مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
فضای واکه ای
حوزه های تخصصی:
در یک مطالعه آزمایشگاهی ویژگی های آوایی تکیه واژگانی در زبان انگلیسی تولید شده توسط گویشوران بومی زبان فارسی مورد بررسی قرار گرفت. شرکت کنندگان همگی دانشجویان سال آخر رشته زبان انگلیسی بودند. در این مطالعه، مقادیر متغیرهای فرکانس پایه، فرکانس سازه ها (همبسته کیفیت واکه) شدت انرژی و دیرش هجاهای تکیه بر و بدون تکیه به عنوان معتبرترین همبسته های آوایی تکیه واژگانی در زبان انگلیسی در پنج جفت واژه تکیه ای این زبان که عضوهای آنها تنها از نظر محل قرار گرفتن تکیه با یکدیگر تفاوت داشتند (مثلcontract (noun)/ contract (verb)) اندازه گیری و مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد شرکت کنندگان، نشانه های نوایی تکیه واژگانی (یعنی فرکانس پایه، شدت انرژی و دیرش هجا) را به گونه ای مشابه با گویشوران بومی زبان انگلیسی تولید کردند، ولی الگوی فرکانس سازه ها در تولید فارسی زبانان به طور قابل ملاحظه ای با گویشوران بومی انگلیسی متفاوت بود. کیفیت واکه های تولید شده توسط فارسی زبانان در اغلب موارد، چه در موضع تکیه بر و چه در موضع بدون تکیه، از تولیدهای هدف (بومی) فاصله داشت. مقایسه فضای واکه ای دو زبان نشان داد که در تمامی مواردی که بین کیفیت واکه های تولیدی فارسی زبانان از نظر الگوی فرکانس سازه ها با تولیدهای بومی تفاوت قابل توجه ای وجود داشت، واکه های موردنظر یا در نظام واکه ای زبان فارسی وجود نداشتند و یا کیفیت آنها با معادل های فارسی اشان متفاوت بود. این واقعیت نشان می دهد تجربه زبانی فارسی زبانان با نظام واکه ای اشان بر توانایی آنها در تولید واکه های زبان های دیگر تاثیر می گذارد.
بررسی آوایی کاهش واکه ای در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی آوایی کاهش واکه ای در زبان فارسی می پردازد. کاهش دیرش و کیفیت واکه های زبان فارسی در موضع فاقد تکیه با بررسی الگوی تغییرات دیرش و فرکانس سازه های F1 و F2 در بافت های همخوانی مختلف مورد برسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دیرش واکه های تکیه بر به طور منظم و مستقل از نوع واکه و بافت همخوانی نسبت به واکه های بدون تکیه بیشتر است. اما تغییرات فرکانس سازه ها تا حد زیادی وابسته به نوع واکه است. بیشتر واکه ها تغییرات فرکانسی کمی دارند و جهت گیری تغییرات آن ها به سمت مرکز فضای واکه ای صورت نمی گیرد. اما واکة /a/ تغییرات بیشتری داشته و جهت تغییرات آن نیز به سمت مرکز است. این نتایج هیچ یک از دو فرضیة تولیدی «مرکزی شدگی» و «کاهش بافتی» را در ارتباط با کاهش کیفیت واکه در زبان فارسی تأیید نمی کند و بالعکس، نظریة «پراکندگی شنیداری درک گفتار» را تأیید می کند. بر اساس این نظریه، توزیع یا بازتوزیع عناصر واجی در فضای آوایی یک زبان به گونه ای صورت می گیرد که تقابل شنیداری آن ها با یکدیگر به حداکثر میزان ممکن برسد.
تأثیر تکیة واژگانی بر ویژگی های کیفی واکه های ساده زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
در برخی زبان ها کیفیت واکه در هجای بی تکیه تغییر می کند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگی های کیفی ایده آل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکه ها به سمت مرکز فضای واکه ای را، کاهش واکه ای می نامند. تحقیقات پیشین نشان داده اند که فضای واکه ای فارسی در هجای بی تکیه کوچک تر و مرکزی تر از هجای تکیه بر است و بر این اساس تغییر کیفیت واکه را یکی از همبسته های صوت شناختی تکیة واژگانی در زبان فارسی دانسته اند. در پژوهش حاضر، تأثیر تکیه بر دیرش و ویژگی های کیفی واکه های سادة فارسی در هجای باز تکیه بر و بی تکیة واژه های دوهجایی در گفتار 14 زن و مرد فارسی زبان به لحاظ صوت شناختی بررسی شد. نتایج نشان داد که دیرش واکه در هجای باز بی تکیه کاهش می یابد، اما فضای واکه ای نه تنها کوچک تر و مرکزی تر نمی شود، بلکه نسبت به حالت تکیه بر گسترده تر نیز هست.کیفیت واکه ها در هجای باز بی تکیه تغییر می کند، اما این تغییر به لحاظ آماری برای همه واکه ها معنی دار نیست. پژوهش های پیشین نشان داده اند که در شرایطی که دیرش کاهش می یابد، اندام های گفتاری می توانند سریع تر حرکت کنند تا ویژگی های ایده آل واکه حاصل شود و کاهش دیرش لزوماً با کاهش فضای واکه ای همراه نیست. بر این اساس، نمی توان در مورد تغییر کیفی واکه ها و کاهش واکه ای در هجای بی تکیه در زبان فارسی حکم کلی داد، چرا که عواملی چند از جمله میزان شمردگی گفتار، نوع هجا، طول و نوع واژه در کنار تکیه بر ویژگی های کیفی واکه تأثیر می گذراند.
بهنجارسازی فضای واکه ای زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترسیم واکه ها در فضای F1*F2 نه تنها از نظر صوت شناختی تولیدی بلکه از نظر رویکردهای ادراکی نیز از اصلی ترین ابعاد در بیان کیفیت واکه ای محسوب می شوند. در ترسیم فضای واکه ای مشکل اصلی ای که اکثر محققان با آن روبرو هستند این است که ارزش های سازه های اندازه گیری شده برای یک واکه یکسان تولید شده توسط افراد مختلف، متفاوت است. جهت حذف تنوعات سازه ای ناشی از منابع ایجاد تغییر در سازه ها همچون تفاوت های فیزیولوژیکی میان گویندگان، موضوع بهنجار سازی واکه ای مطرح می شود. انتخاب میان تکنیک های بهنجار سازی اگرچه بسته به طبیعت و هدف بررسی می تواند متفاوت باشد ولی همان طور که همگی زبان شناسان بر آن توافق دارند فرایند بهنجار سازی و عملکرد آن یک امر وابسته به زبان است و یک فرایند بهنجار سازی نمی تواند موثرترین فرایند در همه ی زبان ها محسوب شود. از این رو در این بررسی جهت بهنجار کردن داده های زبان فارسی به ارزیابی شیوه های مختلف بهنجار سازی در زبان فارسی بر اساس دو معیار الف) تکنیک محاسبه میزان همپوشانی و ب) تکنیک تحلیل تشخیصی پرداخته می شود. شاخصه الف با هدف شناسایی مقیاسی که نسبت به سایرین بهتر بتواند اثر شخص را حذف کند اعمال می شود و معیار ب در جهت حفظ اطلاعات واجی و به منظور ارزیابی قدرت تفکیکی یک تکنیک در جهت جداسازی بسامد های سازه ای بهنجار سازی شده به گروه های متمایز آوایی تعریف می شود. این تحقیق تکنیک نری را به عنوان مطلوب ترین شیوه بهنجارسازی جهت حذف و یا کمینه کردن تاثیرات فیزیولوژیکی با حفظ تمایزات واجی در زبان فارسی معرفی می کند. همچنین فضای واکه ای زنان چه در حالت تکیه دار و چه بی تکیه بزرگتر از مردان نمایش داده شده است.
بررسی فضاهای واکه ای در لهجه کرمانی و لهجه فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در دو لهجه کرمانی و معیار است. به این منظور از ده گویشور کرمانی و ده گویشور لهجه معیار خواسته شد تا شش واکه زبان فارسی را سه مرتبه تکرارکنند. صدای گویشوران توسط میکروفون Shure ضبط شده و پس از آن توسط نرم افزارPRAAT مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. سپس با ایجاد یک شبکه متنی، مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم آن اندازه گیری شد و با بررسی آمار توصیفی و تحلیلی به دست آمده، به مقایسه فضاهای واکه ای این دو لهجه پرداخته شد. نتایج به دست آمده از این قرار است: با توجه به اینکه مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم واکه های [ɑ] و [u] در لهجه کرمانی بیشتر از مقادیر آن ها در فارسی معیار است می توان چنین نتیجه گیری کرد که در لهجه کرمانی این واکه ها افتاده تر از فارسی معیار هستند و در جایگاهی پیشین تر تولید می شوند. همچنین در لهجه کرمانی واکه های [i,e,o,æ]، نسبت به لهجه فارسی معیار، دارای بسامد سازه اوّل بالاتر و بسامد سازه دوم کمتری می باشند. این مسئله موجب می شود که واکه های مذکور در لهجه کرمانی افتاده تر باشند و در جایگاه پسین تری نسبت به واکه های معیار تولید شوند.
انطباق واجی واکه های انگلیسی با فارسی در چارچوب انگاره شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انطباق واجی به تغییراتی گفته می شود که بر وام واژه های زبان اِعمال می شود تا ساخت واجی وام واژه ها با نظام آوایی آن زبان هماهنگ شوند. در پژوهش حاضر، نحوه انطباق واجی واکه های زبان انگلیسی با فضای واکه ای زبان فارسی در چارچوب نظریه همگونی شنیداری بررسی شده است. نظریه همگونی شنیداری، انطباق واجی را نوعی تغییر واجی در زبان وام گیرنده می داند که با حداقل تغییرات آوایی در فضای آکوستیکی گفتار همراه است. بر اساس این، پیرو پیش بینی های این نظریه فرض شد انطباق واجی واکه های انگلیسی با فارسی تابع فاصله آکوستیکی بین واکه ها در یک فضای واکه ای - تطبیقی (انگلیسی-فارسی) است. در این پژوهش، مرحله نخست از فرایند انطباق واجی واکه ها در چارچوب واج شناسی آزمایشگاهی انجام شد. برای به دست آوردن فضای واکه ای زبان های فارسی و انگلیسی از پیکره های گفتاری طبیعی این زبان ها (پیکره فارس دات برای زبان فارسی و پیکره آکسفورد بوکورمز برای زبان انگلیسی آمریکایی) استفاده شد. مقادیر بسامد های F1 و F2-F1 برای محاسبه فضای واکه ای فارسی و انگلیسی و همچنین فضای واکه ای تطبیقی واکه ها اندازه گیری شدند. نتایج نشان دادند انطباق واجی واکه های زبان انگلیسی با فارسی تابع فاصله آکوستیکی - ادراکی بین واکه های دو زبان است؛ به این معنا که هر واکه از زبان انگلیسی در فرایند انطباق واجی به واکه ای در زبان فارسی نگاشته می شود که بیشترین شباهت آوایی ممکن را با آن داشته باشد.
مقایسه فضای واکه ای در کودکان سالم و کودکان مبتلا به سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در کودکان سالم و کودکان مبتلا به سندرم داون است. به این منظور از 6 کودک سالم و 6 کودک بیمار خواسته شد تا 36 کلمه تک هجایی CVC را سه مرتبه تکرار کنند. همخوان های آغازه و پایانه این کلمات یکسان و متشکل از انسدادی های واک دار و بی واک [p,b,t,d,k,g] است. صدای این افراد توسط نرم افزار پرت (نسخه 24. 2. 5) ضبط شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. سپس، برای هر واژه یک شبکه متنی ساخته شد و مقادیر بسامد سازه اول و بسامد سازه دوم واکه ها در این دو گروه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج گویای آن هستند که بیماران مبتلا به سندرم داون واکه های پیشین را در جایگاهی پسین تر و واکه های پسین را در جایگاهی پیشین تر از کودکان سالم تولید می کنند. دامنه گستردگی واکه ها در این بیماران بسیار محدودتر از کودکان عادی است و تمامی واکه ها به مرکز فضای واکه ای تمایل دارند. در افراد مبتلا به این سندرم بسامد سازه اول واکه های [u,i,e] بیشتر از مقادیر آن در افراد سالم است. خلاف آن، بسامد سازه اول واکه های [ɑ,æ,o] در افراد سالم بیشتر است. بررسی بسامد سازه دوم واکه ها نیز گویای آن است که خلاف واکه های [æ,e,i] ، بسامد سازه دوم واکه های [ɑ,u,o] در این بیماران بیشتر است.
شواهد درکی برای انطباق واجی واکه های انگلیسی با نظام واکه ای فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رویکردهایِ ادارکی به انطباقِ واجیِ وام واژه ها، انطباقِ واجی، نوعی همگونی ادراکی است که هنگامِ درک شنیداری گفتار روی می دهد. بر اساس این رویکرد، آواها و ساخت های آواییِ غیربومی، به نزدیک ترین آواها و ساخت های آوایی در زبان وام گیرنده نگاشته می شوند. پژوهش حاضر، میزانِ شباهت واکه های انگلیسی با واکه هایِ معادلِ احتمالی شان در زبان فارسی را در چارچوب نظریه همگونی ادراکی بررسی می کند. در این پژوهش، ساخت های طبیعی دارایِ واکه های زبان انگلیسی، به عنوان محرک های هدف ادراکی در برخی آزمایش های درکِ مقوله ای برای گویشوران بومی زبان فارسی پخش شد. هدف این بود که شنوندگان درباره میزان شباهت واکه های انگلیسی با واکه های معادل احتمالی شان در زبان فارسی قضاوت کنند. بر این مبنا، واکه ها در دو سطح نوایی مستقل، یعنی سطح واج و سطح هجا، به شنونده ها ارائه شدند. یافته های به دست آمده، نشان داد که پاسخ های شناسایی شنونده ها با یافته های صوتی مربوط به فضای واکه ای تطبیقی زبان فارسی و انگلیسی مطابقت کامل دارد. به این صورت که، شنونده ها هر واکه انگلیسی را به صورت واکه ای در زبان فارسی درک می کنند که بیشترین شباهت صوتی ممکن را با آن دارد.
فضای واکه ای واکه های خیشومی شده زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واکه ها، طبقه ای رسا از آواهای زبانی هستند. برای توصیفِ دقیقِ تولیدی واکه ها می توان از یک فضای دوبعدی به نام فضای واکه ای بهره برد. نمودارِ فضای واکه ای، روشی گرافیکی است که نشان می دهد یک واکه از جنبه صوت شناختی و تولیدی در چه ناحیه ای قرار گرفته است. هدف اصلیِ این پژوهش، بررسیِ صوت شناختیِ واکه های خیشومی شده زبان فارسی، ترسیمِ نمودارِ فضایِ واکه ای آن ها و مقایسه آن با فضایِ واکه ای واکه های دهانی این زبان بوده است. به این منظور، 2400 داده، استخراج شدند که به وسیله 10 گویشور زن و مرد فارسی زبان تولید شدند. سپس داده ها، در چارچوب قواعد حاکم بر آواشناسی صوت شناختی بررسی شدند. در این پژوهش، تأثیر خیشومی شدگی بر میزان بسامد سازه های اول و دوم واکه های زبان فارسی بررسی شد. همچنین، تأثیر این عامل بر گستره بسامدی سازه های اول و دوم واکه های این زبان مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش، همچنین تأثیر متغیر جنسیت را بر میزان بسامد سازه های اول و دوم واکه های زبان فارسی در دو بافت دهانی و خیشومی شده موردِ بررسی قرار داده است. یافته های به دست آمده از تحلیل های آماری نشان می دهد که خیشومی شدگی بر میزان بسامد سازه اول و دوم تمامی واکه های زبان فارسی تأثیر معنادار دارد. همچنین، خیشومی شدگی بر گستره بسامدی سازه اول و دوم واکه های زبان فارسی تأثیر معناداری ندارد. علاوه بر این، متغیر جنسیت در هر دو بافت دهانی و خیشومی شده بر میزان بسامد سازه اول و دوم واکه ها به جز واکه /u/ تأثیر معنادار دارد.
بررسی مقایسه ای فضای واکه ای در کودکان دارای سمعک، کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه فضای واکه ای کودکان دارای سمعک، کودکان کاشت حلزون شنوایی و کودکان بدون اختلال شنوایی با توجه به متغیر های اختلال شنوایی و جنسیت است. از سی کودک، ده کودک در هر گروه که شامل پنج دختر و پنج پسر بودند، خواسته شد تا 36 کلمه با ساختار CVC را که متشکل از همخوان های انسدادی آغازه و پایانه یکسان و واکه های زبان فارسی بودند تکرار کنند. کلمات موردنظر با استفاده از میکروفون شور و نرم افزار پرت ضبط شد . سپس مقادیر بسامد سازه های اول و دوم برای هر واکه اندازه گیری و مقایسه شد. نتایج نشان داد که کودکان دارای اختلال شنوایی واکه های [u , i, e, ᴂ] را در جایگاهی افتاده تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می کنند . واکه [ a ] در کودکان کاشت حلزون شنوایی در جایگاهی افتاده تر و واکه [ o ] در کودکان دارای اختلال شنوایی در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. در حالی که واکه [a] در کودکان دارای سمعک در جایگاهی افراشته تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شود. به علاوه، تمامی واکه هایِ کودکان کاشت حلزون شنوایی و واکه های ᴂ] [u, i, e, a, در کودکان دارای سمعک در جایگاهی پیشین تر نسبت به کودکان بدون اختلال شنوایی تولید می شوند. کودکان دارای سمعک دارای کوچک ترین فضای واکه ای در بین افراد شرکت کننده در تحقیق هستند، درحالی که فضای واکه ای کودکان کاشت حلزون شنوایی تفاوت فاحشی با فضای واکه ای کودکان بدون اختلال شنوایی نداشت. جنسیت نیز بر بسامد سازه اول واکه [a] و بسامد سازه دوم واکه [i] تأثیری معنادار داشت.
تأثیر جراحی کاشت حلزون زودهنگام بر مشخصه های آکوستیک واکه های تولیدی کودکان ناشنوای کاشت حلزون شده فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
139 - 163
حوزه های تخصصی:
فراگوییِ درستِ واکه ها، از عواملِ مهم ارتباطِ کلامی موفق است و مشخصات موجِ صوتی، به بهترین وجه نحوه فراگویی را نشان می دهد. این بررسی، به تأثیر زمانِ جراحیِ کاشتِ حلزون، بر نخستین و دومین سازه واکه های فارسی و فضای واکه ای در تولید کودکان ناشنوای کاشت حلزون (کودکان کاشت) می پردازد. سازه اول و دومِ واکه های فارسی، در تولید کودکانِ کاشتِ پیش و پس از سه سالگی و گروه کنترلِ شنوای هم سن، استخراج گشته و با هم مقایسه شدند. برای مقایسه گروه ها، از آزمون کراسکال-والیس با سطح معنا داری 05/0 استفاده شد. تفاوت معنا داری میانِ گروه ها در سازه اول و دوم واکه ها، به استثنای هر دو سازه /a/ و سازه دوم /i/ و /e/ دیده شد. بر پایه آزمون های تعقیبی من ویتنی، کودکان شنوا و کاشت پیش از سه سال، تفاوت معناداری در سازه اول/i/ ، /e/ و /u/ و سازه اول و دوم /o/ و /ɑ/ داشتند. کودکان شنوا و کاشت پس از سه سال تفاوت معناداری در هشت مورد اولیه نشان دادند. کودکان کاشت پیش و پس از سه سال نیز در سازه اول /i/ و /e/ و دوم /u/ و /o/ تفاوت آماری معنا داری داشتند. فراوانیِ سازه اول کودکان کاشت بیشتر از شنوایان بود؛ به این معنا که آن ها واکه ها را افتاده تر تولید کردند که احتمال دارد به دلیل آموزش با دهان باز مربیان برای مشاهده پذیری جایگاه تولید باشد. هر چند فراوانی سازه دوم آن ها تأییدکننده تأثیر مطلوب جراحی زودهنگام بر شناسایی محل تولید واکه بود. زیرا اگرچه همه کودکان کاشت واکه های پسین را جلوتر از محل طبیعی تولید کردند، اما این ویژگی در کودکان کاشت پس از سه سالگی آشکارتر بود.
فضای واکه ای در کودکان دارای شکاف کام و لب ترمیم شده و مقایسه آن با کودکان دارای مجرای گفتار طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکاف کام و لب نوعی ناهنجاری مادرزادی در سقف دهان و لب بالا است و موجب ایجاد اختلال در دستگاه گفتار می شود. نوشتار پیش رو با هدف بررسی فضای واکه ای در کودکان دارای شکاف کام و لب ترمیم شده و کودکان دارای مجرای گفتار طبیعی با توجّه به متغیّرهای بیماری و واک داری، واکه های زبان فارسی را در کلماتی با الگوی CVC بررسی کرده است. این کلمات به وسیله دوازده شرکت کننده (شش کودک دارای شکاف کام و لب ترمیم شده و شش کودک سالم) خوانده شد و با استفاده از نرم افزار پرت ضبط شد؛ سپس، مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم اندازه گیری و تجزیه و تحلیل آماری شد. نتایج نشان داد که بیماری بر بسامد سازه اوّل واکه های [æ, e, u] و بسامد سازه دوم واکه های [æ, ɒ, o, u] و واک داری بر بسامد سازه اوّل واکه های [æ] و [e] تأثیر معناداری دارد؛ همچنین نتایج نشان داد که فضای واکه ای در کودکان بیمار پیشین تر و افتاده تر از فضای واکه ای در کودکان سالم است و فضای واکه ای در محیط واک دار متفاوت از محیط بی واک است.
ساختار سازه ای و فضای واکه ای گونه های شرق گیلان
منبع:
پازند سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۶ و ۵۷
83 - 96
حوزه های تخصصی:
ساختار سازه ای و فضای واکه ا ی از مهمترین ویژگی های فیزیکی ﺁوا های گفتار محسوب می شود. بر اساس بررسی دنیل جونز واکه ها در اغلب گونه های زبانی، ذوزنقه سنتی را تشکیل می دهند. در حالی که در ﺁواشناسی ﺁکوستیک بر اساس مدل پیترسون و بارنی (1952) با در نظرگرفتن ساختار سازه ای واکه ها (F1، F2) برای واکه های موجود در یک زبان یا یک گونه خاص زبانی، در دستگاه مختصات دکارتی فضای واکه ای ترسیم می شود. به این ترتیب فضای واکه ای دو بعدی برای واکه ها به وجود می ﺁید که شکلی نزدیک به ذوزنقه جونز دارد و تعداد این واکه ها در گونه های مختلف متفاوت است. در زبان فارسی، فضای واکه ای متشکل از شش واکه /ᴂ/ ،/a/ ،/e/ ،/o/ ،/i/ ،/u/ است که این مجموعه برای گونه های شرق زبان گیلکی شامل 8 واکه /ᴧ/ ،/a/ ،/e/ ،/o/ ،/i/ ،/u/ ،/ə/ ،/y/ است. هر یک از واکه های مذکور بر اساس مقادیرF1, F2 به دست ﺁمده از نرم افزار پرت، به وضوح بر روی نمودار، جایگاه خود را می یابند و فضای واکه ای گویش ها ی مورد نظر را تشکیل می دهند.
نقش ساخت هجا در فرایند ارتقاء واکه در زبان ها و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از زبان ها و گویش های ایرانی واکه [a] به [e] ارتقا می یابد و این فرایند عاملی غیر از هماهنگی با واکه یا همگونی با همخوان مجاور دارد. برای مثال، در دلواری [a] در «در» [dar] در صورت جمع این واژه یعنی [der-ɑ] به [e] ارتقا پیدا می کند و مشخص است که این فرایند متأثر از هماهنگی واکه ای یا همگونی با همخوان نیست. پژوهش های پیشین این فرایند را متأثر از تعداد و جایگاه هجا و تکیه دانسته اند، اما بررسی دقیق تر نشان می دهد که این فرایند به تعداد هجا و تکیه حساس نیست و آنچه در ارتقاء واکه [a] به [e] دخالت دارد ساخت هجاست. نمونه های متعدد این فرایند در زبان ها و گویش های ایرانی نشان می دهد که بازشدنِ هجای بسته به دنبال حذف همخوان پایانی یا بازهجابندی آن در فرایندهای صرفی عامل ارتقاء [a] به [e] است. حذف برخی از همخوان های پایانی در سیر تحول زبان فارسی از دوره میانه تا به امروز به بازشدن هجای پایانی، ارتقاء [a] به [e] و درنهایت خنثی شدگی تقابل آنها در این جایگاه منجر شده است. حتی به نظر می رسد که گوناگونی آزاد [a] و [e] در بسیاری از واژه های زبان فارسی نیز ناشی از این باشد که [a] در هجای بسته و [e] در هجای باز مطلوبتر است. بررسی صوت شناختی فضای واکه ایِ زبان فارسی در دو نوع هجای باز و بسته پایانی نیز نشان می دهد که ساخت هجا حتی در سطح صوت شناختی نیز بر ارتفاع واکه ها تأثیرگذار است، به گونه ای که واکه ها در هجای بسته بازتر و در هجای باز بسته ترند و این ویژگی به خصوص در مورد واکه [a] تفاوت معنی داری را نشان می دهد. این ویژگی بسیار به آنچه که در نظام های واکه ای مبتنی بر تمایز در سختی و نرمی مشاهده می شود شبیه است. در این زبان ها، واکه های نرم (بازتر) در هجای بسته و واکه های سخت (بسته تر) در هجای باز مطلوب ترند.
تأثیر تعداد واکه بر فضای واکه ای زبان فارسی در هنگام یادگیری واکه های زبان آلمانی: پیش بینی کلیدی نظریه پراکندگی سازگاریافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله اعتبار پیش بینی کلیدی نظریه پراکندگی سازگاریافته در مورد سازماندهی واکه ها بررسی شده است که براساس آن، هر چه تعداد واکه در یک نظام واکه ای بیشتر باشد مساحت فضای آکوستیکی جهت ایجاد تمایز ادراکی بین واکه ها بزرگتر می شود؛ بدین معنی که زبان هایی که دارای تعداد واکه بیشتر هستند فضای واکه ای بزرگتری را به خود اختصاص می دهند. جهت بررسی این فرضیه بسامد سازه اول و سازه دوم واکه های مشترک زبان فارسی و زبان آلمانی که توسط فارسی زبانان آلمانی آموز در بافت CV:CC و مساحت فضای واکه ای زبان فارسی و زبان آلمانی که توسط آلمانی آموزان فارسی زبان در سه سطح پایه، متوسط و پیشرفته تولید می شود بررسی شده است. این تحقیق با استفاده از روش پاجت و تاباین(2005) و شاخص های مساحتی بکر-کریستال (2010) که بین تعداد واکه و مساحت فضای واکه ای با استفاده از نرم افزار R و بسته PBSmapping استفاده می کند نشان می دهد رابطه مستقیم مثبت وجود دارد و مساحت فضای واکه ای در زنان در آلمانی آموزان فارسی زبان سطح پیشرفته بزرگتر است و این نظریه در این گروه تایید شد در صورتیکه در بقیه گروه ها و مردان این اصل از نظریه تایید نشد.واژه های کلیدی: فضای واکه ای، کشش واکه ها، مساحت فضای واکه ای، زبان آلمانی، زبان فارسی، نظریه پراکندگی سازگاریافته