مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
تحولات کالبدی
حوزه های تخصصی:
مهاجرت از روستا به شهر فرایندی است گریزناپذیر که با آهنگی متفاوت در تمام کشورهای جهان تجربه شده است و مخالفت با این پدیده عموماً در مقاطعی از تحقق این فرایند که آهنگ رشد مهاجرت شتابان می شود، تقریباً در همه جا به گونه ای یکسان دیده شده است. واقعیت این است که طی دهه های آتی روند مهاجرت به منطقه شهری تهران همچنان تداوم خواهد داشت و اقدام نکردن در رفع این معضل تنها بر مشکلات و هزینه های آتی خواهد افزود. البته هر چند که از مهاجرت گریزی نیست ولی تعیین حجم، سرعت و جهت آن تابع نظام تصمیم گیری، برنامه ریزی و هدایت آن است. مطالعات انجام شده نشان می دهد که استان تهران با حدود 3 میلیون نفر افزایش در فاصله سالهای 1365 تا 1385 به تنهایی بیش از مجموع پنج استان اصفهان، خوزستان، قم، سمنان و یزد مهاجرپذیر بوده است و در حال حاضر با حدود بیش از 13.5 میلیون نفر می رود تا در سال 1400 بالغ بر 19 میلیون نفر را در خود جای دهد. در چنین شرایطی اتخاذ تدابیری جهت کنترل و هدایت روند تمرکزگرایی و ایجاد و زمینه مهاجرت معکوس (از تهران به شهرستانها) جزو اولویتهای تحقیقاتی مراکز دانشگاهی و برنامه های راهبردی سازمانهاست. هدف اصلی این مقاله تعیین راهبردها و برنامه های موثر در مراکز مبدا و مقصد مهاجرت با هدف تقلیل فشار روند تمرکزگرایی و تراکم جمعیت در منطقه شهری تهران است. برای دستیابی به هدف مذکور ضمن مطالعات اسنادی نسبت به تکمیل و تحلیل آماری3000 پرسشنامه از مناطق مختلف مهاجرپذیر تهران اقدام شده است. نتایج بدست آمده گویای این واقعیت است که طیف نسبتاً وسیعی از عوامل در ایجاد مهاجرت موثرند که در این بین عوامل اقتصادی و سیاستگذاری های دولتی نقش بارزی را ایفا می کنند. با استناد به این واقعیت اقدامات منفرد و موضعی نه تنها کمکی به حل مسئله نکرده و نخواهد کرد، بلکه معکوس سازی مهاجرت متضمن رویکردی فرانگر و کاربست برنامه هایی هماهنگ و هدفمند توسط کلیه سازمان های ذیربط در دو عرصه مبدا و مقصد مهاجرتهاست.
آسیب شناسی توسعه گردشگری در سکونتگاه های روستایی استان گیلان مورد:دهستان دیلمان، شهرستان سیاهکل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان ابزاری مفید برای رشد اقتصادی در نواحی روستایی نقش غیر قابل انکاری داشته و بعنوان یک نیروی مؤثر در تحولات این مناطق محسوب می شود. اما تداوم این فعالیت در طول زمان واجد پیامدهایی است که دگرگونیهایی نظیرتعدد در سبک معماری و جانمایی کاربریها خارج از محدوده تعریف شده، تغییر در کاربریهای کشاورزی و به حاشیه رفتن فعالیتهای کلاسیک و ریشه دار در نواحی روستایی و همچنین عدم رعایت نظام کاربری اراضی از جمله آنهاست. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و باستناد مطالعات اسنادی و مشاهده و مصاحبه با کارشناسان و مدیران محلی به بررسی آسیبهای ناشی از توسعه گردشگری در یکی از نواحی روستایی استان گیلان (دهستان دیلمان شهرستان سیاهکل) می پردازد. ناحیه جغرافیایی این پژوهش یکی از محدوده های اکوتوریستی گیلان است که در طی دهه اخیر و بدلایلی که در این مقاله بدانها پرداخته خواهد شد شدیدترین تغییرات فضایی-کالبدی را در بستر محیطی خویش دیده و روند این تغیرات با شتاب چشمگیری در حال افزایش است. در واقع این مقاله تلاش دارد تا گسترش تفکر سرمایه داری و نقش آن در کثرت عناصر کالبدی با هویت های مختلف و مالاً کاهش عناصر وحدت بخش مکانی را درناحیه به تحلیل بکشد. یافته های این تحقیق نشان می دهد به طور متوسط روزانه در حدود 230نفر گردشگر به منطقه وارد می شوند و بر همین اساس علیرغم کاهش 31 درصدی در جمعیت روستایی در فاصله سرشماریهای سال 1375 و 1385، درخواست برای ساخت و ساز در این ناحیه 25 درصد افزایش داشته است. علیرغم اینکه تمامی روستاهای بالای 50 خانوار ناحیه و همچنین مرکز اداری-سیاسی آن (شهر دیلمان) برخوردار ازطرح فیزیکی- کالبدی هستند لیکن سرعت تغییرات در چشم انداز جغرافیایی ناحیه به گونه ایی است که مدیران نیز عملاً در دام منفعت مالی حاصل از این امر از سازماندهی این فضاهای بکر و مستعد غافل شده و ضرورت آنرا به فراموشی سپرده اند. تداوم این وضعیت می تواند به انحصارگرایی فضاهای جغرافیایی و از آن مهمتر تخریب منابع و واگرایی از اهداف و برنامه های توسعه پایدار ناحیه دیلمان بیانجامد.
تبیین نقش مدیریت محلی در تحولات کالبدی فضایی روستاهای شهرستان رودسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت روستایی از زمان شکل گیری و ارائه خدمات به روستائیان، نقش قابل توجه ای در تحولات روستاهای کشور داشته است. از این رو، هدف از این مقاله بررسی و تبیین نقش مدیریت محلی در تحولات کالبدی فضایی روستاهای شهرستان رودسر در استان گیلان است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها بصورت میدانی (پرسشنامه) و کتابخانه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را 187 روستای شهرستان رودسر تشکیل می دهد که حجم نمونه با شیوه نمونه گیری تصادفی سهمیه ای براساس نواحی جغرافیایی شهرستان (ساحلی، جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی) محاسبه شد که مجموعاً شامل 20 درصد از روستاهایی بود که دارای دهیاری هستند. این روستاها پس از طبقه بندی در سه طبقه جمعیتی انتخاب شدند و در مجموع 345 پرسشنامه در سطح 36 روستا تکمیل شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 و آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. یافته ها نشان داد شهرستان رودسر نیز همانند شهرستان های دیگر استان گیلان دارای مدیریت در قالب دهیاری است. مردم روستا دارای کمبودها و مشکلاتی در امور نهادی و مدیریتی هستند و به طورکلی وضعیت مدیریت در روستا در حد متوسط تا بسیار خوب قرار دارد. موضوع تغییر کاربری اراضی زراعی و باغی در شهرستان رودسر و حتی در اغلب نواحی استان گیلان به واسطه ماهیت انبوه و خودجوش گردشگری به وضوح قابل مشاهده است (ساخت مجتمع های رفاهی، پارک های روستایی و غیره). همچنین، بر طبق نتایج، مشارکت و همکاری روستاییان با دستگاه های ذیربط در نگهداری و تسطیح راه های واقع در حریم اراضی روستا دارای بالاترین درجه اهمیت و بهبود وضع محیط زیست روستا برای رفاه ساکنان محلی پایین ترین رتبه اهمیت را در نقش مدیریت محلی در تحولات کالبدی فضایی روستاها داراست.
پایداری در استحکام بخشی: بازخوانی نحوه مستندسازی تحولات کالبدی بر اساس ویژگی های معماری حین مرمت؛ نمونه: سردر باغ ملی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۳۳-۱۱۷
حوزه های تخصصی:
اهداف: بنای سردر باغ ملی تهران که طی دهه های طولانی، عنوان نماد شهر تهران را یدک می کشیده است، وضعیت کنونی خود را محصولی از رویدادها، تغییر نگرش ها، تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی می بیند. بسیاری از این تغییرات زیر لایه های تاریخی کالبدی بنا مدفون شده اند که در این مطالعات، با استناد به تجربه سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران، به خواناسازی اثر پرداخته می شود. روش ها: مطالعه حاضر از جنس توصیفی- تحلیلی و میدانی - اکتشافی است، به این ترتیب که تلاش شده است تا یافته های حین خواناسازی و گمانه زنی برای قرائت عناصر و ویژگی های نامشهود اثر را با مطالعات کتابخانه ای و بررسی اسنادی همراه ساخته و تحلیل مناسبی از تحولات و عوامل تأثیرگذار بر این تحولات را ارائه دهد. یافته ها: بررسی های صورت گرفته حاکی از چهار دوره متمایز حیات برای اثر مذکور است: 1- مرحله اول، دوره شکل گیری به عنوان شاخص قدرت جدید اداره پایتخت با تمرکز بر جنبه یادمانی؛ 2- مرحله دوم، دوره توفق جریان توسعه و نوسازی شهر بر این اثر نمادین؛ 3- مرحله سوم، دوره فراموشی و افول؛ 4- مرحله چهارم، دوران شکوفایی مجدد و بازتعریف ارزش های تاریخی و نمادین. نتیجه گیری: مطالعات حاضر بدنبال پاسخ ابهامات پیرامون روند شکل گیری، تحولات و شکوفایی مجدد اثری یادمانی است که در دوره ای نماد تهران جدید بوده است و امروزه به عنوان نماد تهران قدیم شناخته می شود. در این بررسی ها نحوه خلق یک اثر و تبدیل آن به کانون توجهات و نهایتا افول آن براثر تحولات اجتماعی و سیاسی مشخص می شود.
عوامل و پیامدهای خزش شهری در نواحی پیراشهری (مطالعه موردی: شاهد شهر شهریار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الحاق و ادغام روستا به شهر یکی از نتایج خزش شهری است که آثار اجتماعی، اقتصادی و کالبدی گوناگون مطلوب یا نامطلوب را بر عرصه های روستایی ادغام شده در شهر برجای می گذارد.شهر شاهد شهر در شهرستان شهریار در سالیان اخیر در ابعاد مختلف کالبدی،اقتصادی،اجتماعی گسترش یافته است. توجه به جوانب مختلف خزش شهری و الحاق و ادغام روستا به شهر می تواند در ترسیم چشم انداز دقیق تری از توسعه فیزیکی آتی شهر مؤثر واقع شود؛ از این رو در پژوهش حاضر به بررسی عوامل خزش شهری و آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی-کالبدی الحاق و ادغام سکونتگاه های روستایی به شاهد شهر از دیدگاه ساکنان پرداخته شد. داده های مورد نیاز تحقیق به کمک تصاویر ماهواره ای TM لندست 5 در دو مقطع زمانی 1375 و 1395 و فنون سنجش از دور و نیز تکمیل پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. یافته ها به روش کیو نشان داد چهار عامل افزایش جمعیت و مهاجرت ، سودآوری سرمایه داری مستغلات، ضعف قوانین ، مقرارت و نظارت ضعیف دولت، ضعف فعالیت های مولد و سرمایه داری تولیدی،در دو دهه مزبور موجب تسریع خزش شهری در شاهد شهر شده است. همچنین نتایج حاصله از خزش شهری درتحولات فضایی شاهدشهر به روش دلفی نشان داد که گسترش باغ ویلا و ساخت ساز شهری با میانگین 8/7، ادغام قومی و کاهش انسجام اجتماعی و تغییرات ساختار اشتغال با میانگین 9/8، تخریب باغ ها با میانگین 8/8،کاهش آب زراعی به نفع آب شرب شهری با میانگین 6/5 درصد، از جمله اثرات فضایی گسترش خزش شهری در ناحیه بوده است.
تحلیل تحولات کالبدی خانه های گرگان در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هفتم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
51 - 62
حوزه های تخصصی:
معماری قاجار بخشی مهم از تاریخ معماری ایران است و این اهمیت به واسطه ی شکل گیری جریان برجسته ی تحول و تغییر در فضای اجتماعی و همچنین در مفهوم کالبد و فضا است. خانه های این دوران را نیز می توان به لحاظ کمی و کیفی مهمترین دسته از خانه های تاریخی ایران به حساب آورد. این پژوهش به تحلیل تحولات کالبدی خانه های گرگان در عهد قاجار پرداخته است و در پی آن است که چیستی این تحولات را در فن ساختمان و کیفیات معماری پیگیری نموده و تاثیرپذیری احتمالی تحولات معماری این خانه ها را از تحولات بیرونی نمایان ساخته است. روش تحقیق تفسیری-تاریخی بوده و به شواهد و مستنداتی از بناها و خارج از آنها استناد شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که تحولات معماری این خانه ها عمدتا در گرایش به برونگرایی و افزایش ارتباط با محیط رخ داده است و این تحولات با سبک زندگی، فضای اجتماعی و همچنین سلائق روزگار پیوستگی داشته است.
تحولات کالبدی- فضایی محله های در حال گذار (مورد مطالعه: منطقه شش شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
محله ها هسته های حیاتی شهر هستند، بنابراین پویایی هر شهری به ماهیت محله ها، ظرفیت های مادی و معنوی و تحول پذیری آن ها بستگی دارد. به طورمعمول دگرگونی های محله ها تحت تأثیر دو دسته عوامل داخلی و خارجی قرار دارد. یکی از مسائلی که امروزه محله ها در اکثر شهرهای جهان با آن مواجه اند، تغییر کارکردها و کاربری های زمین تحت تأثیر عوامل خارجی یا شوک هایی است که خارج از محله ها به آن ها وارد می شود و دگرگونی های جدیدی را در آن ها به وجود می آورد. هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین تحولات کالبدی-فضایی محله های در حال گذار منطقه شش کلان شهر تهران است. روش تحقیق در دسته حوزه پژوهش های گذشته نگری یا پس کاوی قرار می گیرد. از این رو در تحقیق حاضر مهم من برای تحلیل ساختارها و سازوکارهای کلان مؤثر در تحولات کالبدی-فضایی منطقه شش از روش های کیفی استفاده شده و در مواردی که مربوط به واقعیت های فضایی و عینی در منطقه شش بوده از روش ها و مدل های کمی و تکنیک تاپسیس استفاده شده است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای- اسنادی است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که، جمعیت بسیاری از مناطق مرکزی شهر تهران، و به ویژه منطقه شش طی چهار دهه اخیر با افت جمعیتی همراه بوده است همچنین بررسی وضعیت کاربری اراضی حاکی از کاهش مساحت و سهم کاربری های مسکونی و در مقابل افزایش سهم کاربری های تجاری-اداری بوده است. نتایج حاصل از تکنیک تاپسیس نشان می دهد که میزان تأثیرگذاری ویژگی اقتصادی بر تغییرات کاربری اراضی از مسکونی به تجاری با کسب امتیاز0/967 توانسته جایگاه اول را به خود اختصاص دهد.
تحولات کالبد شهر و بازتاب حرارتی آن بررسی موردی: اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۷
155 - 171
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرها و افزایش شهرنشینی تبعات بسیاری به همراه دارد. از آن جمله افزایش دمای بسیاری شهرها نسبت به حوزه های پیرامونی آنها است. این افزایش دما تبعاتی از تهدید سلامت شهروندان به دلیل افزایش تنش حرارتی و آلودگی گرفته تا بازتاب اقتصادی به دلیل افزایش نیاز به انرژی را دربر می گیرد و ضرورت تحقیق را پررنگ می نماید. طراحی شهری می تواند با ابزارهای متعدد از جمله کالبد شهری در تعدیل حرارتی غیرفعال تأثیرگذار باشد. این پژوهش با تأکید بر شاخص های طبیعی و کالبدی به ریشه یابی ارتباط آنها و حرارت پرداخته و به مقایسه سال های 2000 و 2014 اصفهان می پردازد. هدف اصلی پژوهش نشان دادن ارتباط تحولات شهری و افزایش دمای سطح و دمای هوا است. مقایسه ها بر تنش حرارتی بازتاب شده از دمای سطح مبتنی است و شناسایی حوزه هایی با بیشترین تغییر دمای سطح و ریشه یابی علل آن در این پژوهش صورت گرفته است. به علاوه در مقایسه گرم ترین و خنک ترین حوزه ها از داده های برداشت شده میدانی نیز استفاده گردید. این تحقیقات تأثیر خشکسالی و کاهش سبزینگی را هم بر دمای سطح و هم بر دمای هوا نشان می دهد و یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر دمای هوا را سایه اندازی ها و ضریب آسمان قابل رؤیت برپایه محصوریت کالبدی و فضای سبز معرفی می نماید.
تبیین نقش تحولات کالبدی بر زیست پذیری سکونتگاههای روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سکونتگاههای روستایی به عنوان یکی از فضاهای جغرافیایی موجود، در دهه های اخیر شاهد تحولات بسیاری بوده است. منشا این تحولات را می توان در ابعاد مختلف جست که در میان این ابعاد بعد کالبدی به دلیل ملموس بودن بیشتر از سایر ابعاد توسط ساکنان درک می شود. در حال حاضر تحول و تغییر در سکونتگاههای انسانی، یکی از موضوعات مورد بحث در علم جغرافیاست. این بحث دارای ابعاد متنوع و پیچیده ایست که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر کیفیت زندگی ساکنان، سطح رفاه و ماندگاری در محیط روستا اثر گذار بوده که همان نتایج مطلوب زیست پذیری است. به همین علت تحقیق حاضر درصدد بررسی نقش تحولات کالبدی بر زیست پذیری سکونتگاههای روستایی می باشد. هدف تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و محدوده مورد مطالعه سکونتگاههای روستایی در شهرستان لاهیجان(23 روستا)می باشد. اطلاعات مورد نیاز به شیوه اسنادی(سرشماری عمومی نفوس و مسکن، طرح هادی و بازنگری آن) و میدانی(دهیاران و سرپرستان خانوار) جمع آوری شده که پس از طی مراحل شاخص سازی تلفیق و تدقیق شده است. جهت سنجش تحولات کالبدی از 5 مولفه مسکن، تحولات حمل و نقل، تحولات خدمات عمومی، تحولات گردشگری، تحولات تغییر کاربری اراضی و 71 متغیر و جهت سنجش زیست پذیری از 141 متغیر و تکنیک تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد به ترتیب تحولات خدمات عمومی ، تحولات تغییر کاربری اراضی، تحولات گردشگری، تحولات حمل و نقل و تحولات مسکن موثرترین تا کم اثرترین عامل ها بر زیست پذیری در محدوده مورد مطالعه بوده اند.
تحولات تاریخی- کالبدی شهر بم در دوران گذار از سنت به مدرنیته (عصر قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
2688 - 2708
حوزه های تخصصی:
شهر بم به لحاظ موقعیت جغرافیایی، استراتژیکی، سیاسی- امنیتی، اداری و تجاری از قدیم الایام مورد توجه مورخان، جغرافی دانان، مسافران ، سیاحان داخلی و خارجی ، باستانشناسان و پژوهشگران بوده که درباره ویژگی ها و تحولات آن بسیاری از کتاب ها، مقالات و پژوهش ها تدوین یافته که اغلب به حوادث تاریخی- سیاسی و ساختار کالبدی سنتی این شهر در قالب ارگ و قلعه پرداخته شده است. از دوران باستان تا عصر قاجارشهر بم با تحولات تاریخی- کالبدی در بخش قدیم و در بسیاری از مواقع به صورت جزیی رویا روشد. درعصر محمد شاه قاجار و پس از سرکوبی آقا خان محلاتی بتدریج مردم این شهر در بخش بیرونی و جدید بم اسکان یافتندکه این روند در عصر ناصرالدین شاه شدت یافت ، با این وجود بخش قدیم کاملا از رونق نیفتاد. درباره علت ترک قلعه و بخش قدیم بم از سوی اهالی آن در عصر قاجار علیرغم تدوین پژوهش های متعدد، تا کنون پاسخ درخوری داده نشده، زیرا به اثرات مدرنیته و گذار جامعه ایران از سنت به مدرنیته و پیامد های آن در ساختار کالبدی شهر بم توجه نگردیده است.
تحلیل پیشران های کلیدی اثرگذاری عملکرد مدیریت روستایی بر تحولات کالبدی سکونتگاه های پیراشهری با رویکرد آینده پژوهی(مورد: شهرستان علی آباد کتول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار توسعه سکونتگاه های روستایی بیشتر در جهت حمایت از تهیدستان روستایی و کاهش آسیب پذیری مناطق روستایی توجه ویژه به توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی می باشد. لذا هدف پژوهش حاضر این است که، آینده نگری اثرگذاری مدیریت روستایی بر تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی پیراشهری در شهرستان علی آبادکتول در افق 1410 ارزیابی و تحلیل شود. روش تحقیق این پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی- تحلیلی است، جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی بوده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای با درجه دهیاری 5 و 6 در پیرامون شهر علی آبادکتول است که تعداد 35 پرسشنامه برای کارشناسان حوزه روستایی، ارگان های مربوطه درنظر گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نرم افزار میک مک کمک گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد، با توجّه به امتیاز بالای اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، عوامل5 گانه در 3 گروه اصلی پیشران های کلیدی در آینده توسعه کالبدی سکونتگاه های روستایی ناشی از فعالیت مدیران روستایی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند که عوامل تلاش برای تملک اراضی و استفاده از اراضی خالی در داخل محدوده بافت فیزیکی جهت توسعه و گسترش بافت روستا مستقیم (4+) غیرمستقیم (1609+)، تلاش برای استقرار کارگاه های تولیدی و واحدهای دامی و باغی مستقیم (4+) غیرمستقیم (1608+)، ترویج استفاده از مصالح بومی در واحدهای مسکونی و الگوهای معماری سنتی مستقیم (3+) غیرمستقیم (1224+)، تلاش برای بهسازی و بهبود وضعیت معابر عمومی درون روستا (3+) غیرمستقیم (832+)، افزایش و بهبود تاسیسات و فضاهای آموزشی و فرهنگی (2+) غیرمستقیم (869+) از مهمترین عوامل به شمار می رود.
مراتب دگردیسی کالبدی در مسجد مظفریه تبریز؛ تحلیلی بر مبنای شناخت ساختاری لایه های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسجد مظفریه (مسجد کبود) تبریز، یکی از شاهکارهای هنری عصر قراقویونلوها است. اما مسأله مطرح درباره معماری این بنا، عدم وجود اصالت در کلیت حجمی آن می باشد. زیرا در طی زمان، ساختار بنا دگردیسی یافته و تفاوت های فاحشی بین کالبد فعلی و کالبدی که معماران اولیه اش اراده کرده بودند، وجود دارد. تبیین علمی سیر تحولات کالبدی این بنا، مسأله پژوهشی بود که این مقاله مستخرج از آن می باشد. در نوشتار حاضر، مراتب دگردیسی کالبدی مسجد، برپایه اسناد تاریخی و نیز بررسی عینی شواهد موجود (لایه های تاریخی اثر) مورد بحث قرار گرفته است و در انجام آن، اطلاعات پایه به دو طریق «تحلیل اسنادی» و «مشاهده عینی» تحصیل شده است. از نتایج پژوهش این نکته می باشد که ساختار کنونی مسجد، حاصل همنشینی لایه های کهن با لایه های جدید است و آنچه از بنا پدیدار می شود، علیرغم سیمائی منسجم، فاقد اصالت تامّه بوده و مظهر اراده های متأخر نیز می باشد. مضاف آنکه با گذشت زمان و کهنه شدن تدریجی الحاقات معاصر که عموماً به سیاق قدیم بازسازی شده اند گاه «اصل» و «بدل» خلط شده و بازدیدکنندگان، تمامیت کالبدی مسجد را چنین می انگارند که از ابتدا بوده است. معهذا در سال های اخیر، اهتمام در تفاوت نهادن بین بخش های اصیل و الحاقی که از اصول علمی حفاظت معماری است در برخی اقدامات حفاظتی این بنا به چشم می خورد.
بررسی تاثیر پذیری مفهوم خانه از تحولات کالبدی آن در دوران معاصر در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، شرح تحولاتی است که در روزگار معاصر بر مفهوم خانه نزد ساکنان تهران گذشته است. خانه ی ایرانی که در روزگار سنتی به پایایی و پویایی رسیده بود، در روزگار معاصر، قواعدی نو برخود یافت. این قواعد، گاه بر پیکر خانه تغییر ایجاد کرد و گاه در ذهن و شیوه ی زیست ساکنانش. بدین ترتیب مفهوم خانه نزد ساکنان تغییر یافت. در این مقاله، برای درک این تغییر، پس از پرداختن به مفهوم خانه، دو عامل تغییرات کالبدی و تغییر ذهنیت ساکنان به روشی کیفی ازطریق تحلیل محتوای مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته، مورد مداقه قرار گرفته است. پژوهش نشانگر آن است که خانه، فراتر از کالبد مسکن، معانی مختلفی را در خود جای می دهد و به نوعی ترکیبی تجربی و انتزاعی از زمان و مکان است. همچنین نتایج روشن می سازد که معنای خانه، بیشتر تجلی گر مفاهیمی معنایی بوده است تا مادی و کالبدی. همچنین کیفیات موجود در خانه از نظر ساکنان در دهه های گذشته تنزل یافته و مفهوم خانه از کیفیات به کمیات وابسته شده است؛ بخشی از این موضوع، به دلیل تغییرات کالبدی بوده است که در شیوه ی تفکیک فضایی، مرزبندی فضاها و مرکزیت و فضای جمعی پدید آمده و امکان خاطره آفرینی فضای خانه را کمتر نموده است. اما بخش دیگر، به تغییر ذهنیت ساکنان و نوع نگرش نسل های مختلف به عالم، وابسته بوده است.
تأثیر انتخاب های مخاطبان بر تحولات کالبدی معماری معاصر ایران تحت فضای رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
نوع نگرش مخاطبان عامل اصلی اثرگذاری بر رفتار انتخاب کاربران است. پیام های منتشرشده توسط رسانه ها قادرند ذهنیت مخاطبان را نسبت به ایده ها و محصولات مختلف شکل دهند و یا اینکه در باورهای رایج تغییراتی را به وجود آورند. از آنجا که ذهنیت شکل گرفته تحت تأثیر این فضا می تواند بر حوزه های گوناگونی از جمله طراحی کالبدی معماری نیز اثرگذار باشد، بنابراین نیاز است تا شناخت و درک بهتری از نگرش کاربران فضای رسانه ای نسبت به عوامل مؤثر بر انتخاب مخاطبان و عناصر کالبدی معماری صورت گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تحلیل اثرگذاری قصد و انتخاب مخاطبان (تحت تأثیر فضای رسانه ای) بر تحولات کالبدی معماری معاصر ایران است. برای انجام این مطالعه، پس از استخراج عوامل مؤثر بر قصد و انتخاب مخاطبان رسانه با استفاده از رویکرد تحلیل نشانه شناختی، مؤلفه های کالبدی معماری شناسایی شده اند. در ادامه تأثیر قصد و انتخاب مخاطبان بر کالبد معماری معاصر با استفاده از روش تحلیل توصیفی-همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل اثرگذار بر قصد و انتخاب مخاطبان رسانه بر کالبد معماری معاصر تأثیر مثبت و معنادار آماری دارند. افزون بر این یافته ها نشان می دهند که عوامل اثرگذار بر قصد و انتخاب مخاطبان به ترتیب اولویت عبارت اند از قابلیت ها و ظرفیت ها در به کارگیری رسانه، محتوای فضای رسانه ای و اقتضائات آن، زمینه فردی و شخصیتی معمار و تحلیل فضای جامعه معماری. همچنین از منظر بعد کالبدی نیز مؤلفه های شکل دهنده کالبد معماری متأثر از فضای رسانه ای به ترتیب اهمیت شامل عملکرد، هویت، نظم/بی نظمی، جذابیت/دافعه و محیط زیست هستند.
سنجش مدیریت روستایی، توانمندسازی ذینفعان محلی و تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۱۲۸-۱۱۳
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه مدیریت روستایی، چالش ها و فرصت های توانمندسازی ذینفعان محلی و تأثیر آن بر تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان پرداخته است. در این راستا، با این که «توانمندسازی مولد» ذینفعان محلی تضمین کننده پایداری ابعاد توسعه و تحول کالبدی است لیکن رویکرد مدیریت «بالا به پایین» و «حکومت محور»، موجب «توانمندسازی نامولد» ذینفعان محلی در منطقه مورد مطالعه شده و نتوانسته است آن ها را به مثابه یکی از عناصر قدرت در حوزه مداخله مدیریت روستایی درآورد. برای تبیین دقیق موضوع ، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ارتباط بین شاخص های روش و احساس توانمندسازی ذینفعان محلی و شاخص های تحول کالبدی سکونتگاه های روستایی را در قالب 21 شاخص، سنجیده است. یافته های حاصل از آزمون های آماری کندال تااوبی و رگرسیون، نامناسب بودن جایگاه شاخص های توانمندسازی ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی را آشکار ساخت. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش توانمندسازی ذینفعان محلی به صورت «قدرت بر» و سلطه آمیز نتوانسته است احساس معنا دار بودن، شایستگی، خودباوری، اعتماد، قدرت و توانمندی را در بین ذینفعان محلی ایجاد نماید. به این ترتیب در فرایند مدیریت روستایی، گیرندگان و بروزدهندگان «توانمندسازی نامولد» هنوز به شکل فزاینده ای غلبه دارند، به گونه ای که باعث نارسایی در فرایند تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان در ابعاد مسکن، خدمات زیربنایی، بهداشت محیط، وضعیت مالی، شبکه معابر، روابط اجتماعی و کاربری اراضی شده است. بنابراین نیاز است رویکرد حاکم بر فرایند مدیریت روستایی تغییر یابد و یا اصلاح شود. در این ارتباط، انتخاب سیاست های اجتماعی و اقتصادی مناسب دولت و به کارگیری روش های مناسب توانمند سازی مولد ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی، مورد تأکید می باشد. رویکردی که در آن نگاه قبلی با اصالت متخصص از «بالا به پایین»، جایگزین ابتکارات محلی از« پایین به بالا» شود و مدیریت روستایی اجتماع محور از طریق روش های توانمندسازی مولد ذینفعان محلی، فرصت مناسبی برای تحولات مثبت کالبدی سکونتگاه های روستایی، فراهم سازد.
بازنماییِ کارکرد اجتماعیِ عزاداریِ امام حسین (ع) در معماری حسینیه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کالبد هر اثر معماری متأثّر از روحی است که شرایط طبیعی، اجتماعی، سیاسی و ... بدان می دمد. لذا در یک زمان واحد در جوامع مختلف شاهد ویژگی های کالبدی متفاوت برای بناهایی با کارکرد یکسان هستیم. بررسی میزان و چگونگی تأثیر هر یک از این عوامل می تواند منجر به درک بهتر از علل شکل گیریِ گونه خاصی از بنا، ویژگیهای خاص و وقوع تحولات فرمی و کارکردی در آن شود. حسینیه ها به عنوان گونه ای از فضای جمعی برای برگزاری آیین عزاداریِ امام حسین و سیر تحولات کالبدیِ آنها در ایران موضوع اصلیِ این مقاله قرار گرفته اند. در این راستا تلاش شده تا به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که تاثیر کارکرد اجتماعی-سیاسیِ آیین عزاداریِ امام حسین در ایران، در تحولات کالبدی-فضاییِ مکان های برگزاریِ این آیین به خصوص در شهرهای مرکزی ایران (اقلیم گرم و خشک) چیست؟ این مقاله رویکردی کیفی دارد که فنِّ گردآوریِ داده های آن بررسیِ اسناد و مشاهده است. پژوهش از نظر شیوه تحلیل داده ها نیز یک پژوهش تاریخی محسوب می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد همانطور که کارکرد اجتماعیِ آیین عزاداریِ امام حسین در ایران از آغاز تا پایان حکومت قاجار در چهار مرحله، دچار تحولاتی بنیادین شده ، مکان برگزاری این مراسم و کالبد معمارانه آن نیز تحت تاثیر کارکرد اجتماعیِ مراسم، دچار تحولاتی اساسی گشته است.
تاثیر پدیده مصرف گرایی بر تحولات کالبدی مسکن روستایی(مورد مطالعه: روستاهای بخش کجور شهرستان نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش مصرف گرایی در عصر حاضر منجر به بروز تغییرات گسترده در سبک زندگی جوامع روستایی گردیده است. امروزه یکی از دغدغه های مهم در جوامع روستایی، مسأله گرایش شدید روستاییان به مصرف گرایی در مقابل ماهیت تولیدگرایی آنها می باشد. همچنین به نظر می رسد کالبد مسکن روستایی نیز تحت تاثیر مصرف گرایی روستاییان، دچار تغییر و تحولاتی گردیده است. پژوهش حاضر در نظر دارد با بررسی رابطه بین پدیده مصرف گرایی و تحولات کالبدی مسکن در مناطق روستایی بخش کجور، میزان تاثیر گسترش مصرف گرایی را بر الگوی مسکن روستاهای این منطقه تبیین نماید. این پژوهش از حیث ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی است. روش گردآوری داده ها نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق توزیع پرسشنامه بوده است. داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پس از بررسی نرمال بودن داده ها از طریق آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون رابطه بین شاخص های مصرف گرایی(بعد اجتماعی و بعد اقتصادی) و شاخص های تحولات کالبدی مسکن روستایی بخش کجور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که در مجموع همبستگی با مقدار 874/0 بین دو متغیر وجود داشته و این بیانگر تاثیر بسیار زیاد آثار پدیده مصرف گرایی بر تحولات کالبدی مسکن در روستاهای نمونه بخش کجور است. سپس با بررسی رابطه تک تک شاخص های دو متغیر با یکدیگر، بیشترین همبستگی مربوط به رابطه شاخص "خشنودی و رضایت درونی" با شاخص "کیفیت بنای مسکن روستایی" با آماره پیرسون 923/0 و کمترین همبستگی مربوط به رابطه شاخص "تنوع طلبی" با شاخص "مقاومت مسکن روستایی" با آماره پیرسون 439/0 می باشد. در نهایت می توان گفت بین تمامی شاخص های مصرف گرایی و تحولات کالبدی مسکن روستایی رابطه همبستگی مستقیم و با شدت نسبتا قوی وجود دارد.
سنجش و ارزیابی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی بر کیفیت فضاهای عمومی (مورد مطالعه: شهرهای ناحیه غربی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای ساحلی استان مازندران با دارا بودن جاذبه های طبیعی، اقتصادی و گردشگری ، طی سال های اخیر رشد بسیاری را متأثر از رشد جمعیت شناور و ورود مهاجران و گردشگران تجربه کرده اند. این روند مسائل و مشکلات متعددی از جمله ساخت وساز بی رویه و بدون برنامه در نوار ساحلی، رشد افقی و گسترش بی ضابطه شهرها به سمت اراضی کشاورزی اطراف و تغییرات زیاد در ساختار فضایی و کالبدی شهر و عدم توسعه فضاهای عمومی متناسب با توسعه فضاهای خصوصی و اقتصادی را برای این شهرها به دنبال داشته است.این پژوهش باهدف بررسی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی ناحیه غربی استان مازندران بر کیفیت فضاهای عمومی انجام پذیرفت. روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و میدانی است.جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهرهای ساحلی نوشهر،چالوس،تنکابن و رامسر بوده وحجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر تعیین،که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده از میان جامعه آماری انتخاب شده اند.روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و مهم ترین ابزار آن پرسشنامه است. روش تجزیه وتحلیل داده ها از طریق مدل های رگرسیون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای spss-pls انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است وضعیت تحولات کالبدی شهرهای موردمطالعه در زمینه های توجه به سرانه و استاندارد در طراحی و ایجاد فضاهای شهری و ساماندهی سیما و منظر فضاهای شهری در حد مطلوب ارزیابی شده و در زمینه کیفیت فضای عمومی،مؤلفه راحتی،آسایش و زیبایی بصری دارای بیشترین تحقق پذیری و مؤلفه فعالیت دارای کمترین میزان تحقق پذیری در طراحی فضاهای عمومی بوده است. براساس مدل رگرسیون،شش مؤلفه توجه به سیما و منظر شهری،توسعه امکانات و خدمات،افزایش سطح اشغال و تغییر چشم انداز طبیعی،میزان بهره گیری از توسعه درونی شهر و آلودگی محیطی،تأثیر معناداری بر کیفیت فضاهای عمومی دارد.بر اساس مدل ساختاری تحقیق،مؤلفه تحولات کالبدی بر مؤلفه اجتماعی پذیری دارای بیشترین اثرگذاری و بر روی مؤلفه راحتی، آسایش و زیبایی بصری دارای کمترین اثرگذاری بوده است.
سنجش و ارزیابی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی بر سرزندگی فضاهای عمومی (مورد مطالعه: شهرهای ساحلی ناحیه غربی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرهای ساحلی استان مازندران با دارا بودن جاذبه های طبیعی، اقتصادی و گردشگری، در طی سال های اخیر رشد بسیاری را متأثر از رشد جمعیت شناور و ورود مهاجران و گردشگران تجربه کرده اند و با مسائل و مشکلات متعدی چون ساخت وساز بی رویه در نوار ساحلی، رشد افقی و گسترش بی ضابطه شهرها به سمت اراضی کشاورزی، تغییرات زیاد در ساختار فضایی و کالبدی شهر و عدم توسعه فضاهای عمومی متناسب با توسعه فضاهای خصوصی و اقتصادی روبرو هستند. این پژوهش باهدف بررسی نقش تحولات کالبدی شهرهای ساحلی ناحیه غربی استان مازندران بر سرزندگی فضاهای عمومی انجام پذیرفت. روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان شهرهای ساحلی نوشهر، چالوس، تنکابن و رامسر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 382 نفر تعیین که با استفاده از روش نمونه گیری احتمالی طبقه بندی شده از میان جامعه آماری انتخاب شده اند. روش گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی و مهم ترین ابزار آن پرسشنامه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است وضعیت تحولات کالبدی شهرهای موردمطالعه در زمینه های توجه به سرانه و استاندارد در طراحی و ایجاد فضاهای شهری و ساماندهی سیما و منظر فضاهای شهری در حد مطلوب ارزیابی شده و در زمینه سرزندگی فضای عمومی، عواملی چون اختلاط کاربری ها، نظام دسترسی و تعاملات اجتماعی در طراحی و ایجاد فضاهای عمومی کمتر از سایر عوامل توجه شده است. بر اساس مدل رگرسیون، مؤلفه های توجه به سیما و منظر شهری، توسعه امکانات و خدمات، افزایش سطح اشغال و تغییر چشم انداز طبیعی، میزان بهره گیری از توسعه درونی شهر، آلودگی محیطی، کاربری کالبد شهر و افزایش تقاضای زمین، تأثیر معناداری بر سرزندگی فضاهای عمومی دارد. بر اساس مدل ساختاری تحقیق، مؤلفه تحولات کالبدی بر مؤلفه های وجود آسایش اجتماعی و روانی، جذابیت و تنوع کالبدی و بصری و نظام دسترسی دارای بیشترین اثرگذاری و بر روی مؤلفه های تعاملات اجتماعی و تنوع و انعطاف پذیری کاربری ها و فعالیت دارای کمترین اثرگذاری بوده است.