فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۰۱ تا ۵٬۹۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۲۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه های میراث فرهنگی جهانی به عنوان یکی از اساسی ترین موضوعات در فرایند نظارت بر میراث می باشد؛ که باید علاوه بر تمرکز بر حفاظت از ارزش های ملموس و ناملموس، همچنین بر برقراری ارتباط با برجستگی و منزلت فرهنگی سایت میراثی تاکید داشته باشد و این فرایند ارزیابی باید با مشارکت ذینفعان مختلف مرتبط با بستر فرهنگی مربوطه محقق گردد. روش ها: پژوهش حاضر بر مبنای هدف از نوع کاربردی- توسعه ای می باشد و در دو بخش مطالعات نظری و عملی با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. در بخش نظری از روش استدلال منطقی و تکنیک تحلیل محتوا و استنتاج منطقی و در بخش عملی از روش پیمایشی و تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شده است. یافته ها: نتایج بیانگر آن است که شاخص "حس دلبستگی مکانی" به عنوان مهمترین عامل در ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه میراث جهانی شهر تاریخی یزد محسوب می گردد و محله شاه ابوالقاسم دارای بالاترین رتبه و محله دارالشفاء دارای پایین ترین رتبه ی وضعیت حفاظت در میان محلات مورد مطالعه می باشد. نتیجه گیری: مدل پیشنهادی ارزیابی وضعیت حفاظت محوطه میراث جهانی شهر تاریخی یزد مبتنی بر معیار "حفاظت و انتقال برجستگی و منزلت فرهنگی سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "یکپارچگی" و "اصالت" و همچنین معیار "تجربه سایت میراثی" تحت تاثیر زیر معیارهای "ادراک برجستگی و منزلت فرهنگی" و "تجربه اصالت" تدوین می گردد. بهره گیری به طور ادواری از این مدل در فرایند نظارت، می تواند بستر مناسبی را برای سنجش میزان کارامدی سیستم مدیریت میراث فراهم سازد.
نقش حق بر شهر در ارتقاء حقوق شهروندی
حوزههای تخصصی:
درباره مبنای حق گفتگو بسیار است. پاره ای از نویسندگان اراده را منبع حق شمرده اند و گفته اند: «حقّ عبارت از توانایی است که با اراده اشخاص داده شده است». بنابراین عنصر اصلی حق اراده است که به وسیله قوانین حاکمیت یافته است. گروه دیگر در تعریف حق گفته اند: «نفعی است که از نظر حقوقی حمایت شده». بر طبق این نظر، صاحب واقعی حق کسی است که از آن سود می برد نه آنکه اراده میکند. ولی بیشتر نویسندگان حقوق مدنی مفهوم حق را از شخصیت جدا نمی بینند و آن را در اختیار شخصی خلاصه می کنند و به نظرشان، حق از اختیارهای شخص است، خواه طبیعی باشد یا حقوقی. در جامعه ی ما امروزه، در حوزه های مطالعاتی جامعه شناسی و شهرسازی، تحت تفاسیر و برداشت های متعدد، به نظریه"حق به شهر" و چگونگی دستیابی و بهره گیری از آن در فرایند تولید و بازتولید فضا به طرق مختلف در شهرها به عنوان یکی از ضروریات زندگی شهری و حقوق شهروندی، توجه بسیاری شده است. نوشتار حاضر بررسی رابطه بین"حق بر شهر" و"حقوق شهروندی" و نقش حق بر شهر در ارتقاء آن است. چارچوب نظری مورد استفاده، نظریه حق به شهر هنری لوفر است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی و تحلیلی است. اطلاعات لازم برای این پژوهش به روش اسنادی و از طریق مطالعات کتابخانه ای به ویژه مقالات جمع آوری و گردآوری شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بین دو مفهوم"حق بر شهر" و "حقوق شهروندی" ارتباط معنا داری وجود دارد.
گونه شناسی معماری بناهای شاخص ایران در دوره ساسانی
حوزههای تخصصی:
ساسانیان در دوره حکومت خود با تکمیل دومین شیوه مدون معماری ایرانی- معماری پارتی، نسبت به دوره های قبل، شیوه ای مستقل و متمایز در طرح ها، اجزا، عناصر و مصالح مختص به خود ایجاد کرده اند که اهمیت بررسی وضعیت معماری ساسانیان را نشان می دهد. در این پژوهش با توجه به اهمیت دوره ساسانیان به عنوان یکی از دوره های شکوفایی و درخشش همه جانبه تاریخ معماری و شهرسازی ایران و تداوم معماری این دوره در بسیاری از طرح ها ، عناصر و اجزای معماری اسلامی ( بویژه در حوزه ایران، آسیای میانه و عراق) و حتی سایر کشورهای جهان، با استفاده از روش مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای کتب و اسناد تاریخی، تلاش شده است با پرداختن به هدف اصلی مقاله یعنی «گونه شناسی معماری بناها و عناصر شاخص در دوره ساسانیان و بررسی ویژگی های آن»، گامی در مسیر واکاوی و گونه شناسی معماری این دوره و تداوم آن به عنوان چراغ راهی در تاریخ معماری ایران برداشته شود. نتایج بررسی ها نشانگر آن است که مهم ترین مشخصه های معماری ساسانی، شامل «استفاده از پلان هایی با عناصر ایوان، گنبدخانه و صحن، استفاده گسترده از مصالح در دسترس ( سنگ لاشه، سنگ تراشیده، آجر، خشت، چینه، گل و گچ و چوب و ...)، استفاده استادانه از سنگ لاشه و ملات گچ در ساخت بناهای مختلف، طاق های گهواره ای و شلجمی شکل، طاق های نعل اسبی و تیزه دار و نیز پوشش های طاق و تویزه و قوس ها، تویزه های گلی و گچی پیش ساخته و تیرهای چوبی به کار رفته در سازه ها و همچنین برپایی سازه های طاق و گنبد بر فضاهای چهار گوش وسیع، به عنوان مهمترین دستاوردهای معماری در این دوره» می باشد. بر اساس بررسی و تحلیل صورت گرفته در تعدادی از بناها ، می توان به مهمترین خصوصیات گونه شناسی معماری ساسانی از جمله «نامتقارن بودن ساختار هندسی، جدایی بخش اندرونی و بیرونی، تنوع فضایی فراوانی و نقش مهم ایوان در سازمان فضایی ابنیه ها» اشاره کرد. همچنین در این دوره پیشرفت های بسیاری در زمینه پل سازی و تاسیسات آبیاری نیز مشاهده می شود که از نمونه های شاخص آن، «سیستم گردش آب در معبد آناهیتا» واقع در شهر بیشاپور و «فاضلاب شهری گندی شاپور» واقع در شهر جندی شاپور به عنوان قدیمی ترین سازه مهندسی جهان و تکنولوژی پیشرفته شهر در آن دوران، می باشند.
بررسی عوامل موثر بر ایجاد و ارتقاء دلبستگی به مکان در کتابخانه های عمومی ایران
منبع:
فردوس هنر سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲
82 - 107
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: در روند توسعه شهرها با کمبود فضاهای عمومی مواجه هستیم و با افزایش روند فرد گرایی در جامعه، نیاز به مکان هایی برای تعاملات اجتماعی و گردهمایی به شدت احساس می شود. مکان سوم، یکی از انواع فضاهای عمومی است که می تواند موجب دلبستگی به مکان گردد. کتابخانه ی عمومی به عنوان یک مکان سوم باید به گونه ای طراحی شود که به عنوان بستر مناسب و ظرفی اجتماعی، زمینه حضور شهروندان را فراهم نموده، موجب تشویق آنها به مطالعه شود و در مخاطبین دلبستگی ایجاد نماید. از پیامدهای توجه نکردن به این موضوع می توان به کاهش میزان استفاده از کتابخانه ها، کاهش نقش اجتماعی آنها، از بین رفتن حس دلبستگی و جدایی افراد اشاره نمود. بنابراین نگاه به کتابخانه به عنوان یک مکان برای تعامل اجتماعی، پاسخ به نیاز جامعه امروز است. هدف مقاله: این پژوهش با هدف دستیابی به مولفه های موثر در ایجاد دلبستگی در کتابخانه های عمومی به انجام رسیده است. در این راستا پاسخگویی به سه پرسش اساسی زیر مورد نظر بوده است: سوال پژوهش: چه عواملی موجب دلبستگی به مکان در فضاهای عمومی می شود؟ کدام متغیر ها تاثیرگذاری بیشتری در ایجاد دلبستگی به مکان در نمونه مورد بررسی دارند؟ و راهکارهای طراحی کتابخانه به عنوان مکان سوم به نحوی که در مخاطبین دلبستگی ایجاد کند، کدامند؟ روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و روش تحقیق در این نوشتار، براساس روش کیفی و کمی می باشد و بر استدلال منطقی استوار است. شیوه جمع آوری اطلاعات به منظور دستیابی به مبانی نظری تحقیق، مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است و مولفه ها از میان متون استخراج شده اند. در ادامه به بررسی و تحلیل دلبستگی به مکان در چهار کتابخانه موفق ایران، چون باغ کتاب تهران، کتابخانه ملی ایران، کتابخانه جندی شاپور و کتابخانه قلم پرداخته شده است. در نهایت میزان تاثیرگذاری مولفه ها در نمونه باغ کتاب، از طریق پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفته و از روش های انعطاف پذیری مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند و راهکارهایی برای طراحی کتابخانه به عنوان مکان سوم با رویکرد ایجاد دلبستگی به مکان در کاربران ارائه شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که شش بعد کالبدی، اجتماعی، عملکردی، معنایی، احساسی، فردی و زمانی در ایجاد و ارتقا دلبستگی به مکان در کتابخانه های عمومی تاثیرگذارند. نتایج این پژوهش بر اهمیت مولفه های احساسی و کالبدی با بالاترین ضریب همبستگی با حس دلبستگی به مکان تاکید می کند. بر این اساس از میان شاخص های مولفه احساسی، شاخص «رضایتمندی» و از میان شاخص های مولفه ی کالبدی، شاخص «راحتی» بیشترین تاثیر را بر حس دلبستگی به مکان دارند. در پایان مقاله، راهکارهای عملی در زمینه طراحی کتابخانه بر مبنای ویژگی های مکان سوم و با تاکید بر افزایش دلبستگی به مکان ارائه شده است.
تبیین مفهوم برهان رب در سوره یوسف و تجلی آن در یوسف و زلیخای جامی و نگاره کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
13 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با مقایسه نگاره گریز یوسف از اغوای زلیخا اثر کمال الدین بهزاد در نسخه ای مصور از بوستان سعدی که در دوره پسین مکتب هرات کتابت و نگارگری شده است، با ابیاتی از بوستان سعدی که نگاره بدان اختصاص دارد، تفاوتی آشکار میان کلام سعدی و آنچه بهزاد در نگاره خود بدان پرداخته مبرز است، در حالی که در مطالعات پیشتر توجهی بدان نشده است. با دقت در این نگاره نشانه هایی از تأثیرپذیری بهزاد از مثنوی یوسف و زلیخای هفت اورنگ جامی می توان یافت. تأویل نکات عرفانی به کار رفته در این مثنوی نیازمند رسیدن به درکی صحیح از آیات سوره یوسف قرآن است. پرسش اصلی پژوهش آن است که علت بهره گیری بهزاد از رنگ های غالب لاجوردی و طلایی و نقوشی برآمده از هندسه مقدس و مشابه با تزیینات مساجد تیموری در نگاره بهزاد چه بوده است. چنانکه علی رغم موضوع نگاره که لحظه پرتنش گریز یوسف و قرار گرفتن او در مظان اتهام خیانت است، فضای نگاره فضایی روحانی است و از سوی دیگر کاملاً متفاوت با ابیاتی از بوستان سعدی است که در حقیقت، بدان تعلق دارد. هدف: مطالعه اصطلاح قرآنی «برهان رب» در قرآن کریم و هفت اورنگ جامی و تطبیق آن ها با نگاره بهزاد. روش پژوهش: مطالعه تطبیقی حاضر با رویکرد تحلیلی-توصیفی صورت پذیرفته و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای جمع آوری گردیده اند. یافته ها: این پژوهش نشان داد که بهزاد متأثر از مفهوم برهان رب، نگاره را نه از سطح ظاهری داستان، بلکه از دیدگاه یوسف(ع) تصویر نموده است و درک تفسیر جامی از مفهوم برهان رب در سوره یوسف در مطالعه دقیق نگاره بهزاد راهگشاست.
تاثیر فرم هندسی ساختمان های بلند بر پراکنش ذرات معلق و آلودگی هوا در محیط پیرامون آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
193-203
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاثیرات ساختمان های بلند فارغ از سیمای شهری بر شرایط محیط زیست پیرامون خود از جمله بر حرکت باد در دره های شهری مساله ای است که نیازمند توجه و بررسی است. چرا که باد از متغیرهای مهم تاثیرگذار بر شرایط آسایش حرارتی عابران و همچنین پراکندگی آلودگی در فضای باز شهری است. هدف از این تحقیق یافتن تاثیرات مثبت چنین ساختمان هایی بر کاهش آلودگی محیط اطراف آنهاست. روش ها: در این پژوهش بافت پیرامون میدان امام خمینی در شهر تهران به عنوان نمونه با استفاده از نرم افزار انویمت مورد بررسی قرار گرفته است. ساختمان بلندمرتبه در این بافت ساختمان مخابرات با ۵۰ متر ارتفاع است. لذا علاوه بر ارتفاع واقعی ساختمان و بررسی الگوی سرعت باد در ارتفاع های مختلف ساختمان ۵۰متری با فرض این که ساختمان دارای ارتفاع های مختلف (۱۵، ۲۰، ۲۵، ۳۰، ۳۵، ۴۰، ۴۵ متر) باشد نیز شبیه سازی شده و نتایج الگوی توزیع جریان باد مدل های مختلف با یکدیگر مقایسه شده است. یافته ها: با بررسی رابطه ارتفاع و هندسه این ساختمان با الگوی توزیع جریان و سرعت باد اطراف آن مشخص شد که با تغییر ارتفاع، الگوهای تلاطم هوای اطراف ساختمان تغییر یافته و این امر باعث تغییر الگوی آلودگی هوا می شود. نتیجه گیری: این پژوهش نشان دهنده تاثیر چشمگیر ارتفاع ساختمان در الگوی وزش باد بافت پیرامون آن و نیز لایه های هوای بالاتر و پراکنش آلودگی هوای معابر مجاور است.
راهکارهایی جهت افزایش امنیت در بازطراحی مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه خلق فضای قابل دفاع و CPTED (نمونه موردی شهرک بسیجیان آمل)
حوزههای تخصصی:
امنیت یکی از مهم ترین نیازهاى بشرى است، چنان که در طبقه بندى نیازهاى مازلو در درجه دوم اهمیت و پس از نیازهاى فیزیولوژیک قرارگرفته است. در این تحقیق افزایش امنیت در بازطراحی مجتمع های مسکونی بر اساس نظریه خلق فضای قابل دفاع و CPTED (نمونه موردی شهرک بسیجیان آمل) مورد بحث و بررسی دقیق قرار می گیرد. شهرک بسیجیان از جمله شهرک های ارزان قیمت و پرجمعیت شهرستان آمل به حساب آمده و مورد توجه قشر آسیب پذیر جامعه میباشد. با توجه به ویژگی های محیطی این شهرک و مطالعات صورت گرفته، میزان ارتکاب جرم در سطح بالا و میزان امنیت در این شهرک در سطح پایینی قرار دارد. بنابراین می توان با تکیه بر دو مفهوم خلق فضای قابل دفاع و CPTED در راستای ارتقاء امنیت در شهرک مذکور قدم برداشت. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. در این تحقیق با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای پیشینه و چهارچوب نظرى تحقیق مشخص گردید و داده های به دست آمده به صورت میدانی م,رد تجزیه و تحلیل و ارزیابی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که استفاده از طراحی معماری مناسب و عرصه بندی فضاهای عمومی، نیمه عمومی، نیمه خصوصی و خصوصی احساس نا امنی و ترس در مجرمان ایجاد کرده و در عوامل روانی مؤثر بر وقوع جرم نیز مؤثر است همچنین بر اساس نتایج به دست آمده هرچه قلمروهای خصوصی، نیمه خصوصی، عمومی و نیمه عمومی متمایز تر باشند امکان نفوذپذیری فیزیکی و بصری در آن از سطح عمومی به سطح خصوصی کنترل شده تربوده و امکان وقوع جرایم نیز به همان نسبت قابل کنترل است.
نقش مواد تغییر فاز دهنده در بهبود و احیای عملکرد بادگیر؛ مطالعه موردی: اقلیم گرم و مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
153-162
حوزههای تخصصی:
اهداف: در معماری سده اخیر ایران استفاده از روش های آسایش حرارتی ایستا فراموش شده و جای خود را به روش های پویا داده اند که در کنار محدودیت ها و بحران های زیست محیطی، هزینه های گزاف و بعضاً کاهش دسترسی به انرژی الکتریکی را موجب شده است؛ در نتیجه لزوم استفاده از عناصر و روش های ایستا به ویژه در اقلیم های گرم که انرژی الکتریکی بیشتری مصرف می شود ضروری می نماید. یکی از مهم ترین عناصر معماری سنتی ایران بادگیر است که به سبب سادگی عملکردی و استفاده از انرژی باد همچنان دارای قابلیت کارکردی است. همچنین در سالیان اخیر به کارگیری فناوری های نوین در ساختمان، همچون مواد تغییر فاز دهنده، باعث احیای روش های ایستا و صرفه جویی قابل ملاحظه در مصرف انرژی شده اند. لذا پژوهش حاضر تلاش نموده است تا با کاربرد این مواد در ساختار بادگیر به بهبود عملکردی آن در ایجاد سرمایش ایستا کمک نماید. روش ها: پژوهش توسط مدل سازی جریان هوا در کانال بادگیر در نرم افزار فلوئنت و مقایسه دمای ورودی و خروجی آن انجام گرفته است. در این راستا سه مدل- فایبرگلاس و دو نوع مواد تغییر فاز دهنده با دمای پافشاری متفاوت به عنوان پوشش دیواره بادگیر- آزموده شد. یافته ها: آزمون مدل ها نشان داد که پوشش مواد تغییر فاز دهنده بسیار بیشتر از پوشش فایبرگلاس (حداقل بین °C ۴/۵ تا °C ۵/۵) در کاهش دمای خروجی بادگیر موثر بوده اند. نتیجه گیری: این میزان از سرمایش، حداقل سه ماه از فصل گرما و مدتی از شبانه روز در اقلیم گرم و مرطوب قشم را پوشش می دهد و نقش زیادی در کاهش مصرف برق ایفا خواهد نمود.
تبیین رابطه طبع افراد با گرایش به معماری سنتی در اقلیم گرم و خشک نمونه موردی؛ شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
283 - 304
حوزههای تخصصی:
در معماری طبایع عنوان می شود که؛ شرایط جسمی و روحی انسان بر گرایش او به عوامل محیطی موثر است. لذا تقسیم بندی مزاجی افراد در طب سنتی می تواند بر گرایش ایشان به شاخص های معماری موثر باشد. از این رو انطباق گرایشات معماری افراد با مزاج ایشان می تواند به عنوان دغدغه ای در ذهن معمار و طراح مطرح شود. از این رو تبیین رابطه میان انواع مزاج و شدت گرایش به معماری به عام و معماری سنتی بطور خاص می تواند هدف اصلی این پژوهش باشد. روش شناسی این پژوهش ازنظر هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه، که در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مزاج های مختلف گرایشاتی با شدت های متفاوت نسبت به یک بنای سنتی می دهند و هرچقد که بر عنصر گرمی و خشکی مزاج افراد افزوده شود شدت واکنش بهتری نسبت به یک بنای سنتی از خود بروز می دهند. همچنین نتایج آزمون F نشان می دهد که مقدار P-valve
نقش مفهومی مرکز شهر د ر گرد شگری شهری بر مبنای روایت سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲
5 - 10
حوزههای تخصصی:
گرد شگری شهری، امروزه یکی از د سته های مهم صنعت گرد شگری است. گونه ای از گرد شگری که بر مبنای مفاهیم فرهنگی، تفرّجی، اقتصاد ی د ر شهر برنامه ریزی و مد یریت می شود . به تعبیر منابع، گرد شگری شهری از بزرگترین و مهمترین اشکال گرد شگری است و یکی از پیچید ه ترین انواع آن از نظر مد یریتی محسوب می شود . و هر روز بر شمار شهر هایی که خواستار جذب گرد شگر هستند ، افزود ه می شود . د ر این حوزه، مرکز شهر یکی از مقاصد متنوع گرد شگری شهری است. اما آنچه از مفهوم مرکز د ر این حوزه فعالیتی شناخته شد ه است، یکی از مراکز چند گانه شهر بود ه که مفهومی صرفاً خاطره ای و تاریخی د ارد . مکانی که گرد شگران را برای بازد ید از گزید ه آثار آن راهنمایی می کنند . اما نوع مد یریت و برنامه ریزی گرد شگرانی به نام گرد شگران شهری د ر مکان مرکز، نشان از عد م شناخت د رست و حقیقی از این اند ام مهم شهری د ارد . مرکز شهر کجاست و گرد شگران شهری چه کسانی هستند ؟ مرکز شهر، خوانشی از تمامیت شهر و نمود منظرین شهر از حیث فرهنگ، اجتماع، روید اد ها و هویت بخشی به شهر است. د ر راستای سیاست های گرد شگری شهری، عد م شناخت مفهوم و اهمیت مرکز شهر، شکافی محتوایی د ر مد یریت گرد شگری شهری است. از این حیث بازخوانی مفهوم مرکز شهر و ارزش های آن د ر جهت مد یریت آگاهانه صنعت گرد شگری شهری و برنامه ریزی زیرساخت های گرد شگری برای شناخت گرد شگران واقعی آن امری ضروری د ر این حیطه فعالیتی است.
تأثیر توسعه گردشگری قومی بر تساوی جنسیتی مطالعه موردی (تجربه زنان بلوچ در استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲
47 - 54
حوزههای تخصصی:
گردشگری قومی باعث می شود تا نقش اجتماعی حضور زنان در جوامع قومی سنتی مورد توجه قرار گیرد. در بسیاری از جوامع سنتی قومی مانند بلوچستان ایران، گردشگری قومی، نقش یک پنجره را برای آشنایی با فرهنگ های دیگر ایفا می کند. در این نوع جوامع، زنان اغلب حضور کمرنگی در جامعه دارند، زیرا مسئولیت های آنها، معمولاً در مدیریت خانواده متمرکز است. در حالی که مردان مسئولیت امور بیرون از خانه مانند تجارت و مسافرت را بر عهده دارند و این موضوع در متون اسلامی نیز اشاره شده است. این مقاله به بررسی چگونگی تأثیر گردشگری قومی بر برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان می پردازد. تحقیقات نشان می دهد، گردشگری قومی می تواند نسبت به برقراری تساوی جنسیتی در جوامع قومی تأثیرات مثبتی در پی داشته باشد. نتایج این پژوهش از طریق بررسی میدانی گردآوری شده است. داده های تجربی، از طریق مشاهده مستقیم ارتباط جامعه محلی، گردشگران و مصاحبه با تعدادی از زنان شاغل در مشاغل مرتبط با گردشگری حاصل شده و داده های مصاحبه ها با استفاده از تئوری گراندد، تجزیه و تحلیل شده است.
واکاوی نقش اقامتگا ه های بوم گرد ی د ر حوزه فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
51 - 62
حوزههای تخصصی:
تمایل روزافزون گرد شگران به کسب تجارب اصیل فرهنگی فرصت های بی نظیری برای صنعت گرد شگری و به طور خاص بوم گرد ی به وجود آورد ه است. رشد بوم گرد ی چالش های جامعه محلی و مد یریت مقاصد را به همراه د اشته است. به طوری که تأمین منافع ذی نفعان و کنترل اثرات فرهنگی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر بد ل ساخته تا د ارایی ها و تجلیات فرهنگی مقصد ها حفظ شد ه و توسعه یابند .این تحقیق با هد ف بررسی نقش و اثرات اقامتگا ه های بوم گرد ی د ر حوزه فرهنگ با استفاد ه از رویکرد تحلیل مضمون انجام شد ه است. روش نمونه گیری د ر این پژوهش برای شناسایی و استخراج نظرات خبرگان، هد فمند گلوله برفی است. د اد ه ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و تا رسید ن به اشباع مقوله ها و کسب پایایی اد امه یافت. د ر پایان الگوی اثرگذاری اقامتگاه های بوم گرد ی از بُعد فرهنگی استخراج شد . یافته های تحقیق نشان د اد که اثرگذاری اقامتگاه های بوم گرد ی با آشناسازی و ترویج فرهنگ جوامع میزبان آغاز می شود و با گذار از مراحل، به توسعه پاید ار فرهنگی مقصد می انجامد .اقامتگاه های بوم گرد ی به د لیل اتخاذ رویکرد فرهنگی د ر هد ف گذاری، برنامه ریزی د ر تأسیس و مد یریت فعالیت های گرد شگری، از اثرات فرهنگی مثبت بر جامعه میزبان و مهمانان برخورد ار هستند و اثرات منفی بوم گرد ی را محد ود و مهار می کنند . بنابراین اد اره این نهاد اجتماعی-اقتصاد ی نیاز به شناخت عمیق فرهنگ بومی و برنامه اجرایی منسجم د ارد . همچنین اقامتگاه بوم گرد ی وجه تمایز بارزی با د یگر تأسیسات اقامتی گرد شگری د ارد ، زیرا بر جوامع بومی و مقاصد اثرات مد یریت شد ه ای د ارد . از این رو توسعه کمی آن ها نیازمند رعایت اصول بوم گرد ی، نظارت د قیق و جامع د ولت، تشکل های صنفی و مؤسسین است.
نقش آفرینی مراکز آموزش عالی در ارتقاء فرهنگ پذیری اجتماع شهری یادگیرنده بررسی موردی: محله های سناباد و جنت، مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلان شهر مشهد با حضور مستمر میلیون ها زائر، کانون بزرگ ارتباط اقوام و فرهنگ های مختلف است. این حضور علاوه بر فرصت های متعدد اقتصادی و گردشگری، زمینه برخورد جریان های فرهنگی ناهم سو با یکدیگر را ایجاد کرده است؛ جریان های فرهنگی که ارزش هایی گاه متضاد با یکدیگر را پشتیبانی می کنند و این تضاد عامل چالش های فرهنگی در شهر مشهد شده است. پژوهش حاضر هدف خود را به کارگیری انگاشت شهر یادگیرنده و تأکید بر نقش مراکز آموزش عالی همچون عامل وحدت بخش این جریان ها، برای تقویت هویت فرهنگی در این شهر قرار داده است. شهر یادگیرنده با ایجاد فضای تجربیات مختلف، دربرگیرنده تمامی گروه های اجتماعی و فرهنگی است و فرآیند یادگیری شهروندان و فرهنگ پذیری را تسهیل می بخشد. برای دستیابی به هدف مقاله معیارها و شاخص های پژوهش با روش فراتلفیق استخراج و وزن دهی شده است. داده های جمع آوری شده از طریق پیمایش میدانی (با 150 پرسشنامه از جامعه آماری) و مطالعات اسنادی، با شاخص های توزیع جمعیتی، فضایی و اجتماعی سنجیده شده است. و در نهایت رتبه بندی نواحی هفت گانه به وسیله مقادیر استاندارد شده حاصل از سنجش شاخص ها صورت پذیرفت. نتیجه این تحلیل تعیین ناحیه برخوردار از الزامات فرهنگ پذیری، به عنوان محرک توسعه فرهنگی و فرهنگ پذیری و ارائه پیشنهاد برای فراهم کردن ساختار فضایی و نهادی تسهیل کننده یادگیری، با امکان حضور جریان های مختلف فرهنگی و با تقویت نقش مراکز آموزش عالی به عنوان واحد میانجی ارتباطات این جریان ها است.
نمادشناسی نقوش جانوری در پارچه های مدالیونی عصر ساسانی (مورد مطالعاتی: قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
۴۱-۲۹
حوزههای تخصصی:
در گروه وسیعی از پارچه های منسوب به عصر ساسانی، نقوش جانوری در قالب طرح های قابی از جمله مدالیون، قابل ملاحظه هستند. مورد مطالعاتی این مقاله، نقوش جانوری پارچه های ساسانی با محوریت چهارپایان طبیعی و غیر اهلی است که این امکان را داشته فارغ از وجود انسان شکارچی، در قالب طرح مدالیون تصویر شوند. بر اساس التزام به محدودیت های فوق، بیشتر انواع جانوری مصور در قالب طرح مدالیونی به صورت قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل تعریف می شوند. حال، پرسش این است؛ نقوش جانوران چهارپای طبیعی و غیر اهلی در طرح مدالیونی منسوجات ساسانی که به شکل مجزا و فارغ از حضور انسان شکارگر تصویر شده ، مؤید چه معنایی هستند؟ هدف اصلی چنین پژوهشی، دست یابی به مفهوم نمادین هر نقش در بستر فرهنگی عصر خویش است؛ چرا که به درازنای تاریخ ایران، معانی متفاوتی برای هر یک از این انواع تعریف شده اند، اما فقط باریک بینی در بُعد زمانی مشخص، مفهوم نمادین هر نقش را در دوره خاص متمایز می نماید. بر این اساس، این مقاله با رویکرد تاریخی، به شیوه توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات اسنادی، نسبت به بررسی هدفمند پنج قطعه پارچه مدالیونی از عصر ساسانی اقدام نمود. نتیجه نشان داد نقوش جانوری مذکور در هر شکلی که باشند -اعم از قوچ، گراز، شیر، گوزن و فیل- به رغم آنکه از زمینی ترین موجودات هستند که حتی عناصر پرواز همچون بال به آنها الوهیت نبخشیده یا به سبب تعامل و تقابل با انسان سوارکار و شکارگر، تأکیدی بر ارزش های سمبلیک آنها نشده است، همگی به معنای نمادین الوهیت، فرهمندی، قدرت، صلابت، جاودانگی و جنگاوری پادشاه اشاره می کنند. به واقع همان طورکه همواره سامانه طرح بر نقش غلبه دارد، طرح مدالیون به عنوان مترادف مفهوم فره و موهبت ایزدی، به قدرت تکرار، ضمانت اجرایی نقوشی است که تأییدی بر اقتدار و جایگاه سلطنت داشته؛ حتی اگر این نقوش در شکل اصلی خود، معرف معمول ترین مصداق های آفرینش باشند.
ارائۀ الگویی برای شکل دهیِ موضوع در مطالعات و پژوهشهای تطبیقی در حوزۀ هنر با تاکید بر مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
۱۳۵-۱۲۱
حوزههای تخصصی:
ملاحظه پژوهش تطبیقی به عنوان یک "فرآیندِ مجزا و متفاوتِ تحقیقی"، مسئله ای بوده که حداقل در کشور ما چندان به آن پرداخته نشده است و غالب پژوهش هایی که تحت عنوان "تطبیقی" انجام گرفته ، کمتر به گونه متفاوتی نسبت به روش های معمول تحقیقی اشاره داشته اند. از سوی دیگر، به نظر می رسد با اهمیت یافتن تعامل میان حوزه های دانشی و ظهور مطالعات میان رشته ای، بتوان الگوهایی کاربردی را برای شکل دادن به موضوعات تطبیقی در حوزه هنر ارائه داد. بر همین اساس، سؤال اصلی در پژوهش پیش رو این است که زیرشاخه های مطالعاتی حاصل از ارتباط موضوعات حوزه هنر با دیگر حوزه های دانشی، بر مبنای مبانی نظری و دسته بندی های ارائه شده در "مطالعات میان رشته ای"، کدام هستند؟ و هدف، توسعه الگوهای پیشین و ارائه چارچوبی شناختی و کاربردی برای شکل دهی موضوع در این گروه از مطالعات و پژوهش ها است. این مقاله با روشی توصیفی و با اتکا به فرآیند و نتایج سایر پژوهش های مرتبط، سعی در کامل کردن الگوهای ارائه شده برای شکل دهی و دسته بندی پژوهش ها و مطالعات تطبیقی در حوزه هنر بر مبنای دو مؤلفه "نوع ارتباط پیکره های مطالعاتی حوزه هنر با دیگر حوزه های دانشی" و نیز "گستره های زمانی و مکانی پیکره های مطالعاتی مورد تطبیق" دارد؛ در این میان به طور خاص، دسته بندی پنج گانه ذکرگو از پژوهش های تطبیقی هنر، مبنای این تحقیق قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات، به صورت کتابخانه ای و تحلیل اطلاعات، با روشی کیفی انجام گرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش، انواع شکل های تعاملی حوزه های دانشی دیگر با حوزه مطالعاتی هنر را می توان در دو گروهِ کلی، مطالعات میان رشته ای و درون رشته ای که حاصل گفتمان ها و تعاملاتِ درونیِ رشته های هنری در قالب زبان ها و رسانه های مختلف هنری هستند، جای داد. همچنین، در خصوص دسته بندی پژوهش های تطبیقی در حوزه هنر بر مبنای گستره زمانی و مکانیِ پیکره های مطالعاتی، مواردی همچون تطبیق های تمهیدی و تطبیق هایی با هدف طبقه بندی نیز به الگوی ذکرگو اضافه شدند.
بررسی مرمت های تکمیلی در نقش برجسته های سنگی محوطه تاریخی تخت جمشید از منظر جهان بینی دوران هخامنشی: مطالعه ای تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۱
۷۶-۶۳
حوزههای تخصصی:
مرمت تکمیلی به عنوان اقدامی مداخله ای که با هدف جبران بخش کمبود در آثار هنری و تاریخی انجام می شود، مانند هر اقدام حفاظتی دیگری، نیازمند شناخت و درک اثر است. بخش مهمی از شناخت از طریق آگاهی نسبت به دیدگاه و اندیشه جامعه مالک اثر نسبت به مقوله هنر، به عنوان ابزاری برای بیان خود صورت می پذیرد؛ موضوعی که جهان بینی خوانده می شود. در اروپا و بعضی مناطق دیگر، مطالعات زیادی در رابطه با فلسفه و جهان بینی غالب در دوره های مختلف از جمله؛ یونان و رُم باستان، قرون وسطی، رنسانس و ... صورت گرفته اند. حاصل این مطالعات، ارائه نظریات، مبانی و کنوانسیون های متعدد در حوزه حفاظت و مرمت آثار است. در ایران اما به جز پژوهش هایی که بیشتر در مورد هنر و فلسفه اسلامی انجام شده، کمتر به موضوع جهان بینی ایرانیان دوران باستان به ویژه دوره هخامنشی پرداخته شده است. حال آنکه مرمت آثار این محوطه نیز از همان شیوه ها و مبانی مورد توافق بر پایه جهان بینی غربی پیروی می کند. این مقاله با تمرکز بر موضوع مرمت های تکمیلی بخش های کمبود در نقش برجسته های تخت جمشید از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای، تلاش می کند تا جهان بینی ایرانیان باستان دوره هخامنشی و ارتباط آن با هنر و در نهایت، با مرمت میراث برجای مانده را تحلیل کند. در همین راستا، جهان بینی یونان باستان بررسی شده و دو فرهنگ غالب دنیای باستان؛ یعنی فرهنگ یونانی که نشأت گرفته از اسطورگان یونانی بوده و فرهنگ ایرانی که سرچشمه آن، اصول اخلاقی توحیدی است، مقایسه می شوند. با توجه به وجود تفاوت های بنیادین میان جهان بینی و در نتیجه تاریخ هنر ایرانیان دوره هخامنشی با همتایان اروپایی آنها؛ به ویژه یونانیان – به عنوان فرهنگ مولد تاریخ هنر اروپایی و در نتیجه فلسفه حفاظت و مرمت- به نظر می رسد داشتن رویکردهای یکسان نسبت به موضوعات حفاظت/ مرمت، به ویژه مداخلات حفاظتی، تنها بر اساس رویکردهای فلسفی و تاریخ هنر دنیای غربی قابل قبول نباشد و بنابراین، شاید نیاز به بازبینی اصول حفاظت/ مرمت در خصوص شیوه های مرمت تکمیلی در نقش برجسته های تخت جمشید باشد.
قَدمگاه آذرشهر نیایشگاه اسلامی یا مهرابه اشکانی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۸۸)
107-92
حوزههای تخصصی:
پس از کشف نیایشگاه های صَخره ای ایران در چند دهه اخیر، ماهیت این آثار همواره مورد بحث بوده است. ردپای بسیار کم رنگ و مُبهم از عصر پدید آمدن این آثار به جای مانده، امکان گاهنگاری و کاربری دقیق و مطلق برای پژوهشگران و علاقه مندان آثار صخره ای دشوار کرده است. از سویی دیگر، ماهیت صخره ای و غار بودن این محل ها بیشتر پژوهشگران را بر آن داشته است؛ که آن را به آیین مهرپرستی نسبت دهند؛ این در حالی است که شواهدی از آیین مهرپرستی در این فضاهای قُدسی کشف و شناسایی نگردیده است. نیایشگاه های صَخره ای از جمله آثار ارزشمند معماری ایرانی هستند که ماهیت کاربری و گاهنگاری این آثار همواره مورد بحث بوده است. در این پژوهش نیایشگاه قدمگاه در شهرستان آذرشهر به روش مطالعات تطبیقی و تاریخی – تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته و به دنبال پاسخ به پرسش های زیر است: 1. گاهنگاری نسبی قدمگاه براساس شواهد باستان شناختی و معماری متعلق به چه دورانی است؟ 2. ماهیت کارکردی این فضای دستکند چه بوده است؟ این پژوهش در پی آن است که ضمن بررسی و بازشناسی این فضای قٌدسی، از طریق مطالعه تطبیقی و بررسی برخی جزئیات، تاریخ و کارکرد قابل قبول تر، برای این نیایشگاه ارائه دهد. بر اساس پژوهش حاضر، با مدارک موجود این فضای دستکند، یک نیایشگاه صخره ای (خانقاه) مربوط به سده های میانی اسلامی بوده و به نظر می رسد منسوب دانستن این محوطه به آئین مهرپرستی دور از ذهن بوده است. در نهایت، اگر چه گاهنگاری دیگر نیایشگاه های صخره ای نیازمند پژوهش مستقل است، شاید گاهنگاری و کاربری نسبی نیایشگاه صَخره ای قدمگاه آذرشهر بتواند راهگشایی برای دیگر آثار دستکند مشابه باشد.
تأثیر متقابل کاربرد و معنا بر فرم اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
115 - 124
حوزههای تخصصی:
به طور عمده اشیاء در چرخه عمر خود با ابتکار یا اقتباس به وجود آمده، با گذر زمان فرم های مختلف به خود گرفته و در نهایت رها شده و از بین می روند. سوال های اساسی عبارتند از: فرم یک شیء بر چه مبنا و بر اساس چه فرآیندی و چگونه با نیازهای کاربردی و معنایی انسان مرتبط می شود؟ و دلیل بهره مندی برخی اشیاء از ارزش های نمادین چیست؟ این مطالعه، محیط زندگی را به عنوان سیستمی در نظر می گیرد که در آن انسان ها و اشیاء به طور مداوم باهم در تعامل اند تا محیط حالت تعادلی خود را حفظ کند. هدف پژوهش بررسی فرم شیء در چرخه عمر خود در مواجه با خواست ها و نیازهای کاربردی و معنایی انسان است. انسان به جهت استفاده و فرم دادن به شیء، و شیء به وسیله قابلیت های بالقوه خود با انسان ارتباط برقرار می کند. روش این تحقیق کیفی است و با بهره مندی از فرآیندی استقرایی به دنبال تبیین تمام روابط ممکن بین کاربرد، معنا و فرم است. در یک فرآیند و مدل نُه مرحله ای چگونگی توسعه فرم اشیاء در ارتباط با معنا و کاربرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که علی رغم تغییرات در طول زمان فرم شیء نیازهای کاربردی و معنایی انسان را در سطوح مختلفی تأمین می کند.
بررسی ناپدیدی هنر در عصر فراواقعیت از منظر بودریار با تاکید بر آثار ریچارد پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دهه 1960 به بعد با رشد فزاینده شمار تصاویری که در زندگی روزمره رسوخ می کردند، مفهوم وانموده به مرور وارد مباحث نقد هنری گردید. از نظر بودریار در فرهنگ پسامدرن، وانموده ها بر همه وجوه زندگی بشر سلطه یافته اند و به هیچ روی قابل تشخیص از امر واقعی نیستند. ایماژها در عصر پسامدرن نه تنها ادعای نمایش واقعیت را ندارند بلکه خود را به جای آن معرفی می کنند. افزون بر این نقشی که عکاسی در دوره پسامدرن ایفا می کند، بسیار تحت تاثیر اندیشه های بودریار است. عکاسان پسامدرن بر اتمام جهان تصویری تاکید می کنند و معتقدند تنها حقیقتی که اکنون در اختیار ماست، جهان عکاسی شده است. متفکران پسامدرن و از جمله بودریار نیز بر این اندیشه اند که بازنمایی همه آن چیزی است که هست و می تواند باشد. ریچارد پرینس از جمله هنرمندان پسامدرنی است که با از آن خودسازی تصاویر دیگر هنرمندان، تمایز میان اصل و کپی را مخدوش می کند. این پژوهش می کوشد ضمن تحلیل چرایی آرای بودریار درباره ناپدیدی هنر معاصر، به تبیین آثار پرینس به مثابه مصادیق آن اندیشه بپردازد و به روش توصیفی و تحلیلی نشان دهد که وی از ماهیت تصویر به عنوان وانموده بهره گرفته است.
بازشناسی کاربرد طلق در هنر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
85 - 94
حوزههای تخصصی:
تزیین کاخ ها، بناهای عمومی و خصوصی در دوره ی صفوی رونقی فراوان داشت، چنانچه آرایه های گوناگونِ به کاررفته، شامل انواع مختلفی در طرح و نقش و اجرا است که با وجود پژوهش های بسیار، اطلاعات کاملی درباره ی چگونگیِ همه انواع این تزیینات وجود ندارد. تحقیقات در این زمینه نیز اغلب پیرامون انواع شیوه های رنگی و پرکار است، و شناختِ تزیینات ساده تر به نوعی در سایه و حاشیه قرار گرفته است. در میان همه ی گونه های تزیینات در دوران صفوی، برخی از سطوح به صورت ساده و سفیدرنگ با جلوه ای صدف گونه و درخشان تزیین شده اند. هدفِ این پژوهش شناساییِ نوع ماده ی بکاررفته برای ایجاد چنین جلوه ای در کاخ هشت بهشت و یکی از خانه های تاریخی اصفهان است. شناسایی این شیوه ی تزیینی با اتکا بر مشاهدات میدانی، منابع تاریخی و بکارگیری روش های دستگاهی آزمایشگاهی صورت گرفت چراکه تنها با بسنده کردن به روش های تجربی و بازخوانی منابع کهن نمی توان به بازشناسی کاملِ روش های بکاررفته در گذشته، دست یافت. دستیابی به شناختِ یکی از گونه های آرایه های معماری ایرانی با چنین روش هایی می تواند گامی در جهت رفع ابهامات هنر نقاشی های دیواری در ایران باشد. نتیجه حاکی از استفاده از پولک های برخی کانی های گروه میکا با جلای شیشه ای و صدفی است که درگذشته با عنوان سنگ طلق شناخته می شد و در پژوهش پیش رو با خوانش متون تاریخی، دیگر کاربردهای هنریِ آن در کتابت و کتاب آرایی بررسی خواهندشد.