فیروزه شیبانی رضوانی

فیروزه شیبانی رضوانی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

مواجهه دریدا با برنامه پدیدارشناسی هوسرل در تحلیل هنرهای تجسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی و معنا پدیدارشناسی هوسرل هنرهای تجسمی واسازی دریدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۴
راهبرد اصلی دریدا، واکاوی بنیادی گفتمان متفکرانی چون افلاطون است که متافیزیک حضور شالوده اصلی نظریاتشان بوده و یا متفکری چون هوسرل که سعی داشته اند از متافیزیک حضور گذر کنند. در این پژوهش بخشی از پدیدارشناسی هوسرلِ متقدم که مورد اهتمام برنامه واسازی دریدا بوده مطرح می شود؛ ابتدا نقد دریدا به مفاهیم آگاهی و معنا در اندیشه هوسرل ارزیابی شده و سپس در بخش دوم مبتنی بر واسازی دریدا، از مفاهیم آگاهی و معنا در پدیدارشناسی و به کارگیری مفاهیمی چون ردپا و تعویق دو اثر منتخب نقاشی از آثار علیرضا اسپهبد و نیکزاد نجومی بررسی و تحلیل می شوند. ارزیابی تمایز میان دو رویکرد پدیدارشناسی و واسازی به منظور دستیابی به دلالت های تازه و به طور کلی روش نقد جدید برای تحلیل متن یا هنرهای تجسمی هدف این پژوهش است. روش جمع آوری اطلاعات، برگرفته از داده های کتابخانه ای و اینترنتی و روش نگارش، به صورت کیفی و توصیفی-تحلیلی مبتنی بر به کارگیری راهبرد واسازی است. در اینجا پیوند نظریه های فلسفی با تحلیل آثار تجسمی، مواجهه ای نوین را مطرح می سازد. با واسازی دو مفهوم آگاهی و معنا در رویکرد پدیدارشناسی و تحلیل دو اثر منتخب از نقاشان معاصر ایران، درمی یابیم که معنای عناصر در اثر هنری نه بر اساس آگاهیِ کلی و دربرگیرنده و دلالت های قطعی است که به ماهیات و ذوات در پدیده ها می رسد؛ بل بر اساس معانی تازه ای است که از دگرگون سازی سلسله مراتب مشخص به دلالت های نامتعین به صورت ردپایی زنجیرواریایایای در تفسیر مکرر اثر تجسمی با تعویق به دست می آید و از این رهگذر دریچه ای تازه برای نقد و بررسی هنرهای تجسمی میسر می شود.
۲.

تصویرگری به مثابۀ ابزار آموزشی فلسفه به کودکان: تحلیل تصویرنوشتار در سه اثر از شل سیلوراستاین و ولف ارلبروش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر تصویرگری آموزش فلسفه شل سیلوراستاین ولف ارلبروش فلسفه برای کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۹۱
این مقاله به صورت کیفی کاربرد تصویرگری در کتاب کودک را به عنوان میانجی دریافت عقلی و تفکر انتقادی معرفی می کند تا اهمیت آموزش فلسفه ورزی به کمک تصویرگری را نشان دهد. آموزش فلسفی از طریق کتاب های تصویری، امکان رشد قوای شناختی کودکان را فراهم می آورد و کمک می کند آنها مطابق با نیازهای جامعه ای که در آن زندگی می کنند فکر و عمل کنند. در مورد آموزش فلسفه به کودکان نظریه پردازانی همچون متیو لیپمن برنامه هایی تدوین کرده اند که در سال های اخیر، کاربرد نیز یافته اند. در این نوشتار، علاوه بر شرح روش لیپمنی که بر متن ادبی تاکید دارد، امکانات آموزش از طریق تصویر گری بررسی می شود. روش گردآوریِ داده های این پژوهش مبتنی بر اطلاعات برآمده از مطالعه کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی است که ضمن تبیین ویژگی های تصویرگری در آموزش فلسفه به کودکان، رابطه مفاهیم با تصاویر را به صورت انتخابی در دو اثر از سیلوراستاین و یک اثر از ولف ارلبروش توصیف و تحلیل می کند. یافته ها نشان می دهند ابهام اَشکال انتزاعی در آثار سیلور استاین و نیز تفسیرپذیریِ دلالت های رنگ در اثر ارلبروش می توانند امکان پرسش گری، تفکرورزی و متعاقب آن شناخت درونی و در نهایت، رشد فکری کودکان را فراهم آورند و آنها را برای خودشناسی، خودسازی و برای ساختن جامعه ای بهتر آماده سازند. به این ترتیب، لازم است به تمام ابعاد و عناصر کتاب کودکان توجهی ویژه شود تا رابطه ای مستقیم میان کتاب و کودک شکل بگیرد.
۳.

بازنمایی موسیقیدانان زن در نقاشی های دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوره قاجار نگارگری موسیقی زنان موسیقیدان رقصندگان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۱۹۴
این پژوهش به بررسی موسیقیدانان زن در دوره قاجار بر اساس 118 نقاشی قاجاری پرداخته است. هدف از  نگارش این مقاله دست یابی به چگونگی فعالیت موسیقیدانان زن در دوره قاجار است. اطلاعاتی که این پژوهش در اختیار مخاطب می گذارد این است که تعداد نقاشی زنان نوازنده و رقصنده بیشتر از مردان بوده است. علت این امر گرایش و دستور شاهان به تصویرسازی زنان بوده است و سلیقه حامی که شاه بوده، عامل بسیار تعیین کننده ای در این زمینه بوده است. به همین دلیل نمی توان صرفاً با اتکا به نقاشی ها به رابطه جنسیت و ساز دست یافت. در هر صورت بررسی نقاشی ها نشان داد از بین سازهای رایج در دوران قاجار، تار، سه تار، دف، نقاره و سنج انگشتی بیشتر در دست زنان و برعکس تنبک، کمانچه و سنتور بیشتر در دست مردان دیده شده است. در نحوه نوازندگی سازهایی همچون تار و کمانچه، هیچ گونه تفاوتی بین زنان و مردان دیده نمی شود. رقصندگان عموماً از زن ها بودند و فقط در یک نقاشی مربوط به حوزه مردانه، پسران زن نما دیده شدند. رقص های متعددی نیز در این دوره رایج بوده که رقص با چاقو و گیلاس نسبت به دوره های پیشین نوع جدیدی است. پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نظر روش و ماهیت توصیفی_تحلیلی و تاریخی است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان