فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
41 - 51
حوزههای تخصصی:
در نشانه معناشناسی، تحلیل نظام های روایی، چگونگی کارکرد و دریافت معنا اهمیت دارد. از ساختارگرایانی که الگویی برای شناسایی ساختار روایت ارائه داد، گریماس بود. براساس نظریه گریماس هر روایت دو سطح اصلی و ظاهری دارد که سطح اصلی مبنای تحلیلِ روایت است. الگوی کنشی براساس تحلیل تقابل های دوگانه و زنجیره های روایی تحقق می یابد و هر نظام روایی به شش جز تقسیم گشته و یک محورکنشی را شامل می شود. در این پژوهش نگاره ای از ظفرنامه تیموری 935 با استفاده از روش تحلیل الگوی کنشی گریماس از طریق روش اسنادی و به صورت توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. در این تحقیق، طرح اصلی در ساختار روایت با استفاده از تقابل های دوگانه، زنجیره های روایی و الگوی کنشی در تصویر و روایت متنِ مرتبط با نگاره تحلیل شده است که از نظر ساختاری به متنی واحد تعلق دارد و در هر نگاره روایت خاص خود را داراست. همچنین شباهت ها و تفاوت های حاکم بر الگوی کنشی در مقایسه با متن و در نهایت ارزیابی میزان ارتباط ساختار روایی متن و نگاره با یکدیگر انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این الگو قابل انطباق با نگارگری است و نگاره با دارا بودن دو سطح زیربنایی و روبنایی در ساختار تحلیل می تواند یک متن یا روایت مستقل باشد.
مقایسه روش شناختی فرایندهای طراحی محصول و طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در مطالعات روش شناسی طراحی پیوسته فرض بر این بوده است که طراحی یک کنش، ادراکی یکتاست که در حوزه های حرفه ای متنوع به کار گرفته می شود. کلیت این امر مردود نیست، اما پس از قریب به 70 سال مطالعات روش شناسی طراحی و با تکیه بر شناخت عمومی مشترک از طراحی، اینک می توان به این پرسش پرداخت که تفاوت های روش طراحی در حوزه های گوناگون چه هستند؟ و دلیل این تفاوت ها چیست؟ به طور جزئی تر، این پژوهش مسئله را محدود به مقایسه روش طراحی در دو حوزه طراحی محصول و طراحی معماری کرده و پرسیده است که: «تفاوت های روش طراحی در رشته های طراحی محصول و طراحی معماری چیست؟» برای یافتن پاسخ، باید به این پرسش مقدماتی پاسخ داده می شد که روش طراحی در طراحی محصول و طراحی معماری چگونه است؟
هدف پژوهش: شناسایی تفاوت های روش شناختی طراحی محصول و طراحی معماری.
روش پژوهش: با توجه به نقدی که در پیشینه نسبت به مسئله و روش آزمون پژوهش های مشابه مطرح شده است، طرح این پژوهش از لحاظ ماهیت، کیفی-موردی و از نظر روش، تجربی-توصیفی است. برای گردآوری اطلاعات از آزمون و مصاحبه های بی رهنمود (ناساختمند)، استفاده شده است و برای پالایش و طبقه بندی اطلاعات از روش داده بنیاد استفاده شده است. چهارچوب نظری این پژوهش روش شناسی طراحی با رویکرد «ادراک شناسی طراحی» بوده است.
نتیجه گیری: پس از برداشت داده ها از طریق آزمون و مقوله بندی آن ها، روی یافته ها، بحث هایی صورت گرفته است که نشان دهنده 17 مورد کلی بوده اند. در جمع بندی می توان گفت که روش طراحی محصول و طراحی معماری در برخی ابعاد مشابه است اما در برخی دیگر این دو گروه رفتارهای متفاوت آشکاری دارند. در جنبه های مشترک ابعاد ذاتی و سرشتی طراحی دیده می شوند اما در جنبه های افتراق، نقش محیط و آموزش کاملاً مشهود است.
مطالعه ی اقتباس ادبی در عکاسی صحنه پردازی شده ی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
69 - 80
حوزههای تخصصی:
هنرها در طول تاریخ از منابع متعدد اقتباس کرده اند. برخی مثل سینما بیشتر و برخی دیگر کمتر. به نظر می رسد عکاسی به دلیل ماهیت واقع گرایانه اش، کمتر به این شگرد تن بدهد ولی بررسی ها نشان می دهد عکاسی هم از همان آغاز، از منابع مختلفی اقتباس کرده است. ادبیات یکی از منابع برای اقتباس در عکاسی بوده است. اما آیا واقعاً امکان اقتباس از ادبیات و منابع ادبی در عکاسی وجود دارد و اگر دارد چگونه؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، آثار پنج عکاس در زمینه ی اقتباس از ادبیات بررسی شده است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای (کتاب، پایان نامه، مقاله) و مراجعه به سایت های اینترنتی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، اقتباس از منابع ادبی در عکاسی امکان پذیر است ولی در شاخه ی عکاسی صحنه پردازی شده بیشتر دیده می شود و عکاسان از بین متون ادبی، بیشتر از شعر اقتباس کرده اند تا از نثر و دلیل آن هم امکان اقتباس آزادتر از شعر بوده است. متون ادبی برای این که بتوانند به شیوه ی عکاسی بازنمایی شوند می بایست ظرفیت فضاسازی، شخصیت پردازی، و روایتگری را داشته باشند. با این حال عکاسان بیشتر برداشت ذهنی و درونی خود را در زمان عکاسی به کار می گیرند و بازنمایی عین به عین متن ادبی در عکاسی امکان پذیر نیست.
Developing Semantic Model of Privacy in Architecture based on Logical Reasoning Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۲ - Serial Number ۴۸, Spring ۲۰۲۳
69 - 82
حوزههای تخصصی:
To s tudy human social behavior concerning the environment, the concepts of privacy, personal space, and territory have been s tudied by interdisciplinary experts. Examining how behavior is formed in the environment is very important in improving the environment's design with the culture of uses. Since experts in the field of architecture and urban planning need to provide real and objective solutions, they often do not have the opportunity to conduct practical research on the concepts of privacy. Identifying the formation of privacy of users can be desirable in the design of new housing. By linking the main concept and how they are in the architectural elements of different cultures, a cultural pattern appropriate to each region can be achieved. The main purpose of this s tudy is to link the main concept with the cultural and architectural perspectives. This logical reasoning s tudy used content analysis in two fields privacy and culture. For this purpose, definitions related to the privacy of collection and the method of open coding of its categories have been extracted. Then the privacy layers are extracted using social sciences and environmental psychology s tudies by summarizing qualitative content analysis. The semantic model of Rapoport's cultural meaning and privacy are combined in the research, and the main matrix of how the cultural layers of privacy are formed is drawn. Based on this matrix, the layers of social behavior can be categorized from the initial qualitative-perceptual level to quantitative-behavioral.
شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی و بازتاب آن در تحولات کالبدی معماری آن ها (نمونه موردی: مجتمع های مسکونی مهر زیتون شهر پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
312 - 326
حوزههای تخصصی:
شخصی سازی در مسکن، یعنی ساکنین قادر باشند به طریقی مُهر خود را بر آن مکان بزنند و آن را متعلق به خود و شخصی نمایند. طراحی مسکن به صورت انبوه در قالب مجتمع های مسکونی (مانند طرح مسکن مهر)، معمولاً تنزل در کیفیت هویت اختصاصی واحدهای مسکونی را به همراه دارد. درصورتی که در عین وجود کمینگی فضایی، تلاش برای غنای کیفی و ایجاد مکانی باهویت صورت نگیرد، ساکنین در ارتباط خود با مکان (خانه)، دچار مشکل می شوند و رابطه پایدار مکان - انسان شکل نخواهد گرفت. لذا دغدغه مند بودن طراحان، سازندگان، مسئولان و کاربران (ساکنین)، دررابطه با خلق مجتمع های مسکونی ضروری و مهم هست. با انتخاب نمونه موردی (مجتمع مسکن مهر زیتون در شهر جدید پردیس)، مطالعه میدانی با شیوه پرسه زنی، مشارکت فعال و گفت وگو با ساکنین انجام شد. رویکرد جمع آوری داده ها، نگرش سنجی از ساکنین و شیوه آن، پرسش نامه با سؤالات بسته (طیف لیکرت) و باز بود. اندازه جامعه آماری، 378 واحد مسکونی دارای سکونت بود که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 190 واحد مسکونی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شد. به منظور تحلیل داده ها، از سنجش فراوانی و روابط همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار تحلیلی spss استفاده شد.کم ترین میزان رضایت ساکنین مربوط به همسانی شکل واحدها (0.7) و ابعاد فضاها (1.2) و بیشترین دغدغه شخصی سازی مربوط به تغییر ابعاد فضاها (4.3) و تغییر و زیباسازی بلوک (3.3) بوده است. آزمون های همبستگی پیرسون نشان می دهد هرچه از فضاهای عمومی تر به فضاهای خصوصی تر می رسیم، دغدغه ذهنی و تمایل به مشارکت برای تغییر و شخصی سازی افزایش می یابد. در فضاهای عمومی (فضای باز و لابی) میزان مشارکت در شخصی سازی، تابعی از میزان رضایت افراد از فضاها و بسیار کم است؛ در واقع جاذبه فضا، آنان را به مشارکت وامی دارد. این درحالیست که در فضاهای خصوصی (داخل واحدها)، علی رغم نارضایتی زیاد از خانه، ساکنین تمایل زیادی به ایجاد تغییرات شخصی در محیط داشته اند.اهداف پژوهش:تبیین نسبت هویت و شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی.تعیین پیامدهای شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی.سؤالات پژوهش:نسبت هویت و شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی چگونه است؟پیامدهای شخصی سازی در مجتمع های مسکونی حداقلی چیست؟
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در بازسازی پایدار مجموعه های مسکونی پس از جنگ؛ نمونه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
جنگ به طورکلی نه تنها بر جوامع انسانی بلکه بر محیط زیست نیز آثار منفی زیادی دارد. در سوریه، بخش مسکونی عمدتاً تحت تأثیر تخریب گسترده قرار گرفته است که باید در اولویت استراتژی ها و برنامه های بازسازی قرار گیرد تا مسکن موردنیاز افراد آواره تأمین گردد. در این پژوهش، سعی شده است استراتژی های بازسازی مسکن پس از جنگ در سوریه با رویکرد پایدار ارائه گردد. مطالعات انجام شده از ادبیات موضوع و بررسی نمونه های اجراشده در کشورهای جنگ زده جهان نشان می دهد که بازسازی می تواند فرصتی برای دستیابی به توسعه پایدار باشد؛ به شرطی که در چهارچوب برنامه های توس عه بلندمدت در نظر گرفته شده شود. مقاله حاضر متمرکز بر یافتن دیدگاه ها و راه حل های نوین برای بازسازی پایدار واحدهای مسکونی که به طور جزئی پس از جنگ تخریب شده اند، است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مفهوم بازسازی و رویکردهای آن را بیان می کنیم، سپس معماری مسکن بومی دمشق را موردبررسی قرار داده و به مطالعه تجربیات جهانی کشورهای مختلف در بازسازی های پس از جنگ می پردازیم. با توجه به شرایط هر کشور و بررسی شرایط سوریه پس از جنگ، به ویژه شهر دمشق، می توان راهبرد مناسبی برای بازسازی انتخاب کرد. به این منظور یک مجموعه مسکونی را که دچار آسیب های جنگ در سوریه بود انتخاب و بررسی شد. در این زمینه، کار میدانی و پرسش نامه ای جهت دستیابی به مهم ترین مؤلفه ها در پروژه های بازسازی پایدار مسکن پس از جنگ متناسب با وضعیت بستر تحقیق صورت گرفت. با بهره گیری از پرسش نامه، نظر خبرگان در مورد تأثیر گذارترین مؤلفه ها در چنین پروژه هایی به دست آمد. نتایج پرسش نامه نشان می دهد که این مؤلفه ها بر ابعاد زیست محیطی و بعدازآن ابعاد اجتماعی اهمیت بیشتری دارند اما بر ابعاد اقتصادی اهمیت کمتری دارد. درنهایت مؤلفه های پایداری زیست محیطی و پایداری اجتماعی به ترتیب اولویت بیان شده اند.
بازشناسی مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان با رویکرد پدیده شناسانه شولتز و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
113-128
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه معماری بومی در هماهنگی با "تجربه زیسته" بومیان شکل می گیرد، معماری ای از مدخل فضای وجودی است که از منظر شاعرانگی، فضایی نامنتظر و درعین حال آزادکننده است که به واسطه خیال، کشف و فهم می شود. بنابراین مقاله حاضر، با رجوع به رویکرد پدیده شناختی که ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون "تجربه زیسته" و "ادراک" انسان از هستی اشاره دارد، موضوع را به گونه ای بررسی نموده که "چگونگی" در آن ممکن باشد. در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: «چگونه می توان با معیارهای پدیده شناسی برآمده از نظریات هایدگر و شولتز، به تحلیلی وجودی (اگزیستانسیال) از تحقق سکونت در معماری بومی منطقه منوجان دست یافت؟»، معیارهای پدیده شناسانه برآمده از مطالعات نظری پایه، در فلسفه وجودیِ هایدگر و پدیده شناسیِ مکان در تحقیقات شولتز شامل: یک مورد متغیر وابسته مؤلفه "باشیدن" و ده مورد متغیر مستقل شامل: "مکانمندی"، "آشکارگی"، "خودبودگی"، "گردآوری"، "خصلت"، "دربرگیرندگی"، "نمادین سازی"، "مراقبت"، "معناداری" و"شاعرانگی" استخراج و تدوین شدند؛ سپس در جهت هدف تحقیق یعنی فهم عمیق تر و بهتر معماری بومی منوجان در توصیف و تفسیری پدیده شناختی با معیارهای ذکرشده ارائه شد. جامعه آماریِ این پژوهش، بنا و فضای زیستی بومیان -کپر و عناصر وابسته به آن- می باشد. آنچه این سکونتگاه/قرارگاه را به طرز چشمگیری از نمونه های مشابه متمایز می کند، نوعِ مصالح، شکل و نحوه استقرار کپرها از یک سو و از سوی دیگر شیوه سکونتی است که در آنجا محقق شده است. نتایج نشان داد سکونتگاه موردنظر در عین تمامی مشکلات اقتصادی و فقر شدید ساکنین آن، مؤلفه های لازم برای تحقق سکونت در تطابق با احراز هویت و پذیرش کاربری و درنتیجه در رابطه با فرم و فضا را در خود دارد. درنهایت سعی شد نشان داده شود این شیوه "سکناگزیدن/باشیدن" واجد امتیازاتی است که در پژوهش ها و مطالعات رایج معماری مغفول می ماند؛ امتیازاتی که معطوف به "تجربه زیسته" ساکنان و رابطه وجودی آن ها با محیط و مکان زندگی شان می باشد که به نظر می رسد با تحلیلی وجودی و رویکردی پدیده شناسانه بهتر به دید می آیند.
عوامل مؤثر بر هنجارگریزی در اشعار طنز ناصر فیض و اسماعیل امینی در تطبیق با تغییر سوژه در هنر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
776 - 790
حوزههای تخصصی:
یکی از انحرافات مؤلفه های زبان هنجار، انحراف از قواعد حاکم بر آن است که «فراهنجاری» یا «هنجارگریزی» نام گرفته است. هنجارگریزی که از موثرترین روش های برجستگی زبان و آشنازدایی در شعر و نثر است، از موضوعات مهم نقد ادبی نوین به حساب می آید و بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. هنجارگریزی یکی از مهم ترین عوامل پیدایش سبک ادبیست که میزان آن را باتوجه به بسامد وقوع آن در هر اثر می توان مشخص کرد. از طریق هنجارگریزی درمی یابیم، شاعر با استفاده از شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیش تر بخشیدن به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر آن موفق بوده است. برجسته سازی به کارگیری عناصر زبان است؛ به گونه ای که شیوه بیان جلب نظر کند، غیرمتعارف باشد و در مقابل خودکاری زبان، غیرخودکاری باشد. برخی از این نکته های غیرمتعارف و برجسته چنان مؤثر واقع می شود که در خواننده انفعال عاطفی ایجاد می کند و موجب برانگیختن احساس و اندیشه او می شود و هیجان حاصل از آن احساس است که خواننده را به اوج لذت می رساند. پژوهش حاضر با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونه ها و مصداق های عینی از اشعار این شاعران صاحب سبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوه توصیفی- تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینش های زبانی بررسی نماید. تطبیق این موضوع با مسئله تغییر سوژه در هنر معاصر از دیگر اهداف این پژوهش است.اهداف پژوهش:شناسایی عوامل مؤثر بر هنجارگریزی در اشعار طنز ناصر فیض و اسماعیل امینی.تغییر سوژه چه جایگاهی در هنر معاصر.سؤالات پژوهش:عوامل مؤثر بر هنجارگریزی در اشعار طنز ناصر فیض و اسماعیل امینی چیست؟تغییر سوژه چه جایگاهی در هنر معاصر دارد؟
بازشناسی الگوی معماری کارخانه های چای در شمال ایران، مورد پژوهی: کارخانه های چای دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۹-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش معرفی کارخانه های چای و بازشناسی الگوی معماری آن ها می باشد که نمونه انحصاری معماری صنعتی شمال ایران محسوب می شوند. از این رو پژوهش با در نظر گرفتن شش مولفه و تجزیه و تحلیل چهار نمونه منتخب کارخانه ها، به تفکیک الگوی معماری هر یک می پردازد. روش ها: این پژوهش مبتنی بر روش کمی- کیفی و با اتکا بر راهبردهای توصیفی - تحلیلی و مطالعه ویژگی های معماری کارخانه های چای ساخته شده درشمال ایران، در بازه زمانی پهلوی، صورت گرفته است. مطالعات تاریخی، با رجوع به اسناد و مدارک تاریخی با ارجاع به آرشیو سازمان چای کشور و پژوهشکده چای ایران انجام شده است. سپس، از طریق مشاهدات میدانی و رجوع به منابع کتابخانه ای موجود، به بازشناسی ویژگی های معماری کارخانه های مورد بحث پرداخته شده است. یافته ها: تحلیل معماری کارخانه های چای بر اساس شش مولفه (پلان ، حجم، سازه سقف و نوع پوشش، مصالح، نما ، بازشو و تزئینات) نشان می دهد: در چهار نمونه کارخانه چای، دو نمونه پهلوی اول هستندکه توسط معماران اروپایی ساخته شده و در دو نمونه دیگر مربوط به دوره پهلوی دوم، تلفیقی از معماری مدرن و سنتی در کالبد بناها مشهود است. نتیجه گیری: الگوی غالب کارخانه های چای در ایران، پلان محوری با پیش آمدگی در مرکز، بام شیبدار، بازشوهای ردیفی و نمایی ساده است. که نخستین بار توسط معماران آلمانی در ایران اجرا شد. در نمونه های پهلوی دوم با حضور معماران سنتی و استفاده از مصالحی همچون آجر، از خشکی نما کاسته شد. در برخی نمونه ها نیز بام مسطح و پیش آمدگی در گوشه پلان مشاهده می شود.
چالش فرم و محتوا و مقام تشبیه و تنزیه با رویکرد ابن عربی در نگارگری ایرانی: مورد مطالعه دو اثر از کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
368 - 379
حوزههای تخصصی:
تعامل فرمی و محتوایی یا به عبارت دیگر صورت و معنا در هنر اسلامی به ویژه نگارگری ایرانی - اسلامی هماره مورد پرسش محققان بوده است. آیا این دو مقوله اساساً همانند هنر مغرب زمین قابل تفکیک است؟ پارادوکس میان مقام تشبیه و تنزیه چگونه توسط نگارگر حل می شود؟ این پژوهش با طرح پرسش های مذکور صورت پذیرفته است و ذکر فرضیه هایی ازاین دست که وجود فرم های جزئی در نگارگری، برمبنای فرم های کلان و برگرفته از حکمت و فلسفه هنر اسلامی، شکل گرفته و موجودیت یافته است. منظور از فرم های کلان، فرم های کلی و یا به عبارت دیگر روح کلی است که بر فرم های جزئی تری ازقبیل ساختار، رنگ، طرح و هندسه مبنایی، دلالت دارد و این فرم های جزئی نیز برمبنای فرم های کلان، که برگرفته از جهان بینی اسلامی در بستری ایرانی- اسلامی است، استوار می شود. یافته ها: رسیدن نگارگر به فرم معنادارِ معقول و محتوایی است که جلوه خارجی و داخلی یک پدیده را توأمان به روش تعادل ایجاد کردن میان مقام تشبیه و تنزیه آشکار می سازد. نوع آوری پژوهش در پرداختن به چالش فرم ومحتوا در مقام تشبیه و تنزیه در نگارگری است. روش پژوهش: توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی و ابزار گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
نقش جلوه های بصری هنر اسلامی در افزایش یادگیری آموزش آنلاین زبان خارجی از نگاه پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
784 - 797
حوزههای تخصصی:
ظهور و گسترش پدیده پست مدرنیسم در سال های اخیر در زمینه های مختلف زندگی اعم از هنر و علوم اجتماعی تا زندگی روزمره انسان قابل توجه بوده و تأثیر این رویکرد در سیستم آموزش زبان خارجی نیز حائز اهمیت می باشد. همان طورکه آموزه های پست مدرنیسم توانسته در کشورهای صنعتی باعث پیشرفت و رشد می شود، این رویکرد جدید می تواند کلاس آموزش زبان خارجی را نیز به طرز مثبتی تحت شعاع قرار دهد. کتب و مقالات متعددی درخصوص پست مدرنیسم و تأثیر آن در امور زندگی انسان قابل دستیابی است ولی هدف این پژوهش روشن ساختن جلوه های بصری هنر اسلامی و پست مدرنیسم در کلاس آموزش و یادگیری زبان خارجی است. روش انجام پژوهش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای است. بدین ترتیب، ابتدا ویژگی های پست مدرنیسم به عنوان یک حرکت یا یک دوره مابعد تجدد (مدرنیسم) به طور خلاصه برشمرده شد؛ سپس به تأثیر هرکدام از ویژگی ها و رویکردها در کلاس آموزش زبان خارجی پرداخته شد؛ سرانجام نتیجه گرفته می شود که این ویژگی ها می تواند بر یادگیری، کشف خلاقیت، انعطاف پذیری، فرهنگ آموزی، توانایی کار تیمی و سایر مهارت های مورد نیاز یادگیری زبان خارجی تأثیری مثبت و روبه جلو داشته باشد.اهداف پژوهش: تبیین مفهوم پست مدرنیسم در کلاس آموزش زبان خارجی.ارائه پیشنهادات جهت برگزاری کلاس آموزش زبان مبتنی بر اصول پست مدرنیسم و کاربرد جلوه های بصری هنر اسلامی.سؤالات پژوهش:معنای پست مدرنیسم در کلاس آموزش زبان خارجی چگونه تعریف می شود؟نحوه برگزاری کلاس آموزش زبان مبتنی بر اصول پست مدرنیسم و کاربرد جلوه های بصری چیست؟
راهکارهای کاهش ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی از طریق انطباق مکان-احساس ها و مکان-رفتارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان مکانی بی واسطه و بی تکلف ، تاثیر عمیقی بر احساسات ساکنین خود دارد. اما امروزه خانه های آپارتمانی در تاکید صرف بر عملکردها، احساسات ساکنین را نادیده می گیرند و با ایجاد احساسات، افکار و تمایلات متناقض باعث ناسازگاری شناختی و اضطراب عاطفی می شوند. سوال اصلی پژوهش این است که چگونه می توان ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی را کاهش داد؟ و هدف از طرح این پژوهش ارائه راهکارهایی برای ایجاد سازگاری شناختی در خانه های آپارتمانی با تاکید بر مکان-احساس ها در کنار مکان-رفتارهاست. در پژوهش حاضر از روش کیفی و نظریه زمینه ای استفاده شده و پس از مرور ادبیات در حوزه ناسازگاری شناختی و قابلیت محیط، مطالعه میدانی بر سی و چهار نفر از ساکنین بیست خانه ی آپارتمانی انجام شده است تا اینکه داده ها به مرحله اشباع رسیده اند. در این مرحله اطلاعات از طریق مصاحبه و تهیه عکس و کروکی جمع آوری شده و نقشه های مکان-رفتار و مکان-احساس ترسیم شده اند. نهایتاً با انطباق این نقشه ها نتیجه گیری صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که در خانه های معاصر آپارتمانی مکان-احساس ها و مکان-رفتارها بر یکدیگر منطبق نیستند و این مسئله باعث ایجاد ناسازگاری شناختی و تنش می شود. برای کاهش این تنش ها و ایجاد سازگاری شناختی در سه سطح، راهکارهایی ارائه شده است. در سطح ارتباط بین فضاها، استفاده از ساختار خطی، اتاق های با دو در و تفکیک فضاها پیشنهاد شده. در سطح ابعاد و ماهیت فضا، به راهکارهایی مثل هماهنگی مقیاس فعالیت و مقیاس فضا، اتاق هایی با ابعاد خیلی کوچک، تخلخل در جداره ها، فضاهایی برای پشتیبانی فعالیت های اختیاری و عرض حداقل دو متر برای تراس اشاره شده است و در سطح جزئیات و اجزاء فضا، راهکارهایی از جمله نور طبیعی، فضاسازی احساسی در اطراف منابع گرمایشی، جداره متخلخل در تراس، نشیمنگاه در کنار پنجره و شومینه ارائه شده اند.
دستاوردهای اقتصادی فرهنگی و هنری دو کشور ایران و پاکستان از گذرگاه امن بندر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
79 - 88
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر بنادر جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی در تثبیت و تقویت جایگاه ایران به عنوان پل ارتباطی آسیا-اروپا و کریدور شمال- جنوب از طریق ارائه خدمات حمل و نقل برعهده داشته اند. در این میان، بندر چابهار به علت برخورداری از موقعیت ممتاز در شرق تنگه هرمز و دریای عمان در مسیر خطوط اصلی کشتیرانی به آفریقا، آسیا و اروپا قرار گرفته و به عنوان کوتاه ترین راه ارتباطی و ترانزیتی کشورهای آسیای میانه و افغانستان به بازارهای خلیج فارس، شرق آفریقا و دیگر نقاط جهان از نقش ممتازی برخوردار است. ایران و پاکستان به واسطه استفاده از این مسیر دارای ارتباط فرهنگی و هنری با یکدیگر هستند. بررسی چگونگی این روابط از بستر چابهار مسئله این پژوهش است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که با ادامه سیاست های پاکستان در راستای ارتباط با کشورهای شمال از طریق بندر گوادر، در سال های آتی توسعه این بندر به رقیب مهمی برای چابهار تبدیل خواهد شد. در این زمینه هرچند پاکستان با موانعی همچون کمبود زیرساخت های مناسب و کافی، عدم وجود زیرساخت های حمل ونقلی، نبود ظرفیت صنعتی و تجاری، عدم امنیت پایدار-حمله به مهندسان چینی فعال در توسعه بندر گوادر مواجه می باشد.اهداف پژوهش:بررسی دستاوردهای اقتصادی ایران و پاکستان از گذرگاه امن بندر.مطالعه دستاوردهای فرهنگی و هنری ایران و پاکستان از گذرگاه امن بندر.سؤالات پژوهش:دستاوردهای اقتصادی دو کشور ایران و پاکستان از گذرگاه امن بندر چیست؟گذرگاه امن بندر چه دستاوردهای فرهنگی و هنری برای کشور ایران و پاکستان دارد؟
سبک های یادگیری کُلب در آموزش معماری؛ مطالعه ی تطبیقی شیوه های آموزشی معماری و سبک های یادگیری در ارتقای خلاقیت دانشجویان
حوزههای تخصصی:
استفاده از شیوه های آموزشی متناسب با ویژگی های فردی دانشجویان رشته ی معماری در سال های اخیر مورد توجه محققان این حوزه بوده است. توجه به سبک یادگیری دانشجویان به عنوان یکی از مؤلفه های تفاوت های فردی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر مطالعه ای است توصیفی-تحلیلی که به بررسی ارتباط سبک های یادگیری دانشجویان معماری با خلاقیت و عملکرد تحصیلی آن ها می پردازد. همچنین در فاز دوم پژوهش به بررسی تأثیر مدل های آموزش معماری پیشنهادی مطالعات گذشته در ارتقای خلاقیت یادگیرندگان پرداخته شده است. نمونه های آماری به تعداد ۱۰۷ نفر شامل هنرجویان مقطع هنرستان و دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی سبک های یادگیری کلب است. همچنین نمرات دروس کارگاه طراحی یادگیرندگان قبل و بعد از اجرای مدل های آموزشی متناسب با هر یک از سبک های یادگیری ثبت گردیده است. اطلاعات جمع آوری شده با روش پیمایشی تحلیل واریانس (ANOVA) جهت بررسی معناداری تفاوت سطوح خلاقیت سبک های یادگیری در نرم افزار ۲۷SPSS تجزیه وتحلیل شد. جهت بررسی تأثیر مدل های آموزشی اجرا شده در ارتقای خلاقیت یادگیرندگان از آزمون t مستقل استفاده شده است. مطابق نتایج سبک واگرا بهترین عملکرد را در خلاقیت طراحی و سبک انطباق دهنده بیشترین پیشرفت را در مواجهه با مدل های آموزشی ثبت کردند. در آخر چگونگی ترکیب افراد دارای سبک های یادگیری مختلف در گروه ها برای انجام پروژه های طراحی بیان شد.
هجرت مصداقِ راهبرد تاب آوری شهری در اندیشه اسلام
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
156 - 166
حوزههای تخصصی:
از منظر تاب آورانه می توان هجرت را تصمیمی برای کاهش فشارهای اجتماعی، دست یابی به زمینه های مساعد و بستر مطلوب برای جامعه سازی، رشد و توسعه جامعه شهری و مدنی که اسلام در آن اوج می یابد، دانست. در این نوشتار سعی شده تا با تبیین انگیزه ها و اهداف هجرت، این حرکت را با ابعاد تاب آورانه تفسیر و تشریح کرد که چگونه خروج از بن بست سیاسی، اجتماعی، باوری و... در مکه با ورود به مدینه تبدیل به فرصت و توسعه در تمامی جوانب می گردد. روش تحقیق پژوهش از نوع تفسیری- تاریخی و با استناد به آیات قرآنی، احادیث و منابع کتابخانه ای است. نتایج بیانگر این است که هجرت جدای از فرار از وضع موجود؛ یک استراتژی برای حرکت به سوی جامعه ای متعالی است که در آن برپایی تمدن اسلامی آغاز می گردد که پس از مدتی ثمرات آن تغییر طلایی نمود پیدا می کند. تبیین، تشریح و تفسیر هجرت به عنوان یکی از اصلی ترین و اساسی ترین سیاست ها و راهبردهای صدر اسلام می تواند از طریق بازتعریف و تطبیق با مولفه های تاب آوری، تعریفی جدید از خود پدیده هجرت را به دست دهد و پلی مابین این مفهوم و تاب آوری باشد و به عنوان یک مولفه برای پایداری و اهداف تاب آورانه در زمان ها و مکان های مختلف به کار رود.
زیبایی شناسی هنر مدرن از منظر علوم اعصاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آبان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
55 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: چرا زیباانگاری برخی آثار انتزاعی برای بسیاری از مخاطبان عادی هنر پرسش برانگیز است؟
چه معیارها و شاخص هایی در زیبایی شناسی هنر مدرن دخیل هستند؟ اساساً چیستی و زیبایی شناسی هنر مدرن به عنوان پرسشی مهم در حوزه فلسفه هنر همواره چالش برانگیز بوده است، از سویی با توسعه مطالعات در حوزه علوم اعصاب شناختی درکی عمیق تر و گسترده تر از بنیان های عصب شناختی ادراک دیداری و فرایند تصمیم سازی در مغز فراهم آمده است که می تواند کاربردهای گسترده ای در زمینه های نظری و کاربردی مختلف از تبیین چگونگی شکل گیری تجربه زیبایی شناسی تا طراحی شناختی داشته باشد.
هدف پژوهش: در این مقاله ضمن تمرکز تحلیلی بر معیارهای زیبایی شناختی هنر مدرن از منظر علوم اعصاب و تفسیر مهم ترین آزمون های تجربی در این حوزه و شرح نسبت آن با هنر مدرن، تحلیلی زیبایی شناختی از هنر مدرن بر اساس قوانین عصب-زیبایی شناختی ارائه خواهد شد.
روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ روش شناختی از نوع پژوهش های کیفی با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی است. بحث، یافته ها و نتایج این پژوهش براساس تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش های تجربی معتبر علمی در حوزه عصب-زیبایی شناسی است.
نتیجه گیری: تحلیل انجام یافته در این پژوهش حاکی از تأثیر برخی از قوانین عصب-زیبایی شناسی در شکل گیری تجربه زیبایی شناختی هنر مدرن است، قوانینی که بر اساس مکانیسم های پردازش بینایی در مغز انسان و در واقع در پیوند بیشتر با مسیر ژن پایه ادراک زیبایی شناختی در مغز عمل می کنند. همچنین به نظر می رسد بخش عمده ای از آنچه که تجربه زیبایی شناختی مواجهه با آثار هنری انتزاعی را شکل می دهد نتیجه مفاهیمی برساخته سیستم استدلالِ نحوی مغز است که به مثابه برچسبی معنایی به آثار هنری مدرن منتسب می شود. دو مسیر غریزه ژن پایه زیبایی و سیستم استدلالِ نحوی مغز به شکلی درهم تنیده و در خلال نوعی برهم کنش دوسویه دیالکتیکی در فرایند ادراک زیبایی شناختی نقش دارند، همچنان که براساس تحلیل انجام یافته به نظر می رسد مسیر دوم – که بیشتر تحت تأثیر فرهنگ و آموزش است – تأثیرگذاری بیشتری در زیباانگاری هنر مدرن نسبت به مسیر نخست دارد.
مطالعه پس زمینه سازی در نقاشی های دوران اول و دوم قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
73 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: از جمله جنبه های مهم هنر قاجار که کم تر مورد توجه قرار گرفته پس زمینه نقاشی های این دوره است. پس زمینه یک اثر ممکن است از الگوها و قواعد خاصی پیروی کند. چیزی که مسئله پژوهش پیش رو را تشکیل می دهد.
هدف پژوهش: درک الگوها، قواعد و نقشی که پس زمینه در نقاشی های دوران اول و دوم قاجار ایفا می کند و نیز پاسخ به این پرسش که هنرمندان هر دوره از چه الگوها و یا قواعدی برای پس زمینه سازی آثار استفاده می کرده اند؟
روش پژوهش: تحقیق پیش رو براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی-نظری و براساس ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. با استفاده از سیزده نمونه از آثار نقاشی دوران قاجار به صورت انتخابی، داده های مربوط به سؤال های مطرح شده استخراج، طبقه بندی و مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج یافته ها دو شیوه کلی را در پس زمینه سازی های دو دوره نشان می دهد. پس زمینه سازی ها در دوران نخست بیش تر با استفاده از الگوی هندسی و منظره پردازی ها با الهام از نقاشی اروپایی و به صورت ذهنی صورت می گرفته است. در دوره دوم پس زمینه سازی با استفاده از فضای واقعی ایرانی و به شیوه واقع گرایانه و طبیعت پردازانه صورت می گرفته است. تفاوت در شیوه آموزش هر دو دوره باعث ایجاد تفاوت ها در آثار شده است، که در نتیجه آن پس زمینه ها در دوران نخست علی رغم بهره وری از عناصر اروپایی با تسلط عناصر ایرانی و در دوره دوم با تسلط کامل شیوه و عناصر غربی به وجود آمده اند.
گونه شناسی نشانه های سنگ مزار ارامنه گورستان های خویگان علیای فریدون شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
183 - 195
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، سرزمین ایران همواره پذیرای اقوام و ادیان گوناگون بوده است. این مجاورت در خصوص مسیحیان ارمنی به ویژه از دوره صفویه به این سو، به خوبی در هنر حجّاری آن ها نمودار گشته و سبب آفرینش عناصر هنری مشترک گردیده است. شاهد این مطلب، سنگ قبور تصویری و نگاره دار تاریخی ارامنه روستای خویگان علیای فریدون شهر اصفهان است. گنجینه نقوش بکر چهار آرامستان تاریخی ارامنه این روستا به دودسته تصویرنگار و کتیبه نگار قابل تقسیم است. هدف، شناخت انواع نشانه ها، نمادها و نمودهای روزگار وقت است که در قالب نقوش حکاکی شده بر سنگ قبور، حاوی ناگفته هایی از عمق تاریخ است. این پژوهش تلاشی است برای یافتن پاسخ هایی به این پرسش ها: 1. نشانه های تصویری سنگ مزار ارامنه گورستان های خویگان علیای فریدون شهر شامل چه گونه هایی می شود؟ 2. سنگ مزارهای ارامنه خویگان علیا از منظر فنی، زیبایی شناختی و مفهومی از چه ویژگی های برخوردارند؟ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، ترکیبی از منابع میدانی و کتابخانه ای- اسنادی است و روش تجزیه وتحلیل اطلاعات، کیفی است. نتایج تحقیق نشان داد نقوش این مزارها شامل انواع نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی، نمادین و ابزار معاش مردمان روزگار است که در فضایی معماری گونه احاطه شده اند. نقش زوج (مرد و همسرش) و نقش مشاغلی مانند قالی بافی نیز به وفور یافت می شود. از منظر فنی، سنگ قبور حجیم و یکپارچه با ارتفاع گاه نیم متر بر سطح خاک و به صورت افقی مشاهده می شود. عنوان پرتره های سنگی برای تصاویر قبور منطقه بدون اغراق است و مفاهیم در نگاره های سنگ مزارها، از پیرامون زندگی متوفی الهام گرفته و درواقع بازتابی از زندگی دنیوی و اخروی فرد است.
مقایسه اشعار انتقادی حافظ و اندیشه انتقادی هابرماس در تطبیق با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
756 - 776
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش ها و شیوه های نوین در نقد آثار ادبی است. از آنجایی که این نوع روش، روشی بینارشته ای و جامع است، می تواند به صورت علمی و دقیق، بسیاری از مؤلفه های اندیشه و دیدگاه شاعران، نویسندگان و نظریه پردازان را تبیین و تحلیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، بر آن است تا اندیشه و جهان بینی انتقادی حافظ شیرازی به عنوان شاعر شرقی و کلاسیک را در تطابق با آراء یورگن هابرماس، نظریه پرداز غربی عصر جدید، در چهارچوبی علمی به مخاطب ارائه و اندیشه انتقادی حافظ را با نظریه عقلانیت، کنش ارتباطی و بحران مشروعیت هابرماس با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر مقایسه نماید و در نهایت جامعه آرمانی مورد نظر آن ها را مورد بررسی و انطباق قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین وجه اشتراک حافظ به عنوان شاعر شرقی و هابرماس به عنوان نظریه پرداز غربی معاصر این است که هر دو مصلح اجتماعی اند و اصلی ترین ابزار آن ها که توانسته اند پیام خود را به مخاطب خود برسانند، زبان است.اهداف پژوهش:ارزیابی زبان و اندیشه حافظ براساس نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر.میزان قرابت اندیشه و تفکر یک شاعر برجسته ایرانی با یک اندیشمند غربی.سؤالات پژوهش:اساس ارتباط اندیشه حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه اصلی استوار است؟فصل مشترک اندیشه های حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه محوری نهاده شده است؟
نقش تعاملات ایران و اروپا بر جایگاه سنتی حوض در معماری خانه های قاجاری لاهیجان
حوزههای تخصصی:
تجلی عنصر هستی بخش آب در معماری خانه های ایرانی، اغلب در کالبد حوض تحقق یافته است. در دوران قاجار، تغییر شرایط حاکم در پی افزایش ارتباط ایران با سایر ممالک، به ویژه در گیلان که نقش مهره اصلی اتصال ایران با کشورهای اروپایی را داشته است، مفهوم و کارکرد حوض در خانه های این خطه، ازجمله خانه های شهر لاهیجان، را متحول ساخت. این جستار سعی دارد تا با بررسی چگونگی تأثیرپذیری معماری خانه ها از شرایط جامعه گیلان و از ارتباطات خارجی آن، به تعریفی متفاوت از کارکرد مادی و معنوی حوض در این دوره دست یابد. ازاین رو سؤال های اصلی تحقیق چنین بیان می شوند: آیا ارزش های نمادین حوض و سنت زیستی مرتبط با آن در خانه های شهر لاهیجان در دوران قاجار تداوم یافته اند؟ پس از گسترش ارتباط ایران با اروپا در دوران قاجار، تحولات اجتماعی چگونه بر جایگاه سنتی حوض در خانه های لاهیجان تأثیر گذاشته اند؟ روش پژوهش حاضر از نوع تفسیری-تاریخی است که با توسل به روش های جمع آوری کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در این تحقیق، 30 خانه تاریخی با نمونه گیری به روش گلوله برفی و مصاحبه با صاحبان آن ها مطالعه شد؛ ویژگی هایی چون کارکرد، شکل هندسی، موقعیت و ابعاد حوض به عنوان متغیرهای موردنظر در پیشبرد پژوهش تعیین گشتند. دست آوردها نشان می دهند که در این خانه ها، حوض سازی اغلب پیرو اصول سنتی و به شکل مستطیل بوده است؛ با ورود اشکال جدید مانند بیضی، ستاره، مثلث و یا شکل های کم تکرار مثل هشت ضلعی، ساختار حوض دستخوش تغییراتی می شود. در اواخر دوره قاجار، تکثر عناصری مانند فواره ها و انحناهای الحاقی به اشکال تیزگوشه سنتی حوض، حاکی از ارجحیت وجوه زیبایی شناسی در پی تغییرات اجتماعی-فرهنگی است. همچنین پیچیدگی های هندسی و وسعت برخی حوض ها، بیانگر برتری اجتماعی و تمکن مالی مالک خانه است.