ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
۳۷۴۱.

مطالعه سیر رستگاری انسان در سینمای آندری تارکوفسکی

کلیدواژه‌ها: رستگاری آندری تارکوفسکی بحران معنویت ایمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۳۲۴
سینمای آندری تارکوفسکی با دربرداشتن مفاهیمِ عمیق اخلاقی، می تواند مبنایی برای بررسی بحران معنویت در انسان معاصر باشد. تارکوفسکی با تبیین مسیری برای رستگاری انسان، به مبارزه با استبداد های تحمیلی بر اندیشه و روح بشر می پردازد. تارکوفسکی با درک زندگی در قلبِ حکومت توتالیتر شوروی، با تکیه بر اصول معنوی خود، رستگاری انسان را در آزادی و نجات از اسارت ذهنی، روحی و جسمانی می یابد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که مفهوم رستگاری در سینمای آندری تارکوفسکی چیست و دغدغه های معنوی سینماگر چگونه از شرایط اجتماعی تاثیر پذیرفته و چگونه بر آن تأثیر می گذارد؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد که تارکوفسکی رستگاری انسان را منوط به پی گرفتن شیوه ای اخلاقی برای زندگی می داند. از نگاه تارکوفسکی، انسان تنها ایمان را در تملک خود دارد و تنها ایمان می تواند انسان را نجات دهد. تارکوفسکی با یادآوری احساساتی نظیر عشق، شرم، آرزو و امید قدرت انسانِ ستم دیده را به او یادآوری می کند و از او می خواهد، با تکیه بر انجام رسالت فردی و ایثار، به زندگی خود مفهوم بخشد و رستگاری را برای جامعه خود به ارمغان آورد.
۳۷۴۳.

تأثیرپذیری در موسیقی عاشیقی ترکان قشقایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موسیقیِ عاشیقی قشقایی تأثیرپذیری تغییرات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۲۵۸
قشقایی ها مهاجرانی بوده اند که از مناطق مختلف به جنوب ایران آمده اند. در گذشته جامعه ی قشقایی جامعه ای طبقاتی بود و خاندان ایل خانی در رأس این نظام طبقاتی قرار داشت. موسیقی همواره در تمام طبقات اجتماعی ایل قشقایی حضور داشته است. کارگان عاشیق ها یکی از پنج کارگانِ فرهنگ موسیقایی قشقایی ست که تحولات بسیاری را تجربه کرده است؛ تغییراتی در سازبندی، تغییر فرم اجرا و تضعیف کارگان که در نهایت به از میان رفتن این سنت موسیقایی انجامید. عاشیق ها که در فرودست ترین طبقات اجتماعی ایل جای داشتند با حمایت ایل خانان به قوم قشقایی پیوستند و هنر خود را ارتقاء بخشیدند؛ در نهایت نیز با از میان رفتن نظام ایل خانی، سنت موسیقایی آنها نیز رو به انحطاط رفت. اغلب تأثیرپذیری ها و تغییرات حاصل از آن در موسیقی عاشیقیْ ریشه در نظام طبقاتی ایل دارند. تغییرات ایجادشده در این موسیقی نیز غالباً با حضور افرادی از طبقات بالای اجتماع همراه بوده که پذیرشِ مرجعیت این طبقات توسط مردمْ پذیرشِ تغییرات را نیز به همراه داشته است. این پژوهش که به معرفی موسیقی عاشیقی قشقایی و بررسی تأثیرپذیری در این کارگان می پردازد بر اساس کار میدانی در مناطق قشقایی نشین و گفت وگو با موسیقیدانان قشقایی به انجام رسیده و هدف از آن معرفی و بررسی تغییراتِ حاصل از برخوردهای فرهنگی، تغییر شرایط زندگی، شهری شدگی و تجددگرایی قشقایی ها در این موسیقی است.
۳۷۴۵.

الگوهای معراج نگاری در عصر ایلخانی و تیموری بازخوانی الگوی بصری معراج به وساطت عنصر «زمین» و «براق» با اتکا به متون معراجیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معراج نگارگری ایلخانی معراج نگاری تیموری زمین براق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۹۳
«حدیث» را اگرچه می توان پایه سنت معراج نامه دانست، این سنت در متون تفسیری بارور شد و بعدتر در متون مستقل منثور و نیز مقدمه های منظوم ادامه یافت. در مقابلِ سنتِ بالنسبه روشن متون معراجیه، سرآغازِ تاریخِ نگاره های معراج معلوم نیست. آنچنان که مشهور است قدیمی ترین معراج نگاره های ایرانی اسلامی، بازمانده عصر مغول هستند؛ نیز یکی از دو نمونه سلسله نگاره ای معراج (منسوب به احمدموسی) متعلق به همین عصر دانسته می شود اما تا امروز متن قابل استناد نگارگران، به طور متقن، شناخته نشده است. شناختی که در معراج نگاره های متأخری که برای منظومه ها ساخته شده، روشن تر است. متن حاضر با فرض گرفتن ارتباط میان متون و تصاویر معراجیه ها، تلاش داشت با اتکا به روایت های مختلف معراج در هر دوره، به دسته بندی معراج نگاره های متقدم بپردازد و الگوهای بصری نگاره های معراج را تبیین کند تا پاسخی برای این پرسش که «چه ارتباطی میان الگوهای روایی و الگوهای بصری معراج وجود دارد؟» به دست دهد. در این راستا، در کنار «براق» (از اصلی ترین عناصر معراج)، از عنصر «زمین» که عنصری غیرضروری در روایت عمومی معراج می نمایاند، در مقام «راهنما» استفاده شد که به ایجاد سه الگوی بصری معراج برای نگاره های قرن هشتم و نهم انجامید؛ الگوهایی که هریک، رویکرد متفاوتی نسبت به نقش کردن عنصر زمین (خاک، ساختمان و...) اخذ کرده بودند. برای روشن تر شدن دلایل خلق این الگوهای بصری، به متون منثور معراج رجوع شد تا ضمن یافتن الگوهای روایی معراج، از شباهت های موجود در الگوهای بصری و روایی اطلاع حاصل شود. در نهایت، استناد به عنصر زمین در این دو نوع رفتار (متنی و تصویری)، توانست سه الگوی بصری معراج نگاره ها را معنادار سازد. در این سه الگو، دسته ای از نگارگران به زمین نقشی محوری در نمایش معراج بخشیده اند، دسته ای زمین را حذف کرده و در نهایت معراج نگارانی نیز اگرچه زمین یا نشانه های زمینی را تصویر کرده اند، رفتاری مغایر با نص معراج داشته اند. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای شکل گرفته است.  
۳۷۴۶.

مطالعه تطبیقی دو قالیچه محرابی جانمازی بافت ایران و ترکیه(هِرِکه) با تأکید بر گفتمان مذهبی

کلیدواژه‌ها: قالیچه محرابی هرکه موزه فرش تهران تشیع مذهب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶ تعداد دانلود : ۹۲
در قرن شانزدهم در ایران قالیچه هایی با طرح محراب تولید می گردد که منبع الهام بسیاری از هنرمندان در قرن نوزدهم در شهر هِرِکه می شود. ازجمله این قالیچه ها، قالیچه محرابی جانمازی است که منبعی برای هنرمندان هرکه می گردد. قالیچه بازتولید شده در هرکه از نظر نشانگان دیداری و کلامی تفاوت مختصری با قالیچه محرابی جانمازی محفوظ در موزه فرش دارد. ازآنجاکه ویژگی اصلی قالیچه ها متنی مملو از آیات قرآنی و احادیث است، با توجه به آنکه دو قالیچه مذکور در دو زمان و مکان متفاوت بافته شده اند و تفاوتی آشکار در مذهب و فرهنگ دارند، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که تفاوت های موجود در مذهب در دو دوره چگونه در بازتولید قالیچه مشاهده می گردد؟ هدف از این پژوهش تأثیر گفتمان مذهبی در خوانش قالیچه های محرابی ایران و هِرِکه است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تطبیقی مورد مطالعه قرار گرفته است و جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. از تطبیق دو قالیچه، این نتیجه حاصل شد که قالیچه بافته شده در ایران در نشانگان دیداری و کلامی به تشیع و ادیان ایران باستان اشاره داشته و در قالیچه تولیدشده در هِرِکه، نشانگانی که ارجاع مستقیم به ادیان شیعه و پیش از اسلام داشته باشد حذف گشته است و متن کلامی به صورت کلی ارجاع به اسلام دارد و در متن بصری نیز ارجاع به هیچ یک از ادیان مشاهده نمی شود. به نوعی می توان گفت با توجه گفتمان هر دوره خوانش متفاوتی از قالیچه ها شده است.
۳۷۴۷.

بررسی ابعاد بازدهی انرژی در معماری بیونیک؛ موردپژوهی: ساختمان های بیونیک

کلیدواژه‌ها: معماری بیونیک بازدهی انرژی معماری سبز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶ تعداد دانلود : ۳۰۷
بازده انرژی در ساختمان های بیونیک و معماری سبز بیونیک ابزارهای مهمّی برای حصول اطمینان از ایجاد هماهنگی بین ساختمان ها و محیط طبیعی، حفظ تعادل بوم شناختی و دستیابی به توسعه پایدار در احداث ساختمان ها هستند. بر اساس یک بازبینی درباره فناوری های بیونیک برای کارکردها، سازه ها و مصالح ساختمانی، در مطالعه حاضر کاربردها و حالات متعارفِ بازده انرژی در ساختمان های بیونیک و معماری سبز بیونیک تحلیل می شود. علاوه بر این، فناوری ساختمانی غیرفعال با استفاده از منابع انرژی خورشیدی نه تنها می تواند کیفیت محیط گرمایی درون ساختمان را بهبود دهد بلکه مصرف انرژی را نیز در ساختمان کاهش می دهد. با الهام از خواص مکانیکی، روابط ساختاری و عملکرد مصالح طبیعی و استفاده از آن در سازه ساختمان یا طراحی شکل آن، سازه های بزرگ مانند کابل های آویزان و سازه های دارای پوسته نازک که به ترتیب شبیه به تار عنکبوت و پوسته تخم مرغ هستند، طراحی شده اند تا بازدهی منابع ساختمانی بهبود داده شود. به طورخلاصه، توسعه معماری سبز بیونیک و بازده انرژی در ساختمان های بیونیک باید از قوانین طبیعت پیروی کند و به آن ها احترام بگذارد. مطالعه سازوکارهای به کار رفته در سیستم های زیست شناختی ضروری است که همراه با فناوری های ساختمانی جدید باید به کار گرفته شوند تا از نوآوری در ساختمان -سازی پشتیبانی کنند و توسعه سریع در ساخت ساختمان های سبز و بازدهی انرژی در ساختمان ها محقّق شود.
۳۷۴۸.

ارزیابی اصول طراحیِ معماری سبز در کاهشِ مصرف انرژیِ اقلیم گرم و خشک؛ موردپژوهی: ساختمان مرکزی بانک های اقلیم گرم و خشک

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معماری سبز طراحی ساختمان بانک اقلیم گرم و خشک بهینه سازی انرژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۲۱۲
ساختمان بانک ها علاوه بر نقش مهم در طراحی و معماری پایدار شهری، بعنوان یکی از کاربری های پر مصرف انرژی بشمار می آیند. در این پژوهش تلاش گردید تا با مدنظر قراردادن خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم، میزان اثربخشی این اصول را در کاهش میزان مصرف انرژی ساختمان مرکزی بانک مورد بررسی قرار گیرد. در راستای دسترسی به این هدف، یک ساختمان اداری بانک با درنظرگرفتن اصول و خصوصیات معماری سبز و معماری همساز با اقلیم گرم و خشک همچون تغییر سیستم های لوله کشی، تعویض برج های قدیمی تاسیسات خنک کننده با برج های کم مصرف با طول عمر بالا، ایجاد حوضچه بتنی ذخیره آب جهت جمع آوری و استفاده از آب باران، ساخت زیرساخت های لازم جهت استفاده از پنل های خورشیدی، ایجاد فضای سبز، استفاده از سیستم روشنایی هوشمند، پنل های کناف عایق و مصالح و منابع محلی بهسازی گردید و سپس با نرم افزارDesign Builder و دیگر مشاهدات میدانی منجمله رصد قبوض حامل های انرژی، میزان اثر بخشی این بهینه سازی در جهت کاهش مصرف انرژی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از آنالیزهای صورت گرفته نشان می دهند بهسازی صورت گرفته منجر به کاهش تولید گاز دی اکسید کربن، سوخت مصرفی سالیانه و مصرف انرژی الکتریسیته و گاز گشته است. درنتیجه می توان گفت استفاده از خصوصیات معماری سبز و مدنظر قرار دادن اصول معماری همساز با اقلیم در بهینه سازی ساختمان مزبور تاثیر بسزائی در کاهش مصرف انرژی و رفاه و آسایش کارکنان و ارباب رجوعان به همراه داشته است.
۳۷۴۹.

تبیین ادراکات حسی به طبیعت در فرایند طراحی معماری بیوفیلی؛ موردپژوهی: پدیدارشناختی یوهانی پالاسما

کلیدواژه‌ها: ادراک حسی بیوفیلی پدیدارشناسی طبیعت و زیست بوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۲۴۴
معماری بیوفیلی به معنای دوست دار طبیعت و موجودات زنده بودن براساس تعریف واضع نظریه آن ادوارد ویلسون است. روش های اصلی که به وسیله آن ها پدیدارشناسان تلاش دارند تا به ارتباطی خالص و حقیقی با «طبیعت و زیست بوم» (بیوفیلی) برسند، تأمل صحیح در رابطه با تفکر عمیق درباره ماهیت طبیعت و حیات طبیعتی (جانوران و گیاهان)، توصیف کیفی ژرف از سوژه های طبیعی و خاصه موجودات زنده طبق دیدگاه ادوارد ویلسون، و مشاهده نکته بینانه محیط های طبیعی و سبز شهری یا رویکردهای مشابه به «احساس دوست داشتن طبیعت» است. روش تحقیق روش توصیفی- تحلیلی و روش «پدیدارشناسی هرمنوتیکی گادامری» است. یافته های تحقیق نشان می دهد که چنین تجاربی را می توان از طرق مختلف ازجمله مصاحبه، مشاهده، خواندن، نوشتن و زندگی کردن کسب نمود. فرایند استدلال در روش پژوهش مورد نظر، مستلزم شکل دادن و برنامه ریزی بخش های گوناگون و ساختن کل ها به طور ادراکی است و بهترین راهکار ارتقا ادراک حسی (بیوفیلی) به طبیعت و زیست بوم، انتخاب گزینه های حسی در سایت است که می توانند به صورت نقاط و محدوده ها و کریدورهای حسی در سایت عمل و از نیروهای مستتر در سایت نشات گرفته و طراح را در مسیر طراحی یاری رسانند. همچنین مسیر فرایند طراحی چگونه طراحی گردد و این رویکرد چگونه تاثیر گذار باشد با ارائه مدل های فرایند طراحی که معماران تعریف می نمایند، هماهنگ می گردد.
۳۷۵۰.

مطالعه تطبیقی نگاره های ابراهیم(ع) در آتش با روایات و تفاسیر قرآن از عصر ایلخانی تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معجزه تصاویر ابراهیم (ع) ابراهیم در آتش نگارگری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۲۱۹
معجزات پیامبران یکی از موضوعات مذهبی است که بخشی از مباحث قرآنی را به خود اختصاص داده و در سوره های متعددی از آن ها سخن به میان رفته است. در این میان معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) از مواردی است که مکرراً در متون دینی و تاریخی ذکر شده و در ادوار مختلف هنر ایران دوره اسلامی مورد توجه نقاشان و حاکمان وقت قرار گرفته است. این پژوهش با اهداف، شناسایی نگاره هایی که انطباق بیشتری با روایات قرآن کریم دارند و پی بردن به میزان تطابق مضمون و محتوای روایت معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) با نگاره های معجزه ایشان، انجام گرفته است. از این رو، این نگاره ها را از نظر عناصر تصویری با روایات قرآنی مورد مطالعه قرار می دهد. در واقع میزان مطابقت نگاره های معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) با روایات قرآن کریم و متون تفسیری مورد بررسی قرار می گیرد. سوالات این تحقیق عبارتند از: 1- این نگارگران تا چه میزان در بیان تصویری معجزه، به روایت اصلی آن یعنی قرآن کریم وفادار مانده اند؟ 2- گفتمان فرهنگی و هنری حاکم بر آن دوره، با نگاره های معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) چه رابطه ای دارد؟این تحقیق به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی انجام شده و اطلاعات و نمونه های مطالعاتی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. با مطالعه و تحلیل محتوایی این نگاره ها می توان پی برد که معجزه به تصویر درآمده از حضرت ابراهیم با توجه به عناصر تصویری به کار رفته در نگاره ها، روایت و مضمون نگاره های مورد مطالعه، گاه مانند قرآن و متون تفسیری، تصویر شده است و گاه دارای تفاوت های موردی با متون تفسیری هستند. نگارگران به فراخور بینش و دریافت خویش، عناصر تصویری را در نگاره های خود رقم زده اند و حاکمان در جهت مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود از آن بهره برده اند.
۳۷۵۱.

ایموجی سازی شهر، نقدی بر ظهور نشانه های زبانی نامأنوس در منظر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هنر شهری برندینگ شهری زبان رسانه نشانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۸۲
زبان به عنوان محصول تاریخی هر جغرافیای فرهنگی، بخش جدایی ناپذیر هر منظر سرزمینی است. علائم زبانی به عنوان یکی از مهم ترین نمودهای منظر شهر، به مخاطبان توانایی می دهد که با خوانش مستقیم مفاهیم، به سهولت با شهر ارتباط گیرند. براین اساس نشانه های زبان فارسی یکی از عناصر هویتی منظر سرزمینی ایران محسوب می شود که افراد با خوانش آنها متوجه هویت مکانی شان می شوند. بااین حال در سال های اخیر موضع متناقض مسئولین شهری در گسترش زبان فارسی، موجب شده منظر شهری سرشار از نشانه های زبان های بیگانه شود. خاصه آنکه برخی از این نشانه های شهری که به صورت مجسمه های بزرگ مقیاس تهیه می شوند، در تأثیرگذارترین اندام های شهری مانند ورودی شهرها، فضاهای جمعی و... به نمایش درآمده اند. این مجسمه های شهری که عموماً با توجیه گسترش زیرساخت های توریستی توسعه گردشگری ارائه می شوند، به نظر می رسد بیش از آنکه وامدار حضور گردشگران غیرفارسی زبان باشد، ناشی از تعبیر زیبایی شناسانه ترویج شده توسط رسانه از مظاهر شهرهای غربی است. چنان که بیش از آنکه بر ترجمه علائم راهنمای فارسی تمرکز شود، هدف تکرار مقلدانه برندسازی های شهرهای اروپایی و آمریکایی است که در طی دهه ها توسط رسانه اشاعه شده یا تبلیغ نشانه های زبانی مانند ایموجی است که توسط رسانه های اجتماعی ترویج شده اند. به عبارتی سنت سده های پیشین معماری در ایران که با ارائه عناصر متنی در مقیاس شهر همراه بود که غالباً محتوای زبانی پیچیده تری بودند در زیبایی شناسی جدید جای خود را به عبارات زبانی پرتکرارتر در رسانه اما ساده تر در محتوا مانند صورتک های لبخند، قلب قرمز و... شده اند. ازآنجاکه این تحولات می تواند با قرارگیری در فضای عمومی شهر بر عمیق ترین خاطرات جمعی شهروندان اثر گذارد، این نوشتار بر آن است تا با موضعی نقادانه و رویکردی آسیب شناسانه به ریشه های شکل گیری و گسترش این نشانه ها بپردازد تا از طریق آن بتواند ابعاد گسترده تری از این پدیده را برای ارزیابی چنین اقداماتی به دست دهد؟
۳۷۵۲.

تأثیر سیاست های آموزشی بر کالبد معماری مدارس دوره اسلامی، نمونه موردی: مدارس دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش معماری مدارس تیموری صفوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷ تعداد دانلود : ۱۹۷
تعلیم و تربیت از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است؛ و بنا به شرایط فرهنگی و هنری، اجتماعی و سیاسی هر دوره تاریخی، نمود و ظهور خاص خود را پیدا کرده است. با تغییر دوره های تاریخی و با پیشرفت فنون معماری و تغییر شیوه های معماری، تغییرات کالبدی در مدارس دوره های تاریخی رخ داد. رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن در ارتباط است. در واقع چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس تیموری و صفوی مسأله این تحقیق است. لذا، پرسش اصلی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست های آموزشی تیموری و صفوی چه تأثیری بر عناصر کالبدی معماری مدارس این دو دوره داشته است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری انجام شده است. معماری مدارس منتخب این دو دوره از منظر کالبدی بررسی شد تا روند تحولات مدارس صفوی پس از دوره تیموری مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان پشتیبانی مالی بانیان بر ابعاد و اندازه ها و بسیاری از عوامل دیگر مانند شیوه ساخت مدارس تأثیر بسزایی داشته است. مفهوم آموزش در هردوره با توجه به سیاست های حاکم در کشور تغییراتی داشته که این تغییرات بر سیاست آموزشی و مفهوم مدارس و در نتیجه در کالبد و معماری مدارس تیموری و صفوی اثر گذاشته است؛از جمله تأثیرات سیاست های آموزشی بر کالبد مدارس دوره تیموری می توان به گسترش ابعاد مدارس، کیفیت حجره ها و مدرس ها، تأمین محل اقامت طلاب، تغییرات دستگاه ورودی اشاره کرد. این مسئله در دوره صفوی به دلیل عمومی تر شدن رویکرد مدارس تأثیر دوچندان داشت و ابعاد و کیفیت فضایی مدارس را متأثر کرد. عمده ترین دگرگونی ها در دو دوره، پاسخ به تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب تر بوده است.
۳۷۵۳.

واکاوی مفهوم «گروتسک» در ادبیات و نقاشی (دوره رنسانس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروتسک ادبیات گروتسکی هنر گروتسکی نقاشی رنسانس تزیینات گروتسک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۰ تعداد دانلود : ۳۹۶
گروتسک سبکی خارق العاده از هنر تزیینی برجای مانده از روم باستان است که دوباره احیا شده و در پایان قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی مورد استفاده بسیار زیادی قرار گرفته است. در گونه ادبیات گروتسکی، مفاهیمی نظیر: وحشت آفرینی، طنز، هجو، مبالغه، ابزورد، تحریف واقعیت و نظایر آن دیده می شود. استفاده از اصطلاح گروتسک به کاریکاتور نیز گسترش می یابد. هدف از انجام این پژوهش، ارائه مفاهیم گوناگون از دیدگاه های برخی از اندیشه نگاران گروتسک در حوزه ادبی و همچنین آشکار ساختن دیدگاه بصری بعضی از نقاشان رنسانس سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی نسبت به آن است. گروتسک را می توان تردیدی بین مفهوم ترس و کمدی تعریف کرد که هرگز به طور کامل به یکی پایبند نمی ماند و دیگری را نیز به طور واقعی رد نمی کند. دور شدن از مدل های کلاسیکِ نظم، تعقل، هماهنگی، تعادل و شکل، خطر ورود به جهان گروتسک را زیاد می کند. گروتسک می تواند تقریباً از هر نظریه ای پشتیبانی کند. گروتسک در آثار تصویری رنسانس اغلب شامل نوعی تلفیق و ترکیب انسان با حیوانات، گیاهان، اشیاء، عناصر طبیعت یا ترکیبات دیگر است. این پژوهش به شیوه توصیفی و تا حدودی تحلیلی انجام گرفته است.
۳۷۵۴.

نقشِ توصیف در گفتارِ «شخصیت های بی نام» در تراژدی های یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توصیف «شخصیتِ بی نام» گفتار آگاممنون الکترا هیپولیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۲۳۲
توصیف[i] در تراژدی های یونان باستان جایگاهی مهم دارد و هسته داستانی وپیرنگ غالب این تراژدی ها، علاوه بر آنکه بر بنیاد کنش و گفتار قهرمانان شکل می گیرد، بر اساسِ توصیف نیز استوار گشته است. یکی از انواع شخصیت هایی که در تراژدی های یونان باستان نقش مهمی ایفا می کند، «شخصیت بی نام 2[ii] » است که در زمره اشخاصِ فرعی تراژدی جای دارد و تراژدی نویسان معمولاً برای آنها نامی برنگزیده اند و از آنها با عناوین کلی، مانند پیک، مربی، دایه، نام می برند. هدف از این پژوهش، کشفِ شیوه های پیشبرد پی رنگِ تراژدی، توسط گفتار[iii] ِتوصیفیِ «شخصیت های بی نام»، در گزیده ای از تراژدی های آیسخولوس[iv]، سوفوکل[v] و اوریپید[vi] است. پرسش اصلیِ این است که «شخصیت بی نام»، چگونه و با چه الگویی در به کاربردنِ توصیف، در بازآفرینی روایت دراماتیک تراژدی ها از روایت اسطوره ای، نقش ایفا می کند؟ پژوهشِ حاضر، به شیوه ای توصیفی- تحلیلی، با ترسیم جدول در طبقه بندیِ انواع توصیف از زبان «شخصیت های بی نام»، به نتیجه می رسد که شخصیت های بی نام اگرچه در تراژدی نقش فرعی بر عهده دارند، اما در پیشبرد پی رنگِ روایت دراماتیک، نقشی اساسی و غیر قابل حذف دارند و گاه، مهم ترین نقاط عطف در نمایشنامه ها، مثل ترغیب شخصیت اصلی به عمل، یا آوردن خبر مرگ شخصیت های اصلی و یا آشکار ساختن راز و مانند اینها بر عهده آنها است.
۳۷۵۵.

انتظامِ مُدالِ دستگاه و تأثیر آن بر نمودِ موجودیّت های مُدال و امکان گسترش کارگان (مطالعهٔ موردی بیاتِ اصفهانِ قدیم – مخالفِ سه گاه و نیشابورکِ ماهور)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دستگاه ردیف مخالف سه گاه بیات اصفهان نیشابورک موسیقی کلاسیک ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۲۰۰
منطقِ دستگاه همواره دربردارندهٔ یک انتظامِ مُدال از یک سطح زیرایی بم به سطحی زیرتر بوده است. نکتهٔ حائز اهمّیت در این انتظام ها این است که برخی از موجودیّت های مُدال در دستگاه های مختلف با اسامی یکسان و گاهی هم متفاوت ظاهر می شوند. در نتیجه ممکن است یک موجودیّت یکتا نسبت به سطحِ زیرایی مبنای دستگاه های مربوطه در سطوحِ زیرایی متفاوتی ظاهر شود. به نظر می رسد یک موجودیّت مُدال در انتظامِ دستگاه های متفاوت، به نوعی انطباقات دچار می شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و دو نمونهٔ مطالعاتی «مخالف سه گاه - بیاتِ اصفهان» و «نیشابورکِ ماهور» به مطالعهٔ انتظام مُدالِ دستگاه و تأثیر آن بر نمودِ موجودیّت های مُدال و امکان گسترش کارگان در این نظام پرداخته است. این پژوهش نشان می دهد انتظامِ مُدال دستگاه و سطوح زیرایی نسبیِ موجود در آن در سه وجه تأثیرگذار و دارای اهمّیت است:                 ۱. جایگاه یک مُد نسبت به «درآمد»؛                 ۲. جایگاه یک مُد نسبت به مُدهای پیشین و پسین؛                 ۳. کلّیت یکپارچهٔ دستگاه به عنوان یک نوبت مرتّب.  همچنین تفاوت های ریزساختاری مخالف و بیاتِ اصفهان قدیم ناشی از همین انطباقات درون یا خارج از منطقِ دستگاه است. به طورکلی نتایج پژوهش حاضر حاکی از وجودِ ظرایفی است که تغییر در هر یک از آن ها منتج به گسترش کارگان در سطوح مختلف خواهد شد.
۳۷۵۶.

مطالعه تطبیقی حمد میرعماد حسنی قزوینی و میرزا غلامرضا اصفهانی از منظر مؤلفه های زیبایی شناختی حُسن تشکیل و حُسن وضع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حُسن تشکیل حسن وضع زیبایی شناختی میرعماد میرزا غلامرضا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۲۱۳
میرعماد حسنی قزوینی(961 ه.ق) از مشهورترین خوشنویسان تاریخ هنر ایران در عصر صفویه، توانست پایه خط نستعلیق را چنان مستحکم نماید که تمام صاحبنظران خطوط اسلامی، آن را عروس خطوط بنامند. میرزا غلامرضا اصفهانی (1246ه.ق)  از نوادر خوشنویسی دوره قاجار نیز، شخصیتی جامع با شیوه خاص در تاریخ خوشنویسی ایران است. در بررسی آثار این دو هنرمند تفاوت هایی آشکار در اجرای قطعه نویسی مشاهده می شود. هدف از این پژوهش، شناخت شیوه خوشنویسی میرعماد حسنی قزوینی و میرزا غلامرضا اصفهانی و تطبیق قطعه خوشنویسی شده از سوره فاتحه الکتاب توسط این دو هنرمند از منظر مؤلفه های زیبایی شناختی حسن تشکیل و حسن وضع است. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1-مؤلفه های زیبایی شناختی شیوه خوشنویسی میرعماد قزوینی و میرزا غلامرضا اصفهانی کدامند؟ 2- وجوه اشتراک و افتراق و مزیت های حسن تشکیل و حسن وضع در اثر میرعماد و میرزا غلامرضا از منظر مؤلفه های زیبایی شناختی مطرح شده چیست؟ برای پاسخ به پرسش ها ابتدا مفردات، سپس کلمات و در پایان، ترکیب بندی و شیوه کرسی بندی دو اثر موردبررسی و واکاوی زیباشناسانه قرار گرفته است. از نتایج این پژوهش می توان به فهم در نوع کتابت، نحوه اجرا و چینش حروف در آثار این دو هنرمند به عنوان مزیت های حسن تشکیل و حسن وضع اشاره کرد. همچنین تفاوت شیوه نگارش آنان ناشی از اختلاف در زاویه قلم گذاری، ترکیب بندی و چیدمان حروف است.
۳۷۵۷.

بازشناختی بر سازماندهی فضایی معماری مساجد دوره قاجار (تحلیل کالبد فضای معماری مساجد دوره قاجار شهر اصفهان)

کلیدواژه‌ها: مسجد قاجار اسلام اصفهان کالبد معماری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۳ تعداد دانلود : ۲۲۲
مسجد به عنوان یک کانون مذهبی و پایگاه عقیدتی سیاسی و اجتماعی در شهر های اسلامی عنصری مهم بوده . به همین دلیل همواره مورد توجه قرار گرفته و در ساخت آن ذوق و سلیقه بهره گیری شده است از طریق بررسی معماری مساجد میتوان به اهمیت و نقش جایگاه مسجد در جامعه پی برد؛ قاجار عصری است که درآن زنجیرواره شیوه های معماری ایران دچار گسست گردیده و شیوهای دورگه از سنت و مدرنیته پدیدار گشته است در پی تغییر یافتن شئون زندگی مردم صورت پذیرفت با توجه به تغییر معماری در سنوات گذشته و رسوخ پدیده جهانی شدن به معماری معاصر کشور ایران میتوان از آن به عنوان آخرین دوره معماری الگویی ایران نامبرد و بررسی هر چه بیشتر معماری بناهای این دوره بل اخص در جغرافیایی محدود مهم به نظر میرسد ولی با وجود آثار ارزشمند این دوره در کمتر پژوهشی به کالبد معماری و سازماندهی فضایی این دوران توجه شده و در پژوهشها بیشتر به دیگر دوره های تاریخی و یا تزئینات ابنیه پرداخته شده لذا در این پژوهش با انتخاب تصادفی از میان مساجد دوره قاجاری در شهر اصفهان به بررسی و تحلیل کالبد فضای معماری ابنیه مسجد سید ، مسجد حاج رحیم خان ، مسجد نو بازار مسجد ، رکن الملک و مسجد حاج محمد جعفر در شهر اصفهان پرداخته وبه این نتیجه دست یافته است که مساجد قاجاری به علت کثرت کاربری های اضافه شده دارای پیچیدگی بوده و الگو پذیری خاصی ندارد و در کل میتوان به سه دسته کلی طبقه بندی نمود :1) مساجدی که در انها مقبره بانی قرار دارد 2)مسجد مدرسه ها 3) مساجد کوچک محلی که تماما به نیت علما و توسط افراد سر شناس و به صورت خیرات ساخته شده و برای پویایی و زنده ماندن در شریان های اصلی شهر و از ابنیه جانبی عام مانند بازار حمام و... استفاده داشته است.
۳۷۵۸.

جایگاه زری بافی در پوشاک زنان استان هرمزگان

کلیدواژه‌ها: زری بافی رودوزی پوشاک زنان لباس سنتی استان هرمزگان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۵۱۹
نقش مطالعه پوشاک و تزئینات رودوزی بر روی آنها، نه تنها از نظر تاریخ و هنر دارای اهمیت است بلکه از دید جامعه شناسی و نشانه شناسی نیز بسیار مورد توجه است. در این میان رودوزی های پوشاک سنتی زنان هرمزگان از جایگاه ویژه ای در هنرهای سنتی ایران برخورداراست. در این مقاله سعی شده تا نقوش زری بافی در پوشاک سنتی زنان هرمزگان، شناسایی و معرفی شود تا جایگاه آن در پوشاک سنتی این منطقه مشخص گردد. مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه مطالعه کتابخانه ای و مشاهدات میدانی انجام گرفته است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که در زری بافی های هرمزگان از چه نقوش گیاهی و هندسی استفاده شده و این هنر در پوشاک سنتی هرمزگان از چه جایگاهی برخوردار است؟نتایج به دست آمده بیانگر این است که هنرمندان این منطقه بر اساس نگاره های بومی و محلی و تأثیر پذیری از عواملی مانند طبیعت به آفرینش نقوش زری بافی همت گماشته اند. این نقوش را می توان در دو گروه طرح های شکسته (هندسی) و طرح های گردان ( گل و بته) جای داد که برای لباس های سنتی زنان که شامل تن پوش، سرپوش و روبند است، استفاده می شود.
۳۷۵۹.

نگاهی به فلسفه هنر در عرفان مولوی

کلیدواژه‌ها: فلسفه هنر عرفان مولوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۷ تعداد دانلود : ۱۸۸
هر چند فلسفه هنر و زیباشناسی از علوم نسبتاً جدید است اما آثار عارف بزرگی چون مولوی غنای لازم را برای استخراج مبانی فلسفه هنر، داراست. این مقاله در پی آن است که با مراجعه به آثار مولوی، مبانی فلسفه هنر از دیدگاه او مورد استخراج قرار گیرد. هر چند مولوی هرگز از واژه فلسفه هنر استفاده نکرده و دیدگاه مثبتی نسبت به فلسفه هم نداشته و واژه هنر در آثار مولوی معنای متفاوت از معنای امروزی آن دارد اما در این مقاله برای استخراج دیدگاه مولوی بیشتر به دیدگاه او درباره مصادیق هنر به معنای امروزی توجه شده نه معنای لغوی آن.مولوی به اقسام متفاوت هنر مانند موسیقی،نقاشی، شعر، خوش نویسی، داستان پردازی و حتی رقص و کارکردهای آن توجه داشته است. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای در پی استخراج دیدگاه مولوی نسبت به نظریه های مختلف درباره هنر است. غایت هنر از نگاه مولوی بیشتر به نظریه هنر برای اجتماع و اخلاق نزدیک است و نگاه مولوی به هنر، ابزاری است. هنر ابزاری برای تقرب به پرودگار و انتقال بهتر معانی و .. می باشد.
۳۷۶۰.

دوراهی حفاظت یا تغییر؟ در جستجوی راهکاری برای مانایی منظر مردمی در بافت تاریخی شهرهای سمنان و دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منظر مردمی بافت تاریخی هویت مدیریت شهری سمنان دامغان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۲۰۴
منظر مردمی در اثر زیست جمعی و تعامل مشترک مردم با یکدیگر و محیط ایجاد می شود. بافت تاریخی شهرها، راویان هویت و تداعی گر گذشته شهر هستند و حفظ منظر مردمی آنها اهمیت دوچندان دارد. اتخاذ رویکرد مناسب در رابطه با منظر مردمی بافت تاریخی شهرها، مشروط به برقراری تعادل میان حفظ آثار ارزشمند گذشته در محیط و همگام بودن ابعاد مختلف کالبدی، معنایی و عملکردی آن با نیاز های شهروندان و جامعه شهری معاصر است. حفظ منظر مردمی بافت تاریخی شهرهایی نظیر سمنان و دامغان با چالش هایی مواجه است؛ مدیریت شهری در مواردی به سوی رویکردی حفاظتی و نمایشی با اولویت بخشی به کالبد محیط حرکت کرده و در مواردی دیگر برای تخصیص فضا به جامعه معاصر، به تجهیز کالبدی و عملکردی بدون شناخت کافی نسبت به معنای فضا، زمینه و نیازهای مخاطبین مبادرت می ورزد. هدف از این نوشتار بررسی ابعاد مختلف مفهوم منظر مردمی و چگونگی تحول مناظر مردمی مربوط به گذشته در بافت تاریخی شهرهای سمنان و دامغان به گونه ای است که با درنظرگیری تأثیر عوامل مختلف، امکان اتخاذ رویکردی مناسب برای تداوم منظر مردمی گذشته در متن زندگی امروز شهرها فراهم شود. منظر مردمی پدیده کلی و هم افزا از عملکرد، کالبد و معنا مطرح است که توجه به نقش کلیدی مردم برای استمرار آن در طول زمان ضرورت دارد. رویکرد یک جانبه و متمرکز بر بهسازی محیط و بدون ملاحظه ابعاد اجتماعی و فرهنگی، عدم ثبات ترکیب اجتماعی، کاهش تعهد و مشارکت مردمی و افول منظر مردمی را به همراه دارد. لزوم توجه به پیش شرط های اساسی چون اعتبار بخشی به قابلیت ها، معنای ذاتی و جوهره اختصاصی هر فضا، نیازهای جامعه معاصر، عوامل پشتیبانی کننده حضور افراد و نقش کلیدی مردم، تحقق منظر مردمی را به عنوان محصول تجربه پویای محیط توسط جامعه و دارایی جمعی با مالکیت گسترده ممکن می سازد که اشکالی از حفاظت فعال و مدیریت جمعی از طریق بازسازی رابطه با مکان ها، تأثیر مثبتی بر تداوم آن می گذارد. طرح ریزی فرایندی کل نگر، یکپارچه و چندوجهی برای افزایش دلبستگی شهروندان به مکان و رعایت تعادل در محافظت و مداخله در منظر نیز، به تداوم مناظر مردمی و به روزرسانی مداوم ارتباط و تفسیر کاربران از منظر کمک خواهد کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان