فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۹٬۸۲۰ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
115 - 142
حوزههای تخصصی:
مسئله ارائه خدمات عمومی منطقه ای یکی از مهم ترین دغدغه های حکومت ها در سطوح مختلف است. حکومت های محلی مهم ترین تأمین کننده خدمات عمومی هستند و شهرداری ها به عنوان اصلی ترین نهاد اجرایی سطح محلی، مسئولیت این امر را در محدوده تعریف شده برعهده دارند. به طور کلی تلاش های منفردانه شهرداری های کوچک در ارائه برخی خدمات عمومی منطقه ای از کارایی و اثربخشی قابل قبولی برخوردار نبوده و منجر به اتلاف منابع می شود؛ بنابراین رویکرد همکاری بین شهرداری مورد استقبال شهرداران قرار می گیرد. این رویکرد می تواند علاوه بر حفظ استقلال و هویت شهرداری ها، به مدد شکل گیری شبکه منسجم همکارانه و روابط برد-برد هم افزا، از طریق تجمیع منابع به ارائه کارامد و اثربخش خدمات عمومی منطقه ای و حل برخی مسائل مشترک بینجامد. روش تحقیق دربرگیرنده سازماندهی داده های ثانویه و روش مصاحبه عمیق فردی نیمه ساختاریافته است. در منطقه شهری مرکزی استان مازندران، نگاه جزیره ای حاکم بر خدمات رسانی منطقه ای در سه حوزه مدیریت دفع پسماند، خدمات ایمنی و آتش نشانی و حمل ونقل عمومی در غیاب چارچوب مدون همکاری بین شهرداری، تنها منجر به تخریب محیط زیست، کاهش کیفیت زیستی و به خطر افتادن سلامت و جان شهروندان شده است. پژوهش حاضر کوشش نموده با پایه قراردادن شهرداری های آمل، بابل، قائم شهر و ساری به عنوان کانون های مرکزی این منطقه، به تدوین چارچوب همکاری بین شهرداری جهت خدمات رسانی منطقه ای در سه حوزه نامبرده در انطباق با شرایط منطقه، قوانین و سازمان های مدیریت فضایی کشور در چهار مرحله و بیست گام بپردازد.
بررسی نقش حضور آب در حوض خانه ی خانه های سنتی اقلیم سرد بر آسایش حرارتی ساکنین؛ نمونه ی موردی: حوض خانه ی خانه قدکی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فضاهایی باکیفیت و بازدهی بالا جهت تأمین امنیت و آسایش روح و جسم انسان از مهمترین اهداف معماری پایدار است. با نگاهی بر تجربیات پیشینیان در معماری بومی، رهیافت بهبود کیفیت معماری را می توان در ایجاد فضاهایی با اصول طراحی اقلیمی مشاهده نمود. ازجمله طراحی های اقلیمی جهت تحقق آسایش حرارتی در فصل تابستان، بهره گیری از سرمایش تبخیری با ایجاد فضاهای حوض خانه در خانه های سنتی اقلیم سرد بوده که در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده و با سیستم های تبرید تراکمی جایگزین شده است. هدف این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نقش حضور آب بر آسایش حرارتی ساکنین فضاهای خانه است. در این راستا حوض خانه های خانه های سنتی به-عنوان فضاهای تابستان نشینی که از حضور آب برای تأمین آسایش محیط حرارتی بهره می بردند موردمطالعه و تحلیل قرار گرفتند تا به این پرسش اصلی که حضور آب تا چه میزان می تواند در بهبود شرای ط محیط حرارتی در تابستان های اقلیم سرد و خشک کمک کند پاسخ دهد. برای نمونه موردی حوض خانه ی خانه قدکی تبریز انتخاب و ساختمان موردنظر براساس نقشه های وضع موجود مدل سازی و سپس شبیه سازی آسایش حرارتی برای تعیین میزان دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز، نمودارهای آسایش PMV، احساس دمایی، درصد نارضایتی PPD و میزان تطبیق بیولوژیکی حرارتی افراد در فصل تابستان در دو حالت حضور و عدم حضور آب در حوض خانه انجام شده است. به منظور به دست آمدن نتایج صحیح در شبیه سازی از موتور شبیه سازی انرژی پلاس استفاده شده است و مدل انرژی فضاها نیز در نرم افزار راینو با استفاده از زبان برنامه نویسی گرس هاپر و کاربرد پلاگین های Ladybug Tools ایجاد شده است. نتایج شبیه سازیها حاکی از آن است که حضور آب تأثیر چشمگیری در کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی، رضایت مندی و تطابق بیولوژیکی ساکنین دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور آب در حوض خانه علاوه بر فضای اصلی حوض خانه با بهره گیری از کوران هوای طبیعی بر بهبود شرایط آسایش سایر فضاهای مجاور نیز اثرگذاری داشته است. از طرفی وجود این فضا از نظر معماری، حس زیبایی شناسی و تأمین نیازهای روحی و روانی نیز قابل توجه است. حضور آب در گرمای تابستان از نظر ادراکی و ذهنی نیز بر روی درک و احساس مخاطب اثرگذار است و می تواند حس طراوت و خنکی را به-صورت ذهنی القا کند.
بررسی معیارهای پیاده مداری در جهت ارتقای کیفیت فضای شهری با محوریت تاریخی-فرهنگی (مطالعه موردی: پیاده راه اسفریس در بافت تاریخی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده محوری طبیعی ترین شکل جابجایی شهروندان در خیابان های شهری بوده و حرکت پیاده مهمترین امکان برای مشاهده خیابان های شهری است. پیاده مداری در خیابان های شهری دارای هویت فضایی، احساس تعلق و دریافت کیفیت های فضای شهری می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی قابلیت فضای شهری پیاده راه اسفریس به عنوان یک مسیر پیاده مدار است. معیارهای مؤثر در این رابطه با تحلیل کیفت فضایی مسیر مشخص می شود. در این راستا، در پژوهش حاضر با گزینش سیاست مناسب برای ارتقاء جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل در بافت تاریخی شیخ صفی شهر اردبیل سعی شده است تا با بررسی کیفیت و ویژگی ها شرایط موجود، به قابلیت تبدیل مسیر پیاده راه اسفریس به مسیری پیاده مدار (تقلیل تردد خودروهای شخصی) نه پیاده راه (حذف کامل خودروهای شخصی) پرداخته شود. برای نیل به این هدف پس از تعریف بافت تاریخی شیخ صفی و کیفیت پیاده راه اسفریس، مطالعات اسنادی و روش پیمایشی با تهیه 383 پرسشنامه از عابران پیاده راه و شهروندان، مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج بررسی تأثیرات پیاده راه بر کیفیت زندگی شهری نشان می دهد که کیفیت فضاها در معیارهایی مانند زیبایی شناختی، کالبد، نمای شهری، کف سازی، مقیاس انسانی، نور در پیاده راه جدید اسفریس مناسب است اما با این وجود بیشتر عابران به تغییرات مطلوب مکان بعد از ساماندهی به-عنوان مسیر پیاده مدار اذعان دارند علی رغم اینکه بر تغییرات منفی به ویژه اجتماعی، دسترسی، عملکردی، مبلمان، کاربری، کیفیت رفتاری پیش آمده پس از ایجاد این مسیر نیز به جد اشاره کرده اند.
نقش تحولات جمعیتی بر تغییرات دمای سطوح ابنیه و فضاهای باز شهری؛ نمونه موردی: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۶۰-۴۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: با شروع افزایش فعالیت های انسانی در شهر، پوشش گیاهی و طبیعی همواره کاهش یافته و در نتیجه جای خود را به پدیده جزیزه حرارتی می دهد. پدیده جزایر گرمایی (UHI) معمولا توسط میزان دمای سطح زمین (LST) ارزیابی می شود. تأثیرات منفی دمای سطح زمین بر اقلیم شهری می تواند به وسیله افزایش ناگهانی بارندگی و تاثیرات غیر منتظره آب و هوایی نمایان شود. بنابراین پایداری مراکز جمعیتی با خطر و تهدید جدی روبرو خواهد بود. علاوه بر عوامل اقلیمی، تغییرات و تحولات جمعیتی ناشی از سکونت نیز می تواند بر میزان دما و حرارت شهر تاثیرگذار باشد. هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های اثرگذار بر میزان حرارت سطوح شهری و بررسی رابطه میان تغییرات و تحولات جمعیتی و تغییرات حرارتی در مناطق 22 گانه کلانشهر تهران می باشد. روش ها: در راستای دست یابی به هدف پژوهش، تغییرات دمای سطح شهر بین سال های 1382 تا 1395 از طریق تصاویر ماهواره ای Landsat 8 مورد تخمین قرار گرفته و در نهایت با توجه به تحولات و جابجایی های جمعیتی در مناطق 22 گانه شهر تهران قیاس تطبیقی بصورت فضایی- مکانی بین این دو متغیر مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها: نتایج حاکی از آنست که در12 منطقه شهرداری، میان تغییرات و تحولات جمعیتی و تغییرات حرارتی، رابطه مستقیم وجود دارد. در 8 منطقه، این رابطه معکوس و در 2 منطقه از مناطق 22 گانه، میان تغییرات جمعیتی و حرارتی، رابطه معنادار مشاهده نشده است. نتیجه گیری: به طور کلی می توان دریافت که میان تحولات جمعیتی و تغییرات دمایی در کلانشهر تهران رابطه معنادار وجود دارد. افزایش حرارت سطح زمین که به معنای قرار گرفتن بیشتر انسان در معرض گرما است، کیفیت زندگی را دستخوش تغییراتی خواهد کرد.
شناسایی نقوش و بررسی عناصر تشکیل دهنده خوون چینی های شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
135 - 156
حوزههای تخصصی:
هنر معماری در شوشتر محصول قرن ها تجربه زیستن در منطقه ای با آب وهوای گرم و نیمه خشک می باشد و حدی اعلی از همسازی با اقلیم را به نمایش گذاشته است. از ارزشمندترین خدمات معماری این شهر، نماسازی به وسیله آجر یا «خوون چینی» بوده که با کارکردی دوگانه، علاوه بر زیباسازی، وجهی اقلیمی نیز داشته است. مسئله اصلی در این پژوهش، شناخت نقوش، مستندنگاری و شناسایی دقیق اجزای تشکیل دهنده و میزان بیرون زدگی خوون های شوشتر است. این تحقیق با رویکردی کمی و به روش توصیفی تحلیلی، هفتاد نقش از نمای ساختمان های بافت تاریخی شوشتر (تزیینات سردر ورودی اصلی خانه ها و جداره های حیاط) را که غالباً مربوط به اواخر قاجار و دوره پهلوی اول هستند، بررسی کرده است. شیوه دستیابی به این نقوش از طریق مطالعه میدانی بافت تاریخی و اسناد کتابخانه ای بوده است. براساس تصاویر به دست آمده، نقشه آن ها به وسیله نرم افزار اتوکد ترسیم و داده های به دست آمده برای رسیدن به نمودارهای تحلیلی، در نرم افزار اِکسل بارگذاری گردید و نتیجه بررسی های کمّی به دست آمد. در این مقاله ضمن یافتن مساحت نقش های مورد مطالعه، مشخص گردید میانگین مساحت این نقوش 45 / 0 متر مربع است. در ادامه، اجزای تشکیل دهنده خوون ها معرفی و نقش هریک از آن ها در شکل دهی هر خوون مشخص شد. میزان بیرون زدگی هر نقش محاسبه و درنهایت، میانگین میزان بیرون زدگی نقوش، حدود 35% به دست آمد. به کمک یافته های این پژوهش، مسیر مرمت و بازآفرینی خوون ها تسهیل و کوتاه شده و با عنایت به محاسبه و تحلیل اجزای تشکیل دهنده آن ها، حجم مصالح مورد استفاده برای تولید هر نقش، از طریق مراجعه به جداول این مقاله قابل برداشت گردیده است. ازآنجاکه میزان بیرون زدگیِ هر نقش متغیری مهم در میزان تولید سایه توسط آن خوون است، داده های موجود می تواند در شناسایی کارایی حرارتی و ارزش گذاری آن ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل فضایی ساختار معماری روستا در پدافند غیرعامل با مدل سازی VIKOR؛ مطالعه موردی: روستای یاسه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۱۸-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
به کارگیری اصول و تدابیر پدافند غیرعامل به عنوان مجموعه ای از تمهیدات، اقدامات و طرح های غیرمسلحانه در سکونتگاه های انسانی نظیر روستا باعث کاهش آسیب پذیری و افزایش توان مجموعه سکونتگاه های روستایی در مقابله با تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی می شود. بنابراین مسکن و بافت روستایی به عنوان مهم ترین عناصر کالبدی مناطق روستایی نیازمند نگاه اساسی هستند. هدف این مقاله، برقراری رابطه بین فرم مسکن و بافت روستا با اصول پدافند غیرعامل است و تلاشی برای یافتن و رتبه بندی انواع عناصر دفاع غیرعامل در منظومه دفاعی گذشته روستای یاسه چای است و چگونگی تأثیر مقوله دفاع و معماری دفاعی بر شکل کالبدی آن، جهت پایداری روستا در مقابل شرایط بحرانی است. روش این پژوهش ترکیبی از دو روش توصیفی - تحلیلی و پیمایشی است و دارای رویکرد توسعه ای کاربردی است و از ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات با کمک نرم افزارهای GRAPHER، VISIO، SPSS و دیگر برنامه های آماری صورت گرفته است و جهت رتبه بندی معیارها از تکنیک VIKOR بهره گرفته شده است. بنا بر نتایجی که در مدل سازی VIKOR به دست آمد؛ تحلیل فضایی ساختار معماری و شهرسازی روستای یاسه چای بر اساس شاخص های پدافند غیرعامل بدین شرح است که عواملی همچون «استتار سیمای روستا با مصالح بوم آورد» و «پیش بینی فرم پلکانی خانه ها با بهره گیری از شیب زمین جهت کاهش آسیب ناشی از تخریب خانه ها» و «مکان یابی مناسب روستا با توجه به خاک مناسب و مرغوب برای کشاورزی، باغداری و زراعت در جهت تأمین اقتصاد ساکنین روستا» بیشترین امتیاز را کسب نموده اند و عواملی همچون «پیش بینی مساجد و حسینیه های روستا به عنوان سرپناه اضطراری» و «کنترل ورود و خروج خانه با تفکیک عرصه های عمومی و خصوصی فضای خانه ها» کمترین امتیاز را به دست آورده اند. همچنین در میان اصول پدافند غیرعامل، «مکان یابی مناسب روستای یاسه چای» بیشترین و «پیش بینی پناهگاه» کمترین تأثیر را در به وجود آمدن فرم مسکن و بافت روستا داشته اند.
بازشناسی و تحلیل ابعاد صوری و ساختاری قالی مُهاجران (مارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیشِ رو، حاصل جستجوی میدانی برای یافتن و مطالعه طرحهای بازمانده از زمان حیات و رونق قالیبافی در مهاجران و معرفی آنهاست. مهاجران از روستاهای ارمنی نشین و یکی از مهمترین کانونهای بافندگی اراک درگذشته بود که امروزه کالبد روستا و هنر قالیبافی آن از بین رفته است. قالی مهاجران ضمن تأثیرپذیری از نظام بافندگی اراک، دارای طرح و نقشهای باهویت است که تاکنون در منظومه پژوهش وارد نشده و جامعه پژوهش از مطالعه و معرفی آن غفلت ورزیده است؛ بنابراین بازشناسی و بررسی ابعاد فنی و زیباشناختی قالی مهاجران هدف این پژوهش است. از این رهگذر، با جستجو در پایگاههای دارنده قالی ایران، تعداد 31 نمونه متفاوت و متنوع از میان شمار زیادی از قالیهای مهاجران انتخاب و جهت تحلیل و معرفی، مطالعه و بررسی شدند. بر این اساس، پرسش اصلی این است که ابعاد فنی و زیباییشناختی قالی مهاجران کدام است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد در قالی مهاجران، صرفاً نقوش گیاهی انتزاعی و تجریدی در قالب گلدسته ها و بوته ها و همچنین گلدانهای گنبدی و محرابیشکل بهصورت ترکیب بندی انتشار، نقشپردازی شدهاند. همچنین سازه مرکزی یا نقشمایه ترنج بهصورت صلیبگون و شبیه به آنچه در قالی لیلیان دیده میشود، وجود دارد. به واقع ساختار و ماهیت قالی مهاجران بهویژه در طراحی و قاب بندی و فضاسازی نقشمایه ها بسیار شبیه و نزدیک به قالی لیلیان در خمین است و این نشاندهنده حفظ ویژگیهای صوری و دیداری طرحها و نقشههای قالیهای ارمنیباف ایران است که شاید ریشه در قالی ارمنستان بهعنوان خاستگاه نخستین این قالی ها باشد. این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. همچنین شیوه گردآوری داده ها، جستجو در بازار اراک و مجموعه های معتبر جهانی است.
تبیین مفهوم ذهنیت معماریانه با بهره گیری از فرضیه ای درباب پیدایش مفهوم پیرنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندی است که مفهوم ذهنیت در پژوهش های حوزه ی تاریخ معماری ایران به عنوان رویکردی مطالعاتی تحت عنوان تاریخ ذهنیت عامه به کار بسته می شود. با وجود پژوهش هایی در تبیین رویکرد یادشده، چیستی مفهوم ذهنیت در ارتباط با معماری کمتر مورد توجه بوده است. در این نوشتار، ضمن معرفی مفهوم میان رشته ای «ذهنیت معماریانه» به عنوان مجموعه افکار، باورها، نگرش ها، خیالات و آرزوهای مردم یک اجتماع در ارتباط با موضوعات معماریانه، با اتکا بر راهبرد پژوهش استدلال منطقی، ابتدا این مفهوم از طریق طرح مصادیق مختلف برای آن و با بهره گیری از استدلال استقرایی تثبیت شده، سپس با اتکا بر تبیین های صورت گرفته از مفهوم ذهنیت مبتنی بر نظریه ساخت اجتماعی واقعیت، و با بهره گیری از روش استدلال قیاسی، تبیین می گردد. برای روشن تر شدن ابعاد موضوع، مفهوم «پیرنشین» به عنوان یکی از مصادیق ذهنیت های معماریانه ایرانیان، انتخاب و تلاش می شود تا ابعاد مفهوم ذهنیت معماریانه با اتکا بر ویژگی های این مصداق، وضوح بیشتری یابد. براساس نتایج پژوهش، ذهنیت های معماریانه، ساخت های اجتماعیِ زمان و مکانی مشخص، از واقعیات معماریانه اند؛ که به صورتی ناخودآگاه، شیوه های تفکر، تخیل، احساس کردن و کنش مردم آن زمان و مکان را در ارتباط با این واقعیات تحت تاثیر قرار می دهند. چنان که پیرنشین نیز می تواند ساخت اجتماعی دوران معاصر از سکوهای دوسمت ورودی بناهای تاریخی انگاشته شود.
ارائه ی مدل پیش بینی کننده تحلیل احساسات کاربران از شهر مبتنی بر شبکه ی اجتماعی توئیتر؛ نمونه مطالعاتی: کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل احساسات کاربران از طریق شبکه های مجازی، به حوزه ای موثر در علوم مختلف تبدیل شده و مخاطبان آن نه تنها صاحبان شرکت ها و سیاست مدارن، بلکه کاربران هستند. در این میان این حوزه در مطالعات شهری هم نفوذ کرده و به دلیل روش مندی آن؛ چه در قالب پژوهش هایی که صرفاً تحلیل احساس را هدف خود قرار داده اند و چه به صورت لایه ای تلفیقی در پژوهش ها مورد استفاده برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفته است. مقاله ی پیش رو با هدف تبیین این حوزه در تحلیل احساسات شهری در قالب روش های مدل گرا بر آن است تا با بررسی اهمیت احساس و روش های مطرحِ بررسی آن در شهر، جایگاه این حوزه را در مطالعات شهری نشان دهد و در ادامه به آموزش ماشین برای ارائه ی مدل پیش بینی کننده برای تحلیل احساسات شهر بپردازد. مجموعه ی داده های این پژوهش مربوط به 8 کلان شهر ایران است که از توئیتر استخراج شده و تحلیل داده های متنی مورد توجه قرار گرفته است. به منظور آموزش ماشین برای تحلیل احساسات از یادگیری ماشین و یادگیری عمیق بهره برده شده و نتایج آنها با هم مقایسه شده است. الگوریتم های مورد استفاده در یادگیری ماشین، ماشین بردار پشتیبان، رگرسیون لجستیک و درخت تصمیم بوده و در یادگیری عمیق، ماشین با استفاده از شبکه ی عصبی و شبکه ی هیبریدی آموزش و تست شده است. براساس نتایج یادگیری عمیق برای پیش بینی احساسات و قطبیت متن در کلان شهرهای ایران بهتر عمل کرده و دقتی برابر با 80 داشته است.
زیبایی شناسی هنر مدرن از منظر علوم اعصاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: چرا زیباانگاری برخی آثار انتزاعی برای بسیاری از مخاطبان عادی هنر پرسش برانگیز است؟
چه معیارها و شاخص هایی در زیبایی شناسی هنر مدرن دخیل هستند؟ اساساً چیستی و زیبایی شناسی هنر مدرن به عنوان پرسشی مهم در حوزه فلسفه هنر همواره چالش برانگیز بوده است، از سویی با توسعه مطالعات در حوزه علوم اعصاب شناختی درکی عمیق تر و گسترده تر از بنیان های عصب شناختی ادراک دیداری و فرایند تصمیم سازی در مغز فراهم آمده است که می تواند کاربردهای گسترده ای در زمینه های نظری و کاربردی مختلف از تبیین چگونگی شکل گیری تجربه زیبایی شناسی تا طراحی شناختی داشته باشد.
هدف پژوهش: در این مقاله ضمن تمرکز تحلیلی بر معیارهای زیبایی شناختی هنر مدرن از منظر علوم اعصاب و تفسیر مهم ترین آزمون های تجربی در این حوزه و شرح نسبت آن با هنر مدرن، تحلیلی زیبایی شناختی از هنر مدرن بر اساس قوانین عصب-زیبایی شناختی ارائه خواهد شد.
روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ روش شناختی از نوع پژوهش های کیفی با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی است. بحث، یافته ها و نتایج این پژوهش براساس تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش های تجربی معتبر علمی در حوزه عصب-زیبایی شناسی است.
نتیجه گیری: تحلیل انجام یافته در این پژوهش حاکی از تأثیر برخی از قوانین عصب-زیبایی شناسی در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی هنر مدرن است، قوانینی که بر اساس مکانیسم های پردازش بینایی در مغز انسان و در واقع در پیوند بیشتر با مسیر ژن پایه ادراک زیبایی شناختی در مغز عمل می کنند. همچنین به نظر می رسد بخش عمده ای از آنچه که تجربه زیبایی شناختی مواجهه با آثار هنری انتزاعی را شکل می دهد نتیجه مفاهیمی برساخته سیستم استدلالِ نحوی مغز است که به مثابه برچسبی معنایی به آثار هنری مدرن منتسب می شود. دو مسیر غریزه ژن پایه زیبایی و سیستم استدلالِ نحوی مغز به شکلی درهم تنیده و در خلال نوعی برهم کنش دوسویه دیالکتیکی در فرایند ادراک زیبایی شناختی نقش دارند، همچنان که براساس تحلیل انجام یافته به نظر می رسد مسیر دوم – که بیشتر تحت تأثیر فرهنگ و آموزش است – تأثیرگذاری بیشتری در زیباانگاری هنر مدرن نسبت به مسیر نخست دارد.
بازآفرینی مجموعه مسجد علی شاه تبریزی بر پایه کاوش های باستان شناختی و نگاره های سفرنامه های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
35 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بازسازی یا بازآفرینی بخش های ویران شده مجموعه مسجد تاج الدین علی شاه همیشه از پرسمان های بنیادین باستان شناسی و تاریخ معماری ایران بوده است. بر پایه یافته های باستان شناختی، آن چه امروز در ایوان ارگ علی شاه دیده می شود، بنایی است یکپارچه آجری که در دو مرحله جداگانه ساخته شده که بخش شمالی آن قدیمی تر از بخش جنوبی است. در شماری از گزارش های تاریخی نیز به آرامگاه تاج الدین علی شاه وزیر، معروف به طاووس خانه، در پشت مسجد علی شاه اشاره رفته است. فرضیه این پژوهش پیشنهاد می کند که برمبنای نشانگان آوار طاق بند صفه علی شاه و روایت ها و نگاره های تاریخی، کاربری سازه کنونی ارگ علی شاه (بخش الحاقی جنوبی)، آرامگاه تاج الدین علی شاه وزیر بوده است و هم چنین بازآفرینی مسجد علی شاه به صورت مسجدی چهارایوانی با چهار مناره پیشنهاد می شود.
روش پژوهش: روند بازآفرینی ساختار ارگ علی شاه مبتنی بر یافته های باستان شناختی و هم چنین بهره گرفتن از نگاره های دو سفرنامه مطراقچی و شاردن است که مجموعه علی شاه را پیش از زمین لرزه 1193ق نشان می دهند.
نتیجه گیری: هم خوانی یافته های باستان شناختی با نگاره های مطراقچی و شاردن دلالت دارند که ارگ کنونی تبریز همان طاووس خانه است که آن را پشت مسجد چهارایوانی علی شاه ساخته بودند. مجموعه دینی علی شاه دست کم از شش سازه معماری مسجد، مدرسه، زاویه، حوض بزرگ مرمرین، آرامگاه علی شاه و دیوار پیرامونی مجموعه با یک سردر ورودی شکل می گرفت؛ ایوان جنوبی به شبستان مسجد، ایوان غربی به مدرسه و ایوان شرقی نیز به زاویه علی شاه راه می یافتند.
بررسی الگوواره های قضاوت ذهنی معماران در تأمین حرکت پیاده ساکنین مجموعه های مسکونی؛ نمونه موردی: منطقه 22 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و دسته بندی دیدگاه های متخصصین به منظور تأمین حرکت پیاده در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران انجام گرفته است. از آنجایی که پژوهشی در رابطه با بررسی تجربی دیدگاه های متخصصین به منظور حرکت پیاده ساکنین در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران صورت نگرفته است، تحقیق از نوع اکتشافی و جدید است. بر حسب هدف بنیادی، به لحاظ ماهیت پژوهش اکتشافی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی است. از روش تحقیق دلفی برای شناسایی دیدگاه های متخصصین و از روش تحلیل عامل کیو برای طبقه بندی دیدگاه های متخصصین استفاده شده است. در پیمایش دلفی، متخصصین به شیوه هدفمند و غیر احتمالی انتخاب گردید که حجم نمونه از طریق اشباع نظری در دستیابی به عوامل به دست آمده است. پرسشنامه ای براساس مقیاس لیکرت طرح شده در میان 20 نفر از متخصصین مربوطه توزیع گردید. داده های بدست آمده از پرسشنامه تحلیل عامل به روش کیو صورت گرفته است. براساس نتایج به دست آمده، تا میزان 70.77% از عوامل مؤثر در حرکت پیاده ساکنین در مجموعه های مسکونی در منطقه 22 تهران براساس مصاحبه با متخصصین با قطعیت شناسایی شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که متخصصین بر اساس دیدگاه های فکری شان به هفت گروه یا عامل تقسیم می شوند که شش عامل آن دارای متغیرها و مفاهیم مشترک بوده است. این شش عامل بر اساس متغیرهای تشکیل دهنده شان، نام گذاری شده اند. که شامل پاسخدهی، قلمروگرایی، پویایی، نشاط، نفوذپذیری و خوانش پذیری در تبیین قضاوت متخصصین به منظور تشخیص وجود حرکت پیاده در فضاهای مسکونی مشاهده شده اند. براساس میزان بزرگی واریانس به ترتیب عامل های مؤثر عبارتند از: پاسخدهی 56/15%، قلمروگرایی 15.07%، پویایی 13.61%، نشاط بخشی 9.59%، خوانش پذیری 9.45% و نفوذپذیری 7.52% می باشد. براساس این نتیجه گیری، در حرکت پیاده ساکنین مجموعه های مسکونی توجه جدی به این شش عامل مؤثر خواهد بود.
مسیریابی و فضاهای درمانی: تحلیل رفتار مسیریابی در شرایط اضطرار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
27 - 43
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی مداوم ساختمان ها و شهرهای معاصر- خصوصا در شرایطی که فرد با محیط آشنایی ندارد- روابط انسان- محیط را دچار چالش می کند. بیمارستان ها به لحاظ ماهیت وابسته به عملکردهای خاص، عموما بناهایی پیچیده و بستر ایجاد تنش و اضطراب ارزیابی می شوند. در چنین شرایطی، یافتن مسیر صحیح و رسیدن به مقصدی مشخص در کمترین زمان، مطلوب کاربران فضاست. این تحقیق با مراجعه به متون پیشین و نیز مشاهده و مصاحبه با کاربران، کارمندان و متخصصان حوزه طراحی بیمارستان، ضمن تبیین مفهوم مسیریابی، به بررسی استراتژی های مسیریابی، از طریق مشاهده، ترسیم نقشه های رفتاری و پرسش و پاسخ با 9 نفر از زنان و مردان شرکت کننده در آزمایشی در محیط درمانی پرداخت. نتایج این پژوهش سه حالت رفتار در شرایط اضطرار -از نظر انطباق با استراتژی های مسیریابی- را نشان داد: افراد بر خلاف نتایج حاصل از مبانی تئوریک عمل کردند؛ رفتار افراد منطبق با استراتژی های مسیریابی بود؛ رفتار مسیریابی به جهت انطباق یا عدم انطباق با یافته های قبلی، نیازمند واکاوی بیشتر بود. همچنین، هرچه محیط بر رفتار فضایی افراد سازگارتر باشد، مسیریابی در آن فضا موثرتر خواهد بود. یافته های حاصل از این پژوهش می تواند معماران و طراحان را در طراحی فضاهای پیچیده درمانی یاری رساند.
مطالعه تطبیقی فرم و تزئینات شمشیرهای دوره صفوی و قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷
61 - 74
حوزههای تخصصی:
شمشیر همواره در جنگ های باستانی مورد توجه بوده است. فرم، تزئینات و کاربری آن در طول زمان دچار تغییرات فراوانی گشته است. در دوران صفوی و قاجار تغییرات محسوسی در آن پدیدار آمده که بر همین اساس اصلی ترین سؤال مطرح شده این است که شمشیرهای دوره ی صفوی و قاجار واجد چه ویژگی هایی هستند؟ هدف در مرحله نخست شناخت عناصر تزئینی بکار رفته در شمشیرهای دوره صفوی و قاجار بوده و در مرحله بعد بررسی تفاوت ها و شباهت های نمونه های پژوهش از لحاظ فرم و تزئینات است. ازاین رو با روش توصیفی تحلیلی و تاریخی با رویکرد تطبیقی، با تکیه بر منابع اسنادی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی (مشاهده ای) به بررسی شمشیرهای دوران صفوی و قاجار پرداخته شده است. روش نمونه گیری مورداستفاده در این تحقیق به شکل طبقه ای است. جامعه آماری بر اساس نام پادشاهان به چند زیرجامعه تقسیم شده و از هرکدام از زیر جامعه ها به شکل تصادفی دو شمشیر انتخاب شده است. از نتایج حاصل چنین برمی آید که جنس تیغه و برخی تکنیک های تزیین همانند طلاکوبی و حکاکی در هر دو دوره ثابت بوده است. در ارتباط با تفاوت ها می توان به این موارد اشاره کرد: افت کیفیت مواد اولیه، تغییر فرم تیغه، افزایش تکنیک های تزیین به خصوص در دسته شمشیرها. در کل شمشیر سازی دوران قاجار را می توان تداوم شمشیر سازی صفویه، با تأثیر از غرب دانست که در آن صنعتگر به قدری در این تأثیرپذیری غرق گشته که به روز کردن کاربری آن، بر طبق نیازهای روز را از یاد برده و همین امر سبب زوال این صنعت گران قدر گشته است.
مطالعه تطبیقی سه شبکه آبرسانی شهری به عنوان زیرساخت های منظرین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
72 - 79
حوزههای تخصصی:
آب به عنوان حیاتی ترین نیاز بشری و عنصری زندگی بخش، اولین دغدغه او در ایجاد هر سکونتگاه دائم یا موقت بوده است. شبکه آبرسانی در شهرها نیز اولین تأسیسات شهری بوده اند که حیات را به جای بستر منتخب انسان برای زندگی منتقل می کنند و بدین ترتیب در مقیاس کلان نقشی زیرساختی برای شهرها بازی می کنند. اما در طول تاریخ نحوه حضور آنها در شهر ابعادی محدود به یک تأسیسات مکانیکی نداشته است. چراکه همواره امر عینی و ذهنی در آنها درهم آمیخته است و آنها را تبدیل به یک عنصر منظر شهری کرده است. در این چارچوب به مطالعه تطبیقی شبکه های آبرسانی در شهرهای سمنان در ایران، بخارا در ازبکستان و فاس در مراکش به عنوان زیرساخت هایی منظرین پرداخته شده است. زیرساخت منظرین در شهر زیرساختی شهری است که علاوه بر یک تأسیسات مکانیکی و کارکردی در شهر، بخشی از تصویر و ذهنیت شهروندان از شهر در بستر طبیعت است که در مقیاسی کلان و با بازیگری اجزای مختلف نقش یک عنصر عمده منظر را بازی می کند. مقایسه تطبیقی سه شهر نامبرده، نشان می دهد هرچند ایده یا کانسپت سیستم آبی در آنها به عنوان یک زیرساخت منظرین مطرح است، اما بسته به عوامل جغرافیایی و کارکردی در شهر تفاوت هایی در برخی ابعاد سه گانه منظر در شکل گیری اجزاء و عناصر آنها وجود دارد که نحوه اثرگذاری آنها در منظر شهر را نیز متفاوت ساخته است. استخرهای ذخیره آب در سمنان، حوض های هندسی بخارا در یک مجموعه خدماتی فرهنگی و چشمه های متعدد آب در فاس بخشی از تفاوت هایی است که به دلیل اقتضائات عملکردی و نوع استفاده از آب متأثر از جغرافیا و اقلیم شهر در هر یک از این شبکه ها به چشم می خورد. با وجود این تفاوت ها در دو بعد عملکردی و زیبایی شناسانه، قرابت فرهنگی میان این شهرها موجب نزدیکی بعد هویتی این زیرساخت ها شده است.
رویارویی با نامعلومی ها و عدم قطعیت های برنامه ریزی حریم پایتخت به شیوه آینده پژوهی مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پابرجایی پایین و از بین رفتن مناسبت برنامه های توسعه فضایی در برخورد با شرایط آشوبناک و پیش بینی ناپذیر ناشی از وجود عدم قطعیت ها و نامعلومی هایی که در رویکردهای اثبات گرا شناسایی نمی شوند، بازاندیشی مفاهیم معرفت شناسانه و شیوه های جایگزین فازی را ضروری ساخته است. در مصوبات قانونی موجود، حریم 1200 کیلومترمربعی کلانشهر تهران، با همه پیچیدگی ها و شباهت هایی که به یک منطقه شهری چندگرهی دارد، با سایر شهرهایی که مناسبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن بسیار ساده تر است یکسان انگاشته شده است. برای رویارویی با این چالش مفهوم گستره تر حریم شش هزار کیلومتری پایتخت در گفتمان نظام برنامه ریزی این منطقه کلانشهری مطرح شده است که تاکنون به دلایل متعدد محقق نشده است؛ اما تهیه طرح آن در دستورکار مدیریت شهری قرار گرفته است. بر این اساس، در مقاله پیش رو کوشیده شده است به شیوه ی نوین کارگاه آینده پژوهی و با نیت تصویرسازی آینده های محتمل پیشِ روی امر هدایت و کنترل مداخلات این محدوده، با نظرداشت انواع عدم قطعیت ها و نامعلومی های ناشی از شرایط ژئوپلتیک جهانی، تحریم ها، پیشرفت های فناورانه، تضادها و تعارضات قانونی و تفرق نهادی، روایت های چندگانه ای به شیوه سناریونگاری و تحلیل ساختاری ارائه شود. در تشخیص پیش ران های اثرگذار بر آینده حریم پایتخت از ذهن کاوی عمیق 13 کنش گر نهادی و متخصص اصلی شهر تهران بهره گیری شده است. نتیجه ترسیم طیفی از سناریوها و روایت نگاری 3 سناریوی خوش بینانه حریم آرمانی و پیشرو، سناریوی بدبینانه حریم بحرانی و فروپاشیده و سناریوی میانه حریم امیدوار، رقابت پذیر و فعال است. توجه به این سناریوها در فضای تصمیم گیری و برنامه ریزی حریم پایتخت منجر به تاب آوری و پابرجایی بیشتر راهبردها و سیاست های آتی توسعه فضایی آن خواهد گشت.
علل عدم تحقق کاربری های خدمات عمومی در طرح های تفصیلی و ارائه چارچوب پیشنهادی در مواجهه با آسیب های عمده؛ مطالعه موردی حوزه جنوب غرب کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق کاربری های خدمات عمومی، متضمن کیفیت زندگی شهروندان است. ارزیابی کاربری زمین در طرح های توسعه شهری نشان از عدم تحقق این کاربری ها دارد. هدف مقاله حاضر، کشف علل عمده عدم تحقق این کاربری ها و ارائه چارچوب پیشنهادی بمنظور رفع آن ها است. عدم تحقق کاربری های خدمات عمومی، علیرغم مقدم بودن امر برنامه ریزی بر توسعه و تهیه طرح های تفصیلی بر بستری خالی، یکی از چالش های اساسی در حوزه جنوب غرب مشهد بوده است. بنابراین ابتدا سنجش تحقق این کاربری ها با روش تحقیق کمّی مقایسه ای میان پیشنهادات طرح های تفصیلی این حوزه و وضع موجود، صورت گرفته است. یافته ها نشان از میانگین تحقق 38 درصد سطوح پیشنهادی دارد که به دلایل پیش گفته نمی تواند مطلوب باشد. در ادامه، علل عدم تحقق با استفاده از روش تحقیق کیفی و مصاحبه عمیق با 11 متخصص شهرسازی استخراج و با تکنیک کدگذاری باز و محوری تحلیل گردید؛ یافته ها حاکی از شناسایی 11مقوله محوریست که دراین میان مقوله های «برنامه ریزی بدون توجه به پدیدار مالکیت» و «ضعف و ابهام در قوانین موجود» به عنوان مقوله های ریشه ای اتخاذ گردیدند. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و برآمده از نتایج مصاحبه ها و مبانی نظری، احصاء نارسایی قوانین مرتبط صورت گرفت و در انتها چارچوب پیشنهادی به منظور پاسخ به دو مقوله ریشه ای استخراج شده، ارائه گردید.
تحلیل جامعه شناختی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
195 - 235
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی از اساسی ترین مقوله های علوم اجتماعی است که بر ابعاد عینی و ذهنی متمرکز است. محتوا، نوع و کیفیت شبکه روابط و تجربیات مشترک تأثیرات زیادی بر موفقیت افراد در حوزه های مختلف زندگی آن ها و کل کیفیت زندگی شان دارد. در شهر کرمانشاه وجود محورهای عبوری در بخش هایی از شهر تغییرات کالبدی و گسست اجتماعی را در پی داشته است. باهدف سنجش رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در شهر کرمانشاه، مفاهیم سرمایه اجتماعی با ابعاد ساختاری، شناختی، هنجاری و کیفیت زندگی با ابعاد عینی و ذهنی بررسی شد. جامعه آماری ساکنان مناطق 1، 2 و 4 شهر کرمانشاه بوده اند و از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. در بخش استنباطی و برای سنجش رابطه متغیرهای سرمایه اجتماعی و ابعاد آن و کیفیت زندگی با ابعاد آن از نرم افزار SPSS استفاده شد و رابطه همه متغیرها در فاصله اطمینان 95% معنادار و مثبت بود. با استفاده از نرم افزار AMOS و رسم مدل معادلات ساختاری مشخص شد که سرمایه اجتماعی شناختی بیش از متغیرهای دیگر در تغییرات کیفیت زندگی سهم دارد. درواقع افزایش سرمایه اجتماعی گامی در جهت ارتقای کیفیت زندگی است و روابط و الگوهای پیوندهای اعضای جامعه می تواند در کیفیت زندگی آن ها مؤثر باشد.
سنجش دیدگاه شرکت های مهندسان مشاور درباره مهارت های سخت و نرم در استخدام تازه دانش آموختگان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
133 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر تعیین مهارت های نرم و سخت و میزان اهمیت آن ها برای استخدام تازه دانش آموختگان معماری در شرکت های مهندسان مشاور است. برای دستیابی به این هدف سه پرسش طرح گردید: پرسش نخست در پی یافتن نسبت اهمیت مهارت سخت به نرم، پرسش دوم در پی تعیین مهم ترین و کم اهمیت ترین مهارت ها و پرسش سوم در پی تعیین رابطه بین سطح شرکت (کوچک، متوسط و بزرگ) و میزان اهمیت این مهارت ها است. بدین منظور در گام نخست، مروری بر مبانی و پیشینه موضوع انجام و گویه های دو دسته مهارت نرم و سخت استخراج گردید. در گام دوم، مبتنی بر این گویه ها پرسشنامه ای تدوین و در اختیار نمونه آماری پژوهش متشکل از مدیران شرکت های مهندسان مشاور قرار گرفت. نتایج تحلیل کمی داده ها با نرم افزار SPSS حاکی از آن است که از دید مدیران این شرکت ها برای استخدام تازه دانش آموختگان معماری اهمیت مهارت سخت 38/44% و مهارت نرم 62/55 % است. از بین مهارت های سخت، در شرکت های کوچک نرم افزار بیشترین و قوانین حقوقی کمترین، در شرکت های متوسط سابقه کاری و طراحی به ترتیب بیشترین و نوع مدرک کمترین و در شرکت های بزرگ نرم افزار بیشترین و نوع مدرک کمترین درجه اهمیت را دارد. از بین مهارت های نرم، در شرکت های کوچک اخلاق حرفه ای بیشترین و پژوهش، مدیریت پروژه و مهارت ارتباطی کمترین، در شرکت های متوسط اخلاق حرفه ای بیشترین و مدیریت پروژه کمترین و در شرکت های بزرگ اخلاق حرفه ای بیشترین و پژوهش کمترین اهمیت را دارا هستند. در کل فارغ از سطح شرکت ها و تقسیم بندی مهارت ها، مهم ترین مهارت اخلاق حرفه ای و کم اهمیت ترین نوع مدرک است. مبتنی بر نتایج آزمون کروسکال والیس بین سطح شرکت و میزان اهمیت مهارت های سخت و نرم ارتباطی وجود ندارد. همچنین تحلیل کیفی مصاحبه با مدیران شرکت ها تغییرات مورد نیاز آموزش دانشگاهی برای افزایش توانمندی دانشجویان برای ورود به بازار کار را آشکار و پیشنهاداتی برای دانشجویان ارائه نمود.
ارایه مدل مفهومی توسعه شهری دانش بنیان به منظور برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی شهرهای آینده: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول سه دهه گذشته، دانش ، خلاقیت و اطلاعات بیشترین تأثیر را بر توسعه شهرها گذاشته اند. به گونه ای که راهبردهای توسعه دانش بنیان نقش مهمی در حمایت از توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محلی شهرها ایفا می کنند. بر همین اساس، شهرها برای جذب و حفظ صنایع و کارکنان دانش بر، راهبردهای مختلفی را اتخاذ می نمایند. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان جهت کاربست آن برای برنامه ریزی و مطلوبیت بخشی به شهرهای آینده کشور می باشد. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و از لحاظ هدف، اکتشافی است. پارادایم حاکم بر این پژوهش، تفسیرگرایی است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش شناسی آن، نمونه کاوی می باشد. از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری شامل پژوهش هایی است که از سال 2005 تا 2023 در حوزه شهر دانش بنیان انجام شده است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای تحلیل داده ها استفاده شده که دارای پنج مرحله متشکل از تعریف، جست و جو، انتخاب، تحلیل و سنتز می باشد. بر اساس نتایج، بیش از 60 درصد منابع پژوهش مربوط به 10 سال اخیر(2013-2023) بوده اند. سهم مقاله ها، کتاب و پایان نامه ها از منابع پزوهش، به ترتیب برابر با 83 درصد، 10 درصد و 7 درصد می باشد. نتایج حاصل از کدگذاری باز نشان دهنده آن است که 96 کد برای توسعه و تحقق پذیری شهر دانش بنیان وجود دارد. این کدها در نه مفهوم (عوامل سیاسی-قانونی، برنامه ریزی استراتژیک، رویکرد، پیشران های توسعه دانش بنیان، شاخص های کارکردی، پایه علمی، ابعاد، بستر جغرافیایی- کالبدی و مجموعه های سیاست گذاری و راهبردی) و شش کد محوری(شرایط علّی، شرایط زمینه ای، مقوله محوری، شرایط مداخله گر(میانجی)، پیامدها و راهبردها) طبقه بندی شده اند. در نتیجه، مدل نظری توسعه شهری دانش بنیان منوط به وجود شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله محوری، پیامدها و راهبردها است.