مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
رویکردهای نظری
حوزه های تخصصی:
بحث اصلی این مقاله تحلیل گفتمان محققان و پژوهشگران زمینه نقد ترجمه به منظورکشف مبانی و منابع آموزشی و یادگیری، تعیین معیارها و ملاک های نقد ترجمه، و تشخیص نوع، کیفیت، و چگونگی هم کنشی بین متغیرها در عرصه نقد ترجمه است. این مقاله با نگرشی تحلیلی، توصیفی، و تطبیقی دیدگاه های زبان شناسان، ترجمه شناسان، و مترجمان را تجزیه و تحلیل کرده است. نتیجه نشان می دهد که 7/62% مبانی فکری و منابع آموزش و یادگیری محققان در مطالعات انتقادی ترجمه را بررسی و توصیف خود فرایند ترجمه تشکیل می دهد. این نکته مبین رابطه مثبت بین رویکردهای نقد ترجمه و مبانی علم آزمون سازی است. 5/39% محققان ابعاد گوناگون تحلیل را مورد توجه قرار داده اند که در آن هم کنشی بین متغیرها تجزیه و تحلیل می گردد. 7/69% محققان بر این باورند که فرایند نقد ترجمه دارای معیارها و ملاک هایی است که میان آنها و زبان، ادبیات، فرهنگ، و علوم گوناگون رابطه معناداری وجود دارد. به نظر همه محققان، نقد ترجمه ماهیتی پژوهشی دارد و می تواند آثار مختلفی بر ابعاد گوناگون نظام تربیت مترجم داشته باشد. لازمه چنین رویکردی بازنگری و تحول در زمینه های تهیه و تدوین مطالب درسی، آموزش، و روش های آزمون ترجمه می باشد و روش های سنتی دیگر پاسخ گوی نیازهای رشته تربیت مترجم در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات نیست. با توجه به این که در رشته های مرتبط از جمله آموزش زبان و زبان شناسی تحقیقات گسترده و نظام مندی صورت گرفته است، می توان اصول و مبانی آنها را مطالعه کرد و اشتراکات را اقتباس نمود و با اتخاذ روش های خلاق، نظام آموزشی مدون تربیت مترجم را ارائه کرد. به خاطر این که در آن حوزه ها در طول سال ها تحقیقات فراوانی انجام گرفته است و ترجمه شناسان می توانند با تجزیه و تحلیل آنها رسیدن به هدف در ابعاد گوناگون را تسهیل نمایند.
طرح الگویی عام برای تبیین قدرت محور از انقلاب ها
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به منظور ارائة الگویی برای تبیین سیاسی (قدرت محور) از انقلاب ها ضمن تعیین حدود این گونه تبیین ها و تشریح مفهوم کانونی آن یعنی «وضعیت انقلابی»، کوشیده ایم تا در یک حصر منطقی و با تلفیق سه دیدگاه نظری اصلی و دو گونة تبیینی عمده، شش رویکرد تبیینی مهم را در توضیحات قدرت محور از انقلاب ها به نحو انضمامی معرفی کنیم. سپس با شناساندن سطوح تحلیل سه گانه در این گونه تبیین ها، متغیرهای تبیینی اصلی هر یک از آن ها را به تفکیک تشریح، و نمودارهای اجمالی و تفصیلی سازه ها و شاخصه های اصلی شناسایی شده را ترسیم کرده ایم. در پایان، جمع بندی خویش را از الگوی تبیین سیاسی (قدرت محور) انقلاب بازگفته ایم.
سرمایه اجتماعی بین المللی؛ چارچوبی برای تبیین روابط ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
118 - 145
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه روابط پر فراز و نشیب ایران و عربستان به عنوان دو کشور تأثیرگذار خاورمیانه در سال های پس از انقلاب اسلامی مورد توجه بسیاری از محققین و صاحب نظران بوده و از زوایای مختلف به آن پرداخته شده، اما تاکنون به تأثیر "سرمایه اجتماعی بین المللی" بر روابط ایران و عربستان پرداخته نشده است. بر این اساس پرسش اصلی مقاله این است که سرمایه اجتماعی بین المللی چه تأثیری بر روابط ایران و عربستان در سال های پس از انقلاب اسلامی داشته است؟ در پاسخ به پرسش مذکور بر این فرضیه تأکید می شود که میان نوسان در روابط ایران و عربستان در سال های پس از انقلاب اسلامی و نوسان در میزان سرمایه اجتماعی بین المللی آنها همبستگی وجود دارد. در واقع هدف نویسندگان مقاله این است که با نقد و بررسی رهیافت ها و رویکردهای موجود، از «سرمایه اجتماعی بین المللی» به عنوان چارچوبی متفاوت یاد کرده و مبانی تئوریک، مؤلفه های مفهومی و نحوه کاربست آن برای تبیین روابط ایران و عربستان را مورد بررسی قرار دهند و در نهایت نیز با استفاده از روش همبستگی، میزان ارتباط متغیرهای مذکور را مشخص کنند
کار کودک در کوره های آجرپزی تحلیل شبکه روابط کاری و اجتماعی یک کوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
177 - 206
حوزه های تخصصی:
توضیح چیستی و چگونگی کار کودک در کوره های آجر پزی مسئله اصلی تحقیق حاضر است. با هدف دست یافتن به این توضیح، شبکه روابط کاری و اجتماعی میان افراد شاغل در یک کوره آجرپزی با هدف شناسایی ساخت اجتماعی ای که در آن پدیده «کار کودک» روی می دهد، تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل سازمان کار در کوره نشان می دهد که چهار گروه کاری عمده «کارگران خشت زن»، «کارگران انبارزن»، «کارگران چرخکش» و «کارگران آجربارکن» در کوره مشغول به کار بودند که غالب کودکان کار در گروه کارگران خشت زن قرار می گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که 1. ساخت سه شبکه کاری «تعامل کاری میان کارگران»، «نظارت بر کار دیگر کارگران» و «اطلاع از جزئیات کاری دیگر کارگران» به گونه ای است که از یک طرف کودکان را به حاشیه می راند و هیچگونه منبع و فرصتی را برای تغییر شرایط زندگی و کاری در اختیار آنها قرار نمی دهد و از طرف دیگر مسئله کار کودکان در کوره را تبدیل به مسئله ای شخصی و خانوادگی می کند و از طرح آن به عنوان مسئله ای که سازمان کار در کوره می تواند به آن رسیدگی کند، جلوگیری می کند. 2. ساخت چهار شبکه اجتماعی «دوستی میان کارگران»، «رفت وآمد خانوادگی میان کارگران» و «کمک کردن به کارگران» و «کمک گرفتن از کارگران»، مبتنی بر دو گسست قومیتی و جنسیتی، به گونه ای است که با ایجاد شبکه هایی همگن و یکپارچه از یک طرف دسترسی کودکان و خانواده های آنها را به منابع و فرصت های موجود در شبکه بسیار محدود کرده و از طرف دیگر امکان برخوردی متفاوت با پدیده کار کردن کودکان را از خانواده سلب می کند.
بررسی رویکردهای نظری به مدیریت اسلامی
حوزه های تخصصی:
مدیریت اسلامی، موضوعی است که ازدیربازمورد تعلق خاطر همه کسانی بوده است که دل در گرو اسلام داشته اند. براین اساس، بسیاری کوشیده اند تا در جهت شناخت و معرفی این پدیده مهم، گامی فرا پیش نهند . هر یک از این افراد از منظری به مدیریت اسلامی نگرسته اند و نتیجه این تلاشها منجر به ارائه نظریاتی در خصوص تعریف و بسط مفهوم مدیریت اسلامی شده است. مقاله حاضر اقدام به دسته بندی این نظریات به شرح زیر نموده است: 1- نظریه یا رویکرد نظری رشد در مدیریت اسلامی 2- رویکرد اصول گرایی 3- رویکرد اخلاق و ویژگیهای مدیران اسلامی 4- رویکرد وظایف مدیران مسلمان 5- رویکرد تاثیر ارزشهای اسلامی بر مدیریت در این مقاله سعی شده است مبانی اصولی، تعریف مدیریت اسلامی و نظریه پردازان شاخص هر رویکرد ارائه شود تا از این رهگذر امکان مقایسه، جمع بندی و تحقیق بیشتر و گسترده تر برای محققین و علاقه مندان به مبحث مدیریت اسلامی فراهم شود.
مفهوم فناوری در معماری و تبیین مولفه های آن با استفاده از روش دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
277 - 294
حوزه های تخصصی:
توجه به ضرورت روزافزون فناوری در پیشرفت هرجامعه ای و علاوه بر آن، نیاز به ایجاد درکی صحیح از مفهوم آن در سوگرفتن مسیری روشن در پیشبرد و ارتقاء معماری، الزامی است تا مفهوم این واژه در مباحث معماری مورد مطالعه قرار گیرد. با بررسی پژوهش ها مشخص می شود که در فرهنگ عامه به فناوری بیشتر به دید ماشین ها نگریسته می شود، اما در نزد صاحب نظران، تعاریف دیگری نیز برای آن مطرح شده است. مقوله فناوری مشتمل بر رویکردهای متفاوتی است و هدف از این مقاله، پالایش فضای مفهومی فناوری و ارائه مفهوم سازی دقیق تر با کمک مولفه های حاصل از آن می باشد. حال سوالاتی که مطرح می گردد آن است که با توجه به کاربردهای متعارض و عدم دیدگاهی واحد برای فناوری، منظور دقیق از این واژه چیست؟ و چه شاخص ها و مولفه هایی را با بررسی نظرسنجی متخصصین معماری می توان برای این مقوله ذکر نمود به نحوی که بتوان، به اولویت بندی این شاخص ها در بحث معماری دست یافت؟ در این راستا، بررسی تعاریف و دیدگاه های صاحب نظران مدنظر می باشد. بدین منظور با استفاده از روش اسنادی و تحلیل مفهومی و با ابزار کتابخانه ای، رویکردهای نظری مرتبط با فناوری، بررسی و تحلیل محتوا شد و سپس با تمرکز بر وجوه مشترک تعاریف موجود، شاخص هایی تبیین گردید، بدین صورت که با تحلیل دیدگاه اندیشمندان، تعداد ۱۰ شاخص بدست آمد که امتیازبندی شدند. از میان این شاخص ها، ۶ شاخص بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادند که جهت اعتبارسنجی شاخص های با میانگین بالاتر از روش دلفی و از دیدگاه های ۲۳ متخصص معماری، بهره گرفته شد و مشخص شد که از دیدگاه خبرگان، کدام یک از مولفه ها از اهمیت بالاتر و کدام یک از اهمیت پایین تری برخوردار می باشد. یافته ها حاکی از آن است که از میان مولفه های موردنظر، مولفه «ابزار (سخت ابزار و وسیله)» در هر دو دور آزمون دلفی، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص داده است.
«حقوق و توسعه» در کشاکش رویکردهای نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
135 - 162
حوزه های تخصصی:
مطالعات حقوق و توسعه در قرن بیستم همگام با دیگر موضوعات توسعه مورد توجه قرار گرفت و نخستین و مهم ترین پرسشی که ذهن حقوق دانان را به خود مشغول کرد آن بود که آیا اساساً حقوق و توسعه با یکدیگر ارتباطی دارند و در صورت پاسخ مثبت به این سؤال این ارتباط در فرایند توسعه چگونه است؟ پیرامون رابطه حقوق و توسعه دو رویکرد کلی وجود دارد: گروه اول با ثانوی تلقی کردن دانش حقوق، توسعه را تابعی از عناصر دیگر می دانند. در نظر این دسته توسعه و مؤلفه های آن تعیین کننده قواعد و هنجارهای نظام حقوقی یک جامعه است و در مقابل حقوق توانایی تأثیرگذاری بر فرایند توسعه را ندارد، بلکه خود متناسب با وضعیت رشد اقتصادی، اراده سیاسی و یا بستر فرهنگی شکلی منعطف پیدا می کند. گروه دیگر با به پرسش گرفتن تبعی بودن دانش حقوق، تلاش کردند تا استقلال آن را از مؤلفه های توسعه نشان دهند. در این مسیر نیز همگان راه یکسانی نپیمودند بلکه گروهی حقوق را ابزاری برای توسعه و دسته دیگر بستری برای آن معرفی کردند. با گسترش مفهوم توسعه انسانی در قرن بیست و یکم، رابطه میان حقوق و توسعه شکل جدیدی پیدا کرد و توسعه در ارتباط تنگاتنگی با منطق حقوق یعنی عدالت قرار گرفت و حقوق علاوه بر نقشی ابزاری و نهادی، خود تبدیل به یکی از اهداف توسعه شد.