فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۳ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
215 - 229
حوزههای تخصصی:
موزه ها و محوطه های تاریخی از آن جهت که ارتباط مخاطب را با گذشته برقرار می کنند، برای مردم جذابیت ویژه ای دارند، در این میان، بازدید از محوطه های تاریخی بدلیل قرارگیری در بطن اثر و زمینه های شکل گیری آن، برای مخاطب از اهمیت بیشتری برخوردار است اما ضرورت های حفاظت از آثار، اعم از ملموس، ناملموس و طبیعی، درکنار تلاش برای ادامه حیات محوطه، دغدغه فکری مدیران آن ها است. به منظور نیل به هدف پژوهش، که تلاش برای شناسایی تطابق و یا عدم تطابقِ ضرورت ها و مولفه های پارک باستان شناسی در محوطه های تاریخی می باشد، پاسخ به این سوالات الزامیست. مولفه های اصلی در ایجاد پارک باستان شناسی کدامند؟ و چه ضرورت هایی بر ایجاد پارک باستان شناسی در محوطه های تاریخی دارای مولفه های مربوطه تاکید دارند؟ این تحقیق در ابتدا با رویکرد کیفی براساس مطالعات کتابخانه ای به تعریف و تشریح دیدگاه های نظریه پردازان و منشورها و کنوانسیون های ملی و بین المللی در زمینه موزه، محوطه های تاریخی و پارک باستان شناسی و ویژگی های هرکدام پرداخته، سپس کوشش نموده با راهبرد استدلال منطقی با تکیه بر مباحث بنیانی به پاسخ سوالات بپردازد. در نتیجه در صورتیکه یک محوطه تاریخی شرایط و مولفه های لازم برای تبدیل به پارک باستان شناسی در منطقه را دارا باشد، با مدیریت یکپارچه در قالب پارک باستان شناسی، می تواند موجبات حفاظت پایدار محوطه تاریخی و توسعه پایدار جوامع محلیِ حاضر در منطقه را فراهم آورد. این مولفه ها را می توان به مولفه های ایجابی شامل میراث ملموس، ناملموس و طبیعی، و مولفه های توسعه ای که عبارتند از تاسیسات و تجهیزات، خدمات، نیروی انسانی، اجتماعی، امنیت و ایمنی دسته بندی کرد مولفه های ایجابی، ایجاد پارک باستان شناسی را ممکن می کنند و مولفه های توسعه ای شرایط را برای ادامه حیات آن مهیا می نمایند.
قورخانه: کارخانه صنعت و هنر (نگاهی به کارکردهای هنری قورخانه در عصر قاجار)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
95 - 109
حوزههای تخصصی:
قورخانه از دوره صفوی، بخش مهمی از تشکیلات و بیوتات حکومتی بوده و در دوره قاجار نیز ادامه داشته است. در این تشکیلات حکومتی، امور مربوط به ساخت وساز ابزارآلات و ادوات جنگی انجام می گرفته است اما از دوره قاجار و به دستور ناصرالدین شاه، عملکرد قورخانه متفاو ت تر از قبل می شود. به امر وی ساختمان قورخانه در ضلع شمالی ارگ سلطنتی، حد فاصل میدان توپخانه، خیابان مریضخانه(سپه) و جلیل آباد(خیام) بنا می شود. این ساختمان شامل کارگاه ها و کارخانه های متعددی بوده که با عنوان "قورخانه مبارکه" و ذیل یک "وزارتخانه" اداره شده و مورد توجه و حمایت مستقیم پادشاه بوده است. امروزه از ساختمان قدیم، فقط سردر آجری و بخشی از دیوار باقی مانده و بقیه به ایستگاه مترو تبدیل شده است. در اهمیت قورخانه باید خاطرنشان کرد که این تشکیلات منحصر به وجه نظامی اش نبوده بلکه تأثیرش در عرصه هنر نیز مشهود است. این پژوهش، عملکرد قورخانه را بررسی کرده و پاسخگوی این سؤال است که آیا قورخانه منحصراً کارخانه تولید جنگ افزار بوده یا محصولات دیگری نیز داشته که بتوانند در زمره آثار هنری قرار گیرند؟ این مقاله برای اولین بار با روش تحلیلی تاریخی، به موضوع تولیدات آثار هنری در قورخانه می پردازد. بررسی مدارک و اسناد تاریخی، و نمونه های موجود، این یافته را تأیید می کند که متأثر از جریان های اثرگذار صنعت غرب، قورخانه مهم ترین کارگاه بزرگ و مجهز صنعت و هنر در آن دوران بوده که علاوه بر ساخت تجهیزات جنگی مانند توپ، تفنگ و...، تولیدات با ارزش زیبایی شناسانه و هنری از جمله انواع مجسمه ها، درهای بزرگ ریخته گری شده فلزی و آثار چوبی و بلورجات و موارد متنوع دیگر نیز داشته است.
ارزیابی اصول طراحیِ معماری سبز در کاهشِ مصرف انرژیِ اقلیم گرم و خشک؛ موردپژوهی: ساختمان مرکزی بانک های اقلیم گرم و خشک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
65-78
حوزههای تخصصی:
ساختمان بانک ها علاوه بر نقش مهم در طراحی و معماری پایدار شهری، بعنوان یکی از کاربری های پر مصرف انرژی بشمار می آیند. در این پژوهش تلاش گردید تا با مدنظر قراردادن خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم، میزان اثربخشی این اصول را در کاهش میزان مصرف انرژی ساختمان مرکزی بانک مورد بررسی قرار گیرد. در راستای دسترسی به این هدف، یک ساختمان اداری بانک با درنظرگرفتن اصول و خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم گرم و خشک همچون تغییر سیستم های لوله کشی، تعویض برج های قدیمی تاسیسات خنک کننده با برج های کم مصرف با طول عمر بالا، ایجاد حوضچه بتنی ذخیره آب جهت جمع آوری و استفاده از آب باران، ساخت زیرساخت های لازم جهت استفاده از پنل های خورشیدی، ایجاد فضای سبز، استفاده از سیستم روشنایی هوشمند، پنل های کناف عایق و مصالح و منابع محلی بهسازی گردید و سپس با نرم افزارDesign Builder و دیگر مشاهدات میدانی منجمله رصد قبوض حامل های انرژی، میزان اثر بخشی این بهینه سازی در جهت کاهش مصرف انرژی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آنالیزهای صورت گرفته نشان می دهند بهسازی صورت گرفته منجر به کاهش تولید گاز دی اکسید کربن، سوخت مصرفی سالیانه و مصرف انرژی الکتریسیته و گاز گشته است. درنتیجه می توان گفت استفاده از خصوصیات معماری سبز و مدنظر قرار دادن اصول معماری همساز با اقلیم در بهینه سازی ساختمان مزبور تاثیر بسزائی در کاهش مصرف انرژی و رفاه و آسایش کارکنان و ارباب رجوعان به همراه داشته است.
توسعه شهری و افت تراز آب در آبخوان ها؛ رویکرد طراحی شهری حساس به آب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
139-155
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آب به عنوان پرحجم ترین کالای ورودی به شهرها و چرخه آبی به عنوان بخشی از طبیعت واقع در جغرافیای شهری، بیشترین تأثیر را از توسعه شهری در بین دیگر منابع طبیعی دریافت کردند. با توجه به رشد و توسعه شهرها و افزایش نیاز آبی متناسب با آن، افت کمی و کیفی منابع آبی شدت بیشتری گرفته است. از نتایج توسعه شهری غیرقابل نفوذ نمودن سطوح در مناطق شهری همزمان با برداشت بی رویه از آب زیرزمینی بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک است. این مساله منجر به مشکلاتی همانند فرونشست زمین شده است. هدف: نظر به مشکلات عدیده مرتبط با مشکلات آب زیرزمینی در کشورهای خشک و نیمه خشک و اهمیت حفظ و کنترل این منابع حیاتی، هدف از این پژوهش استفاده از رویکرد مبتنی بر طراحی شهری حساس به آب برای کنترل افت تراز آبخوان در محدوده های شهری است. روش: با استفاده از یک شبیه سازی فیزیکی-رفتاری در یک محیط شهری از ابزارهای مبتنی بر طراحی شهری حساس به آب همانند آسفالت نفوذپذیر، تالاب مصنوعی و سدهای لاستیکی برای تغذیه آبخوان در یک محدوده شهری و افزایش نفوذپذیری زمین استفاده خواهد شد. وضعیت کمی آبخوان کن در غرب تهران به عنوان مطالعه موردی مطالعه شده است. یافته ها: توسعه فعلی شهر تهران و افت تراز آبخوان با شرایط فعلی مشکلات جدی را برای آبخوان ایجاد خواهد کرد. با توجه به برداشت های آب برای کاربری های متنوع در محدوده مطالعاتی غرب تهران و نفوذناپذیر شدن اراضی شهری، استفاده از ابزار طراحی شهری حساس به آب می تواند برای کنترل افت آبخوان در محدوده مطالعاتی مؤثر باشد. نتیجه گیری: روش ارائه شده از منظر طراحی شهری حساس به آب در کنترل افت تراز آب زیرزمینی مؤثر است ولیکن با توجه به مصارف آبی در این محدوده و شرایط مرتبط با فرونشست زمین به دلیل افت تراز آبخوان، استفاده از رویکردهای غیرسازه ای در کنار رویکردهای سازه ای ضروری است.
تحلیلی انتقادی دوره پست مدرن بر رویکردهای آرمانشهری با تاکید بر طبیعت
منبع:
بوطیقای معماری سال اول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
83-101
حوزههای تخصصی:
تاریخ بشر نشان می دهد که انسان همواره به دنبال تأسیس جامعه ای برین بوده که در آن همه امور بر وفق مراد و مطابق میل باشد، جامعه ای که در آن نه خبری از ظلم و تبعیض و نه اثری از جنگ و ستیز و نه ردپایی از جهل و فقر و مرض باشد. این کمال یابی، مدام فکر عده ای از متفکران و اصلاح طلبان را به خود مشغول داشته و آنان را به طراحی حکومتی ایده آل که برآورنده آرمانهای فوق باشد، وادار نموده است. چنین جامعه ای در زبان اروپایی اتوپیا در زبان عربی مدینه فاضله و در فرهنگ فارسی آرمانشهر گفته می شود. اما ایده-های ارمانشهری یا آرمان های ارمانشهری همواره از منظرهای مختلفی قابل نقد بوده اند. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و همچنین تفسیری- تاریخی با بررسی ریشه ها و خاستگاه فکری اندیشه های ارمانشهری با یک رویکرد تحلیل انتقادی آرمانشهر دوران پست مدرن و طبیعت پیرامون آن را مورد بررسی قرار داده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که الزاماً همواره ایده های آرمانشهری منجر به ارتقای کیفیت معماری و کیفیت زیست نشده و آرمانشهر پست مدرن با تاکید بر جنبه های اجتماعی و اثرگذاری در جامعه از طریق معماری و شهرسازی آرمان اصلی خود را پی می ریزد.
بازشناختی بر سازماندهی فضایی معماری مساجد دوره قاجار (تحلیل کالبد فضای معماری مساجد دوره قاجار شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
مسجد به عنوان یک کانون مذهبی و پایگاه عقیدتی سیاسی و اجتماعی در شهر های اسلامی عنصری مهم بوده . به همین دلیل همواره مورد توجه قرار گرفته و در ساخت آن ذوق و سلیقه بهره گیری شده است از طریق بررسی معماری مساجد میتوان به اهمیت و نقش جایگاه مسجد در جامعه پی برد؛ قاجار عصری است که درآن زنجیرواره شیوه های معماری ایران دچار گسست گردیده و شیوهای دورگه از سنت و مدرنیته پدیدار گشته است در پی تغییر یافتن شئون زندگی مردم صورت پذیرفت با توجه به تغییر معماری در سنوات گذشته و رسوخ پدیده جهانی شدن به معماری معاصر کشور ایران میتوان از آن به عنوان آخرین دوره معماری الگویی ایران نامبرد و بررسی هر چه بیشتر معماری بناهای این دوره بل اخص در جغرافیایی محدود مهم به نظر میرسد ولی با وجود آثار ارزشمند این دوره در کمتر پژوهشی به کالبد معماری و سازماندهی فضایی این دوران توجه شده و در پژوهشها بیشتر به دیگر دوره های تاریخی و یا تزئینات ابنیه پرداخته شده لذا در این پژوهش با انتخاب تصادفی از میان مساجد دوره قاجاری در شهر اصفهان به بررسی و تحلیل کالبد فضای معماری ابنیه مسجد سید ، مسجد حاج رحیم خان ، مسجد نو بازار مسجد ، رکن الملک و مسجد حاج محمد جعفر در شهر اصفهان پرداخته وبه این نتیجه دست یافته است که مساجد قاجاری به علت کثرت کاربری های اضافه شده دارای پیچیدگی بوده و الگو پذیری خاصی ندارد و در کل میتوان به سه دسته کلی طبقه بندی نمود :1) مساجدی که در انها مقبره بانی قرار دارد 2)مسجد مدرسه ها 3) مساجد کوچک محلی که تماما به نیت علما و توسط افراد سر شناس و به صورت خیرات ساخته شده و برای پویایی و زنده ماندن در شریان های اصلی شهر و از ابنیه جانبی عام مانند بازار حمام و... استفاده داشته است.
واکاوی ردپای معماری بومی و سنتی در معماری مسکونی معاصر ژاپن
حوزههای تخصصی:
در اندیشه های بنیادین معماری ژاپن، از مهم ترین رویکردها، جایگاه معماری بومی و سنتی در ساختمان سازی معاصر و نحوه ارتباط دهی آن ها می باشد. از اواسط قرن نوزدهم، معماران معاصر ژاپنی و غربی صاحب نامی نظیر: فرانک لوید رایت، لوکوربوزیه، کنزو تانگه، هیکو ماکی، تادائو آندو، با رویک ردی محتواگرا و مفهوم گرا نسبت به گذشته، توانستند، با استعانت از فناوری های نوین، انواعی از معماری التقاط گرا خلق نمایند که از مبانی سنتی و آئینی شرقی و به ویژه ژاپنی پیروی و به نوعی می ان مفاهیم و مضامین س نت و مدرنیته تعامل ایجاد نمایند. امروزه، معماری مسکونی در ژاپن را می توان پیرو یک سنت فرهنگی بدون انقطاع دانست که طی سالیان متمادی با نیازها و امکانات نوین وف ق پیدا کرده است. با وجود اینکه وجوه اشتراک در ادوار گوناگون به طور مشخص نیست، اما وقتی مفاهیم اساسی معماری خانه های ژاپنی در نظر گرفته می شود، می توان دریافت که این پیوستگی فرهنگی چگونه با گذر زمان حفظ گردیده است. در این نوشتار سعی شده، ضمن بررسی سیر تحول معماری معاصر ژاپن با تأکید بر سبک های شواین و سوکیا به تحلیل جایگاه معماری بومی و سنتی در تکوین و هویت بخشی معماری مسکن معاصر ژاپن، پرداخته شود. از نتایج مهم این پژوهش اینست که معماری معاصر ژاپن به موازات پذیرش امکانات و فناوری های نوین، به منظور ارتباط و حفظ ریشه ها، در ساختاری منسجم، هویت بومی، سنتی و ملی خود را تداوم بخشیده است.
بررسی دو الگوی منظر آئینی در شهرهای اسلامی و یهودی، نمونه موردی حرم شاه عبدالعظیم در شهر ری و خانه بت همیقداش در اورشلیم
حوزههای تخصصی:
ارجاعات صورت گرایانه به پیشینه معماری ایران به منظور هویت بخشی به مسکن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۶
53 - 74
حوزههای تخصصی:
معماری مسکن معاصر در ایران با پدید آمدن برونگرایی و الگوهای جدید ساختمانی، آنچنان که در گذشته بازتاب دهنده هویت و فرهنگ جامعه بود تحقق نیافت و به تدریج دچار بحران هویت شد. بنابراین جریانات هویت گرایی متعددی شکل گرفت و معماران با رویکردهای گوناگون به پیشینه معماری ایران رجوع و سعی کردند به معماری مسکن معاصر هویت ببخشند. بخشی از این ارجاعات با رویکردهای صورت گرایانه همراه بوده است. در این تحقیق جهت تبیین انواع رویکردهای صورت گرا و بررسی نمود کالبدی آن ها در مسکن، تعدادی از آثار مسکونی معاصری که با دغدغه هویتمندی طراحی و اجرا گردیده اند گزینش شدند. آثار برگزیده به کمک ابزار مشاهده، جستجو در اسناد و مدارک و بهره مندی از نظریات معماران و منتقدان، از منظر صورت گرایانه مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گرفتند تا بدین طریق ارجاعات صورت گرایانه به پیشینه معماری ایرانی در آثار استخراج و تفکیک شوند. انواع رویکردهای صورت گرا در چند گروه شامل بهره گیری از «الگوهای فضایی»، «ایده های سازمان دهنده فضا»، «عناصر و اجزای کالبدی»، «مصالح رایج»، «نظم و اشکال هندسی رایج» و «رنگ های مرسوم» در معماری ایرانی تقسیم شدند. تبیین این زیرمجموعه ها، دو رویکرد «ذهنیت گرا» و «عینیت گرا» را در ارجاعات صورت گرایانه معین کرد و میزان توانایی هر کدام را در هویت بخشی به مسکن معاصر آشکار ساخت و مشخص نمود که هویت بخشی به معماری مسکن معاصر چنانچه با وام گیری از وجوه صورت گرایانه معماری تاریخی ایران همراه باشد، نیازمند برقراری تعاملی اندیشمندانه میان عینیت گرایی و ذهنیت گرایی در رویکرد صورت گرا است.
بازتاب اشعار مثنوی معنوی مربوط به داستان های پیامبران در نگاره های دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
67 - 83
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مثنوی معنوی مولوی یکی از برترین کتاب های ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است که مضامین عرفانی و ادبی آن یکی از موضوع های اصلی نگاره های دوره صفویه (907-1135 ه.ق) محسوب می شود. حکایات موجود در مثنوی دستمایه ای برای بیان اندیشه های عرفانی مولوی است. سرچشمه این داستان ها، قرآن و احادیث و روایاتی است که مولوی از آن استفاده کرده و از داستان های پیامبران برای القاءِ مضامین عرفانی بهره گرفته است. از آنجا که تبیین زیبایی شناسی هنر نگارگری مبتنی بر آموزه های عرفانی به ویژه عالم خیال یا عالم مثال بوده است، هم راستا با حکایات مثنوی، هنرمندان نگارگر صفوی نیز با برداشت هایی از اشعار و اندیشه های عرفانی مولوی و تأثیر از آیات قرآنی به تصویرگری این داستان های دینی، به ویژه داستان های پیامبران همت گماشته اند و ماحصل بیان تصویری داستان های پیامبران به شیوه فضاسازی چندساحتی نگارگری، نمود معانی حکمی و عرفانی در این نگاره هاست. سؤال اصلی تحقیق به این شرح است که کاربرد چه عناصر بصری از نگاره های مثنوی و معنوی داستان های زندگی پیامبران دوره صفوی نمود مضامین عرفانی و حکمی است؟ هدف: هدف اصلی پژوهش در بر دارنده بررسی مفاهیم موجود در اشعار مثنوی معنوی در نگاره های دوره صفوی (با تکیه بر داستان های مثنوی مولوی) است. روش پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای (اسنادی)، در صدد بررسی ارتباط بین دو موضوع کاربرد عناصر بصری و شیوه فضاسازی در نگاره های عصر صفوی با مضامین عرفانی و مذهبی مثنوی معنوی با تکیه بر داستان های پیامبران است. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از این است که با توجه به ارتباط نزدیک قوه خیال در نگارگری با مضامین عرفانی، انعکاس فضاهای چندساحتی، عدم بُعدنمایی، کاربرد فرم یا صورت در نگاره های دوره صفوی بی شک متأثر از بینش عرفانی اسلامی است که به نگارگری دوره صفوی معنا و مفهوم ویژه ای بخشیده و اوج کمال و انسجام نظام چندساحتی نگارگری ایرانی در کنار ادبیات عرفانی در این نگاره ها جلوه گر شده است.
جایگاه زری بافی در پوشاک زنان استان هرمزگان
حوزههای تخصصی:
نقش مطالعه پوشاک و تزئینات رودوزی بر روی آنها، نه تنها از نظر تاریخ و هنر دارای اهمیت است بلکه از دید جامعه شناسی و نشانه شناسی نیز بسیار مورد توجه است. در این میان رودوزی های پوشاک سنتی زنان هرمزگان از جایگاه ویژه ای در هنرهای سنتی ایران برخورداراست. در این مقاله سعی شده تا نقوش زری بافی در پوشاک سنتی زنان هرمزگان، شناسایی و معرفی شود تا جایگاه آن در پوشاک سنتی این منطقه مشخص گردد. مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعه کتابخانه ای و مشاهدات میدانی انجام گرفته است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که در زری بافی های هرمزگان از چه نقوش گیاهی و هندسی استفاده شده و این هنر در پوشاک سنتی هرمزگان از چه جایگاهی برخوردار است؟نتایج به دست آمده بیانگر این است که هنرمندان این منطقه بر اساس نگاره های بومی و محلی و تأثیر پذیری از عواملی مانند طبیعت به آفرینش نقوش زری بافی همت گماشته اند. این نقوش را می توان در دو گروه طرح های شکسته (هندسی) و طرح های گردان ( گل و بته) جای داد که برای لباس های سنتی زنان که شامل تن پوش، سرپوش و روبند است، استفاده می شود.
قانونی سازی: روایتِ مشروعیت بخشی به تخلفات ساختمانی؛ مطالعه موردی: مگامال های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همسو با رشد شهرنشینی و افزایش تقاضا برای زیر ساخت رفتن زمین ها به منظور تأمین نیازهای شهروندان و به تبع افزایش قیمت زمین، در سال های اخیر بروز تخلفات ساختمانی در شهرها با روندی تصاعدی رو به افزایش بوده است. احداث مجتمع های تجاری چند منظوره [مگامال ها] دارای اثرات و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و فضایی-کالبدی بر شهرها هستند. یکی از این پیامدها بروز تخلفات ساختمانی گسترده در طول فرایند اخذ مجوزها و احداث مگامال هاست. از این رو، پرداختن به چرایی و چگونگی وقوع تخلفات ساختمانی در احداث مگامال ها خاصه در بستر برنامه ریزی و مدیریت شهری ایران با توجه به گستردگی ابعادِ اثرات و پیامدهای احداث آن ها و همچنین روند افزایشی این دسته تخلفات، حائز اهمیت است. هدف مقاله حاضر، ارائه یک تبیین نظری از چرایی و چگونگی وقوع تخلفات ساختمانی در مگامال ها در شهر تهران است. بر این اساس با استفاده از رویکرد برساخت گرا در روش نظریه زمینه ای، تجارب و دیدگاه های برنامه ریزان، متخصصین، صاحب نظران و حرفه مندان حوزه شهری در قالب 16 مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مورد پرسش و تحلیل قرار گرفته است. نتایج مقاله حاضر حاکی از آن است که «قانونی سازی تخلفات» و عادی سازی رویه های ناصواب را می توان از جمله ابزارهای اصلی مشروعیت بخشی به تخلفات ساختمانی در روند احداث مگامال ها برشمرد.
نقش فرهنگِ مذاهب اسلامی در اِنسجام اجتماعی محلات تاریخی با مطالعه موردی محله سرتپوله سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
161 - 191
حوزههای تخصصی:
فرهنگ اسلامی، ازجمله مسائل اساسی انسان است که انتظار می رود جامعیت قرآن کریم و روایات صحیحه، پاسخ مناسبی به آن داشته باشد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی جنبه های تأثیرات فرهنگ اسلامی در روابط اجتماعی ساکنین محله سرتپوله و بررسی تأثیر عناصر کالبدی با عملکردهای مختلف به ویژه ابنیه مذهبی در نوع معاشرت ساکنین می باشد. نظر به کاسته شدن از اهمیت اجتماعی محلات درگذر زمان، هدف پژوهش دستیابی به الگویی جهت ارتقای کیفیات اجتماعی محلات با عناصر انسجام بخش می باشد. لذا از روش تحلیل مضمون مبنای مبانی نظری در حوزه انسجام اجتماعی منطبق بر قرآن کریم، سنت پیامبر (ص) و نهج البلاغه، سه مؤلفه حسن معاشرت عام یا انسجام اجتماعی شامل فضیلت، کرامت و مشارکت به دست آمد. ضمن تهیه پرسشنامه منطبق بر مصادیقِ مؤلفه های فوق، منطبق بر فرمول کوکران تعداد 100 نفر از ساکنین و کسبه محله به عنوان نمونه انتخاب و نتایج حاصله نشان داد که مؤلفه های کرامت دارای امتیاز 3.44، فضیلت 3.36 و مشارکت 0.66 می باشند. بر اساس استاندارد تحلیل پرسشنامه طیف پنجگانه لیکرت، مؤلفه های فضیلت و کرامت در بازه 2 الی 3.5 یعنی بی اثر و مؤلفه مشارکت در محدوده مخالف بوده و نشانگر این است که ازنظر روابط اجتماعی و حسن مشارکت روابط ضعیف مابین همسایگان برقراراست. نهایتاً انسجام اجتماعی در وضعیت نسبتاً مناسبی بوده و پیشنهاد هایی ارائه می گردد.
مطالعه اصل ضرباهنگ در زیبایی شناسی فرش ایران، با تکیه بر فرش های منتخب موزه ای از کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارکان حائز اهمیت هنر ایرانی از فرهنگی دینی سرچشمه گرفته و بر اساس مطالعات انجام شده توسط بزرگان و صاحب نظران این عرصه، می توان گفت که این فرهنگ منطبق با اصول زیبایی شناسی اسلامی است. مطالعاتی که کماکان ادامه دارد و بسیاری از نظریه پردازان ایرانی و خارجی، بر این عقیده اند که فرهنگ ایرانی، اصول اسلامی را هنگامی پذیرفت که آن ها را مطابق با فرهنگ خویش دید. هنرهای ایرانی اصولاً در بسیاری از موارد، دارای مفاهیمی مشترک اند که در اکثر هنرهای ایرانی-اسلامی وجود دارد. فرشبافی که مردمی ترین و بومی ترین هنر شهری، عشایری و روستایی است، رابطه مشخصی حتی با موسیقی دارد. برای توضیح بیشتر باید یادآوری کرد اصل «ضرباهنگ» که از اصول زیبایی شناسی اسلامی است، بر «تکرار» استوار است و موسیقی نیز در ساده ترین شکل بیان، به نوعی تکرار اصوات است با حالات مختلف. آنچه در فرش ایرانی نیز حضور آشکاری دارد، تکرار نقش مایه ها با درجات گوناگون است که طرح را می سازند. توجه به این نکات در کنار هم، رغبت به یافتن قاعده تکرار را در وجود هر علاقه مندی افزایش می دهد. زیرا تلاش برای شناخت یک مفهوم هنری، همواره به معنای میل در شریک شدن دنیایی است که هنرمند می آفریند، و تحقیق حاضر نیز کوششی است برای کشف مفاهیم نمادین و البته تنها روزنه ای است به سوی افق بیکران معانی پنهان، در آثار هنری ایران. با این توصیف، می توان گفت که وجود قاعده تکرار در فرش، نشانگر آمیختگی الگوی طراحی فرش ایران با اصل ضرباهنگ است. بدیهی است که این آمیختگی در طراحی دیگر فرش های ایران و حتی خارج از مرزها، ازجمله رقبای او –صرف نظر از مسئله تقلید آنان از طراحی فرش وجود دارد؛ اما در این مقاله تنها برخی از فرش های منطقه کرمان، از منظر گفته شده مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین، با عنایت به موارد ذکرشده پژوهش حاضر تلاش داشته است تا نمونه های قابل مطالعه ای از فرش کرمان را که امروزه نیز زینت بخش موزه های مختلف هستند، از منظر ضرباهنگ هنری، مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. داده های این پژوهش که بر مبنای روش کتابخانه ای گردآوری شده و با روش توصیفی–تحلیلی بررسی گشتند، انواع ضرباهنگ را در این فرش ها، با اتکا بر نمونه های موردی معرفی کرده است. در نهایت، نیز نتایج به دست آمده نشانگر آن بودند که طراحان با درنظرگرفتن نقاط پویا و معیار تکرار، به عنوان یکی از مبناهای اصلی، نقوش را بر بستری ترسیم کرده اند که نظر مخاطب را به دنیای ژرف طبیعت معطوف می دارد و درک این ارزش های زیبایی شناسی و ازجمله اصل ضرباهنگ، در ذهن او وجود نیرویی برتر را تداعی می نماید. در نهایت اینکه تکرار و تکرار نه تنها ملال انگیز نیست بلکه همراه با دو مشخصه تقارن و تباین، در فرش و موسیقی حضور پررنگی یافته اند.
دسته بندی انواع الگوهای باربری در سازه های معماری مبتنی بر رویکرد بیونیک (مورد مطالعه: سازه های خمشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهام از طبیعت برای پاسخگویی به مسائل علمی در حوزه های گوناگون دانش، هدف بیونیک در رشته های مختلف است که در طراحی و ساخت سازه های معماری نیز نقش های مختلفی را پذیرفته است. در این میان، به منظور افزایش شناخت رابطه میان سازه در طبیعت و معماری، راهکار و نگرش طبیعت در برابر نیروهای محیطی از طریق کارآمدترین ترتیبات سازه ای می تواند در معرفی الگوهای باربری برای سازه های معماری گسترش یابد. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش دسته بندی وجوه گوناگون الگوهای باربری با بررسی نمونه های گوناگونی از ساختارهای موجود از سازه های طبیعی خمش محور است. در این نوشتار با تکیه بر یک روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از ادبیات حوزه های اصلی پژوهش، الگوهای باربری در این نوع سازه ها در قالب بررسی دو وجه، شامل رویکرد راه حل های باربری و ماهیت راه حل های باربری تبیین شده است. در وجه اول، چگونگی پاسخ سازه و در وجه دوم، ویژگی پاسخ سازه در برابر نیروهای محیطی مورد بحث است. نتیجه اصلی پژوهش آن است که سازه های طبیعی به جای مقاومت در برابر نیروها، به طور عمده از روش مدیریت نیروها استفاده می کنند. در بحث ارائه شده، لزوم توجه دقیق به فرایند پیچیده انتقال این الگوهای باربری از طبیعت به حوزه سازه های معماری نیز مدنظر است.
بررسی شیوه اقتباس از متون دینی در پنج نمایشنامه کودک و نوجوان منتشر شده در دهه های 1380و 1390 بر مبنای الگوی اقتباس لیندا سیگر
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
83 - 96
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در صدد است تا با مطالعه موردی چند نمایشنامه کودک و نوجوان که با اقتباس از متون دینی نگارش و در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی منتشر شده اند، شیوه اقتباس را در آن ها بررسی کند. در این تحقیق پنج اثر از نویسندگان شاخص حوزه کودک و نوجوان انتخاب شد که عبارت اند از: «آواز داوود» اثر «منوچهر اکبرلو»، «کشتی حیوانات» اثر «داوود کیانیان»، «خوبی کن و با خدا باش» اثر «حسن دولت آبادی»، «به خاطر مروارید» اثر «حسین فدایی حسین» و «نجات آهو» اثر «امیر مشهدی عباس». نویسندگان این آثار همگی از افراد پیشکسوت حوزه نمایش کودک و نوجوان هستند و نمایشنامه های منتخب نیز از آثار پر تیراژ دهه ۸0 و ۹۰ شمسی در بین نمایشنامه های کودک و نوجوان با رویکرد اقتباس از متون دینی هستند. در ادامه با مبنا قرار دادن نظریه اقتباس لیندا سیگر و استخراج الگویی از آن برای سنجیدن اثر اقتباسی از منظر دراماتیک، نمایشنامه های منتخب را تحلیل و واکاوی کردیم تا قوت ها، کاستی ها، نارسایی ها و خلأهای نمایشنامه های مورد نظر را از جنبه دراماتیک بررسی کنیم. بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، و مطالعات نظری آن به صورت کتابخانه ای و از طریق مقالات، کتاب ها، مجلات و سایت های معتبر جمع آوری گردیده است. درآخر با بررسی این پنج نمایشنامه، نتیجه گرفتیم که ضعف اصلی این آثار از جنبه دراماتیک مربوط به خلق داستان و پیش بردن محور جهت از منظر لیندا سیگر است و همچنین در بیشتر آن ها هدف شخصیت اصلی از نظر دراماتیک قوی نیست و کشمکش، مخاطره افزایش یابنده و نقطه عطف نیز دیده نمی شود.
پدیدارشناسی تفسیری فضاهای میانوار در معماری خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از گذشته های دور دو کارکرد اصلی «دسترسی» و «دیدرسی» در فضاهای میانوار (واسط) در طراحی و ساماندهی فضا مطرح بوده است ولی امروزه در طراحی توجه چندانی به این فضاها نشده و حتی گاه نادیده انگاشته می شوند. پیامد این وضع، برآورده نشدن شماری از نیازهای روانی و معنایی است که تنها در فضاهای میانوار پاسخ می یافته و می یابند. این در حالی است که شماری از معماران پدیدارشناس بر تعامل همه جانبه گستره های وجودی انسان با فضای معماری و اهمیت پاسخگویی به نیازهای روانی و معنایی تأکید دارند. هدف پژوهش : این تحقیق به جستجوی کارکرد فضاهای میانوار در معماری خانه، بر پایه رویکرد چند تن از معماران پدیدارشناس معاصر می پردازد و هدف آن دستیابی به کارکرد بهینه این گونه فضاها در خانه است. روش پژوهش : برای رسیدن به اهداف تحقیق، در قالب روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد تفسیری و پدیدارشناسانه به فضا، نخست برپایه مطالعات نظری به توصیف دیدگاه چهار تن از معماران پدیدارشناس در ارتباط با فضاهای میانوار پرداخته شده است؛ سپس با بهره گیری از روش «پدیدارشناسی تفسیری»، به ساخت واحدهای معنایی در آثارشان پرداخته شده و توانایی های کارکردی میانوارها در دو سویه «ادراکی-معنایی»، «رفتاری-کارکردی» و نیز «ویژگی های کالبدی-فضایی سازگار و پاسخگوی به آن کارکردها» بازخوانی شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهند فضاهای میانوار هنگامی کارکرد بهینه دارند که بتوانند سلسله مراتب دسترسی مناسبی از فضای بیرون به درون فراهم آورند، در عین حال احساسی از آرامش و در پناه بودن را برای مخاطب فراهم آورده و همه حواس و ادراکات او را در این میان درگیر کنند. در پاسخ به این سه کارکرد ویژگی های متمایزکننده کالبدی همچون کاربرد نور و سایه، الگوهای صوتی، بویایی و بساوایی متفاوت و همچنین داشتن مرزهای کالبدی ویژه می توانند پاسخگوی آنها باشند.
شناسایی عوامل ظهور مضامین مذهبی و مؤلفه های اهمیت آن در دیوارنگاره های بناهای مذهبی عصر قاجار (مطالعه موردی: بقاع متبرکه استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
25 - 47
حوزههای تخصصی:
ﺩیﻮﺍﺭﻧﮕﺎﺭی ﻣﺬﻫﺒی ﺩﺭ ﻣﻌﻨﺎی ﻫﻨﺮ شیعه ﻭ ﺑﺎ ﻣرکزیت ﺍﺋﻤﻪ اطهار به ویژه ﻭﺍﻗﻌﻪ ﮐﺮﺑﻼ ﺍﺯ ﻣﻬﻢﺗﺮیﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎی ﺩیﻮﺍﺭﻧﮕﺎﺭی ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺷﮑﻮﻓﺎیی ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ عصر ﻗﺎﺟﺎﺭ ﺳﭙﺮی ﻧﻤﻮﺩ. به دلیل تحولات پس از مشروطه نقاشی مذهبی عمدتاً محدود به نقاشی های عامیانه می شد که اکثراً در بقاع متبرکه توسط هنرمندان مردمی تهیه می شدند. هدف از این پژوهش شناسایی مؤلفه های اهمیت و عوامل ظهور مضامین مذهبی در آثار هنری یاد شده است. سؤال های این مقاله عبارتند از: 1- عوامل ظهور مضامین مذهبی در دیوارنگاره های بناهای مذهبی عصر قاجار کدامند؟ 2- دیوارنگاره های مذهبی بناهای مذهبی عصر قاجار مشتمل بر کدام مضامین و محتوا هستند؟ و آیا این مضامین و محتوا در بقاع متبرکه گیلان مشاهده شده است؟ 3- هنرمندان دیوارنگاره های بناهای مذهبی عصر قاجار برای نشان دادن موضوع از چه مؤلفه هایی بهره گرفته اند؟ و آیا هنرمندان بقاع متبرکه گیلان از این مؤلفه ها بهره برده اند؟ روش تحقیق بر مبنای ماهیت توصیفی- تحلیل محتوا (متنی) و شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ بناهای مذهبی و دیوارنگاره های آن ﺑﺎ ﻣﻔﺎﻫیﻢ ﺷیﻌی ﻭ ﺁییﻦ ﻫﺎی ﺟﻤﻌی ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﻣﺬﻫﺐ ﺷیﻌﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﺮ ﺭﻧﮓ ﺷﺪﻥ ﻧﻘﺶ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋی ﺍیﻦ اماکن ﻣیﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. به همین دلیل از مهم ترین عواملی که سبب ظهور مضامین مذهبی شد، نیاز به فضای معنوی، باور به تبلیغ و اشاعه ی مذهب تشیع، تأکید بر هویت مذهبی و فرهنگی، توجه به برخی باورهای عامیانه مذهبی و شوکت نمایی سلطنت حاکمان می توان اشاره داشت. همچنین از دیگر نتایج پژوهش آن است که مهم ترین مؤلفه های اهمیت موضوع این دیوارنگاره های بناهای مذهبی شامل: ابعاد نگاره، میدان دید، فضای باز مقابل تابلو و ارزش معنوی است و موضوعات مذهبی در این پنج بخش گنجانده شده است: باورهای عامیانه، وقایع نگاری تاریخ ائمه، شمایل ها، داستان ها؛ و نقوش مذهبی و نمادین. کلیه ی مؤلفه های اهمیت موضوع و مضامین مذهبی در بقاع متبرکه گیلان رؤیت شده است.
واکاوی وجوه زیبایی شناسانه نمای مسکونی تهران از منظر معماری عصب محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
18 - 29
حوزههای تخصصی:
مطالعات پیرامون آپارتمان سازی به دلیل رشد روزافزون ساخت وساز این بناها در کشور، مقوله ای است حائز اهمیت که در پژوهش های منظر شهری معاصر، آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. مطالعات پیشین نشان می دهد ارزش های زیبایی شناسانه نمای اصلی این بناها یکی از عوامل مؤثر در روحیات ساکنین است. هدف از این پژوهش، بازتعریف معیارهای زیبایی شناسانه در ارزیابی نماهای مسکونی شهر تهران در جهت ارتقاء کیفیت تجربه زیست ساکنین است. این مهم از طریق استخراج معیارهای مذکور از پیشینه پژوهش معماری عصب محور و ارزش گذاری آنها از طریق مصاحبه با ساکنین این بناها امکان پذیر شده است. نوع پژوهش، مطالعه ای کاربردی است و روش پژوهش، کیفی است. تحلیل محتوای 61 پژوهش در زمینه معماری عصب محور به استخراج 11 معیار کالبدی و 8 معیار معنایی در زیبایی شناسی نماهای آپارتمانی انجام شد و سپس ارزش گذاری بین معیارهای استخراج شده، از طریق مصاحبه های بازپاسخ با 41 نفر از ساکنین این بناها در شهر تهران صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد از بین عوامل کالبدی و معنایی نما، به ترتیب «کاربرد پوشش گیاهی»، «رنگ و نوع مصالح» و «میزان سطح بازشوها» بیشترین تأثیر را در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی افراد دارند. نوع رویارویی افراد با این معیارها، در چهار وجه زیبایی شناختی مبتنی بر «درک بصری»، «درک هیجانی»، «درک معنایی» و «درک نمادین» صورت می گیرد. نتایج نشان می دهد نماهای مسکونی تهران از منظر زیبایی معنایی و نمادین در سطح بسیار پایینی بوده و در عین حال توانایی پاسخ گویی به نیازهای هیجانی ناظرین را ندارند.
بررسی حسن همجواری در آثار چلیپایی میرعماد با تاکید بر کرسی های سیال
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
43 - 53
حوزههای تخصصی:
شناخت و نیل به ادراک صحیح در خوشنویسی نیازمند غور است . در این طریق چه چیز شایسته تر از مطالعه آثار بزرگان و مفاخر خوشنویسی و چه کس نیک تر از میرعماد الحسنی؛ حضور این حجم از زیبایی بصری در آثار میر، نتیجه متغیرهای متفاوتی است که با مداقه در آثار او می توان وجوهی از آن را آشکار و از رازهای پنهان آن پرده برداشت. پژوهش حاضر کوشیده است تا با بررسی یکی از قواعد و اصول خوشنویسی یعنی حسن همجواری و تاکید بر کرسی حروف و واژگان؛ نوع و زاویه نگاه میر در این مورد را بررسی و تحلیل نموده و به چرایی چینش خاص واژگان توسط میر با استفاده از کرسی های سیال در حد بضاعت پاسخ دهد. بدین خاطر پس از پرداختن به تعاریف اولیه، با انتخاب سطرهایی از آثار چلیپایی میرعماد و انتخاب برش هایی از آن، کرسی سطرها، سپس حروف و واژگان ترسیم شد و جزئیات با تصویر اشکال، فضاهای منفی و حسن همجواری کلمات واکاوی شد. روش تدوین اطلاعات در این مقاله در بخش هایی به صورت میدانی بوده و با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای صورت گرفته و در بررسی آثار با نگاهی تحلیلی و توصیفی، هدفی بنیادی را دنبال کرده است. بر اساس نتایج به دست آمده، حسن همجواری در چینش حروف و واژگان در ترکیب، از منظر میرعماد ، از جایگاهی خاص برخوردار بوده و کمابیش بر قاعده کرسی رجحان دارد.