فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد صنعتی کشورها لازم است معماری معاصر ایران از لحاظ رشد صنعتی مورد بررسی قرار گیرد تا جایگاه کنونی و نکات ضعف و قوت مشخص گردد و چشم انداز آینده روش شود بنابر این در این مقاله به شناخت و بررسی معماری پهلوی دوم از منظر پیشرفت تکنولوزی مورد تحلیل قرار گرفته است که روند پیشرفت صنعتی سازی ساختمان از دوره قبل از انقلاب مشخص شود و امکان مقایسه با معاری معاصر فراهم گردد. تحقیق حاضر با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری و تحلیل اطلاعات انجام شده است .در جهت دستیابی به نتایج مطلوب با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بروی تحقیقات گذشتگان و بررسی ساختمانه های ساخته شده در دوره پهلوی دوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و فاکتورهای تأثیر گذار در پیشرفت تکنولوژی ساخت و در کل نکات قوت و ضعف معماری از این مطالعات استخراج گردیده است.استفاده از سازه های پیش ساخته بتنی و فلزی و نماهای پیش ساخته، مصالح جدید مانند شیشه های عریض، بتن نمایان، نماهای شیشه ای در ساخت بناها مورد استفاده قرار گرفت. از مهم ترین عوامل به کار گیری تکنولوژی در این دوره همکاری با شرکت های خارجی می باشد که زمینه پیشرفت همگام با سبک های بین المللی و های تک را در ایران فراهم کرد و سبب رشد دانش طراحی و ساخت در معماری دوره پهلوی دوم شد.
بررﺳﯽ عوامل تأثیرگذار در تناسبات نورگیرهای ساختمان های مسکونی در فضای معماری؛ نمونه موردی: آپارتمان های مسکونی 210، 111، 106
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در پیشینه خود به لحاظ الگوی بهره گیری از نور روز، سابقه درخشانی را به جای گذاشته است و همچنین از دیرباز گرایش انسان به نور خورشید، حاکی از اهمیت و ارزشمندی آن برای زندگی بوده که منجر به نفوذ نور در فضاهای معماری گشته است. از نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش، پروژه آپارتمان های مسکونی مهرشهر که از بزرگ ترین و زیباترین آپارتمان های مسکونی با معماری خارق العاده می باشند. وجود بازشوهای متنوع، چرخش ساختمان، خلل و فرج برای نورگیری بهتر در این نوع آپارتمان ها شاهد این ادعاست. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی انجام یک تحقیق جهت بررسی نورگیرها در فضاهای مختلف ساختمان ها بر اساس عوامل تأثیرگذار در مهرشهر کرج است. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد که برای بهره مندی از نور طبیعی و طراحی نورگیرها بر حسب ابعاد و تناسبات لازم است تا این مهم از اولین مراحل طراحی و ایده های نخستین طرح مورد توجه قرار داشته باشد. همچنین با پیشرفت مراحل طراحی دقت در جزئیات نورپردازی فضاها، خلاقیت، ایده پردازی در این طراحی بر حسب ابعاد و تناسبات امری ضروری است و بدون رعایت این ملاحظات استفاده مناسب از نور روز به خوبی میسر نخواهد شد.
ساختارهای خمش فعال و انعطاف پذیر راهکاری برای طراحی در معماری متحرک
حوزههای تخصصی:
در سازه های باز و بسته شونده ی معمول، تغییر شکل براساس ریخت شناسی مفصل ها هستند، درحالی که در سازه های انعطاف پذیر درنتیجه تغییر شکل ارتجاعی عناصر می باشد. می توان از این ویژگی سازه های انعطاف پذیر و خمش فعال در ساختار های متحرک استفاده کرد. چنین انعطاف پذیری ذاتی که در سیستم های خمش فعال هست، مکانیسم مهمی برای کشف راه حل های جدید برای ساختارهای سازگار است. در این مقاله به معرفی مکانیزم های انعطاف پذیر به عنوان راهکاری برای معماری سبک و متحرک پرداخته شد. سپس در مورد انواع و ویژگی های ساختارهای انعطاف پذیر توضیح داده شد. دهه گذشته شاهد افزایش علاقه علمی و ساخت ساختارهای انعطاف پذیر و خمشی فعال بوده ایم. این امر منجر به ظهور چندین محیط نرم افزاری شده است که به سوالات مربوط به فرم یابی و ارزیابی ساختارهای خمشی فعال می پردازند، که به توضیح و مقایسه این روش ها پرداخته شد. به دلیل مزایای زیاد این ساختارها و پیشرفت تکنولوژی و ظهور محیط های شبیه سازی پیشرفته در آینده شاهد استفاده روز افزون این ساختار در معماری خواهیم بود.
تبیین مؤلفه های اساسی ساختار خانه های عرفی اردبیل در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷۸
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان یک واحد فرهنگی - اجتماعی محصول برهم کنش الگوهای مسکن و سکونت انسان است که در قالب الگوهای رفتاری (شیوه زندگی) و الگوهای فضایی - کالبدی نمود می یابد. تحقیق حاضر در جستجوی چگونگی نمودپذیری الگوهای مذکور در ساختار خانه های عرفی است. از همین رو، 15 خانه مربوط به طبقه متوسط و مردم عادی شهر اردبیل که از دوران اواخر قاجار و اوایل پهلوی به جای مانده اند، به عنوان نمونه های موردی انتخاب و با مراجعه به آن ها و انجام مصاحبه با ساکنین آن ها، سعی در بررسی موارد موردنظر شده است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی جهت معرفی عوامل مؤثر در شکل گیری ساختار خانه های عرفی یا مردمی و تبیین ابعاد و ارتباطات میان مفاهیم و مؤلفه های دخیل در ساختار این خانه ها تعریف شده است. روش تحقیق حاضر کیفی و روش تجزیه وتحلیل داده ها، استدلال استقرایی و تحلیل تفسیری است. فرایند تحقیق در سه مرحله انجام شده است: در مرحله نخست، مبانی نظری تحقیق گردآوری و از آن چهارچوب نظری استخراج گردید. در چهارچوب نظری به نقش کلیدی عامل «انتخاب» به عنوان عامل انتقال مفاهیم از امکانات و قابلیت های محیط به معانی و الگوها تأکید شده است. در مرحله دوم به منظور سنجش چهارچوب نظری به دست آمده، تجزیه وتحلیل داده ها بر اساس تحلیل الگوهای فضایی - کالبدی و نیز الگوهای رفتارهای جاری در سه سطح کلان، میانی و خرد خانه ها انجام و سپس مسیر شکل گیری ساختار خانه ها بر مبنای چهارچوب نظری ترسیم و عوامل زمینه ای مؤثر بر آن استخراج شد. در مرحله سوم مدل نهایی تحقیق، بر اساس داده های به دست آمده، ترسیم گردید. بر اساس نتایج تحقیق فرهنگ، جامعه، اقلیم و اقتصاد چهار عامل زمینه ای مؤثر در شکل گیری ساختار خانه های اردبیل به شمار می روند. همچنین عامل «انتخاب» موجب تولید معانی مرتبط با مسکن و سکونت، ازجمله عوامل زمینه ای شده است که از برهم کنش معانی، مؤلفه های فضایی - کالبدی اساسی ساختار خانه های عرفی اردبیل یعنی «انعطاف پذیری کالبدی و عملکردی»، «ملاحظات اقلیمی در خانه ها»، «شباهت ساختاری خانه ها» و «عدم تشخص و تمایز خانه ها» نمود یافته است.
تبیین و سنجش شاخص های مکانی – فضایی تاب آوری شهری در مواجهه با سیلاب؛ مطالعه موردی: شهر بابلسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷
50 - 69
حوزههای تخصصی:
امروزه دیدگاه غالب از تمرکز بر روی صرفاً کاهش آسیب پذیری به افزایش تاب آوری در مقابل سوانح تغییر پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر تبیین شاخص های مکانی – فضایی تاب آوری شهری در مواجهه با سیلاب در شهر بابلسر می باشد. روش شناسی تحقیق کیفی مبتنی بر تحلیل مضمون است و جامعه آماری در بخش کیفی و کمی را مدیران دارای سوابق دانشگاهی و اجرایی و کارشناسان شهری تشکیل داده اند. حجم نمونه در بخش کیفی با رسیدن به اشباع نظری (معادل 15 نفر) بوده و در بخش کمی حجم نمونه 30 نفر از کارشناسان و متخصصان در شهر بابلسر که در زمینه سیلاب و مسائل مرتبط به شهر متخصص بوده اند را شامل شده است. پس از تبیین شاخص ها، با استفاده از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS شاخص های حاصل اولویت بندی شده و با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای، شهر بابلسر از لحاظ تاب آوری مکانی – فضایی مورد سنجش قرار گرفت. یافته های حاصل از بخش کیفی و مطالعات نظری نشان داد که معیارهای تاب آوری مکانی – فضایی شامل تنوع، ارتباط، افزونگی، استحکام و مدیریت بحران بوده است. نتایج حاصل از بخش کمی به لحاظ اولویت بندی شاخص ها نشان داده است که شاخص حرائم شهری در اولویت اول، شاخص مقاومت سیستم ساخت راه ها و پل ها در اولویت دوم واقع شده اند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای نشان داده است که تاب آوری مکانی – فضایی شهر بابلسر در مواجهه با سیلاب با میانگین 3.60 و ارزش t ، 3.09 در وضعیت مناسبی بوده که نشان از تاب آوری نسبتاً بالای شهر بابلسر در برابر سیلاب می باشد.
تبیین مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت در معماری بناهای مسکونی معاصر ایران (مطالعه موردی: بناهای مسکونی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت با مفاهیمی مانند حقوق، انصاف، آزادی، برابری و غیره همراه است، رویکردها به مفهوم عدالت در جوامع و در زمان های مختلف از دیدگاه های ایدئولوژیک متفاوتی پیروی می کنند، که گاهی بایکدیگر متفاوت و متضاد هستند. با وجود تاکیدی که در سطح جامعه بر مفهوم عدالت و لزوم تحقق آن وجود دارد، کمتر به این مفهوم پرداخته شده است که بناهای مسکونی چه نقشی بر ادراک عدالت افراد دارند. شهر تهران، به عنوان پایتخت ایران از دهه های گذشته دچار نابرابری در گسترش، توزیع خدمات و امکانات در مناطق مختلف شهری بوده است، که حاصل آن جدایی گزینی اقشار و طبقات مختلف اقتصادی-اجتماعی در مناطق مختلف شهری است. این تحقیق بر آن است، نقش مؤلفه های موثر بر ادراک عدالت شهروندان، به واسطه معماری بناهای مسکونی را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. روش تحقیق در این پژوهش با توجه به ماهیت پژوهش از نوع ترکیبی و بر اساس ماهیت روش در بخش اول از نوع کیفی و در بخش دوم از نوع کمی است و در تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل محتوا، روش دلفی و پیمایشی استفاده شده است. مفاهیم حاصل از پژوهش و نقش آن ها بر ادراک عدالت افراد به دو دسته مؤلفه های عینی و ذهنی تقسیم گردید. یافته های پژوهش نشانگر آن است که برداشت همه ی افراد از مفهوم "عدالت" یکسان نیست و از نظر هر فرد تعریف متفاوت دارد. بنابراین، ادراک عدالت در همه افراد یکسان نیست، ولی همه ی افراد به زمینه ها و عوامل مشترکی در معماری بناهای مسکونی که در ادراک عدالت تاثیرگذار هستند، معتقدند. در نتیجه اولویت تاثیر گذار بودن هر یک از مؤلفه ها بر ادراک عدالت افراد، با توجه به عوامل زمینه ای از قبیل سن، جنسیت، تاهل، وضعیت اشتغال و درآمد، تحصیلات و محل سکونت افراد در بین شهروندان متفاوت می باشد بر این اساس مهم ترین شاخص های ذهنی مرتبط با مسکن و موثر بر ادراک عدالت به ترتیب احساس امنیت، توجه به آرامش و رعایت حقوق فردی و حقوق همسایگی است و در بررسی وضعیت شاخص های عینی عدالت نیز به ترتیب: تطابق با نیازهای انسانی و معلولین، مقیاس بنا، استواری بنا می باشند.
قلمروهای شبه خصوصی و حضورپذیری بانوان در فضاهای جمعی غیر رسمی (مطالعه موردی: میدان شهرداری رشت و محوطه دور استخر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی دستیابی به ویژگی هایی در فضاهای جمعی است که مطابق با نیازها و رفتار قلمروی زنان بوده تا از این طریق فضا برای آنان حضورپذیرتر شود. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شکل گیری ادبیات تحقیق، از مطالعات میدانی و روش های کیفی همچون مشاهده مشارکتی، مصاحبه عمیق و روش زمینه ای جهت رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شده است. تحلیل کیفی یافته ها نیز در روش زمینه ای به صورت کدگذاری انجام گرفته است. بر این اساس مفهومی با عنوان «قلمروهای شبه خصوصی» تعریف گردیده است که از ویژگی های آن می توان به محدودیت نسبی رؤیت پذیری، خلوت نسبی و دنج بودن نسبی اشاره نمود. قلمرو شبه خصوصی، قلمروی نیمه عمومی نیمه خصوصی است که ضمن قرارگیری در یک عرصه عمومی، با داشتن بخشی از ویژگی های قلمروهای خصوصی و شباهت به آنان از عمومیت کمتری برخوردار است. برای اثبات مفهوم تبیین شده در این مقاله، بررسی نظرات و رفتارهای طیف مختلف زنان در رابطه با شاخص های فضایی مؤثر بر حضورپذیری آنها در فضاهای جمعی انجام شده است و به منظور پایایی نظریه، مباحث در دو فضای جمعی واقع در میدان شهرداری رشت و محوطه دور استخر لاهیجان مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج، ضمن تأیید ویژگی های برشمرده شده، تأکید دارد که وجود این قلمروها ضمن تناسبی که با رفتار قلمروی زنان دارند، بر ارتقای حضورپذیری آنان در فضاهای جمعی غیر رسمی مؤثرند.
بررسی راهکارهای موثر کاهش مصرف انرژی در بناهای مسکونی انرژی کارا
حوزههای تخصصی:
باتوجه به آگاهی روز افزون بشر از بحران های زیست محیطی، کاهش ذخایر سوخت های فسیلی و انتشار گازهای دی اکسید ناشی از ساخت و سازهای بی رویه، معماران را به ساخت و ساز برپایه اصول پایداری و کاهش مصرف انرژی سوق داده است. در حال حاضر بسیاری از کشورها از راهکارهای موجود در معماری انرژی کارا به جهت کاهش مصرف انرژی درساختمان ها بهره می بردند. با این حال معماری انرژی کارا به تنهایی در کاهش مصرف انرژی کافی نمی باشد و بایستی ارتباط انسان با طبیعت بیشتر گردد. با توجه به اینکه فاصله میان انسان و طبیعت روز به روز در حال افزایش می باشد، می بایست از راهکارهای بهره گرفت که با طبیعت ارتباط بیشتری برقرار کند. هدف این پژوهش مطالعه پیرامون راهکارهای موثر کاهش مصرف انرژی در بناهای مسکونی می باشد زیرا اگر طراحان و معماران این راهکارها را در بخش های مختلف ساختمان ها استفاده کنند، می توان گامی بنیادی در زمینه بهینه سازی مصرف انرژی برداشت. این مقاله با توجه به موضوع کلی و ماهیت آن، از نوع مطالعات کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. کلیه داده های تحقیق به روش گردآوری کتابخانه ای- اسنادی (مقالات، پایان نامه ها، کتب، طرحهای پژوهشی) می باشد و برخی از راهکارها با استفاده از نرم افزار climate consultant معرفی شده است. در انتها این نتیجه حاصل شد که می توان با رعایت راهکارهای موثر و متناسب با اقلیم منطقه، مصرف انرژی را در بخش ساختمان های مسکونی کاهش داد و گامی اساسی در بهینه سازی مصرف انرژی در کشور برداشت.
رویکرد حس مکان در طراحی فضاهای آموزشی با تمرکز بر فضای سبز (مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس
حوزههای تخصصی:
حس مکان از جمله واکنش های احساسی- ادراکی انسان نسبت به محیط پیرامون است که او را به مکان حضور خود پیوند داده و هویت فرد و مکان را شکل می دهد. فضاهای آموزشی، بعد از محیط خانه، موثرترین سطح ارتباط را با دانش آموزان به تعامل می گذارد و بعبارتی حس مکان، رویکردی برای افزایش یادگیری، شوق بازگشت به مدرسه و ماندن در آن فراهم می آورد که می تواند پیوند دهنده دانش آموزان با محیط های آموزشی باشد. این در حالی است که کمبود سطح کمی و کیفی فضای سبز در طراحی محیط های آموزشی مدارس کشور، حتی در مدارس روستایی، این فضاها را به مکانی صلب و بی روح با مصالح و ساختمان های غیرجذاب و بی ذوق برای دانش آموزان تبدیل کرده است. شناخت بهتر محیط زمانی ارزش می یابد که ضمن درک عناصر کالبدی آن، مفاهیم درونی آن و ادراک فرد و گروه نیز مورد توجه قرار گیرد. از این رو، مقاله حاضر سعی در بررسی فضاهای سبز و نحوه اثرگذاری آن در طراحی و عملکرد فضاهای آموزشی مدارس روستایی با تمرکز بر سطح یادگیری دانش آموزان و بهبود حس مکان در این فضاهاست. ماهیت این پژوهش کاربردی است و به لحاظ متدلوژی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد که در آن داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (پیمایشی با توزیع پرسشنامه) است. نتایج کلی تحقیق حاکی از آن است که توجه به طراحی فضاهای سبز در مدارس روستایی بر میزان عملکرد محیطی و سطح یادگیری دانش آموزان تاثیرگذاری عمیقی داشته و این امر بیانگر تاثیرات مثبت و معنی دار طراحی فضاهای سبز بر قدرت یادگیری و آموزش دانش آموزان مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس است. بعلاوه، نتایج آزمون های آماری تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معنی داری بین وجود فضاهای سبز و افزایش حس مکان در میان دانش آموزان مدارس محدوده مطالعاتی وجود دارد.
سنجش پایداری زیست محیطی فضاهای شهری اصفهان در دوران پاندمی کووید 19 با تأکید بر توسعه پایدار (مطالعه موردی: منطقه نه شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
دهه های پایانی قرن 20 نشان داد که نمی تواند رشد و توسعه جامعه بشری با شرایط فعلی ادامه پیدا کند. شهرها به عنوان محل زندگی و تمرکز فعالیت ها نقش مهمی در پایداری زیست بوم دارند و با زیست پذیر نمودن شهرها می توان آن ها را پایدارتر کرد. با توجه به شاخص های مختلف می توان زیست پذیری از نظر محیطی را در یک فضای شهری موردبررسی قرارداد. با شیوع بیماری کرونا در جهان زندگی انسان، موجودات زنده و محیط زیست به شکل های مختلف تحت تأثیر قرار گرفت. بروز پیامدهای این همه گیری، اعمال محدودیت ها در بخش های مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی بوده است. در این میان فضاهای شهری نقش بسیار مهمی در سرزندگی و پایداری دارند که در این دوران تحت تأثیر شرایط پاندمی قرارگرفته اند. معضل بزرگ شهرهای مختلف ایران ازجمله شهر اصفهان که در شاخص پایداری زیست محیطی تأثیر می گذارد، نداشتن دفع سالم، اصولی و بهداشتی زباله ها است تا به محیط زیست شهری آسیب نرسد. هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر بحران کرونا بر پایداری زیست محیطی فضاهای عمومی شهری با تأکید بر توسعه پایدار است و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که شیوع ویروس کرونا چه معضلات زیست محیطی شهری در راستای پایداری فضاهای شهری در سطح شهر اصفهان و به ویژه منطقه نه این شهر است. برای این منظور از یک روش تحلیلی –توصیفی جهت ارزیابی و بررسی پایداری زیست محیطی فضای عمومی در شهر اصفهان (منطقه نه اصفهان) استفاده شده است. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه از طریق پرسشنامه و ارزیابی آن با طیف لیکرت بین 30 نفر از متخصصان و شهروندان منطقه نه شهر اصفهان انجام شد و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی AHP مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفتند. شاخص های پایداری زیست محیطی در سه معیار، پایداری اکولوژیک با سه شاخص و 10 سنجه، طراحی زیست محیطی پایدار با 13 سنجه و یکپارچگی نهادی و مدیریتی با 7 سنجه مورد ارزیابی قرار گرفتند. درنهایت با توجه به نتایج مشخص گردید که فضاهای شهری منطقه نه شهر اصفهان در مقایسه با کل شهر اصفهان به لحاظ شاخص های پایداری اکولوژیک و یکپارچگی نهادی و مدیریتی کمترین کیفیت را دارا می باشند که راهکارهای پیشنهادی دراین باره ارائه گردید.
بررسی تطبیقی ساختمان سازی سنتی و مدرن در اقلیم گرم و خشک (نمونه موردی: یزد)
حوزههای تخصصی:
در مناطق گرم و خشک ایران همواره توجه به معماری اقلیمی و پیروی از سامانه های پایدار زیست اقلیمی همواره مد نظر معماران تجربی گذشته بوده است. پیروی از محرمیت و ابعاد فرهنگی و اقلیمی و همسویی با معماری سلسله مراتبی از فاکتورهای موثر در معماری سنتی شهر یزد می باشد که در اقلیم گرم و خشک قابل بحث و بررسی می باشد. سامانه های کارکردی موثر خانه های سنتی در ادوار گذشته دارای شاکله درونگرای مرکزی و مبنای خانه سازی بر توجه به اقلیم و پتانسیل های اقلیمی بوده که امروزه این امر مهم مورد کم توجهی قرار گرفته است. لذا توجه به نگرش های ساختمانی گذشته هدف پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی معماری سنتی و مدرن یزد از بعد ساختمان سازی و حرکت فزاینده رو به جلو می باشد. بنابراین سوال تحقیق بدین گونه است که معماری سنتی بر بعد کالبدی ساختمان در معماری مدرن به چه اندازه تاثیرگذار بوده و میزان تاثیرات آن به چه صورتی بوده است؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و در قالب مطالعات کتابخانه و اسنادی به بررسی تطبیقی این سیر حرکتی معماری از گذشته تا به حال در منطقه یزد می پردازد. نتایج تحقیق بیانگر توجه معماری مدرن در کشف و نمود هویت تاریخی بناهای گذشته و توجه به ساختمان سازی با نگرش به سامانه های کارکردی معماری اقلیمی در جهت احیاء آن و در قالب راهکارهای نوین و استفاده از پتانسیل های ارزشی گذشته است.
ارزیابی کیفیت سرزندگی پیاده راه های شهری نمونه موردی خیابان سلمان فارسی اهواز
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، به دنبال گسترش بی سابقه شهرها خدمات عابر پیاده در مناطق شهری به تدریج کاهش یافته است. با افزایش بی رویه ها شهرها، فضاهای شهری می بایستی به سمت سرزندگی و دلپذیری برای شهروندان سوق پیدا کنند. براین اساس هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفیت سرزندگی پیاده راه های شهری در خیابان سلمان فارسی اهواز می باشد. روش پژوهش به صورت توصیقی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش به طور تصادفی 100 نفر انتخاب گردید که در محدوده پیاده راه سلمان فارسی حضور دارند. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از از آزمون های نرم افزار SPSS، با آزمون های آماری فریدمن، خی دو، تی، رگرسیون چند متغیره انجام گردید. باتوجه به نتایج پرسشنامه، برخی از اولویت های پیاده راه سرزنده از دیدگاه مردم عبارت اند از: تنوع کاربری، امنیت و ایمنی، ساماندهی و بهسازی، روحیهه و فرهنگ، فضای مکث و مبلمان شهر. بعلاوه اینکه که ایجاد پیاده راه به عنوان یکی از دغدغه های مردم محسوب شده و مؤلفه های امنیت، فرهنگ، خلاقیت و تنوع دارای بیشترین اثرگذاری هستند.
تبیین عوامل مؤثر بر رقابت پذیری منطقه ای با رویکرد آمایش سرزمین در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
90 - 109
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بارشدجهانی شدن، موضوع رقابت پذیری منطقه ای از اهمیت فزاینده ای برای شتاب بخشیدن به توسعه منطقه ای برخوردار شده است. این رویکرد درپی آن است تا با مفروزداشتن توان رقابتی بین مناطق، منطقه و سرزمین را از کمک ها ودرآمدهای دولتی بی نیازکرده و با تکیه برظرفیت های اصیل دربازارهای رقابتی مناطق را ازمنظر جدیدموردبررسی قرار دهد.هدف: باتوجه به قابلیت ها وتوانایی های استان آذربایجان غربی به عنوان قطب بزرگ صنعتی، معدنی،کشاورزی و گردشگری در شمالغرب کشور، می توان باشناسایی عوامل ریشه ای تأثیرگذاردررقابت پذیری منطقه ای وبه کارگیری برنامه ای جامع همانند آمایش سرزمین نقش بسزایی دردستیابی به حداکثر بهره وری از توانمندی های استان جهت رسیدن به توسعه پایدار ایفا کرد.روش: براساس مطالعات اسنادی و نظر کارشناسان خبره3 شاخص:(سرمایه انسانی،اقتصادی،طبیعی) و16زیرشاخص جهت ارزیابی و سنجش رقابت پذیری شهرستان های استان آذربایجانغربی بکار برده شد.از رو ش های تحلیل عاملی و خوشه ای جهت سنجش نابرابری های منطقه ای، تعیین امتیاز وسطح بندی توسعه یافتگی مناطق ودر مرحله بعدی با بهره گیری از نرم افزار Topsisو Meta-swotارزیابی قابلیت های مناطق وارائه راهکارها وراهبردها صورت گرفت.یافته ها: شهرستان ارومیه به دلیل عواملی چون بالا بودن میزان کارآفرینی و بخش های تجاری، تحقیق و توسعه فناوری،سرمایه انسانی، سرمایه تولیدی در جایگاه نخست قرار دارد.جایگاه دوم شامل شهرستان های مهاباد، نقده، بوکان، ماکو، خوی بوده، دلایل آن بالابودن فعالیت های نوآورانه و مهارت های نیروی کار تحقیق و توسعه است،شهرستان های پیرانشهر،میاندوآب،سلماس، تکاب، نیزدرجایگاه سوم و شهرستان های شاهین دژ،سردشت، اشنویه،چالدران،چایپاره، پلدشت، شوط درجایگاه چهارم قرار دارند. بین عوامل داخلی بیشترین امتیاز مربوط به عامل دستیابی به جایگاه مطلوب استانی ومنطقه ای به عنوان کانون ترانزیت کالابا امتیاز 6.50 وعامل ایجاد زمینه های لازم برای جلب مشارکت مردم و بخش خصوصی در بهره برداری و مدیریت با میزان 6.2 است و کمترین امتیاز مربوط به عامل حمایت هدفمند ازصادرات کالاوخدمات به تناسب ارزش افزوده با میزان 0.7 است. دربین عوامل خارجی نیز گرایش مردم برای سرمایه گذاری دربخش خصوصی،کشاورزی مکانیزه،همجواری بامنطقه آزادتجاری-صنعتی ارس وایجادکانون های مستعدگردشگری بیشترین تناسب را دارند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق یاری رسان مسئولان و برنامه ریزان، جهت شناخت پتانسیل منطقه ای و تخصیص بهینه منابع برای رسیدن به توسعه پایدار برپایه آمایش سرزمین در سطح استان است.
Assessment of Thermal Comfort in Vernacular Buildings in the Cold and Mountainous Region (Case S tudy: Hamadan, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۱ - Serial Number ۴۳, Winter ۲۰۲۲
55 - 70
حوزههای تخصصی:
The vernacular architecture of cities with old civilizations like Hamadan, located in a cold and mountainous area, s tems from centuries of optimizing material use, cons truction techniques, climate considerations, and the leas t use of fossil fuels to provide residents comfort. This region represents a specific type of dwelling that is a spectacular example of its climate conditions and compatible with its surrounding environment. This s tudy aims to inves tigate the geometric conformation of Hamedan houses and elicit the proper sugges tions to provide comfort conditions. To reach these goals, 15 houses located in the old dis tricts of Hamadan belonging to three different his torical eras were selected. Then, according to Mahoney's Table, Evan's index, Pen warden graph, and climate consultant software thermal comfort factors were assessed and calculated to compare elicited design s trategies with typology. These attributes to architectural s trategies for this region like southeas tern orientation, medium-sized windows, thick outdoor and indoor walls, thick insulation with sufficient temporary heating equipment, the high heat capacity of materials, compact urban texture and planning, protection agains t intensive wind aimed to provide comfort conditions. Then these methods were compared whit three eras' houses to illus trate how much compatibility was there practically, which eventually reduced in each of them.
تحلیل ویژگی های کالبدی خانه های تاریخی رشت با هدف ارائه رهیافت های طراحی اقامتگاه های بوم گردی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اقامتگاه های بوم گرد ی به عنوان زیرساختی اساسی د ر تحقق اهد اف بوم گرد ی نقش د ارند . با توجه به پتانسیل های شهر رشت د راختیارد اشتن راهکارهایی جهت طراحی اقامتگاه های بوم گرد ی د ر این شهر ضروری به نظر می رسد . این امر اهمیت بازخوانی الگوهای معماری خانه های تاریخی رشت به عنوان منبعی مناسب برای شناخت الگوهای معماری کهن منطقه را به منظور د ستیابی به راهنمای طراحی اقامتگاه بوم گرد ی بیان می کند . هد ف پژوهش: هد ف مطالعه عمیق ویژگی های کالبد ی خانه های تاریخی رشت و د ستیابی به راهکارهای معماری جهت طراحی اقامتگاه های بوم گرد ی است. روش پژوهش: نوع پژوهش کاربرد ی و روش آن مورد پژوهی و توصیفی-تحلیلی بود ه که تحلیل د اد ه های کیفی از طریق مقایسه و تفسیر انجام یافته است. پانزد ه نمونه از خانه های د وران قاجار و پهلوی اول به صورت غیرتصاد فی د ر د سترس و هد فمند انتخاب و بررسی شد ند . منابع اطلاعاتی پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برد اشت های مید انی است. نتیجه گیری: از بررسی فضای کالبد ی خانه های منتخب و تحلیل فاکتورهایی همچون تود ه و فضا، سازمان د هی پلان، فضای نیمه باز، نما و ارتباطات عمود ی و تزیینات، راهکارهایی جهت طراحی و توسعه اقامتگاه های بوم گرد ی شهر رشت بد ین شرح حاصل شد : ورود ی به صورت بی واسطه یا از طریق هشتی و ساباط؛ ماکزیمم سطح اشغال 60 د رصد ؛ بناها به صورت یک یا د وطبقه؛ حیاط یک، د و و سه طرفه و د ر مجاورت معابر اصلی؛ جانمایی بنا متناسب با شکل زمین؛ تناسبات یک به یک و نیم تا یک به سه د ر پلان؛ به کارگیری فضای نیمه باز؛ استفاد ه از پنجره های متعد د و تزیینات آجرکاری، سیمان بری و آهک بری د ر نما؛ تزیینات فضای د اخلی از گچبری، آینه کاری، نقاشی و چینی کاری؛ د ر و پنجره ها چوبی؛ سقف ها به صورت چهارشیبه.
بازشناسی الگوهای بومی بافت کهن و شناخت فاکتورهای تشکیل دهنده آن در مجموعه های مسکونی؛ نمونه موردی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
355 - 374
حوزههای تخصصی:
مسکن به عنوان یکی از شیوه های سکونت می بایست نشانی از برقراری ارتباط میان انسان و محیط را داشته باشد. امروزه از طرفی نوگرایان با نادیده گرفتن این ارتباط، محیطی فاقد معنا آفریده و انسان را سرگردان و بی هویت ساخته و از طرفی دیگر غلبه نگرش اقتصادی به مسکن و کیفیت نازل ساختمان های جدیدالاحداث و نادیده گرفتن سیمای مطلوب شهری، مسائل اقلیمی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی سبب تشدید نیازهای فیزیکی، روح و ادراک انسان گشته است. با بیان این مشکل هدف اصلی این پژوهش شناسایی الگوهای بومی تاثیرگذار در شکل گیری فضاهای مسکونی در بافت کهن شهر اردبیل می باشد. در این پژوهش ابتدا با نگاهی توصیفی- تحلیلی به توصیف متغیرها پرداخته شده، فراوانی و درصد هر متغیر متناسب با وضعیت یا حالات موجود به شکل جدول و نمودار ارائه شده است. در مرحله دوم برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون آماری کای اسکوئر و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. اطلاعات وارد نرم افزار SPSS شد و نتایج مورد نیاز با استفاده از آزمون های ذکر شده استخراج گردید. نتایج بدست آمده نشان می دهد جهت گیری ساختمان تاثیری بر جبهه ورودی به ساختمان ندارد اما با بیشتر شدن مساحت عرصه تعداد ورودی ها نیز افزایش می یابد. در این خانه ها جبهه ی شمالی، رو به نور جنوب و یا جبهه ی قرارگیری تالار، طنبی- پنجره های ارسی- مهم ترین و شاخص ترین جبهه خانه ها است. همچنین مشخصاتی چون استفاده از زیرزمین به طور عمده و تالار و طنبی با استفاده از الگوی شکلی مستطیل و شکم دریده و بهره گیری از اعداد مشخص در فضاها با میزان فراوانی بالا مشاهده می شود.
تعیین منطقه شهری با استفاده از روش جاذبه (اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز) و تحلیل تاب آوری مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه شهری سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 103
حوزههای تخصصی:
توسعه و گسترش شهرنشینی در قرن بیستم باعث شکل گیری سازمان های فضایی متفاوتی در الگوهای شهری و منطقه ای شده است. این پژوهش با بکارگیری روش جاذبه (اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز) به تعیین محدوده منطقه شهری سمنان پرداخته است و هدف آن مشخص کردن مرز منطقه شهری سمنان براساس روابط عملکردی می باشد. از مرکز شهر سمنان حریمی به شعاع 20 و50 کیلومتر در GIS زده شده، شهر سمنان به عنوان شهر اصلی و شهرهای درجزین، سرخه، شهمیرزاد و مهدیشهر به عنوان شهرهای پیرامونی انتخاب گردیدند. در روش اندازه گیری جریان ها، میزان جمعیت جابه جا شده بین دو شهر و میزان کالای جابه جا شده محاسبه گردیده و نمره نهایی (iT) هر شهر محاسبه گردید. شهرهای سرخه و درجزین با همبستگی متوسط، مهدیشهر با همبستگی بالا و شهمیرزاد با همبستگی خیلی بالا با شهر سمنان می باشند. در روش فاصله از مرکز برای تعیین محدوده منطقه شهری سمنان فاصله مناسبی برای حداکثر مسافتی که شهر سمنان می-تواند با حفظ ماهیت شهر- منطقه ای خود بر نقاط شهری پیرامونی تاثیر گذار باشد (فاصله راحت ترین زمان برای رسیدن به شهر اصلی) مشخص و شهرهایی که حد مطلوبی از امتیاز را داشته باشند با استفاده از این روش در محدوده منطقه شهری قرار می گیرند. از هم پوشانی نقشه های حاصل از روش های اندازه گیری جریان ها و فاصله از مرکز در GIS، منطقه شهری سمنان، درجزین، سرخه، شهمیرزاد و مهدیشهر تعیین گردید. سطح تاب آوری کل در محدوده منطقه شهر سمنان برابر با 3/21 و پایین تر از میانگین 3/5 می باشد.لذا محدوده شهر-منطقه در این ابعاد از تاب آوری لازم برخوردار نمی باشد.
ارزیابی کیفیت خدمات دیجیتال در دوره اپیدمی کووید 19 در ایران بر مبنای نظر شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
97 - 115
حوزههای تخصصی:
اگرچه فناوری های اطلاعاتی و دیجیتال به مرور در حال گسترش در نظام شهری هستند، اما شیوع اپیدمی کرونا در اواخر سال 2019 به شکل ملموسی نیاز به توسعه خدمات دیجیتال (و غیرحضوری) در شهرها را ضروری نمود. لذا آنچه مورد بحث مقاله حاضر است ارزیابی کیفیت خدمات شهر دیجیتال و مولفه های مرتبط با آن در دوره بیماری های واگیردار و اپیدمیک است. هدف پژوهش آن است که ضمن شناسایی ظرفیت های شهر دیجیتال در مواجهه با بیماری های واگیردار، کاستی ها و تنگناهای موجود را شناسایی نماید تا توجه به این عرصه در تصمیم-گیری ها و سیاست های کشور نقش پررنگ تری به خود گیرد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تفسیری و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. پژوهش از نوع کمی و دارای ماهیت کاربردی است. جامعه هدف شامل کلیه شهروندان ایرانی است که حداقل آشنایی اولیه با اینترنت و فضای مجازی را دارند. حجم نمونه با توجه به مدل مورد استفاده، 160 مورد بوده است که حدودا 6 برابر تعداد متغیرها (سوالات) است. پس از تکمیل پرسشنامه ها، داده ها به کمک مدل تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفته اند. مطابق یافته ها، شهر دیجیتال از طریق عوامل «خدمات زیربنایی دیجیتال»، «مبادلات مالی اینترنتی»، «امکانات زیست مجازی»، «خدمات درمانی غیرحضوری»، «خدمات اداری الکترونیک»، «زیرساخت تحصیل مجازی» و «خدمات الکترونیکی حمل و نقل» می تواند نقشی کلیدی در راستای مدیریت اپیدمی کرونا ایفا نماید.
شناسایی و تحلیل کیفیات فضایی موثر بر خلاقیت دانشجویان در محیط آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
42-24
حوزههای تخصصی:
اهداف: مبتنی بر عوامل بیرونی مؤثر بر خلاقیت و ازآنجاکه خلاقیت عملی است که از محیط آموخته می شود و تحت تأثیر شرایط محیطی است، محیط آموزشی به عنوان ظرفی که آموزش و یادگیری در آن اتفاق می افتد در آموزش و پرورشِ خلاقیت بسیار حائز اهمیت است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی کیفیات فضایی مؤثر بر خلاقیت دانشجویان در محیط آموزشی از دیدگاه دانشجویان و تحلیل آن مبتنی بر مرور مبانی نظری است. روش ها: روش تحلیل محتوای کیفی عرفی و نرم افزار MAXQDA به عنوان ابزار تحلیل، برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دانشجویان و تدوین مؤلفه های فضایی مؤثر بر خلاقیت، انتخاب گردیده است. یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی هفت کیفیت فضایی شامل تحریک کنندگی، انعطاف پذیری، پیوند با طبیعت، گوناگونی قلمروهای رفتاری، وحدت، آسایش و غنای حسی به عنوان مؤلفه های مؤثر بر بروز، ارتقا و تداوم خلاقیت و شاخص های تبیین کننده آنان انجامیده است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد خلاقیت تابع زمان و مکان مشخص و نیازهای از پیش تعیین شده نیست و افراد بر اساس روحیات و نیازهای خاص خود برای هرکدام از مراحل فرایند خلاقیت کیفیاتی را ترجیح می دهند. آنچه در این میان حائز اهمیت است وجود طیف وسیعی از قابلیت های محیطی است که بتواند پاسخگوی نیاز دانشجویان در پیمایش فرایند خلاقیت باشد. محیطی که بتواند امکان کنجکاوی، ایده پردازی، تفکر، تعامل، ابتکار، سیالیت، انعطاف پذیری و سایر مؤلفه های خلاقیت را برای آنان فراهم آورد.
تأملی در خاستگاه و چگونگی شکل گیری «دکوراسیون داخلی»، «طراحی داخلی»، و «معماری داخلی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدود دو سده است که «دکوراسیون داخلی»، «طراحی داخلی»، و «معماری داخلی» در نامیدن تخصص هایی به کار گرفته می شوند که مربوط به سامان بخشی فضاهای داخلی است. با وجود اینکه ظهور این تخصص ها با تقدم و تأخر بوده است، امروزه هر سه در گفتمان آموزشی و حرفه ای مربوط به فضاهای داخلی حضور دارند، اما چگونگی شکل گیری آنها در نسبت با هم مناسباتی پدید آورده است که پرسش برانگیز و درخور تأمل است. هدف این پژوهش، فهم چگونگی نسبت میان ظهور این سه تخصص با تأمل در مبادی و مبانی شکل گیری آنهاست. بدین منظور، در این پژوهش ابتدا منشأ و خاستگاه شکل گیری هر یک از این تخصص ها در دو بستر حرفه و آموزش واکاوی شده است، سپس نسبت میان ظهور آنها مورد تحلیل قرار گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی تفسیری و استدلال منطقی است. در یافته های این پژوهش، نحوه برهم کنش عوامل تأثیرگذار در شکل گیری دکوراسیون داخلی، طراحی داخلی، و معماری داخلی و چگونگی نسبت میان این سه تخصص به صورت یک مدل مفهومی تبیین شده است. از آنجایی که عمر اندکی از موضوعیت یافتن این تخصص ها می گذرد، در میان اهالی دانش و حرفه ابهام هایی در فهم چیستی و چگونگی آنها وجود دارد؛ این پژوهش به فهم دقیق تر این تخصص ها و روشن نمودن موقعیتشان نسبت به هم کمک می کند.