فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۴۹۹٬۰۲۴ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
573 - 588
حوزههای تخصصی:
زمینه: پدیده خیانت زناشویی یک تجربه دردناکی برای شریک زندگی است که می تواند فرد را از لحاظ روا نشناختی دچار اختلال شدید کند. مرور پژوهش ها نشان می دهد که زنان آسیب دیده از خیانت از لحاظ دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی دچار مسأله و نیازمند توجه ویژه مداخلات روانشناختی هستند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت انجام شد.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه به همراه یک دوره آزمون پیگیری دو ماهه بود. از بین زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر تهران در سال 1400 تعداد 30 نفر به عنوان نمونه های پژوهش به صورت در دسترس و با توجه به ملاک های ورود به مطالعه انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های دلزدگی زناشویی (پاینز، 1996)، سردی عاطفی (گاتمن، 2001)، ناگویی هیجانی (بگبی و همکاران، 1994) و سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) بود. داده ها با نرم افزار SPSS 23 و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و آزمون پیگیری گروه های آزمایش و گواه از نظر دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر درمان هیجان مدار باعث کاهش دلزدگی زناشویی و سردی عاطفی و ناگویی هیجانی و افزایش سرمایه روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شد (001/0 >p).
نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار بر بهبود دلزدگی زناشویی، سردی عاطفی، ناگویی هیجانی و سرمایه روانشناختی اثربخش است و می توان از این درمان برای بهبود وضعیت روانشناختی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بهره جست
اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری مردان و زنان دارای ازدواج مجدد مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزی در تهران در سال 1401 بودند. به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های روابط موضوعی (BORI) بل و همکاران (1986) و کیفیت رابطه زناشویی (RDAS) باسبی و همکاران (1995) بودند . برنامه درمان هیجان مدار (EFT) در 10جلسه 90 دقیقه ای هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار در کاهش روابط موضوعی و افزایش کیفیت رابطه زناشویی تاثیر دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است (01/0>P). بنابراین درمان هیجان مدار می تواند روابط موضوعی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد را کاهش دهد و کیفیت رابطه زناشویی آنان را افزایش دهد.
نظریه احراز حق؛ دریچه ای بر توجیه پذیری نظارت قضات بر قوانین عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
479 - 510
حوزههای تخصصی:
نظارت اساسی قضات بر قوانین عادی از مسائل مهم و مورد توجه در دهه اخیر است. مسئله این است که آیا قاضی در مقام رسیدگی به دعوی و استناد به قاعده حقوقی که ممکن است دارای منبع دوگانه در قانون اساسی و عادی باشد، می تواند در مقام نظارت اساسی بر قانون عادی برآمده و آن را کنار نهد؟ دیدگاه نوین بر پایه نظریه احراز حق و حوزه صلاحیت قوه قضائیه است. بر مبنای این دیدگاه الگوهای قواعد اساسی بر پایه کلیت و بنیان های نظام حقوقی و برآمده از کلیه هنجارهای مؤثر در آن و حفظ حقوق بنیادین اشخاص است و دادرس به عنوان شخص انتخابگر با توجه به منابع حق، قاعده محقق عدالت را انتخاب و دعوی را فصل می نماید. در این دیدگاه قواعد حقوقی تابع تکلیف اساسی قوه قضائیه قرار می گیرند به نحوی که قاضی در برخورد با قوانینِ مغایرِ هنجارهای مرجع و اساسی از اجرای آن امتناع می نماید. این عدم اجرا دارای ویژگی سلبی است و نمی توان از آن برای الغای قانون استفاده نمود. در این دیدگاه غلبه وجه حقوقی نظارت بر وجه سیاسی نه تنها با نظریه تفکیک قوا تعارضی ندارد بلکه در راستای اهداف آن و تضمین حکومت قانون است.
لزوم رعایت مصلحت شرکت در فرض معامله مدیران با خود با تأملی در حقوق انگلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
627 - 654
حوزههای تخصصی:
معامله مدیر به نمایندگی از شرکت با خود، موقعیتی است که منافع مدیر با شرکت در تضاد می باشد و محتمل است مدیر منافع خود را ارجح بر منافع آن بنگاه بازرگانی بداند؛ بر همین اساس مقنن باید درصدد حمایت از شرکت در برابر سوءاستفاده مدیر از اختیاراتش باشد. مقنن تنها در رابطه با شرکت سهامی وضع حکم نموده که مقصود او محل اختلاف است؛ لذا هدف این جستار، استنباط احکام مقنن در خصوص شرکت نام برده و تبیین وضعیت سایر شرکت ها در فرض فوق در مقام مقایسه با حقوق انگلیس است. در شرکت سهامی مدیران در گام نخست باید رضایت هیئت مدیره و سپس مجمع عمومی را اخذ نمایند (ماده 129 ل.ا.ق.ت). در غیر این صورت معامله قابل ابطال است؛ حتی در فرضی که با حقوق ثالث با حسن نیت مغایرت داشته باشد (ماده131 ل.ا.ق.ت.)؛ اما اگر رضایت هیئت مدیره کسب شده باشد و مجمع تصویب نکند و بطلان معامله با حقوق ثالث با حسن نیتی مغایرت داشته باشد، معامله نسبت به ثالث صحیح خواهد بود (ماده130 ل.ا.ق.ت.). در خصوص سایر شرکت ها اختلاف نظر وجود دارد؛ اما احکام شرکت سهامی با عنایت بر تنقیح مناط باید جاری باشد؛ همان طور که در خصوص شرکت تعاونی به تصریح مقررات مربوط احکام شرکت نام برده جاری است. البته بعضاً به جهت فقدان هیئت مدیره و مجمع امکان تسری حکم وجود ندارد؛ لذا باید احکام وکالت جاری شود. در حقوق انگلیس نیز معامله مدیر به نمایندگی از شرکت با خود پذیرفته شده اما تفاوت هایی با حقوق ایران دارد؛ از قبیل آنکه تمامی شرکت ها تابع احکام واحد هستند.
بازتاب اجرای طرح های مرتع داری در توسعه پایدار روستایی و عشایری شهرستان نهبندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
177 - 198
حوزههای تخصصی:
طرح های مرتع داری بخش قابل توجهی از بودجه بخش منابع طبیعی را در سطح کلان کشوری به خود اختصاص می دهد و ارزیابی صحیح آنها سبب صرفه جویی در هزینه ها و افزایش بازدهی طرح ها خواهد شد. بالا بودن سطح کارایی طرح ها بدین معنی است که پروژه های قابل اجرا در این بخش دارای منافع اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بالا و قابل رقابت با سایر بخش های موجود در جامعه می باشد. در تحقیق حاضر تلاش شده به منظور کمک به ارتقا سطح موفقیت طرح های مرتع داری شهرستان نهبندان، به بررسی ابعاد مختلف اهداف پیش بینی شده در طرح های مرتع داری پرداخته شود. پژوهش حاضر در راستای بررسی اثرات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی طرح های مرتعداری در توسعه مناطق روستایی و عشایری شهرستان نهبندان، انجام شده است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی با رویکرد تحلیلی بوده که با مطالعات اسنادی و میدانی به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق مشتمل بر بهره برداران مرتعی واقع در محدوده ی آن دسته از طرح های مرتعداری شهرستان نهبندان بوده که سنواتی از اجرا و اتمام آن گذشته است. در محدوده موردمطالعه به لحاظ شاخص زیست محیطی که با نظر خواه ی از بهره برداران روستا انجام شد، عملکرد اجرای طرح های مرتع داری در توسعه مناطق روستایی و عشایری در حد متوسط ارزیابی شده است. همچنین بررسی تغییر در شرایط اقتصادی و اجتماعی بهره برداران نیز در حد متوسط ارزیابی گردید که البته دامداران ذینفع در طرح، شرایط تداوم خشکسالی را به عنوان مشکل اصلی مطرح می نمایند و معتقدند اجرای طرح های مرتع داری باتوجه به گستردگی عرصه های طبیعی و اقتصاد مبتنی بر دامداری و قیمت بالای نهاده های دامی باید در مناطق روستایی و عشایری گسترش یابد. در نتیجه طرح های مذکور نقش مؤثری در توسعه پایدار عرصه روستایی و عشایری دارد.
ارائه مدل تسهیم دانش در بانک مسکن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تسهیم دانش در بانک مسکن ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان، استادان و کلیه افرادی اند که در حوزه تسهیم دانش فعالیت عملی یا پژوهشی داشته اند به روش نمونه گیری هدفمندو در بخش کمی شامل 344 نفر از کارکنان ستاد بانک مسکن تهران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ساخته محقق صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از روش داده بنیاد و در بخش کمی از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که 6 سازه شامل: شرایط علّی (دارای 3 بعد جهانی و اجتناب ناپذیر بودن، لزوم تغییر نگرش به برند سازی، هویت برند شهری)، شرایط زمینه ای (دارای 3 بعد انسجام ساختاری برند، برندینگ شهری، موقعیت راهبردی شهر)، شرایط مداخله گر (دارای 3 بعد الگوی رفتاری گردشگران، سرمایه گذاری/ تأمین مالی، عوامل محیطی)، ابعاد پدیده (دارای 3 بعد بستر سازی برای گردشگری هوشمند، توجه به ذی نفعان، مدیریت یکپارچه برند شهری)، راهبردها (دارای 3 بعد ارتقای سیستم تبلیغاتی شهری، طراحی برند سازی هوشمند شهری، فرهنگ سازی برند شهری) و 6- پیامدها (دارای 3 بعد توسعه سرمایه اجتماعی، توسعه کیفیت زندگی، قدرت رقابتی برند شهری) می باشد. بر اساس نتایج تحلیل کمی، روابط بین متغیرهای پژوهش معنادار و مدل از برازش مناسب برخوردار می باشد.
Evaluating the Role of the Base Volume in the Liquidity of Digital and Knowledge-Based Companies' Stocks in the Tehran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۵, No. ۸, Winter & Spring ۲۰۲۴
103 - 124
حوزههای تخصصی:
Purpose: This research aimed to identify some of the existing financial frictions in the Iran's digital economy. In particular, based on cases taken from digital and knowledge-based companies, it empirically investigated the importance of the role of base volume in the liquidity of those companies' stocks in Tehran Stock Exchange.Method: To evaluate the empirical implications of applying the base volume in daily stock market practice, retrospectively a quantitative estimate of the base volume was implied by the economic model within the rules imposed by the market regulator via MATLAB software programming. Then, using the Generalized Method of Moments (GMM), the effects of the estimated base volume, percentage of free-floating share, securities turnover, and the ratio of transaction volume to base volume on Amihud index were econometrically studied for the selected companies during the period 2015-2020.Findings: The findings indicate that the applying base volume on the selected digital and knowledge-based companies has had a negative effect on the calculation of the final price and on the liquidity of studied knowledge-based companies. Also, the results of using the machine learning method (decision tree) showed a importance coefficient of 32.6% for the base volume on the Amihud index of the selected companies.Conclusion: Our results suggest that base volume as an idiosyncratic financial friction induced by Iranian stock market regulator has aggravated the illiquidity of studied digital and knowledge-based companies and thereby could have raised the financing costs for those companies. This would ultimately impede those companies’ growth prospect.
مطالعه پدیدارشناختی راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی (مطالعه موردی: مرکز حامی پرتو منطقه 5 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
313 - 335
حوزههای تخصصی:
افغانستان به عنوان یک کشور همسایه با مشکلات امنیتی و اقتصادی جدی روبه رو بوده و بسیاری از افغانستانی ها به دنبال بهبود شرایط زندگی خود به کشورهای همسایه مهاجرت می کنند، ایران به عنوان یکی از مقصدهای اصلی این مهاجران انتخاب می شود. مهاجرانی که به شکل غیرقانونی از افغانستان به ایران می آیند از مهارت و توانایی خاصی برخوردار نبوده و در کارهای رده پایین جامعه مشغول به کار می شوند. کودکان این مهاجران نیز به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده هایشان مجبور به کار می شوند. با توجه به اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان افغانستانی در ایران به دنیا آمده اند یا در سنین کودکی به این کشور مهاجرت کرده اند، مسئله فرهنگ پذیری آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر فهم راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی در ایران است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناختی، از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش را کودکان افغانی حاضر در مرکز حامی پرتو در منطقه 5 تهران تشکیل داده اند و با 18 نفر از آن ها مصاحبه شده است. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدف مند با حداکثر تنوع استفاده شد. داده ها با استفاده از روش موستاکاس تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی عبارتند از: همانندسازی، جدایی یا انفصال، هماهنگی یا انطباق، حاشیه گزینی یا انزواطلبی. یکپارچگی، رایج ترین شکل راهبرد فرهنگ پذیری است؛ چراکه به کودکان کار افغانی اجازه می دهد با وجود پایبندی به هویت فرهنگی و ارزش های جامعه خویش، خود را با هویت و فرهنگ جامعه میزبان وفق دهند.
تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
246 - 258
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازمسائل مهم درنظام آموزش عالی رفتارهای ناکارامد اساتید دانشگاه میباشد که کمتر مورد توجه قرارگرفته وتاکنون معیار عینی جامعی برای بررسی آن طراحی نشده است. هدف این مطالعه تدوین، رواسازی و اعتباریابی پرسشنامه ای جهت بررسی رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بود. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه اماری شامل اعضای هیأت علمی پنج دانشگاه شهرتهران(دانشگاه تهران، شهید بهشتی، خوارزمی، علامه طباطبایی و تربیت مدرس) در سال تحصیلی 99-1398 بود . نمونه پژوهش شامل123 نفر از اساتید عضو هیئت علمی مشغول به تدریس دردانشگاه های مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها با 64 گویه در سه عامل آموزشی (با 3 مولفه)، پژوهشی (با 4 مولفه) و ارتباطی (با 5 مولفه) بود. داده ها با روش های نسبت روایی محتوایی، شاخص روایی محتوایی و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS تحلیل شدند. یافته ها: آماره های نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای هر سه عامل آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و مولفه های هر یک از آنها، بالاتر از 80/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی برای رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها سه عامل را نشان داد ؛ عامل آموزشی با3 مولفه، عامل پژوهشی با4 مولفه و عامل ارتباطی با5 مولفه. بار عاملی بالاتر از 60/0 و پایایی کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 70/0 برای آنها محاسبه شد. مقادیر به دست آمدهR2 برای تمامی عامل ها و مولفه ها بالاتر از 50/0 و شاخص GOF برابر با 43/0 حاکی از برازش مناسب مدل بود. مدل رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها در حالت های بار عاملی و آزمون تی ترسیم شد که بر اساس آن، رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاه ها بر عامل های آموزشی، پژوهشی و ارتباطی و هر عامل بر مولفه های آن به دلیل آماره تی بالاتر از 96/1 اثر معنادارداشت. نتیجه گیری: پرسشنامه پژوهش حاضر، ابزاری روا و پایا برای سنجش رفتارهای ناکارآمد اساتید دانشگاهی میباشد. مسئولان دانشگاهی می توانند درسنجش میزان رفتارهای ناکارآمد اساتید تحت نظارت خود به منظور طراحی برنامه های پیشگیرانه یا کاهش دهنده این رفتارها ازآن بهره ببرند.
تحلیل عوامل رفتاری و غیررفتاری مؤثر بر قیمت مسکن و تورم در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای اقتصادی (رشد و توسعه پایدار) سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
123 - 145
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر اثر قیمت مسکن بر تورم با تأکید بر عوامل رفتاری و غیررفتاری شامل عوامل درون بخشی و برون بخشی مؤثر بر قیمت مسکن در ایران مورد بررسی قرار می دهد. بدین منظور متغیرهای رفتاری سرمایه گذاران شامل رفتار توده وار و خوش بینی بیش از حد اندازه گیری شده است، سپس سیستم معادلات شامل معادلات قیمت مسکن و تورم تدوین گردید. معادلات قیمت مسکن و تورم در ایران طی دوره زمانی فصل اول 1380 تا فصل اول 1399 با بکارگیری سیستم معادلات به ظاهر نامرتبط (SUR) برآورد گردید. نتایج عوامل درون بخشی حاکی از اثر مثبت قیمت زمین و تعداد واحدهای ساختمانی تکمیل شده بر قیمت مسکن است. از طرفی عوامل برون بخشی شامل؛ قیمت ارز و نقدینگی به ترتیب اثر منفی و مثبت بر قیمت مسکن داشته اند. از میان دو عامل رفتاری، رفتارتوده وار بر قیمت مسکن اثر مثبت داشته و خوش بینی بیش از حد اثر معناداری نداشته است. همچنین نرخ رشد جمعیت و نرخ رشد درآمد سرانه اثر منفی بر نرخ تورم داشته اند. رفتار توده وار سرمایه گذاران در بخش مسکن نیز به طور غیرمستقیم و از طریق قیمت مسکن می تواند به افزایش نرخ تورم منجر شود.
ارزیابی ترجمه های فارسی در خصوص واژگان مترادف نمای مرتبط با مفهوم گناه در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی میزان رعایت اصل عدم ترادف در الفاظ قرآن در ترجمه واژگان مترادف نما، از برجسته ترین ملاک های ارزیابی کار مترجمان است. ازجمله واژگان مترادف نما در آیات الهی، واژگان مرتبط با مفهوم گناه است. دقت در ترجمه این واژگان به فهم و درک بهتر معارف والای قرآن در سه حوزه عقاید، احکام و اخلاق می انجامد. در همین راستا، این پژوهش می کوشد با روش توصیفی تحلیلی توأم با نقد و با ارزیابی ترجمه های آقایان معزی، فولادوند، آیتی، الهی قمشه ای و خانم صفارزاده به عنوان نمایندگان پنج روش ترجمه تحت اللفظی، وفادار، معنایی، تفسیری و آزاد به این مسائل پاسخ دهد؛ بهترین معادل برای واژگان مترادف نمای مرتبط با مفهوم گناه در زبان فارسی چیست؟ موفق ترین روش ترجمه درخصوص واژگان یادشده کدام است؟ فرضیه تحقیق پیش رو عبارت است از اینکه مترجمان فارسی زبان در ترجمه واژگان مرتبط با مفهوم گناه به مثابه دسته ای از واژگان مترادف نمای قرآن، اصل عدم ترادف را لحاظ نکرده اند، در حالی که با عنایت به اصل معنایی واژگان یادشده امکان تبیین وجوه تمایز این الفاظ در ترجمه وجود دارد. نتایج ارزیابی های صورت گرفته حاکی از آن است که بیان معنای دقیق این الفاظ با عنایت به اصل معنایی واژگان یادشده و در قالب واژگانی مختصر و مفید و یا در قالب توضیحاتی درون پرانتز در روش های معنایی، آزاد و تفسیری امکان پذیر است، اما به دلیل محدودیت ناشی از ذات و طبیعت روش های ترجمه تحت اللفظی و وفادار، این دو روش چندان کارآمد نیستند.
بررسی هم بستگی بین وضوح گفتار و سنجش های آکوستیکی واکه ها در کودکان فارسی زبان دارای دیزآتری ناشی از فلج مغزی اسپاستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های گفتار فلجی (دیزآرتری)، تولید غیردقیق واکه ها و همخوان هاست که عامل اصلی وضوح پایین گفتار است. با این حال هنوز مشخص نیست کدام شاخص های آکوستیکی با وضوح گفتار در این اختلال ارتباط قوی تری دارد. از طرف دیگر تعداد واکه ها، ویژگی های تولیدی و آکوستیکی آن ها در زبان های مختلف متفاوت است. تاآنجاکه می دانیم مطالعه ای روی تولید واکه ها در دیزآرتری دوران رشد در فارسی وجود ندارد، بنابراین درمورد جزئیات حرکتی که باعث بی دقتی در تلفظ آن ها می شود اطلاعات کافی موجود نیست. ازاین رو مطالعه حاضر با هدف بررسی برخی شاخص های آکوستیکی شامل فرمنت واکه ها، شاخص آکوستیکی فضای واکه ای (VSA)، نسبت مرکزی شدن فرمنت ها (FCR) و شاخص تولید واکه (VAI) و نیز رابطه آن ها با وضوح گفتار در کودکان فارسی زبان مبتلا به دیزآرتری ناشی از فلج مغزی اسپاستیک انجام شد. در این مطالعه مقطعی، 11 کودک تک زبانه دارای دیزآرتری ناشی از فلج مغزی سفت 9 3 ساله و همتایان سالم به روش در دسترس انتخاب شدند. برای هر یک از 6 واکه زبان فارسی 2 کلمه تک هجایی از طریق نرم افزار PRAAT مورد تحلیل آکوستیکی قرار گیرد. وضوح کلمه و واکه نیز به صورت میانگین درصد موارد قابل تشخیص محاسبه شد. نتایج آزمون نشان داد تفاوت معنادار بین دو گروه در فرمنت سوم واکه های /a/ و /u/ و فرمنت دوم واکه /o/ وجود داشت. فضای واکه ای و وضوح گفتار در کودکان دیزآرتری به طور معناداری کاهش داشت. VAS بیشترین هم بستگی را با وضوح داشت و شاخص آکوستیکی مناسبی برای بررسی وضوح گفتار در دیزآرتری است. با این حال هر سه شاخص آکوستیکی مورد مطالعه رابطه معنادار متوسطی با وضوح داشت.
شناسایی الگوهای گسترش شهری در شهرهای میانه اندام (نمونه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
151 - 194
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی بی سابقه در چند دهه گذشته، در سطح جهانی اتفاق افتاده است. شهرنشینی معمولاً با تغییر کاربری اراضی و گسترش شهری همراه است. شهرنشینی همراه با گسترش فضایی زمین شهری، منجر به تغییرات الگوی سیمای سرزمین می شود. مطالعات قبلی،الگوهای شهرنشینی را در مناطقی با گسترش سریع شهری تحلیل کرده اند، درحالی که به مناطق شهری با گسترش کم تا متوسط به ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، کمتر پرداخته شده است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، شناسایی الگوهای گسترش شهری در شهرهای میانه اندام است. پژوهش حاضر، توصیفی- اکتشافی و از جنس پژوهش های کاربردی است. در این پژوهش، دسته اول داده ها، تصاویر ماهواره ای خواهد بود. پس از تشکیل یک پایگاه داده از تصاویر ماهواره های لندست 5 و 8 برای چهار دوره زمانی(1990،2000،2010،2020)، نقشه کاربری اراضی سال های مذکور تهیه شد. برای اعتبارسنجی نقشه ها، از تصاویر گوگل ارث، نقاط واقعیت زمینی و ضرایب صحت و کاپا استفاده گردید؛ بنابراین روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهای «Google Earth Engine»، «GIS» و «Fragstat» بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، هنگامی که به صورت زمانی نگاهی به گسترش شهری در ارومیه می اندازیم، دو دوره مشخص می شود. در دوره اول 1990-2000، توسعه سریع در حاشیه شهر، منجر به افزایش اندازه منطقه شهر اصلی شده که با کاهش شاخص «A I» نشان داده شده است. علاوه بر این، گسترش جدید در مناطق جداشده از دیگر مناطق، توسط زمین های خالی مشاهده می شود که نشان دهنده گسترش پراکنده شهر است. در دوره 2000-2020 شدت گسترش شهری کاهش یافته است. در این دوره، شهر تجربه کاهش تجمیعی در «GYRATION_MN» داشت و تجمع لکه ها به شدت کاهش یافته است. این موضوع ممکن است نشان دهنده این نکته باشد که رشد ادامه دار در ارومیه، بر توسعه لکه های شهری تمرکزداشته و این توسعه، با افزایش قابل توجهی در «ENN_MN» و کاهش تجمیعی در «Gyration» همراه بوده است. نتایج پژوهش حاضر، به شناسایی چهار الگوی گسترش شهری (تجمعی، پرشی، خطی و گره ایی) در شهر ارومیه منجر شده است.
بررسی پیش نشانگر ابر زلزله در زمین لرزه ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ابر زلزله، پیش نشانگری باستانی و عینی است که گاه چند روز پیش از وقوع زلزله، بر فراز گسل مسبب زلزله و اغلب در نزدیکی رومرکز آن تشکیل می شود. مهم ترین مشخصه ابر زلزله، جوشیدن آن از زمین و ساکن ماندن آن برای ساعاتی در آسمان است. هدف این پژوهش، یافتن ابر زلزله بزرگ ازگله در سال ۱۳۹۶ با تفسیر چشمی در تصاویر ماهواره متئوست-۸ و سپس بررسی ویژگی های آن ابر با استفاده از محصولات همان ماهواره است. با جستجو در تصاویر مادون قرمز، ابر زلزله ازگله شناسایی گردید و نشان داده شد که سرچشمه ای زمین شناسی دارد و تشکیل چنین ابری در آنجا مرسوم نیست. زلزله ازگله، نزدیک به گسل زاگرس مرتفع (HZF) رخ داده بود، ولی ابر آن ۱۲ روز پیشتر و حدود ۷۰۰ کیلومتر دورتر از رومرکز زلزله و در قطعات دیگری از همان گسل، در خطی به طول ۱۶۰ کیلومتر تشکیل شده بود. بررسی ها نشان داد این ابر مرتفع، از دو بخش تشکیل شده است: سرچشمه ای پرفشار و دنباله ای رقیق شده در دست باد. همچنین در این پژوهش، ابر زلزله متوسط سی سخت در سال ۱۳۹۹ نیز شناسایی گردید که ۶ روز پیشتر و نزدیک به رومرکز زلزله تشکیل شده بود. جستجوی چشمی ابر زلزله از زمین و فضا، یک سرگرمی علمی همگانی، به ویژه برای هواشناسان آماتور با استفاده از تصاویر ماهواره ای است. پدیدار شدن ابر زلزله بر فراز یک گسل، هشداری برای رخداد احتمالی زلزله ای قریب الوقوع در آن گسل است، که البته نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
بررسی تغییرات پوشش جنگلی حوضل آبخیز قلعه رودخان فومن و اثرات آن بر فرسایش حوضه با استفاده از طبقه بندی شی گرا و الگوریتم چند معیاره ماباک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یک خطر جهانی است که به طور جدی منابع آب و خاک را تهدید می کند و تغییرات اراضی و به ویژه تخریب و تغییرجنگل ها، از عوامل مهّم دخیل در افزایش پتانسیل رخداد آن می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی اثر تغییرات پوشش جنگلی، بر فرسایش خاک در حوضه قلعه رودخان فومن، واقع در استان گیلان می باشد. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شی گرا برای دو دوره 1371 و 1402، تهیه شد. در مرحله بعد، با شناسایی عوامل مؤثر دخیل در فرسایش منطقه و تهیه لایه های اطّلاعاتی هر معیار در GIS، ارزش گذاری و استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیارها، با استفاده از روش کرتیک انجام گردید. در نهایت؛ تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش تحلیل چند معیاره ماباک انجام شد. بررسی تغییرات کاربری حوضه حاکی از این امر هست که بیشترین مساحت کاربری در سال 1371 مربوط به پوشش جنگلی با وسعت 17/222 کیلومترمربع می باشد که در سال 1402 وسعت آن به 03/205 کیلومترمربع کاهش یافته است. به علاوه نتایج نشان داد، کاربری مناطق مسکونی بیشترین تغییر را در 30 سال گذشته داشته است، مساحت این کاربری در سال 1371، حدود 01/33 کیلومترمربع بوده که در سال 1402 به مقدار 18/60 کیلومترمربع افزایش پیدا کرده است. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش نیز به ترتیب؛ مساحت طبقه با پتانسیل فرسایش بسیار زیاد و زیاد از 92/98 و 19/118 کیلومترمربع در سال 1371 به 39/132 و 94/119 کیلومترمربع در سال 1402، افزایش پیدا کرده است. می توان اذعان داشت، کاهش پوشش جنگلی و تبدیل آن به مناطق کشاورزی، مراتع و اراضی مسکونی و همچنین، تجاوز به حریم و بستر رودخانه به صورت تغییرات کاربری رودخانه به کشاورزی و مسکونی، در افزایش پتانسیل فرسایش خاک حوضه بیشترین نقش را داشته است.
برنامه ریزی استراتژیک توسعه پایدار روستایی در راستای فعالیت های کشاورزی (مطالعه موردی: روستای گمند شهرستان هریس)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
703 - 721
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش اساسی و تعیین کننده ای در سرنوشت جامعه روستایی ایران دارد و نمی توان انتظار داشت بدون داشتن راه حلی استوار و منطقی برای کشاورزی به توسعه روستایی رسید. جامعه آماری این پژوهش، تمامی افراد روستای گمند شهرستان هریس می باشد که 891 نفر جمعیت معادل 251 خانوار می باشد. نتایج نشان داد که از بین نقاط قوت «رونق فعالیت های دامداری و تولید محصولات لبنی به دلیل برخورداری از مراتع غنی در پیرامون روستا» و با وزنی برابر با 40/4 و «توپوگرافی نسبتاً مناسب و دسترسی آسان به معابر اصلی و جاده تبریز-اهر» با وزنی برابر 36/4 مهم ترین نقاط قوت و از بین نقاط ضعف «ضعف مشارکت مردم» با وزنی برابر با 74/4 و «پایین بودن سطح درآمد روستاییان» با وزنی بربر 52/4 مهم ترین نقاط ضعف جهت توسعه پایدار روستایی در روستای گمند از دیدگاه کشاورزان شناخته شد ند. همچنین از بین فرصت ها «فرصت های اشتغال غیر کشاورزی موجود در روستا» با وزنی برابر 54/4 و «وجود دهیاری و شورای اسلامی متعهد و کارآمد در روستا» با وزنی برابر 48/4 مهم ترین فرصت ها و از بین تهدیدها « نبود فرصت های شغلی در روستا و مهاجرت جوانان از روستا برای دستیابی به درآمد بیشتر» با وزنی برابر با 70/4 و «ناپایداری قوانین و سیاست های کشور» با وزنی برابر 62/4 مهم ترین تهدیدها جهت توسعه پایدار روستایی در روستای گمند از دیدگاه کشاورزان شناخته شد ند. نتایج حاصل از ماتریس های ارزیابی عوامل داخلی و خارجی نشان داد که با توجه به امتیاز نهایی کلی به دست آمده برای عوامل داخلی و خارجی راهبردهای توسعه پایدار روستایی روستای گمند، راهبردهای بازنگری می باشد.
سنجش و ارزیابی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی بر کیفیت فضاهای عمومی (مورد مطالعه: شهرهای ناحیه غربی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرهای ساحلی استان مازندران با دارا بودن جاذبه های طبیعی، اقتصادی و گردشگری ، طی سال های اخیر رشد بسیاری را متأثر از رشد جمعیت شناور و ورود مهاجران و گردشگران تجربه کرده اند. این روند مسائل و مشکلات متعددی از جمله ساخت وساز بی رویه و بدون برنامه در نوار ساحلی، رشد افقی و گسترش بی ضابطه شهرها به سمت اراضی کشاورزی اطراف و تغییرات زیاد در ساختار فضایی و کالبدی شهر و عدم توسعه فضاهای عمومی متناسب با توسعه فضاهای خصوصی و اقتصادی را برای این شهرها به دنبال داشته است.این پژوهش باهدف بررسی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی ناحیه غربی استان مازندران بر کیفیت فضاهای عمومی انجام پذیرفت. روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و میدانی است.جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهرهای ساحلی نوشهر،چالوس،تنکابن و رامسر بوده وحجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر تعیین،که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده از میان جامعه آماری انتخاب شده اند.روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و مهم ترین ابزار آن پرسشنامه است. روش تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل های رگرسیون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss-pls انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است وضعیت تحولات کالبدی شهرهای موردمطالعه در زمینه های توجه به سرانه و استاندارد در طراحی و ایجاد فضاهای شهری و ساماندهی سیما و منظر فضاهای شهری در حد مطلوب ارزیابی شده و در زمینه کیفیت فضای عمومی،مؤلفه راحتی،آسایش و زیبایی بصری دارای بیشترین تحقق پذیری و مؤلفه فعالیت دارای کمترین میزان تحقق پذیری در طراحی فضاهای عمومی بوده است. براساس مدل رگرسیون،شش مؤلفه توجه به سیما و منظر شهری،توسعه امکانات و خدمات،افزایش سطح اشغال و تغییر چشم انداز طبیعی،میزان بهره گیری از توسعه درونی شهر و آلودگی محیطی،تأثیر معناداری بر کیفیت فضاهای عمومی دارد.بر اساس مدل ساختاری تحقیق،مؤلفه تحولات کالبدی بر مؤلفه اجتماعی پذیری دارای بیشترین اثرگذاری و بر روی مؤلفه راحتی، آسایش و زیبایی بصری دارای کمترین اثرگذاری بوده است.
بررسی اثرات گردشگری بر مناطق روستایی؛ مورد مطالعه بخش مرکزی شهرستان بافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
104 - 130
حوزههای تخصصی:
رونق گردشگری در مناطق روستایی باعث رشد اقتصادی ساکنان می شود در حالی که گردشگری پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را به همراه داردکه در صورت ادامه یافتن آثار منفی گردشگری می تواند مانعی اساسی بر سر راه توسعه روستاها باشد. در این پژوهش آثار اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی گردشگری را بر توسعه روستایی شهرستان بافت بررسی شد. جامعه آماری ، 2512خانوار روستاهای شهرستان بافت می باشد که بر پایه فرمول کوکران، 333 خانوار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد (9/0=a ). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Amosانجام شد. به منظور بررسی برازش مدل اندازه گیری سازه اثرات گردشگری بر توسعه روستایی، داده های گردآوری شده با نرم افزار Amos،و روش های آماریTو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه توسعهگردشگری در محدوده مورد مطالعه در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، ،زیست محیطی و کالبدی اثراتی را موجب شده است که برخی جنبه مثبت و برخی جنبه منفی داشته اند. گردشگری در زمینه اقتصادی، باعث اشتغالزایی و افزایش درآمد شده اما اثرات منفی آن از جمله افزایش قیمت کالاها ، سوداگری زمین و افزایش ساخت وساز بوده است که از نظر اقتصادی موفق عمل نکرده است. در زمینه اجتماعی، اثرات مثبتی همچون افزایش تعلق مکانی ، آشنایی و افزایش تعامل روستاییان با گردشگران و... داشته است. درعامل زیست محیطی و کالبدی موجب آگاهی روستاییان به حفظ محیط زیست و افزایش زیرساخت هایی خدماتی شده است.ضریب تأثیر بدست آمده بین توسعه گردشگری و هر کدام از چهار مؤلفه مورد بررسی عبارتند از: در بعد اقتصادی (94/0)، کالبدی (91/0)، زیست محیطی (88/0) و اجتماعی (79/0). بر این اساس، در روستاهای مورد مطالعه بیشترین تأثیر را بعد اقتصادی و کالبدی می تواند بر توسعه گردشگری داشته باشد.
تجزیه و تحلیل خشک سالی هیدرولوژیک و پهنه بندی کاهش جریان رودخانه ای حوزه آبخیز حبله رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
187 - 205
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر افزایش تقاضای آب به دلیل افزایش جمعیت و گسترش فعالیت های انسانی سبب شده این منبع حیاتی به نحو مطلوب مورد استفاده قرار نگیرد و با فشار مضاعف روبه رو شود. این مسئله به خصوص در سال هایی که با پدیده های تغییر اقلیم و خشک سالی مواجه هستیم و میزان آب های جاری به حداقل خود رسیده است حادتر شده و تبعات محیط زیستی را به دنبال داشته است. از این رو، محاسبه جریان حداقل در رودخانه و دانستن ویژگی های آن در مطالعات هیدرولوژیکی مختلف از جمله مدیریت کیفیت آب، تعیین حداقل دبی مورد نیاز جهت تولید برق، طراحی سیستم های آبیاری، و ارزیابی تأثیر دوره های خشک سالی طولانی مدت بر اکوسیستم های آبی بسیار مهم است. پژوهش حاضر به بررسی خشک سالی هیدرولوژیک و دوره های کمبود جریان با استفاده از روش حدآستانه (70Q، 80Q، 90Q، و میانه) در حوزه آبخیز حبله رود پرداخته و نتایج به منظور تشخیص دوره های خشک و پهنه بندی این پدیده مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد بیشترین حجم کمبود و بیشترین تداوم خشک سالی هیدرولوژیک در حدآستانه در بیشتر ایستگاه ها از روند صعودی تبعیت می کنند. در نهایت بر اساس نقشه پهنه بندی نهایی مشخص شد قسمت های مرکزی حوضه خشک سالی شدیدتری را تجربه کرده اند.
مقایسه تکانشوری و ولع مصرف مواد در مردان وابسته به مواد محرک، مخدر و مستعد اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۴۴-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تکانشوری و ولع مصرف مواد در مردان وابسته به مواد محرک، مخدر و مستعد اعتیاد بود. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد و دانشجویان دانشگاه پیام نور در شهر تبریز در سال 1402 بود. از این بین، 150 نفر در سه گروه افراد وابسته به مواد مخدر (50 نفر)، افراد وابسته به مواد محرک (50 نفر) و دانشجویان با نمره بالا در مقیاس آمادگی به اعتیاد (50 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه تکانشوری بارت، پرسشنامه عقاید ولع انگیز و مقیاس آمادگی به اعتیاد پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سه گروه در شدت تکانشوری و ولع مصرف مواد تفاوت معنی داری وجود داشت. میزان تکانشوری و ولع مصرف در افراد وابسته به ماده مخدر و محرک بیشتر از افراد مستعد و در افراد وابسته به مواد محرک بیشتر از افراد وابسته به مواد مخدر بود. نتیجه گیری: بالا بودن تکانشوری و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد در مقایسه با افراد مستعد اعتیاد، اهمیت مشکلات شناختی در اعتیاد را نشان می دهد. افزایش شدت ولع مصرف مواد و تکانشوری در افراد وابسته به مواد محرک در مقایسه با مواد مخدر، احتمالا به ماهیت داروشناختی این مواد مربوط می شود.