فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۴۱ تا ۳٬۷۶۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در بستری از بسطِ مدلِ شهرِ سرمایه دارِ نئولیبرال، مصرف شهر با نشانه های فراوانی رخ نمون شده است. کالایی شدن شهر، توسعه خدمات تجاری شهری در خدمت مصرف بیشتر و اختصاص بهترین اراضی شهری برای امر مصرف و بروز فرهنگ پست مدرنیستی مصرف با شتاب و مقیاسی وسیع طی بیست سال گذشته در کلانشهرها و حتی شهرهای میانی از آن جمله است؛ که تعریف، شناسایی و تطبیق/عدم تطبیق آن، مسئله نظری و تجربی این پژوهش است. درواقع سوال اصلی اینجاست که بروزِ فرهنگ پست مدرنیستیِ مصرف، در سطح شهر چگونه است؟ هدف این مقاله، بررسی نحوه بازنمود روندهای عام مصرف گرایی شهری در شرایط خاص شهرهای میانی ایران بوده و روش آن از حیث هدف کاربردی و به دلیل پیوند عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بازنمود کالبدی آن، تبیینی است. مفاله حاضر به کمک روش تحلیل عاملی تاییدی، شاخصه های فضاییِ فرهنگِ مصرفی را در شهر استخراج نموده است. شاخص های برازش به دست آمده، تایید کننده مطلوبیت مدل بوده و مقادیر آماره t بین متغیرهای مرتبه اول و دوم، نشان از معنی دار بودن رابطه است. همچنین به کمک معادلات ساختاری، مسیر، نوع و شدت ارتباط بین متغیرهای مکنون فوق الذکر و متغیر مکنون شهرِ مصرفی، ترسیم شده است. بر این اساس متغیر مستقلِ فروشگاه های بزرگ با ضریب مسیر 0.83 بیشترین و متغیر مستقل طرح های کلان مقیاس با ضریب مسیر 0.14، کمترین رابطه را با شهرِ مصرفی داشته اند. یافته مقاله نشان می دهد مصرفِ مکان در شهرهای کشور، به اشکال مختلف ظهور یافته و در سطوح پیکر، سیما و چهره شهر، خود را بروز داده است.
خوانش نسبت تاریخ گرایی و مفهوم هویت در میراث معماری مدرن شهر تهران (1320- 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخ گرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد. روش ها : رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفه های وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. یافته ها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند. نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخ گرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال می یابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آن ها به واسطه به کارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفه های تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش می گذارند.
هویت فرهنگی در مسکن؛ تحلیل ارزش های ایرانی_اسلامی در معماری خانه های سنتی تبریز (نمونه موردی: خانه سلماسی، خانه بهنام و خانه امیرنظام)
حوزههای تخصصی:
معماری رابطه ای تنگاتنگ با فرهنگ برقرار می سازد. فضای معماری یک نیاز بشری است و شیوه پاسخگویی و بیان معماری در تامین نیازهای ساکنان در هر جامعه نسبت به فرهنگ آن می تواند شکل منحصر به فرد خود را داشته باشد. این شکل انحصاری، مبین هویت فرهنگی در معماری و نحوه پاسخگویی به این نیازها براساس ارزش های برگرفته از فرهنگ یک جامعه است. امروزه هویت فرهنگی بومی تحت تاثیر فرهنگ های جهانی در معماری مسکونی کمرنگ شده و بعلت رشد شهرها بعنوان مفهوم کیفی در مسکن مورد توجه قرار نگرفته اند؛ به طوری که خواسته های انسانی برگرفته از ارزش های فرهنگی جامعه در فضاهای معماری، بویژه معماری مسکن نادیده انگاشته شده اند. این پژوهش برآن است تا بخشی از این هویت فرهنگی بومی را با تبیین مولفه های هویت فرهنگی در معماری احیا کند. بدین منظور این مولفه ها که براساس ارزش های معماری ایرانی_اسلامی تبیین می شوند، در سه نمونه از خانه های سنتی تبریز از جمله خانه سلماسی، بهنام و امیرنظام مورد واکاوی قرار می گیرند تا این مولفه ها در بحث مسکن تدقیق و قابلیت بهره گیری از آن ها در طراحی مسکن امروزی وجود داشته باشد. این تحقیق از نوع کیفی است. روش تحقیق در تبیین مولفه های هویت فرهنگی در معماری و تدقیق آن ها در کالبد مسکن بر روش توصیفی_تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بر اسناد کتابخانه ای استوار است. براساس نتایج بدست آمده، مهمترین ارزش های شناسایی شده برای مسکن عبارتند از: بهره گیری از سامانه های ایستا، بسط چشم انداز افقی، مقیاس انسانی فضاها، جداسازی حرایم خصوصی و عمومی، یکپارچگی سازه و عملکرد، تنوع پذیری فعالیت در فضاها، رعایت تراکم و سطح اشغال استاندارد، حریم امن فیزیکی و روانی، اولویت فضای مهمان و همسویی کالبد بنا با محیط، که هویت فرهنگی مسکن ایرانی اسلامی را شکل می دهند.
خوانش روایت کین خواهی کیخسرو، درکاشی نگاره زرین فام ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی زرین فام ازجمله فنونی است که بستر بسیار خوبی برای نقاشی روی بوم سرامیک لعابدار را فراهم کرده است. دوران ایلخانی به عنوان اوج شکوفایی نقاشی زرین فام مطرح است. آثار بی شماری روی انواع کاشی و کتیبه و ظروف با تکنیک زرین فام نقاشی شده اند. خوانش و فهم بسیاری از این آثار همچنان بررسی و مطالعه نشده است و جای پژوهش بسیاری را می طلبد. این آثار داری مضامین مختلف مذهبی، ادبی، ملی و ... هستند. داستان های ادبی همواره منبع الهام هنرمندان در پیوند با ادبیات در دوران اسلامی بوده اند. شاهنامه فردوسی تألیف قرن چهارم ه .ق ازجمله منابعی است که هنرمندان، بخش های مختلف شاهنامه را در آثارشان بازتاب داده اند. از این رو، در این پژوهش تلاش شده است تا یک اثر زرین فام متعلق به دوره ایلخانی، مورد تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، برای پاسخ به این پرسش که «نقاشی این اثر بیانگر چه مضمونی است؟ و روایتگر چیست؟» تلاش می شود تا با بررسی و شرح تصاویر اثر، در تطبیق آن با متن اشعار فردوسی، به خوانش روایی کاشی نگاره پرداخته شود. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و گِردآوری مطالب میدانی و کتابخانه ای است. نتایج نشان می دهد این کاشی نگاره زرین فام دارای مضمون ادبی و برگرفته از داستان نبرد کِی خسرو با افراسیاب در شاهنامه فردوسی است و نقاش اثر، به صورتی خلاقانه بخشی از این داستان را به تصویر کشیده است. در انتهای کتیبه آن سال، ساخت کاشی به سال 661 ه .ق ذکر شده است. یکی از ویژگی های خلق آثار ادبی در کاشی کاری اماکن مقدس، انتقال روایات به مخاطبان است به گونه ای که با نشان دادن تصاویری از مفاهیم شجاعت، آزادگی، رنج، رشادت، شرارت و عدالت؛ برای پندگرفتن مخاطبان است تا واکنش بیننده را برانگیزانَد و آن ها را به تأمل وادارد .
گونه شناسی انواع سرامیک بر اساس ساختار بدنه، دما و روش ساخت
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
47 - 62
حوزههای تخصصی:
سرامیک و صنعت سرامیک سازی از ابتدای حضور انسان ابزارساز بر روی زمین تا به امروز دستخوش تغییرات متعددی شده است. این تغییرات سبب پیدایش گونه های مختلفی از سرامیک ها متفاوت در شکل، طرح، نام گذاری، اندازه، روش های تهیه و تولید، گردیده که عمدتا در حفاری های باستان شناسی به دست می آیند و حفاظت و مرمت آن ها با درک و شناسایی انواع و گونه های آن بسیار می تواند دقیقتر انجام پذیرد. سرامیک ها بسته به فن ساخت، دمای پخت، خاک مورد استفاده و افزودنی های مورد استفاده در خمیره به انواع مختلفی دسته بندی می شوند. این دسته بندی ها در برخی مواقع بسیار پراکنده هستند، به طوری که بر اساس دمای پخت به چهار دسته استون ور و ارتن ور، چینی و پورسلان و بر اساس روش ساخت به انواع دستی، ورقه ای، چرخی، قالبی و فشاری تقسیم می شوند. هدف از انجام این پژوهش معرفی مهم ترین گونه های سرامیک و ویژگی های آن ها از جمله دمایی پخت، فن ساخت و سایر ویژگی های ساختاری و مواد مورد استفاده در بدنه است. در این راستا و برای رسیدن به این هدف، به تشریح برخی از اصطلاحات سرامیک سازی، و دسته بندی سرامیک ها بر مبنای دمای پخت، روش ساخت و نوع خاک، تشکیل دهنده خمیره آن ها می پردازیم.
تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در بافت های فرسوده و نیازسنجی مشارکتی جهت اولویت بندی راهبردها با استفاده از الگوی تلفیقی SWOT-QSPM (مطالعه موردی: محله کوشک عباسعلی شیراز)
منبع:
شهرسازی ایران دوره پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
128-149
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر، توجه به منابع فرهنگی به عنوان موتور محرک بازآفرینی شهری به طور فزاینده ای به یک موضوع اصلی در مطالعات شهری تبدیل شده است؛ بطوریکه محققان زیادی به مشارکت راهبردهای فرهنگی در بازآفرینی شهری تأکید کرده اند؛ ولی هنوز به تجربه موفقیت آمیزی از استفاده منابع فرهنگی جوامع محلی در پروژه های بازآفرینی شهری دست نیافته اند؛ در حقیقت راز موفقیت استفاده از منابع فرهنگی در بازآفرینی شهری در بسیج جامعه و آموزش های حمایتی نهفته است، نه یک رویکرد فرهنگی توسط متخصصین و مدیریت شهری. در این تحقیق به تحلیل کاربست رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله فرسوده کوشک عباسعلی و نیازسنجی مشارکتی ساکنین پرداخته می شود. این تحقیق از نظر هدف توصیفی- تحلیلی و از لحاظ نتایج کاربردی است. گرد آوری اطلاعات از طریق بررسی منابع کتابخانه ای/ اسنادی؛ روش میدانی و پرسشنامه کسب شده است. حجم نمونه بر طبق فرمول کوکران 105 خانوار تعیین شده است. روش تحلیل براساس الگوی تلفیقی SWOT-QSPM می باشد؛ به این صورت که پس از سنجش وضعیت محله، راهبردهای مورد نظر در ماتریس SWOT تدوین شده و راهبرد های تدوین شده با استفاده از مدل QSPM و ضریب نرمال شده هریک از عوامل داخلی و خارجی براساس امتیازدهی و نیاز سنجی ساکنین محله اولویت بندی شدند. با توجه به امتیازات راهبردها، راهبرد های بعد عملکردی در اولویت بالاتری قرار دارند. بنابراین طبق نتایج اولویت بندی راهبردها در این مطالعه می توان اذهان داشت؛ رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا در محله کوشک عباسعلی، از طریق بسترسازی، مقدمه سازی و استفاده مستمر از سلیقه و فرهنگ ساکنین و پیش بینی پروژه های پیشگام فرهنگی به موفقیت می انجامد. همچنین کاربرد مدل های تلفیقی در نیازسنجی مشارکتی و تشخیص درست و به موقع نیازهای محلی، افزون بر تصمیم سازی مناسب می تواند تسهیلگر اجرای طرح های توسعه محلی باشد.
تزیینات هندسی در آرایه های معماری مسجد جامع ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع ورامین، یکی از بناهای برجای مانده از دوره ایلخانی است که به واسطه معماری و تزیینات خود، اهمیتی جهانی دارد و برخی محققان آن را از جمله کامل ترین نمونه های معماری مساجد سنتی در ایران قلمداد کرده اند. در این بنا، گچ بری ها و کاشی کاری ها وسعت زیادی از تزیینات را به خود اختصاص داده است و تزیینات هندسی، سهم بسیار مهمی را در در آرایه های این بنا برعهده دارد. این تزیینات دارای ویژگی های هنری ارزشمندی است که کم تر معرفی و بدان پرداخته شده است؛ لذا هدف این مقاله علاوه بر مستندنگاری نقوش، معرفی و بررسی انواع تزیینات هندسی موجود در آرایه های معماری مسجد جامع ورامین است که برای دستیابی به این هدف، از روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه پژوهشی میدانی و منابع مکتوب؛ استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که بیشترین تزیینات هندسی موجود؛ در نمای شمالی (سردر) و جنوبی (ایوان و گنبدخانه) مسجد جامع ورامین متمرکز بوده که با تکنیک آجر و کاشی؛ کاشی معرق و گچ بری اجرا شده است. هم چنین گره ها در بخش های شاخص هر فضا و در سطوح گسترده مشاهده می شود و بیشتر شامل انواع گره هایی است که در آنها از شمسه های شش، هشت و دوازده پر استفاده شده است.
اشکال حضور زبان و ادب فارسی در فرآیند تولید نگاره ها در نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 105
حوزههای تخصصی:
فاصله گرفتن نقاشی معاصر ایران از زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تاریخ طولانی پیوند این دو مدیوم، موضوعی در خور توجه است. قابلیت های تصویری و نمایشی زبان فارسی، چنان است که دستمایه ی بسیاری از مهم ترین هنرهای کاربردی و میراث تجسمی و بصری ایران قرار گرفته است. پژوهش ها اغلب حضور زبان و ادب فارسی در نگارگری را، به برگردان تصویری متن ادبی توسط نگاره، تقلیل داده و حضور زبان و ادب فارسی را در کل فرآیند تولید یک نگاره نادیده می گیرند. اما واقعیت این است که برای درک حضور زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، باید این حضور را در سراسر فرآیند تولید نقاشی ایرانی، جستجو کرد. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده، در ابتدا اجزای سه گانه ی فرآیند تولید نگاره در کتابخانه ها، یعنی جزء اول: «نگارگر، نگارگران و شاگردانشان»، جزء دوم: «نگاره به عنوان محصول» و جزء سوم : «عمل فنی نگارگر بر روی نگاره»، از یکدیگر تفکیک شد. سوال این است که زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، به چه اشکالی در نقاشی ایرانی حضور یافته است؟ یافته ها نشان می دهد که پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و نگارگری را می توان به شکل صور سه گانه وحدت ذهن نگارگر و نویسنده متن ادبی، ادبیات به عنوان واسطه میان نگارگر و عرفان، ارتباط درونی متن و تصویر، نگاره به مثابه بازنمایی امر ظاهری و باطنی در ادبیات و عرفان، تهیه مضمون از ادب غنایی و حماسی، القای غیر مستقیم احساسات و جنبه های روانشناسانه از طریق نشانه ها و همچنین کارکرد اسلوب کنایی در نقاشی ایرانی مشاهده نمود. نتایج پژوهش حاضر و اهمیت حضور زبان و ادب فارسی در تمامی مراحل تولید نقاشی ایرانی، می تواند راهگشای نقاشی معاصر ایران که از ادبیات و زبان فارسی، دور افتاده است، قرار گیرد.
جایگاه پوشش های پارچه ای و کاغذی بر آرایه های معماری دوره قاجار در خانه وثیق انصاری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
126 - 144
حوزههای تخصصی:
کاربرد کاغذ و پارچه دیواری منقوش، به عنوان آرایه های معماری در ایران، قدمت زیادی ندارد. در دوره ی قاجار به سبب گسترش مراودات تجاری با اروپا و شرق آسیا، پوشش های تجملی دیوارها با استفاده از پارچه و کاغذ، جایگاه ویژه ای در آرایه های معماری ایران یافتند. کاغذهای دیواری قاجاری در کاخ ها، عمارت ها، قلعه های سران حکومت، خانه ثروتمندان و تجار مورد توجه قرار گرفته و نصب می شدند. خانه ی وثیق انصاری در اصفهان، یکی از بناهای دارای پوشش های نوین دیواری دوره قاجار است. بر اساس مطالعات میدانی و بررسی های انجام شده بر خانه وثیق انصاری، مشخص گردید که دو گونه پرکاربرد از تزئینات دیواری پارچه ای و کاغذی وجود دارد که در هرگونه، نقوش و محتوای متنوعی نیز مشاهده می شود. هدف اصلی این پژوهش معرفی و دسته بندی نقوش پارچه ها و کاغذهای دیواری در خانه ی وثیق انصاری و شناخت فرهنگ های تاثیرگذار بر انتخاب نقوش در این آرایه ها است. مهمترین سوال پژوهش این است که نقش مایه های موجود بر پوشش های دیواری خانه ی وثیق انصاری دارای چه ویژگی های تصویری و موضوعی هستند؟ و چگونه می توان ردپای فرهنگ های گوناگون را در این آرایه ها جستجو کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد نقش مایه های گیاهی و پیکره ای پرکاربردترین نقوش پوشش های دیواری این خانه هستند. بیشتر این نقش مایه ها ایرانی نیستند و مالکان، با توجه به فرهنگ های غربی و شرق آسیا اقدام به سفارش این پوشش ها کرده اند. نقوش هندسی برگرفته از تزیینات معماری اروپا هم در رده ی بعدی قرار دارند. همچنین خوانش متن و تصویر روایی تئاتر وایانگ در یکی از پوشش ها، روایت کاملی از این تئاتر کهن اندونزیایی را نشان می دهد که احتمالاً تولید کشور هندوستان است. کتیبه ی منحصربه فرد و دارای رقم و تاریخ موجود بر یکی از پوشش ها، زمان تولید بخشی از این آرایه ها را دوره ی حاکمیت ظل السلطان معرفی می کند. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کیفی انجام شده است. گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات میدانی، مستند نگاری تصاویر، مصاحبه و استفاده از منابع کتابخانه ای و مدارک مکتوب صورت گرفته است.
گسترش تحلیل پارامتریک بر روی نظریه ماتریس برنامه دهی معماری ویلیام ام پنا با استناد به نظریه گراف ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
391 - 410
حوزههای تخصصی:
ویلیام ام پنا نظریه ماتریس یا جدول اطلاعات شبکه ای خود را در سال 1987 در کتاب مسئله کاوی تشریح نمود. این نظریه مکانیسمی جهت برنامه دهی معماری ارایه داده است. پارادایم پارامتریک در چهار دهه گذشته به صورت گسترده جنبه های مختلف معماری و نقد را به خود اختصاص داده است. پارادایم پارامتریک از پارامتریک فرمال در ده های اولیه به پارامتریک بیم و نهایتاً به پارامتریک اتوماسیون توسعه یافته است. پارامتریک اتوماسیون سطح گسترده و غیرقابل انکاری را در روند طراحی معماری و نقد را شامل می شود. این تحقیق سعی دارد بر مبنای پارادایم پارامتریک، ماتریس ویلیام ام پنا را گسترش داده و مکانیسمی پارامتریک جهت تحلیل پیچیده داده ها را در مقیاس بسیار وسیع برای کمک به طراحان و منتقدان ایجاد نماید. روش داده بنیاد استراوس و کوربین به کمک کدگذاری سه گانه بستر تحقیق را فراهم کرده است و در نهایت نظریه گراف ها به عنوان مکانیسم تحلیل پارامتریک تحت برنامه گفی، نسخه 0.9.2 مورد استفاده قرار گرفته است. مراحل تحقیق عبارتند از: 1- انتخاب ماتریس پنا و گسترش آن. 2- تکمیل محتواهای مرتبط با هر خانه ماتریس مبنا و ارتباطات یک طرفه خانه های آن 3- ارجاع اطلاعات جهت بازبینی به تیم متخصصان 4- ادامه تا رسیدن به سنجه اشباع نظری. 5- انتقال اطلاعات به نرم افزار گفی. 6- تهیه خروجی های مورد نیاز با استفاده از فیلترهای متعدد نرم افزار. 7-تحلیل خروجی ها در راستای پاسخ به سوال تحقیق بر مبنای کدگذاری انجام شده، خانه هایی با درجه و وزن بیشتر در محدوده تعریف شده و همچنین کوتاه ترین فاصله بین دو خانه بدست آمده و گراف های مرتبط ترسیم می گردند. با تکرار مکرر این مرحله قابلیت تحلیل شامل مقایسه، فراوانی و تحلیل آلترناتیوها امکان پذیر خواهد بود.
مطالعه باغات یزد با تکیه بر متون تاریخی از پیدایش تا دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
146-120
حوزههای تخصصی:
یزد به واسطه اینکه کمتر دچار فراز و نشیب های اجتماعی شده، معماری در یک بستر آرام به استمرار و تداوم خود ادامه داده است. دور بودن از دغدغه های امنیتی و ایجاد آرامش نسبی در طی قرون میانی و حفر قنوات متعدد، زمینه را برای ظهور باغ در شهر یزد فراهم نموده است. با توجه به کاربرد زیاد باغ در متون تاریخی یزد و عدم انجام پژوهشی درباره باغ های قرون میانی یزد، در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است. هدف این مقاله پاسخ گویی به این سوال است که به استناد متون تاریخی باغ های یزد دارای چه ویژگی هایی هستند و مؤلفه های سازنده این باغ ها چه بوده است؟ روش تحقیق این مقاله بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ای است. روش این پژوهش تحلیلی-تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب «تاریخ یزد» و «تاریخ جدید یزد» و «جامع مفیدی» است. این مقاله باغ های تاریخی را از جنبه های عملکردی، شکلی، اجزاء و عناصر معماری مورد کنکاش قرار داده است. محدوده تاریخی این پژوهش از زمان پیدایش یزد تا قرن دهم هجری بوده و شامل باغ های قرون اولیه هجری، دوره آل کاکوئیه، اتابکان، آل مظفر، تیموریان و صفوی است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که باغ های یزد دارای ویژگی های محلی هستند که در این ناحیه رواج داشته است. شیوه های معماری و تزیینات بومی در داخل ساختمان باغ ها به کار گرفته می شده است. همچنین تحولات باغ ها در طول تاریخ و به کارگیری فعالیت های متنوع در باغ های یزد نشان از چند عملکردی بودن برخی باغ ها دارد. در نهایت حاکمان محلی و اشراف به عنوان بانی های باغ ها نقش اصلی در حفر قنوات و در نهایت شکل گیری باغ های تاریخی داشته اند.
مقایسه نقش مایه های گیاهی کاشی های کاخ ویران شده جهان نما با سایر کاخ های صفوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاخ جهان نما در ابتدای خیابان چهارباغ، یکی از کاخ های معروف دوره صفوی است که همچون بسیاری از کاخ های دیگر این دوره، در عهد قاجار و به صورت مشخص، حکومت ظل السلطان به طور کامل ویران شد. با کاوش های باستان شناسی در محدوده تقریبی کاخ در سال 1394 علاوه بر مشخص شدن مکان دقیق آن، تعداد قابل توجهی قطعات کاشی هفت رنگ با نقوش گیاهی به دست آمد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقوش گیاهی به کاررفته روی کاشی های کاخ ویران شده جهان نما و دستیابی به وجوه اشتراک و افتراق میان این نقوش با نقوش گیاهی کاشی های کاخ های برجامانده دوره صفوی در اصفهان و شناخت م ؤلفه های شاخص آنها صورت گرفته است. سوالات پژوهش شناسایی نوع نقوش گیاهی غالب در کاشی های کاخ جهان نما و شباهت ها یا تفاوت های آنها با سایر نقوش گیاهی روی کاشیکاری های دیگر کاخ های دوره صفوی شهر اصفهان است. اطلاعات این پژوهش از طریق روش یافته اندوزی توصیفی-تحلیلی و تطبیقی و با گردآوری اسناد و متون کتابخانه ای از یک سو و از سویی دیگر، بررسی 141 قطعه کاشی مکشوفه از کاخ جهان نما و تطبیق آنها با نقوش کاشی های کاخ های عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در میان نقوش گیاهی به کار رفته در کاشی های کاخ جهان نما، نقوش اسلیمی و ختایی به ترتیب، بیشترین کمیت را داشته اند و نقش های یادشده، با زیر مجموعه های وسیع، نشان از مطابقت بسیار با سایر نقوش موجود روی کاشی های دیگر کاخ های اصفهان دارند. در هر چهار بنای مورد پژوهش، بیشترین شباهت را می توان در تلفیق نقوش اسلیمی با نقوش ختایی مشاهده نمود در حالی که در برخی بخش ها، نقوش ختایی به صورت منفرد و تنها در یکی از کاخ ها به کار رفته اند.
واضع الاصل، مبدع خط نستعلیق و جریان ساز فرهنگ بصری حکمت هنر ایرانی اسلامی
حوزههای تخصصی:
واضع، خالق، مبدع و القابی از این دست، در ناخودآگاه هر انسانی یادآور ذات اقدس ایزدی و فطرت پاک الهی است. در این میان، و در گذر ایام و اعصار، انسان هایی آمده اند که با اندیشیدن و خلق یک ایده ، به اصل و ماهیت آسمانی خالق یکتا ، جلوه ای زمینی و ملموس بخشیده اند. دین مبین اسلام نیز برای هنرمندان خوشنویس ، این بستر را فراهم نمود تا به تدبر در صور ظاهری انواع خطوط پرداخته و در جهت مجسم و مصور ساختن کلام الهی بخت آزمایی نمایند. خط نستعلیق نیز به عنوان زیباترین خطوط اسلامی که ملقب به عروس خطوط اسلامی است ، گویا در پی سال ها تحول و تطور، سعی در نشان دادن آن جلوه های زیبای الهی و همچنین سایر مضامین والای انسانی دارد؛ این پژوهش تلاش دارد تا با پرداختن به این موضوع که آیا ابداع این شیوه از خوشنویسی تا چه میزان بر معرفی و گسترش هنر ایرانی و اسلامی موثر بوده است ؟ به پاسخی روشن در نقش تبیین گری خط نستعلیق در فرهنگ و حکما هنر اسلامی بپردازد. در تحقیق پیش رو که به روش توصیفی – تحلیلی و انجام مطالعات کتابخانه ای و اسنادی به صورت ترکیبی انجام شده است، با مشاهدات صورت گرفته از تصاویر اسناد مکتوب موجود و استناد به برخی نظریه های مورخان و صاحب نظران حوزه هنرهای اسلامی و همچنین مرور احوالات و زندگی میرعلی تبریزی به عنوان مبدع خط نستعلیق ، به بدیع بودن دستاورد میرعلی در قاعده مند کردن خط نستعلیق پرداخته شده است . همچنین با توجه به اینکه این خط در طول سالیان طولانی ، تاثیر شگرفی بر زیبایی شناسی هنرهای اسلامی داشته است به عنوان یک جریان سازی فرهنگی در حکمت و هنر اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.
نماد شناسی عرفانی گل و مرغ از منظر عزالدین مقدسی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
21 - 35
حوزههای تخصصی:
کشف دنیای اسرارآمیز هنر نمادین گل ومرغ به سادگی میسر نیست مگر با رجوع به متون عرفانی عارفان بزرگ و تأثیرگذار. این تعبیرات توسط هنرمند به مرتبه صور معلقه تجسم می شود و در قالب نقش و نگار نمود می یابد. در این متون واژگان فراوانی مشاهده می شود که دور از معنی ظاهری خود مفهومی رمزی دارند که از این جمله می توان به آثار عزالدین مقدسی عارف قرن هفتم هجری اشاره نمود. رساله کشف الاسرار فی حکم الطیور و الأزهار که از مهم ترین آثار وی است در سه بخش گفت وگو میان گل ها، پرندگان و حیوانات نوشته شده است، با سپاس و ستایش خداوند متعال شروع می شود و سپس از مردم می خواهد که با بصیرت به تمامی موجودات هستی توجه کنند زیرا هرکدام از آنها رازها و اسرار خود را بیان می کنند. سؤال اصلی پژوهش آن است که تا چه اندازه این رساله در بعد نمادپردازی عرفانی و گل ها و بلبل در ادبیات فارسی تأثیرگذار بوده است ؟و تا چه اندازه بر به کارگیری این نمادها در هنر گل ومرغ تأثیر گذاشته است؟ این پژوهش بر آن است تا با روش تجزیه وتحلیل متن رساله مذکور به میزان انطباق معنایی این متن با ادبیات فارسی و تأثیر و نفوذ این نگاه در هنر گل ومرغ ایرانی بپردازد؛ بنابراین رویکرد اصلی این پژوهش تطبیقی است. با توجه به نتایج به دست آمده آشکار شد که مابین دیدگاه مقدسی در مورد گل سرخ، یاسمن، شقایق، بلبل و دیدگاه ادبیات عرفانی ایرانی به این سوی، انطباق بالایی وجود دارد. شکی نیست که ادبیات تغزلی عرفانی نیز به نوبه خود الهام بخش نگارگران برای شکل گیری هنر گل ومرغ از دوره صفوی به این سوی بوده است. اما در مورد سایر گل های بررسی شده نمادپردازی عزالدین با دیدگاه نمادین شعرا و عرفای ایرانی انطباق نماد شناختی ندارد. از یازده مورد بررسی شده فقط در دو مورد البته این دو مورد اصلی ترین عناصر هنر گل ومرغ ایرانی یعنی گل سرخ و بلبل اند انطباق کامل مشاهده شد.
ارزیابی اجتماع پذیری حیاطِ عِلیینْ در دانشکده هنر و معماری یزد بعد از افزونه پوششِ متحرکِ چوبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با دغدغه توجه به کیفیتهای محیطی، پژوهش حاضر به ارزیابی اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در شرایط بعد از افزونه پوشش نسبت به حالت قبل آن می پردازد. به موازات مطالعات کتابخانه ای، نظرات کاربران معطوف به تجربه زیسته آنان اعم از دانشجویان(25 نفر) و استادان(13نفر) با اتکا به نتایج پرسشنامه های با سوالات باز، بسته، تصویری و کروکی در مطالعات میدانی جمع شده است. تدابیر به کارگرفته شده در استخراج نشانه های کالبدی و غیرکالبدی ارزیابی اجتماع پذیری عبارتند از: مشاهده مشارکتی، عکاسی و یادداشت برداری از احوالات حیاط علیین. نتایج بیانگر آنست که اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در قالب هفت شاخصه در سه سطح مولفه های عینی، ذهنی و عینی-ذهنی قابل احصاست. حیاط علیین پس از پوشش، در هر هفت شاخص، نشانه هایی از متوسط تا قوی برای اجتماع پذیرتر بودن نسبت به حالت قبل از پوشش دارد. وجود پوشش در وهله نخست به تقویت نقش مفصلی حیاطِ علیین کمک کرده و از این رهگذر، گاه این نقش به نقش تازه ی مقصدبودنْ تغییرِمکان داده و حیاط به سوی هویتِ مستقل داشتن حرکت کرده است. شاخصه هفتمی در سطح مولفه های ذهنی با عنوان "عاطفی" برای اجتماع پذیری حیاط علیین به صورت منحصر به فردی متبلور شده است که بیانگر حسّ تعلق کاربران به ویژه دانشجویان به حیاط است. از شواهد مرتبط با استخراج شاخصه عاطفی می توان به نقش زنجیره روایت ها از هویت حیاط حاصل از تجربه های زیسته دانشجویان دوره های مختلف در میزان اجتماع پذیری آن اشاره نمود. یکی از روایت ها مربوط به ساخت پوشش و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیمِ دانشجویان در آن است. چنین روایت زیسته ای از همبستگی مثبت میان اجتماع پذیری حیاط و مشارکت دانشجویان در ارتقای فضای باز دانشگاهی محل تحصیل خود در جهت تامین شرایط مطلوبتر برای حضور بیشتر و موثرتر در فضا خبر می دهد.
نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان با رویکرد شمایل شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه نقاشی دیواری یکی از مهم ترین رسانه های هنر دوره سلجوقی ا ست، اما بسیاری از آثار این هنر ارزشمند در طول تاریخ از میان رفته و نقاشی های دیواری داخل برج شرقی خرقان تنها بازمانده این سنت تصویری غنی و ریشه دار ایرانی در این دوره است. این دیوارنگاره ها شامل نقوش هندسی، جانوری، گیاهی و خوشنویسی می شوند که نقش مایه طاووس یکی از مهم ترین نقوش به کاررفته بر این دیوارنگاره هاست. هدف از انجام این پژوهش تبیین معنا و مفهوم نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان است. در این پژوهش از رویکرد شمایل شناسی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده و این رویکرد به ما کمک می کند تا با بررسی ریشه های شکل گیری این دیوارنگاره ها به معنا و مفاهیمی که در این نقش مایه مستتر است پی ببریم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی است. با توجه به چهارچوب نظری، متون مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از ظروف مینایی به عنوان نمونه های شاهد بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقش مایه طاووس در این دیوارنگاره ها بیشتر بیان گر قدرت و شکوه بانی بنا بوده و برخلاف دوره های پیشین از مفاهیم قدسی دور می شود.
مطالعه تطبیقی آرای سنت گرایان و تاریخی اندیشان در تبیین فضا و ترکیب بندی در نقّاشی ایرانی
حوزههای تخصصی:
نقّاشی به معنای مشخّص آن و به طور مستمر پس از اسلام در زمان حکومت عبّاسیان، به منظور مصوّرکردن کُتب به خدمت
گرفته شد و در دوران سلجوقی به ایران وارد شد و پس از آن در دوره تیموری به شکوفایی رسیده است. طی قرن ها،
شیوه های کلّی و اصول مشخصی بر نقّاشی ایرانی حاکم بوده که باعث تمایز آن از نقّاشی دیگر ممالک شده است. یکی از
مشخص ترین تمایزات نقاشی ایرانی، استفاده از فضای غیرواقعی و دوبعدی و هم چنین پرهیز از نمایش فضا های واقعی و
ترکیب بندی به شیوه غربی است. تبیین این مقوله، یعنی فضا و ترکیب بندی در نقاشی ایرانی همواره محلّ بحث و اختلاف نظر
بین سنت گرایان و تاریخی اندیشان بوده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، یافتن نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه
فکری درمورد علل شکل گیری فضا و ترکیب بندیِ خاصِ در نقّاشی ایرانی است. این مقاله، که به روش توصیفی- تحلیلی و با
رویکرد تطبیقی انجام می پذیرد، بر آن است تا آرای دو طیف فکری مذکور را درمورد ماهیت فضا در نقاشی های ایرانی مورد
تطبیق قرار داده و تفاوت آنها را بررسی و تبیین نماید. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که متفکّران سنّت گرا و
تاریخی اندیش فضای نقّاشی ایرانی را چگونه تبیین کرده اند. با بررسی های انجام شده این نکته مشخّص شده است که این دو
جریان فکری در پرداختن به نقّاشی ایرانی زاویه دید مختلف و مبنای بررسی متفاوتی دارند. سنت گرایان هنر متعالی را در در
بستر سنت بررسی می کنند و هنرمند را دارای شأنی عرفانی دانسته و شیوه خلق آثار، در این هنر را کاملاً آگاهانه ارزیابی
می کنند. در مقابل تاریخی نگران بر اساس مستندات و مدارک تاریخی و عوامل مرعی و قابل ارزیابی به ارائه فرضیات در
مورد نقاشی ایرانی مبادرت می ورزند.
بررسی تحولِ نقشِ مناره در مساجد ایرانی-اسلامی
حوزههای تخصصی:
منار (مناره) جزء مهم ترین عناصر شهری و معماری است که سابقه دیرینه ای دارد. مناره ها معمولا در خارج از شهرها و در بین راه ها ساخته می شدند و با داشتن نقش نشانه ای، عاملی مهم برای راهنمایی کاروانیان و رهگذران بوده اند. با ظهور اسلام و با توجه به پتانسیل ذاتی مناره، این عنصر به مساجد الحاق گردید و در نتیجه مناره وجهی مذهبی پیدا کرد. در این مقاله سعی گردیده تا ابعاد مختلف استفاده از مناره مورد بازبینی قرارگیرد و جایگاه مناره در مساجد، بررسی و تبیین گردد. بدین منظور، ابتدا نظریات محققان در رابطه با نقش مناره در مسجد به روش تحلیل محتوای کیفی، مورد بررسی قرارگرفت. پس از دسته بندی دلایل ایجاد مناره، شش نقش اساسی برای آن در مساجد، شناسایی شد که شامل؛ عامل راهنما (نشانه)، عنصر مذهبی- اعتقادی، تاکید بر جهت عمودی و تعالی، محل اذان گفتن، نقش سازه ای و تقویت جهت قبله است. در ادامه، 33 مسجد مناره دار ایرانی از قرن 4 تا 13 انتخاب گردید و مناره (های) آن ها مورد مطالعه قرارگرفت. نتایج بدست آمده، مشخص می نماید که مناره ابتدا به صورت تکی به مساجد الحاق گردید و بیشتر دارای نقش نشانه ای و عنصری مذهبی- اعتقادی بود، سپس به عنوان جزئی از مسجد به صورت توام با کالبد مساجد ساخته می شد. دور بعدی تحول مناره، ظاهرشدن زوج مناره ها بر روی سردر و ایوان قِبلی بود که در این دوره، مناره ها ضمن ترکیب بهتر و منسجم تر با کالبد مساجد با حفظ نقش نشانه ای و مذهبی-اعتقادی خود، در راستای تقویت جهت قبله و ایفای نقش سازه ای در بعضی مساجد، کارکردی تر شدند.
بررسی مینیمالیست در معماری معاصر و تأثیر آن بر کیفیت زندگی انسانی
حوزههای تخصصی:
سبک مینیمالیسم، جنبشی هنری است که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت، تکامل یافت و به شکل امروزی خود رسید. سبکی که در اطراف خودمان و در زندگی روزمره وجود دارد اما شاید متوجه آن نشویم. از بنر های تبلیغاتی شهری تا وب سایت ها و غیره همگی ممکن است از این سبک در طراحی خود استفاده کرده باشند. مینیمالیسم امروزی نکات بسیار زیادی را از سبک و سیاق معماری و هنری ژاپنی اقتباس کرده است و شاید بهترین مثالی که می توان برای آن آورد، فرهنگ ذن باشد. از بارزترین ویژگی های این سبک می توان به محدودیت، سادگی، خلاصه کردن، حذف عناصر، ایجاد عناصری دارای بیش از یک عملکرد خاص و استفاده از عناصر طبیعی مانند نور طبیعی اشاره نمود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و اطلاعات بدست آمده بعد از تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان رشته های مرتبط اعم از مهندس طراحی داخلی، مهندس رنگ و روان شناسی دسته بندی شدند. از اطلاعات بدست آمده می توان به نکات مهمی مانند انتخاب رنگ ها، انتخاب مبلمان و نوع چینش آن ها دست یافت که همگی تأثیرات مستقیمی بر روان آدمی می گذارند. اما تمام تأثیراتی که یک سبک طراحی می گذارد تنها شامل تأثیرات روانی نیستند، بلکه تأثیرات زیبایی شناختی نیز بر انتخاب نوع سبک تأثیر مستقیم دارند. زیبایی از نقطه نظر زیبایی شناسی، مسلتزم سه شرط است: یکپارچگی، تناسب، وضوح و اکمال که سبک مینیمالیست در هر سه مورد اعمال نظر کرده است و آن ها را تحت تأثیر خود قرار می-دهد. بررسی سبک مینیمالیست از نظر تلاش بر پاسخ دادن به سوال چه سبکی برای چه استفاده کنندگانی مفید است؟ اهمیت دارد. پاسخ این مقاله بر آن است که مینیمالیسم، با توجه به سادگی عمل و اجرا، گزینه ای مناسب برای تمام کسانی است که به بیماری های روانی از قبیل اوتیسم، بیش فعالی و زبان پریشی مبتلا هستند یا به دلیل مشغله های فراوان، قادر به یادگیری صحیح چیدمان داخلی نیستند. چرا که چیدمان داخلی بناها بر روی هر دو دسته ی ساکنین ثابت و گذرا تأثیر گذار است. تأثیراتی روانی که شاید استفاده کنندگان از فضا متوجه آن نباشند اما در دراز مدت خودشان را نشان خواهند داد.
تأثیر طرح کاشت درختان بر آسایش حرارتی انسان در مقیاس میکرواقلیم؛ نمونه موردی: محوطه دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
158-138
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش بررسی تاثیر انواع طرح کاشت گیاهان به طور مخصوص درختان با ویژگی های متفاوت ساختار شاخه و برگ، ارتفاع، قطر و تراکم تاج، شکل و اندازه برگ ومقایسه اثر خنک کنندگی در شرایط مشابه است، تا طرح کاشت مناسب برای بهره وری حداکثری از اثر خنک کنندگی گیاهان مشخص گردد و طرح کاشت مناسب با هدف افزایش بهره وری در استفاده از گیاهان جهت ایجاد آسایش حرارتی در فصل گرم سال مشخص گردد. روش ها: روش جمع آوری اطلاعات در این پژوهش میدانی و کتابخانه ای و روش تحلیل مورد استفاده شبیه سازی است و ارائه یافته ها و مقایسه نتایج به روش کمی وکیفی است. اطلاعات پوشش گیاهی سایت مورد نظر در مرحله اول برداشت گردیده و شبیه سازی وضع موجود و میزان تاثیر آن مشخص گردیده سپس دو طرح کاشت جدید با همان میزان سبزینگی موجود در وضع موجود طراحی و در محیط شبیه سازی گردیده و نتایج حاصل مقایسه می گردد. یافته ها: نتایج شبیه سازی نشان می دهد که حالت کاشت گروهی در شرایط کاملا مشابه از لحاظ گونه های گیاهی و تعداد درختان 0.85 درجه سانتی گراد میانگین دمای هوا را به نسبت حالت کاشت خطی کاهش می دهد و بیشترین تفاوت در میانگین دمای متوسط تابشی است که بیش از 3 (3.18) درجه سلسیوس اختلاف دما بین حالت کاشت گروهی نسبت به حالت کاشت خطی ایجاد گردیده و حالت کاشت گروهی دمای متوسط تابشی کمتری دارد. نتیجه گیری: این پژوهش آشکار ساخت تاثیر عامل طرح کاشت گروهی علی رغم ایجاد هم پوشانی سایه درختان و کاهش مساحت سایه اندازی درختان، سبب بهبود شاخص آسایش حرارتی PMV و متغیرها محیطی می گردد .