فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۹٬۸۷۰ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
91 - 104
حوزههای تخصصی:
یکی از متغیرهای مهم کیفیت زندگی در میان ساکنان یک جامعه، سرمایه اجتماعی است، این سازه تحت تأثیر عوامل مختلف دچار فرسایش یا افزایش خواهد شد. مسکن یکی از ابعاد مهم کیفیت زندگی است که می توان زیستِ ساکنان آن را بر حسب میزان سرمایه اجتماعی مورد سنجش قرار داد. مسئله پژوهش حاضر، ارتباط میان عوامل نرم زیست اجتماعی (جامعه شناختی) با وضعیت سرمایه اجتماعی در بین ساکنان مسکن مهر بهاران شهر سنندج است. متغیرهای عمده پژوهش بر اساس چارچوب نظری پاتنام، بوردیو، فوکویاما و کلمن صورت بندی شده و به لحاظ روش شناسی این پژوهش در سنت کمی و براساس روش پیمایش صورت پذیرفته و از ابزارِ پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی خانوارهای ساکن در واحدهای مسکونی مسکن مهر شهر سنندج در سال 1399 است و تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران و شیوه نمونه گیری نیز به صورت دو مرحله ای، ابتدا نمونه گیری خوشه ای و سپس نمونه گیری تصادفی انجام شد که بر اساس آن 340 نفر افراد بالای 18 سال انتخاب شدند. صحت داده ها با استفاده از تکنیک های اعتبار صوری و آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گفت و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماریSPSS Ver23 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سطح فرهنگ آپارتمان نشینی، درجه روابط همسایگی، سطح آشنایی با محیط اجتماعی، رضایت از محل سکونت، دسترسی به امکانات و کیفیت خدمات شهری و زیرساخت ها و متغیرهای زمینه ای (سابقه سکونت، درآمد و وضعیت تأهل) با سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از آماره نشان داد که بین متغیرهای روابط اجتماعی، نوع سکونت و متغیرهای زمینه ای (سن، جنسیت، شغل، تحصیلات) با سرمایه اجتماعی ساکنان رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز حاکی از آنست که متغیرهای فرهنگ آپارتمان نشینی، روابط همسایگی و سطح آشنایی بر سرمایه اجتماعی ساکنان مسکن مهر تأثیرگذار بوده و حدود 32 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نموده اند.
اثر معماری مدرسه بر پایداری اجتماعی-فرهنگی در جوامع چند سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیایی که همه چیز به سرعت در حال تغییر است برای جلوگیری از گسست و بروز نابسامانی های اجتماعی، نیازمند پایه های محکمی هست تا بتوان از طریق آنها در جامعه هایی با چند سطح اجتماعی و فرهنگی همچنان همبستگی را حفظ کرد؛ برای نیل به هدف پایداری در اجتماع می توان به فضاهای آموزشی که از تمام سنین و گرو ها در آن حضور دارند، به عنوان فضایی اثربخش برای آموزشدهنده و آموزشگیرنده توجه ویژه داشت و با هدف ایجاد حس تعلق و تقویت هویت میان کاربران و مکان انگیزه آنها را به فعالیت در راستای پایداری اجتماعی و فرهنگی افزایش داد. از آنجا که مناطق محروم اخیراً مورد توجه مسئولان و خیرین مدرسهساز جهت کمک به محرومیت زدایی قرار گرفته است، جا دارد که پژوهشگران حوزه معماری و شهرسازی نیز به صورت علمی این مسیر را تبیین و اجرایی کنند. پرسش های تحقیق پیشرو این است که آیا می توان در سطح کلان با در نظر گرفتن عوامل پایداری در طراحی مدارس به پایداری اجتماعی- فرهنگی جامعه با لایه های اجتماعی متفاوت کمک کرد؟ کدام یک از عوامل پایداری در طراحی مدارس تأثیر بیشتری در پایداری اجتماعی- فرهنگی دارد؟ کدام یک از شاخص های طراحی مدارس مورد توجه قرار گیرد امکان تحقق پایداری اجتماعی- فرهنگی نیز افزایش خواهد یافت؟ در این پژوهش به روش مطالعات کتابخانه ای همچنین تجزیه و تحلیل امتیازات به دست آمده از پرسشنامه، میزان تأثیر شاخص های طراحی مدرسه با عوامل پایداری اجتماعی- فرهنگی، طرح و فرم مدرسه و حیاط از موارد تأثیرگذار در ارتقاء پایداری اجتماعی- فرهنگی در کالبد مدرسه شناخته شد.
Analytical Comparative of early Mosques of Iran and China: Inves tigation of Architectural, Cultural and Spatial S tructure Characteristics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
61 - 76
حوزههای تخصصی:
Mosques represent Islamic art and identity and have displayed themselves in each geographical region in a way compatible with the culture and identity of that society. The significance of this research lies in its meticulous examination of early mosques within two dis tinct cultural and societal contexts, Iran and China. By inves tigating these mosques' architectural, cultural, and spatial attributes, this s tudy sheds light on the divergent approaches of two communities facing the same religious, social, environmental, and cultural challenges during a comparable his torical period. Despite sharing the same religious foundation and featuring similar spatial arrangements within the mosques, the contras ting cultural affinities reveal the crucial need to comprehend and appreciate the dis tinctive qualities inherent to early mosques in these two dis tinct cultural spheres. This research endeavor is a pioneering exploration toward unraveling the complexities surrounding early mosques, thereby deepening our unders tanding of their his torical and cultural significance in disparate cultural contexts. The research methodology involves a comprehensive review of library sources, articles, and software analysis using Depthmap X. As a result, and mosques have been compared based on the four main dimensions of architecture: spatial, conceptual, and philosophical s tructural features. Iranian mosques demons trate a fusion of Saudi Arabian Islamic architecture and Iranian design, emphasizing entrance connectivity. Chinese mosques, on the other hand, blend Islamic elements with ancient Chinese architectural art, prioritizing courtyard connectivity and integrating environmental elements, resulting in a dis tinctly Asian flavor.
بررسی ویژگی های برج پناهگاه های تاریخی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
223 - 235
حوزههای تخصصی:
برج پناهگاه ها گونه ای از عناصر کالبدی هستند که توسط کشاورزان و افراد محلی در کنار زمین های کشاورزی، مزارع و در مسیر راه ها ساخته شده اند. اهالی روستاها و شهرها برای حفاظت از محصولات باغی، پایش راه ها، استراحت، دیدبانی و اقامت کوتاه مدت از آن ها استفاده می کردند. مطالعات میدانی نشان می دهدکه این گونه ها در محدوده شهرهای یزد و کاشان در اقلیم گرم و خشک ایران وجود دارند و تا قرن14 شمسی مورد استفاده قرار گرفتند و سپس بلا استفاده مانده و رها شده اند. مسئله تحقیق روند رو به رشد ویرانی و تغییر ماهیت برج ها در اثر فشار توسعه و تغییر سبک زندگی و نیاز به پژوهش در این باره است. این مقاله سعی کرده است تا با انتخاب 10 نمونه از برج پناهگاه ها در امتداد شهرهای کاشان و یزد در اقلیم گرم و خشک ایران و مقایسه با یکدیگر به شناخت عمیق تری نسبت به آن هادست یابد. به این منظور از رهیافت تفسیرگرایی و روش تفسیری تاریخی استفاده گردید و با شناخت ویژگی های کالبدی و کارکردی آن ها به گونه بندی برج ها پرداخته شد.بررسی ها نشان می دهد که برج پناهگاه ها دارای دو ویژگی کالبدی و کارکردی هستند و بر اساس 4 معیار؛ موقعیت، مالکیت، کارکرد، ساختار و هندسه گونه بندی می شوند. نتیجه این پژوهش در شناسایی دقیق تر برج های بیشتری در نقاط دیگر کمک خواهد کرد. با توجه به تأثیر برج پناهگاه های تاریخی در تأمین امنیت مجموعه های کشتخوانی و زیستی درگذشته می توان آن ها را به همین نام و ویژگی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رساند و چون در ارتباط با سایر ساختارهای مرتبط با میراث کشاورزی قرار دارند از منظر (GIAHS) و قرارگیری در فهرست (میراث کشاورزی با اهمیت جهانی) نیز قابل تحلیل و بررسی هستند.
تدوین ضابطه ای برای حداقل ابعاد الزامی بالکن در مسکن آپارتمانی شهر رشت از منظر استفاده پذیری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلایل مختلف غالباً مساحت اندک و نامناسبی از مسکن آپارتمانی در ایران و از جمله شهر رشت به فضاهای نیمه باز خصوصی اختصاص می یابد که این امر منجر به کاهش محسوس استفاده پذیری این فضاها می گردد. پژوهش حاضر تلاش می نماید تا نقش ضوابط ساختمانی را در زمینه بهبود استفاده پذیری این فضاها بررسی نماید. در این پژوهش، در گام نخست با رجوع به تجربیات بین المللی، ضوابط ساختمانی مربوط به ابعاد حداقلی بالکن در انگلستان، استرالیا، سنگاپور، ژاپن، دوبی، لوکزامبورگ و هلند مورد مطالعه تحلیلی قرار می گیرد. سپس مروری بر ضوابط ساختمانی مرتبط در نظام کنترل ساختمانی فعلی ایران و به طور خاص شهر رشت انجام می گردد. در ادامه بر اساس استدلال منطقی تلاش می شود تا تعریفی برای «تراس حداقلی استفاده پذیر» برای این شهر ارائه و مساحت و ابعاد الزامی آن محاسبه شود. سپس، تلاش می شود تا تصویری از وضع موجود طراحی فضاهای نیمه باز خصوصی در مسکن آپارتمانی متداول شهر رشت در مقایسه با ضابطه پیشنهادی در پژوهش حاضر ترسیم گردد. جهت انجام این کار به نقشه های مسکن آپارتمانی تایید شده توسط واحد کنترل نقشه سازمان نظام مهندسی ساختمان شهر رشت مراجعه گردید و کلیه نقشه های مسکن آپارتمانی سه طبقه به بالا که در بازه زمانی بهمن 1399 تا فروردین 1400 در این سازمان تایید شده بودند، شامل 340 واحد آپارتمان با مجموع 401 بالکن، به عنوان نمونه بررسی شدند. بررسی اخیر حاکی از آن بوده است که اولاً درصد اندکی از تراس های فعلی که در مسکن آپارتمانی در شهر رشت طراحی می شوند (17%)، ضابطه پیشنهادی را رعایت می کنند، لذا از نظر استفاده پذیری وضعیت نامطلوبی دارند. ثانیاً، درصورتی که ضابطه ابعاد و مساحت حداقلی برای تراس ها صرف نظر از تعداد اتاق خواب های واحد مسکونی در قالب یک تراس حداقلی دونفره تدوین گردد، چشم انداز نسبتاً بهتری از نظر قابلیت اجرایی خواهد داشت. مقاله با بحث و پیشنهادهای پایانی به اتمام می رسد.
مطالعه تطبیقی ویژگی های کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری در مراکز تجاری
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
101 - 112
حوزههای تخصصی:
تهران به عنوان پایتخت سرآغاز و نمادی از تغییرات مدرن همراه با توسعه گسترده در بخش طراحی فضاهای عمومی شناخته شده است. این بناها نقش مهمی در بهبود ارتباطات و تعاملات اجتماعی افراد داشته و بررسی ها نشان می دهند که لازم است تحلیل های اجتماعی در فرآیند طراحی موردتوجه قرار گیرد. در این خصوص، کاربری تجاری به عنوان قلمروهای مشترک برای تعاملات اجتماعی، ارتباطات و معرفت اجتماعی بازتاب شهری مؤثری دارند. عدم توجه به این مهم ممکن است منجر به از بین رفتن زنجیره ارتباط بین انسان ها و فضاهایی عمومی شود. جایگاهی که می تواند ریشه تعاملات اجتماعی را شکل دهد، امکان دارد به مرور آثار اجتماعی نامطلوبی ازجمله انزوا، ناراحت های روحی و روانی را در جامعه انعکاس دهد. در این موضوع، طراحی و معماری مراکز تجاری نقشی بسیار برجسته دارد و ضرورت دارد پژوهش های بیشتری در باب اجتماع پذیری مراکز انجام شود. هدف اصلی این پژوهش تطبیقی، بررسی و مقایسه مؤلفه های تأثیرگذار بر اجتماع پذیری مبتنی بر ویژگی های معماری در عملکرد تجاری در دو کالبد متفاوت، یعنی بازارهای سنتی و پاساژهای مدرن است. نمونه های موردی این مطالعه شامل، بازار بزرگ پانزده خرداد تهران و مرکز تجاری کوروش می باشند. این پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، پرسشنامه و مصاحبه عمیق و مشاهده از روش تحقیق آمیخته به صورت کمی و کیفی به بررسی موضوع می پردازد. از تحلیل نتایج می توان بیان ساخت که مجتمع های تجاری چند کاربردی، به واسطه عوامل ساختاری محیطی، با ایجاد ابعادی از امنیت فراگیرتر از اجتماع پذیری بیشتری در مقایسه با بازارهای سنتی برخوردار هستند.
تحلیل نگاره نبرد بهرام گور با اژدها منسوب به کمال الدین بهزاد با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگارگری ایرانی نیز می توان تفسیر هنرمند را از طریق بررسیِ مصورسازی متون و مضامین ثابت توسط نگارگران برجسته مطالعه کرد. از این زاویه دید مسئله تفسیر هنرمند از متن ادبی اهمیت فراوانی می یابد و نگارگران در مصورسازی نسخه های متنوع آن، از تفسیر شخصی خود از متن اولیه بهره برده و معنای دیگری علاوه بر مضمون اثر در نگاره ها خلق کرده اند. اژدهاکشی بهرام به دلیل ویژگی هیجانی در بیشتر نسخ خمسه نظامی با نوآوری هایی تصویرسازی شده است. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه نظامی در مکتب هرات درواقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی است. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد کرده است، تصویر نگاره «نبرد بهرام گور با اژدها» منتسب به کمال الدین بهزاد در نسخه خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا هست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره بهرام گور با اژدها به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به طرح این پرسش می پردازد که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره نبرد بهرام گور با اژدها وجود دارد؟» نگاره مذکور در این نوشتار به روش تحلیلی با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره ازنظر بصری و رابطه بین متن ادبی و خود اثر با سایر نگاره هایی با چنین مضمونی تفاوت دارد و بیانگر سیر صعودی بهرام به سوی حق و به نوعی نمایانگر سلوک معنوی بهرام است. حرکت بهرام در حقیقت مراحل رسیدن به کمال را نشان می دهد. بهرام در این نگاره با از بین بردن غرور، نفس درونی که با شکست اژدها همراه است دچار تزکیه درونی می شود در حقیقت گورخر نماد نفس هشداردهنده و لوامه است که به مدد آن بهرام موفق به کشتن اژدها که نماد نفس اماره است می شود؛ و شکست اژدها به نوعی شکست این نفس بوده است. که در آن بهرام سیر سلوک وادی حق را طی می کند که به نوعی نمایانگر حرکت از عالم ناسوتی به عالم لاهوتی هست که با سختی هایی همراه است.
تبیین تغییرات فضای عمومی در پارادایم فناوری مبتنی بر ابعاد طراحی شهری کارمونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۴۴-۲۷
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضاهای شهری در عصر فناوری در پی اضافه شدن کاربر متصل در تمامی ابعاد در حال تغییر هستند و غفلت از شناخت این تحولات ما را از محتوای حال حاضر فضای شهری دور ساخته و امکان برنامه ریزی کارآمد را از شهرسازان سلب می نماید. از این رو هدف از پژوهش، تبیین تغییرات ایجاد شده در فضاهای عمومی مبتنی بر ابعاد فضای شهری کارمونا تحت تأثیر فناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی است. روش ها: پژوهش حاضر با بررسی و تحلیل نظریات حوزه فضای عمومی در یک سیر تاریخی و با رویکردی تفسیری و با استفاده از تحلیل محتوای کیفی در بستر نرم افزار تحلیلی اطلس به تبیین تغییرات فضای عمومی در عصر فناوری منطبق بر ابعاد 6 گانه فضای شهری کارمونا می پردازد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تاثیر پارادایم فناوری در تمام ابعاد فضای شهری به یک میزان نبوده است. از جمله مهم ترین آن ها می توان به انتقال تعاملات اجتماعی از فضای مکان به فضای جریان، منعطف شدن فضای عملکردی، شکل گیری سیستم ادراکی مستقل و کمرنگ شدن مفهوم دسترسی فیزیکی اشاره داشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در نتیجه تاثیر فناوری در عرصه های شهری، اگرچه تمامی ابعاد فضاهای شهری به نحوی دستخوش تغییرات گشته اند، اما بیشترین تغییرات در حوزه های عملکردی و اجتماعی صورت گرفته است. بر اساس این تغییرات، باز تعریفی از فضاهای عمومی در انطباق با ویژگی های عصر فناوری تبیین و ارائه گردیده است.
شهر مولد مبتنی بر طبیعت، رویکردی نوین در حوزه توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
90-60
حوزههای تخصصی:
اهداف: شهرها و مناطق اطراف آن ها مراکز ایجاد فرصت و شکوفایی هستند و در واقع به عنوان قطب های مهم برای فرصت های اقتصادی، نوآوری، کار آفرینی، تولید و تعامل اجتماعی و فرهنگی عمل می کنند. در عین حال شهر ها کانون هایی هستند که اکوسیستم ها از آستانه های عملکردی خود عبورکرده و با افزایش تقاضاها و فشارها بر منابع طبیعی، نابرابری ها و آسیب پذیری ها را بیش از پیش تقویت می کنند. از این رو زمان آن است تا از مدل مبتنی بر استخراج به یک مدل تجدید پذیر، انعطاف پذیر و مبتنی بر طبیعت که محدودیت های جهان ما را می پذیرد،حرکت کنیم. روش ها: این پژوهش با هدف شناسایی مفهوم شهر مولد به عنوان مفهومی بدیع در حوزه شهرسازی، از طریق روش مرور نظام مند مبتنی بر الگوی چهار مرحله ای با تدوین استراتژی جستجوی مقالات و فرآیند جستجو با واژگان «شهرمولد»، «شهرسازی مولد»، «بهره وری شهری» و «شهر طبیعت» در پایگاه های استنادی برتر آغاز گردید، در جستجوی اولیه 214 مقاله در سالهای 2013 تا 2022 شناسایی شدند که از این تعداد، 68 مقاله به منظور پاسخ به سؤالات پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش مبین آن است که سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تاب آوری در برابر مخاطرات زیست محیطی مستلزم یک دیدگاه بلندمدت مبتنی بر درک طبیعت است. نتیجه گیری: ازاینرو بکارگیری مفهوم شهرمولد در قالب یک رویکرد مبتنی بر طبیعت وآینده نگر که قادر است طبیعت را به عنوان نیروی محرکه در خود جای دهد و ضمن کاهش فشار ها بر منابع طبیعی، باز آفرینی اجتماعی، دوام پذیری اقتصادی، پایداری اکولوژیکی و تداوم عملکردی - فضایی شهر ها را در مقابله با چالش ها و مخاطرات زیست محیطی پیش رو تضمین نماید، در برنامه های توسعه شهری معاصر ضروری به نظر می رسد.
بازآفرینی، آسیب نگاری و بررسی ساختاری کتیبه گریوار بقعه دوازده امام یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ساخت بقعه «دوازده امام یزد» به عنوان یکی از کهن ترین بناهای کتیبه دار ایران، به اواخر دوره آل بویه و دیلمیان برمی گردد. تحقیقات انجام گرفته بر روی این بنا به معماری و مرمت جداره خارجی آن محدود می شود، درحالی که گنبدخانه آن دارای آرایه های ارزشمندی ازجمله کتیبه آیت الکرسی در گریوار گنبد است. هدف این پژوهش، مطالعه آسیب های وارده به این کتیبه و شناخت ساختار و نقوش به کار رفته در آن برای کمک به استفاده های بعدی ازجمله در مرمت کتیبه بوده است. نیل به این هدف در گرو پاسخ به این دو سؤال است: 1. آسیب های وارده به کتیبه گریوار بقعه دوازده امام شامل چه مواردی است؟ 2. ساختار کلی و تزئینات به کار رفته در این آرایه چگونه است؟ ضرورت این پژوهش از این روست که با توجه به قدمت بنا و تأثیرات مخرب جوی، کتیبه فوق دچار آسیب های جدی شده لذا نیازمند شناخت این آسیب ها جهت جلوگیری از آسیب های بیش تر و بازسازی بوده و احیای آن بسیار ضروری است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. یافته های این پژوهش براساس بازآفرینی بخش های آسیب دیده، آسیب نگاری و پردازش تصویری با برنامه های رایانه ای، حاکی از آن است که بیش ترین آسیب ها عمدتاً به دلیل ریزش مصالح زیرساخت،ریزش رنگ و آلودگی های محیطی است. وسعت ریزش مصالح هفت درصد کل کتیبه است و ریزش تکه ای رنگ 5/6 درصد کتیبه را درگیر نموده درحالی که آلودگی های سطحی 100 درصد کتیبه را فراگرفته اند. تحلیل داده ها در آلودگی سطحی، گواه وجود میانگین 13 درصدی رنگ خاکستری روشن،34 درصدی خاکستری میانه و 14درصدی خاکستری تیره به جای دو رنگ سفید 55 درصدی و سیاه 45 درصد در طرح اولیه است که نشان از سطح بالای تخریب کتیبه دارد. هم چنین هرچند در همه کتیبه های معماری نظام های سه گانه نوشتاری، هندسی و گیاهی لزوماً به کار نرفته اند، براساس بررسی ساختاری کتیبه، این اثر هر سه بخش را به شکل ساختارمندی داراست به گونه ای که طراح، هریک از اجزاء را در هماهنگی هرچه بیش تر برای رسیدن به کلیتی منسجم طراحی نموده است.
سنجش شاخص های خلق حس مکان در توسعه های جدید شهری، نمونه مورد مطالعه: شهرک قدس قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
51 - 64
حوزههای تخصصی:
امروزه تضعیف ماهیت مکان یکی از مهمترین چالش های پیشِ روی شهرهای معاصر است. به گونه ای که ادراکات ساکنان را در رابطه خاصِ بین فرد و محیط، تحت الشعاع قرار داده است. مقاله حاضر در نظر دارد تا با شناسایی شاخص های تأثیر گذار به سنجش حس مکان در توسعه های جدید شهری بپردازد. به این منظور شهرک قدس واقع در شهر قم به عنوان نمونه مطالعاتی این پژهش انتخاب شده است. این مطالعه، ابتدا به تشریح مفهوم حس مکان، سطوح و مؤلفه های تشکیل دهنده آن از دیدگاه صاحبنظران حوزه های مرتبط علمی می پردازد و سپس در قالب چارچوبی مفهومی، متشکل از سه مؤلفه اصلی (کالبد، فعالیت و ادراک)، 12 شاخص و 45 زیرشاخص، به ارزیابی حس مکان در ساکنان شهرک قدس می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی و از نظر هدف، کاربردی است که از نظام آمیخته بهره می برد. روش گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی است که در بستری پیمایشی با جامعه آماری 245 نفر از ساکنان شهرک قدس و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. روش های تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز در قالب دو گونه تحلیل توصیفی و استنباطی و با بهره از روش های آماری مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون همبستگی پیرسون در نرم افزارهای SPSS23 و Amos Graphic26 صورت گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش از میان سه مؤلفه سازنده حس مکان، مؤلفه های کارکردی_ فعالیتی، ادراکی_معنایی و کالبدی_بصری به ترتیب وزن بیشتری در سنجش حس مکان ساکنان کسب کرده اند. همچنین مطلوبیت برازش مدل مفهومی پژوهش با توجه به شاخص های طرح شده در مدل سازی معادلات ساختاری تأیید می گردد.
تبیین فرایند طراحی شهری همکارانه با بهره گیری از رهیافت تفکر طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
52 - 63
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: لازمه ی طراحی شهری نوعی همکاری است که کنشگران در آن بتوانند ضمن ایجاد درک مشترکی از فعالیت هایشان در یک فرایند یکپارچه ی منطقی، به ماهیت نوآورانه راه حل های طراحی پاسخ دهند. این مهم عمدتاً با تعارضاتی مواجه است، زیرا علیرغم کاربرد روش های علمی و همکارانه قبل از مرحله تولید طرح، بخش طراحی غالباً به صورت بخشی و مجزا، از سوی طراحان و بدون همکاری معنادار سایر کنشگران انجام می شود. به گونه ای که محصول طراحی با حداقل تعامل و با رویکرد "دانای کل" و "جعبه سیاه طراحی" به وجود می آید.
هدف: هدف از این تحقیق ارائه چارچوب مفهومی برای عملیاتی کردن فرایند طراحی شهری همکارانه در مرحله تولید طرح با تعامل کنشگران است.
روش: این موضوع با واکاوی دو رهیافت عقلانیت همکارانه و تفکر طراحی انجام شده است که مورد دوم کمتر در طراحی شهری و بیشتر در سایر حوزه های طراحی مورد توجه بوده است.
یافته ها: یافته های این تحقیق که در قالب گام های هشتگانه تبیین شده است، نشان می دهد مرحله طراحی، خود فرایندی چندی بعدی، چند سطحی و چند عاملی است که نیازمند چرخه ای متوالی از مفهوم سازی، ساخت و پردازش ایده، ارائه راه حل ها و ارزیابی آنهاست.
نتیجه گیری: فرایند طراحی همکارانه بر پایه یادگیری، شبکه ای از تعامل و تصمیم گیری را بین کنشگران شامل مدیران و متولیان، متخصصین و تهیه کنندگان طرح اعم از طراح شهری و یا سایر حوزه های مرتبط، سرمایه گذاران، و کاربران به وجود می آورد که با استفاده از مهارت های اجتماعی و فنآورانه، چالش بین استفاده از روش های علمی و کشف و شهودی را در طراحی شهری به حداقل رسانده و بستر مشارکت خلاقانه ای را در طراحی شهری (در مرحله تولید طرح) فراهم می کند.
بازشناسی مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان با رویکرد پدیده شناسانه شولتز و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
113-128
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه معماری بومی در هماهنگی با "تجربه زیسته" بومیان شکل می گیرد، معماری ای از مدخل فضای وجودی است که از منظر شاعرانگی، فضایی نامنتظر و درعین حال آزادکننده است که به واسطه خیال، کشف و فهم می شود. بنابراین مقاله حاضر، با رجوع به رویکرد پدیده شناختی که ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون "تجربه زیسته" و "ادراک" انسان از هستی اشاره دارد، موضوع را به گونه ای بررسی نموده که "چگونگی" در آن ممکن باشد. در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: «چگونه می توان با معیارهای پدیده شناسی برآمده از نظریات هایدگر و شولتز، به تحلیلی وجودی (اگزیستانسیال) از تحقق سکونت در معماری بومی منطقه منوجان دست یافت؟»، معیارهای پدیده شناسانه برآمده از مطالعات نظری پایه، در فلسفه وجودیِ هایدگر و پدیده شناسیِ مکان در تحقیقات شولتز شامل: یک مورد متغیر وابسته مؤلفه "باشیدن" و ده مورد متغیر مستقل شامل: "مکانمندی"، "آشکارگی"، "خودبودگی"، "گردآوری"، "خصلت"، "دربرگیرندگی"، "نمادین سازی"، "مراقبت"، "معناداری" و"شاعرانگی" استخراج و تدوین شدند؛ سپس در جهت هدف تحقیق یعنی فهم عمیق تر و بهتر معماری بومی منوجان در توصیف و تفسیری پدیده شناختی با معیارهای ذکرشده ارائه شد. جامعه آماریِ این پژوهش، بنا و فضای زیستی بومیان -کپر و عناصر وابسته به آن- می باشد. آنچه این سکونتگاه/قرارگاه را به طرز چشمگیری از نمونه های مشابه متمایز می کند، نوعِ مصالح، شکل و نحوه استقرار کپرها از یک سو و از سوی دیگر شیوه سکونتی است که در آنجا محقق شده است. نتایج نشان داد سکونتگاه موردنظر در عین تمامی مشکلات اقتصادی و فقر شدید ساکنین آن، مؤلفه های لازم برای تحقق سکونت در تطابق با احراز هویت و پذیرش کاربری و درنتیجه در رابطه با فرم و فضا را در خود دارد. درنهایت سعی شد نشان داده شود این شیوه "سکناگزیدن/باشیدن" واجد امتیازاتی است که در پژوهش ها و مطالعات رایج معماری مغفول می ماند؛ امتیازاتی که معطوف به "تجربه زیسته" ساکنان و رابطه وجودی آن ها با محیط و مکان زندگی شان می باشد که به نظر می رسد با تحلیلی وجودی و رویکردی پدیده شناسانه بهتر به دید می آیند.
تحلیل نشانه شناختی کیفیت انعطاف پذیری در مسکن سنتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت میان نگرش طراح و مخاطب، تفاوت میان گروه های مختلف مخاطبین، تحول مخاطبان در طول زمان و تغییر مداوم پدیده ها از جمله مواردی هستند که موجب کامل نبودن پیش بینی نیازها و شرایط متغیر مخاطب از سوی طراح می شوند؛ از این رو معماریِ انعطاف پذیر ضروری می نماید. انعطاف پذیری به مثابه کیفیتی فضایی، هماهنگ سازی «ارتباط» میان «انسان، فضا و زمان» بوده و بدین سان، قابلیت فضا در پذیرش کارکردهای متعدد و متنوع در بازه های زمانی مختلف، افزایش می یابد. از یک سو ارتباط انسان با فضا به دو گونه مستقیم (فعالیت) با محتوای معانی اولیه و غیرمستقیم (تصورات) با محتوای معانی ثانویه رخ می دهد؛ از سوی دیگر، از آنجاکه انعطاف پذیری فضا یک کیفیت معنایی به شمار می آید، در مسکن سنتی ایران می توان کیفیت انعطاف پذیری را به مثابه نشانه معناداری فضاهای این گونه از معماری در دانش نشانه شناسی، یعنی دانشی که بر چگونگی تولید و تفسیر معنا در چارچوب قراردادهای مشترک فرهنگی (رمزگان) تمرکز دارد، مورد تحلیل قرار داد. از این رو اصول و قواعد نشانه شناسی قابلیت توصیف و تحلیل وجه ارتباط غیرمستقیم انسان با فضا (تصورات)، به جهت تفسیر معنای گونه های انعطاف پذیری، و به تبع آن وجوه دیگر ارتباط را خواهد داشت. بر مبنای این تحلیل نشانه شناختی، هماهنگی میان صورت و محتوا در معماری انعطاف پذیر، با پذیرش نقش نشانگی توسط کالبد، منجر به تحقق فرایند تفسیر و در نتیجه «ارتباط عمیق» میان مخاطب و معماری می شود. تحقیق حاضر در روندی سلسله مراتبی، به بحث و بررسی پیرامون تبیین مفاهیم انعطاف پذیری معماری، تعیین جایگاه انعطاف پذیری در مسکن سنتی ایران، تبیین قواعد نشانه شناختی و تطبیق آنها با مفاهیم انعطاف پذیری در معماری و تدوین الگوهای نشانه شناختی تفسیر این مفاهیم در مصادیق مسکن سنتی یزد می پردازد. در روش شناسی این تحقیق، گردآوری داده ها به روش اسنادی- کتابخانه ای آغاز شده، ساماندهی اطلاعات به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیق میان مفاهیم کیفیت انعطاف پذیری و مبانی نشانه شناسی با راهبرد استدلال منطقی انجام می شود.
ارزیابی عملکرد سیستم سرمایش تبخیری هیبرید در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و خشک، با رویکرد کاهش مصرف آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تامین آسایش حرارتی ساختمان های مسکونی در فصل گرما"،سبب مصرف بالای برق و متعاقبا ایجاد آلودگی، تغییرات آب و هوایی و کاهش منابع می گردد.این مسئله در اقلیم گرم و خشک، به واسطه مصرف بالای آب برای سرمایش تبخیری با سیستم های متداول(کولر آبی)چالش بیشتری دارد. با هدف کاهش مصرف آب و تامین آسایش حرارتی و ایجاد سرمایش نسبی، می بایست سیستمی در نظر گرفته شود که با هزینه کم، اقداماتی ساده و کمترین تجهیزات،بر روی ساختمان اعمال گردد.به همین سبب، سیستم هیبریدی متناسب با این اقلیم پیشنهاد می شود که بتواند اهداف پژوهش را تحقق بخشد. در این پژوهش،به منظور بررسی کارکرد سیستم پیشنهادی،دو اتاق مشابه،به صورت تجربی،مورد بررسی قرار گرفتند.در این زمینه،شاخص های محیطی،نظیر دما،رطوبت نسبی و جریان هوا توسط سنسور های مربوط به مدت 5 روز(شبانه روزی)در اتاق های مذکور، پایش گردید. در بخش اول،ابتدا وضعیت دو اتاق مشابه نسبت به یکدیگر بررسی شد.در بخش دوم، سیستم هیبریدی پیشنهادی در یکی از اتاق ها تعبیه و عملکرد آن نسبت به تهویه طبیعی یک طرفه وکولر آبی مقایسه شد. در بخش اول، مشخص شد، اتاق ها از نظر وضعیت محیطی، یکسان هستند و راهکارهای تهویه طبیعی یک طرفه و سرمایش تبخیری متکی به تهویه طبیعی بر شرایط اتاق ها کمترین تاثیر را داشته اند. در بخش دوم، سیستم هیبریدی کارایی خود را به اثبات رساند. زمانی که میانگین دمای محیط بیرون°C30- 32باشد، سیستم هیبریدی پیشنهادی به کاهش دمای محیط داخلی قادر است. این سیستم نسبت به شرایط تهویه طبیعی یک طرفه در محیط داخل، به طور میانگین،°C5/5کاهش دما و%16-%18افزایش رطوبت نسبی ایجاد کرده است. اگرچه در ساعات محدودی شرایط آسایش حرارتی تامین نشده است؛ این سیستم در مقایسه با کولر آبی مورد مطالعه، کاهش%96مصرف آب و%74مصرف برق را به همراه داشته است. به عبارتی، مصرف آب را از290liters/dayتوسط کولر آبی موجود، به حداکثر10liters/day،رسانده است. همچنین،سیستم مذکور مصرف برق را از 10kWh به2.6kWh کاهش داده است.
بررسی تزئینات معماری با تمرکز بر کاشی کاری در مکاتب نگارگری
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
مدارک تصویری، ازجمله مهم ترین منابع در تحقیقات تاریخ معماری ایران، محسوب می شوند. یکی از این مدارک نقاشی است. بااین حال، ظرفیت ها و اهمیت ویژه ای که این نقاشی ها دارند، به طور کافی موردتوجه قرار نگرفته و کمتر در تحقیقات معماری مورداستفاده قرار گرفته اند. ازاین رو، نیاز به بررسی و تحلیل عمیق تر این نقاشی ها و تأثیرات آن ها بر معماری، احساس می شود. مکتب هرات، به عنوان یکی از مکاتب مهم در تاریخ معماری ایران است. این مکتب قادر است فضاهای معماری دوره تیموری را به طور واقعی بازنمایی کند و این به طور خاص از آنجایی مهم است که معماری این دوره دارای ویژگی های واقع گرایانه و بازتابی از عناصر معماری اسلامی است. در این مقاله، به بررسی و تحلیل میزان واقع گرایی تزئینات کاشی کاری نقاشی های بهزاد پرداخته شده است. روش انجام پژوهش حاضر غیر پیمایشی و مبتنی بر رویکرد تفسیری - تاریخی است. درواقع در اینجا با منطق اولویت قرار دادن «امکان استخراج مستندات به صورت میدانی» و «برداشت نگاره های به کاررفته در مستندات» به عنوان شرط استنباطی و معرف، در منطق شواهد پژوهش، از نمونه گیری تصادفی بهره برده است. ساختار پژوهش وابسته به نگاره های بهزاد و مفاهیم معماری موجود در نگاره های وی در تحلیل و تفسیر آثار منتخب، با درآمدی از این هنرمند آغاز گردیده و در مرحله بعد به تحلیل بناهای واقعی تأثیرگذار در آن آثار می پردازد.
تبیین رابطه پیکره بندی فضاهای بینابین و کیفیت انعطاف پذیری با تأکید بر تطبیق پذیری در مساجد جامع سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
17 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انعطا ف پذیری را می توان یکی از جنبه های پایداری دانست. ساختمان ها به ساختار و پیکره بندی فضایی انعطاف پذیر نیاز دارند تا بتوانند نیازهای درحال تغییر را برآورده کنند. مساجد نیز که به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای حضور و فعالیت های جمعی انسان ها قرن ها مورد استفاده نسل های گوناگون با فرهنگ های مختلف قرار گرفته و پذیرای فعالیت های اجتماعی گسترده و متنوعی بوده اند، از این قائده مستثنی نیستند. ساختار اصلی مساجد ایرانی در دوران سلجوقی شکل گرفته و تا امروز ادامه یافته است. فضاهای بینابین مهم ترین شاخصه این استخوان بندی محسوب می شوند و نقش مهمی در سازماندهی فضایی مساجد و کیفیات فضایی آن دارند.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناخت فضاهای بینابین، نحوه تعریف فضایی، بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه آن ها در تأمین کیفیت انعطاف پذیری در مساجد جامع دوران سلجوقی انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش جزو مطالعات توصیفی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و به روش استدلال استنتاجی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مساجد جامعی می شود که براساس نظریات متخصصین و پژوهشگران این حوزه منتسب به دوران سلجوقی هستند.
نتیجه گیری: انعطاف پذیری فضایی مساجد جامع سلجوقی براساس کیفیت یکپارچگی فضایی مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله دو شاخص نحوی اتصال و هم پیوندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگی های فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین هم پیوندی و اتصال پذیری مساجد جامع دوران سلجوقی مؤثر است. هرچه فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی از ویژگی های بینابینی بیش تری برخوردار باشند، یکپارچگی فضایی بالاتری داشته و موجب ارتقای کیفیت انعطاف پذیری می شوند.
بررسی، تحلیل و طبقه بندی طرح و نقش قالی های امروزی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان کرمانشاه در غرب ایران واقع شده است. قالی کرمانشاه در گذشته دارای نقوش زیبا و رنگ های متنوعی بوده که گاه از نقوش و رنگ های رایج در شهرها و مناطق دیگر متأثر بوده است. با توجه به مشکلات فراوان و فراموش شدن طرح و نقش قالی های اصیل کرمانشاه، لزوم توجه به پیشینه و فرهنگ بومی و بررسی مواردی نظیر طرح و نقش قالی های امروزی این استان ضروری است. مسئله اصلی این تحقیق، نبود اطلاعات قالی های امروزین کرمانشاه بود و در این راستا، تنوع طرح و نقش قالی های امروزین استان کرمانشاه کدام است؟ سؤال اصلی تحقیق محسوب می شود. هدف از انجام تحقیق بررسی، تحلیل و طبقه بندی طرح و نقش قالی های بومی و اصیل امروزی کرمانشاه بود. جامعه آماری در این تحقیق شامل 50 قالی و جامعه نمونه برای ارائه و بررسی در این مقاله تعداد 16 تخته قالی است که به شیوه هدفمند و بر اساس فراوانی و حذف نمونه های مشابه انتخاب شده است. نتایج نشان داد که انواع طرح قالی های امروزی کرمانشاه از نظر نحوه اجرای اجزاء و نقش مایه ها عمدتاً از نوع شکسته (رج شمار بین 45-20) هستند. طرح های پرکاربرد در این قالی ها شامل لنگر کشتی، کلاه فرنگی، برچلوارک، سماوری، ترنج لنجاب، تلفیقی، دو گل اکبرآباد، محرابی گلدانی، شکارگاه، حسین آباد کلیایی، سیدعبداللهی، کیوه نانی، یه گلی، سیخ کبابی، دارگل، بازوبندی و قهوه سینی بودند. همچنین بیشترین رنگ های استفاده شده در این قالی ها نیز شامل رنگ های سرمه ای، کرم، روناسی، سیاه، لاکی، آبی، الماسی، قرمز، قهوه ای، زیتونی، سبز و خاکی بود. به نظر می رسد که قالی های امروزی کرمانشاه که عمدتاً در ناحیه سنقر کلیایی یافت می شوند، از نظر رنگ دارای اصالت بالایی هستند؛ اما به دلیل نزدیکی سایر شهرهای مهم در زمینه قالی بافی (مانند بیجار و سنندج)، برخی طرح ها و نقش های غیراصیل نیز در آن ها وجود دارد.
ترجیحات محیطی دختران دانشجو از فضای پردیس های دانشگاهی بر اساس مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
32-16
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش پیش رو، تبیین اصول و کیفیت های فضایی پردیس های دانشگاهی بر اساس ترجیحات محیطی دختران دانشجو می باشد. روش ها: ماهیت پژوهش از نوع کیفی اکتشافی می باشد که با تکیه بر روش شناسی تحلیل محتوا و مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق با جمعا ۴۰ نفر از دانشجویان دختر دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و علوم پایه در دو دانشگاه تهران و شهید بهشتی انجام شده است. مصاحبه ها و دستیابی به داده های مناسب تا مرحله اشباع نظری ادامه یافته است. یافته ها: با توجه به روایت دختران دانشجو، هشت معیار جایگاه شهری، طرح چیدمان پردیس دانشگاهی، طرح معماری دانشکده، مهرانگیزی، برند دانشگاه، توجه به شانیت و حقوق دختران دانشجو، جذابیت فعالیت ها و رویدادهای دانشگاهی و اهمیت پاتوق گرایی در دانشگاه از کیفیت های محیطی موثر در ارتقاء حضور دختران دانشجو در پردیس های دانشگاهی می باشد. نتیجه گیری: بر اساس ترجیحات محیطی زنان، علاوه بر عوامل کالبدی، عوامل غیر کالبدی نیز در حضورپذیری دختران در پردیس های دانشگاهی موثر می باشد. علاوه بر آن ممکن است فضا واجد کیفیت کالبدی مناسب باشد اما به گونه ای جنسیتی شده که حس انقیاد و تحت کنترل بودن به زنان می دهد. بدین منظور، کیفیت های کالبدی پردیس های دانشگاهی جهت ارتقاء حضور زنان لازم و نه کافی می باشد.
مدل یابی روابط علی مؤلفه های محیطی مدارس در جهت کاهش پرخاشگری دانش آموزان با میانجی گری نقش تنوع پذیری و فعالیت پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار پرخاشگری در اشکال مختلف جزو مشکلات بزرگ و اساسی جوامع به شمار می آید که اهمیت این موضوع در سطح جهانی منجر به پیشنهاد و ارائه راهکارهای کاهش پرخاشگری شده است. کارشناسان محیطی معتقدند که محیط با مؤلفه های خود می تواند بر سلامت روان، تنش های رفتاری، احساس تعلق به فضا و میزان تعاملات اجتماعی کاربران تأثیر بسزایی داشته باشد. شروع رفتار پرخاشگرانه در دوران کودکی ضمن ایجاد آسیب های جدی فردی، تهدیدهای اجتماعی در آینده را به همراه خواهد داشت. بنابراین مدرسه مؤثرترین فضایی است که دانش آموزان در کنار دوستان و همسالان خود می توانند رفتار پرخاشگری را از یکدیگر تقلید کنند و یا نسبتا آرام و منطقی رفتار کنند. هدف اصلی پژوهش در راستای کاهش این گونه رفتارهای دانش آموزان در مدارس، رسیدن به مدل روابط علی مطلوب میان مؤلفه های محیطی مؤثر می باشد. روند پژوهش بر اساس روش تحقیق پیمایشی بوده و جهت ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کاهش رفتار پرخاشگری که از چارچوب مبانی نظری استخراج شده، پرسشنامه ای میان 317 نفر از دانش آموزان پسر در مقطع دوم متوسطه تهیه و توزیع شده است. تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل عاملی بوده که به تبیین رابطه ی بین مؤلفه های محیطی پرداخته و مدل نهایی پژوهش در نرم افزار ایموس ترسیم شده و روابط علی مدل به کمک تحلیل مسیر ارزیابی شده است. در مدل نهایی سه چرخه از عامل طبیعت گرایی بر محیط بدون تنش تأثیرگذار بوده، چرخه اول که بیان گر نقش طبیعت در کنار خوانایی و انعطاف پذیری فضا، منجر به حرکت چرخه دوم با اضافه شدن عامل تنوع پذیری و سپس چرخه سوم با عامل فعالیت پذیری خواهد شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که چرخه ی طبیعت گرایی با میانجی گری تنوع پذیری به میزان %8/39 و فعالیت پذیری به میزان %2/40 موجب شکل گیری محیط بدون تنش شده است. همچنین عامل خوانایی فضایی با %4/65 و عامل امنیت محیطی با %2/50 به عنوان مؤثرترین عوامل در مدل شناسایی شدند که مدل نهایی تحت تأثیر این دو عامل بوده است.