فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴٬۴۳۴ مورد.
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
101 - 119
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه یا خیالی نگاری یکی از جلوه های هنر مردمی است. این شیوه، توانسته است با زبان ساده خود، مردم کوچه و بازار و با ویژگی های هنری اش، پژوهشگران را متأثر سازد. نقاشان قهوه خانه بر باورها و سنت های عامیانه تأکید دارند و نقاشی خود را با آنچه در ذهن دارند ترسیم می کنند. نقاشان خیالی نگار، مضامین پرده های خود را از متن جامعه، همان جایی که خود از آن برخاسته اند، انتخاب می کنند. از سویی دیگر، معماری ظرف زندگی است و همه صورت های زندگی در آن متجلی می شود. معماری (با همه گستردگی خود) در آثار هنری نمود می یابد و نقاشی قهوه خانه نیز به همین اعتبار، شایسته مطالعه معماری است. پس مسئله پژوهش، شناخت تحلیلی مفاهیم معماری، اجزا و عناصر سازه ای و معماری و عناصر تزیینی در آثار نقاشی قهوه خانه است. هدف اصلی تحقیق عبارت است از شناخت معماری در آثار نقاشی قهوه خانه به تفکیک نقاشان نسل های مختلف؛ و به تفکیک مضامین پرده ها. بر همین اساس، سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1. تغییر نسل در نقاشان قهوه خانه، چه تأثیری بر میزان خیالی نگاری معماری داشته است؟ 2. خیالی نگاری معماری در پرده های با کدام مضمون، بیشتر بوده است؟ روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی- تاریخی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. متغیرهای مستقل تحقیق عبارت اند از مفاهیم معماری (شکل، فضا و نظم)؛ اجزا و عناصر (سازه ای و معماری)؛ عناصر تزیینی. متغیر وابسته نیز عبارت است از میزان خیالی نگاری معماری. نتایج مطالعه انجام شده نشان می دهد که میزان خیالی نگاری معماری در پرده های نقاشان نسل اول، کمتر از نقاشان نسل دوم است. همچنین میزان خیالی نگاری معماری در پرده های با مضمون رزمی بیش از سایر مضامین است.
خوانش نشانه شناختی تصویر پیکر شهید در منتخبی از آثار نقاشان معاصر ایران (1360-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
87 - 99
حوزههای تخصصی:
در هنر معاصر بازنمایی پیکر انسان به عنوان یک مؤلّفه نمادین بیش ازپیش موردتوجه قرار گرفته و بدن در وضعیت هایی که تا پیش از آن مرسوم نبود به نمایش درآمد. در پست مدرنیته غربی نمایش بدن های زخمی و بی جان دلالت بر تروما و رنج انسان در عصر حاضر دارد؛ ولی پیکر مجروح و بی جان شهید در نقاشی معاصر ایران نشانی از درد و تباهی ندارد. از این منظر هدف پژوهش حاضر تبیین دلالت های معنایی تصویر پیکر شهید در منتخبی از آثار هنرمندان نقاش ایرانی در خلال سال های 1360-1400 است. پژوهش حاضر سعی در پاسخ به این پرسش داشته که پیکر شهید در آثار نقاشان معاصر ایران چگونه بازنمایی شده و نشانه های تصویری به کاررفته در تصویرگری شهادت بر چه مفاهیمی دلالت دارند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد نظری نشانه شناسی تصویری است. شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی است و جامعه آماری پژوهش را آن دسته از آثار هنرمندان نقاش ایرانی تشکیل می دهند که پیکر شهید را در لحظه شهادت یا برخوردار از نشانه های شهادت به تصویر کشیده اند. آثار هنرمندان برجسته و آثار راه یافته به جشنواره ها به عنوان نمونه های منتخب در نظر گرفته شدند. مطالعه نمونه های پژوهش حاکی از آن است که تصویر شهید به مثابه قهرمان تفاوت اساسی با مشخصه های تصویری قهرمان در سنت نقاشی ایرانی دارد. در بازنمایی پیکر، شهید هنرمند با اجتناب از نمایش بدنی تنومند و آراسته توجه را از ویژگی های مادی به مشخصه های معنوی قهرمان سوق می دهد. نقاشان معاصر ایران برای تصویرسازی پیکر شهید از نمادهای مذهبی و ملی آشنا برای مخاطبین شان بهر برده اند تا با تلفیق واقعیت و خیال، تصویری خلق کنند که نشان دهنده وجه نادیدنی شهید و شهادت به عنوان مفهوم والا و مقدس و منطبق بافرهنگ ایرانی-اسلامی باشد. جراحت و نقص در پیکر شهید، دلالت بر عبور از بدن مادی و پیوستن به عالم ماورا و سعادت ابدی دارد.
ارائه مدل جامع کاربردپذیری: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
7 - 22
حوزههای تخصصی:
کاربردپذیری یکی از مفاهیم اصلی حوزه ی طراحی تعاملی و طراحی کاربرمحور و معیاری برای ارزیابی میزان مقبولیت سامانه ها و محصولات توسط کاربران است. تا کنون مدل ها و تعاریف مختلفی برای این مفهوم ارائه شده است؛ اما مدل جامعی با پوشش اکثر عوامل تأثیر گذار بر فرایند تعامل بین کاربر و محصول، ارائه نشده است. لذا هدف پژوهش حاضر، نگرشی جامع به مفهوم کاربردپذیری و ارائه یک مدل جامع در این خصوص است. این پژوهش بنیادی به شیوه فراترکیب و با این سوال اصلی آغاز شد که چگونه می توان مدل های کاربردپذیری را در قالب یک مدل جامع ادغام نمود و چه مشخصاتی خواهد داشت؟ بدین منظور مدل های کاربردپذیری از ادبیات پژوهش استخراج شده و اغلب عوامل موثر بر فرایند تعامل، شناسایی شدند. سپس با سنتز مولفه های مرتبط، مولفه های محوری مدل کاربردپذیری تعیین گردید. در نتیجه، یک مدل جامع ارائه شد که ارتباط مولفه های کاربردپذیری را با کاربر، محصول و مراحل فرایند تعامل معرفی می کند. در این مدل، کاربردپذیری یک ویژگی منحصر به سامانه ها و محصولات نیست، بلکه یک ویژگی از فرایند تعامل بین کاربر با سامانه یا محصول، در یک زمینه مشخص تعریف می شود. این مدل می تواند برای طراحی سامانه ها و محصولات تعاملی مختلف و یا به منظور ارزیابی کاربردپذیری آنها مورد استفاده قرار گیرد.
دلایل وجود پدیده ی کپی در طراحی گرافیک ایران از دیدگاه تحلیل لایه ای علت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
117 - 128
حوزههای تخصصی:
کپی آثار هنری با اهدافی چون آموزش، تکثیر و مرمت از دیرباز در هنر ایران وجود داشته است که با توجه به قصد هنرمند می توان آن را به دو دسته ی کپی موجه و کپی مردود تقسیم کرد. نظر به اینکه در چند دهه ی اخیر، پدیده ی کپی از نوع مردود و غیر اخلاقی در طراحی گرافیک ایران افزایش یافته است، شناسایی دلایل آن امری ضروری به نظر می رسد. نظریه ی«تحلیل لایه ای علت ها» که توسط سهیل عنایت الله، آینده پژوه استرالیایی بنا نهاده شد، به عنوان چارچوب نظری این مقاله انتخاب شد. این الگو برای کشف علل مسائل در چهار لایه به تحلیل آنها می پردازد که شامل لیتانی، علل اجتماعی، جهان بینی-گفتمان و اسطوره- استعاره می شود. این مقاله که از دیدگاه هدف از نوع کاربردی بوده و اطلاعات آن به شیوه ی کتابخانه ای جمع آوری شده، در پی پاسخ به این سوال اصلی است که دلایل وجود پدیده ی کپی در طراحی گرافیک ایران از دیدگاه تحلیل لایه ای علت ها چیست؟، نتایج بدست آمده به کمک روش کیفی نشان می دهد در لایه ی نخست دلایلی چون دسترسی نامحدود به تصاویر اینترنتی، ضعف خلاقیت در طراحان، نبود قوانین بازدارنده و رشد کمی مراکز طراحی غیرحرفه ای شناسایی شد. در لایه ی دوم مواردی چون نیاز مالی طراحان، پیروی از سلیقه بازار، عادی انگاری کپی، چرخه ناقص آموزش، عدم عضویت ایران در معاهده جهانی حق نشر و همچنین عدم کنشگری کافی د رمقابل این پدیده بدست آمد. در سومین لایه، گفتمان های غرب باوری و محافظه کاری و در لایه ی چهارم، ضرب المثل هایی همچون مرغ همسایه غاز است و یک شبه ره صدساله رفتن به عنوان عوامل انگیزشی بروز این پدیده شناخته شد.
نمادشناسی نقش مایه «دیو» در نگاره های صنیع الملک از نسخه خطی هزار و یک شب کاخ گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
49 - 62
حوزههای تخصصی:
کتاب هزار و یک شبعبداللطیف طسوجی یا هزار افسان از متون کهن پهلوی است که پس از اسلام به عربی ترجمه و با افزودن افسانه هایی به آن، با نام عربی الف لیله و لیله شناخته شد. این کتاب توسط ابوالحسن غفاری ملقب به (صنیع الملک) تصویرگری شده است. کتاب هم در روایت داستانی و هم در تصویرگری ها دربرگیرنده ویژگی های نمادین در بافت روایت هاست.پژوهش پیش رو با کاربست روش آیکونوگرافی در یک تحقیق توصیفی- تحلیلی به بررسی ویژگی های ظاهری و فراواقعی دیوها در داستان های هزار و یک شب و میزان وفاداری تصویرگر کتاب به متن می پردازد. در این راستا پس از شناسایی ویژگی های ظاهری و فراواقعی دیوها در نمونه های تصویری و داستانی به تطبیق و دسته بندی آن ها خواهیم پرداخت؛ سپس ارتباط بیانی میان ویژگی های فراواقعی دیوها و خصوصیات رفتاری دیوها را در چهارچوب مبانی نظری تحقیق بررسی کنیم. همچنین برآنیم تا با استناد به شواهد تصویری و کلامی به ارزش گذاری (مثبت و منفی) دیو بر اساس شناسایی نمادین آن ها بپردازیم. نتایج تحقیق نشان می دهد؛ دیو، غول ،عفریت و اجنه و پریان همه از یک خانواده محسوب می شوند و بنا بر موقعیت های مختلف جایگاه آن ها تغییر می کند. ظاهر این موجودات در هیچ روایتی ویژگی های یکسان ندارد؛ این موجودات افسانه ای قابلیت تغییر چهره دارند.
مطالعه ویژگی های تصاویر منطقه البروج در کتاب صور الکواکب کتابخانه ملّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه ی استفاده از ستارگان برای جهت یابی و تعیین زمان به دوران باستان بازمی گردد. پیشرفت علم نجوم و ثبت اطلاعات دقیق ستارگان و صورفلکی باعث انتقال و گسترش این علم شد. از مهم ترین کتاب های نوشته شده در این حوزه، کتاب صورالکواکب نوشته ی عبدالرحمن صوفی در قرن 4ه.ق است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ویژگی های تصویری کتاب صورالکواکب محفوظ درکتابخانه ملی به شماره بازیابی 16269-5 است. 12 برج منطقه البروج به دلیل اهمیت تصویری بیشتر و شناخته شده تر بودن به عنوان نمونه مطالعاتی این پژوهش به صورت انتخابی و غیر تصادفی انتخاب شده اند. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و با استفاده از منابع موجود در کتابخانه، مراجعه مستقیم به کتابخانه و منابع اینترنتی جمع آوری شده اند. این پژوهش کاربردی و از نظر نوع داده کیفی است، و تجزیه و تحلیل داده ها به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که با وجود رونویسی های متعدد، همواره اصولی خاص در طراحی تصاویر ثابت باقی مانده اند و بخشی از آن ها متناسب با هنر زمانه تغییر یافته است. ویژگی اصلی تصاویر در این نسخه استفاده از طرح های خطی، رنگ های روحی، تزئینات محدود و استفاده از تناسبات طبیعی در طراحی تصاویر و دوری از اغراق های نامتعارف در پیکره ها است. صورت های حیوانی به همان اندازه ی صورت های انسانی مورد توجه واقع شده اند. همچنین در این نسخه اصول خاصِ نوشتار و تصویرگریِ کتاب های علمی دنبال شده است.
باززایش والایی در چیدمان های نوری اولافور الیاسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
111 - 122
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با هدف شناسایی والایی معاصر در چیدمان های نوری اولافور الیاسون بر آن است تا پتانسیل های متفاوت نور در آثار هنرمند را شناسایی کند. روش پژوهش حاضر، از نوع کیفی و از منظر هدف، کاربردی است که با شیوه توصیفی، تحلیلی با روش گردآوری اسنادی تدوین شده است. اولافور الیاسون در آثار چیدمانی بزرگش با بهره گیری از عناصری چون نور، آب و دمای هوا فضاهای غوطه وری را ایجاد می کند که مخاطبینش را شگفت زده می کند و در آن ها تجربه حسی و عاطفی بازدیدکننده تعیین کننده می شود. هنر مبتنی بر نور الیاسون، تماشاگران را مسئول می سازد و آن ها را ترغیب می کند تا وارد یک وضعیت هوشیاری بالا شوند. استفاده های هنری از نور هویت مادی آثار الیاسون را دگرگون می کند و شخصیتی پر انرژی به آن می بخشد که بیننده می تواند ارتباطی ژرف و معنا دار را تجربه نماید. نتایج پژوهش نشان داد، چیدمان های نوری الیاسون می توانند نمایانگر والایی معاصر باشد؛ الیاسون با ساختارشکنی سنت رمانتیک، درک بیننده از امر والا را تشدید می کند به نحوی که در آن می تواند خودش را در این ادراک قوی مشاهده کند و دوباره با قدرت والایی موجود در پدیده های طبیعی به شکل واسطه ای ارتباط برقرار کنند.
بازنگری نگرش «انحطاط» هنر قاجار با تأکید بر سفالگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
213 - 235
حوزههای تخصصی:
مطالعه پژوهش های صورت گرفته در زمینه سفال قاجار طی دهه های گذشته، بیانگر وجود نوعی اندیشه یکسونگرانه و غالباً منفی نسبت به این هنر در عرصه مطالعات هنر اسلامی است که آن را آغاز دوره «انحطاط» در تاریخ سفال ایران تلقی می کند. هدف این پژوهش، ارزیابی و سنجش درستی و نادرستی اندیشه مذکور است. سوال تحقیق حاضر این است که آیا این نگرش، ریشه در واقعیات تاریخی دارد یا حاصل برداشت هایی نادرست از تاریخ و هنر قاجار است؟ در پژوهش کیفی حاضر، از روش تحقیق تاریخی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری داده ها با مراجعه به اسناد کتابخانه ای و میدانی و تحلیل داده ها به روش استقرایی انجام پذیرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که برخلاف آن چه که اغلب اذعان گردیده، سفال قاجار به لحاظ کمّی و کیفی نه تنها راه به «انحطاط» نبرده بلکه جایگاه ویژه و مجزایی را در گستره سفال ایران به خود اختصاص داده است. در دوره قاجار، برنامه های حمایتی جهت گسترش و رونق صنعت سفال از سوی دولت و نخبگان سیاسی به طرز قابل ملاحظه ای افزایش می یابد که این مسئله منجر به ترقی کاشی سازی و انجام اقداماتی در زمینه چینی سازی می گردد. در این دوره، تولید ظروف خمیرسنگ به دلیل واردات چینی تا حدودی دچار نقصان می گردد، اگرچه ساخت آن برای بازار جدید مشتریان نوظهور طبقه متوسط استمرار می یابد. از سوی دیگر، می توان دید که با تغییر پایگاه اجتماعی هنر در این دوره علاوه بر گسترش دامنه حامیان و سفارش دهندگان سفال، به دلیل افزایش برنامه های ساخت وساز و مرمت ابنیه، سفارش کاشی در اولویت قرار می گیرد. علاوه بر این، تحت تأثیر پدیده جمع آوری آثار هنر اسلامی و رونق بازار تقاضای هنر ایرانی، هنر قاجار نیز مورد توجه موزه ها و مجموعه داران اروپایی قرار می گیرد که این مسئله، حجم زیادی از سفارشات را برای سفال قاجار و حتی محصولات تقلیدی با کیفیت مشابه آثار گذشته در پی دارد.
شناسایی الگوهای برساخت طراحی ملّی در مواجهه با طراحی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی محصول علاوه بر انطباق با نیاز های جامعه کاربری، نمایشگر سبک زندگی ایشان و به گونه ای روایتگر فرهنگ زمانه ی خود است. با شروع قرن جدید طراحی صنعتی از طراحی محصول صرف به سمت گونه ای کنشگری در جامعه حرکت نموده است و ظهور و رشد گرایش هایی مانند مدیریت طراحی و رویکردهای فرهنگی-اجتماعی از نتایج همین روند کلان طراحی صنعتی جهان است. به همین ترتیب، در پی رشد مطالعات پسااستعماری در هنر و طراحی، پژوهش در طراحی ملل و کشورهای پیرامونی به تعبیر ویکتور پاپانک جایگاه ویژه ای در مطالعات دانشگاهی طراحی صنعتی یافته است. لذا با عنایت به مبانی نظری جهانی شدن، نوعی رابطه ی دیالکتیکی در قالب طراحی جهانی به مثابه ی امر عام و طراحی بومی، ملّی و محلی به عنوان امر خاص طراحی است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی الگوها و رویکردهای هویت یابی کنشگران (طراحان، مورخین و نظریه پردازان طراحی صنعتی) کشورهای پیشرو و در حاشیه ی طراحی در مواجهه با الزامات عام و جهان شمول طراحی جهانی است. این پژوهش با رویکردی تفسیری و به روش تحلیل اسنادی و روش شناسی کیفی انجام شده و در تجزیه وتحلیل داده های اسنادی از روش کدگذاری موضوعی استفاده شده است. پژوهش حاضر، در چگونگی تعامل و تقابل نظریه پردازان و مورخین طراحی ملّی در قاره های مختلف، چهار الگوی کلی مواجهه همراهی کامل، خلاقانه، چندگانه و التقاطی با طراحی را شناسایی نموده که همگی در مجموعه تجربیات جهانی-محلی گرایی قرار گرفته و الگوی فرضی محلی گرایی محض از طریق رد کامل آموزه های طراحی جهانی دیده نمی شود. به نظر می رسد که دلیل آن، برتری فناورانه روش تولید و مواهب غیرقابل انکار آن در دنیای معاصر است. بخش عمده ی تمایزسازی طراحی ملّی نیز با توجه به شرایط فرهنگی-اجتماعی و از طریق بهره گیری از نمادهای بومی، فرم های کلاسیک تثبیت شده و ارزش های فرهنگی بومی و با اولویت در زیبایی شناسی طراحی محصول جلوه گر شده است.
تحلیل بازنمایی مکان زندگی روزمره در آثار عکاسان معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان زندگی روزمره، ازجمله موضوعاتی است که همواره موردتوجه هنرمندان معاصر بوده است. دلیل این امر نه تنها ارزش گذاری به مکان، بلکه تلاشی بر دیالکتیکی بودن تأمل و درک انتقادی از فرهنگ و زندگی روزمره بوده است. نمایش فضای خصوصی ازجمله خانه در هنر به ویژه عکاسی، در معنابخشی به زندگی روزمره مهم تلقی گشته و به درک امر روزمره به عنوان موضوعی درخور تأمل می انجامد. این مقاله بر آن است با طرح این پرسش که هدف از بازنمایی خانه در آثار عکاسان معاصر ایرانی چه بوده است، به تحلیل بازنمایی مکان در آثارشان نائل آید. مطالعه آثار و تحلیل نشانه های صریح و ضمنی نمایش مکان زندگی روزمره در آثار این هنرمندان، گویای این امر است که بازنمایی خانه در این آثار به منظور بازنمایی امر روزمره، بازیابی خاطرات، حس نوستالژیک و نقد مدرنیته صورت گرفته و هنرمندان با طرح این پرسش ضمنی برای مخاطب که آدم های این مکان ها کجا رفته اند و چگونه می توان این مکان ها را دوباره احیا کرد، به خلق اثر پرداخته اند. این پژوهش کیفی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد. نقد مدرنیته، حس نوستالژیک، اهمیت به مکان زندگی روزمره و خانه، بازیابی خاطرات، ازجمله اهداف مشترک هنرمندان در بازنمایی مکان زیسته و تجربه شده در زندگی روزمره بوده است. یافته های این پژوهش و نتایج این بررسی در جداولی مجزا بر اساس الگوی هولستی در انتهای مقاله قبل از نتیجه گیری ارائه شده است. همچنین در جدولی دیگر مدل تحلیلی داده های این پژوهش رسم گردیده است. عکس ها و نقاشی های این مقاله با توجه به پرسش پژوهش و بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.
تبیین نقش در تنکه کوبه های قلم زنی شده شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
45 - 59
حوزههای تخصصی:
تنکه، سینی زیرین کوبه ها است که بخش های دیگر کوبه همچون سندان، حلقه و پاچفت، بر آن نصب می گردند. مشبک کاری و قلم زنی، دو شیوه تزئین تنکه های یزد در گذشته بوده اند که قلم زنی از تداول بیشتری نسبت به مشبک کاری برخوردار بوده است. بر این اساس، نگارندگان کوشیده اند با تکیه بر نقوش 18 تنکه قلم زنی شده دوره قاجار، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با روش میدانی و کتابخانه ای، به سؤالاتی درزمینه چیدمان، گونه گونی، بنیادها و مفاهیم نقوش تنکه ها، پاسخ دهند. نتیجه این تحقیق نشان داد، نقوش تنکه ها، از چهار الگوی گل و مرغ و بته، هندسی، ختایی و اسلیمی، پیروی می کنند. به نظر می رسد فرم قاب مرکزی تنکه ها، متأثر از کتاب آرایی است و چیدمان نقش، مانند فرش و فضای معماری ایران، بازتابی است از باغ ایرانی و فردوس مثالی. حاشیه ها مانند حصار، تأکیدی هستند بر درون گرایی به عنوان رکن اساسی معماری ایران. اژدها در انتهای شاخه های درخت گونه اسلیمی، دافع نیروهای شر، و نقوش ختایی و حیوانی در میان شاخه ها، خاطره بوستان را در پای درختان اسلیمی زنده می سازند. همچنین سرو و انار در هیئت درخت زندگی، جاودانگی، باروری، زیبایی و سودمندی را برای ساکنین خانه طلب می کنند. آنچه تنکه ها را پس از ویژگی های کاربردی، به طلسمی جهت تعویذ و آرزو بدل ساخته است.
تبیین گفتمان های غالب در شکل گیری هنر پیشااسلامی عربستان با رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
53 - 63
حوزههای تخصصی:
شبه جزیره عربستان در دوران پیش از اسلام، شاه راهی میان سوریه، مصر، میانرودان و هند بود. این تحقیق در نظر دارد تاریخ اجتماعی شبه جزیره را در سه سطح اقتصادی، سیاسی و مذهبی مورد بررسی قرار داده و گفتمان های غالب را تبیین کند. سوال اصلی آن است که گفتمان های غالب آن دوران چگونه بر شکل گیری آثار هنری تأثیرگذاشته اند؟ این پژوهش از نوع کیفی، و روش توصیفی-تحلیلی است که جمع آوری اطلاعات در آن با شیوه کتابخانه ای و اسنادی بوده و در چارچوب نظری، از آراء نورمن فرکلاف استفاده کرده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که گفتمان های غالب در بستر مذهبی، یهودیت و مسیحیت بودند که توسط امپراتوریهای ساسانی و بیزانس با رویکرد سیاسی تقویت می شدند. هرچند گفتمان اقتصادی غالب، در سه منطقه شمال، شرق و جنوب بر تجارت استوار بود، اما ایجاد تمهیدات کنترل آب در دو شهر یثرب (مدینه) و مکه، موجب استقلال و قدرت یافتن اقوام عرب بومی شد و مکه را به شهری آئینی تبدیل نمود. در گفتمان هنری، می توان تأثیر اشیاء وارداتی از ایتالیا، سوریه، مصر، میانرودان، ایران و هند، و در معماری انگاره های هنری یهودی، مسیحی و خدایان سامی میانرودان را مشاهده کرد، اما با ظهور اسلام و ایدئولوژی ساده زیستی آن، این رویکردها رو به افول نهاد.
تحلیل عرفانی رنگ در بافته های پنج نگاره تکیه هفت تنان متکی بر آرای ابوالمفاخر یحیی باخرزی در رساله فصوص الآداب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
97 - 110
حوزههای تخصصی:
تکیه هفت تنان شیراز از بناهای سودمند برای عامه مردم در عصر زندیه بوده است. معماری بنا و تزئینات وابسته به آن زمینه های پژوهشی گوناگونی را فراهم می آورد. در هر دوره تاریخی، نوع خاصی از آرایه ها جلوه گر شده است. در عصر زندیه نیز نقاشی دیواری از تزئینات شاخص ابنیه است. وجود پنج نگاره در عمارت هفت تنان گواهی بر این ادعاست. موضوع آیینی- عرفانی نقاشی ها هم سو با کاربرد عرفانی بناست. مسئله پژوهش تحلیل عرفانی رنگ در بافته های پنج نگاره تالار ستون دار است. بافته ها در دو دسته داری و دستگاهی به نوعی و جامگانی و غیرجامگانی به گونه ای دیگر طبقه بندی شده و بدین ترتیب رنگ در پوشاک، پرده و محفظه ها از منظر آراء باخرزی در رساله فصوص الآداب مطالعه شده است. رنگ های به کاررفته در نگاره ها از منظر عرفانی چگونه قابل تبیین است؟ به نظر می رسد در پنج مجلس عمارت هفت تنان رنگ های به کاررفته در انتقال حس عرفانی به سبب قرارگیری در دسته رنگ های پربسامد اسلامی، مؤثر هستند. پژوهش از نوع کیفی و در دامنه تحقیقات کاربردی جای دارد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات حاصل مشاهده عینی مجالس پنج گانه بنا و فیش نویسی از منابع کتابخانه ای است. نمونه گیری پژوهش غیراحتمالی بوده و پنج نگاره هفت تنان مطالعه شده است. نتیجه این که تمامی رنگ ها با تکیه بر رساله فصوص الآداب از رنگ های معنادار در عرفان ایرانی اسلامی بوده و رسانه ای جهت انتقال حس معنوی است.
مطالعه تطبیقی نقوش کتیبهها و پرندگان سفالهای دوره سامانی (نیشابور، قرن 3 و 4 ه.ق) با سفال دوره تانگ درچین (چانگشا، قرن7تا10م) بر اساس نظریه گشتالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
45 - 55
حوزههای تخصصی:
سامانیان افزون بر ارتباط گسترده با مناطق مختلف، با احیای هنر ایران پیش ازاسلام، زمینه های رشد و شکوفایی فرهنگ و هنر ایران را فراهم آوردند. از دستاوردهای این زمینه سازی، کاربرد متفاوت تزیینات خوشنویسی بر ظروف سفال سامانی است که با تمرکز بر اندیشه ایرانی و تأثیرپذیری از نقوش هم عصر خود در سفال دوره تانگ چین شکل گرفته است. مسئله اینجاست که تنوع خطوط کوفی و ساده سازی نقوش پرندگان در سفال سامانی چه شباهت هایی با نقوش سفال تانگ و تفکر آن دارد؟ این مقاله با هدف شناخت ویژگی های مشترک بصری و معنایی خوشنویسی و دیگر نقوش سفال دو منطقه نیشابور و چانگشا، بر این فرض می باشد که روابط بینافرهنگی میان این دو تمدن در شکل و محتوا، مبتنی بر چرخش زمان،گردش طبیعت و به ویژه ارتباط انسان با جهان هستی است که از طریق عناصر طبیعت در تزیینات بازنمایی شده است.نگارندگان با روش توصیفی-تحلیلی به مطالعه تطبیقی عناصر بصری و اندیشه های این دو دوره بر اساس اصول گشتالت پرداخته و به این نتیجه رسیده اند که نقوش سفال های هر دو منطقه بر پایه اصول گشتالت مشترکی شکل گرفته است که معناهای مشابهی از تفکر دائوئیستی و عرفان اسلامی را در بر دارد، به طوری که در طرح اندازی برخی از نقوش رایج سفال سامانی تأثیراتی از تفکر چین مشاهده می شود.
تحلیل ارتباط متن و تصویر در نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال بر اساس گفت وگومندی و پیوستاری زمان و مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
143 - 159
حوزههای تخصصی:
هزارویک شب از کهن ترین نمونه های ادبی در جهان به شمار می آید. نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال از مجموعه هزارویک شب به زبان فارسی و خط نستعلیق در سال 1033 هجری قمری و زمان پادشاهی جهانگیر در هند تحریر شده که تأثیر عمیق سنت های تصویری فرهنگ و تمدن هند و ایرانی در آن ظهور یافته است. داستان سیف الملوک از این مجموعه، حکایت شاهزاده ای است که عاشق پری زاده ای به نام بدیع الجمال می شود و به جست و جوی او باشخصیت های داستان به گفت وگو می پردازد. هدف پژوهش، تحلیل ارتباط متن و تصویر در نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال بر اساس نظریات باختین است. سؤالات تحقیق عبارت اند از: 1. چه ارتباط گفت وگومند و پیوستاری زمان و مکان بین متن و تصویر در نسخه خطی داستان سیف الملوک و بدیع الجمال وجود دارد؟ 2. نمود شباهت ها و تفاوت های گفت وگومندی میان روایت داستان و نوع تصویرگری نگاره های این نسخه، چگونه قابل بررسی است؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویر خوانی است. روش تجزیه وتحلیل داده ها کیفی است. نتایج پژوهش نشان داد بیان گفت وگومندی میان عناصر روایی و تصویرپردازی این نسخه از هماهنگی و غنای بسیار برخوردار است و با توجه به سنت های ایرانی و فرهنگ بومی هند، انسان در پیوند با محیط و در مرکز توجه قرار می گیرد که در اصل به طرح گفت وگومندی میان آن ها پرداخته شده است. جهان فردی سیف الملوک به عنوان شاهزاده ای مستقل، بر دیگران برتری ندارد؛ بنابراین تأثیرات چندصدایی در جلوه های گوناگون ظهور یافته است. پیوستاری زمان و مکان نیز در متن و تصویرگری این داستان از نسخه هزارویک شب قابل شناسایی است و هنرمند تصویرگر هم سو با روایت داستان اثری متناسب با گفت وگومندی و پیوستاری زمان و مکان در نظر باختین خلق کرده است.
جایگاه تقابل در شعر و نگاره های عاشقانه ی خمسه ی تهماسبی با تکیه بر نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنت؛ مطالعه ی موردی نگاره ی شیرین در چشمه سار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات همواره همچون چراغ راهی برای هنر ایرانی- اسلامی بوده است و از میان هنرها، بیش از همه، نگارگری ایرانی متأثر و وام دارِ صورتِ نظم ادبیات است. نمونه هایی همچون خمسه ی تهماسبی ماحصل همگامیِ شعر و نگارگری ایرانی اند، که این درآمیختگی خاصیت چند بعدی به آن بخشیده است. براین مبنا در این پژوهش سعی شده است تا از منظری دیگر به مقوله ی عشق در داستان خسرو و شیرین پرداخته شود و از صورتِ شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار، به کمک نظریه ی بینامتنیت، به معنای درونیِ عشق دست یافته شود. از این رو هدف در این پژوهش، شناسایی و معرفی بن مایه ی تقابل و تأکید بر محوریت آن به عنوان اصلی ترین عنصر سازنده ی عشق در شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار است و پرسش اصلی عبارت است از: بن مایه ی تقابل در شعر و نگاره ی شیرین در چشمه سار چگونه بروز و ظهور نموده است؟ روش تحقیق در این پژوهش با رویکرد نظریه ی ترامتنیت، دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است و گردآوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای- اسنادی انجام پذیرفته است. نتیجه بنیادین این پژوهش حاکی از آن است که در شعر، بن مایه تقابل در عناصر ساختاری و واژگانی و همچنین در ابعاد مختلف شخصیت ها نمود پیدا کرده است و در یک رابطه بینامتنی در نگاره نیز، عنصر تقابل از ارتباط عناصر تصویری و بصریِ متضاد حاصل گشته است. همچنین تقابل در قالب بیش متنی در شعر و نگاره، در صورت و پیکر شیرین و شیهه ی شبدیز نمایان گشته است و از حالت درونی به حالت بیرونی تغییر شکل داده است.
تبیین مؤلفه های «زیباشناسی زشتی» بر اساس کلوایکا اثر ویم دلووی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
برای ارائه مبانی نظری درباره زیباشناسی زشتی، در این تحقیق، زشتی پدیده ای آستانه ای در نظر گرفته شده است. مسئله پژوهش چیستی ویژگی هایی است که اثر هنری را وارد آستانه زشتی می کند. در این تحقیق، روشِ توصیفی-تحلیلی روشن می کند کلوایکا از لحاظ ویژگی های ظاهری و جنبه هایی چون سَبک ناپذیری، به بی فرم پهلو می زند. ازحیث ویژگی زمینه ای دلووی با نمایش بخشی از امر روزمره در هنر از هنر به منزله نهاد و در بستر آن هم حمایت می کند و به آن، هاله می افکند. از لحاظ اصالت تاریخی نسبت به پسماند انسانی طلای مانزونی دیرتر به وجود آمده، لذا اثر مانزونی کلاسیک تر و هنجارشکن تر محسوب می شود. درخصوص ویژگی های ادراکی درجه دوم ناظر به زیباشناسی ماشین می توان گفت، اثر بی روح است. اثر از لحاظ ویژگی های ارزشی ناب، به دلیل هنجارشکنی دارای ارزش سرمایه گذاری است. از زاویه دید ویژگی های بازنمودی به دلیل تمرکز تفسیری بر بخشی از مکانیسم بدن در دسته واقع گرایی نوین قرار می گیرد، درعینِ حال وجه ماشینی آن را تصنعی می کند. ویژگی های رفتاری و واکنشی آن به صورت استعاری ملال انگیز و تکان دهنده و مبهم خوانده می شود. با توجه به طیف درجات بین ویژگی هایی مثبت و منفی ویژگی های زیباشناختی کلوایکا از جمله ملال انگیز، تصنعی، بی روح، هنجارشکن به سمت منفی میل می کند و آن را به آستانه زشتی سوق می دهد.
مطالعه بیش متنی میراث هنر اسلامی در بومی سازی طراحی گرافیک - رابط کاربری؛ نمونه موردی: پیش متن نسخه صور الکواکب در بیش متن طراحی تقویم ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه پیرامون بومی سازی طراحی گرافیک و رابط کاربری با درنظرگرفتن میراث بصری اسلامی و فرهنگ ایرانی مخاطب، بر مبنای نظریه بیش متنی ژرار ژنت متمرکز است. استفاده از پیش متن تصاویر نسخه صورالکواکب در طراحی تقویم ایرانی، مصداق کاملی از نمونه های بیش متنی و ارجاع به هنر ایرانی اسلامی است که رابطه برگرفتگی متن دوم (تقویم ایرانی) از متن اول (نسخه صورالکواکب) است. ژرار ژنت فرانسوی بیش از دیگر پژوهشگران مطالعات بینامتنیت را گسترده ساخت و واژه بیش متنی را به عنوان یکی از گونه های ترامتنیت مطرح کرد. مقاله حاضر با شیوه توصیفی - تحلیلی و اطلاعات آن از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهده ای گردآوری شده است. نمونه ها، تصاویر ماه های سال در طراحی تقویم، از پیش متن های منطقه البروج در نسخه صورالکواکب است. این کتاب نجومی را صوفی رازی تألیف کرده و تصاویر نسخه کتابخانه بادلی ین آکسفورد از روی اصل رساله اندکی پس از مرگ مؤلف ایجاد شده است. شیوه طراحی صورت های فلکی باستانی بدون پرسپکتیو و جزئیات لازم ترسیم شده اند و نوعی شرقی سازی (پساساسانی یا پارسی ایرانی) صورت گرفته است؛ و ازاین رو برای طراحی گرافیک تقویم ایرانی انتخاب مناسبی بوده است. نتایج همچنین بیانگر آن است که بیش متن طراحی رابط کاربری- گرافیک برنامه تقویم ایرانی به دو شکل سنتی و مدرن بر پایه سه اصل از شش گونه بیش متنیت صورت گرفته است که به طور هم زمان در گونه پارودی، فورژی و جایگشت قرار می گیرند. از سوی دیگر بومی سازی طراحی تقویم بر مبنای مدل فرهنگی هافستد، شاخص های فرهنگی ایران: فاصله پرقدرت، جمع گرایی، اجتناب از عدم قطعیت بالا، جهت گیری کوتاه مدت و زنانگی - مردانگی متوسط را در برمی گیرد.
آثار و دیدگاه طبیعت گرایانه ی آلبرشت دورر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 114
حوزههای تخصصی:
دیدگاه طبیعت گرایانه در دوران رنسانس با اضافه شدن رویکردهای علمی منجر به آگاهی بیشتر انسان از پیرامونش شد. کوشش هنرمندان در به نمایش گذاشتن جهان سبب شد تا هنر رنسانس از دوره های گذشته به طرز چشم گیری متمایز شود. جریانی که انسان و طبیعت را سرلوحه قرار داد و با دو گرایش عمده ی واقع گرایی، یکی مبتنی بر تجربه و مشاهده ی طبیعت و دیگری توسل به ریاضیات، به سمت کشف جهان عینی گام برداشت. از این رو، مطالعه ی نگرش هنرمندی که در فعالیت حرفه ای خود در مواجهه با این گرایش ها قرار گرفته است موضوع مهمی در تحلیل آثار تصویری محسوب می شود که در این پژوهش به شکلی هدف مند در آثار آلبرشت دورر دنبال می شود. این که هنرمند در راستای تصویرسازی و نقاشی از چه مؤلفه هایی در طبیعت و چه تکنیک هایی بهره می گیرد سؤال اصلی این پژوهش است. بدین منظور، این مطالعه با اتخاذ شیوه ی توصیفی-تحلیلی و رویکرد تک نگاری به تحلیل عناصر بصری، ریاضی وار و طبیعت محور تصویرسازی ها می پردازد. از مهم ترین نتایج این مطالعه رویکرد متفاوت هنرمند در پرداخت به آثار است و نقش هنرمند در فرم دهی به عینیت گرایی در قالبی جدید به نمایش گذاشته می شود و هنرمند با تمام تأثیرپذیری از معیارهای زیباشناسانه ی رنسانس، در اجرا، به آن چه خود از موضوع درک کرده رجوع می کند.
شمایل نگاری تزئینات کاشی کاری خانه های تاریخی شیراز در عصر قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
23 - 41
حوزههای تخصصی:
تزئینات در معماری ایرانی تنها حاوی جنبه های زیبایی شناسانه نیست و آرمان ها، آرزوها و بروندادهای فرهنگی منبعث از زمینه های ملی، مذهبی و عرفی به عنوان مبانی روایت در آن به چشم می خورد. کاشی کاری دوره قاجار نمونه مهمی از روایت عقاید و زیست مردمان آن دوره است که با شناخت این تصاویر می توان درک مستندی از اوضاع فرهنگی آن به دست آورد. هدف از تحقیق یافتن مؤلفه های مؤثر بر شکل گیری تصویر در کاشی کاری خانه های تاریخی شیراز در دوره قاجار است. سؤال اصلی پژوهش این است که ارزش های بصری شمایل نگارانه نقوش تزئینات کاشی کاری شیراز کدم اند؟ روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی و بر اساس روش شمایل نگاری پانوفسکی است. شیوه جمع آوری اطلاعات از طریق داده های اسنادی-کتابخانه ای و مشاهدات میدانی شامل برداشت شخصی از خانه های تاریخی است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل شمایل نگارانه تصاویر است. پس از بررسی 15 خانه دارای کاشی کاری مستند و معتبر و تحلیل تصاویر بر اساس روش شمایل شناسانه نتایج نشان دادند نحوه بیان و روند منسجم داستانی-روایی در کاشی کاری خانه های تاریخی دوره قاجار در شیراز نشانگر سه تمایل موازی در بیان؛ شامل پایبندی به فرهنگ عمومی در قالب تصاویر ملی-تغزلی و مذهبی، گرایش مالک به جریانات متجدد مانند تصاویر عمارت اروپایی و یا شغل های با محوریت فن آوری صنعتی و تمایلات درونی فرد است. این سه گرایش نه تنها در قالب شکل کلی تصویر بلکه درزمینه تعیین رنگ و نوع بیان هر روایت نیز قابل مشاهده است.