ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۲٬۸۷۲ مورد.
۱۲۱.

تحلیل ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی دوره های کاماکورا و آشیکاگا؛ با تأکید بر آموزه های بودیسم و ذن بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقاشی ژاپنی کاماکورا آشیکاگا بودیسم ذن بودیسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
فرهنگ و هنر ژاپن بسان همه فرهنگ های اصیل، دارای مؤلفه های منحصربه فرد است، اما آن چه ژاپن را از دیگر فرهنگ ها متمایز می کند، دستاورد اصیل آن، در جریان فراز و نشیب ها و مواجهه های تاریخی، دینی و فلسفی است. نقاشی یکی از قدیمی ترین انواع هنر ژاپنی است و شامل طیف گسترده ای از گونه ها است. در نقاشی ژاپن، دوره های کاماکورا و آشیکاگا به دلیل تأثیر مکتب های ذن و ذن بودیسم اهمیت بسزایی دارند. اهمیت این موضوع، ضرورت پژوهشی درباره تطبیق مبانی نظری نقاشی، به لحاظ مضمون و شیوه، مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم را نشان می دهد. هدف از این پژوهش، تبیین ویژگی های صوری و محتوایی نقاشی های قرون ۱۲ تا ۱۶ ژاپن (کاماکورا و آشیکاگا) است. بر این اساس، پرسش اصلی در این پژوهش عبارت است از: ویژگی های صوری و محتوایی در نقاشی کاماکورا و آشیکاگا مبتنی بر بودیسم و ذن بودیسم چگونه است؟ در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات، اسنادی و مشاهده تصاویر و روش تحلیل، فرمی-کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که قدرت تفکر ذن بودیسم در دوران کاماکورا اولویت هایی چون لزوم پرداختن به مضامین و روایت های مربوط به بودا، بیان اندیشه های دینی و تاکید بر روایت انسانی را ایجاد کرده است. در نقاشی آشیکاگا، قدرت تفکر ذن، عشق به طبیعت، ستایش زیبائی، احساسات و غیره را تقویت کرده است. همچنین این هنر، نتیجه وحدت میان انرژی های معنوی و تجربه عملی است. نمایش فضاهای خالی، سکون و سکوت و تأکید بر موضوعات انتزاعی و غیر واقعی از ویژگی های هنر این دوران است. در نتیجه موضوعات روایی و حتی مذهبی در این دوره کاهش یافته است.
۱۲۲.

تحلیل تحقق رخداد در نمایشنامه های فعل و فرشته تاریخ، از منظر «آلن بدیو»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آلن بدیو توهم حقیقت خیال رخداد سوژه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۶
آلن بدیو به عنوان یکی از اصلی ترین مباحثش به موضوع رخداد محال پرداخته و شرایطی برای تحققش برشمرده است؛ ازجمله: مکان رخدادی، سوژه و عملکردش که منجر به تبدیل رخداد به حقیقت یا توهم  می شود. از نظر او سوژه از قبل وجود ندارد یا به بیان دیگر، این هویت زمانی به شخص داده می شود که رخدادهای به وقوع پیوسته را به مثابه حقیقت بپذیرد و باورش کند. در این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی و جمع آوری داده های کتابخانه ای ابتدا جنبه های مختلف نظریه آلن بدیو در ارتباط با مفهوم رخداد و تحقق رخداد بررسی می شود در ارتباط با مفهوم رخداد و تحقق رخداد بررسی می شود و سپس در تحلیل متن نمایشنامه های فعل و فرشته تاریخ ، برای پی بردن به چگونگی روند وقوع رخداد از ابتدا تا انتها، به این سؤالات پاسخ داده شده است که رخداد محال با استفاده از چه عناصر و امکاناتی به وقوع پیوسته و چه تأثیری بر شخصیت ها گذاشته است؟ از نتیجه این مقاله چنین برمی آید که علاوه بر بازی با زمان و مکان، درگیرکردن خیال، دگرگو ن کردن چارچوب روایت برای تحقق این رخدادها، رویکرد بدیو نسبت به رخداد می تواند با معرفی نگاهی تازه به موقعیتی تکراری و خلق ایده هایی ناب به نویسندگان، بر ادبیات نمایشی و پیشرفتش کمک کند.
۱۲۳.

بررسی نگاره نبرد رستم با دیو سپید در مکاتب تیموری و صفوی با رویکرد روایت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوره صفوی دوره تیموری نگارگری ایران شاهنامه روایت شناسی نبرد رستم و دیو سپید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳ تعداد دانلود : ۱۱۴
گستردگی روایت شناسی در حوزه ی تصویر سبب شده تا نتایج به دست آمده از مقایسه متن و تصویر به عنوان دو رویه متفاوت نشان داده شود. ماهیت بیانی و مستقل تصویر از متن شناخت و فهم تصویر را در تطبیق با متن ادبی ضروری نموده استغیره «نبرد رستم و دیو سفید» از رویدادهای شاهنامه بوده که بعدها در مکاتب مختلف نگارگری مانند مکتب تیموری و صفوی به تصویر درآمده است. سؤالی که مطرح است: چگونه می توان این نگاره را با مؤلفه های روایت شناسانه بررسی نمود؟ هدف این تحقیق شناسایی واحدهای روایی پیرنگ، شخصیت پردازی، زاویه دید، درون مایه، زمان و مکان، برجسته سازی و حذف در متن و تصویر این دو نگاره و بررسی شباهت ها و تفاوت های آن ها با یکدیگر است. روش گردآوری توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی روایت شناسانه انجام گرفته است. نتایج حاصل این است که: نقاشی خلق و بازنویسی مجدد متن بوده به گونه ای که این اثر خلق هنری دیگری برای نقاش است. نقاش درحالی که از شعر پیروی کرده اما سبک او نسبت به هر دوره تاریخی و زندگی زیسته اش متفاوت است. اگرچه در متن (شعر) پیوستگی بین واژه ها وجود داشته و داستان گام به گام و بدون تسلسل با توجه به زمانمندی روایت جلو رفته، اما نقاش همواره با محدودیت هایی مواجه است. بر این اساس لحظاتی از متن را به عنوان رستاخیز اثر برجسته سازی و پیام را با تصویر بیان کرده است. با توجه به بررسی های انجام شده، از میان مؤلفه های روایت شناسی مؤلفه حذف و برجسته سازی برای هنرمند از اهمیت بیشتری برخوردار است.
۱۲۴.

تحلیل بینانشانه ای فضاسازی در متن کلامی و متن تصویری معراج نامه میرحیدر با تأکید بر نقش نگارگر در خلق اثر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی مکتب هرات نگارگر معراج نامه ترامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۱۱۳
آنچه در نگاره های معراج نامه میرحیدر حائز اهمیت است، توصیف تصویری دنیایی است که نگارگر تلاش کرده با بهره گیری از روایت کلامی، القای مضامین ماورایی آن را ممکن سازد. در مورد مضامین و شخصیت های آن، پژوهش های متعددی شکل گرفته است؛ اما فضایی که این عناصر بر پیکر آن نقش بسته و سهم نگارگر در بازتاب این فضای ماوراءطبیعی، مورد التفات پژوهش های پیشین واقع نشده است. هدف از این پژوهش: کشف تفاوت های فضا در متن کلامی و فضاسازی در متن تصویری معراج نامه میرحیدر و شناسایی سهم نگارگر به واسطه تفسیر وی در خلق اثر است. سؤال پژوهش عبارت است از: با مطالعه بینانشانه ای فضا در متن کلامی و متن تصویری معراج نامه میرحیدر چه تفاوت هایی را می توان یافت که حاصل تفسیر نگارگر است؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش گردآوری داده ها به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای با روش تطبیق و تحلیل بینانشانه ای و با رویکرد ترامتنیت ژنت صورت گرفته است. این رویکرد به دلیل خوانش و طبقه بندی روابط میان دو متن در تفکیک سهم مصوِّر از مؤلف رویکردی کارآمد است. نتایج نشان می دهد، نگارگر با تفسیر خویش از متن کلامی، خلق فضا در متن تصویری را با کاهش یا افزایش عناصر توأمان کرده و منجر به تراگونگی در بیش متنیت شده است. حاصل تفسیر نگارگر در قالب عناصر فضاساز در راستای بازسازی قصد مؤلف با افزودن بخش های متکی به حافظه بصری و فرهنگی او باعث شده، دریافت و ادراک سایر مخاطبین هدایت و کنترل گردد. سهم نگارگر در گونه جایگشت با تکثیری جدی در فضایی جدید، منتج به تبیین و توصیف متن کلامی، ماندگاری مفاهیم و ادراک بخش های ناپیدای متن کلامی گشته است.
۱۲۵.

تحلیل بازنمایی زنان عصر مشروطه در ادبیات نمایشی معاصر از منظر جامعه شناسی بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات نمایشی بوردیو مشروطه زنان نظریه میدان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۶۶
ادبیات نمایشی همواره در ساختار روایی ، فرم و مضامین با گفتمان های اجتماعی در ارتباط بوده و معضلات جامعه مخاطبین خود را بازنمایی کرده است. در دو دهه اخیر بازخوانی تاریخی زنان عصر مشروطه مورد توجه قرار گرفته است و در قلمرو ادبیات نمایشی به تولید متون مهمی منجر شده است. پژوهش حاضر سعی دارد از دریچه جامعه شناسی هنر میل به این گونه بازخوانی را بررسی کند. در این راستا سه نمایشنامه ندبه (بهرام بیضایی)، شهادت خوانی قدمشاد مطرب در طهران (محمد رحمانیان) و شب سیزدهم (حمید امجد) از منظر آرای پی یر بوردیو تحلیل می شوند. از دیدگاه بوردیو انسان ها برای کنش دارای منطق خاصی هستند و همین منطق کنش است که انسان ها را به جهان اجتماعی پیرامون خود مرتبط می سازد. در آرای بوردیو نظریه میدان، ابعاد کنش انسان (عاملان) در جامعه را با مثلث ارتباطی هبیتاس، میدان و سرمایه می کاود. نتیجه آن که؛ قهرمانان این آثار اگرچه بازنمودی از زنان جامعه معاصر نویسندگان هستند، اما جای گیری آنان در فرادستی میدان قدرت عصر مشروطه را می توان برگرفته از ماهیت آرمانی این متون دانست.
۱۲۶.

هنر و بقایای زیورآلات پارینه سنگی ایران از منظر سه فرضیه اصلی درباره خاستگاه های ظرفیت شناختی در انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رفتار نمادین زیورآلات هنر پیش از تاریخ ظرفیت های شناختی مدرنیته ی رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۸۵
انسان شناسان، حضور بقایایی که نشان دهنده ی پیچیدگی های رفتاری (همانند تولید هنر) می باشند را حاصل شکل گیری ظرفیت های شناختیِ پیچیده در ذهن می دانند. تاکنون سه فرضیه اصلی (انقلاب شناختی، فرآیند تجمعیِ تدریجیِ تطور و گونه های چند گانه) در خصوص منشأ چگونگیِ آغازِ پیچیدگی های رفتاری و ظرفیت های شناختی بر مبنای قدیمی ترین آثارِ هنری و صنعتیِ به جای مانده از انسان شکل گرفته است. در این پژوهش با بررسیِ قدیمی ترین یافته های مرتبط با زیورآلات در دوران پارینه سنگیِ ایران این سه فرضیه مورد مطالعه قرار خواهند گرفت. هدف از این پژوهش بررسیِ جایگاهِ ایران در مطالعات شکل گرفته در خصوص خاستگاه های احتمالیِ ظرفیت های شناختی در انسان می باشد. بر این اساس قدیمی ترین یافته های خودآرایی در ایران (از محوطه های پارینه سنگی غار یافته در لرستان، غار بوف در استان فارس و غارهای کمیشان، کمربند و التپه در مازندران) نشان می دهند که خودآرایی همانند دیگر اجزای مدرنیته ی رفتاریِ فرض شده مفهومی نیست که در تاریخ پنجاه هزار سال قبل به طورِ ناگهان ظهور کرده باشد، بلکه قدیمی ترین آثارِ نمادینِ شناخته شده از انسانِ هوشمند در آفریقا نشان دهنده ی حضورِ بقایای مدرنیته ی رفتاری، هزاران سال پیش از ورود انسانِ هوشمند به اوراسیا هستند. از این منظر انسانِ هوشمند از همان ابتدا دارای ظرفیت های شناختیِ موردِ نظر بوده است و براساس شرایط و نیازهای احتمالیِ خویش این ظرفیت ها را به دیگر نقاط جهان انتقال داده است.
۱۲۷.

کارکرد نقاشی های سوررئالیستی برای دستیابی به ایده های اجرای عروسکی (با مطالعه سه اثر از رنه مگریت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تئاتر عروسکی نقاشی فضا سوررئالیسم رنه مگریت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۸۸
امروزه با هم پوشانی هنرها و شکل گرفتن روش ایده به اجرا، راهکارهای متنوعی برای ایده پردازی در اختیار کارگردان قرار گرفته است. ایده پردازی در تئاتر عروسکی می تواند براساس روایت، عروسک و فضا انجام شود. ازآنجاکه به ایده پردازی براساس فضا کمتر پرداخته شده، هدف این پژوهش یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا می توان از طریق فضای نقاشی ها، تئاتر عروسکی خلق کرد. پژوهش حاضر برای رسیدن به پاسخ، نقاشی های رنه مگریت را انتخاب و راه های ایده پردازی برای تئاتر عروسکی براساس نقاشی های سوررئالیستی او را بررسی کرده است. نخست مشخصات جنبش سوررئالیسم و نقاشی سوررئالیستی تبیین شده و پنج عنصر رؤیاگونگی، خیال پردازی، فانتزی، اغراق و هجو به عنوان ویژگی های آن معرفی می شود؛ سپس ویژگی های معنایی تئاتر عروسکی (فانتزی، نمادپردازی، کوچک سازی، بزرگ سازی و ساده سازی) با نمونه ها توضیح داده شده و سه روش ایده پردازی برای تئاتر عروسکی گونه شناسی می شود. در بدنه، پس از معرفی ویژگی های نقاشی های مگریت و نشان دادن هم پوشانیشان با ویژگی های تئاتر عروسکی، سه اثر از مگریت باتوجه به ویژگی های یادشده ایده پردازی می شود. این پژوهش به وسیلهٔ منابع مکتوب و با بررسی آثار مگریت انجام شده و به شیوهٔ تحلیلی و توصیفی ارائه شده است. ایده پردازی براساس فضا علاوه بر اهمیت ماهیت بینارشته ای اش، امکانات گسترده تری برای خلق تئاتر عروسکی ارائه می کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که ایده پردازی براساس فضا از طریق هنر نقاشی به ویژه نقاشی سوررئالیستی ممکن است. این امکان به علت مشابهت میان ویژگی های این نقاشی ها با تئاتر عروسکی پدید آمده است. هم نشینی واقعیت و خیال وجه اشتراکی است که می تواند در هر یک از این رسانه های هنری دیده شود.
۱۲۸.

والایی قطعات گذشته: تبیین نسبت ویرانی و والایی در چاپ های پیرانزی بر مبنای آراء زیباشناختی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: والایی زیباشناسی ویرانی تمدن روم جیووانی باتیستا پیرانزی ایمانوئل کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵ تعداد دانلود : ۱۰۰
کمتر اثری را می توان در میان چاپ های متعدد «پیرانزی» یافت که اساساَ مربوط به «گذشته» نباشد. در این مجموعه آثار، ویرانی پرتکرارترین مضمون است. در این مقاله در یک سطح «چگونگی» بازنمائی ویرانه ها در آثار پیرانزی محل پرسش است و در سطحی دیگر بر پایه شواهد متنی «چرایی» چنین نمودی با تشریح مفهوم «والایی» در چارچوب زیباشناسی کانت بررسی شده است. یافته های «توصیفی - تحلیلی» این پژوهش حاکی از آن است که «قطعه وارگی» مشخصه اصلی نمایش «گذشته» در آثار پیرانزی است. برجسته ترین نمودِ ویرانه های پیرانزی ابعاد عظیم آنهاست و از سوی دیگر این عظمت با گذر «زمان»، همچون نمودی از قدرت قاهره طبیعت، دچار زوال گشته و تنها قطعاتی از آن باقی مانده است. چنین نمایشی از یادمان ها یادآور «والای ریاضی» و «والای پویا» در دستگاه زیباشناختی کانت است. گویی «متخیله» در مواجهه با «والاییِ» چنین ویرانه هایی از «تلفیق» دریافت های فزاینده ادراکی باز می ماند. این شکست ناشی از مواجهه با ایده «والایی تمدن روم» است. پیرانزی در آثار مختلف خود به زبان تصویر و کلام کوشش کرده که این شکوه ازدست رفته را باز یابد، اما این تمدن و تمثلش در شهر رم چنان «والاست» که لزوماَ به صورت امری «ناتمام» و «قطعه وار» تصویر می شود.
۱۲۹.

تأثیر سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران بر نگارگری معاصر افغانستان با تأکید بر آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایران افغانستان سنت های تصویری ساختار مضامین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۳
تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر تقریباً در تمام برهه های زمانی و تاریخی هنر تکرار شده است. در نگارگری نیز می توان این مسئله را حتی در آثار هنرمندان بزرگ نیز مشاهده کرد. در نگارگری معاصر افغانستان هم تأثیرپذیری از سنت های تصویری قدیم نگارگری ایران به ویژه کمال الدین بهزاد دیده می شود. بدین منظور، این پژوهش با هدف واکاوی سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران با تأکید بر نگاره های کمال الدین بهزاد با در نظر گرفتن دو متغیر ساختار و مضمون در نگارگری معاصر افغانستان (شصت ساله اخیر)، به کمک جداول و تصاویر، چگونگی این تأثیرات مورد تحلیل، مقایسه و بررسی قرار گرفت. سؤال های این پژوهش عبارت اند از: 1. مختصات تصویری قدیم نگارگری ایران (نگاره های کمال الدین بهزاد) و مضامین آن ها، دارای چه ویژگی ها و چارچوب هایی است؟ 2. مضامین و ساختار نگارگری قدیم ایران، چگونه در نگارگری معاصر افغانستان تداوم یافته است؟ روش تحقیق، به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی بوده و روش گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای (با استفاده از ابزار فیش برداری و روش تجزیه وتحلیل کیفی) بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد سنت های تصویری در نگارگری قدیم ایران (نگاره های بهزاد) دارای هویت جداگانه ای نسبت به دوره های قبل است و شخصیت مستقل، فعال بودن پیکره ها، اهمیت نقشمایه ها و نقش انسان و حالات چهره، هماهنگی رنگ ها، پرداخت های لطیف، وسعت بخشی به فضا، ترکیب بندی بی نظیر (عموماً مدور)، تزئینات، نماد و نشانه ها و مضامین عرفانی، واقع گرایی اجتماعی، داستانی، حماسی و رزمی از ویژگی های آن دوره است. نگاره های معاصر افغانستان نیز حاکی از تداوم این سنت های تصویری اند. مضامین و ساختار در نگاره های دوره اول به یک اندازه دارای اهمیت هستند. در کنار نسخه برداری از آثار بهزاد، خلق تصاویری بر مبنای اصول بهزاد اما با بیان جدید نیز دیده شد. در نگاره های دوره دوم، نمود مضامین بیشتر از ساختار است و موضوع زن اهمیت زیادی پیدا می کند. استفاده از نماد و نشانه ها در آثار این دوره پررنگ تر است.
۱۳۰.

دیانوئیا: وجه تمایز تعزیه از تراژدی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعزیه تراژدی دیانوئیا خیر و شر رستگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲ تعداد دانلود : ۴۳
این مقاله می کوشد به شیوه کیفی - تبیینی و با ابزار کتابخانه ای در دسترس، مؤلفه دیانوئیا/اندیشه را که مبتنی بر تقابل خیر و شر است، در تعزیه و تراژدی بررسی تطبیقی کند. در واقعه کربلا، حسین (ع) با انتخاب آگاهانه خود برای مبارزه با شر، خویشکاری خود را انجام می دهد، اما برخلاف سیاوش یا تراژدی یونانی، «بخت» و «تقدیر»، نقشی کم رنگ دارند. در بینش اساطیری و اسلامی، مرگ سرچشمه فنا نیست. ازاین رو، سیاوش الهی به حسین، و سوگ سیاوش به تعزیه بدل می شود. بااین حال، نه شخص حسین به قهرمان اسطوره ای و ارسطویی؛ و نه بنیان اندیشگانی این واقعه، به دیانوئیای پیشنهادی ارسطو شباهت دارد. برخی یافته ها عبارت اند از: تعزیه و تراژدی هر دو تیره و تبار مشابه، اما اهدافی کاملاً متمایز دارند. در تعزیه، دیانوئیا بر اساس تقابل همیشگی میان خیر و شر مطلق است؛ در تراژدی، دیانوئیا معطوف به تقابل خیر و شر میان افراد است. در تعزیه، قهرمان از سرنوشت محتوم خود خبر دارد؛ در تعزیه، قهرمان راه گریزی از مرگ ندارد. در تعزیه، قهرمان، نقص تراژیک ندارد؛ در تراژدی، قهرمان خطاکار است. درعین حال، در تعزیه، اشقیا، نه خطاکار، بلکه گناهکارند! کاثارسیس در تعزیه و تراژدی به شیوه خاص خود مشترک است.
۱۳۱.

تغییراتِ ریتمیک کرشمه در پیش درآمدهای درویش خان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرشمه پیش درآمد درویش خان دگره دُور ریتمیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۹۰
در پژوهش حاضر چگونگی استفاده از گوشه کرشمه به عنوان مهم ترین دورِ ریتمیک موجود در موسیقی کلاسیک ایرانی در پیش درآمدهای درویش خان که از بنیان گذاران ژانر پیش درآمد در موسیقی ایرانی شناخته می شود بررسی شده است. به این منظور روش های ایجاد دگره ریتمیک در کرشمه های ردیف مورد بررسی قرار گرفته و با روش هایی که درویش خان در ساختن پیش درآمد از کرشمه استفاده کرده مقایسه شده اند. این پژوهش که به طور کلی برپایه تحقیقات کتابخانه ای و گردآوری منابع نوشتاری و صوتی انجام شده علاوه بر این که نشان می دهد کرشمه یکی از عوامل مهمِ سازنده ساختار ریتمیکِ نخستین پیش درآمد های ساخته شده در موسیقی کلاسیک ایرانی است روش های به کار رفته در ایجاد تنوع و دگره نیز در ردیف و پیش درآمدهای مذکور مشابه اند. این روش ها به طورکلی با تغییر در افزایش یا کاهشِ تعداد یا دیرش نغمات و سکوت ها در تکرارهای پیاپیِ کرشمه شکل می گیرند. تفاوت عمده نحوه استفاده از این روش ها در پیش درآمدهای درویش خان عدم استفاده از دو روش افزایش و کاهشِ دیرشِ نغمات به دلیل ملاحظات متریک است. همچنین در این پیش درآمدها برای حفظِ ثباتِ متر استفاده از روش های افزایش و کاهشِ تعدادِ نغمات، کاهش یافته و روش های تجمیع و تقسیم نغمات و جایگزینیِ نغمه و سکوت بیشتر به کار رفته اند. شناخت و بهره گیری از روش های مذکور که بخشی از شیوه های آفرینش در موسیقی کلاسیک ایرانی را نشان می دهند می تواند دستمایه ای برای ساخت پیش درآمدهای امروزی باشد.
۱۳۲.

خوانش تصویری نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور در فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقشمایه های آیینی هنر نقاشی ایران قدیم نگاره موضوعی انسان - محور حرکات موزون اعتقادی - نمادین تصویرسازی هنری - فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۵
بسیاری از ادوات مختلف اعم از ظروف و ادوات گلین، سفالین، سنگی و فلزی باقی مانده از فرهنگ پیشاتاریخی ایران قدیم، مزین به نقشمایه های تصویرسازی شده هستند. نقوش، تصاویر و نقاشی های ادوات یادشده، اتفاقی، بی هدف، منظور و مضمون نمی بایست تصویرسازی شده باشند. از این میان تصاویر منقوش به پیکره های انسانی و پیرامون شان ویژه به نظر می آیند. این گونه از نقاشی ها، با در نظرگیری جایگاه تصویر انسان ها، عناصر تصویری دیگر و تعمیم مطالعاتی باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای مردمان ایران پیش از تاریخ، در زمره نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور قابل خوانش هستند. اهداف پژوهش حاضر معرفی و خوانش ضمنی تصاویر نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور است. سؤالات طرح شده مطالعاتی عبارت اند از: 1. کدام نگاره های ایران قدیم، در زمره نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی شناخته می شوند؟ 2. از منظر تبیین ساختار، نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، در کدام محوریت قابل تمیز هستند؟ 3. به واسطه خوانش تصویری و با رویکرد اتخاذی نگاره های مزبور حامل چه پیام ضمنی بوده اند؟ روش تحقیق پژوهش حاضر تحلیلی_تأویلی و رویکرد اتخاذی پدیدارشناسی نشانگی تصویری و تاریخی خواهد بود. شیوه انتخاب نمونه و تحلیل داده ها، منتج از داده های کتابخانه ای است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که 1. نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور شناسایی شده در ایران قدیم پیش از تاریخ، گونه ای از هنر نگارگری تصویری در فرهنگ مزبور بوده که عناصر تصویری آن پیوند قریب هنری و نمادینی را در نوع نقاشی، حکاکی و نقر، با فرهنگ و جهان نگری آن مردمان، منتقل می کنند. این ارتباط تنگاتنگ قابل تأمل، تصویرسازی های نگاره های مربوطه را در رسته تصاویر موضوعی اعتقادی، آیینی و مذهبی قرار می دهد. تصاویر انسان هایی که در حال سان و رقص هایی ویژه هستند را ازجمله موضوعیت ویژه و ثابت نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور باید محسوب کرد. 2. ساختار نگاره های انسان محور آیینی_اعتقادی، نمادین و مذهب گرایانه است. 3. پیام نگاره های آیینی_اعتقادی انسان محور، ضمنی و نمادین بوده و تأویل نمادینی از مضامین رمزگان های اسطوره محور و باورمندانه فرهنگ فرا روایتگرای ایران قدیم را در خود مستتر دارد.
۱۳۳.

بررسی تأثیرپذیری مخاطبان از عناصر یادمانی موزه جنگ برمبنای مؤلفه های مبتنی بر نمادشناسی (نمونه موردی:مخاطبان موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نمادشناسی عناصریادمانی جنگ موزه مخاطب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۲۷
نمایش فرهنگ ها و رخ داد های گوناگون، مستلزم فراهم نمودن شرایط مکانی و زمانی مختلف است. جنگ، از آنجایی که به عنوان یکی از مهم ترین روی دادهای جوامع بشری، آدمیان را در سراسر دنیا تحت تأثیر خود قرار داده است، نیازمند به خاطرآوردن و بازنمایی جنبه های مختلف آن برای مردم بوده تا ضمن بیان چهره ی وحشتناک جنگ، برای تمامی نسل های مختلف جامعه، عبرت آموز باشد. موزه یکی از فضاهای عمومی و در دسترس افراد جامعه بوده و با بهره گیری ازعناصر یادمانی، به صورت برنامه ریزی شده، قادر است تاجنبه های مختلف جنگ را به نمایش درآورد. نمادها و نشانه ها به عنوان الگوها و طرح واره های نام آشنا در میان افراد مختلف جامعه، می توانند مقدمات این شرایط را به نحو احسن فراهم نمایند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیرپذیری و تجربه مخاطبان از عناصریادمانی موزه جنگ براساس مؤلفه های مبتنی بر نمادشناسی عناصریادمانی است. به همین دلیل سوالات پژوهش بدین شرح می باشند: 1-مؤلفه های مبتنی بر نمادشناسی عناصر یادمانی موزه های جنگ که برای مخاطبان قابلیت ادراک و تأثیرپذیری دارند، کدام اند؟ 2- مؤلفه های شاخص و منتخب نمادشناسی عناصریادمانی موزه های جنگ از منظر مخاطبان چیستند؟ روش حاکم برفضای تحقیق، کیفی بوده و ترکیبی از دو رویکرد "مبتنی بر پرسشنامه و از نوع تحلیل محتوا "و همچنین مبتنی بر "تحقیق کتابخانه ای و از نوع مرور سیستماتیک" بوده روش جمع آوری نمونه ها مبتنی بر "روش نمونه گیری غیراحتمالی و در دسترس و اتفاقی" و شیوه تجزیه و تحلیل توصیفی می باشد. یافته ها نشان داده است که ضمن بررسی نظرات مخاطبان در خصوص عناصر یادمانی موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از طریق پرسشنامه، تنها چند مؤلفه مبتنی بر نمادشناسی عناصریادمانی- نظیر زمینه، همذات پنداری و همچنین لزوم بازسازی گذشته و نقش نمادین عناصریادمانی در تجلی کالبدی مفاهیم-از نظر مخاطبان، برجسته تر به نظر رسیده و می توان استدلال نمود که درنظرگرفتن مؤلفه های منتخب نمادشناسی عناصریادمانی از آنجایی که از نظر مخاطبان برجسته تر به نظر رسیده اند، قادر هستند نقش بسزایی را در تأثیرپذیری آنان ایفا نمایند.
۱۳۴.

شمایل شناسی هرکول؛ حرکت نمادین هرکول از غرب به گُنداره (هند) در دوره اشکانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرکول وَجرَپانی نیروانه گُنداره آیکونولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۳
در شمایل نگاری دنیای باستان، هرکول شخصیت اسطوره ای یونانی، در حالات و ژست های متفاوتی تصویر شده است. یکی از این فرم ها، شمایل فرد لمیده بر تخت است. این صحنه بیانگر ضیافتی است که برای متوفی تدارک دیده می شد. شخصیت قابل تطبیق با او در هند (گنداره)، وَجرَپانی است. به رغم وجوه اشتراکی که میان هرکول و وَجرَپانی (محافظ شخصی بودا) وجود دارد؛ نمادهای به کار رفته و ساختار روایی این اسطوره هندی با نسخه یونانی تفاوت های آشکاری دارد که ماحصل بافت فرهنگی و زمینه ی مذهبی و تاریخی حوزه فرهنگی هند می باشد. هدف از این پژوهش واکاوی سفر نمادین هرکول به هند و تبدیل او به وَجرَپانی، معانی نهفته در حالت نیروانه یا خفته (کمال یافته) و شناخت حالت ها و ژست های فرد لمیده بر تخت (هرکول) است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت توصیفی -تحلیلی است و بر پایه تحلیل آیکونول وژی پانوفس کی صورت گرفته است. حاصل مطالعه نشان می دهد که هرکول در سفر خود از غرب (یونان) به شرق (هند)، با روایت وَجرَپانی کهن الگوی هندی تلفیق شده و تغییراتی در فرم و محتوای آن صورت می گیرد. وَجرَپانی مانند هرکول قهرمان و نابود کننده دشمنان نیست بلکه محافظ بودا است و با شمایلی خشن و داشتن وَجرَ، مخالفان و نافرمانان بودا را می ترساند و رام می کند. در حالی که هرکول با زحمات خودش و طی سفر و مأموریت های سخت، طبیعت نافرمان خود را رام می کند و به آرامش و جاودانگی می رسد. در مجموع آیکون هرکول لمیده بر تخت، تبدیل به نیروانه یا بودای دراز کشیده بر تخت می شود. هر دو به کمال و آرامش ابدی و جاودانگی می رسند و در واقع، نیروانه ماحصل سفر نمادین هرکول لمیده بر تخت (از لحاظ فرم و نه محتوا) به شرق (هند) است.
۱۳۵.

ساختار زمانی روایت در آثار نمایشی بهرام بیضایی و اکبر رادی (مطالعه موردی نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات نمایشی اکبر رادی بهرام بیضایی زمان روایت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۹
پژوهش حاضر به بررسی مقایسه ای ساختار زمان در نمایشنامه های افرا یا روز می گذرد و خانمچه و مهتابی می پردازد. ژار ژنت به منظور شناخت ساختار زمان در روایت، عناصر نظم، تداوم و بسامد را مورد تحلیل قرار می دهد تا انواع گذشته/آینده نگری، زمان پریشی و شتاب های زمانی با ضرباهنگ های متفاوت در روایت مشخص شود. همچنین نظریه پردازانی چون فلودرنیک، ریمون-کنان و چتمن به بسط آرای وی در روایت های داستانی و نمایشی پرداخته اند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این است که بیضایی و رادی در قیاس با یکدیگر ساختار زمانی روایت را در متن نمایشی چطور به رشته تحریر درآورده اند؟ هدف نیز مطالعه قیاس مند زمان روایت در متون این دو نویسنده از منظر ساختاری با تکیه بر آرای ژرار ژنت و دیگر نظریه پردازان این حوزه است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده ها از طریق اسنادی با مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها مؤکد این نکته اند که گذشته نگری و تخطی زمانی به گونه ای مبرز جریان روایی نمایشنامه و ساختار زمانی آن را دستخوش تغییر ساخته اند و در کنار آن تداوم و بسامد زمانی نیز دخیل بوده اند. درنتیجه نمایشنامه ها از لحاظ ارتباط حوادث با دیگر عناصر روایی مانند شخصیت ها، مضمون، پیرنگ و غیره قالبی نزدیک به سنت نمایشی ایرانی پیدا می کنند که در افرا به لحاظ شیوه روایت داستانی چشمگیرتر است. حال آنکه در خانمچه و مهتابی شکستگی های زمانی در ساختار روایت ارتباط بیشتری با جنبه های نمایشی پیدا می کند.
۱۳۶.

خوانش بینامتنی سنت های فرهنگ عامه در نگاره های هفت اورنگ ابراهیم میرزا با تأکید بر نگاره «اندرز پدر به فرزند درباره عشق»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا مکتب مشهد بینامتنیت خوانش بینا فرهنگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان ها در یک جامعه و فرهنگ عامه شامل آداب ورسوم و باورهایی است که در دوره های مختلف شکل گرفته و خاستگاه هنر، ادبیات، فرهنگ و در یک کلمه هویت یک ملت است؛ بنابراین دریافت، فهم و معرفی فرهنگ عامه در هر دوره و بررسی بازتاب آن در آثار به جامانده، ضروری می نماید. آنچه خوانش بینا فرهنگی نامیده می شود نیز در پی کشف این معناست که پیش متن های درون فرهنگی یا برون فرهنگی یک متن چیست و درواقع آن متن بازتاب چه وجوه فرهنگی و از این نظر، وامدار کدام پیش متن هاست. در پژوهش حاضر بازشناسی وجوه فرهنگ عامه مردم خراسان در عصر شاهزاده ابراهیم میرزای صفوی در نگاره های نسخه هفت اورنگ ابراهیم میرزا و پیش متن های تصویری احتمالی بینا فرهنگی این وجوه موردبررسی قرارگرفته است. ازآنجاکه امکان بررسی تمام نگاره ها، به دلیل حجم زیاد اطلاعات حاصل از خوانش وجود ندارد، نگاره «اندرز پدر به فرزند درباره عشق» از این نسخه انتخاب و بررسی شد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از 1. در خوانش اولیه نگاره منتخب، چه وجوهی از فرهنگ عامه و روش زندگی مردمان آن روزگار مشهود است؟ ۲. پیش متن های تصویری احتمالی بینا فرهنگی وجوه فرهنگ عامه منعکس در این نگاره چیست؟ روش تحقیق تطبیقی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای- اسنادی است و در تجزیه وتحلیل داده ها بر مبنای نظریات نسل اول و دوم بینامتنیت، رولان بارت و مایکل ریفاتر، به تبیین پیش متن های درون فرهنگی و برون فرهنگی آثار مکتب مشهد پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد خوانش اولیه نگاره منتخب، بسیاری از وجوه فرهنگ عامه مردم خراسان در عصر ابراهیم میرزای صفوی را در قالب سنت های مادی، رفتاری و گفتاری آشکار می سازد که با بررسی پیش متن های احتمالی تصویری و کلامی هر یک در خوانش ثانویه متن می توان گفت بسیاری از آن ها درون فرهنگی و برگرفته از فرهنگ عامه مردم خراسان در این دوره است.
۱۳۷.

ارائه مدل جامع کاربردپذیری: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاربردپذیری طراحی تعاملی مدل جامع کاربردپذیری فراترکیب طراحی کاربرمحور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۱
کاربردپذیری یکی از مفاهیم اصلی حوزه ی طراحی تعاملی و طراحی کاربرمحور و معیاری برای ارزیابی میزان مقبولیت سامانه ها و محصولات توسط کاربران است. تا کنون مدل ها و تعاریف مختلفی برای این مفهوم ارائه شده است؛ اما مدل جامعی با پوشش اکثر عوامل تأثیر گذار بر فرایند تعامل بین کاربر و محصول، ارائه نشده است. لذا هدف پژوهش حاضر، نگرشی جامع به مفهوم کاربردپذیری و ارائه یک مدل جامع در این خصوص است. این پژوهش بنیادی به شیوه فراترکیب و با این سوال اصلی آغاز شد که چگونه می توان مدل های کاربردپذیری را در قالب یک مدل جامع ادغام نمود و چه مشخصاتی خواهد داشت؟ بدین منظور مدل های کاربردپذیری از ادبیات پژوهش استخراج شده و اغلب عوامل موثر بر فرایند تعامل، شناسایی شدند. سپس با سنتز مولفه های مرتبط، مولفه های محوری مدل کاربردپذیری تعیین گردید. در نتیجه، یک مدل جامع ارائه شد که ارتباط مولفه های کاربردپذیری را با کاربر، محصول و مراحل فرایند تعامل معرفی می کند. در این مدل، کاربردپذیری یک ویژگی منحصر به سامانه ها و محصولات نیست، بلکه یک ویژگی از فرایند تعامل بین کاربر با سامانه یا محصول، در یک زمینه مشخص تعریف می شود. این مدل می تواند برای طراحی سامانه ها و محصولات تعاملی مختلف و یا به منظور ارزیابی کاربردپذیری آنها مورد استفاده قرار گیرد.
۱۳۸.

انواع مرگ در شخصیت های انیمیشن کوکو در تطابق با آرای هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انیمیشن کوکو میگل مارتین هایدگر مرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷ تعداد دانلود : ۹۷
مسئله پژوهش پیش رو این است چگونه می توان با توجه به ظرافت های بحث و مفاهیم مارتین هایدگر درباره انواع مرگ به تحلیل ابعاد شخصیت های انیمیشن کوکو با تمرکز بر شخصیت میگل پرداخت. پرسش های پژوهش از این قرارند: زاویه نگرش این انیمیشن به مرگ با کدام یک از انواع مرگ و یافت حال مناسب آن در نظر هایدگر همخوانی بیشتری دارد؟ به ابعاد مرگ هایدگری چه مولفه هایی می افزاید؟ چه مباحثی درباره مرگ و چه ابعادی از شخصیت ها  را در این انیمیشن آشکار می کند؟رویکرد پژوهش از آرای هایدگر در باب مرگ از کتاب هستی و زمان  به هدف مطالعه انواع آن در انیمیشن کوکو برگرفته شده است. برای تکمیل مباحث در بخش تحلیل مباحث از کتاب کانت و مسئله متافیزیک، استفاده شده است. روش پژوهش پیش رو از نظر نوع نظری و کیفی است. روش گرداوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. با روش توصیفی-تحلیلی انواع مرگ با توجه به شخصیت ها در این انیمیشن بیرون کشیده می شود. برای پاسخ به پرسش ها در پژوهش، انواع مرگ، یافت حال متناسب با آنها از نظر هایدگر معرفی شده و با توجه به شخصیت های منتخب انیمیشن  به نحوی تحلیل می شود که فرم و محتوای انواع مرگ در انیمیشن کوکو در تطابق با آرای هایدگر مشخص شود.نتایج حاکی از این است که در این انیمیشن مرگ شخصیت ها (هکتور، دلاکروز و امیلدا) بیشتر جسمانی بوده است. در جهان زندگان غیر از میگل و هکتور چندان مرگ اگزیستانسیال را مطرح نمی توان کرد. به نظر می رسد جشن مردگان مکزیکی ها ترس هایدگری از مرگ را پشت سر می گذارد و نشان می دهد مرگ آگاهی با استفاده از عکس و به یادآوردنِ مردگان، برگزاری جشن سالیانه، طریق پیشنهادی انیمیشن در کاهش ترس از مرگ است.
۱۳۹.

مؤلفه های زیباشناسانه نقاشی ژاپنی دوره آشیکاگا مبتنی بر ذن بودیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بودیسم ذن بودیسم آشیکاگا نقاشی ژاپنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۲
در میان هنرهای ژاپن، نقاشی دوره آشیکاگا، به دلیل تأثیرپذیری از ذن بودیسم، اهمیتی مضاعف دارد که تحلیل این آثار، جنبه های متفاوتی از آن را آشکار می کند. در این پژوهش، 15 نمونه از نقاشی های دوره آشیکاگا با توجه به ذن بودیسم تحلیل شده است. هدف اصلی در این پژوهش، تبیین ارتباط میان مفاهیم فلسفی و آئینی ذن بودیسم و ویژگی های فرمی و معنایی نقاشی دوره آشیکاگا است. در این پژوهش، گردآوری اطلاعات، با روش کتابخانه ای به همراه مشاهده تصاویر و تحلیل از نوع کیفی است. همچنین نمونه گیری با شیوه گزینشی غیرتصادفی است. این پژوهش نشان می دهد که هنر ژاپنی، همچون آئین ژاپنی، متضمن مفاهیم دوگانه است. در دوره آشیکاگا، نوعی نقاشی مرکبی مبتنی بر کیفیت مکاشفه ای و متفکرانه ذن بروز کرد. هنر نقاشی این دوران را می توان مشابه هنر ذن بودیسم در فرهنگ ژاپن دانست. مهم ترین ویژگی های نقاشی دوره آشیکاگا شامل مواردی همچون دور شدن هنر از معابد، وجود مضامین و نقش مایه های کهن بومی، کاهش تدریجی سرزندگی قلم و مرکب و سهم اندک موضوعات روایی و مذهبی است. در این آثار، موضوعات منظره و طبیعت و یا حیوانات بیشترین سهم را دارند. تقریباً در تمامی موارد، زاویه دید از رو به رو است. مجموع این ویژگی ها، بیان گر تأثیر مستقیم ذن بر فرم و انتخاب مضامین نقاشی های دوره آشیکاگا است.
۱۴۰.

بازنگری نگرش «انحطاط» هنر قاجار با تأکید بر سفالگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سفال و کاشی قاجار وضعیت تولید سفال کاشی سازی مستشرقین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۷۰
مطالعه پژوهش های صورت گرفته در زمینه سفال قاجار طی دهه های گذشته، بیانگر وجود نوعی اندیشه یکسونگرانه و غالباً منفی نسبت به این هنر در عرصه مطالعات هنر اسلامی است که آن را آغاز دوره «انحطاط» در تاریخ سفال ایران تلقی می کند. هدف این پژوهش، ارزیابی و سنجش درستی و نادرستی اندیشه مذکور است. سوال تحقیق حاضر این است که آیا این نگرش، ریشه در واقعیات تاریخی دارد یا حاصل برداشت هایی نادرست از تاریخ و هنر قاجار است؟ در پژوهش کیفی حاضر، از روش تحقیق تاریخی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری داده ها با مراجعه به اسناد کتابخانه ای و میدانی و تحلیل داده ها به روش استقرایی انجام پذیرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که برخلاف آن چه که اغلب اذعان گردیده، سفال قاجار به لحاظ کمّی و کیفی نه تنها راه به «انحطاط» نبرده بلکه جایگاه ویژه و مجزایی را در گستره سفال ایران به خود اختصاص داده است. در دوره قاجار، برنامه های حمایتی جهت گسترش و رونق صنعت سفال از سوی دولت و نخبگان سیاسی به طرز قابل ملاحظه ای افزایش می یابد که این مسئله منجر به ترقی کاشی سازی و انجام اقداماتی در زمینه چینی سازی می گردد. در این دوره، تولید ظروف خمیرسنگ به دلیل واردات چینی تا حدودی دچار نقصان می گردد، اگرچه ساخت آن برای بازار جدید مشتریان نوظهور طبقه متوسط استمرار می یابد. از سوی دیگر، می توان دید که با تغییر پایگاه اجتماعی هنر در این دوره علاوه بر گسترش دامنه حامیان و سفارش دهندگان سفال، به دلیل افزایش برنامه های ساخت وساز و مرمت ابنیه، سفارش کاشی در اولویت قرار می گیرد. علاوه بر این، تحت تأثیر پدیده جمع آوری آثار هنر اسلامی و رونق بازار تقاضای هنر ایرانی، هنر قاجار نیز مورد توجه موزه ها و مجموعه داران اروپایی قرار می گیرد که این مسئله، حجم زیادی از سفارشات را برای سفال قاجار و حتی محصولات تقلیدی با کیفیت مشابه آثار گذشته در پی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان