبی در جهت کاهش دما و خطرات سلامت است. روش پژوهش: شهر قزوین به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. بیماری هایی که مرتبط با گرما هستند و در این پژوهش بررسی شده اند، عبارتند از:گرمازدگی، بیماری های قلبی-عروقی، سکته مغزی و بیماری های تنفسی (به عنوان متغیر وابسته). تعداد این بیماران، از تماس های اورژانس به تفکیک نواحی شش گانه اورژانسی شهر در بازه زمانی فروردین 1397 تا مرداد 1399 پایش شده است. در همین بازه نقشه جزیره حرارتی سطوح شهری مستخرج از داده های مودیس تولید شد. زیرساخت های سبز-آبی به کمک نقشه کاربری و NDVI شناسایی و درصد مساحت و سرانه آنها به عنوان شاخص های میزان زیرساخت ها (متغیر مستقل) برای هر ناحیه محاسبه شد. تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS انجام گرفت و از معیار ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. ابتدا تحلیل همبستگی خطی بین متغیر وابسته و مستقل انجام شد. سپس مقایسه های چندگانه میانگین بین نواحی برای چهار بیماری صورت گرفت و از آزمون ANOVA استفاده شد. نتیجه گیری: نتایج، رابطه معکوس معنی دار بین سرانه زیرساخت سبز-آبی با تعداد تماس های اورژانس در بیماری های قلبی-عروقی، سکته مغزی و بیماری های تنفسی را نشان می دهد. ناحیه مولوی و فردوسی با کمترین سرانه و بیشترین دما، افزایش بیمار و ناحیه پردیس با بیشترین سرانه و کمترین دما، کاهش بیمار را دارند. چنین رابطه ای برای درصد مساحت صادق نیست. بنابراین مناطق شهری با جمعیت متراکم بایست در اولویت برنامه ریزی منظر قرار گیرند تا نابرابری سلامت منتج از تغییرات اقلیمی، کاهش یابد.
سنجش میزان رضایتمندی از فضاهای شهری دوستدار کودک، (مطالعه موردی: پارک های شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دسترسی برابر به خدمات و عدالت بین نسلی به یکی از رویکردهای اصلی در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. در این میان، حمایت از کودکان و نیازهای آنها بویژه در طراحی فضاهای شهری از جایگاه ویژه ای در نظام مدیریت شهری برخوردار شده است. لذا در این پژوهش با هدف آگاهی از شاخص ها و اصول شهر دوستدار کودک، به سنجش میزان رضایتمندی کودکان از پارک های شهر بوشهر پرداخته شده است. بنابراین پارک های مادر، بن مانع، مرجان و شغاب به دلیل مراجعه بیشتر اهالی و بویژه کودکان، به عنوان نمونه های مورد مطالعه انتخاب شده اند. در این نوشتار با استفاده از منابع کتابخانه ای، مطالعات میدانی و پرسشنامه به گردآوری اطلاعات پرداخته شده است و با روش تحلیل عاملی به شناسایی و تحلیل عوامل سازنده فضاهای شهری دوستدار کودک پرداخته شده است. حجم نمونه برای توزیع پرسشنامه ها 196 عدد بوده است که به تقریب 200 عدد (برای هر پارک 50 پرسشنامه) در نظر گرفته شده است. خروجی های مدل تحلیل عاملی نشان می دهد پنج عامل «سرزندگی»، «کارایی»، «امنیت»، «خوانایی» و «نظارت پذیری» در تبیین کیفیت پارک های دوستدار کودک نقش دارند که در این میان، میزان رضایتمندی کودکان از پارک مادر بیش تر از سایر پارک های مورد بررسی است و بعد از آن به ترتیب پارک های بن مانع، مرجان و شغاب قرار دارند. همچنین خروجی مدل رگرسیون خطی چندگانه بیانگر وزن و اهمیت بالای عامل «سرزندگی» بر رضایتمندی و علاقه کودکان به پارک های شهری است.
شبیه سازی متغیرهای آکوستیکی به منظور رضایتمندی شنیداری در ایستگاه های مترو با استفاده از نرم افزار اودئون (نمونه موردی: مترو تهران، تبریز، اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت آکوستیکی در فضاهای عمومی به ویژه خدماتی معمولاً بر اساس دریافت اصوات گفتاری یا وضوح گفتار به همراه آسایش صوتی تعیین می شود. ایستگاه های مترو به لحاظ عملکردی جزء فضاهای شلوغ و پر رفت و آمد و از نظر ساختاری و کالبدی دارای هندسه نامتناسب (طول زیاد) و مصالح با ضریب جذب صوتی پایین بوده لذا محیطی پر سر و صدا و دارای اختلالات صوتی هستند. سر و صدای نسبتاً زیاد که علاوه بر نویز زمینه (صدای تجهیزات و سیستم های تهویه و غیره) در اثر منابع صوتی دیگر (قطار، ترمز، موتور، گفتگوی افراد و غیره) سبب ایجاد نویز در ایستگاه های مترو می شود از مسائل مهم آزار دهنده ای است که در مواجهه طولانی مدت می تواند سبب سلب آسایش و آسیب های جسمانی شود. صداهای مزاحم و بازتاب های پی در پی، شنیدن پیام های ایمنی و ارتباطات کلامی مخاطبان را مختل نموده و باعث خستگی، آشفتگی، عدم تمرکز و خوانایی در محیط می شود. بنابراین در این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه متغیرهای آکوستیکی با استانداردهای بین المللی اقدام به شبیه سازی شده تا در جهت رضایتمندی شنیداری در ایستگاه های مترو راهکارهایی اندیشیده شود. نمونه های مورد بررسی از شهرهای تهران، تبریز و اصفهان انتخاب و در دو نوع و سه حجم متفاوت دسته بندی شده اند. با وارد کردن سه بعدی نمونه های موردی در نرم افزار اودئون و تعیین متریال سطوح، منبع صوتی و نویز زمینه بر اساس داده های بدست آمده از اندازه گیری های میدانی، مشخص کردن نقاط گیرنده و تنظیمات مربوط به طول پاسخ ضربه ای، شبیه سازی صورت گرفته و متغیرهای آکوستیکی تأثیرگذار استخراج شده است. متغیرهایی همچون تراز فشار صوتی، زمان واخنش، زمان افت اولیه، شاخص انتقال گفتار، درصد اشتباهات گفتاری، وضوح صدا و شفافیت گفتار در رابطه با موضوع نویز در محیط و وضوح گفتار ضروری است. نتایج حاصل از شبیه سازی ها نشان می دهد حداکثر تراز فشار صوتی در تمام ایستگاه ها بالاتر از 85 دسی بل و حداکثر زمان واخنش در تمام ایستگاه ها بالاتر از 2 ثانیه بوده که با استانداردهای بین المللی فاصله دارد. این امر آسایش صوتی و نیز درک گفتار را که مهمترین عامل در ایجاد ایمنی و عملکرد فضاست و ارتباط مستقیمی با رضایتمندی شنیداری کاربران دارد، تحت تأثیر قرار می دهد. سنجش و ارزیابی متغیرهای آکوستیکی بصورت کمی نیز دلیلی بر اثبات این ادعا بود. همچنین با بررسی ظرفیت جذب صوتی در فرکانس های مختلف نیز به منظور بهینه سازی شرایط آکوستیکی در راستای تأمین رضایتمندی شنیداری پیشنهاداتی ارائه شده است تا ظرفیت های جذب در فرکانس های پایین و فرکانس های محدوده گفتاری و شنیداری انسان از طریق ایجاد تنگ بری ها، گوشه سازی ها و فضاهای عملکردی حفره مانند افزایش یابد.
شناسایی پیشران های استراتژیک مؤثر بر فقر جهت توانمندسازی بافت های ناکارآمد نفت شهر آبادان با رویکرد آینده نگاری در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
175 - 211
حوزههای تخصصی:
کاهش فقرشهری در شهر آبادان بدون رویکرد توانمندسازی و شناخت فرصت ها و تهدیدها این مسیر در آینده محقق نخواهد شد. لذا شناسایی پیشران های استراتژیک جهت برنامه ریزی های اصولی برای توانمندسازی ساکنین فقیر بافت های ناکارآمد نفت شهرآبادان در افق 1420 هدف این پژوهش می باشد. روش پژوهش از نوع آینده نگاری استراتژیک می باشد. تکنیک ها و نرم افزارهای مورداستفاده عبارت اند از: پویش محیطی، تحلیل اثرات متقاطع، نظرات خبرگان، نرم افزار Micmac. متغیرهای بخش های عوامل اقتصادی و اجتماعی بیشترین تأثیرگذاری را بر سیستم شکل گیری توانمندسازی فقر بافت های ناکارآمد شهر آبادان داشته اند و ابعاد کالبدی و مدیریتی کمترین درجه تأثیرگذاری را دارا بوده اند. پیشران های استراتژیک شامل ارتقای سرمایه انسانی فقرا، تدوین راهبردهای ملی کاهش فقرشهری، نهادینه سازی مشارکت اجتماعی، کاهش تورم، کاهش فساد، سرمایه گذاری دولت در کاهش فقر و سرمایه گذاری در حوزه مسکن می باشد.
واکاوی ردپای معماری بومی و سنتی در معماری مسکونی معاصر ژاپن
حوزههای تخصصی:
در اندیشه های بنیادین معماری ژاپن، از مهم ترین رویکردها، جایگاه معماری بومی و سنتی در ساختمان سازی معاصر و نحوه ارتباط دهی آن ها می باشد. از اواسط قرن نوزدهم، معماران معاصر ژاپنی و غربی صاحب نامی نظیر: فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، کنزو تانگه، هیکو ماکی، تادائو آندو، با رویک ردی محتواگرا و مفهوم گرا نسبت به گذشته، توانستند، با استعانت از فناوری های نوین، انواعی از معماری التقاط گرا خلق نمایند که از مبانی سنتی و آئینی شرقی و به ویژه ژاپنی پیروی و به نوعی می ان مفاهیم و مضامین س نت و مدرنیته تعامل ایجاد نمایند. امروزه، معماری مسکونی در ژاپن را می توان پیرو یک سنت فرهنگی بدون انقطاع دانست که طی سالیان متمادی با نیازها و امکانات نوین وف ق پیدا کرده است. با وجود اینکه وجوه اشتراک در ادوار گوناگون به طور مشخص نیست، اما وقتی مفاهیم اساسی معماری خانه های ژاپنی در نظر گرفته می شود، می توان دریافت که این پیوستگی فرهنگی چگونه با گذر زمان حفظ گردیده است. در این نوشتار سعی شده، ضمن بررسی سیر تحول معماری معاصر ژاپن با تأکید بر سبک های شواین و سوکیا به تحلیل جایگاه معماری بومی و سنتی در تکوین و هویت بخشی معماری مسکن معاصر ژاپن، پرداخته شود. از نتایج مهم این پژوهش اینست که معماری معاصر ژاپن به موازات پذیرش امکانات و فناوری های نوین، به منظور ارتباط و حفظ ریشه ها، در ساختاری منسجم، هویت بومی، سنتی و ملی خود را تداوم بخشیده است.
تبیین مدل مفهومی مؤلفه های مؤثر در شکل گیری تجربه زیبایی شناسی معماری از منظر علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
41 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پذیرش زیبایی شناسی معماری، به خصوص به صورت تجرییات عمیق افراد از بناها، زمینه ای است که اهمیت بسزایی دارد و معمولاً توجه چندانی برای شناخت آن به لحاظ محتوای علمی نمی شود و همواره این سردرگمی وجود دارد که کدام الگوی نظری زیبایی شناسی برای معماری از این منظر همه جانبه و کامل تر است، زیرا این مفهوم کیفیتی مبهم به نظر می رسد و نیازمند داده های منسجمی برای انجام پژوهش هایی دقیق تر است. تجربه زیبایی شناسی معماری، همواره مقوله ای پیچیده و تحت تأثیر عوامل متفاوت است، لذا شناخت چیستی و چگونگی این تجربه به عنوان یک ضرورت کیفی می تواند بر فرایند طراحی و اصول معماری تأثیرگذار باشد. لذا این پرسش مطرح می شود که تجربه زیبایی شناسی معماری چگونه کیفیتی است و به چه مؤلفه هایی وابسته است؟ هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر خلق یک توصیف جامع و چارچوب منسجم ا پدیده تجربه زیبایی شناسی معماری برای دستیابی به درک ساختار ذاتی آن تجربه از طریق ارائه یک مدل مفهومی است. روش پژوهش: این پژوهش با رویکردی کیفی و روشی توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است و با دیدگاهی تفسیری از طریق تشریح ادبیات نظری از منظر یافته های علوم شناختی، یافته های بحث را در چارچوب مدلی مفهومی معرفی کرده است. نتیجه گیری: تجربه زیبایی شناسی معماری عبارت است از ارزیابی عاطفی تجربه ادراک فضا براساس رهیافتی مستقیم از طریق مؤلفه های ادراکی، انگیزشی، حسی-حرکتی، شناختی و رفتاری که به صورت ترکیبی از تصورات احساسی مختلف (نظیر لذت، خوشایندی و غیره) بروز می یابد. لذا با استناد بر نظریه های علوم شناختی می توان گفت دخالت واکنش های بدنی غیر آشکار در تجربه معماری عنوان می کند مؤلفه های ادراکی و انگیزشی منجر به واکنش های رفتاری می شوند که این خود بیانگر رابطه بین ابعاد هیجانی و همچنین درگیری مؤلفه های حسی-حرکتی از طریق بدن با فضاست. در حقیقت تعامل با فضای معماری از طریق قابلیت های ایجادشده آن می تواند مؤلفه های انگیزشی را درگیر کند. بنابراین مبنی بر آنکه ادراک زیبایی معماری بستگی به فعالیت های درونی تحریک شده دارد که شامل پردازش عاطفی و نیز عوامل شناختی مرتبط با زمینه های فردی می شود، در نتیجه مؤلفه های رفتاری هم می توانند مسبب فعال سازی توجه و انگیزش جهت امکان دادن به فرد برای تجربه آگاهانه خود به عنوان نهاد تجربه کننده و همچنین تجربه زیبایی به واسطه پدیده اثر معماری باشد.
تحلیل و ارزیابی عملکرد روش های فرهنگ سازی اصول پایه ای معماری در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
87 - 98
حوزههای تخصصی:
تبیین روش های فرهنگ سازی و بررسی نقاط ضعف و قدرت آن ها قدم اول در آموزش اصول پایه ای معماری به عامه مردم، قطب مهم کنترل و نظارت بر ساختمان سازی صحیح، هست. هدف از انجام این پژوهش معرفی و ارزیابی عملکرد فعلی روش های فرهنگ سازی اصول پایه ای معماری در جامعه ایران است. این مقاله به لحاظ هدف از نوع کاربردی هست و رویکرد روش شناسی آن آمیخته (کمی-کیفی) است. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای اصول معماری و روش های شاخص فرهنگ سازی تبیین و سپس عملکرد فعلی این روش ها با شواهد کمیت پذیر، با زبان آمار و ارقام، بیان شده اند. جامعه ی آماری این تحقیق با توجه به تنوع فرهنگی از شهر تهران انتخاب شده است. نتایج تحقیق حاکی از توجه و علاقه زیاد مردم به آگاهی یافتن از اصول معماری است و درعین حال عملکرد فعلی نهادهای فرهنگ ساز در این زمینه ضعیف است. مشارکت مردمی روشی با اثربخشی بالا است. رسانه های دیداری و فضای مجازی از روش های کم هزینه و با سرعت بالا محسوب می شود.
مولفه های کالبدی موثر بر خودآگاهی در محیط
حوزههای تخصصی:
محیط کالبدی، مجموعه ای از قابلیت ها را برای تأمین معانی ذهنی خود در جهت زندگی بهتر و رشد شخصیت افراد، به کار می گیرد. از عمیق ترین لایه های شناخت در این مسیر، خودآگاهی است(امامی نائینی،1388) که به انسان اجازه می دهد تا مسائل را از دیدگاه دیگران ببیند و به خویش، عملش و همچنین عزت نفس عمومی افتخار کند. بنابراین اهمیت موضوع خودآگاهی از یک سو و تاثیر محیط در ایجاد این مهم از سوی دیگر، موجب گردید که این پژوهش به دنبال رابطه بین کالبد محیط و خودآگاهی باشد و بر این اساس به این پرسش پاسخ دهد که «چه مؤلفه های کالبدی از محیط می تواند مؤثر بر خودآگاهی باشد؟». ساختار پژوهش حاضر ترکیبی از تحقیق بنیادی و کاربردی است که به واسطه تحقیق کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی، با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است. در نهایت پژوهش اذعان دارد که محیط به سه روش شامل به واسطه شناخت قبلی، به واسطه داشتن باور و توسط مشاهده و کسب اطلاعات از آن، می تواند بر خودآگاهی افراد موثر باشد که روش اول در ارتباط با گذشته و تاریخ، بیشتر در فضاهای بینابین درون و بیرون، روش دوم در ارتباط با ابعاد معنوی انسان، هم در فضاهای مکث و هم فضاهای حرکتی و روش سوم در ارتباط با اصل تعامل است که در فضاهای جمعی، چندمنظوره و فضاهای حرکتی با قابلیت نظرگاهی، صورت می پذیرد. نکته قابل تامل در این بررسی ها این است که در دو روش اول خودآگاهی، ویژگی های فضایی محیط کالبدی، تنها در جهت نشانگی و نمادگرایی است که خودآگاهی درونی را به دنبال دارد؛ اما در روش سوم خودآگاهی، ویژگی های فضایی محیط کالبدی، علاوه بر این موارد، در جهت ایجاد تعامل بین افراد صورت می پذیرد و این امر نشان دهنده این است که این روش از سطح بالاتری از سایرین، برخوردار است که نه تنها شامل خود واقعی، آرمانی، معنوی و مادی می شود بلکه خود اجتماعی که خودآگاهی بیرونی را به دنبال دارد را شامل می گردد.