فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
5 - 30
حوزههای تخصصی:
با ثبت جهانی بافت تاریخی شهر یزد در سال 1396ش/ 2017م و تأکید بیشتر بر حفاظت از بناهای تاریخی در قالب بافت شهری یزد، تلاش برای انجام گونه های مختلف پایش، با هدف صیانت از اصالت آثار تاریخی فراهم شد. پژوهش حاضر که رویکردی کیفی و تفسیرگرا دارد، در جست وجوی نقش پایش تاریخی به عنوان روشی برای ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه به عنوان یکی از مهم ترین تک بناهای این بافت است. مستندسازی سابقه ای از مداخلات بر پایه اصول حفظ میراث جهانی و در عین حال دستیابی به پیشینه ای از عوامل آسیب رسان به بنا در خلال این پژوهش انجام شده است. ازاین رو تحقیق حاضر پس از تبیین مفهوم پایش تاریخی، به ارائه اسناد موجود درباره آسیب ها و مداخلات مدرسه رکنیه و همچنین تجزیه و تحلیل محتوایی اسناد برای شناخت نقاط بحرانی آسیب ها و در نهایت دستیابی به دوره بندی مرمت آرایه های معماری و ارزیابی اصالت آن می پردازد. بر طبق اسناد، مهم ترین آسیب های واردشده به مدرسه رکنیه شامل ترک ها و آسیب های سازه ای ناشی از حفر چاه ها در حریم بنا و رطوبت ناشی از آن و نیز فعالیت موریانه در داخل بنا بوده است. در خارج بنا تخریب ایوان، مداخلات و تصرف های سازه ای قدیمی و نیز ریختگی کاشی های گنبد به خصوص در بدنه غربی در اثر عوامل طبیعی، آسیب های مستمر در بنا هستند. این عوامل آسیب در برنامه ریزی آینده باید از نظر میزان فعالیت، مورد سنجش قرار گیرند. در باب ارزیابی اصالت، نتایج به دست آمده منجر به قابل تفکیک شدن بخش های اصیل و بخش های غیراصیل ولی ارزشمند در این بنا شده است. پوسته داخلی گنبدخانه، دیوار اسپر ایوان و کتیبه کاشی کاری ساقه گنبد در بخش بیرونی بنا کاملاً اصیل و مربوط به دوره آل مظفر است. نقش و اجزای مادی ایوان و نمای آن، همچنین کاشی کاری های گنبد که مجدداً اجرا شده، از آثار مداخلاتی پنجاه سال گذشته است. بازسازی و تکمیل این بخش ها با تکیه بر شناخت سبکی مرمتگران و التفات به نقوش کاشی کاری های قدیمی موجود در مدرسه شهاب الدین قاسم طراز، مدرسه شمسیه و مسجدجامع یزد انجام گرفته است. هدف این گونه مداخلات، تکمیل موجودیت کالبدی و کاربردی بنا در عین تلاش برای خوانایی بهتر اثر بوده است. بخش های بازسازی و نوسازی شده اگرچه از لحاظ مداخلات مبانی نظری مورد توجه بوده ولی جنبه تاریخی و باستان شناسی نداشته و قابل استناد به عنوان سبک آل مظفر یزد نیست. پیرو نتایج به دست آمده برنامه ریزی برای حفظ و نگهداری این دو بخش نیز می بایست از همدیگر تفکیک شده و به طور کاملاً واضح و شفاف با تصمیم گیری های جداگانه انجام گیرد.
مطالعۀ فنی بصریِ نقاشی گل و مرغ دورۀ زند و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدفاصل به قدرت رسیدن نادرشاه افشار تا دوره ناصرالدین شاه قاجار را باید نقطه عطفی در نقاشی گل و مرغ ایران دانست. در این دوره نقاشی گل و مرغ در مرقعات، آثار لاکی (شامل قاب آیینه، جلد کتاب و قلمدان) و نقاشی دیواری مورد توجه قرار گرفت. در مرقعات از تک بوته، در آثار لاکی از ترکیب گلشن و در تزیینات معماری از گل و گلدان، افشان و بندهای مدور استفاده شد. در این برهه پر فراز و نشیب هنرمندان ناچار به کوچ و جابه جایی بوده و سنت های نقاشی ایالتی را جابه جا می کردند. چنانچه هنرمندانی که در نقاشی های ارگ کریمخانی دوره زند مشغول بودند، به خدمت قاجار در آمده و در مرمت کاخ های صفوی گماشته شدند. شهرهایی چون اصفهان(افشار)، شیراز(زند) و تهران(قاجار) هنرمندان گل و مرغ سازی داشت که نیاز دربار تا بازار را برطرف می کردند. هدف پژوهش، مطالعه فنی بصری آثار گل و مرغ دوره زند و قاجار است. نوشتار در پی پاسخ بدین پرسش هاست: ویژگی های فنی و بصری گل و مرغ دوره زند-قاجار در آثار لاکی، مرقعات و تزیینات معماری چیست؟و عوامل تاثیرگذار بر آن کدام است؟ روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی بوده و شیوه گردآوری مطالب، کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد عواملی چون میل به باستان گرایی، نسبت شاهان قاجاری با صفویان در نقاشی گل و مرغ در تزیینات معماری و حضور هنرمندان و سیاحان غربی و به خصوص دوربین عکاسی بر جهت گیری گل و مرغ در مرقعات تاثیرگذار بود. به دلیل جذب هنرمندان برتر به پایتخت ، این دوره فاقد سبک یا شیوه ایالتی خاصی است.
ضرورت اتخاذ رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا؛ در بازآفرینی بافت های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
103 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: بافت تاریخی از تجربه طولانی مدت تعامل انسان با محیط بوجود آمده است اما می بینیم بعد از مداخلاتی که در بافت های تاریخی صورت گرفته، حضور و تعاملات اجتماعی مردم در بافت کمرنگ شده است، چراکه این طرح ها از بطن جامعه و محیط نبوده و در نتیجه احساس تعلق نیز ایجاد نمی کند. حفظ مکان تاریخی یا ایجاد مکان جدید در بافت تاریخی، از موضوعات مهم شهرسازی امروز بشمار می آید و از منظر حفاظت اجتماعی بافت، حائز اهمیت است. مکان سازی یعنی ایجاد مکان باکیفیت بوسیله مشارکت اجتماعی، که قصد داریم در طی بازآفرینی، بعنوان یکی از روش های مرمت شهری، از طریق آن کیفیت زندگی در بافت و تعاملات اجتماعی آنرا افزایش دهیم. هدف: نوعی از مکان سازی، مشروط و مقید به حفظ اصالت و ارزشهای بافت، با اقدامات برگشت پذیر، بوسیله مشارکت اجتماعات محلی، مد نظر این پژوهش است. و ارائه الگویی مناسب در خصوص نحوه اقدام در بافت های تاریخی متناسب با زمینه اجتماعی و بستر فرهنگی در شهرهای ایران امری ضروری به شمار می رود. در این مقاله تلاش شده به مکان سازی با رویکرد توسعه اجتماع محور و با هدف ارتقاء کیفیت محیطی و جاری نمودن تعاملات روزمره در عرصه بافت های تاریخی جهت بازآفرینی بافت ها، توجه دهد. روش: روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد توصیفی – تحلیلی به شیوه مطالعات تطبیقی می باشد. و بدین منظور تجربیات داخلی و خارجی اقدامات در بافت های مشابه بافت تاریخی تهران بررسی شد تا از بررسی و تبیین چارچوب نمونه ها به چارچوب بازآفرینی در بافت های تاریخی ایران برسیم. یافته ها: دستاورد مهم این پژوهش تبیین ضرورت مکان سازی مشارکت مبناو اهمیت آن در پروژه های بازآفرینی بافت تاریخی، جهت تبلور ارزش ها در ساختار بافت امروزی، برای حفظ این بافت ها جهت مکان سازی خلاق درفضاهای شهری و ارتقاء کیفیت می باشد. نتیجهگیری: باتوجه به ضرورت مشارکت اجتماعی که از مطالعه پروژه های موفق داخلی و خارجی بازآفرینی دربافت تاریخی استنباط شد، و نظر به اهمیت بحثدلبستگی مکانی ساکنان در جلب مشارکت اجتماعی شان، اولویت رویکرد مکان سازی مشارکت مبنا جهت تقویت روحیه مشارکت جویانه ساکنان در بازآفرینی بافت های تاریخی مدنظر است.
مستندسازی تحولات پل شهرستان، کهن ترین پل اصفهان بر پایه اسناد توصیفی و تصویری با بهره گیری از واقعیت افزوده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
43 - 54
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی واقعیت افزوده امکانات بسیاری در اختیار پژوهشگران قرارداده است. این تکنولوژی در جهت بازنمایی و مستندسازی کالبد بناهای تاریخی که از بین رفته اند و یا کالبد گذشته خود را از دست داده اند، به کار گرفته شده است. پل شهرستان؛ کهن ترین پل اصفهان، از گذشته تا کنون تغییرات قابل توجهی در کالبد و کارکرد خود داشته است. با استفاده از واقعیت افزوده می توان کالبد اصیل این بنا را برای بازدیدکنندگان آشکار کرد. این روش همچنین می تواند گردشگران را با روند تحول پل از گذشته تا کنون آشنا سازد. این پژوهش برای نخستین بار، با بازخوانی اسناد توصیفی (متنی) و تصویری که از گذشته باقی مانده است، کالبد و کارکردهای گوناگون پل شهرستان را آشکار ساخته است. از سوی دیگر، مکان یابی بناهای شاخص پیرامون پل نیز مد نظر این پژوهش بوده است. تحقیق بر پایه داده های کتابخانه ای و میدانی بنا نهاده شده است. ابتدا مطالعه اسناد توصیفی و بازخوانی اسناد تصویری و سپس بازآفرینی مدل ساختار اصیل بنا بر اساس آن انجام شده است. مدل سه بعدی خطی پل در سایت با بهره گیری از گونه کمتراستفاده شده تکنولوژی واقعیت افزوده نیز انجام گرفته است. تحلیل اسناد گوناگون آشکار ساخت، کالبد اصلی پل در بخش دهانه ها کمتر دچار تغییر شده است. عمده تغییرها در کالبد گمرک خانه و بناهای امتداد آن و کاربری پل است.
معناشناسی خرد عرفی و تأثیر آن در بازیابی هویت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
35 - 48
حوزههای تخصصی:
توجه به خرد عرفی، به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر در رابطه تجربی انسان-محیط از مسائلی است که در پژوهش ها و فرایندهای طراحی معماری کمتر به آن پرداخت شده است. مقاله حاضر باهدف ایجاد محیط های مسکونی باکیفیت، به بررسی و شناسایی تأثیر مؤلفه های خردعرفی بر شکل گیری هویت مکان می پردازد. مقاله حاضر ازنظر نوع تحقیق: کیفی و کمی، ازنظر راهبرد: تفسیری- تحلیلی، ابزار جمع آوری داده ها مشاهده و مصاحبه و روش تحلیل داده ها همبستگی هست. نتایج پژوهش، ارتباط معنی دار بین خرد عرفی و هویت مکان را به اثبات می رساند. بین مؤلفه های خرد عرفی و مؤلفه های هویت مکان، بالاترین رابطه معنی دار همبستگی مربوط به مؤلفه الگوی رفتاری-کالبدی و در سطوح بعدی، مؤلفه های خاطرات جمعی و رضایتمندی هست. در طراحی معماری، چهار سنجه به ترتیب: خوانایی فرم، مصالح بومی و تنوع فعالیتی و بصری بیشترین عوامل تأثیرگذار هست.
سنجش میزان محرمیت در انواع ساختار فضایی خانه های تاریخی با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا (مطالعه موردی: خانه های قاجاری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
71 - 86
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی خانه های سنتی ایران از الگوهای مختلفی چون دو طرف ساخت (دو توده مقابل هم)، دو طرف ساخت (دو توده عمود بر هم)، سه طرف ساخت و چهار طرف ساخت تشکیل شده است. این گوناگونی ساختار فضایی، رعایت محرمیت را که یکی از مهم ترین معیارهای ساخت در خانه های سنتی ایران هست، تحت تأثیر قرار می دهد. ازاین رو هدف این پژوهش، سنجش میزان محرمیت در این چهار الگو در خانه های قاجاری شیراز هست. روش تحقیق در این پژوهش از نوع کمی-کیفی ست و ابزار مورداستفاده در تجزیه وتحلیل خانه ها روابط ریاضی نحو فضا هست. به طوریکه ابتدا هشت خانه قاجاری از میان این الگوها انتخاب شد، سپس به وسیله نرم افزار A-Graph، گراف توجیهی خانه ها استخراج شدند و نهایتاً بر اساس روابط ریاضی نحو فضا میزان محرمیت هر الگو محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که الگوی چهار طرف ساخت دارای بیشترین میزان محرمیت نسبت به سایر الگوهاست.
هم افزایی تکنیک نقشه های شناختی و چیدمان فضا در شناسایی و تحلیل اجتماع پذیری فضاهای کالبدی تحت تأثیر قلمروهای فضایی (نمونه موردی: شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : امروزه حضور ساکنین محلات در فضاهای کالبدی به دلیل بی توجهی به قلمروهای فضایی کم شده و این مسئله به کاهش روابط اجتماعی به ویژه در حوزه همسایگی انجامیده است. تاکنون مطالعات گسترده ای در ارتباط دوسویه کالبد فضایی و روابط اجتماعی، همچنین ارزیابی میزان اجتماع پذیری افراد در فضای کالبدی تحت تأثیر قابلیت های کالبدی قلمروهای عمومی به روش های کیفی انجام شده است. نکته قابل توجه این مطالعات، تحقیقات محدود و انگشت شمار مرتبط با همبستگی قلمروی نیمه خصوصی و روابط اجتماعی است، ضمن اینکه اخیراً تحقیقاتی با توجه به پیشرفت روش های کمی صورت گرفته که بدون توجه به روش های کیفی و با اتکای صرف به نتایج حاصل از مدل سازی، راهبردهایی جهت بهبود شرایط کالبدی ارائه می کنند. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف مقایسه نتایج حاصل از روش های کمی و کیفی در برآورد همبستگی ویژگی های قلمروهای فضایی به ویژه قلمرو نیمه خصوصی با اجتماع پذیری ساکنین در فضاهای کالبدی محله صورت پذیرفته تا زمینه پیش بینی دقیق تری از رفتاهای احتمالی ساکنین در بستر کالبدی را فراهم آورد. روش پژوهش : این پژوهش به صورت نمونه موردی در دو بخش تعریف شده است، در بخش اول متغیر کیفی روابط اجتماعی از طریق نقشه های شناختی سنجیده می شود و در بخش دوم همین متغیر در یک رویکرد کمی با مدل سازی رایانه ای چیدمان فضا ارزیابی می شود. ضمن اینکه اکباتان به عنوان بستر مطالعاتی پژوهش، براساس قدمت، تنوع قلمروهای فضایی و سطوح قابل توجه قلمروی عمومی، در میان نمونه های موجود انتخاب شده است. نتیجه گیری : یافته های حاصل از روش کیفی، علاوه بر متغیرهای هم پیوندی و اتصال قلمروی عمومیِ که موردِ تأیید روش کمی نیز هست، متغیرهایی نظیر هندسه و پوشش گیاهی را مؤثر نشان می دهد که توسط روش کمی قابل شناسایی نیست؛ ضمناً چیدمان قلمروی نیمه خصوصی در بلوک ها به عنوان متغیر دیگری در تمایل افراد به حضور در فضا مؤثر تشخیص داده می شود، لذا در تحلیل اجتماع پذیری فضای کالبدی روش های کمی و کیفی مکمل یکدیگرند.
Effective Areas and Solutions for Sustainability Education Development in Iranian Architecture Universities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۱ - Serial Number ۴۳, Winter ۲۰۲۲
43 - 54
حوزههای تخصصی:
Today, given the rapid population growth, development of sciences, new changes in all aspects of human life, and ultimately, the occurrence of unfavorable conditions for the human environment, sus tainable development has attracted considerable attention as one of the mos t critical and common issues at the international level. Among the s trategies to achieve sus tainable development, education is the mos t effective mechanism of society to deal with the century's bigges t problem, i.e., sus tainable development. According to the United Nations, education is needed to promote sus tainable development and improve public awareness of environmental and developmental issues. Sus tainable development using educational tools, in the firs t s tep, requires identifying the areas and factors that play a role in the development of sus tainability education. This s tudy aims to identify the effective factors for the development of sus tainability education in Iranian architecture universities using the analytical-inferential s trategy. The qualitative analysis of the documents revealed that the educational environment, educational sys tem, and society were the mos t effective ones in the development of sus tainability education of architecture s tudents. Finally, solutions were presented to improve public awareness and reform the educational environment and sys tem to develop sus tainable education in Iranian architecture universities.
ارزیابی و تحلیل ساختار و شاخصه های کالبدی- فضایی و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نخستین اقدام در شناسایی دقیق و مطالعه آماری ساباط های شهر کازرون که در گویش محلی برخی محلات تاقک گفته می شود است. براین اساس هدف این پژوهش بررسی نوع معماری و گونه شناسی ساباط های شهر کازرون در قالب شاخصه های کالبدی_ فضایی از نظر متغیرهای کمی و کیفی پرداخته است. این نوشتار بر پایه روش کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی است. به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نظر در انجام پژوهش، از روش کتابخانه ای- اسنادی، تحلیل محتوا، روش میدانی و همچنین تصاویر هوایی گرفته شده در دهه 1340 استفاده شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Excel و همچنین جهت ترسیم نقشه ها و نمایش پراکندگی فضایی ساباط ها در سطح شهر از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیای GIS Arc استفاده شده است. یافته های پژوهش در بخش میدانی موجب شناسایی 9 ساباط در سطح بافت محلات تاریخی شهر کازرون گردیده است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل شاخص های کمی، کیفی و مشخصات کالبدی ساباط ها نشان می دهد که ساباط های شهر کازرون از پراکندگی و نمای متفاوت، جنس کف ساباط، نوع گذر و همچنین ابعاد و تناسبات کالبدی برخوردارند. از نظر متغیرهای شرایط اقلیمی (سایه اندازی و نفوذپذیری تابش آفتاب) و مؤلفه های امنیت (دارا بودن درب ورودی) ساباط های موجود از تنوع و گونه های مختلف تشکیل شده اند. خروجی این پژوهش می توان برای نخستین بار به: 1- شناسایی ساباط های باقی مانده در سطح شهر کازرون، 2- مستندنگاری و تهیه گزارش جامع از وضعیت کالبدی و معماری ساباط ها، 3- دسته بندی و گونه شناسی ساباط ها و 4- تهیه نقشه Gis از نمایش موقعیت و پراکندگی فضایی ساباط ها اشاره کرد.
نظریه هنر کلمنت گرینبرگ
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
159-172
حوزههای تخصصی:
در نشریه پارتیزان ریویو، شماره ی پاییز ۱۹۳۹، مقاله ای به قلم کلمنت گرینبرگ با عنوان “آوانگارد و کیچ” به چاپ رسید، که چهار شماره بعدتر، در جولای-آگوست ۱۹۴۰، با مقاله ای گسترده تر پیرامون هنر مدرن، تحت عنوان “به سوی لائوکونی جدیدتر” پی گرفته شد. به عقیده من این دو نوشته، بستر تجربه بعدی گرینبرگ را به عنوان یک منتقد تکان داده و خطوط اصلی نظریه و تاریخ فرهنگ را از ۱۸۵۰، هم زمان با کوربه و بودلر ، پیاده نموده اند. گرینبرگ “آوانگارد و کیچ” را بدون هیچ تلاشی برای تلطیف نمودن خصومت نیش دار آن با سرمایه داری، به عنوان بخش آغازین مجموعه مقالات انتقادی-اش، هنر و فرهنگ در ۱۹۶۱، مجدداً به چاپ رساند. “به سوی لائوکونی جدیدتر” دوباره چاپ نشد، احتمالا چون نویسنده احساس می کرد که بحث های آن در برخی بخش های آخرش، به طور خاص تر شامل هنر و فرهنگ مقالات “دانشگاه” یا “سزان” برای مثال، یا پاراگراف های خلاصه ای پیرامون “انتزاعی، بازنمایانه و غیره”، مؤثرتر ساخته شده اند. مطمئن نیستم که نویسنده، کار درستی انجام داده که بخشی را از قلم انداخته است: این طور به نظرم می آید که در دفاع از هنر انتزاعی و فرهنگ آوانگارد، این شرافت مندانه، شفاف و به طور شگفت-انگیزی متعادل است؛ قطعاً بحث های آن مستقیما کوتاه، و گاهی تقریبا تحت اللفظی شده اند، در مطالعه نظری مشهورتری که در هنر و ادبیات (بهار ۱۹۶۵) با عنوان خالی از لطف “نقاشی مدرنیست” به چاپ رسیده است.
Study of an Early Qur’ānic Manuscript from the Mosque of ʻAmr ibn al-ʻĀṣ in Cairo
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
7 - 32
حوزههای تخصصی:
This article contributes to the body of knowledge regarding early manuscripts of the Qurʾān by reporting the findings of a multidisciplinary investigation of the historical significance of a unique Qurʾānic copy. Discovered in the early<sup> </sup>nineteenth century CE in the Mosque of ʿAmr ibn al-ʿĀṣ in Fusṭāṭ (Old Cairo), the manuscript is distinctive for its monumental size, which suggests its significance in the production of Qurʾānic manuscripts. It is also notable for heterogeneous leaves, some of which were not part of the original volume, an indication of conservation issues throughout the centuries. The multidisciplinary study of this composite copy and its preservation provides insight into the history of the written transmission of the Qurʾān, from the first manuscripts ordered by the Caliph ʿUthmān ibn ʿAffān (r. 644-656) to the Fāṭimid copies in Egypt (969-1171).
تحلیل معماری ایرانی-اسلامی دوره معاصر مبتنی بر دیدگاه استادکاران معماری سنتی به منظور ارائه یک مدل کیفی(نمونه موردی: حرم حضرت معصومه (س))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
341 - 363
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی- اسلامی از آغاز تا کنون سیر تکوینی متفاوتی را پشت سر گذاشته است و در دوره معاصر مختصات جدیدی در آن راه یافته است لذا بررسی این شاخصه ها، نقش مهمی در بازشناسی الگوی ایرانی- اسلامی معماری در دوره معاصر دارد. روش پژوهش حاضر، کیفی-پدیدارشناسی بوده است. محیط پژوهش شامل کلیه استادکاران معماری سنتی و نیز کلیه مقالات و مستندات علمی چاپ شده در مجلات معتبر علمی در رابطه با معماری اسلامی است. شیوه نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع بوده و بدین ترتیب تعداد 18 نفر از استادکاران معماری سنتی برای تحقیق انتخاب شدند. برای تکمیل کُدهای مورد لزوم از تعداد 41 مقاله در رابطه با معماری اسلامی از پایگاه های معتبر داخلی و خارجی استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات برای روش کیفی، مصاحبه عمیق بوده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش هفت مرحله کلایزی استفاده شد. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد، نظرات استاد کاران معماری سنتی در رابطه با کیفیت معماری اسلامی با تکیه بر حرم حضرت معصومه(س) شامل 9 مضامین فرگیر (ادراک وحدت، ادراک ارزش بودن، ادراک ملکوتی شدن، ادراک حس تعلق به مکان، ادراک جاودانگی، ادراک معنا، ادراک عالم وجود، ادراک هدفمند بودن عالم هستی، ادراک حیات معقول)، 29 مضمون سازمان دهنده و 252 مضمون پایه بوده است. اهداف پژوهش: تحلیل معماری ایرانی-اسلامی دوره معاصر از نگاه استادکاران معماری سنتی با تکیه بر حرم حضرت معصومه«س». تحلیل معماری ایرانی-اسلامی به منظور ارائه یک مدل کیفی. سؤالات پژوهش: ابعاد و مؤلفه های الگوی غنی سازی معماری ایرانی-اسلامی حرم حضرت معصومه(س) کدامند؟ الگوی تفسیری-نمادین مستخرجه از دیدگاه استادکاران معماری سنتی و مقالات و مستندات علمی برای بهبود کیفیت معماری اسلامی با تکیه بر حرم حضرت معصومه(س) چگونه است؟
شناسایی و تجزیه و تحلیل شاخص های مؤثر بر انتخاب مقصد گردشگری سلامت از دید گردشگران پزشکی سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
35 - 48
حوزههای تخصصی:
الگوی رشد جمعیت در جهان روندی روب هرشد به سمت سالمندی را نشان م یدهد و همین خود منشأ ایجاد یک رویکرد جهانی در قرن 21 شده است. با افزایش سرعت سالمندی در جمعی ت دنی ا و افزایش میزان سالمندان، یکی از صنایع ی که در چند دهه اخیر، ای ن بخش از بازار برای آ نها جذاب به نظر م یرسد، صنع تگردشگری است. کیی از فعالی تهای مناسب برای افراد مسن و سالمند ب همنظور بازگشت و ارتقای ابعاد جسمانی و روح یشان، گردشگری پزشکی است. با توجه با این امر که درک فرآیند انتخاب مقصد گردشگران پزشکی سالمند برای دول تها، سازما نهای گردشگری و تورگردانان در عرصه رقابت جهانی اهمیت فراوانی دارد، در این تحقیق، ابتدا با بررسی ادبیات در زمینه گردشگری پزشکی مخصوص سالمندی، ابعاد و شاخ صهای ضروری موجود در مقاصد گردشگری پزشکی موردنیاز این گروه از گردشگران سلامتی، شناسایی و درگام بعد، با استفاده از متدولوژی تحلیلی «مدلسازی ساختاری تفسیری » روابط بین ابعاد و عوامل مؤثر بر انتخاب مقصد گردشگری سلامت از دید گردشگران پزشکی سالمند تعیین و ب هصورت یکپارچه تحلیل شده است. نتایج این بررسی حاکی از آن است که عوامل برخورداری مراکز درمانی از نیروی انسانی متخصص و آموز شدیده در ابعاد مختلف پزشکی-روانپزشکی مرتبط با گردشگران پزشکی سالمند، نگاه انسا ندوستانه و برخورد مناسب پزشکان و کادر درمان، وجود امکانات رفاهی و تفریحی در اطراف مراکز درمانی جهت افزایش راحتی و امنیت گردشگران، توانمندی بیمارستا نها و مراکز درمانی در ارائه خدمات، تأسیسات اقامتی مناسب گردشگران پزشکی سالمند و کاهش زمان ویزیت و معاینه گردشگران پزشکی سالمند از مهمترین و پررن گترین شاخص ههای لازم در جذب گردشگران پزشکی سالمند به یک مقصد گردشگری سلامت است.
مطالعه مناظر شهری در آثار نقاشی محمود خان ملک الشعرا با تأثیرپذیری از عکاسی در دوره دوم قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
111 - 137
حوزههای تخصصی:
در زمان قاجار یکی از هنرمندان درخشان محمود خان ملک الشعراست که در نقاشی دورنماسازی از منظره های شهری از اساتید برجسته است. آثار او دارای زمینه های متفاوتی نسبت به زمانه خود است و محمودخان را می توان از پیشگامان هنر نقاشی مدرن در ایران دانست. دانش ریاضی بالا وکاربردی کردن آن درهنر نقاشی، سه بعدی یا چند بعدی دیدن یک موضوع مثلا"دیدن یک ساختمان از بالا، پایین و زوایای متعدد که در نقاشی های او دیده می شود. دانش رنگ گذاری،ذهن گرایی، نور پردازی، زاویه دید، پیوند هندسی میان سطوح از ویژگی های بارز نقاشی های او است. هدف از این پژوهش مطالعه ویژگی های بصری آثار مناظر شهری محمود خان ملک الشعرا با تأثیرپذیری از عکاسی بر است. منظره نگاری شهری و دورنماسازی در این آثار از این لحاظ حایز اهمیت است که او تهران و ساختمانهای جدید آن در دوره قاجار را به مخاطب نشان می دهد و آثارش نوعی مستند نگاری نقاشی گونه از ساختمان ها و چشم اندازهای تهران است. سوالات در این مقاله به شرح زیر است: 1-ویژگی های بصری منظره پردازی از مناظر شهری در آثار محمودخان ملک الشعرا کدام است؟ 2- آیا آثار محمودخان ملک الشعرا متأثر از عکاسی است؟ این تأثیرات در کدام بخش هاست؟ 3- تأثیر نقاشی غرب و ایران در کدامیک از بخش ها و عناصر بصری آثار محمودخان ملک الشعرا دیده می شود؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاع به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است. نتایج یافته ها در این پژوهش نشان می دهد محمودخان یکی از هنرمندان پیشگام در عرصه نقاشی نوین درایران دوره قاجار است. او در نقاشی های خود از عکاسی و نگاه عکاسانه برای تکمیل آثار خود استفاده می کند ولی تلاش ندارد موضوع را عین عکس نشان دهد و تفاوت تفکر نقاشی و عکاسی را به درستی می داند. درآثار او ذهن گرایی، خلاقیت هنری، دیگاه جلوتر از زمانه و بسیار مدرن در تمامی آثار نقاشی آبرنگ و رنگ و روغن با موضوعات مختلف دیده می شود. او نوع متفاوتی از نقاشی منظره سازی در دوره قاجار با تأثیر پذیری از عکاسی را در آثار نقاشی خود نشان می دهدکه دارای روحیه و هویت ایرانی است.
جستاری در جنبش هنر نوگرای ایران در نقاشی خط (بر پایه گرایش به سویه های هنر سنتی و مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
53 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این مقاله در پی آن است که جنبش هنر نوگرای ایران در بافت تاریخی خود بررسی کرده و به ریشه ها و زمینه های بروز آن نگاهی بیندازد تا بنیان های نوجویانه نقاشی مدرن ایران به ویژه نقاشی خط را روشن نماید. خوشنویسی که دارای پیشینه ای مقدس است و با نگارش کتاب الهی ارتباط دارد، سیر تاریخی خود را از قرون گذشته با سابقه ای پربار تا سکولارشدن مستمراً پی گرفته و با فراز و نشیب های پشت سر گذاشته یک وجه آن به نقاشی خط هایی منجر شده که در جای خود قابل تأمل و بررسی اند. در این بررسی مشخصاً به این سوال که رخداد سویه های سنتی ومدرن نقاشی خط ایران چگونه بوده داده پاسخ داده خواهد شد. این پژوهش مسئله این مقاله، آن است که چگونه نقاشی خط (جنبش لتریسم ایران) را در هنر معاصر ایران بر پایه دوگانه هنر سنتی و مدرن می توان طبقه بندی کرد؟ نقاشی خط با طبقه بندی دوگانه هنر سنتی و نوگرا چه ویژگی هایی دارند؟ هدف: این نوشتار، در جهت مطالعات سبک شناختی و اقامه بحث فرهنگ بصری ایران بوده و در پی آن است که جنبش لتریسم ایران را براساس رویکرد سنتی و مدرن در قالب نقاشی خط طبقه بندی نماید. روش پژوهش: شیوه این پژوهشِ بنیادی، کیفی با روشی توصیفی-تحلیلی است. در گردآوری داده ها از مطالب و منابع کتابخانه ای و مطالعه بصری آثار مربوطه بهره برده است. یافته ها: دستاورد این مقاله روشن می سازد که نقاشی خط در پیروی از جنبش مدرن«لتریسم» در غرب، در جنبش سقاخانه با رویکردی هویت محور با استقبال گسترده ای از سوی هنرمندان مواجه شد که به دو گونه سنتی و نوگرا یا رویکرد خوشنویسانه و نقاشانه بخش شده است.
مطالعه تحلیلی معنای عناصر نمادین با تأکید بر هاله نور در نگارگری مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر مانوی یکی از هنرهای غنی و اثرگذار است که آغاز آن از سده سوم م در ابتدای تشکیل حکومت ساسانی آغاز شد و تا چند قرن بعد از اسلام ادامه یافت. مانی و پیروانش از هنرهای بصری و تجسمی که شاخص ترین آن ها هنر نقاشی و نگارگری است آثار بسیار نفیسی بر جای گذاشته اند که بر نگارگری ایرانی در دوره های بعد تأثیرگذار بوده است. با نگاهی کلی به ویژگی های ساختاری آثار مانویان می توان به عناصر نمادینی دست یافت که اغلب در بیشتر نگاره ها تکرار شده و دارای مفاهیم خاصی هستند. هدف این پژوهش پی بردن به سیر تحولات هاله نور در نگارگری مانویان و درک شباهت های تجسمی آن می باشد. هاله نور در هنر مانوی با هدف رسیدن به نور و رستگار شدن روح انسان می باشد. سؤال این پژوهش چه عناصری در نگارگری مانوی به کار رفته است و دارای چه معنایی می باشند؟ دارای چه ویژگی های بصری و ساختاری می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از مطالب کتابخانه ای اسنادی و بررسی نمونه های نقاشی مانوی جمع آوری شده است و تحلیل بر اساس هاله نور و ویژگی های آن می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مانویان از عناصر نمادینی چون گل نیلوفر، مروارید، آسمان آبی، هاله نور، کشتی و درخت زندگی در نگاره هایشان استفاده می کردند و مهم ترین عنصر در بین این عناصر هاله نور بوده که بسیار متنوع تر از دیگر عناصر بوده که با رنگ ها و آرایه های تزئینی متفاوتی اجرا می شده است. در نگاره های مانوی این نماد به معنای نور و پاکی است و فردی که دارای هاله نور باشد مقدس و دارای جایگاه معنوی ویژه ای است.
برنامه ریزی شهری درمانگر استرس؛ نمونه مطالعاتی: ناحیه 8 منطقه 1 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس شهری یکی از مهم ترین عوامل افزایش اختلالات روانی در شهرهاست. به همین دلیل لازم است برنامه ریزان و طراحان شهری در برنامه ها و طرح های خود استرس شهری را به عنوان اصلی مهم در نظر داشته و از اقداماتی که به این آشفتگی ذهنی دامن می زند، بپرهیزند. ساکنین شهر تهران و به خصوص ناحیه 8 منطقه 1 بر اساس نظر متخصصان در معرض استرس شهری بالایی قرار دارد. به همین منظور این پژوهش با هدف تدوین برنامه ریزی شهری درمانگر استرس در این ناحیه انجام شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تبیینی بوده و برمبنای هدف از جمله تحقیقات کاربردی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات از روش های کمی-کیفی و برای تحلیل آنها از روش تحلیل عاملی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عوامل استرس ناشی از نظام دسترسی، وضعیت اجتماعی و اقتصادی ضعیف، امنیت پایین، عدم انسجام و حمایت اجتماعی، تمایز و انزوای اجتماعی، تاب آور نبودن محیط شهری، عدم سرزندگی محیط، احساسات منفی ساکنان، تبعیض و جابه جایی اجتماعی، استرس ناشی از تراکم، احساس هویتمندی و تعلق پایین مهم ترین عوامل استرس زا محدوده مورد مطالعه می باشند. در نتیجه برنامه ریزی شهری با درنظر گرفتن این عوامل به عنوان اهداف خرد می تواند استرس شهری را درمحدوده مورد مطالعه تا حد بسیاری کاهش دهد.
چیدمان کاخ های ایرانی در شیوه معماری آذری: مطالعه تطبیقی اثاثیه و عناصر معماری داخلی و نگاره های سده های 7 ه. ق تا 11 ه. ق (13 م. تا 17 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
127 - 145
حوزههای تخصصی:
آثار اندکی از کاخ های سبک آذری (از دوران ایلخانی تا انتقال پایتخت به اصفهان در دوره صفویه 7 ه. ق تا 10 ه ق /13 م. تا 17 م.) بجای مانده است. عناصر معماری داخلی آن ها با گذشت زمان و به دلیل عوامل فرسایشی از بین رفته و الگوی چیدمان اسباب و اثاثیه در آن ها دچار دگرگونی شده است. ازاین رو بیشتر پژوهشگران تاریخ معماری ایران به بررسی معماری کاخ های ایران پس از این دوره پرداخته اند و توجه چندانی به بررسی معماری داخلی مربوط به بناهای سبک آذری نکرده اند. این در حالی است که هنر نگارگری ایرانی در دوره ایلخانی تا اوایل صفویه (هم زمان با سبک آذری در معماری) در اوج شکوفایی خود بوده و نگاره های زیادی از این دوران بجا مانده است. در بسیاری از این نگاره ها ریزه کاری های فضاهای داخلی کاخ ها بازنمایی شده اند. با توجه به این که کاخ ها و اثاثیه ی باقی مانده از این دوران انگشت شمارند، به سختی می توان اعتبار بازنمایی های معماری کاخ ها در نگاره ها را سنجید. ازاین رو با مقایسه بناها و آثار معماری باز مانده از دوره های بعد (سبک اصفهانی) می توان همانندی های بسیاری میان عناصر فضایی بازنمایی شده در نگاره ها و بناهای معماری پس از سبک آذری یافت که این امر نشان دهنده پیوند میان حوزه های گوناگون هنری در مکاتب گوناگون است. این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های معماری داخلی کاخ های ایران است. پرسش های اصلی این نوشتار چیستی ویژگی های اصلی چیدمان عناصر معماری داخلی کاخ های سبک آذری بر پایه نگاره های ایرانی همچون شواهد تاریخی است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پژوهش تطبیقی و تاریخی به بررسی اسناد تاریخی و واکاوی اصول چیدمان اثاثیه در فضاهای داخلی می پردازد. تلاش دارد با بررسی شیوه چیدمان اثاثیه و عناصر معماری داخلی ایران در بازنمایی نگاره های باز مانده از دوران ایلخانی تا اوایل صفویه و هم سنجی آن ها با اسباب و اثاثیه و آثار اندک معماری بجای مانده از این دوره به ویژگی های چیدمان فضاهای داخلی کاخ های این دوره دست یابد. بررسی ها نشان داد سه دسته از عناصر معماری داخلی ثابت، نیمه ثابت و متحرک را می توان از هم بازشناخت. چیدمان و معماری داخلی کاخ ها پیوند تنگاتنگی بین سلسله مراتب اجتماعی و معماری داخلی و چیدمان اثاثیه را نشان می دهد. این سلسله مراتب از طریق محورهای عمودی (بالا و پایین) و افقی (مرکز و دو طرف)، مکان ویژه، کف و اثاثیه اختصاصی و یا جمعی ارزش پیدا می کند.
ارزیابی یکپارچگی در محدوده های شهریِ تاریخی، با تکیه بر مطالعه محله سلطان امیر احمد کاشان و محدوده های پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
55 - 79
حوزههای تخصصی:
یکپارچگی یک محدوده را احتمالاً می توان با فهم آن به عنوان یک کل به هم پیوسته مترادف دانست. به نظر می رسد که در واقع حفظ ساختارهای ملموس و غیرملموس این کل به هم پیوسته در نهایت یکپارچگی یک محدوده تاریخی را تضمین می کند. در بخش های قابل توجهی از چارچوب های حفاظت به طور ضمنی به یکپارچگی و اهمیت آن اشاره شده است. برای مثال منشور ونیز متذکر شده که محوطه های یادمان ها باید به طور خاص مراقبت شوند تا یکپارچگی آن ها حفظ شود. باوجود این، دست کم روال مشخصی برای ارزیابی و احصاء یکپارچگی در محدوده های شهری تاریخی در ایران تنظیم نشده است و مشخص نیست حدود یکپارچگی چه هستند. این در صورتی است که از جمله مهم ترین آسیب ها در شهرهای تاریخی ما تداوم نیافتن یکپارچگی به آن نحوی است که در وضعیت های تاریخی قابل شناسایی است. هدف اصلی این مطالعه یافتن اصلی ترین معیارهایی است که در ارزیابی یکپارچگی یک محدوده شهری نقش دارند. در این مقاله معیارهای اولیه برای ارزیابی یکپارچگی بر اساس چارچوب های حفاظتی موجود تدوین و سپس مدل اولیه بر روی پهنه شهری دربردارنده محله سلطان امیر احمد و محدوده های شهری پیرامون به اجرا درمی آید. مقصود آن است که یافته های اولیه بر روی یک وضعیت شهری واقعی و آسیب دیده اجرا شده و معیارهای مورد نظر به صورت دقیق تری تبیین شوند. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده و متون تاریخی، اسناد کتابخانه ای، مطالعات میدانی و به ویژه بررسی تصاویر تاریخی مسیر دستیابی به اطلاعات بوده است. لذا تلاش شده است تا وضعیت اولیه و تقریباً یکپارچه محدوده شهری مورد نظر بر اساس وضعیت ضبط شده در عکس های هوایی سال 1335 و همچنین اطلاعات موجود از کاربری ها و کار و زندگی مردم در گذشته بازسازی شود. مدل اولیه برای ارزیابی یگپارچگی نیز عمدتاً بر اساس تحلیل متونی چون توصیه نامه نایروبی، منشور واشنگتن، بیانیه سن آنتونیو و اصول والتا تدوین شده است. یافته های مقاله نشان می دهند که تغییر و تحولات صورت گرفته چگونه بر الگوهای کلان، بافت، بناها و ویژگی های بصری، رابطه محدوده با محیط پیرامون، کارکردها، روح و هویت مکان، فنون سنتی و سنت های فرهنگی یک محدوده شهریِ تاریخی تأثیر گذشته اند؛ و چگونه یکپارچگی آن را تحت تأثیر قرار داده اند.
تبیین مؤلفه های شکل دهنده کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان (۱۹۷۲) در بستر زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
215 - 236
حوزههای تخصصی:
کنوانسیون میراث جهانی 1972 یکی از مهم ترین ابزار بین المللی حفاظت، شناسایی و مدیریت میراث مشترک بشریت است. این کنوانسیون نتیجه سال ها تلاش در عرصه بین المللی برای حفاظت از میراث مشترک بشریت است. از همین رو می توان گفت این کنوانسیون در بستر زمانی تحت تأثیر مؤلفه های مشخصی بوده که در نهایت منتج به شکل گیری آن شده است؛ مؤلفه هایی که شناخت آن ها به درک حقیقت کنوانسیون و سرانجام، سوگیری صحیح در اتخاذ سیاست مناسب در مورد آن کمک می کند. در مقاله حاضر سعی شده است تا با بررسی توصیفی تاریخی وقایع مرتبط با شکل گیری کنوانسیون میراث جهانی در سه مقطع زمانی (ابتدای قرن 20 تا شکل گیری جنگ جهانی اول، جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم و بازه زمانی بعد از جنگ جهانی دوم تا شکل گیری کنوانسیون میراث جهانی در سال 1972) مؤلفه های مؤثر در شکل گیری آن شناسایی و تبیین شود. یافته ها نشان می دهد که محور همه تلاش های منتج به شکل گیری کنوانسیون، حفاظت از میراث مشترک بشریت بوده است که در قلب این تلاش ها، شناسایی این میراث قرار داشته و این شناسایی آثار در بستر زمانی تحت تأثیر سه عامل تهدیدها، تعریف میراث و پیوند میراث فرهنگی و طبیعی قرار داشته است. همچنین بررسی های تاریخی نشان می دهد حفاظت از این میراث مشترک تابع سه مؤلفه بوده است؛ ساختارهای حفاظتی داخلی کشورها ( اعم از قوانین و نهادها)، ارگان های بین المللی مرتبط با حفاظت و حمایت های بین المللی از آثار.