فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۶۱ تا ۱٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
5 - 16
حوزههای تخصصی:
طیف وسیعی از مؤلفه ها به منظور معاشرت پذیری فضاهای همگانی مورد توجه قرار می گیرند؛ ولی مسئله ای که وجود دارد کم توجهی نسبت به مؤلفه های مبتنی بر هنجارهای اجتماعی شهر ایرانی– اسلامی می باشد. در همین راستا مهم ترین هدف پژوهش حاضر واکاوی و تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر معاشرت پذیری فضاهای همگانی و بررسی میزان اهمیت آن ها در شهر ایرانی– اسلامی می باشد. نمونه مطالعاتی پژوهش نیز پیاده راه عالی قاپو در شهر اردبیل می باشد. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی- توسعه ای و به لحاظ روش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. گردآوری داده ها نیز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و مطالعات میدانی انجام گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مؤلفه های «نفوذپذیری»، «همه شمول بودن»، «غنای حسی» و «محرمیت» مهم ترین مؤلفه های معاشرت پذیری فضاهای همگانی می باشند. دستاورد نهایی پژوهش نیز عرضه ی چهار مؤلفه «محرمیت»، «ساده آرایی فضایی»، «طبیعت گرایی» و «جداره ایرانی– اسلامی» در قالب مؤلفه های «ارزشی– هنجاری» و با محوریت هنجارهای اجتماعی شهر ایرانی– اسلامی به منظور معاشرت پذیری فضاهای همگانی می باشد.
دیالکتیکِ هنر
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
88 - 94
حوزههای تخصصی:
هنر منعکس کننده دنیای اطراف ما است، اما آیا هنر به شکل گیری جامعه ای که در آن زندگی می کنیم نیز کمک می کند؟ جان مولینه، نویسنده ای مارکسیست، صاحب آثاری سترگ در طی چندین دهه و همچنین کسی که علاقه ای دیرپا به هنرهای تجسمی داشته، در این نوشتار بر اساس کتابی که در دست انتشار است، به این موضوع جذاب می پردازد.این متن نسخه ای بسیار فشرده از یک بحث طولانی تر است که در کتابِ در حال انتشار «دیالکتیک هنر» آورده خواهد شد هم کتاب و هم این مقاله با این اعتقاد نوشته شده اند که هنر تجسمی نه تنها برای اقلیتی که به هنر علاقه دارند، بلکه به طور عینی برای کل جامعه و توسعه آن اهمیت دارد.این موضوع که نقاشی ها یا مجسمه ها نیروی محرکه تغییرات اجتماعی عظیمی اند که اگر بشریت بخواهد آینده ای شایسته داشته باشد، به آنها نیازمند است، درست نیست. این نقش را مبارزات توده ای مردمی داشته و خواهند داشت. هنر به دلیل توانایی اش در بیان بصری آگاهی اجتماعی در یک دوره که باعث رشد شخصیت انسان و آگاهی جمعی ما از محیط طبیعی و اجتماعی می شود، اهمیت دارد.
ارزیابی اقتصادی اثرات ثبت جهانی بر توسعه گردشگری: مقایسلأ موردی یزد و همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به پنجاه سال از ایده یونسکو برای ثبت جهانی آثار ارزشمند فرهنگی بشر می گذرد. این اقدام همچنان به عنوان یک سیاست مؤثر در کشورها حمایت می شود. یکی از دلایل این حمایت، تأثیر آثار ثبت شده بر جوامع پیرامونی خود در قالب توسعه پایدار اقتصادی است. تکیه بر اقتصاد گردشگری با ملاحظات ویژه آن، می تواند یکی از انگیزه های ثبت جهانی آثار میراث فرهنگی باشد. هدف از این مقاله، بررسی تأثیر ثبت جهانی در قالب افزایش تعداد گردشگر داخلی و خارجی در بافت تاریخی شهر یزد است. برای کنترل متغیرهای مداخله گر، از روش مقایسه ای و راهبرد تفاضل در تفاضل (DiD) استفاده شده است. به این منظور، بافت تاریخی شهر همدان به عنوان رقیب قابل قیاسی برای یزد انتخاب شد. همچنین داده های گردشگر وارد شونده در این دو شهر از سال 1389 تا 1399 گردآوری شدند. سپس با مدل رگرسیون خطی، دو گروه کنترل(شهر همدان) و درمان(شهر یزد) در دو بازه زمانی قبل و بعد از ثبت جهانی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد ثبت جهانی محدوده تاریخی یزد، اقدامی مؤثر در جهت افزایش گردشگر داخلی و خارجی بوده است. روش ارائه شده می تواند متناسب با آثار دیگر بکار گرفته شود.
تبیین فرایند طراحی شهری همکارانه با بهره گیری از رهیافت تفکر طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
52 - 63
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: لازمه ی طراحی شهری نوعی همکاری است که کنشگران در آن بتوانند ضمن ایجاد درک مشترکی از فعالیت هایشان در یک فرایند یکپارچه ی منطقی، به ماهیت نوآورانه راه حل های طراحی پاسخ دهند. این مهم عمدتاً با تعارضاتی مواجه است، زیرا علیرغم کاربرد روش های علمی و همکارانه قبل از مرحله تولید طرح، بخش طراحی غالباً به صورت بخشی و مجزا، از سوی طراحان و بدون همکاری معنادار سایر کنشگران انجام می شود. به گونه ای که محصول طراحی با حداقل تعامل و با رویکرد "دانای کل" و "جعبه سیاه طراحی" به وجود می آید.
هدف: هدف از این تحقیق ارائه چارچوب مفهومی برای عملیاتی کردن فرایند طراحی شهری همکارانه در مرحله تولید طرح با تعامل کنشگران است.
روش: این موضوع با واکاوی دو رهیافت عقلانیت همکارانه و تفکر طراحی انجام شده است که مورد دوم کمتر در طراحی شهری و بیشتر در سایر حوزه های طراحی مورد توجه بوده است.
یافته ها: یافته های این تحقیق که در قالب گام های هشتگانه تبیین شده است، نشان می دهد مرحله طراحی، خود فرایندی چندی بعدی، چند سطحی و چند عاملی است که نیازمند چرخه ای متوالی از مفهوم سازی، ساخت و پردازش ایده، ارائه راه حل ها و ارزیابی آنهاست.
نتیجه گیری: فرایند طراحی همکارانه بر پایه یادگیری، شبکه ای از تعامل و تصمیم گیری را بین کنشگران شامل مدیران و متولیان، متخصصین و تهیه کنندگان طرح اعم از طراح شهری و یا سایر حوزه های مرتبط، سرمایه گذاران، و کاربران به وجود می آورد که با استفاده از مهارت های اجتماعی و فنآورانه، چالش بین استفاده از روش های علمی و کشف و شهودی را در طراحی شهری به حداقل رسانده و بستر مشارکت خلاقانه ای را در طراحی شهری (در مرحله تولید طرح) فراهم می کند.
بررسی معیارهای پیاده مداری در جهت ارتقای کیفیت فضای شهری با محوریت تاریخی-فرهنگی (مطالعه موردی: پیاده راه اسفریس در بافت تاریخی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده محوری طبیعی ترین شکل جابجایی شهروندان در خیابان های شهری بوده و حرکت پیاده مهمترین امکان برای مشاهده خیابان های شهری است. پیاده مداری در خیابان های شهری دارای هویت فضایی، احساس تعلق و دریافت کیفیت های فضای شهری می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی قابلیت فضای شهری پیاده راه اسفریس به عنوان یک مسیر پیاده مدار است. معیارهای مؤثر در این رابطه با تحلیل کیفت فضایی مسیر مشخص می شود. در این راستا، در پژوهش حاضر با گزینش سیاست مناسب برای ارتقاء جایگاه عابران پیاده در سطح شهر و کاهش تسلط اتومبیل در بافت تاریخی شیخ صفی شهر اردبیل سعی شده است تا با بررسی کیفیت و ویژگی ها شرایط موجود، به قابلیت تبدیل مسیر پیاده راه اسفریس به مسیری پیاده مدار (تقلیل تردد خودروهای شخصی) نه پیاده راه (حذف کامل خودروهای شخصی) پرداخته شود. برای نیل به این هدف پس از تعریف بافت تاریخی شیخ صفی و کیفیت پیاده راه اسفریس، مطالعات اسنادی و روش پیمایشی با تهیه 383 پرسشنامه از عابران پیاده راه و شهروندان، مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج بررسی تأثیرات پیاده راه بر کیفیت زندگی شهری نشان می دهد که کیفیت فضاها در معیارهایی مانند زیبایی شناختی، کالبد، نمای شهری، کف سازی، مقیاس انسانی، نور در پیاده راه جدید اسفریس مناسب است اما با این وجود بیشتر عابران به تغییرات مطلوب مکان بعد از ساماندهی به-عنوان مسیر پیاده مدار اذعان دارند علی رغم اینکه بر تغییرات منفی به ویژه اجتماعی، دسترسی، عملکردی، مبلمان، کاربری، کیفیت رفتاری پیش آمده پس از ایجاد این مسیر نیز به جد اشاره کرده اند.
تبیین رابطه پیکره بندی فضاهای بینابین و کیفیت انعطاف پذیری با تأکید بر تطبیق پذیری در مساجد جامع سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
17 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انعطا ف پذیری را می توان یکی از جنبه های پایداری دانست. ساختمان ها به ساختار و پیکره بندی فضایی انعطاف پذیر نیاز دارند تا بتوانند نیازهای درحال تغییر را برآورده کنند. مساجد نیز که به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای حضور و فعالیت های جمعی انسان ها قرن ها مورد استفاده نسل های گوناگون با فرهنگ های مختلف قرار گرفته و پذیرای فعالیت های اجتماعی گسترده و متنوعی بوده اند، از این قائده مستثنی نیستند. ساختار اصلی مساجد ایرانی در دوران سلجوقی شکل گرفته و تا امروز ادامه یافته است. فضاهای بینابین مهم ترین شاخصه این استخوان بندی محسوب می شوند و نقش مهمی در سازماندهی فضایی مساجد و کیفیات فضایی آن دارند.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناخت فضاهای بینابین، نحوه تعریف فضایی، بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه آن ها در تأمین کیفیت انعطاف پذیری در مساجد جامع دوران سلجوقی انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش جزو مطالعات توصیفی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و به روش استدلال استنتاجی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مساجد جامعی می شود که براساس نظریات متخصصین و پژوهشگران این حوزه منتسب به دوران سلجوقی هستند.
نتیجه گیری: انعطاف پذیری فضایی مساجد جامع سلجوقی براساس کیفیت یکپارچگی فضایی مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله دو شاخص نحوی اتصال و هم پیوندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگی های فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین هم پیوندی و اتصال پذیری مساجد جامع دوران سلجوقی مؤثر است. هرچه فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی از ویژگی های بینابینی بیش تری برخوردار باشند، یکپارچگی فضایی بالاتری داشته و موجب ارتقای کیفیت انعطاف پذیری می شوند.
ترجیحات محیطی دختران دانشجو از فضای پردیس های دانشگاهی بر اساس مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
32-16
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش پیش رو، تبیین اصول و کیفیت های فضایی پردیس های دانشگاهی بر اساس ترجیحات محیطی دختران دانشجو می باشد. روش ها: ماهیت پژوهش از نوع کیفی اکتشافی می باشد که با تکیه بر روش شناسی تحلیل محتوا و مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق با جمعا ۴۰ نفر از دانشجویان دختر دانشکده های ادبیات و علوم انسانی و علوم پایه در دو دانشگاه تهران و شهید بهشتی انجام شده است. مصاحبه ها و دستیابی به داده های مناسب تا مرحله اشباع نظری ادامه یافته است. یافته ها: با توجه به روایت دختران دانشجو، هشت معیار جایگاه شهری، طرح چیدمان پردیس دانشگاهی، طرح معماری دانشکده، مهرانگیزی، برند دانشگاه، توجه به شانیت و حقوق دختران دانشجو، جذابیت فعالیت ها و رویدادهای دانشگاهی و اهمیت پاتوق گرایی در دانشگاه از کیفیت های محیطی موثر در ارتقاء حضور دختران دانشجو در پردیس های دانشگاهی می باشد. نتیجه گیری: بر اساس ترجیحات محیطی زنان، علاوه بر عوامل کالبدی، عوامل غیر کالبدی نیز در حضورپذیری دختران در پردیس های دانشگاهی موثر می باشد. علاوه بر آن ممکن است فضا واجد کیفیت کالبدی مناسب باشد اما به گونه ای جنسیتی شده که حس انقیاد و تحت کنترل بودن به زنان می دهد. بدین منظور، کیفیت های کالبدی پردیس های دانشگاهی جهت ارتقاء حضور زنان لازم و نه کافی می باشد.
بازخوانی آثار هادی تجویدی براساس هرمنوتیک فلسفی گادامر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
55 - 63
حوزههای تخصصی:
هنرمندان نگارگر بسیاری در دوره معاصر به احیای هویت ایرانی و رها ساختن مینیاتور ایرانی از بند تأثیرات غرب بر این هنر اقدام کرده اند. هادی تجویدی از شاخص ترین نگارگرانی است که در این زمینه کوشید و پس از چند سده وقفه در مینیاتور ایرانی به تجدید این هنر و پایه گذاری مکتب مینیاتور تهران با استفاده از ویژگی های هنر اصیل و سنتی ایرانی برخاست. این پژوهش به مطالعه آثار تجویدی بر اساس دیدگاه هرمنوتیک فلسفی گادامر برای بازخوانی آثار این هنرمند به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای پرداخته و در پی پاسخ به این سؤال است که خلق آثار هادی تجویدی در دوره معاصر تا چه اندازه با نظریات هرمنوتیکی گادامر مطابقت دارد؟ گادامر با مطرح کردن هرمنوتیک فلسفی سعی در فهمیدن آثار به شکل تازه ای دارد و به کنکاش درمورد چیستی و چگونگی و معیارهای فهم پدیدارهای فرهنگی پرداخته است. از علل توجه گادامر به هرمنوتیک (تفسیر) این نکته می باشد که به زعم وی تنها تعمق در پدیده فهم قادر است که ما را به جانب توجیه مناسبی از ادعای حقیقتی که در انواعی از تجربه رخ می نماید، رهنمون شود. بر اساس نتایج به دست آمده می توان اذعان کرد که آثار هادی تجویدی با مفاهیم مطرح شده در هرمنوتیک گادامر هماهنگی داشته و هنرمند با رجوع بهره مندی از ویژگی های نگارگری سنتی همچون استفاده از عناصر تزیینی، نوع ترکیب بندی و همچنین محتوای آثار پیشین، تعاملی میان هنر گذشته و معاصر ایجاد کرده و به خلق آثاری که سبب احیای مینیاتور اصیل ایرانی و هویت و فرهنگ ایرانی شده، پرداخته است.
ستایش و یادبود پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در شعر و هنر معاصر بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
294 - 311
حوزههای تخصصی:
ادبیات و هنر خطه بلوچستان، همچون دیگر مسائل پیرامون مردم این منطقه، مهجور مانده است و علی رغم داشتن ویژگی های قابل توجه، کم تر مورد استقبال و عنایت پژوهشگران قرار دارد. اندک پژوهش های پیرامون آن، توسط بلوچ زبانان علاقه مند، انجام پذیرفته است. اسلوب، مضامین و ساختار اشعار معاصر بلوچی مشابه ادبیات کلاسیک ایران و به ویژه ادبیات غنایی قرون چهارم تا هفتم هجری است. عشق و حماسه دو مضمون اصلی سروده های بلوچی می باشد که به شکل منظومه های داستانی، روایت می شود. در کنار این مضامین، مسائل دیگری نیز مطرح شده که سرودهای دینی و اعتقادی و همین طور مدح و یادبود پیامبر اسلام و اهل بیت بزرگوار ایشان را در زمره مسائل برجسته این اشعار معرفی کرد. این پژوهش در پی آن است به تبیین و نقد جایگاه پیامبر و اهل بیت در اشعار معاصر بلوچی و چگونگی مدح و منقبت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در شعر شاعران و هنرمندان معاصر بلوچ به روش توصیفی و تحلیلی بپردازد. نتایج تحقیق حاضر بیانگر این می باشد که آثار هنری و سروده های بلوچی متعددی پیرامون مدح و منقبت پیامبر و اهل بیت وجود دارد و شاعران این سرزمین، نسبت به بزرگان دین اسلام، مشتاق و علاقه مند بوده اند و در شعرشان، این بزرگواران را به نیکی یاد کرده اند.اهداف پژوهش:بررسی ستایش پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در شعر معاصر بلوچ.بررسی مضامین دینی در هنر معاصر بلوچ.سؤالات پژوهش:ستایش پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در شعر معاصر بلوچ چه جایگاهی دارد؟مضامین دینی در هنر معاصر بلوچ چه جایگاهی دارد؟
بررسی ویژگی ها و ابداعات آثار خوشنویسی ملک محمد قزوینی (هنرمند دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
452 - 473
حوزههای تخصصی:
ملک محمد قزوینی یکی از هنرمندان دوره قاجار در شهر قزوین می باشد که وی را به عنوان خوشنویس معرفی کرده اند. باتوجه به کمبود منابع مکتوب درباره این هنرمند، تحقیقات علاوه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی به صورت میدانی نیز انجام شده است. تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی است. پژوهش انجام شده حول محور این پرسش صورت گرفته است که ابداعات و نوآوری های آثار ملک محمد قزوینی دارای چه ویژگی هایی می باشند؟ با بررسی و تجزیه وتحلیل آثار به جامانده از ملک محمد قزوینی که در این پژوهش به آن پرداخته شده است، وی را نه تنها به عنوان خوشنویس بلکه بیشتر باید به عنوان هنرمندی که به خلق اثر اهمیت داده و دارای یک تفکر گرافیکی می باشد شناخت. آثار ملک محمد به دو دسته کتیبه ها و قطعات خط تقسیم می شوند. کتیبه ها شامل سنگ نوشته های مسجد شهید ثالث و دیگری کتیبه آب انبار مولاوردیخان در قزوین می باشد. قطعات خوشنویسی وی نیز که در این پژوهش توسط نگارنده جمع آوری و عکاسی شده است، 28 قطعه می باشند. نتایج حاصل از بررسی آثار این هنرمند مشخص شدن چند ویژگی بارز در آثار وی است ازجمله:1. استفاده از چند نوع خط در یک قطعه؛ 2. استفاده از نقطه های گرد؛ 3. اتصالات حروف و ابداع ترکیب های مختلف برای کلمات؛ 4. تغییر اندازه قلم در یک قطعه و یا یک جمله؛ 5.کم کردن وجه ادبی اثر و پرداختن به وجه بصری آن؛ 6. استفاده از تزئینات در داخل قطعه و کتیبه.اهداف پژوهش:شناخت ویژگی های خوشنویسی ملک محمد قزوینی.شناسایی الگوهای نوآورانه در خوشنویسی.سؤالات پژوهش:ویژگی های خوشنویسی ملک محمد قزوینی چیست؟الگوهای نوآورانه در خوشنویسی این هنرمند کدام است؟
بررسی ابعاد موثر بر سنجش میزان دلبستگی ساکنان به محله های مسکونی؛ مورد مطالعه: محله هفت چنار- منطقه 10 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ترین ابعاد ارتباط انسان و محیط فضایی در آن مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.کمااین که با بررسی محلاتی با سطح بالای دلبستگی به مکان میان ساکنان و بررسی و شناسایی ابعاد مؤثر می توان به افزایش دلبستگی مکانی و تقویت ارتباطات عاطفی در محلاتی با سطوح پایین از ارتباطات دامن زد. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی ساکنان در محله هفت چنار در ناحیه یک از منطقه ده شهرداری تهران انجام گرفته است. حجم نمونه 687 عدد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار Spss انجام شد. بدین منظور از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هریک از ابعاد چهارگانه شامل هویت مکانی، وابستگی مکانی، پیوند اجتماعی با مکان و عاطفه مکانی مناسب ارائه ساختار دلبستگی مکانی به عنوان یک مؤلفه درجه دوم در مطالعات محلات شهری هستند. علاوه بر آن، مدل معادلات ساختاری پژوهش حاکی از برازش خوب مدل و تأیید نقش همه ابعاد در شکل گیری دلبستگی مکانی است. همچنین در میان چهار بعد شناسایی شده عاطفه مکانی و پیوند اجتماعی با مکان بیشترین امتیازات و به ترتیب وابستگی مکانی و هویت مکانی کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
آسیب شناسی قوانین و مقررات تاثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید؛ مورد مطالعه: محله حکیمیه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
47 - 64
حوزههای تخصصی:
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای اصلی تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای مؤلفه های هویتی است. در سال های اخیر، مسئله هویت شهرهای ایران و به خصوص تأثیر نمای ساختمان ها بر هویت شهر تهران در کانون توجه مراکز علمی و اجرایی بوده و قوانین، مقررات و دستورالعمل های اجرایی مختلفی برای سامان بخشی به وضعیت نابسامان نمای ساختمان ها وضع شده است. اما همچنان آشفتگی قابل توجهی، به خصوص در نماهای ساختمان های جدید شهر تهران مشهود است. هدف این پژوهش آسیب شناسی قوانین و مقررات تأثیرگذار بر نمای ساختمان های جدید از طریق سنجش تطبیقی مؤلفه های اصلی هویت ساز نما در ادبیات پژوهشی از یک طرف و قوانین و مقررات (اسناد رسمی) کشور از طرف دیگر و نحوه کارکرد آنهاست تا بدین ترتیب چگونگی و چرایی رسیدن به وضع موجود و دلایل آن تحلیل شود. همچنین به دلیل سنجش میزان اثرگذاری و تحقق مؤلفه های مستخرج از اسناد، محله حکیمیه واقع در منطقه 4 شهرداری تهران که در سال های اخیر بیشترین آمار صدور پروانه و ساخت و ساز آپارتمانی را به خود اختصاص داده، انتخاب گردید. تجزیه و تحلیل داده های اسنادی به روش تحلیل محتوا، تعیین حجم نمونه مطالعاتی بر اساس فرمول کوکران و تحلیل داده های حاصل از مشاهدات میدانی و مؤلفه های سازنده هویت نمای حدود 300 ساختمان با کمتر از سه سال سن، واقع در محله حکیمیه شهر تهران در خصوص تحقق و یا عدم تحقق مؤلفه ها، با استفاده از روش های آماری و تحلیل متون استخراج شده از مصاحبه ها به روش تفسیری نشان می دهد، میزان تحقق الزامات و توصیه های مدنظر اسناد رسمی در زمینه مؤلفه های نمای ساختمان های نمونه در محله حکیمیه، 58 درصد است و سه عامل 1. ضعف محتوایی و ساختاری اسناد، 2. نبود اختیارات و ضمانت اجرایی کافی و 3. ضعف در نظارت و سیاست های بازدارنده (به ترتیبِ بیشترین به کمترین اهمیت) سبب عدم تطبیق یا کاهش میزان تحقق مؤلفه های هویت ساز نمای ساختمان ها از منظر اسناد رسمی بوده است.
ارزیابی عملکرد سیستم سرمایش تبخیری هیبرید در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و خشک، با رویکرد کاهش مصرف آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تامین آسایش حرارتی ساختمان های مسکونی در فصل گرما"،سبب مصرف بالای برق و متعاقبا ایجاد آلودگی، تغییرات آب و هوایی و کاهش منابع می گردد.این مسئله در اقلیم گرم و خشک، به واسطه مصرف بالای آب برای سرمایش تبخیری با سیستم های متداول(کولر آبی)چالش بیشتری دارد. با هدف کاهش مصرف آب و تامین آسایش حرارتی و ایجاد سرمایش نسبی، می بایست سیستمی در نظر گرفته شود که با هزینه کم، اقداماتی ساده و کمترین تجهیزات،بر روی ساختمان اعمال گردد.به همین سبب، سیستم هیبریدی متناسب با این اقلیم پیشنهاد می شود که بتواند اهداف پژوهش را تحقق بخشد. در این پژوهش،به منظور بررسی کارکرد سیستم پیشنهادی،دو اتاق مشابه،به صورت تجربی،مورد بررسی قرار گرفتند.در این زمینه،شاخص های محیطی،نظیر دما،رطوبت نسبی و جریان هوا توسط سنسور های مربوط به مدت 5 روز(شبانه روزی)در اتاق های مذکور، پایش گردید. در بخش اول،ابتدا وضعیت دو اتاق مشابه نسبت به یکدیگر بررسی شد.در بخش دوم، سیستم هیبریدی پیشنهادی در یکی از اتاق ها تعبیه و عملکرد آن نسبت به تهویه طبیعی یک طرفه وکولر آبی مقایسه شد. در بخش اول، مشخص شد، اتاق ها از نظر وضعیت محیطی، یکسان هستند و راهکارهای تهویه طبیعی یک طرفه و سرمایش تبخیری متکی به تهویه طبیعی بر شرایط اتاق ها کمترین تاثیر را داشته اند. در بخش دوم، سیستم هیبریدی کارایی خود را به اثبات رساند. زمانی که میانگین دمای محیط بیرون°C30- 32باشد، سیستم هیبریدی پیشنهادی به کاهش دمای محیط داخلی قادر است. این سیستم نسبت به شرایط تهویه طبیعی یک طرفه در محیط داخل، به طور میانگین،°C5/5کاهش دما و%16-%18افزایش رطوبت نسبی ایجاد کرده است. اگرچه در ساعات محدودی شرایط آسایش حرارتی تامین نشده است؛ این سیستم در مقایسه با کولر آبی مورد مطالعه، کاهش%96مصرف آب و%74مصرف برق را به همراه داشته است. به عبارتی، مصرف آب را از290liters/dayتوسط کولر آبی موجود، به حداکثر10liters/day،رسانده است. همچنین،سیستم مذکور مصرف برق را از 10kWh به2.6kWh کاهش داده است.
ماندگاری نام تجاری محصولات الکترونیک در اذهان (مورد مطالعه: برندینگ تجاری هنرهای دستی لوکس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
922 - 936
حوزههای تخصصی:
ایجاد تصویر ذهنی مناسب از نام تجاری در ذهن مشتری، یکی از راه های تأثیرگذاری بر مشتری است. در این پژوهش به برنامه ریزی و بیان الگوی تصورات فکری و ذهنی از نام تجاری در چرخه عمر محصولات الکترونیکی براساس نظریه داده بنیاد، پرداخته شده است. از لحاظ هدف، این پژوهش کاربردی، از لحاظ داده ها، داده بنیاد و از نظر شیوه اجراء، کیفی می باشد. براساس نتایج به دست آمده برای طراحی و تبیین مدل تصویر ذهنی در منحنی عمر محصول، پنج قضیه براساس مدل پارادایمی، مورد نیاز است. 1-شرایط عللی شامل: رضایت، نوگرایی و ارتباطات بر ایجاد تصویر ذهنی نام تجاری. 2-شرایط مرکزی؛ شامل: نگرش به نام تجاری و شخصیت نام تجاری؛ 3-شرایط زمینه ای؛ شامل: عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؛ 4- عوامل مداخله گر، شامل: چرخه عمر محصول، مشتری، اعتماد و رضایت؛ 5-شرایط راهبردی شامل: وفاداری، رقبا، تأکید بر تبلیغات، تکنولوژی و بازاریابی بر ایجاد تصویر ذهنی نام تجاری، تأثیر دارند. همچنین برندیگ می تواند در ماندگاری و رونق هنرهای دستی لوس نقش مهمی داشته باشد.اهداف پژوهش:بررسی رضایت، نوگرایی و ارتباطات بر ایجاد تصویر ذهنی نام تجاری.بررسی شرایط مرکزی شامل: نگرش به نام تجاری و شخصیت نام تجاری.سؤالات پژوهش:رضایت، نوگرایی و ارتباطات بر ایجاد تصویر ذهنی نام تجاری چه نقشی دارند؟نگرش به نام تجاری و شخصیت نام تجاری بر ایجاد تصویر ذهنی نام تجاری چه تأثیری دارند؟
شناسایی پیشران های کلیدی توسعه شهر هوشمند با استفاده از ترکیب روش های فراترکیب و ایداس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و تکنولوژیک همراه است. شهر هوشمند به عنوان یک چارچوب نوین مدیریت شهری می تواند بسیاری از چالش ها و مشکلات مدیریت شهری را کاهش دهد. در فرایند توسعه شهر هوشمند، روابط درهم تنیده بین عناصر اثرگذار بقدری زیاد می گردد که نوعی از سیستم های دینامیکی پیشرفته برای ارزیابی و سنجش تغییرات این عوامل و اثرات تبعی بالقوه آن ها لازم خواهد بود. برای تحقق توسعه شهر هوشمند، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های مدیریت شهر هوشمند با استفاده از روش های فراترکیب و ایداس پرداخته است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات از ترکیبی از روش های مختلف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش های صورت گرفته، شاخص های کلیدی مدیریت شهر هوشمند شناسایی شده اند. بر این اساس با استفاده از روش فراترکیب تمامی اطلاعات و داده های بدست آمده از پژوهش های پیشین در خزانه جمع آوری شده و پس از تحلیل، جدول فراوانی عوامل اثرگذار بر مدیریت شهرهوشمند شناسایی شده است و در ادامه خروجی های روش فراترکیب برای رتبه بندی و شناسایی پیشران های کلیدی در اختیار روش ایداس قرار می گیرد. در نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از یک فرایند ترکیبی گام به گام نه پیشران اساسی برای توسعه شهر هوشمند استخراج شده است. EDAS
بررسی راهبردهای مسیریابی در فضاهای بینابینی ساکنان مجتمع های مسکونی مبتنی بر ادراک بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فضای میانی، در ارتباط با مفاهیم درون و بیرون معنا می یابد. با توجه به سیاست گذاری های موجود در شهر کرمان، شاهد چیدمان بلوک های ساختمانی، بدون در نظر گرفتن مولفه های مهم هستیم. این مولفه ها در سه حوزه عوامل انسانی، عوامل محیطی و محدوده دید(ایزوویست)١، دسته بندی میشوند. یکی از دغدغه های مهم طراحان برای طراحی فضای بینابین مجتمع های مسکونی، عدم دسترسی به ساکنان قبل از طراحی میباشد . این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال است که تا چه میزان نتایج حاصل از هم افزایی شاخص های بصری ، کیفی و کمی به روش آمیخته در ساختار و پیکره بندی فضایی فضاهای بینابینی مجتمع های مسکونی، همخوانی دارد؟ هدف این تحقیق، با توجه به جنبه های روانشناسانه و افزایش سطح کیفی فضاهای مذکور، یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند مسیریابی درفضای بینابین بلوک ها است. در این راستا، روش تحقیق پژوهش از نوع آمیخته شامل روش تحقیق پیمایشی و مبتنی بر ارزیابی ساکنین سه مجموعه مسکونی، بر اساس سنجش سطح کیفیت بصری و ادراکی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل در نرم افزار SPSS با حجم جامعه اماری90 نفر است. همچنین در بخش مکمل، تحلیل مولفه های حوزه دید با استفاده از نرم افزار دپت مپ۲ انجام شده است. نتیجه نشان داد، زیر مجموعه های مولفه های محیطی و انسانی و حوزه دید هر کدام در سطوح مختلف فضای بینابینی و در حوزه خوانایی مسیر موثر هستند. در ارزیابی پیش از بهره برداری که طراح به کاربر دسترسی ندارد می توان از تحلیل چیدمان فضا برای بالابردن کیفیت طراحی فضای بینابین مسکونی به لحاظ بصری بهره ببرد که توجه به این موضوع ، قبل از ساخت، باعث کارآمدی و اثر بخشی کالبد مسیر بر رفتار مسیریابی می گردد و همچنین ، مولفه های محیطی انسانی و بصری هنگامی که در یک تعادل بایکدیگر باشند ، می توانند حداکثر مطلوبیت محیطی را حاصل نمایند، که در این خصوص راهبردهای پیشنهادی ارائه گردیده است.
بررسی نقش حضور آب در حوض خانه ی خانه های سنتی اقلیم سرد بر آسایش حرارتی ساکنین؛ نمونه ی موردی: حوض خانه ی خانه قدکی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فضاهایی باکیفیت و بازدهی بالا جهت تأمین امنیت و آسایش روح و جسم انسان از مهمترین اهداف معماری پایدار است. با نگاهی بر تجربیات پیشینیان در معماری بومی، رهیافت بهبود کیفیت معماری را می توان در ایجاد فضاهایی با اصول طراحی اقلیمی مشاهده نمود. ازجمله طراحی های اقلیمی جهت تحقق آسایش حرارتی در فصل تابستان، بهره گیری از سرمایش تبخیری با ایجاد فضاهای حوض خانه در خانه های سنتی اقلیم سرد بوده که در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده و با سیستم های تبرید تراکمی جایگزین شده است. هدف این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نقش حضور آب بر آسایش حرارتی ساکنین فضاهای خانه است. در این راستا حوض خانه های خانه های سنتی به-عنوان فضاهای تابستان نشینی که از حضور آب برای تأمین آسایش محیط حرارتی بهره می بردند موردمطالعه و تحلیل قرار گرفتند تا به این پرسش اصلی که حضور آب تا چه میزان می تواند در بهبود شرای ط محیط حرارتی در تابستان های اقلیم سرد و خشک کمک کند پاسخ دهد. برای نمونه موردی حوض خانه ی خانه قدکی تبریز انتخاب و ساختمان موردنظر براساس نقشه های وضع موجود مدل سازی و سپس شبیه سازی آسایش حرارتی برای تعیین میزان دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز، نمودارهای آسایش PMV، احساس دمایی، درصد نارضایتی PPD و میزان تطبیق بیولوژیکی حرارتی افراد در فصل تابستان در دو حالت حضور و عدم حضور آب در حوض خانه انجام شده است. به منظور به دست آمدن نتایج صحیح در شبیه سازی از موتور شبیه سازی انرژی پلاس استفاده شده است و مدل انرژی فضاها نیز در نرم افزار راینو با استفاده از زبان برنامه نویسی گرس هاپر و کاربرد پلاگین های Ladybug Tools ایجاد شده است. نتایج شبیه سازیها حاکی از آن است که حضور آب تأثیر چشمگیری در کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی، رضایت مندی و تطابق بیولوژیکی ساکنین دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور آب در حوض خانه علاوه بر فضای اصلی حوض خانه با بهره گیری از کوران هوای طبیعی بر بهبود شرایط آسایش سایر فضاهای مجاور نیز اثرگذاری داشته است. از طرفی وجود این فضا از نظر معماری، حس زیبایی شناسی و تأمین نیازهای روحی و روانی نیز قابل توجه است. حضور آب در گرمای تابستان از نظر ادراکی و ذهنی نیز بر روی درک و احساس مخاطب اثرگذار است و می تواند حس طراوت و خنکی را به-صورت ذهنی القا کند.
تأثیر مضامین اخترشناسی بر نگارگری شاهنامه و آثار منظوم و مصوّر شاعران دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
615 - 636
حوزههای تخصصی:
پیشگویی آینده از طریق ستارگان یا اجرام فلکی از زمان پیدایش بشر یکی از مسائل و موضوعات آکنده از رمز و راز به شمار می آید که با همه پیچیدگی اش کاربردی زیادی در فرهنگ جهانی یافته است؛ به گونه ای که در سراسر زندگانی آدمیان می توان کارکرد هایی از نجوم و طالع بینی را مشاهده کرد. در ایران نیز از گذشته های دور، پهلوانان و شاهان برای انجام کارهای مختلف مانند جنگ یا ازدواج یا سفر، خود را ملزم به هم اندیشی با منجّمان و پیشگویان خبره می دانستند یا برخی از وقایع آینده را که در خواب می دیدند، با بهره گیری از دانش ستاره شناسان، مورد تعبیر یا تفسیر قرار دهند. این مضمون در ادبیات و نگارگری دوره اسلامی نیز دیده می شود. مسئله پژوهش حاضر واکاوی مفاهیم اخترشناسی در شاهنامه و آثار منظوم و مصور شاعران دوره اسلامی است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند به بررسی میزان تطابق یا تشابه مقوله های اخترشناسی در ابیات شاهنامه فردوسی و دیگر پارسی سرایان دوره اسلامی بپردازند. نتایج، نشان می دهد که پیش بینی اختر شناسان بر روند زندگی ایرانیان در دوره اسلامی تأثیر فراوان داشته است. بسیاری از شاهان پیش از انجام امور حیاتی به هم اندیشی با منجمان پرداخته و با شنیدن پیشگویی ها از زبان این افراد، تصمیمات خود را تغییر می داده اند.اهداف پژوهش:بررسی میزان کاربُرد اصطلاحات اخترشناسی در شاهنامه و آثار منظوم و مصور شاعران دوره اسلامی.بررسی چگونگی انعکاس اخترشناسی در نگارگری دوره اسلامی.سؤالات پژوهش:اهمیت دانش نجوم، در شعر فردوسی و دیگر پارسی سرایان به چه میزان می باشد؟اخترشناسی در شاهنامه فردوسی و نگارگری دوره اسلامی چه بازتابی داشته است؟
واکاوی معنایی و بازنمود بصری نقش مایه سرو در آرایه های بناهای مذهبی مازندران دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
69 - 87
حوزههای تخصصی:
تزیینات در معماری ایرانی اسلامی از ظهور باورها و آرمان هایی حکایت دارد که در کالبد بناها مکان مند شده و تجسد یافته اند. اندیشه های مکنون در این آرایه ها مفاهیم و باورهای روح زمانه را بازمی نمایانند. حضور انواع نقش مایه ها در معماری، بیانگر ایده های ازلی در ساحتی مفهومی است که به واسطه نقوش نمادین به ظهور رسیده اند. در میان انبوه نقش مایه ها، نقش سرو از نمادهای دیرینی است که همواره در بناهای ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی به شکل های متنوع متجلی شده است. به دلیل محتوای غنی و سرشار این نقش مایه در معماری بومی مازندران نمونه های فراوان و بدیعی از آن بر پیکر بناها مشاهده می شود که حاکی از جایگاه ارزشمند این نماد نزد مردمان منطقه است. پژوهش حاضر با هدف کشف لایه های پنهان و معناشناختی نقش سرو در معماری مازندران دوره قاجار صورت گرفته است و با کنکاشی توسعه ای مبتنی بر روش کیفی و رهیافتی توصیفی 16 بنای قاجاری این منطقه را واکاوی می کند. نگارندگان با بهره گیری از مطالعات اسنادی و میدانی در تلاش برای پاسخ به این پرسش ها هستند که نقش مایه سرو در تزیینات بناهای مذهبی مازندران دوره قاجار دربردارنده چه لایه های پنهان و معناشناختی بوده و از چه ویژگی های بصری برخوردار است؟ یافته ها نشان می دهند که بن مایه های ذهنی نقش مایه سرو برخاسته از روایت های اساطیری، باورهای آیینی و اعتقادات مذهبی مردمان منطقه بوده و در ترکیب با نقش مایه های جانوری، گیاهی، هندسی، آسمانی و خط نوشته، متناسب با کاربری بناهای قاجاری مازندران، در قالب مفاهیمی چون باروری، برکت، جاودانگی، آزادگی، راست قامتی و تجدید حیات نمود یافته است و هنرمندان با بهره گیری از جنبه های نمادین این نقش مایه و نیز گزینش آگاهانه سایر نقوش در تلفیق با آن ترکیبی شگفت از رمزهای تصویری و صور مثالی را با استفاده از فنونی متنوع به عینیت رسانده اند.
مطالعه سبکی نقوش تذهیب چادرها و سایه بان های نگاره های منتخب شاهنامه شاه تهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
186 - 205
حوزههای تخصصی:
شاهنامه شاه تهماسبی با 258 نگاره، ماحصل تلاش هنرمندان برجسته سده دهم هجری از مکتب تبریز دوره صفوی است. این شاهنامه دربردارنده مجموعه درخشانی از نگارگری و تذهیب های فاخر بوده که زیبایی و شکوه هنر صفوی را به نمایش می گذارد. درمیان تزیینات چشمگیر شاهنامه تهماسبی، نقوش تذهیب را می توان در تزئینات چادرها و سایه بان ها مشاهده کرد که تقریبا حجم قابل ملاحظه ای را در نگاره ها به خود اختصاص داده اند. به نظر می رسد این نقش مایه ها در تزئینات چادرها و خیمه های آن دوره مورد استفاده قرار می گرفت. بر همین اساس، این مقاله با هدف مطالعه و بررسی عناصر نقوش تذهیب چادرها و سایه بان در نگاره های منتخب شاهنامه تهماسبی بر اساس مولفه های نوع، رنگ و ترکیب بندی و در نهایت سبک شناسی فرمالیستی نقوش تذهیب آن است و مقاله حاضر همچنین در پاسخ به این سوالات است که «در تزیینات چادرها و سایه بان های نگاره های شاهنامه شاه تهماسبی از چه نقوش تذهیب (بر اساس نوع، رنگ و ترکیب بندی) استفاده شده است؟ و این نقشمایه ها به لحاظ فرمالیستی از چه سبکی پیروی می کنند؟» این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی پیش رفته و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی صورت گرفته است. جامعه آماری نگاره های دارای چادر و خیمه در شاهنامه شاه تهماسبی هستند که از این میان هشت نگاره بصورت هدفمند انتخاب شده اند. نتایج حاصله از مطالعه و تحلیل هشت نگاره از شاهنامه تهماسبی، بیانگر آن است که نقوش اسلیمی و ختایی به وفور در تزیینات چادرها و سایه بان ها به کار رفته اند. و این نقش مایه ها در کنار سایر نقوش، در آرایه های خیمه و چادرهای فاخر دوره صفوی مورد استفاده قرار می گرفت. اما از میان نقوش تذهیب در نگاره های خیمه ها و چادرهای شاهنامه، آرایه های اسلیمی نسبت به نقوش دیگر با تنوع بالاتری با فرم های اسلیمی ماری، اسلیمی پیچک دار، اسلیمی تخمک دار و اسلیمی دهن اژدری اجرا شده اند. نقوش ختایی نیز در اکثر نگاره ها در تلفیق با اسلیمی ها دیده می شوند. هم-چنین در چند نگاره، وسعت قلیلی از تزیینات به آلات گره ها و تشعیر اختصاص داده شده اند. نقوش تذهیب با ترکیب های گردان و قابی به صورت قرینه اجرا شده اند که نقوش تک رنگ در تزیینات حضور بیشتری دارند. علیرغم استفاده از طیف رنگی متنوع، رنگ های لاجوردی و شنگرف، پوست پیازی سطح و سیعی از رنگ آمیزی نقوش را نیز در برمی گیرند. در سبک شناسی تذهیب های چادرها و خیمه های نگاره های شاهنامه شاه تهماسبی، حضور اسلیمی ماری، اسلیمی های فیلی توپر و تو خالی، فضای زمینه خلوت می توان دید همچنین رنگ های زمینه تذهیب که به رنگ پارچه ها نزدیک تر باشد، بیشتر استفاده شده است. بندهای اسلیمی و ختایی در طرح و نقش کلی تذهیب های چادرو خیمه حضور دارند که بند ختایی بیشتر از اسلیمی بوده و از گل و برگ های متنوع تری برخوردارند.