فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۰۸ مورد.
منبع:
توسعه و سرمایه سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
229 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: در ادبیات توسعه، پرداخت یارانه کالاهای اساسی ابزاری برای حمایت از اقشار ضعیف جامعه است. اما نارضایتی از تمرکز بر وجود یارانه عمومی در حال افزایش است. این موضوع باعث شده است تا حرکت از یارانه عمومی به یارانه هدفمند به عنوان یک روش تعدیل ساختاری مورد توجه قرار گیرد. در این راستا، مسأله مهم برای سیاستگزاران این است که تعدیل یارانه کالاهای اساسی در چه سطحی، چه موقع و چگونه بدون بروز هیچ آشوبی، صورت گیرد. بنابراین انگیزه مطالعه حاضر درک آثار رفاهی حذف یارانه کالاهای اساسی است. روش: در مطالعه حاضر، تحلیل تجربی و کمی سازی نتایج با استفاده از الگوی پروژه تحلیل تجارت جهانی و نسخه 10 پایگاه داده آن استفاده شده است. داده ها شامل ماتریس حسابداری اجتماعی 141 کشور و 65 بخش است. این داده ها در قالب چهار بخش (لبنیات، برنج، شکر و سایر غذاها) و دو منطقه (ایران و سایر نقاط جهان) تجمیع گردید. یافته ها: نتایج نشان داد کاهش 50 و 100 درصدی یارانه پرداختی بر مصرف بنگاه- کالاهای داخلی در هر چهار بخش، رفاه ایران و سایر نقاط دنیا را به ترتیب کاهش و افزایش می دهد. نتیجه گیری: نظر به کاهش بیشتر رفاه اقتصادی ایران در سناریو دوم، توصیه می شود که حذف یارانه کالاهای اساسی به صورت تدریجی انجام شود.
نامه ای فراموش شده از صمد بهرنگی به ایرج افشار
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
175 - 188
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نامه ای نادر از صمد بهرنگی به ایرج افشار می پردازد که اخیراً در میان اسناد آرشیوی بدست آمد. نامه بدون تاریخ است و گمان می رود که در فروردین ۱۳۴۷ نوشته شده باشد. به همراه این نامه، بهرنگی سه کتاب اخیر خود را به افشار ارسال کرده و تمایل داشته است که این آثار در مجله «راهنمای کتاب» که افشار مدیر مسئول آن بوده، معرفی گردند. همچنین بهرنگی در این نامه به اختلاف های فکری پیشین بین خودشان اشاره کوتاهی می کند. او می خواهد که مقاله جدیدش درباره شاه اسماعیل خطائی «بی کم و کاست» منتشر شود که در آن به نقد تاریخ نگاری غرب زده و اشتباهات در ثبت تاریخی پرداخته بود. بهرنگی در آن مقاله، انتقادات جدی به مورخانی دارد که اثرات شاه اسماعیل به زبان ترکی را نادیده گرفته اند و با غفلت یا عمد به تحریف تاریخ پرداخته اند. مقاله بهرنگی از آن جهت حائز اهمیت است که نشان دهنده دغدغه های فرهنگی و ادبی او در دوران فعالیت های ادبی و تأکید او بر ضرورت بازنگری در تاریخ نگاری ایران است. نه تنها کتابهای ارسالی صمد بهرنگی در آن مجله معرفی نمی گردند، حتی مقاله او، علیرغم اینکه پیش از آن پنج مقاله در آن نشریه منتشر کرده بود، چه در زمان حیات او و چه بعد از مرگ ناگهانی اش در همان سال، هرگز چاپ نمی شوند. مقاله حاضر، زوایایی از شخصیت و اندیشه های بهرنگی را نمایان می کند که پیش از این کمتر به آن ها پرداخته شده است.
تاثیر توسعه بخش بانکی بر انتشار گازهای آلاینده در ایران با رویکرد مدل مارکف سوئیچینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۶
115 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی تاثیر توسعه بخش بانکی بر آلودگی محیط زیست و انتشار گاز دی اکسید کربن در ایران می باشد. روش تحقیق علی و به صورت تحلیل سری زمانی و پس رویدادی می باشد. مطالعه طی دوره زمانی 1363 تا 1401 به صورت سالانه و با استفاده از مدل مارکف سوئیچینگ در دو رژیم با انتشار الودگی زیاد و کم در کشور ایران انجام شده است. دلیل انتخاب دوره زمانی در دسترس بودن داده های سری زمانی در این فاصله می باشد. مطابق نتایج مدل، افزایش حجم پول می تواند سبب افزایش تولید ملی و بنابراین افزایش انتشار گاز دی اکسید کربن در رژیم با انتشار آلودگی کم شود، ولی این تاثیر در رژیم با انتشار آلودگی بالا به صورت منفی است. تاثیر تغییرات در عقود مضاربه و سلف بر متغیر وابسته دارای علامت یکسان در هر دو رژیم بوده و در رژیم با انتشار زیاد معنی دار است. در رژیم با انتشار آلودگی کم، تاثیر تسهیلات بانکی بر انتشار دی اکسید کربن مثبت و معنی دار بوده، همچنین، تاثیر عقود جعاله بر انتشار گاز دی اکسید کربن منفی و معنی دار می باشد، ولی در رژیم دیگر این تاثیرها بی معنی هستند. مطابق پیش بینی مدل برآورد شده برای پنج دوره آتی، احتمال قرار گرفتن در رژیم با انتشار آلودگی زیاد بیشتر از قرار گرفتن در رژیم دیگر است. همچنین نتایج نشان می دهد تداوم رشد اقتصادی در آینده سبب افزایش انتشار گاز دی اکسید کربن می گردد؛ لذا اتخاذ سیاست برای کاهش انتشار گاز دی اکسید کربن در سطح ملی و جهانی ضروری است.
اثربخشی پروتکل فراتشخیصی بر نظم جوئی هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۳۱-۱۱۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلالات اضطرابی و افسردگی به عنوان یکی از چالش برانگیزترین مسائل سلامت روان نوجوانان است که ارتباط متقابل و دو سویه ای با عوامل فراتشخیصی از قبیل تنظیم هیجانی و مشکلات بین فردی دارد. درمان فراتشخیصی از جمله درمان های نوظهوری است که با هدف غلبه بر محدودیت های درمان های سنتی و تحت پوشش قرار دادن این عوامل فراتشخیصی طراحی شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی بر تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اختلالات اضطرابی و افسردگی انجام شد. روش: جهت اجرای پژوهش از طرح نیمه تجربی به روش مورد منفرد استفاده شد. جامعه آماری شامل نوجوانان مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال 1403 بود که از میان آنان 3 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شیوه جلسات فردی و هفتگی 45 دقیقه ای مورد مداخله درمان فراتشخیصی (بارلو و همکاران، 2011) قرار گرفتند و در مراحل خط پایه، جلسات سوم و ششم با استفاده از مقیاس های مشکلات بین فردی و تنظیم هیجان بین فردی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها و ارزیابی کارایی درمان، از روش های ترسیم دیداری یا تحلیل نمودار گرافیکی، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی و درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: با توجه به نتایج و بر اساس مقادیر شاخص تغییر پایا (96/1RCI≥.)، اثربخشی درمان فراتشخیصی برای ابعاد مشکلات بین فردی شامل دشواری در گشودگی، حمایت و مشارکت، درنظرگرفتن دیگران، وابستگی و همچنین متغیر تنظیم هیجان بین فردی برای هر سه آزمودنی به لحاظ آماری معنی دار بود، اما از نظر بالینی برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. همچنین اثربخشی درمان فرا تشخیصی در مؤلفه های در نظرگرفتن دیگران (آزمودنی اول) و وابستگی (آزمودنی سوم) از نظر بالینی نیز معنی دار بود. با این حال، در مؤلفه مشکل در صراحت و مردم آمیزی، مداخله برای هیچ یک از آزمودنی ها معنی دار نبود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان از درمان فراتشخیصی به عنوان یک گزینه درمان مناسب در کنار سایر مداخلات موجود، جهت بهبود تنظیم هیجان بین فردی و مشکلات بین فردی نوجوانان مبتلا به همبودی اضطراب و افسردگی استفاده کرد.
پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس کنترل روان شناختی والدین و امنیت روانی نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۲۲۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: در طول تغییرات دوره نوجوانی، نوجوانان ممکن است مشکلات هیجانی و رفتاری خاصی از خود نشان دهند. یکی از منابع مشکلات هیجانی و رفتاری در نوجوانان، بافت خانواده است. در مورد پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس کنترل روانشناختی والدین و امنیت روانی نوجوان خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی مشکلات هیجانی و رفتاری نوجوانان بر اساس کنترل روانشناختی والدین و امنیت روانی نوجوان بود. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان آبیک (1726 نفر) در سال تحصیلی 1403-1402 بود که طبق جدول مورگان، 360 نفر از آنان با روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل پرسشنامه های خودگزارشی آخنباخ (آخنباخ، ۱۹۹۱)، کنترل روانشناختی وابسته مدار و پیشرفت مدار (سوننز و همکاران، ۲۰۱۰) و امنیت روانی (مازلو، ۲۰۰۴) بود. هم چنین، تحلیل داده های پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با بهره گیری از نسخه 26 نرم افزار SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، کنترل روانشناختی والدین با مشکلات هیجانی رفتاری نوجوانان همبستگی مثبت معنادار دارد (05/0>P)، بنابراین با افزایش کنترل روانشناختی والدین، مشکلات هیجانی رفتاری نوجوانان افزایش می یابد. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که امنیت روانی با مشکلات هیجانی رفتاری نوجوانان همبستگی منفی معنادار دارد (05/0>P)، بنابراین با افزایش امنیت روانی در نوجوانان، مشکلات هیجانی رفتاری آنان کاهش پیدا می کند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پبیشنهاد می شود، آموزش و آگاهی بخشی به والدین به جهت تعدیل کنترل روانشناختی و تقویت امنیت روانی در نوجوانان در دستور کار مشاوران مدرسه قرار گیرد تا نوجوانان در برابر مسائل و چالش ها، توانمندی بالاتری از خود نشان داده و بدین طریق از بروز مشکلات هیجانی و رفتاری در آنان پیشگیری شود.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر کاهش نشانگان سایبر کندریا در بیماران دارای دیابت نوع دو شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آبان) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۲
۱۱۵-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلف نشان داده است سایبرکندریا یک اختلال اضطرابی قابل درمان بوده و علائم آن در بیماران مبتلا به دیابت نیز می تواند با مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کند. از جمله درمان های رایج برای اختلالات اضطرابی، درمان شناختی-رفتاری است که در مورد اثربخشی آن بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بین بیماران مبتلا به دیابت، خلأ پژوهشی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نشانگان سایبرکندریا در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در شهر تهران انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو در مراکز درمانی شهر تهران (انجمن دیابت تهران و مرکز دیابت نیاوران) بودند (589 نفر) بود. برای انتخاب نمونه آماری، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 30 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شدت سایبرکندریا (مک الروی و شولین، 2014) استفاده شد. هم چنین برای اعضای گروه آزمایش، 8 جلسه 90 دقیقه ای از پروتکل درمان شناختی-رفتاری (ویلسون و برانچ، 2019؛ بورن، 2011) برگزار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس طرح درون گروهی–بین گروهی و نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر کاهش تمامی مؤلفه های سایبرکندیا در گروه آزمایش مؤثر بود (001/0 P<) و این کاهش، پایداری خود را در مرحله پیگیری نیز حفظ شد (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، روان شناسان حوزه سلامت از درمان شناختی-رفتاری برای کاهش نشانگان و درمان اضطراب سلامت، به ویژه در افراد مبتلا به سایبرکندریا استفاده کنند.
Earthquake disaster-related emotional distress and coping mechanisms in high-rise residents in bangkok: A transactional model perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Bangkok's urban landscape features approximately 6,000 high-rise towers housing millions of residents in what was historically considered a seismically stable region. However, the March 28, 2025 magnitude-7.7 Myanmar earthquake triggered widespread psychological distress among Bangkok's vertical communities despite causing minimal structural damage. While existing disaster psychology research demonstrates that individual appraisal processes and coping resources influence distress outcomes, high-density vertical urban environments remain largely unexplored in disaster literature, particularly within Asian megacities where socioeconomic inequities may compound vulnerabilities. Aims: This study aimed to quantify earthquake-related emotional distress changes, evaluate the effectiveness of different coping strategies, examine socioeconomic and disability-related moderators, and test Transactional Model of Stress and Coping pathways among Bangkok's high-rise population. Methods: A cross-sectional web-based survey was conducted two weeks post-earthquake using multistage stratified probability sampling. From 120 randomly selected buildings across Bangkok's districts, 5,200 households received survey invitations, yielding 2,104 completed responses (40.5% response rate). Participants were adults residing at least six months in buildings exceeding eight floors. Validated Thai-adapted instruments included the Kessler-6 for psychological distress, Insomnia Severity Index, and custom scales measuring emergency preparedness, social support-seeking, and self-care behaviors. Statistical analyses employed paired t-tests, ANOVA, MANOVA, and bootstrap mediation procedures with effect size reporting. Results: Clinically significant insomnia prevalence increased from 27.4% to 61.8% post-earthquake. Emergency preparedness behaviors were associated with lower anxiety levels, while social support-seeking correlated with reduced insomnia severity. Significant disparities emerged across housing tenure, income levels, and disability status, with renters demonstrating lower preparedness rates than homeowners (54.6% versus 71.9%). Mediation analyses revealed that preparedness and support-seeking behaviors collectively explained 37.7% of the association between perceived seismic threat and psychological distress outcomes. Conclusion: Perceived earthquake threat, rather than actual structural damage, emerged as the primary driver of psychological distress in Bangkok's high-rise communities. While emergency preparedness and social support provided substantial protective effects against anxiety and insomnia, these resources were inequitably distributed across socioeconomic groups. These findings highlight the critical need for inclusive disaster preparedness policies that address structural barriers affecting vulnerable populations in rapidly urbanizing megacities facing emerging seismic risks.
تدوین مدل ساختاری قلدری سایبری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی با میانجی گری صفات تاریک شخصیت در کاربران نوجوان شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (آذر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۳
۱۵۴-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: قلدری سایبری به عنوان یکی از چالش های جدی در فضای مجازی، به ویژه در میان نوجوانان، پیامدهای منفی قابل توجهی بر سلامت روان و روابط اجتماعی آن ها دارد. عوامل مختلفی می توانند در قلدری سایبری نقش داشته باشند و بررسی جامع در این خصوص با کاستی هایی روبرو است. هدف: این پژوهش با هدف تدوین مدل ساختاری قلدری سایبری بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی با میانجی گری صفات تاریک شخصیت در کاربران نوجوان شبکه های اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه اول و دوم شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای نمونه ای به تعداد 400 نفر انتخاب و پرسشنامه را تکمیل کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تجربه قلدری- قربانی سایبری (آنتونیادو و همکاران، 2016)، پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی (فترو، 2000)، پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (ریچی و فیتزپاتریک، 1990)، مقیاس سه گانه تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010) بودند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های Spss و Amos تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی قلدری سایبری بودند (۰01/۰ >p). همچنین الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی توانستند به صورت غیرمستقیم و از طریق صفات تاریک شخصیت، قلدری سایبری را پیش بینی کنند (۰01/۰ >p). نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهد که الگوهای ارتباطی خانواده و روابط بین فردی با توجه به نقش مهم صفات تاریک شخصیت می توانند تبیین کننده قلدری سایبری در کاربران نوجوان باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش قلدری سایبری ضروری است.
نقد قصة «سلطانُ ليوم واحد» ليعقوب الشاروني في ضوء نظرية التفكير النقدي ل «ماثيو ليبمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد زاد الاهتمام بقصص الأطفال، باعتبارها أساساً لبناء الفکر الإنسانی والمستوى الفکری فی المراحل اللاحقه من الحیاه فی العصور الراهنه وتشکّلت نظریات متنوعه ونقدیه للبحث عنها. من أهم هذه النظریات فی نقد القصص هو منهج التفکیر النقدی لماثیو لیبمان. فی مجال النقد الأدبی یمکن استخدام هذه النظریه لفحص وتحلیل الأعمال فی مجال أدب الأطفال وتمییز الآثار التی فیها الکثیر من التأهیل النقدی عن الأعمال الضعیفه فی هذا الصدد. فی هذه المقاله سیتم تحلیل قصه لیعقوب الشارونی، الکاتب المصری ذائع الصیت، فی مجال أدب الأطفال. عنوان القصه «سلطان لیوم واحد» وهنا نرمی إلی تحلیل القصه من حیث تکرار وتطبیق مکونات نظریه التفکیر النقدی ل «ماثیو لیبمان» علی القصه المذکوره. من الواضح بغضّ النظرِ عن عدد أعمال الأطفال التی تستخدم هذه المکونات من الناحیه الفنیه یمکن التوصیه باستخدامها المتکرر من قبل الأطفال فی حیاتهم الیومیه. تخلّصت النتیجه أن یعقوب الشارونی لم یستخدم الترتیب والنمط المحدد لنظریه التفکیر النقدی فی قصته واعیاً؛ إذاً هذه المکونات تتزاید أحیاناً وتنقص أحیاناً أخرى بحسب أسلوبه الشخصی وعملیه القصه. تم استخدام تسعه مکوّنات لنظریه لیبمان فی القصه، وبالنسبه إلی بعضها هناک أکثر من نموذج. من هذا المنطلق تعتبر القصه فعاله وموثوقه فی تعلیم التفکیر النقدی لدى الأطفال. تجدر الإشاره إلى أن المنهج المستخدم فی هذا البحث هو المنهج الوصفی-التحلیلی.
نقدی بر آپارتاید در شکل دادرسی های قضایی در حقوق ایران
حوزههای تخصصی:
آپارتاید در نظام دادرسی کیفری به بررسی تبعیض های نژادی و اجتماعی می پردازد که منجر به نابرابری در دسترسی به عدالت می شود. این پدیده، به ویژه در کشورهایی با تاریخچه های خاص، گروه هایی را به دلیل ویژگی های نژادی یا قومی خود با تحقیر و نابرابری مواجه می کند. تحقیق حاضر به تحلیل تاریخچه آپارتاید و تأثیرات آن بر فرآیندهای دادرسی می پردازد و بی عدالتی های قانونی و نژادی را که منجر به سوءاستفاده از قدرت می شود، بررسی می کند. این مطالعه همچنین تأثیر اجتماعی و فرهنگی آپارتاید بر اعتماد عمومی به نظام عدالت را مورد توجه قرار می دهد. با استفاده از روش های تحلیلی، الگوهای آپارتاید در دادرسی های کیفری و نادیده گرفتن حقوق بشر شناسایی می شوند. نتایج شامل پیشنهاداتی برای اصلاح سیستم و ارتقاء عدالت اجتماعی است. اهداف این تحقیق شامل افزایش آگاهی عمومی، تعیین راهکارهای مقابله با تبعیض و بررسی نقش نهادهای بین المللی در حمایت از حقوق بشر در نظام های کیفری است. آپارتاید در نظام قضایی خود را به شکل های مختلفی نشان می دهد: از جمله تبعیض در اعمال قانون و نابرابری در دسترسی به وکلا. این تحقیق همچنین تجارب کشورهای مختلف در مقابله با این پدیده را بررسی کرده و بر ضرورت تغییرات در نظام های قضایی برای رفع نابرابری ها تأکید دارد. هدف نهایی ارتقاء عدالت اجتماعی و حقوق انسانی برای همه افراد جامعه است.
اثربخشی آموزش مهارت والدگری مبتنی بر رویکرد آدلر- درایکورس بر جو خانواده و رابطه والد- فرزندی والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین نوع اختلالات اضطرابی، اختلال اضطرابی-اجتماعی است. ویژگی اصلی اضطراب اجتماعی ترس شدید از موقعیت هایی است که در آن ها فرد در جمع دیگران قرار می گیرد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت والدگری مبتنی بر رویکرد آدلر- درایکورس بر جو خانواده و رابطه والد- فرزندی والدین دارای فرزند مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی است. روش: طرح پژوهش پارادایم کمی با روش نیمه آزمایشی بوده و روش تحقیق آن از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه آزمایش و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه والدین دانش آموزان مدارس ابتدایی در سال تحصیلی 1399- 1400 (2020 -2021) در استان حلبچه ی کردستان عراق و حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری بود که 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر نیز در گروه کنترل و با روش نمونه گیری هدفمند جایگذاری شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های جو خانواده درگاه فرد (1373)، روابط والدین- فرزندی فاین، مورلند و شوبل (1983) و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس (1997) جهت اندازه گیری و غربالگری استفاده شد. شرکت کنندگان در گروه آزمایش 10 جلسه آموزشی را به صورت گروهی دریافت کردند. در توصیف داده ها، شاخص های آمار (میانگین و انحراف استاندارد) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و در بخش استنباطی برای تحلیل ارتباط بین متغیرها از روش (تحلیل واریانس با اندازه مکرر) استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که در گروه آزمایش، میانگین نمرات پیش آزمون جو خانواده (006/0>p) و روابط والد-فرزندی (001/0>p) با میانگین نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دارد. نتیجه گیری: این نوع از آموزش ها می توانند نحوه تلقی نسبت به والدگری و نوع نگرش و دید آن ها را به ماهیت و اساس ارتباطات والد- کودک را با حقیقت و واقعیت زندگی منطبق نماید. نتایج بیانگر اثربخشی آموزش های متمرکز بر مهارت والدگری آدلر –درایکورس در بهبود جو خانواده و روابط والد-فرزندی کودکان با اختلال اضطراب اجتماعی است.
داوری دعاوی مالکیت فکری در نظام حقوقی ایران و اسناد بین المللی
حوزههای تخصصی:
داوری به عنوان یکی از مهم ترین روش های جایگزین حل وفصل اختلافات، در سال های اخیر در حوزه دعاوی مالکیت فکری اهمیت فزاینده ای یافته است. دعاوی مربوط به حقوق مالکیت فکری معمولاً ماهیتی تخصصی، فنی و بین المللی دارند که رسیدگی به آن ها در محاکم عمومی ممکن است با دشواری هایی همراه باشد. داوری با بهره گیری از کارشناسان مجرب، سرعت بیشتر در رسیدگی، محرمانگی و انعطاف پذیری در روند رسیدگی، گزینه ای مناسب برای حل این دسته از اختلافات به شمار می رود. در نظام حقوقی ایران، هرچند قوانین خاص مالکیت فکری مقرره ای صریح در خصوص داوری ندارند، اما قواعد کلی قانون داوری تجاری بین المللی و قانون آیین دادرسی مدنی، ظرفیت استفاده از داوری در این زمینه را فراهم کرده اند.در سطح بین المللی، اسناد مهمی همچون کنوانسیون نیویورک ۱۹۵۸، موافقت نامه تریپس، و قواعد داوری سازمان جهانی مالکیت فکری نقش اساسی در توسعه داوری در دعاوی مالکیت فکری ایفا کرده اند. این اسناد نه تنها شناسایی و اجرای آرای داوری را تضمین می کنند، بلکه با ارائه ساختارهای منسجم برای رسیدگی، بستر مناسبی برای حل اختلافات فرامرزی فراهم می سازند. با توجه به روند فزاینده جهانی شدن اقتصاد و تجارت، ضرورت هماهنگی نظام حقوقی ایران با اسناد و رویه های بین المللی در زمینه داوری مالکیت فکری بیش از پیش احساس می شود.
تبیین نقش سواد هوش مصنوعی در تقویت مهارت های تفکر مرتبه بالاتر دانشجو معلمان با میانجیگری درگیری رفتاری و تعامل همتایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت سریع و گسترده فناوری هوش مصنوعی در قرن 21، باعث ظهور مفهوم سواد هوش مصنوعی شده است. مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش سواد هوش مصنوعی در تقویت مهارت های تفکر مرتبه بالاتر دانشجومعلمان با میانجیگری درگیری رفتاری و تعامل همتایان و با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجومعلمان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 2003 نفر بودند که از میان آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان 322 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه سواد هوش مصنوعی (وانگ و همکاران، 2023)، درگیری رفتاری (لو و همکاران، 2024)، تعامل همتایان (هوانگ و همکاران، 2018) و مهارت های تفکر مرتبه بالاتر (هوانگ و همکاران، 2018) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها با استفاده از نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) و روایی همگرا و واگرای پرسشنامه ها به ترتیب با استفاده از میانگین واریانس استخراج شده (AVE) و آزمون فورنل و لارکر بررسی و تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی و همه مقادیر بالای 70/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSSو Amos انجام شدتجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Amos انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد سواد هوش مصنوعی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم (از طریق درگیری رفتاری و تعامل همتایان) بر مهارت های تفکر مرتبه بالاتر دانشجومعلمان تأثیر مثبت و معنادار دارد. بر این اساس، برنامه ریزی جدی و سرمایه گذاری مناسب به منظور توسعه سواد هوش مصنوعی در همه دانشجومعلمان امری مهم و ضروری به نظر می رسد.
مدل یابی سلامت معنوی بر اساس جهت گیری مذهبی و امید به زندگی با میانجیگری تحمل ناراحتی و نقش تعدیلگر جنسیت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش مدل یابی سلامت معنوی بر اساس جهت گیری مذهبی و امید به زندگی با میانجیگری تحمل ناراحتی و نقش تعدیلگر جنسیت در دانشجویان بود. این پژوهش با پارادایم اثبات گرایی، رویکرد استقرایی، استراتژی پیمایشی، و روش توصیفی- همبستگی و از نوع کاربردی است که داده های آن بصورت میدانی در مقطع زمانی (1403-1404) گردآوری شد. جامعه آماری شامل 4000 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با توجه به جنسیت(مرد و زن)، مقطع تحصیلی(کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) و رشته تحصیلی (علوم انسانی، علوم پایه، فنی و مهندسی)، حجم نمونه به تناسب جمعیت بر اساس جدول مورگان 352 نفر برآورد و انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه های سلامت معنوی الیسون (1982)، امید به زندگی اشنایدر (۱۹۹۱)، جهت گیری مذهبی آلپورت (1950)، و تحمل ناراحتی سیمونز (۲۰۰۵)، که پایایی آنها بر اساس آلفای کرونباخ به ترتیب 0. 9، 0. 72، 0. 73، 89/0، می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها، شامل آمار توصیفی و در بخش استنباطی از مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزارSmart pls4 استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مقدارt برای اثر مستقیم و غیر مستقیم کوچکتر از (1.96=t) است. بنابراین فرضیه های پژوهش مبنی بر این که متغیر جنسیت تفاوت معناداری در اثر مستقیم جهت گیری مذهبی و امید به زندگی بر سلامت معنوی دانشجویان ایفا می کند، و متغیر جنسیت تفاوت معناداری در اثر غیرمستقیم جهت گیری مذهبی و امید به زندگی بر سلامت معنوی دانشجویان با میانجیگری تحمل ناراحتی ایفا می کند، با اطمینان95% رد می شود. ارزش عددیSRMR در هر دو گروه کمتر از0.08 و NFI نزدیک به 1 و مدل از برازش مناسبی برخوردار است. بنابراین نتیجه گیری می شود متغیر جنسیت نقش تعدیلگر ندارد و تفاوت معناداری در خصوص تاثیرگذاری آیتم های روانشناسی فوق وجود ندارد.
سکوت سازمانی در محیط های آموزشی
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
23 - 34
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف این تحقیق، بررسی سکوت سازمانی در محیط های آموزشی می باشد. روش شناسی پژوهش: روش این تحقیق توصیفی از نوع کتابخانه ای بود. با استفاده از دیتابیس های داخلی و خارجی، تحقیقات و مطالعاتی که در زمینه مورد مطالعه بود جستجو و مطالعه گردید. داده ها دسته بندی و کدگزاری گردید و نتایج در جداول محقق ساخته ثبت گردید. یافته ها: هدف اصلی مدرسه ایجاد و بهبود مستمر فرآیند یاددهی و یادگیری است . در این میان معلم ان مدرسه نقشی اساسی در رسیدن به این هدف و تحقق اثربخشی مدارس دارند لذا باید به رشد و افزایش خودآگاهی آنها در کنار دیگر عوامل توجهی خاص داشت . در ص ورتی ک ه ب ا توج ه ب ه وضعیت موجود، مشاهده برخی رفتارها در بین معلمان به عنوان س رمایه های اجتم اعی جامع ه مدرسه ، به عنوان مانع در نظر گرفته می شوند یکی از این رفتارها، پدیده سکوت سازمانی معلمان در محیط آموزشی است که می تواند مبتنی بر دلایل مختلف باشد. اگرقص د ب راین اس ت ک ه عملک رد شغلی دبیران توسعه یابد، ضروری است عوامل مؤثر برپیدایش سکوت معلمان شناسایی و رفع گ ردد. لذا با توجه به نقش غیر قابل انکار و مخرب سکوت سازمانی درمباحث مهمی چ ون تغیی ر و توس عه ، سلامت سازمان، انگیزش کارکنان و شیوع آن در سازمانهای امروزی پرداختن به چنین موض وعاتی بصورت حرفه ای ضروری به نظر می رسد. نتیجه گیری: سکوت سازمانی معلمان مانعی جدی برای بهبود عملکرد شغلی، توسعه آموزشی و سلامت سازمانی است. شناسایی و رفع عوامل مؤثر بر این پدیده برای تحقق اهداف مدرسه امری ضروری و حرفه ای تلقی می شود.
توظیف الصور الفنیه للقرآن الکریم فی شعر ابن الرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهدف من هذه الدراسه هو معرفه مدى اهتمام ابن الرومی بالقرآن الکریم وأثره فیه، فبالرغم من أنه لم یکن عربیاً فی الأصل إلا أنه کان یفهم القرآن الکریم جیداً ویتقن اللغه العربیه.تم إجراء هذا البحث باستخدام المنهج الوصفی التحلیلی.أجری هذا البحث فی مجالین: الأول فی مجال القرآن الکریم، والثانی فی مجال شعر ابن الرومی؛ القرآن الکریم کتاباً مقدساً بأسلوبه الرائع ومحتواه المتمیز، وشعر ابن الرومی بالاتجاهات المتعدده التی تناولها الشاعر.تحتوی هذه الدراسه على نتائج، ویمکن أن نذکر هنا بعض النتائج المهمه منها:سعه الثقافه لدى الشاعر، بما فی ذلک إلمامه بالتراث الإسلامی الأصیل وفی مقدمته القرآن الکریم.عبقریه الشاعر وأثره فی الألفاظ والمفاهیم القرآنیه وتوظیفها لأغراض شعریه مختلفه.استخدام الشاعر للقصص القرآنیه فی شعره، وکذلک استخدام النص السردی من حیث الأحداث والبناء الزمانی والمکانی، مما أدى إلى توسیع أفق الشاعر وربطه بالنصوص القرآنیه، وهذا دلیل من قدرته اللغویه وفهمه العمیق لنصوص القرآن الکریم.وفی شرح الصور الشعریه یستخدم الشاعر المعجم القرآنی فی أشکال مختلفه من الاستعاره والتشبیه المستوحاه من القرآن الکریم.إن استخدام الصور الحسیه (السمعیه والبصریه) فی النصوص الشعریه دلیل على أن الشاعر کان متمکناً من اللغه العربیه ومهتماً بها واستطاع الجمع بینها وبین القرآن الکریم.
بررسی مولفه های تاثیرگذار بر موفقیت کمپین های فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
271 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های اثرگذار بر موفقیت کمپین های فضای مجازی انجام شده است.روش پژوهش: این تحقیق با رویکرد ترکیبی (کیفی و کمی) طراحی گردید. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کارشناسان حوزه رسانه با بیش از ده سال سابقه فعالیت در شبکه های اجتماعی و تبلیغات بود. در بخش کمی نیز جامعه آماری را کاربران رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام که عضو کمپین های مجازی هستند تشکیل دادند. برای تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش نظریه داد ه بنیاد و در بخش کمی از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد از دیدگاه مصاحبه شوندگان، عواملی همچون افزایش تصاعدی اعضا، امکان ارسال آسان به دوستان، قابلیت عضویت هم زمان در چند کمپین، لغو سریع و آسان عضویت، آشنایی با دیگر اعضا و انگیزه های آنان، عضویت با هویت غیرواقعی، تنظیمات دریافت پیام ها، مشارکت کاربران ایرانی سراسر جهان و امکان آمارگیری لحظه ای توسط مدیران کمپین از مهم ترین نقاط قوت کمپین های مجازی محسوب می شوند. در بخش کمی، نتایج نشان داد بین مؤلفه های ارتباطات اجتماعی، منافع اقتصادی، تعامل و اقبال کاربران از کمپین های مجازی رابطه ای مستقیم و معنادار وجود دارد.نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مؤلفه های اجتماعی، اقتصادی و تعاملی نقش تعیین کننده ای در موفقیت کمپین های فضای مجازی دارند، اما رعایت ارزش ها و هنجارها تأثیر معناداری بر اقبال کاربران از این کمپین ها ندارد.
تحلیل جامعه شناختی اصطلاحات خطاب در سریال های تلویزیونی «کیمیا» و «شهرزاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
101 - 122
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های مهم در حوزه جامعه شناسی زبان، «اصطلاحات خطاب» است که اطلاعات اجتماعی-زبانی قابل توجهی را درباره مخاطبان و روابط میان آنها ارائه می دهند. این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی، به مقایسه اصطلاحات خطاب در سریال های نمایش خانگی و تلویزیون ملی ایران با استناد به نظریه های وارداف (2006) و چایکا (1982) می پردازد. داده ها از طریق مشاهده غیرمشارکتی، جمع آوری و اصطلاحات خطاب براساس نوع و کارکرد آنها استخراج شد. براساس داده های استخراج شده، این اصطلاحات، مقایسه و بررسی شد که آیا چهارچوب های نظری موردنظر در تحلیل زبان فارسی کارآمد هستند یا خیر. یافته ها نشان می دهند که از شش نوع اصطلاح خطاب معرفی شده توسط وارداف، پنج نوع در زبان فارسی موجود است. همچنین وجود سه عملکرد مطرح شده توسط چایکا (صمیمیت، قدرت و احترام) در هر دو سریال تأیید شد. به علاوه، کاربرد منفی اصطلاحات خطاب در «شهرزاد» در هر سه مورد، بیشتر از «کیمیا» بود.
ادبیات پست مدرن، بازگشت به خویشتنِ کلاسیک: «تحلیل جلوه های روایی انیمیشن آخرین داستان و شاهنامه فردوسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
213 - 245
حوزههای تخصصی:
هنر پست مدرن به مثابه گفتمانی در تقابل با انگاره های دوره مدرن، با تغییر شیوه های روایی و بازگشت به ویژگی های روایی کلاسیک و نفوذ در جهان رسانه، گفتمان سینمای پست مدرن را خلق کرده است. ماهیت متناقض و وهم آلود انیمیشن، ظرفیت لازم جهت روی آوردن به نظریه ها و رویکردهای نوین روایی از جمله جنبه های مشخصی از پست مدرنیسم را در اختیار این رسانه قرار می دهد. بر این مبنا و بنا بر فرضیه پژوهش، داستان «ضحّاک» در شاهنامه و انیمیشن «آخرین داستان»، دو روایت قیاس پذیر و با ویژگی های روایت شناسانه مشترک هستند. هدف اصلی این مقاله تبیین مفاهیم پست مدرنیست و بیان چگونگی بهره گیری از برخی جلوه های روایی این گفتمان در روایت سینمایی «آخرین داستان» در مقایسه با نیای کلاسیک خود می باشد. برای نیل به این هدف، با به کارگیری روش اسنادی و با رویکردی توصیفی -تحلیلی، برخی از مؤلفه های بیانی پست مدرن در مقایسه با عناصر روایت کلاسیک مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. براساس نتایج حاصل شده، انیمیشن «آخرین داستان» با بهره گیری از مفاهیمی مانند بینامتنیت، روایت غیرخطّی، علّیت، خیال-واقع انگاری، رویکرد سورئالیسی و بریکولاژ، ارتباط فنّی و منطقی خود را با تکنیک های روایی و عناصر کلاسیک حفظ کرده و در انتقال معنا به مخاطب و خلق سوژه های سرگردان و جهانی پیچیده و وهم آلود موفق بوده است.
رابطه عملکرد شناختی و بلوغ عاطفی با کیفیت خواب در نوجوانان مقطع متوسطه دوم شهرستان فردیس استان البرز
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
78 - 90
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه عملکرد شناختی و بلوغ عاطفی با کیفیت خواب در نوجوانان انجام گرفت.این پژوهش در زمره مطالعات توصیفی و از نوع همبستگی بود.جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان مقطع متوسطه دوم که درشهرستان فردیس استان البرز مشغول به تحصیل بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. پرسشنامه های استاندارد(شاخص شدت بی خوابی،آزمون ارزیابی شناختی مونترال و پرسشنامه بلوغ عاطفی)ابزار مورد استفاده بوده.تجزیه و تحلیل داده ها،بااستفاده از نرم افزارspssنسخه25 وبرای تبیین فرضیه ها از آزمون رگرسیون چندگانه همزمان و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد.نتایج حاکی از آن بود که عملکردشناختی رابطه معنا داری با کیفیت خواب دارد که این رابطه به صورت معکوس است.یعنی نمره کیفیت خواب (سطح بیخوابی بالینی) به طور منفی از نمرات مولفه های عملکردشناختی و نمره کل عملکرد شناختی تاثیر می پذیرد.همچنین نمرات بلوغ عاطفی رابطه معنی داری با کیفیت خواب دارد که این رابطه به صورت مستقیم و در جهت مثبت است یعنی نمره کیفیت خواب به طور مستقیم از نمرات مولفه های بلوغ عاطفی و نمره کل بلوغ عاطفی تاثیر می پذیرد و این تاثیرپذیری مثبت و مستقیم میباشد و با افزایش نمره بلوغ عاطفی میزان بیخوابی بالینی افزایش پیدا میکند. عملکردشناختی رابطه معنی داری با بلوغ عاطفی دارد و این رابطه به صورت معکوس و در جهت منفی است. یعنی نمره بلوغ عاطفی به طور منفی از نمرات مولفه های عملکرد شناختی و نمره کل عملکرد شناختی تاثیر می پذیرد و این تاثیرپذیری معکوس میباشد یعنی با افزایش سطح عملکرد شناختی، میزان نارسایی بلوغ عاطفی کاهش پیدا میکند.