مطالب مرتبط با کلیدواژه

نمایشنامه های ایرانی


۱.

واکاوی مؤلفه های غنایی درنمایش نامه های ایرانی؛ با تأکید بر نمایش نامه های غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های غنایی نمایشنامه های ایرانی ساعدی رادی بیضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۳۳۵
مفاهیم غنایی در آثار ادبی با بیانی عاطفی و احساسی همراه است. نمایش نامه هم یکی از فرم های پرکاربرد ادب غنایی است. بسیاری از نمایش نامه های معاصر ایرانی برای بازتاب دادن احساسات و عواطف نویسنده و اشخاص نمایش، با مفاهیم غنایی درپیوندند. از جمله ی این مفاهیم در بیش تر نمایش نامه های ساعدی، رادی و بیضایی می توان به مؤلفه های زیر اشاره کرد: عنصر عشق و مضامین عاشقانه، احساساسات شاد و ناشاد و عواطف فردی نویسنده و اشخاص نمایش، دید منفی نویسنده یا برخی شخصیت های نمایش به اجتماع و روابط فردی و جمعی انسان ها، حاکم بودن فضای نومیدی و غم آلود بر نمایشنامه، تقابل شخصیت ها باهم و با جامعه، مضامین طنزآمیز و گاه هجوآلود در پیرنگ داستانی و ... از میان این مؤلفه ها، مفاهیم عاطفی در نمایش نامه های رادی بیش از دیگران است و در نمایش نامه های ساعدی و بیضایی مفاهیم احساسی و عاطفی با مضامین تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گاه اساطیری همراه شده است؛ بیان عواطف ناخودآگاه و خودآگاه شخصیت ها در کارهای ساعدی بیشتر است. تمرکز بر شخصیت، زبان و بیان شاعرانه و روایی در نمایش نامه-های بیضایی چشمگیر است و درعین حال، توصیف و چیرگی فضای غم آلود و دید منفی به زندگی و جامعه، در آثار هر سه نمایش نامه نویس، کاربرد زیاد و مشابهی دارد.
۲.

مطالعه تطبیقی راهکارهای پایان بندی نمایشی در درام های دهه اخیر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمایشنامه های ایرانی پایان بندی پیرنگ نمایشی روایت-شناسی نقد و بررسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۲۵۰
در این مقاله سعی شده است تا با تمرکز بر جلوه های ساختاری برخی از مهم ترین نمایشنامه های دهه هشتاد ایران، الگوهای رایج پایان بندی آنها مورد بررسی تطبیقی قرار گیرد. با انتخاب یک چارچوب مفهومی برگرفته از آرای منتقدان ادبیات نمایشی معاصر نظیر مارتین اسلین و مانفرد فیستر، تلاش می شود تا ضمن شناخت هر چه بهتر نحوه سازماندهی اطلاعات در پرده های پایانی آثار نمایشی مورد اشاره، دریافت تازه ای از قابلیت های روایی نمایشنامه های معاصر ایران حاصل شود. مقاله حاضر با تکیه بر شاخص ترین اشکال پایان بندی در آثار این دهه، به سنجش ارزش های نمایشی تعریف شده و میزان تأثیرگذاری آنها بر ساختار کلّی روایت در نمونه های مطالعاتی می پردازد. این تحقیق به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام یافته و با هدف شناخت الگوی رایج پایان بندی در نمایشنامه های این دهه دنبال شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهند که به رغم تنوع موضوعی و ساختاری، نمایشنامه های این دهه اغلب متمایل به نوعی تجربه گرایی در کاربرد الگوهای پایان بندی ناتمام، نیمه تمام و یا کاملاً باز می باشند. بازتاب این گرایش عمده را می توان در سبک های روایی نمایشنامه نویسان متأخر ایران و نوآوری در شیوه های نگارشی آنها مشاهده کرد.
۳.

مطالعه تطبیقی پایان بندیِ نمایشی و کارکردهای روایی آن در آثار ساعدی و نعلبندیان

کلیدواژه‌ها: پایان بندی روایت شناسی نمایشنامه های ایرانی عباس نعلبندیان غلامحسین ساعدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۵
مطالعه حاضر در نظر دارد با تمرکز بر وجوه ساختاری نمونه آثاری از غلامحسین ساعدی و عباس نعلبندیان الگوهای بستار در آنها را مورد مطالعه تطبیقی قرار دهد. چارچوب نظری بحث تلفیقی است از آراء نمایشی منتقدانی نظیر مارتین اسلین و مانفرد فیستر که با برخی تعاریف روایت شناسی والاس مارتین و مایکل جی.تولان همسو شده است. مسئله اصلی تحقیق به کیفیت پایان بندی ها در نمایشنامه های دو دهه چهل و پنجاه شمسی و میزان تأثیر پذیریِ هدفمند آنها از الگوهای روایتگری رایج در ادبیات داستانی معاصر باز می گردد. هدف آن است که با سنجش کیفی تمهیدات به کار رفته در صحنه ها یا پرده نهایی نمایشنامه های منتخب از این نویسندگان، دریافت تازه ای از زمینه های منطقی چنین کاربردهایی در حوزه ادبیات نمایشی ایران حاصل شود. روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی نمونه ها به روشی کتابخانه ای و بررسی متن حاصل گردیده است. شواهد تحقیق نشان می دهد که به رغم تنوع و تفاوت در سطح انتخاب مضمون دراماتیک، الگوی "پایان بندی باز" در آثار هر دو نویسنده ارجح است. اگرچه الگوی بستار در آثار نعلبندیان واجد کارکرد مؤثرتری هم راستا با ساختار روایی آثار او است؛ با این وجود در هیچ یک از موارد مطالعاتی نظام یکپارچه و دلالت گری که مؤید ضرورت تام استفاده از این الگوی تجربی باشد، حقیقتاً مشاهده نمی گردد؛ آنچه که به نظر آغازگر نوگرایی در روایت و در راستای بکارگیری الگوهای نامتعارف در ادبیات پس از انقلاب باشد.