فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
عرصه میانی محیط مسکونی، بستری برای شکل گیری ملاقات، دورهمی ها، مواجهه و تعامل همسایگان با یکدیگر است؛ اما امروزه در اکثر محیط های مسکونی این عرصه حذف گردیده است یا به لحاظ کیفی چندان موردتوجه نیست. عرصه میانی به عنوان اولین مکانی که ساکنان پس از خروج از قلمرو خصوصی داخل خانه خود با آن مواجه می شوند، بستر مناسبی برای شکل گیری خاطرات جمعی است. خاطراتی که مقدمه هویت مکانی هستند و در ایجاد دل بستگی به مکان نقش مؤثری دارند لذا شناسایی مؤلفه های معمارانه در این عرصه به منظور شکل گیری خاطرات جمعی شیرین باهدف ارتقای کیفی عرصه میانی در محیط های مسکونی ضروری است. هرچه تعداد افراد درگیر با خاطره بیشتر باشد، بار جمعی خاطره افزایش می یابد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، مؤلفه های معماری مؤثر بر شکل گیری خاطرات جمعی شیرین کدم اند؟ روش تحقیق پژوهش کیفی است. جامعه موردمطالعه متخصصان رشته معماری و شهرسازی حوزه مسکن و روان شناسی محیطی است. روش نمونه گیری تلفیقی از نمونه گیری نظری با رویکرد نمونه در دسترس و نمونه گیری گلوله برفی است. در این پژوهش، مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین با توجه به نظریات متخصصان دانشگاهی پس از پرسشنامه باز پاسخ متخصصین به وسیله تکنیک کدگذاری باز و محوری در روش تحقیق زمینه ای حاصل گردیدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، خاطرات جمعی شیرین از طریق حضورپذیری خاطره ساز، اجتماع پذیری خاطره ساز، رویدادپذیری خاطره ساز و تصویرسازی خاطره-ساز شکل می گیرد که برای هر یک از این متغیرها نیز 3 مؤلفه های خاطره ساز شناسایی شدند.
ارزیابی رابطه گونه های همسایگی در مجموعه های مسکونی با شیوه تعاملات اجتماعی؛ مطالعه موردی: آپارتمان سیب و شهرک ساحلی، شهرستان نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب صنعتی، تغییرات بسیاری در نظام مسکن به وجود آمده است. محله های مسکونی تا حد زیادی منسوخ شده و جای خود را با مجموعه های مسکونی عوض کردند. آنچه که در به وجود آمدن مجموعه های مسکونی و همچنین در فرآیند طراحی آن ها در نظر گرفته می شود غالبا مسائل کلانی مانند شرایط اقتصادی، ارزش اراضی و ...، هستند. بدین ترتیب این گونه نیروهای خارجی بر سیاست های کلان مسکن و در نهایت بر کیفیت زندگی انسان تاثیر می گذارند. از آن جا که خانه یکی از مهم ترین و اصلی ترین مکان های حضور انسان است، بیشترین وظیفه را نیز در تامین نیازهای حداقلی فردی و اجتماعی انسان برعهده دارد. پژوهش حاضر قصد دارد که بر اساس نظریه یان گل، به بررسی تفاوت های موجود در میزان و شیوه تعاملات اجتماعی در دو گونه مجموعه مسکونی، یعنی آپارتمان میان مرتبه و شهرک ویلایی بپردازد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند طراحان و برنامه ریزان را در جهت رفع نقایص موجود و کاربران را در جهت انتخاب مسکن متناسب با نیاز های اجتماعی خود سوق دهد. برای انجام پژوهش، اطلاعات موردنیاز از دو طریق کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. بدین منظور مصاحبه ای با 14 نفر از ساکنین دو مجموعه صورت گرفت و با روش تحلیل محتوا، تحلیل شده است. نتایج حاکی از آن است که اساسی ترین تفاوت موجود در دو گونه مجموعه مسکونی مذکور، ناشی از فعالیت های ضروری است و نرخ وقوع آن در آپارتمان های میان مرتبه بیشتر از شهرک های ویلایی است. این در حالی است که مجموعه های ویلایی با در اختیار داشتن فضای میانی فراخ تر و محدودیت های کمتر در طراحی آن، می توانند قابلیت محیطی مناسبی جهت افزایش تعاملات اجتماعی ایجاد کنند.
تبیین تعلیق بازنمایی در آثار متأخر ساموئل بکت و تئاتر چشم انداز گرترود استاین، به عنوان پیشینه ی منظر تئاتر پُست دراماتیک به متن نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است تا به نوشتار درآوردن بیان ناپذیری، در آثار ساموئل بکت و گرترود استاین را تبیین کند. در این راه با رجوع به ایده تئاتر چشم انداز گرترود استاین، و آثار متاخر بکت، مادیت بخشی به متن نمایشی را بررسی می کند. به طور مشخص جستار نمایشنامه ها از گرترود استاین و تعدادی از آثار بکت در نوشتار دوره ی متاخر او(من نه، صدای پا،آن زمان، نفس، فسه ۵) بررسی شده اند. این شکل از فرم نوشتاری ساخت شکنانه، با هویت دوباره بخشیدن به نوشتار، به سوی چشم اندازی از منظر متن در تئاتر پست دراماتیک حرکت می کند. بکت برای شکل دادن تجربه برای مخاطب، در جهت تعلیق بازنمایی مرسوم، از تصاویر کاسته شده، ساخت شکنی های زبانی و خودارجاع استفاده می کند. چیزی که گرترود استاین هم در ایده ی تئاتر چشم انداز، ذیل تلاش برای رسیدن به جوهر آن چیزی که رخ می دهد، در نقد به شرایط تئاتر و ساختارهای بازنمایانه ی کلمات، مطرح می کند. استاین سعی دارد نمایشنامه را از رخ دادن در جایی دیگر باز دارد و آن را از نو متولد کند. بکت هم در آثار متاخر خود، زبان را از حیطه ی دانستن و امر نشانه ای خارج می کند. با تبیین این تعلیق در آن چه بازنمایی تا پیش از خود بوده است، این تلاش ها باستان شناسی کانونی زدایی متن در تئاتر پست دراماتیک هستند.
مطالعه تحلیلی تاریخ اجتماعی صدا براساس اسناد عکاسانه دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم خرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
43 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاریخ اجتماعی حواس ازطریق مطالعه حواس و عواطف انسانی در بستر زندگی روزانه به تحلیل مسائل اجتماعی می پردازد. عکس های اجتماعی به واسطه تحلیل وتفسیر حواس غیردیداریِ مقولات جمعیتی که بازنمایی می کنند، نحوه مواجهه مردمان گذشته با زیست بوم خود را از طریق عواطف و احساس های انسانی عرضه می کنند. بدین ترتیب، تاریخ اجتماعی صدا به عنوان روش مطالعه عکس های اجتماعی، نحوه شکل گیریِ تلقی های گوناگون و باورها و عادات روزمره مردم را در ارتباط با مقولات صوتی حاضر در بطن زندگی روزانه براساس اسناد دیداری عکاسانه فراهم می سازد. اما پرسش آن است که با توجه به کیفیت استنادی عکس ها که همواره مرتبط با قوه باصره فرض شده اند، چگونه می توان در متن آن ها به مطالعه صداهای مرتبط با زندگی مقولات جمعیتی پرداخت؟ به ویژه در عکس های تاریخی مانند آثار عکاسانه دوره ناصری، تحلیل مبتنی بر تاریخ اجتماعی صدا چه اطلاعات افزوده ای در اختیار مورخ قرار می دهد؟هدف پژوهش: هدف پژوهش بررسی عکس های اجتماعی است که با توجه به ویژگی های بصری خود، حاوی داده های دیداری هستند که با اطلاعات فرامتنی تاریخی دوره موردنظر شامل اسناد مکتوب تاریخ اجتماعی، امکان مطالعه جنبه های اجتماعی اصوات را در متنی عکاسانه فراهم می سازند و ازاین طریق می توان اطلاعات دقیق تر و جامع تری از کیفیات زیسته مردم در زندگی روزانه به دست آورد.روش پژوهش: این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با کاربست تاریخ اجتماعی حواس، به استخراج نمایه های مرتبط با مقولات صوتی در زندگی روزانه مردم عهد ناصری (براساس عکس های درون کاخ سلطنتی و مردم نگاری های دوره ناصری) و تطبیق آن ها با متون تاریخی هم دوره آن پرداخته است.نتیجه گیری: اغلب صداهای موجود در فضاهای شهری دوره ناصری در دست طبقه حاکم بوده و برای کنترل و اعمال قدرت به کار می رفته است. ظهور مدرنیته نیز در آن دوران با درهم شکستن سکوت پیشامدرن، تجربه های شنیداری جدیدی را در طبقات مختلف اجتماعی ایجاد کرد که طبعاً با فاصله گرفتن از پایتخت و مراکز قدرت این صداها بخش کمتری از فرهنگ شنیداری طبقه دهقان را شامل می شد.
معیارهای تحقق پذیری رویکرد بازآفرینی شهری باتاکید بر توسعه فرهنگ جامعه محلی؛ نمونه مورد مطالعه: هسته مرکزی شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری یک زمینه متقاطع از سیاست های شهری و یک گزینه راهبردی مهم در ارتقای توسعه شهری در سطح جهانی است. بررسی سیر تحول تجارب بازآفرینی شهری و ارزیابی آنها نشان داده است که موفقیت در محدوده های شهری تنها با بهبود کالبدی حاصل نمی شود، بلکه از وجه اجتماعی نیز برخوردار است که بر مبنای آن مردمان ساکن نیز عملاً در فرایند باز آفرینی وارد می شوند. مؤلفه های غیرکالبدی همانند ساختار اجتماعی بافت ها، کمیت و کیفیت روابط و مشارکت ساکنان که تا پیش ازاین در برابر نگاه صرفاً کالبدی طرح ها نادیده انگاشته می شد، می تواند در قالب سرمایه های اجتماعی، ابزار و محرکی برای نوسازی مطلوب تر و مقبول تر ازنظر ساکنان بافت باشد. متأسفانه در ایران بسیاری از رهیافت های بازآفرینی شهری باهدف ساماندهی مناطق فرسوده بانگرش تک بعدی (کالبدی) و کم توجهی به نقش مردم در تصمیم گیری ها و سایر بی توجهی به ساختارهای انسانی زمینه فرسودگی بیشتر را فراهم کرده است. در شهر شهرکرد نیز عدم هماهنگی میان سازمان ها، متولیان و اجراکنندگان طرح ها و نادیده انگاشتن نظر و نیازهای ساکنان و گروه های ذی نفع در تصمیم گیری ها، هسته مرکزی شهر رابا طیف وسیعی از انواع مشکلات کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی روبه رو کرده است. این تحقیق بر آن است تا با بررسی مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی، معیارهای تحقق رویکرد بازآفرینی را در محدوده موردمطالعه معرفی و بررسی نماید. به گونه ای که متناسب با زیرساخت ها و بسترهای شهر بهره مندی از ظرفیت نهادی بخش فرهنگ محلی، زمینه های رشد اقتصادی،اجتماعی و سیاسی محقق شود. جامعه آماری این پژوهش، مردم ساکن هسته مرکزی شهرکرد و نمونه های انتخابی 16 نفرازاهالی محل هستند که به کمک روش نمونه گیری هدفمند وراهبردگلوله برفی انتخاب شده اند. رویکرد پژوهش انجام شده کیفی و باراهبردمردم نگاری است و به کمک مصاحبه های عمیق ونیمه ساختارمند و کدگذاری مفاهیم، مقولات نهایی به دست آمده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برای تحقق موفقیت آمیز رویکرد بازآفرینی شهری، مؤلفه های مؤثر بر توسعه فرهنگ جامعه محلی شامل مؤلفه های معنایی، کالبدی، عملکردی و اجتماعی نقش مهمی در توانمندسازی ساکنان، جلب اعتماد آنان، افزایش تعلق خاطر و به طورکلی تحقق پذیری بازآفرینی شهری در هسته مرکزی شهرکرد دارند.
سنجش نگرش حفاظت گران آثار تاریخی، در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات و اقدامات حفاظتی با ذینفعان عام (مردم) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
352 - 366
حوزههای تخصصی:
آثار تاریخی با داشتن مالکین و ذینفعان[i] مختلف، که بخش بزرگی از آنها را مردم تشکیل می دهند، همواره با چالش های زیادی در فرایند حفاظت و مرمت روبرو هستند. مواجهه با این چالش ها نیازمند روش های علمی و اخلاقی، مبتنی بر نوعی رویکرد مشارکتی و مشورتی است. تحقیق حاضر سعی دارد با بررسی نگرش حفاظت گران آثار تاریخی- فرهنگی، این موضوع را در رویکرد[های] حفاظتی در ایران مورد بررسی قرار دهد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی رویکرد[ها]ی حفاظتی غالب در ایران، در خصوص به اشتراک گذاری تصمیمات حفاظتی با ذینفعان عام (مردم)، مبتنی بر معیارها و مفروضات رویکردهاست.
پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع نگرش سنجی است. جامعه آماری پژوهش شامل سه گروه از حفاظت گران (شاغل در دانشگاه، ادارات میراث فرهنگی، پیشکسوتان تجربی و متخصصان تحصیل کرده شاغل در بخش خصوصی) در ایران هستند، که تعداد 30 حفاظت گر، به عنوان نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها، از روش مصاحبه ی باز و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل داده بنیاد در چهارچوب مبانی نظری پژوهش استفاده شده است. حسب بررسی های صورت گرفته، مشخص شد که رویکردهای حفاظتی غالب در ایران، شامل رویکردهای تاریخی ، علمی ، هنری ، ارزش محور انتخابی و تا حدودی قاعده محور[ii] هستند. این رویکردها، مبتنی بر چهارچوب نظری حرفه ی حفاظت، علوم سخت، سلیقه ی شخصی و بخشی مبتنی بر سیاست های خرد و کلان و سلسله مراتب سازمانی و ارزشی خاص شکل گرفته اند.
براساس یافته های این پژوهش، مطالبات و نقش مشورتی و مشارکتی ذینفعان عام (در زمان حال) در رویکردهای حفاظتی غالب در ایران، چندان مورد توجه نیست و به عنوان یکی از مؤلفه ها ی اصلی در اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات، لحاظ نمی شود.
پی نوشت
[i] Beneficiarie
[ii] Authoritarianism
مطالعه کشمکش دراماتیک در نگاره هایِ قربانی کردن حضرت ابراهیم(ع) از دوره تیموری تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
51 - 67
حوزههای تخصصی:
روایت قربانی کردن حضرت ابراهیم از جمله فصول مشترک میان سه مذهب یهودیت، مسیحیت و اسلام است که علی رغم تفاوت های روایی، اما گرانیگاه روایت بر یک محور مهم استوار شده است: «ایثار». این صحنه به دلیل اهمیت روایی اش موردتوجه بسیاری از نگارگران قرار گرفته است و عمدتاً در نسخ مذهبی یا تاریخی دوران تیموری (771 تا 911ه.ق) و صفوی (906 تا 1148ه.ق) می توان این نگاره ها را سراغ گرفت. پرسش بنیادین این نوشتار درباره چیستی ظرفیت نمایشی و کشمکش تصویری موجود در نگاره های قربانگاه است، مبنی بر اینکه چه عناصر نمایشی برای ایجاد کشمکش تصویری در نگاره ها به کار گرفته شده است. این عناصر نمایشی، به فراخور لحظه پرتنش قربانی کردن؛ بر گره افکنی، تعلیق و یا گره گشایی نمایشی متمرکز شده اند. هدف اصلی این نوشتار، بررسی قربانگاه اسماعیل به مثابه محل رویارویی احساسات، شک و تردید شخصیت ها و کشمکش آن ها با یکدیگر است. رویکردهایی از این دست کمک می کنند تا هر نگاره به مثابه یک «متن»؛ خواه تصویری، خواه ادبی و خواه نمایشی، خوانده، تبیین و درک شود. در راستای چنین مطالعه ای از صحنه قربانی کردن ابراهیم(ع)، ابتدا عناصر روایی کشمکش در این صحنه معروف شناسایی شده و سپس هر عنصر در جامعه آماری نگاره های نوشتار، بررسی شده است. روش به کار رفته در نوشتار پیش رو، روش توصیفی-تحلیلی بوده که ضمن آن از منابع مکتوب (اینترنتی و غیراینترنتی) و نگاره ها در سایت موزه ها و کتابخانه های مختلف استفاده شده است. از جمله نتایج این پژوهش، می توان به شناسایی عناصر نمایشی در نگاره های موردبحث این نوشتار اشاره کرد که در آن ها بحران، تعلیق و گره گشایی دراماتیک شناسایی شده اند. به عنوان مثال نگارگر کوشیده است به کمک حالات بدن فیگورها مانند چشمان یا دستان بسته اسماعیل و یا لحظه چنگ زدن کاکل گیسوان اسماعیل توسط ابراهیم(ع)، بحرانی نمایشی را ترسیم کند. ضمن آنکه به کارگیری اشیائی نظیر کارد یا چشم بند، تنش دراماتیک صحنه قربانگاه را دوچندان کرده است. علاوه بر حضور شخصیت های کلیدی؛ ترسیم پیکره شیطان، تمهید نگارگر برای نمایشِ تردید در این صحنه پردلهره بوده است. موقعیت جغرافیایی صحنه قربانگاه که به دو شکل منطقه کوهستانی و یا دشتی با گل و سبزه ترسیم شده، نمودی از صحنه قربانگاه به عنوان یک صحنه نمایشی پردلهره و یا تجلی گاه امر قدسی است.
شناسایی توده های شهری با استفاده از دور سنجی شبانه (نمونه مورد مطالعه: اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری سریع، بی قاعده و پراکنده، منبع بسیاری از مسائل شهری است. برای درک این مسائل، لازم است درک عمیقی از توزیع ساختار فضایی شهری وجود داشته باشد. توده شهری بخش اشغال شده شهر است که شناخت دقیق آن علاوه بر کمک به مدیریت بهینه شهری، می تواند چراغ راه استفاده از فضاهای شهری در آینده باشد. به همین منظور و با هدف شناسایی دقیق و سریع توده شهری اهواز بعنوان منطقه مورد مطالعه، در این پژوهش تصاویر اخذ شده شبانه سنجنده NPP-VIIRS مبنا قرار گرفته و در ترکیب با عواملی مانند پوشش گیاهی بهبود یافته، نقاط کمکی حاوی اطلاعات میدانی، دمای سطح زمین و با استفاده از میانگین هندسی تصویر، سه شاخص HSI، HSI-POI (HP) و HSI-POI-LST (HPL) در نرم افزارهای ENVI و ArcGIS تهیه و بکارگرفته شده است. سپس برای تأیید، از یک ماشین بردار پشتیبان برای شناسایی نوع زمین در منطقه ساخته شده با استفاده از 1000 نقطه استفاده گردید. در ادامه مرز آستانه مربوط به بالاترین دقت کلی و ضریب کاپا هر شاخص محاسبه گردید. نتایج کلی نشان داد در مقایسه با سایر شاخص ها، HPL ویژگی های طبیعی و اجتماعی را نشان می دهد و خروجی این روش ضمن دقت فضایی بالاتر، جزئیات فضایی بیشتری از منطقه ساخته شده و همچنین انتخابهای بیشتری برای ارزیابی مناطق شهری کوچک مقیاس ارائه می دهد. همچنین، بیشترین و کمترین مساحت خالص توده شهری متعلق به مناطق 3 و 1 است که بیش از 56 و 34 درصد از مساحت هر یک از این مناطق را شامل می شده است.
تأملی در مؤلفه های بصری پنج اثر گل و مرغ از استاد حاج میرزا آقا امامی
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار هنر کتاب آرایی و نگارگری افول یافت و شیوه هایی همچون نقاشی های رنگ روغن، مینایی، لاکی، در این عصر رواج پیدا کرد. ازجمله هنرهایی که در این عصر روبه رشد بود، نقاشی هایی با موضوع گل ومرغ است. اولین ذهنیتی که از با شنیدن این موضوع گل ومرغ پدیدار می شود، وجود دو عنصر بصری گل ومرغ در طبیعت است. هنرمندان در اعصار گوناگون به شیوه های مختلف از این دو عنصر بصری بهره برده اند و آثار ارزشمندی خلق کرده اند. ازجمله هنرمندان برجسته این حوزه در عصر قاجار می توان به میرزا آقا امامی اشاره کرد. میرزا آقا امامی در رشته های مختلف هنری چون گل ومرغ، تذهیب، تشعیر، جلد سوخت، طراحی فرش، نقاشی قلمدان، تزئینات درهای چوبی آثار ماندگاری آفریده است. این پژوهش در تلاش است ضمن معرفی پنج اثر از گل مرغ ایشان به بررسی تطبیقی فرم گل ها و پرندگان و ساختار بصری موجود در عناصر بصری آثار منتخب بپردازد و مؤلفه های بصری آثار مطالعاتی را مورد تفحص قرار دهد. روش این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی و به شیوه کیفی انجام شده است و جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای استوار است. لذا این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: گل ها و پرندگان در پنج اثر منتخب مطالعاتی دارای چه شباهت و تفاوت هایی با عناصر بصری در طبیعت هستند؟ آثار گل و مرغ میرزا آقا امامی واجد چه مؤلفه های بصری هستند؟ برآیند پژوهش نشان داد، گل ومرغ های میرزا آقا امامی بیشتر متمایل به سبک طبیعت گرایانه انجام شده است یعنی مشابه عناصر طبیعی است. از گل هایی همچون شکوفه گیلاس، گل پامچال، صدبرگ، کوکب، یاسمن بهره برده است. پرندگان کبوتر و قمری و کبک نیز در آثارش قابل مشاهده هستند. آثار گل ومرغ میرزا آقا امامی به لحاظ ساختار ترکیب بندی، فرم، رنگ بسیار متمرکز بوده، پرندگان و یا گل ها نیز از ترکیب بندی مثلثی برخوردارند. تعادل، عدم قرینگی، هماهنگی، قاطعیت، یکپارچگی، تنوع، تکرار از مؤلفه های بصری این نقاشی محسوب می شود.
بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات اسلامی و اثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری بر اساس آزمون رنگ ماکس لوشر (نمونه موردی: بررسی بشار بن برد و ابوالعلا معری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
114 - 133
حوزههای تخصصی:
بشار و ابوالعلاء معری با وجود اینکه از فقدان حس بینایی و تجربه دیدن نور و رنگ در عرصه حیات رنج می برند اما به دلیل قابلیت ها و استعدادها و خلاقیت های فراوان، توانسته اند در ترسیم تصاویر رنگی و معانی نمادین آن ها به سطح مشارکت همتایان شعری بینای خویش برسند و حتی تا مرحله نوآوری پیش بروند. امروزه روان شناسی کاربردی رنگ ها یکی از بهترین روش های در کنارزدن نقاب ها از سیمای شخصیتی انسان است، زیرا از نظر این علم هر رنگ معنایی ساختاری دارد. آزمایش رنگ ماکس لوشر یکی از جدیدترین نظریه ها در این زمینه است که به وسیله هشت رنگ کارکردی و گروه بندی آن ها به شکل زوج های دوگانه و تفسیر و تحلیل این گروه ها، وضعیت روحی و روان افراد را بازگو می کند. پژوهش حاضر قصد دارد بر پایه آزمون رنگ لوشر به واکاوی بخش پنهان روان دو شاعر و ارتباطات و رفتار اجتماعی شان بپردازد و از این رهگذر، شخصیت آنان را در اختیار خواننده قرار دهد. مهم ترین یافته این پژوهش نشان می دهد که بشار و ابوالعلا در روابط و سبک زندگی راهبرد بینابین و محتاطانه اتخاذ کرده اند؛ بدین معنا که دنیای آن ها به دو بخش تقسیم می شود: از یک سو نیم نگاهی به حوزه جبرانی (تسلط بر هیجانات، بازسازی و مدیریت خود) دارند، چراکه با وجود تلاش در برقراری امنیت و ثبات جسمی و روانی به عنوان مؤلفه و پیش نیاز ارتباط بین فردی و جمعی باز هم به طور متناوب در معرض تهدیدات و عوامل چالش زای ارتباطی قرار می گرفتند و همین مسئله باعث تخریب روابط و البته طرد و تنهایی آن ها می گشت؛ از طرف دیگر، به دنبال فعال کردن تمام قابلیت های بالقوه باقی مانده از روابط و وضعیت موجود خود هستند و به نوعی نمی خواهند مانند کسی باشند که منفعلانه ضربه های سرنوشت را تحمل می کند و این آرامش و ثبات نسبی منجر به بی تفاوتی و درماندگی و بی اعتنایی آنان شود.اهداف پژوهش:بیان مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری.زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری.سؤالات پژوهش:مفاهیم زیبایی شناسی رنگ در ادبیات فارسی و آثار هنرمندان قرون دوم و چهارم هجری چه جایگاهی دارد؟زیبایی شناسی رنگ در آثار بشاربن برد و ابوالعلاء معری چگونه است؟
بررسی تطبیقی مفهوم خانه از دیدگاه کودکان دو شهر (شیراز و نوجین)
حوزههای تخصصی:
مفهوم خانه؛ مکانی فیزیکی نیست، بلکه تصویری ذهنی است. خانه پوسته ای است برای زندگی کردن و مکانی برای رسیدن به آرامش و آسایش است. خانه دارای دو بعد معنا و مفهوم است که این دو بعد باهم متفاوت هستند. بُعد معنای خانه؛ امری عینی و مکانی که انسان در آن زندگی می کند اما بعد مفهوم خانه امری ذهنی (تصور ذهنی) است؛ برای دستیابی به مفهوم خانه باید ذهن هر فرد در ارتباط با خانه را مورد تحلیل و بررسی قرارداد. در دنیای امروزی که به سرعت در حال تغییر است، مفهوم خانه به طور فزاینده ای برای بزرگ سالان و هم برای کودکان پیچیده شده است. با ظهور جهانی شدن، شهرنشینی و پیشرفت های فنّاورانه، مفهوم سنتی خانه به عنوان مکانی ثابت و پایدار به چالش کشیده شده است. درنتیجه، نیاز روزافزونی به انجام تحقیقات در مورد مفهوم خانه برای کودکان برای درک بهتر اهمیت و تأثیر آن بر رشد آن ها وجود دارد. تحقیق در مورد مفهوم خانه برای کودکان می تواند عواملی را که به احساس خانه کمک می کنند و چگونگی تأثیر آن ها بر رفاه و رشد کودکان روشن کند. هدف نوشتار از این پژوهش؛ سنجش تطبیقی مفهوم خانه در میان کودکان 9_10 ساله دو شهر شیراز و نوجین است. روش تحقیق، به صورت تحلیل محتوا با استفاده از قیاس استدلالی ربایشی و گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و مقالات فارسی و لاتین و تحقیقات میدانی است؛ که با تحلیل و بررسی 30 نمونه از نقاشی های کودکان این دو شهر، می توان به شباهت ها و تفاوت های تصویر ذهنی آن ها از مفهوم خانه دست یافت؛ که درنتیجه؛ از این بررسی و تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می توان به تعدادی کد مفهومی دست یافت. از جمع بندی این کدهای مفهومی، می توان به مفهوم خانه از نظر کودکان این دو شهر، به مواردی شامل آرامش، راحتی، آسایش، امنیت و رفاه در خانه دست یافت.
خوانش گفتمان های مفهومی «قدرت» در مطالعات شهری و شهرسازی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش پیرامون نقش قدرت در شهرسازی از دهه 70 میلادی در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته، با این حال چنین پژوهش هایی در ایران سابقه چندانی ندارد. علی رغم توجه به این مفهوم در دهه های اخیر، تعاریف و مختصات «قدرت» دچار ابهامات فراوانی بوده و ادبیات موضوع برداشت های متفاوتی را نسبت به ماهیت قدرت به دست داده اند؛ که احتمالا ریشه های این ابهامات را باید در تعدد معانی قدرت در علوم اجتماعی و سیاسی جستجو کرد. هدف پژوهش: هدف اصلی این مقاله، فهم گفتمان های مفهومی «قدرت» و تبیین وجوه گوناگون آن در مطالعات شهری است. هدف مذکور در ارتباط با پرسش اصلی مقاله یعنی «چیستی» مفهوم قدرت و نسبت آن با «چرایی» و «چگونگی» روابط قدرت در پژوهش های شهری تعریف شده است.روش شناسی: در پاسخ به سوال اصلی تحقیق و در چارچوب پارادایم تفسیرگرایی، از روش شناسی کیفی و روش تحلیل محتوای کیفی هدایت شده استفاده شده است. تحلیل محتوا و کدگذاری داده ها براساس مضامین انجام شده و نگارندگان براساس تفسیر متن به طبقه بندی، تلخیص و فهم داده های متنی موجود در مطالعات شهری مرتبط پرداخته اند.یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که مضامین متفاوت قدرت در مطالعات شهری را می توان وجوه متفاوتی از «قدرت» تلقی نمود که نه به صورت منفک بلکه به صورت درهم تنیده و یکپارچه، کلیت سیال، پویا و پیچیده «روابط قدرت» را بازنمایی می کنند. همچنین در میان گفتمان های مفهومی قدرت، رویکرد «شبکه ای» میشل فوکو به دلیل دربردارنگی سایر وجوه قدرت و توانایی لازم برای تحلیل شبکه روابط پنهان و آشکار، رسمی و غیررسمی قدرت، از کاربرد وسیع-تری در مطالعات شهری برخوردار است.نتیجه گیری: قدرت پژوهی به ما کمک می کند تا قدرت را فراتر از مفهوم دولت و سیستم رسمی، در ارتباط با جزیی ترین و خردترین مسائل و روابط آشکار و پنهان کنشگران در فرآیندهای شهرسازی جستجو و آن را در راستای تحقق هرچه بیشتر منافع عمومی به کار گیریم.
بررسی کیفیت نفوذپذیری ورودی ها بر میزان حضور پذیری در بازار؛ نمونه موردی: بازار سنتی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
17 - 32
حوزههای تخصصی:
حضورپذیری مردم در فضاهای عمومی یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد سرزندگی در چنین فضاهایی است. این موضوع به ویژه در بازارها و مراکز تجاری، یکی از مهم ترین پارامترهایی است که باعث رونق اقتصادی و درنتیجه پاسخده بودن چنین فضاهایی در سطح شهرها می شود. از همین رو مجموعه عواملی که باعث ارتقای حضورپذیری طیف های مختلف جامعه در چنین فضاهایی می شود، در طراحی چنین فضاهایی حائز اهمیت هستند. از سویی در هر مجموعه معماری، ورودی آن به عنوان نقطه اصلی نفوذپذیری به آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ به نحوی که کیفیت ورودی می تواند نشان دهنده شخصیت یک بنا و کارکرد فضایی درون آن باشد. بر همین اساس چنین به نظر می رسد که کیفیت ورودی در یک بنا می تواند تأثیر بسزایی در دعوت کنندگی و تمایل به حضورپذیری در آن فضا داشته باشد. با این توضیح، پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سئوال است که "کیفیت نفوذپذیری به یک بنا" چگونه می تواند باعث "افزایش تمایل به حضورپذیری" افراد در آن فضا شود؟ به منظور بررسی این موضوع، فضایی به عنوان بستر مکانی تحقیق انتخاب شد که نخست تنوع ورودی در آن زیاد باشد و دوم، حضورپذیری در آن مسئله ای حیاتی در تداوم کارکرد آن به شمار آید. بر همین اساس مجموعه بازار سنتی شیراز به عنوان نمونه موردی در تحقیق حاضر انتخاب گردید. روش تحقیق در این مقاله، ترکیبی از روش های کمی و کیفی است که در بخش کمی با استفاده از مطالعات میدانی و نیز ابزارهای رایانه ای همچون نرم افزار Depthmap به تحلیل ساختار کالبدی فضا پرداخته و در بخش کیفی با استناد به مشاهدات میدانی و نیز مصاحبه با استفاده کنندگان از بازار، به تحلیل نتایج بخش کمی و نیز عوامل مؤثر بر این موضوع پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه مؤلفه دسترسی پذیری، پیوستگی فضایی و کیفیت هم جواری ها، مهم ترین عوامل در ارتقای حضورپذیری در بازار هستند که دراین ارتباط امکان رؤیت مجاری ورودی از بافت اطراف، میزان سازگاری و وابستگی میان کاربری های موجود در راسته های منتهی به ورودی ها، میزان تراکم و تنوع این کاربری ها و درنهایت ویژگی های هندسی و فضایی ورودی های بازار به عنوان مهم ترین عوامل مرتبط باکیفیت نفوذپذیری ورودی هاست که بر میزان حضور پذیری افراد در بازار تأثیرگذارند.
تحلیل امکان کاربرد نظریه گوستاوو جووانونی به عنوان الگوی اقدام در بافت قدیمی و کهن شهر تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
24-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: نظریه گوستاوو جووانونی در معماری، طراحی شهری و برنامه ریزی شهر ی به دلیل تأثیرات درخشانش بر کیفیت فیزیکی و افزایش هویت محله ها، و هدایت اقدام طراحی برای بهبود «کیفیت بافت های تاریخی» مشهور است. هدف از این تحقیق، تبیین نظر مردم و متخصصان درباره نظریه گوستاوو جووانونی است. فرضیه های پژوهش از کاربردی بودن آراء و اندیشه های گوستاوو جووانونی برای پاسخگویی به نیازهای بافت قدیمی و کهن شهر تاریخی تبریز حکایت دارند. روش ها: پژوهش در آغاز کار به صورت توصیفی، آراء و اندیشه های گوستاوو جووانونی را در پنج محور شامل 1- محکم کاری، 2- دوباره چینی یا آناستیلوز، 3- آزادسازی، 4- تکمیل کردن و 5- نوآوری؛ مورد تحلیل قرار می دهد و سپس با استفاده از پرسشنامه نطرات مردم و متخصصان درباره آن سوال می شود. پژوهش از نظر نوع، کاربردی؛ و ترکیبی از روش های توصیفی و تحلیلی است. یافته ها: پیمایش صورت گرفته از 385 نفر از شهروندان (تعداد پرسش شوندگان با فرمول کوکران انتخاب شده است) و 37 نفر از متخصصان (تعداد بر اساس گلوله برفی انتخاب شده است) نتایج قابل توجهی را نشان می دهد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش تاکید دارد اولویت های پنجگانه شناسایی شده از آراء و اندیشه های گوستاوو جووانونی، هم توسط مردم و هم توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفته است. نکته قابل ملاحظه آن است که متخصصان بیش از مردم این اولویت ها را برای هدایت فرآیند مرمت شهری برای آینده بافت قدیمی و کهن شهر تاریخی تبریز مورد تاکید قرار می دهند.
تحلیل چهره های آثار پیکاسو در نمایش زنده لباس برند ویکتوراندرولف بهار-تابستان 2016 از دیدگاه تاریخی نگری و پدیدارشناسی
حوزههای تخصصی:
برند ویکتوراندرولف در نمایش زنده لباس بهار-تابستان 2016، مجموعه ای را با الهام از آثار پیکاسو به نمایش گذارد. طراحان مجموعه خوانش خود را از آثار پیکاسو به وسیله مجسمه های سفید (به شکل لباس) به نمایش می دهند. این پژوهش بر آن است تا با بررسی چهره های آثار پیکاسو و بازتولید آن ها در مجموعه لباس، از دو منظر تاریخی نگری و پدیدارشناسی، اول به شناخت بهتری از مجموعه طراحی شده لباس برسد. دوم، تحلیل این آثار از منظر دو رویکرد را با هم مقایسه کند. این پژوهش با رویکردی تحلیلی، توصیفی و تطبیقی، ابتدا به بررسی نمونه های مطالعاتی پرداخته و سپس هرکدام را از دو منظر تاریخی نگری و پدیدارشناسی بررسی می کند. در نهایت، بعد ازمقایسه دو تحلیل معلوم می شود کدامیک از این دو رویکرد تحلیل بهتری از آثار، در اختیار می گذارد که تحلیل با رویکرد تاریخی نگری به فهم و شناخت بهتر از مجموعه ی طراحی شده کمک می کند.
تحلیل بازنمایی لباس اجتماعی زنان در سینمای ایران دهه 70 و 80
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین حوزه های قابل تغییر و تحول در دنیا، پوشاک است که با اعتنا به عرضه هر روزه سبک ها و طرح ها برای زنان در این بین پوشش زنان نسبت به مردان تغییرات بیشتری داشته است. در هر دوره ای از تاریخ، پوشش نیز دچار تنوع و تحولات بسیاری شده است، اما در طی زمان و دوره های مختلف و با گسترش فناوری در زمینه لباس و پوشش تغییرات بسیاری ایجاد شده است. منظور از رمزگان لباس یا نوع پوشش، توجه به سبک پوشش آن است. دسته بندی که از نوع پوشش ارایه می گردد، مربوط به نحوه نمایش افراد در فیلم ها و سریال های ایرانی است. در دهه هفتاد، تحول دوباره ای در مد ایرانی ایجاد شد و در دهه 80 به دلیل اینترنت و بازگشایی دریچه عظیمی از ارتباطات به روی جوانان، مد شکل غربی به خود گرفت و تحول نامنظم و گسترده ای ایجاد شد. بخشی از هویت طبقه اجتماعی، متعلق به پوشش زنان است. با توجه به مطالعات و بررسی های انجام شده در این زمینه، پوشش زنان در قالب یک هنجار تعریف شده است. در ایران پس از انقلاب، در زمینه فرم لباس اجتماع زنان تحولاتی اتفاق افتاده است. از دهه 70 به بعد، با انقلاب در پوشش زنان کوتاه شدن قد مانتوها، اضافه شدن چاک، استفاده از تزیینات، مدل های کوتاه، حذف کامل دکمه ها و... در دهه های پس از آن، از بیشترین تحولات لباس اجتماع زنان محسوب می شود. این تحولات هم راستا با وقایع اجتماعی مختلفی رخ داد که مهمترین آن ها بعد از انقلاب، جنگ تحمیلی و تغییر دولت ها و روابط سیاسی با غرب و رواج اینترنت و شبکه های اجتماعی و ماهواره ای را می توان نام برد. پژوهش حاضر نشان می دهد که تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی بر نحوه حضور، فعالیت و پوشش زن در سینمای پس از انقلاب تاثیر بسزایی داشته است و هم چنین تاریخ سینما حاکی از آن است که نحوه پوشش و بازنمایی تصویر زن ارتباط تنگاتنگی با نقش آن شخصیت در فیلم دارد و همچنین از عناصر اصلی ساخت فیلم است.
نظام تولید در دوره صفوی (مطالعه موردی: تولید منسوجات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
145 - 156
حوزههای تخصصی:
از ارزشمندترین آثار در دوره صفوی تولید منسوجات هنری است که همانند دیگر هنرها تحت تأثیر عوامل بسیاری، چون سیاست های حاکمان در این دوره تاریخی است. نوآوری و توسعه در تولید منسوجات از بارزترین خصوصیات اصلی صفویان است که باید سیر تولید و شکوفایی آن در جامعه و هنر ایران بررسی شود. تحقیق حاضر در پی دستیابی به نظام صنفی طراحان و بافندگان در تولید منسوجات مطرح دوره صفوی است. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که نظام تولید منسوجات صفوی از چه عواملی تشکیل می شده است؟ این تحقیق به صورت کیفی (توصیفی- تحلیلی) صورت گرفته است. چارچوب نظری تحقیق بر اساس رویکرد دنیاهای هنر هوارد بکر شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شکل بندی اجتماعی ایران دوره صفوی، بر ارائه خدمت (سیاسی، اجتماعی) استوار بوده و هنرمندان طراح و بافنده مطرح، در کارگاه هایی فعالیت می کردند که مستقیماً تحت حمایت درباریان بودند. ثبات اقتصادی و سیاسی، حمایت رجال درباری موجب گردید تا نظام تولید منسوجات، نسل نواندیشی از هنرمندان و طراحان پارچه را به جامعه معرفی نماید که به واسطه نظام های تشویقی و پاداش های مالی، تولیدکننده منسوجات مهم و مطرح مانند مخمل، زربفت و ترمه در این بازه زمانی باشند.
واکاوی استعاره مفهومی در قرآن (جرهای ۱۵ تا ۲۱) و هفت پیکر نظامی از مفهوم زبان شناختی متن و تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
363 - 379
حوزههای تخصصی:
یکی از گرایش های جدید در دانش مطالعات زبان که ابزارهای تازه ای برای تحلیل متون به وجود آورده، علم زبان شناسی است. از طرفی شاعر با استفاده از استعاره می تواند به معانی شعر خود، جلوه ای خاص ببخشد که بر اثر آن، زیبایی ادبی بیشتری را در شعرش به وجود آورد. استعاره مفهومی نیز یکی از شاخه های استعاره است که فقط به لفظ و زبان محدود نشده بلکه ابزاری است که بدان وسیله شاعر می تواند پیچیده ترین احساسات و انتزاعی ترین تصویرها را در شعر خود نشان دهد؛ زیرا تمام اجزای کلام در این بخش از استعاره، قابل بررسی است. پژوهش پیش رو به روش مطالعه کتابخانه ای انجام شده و جامعه آماری موردنظر در آن، جزءهای 16 تا 21 قرآن کریم است که نویسندگان با استفاده از دانش استعاره مفهومی که در علم زبان شناسی مطرح شده، به بررسی این بخش پرداخته اند. همچنین کاربرد استعاره در هفت پیکر نظامی بررسی شده است. در این پژوهش به بررسی بخش های سه گانه استعاره مفهومی در قرآن کریم که عبارت اند از: استعاره هستی شناختی، جهت گیرانه و ساختاری، پرداخته شده و شواهدی را که از این نظر در کتاب مورد بررسی وجود دارد، استخراج شده است. بسیاری از تعابیر به کاررفته در قرآن کریم همانند: دیدن، شنیدن، تکلم و... درواقع استعاره مفهومی است و باید با این لفظ معرفی شود؛ چنانکه مفسران بزرگی چون امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی نیز برای بیان این امر، عبارت «وضع الفاظ برای روح معنا» را ارائه کرده اند اما تعریف چنین شواهدی با عنوان «استعاره مفهومی» راه کاری بهتر و دربرگیرنده تعریف پیشین نیز است.اهداف پژوهش:بررسی استعاره مفهومی چه کاربردی در قرآن کریم.واکاوی زبان شناختی متن و تصویر در هفت پیکر نظامی.سؤالات پژوهش:استعاره مفهومی چه کاربردی در قرآن کریم دارد؟زبان شناختی متن و تصویر در هفت پیکر نظامی چگونه است؟
آرایه های معماری ایرانی، از خوانش تا آفرینش (مراتب آرایه گزینی در معماری با جستجویی درآرای اندیشمندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
67 - 78
حوزههای تخصصی:
ارتقاءکیفی معماریِ امروز ایران، از رهگذرِ «درس گرفتن» از ارزش های میراث معماری این سرزمین، سپس «مشق کردن» آن تا بازآفرینی معماری «اصیل و بدیع» در تمام ابعاد آن از جمله تزئینات و آرایه ها میسّر می گردد. از این رو، فهم روش درست طیِ این مسیر برای معماران و دانشجویان حائز اهمیت می باشد. هدف این پژوهش، یافتن فرآیندی نظام مند در خوانش و آفرینش صحیح آرایه ها در معماری ایران می باشد و پرسش اصلی ما این است که «چگونه می توان به الگویی برای خوانش و آفرینش آرایه ها در معماری ایرانی دست یافت؟» یک گام اصلی و آغازین در مسیر پاسخ به این پرسش، رجوع به آراء متخصصان این حوزه است که در مطالعات خود به خوانش و بررسی آرایه های معماری ایران در ابعاد مختلف پرداخته اند. در این پژوهش طی مطالعات کتابخانه ای-اسنادی، با رویکردی تفسیری و با روش تحلیل محتوا، گزیده ای از منابع شاخص در این زمینه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. بررسی ها حاکی از آن است که متخصصان، آرایه های معماری ایران را از سه منبع و به تَبَعِ آن با سه رویکرد، نگریسته اند: اول: از طریق بررسی آثار، دوم: استادکاران سنتی و سوم: خوانش مستندات غیر معماری، ازجمله منابع فرهنگی، ادبی و ... . حاصل این سه رویکرد، هشت رهیافت درباره آرایه هاست: «سیر تحول تاریخی»، «آرایه ها در یک گونه خاص معماری» (مسجد، خانه، بازار)، نگاه «فنی و مرمتی»، «معنایی-فلسفی» و «مصالح، رنگ، نقش و کتیبه» به مثابه آرایه در معماری. علاوه براین، فرآیند خوانش و آفرینش آرایه های معماری ایران را می توان در چهار لایه «مصالح، رنگ، نقش و کتیبه» دسته بندی کرد که همگی دست به دست هم به صورت یک منظومه موجب کیفیت، زیبایی و معنا بخشی به مکان می شوند. معماران امروز می توانند مبتنی بر نتیجه و کاربرد این تحقیق، با نگرشی جامع، طی پرداختن توأمان به هر دو جنبه «صورت و حکمت» آرایه ها، به «شناخت و کاربرد آرایه های چهارگانه» در «نقد و طراحی فضا» مجهز شوند که اکنون جای آن در «آموزش معماری» خالی ست.
بازخوانی و تحلیل دوره های ساخت امام زاده جعفر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۱)
198 - 212
حوزههای تخصصی:
تاریخ معماری لرستان همچنان آکنده از ابهام است. این ابهام افزون برکمیِ بررسی های انجام شده، به نظر ناشی از عدم مطالعات دقیق و هدفمند این آثار بوده است. امامزاده جعفر، نمونه ای از آرامگاه های با گنبد اورچین درمنطقه سردسیر بروجرد و درحاشیه فلات مرکزی ایران است که دارای مشخصه های معماری مناطقِ گرم و پرباران حوزه جنوب غرب ایران است. شواهد معماری و کتیبه ها، نشان از مداخلات فراوانی دارد که طی دوره های مختلف در بنا صورت پذیرفته و نظرات متفاوتی پیرامون بنا ارائه شده است و به همین خاطر شناخت ساختار اولیه و دوره های ساخت آن را ضروری می کند. بر این مبنا و با هدف شناخت هسته اولیه، مراحل ادواری توسعه و با این فرض که این بنا در دوران سلجوقی بنیان نهاده شده کوشش شده تا براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای و گمانه حفرشده و کتیبه نویافته، ساختار معماری و تغییرات سازه ای، مورد کنکاش مجدد قرارگرفته و با آثار مشابه مقایسه تطبیقی و به روش توصیفی-تحلیلی، مورد بحث واقع شود و برای این پرسش ها پاسخ درخوری پیدا کند که پلان و ساختار اولیه آن به چه شکلی بوده و در چه دوره ای بنیان نهاده شده است؟ گنبد اورچین آرامگاه از چه الگو و بناهایی اقتباس شده است؟ نتایج تحقیقات نشان می دهد که بنای اصلی ازنوع برج های آرامگاهی دوره سلجوقی با پلان هشت ضلعی بوده و دردوره ایلخانی با ایجاد پشت بند، هسته اصلی تقویت شده است. الگوی گنبد آن از گونه گنبدهای اورچین سروی شکل منطقه جنوب غرب ایران مانند گنبد شابوالقاسم دزفول اقتباس شده است.