فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۲ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
پنج دهه از تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری موسوم به جامع در ایران می گذرد و باوجود حصول به برخی نتایج مثبت، مطلوبیت لازم و مورد نظر کارشناسان و مردم حاصل نشده است. مقاله حاضر کوشیده است پس از شرح مختصری در خصوص ویژگی های الگوی جامع، بر مبنای روش توصیفی و تحلیلی منطبق با داده های اخذ شده و سپس پردازش آن ها، طرح های توسعه شهری رشت با تمرکز بر طرح جامع دوم شهر رشت را مورد بررسی اجمالی قرار داده، میزان تحقق اهداف و پیش بینی های آن را (طرح هایی که اجرایی شده) مورد ارزیابی قرار دهد. مشخصاً ارزیابی نتایج اجرای طرح جامع دوم رشت نشان می دهد اشتباهات فاحشی در پیش بینی ها و هدف گذاری های آن وجود داشته است. از جمله این که برآورد جمعیت شهر رشت در طرح جامع و طرح تفصیلی آن به ترتیب با 1/9 درصد (46944 نفر) و 02/6 درصد (33654 نفر) اشتباه (یا به عبارت دیگر برآورد مازاد) همراه بوده است. همچنین در زمینه حدود گسترش و شبکه ارتباطی شهر، طرح جامع و تفصیلی دوم رشت 13 درصد و 6/22 درصد اشتباه (مازاد بر برآورد) داشته اند. در خصوص مساحت و سرانه کاربری های شهری نیز حدود 28/20 درصد از مساحت کاربری ها و 76/24 درصد از سرانه ها در پایان اجرای طرح، مازاد بر پیش بینی بوده (پیش بینی طرح جامع و تفصیلی دوم شهر رشت در این زمینه با کمبود مواجه بوده) است. سرانجام اینکه طرح جامع دوم شهر رشت همچون طرح های جامع سایر شهرها، دارای نارسایی هایی چون عدم انعطاف، شرح خدمات گسترده و تأکید بر کالبد بوده که البته بیشتر ناشی از ضعف در ماهیت الگوی طرح جامع است.
رویکرد حس مکان در طراحی فضاهای آموزشی با تمرکز بر فضای سبز (مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس
حوزههای تخصصی:
حس مکان از جمله واکنش های احساسی- ادراکی انسان نسبت به محیط پیرامون است که او را به مکان حضور خود پیوند داده و هویت فرد و مکان را شکل می دهد. فضاهای آموزشی، بعد از محیط خانه، موثرترین سطح ارتباط را با دانش آموزان به تعامل می گذارد و بعبارتی حس مکان، رویکردی برای افزایش یادگیری، شوق بازگشت به مدرسه و ماندن در آن فراهم می آورد که می تواند پیوند دهنده دانش آموزان با محیط های آموزشی باشد. این در حالی است که کمبود سطح کمی و کیفی فضای سبز در طراحی محیط های آموزشی مدارس کشور، حتی در مدارس روستایی، این فضاها را به مکانی صلب و بی روح با مصالح و ساختمان های غیرجذاب و بی ذوق برای دانش آموزان تبدیل کرده است. شناخت بهتر محیط زمانی ارزش می یابد که ضمن درک عناصر کالبدی آن، مفاهیم درونی آن و ادراک فرد و گروه نیز مورد توجه قرار گیرد. از این رو، مقاله حاضر سعی در بررسی فضاهای سبز و نحوه اثرگذاری آن در طراحی و عملکرد فضاهای آموزشی مدارس روستایی با تمرکز بر سطح یادگیری دانش آموزان و بهبود حس مکان در این فضاهاست. ماهیت این پژوهش کاربردی است و به لحاظ متدلوژی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد که در آن داده های مورد نیاز به دو روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (پیمایشی با توزیع پرسشنامه) است. نتایج کلی تحقیق حاکی از آن است که توجه به طراحی فضاهای سبز در مدارس روستایی بر میزان عملکرد محیطی و سطح یادگیری دانش آموزان تاثیرگذاری عمیقی داشته و این امر بیانگر تاثیرات مثبت و معنی دار طراحی فضاهای سبز بر قدرت یادگیری و آموزش دانش آموزان مدارس روستایی شهرستان گنبدکاووس است. بعلاوه، نتایج آزمون های آماری تحقیق نشان داد که رابطه مستقیم و معنی داری بین وجود فضاهای سبز و افزایش حس مکان در میان دانش آموزان مدارس محدوده مطالعاتی وجود دارد.
خود مردم نگاری متحرک به عنوان روشی برای فهم تجربه های زیسته از جابه جایی های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با ظهور «چرخش جابه جایی» و به تبع آن شکل گیری «پارادایم جدید جابه جایی»، جریان ها و شیوه های متنوع جابه جایی به مثابه کنش های بر سازنده تجارب زیسته متفاوت فردی و جمعی در نظر گرفته می شود که تجربه جدیدی از مفاهیم بیان شده را از خلال تجارب متحرک ممکن می کند. بااینکه دو دهه از ظهور این پارادایم جدید و این مسئله معرفت شناسانه در حوزه علوم اجتماعی می گذرد هنوز روش شناسی جامع و متناسب برای درک و فهم این تجارب زیسته متحرک ارائه نشده است. مقاله حاضر به دنبال بسط روش شناسی موجود برای فهم و درک این تجارب زیسته متحرک است؛ روش هایی که بتوانند به معانی نهفته در این تجارب متحرک دست پیدا کنند. روش: این مقاله پس از بررسی این خلأ روش شناسانه، «خود مردم نگاری متحرک» را به مثابه روشی نو برای فهم این تجارب زیسته در حین حرکت تبیین و پیشنهاد می کند. یافته: روش خودمردم نگاری متحرک به محققهای حوزه مطالعات شهری امکان فهم معناهای زیسته در کنش های جابه جایی در محیط های زندگی روزمره را از خلال تجربه زیسته خود و دیگران در چارچوب پارادایم جدید جابه جایی فراهم می کند. نتیجه گیری: خود مردم نگاری که روشی نوظهور در مردم نگاری است و هدف آن فهم تجربه زندگی روزمره از خلال تجربه زیسته محقق است می تواند در ترکیب با روش های متحرک به روشی کارآمد در حوزه فهم تجربه های زیسته در جابه جایی های شهری در رشته های مطالعات شهری تبدیل شود.
بایسته های ارزیابی حفاظت از محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
101-119
حوزههای تخصصی:
اهداف: محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی، مجموعه ای از منابع میراثی غیرقابل جایگزین در ابعاد ملموس و ناملموس، در نتیجه فرآیندهای تولید فرهنگی- اجتماعی و تجربیات در بستر زمانی و مکانی شکل یافته اند و در حال گذراندن تحولات در گذر زمان می باشند. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی به عنوان یکی از اساسی ترین موضوعات در فرایند نظارت بر میراث می باشد، که این فرایند ارزیابی باید با مشارکت ذینفعان مختلف مرتبط با بستر فرهنگی مربوطه در طول زمان محقق شود. روش ها: پژوهش از نوع کاربردی- توسعه ای است و در دو بخش مطالعات نظری و عملی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در بخش نظری از روش استدلال منطقی و تکنیک تحلیل محتوا و استنتاج منطقی و در بخش عملی از روش پیمایشی و تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است. یافته ها: دستیابی به ارزیابی کارامد وضعیت حفاظت محوطه های پویای میراث فرهنگی جهانی، مبتنی بر معیار "حفاظت، پایداری و انتقال برجستگی و منزلت فرهنگی سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "یکپارچگی" و "اصالت" و همچنین معیار "تجربه سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "ادراک برجستگی و منزلت فرهنگی" و "تجربه اصالت" محقق می گردد. نتیجه گیری: شاخص "حس دلبستگی مکانی" به عنوان مهم ترین عامل در مدل ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه میراث فرهنگی جهانی محسوب می شود. بهره گیری به طور ادواری از این مدل پیشنهادی در فرایند نظارت، می تواند بستر مناسبی را برای سنجش میزان کارآمدی سیستم مدیریت محوطه پویای میراث جهانی مورد مطالعه فراهم سازد و می تواند با ابتکار اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران به کار رود.
نقش رنگ در بیمارستان در تسریع روند بهبود بیماری؛ بررسی موردی: بیمارستان امام خمینی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفوذ رنگها و تأثیر آن ها بر ذهن و جسم انسان ها به طرق گوناگون ثابت شده است و استفاده صحیح یا نادرست از آن ها تأثیرات مثبت و منفی زیادی در زندگی ما خواهد داشت. پژوهش های مختلفی در زمینه آثار رنگ ها بر ذهن و جسم آدمی، ایجاد شادی و افسردگی و تعادل فکری و جسمی انجام شده است. متخصصان رنگ درمانی با کمک رنگ ها درمان های منحصربه فردی را در حوزه سلامت و به ویژه سلامت روان ارائه کرده اند. شناخت چگونگی به کارگیری رنگ، به عنوان عامل مؤثر در بهبود بیماری از اهداف اصلی این پژوهش است. طراحی درست رنگ می تواند به افزایش حفظ سلامت در بیمارستان ها منجر شود. روش پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای پیرامون مبانی نظری پژوهش موردنظر، مشاهده میدانی و جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه از بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی(ره) تهران است که با تجزیه و تحلیل آن ها ایده و راهکار مناسب طراحی ارائه شده است. این مقاله برای پاسخ دادن به این پرسش که نقش رنگ در تسریع روند بهبودی بیماری چیست؟ مسیری را که می پیماید عبارت خواهد بود از: مفهوم رنگ، تأثیر رنگ ها روی بیمارهای جسمی و روحی و کاربرد آن ها در فضاهای درمانی و درنهایت بررسی میزان رضایت مندی بیماران بستری بیمارستان امام خمینی(ره) تهران از رنگ فضاهای بیمارستان که در آخر به جدول رنگ های پیشنهادی برای طراحی منجر می گردد. نفوذ رنگ ها و تأثیر آن ها بر ذهن و جسم انسان ها به طرق گوناگون ثابت شده است و استفاده صحیح یا نادرست از آن ها تأثیرات مثبت و منفی زیادی در زندگی ما خواهد داشت. پژوهش های مختلفی در زمینه آثار رنگ ها بر ذهن و جسم آدمی، ایجاد شادی و افسردگی و تعادل فکری و جسمی انجام شده است. متخصصان رنگ درمانی با کمک رنگ ها درمان های منحصربه فردی را در حوزه سلامت و به ویژه سلامت روان ارائه کرده اند. شناخت چگونگی به کارگیری رنگ، به عنوان عامل مؤثر در بهبود بیماری از اهداف اصلی این پژوهش است. طراحی درست رنگ می تواند به افزایش حفظ سلامت در بیمارستان ها منجر شود. روش پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای پیرامون مبانی نظری پژوهش موردنظر، مشاهده میدانی و جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه از بیماران بستری در بیمارستان امام خمینی(ره) تهران است که با تجزیه و تحلیل آن ها ایده و راهکار مناسب طراحی ارائه شده است. این مقاله برای پاسخ دادن به این پرسش که نقش رنگ در تسریع روند بهبودی بیماری چیست؟ مسیری را که می پیماید عبارت خواهد بود از: مفهوم رنگ، تأثیر رنگ ها روی بیمارهای جسمی و روحی و کاربرد آن ها در فضاهای درمانی و درنهایت بررسی میزان رضایت مندی بیماران بستری بیمارستان امام خمینی(ره) تهران از رنگ فضاهای بیمارستان که در آخر به جدول رنگ های پیشنهادی برای طراحی منجر می گردد.
واکاوی تأثیر فرهنگ بر مسکن بلوچ ها از طریق سپهر نشانه ای یوری لوتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوری از مرکز سیاسی کشور و شرایط جغرافیایی بلوچستان سبب گردیده مسکن بومی بلوچ ها حتی پس از یکجانشینی الگویی ثابت را که در پیوند با فرهنگ این قوم بوده، تا سال های بسیاری حفظ کرده و با تغییر و تحولاتی اندک به حیات متوازن خود ادامه دهد. خانه ی بلوچ همواره در حکم بازنمودی از فرهنگ قوم بلوچ، از یک سو در مناسباتی نزدیک و درهم با ویژگی های مبتنی بر بافت قبیله ای این مردمان بوده و از سوی دیگر، قائم به قواعد سیستمی درون ماندگار معماری مسکن بومی پدید آمده است. اما در سال های اخیر شرایط مخدوش حاکم بر پیکره ی معماری و شهرسازی کشور توازن آن را بر هم زده و ناهمسازی هایی را ایجاد نموده است. بدیهی است ادامه ی این روند، هویت معماری بومی منطقه ی بلوچستان را بیش از پیش دچار خدشه می نماید. هدف پژوهش حاضر یافتن نشانه هایی است که مسکن بومی بلوچ ها را در پیوندهایش با آنچه در مرکز و پیرامون فرهنگ بلوچ رخ می دهد، پدید آورده و به همین منظور از سپهرنشانه ای به عنوان ابزار تحلیل سازوکار عملکرد نشانه ای فرهنگ استفاده می نماید. سپهرنشانه ای در این پژوهش کارکردی دوگانه دارد، هم به عنوان یک ابرمفهوم و روشی کل گرا در تحلیل مسکن بومی بلوچ ها به کار می رود و هم مسکن بومی بلوچ را به عنوان فضایی که در آن همه ی اشکال ارتباطی رخ می دهد، در مقام یک سپهرنشانه ای در نظر گرفته و مورد واکاوی قرار می دهد. نتیجه آنکه ساختار فضایی خانه ی بومی بلوچ ها در پیوند بسیار محکم با فرهنگ و ساختار اجتماعی قومی/قبیله ای آن ها است که بدون دخالت معماران بر پایه ی نظام خویشاوندی، نظام طبقاتی و سنت های کوچ نشینی این قوم بنا نهاده شده و بازگوکننده ی زیست مردمانی است که در یک سپهر نشانه ای زیسته و بهترین پاسخ ها را برای مسائل خویش یافته اند. با یافتن نشانه های فرهنگی مسکن بومی بلوچ و معاصرسازی آن ها در ساخت وسازهای جدید می توان هم حیات را در این نوع مسکن جاری ساخت و هم هویت آن را که برساخته ی حافظه ی جمعی این قوم است، حفظ نمود.
ارزیابی و بررسی نقش مؤلفه های کالبدی محیطی بر سلامت روان ساکنان مجتمع های مسکونی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، زندگی در مجتمع های مسکونی را می توان یکی از مهم ترین تحولات در رابطه با سکونت برشمرد که به شکلی فراگیر تبدیل به فرم زیست و مسکن معاصر در شهرها شده است. در این راستا بحران های برآمده از آپارتمان نشینی مجموعه وسیعی از اختلالات روانی همچون: استرس، اضطراب، افسردگی و... را به وجود آورده است. پژوهش حاضر بر پایه ارزیابی و تحلیل میزان تأثیر مؤلفه های کالبدی محیطى بر سلامت روان انجام گرفته تا شاید نتایج آن راهگشایى براى طراحى فضاهای مسکونى سالم و رو به رشد باشد. قابل ذکر است جهت سنجش سلامت روان افراد، از پرسش نامه استاندارد GHQ-12 استفاده شده و برای بررسى المان های محیطى، مؤلفه های کالبدى محیطی مدنظر قرارگرفته است. همچنین یک پرسشنامه محقق ساخت بر مبنای مؤلفه های مؤثر کالبدی محیطی تهیه شده که 340 نفر از ساکنین مجتمع های مسکونی مختلف شیراز به آن پاسخ داده اند و نیز جهت انجام تحلیل و پردازش اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته هاى پژوهش حاضر نشان می دهد که، محیط کالبدى مجتمع های مسکونی نقشی اساسی در کیفیت زندگی ساکنین و درنتیجه بیشترین تأثیر منفى بر سلامت روان ساکنان دارد؛ درنتیجه مشخص شده که رابطه قابل استنادی بین سلامت انسان و محیط کالبدی اطرافش وجود دارد و برای تأمین سلامت روان ساکنین باید مؤلفه های کالبدی محیط های مسکونى مدنظر قرار گرفته و برای ارتقاء و رفع نقص آن ها طراحان تلاش نمایند.
پدیدارشناسی آموزه های شعر حافظ در فرایند یادگیری معماری براساس رویکرد ون منن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
74 - 59
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ساختار آموزش معماری امروز و آموزه های ارائه شده در این نظام بیشتر به چگونگی ساخت کالبد معماری (محوریت کالبد) و آفرینشگری اثر معماری کوشیده که این موضوع منجر به اقتدار اَبَرهای ساختگی و خودشیفتگی انسان معاصر شده است. معماری پدیده ا ی محلی است که ذات و ریشه آن را بایستی در انسان محلی و تجربه های زیسته آن جست و جو کرد. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به چیستی آموزه های زیست شده شعر حافظ و پدیدارشناسی تأثیر این تجربه ها در فرایند یادگیری معماری است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش شناخت و بازاندیشی تجربه های زیست شده انسان در ارتباط با خوانش شعر حافظ جهت ارتقاء آموزه های انسان ساز در فرایند یادگیری معماری است.روش پژوهش: به لحاظ مطالعات انسانی به کار رفته، این تحقیق، پژوهشی کیفی است که با روش پدیدارشناسی و رویکرد ون منن (توصیفی- تفسیری) یکی از جریان های فکری در حوزه تعلیم و پرورش انسان؛ کوشیده است با عنایت به تجربه های زیست شده انسان در عالم شعر حافظ از طریق افرادی که با ادبیات و شعر حافظ آشنایی دارند به عنوان مشارکت کنندگان تحقیق به جست و جوی آموزه های درونی و ذهنی بپردازد. در روند پژوهش 18 آموزه اصلی از طریق مصاحبه با هشت نفر از متخصصین فلسفه، ادبیات، علوم انسانی و معماری که دارای تجربه زیست شده در عالم شعر حافظ بوده استخراج و سپس به کمک نرم افزار مکس کیودا ( MAXQDA) مضامین اصلی افقی سازی و جمع بندی شده است.
نتیجه گیری: شعر حافظ به عنوان «فضای میانجی» پدیده ای است که هم به جنبه های ساخت انسان می کوشد و هم تکنیک های برقراری روابط گسترده با دیگر پدیده ها را ارائه می دهد. نتیجه این پژوهش در قالب مدل نهایی (دایره مینا) به معنای پالایشگری انسان و خود درمانی جهت تغییر نگرش سلطه جویانه پدیده های ایستا، چگونگی تعلیم انسان و نگارش معماری از طریق تجربه های زیست شده حافظ با زبان استعاری ترسیم شده است.
بررسی سبک های یادگیری دانشجویان رشته معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
49 - 64
حوزههای تخصصی:
سبک یادگیری به تفاوت های افراد در ترجیح روش های دریافت، سازمان دهی و پردازش اطلاعات در یادگیری مفاهیم تازه اشاره می کند. مطالعه حاضر باهدف تعیین سبک های یادگیری دانشجویان معماری مقطع کارشناسی بر اساس تئوری یادگیری تجربی کلب انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است که به صورت مقطعی در سال 1396 در مورد کلیه دانشجویان رشته معماری دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل در مقطع کارشناسی سال اول تا آخر انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پراکنش دانشجویان معماری به ترتیب سبک های یادگیری واگرا 5/60% و انطباق دهنده 25% است. یادگیرنده موفق در رشته چندوجهی معماری باید بتواند توانایی حرکت در کل چرخه یادگیری کلب و استفاده از سبک های مختلف یادگیری در مراحل مختلف امر طراحی را در خود تقویت نماید. لازم است تا اساتید با انتخاب راهکارهایی که پیشنهادشده است تلاش کنند تا نقاط ضعف دانشجویان با سبک های مقابل هم پوشش داده شود.
بررسی تحولِ نقشِ مناره در مساجد ایرانی-اسلامی
حوزههای تخصصی:
منار (مناره) جزء مهم ترین عناصر شهری و معماری است که سابقه دیرینه ای دارد. مناره ها معمولا در خارج از شهرها و در بین راه ها ساخته می شدند و با داشتن نقش نشانه ای، عاملی مهم برای راهنمایی کاروانیان و رهگذران بوده اند. با ظهور اسلام و با توجه به پتانسیل ذاتی مناره، این عنصر به مساجد الحاق گردید و در نتیجه مناره وجهی مذهبی پیدا کرد. در این مقاله سعی گردیده تا ابعاد مختلف استفاده از مناره مورد بازبینی قرارگیرد و جایگاه مناره در مساجد، بررسی و تبیین گردد. بدین منظور، ابتدا نظریات محققان در رابطه با نقش مناره در مسجد به روش تحلیل محتوای کیفی، مورد بررسی قرارگرفت. پس از دسته بندی دلایل ایجاد مناره، شش نقش اساسی برای آن در مساجد، شناسایی شد که شامل؛ عامل راهنما (نشانه)، عنصر مذهبی- اعتقادی، تاکید بر جهت عمودی و تعالی، محل اذان گفتن، نقش سازه ای و تقویت جهت قبله است. در ادامه، 33 مسجد مناره دار ایرانی از قرن 4 تا 13 انتخاب گردید و مناره (های) آن ها مورد مطالعه قرارگرفت. نتایج بدست آمده، مشخص می نماید که مناره ابتدا به صورت تکی به مساجد الحاق گردید و بیشتر دارای نقش نشانه ای و عنصری مذهبی- اعتقادی بود، سپس به عنوان جزئی از مسجد به صورت توام با کالبد مساجد ساخته می شد. دور بعدی تحول مناره، ظاهرشدن زوج مناره ها بر روی سردر و ایوان قِبلی بود که در این دوره، مناره ها ضمن ترکیب بهتر و منسجم تر با کالبد مساجد با حفظ نقش نشانه ای و مذهبی-اعتقادی خود، در راستای تقویت جهت قبله و ایفای نقش سازه ای در بعضی مساجد، کارکردی تر شدند.
Reading the Hidden Concepts in the Text of Tehran Highways Walls(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Because of the dispersion of activities in big cities, employing highways as the most important connecting way is indispensable. In today world, highways are connection arteries of cities transporting people to their social activities. Because of continual use of highway, their walls prepare a context for conveying many Social, Cultural, Economic, etc concepts. That is why most economic promotions,communication of social concepts and cultural teachings are provided on highways walls and margins.In few recent years, given the same potential, highway walls has created a site for appearance of street art. Street art is demonstration of author’s personal signs on the walls and public places of the city and public audience decode the concepts embeded in the text of that art. Currently Tehran municipality, in a general policy, tried to spread and pay attention to street art particularly in the highways contexts. In this paper, we classify these designs on Tehran highway walls while indicating present examples and interpret the concepts lying in these designs from a semiotic view point.
معنای اجتماعی جلوه بیرونی برج مسکونی واکاوی نشانه شناسی گفتمانی ساختمان های بلند مسکونی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
5 - 25
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های معماری معاصر، ساختمان های بلند مسکونی هستند که پدیده ای چندجانبه بوده، می توانند انعکاسی از گفتمان های اجتماعی-فرهنگی باشند. این پژوهش در پی شناخت بخشی از معانی فرهنگی و اجتماعی از طریق انجام مصاحبه با شهروندان تهرانی به عنوان یکی از منابع نشانه شناختی است. با این هدف، با توجه شاخص های چندگانه در مناطق 22 گانه تهران، سه گروه الف) منطقه یک، ب) مناطق دو، سه و شش، و ج) منطقه 22 برای بررسی در نظر گرفته شد. این پژوهش در پارادایم شناخت شناسی پساساختارگرا با رویکرد کیفی و به روش نشانه شناسی گفتمانی انجام گرفته است. پژوهش به لحاظ نوع نتایج، توصیفی-تحلیلی و به لحاظ هدف، نظری است. شیوه تحلیل گفتمانی، نسبی گرا و با استدلال پس کاوی است و گردآوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. ساکنان، مدیریت برج ها، همسایگان و مشاوران املاک، گروه هدف پژوهش هستند. نتایج نشان داد که جلوه بیرونی ساختمان های بلند مسکونی به عنوان لایه مشترک میان منظر اجتماعی شهر، موقعیت اجتماعی خانواده (با محوریت تحول نقش زن در خانواده) و کالبد ساختمان است. معانی عمده به دست آمده از گروه اول شامل امنیت، رفاه و آزادی اجتماعی در گروه دوم دسترسی به امکانات شهری و فرصت های اشتغال و اجتماعی مطلوب و در گروه سوم توسعه شهری، دید مطلوب، هوا و محیط سالم بود.
تحلیل ویژگی های کالبدی خانه های تاریخی رشت با هدف ارائه رهیافت های طراحی اقامتگاه های بوم گردی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم دی ۱۴۰۱ شماره ۱۱۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: اقامتگاه های بوم گرد ی به عنوان زیرساختی اساسی د ر تحقق اهد اف بوم گرد ی نقش د ارند . با توجه به پتانسیل های شهر رشت د راختیارد اشتن راهکارهایی جهت طراحی اقامتگاه های بوم گرد ی د ر این شهر ضروری به نظر می رسد . این امر اهمیت بازخوانی الگوهای معماری خانه های تاریخی رشت به عنوان منبعی مناسب برای شناخت الگوهای معماری کهن منطقه را به منظور د ستیابی به راهنمای طراحی اقامتگاه بوم گرد ی بیان می کند . هد ف پژوهش: هد ف مطالعه عمیق ویژگی های کالبد ی خانه های تاریخی رشت و د ستیابی به راهکارهای معماری جهت طراحی اقامتگاه های بوم گرد ی است. روش پژوهش: نوع پژوهش کاربرد ی و روش آن مورد پژوهی و توصیفی-تحلیلی بود ه که تحلیل د اد ه های کیفی از طریق مقایسه و تفسیر انجام یافته است. پانزد ه نمونه از خانه های د وران قاجار و پهلوی اول به صورت غیرتصاد فی د ر د سترس و هد فمند انتخاب و بررسی شد ند . منابع اطلاعاتی پژوهش مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و برد اشت های مید انی است. نتیجه گیری: از بررسی فضای کالبد ی خانه های منتخب و تحلیل فاکتورهایی همچون تود ه و فضا، سازمان د هی پلان، فضای نیمه باز، نما و ارتباطات عمود ی و تزیینات، راهکارهایی جهت طراحی و توسعه اقامتگاه های بوم گرد ی شهر رشت بد ین شرح حاصل شد : ورود ی به صورت بی واسطه یا از طریق هشتی و ساباط؛ ماکزیمم سطح اشغال 60 د رصد ؛ بناها به صورت یک یا د وطبقه؛ حیاط یک، د و و سه طرفه و د ر مجاورت معابر اصلی؛ جانمایی بنا متناسب با شکل زمین؛ تناسبات یک به یک و نیم تا یک به سه د ر پلان؛ به کارگیری فضای نیمه باز؛ استفاد ه از پنجره های متعد د و تزیینات آجرکاری، سیمان بری و آهک بری د ر نما؛ تزیینات فضای د اخلی از گچبری، آینه کاری، نقاشی و چینی کاری؛ د ر و پنجره ها چوبی؛ سقف ها به صورت چهارشیبه.
Secrets of Light in Traditional Houses of Iran (Hot and Dry Climate)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In addition to attention to natural light as a renewable, costless and environment-friendly source of energy in the late 20th century, numerous studies have been conducted into the effect of natural light on human being’s soul and body and all such studies reiterate the undeniable role of natural lighting on people’s behavior, attitudes, and efficiency. However, in spite of the awareness of the effects of natural light on human beings as well as on the environment, source of lighting in most buildings is still limited to artificial lighting and most of the solutions used in the old architecture with regard to the use of natural lighting have been forgotten nowadays. This paper, based upon a holistic approach and a qualitative research method analyses a few traditional houses in Hot and Dry climate of Iran and showed how their builders by using architectural elements as well as different methods of space organization so to better use light to satisfy the physical and psychological needs of the inhabitants,including visual and heat comfort, health, introducing variety and increasing space quality. As we will see, this research describes the methods they tried to create a balance between physical and psychological needs of the inhabitants and to supply the required energy.
تبیین و بازتولید قدرت های مؤثر بر افزایش کیفیت حضورپذیری بانوان با رویکرد ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: فضای شهری پیرامون بقاع متبرکه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
97 - 110
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری اطراف بقاع متبرکه به دلیل ماهیت دینی- آیینی خود بستر مناسبی جهت حضور امن و آزادانه بانوان فارغ از نگرش های جنسیتی ایجاد کرده است. هدف این پژوهش تبیین کیفیات موجود در فضاهای شهری خاص )بقاع متبرکه( و مؤلفه های موجود در آ نها از منظر نظام ادراکی- معنایی بانوان بوده تا در این راستا به تبیین ویژگ یهایی جهت حضور مطلوب بانوان در فضاهای مختلف دست یافت. روش شناسی کلی فرآیند پژوهش، «روش تحقیق کیفی » بوده است. یافته های کیفی مطالعه با بهر هگیری از نظریه زمینه ای نشان داد که هشت مؤلفه ی ناظر کل، احترام به فضا، قلمرو ذهنی پنهان فضا، ترس از انجام خطا، امید به تشویق، بعد آموزش محور فضا و محرمیت ب هعنوان قدرت های مؤثر برافزایش حضور پذیری زنان مؤثرند. مقوله هسته این بررسی نیز «بازتولید معانی ایمانی و آیینی در فضاهای مذهبی و تأثیر آن بر کیفیت حضور پذیری زنان در فضا » هست.
Assessing Roles of Environmental Quality on the S tudents' Mental Health (Case S tudy: S tudents Of Arak Sama High School, Islamic Azad University)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۱, Issue ۲ - Serial Number ۴۰, Spring ۲۰۲۱
63 - 70
حوزههای تخصصی:
Inves tigating the effectiveness and relationship between environmental factors and the quality of the educational environment in the s tudents’ mental health is the main S tatement of the problem in current research. Intending to recognize environmental quality components and their role in predicting the s tudents’ mental health in the educational environments, the present s tudy has proposed the following hypotheses: There seems to be a direct and significant relationship between the environmental quality and the s tudents’ mental health. and It seems that the functional component of the environmental quality has the greates t influence on mental health prediction. The research method is descriptive of correlation type using s tructural equation model. The s tatis tical population of the s tudy was selected from the coeducational Highschool s tudents of Sama schools related to the Islamic Azad University of Arak, and 270 individuals were selected using the convenience sampling technique. To collect the data, texts, and documents, as well as two ques tionnaires of Goldberg’s mental health and environmental quality, were used. Also, for the data analysis, factor analysis, and SPSS software were employed along with descriptive (mean and s tandard deviation) and inferential (Pearson’s correlation coefficient and multiple regression) s tatis tical methods. The results indicate that there is a significant relationship between environmental quality and the s tudents’ mental health. It was also found that 51% of mental health changes are predictable based on the mental health in the educational environment. Moreover, it was concluded that the functional component of environmental quality has the greates t impact on predicting the s tudents’ mental health.
ارزیابی تاثیرات شاخص های جغرافیایی انسانی و طبیعی معماری قلعه زیویه
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
150-161
حوزههای تخصصی:
غرب ایران در هزاره اول قبل از میلاد سرشار از رخدادهای تاثیر گذار در زمان حکومت های آشور و اورارتو بود. در این میان نیاز به دفاع از سرزمین، ماناها را مجبور به ساخت بناهای مستحکم برای جلوگیری از غارت و تخریب کرد. در این زمان، سازه ای بزرگ در محلی موسوم به (تپه زیویه) ایجاد شد که از طرف محققین به عنوان (قلعه) یا (کاخ - دژ) معرفی شده است. در تحقیق حاضر که با روش، تحلیلی - تطبیقی و روش وزن دهی انجام می شود، در تلاش هستیم وزن تاثیرگذاری هریک از این فاکتورها را در معماری قلعه زیویه مشخص کنیم تا ضمن شناخت تخصصی این اثر معماری فاخر، ویژگیهای جغرافیایی انسانی - طبیعی منطقه زیویه شهرستان سقز را بشناسیم و از این داده ها در طراحی آثار مخصوص این منطقه استفاده نماییم. برای انجام این کار برداشت های میدانی از پلان معماری انجام گرفته است. در نهایت با استفاده از نظرات متخصصین فاکتورها وزن دهی می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ترکیبی از فاکتورهای جغرافیای طبیعی و انسانی بر مکانیابی، طراحی و معماری زیویه تاثیر گذار بوده که از میان عوامل طبیعی، توپوگرافی و اختلاف ارتفاع حایز رتبه اول و از میان عوامل انسانی، فاکتور امنیت بیشترین وزن را داشته است.
راهکار های طراحی اقلیمیِ معابر فضای باز (مطالعه موردی: پیاده راه های دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز و معابر عرصه هایی هستند که زندگی جمعی در آنها جریان دارد، از این رو ایجاد آسایش گرمایی در این فضاها به ویژه در اقلیم های گرمسیری حایز اهمیت است. در این پژوهش فضاهای باز و پیاده راه های دانشگاه کاشان به عنوان نمونه موردی در اوج گرمای تابستان و سرمای زمستان با هدف ارزیابی شرایط گرمایی آن و شناسایی مؤلفه های مؤثر در ایجاد خرد اقلیم مناسب و ارائه یک چهارچوب کلی برای ساماندهی معابر فضای باز بررسی می شوند. بعد از انجام برداشت های میدانی توسط دستگاه های هواشناسی، شرایط آب و هوایی نقاط مختلف مسیر، مقایسه و به کمک شاخص جهانی اقلیم گرمایی، وضعیت گرمایی نقاط روی نمودار سایکرومتریک تحلیل گردید. نتایج، بیانگر وضعیت گرمایی مسیر می باشد و همچنین نیازهای هر نقطه برای رسیدن به شرایط مطلوب را تعیین می نماید. در نهایت از طریق مقایسه مسیر با گذرها و معابر اقلیمی بافت تاریخی شهر، راهکارهای مناسب برای ساماندهی هرچه بهتر فضای باز ارائه شد.
بررسی کارکرد اقلیمی حیاط زمستان نشین در مناطق سردسیر؛ نمونه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۰ شماره ۶
139 - 154
حوزههای تخصصی:
بررسی گونه شناسی معماری ایران نشان می دهد که شکل گیری بنا، چه به صورت منفرد و چه به صورت مجتمع، هم زمان و هم مکان براساس ترکیب سه الگوی فضایی «باز، بسته و پوشیده» صورت گرفته است. در خانه های تاریخی، حیاط به عنوان اصلی ترین فضای باز، همزیستی با طبیعت را نمایندگی می کند. از لحاظ سازمان فضایی خانه های تاریخی، حیاط در واقع اتاقی است بدون سقف با بدنه های مشخص، و کفی آراسته از درخت و خاک و آب. بهترین نمونه حیاط با رویکرد اقلیمی را می توان در بناهای تاریخی مناطق گرمسیر و کویر ایران مشاهده کرد. در معماری بناهای این اقلیم با ایجاد حیاط مرکزی در وسط، تعبیه حوض آب و احداث باغچه، اقلیمی کوچک و مناسب برای آسایش به وجود آمده است. در اقلیم سرد کشور نیز با توجه به موضوع محرمیت و اشراف و تبعیت از نواحی بیابانی ایران خانه های سنتی با حیاط مرکزی احداث می شدند. اما از آنجا که در مناطق کوهستانی، هوا در اغلب مواقع سال سرد و خارج از محدوده آسایش است، استفاده از حیاط به فصل تابستان محدود بوده است و به همین دلیل ابعاد کوچک تری در قیاس با حیاط های مناطق فلات مرکزی ایران دارد. بنابراین شکل گیری حیاط مرکزی در مناطق کوهستانی با رویکرد اقلیمی همراه نیست. در پژوهش حاضر به معرفی حیاط با کارکرد اقلیمی در مناطق سردسیر تحت عنوان حیاط زمستان نشین با الگوگیری از گلخانه ها پرداخته می شود، کارکرد تابستانی آن تشریح می گردد، و کارکرد زمستانی آن به وسیله نرم افزار محاسبات انرژی به نام انرژی پلاس مدل سازی می شود. خروجی نهایی شبیه سازی کامپیوتری، میانگین دمای هوای حیاط زمستان نشین، طی دوره یک ساله، برای مقایسه شرایط آسایش حرارتی در این فضا با شرایط فضای آزاد است که براساس آن میزان کاهش بار گرمایشی ساختمان بر اثر وجود این عنصر معماری محاسبه می شود.
نشانه شناسی شهری و نقش آن در خوانایی و شن اسایی محی ط مطالعه موردی: محله نازی آباد تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
31-42
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی و توجه به معنا و تأثیرات آن بر استفاده کنندگان از رویکرد های نوینی است که اخیراً استفاده از آن در مطالعات شهری نیز رواج یافته و می تواند به عنوان ابزاری مناسب و کارآمد در راستای تولید داده های کیفی از شهر و زندگی روزمره ساکنان آن مورد استفاده قرار گرفته و طراحان شهری را در شناسایی نشانه ها و مفاهیمی که بر آن دلالت دارند، یاری دهد. در این مقاله محله نازی آباد تهران به عنوان نمونه موردی از جهت حضور نشانه ها، تأثیر آنها و معانی عناصر محیطی بر اقشار مختلف ساکنان و خوانش محیطی بررسی می شود. هدف این پژوهش نقد رویکرد نقشه های ذهنی لینچ و بررسی تأثیر معانی حاصل از عناصر و نشانه های شهری در ایجاد تصویر محیط در ذهن مردم و خوانایی محیط است که با بررسی میدانی محله، تهیه نقشه های ذهنی، تکمیل پرسشنامه و سنجش از طریق تصویر از ساکنان محقق می گردد. بررسی های انجام شده نشان می دهند که عناصر لینچی بیشتر به منظور خوانایی محیط و قابلیت ادراک سریع محیط پیرامون به کار می روند و بیشتر کاربرد عملکردی دارند. ولی انسان ها بر اساس تجربه، فرهنگ، گذشته تاریخی، جهان بینی و... معانی مختلفی را از عناصر محیطی برداشت نموده و تعابیر ویژه ای را بر اساس خوانش نشانه های محیطی می توانند از محله خود داشته باشند. لذا طراحان شهری می توانند تغییرات و طراحی محیطی را با توجه به عناصر حاوی بارهای معنایی در زندگی شخصی و جمعی افراد انجام داده و امکان ایجاد دلبستگی محیطی را فراهم سازند.