فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۵۰۵٬۰۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
Criticism of a translation evaluates its quality, accuracy, and effectiveness in communicating with the target readers. To ensure objectivity, such criticism requires a defined model. Pym’s (2007) model is based on two main concepts: directional equivalence and natural equivalence. Directional equivalence highlights the difference between the translation and the original, which is easily recognizable. In contrast, natural equivalence pertains to what different languages and cultures inherently produce within their own systems to convey a message, function, or referent. These two concepts make Pym’s model effective for broad evaluations of translations. This study applied Pym’s framework to objectively criticize the Persian translation of Melville’s (2021) Moby Dick to investigate the type of equivalence—directional or natural—the Persian translator employed. To do so, a comparison was made between the original and its translation to examine the translation techniques adopted by the translator at the micro-level, leading to the determination of his overall strategy at the macro-level based on Malone’s (1988) taxonomy of translation techniques, including matching, zigzagging, recrescence, repackaging, and reordering. The findings revealed that the translator employed all of Malone’s techniques but leaned toward those that prioritized naturalness over directionality. This approach enabled the production of a translation that maintained a close relationship between the source and target languages, ensuring effective communication with Persian readers. The findings of the current study offer pedagogical implications that may be beneficial for translation students, novice critics, and translation teachers.
تحلیل و تدوین شاخص های ارزیابی کیفیت مجله سوادآموزی «فرصت دوم»: بررسی نظرات مخاطبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: هدف پژوهش، تحلیل و تدوین مؤلفه های ارزیابی کیفی مجله «فرصت دوم» از منظر مخاطبان است. نتایج این پژوهش، به عنوان یک الگوی نظام مند، می تواند متولیان حوزه نشر آموزشی را در انتخاب استراتژی های اصولی و کارشناسانه در زمینه کیفیت بخشی کمک کند.روش ها : روش، کمّی و از نوع توصیفی تحلیلی و با رویکرد پیمایشی است. جامعه آماری، شامل نوسوادان دوره تحکیم سواد نهضت سواد آموزی در سال 1403-1402 می باشد. از این میان، تعداد 367 نفر با روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و مورد پرسش قرار گرفتند. روایی پرسشنامه، با روش روایی محتوایی و توسط متخصصان حوزه نشر آموزشی مورد تأیید قرار گرفت. به علاوه، پایایی آن، توسط آزمون آلفای کرونباخ (a:0.717) بررسی شد. در نهایت، برای شناسایی شاخص های ارزیابی کیفی مجله، از ابزار تحلیل عاملی اکتشافی EFA استفاده گردید.یافته ها: فرایند تحلیل، منجر به شناسایی 15 شاخص محوری در ارزیابی کیفیت مجله «فرصت دوم» گردید. شاخص ها ذیلِ سه دسته زیربنایی، شامل شناختی آموزشی، اجتماعی هویتی و طراحی ساختاری طبقه بندی شدند. در حوزه عوامل زیربنایی شناختی آموزشی، پنج شاخص با وزن های تبیینی متفاوت، شامل توسعه چندوجهی سواد و مهارت های کاربردی (واریانس تبیینی: 611/3)، انتقال مفاهیم از طریق به کارگیری عناصر ادبی سرگرم کننده (293/ 3)، ارتقاء سطح دانش و آگاهی در حوزه های معرفتی خاص (874/ 2)، اتخاذ رویکردی نوآورانه و زمینه محور در ارائه محتوا (644/ 2) و سازمان دهی محتوای آموزشی متناسب با ساختارِ شناختی مخاطبان (598/ 2) شناسایی شدند. در بُعد عوامل زیربنایی اجتماعی- هویتی، چهار شاخص مهم، شامل تقویت انگیزه و خودکارآمدی بر مبنای تجارب زیسته و نیازهای اجتماعی (308/6)، ایجاد هم افزایی و شکل گیری گفتمان پیرامون هویت جمعی ملی (278/3)، توسعه پایدار پتانسیل های حرفه ای یادگیرندگان (124/3) و استقرار سازوکارهای تعاملی برای ارزیابی و ارتقا پویایی نشریه (706/2) مورد شناسایی قرار گرفتند. نهایتاً در حوزه عوامل طراحی ساختاری، شش شاخص بهینه سازی و بهبود اثربخشی محتوایی (134/ 17)، تطبیق محتوای نشریه با ویژگی های بافتی مخاطبان (018/3)، کارآمدی ساختار و شیوه انتقال پیام (989/2)، بهره مندی از شبکه توزیع مناسب و دسترسی پذیری کافی (534/ 2)، تضمین اعتبار و صحت اطلاعات منتشرشده (444/2) و ایجاد جذابیت بصری (388/2) به عنوان عوامل اصلی مورد تأکید واقع شدند.بحث و نتیجه گیری: نتایج، نشان می دهد که عامل زیربنایی شناختی آموزشی، از یک سو بر اثربخشی نوع محتوا و از سوی دیگر بر بهره گیری از شیوه های کارآمد انتقال محتوا، متمرکز است. عامل زیربنایی اجتماعی هویتی بر فراهم سازی یک اکوسیستم اجتماعی محور با هدف تقویت سرمایه های فرهنگی بین فردی، تأکید دارد. همچنین، عامل طراحی ساختاری، کیفیت فرآیند تدوین و انتشار مجله از نویسندگان تا مخاطبان را تضمین می کند. این عوامل زیربنایی، مدلی را برای تدوین و ارزیابی کیفیت مجله تشکیل می دهند که در تبیین کیفیت مجله سهم دارند.اصالت: بررسی نشریه فرصت دوم، با حمایت مالی سازمان نهضت سوادآموزی، و نظارت فنی دکتر حمید رضا مشهدی عباسی، برای اولین بار انجام شد تا جهت ارتقاء کیفیت آن، سازمان براساس یافته های این پژوهش اقدام نماید.
وضعیت مؤلفه های الگوی سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
سازمان دهی مؤثر فعالیت ها در یک سیستم اجتماعی پیچیده با نظارت سایبرنتیک ممکن است، جایی که مکانیسم های خوداصلاحی به بهبود مستمر کمک می کنند. کتابخانه سایبرنتیک اهداف متعددی دارد که در صورت عدم تحقق، افراد یا گروه ها برای بهبود وضعیت آن فعال می شوند. این پژوهش به بررسی استفاده بهینه از الگوهای سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاهی و ارائه مدلی مناسب برای مدیریت اطلاعات سیستم پرداخته و با سنجش وضعیت مؤلفه های سایبرنتیک، زمینه را برای ارائه الگویی مناسب فراهم می کند. این پژوهش با استفاده از روش کمی به منظور بررسی وضعیت مؤلفه های مدل سایبرنتیک برای مدیریت بهینه کتابخانه های دانشگاهی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارشناسان و متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی تیپ 1 در ایران است. تمامی کارشناسان علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با استفاده از یک پرسش نامه مورد سؤال قرار گرفتند و نتایج تحلیل شد. نمونه آماری شامل 97 استاد و کتابدار بود. نتایج مطالعه نشان داد که ۴۲ درصد از نمونه ها مرد و ۵۸ درصد زن بودند. ۲۵ درصد از نمونه های موردمطالعه دارای مدرک کارشناسی، 45 درصد دارای مدرک کارشناسی ارشد و 30 درصد دارای مدرک دکتری بودند. در مورد سابقه کاری، نتایج نشان داد که بیشتر پاسخ دهندگان (65%) بیش از ده سال سابقه کار داشتند، درحالی که تنها 3 درصد آن ها کمتر از 10 سال سابقه کار داشتند. میانگین نمره مؤلفه نظارت در بُعد ساختاری و اجتماعی به ترتیب 43/29 و 14/33 بود. نمره مؤلفه پیوند سیستم در بُعد پیوند برون سیستمی و درون سیستمی به ترتیب 41/18 و 5/214 بود. نمره مؤلفه سلسله مراتب در بُعد سیستم تقسیم شده و سلسله مراتب به ترتیب 23/11 و 66/11 بود. نمره مؤلفه کیفیت تعامل در بُعد غیرخطی و علی به ترتیب 78/11 و 53/11 بود. نمره مؤلفه تصمیم در ابعاد منابع تصمیم، نوع تصمیم و معیار تصمیم گیری به ترتیب 91/14، 07/15 و 73/14 بود. پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های مدل سایبرنتیک در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی جایگاه مناسبی دارد و مدیران از ساختار و اهداف آن ها آگاه هستند؛ اما این آگاهی در همه ابعاد یکسان نیست و عدم توازن در وضعیت مؤلفه ها باعث کاهش اثربخشی مؤلفه ها شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که به نقش اجتماعی کاربران در تعاملات و راهنمایی آن ها و همچنین توازن و رشد کمی و کیفی ابعاد مدیریت کتابخانه توجه بیشتری شود.
شناسایی و اولویت بندی عوامل راهبردی نظم و امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۱۰بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۵)
155 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه: کشور ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و مرزهای طولانی با کشورهای همسایه، از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. با این حال، این موقعیت منجر به چالش های امنیتی متعددی نظیر قاچاق، تحرکات گروه های مسلح و ناهنجاری های اجتماعی شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر نظم و امنیت کشور و ارائه راهبردهای مؤثر در این زمینه انجام شده است.روش: پژوهش حاضر از نظر رویکرد، کمی و از نظر هدف، کاربردی است. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها با استفاده از روش های ترکیبی تصمیم گیری چندمعیاره فازی شامل دیمتل فازی (Fuzzy DEMATEL) و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) تجزیه وتحلیل شده اند. جامعه آماری شامل ۱۲ نفر از خبرگان با بیش از ۱۰ سال سابقه در حوزه امنیت و نظم عمومی بوده است. روش نمونه گیری به صورت غیرتصادفی، هدفمند و گلوله برفی انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های تخصصی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده های به دست آمده در سه مرحله دلفی فازی بررسی شدند و اجماع خبرگان با میانگین اختلاف کمتر از ۰.۲ حاصل شد. سپس با استفاده از روش دیمتل فازی، روابط علی و معلولی میان عوامل مؤثر بر نظم و امنیت تعیین شد و اولویت بندی نهایی با روش ANP انجام گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که از میان ۱۰ عامل اصلی شناسایی شده، تحلیل داده های امنیتی (با امتیاز نهایی 12/0)، امنیت سایبری (116/0) و سرمایه گذاری در زیرساخت های امنیتی (103/0) بیشترین تأثیر را بر نظم و امنیت دارند. همچنین، مشارکت اجتماعی (با تأثیر 849/8) به عنوان یکی از مؤثرترین عوامل شناخته شد. توسعه اقتصادی و نظارت الکترونیکی نیز به ترتیب تأثیرپذیری بالایی (025/8و 636/8) از سایر عوامل داشتند.نتایج: این پژوهش نشان داد که نیل به امنیت پایدار مستلزم ترکیب راهبردهای فناورانه، اقتصادی و اجتماعی است. تحلیل داده های امنیتی، امنیت سایبری و توسعه اقتصادی تأثیر قابل توجهی در کاهش تهدیدات و بهبود نظم عمومی دارند. بر این اساس، استفاده از فناوری های نوین و تقویت همکاری های بین نهادی توصیه می شود.
Once Upon a Time and Research
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
273 - 288
حوزههای تخصصی:
Background: The nature of scholarly research has undergone a profound transformation in recent decades, transitioning from traditional, library-based inquiry to digitally mediated and increasingly AI-assisted methodologies. This article reflects on that evolution through an autoethnographic lens, drawing upon the author’s personal academic trajectory and long-standing engagement with satire.
Aims: This article explores the evolving landscape of research, communication, and authorship in the digital age, with a particular focus on the transformative role of Artificial Intelligence.
Methodology: The study employs a reflective, autoethnographic methodology combined with AI-assisted literature synthesis. Drawing on personal academic experiences and outputs from ChatGPT and Claude, the author critically examines artificial intelligence’s role in communication research and satire. This qualitative approach blends narrative inquiry with theoretical analysis to explore the epistemological and ethical implications of AI in scholarly authorship.
Discussion: Reflecting on a shift from traditional library-based scholarship to AI-assisted inquiry, the author critically examines how tools like ChatGPT and Claude reshape academic and journalistic practices. The manuscript considers the integration of AI across domains such as human communication, media, sentiment analysis, and translation, while addressing ethical concerns including privacy, authorship, and misinformation. Through both anecdotal reflection and synthesized research, the text interrogates the promises and pitfalls of AI in content generation, especially in the context of satire—a long-standing interest of the author.
Conclusion: Drawing on personal experience and historical theories of satire from figures like Northrop Frye, Juvenal, and Linda Hutcheon, the article positions AI not just as a technological tool but as a cultural force influencing narrative forms and critical thought. While acknowledging AI's generative capabilities, the author emphasizes the enduring need for human discernment, intellectual ownership, and critical interpretation in both academic and creative contexts.
The Role of E-Commerce in Economic Transformation from a Business Management Perspective
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
415 - 428
حوزههای تخصصی:
Background: Over the past few decades, the rapid expansion of cross-border e-commerce has reshaped global trade, acting as a key driver of economic transformation. As a crucial aspect of globalization, e-commerce has facilitated the integration of businesses into international markets, reducing geographical barriers and transaction costs while fostering economic development.Aims: The present study aims to examine e-commerce and its role in economic transformation from a business management perspective.Methodology: The research employs a descriptive survey method, with a statistical population comprising all students and graduates in the fields of e-commerce and business management in Bandar Abbas. Using a convenience sampling method, a total of 203 individuals were selected as the study sample. A researcher-developed questionnaire with a reliability coefficient exceeding 0.8 was distributed among the participants. Data analysis was conducted using descriptive and inferential statistical methods, specifically the T-test, through SPSS version 22.Findings: The findings revealed that the T-test statistic for the role of e-commerce in accelerating economic transactions was 73.7, its impact on inflation in the global economy was 54.9, and its contribution to facilitating transactions was 65.5, all statistically significant at a 95% confidence level (P<0.05).Conclusions: E-commerce plays a significant role in enhancing the speed of economic transactions, influencing inflation in the global economy, and facilitating trade from a business management perspective.
Cultural Critique and Authority in the Digital Media Era: A Rhetorical Analysis of Instagram Vernacular Film Reviewers
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Background: The emergence of amateur critics and vernacular reviewers as non-institutional cultural voices is one of the consequences of social media's development and widespread use.Aims: This study aims to better understand reviewers and their types by examining how they establish critical authority in comparison to institutional critics and their potential influence on cultural valuation.Methodology: This subject is explored through the rhetorical analysis of their linguistic strategies. The research draws theoretically on existing literature regarding cultural criticism and review in social media. Methodologically, it combines qualitative content analysis and rhetorical analysis, emphasizing identifying Aristotelian persuasive elements within the data, including ethos, pathos, and logos. The study sample consists of 350 Instagram posts gathered from 30 film review pages.Findings: The findings indicate that most reviewers adopt a consumer-oriented perspective, distancing themselves from institutional critics. They have also emphasized using Instagram's affordances, particularly its interactive and participatory features, to construct their cultural authority. Furthermore, they have employed rational and emotional appeals in alignment with presenting "summaries and supplementary movie information" and expressing "emotional appeal and affective experience of consumption". These strategies, along with the reviewers' focus on "addressing the audience's emotional needs", "personal growth and self-improvement", and "less dependence on institutional critics", reflect their disinterest in delving into deeper levels of critical evaluation and rhetorical directness in constructing their authority. In the final section of the article, the impact of reviewers on cultural valuation is further discussed, distinguishing three types: "film-style bloggers", "cinema influencers", and "critical reviewers".Conclusions: Based on the results, the first two types of reviewers demonstrate how Instagram’s platform-specific features primarily shape critical authority. While diverse reviewers enhance access to information, they often marginalize critical evaluation and cultural value in favor of consumerism and commercial competition. Only "Critical Reviewers" have successfully integrated critical evaluation with Instagram’s affordances through distinct rhetorical strategies, emphasizing the need to increase their numbers in the era of digital media.
مقایسه کنش های اجرایی و خودمهارگری کودکان با و بدون تجربه پیش دبستانی پایه یکم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
۱۱۶-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روی آوردهای اخیر برای توسعه کنش اجرایی و خودمهارگری در کودکان تأکید بر تأثیر آموزش دارند، این متغیرها در دوره پیش دبستانی با سرعت بسیاری توسعه می یابند، با این وجود تعداد کمی از پژوهشگران سعی در ارزیابی اثرگذاری مستقیم دوره پیش دبستانی بر فرآیندهای کنش اجرایی و خودمهارگری در کودکان خردسال دارند. هدف اصلی این مقاله مقایسه کنش های اجرایی و خودمهارگری کودکان با و بدون تجربه پیش دبستانی پایه یکم ابتدایی بود. روش: طرح این پژوهش، مقطعی با روش توصیفی، علی- مقایسه ای شامل والدین 200 کودک کلاس یکم از مدارس 4 منطقه شهرداری تهران با استفاده از نمونه گیری در دسترس بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه های کنش اجرایی کولیج (2002)، پرسشنامه خودمهارگری ویلکاکس (1979) توسط والدین برای ارزیابی وضعیت دانش آموزان تکمیل و اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس در محیط SPSS-27 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین کنش های اجرایی (برنامه ریزی، سازمان دهی، و بازداری) و ظرفیت خودمهارگری (خودمهارگری، تکانشگری، و خودمهارگری تکانشگری) در کودکان دبستانی با و بدون تجربه پیش دبستانی تفاوت معنادار دارد. (001/0>p). نتیجه گیری: تأثیر زیاد آموزش پیش دبستانی در وضعیت سلامت روانی کودکان تأیید شد و یافته ها حاکی از آن بود که حضور در مدرسه پیش دبستانی، تأثیر مثبت زیادی بر کنش های اجرایی و ظرفیت خودمهارگری دارد.
نقش استعاره های مفهومی در فرایند پویای تدریس ریاضی (مطالعه موردی: رسم نمودار توابع در ریاضیات دبیرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۶۱
۱۸۰-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش استعاره های مفهومی در فرایند پویای تدریس ریاضی انجام شده است. پژوهش حاضر تحلیلی از پدیده هایی ارائه می کند که در فرایند پویای تدریس و یادگیری ریاضی، برای بررسی، رسم و تفسیر نمودار های دکارتی توابع، در سطح دبیرستان مشاهده شده است. تمرکز اصلی این مطالعه بر گفتمان معلمان با دانش آموزان و شیوه تدریس و بیان معلمان استوار بوده است. علاوه بر آن، رفتار معلمان، به ویژه حرکات دست و بدن آنها هنگام رسم و توضیح نمودارهای توابع به دقت مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش دو پرسش اساسی مطرح شده است: اول اینکه معلمان از چه نوع استعاره هایی برای نمایش گرافیکی و رسم توابع برای دانش آموزان دبیرستانی استفاده می کنند؟ دوم اینکه آیا معلمان از استعاره هایی که در روند تدریس خود استفاده می کنند آگاه اند؟ چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریه شناخت بدن مند توسعه یافته است. یافته ها شامل عباراتی استعاری اند که معلمان هنگام تدریس بخش نمودارهای دکارتی توابع به کار برده اند. هریک از آنها در یک یا چند حیطه از دسته بندی استعاره های مفهومی- استعاره های جهتی، مانند «محور طولها افقی است»؛ استعاره های حرکت ساختگی، مانند «نمودار یک تابع به عنوان حرکت نقطه روی نمودار» و استعاره های هستی شناسی- طبقه بندی شده اند. همچنین در این پژوهش نشان داده شده است که معلمان نسبت به استعاره هایی که در روند تدریس خود به کار می برند، آگاه نیستند.
پیش بینی پدیده وانمودگرایی در دانشجویان بر اساس سبک های دلبستگی، عزت نفس و شفقت به خود در دوران همه گیری کووید-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همه گیری کووید-19 برای گروه های مختلف از جمله دانشجویان چالش های زیادی مانند وانمودگرایی را ایجاد کرد. پدیده وانمودگرایی یک تجربه فردی است که در آن فرد دچار شک و تردید به خود و توانایی های خود می شود که تبعات زیادی به خصوص برای دانشجویان دارد؛ بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پدیده وانمودگرایی بر اساس سبک های دلبستگی، عزت نفس و شفقت به خود در همه گیری کووید- 19 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی (همبستگی) بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1400-1401 بود. تعداد 400 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس مطالعه شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس پدیده وانمودگرایی کلانس (1985)، پرسش نامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1965) و فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود ریس و همکاران (2011) بود. در تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین وانمودگرایی و سبک های دلبستگی ایمن (11/۰-, p<0/01)، اضطرابی ( 43/۰ , p<0/01) و اجتنابی (24/۰, p<0/01 )، شفقت به خود (60/۰-, p<0/01 ) و عزت نفس (57/۰-, p<0/01 ) همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین شفقت به خود، دلبستگی اضطرابی و عزت نفس به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی وانمودگرایی داشتند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر مبنی بر نقش سبک دلبستگی، شفقت به خود و عزت نفس در وانمودگرایی دارای تلویحات کاربردی برای مراکز مشاوره ی تحصیلی و سازمان های مدیریت بحران هستند. نتایج این طرح می تواند پاسخگوی برخی نیازهای آموزشی- بهداشتی در حوزه پیشگیری از مسائل روانشناختی دانشجویان از جمله وانمودگرایی در شرایط بحرانی همچون همه گیری کووید- 19 باشد.
شناسایی چالش های دانشجویان بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
در طی دو دهه اخیر، با افزایش شمار دانشجویان بین المللی، انواع مشکلات و چالش های تحصیل در خارج از کشور نیز اتفاق می افتد و ادراک دانشجویان از مشکلات تحت تأثیر محیط خاصی است که در آن یاد می گیرند؛ بنابراین، در پژوهش حاضرسعی شده با استفاده از روش کیو چالش های دانشجویان بین المللی در دانشگاه های دولتی شهر تهران شناسایی شود و سپس با استقاده از تحلیل عاملی کیو، ذهنیت های مختلف افراد نسبت به این موضوع مورد تحلیل قرار گیرد. روش کیو ترکیبی از دو روش کیفی و کمی می باشد و همچنین رویکردی است که در آن ذهنیت های مختلف افراد نسبت به یک موضوع شناسایی می گردد. در مطالعه حاضر پس از بررسی ادبیات و انجام 15 مصاحبه با اعضای هیئت علمی، مدیران دفاتر بین المللی و دانشجویان خارجی در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه شهید بهشتی، حدود 31 چالش شناسایی گردید و توسط مشارکت کنندگان اولویت بندی شد. در نهایت بر اساس یافته ها و نتایح نحلیل عاملی کیو، ذهنیت مشارکت کنندگان به 2 گروه دسته بندی شد. افراد با الگوی ذهنی شماره 1 بر چالش های علمی- آموزشی و دانشگاهی و افراد با الگوی ذهنی شماره 2 بر چالش های اقتصادی، رفاهی و فرهنگی- اجتماعی تاکید کردند. شایان ذکر است که هر دو گروه به چالش های مربوط به زبان نیز اشاره داشتند.
اثربخشی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت نگر بر نیم رخ ارتباط مادر - کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
۱۲۹-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت نگر بر نیم رخ ارتباط مادر - کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک کم شنوای 4 تا 10 سال شهر سبزوار در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود (15 نفر گروه آزمایشی و 15 نفر گروه گواه) که از جامعه آماری به شیوه در دسترس انتخاب شده و در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. گروه آزمایشی برنامه آموزش فرزند پروری مثبت نگر را دریافت کردند در حالی که گروه گواه در فهرست انتظار قرارگرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس والد- کودک و پرسشنامه های تنظیم رفتاری هیجان و تنظیم شناختی هیجان استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد برنامه مداخله فرزند پروری مثبت نگر بر نیم رخ ارتباط مادر- کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا تأثیر معناداری داشته است.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اطلاعات سودمندی را در ارتباط با مداخله آموزش فرزند پروری مثبت نگر برای مادران کودکان کم شنوا فراهم می کند. مراکز مشاوران و روان شناسان در مراکز توانبخشی شنوایی می توانند برای بهبود نیم رخ ارتباط مادر - کودک و تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران کودکان کم شنوا از این مداخله بهره ببرند.
مدل میل به خیانت براساس طرح واره های ناسازگار اولیه و ترومای کودکی با نقش میانجی رفتار دلبستگی در روابط زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
۱۷۴-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی رفتار دلبستگی در روابط زناشویی در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و ترومای کودکی با میل به خیانت در مردان متأهل انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مردان متأهل شهر تهران در سال 1402 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 377 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گرایش به خیانت زناشویی (SMI، بشیرپور و همکاران، 1397)، پرسشنامه ترومای دروان کودکی (CTQ، برنشتاین و همکاران، 2003)، فرم کوتاه پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، یانگ، 1994) و مقیاس کوتاه دسترسی پذیری، پاسخگویی و همدم طلبی (BARE، سندبرگ و همکاران، 2012) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که سواستفاده جنسی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی میل به خیانت بود (۰01/۰p‹). همچنین حیطه انفصال و طرد، دیگر جهت مندی، سواستفاده عاطفی، غفلت عاطفی و جسمی از طریق رفتار دلبستگی به خود و همسر به صورت غیرمستقیم توانستند میل به خیانت را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که طرح واره های ناسازگار اولیه و ترومای کودکی با توجه به نقش مهم رفتار دلبستگی می توانند تبیین کننده میل به خیانت در مردان متأهل باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش خیانت زناشویی ضروری است.
بررسی اثرگذاری شوک قیمتی نفت و ارز بر تغییرات قیمتی مسکن در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه و سرمایه سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
201 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف: اقتصاد جمهوری اسلامی ایران یک اقتصاد تقریباً تک محصولی است که بخش عمده درآمدهای آن از فروش نفت تأمین می شود. ازآنجایی که تغییر قیمت نفت، باعث ایجاد شوک های درآمدی می شود، بررسی اثر این نوسانات بر بازار مسکن ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه اثر شوک های قیمتی نفت و ارز بر قیمت مسکن طی یک دوره ۱۶ ساله در بازه زمانی سال های 1385 تا 1400 مطالعه گردید. روش: در این بررسی از داده های مربوط به قیمت مسکن، قیمت نفت خام اوپک و در نهایت نرخ مبادله ارز (دلار) در مقابل ریال به عنوان نماینده بازار ارز استفاده شد. همچنین برای تخمین و بررسی داده ها از مدل الگوی مدل خود توضیح برداری ساختاری ( SVAR ) استفاده شد که می تواند شوک های وارد بر بازارهای مختلف را بررسی کند. این روش برخلاف روش VAR ، با اعمال محدودیت های نظری و اقتصادی، مدل موردمطالعه را به واقعیت ها نزدیک می کند. در این مطالعه، ابتدا با استفاده از روش دیکی- فولر تعمیم یافته، مانایی متغیرهای موردنظر بررسی شد، سپس به منظور تخمین و یافتن رابطه بلندمدت، از آزمون هم انباشتگی به روش یوهانسن استفاده شد. پس از مشخص شدن محدودیت های مدل، مدل استفاده شده در این مطالعه به روش SVAR ، تخمین زده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد تکانه های قیمت نفت در بلندمدت بر قیمت مسکن اثر مثبت و در میان مدت اثر منفی داشت. همچنین مشخص شد شوک های نرخ ارز در میان مدت بر قیمت مسکن اثری مثبت و معنادار دارد و در بلندمدت نیز این تکانه ها باعث ایجاد اثرات منفی در قیمت مسکن است. نتیجه گیری: مهم ترین نتیجه این بود که با بروز شوک در قیمت نفت و ارز بعد از 9 دوره و نبود تکانه های دیگر، قیمت مسکن دوباره با ثبات روبرو شد. همچنین نتایج نشان داد که مهم ترین عامل پیش بینی کننده قیمت مسکن در میان متغیرهای مورد مطالعه، تکانه های ارزی است.
آثار تحریم های آمریکا بر سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران (2020-2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۲ (پیاپی ۸۲)
229 - 274
حوزههای تخصصی:
آمریکا در سیاست خارجی همواره از تحریم به عنوان ابزاری غیرانسانی علیه کشورهای غیرهمسو با خود استفاده کرده است. از جمله این کشورها ایران است که در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در حوزه های مالی، بانکی، بیمه ای، حمل ونقل و کشتیرانی مورد تحریم شدید قرار گرفت. پرسش اصلی این است تحریم های اعمالی دولت ترامپ چه تأثیری بر سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران داشته است؟ فرضیه پژوهش به کاهش سرمایه اجتماعی و سیاسی ایران در دوران تشدید تحریم ها اشاره می کند. برای سنجش فرضیه پژوهش از روش تبیینی- تحلیلی، مبتنی بر اسناد و داده های کتابخانه ای، استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تحریم ها بر وضع اقتصادی کشور تأثیر منفی برجای گذاشته و افت شاخص های اقتصادی مثل رشد اقتصادی، افزایش نرخ ارز، تورم، فقر و نابرابری نگاه جامعه را بیش از گذشته به امر زحمت و بقا معطوف کرده است. در نتیجه غلبه امر معیشت بر کنش و تفکر، آثار مخربی در حوزه های اجتماعی (اعم از افزایش میزان جرم و جنایت، طلاق، مهاجرت)، فرهنگی (کاهش توجه به سازمان های مردم نهاد و فعالیت های هنری و فرهنگی و تولید و مصرف کالاهای فرهنگی) و سیاست (کاهش مشارکت سیاسی، بی تفاوتی نسبت به کنش سیاسی، گسترش اعتراضات، خشونت های جمعی و بی قانونی) ظهور یافته است.
Grassroots Activism and Advocacy for Palestinian Rights in the UK: Navigating Social Change and Global Justice(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper explores the dynamics and influence of pro-Palestine movements in the UK, highlighting their role as critical agents of social change. Rooted in a rich history of social movements in the UK, these groups advocate for Palestinian rights and challenge the country's longstanding foreign policy alignment with Israel. By examining the diverse strategies and coalitions within pro-Palestine activism—from advocacy and media campaigns to legal challenges and grassroots mobilization—the study illustrates how these movements navigate complex political landscapes. Drawing on insights from 17 semi-structured interviews, it suggests the interrelatedness of local and global struggles for justice, underscoring the shared commitment to nonviolence, human rights, and international law. It emphasizes the unique position of the UK's pro-Palestine activism as both a reflection of domestic socio-political dynamics and a response to global geopolitical realities. It also reveals that many activists were previously engaged in various political causes related to justice before dedicating themselves to pro-Palestine advocacy. Ultimately, this paper seeks to illuminate the contributions of these movements to broader discourses of solidarity, resistance, and the pursuit of self-determination for the Palestinian people. This study also enhances the understanding of grassroots activism and its potential impact on international human rights advocacy.
تحلیل تطبیقی سیاست های خصوصی سازی بانکی در ایران و چین
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۳)
15 - 34
حوزههای تخصصی:
در دو دهه اخیر خصوصی سازی بانک ها به عنوان بخشی از اصلاحات ساختاری نظام بانکی ایران پیگیری شده است، اما نتایج آن فاصله زیادی با اهداف اعلام شده مانند ارتقای بهره وری و رقابت پذیری دارد. تجربه ایران نشان می دهد که خصوصی سازی شتاب زده بدون تقویت چهارچوب های نظارتی، نهادی و حکمرانی به جای کارایی، منجر به رهاسازی و انحراف نظام بانکی شده است. بانک های خصوصی شده اغلب به جای ایفای نقش توسعه ای، وارد فعالیت های بنگاه داری، سفته بازی و تأمین مالی اشخاص وابسته شده اند درحالی که نهادهای نظارتی نیز فاقد استقلال و اقتدار لازم برای مداخله مؤثر بوده اند. در این گزارش، با تکیه بر مطالعه تطبیقی با تجربه چین، نشان داده می شود که موفقیت در اصلاحات بانکی مستلزم رویکرد تدریجی، نهادپایه و همراه با پاک سازی ترازنامه ها، تقویت نهاد ناظر و ایجاد چهارچوب های استاندارد حاکمیت شرکتی است. چین اصلاحات خود را با جداسازی بانک مرکزی از بانک های تجاری، تأسیس نهاد نظارتی مستقل و حذف دارایی های سمی آغاز کرد و تنها پس از تثبیت این زیرساخت ها، وارد فرایند خصوصی سازی شد. همچنین، حضور بخش خصوصی به عنوان سهام دار خرد در بانک های سهامی چین بسیار پررنگ است. این گزارش پیشنهاد می دهد اصلاحات بانکی در ایران در سه محور دنبال شود: تقویت نهاد نظارت بانکی از طریق یکپارچه سازی قوانین نظارتی و بالا بردن استقلال نهاد ناظر، تجاری سازی واقعی بانک ها همراه با محدودسازی فعالیت های غیرتجاری و تعریف دقیق نقش بخش خصوصی در حوزه هایی مانند بانکداری دیجیتال و بانک های کوچک مقیاس. خصوصی سازی تنها زمانی موفق خواهد بود که در بستر اصلاحات نهادی، شفافیت مالی و پاسخ گویی ساختاری اجرا شود.
Predicting Adaptive Behavior by Self-Advocacy and Resilience in Adults with ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۱ (۲۰۲۵) : Serial Number ۹
36-42
حوزههای تخصصی:
This study aimed to examine the predictive relationship between self-advocacy, resilience, and adaptive behavior in adults with ADHD. A correlational descriptive research design was used, with a sample of 400 adults with ADHD recruited through online platforms and mental health clinics. Participants completed standardized assessments, including the Adaptive Behavior Assessment System-Third Edition (ABAS-3) for adaptive behavior, the Self-Advocacy Measure for Youth and Adults (SAMYA), and the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC). Data were analyzed using Pearson correlation and multiple linear regression in SPSS-27 to evaluate the relationships between self-advocacy, resilience, and adaptive behavior. Descriptive statistics indicated moderate levels of adaptive behavior (M = 85.32, SD = 9.87), self-advocacy (M = 60.41, SD = 11.56), and resilience (M = 69.87, SD = 14.92). Pearson correlation results revealed significant positive associations between adaptive behavior and both self-advocacy (r = 0.58, p < 0.01) and resilience (r = 0.62, p < 0.01). Multiple linear regression showed that self-advocacy and resilience collectively accounted for 44% of the variance in adaptive behavior (F(2, 397) = 45.82, p < 0.01, R² = 0.44). However, when examined separately, self-advocacy (B = -0.09, p = 0.024) had a significant negative predictive effect, while resilience (B = -0.022, p = 0.502) was not a significant predictor. The findings suggest that while both self-advocacy and resilience are correlated with adaptive behavior, their individual predictive effects differ, with self-advocacy playing a more prominent role. These results highlight the importance of fostering self-advocacy skills in adults with ADHD to enhance adaptive functioning. Further research is needed to explore moderating factors that may influence these relationships.
نقش هویت گرایی ایرانیان در حفظ زبان فارسی و پیدایی شاهنامه در دوران غزنوی و سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با قدرت گرفتن عامل ترک و عرب و سیطره سیاسی و دینی بر ایران، عامه ایرانی با درک خطر فروپاشی هویتی، در کنشی جمعی به تقابل هویتی با قوم غالب برآمدند. اصلی ترین نمود این رویارویی در میدان زبان شکل گرفت و به برساختی از کنش های زبانی انجامید که شاهکار آن شاهنامه بود. در این جستار به کمک نظریه تاریخ ذهنیت ها که با یافتن نشانه های اندیشگانی از میان منابع ادبی و تاریخی و تفسیر آن ها به تبیین روح زمانه و روح ملی در برهه های تاریخی می پردازد، به روش توصیفی تحلیلی، با معرفی نمونه هایی از تلاش های زبانی عامه ایرانی در دوران غزنوی و سلجوقی، نقش عامه و هویت گرایی ایرانیان در حفظ و بقای زبان فارسی، تبیین شده است. از نتایج پژوهش برمی آید در تقابل هویتی میان ایرانیان با قوم غالب که با تعصبات دینی حاکمان و نگاه برتری جویانه اعراب همراه بود، هویت گرایی عامه ایرانی به حفظ زبان به مثابه عامل وحدت بخش ملی در کنار دیگر مؤلفه های هویتی چون فرهنگ، باور و آیین های ایرانی منجر شد. این تلاش در کنش های زبانی متعدد ظاهر شده و درنهایت به پیدایی و رواج شاهنامه، به عنوان مجموعه فرهنگ و هویت ملی، در میدان زبان منجر شد.
تحلیل استعاری گفتمان خانواده (مطالعه موردی داستان های ایدئولوژیک نوجوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
141 - 175
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای قدرت، به ویژه در ارتباط با کودک و نوجوان شناخته می شود و مفهوم آن در دل گفتمان ها و در دوره های مختلف، دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. در این میان، آثار هنری و ادبی، می توانند بازتاب دهنده بخشی از این تغییرات باشند. به ویژه آثار داستانی کودک و نوجوان که در اکثر آن ها هم روابط خانوادگی به عنوان درون مایه ای حتمی وجود دارد و هم در بیشتر دوره ها متأثر از ایدئولوژی های همان دوران بوده است. این پژوهش موردی، از پژوهشی کلان تر بر روی آثار داستانی نوجوان از دهه 1350 تاکنون برآمده است و برای بیان دیدگاه خود، به دو نمونه داستانی از دو دوره پیش و پس از انقلاب بسنده کرده است: اولدوز و کلاغ ها از صمد بهرنگی و کودک و طوفان از حسین فتاحی که به دو گفتمان اصلی مارکسیستی (پیش از انقلاب)، گفتمان انقلاب اسلامی تعلق دارند. هدف اصلی این پژوهش، کشف و واسازی گفتمان های اصلی حاکم بر بازنمایی خانواده در ادبیات داستانی نوجوان، باتوجه به ایدئولوژی های دو دهه 1350 و 1360 است. این پژوهش با این هدف شکل گرفته است که تغییر معنایی خانواده را در آثار ایدئولوژیک در دو دوره تاریخی بررسی کند؛ چراکه گفتمان خانواده در این آثار، فارغ از نوع ایدئولوژی، دچار استحاله معنایی شده و در راستای اهداف ایدئولوژیک ترسیم شده است. رویکرد اصلی این پژوهش، باتوجه به ساختار استعاری گفتمان خانواده در این دوره ها، بهره بردن از رویکرد انتقادی به استعاره است و برای این منظور، از روش تحلیل گفتمانی استعاره بهره گرفته ایم. بررسی ها نشان می دهد که ساختار اصلی این داستان ها براساس استعاره کلان «خانواده، جامعه است» شکل گرفته است و خانواده در دل ساختار ایدئولوژیک این آثار، نماینده جامعه و نمودی عینی برای بیان ایدئولوژی های انتزاعی در جامعه است. خانواده ای که اقتدار آن محکوم به نابودی است و فرزندان علیه آن شورش می کنند. این ساختار، به صورت الگویی در این نوع آثار تکرار می شود که نشان دهنده ساختارهای مسلط فکری است.