فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
77 - 107
حوزههای تخصصی:
خانه ها بیان فیزیکی «شیوه زندگی» هستند. خانواده، جایگاه زن و روابط اجتماعی از مهم ترین جنبه های اجتماعی تأثیرگذار بر الگوی خانه ها هستند. در این میان «شیوه زندگی زنان» از اهمیت خاصی برخوردار بوده، به طوری که محرمیت در معماری و عرصه های زندگی خصوصی و زندگی جمعی را در ارتباط با زنان تعریف کرده اند. جوامع بسته به ارزش ها، ویژگی های فرهنگی و اجتماعی خود، عرصه های زندگی خصوصی و زندگی جمعی را تعریف می کنند. این پژوهش به ارتباط میان شیوه زندگی زنان شهر خرم آباد با چگونگی تعریف عرصه های خصوصی و جمعی در خانه های تاریخی-قاجاری خرم آباد می پردازد. روش این تحقیق از نوع کیفی است و با روش مردم نگاری تاریخی انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات و داده ها از روش های اسنادی و مطالعات میدانی و مصاحبه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد شیوه زندگی زنان قوم لر بر چگونگی تعریف عرصه های زندگی خصوصی و زندگی جمعی تأثیرگذار بوده است، به طوری که پررنگ بودن عرصه های زندگی جمعی را در معماری خانه های تاریخی دوره قاجار شهر خرم آباد می توان مشاهده نمود؛ چنان که برخی از عرصه های زندگی خصوصی کم رنگ تر شده و دارای ویژگی های عرصه های زندگی نیمه خصوصی بوده اند و برخی عرصه های زندگی نیمه خصوصی خانه ها به عرصه های زندگی جمعی تغییر کارکرد داده بودند. به عبارتی، زنان با به اشتراک گذاشتن برخی فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی خانه خود با همسایگان، نوعی عرصه های بزرگ تر زندگی خصوصی، نیمه خصوصی و عرصه زندگی جمعی ایجاد کرده اند. عرصه های زندگی خصوصی زنانه در مواردی نه تنها خلوتی زنانه بلکه فضایی برای برقراری روابط خانوادگی و اجتماعی نیز بودند.
ارزیابی شاخص های یکپارچگی میراث شهری با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
215 - 241
حوزههای تخصصی:
مفهوم «یکپارچگی» در فهرست میراث جهانی یونسکو به عنوان یکی از شرایط ثبت مکان های فرهنگی برگزیده شده است. در شهرهای تاریخی زنده، که پویا هستند و در معرض تغییر قرار دارند، استفاده از چنین مفاهیم انتخابی، بسیار پیچیده است و نامشخص بودن ابعاد مرتبط با آن، ضرورت چنین پژوهش هایی را فراهم می کند. به عبارت دیگر، ابعاد و عوامل یکپارچگی می تواند به عنوان یکی از مهم ترین ابزارها در برنامه ریزی و سیاست گذاری های میراث شهری استفاده شود. گستردگی و تنوعِ شاخص های یکپارچگی ایجاب می کند تا این شاخص ها برحسب نقش و عملکردشان مورد توجه قرار گیرند، که به طور مشخص هریک دارای ارزش متفاوتی از یکدیگر هستند. لذا این پژوهش با فرض یکسان نبودن وزن معیارها، زیرمعیارها و شاخص های یکپارچگی میراث شهری و با هدف شناخت و ارزیابی آن ها انجام شده است، برای رسیدن به این هدف ابتدا با مطالعات نظری، دسته بندی عوامل مرتبط با یکپارچگی میراث شهری انجام پذیرفته، سپس از مدل تحلیل شبکه(ANP) با پیش فرض روابط درونی میان زیرمعیار های تحقیق و برای انعکاس ارتباطات متقابل میان زیرمعیارها، از روش DEMATEL استفاده شده است. پژوهش از نوع اکتشافی بوده که به لحاظ روش، تحقیق توصیفی-تحلیلی است. بر این اساس پس از ارزیابی شاخص ها با استفاده از مدل تحلیل شبکه، این نتیجه به دست می آید که «حفظ شواهد و نمونه های معتبر یک یا چند دوره خاص»، «ارتباط وضعیت فعلی با عملکرد گذشته»، «ارتباط وضعیت فعلی با طرح اصیل اولیه»، «استفاده اقتصادی از عملکرد و کاربرد دارایی های میراث»، «در نظر گرفتن نیازها و مشارکت جامعه محلی در حفظ منطقه» بیشترین وزن و درنتیجه، بیشترین تأثیر را در بین شاخص های یکپارچگی میراث شهری داشته است.
خوانش فرهنگ دیداری در کمپین های تبلیغاتی (مطالعه موردی: کمپین های تبیلیغاتی اسنپ و تپسی)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
73 - 98
حوزههای تخصصی:
یک کمپین تبلیغاتی، شامل مجموعه ای از تبلیغات است که با هدف تبلیغ یک خدمت یا یک محصول ارائه شده اند.از مهم ترین عوامل در طراحی کمپین های تبلیغاتی، توجه به فرهنگ رایج در جامعه هدف است تا حداکثر اثرگذاری را روی مخاطب داشته باشد. فرهنگ بصری یا فرهنگ دیداری جنبه ای از فرهنگ است که به صورت تصویر بیان شده و شامل دامنه وسیعی از تجزیه و تحلیل و تفسیر است که صرفا به قوه باصره اتکا نمی کند و کدهای موسیقایی، زبان و صدا را نیز با خود همراه دارد. این پژوهش کیفی، با ماهیت توصیف و تحلیلی به مطالعه کمپین های تبلیغاتی دو پلتفرم اسنپ و تپسی پرداخته که در تحلیل تصاویر از روش نشانه شناسی پیشنهادی پهلوان (1387) بهره جسته است. هدف از این پژوهش، مطالعه فرهنگ دیداری در کمپین های تبلیغاتی پلتفرم اسنپ و تپسی و چکونگی تجلی فرهنگ دیداری عصر حاضر در این کمپین هاست؛ لذا اطلاعات زمینه ای از طریق مراجعه به منابع کتابخانه ای و اینترنتی تهیه شدند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود و داده های تحلیلی از طریق مشاهده، توصیف و تحلیل نمونه ها حاصل شد. مهم ترین یافته های پژوهش حاکی از آن است که احیای ارزش ها و توجه به فرهنگ رایج در یک جامعه با استفاده از جلوه های بصری و زیباشناختی و در کنار آن استفاده مناسب از فونت ها در قالب چارچوب فضای تبلیغاتی می تواند نوعی هم دلی با مخاطبان در گروههای مختلف ایجاد نماید و هویتی جدید اما آشنا به مجموعه تبلیغاتی ببخشد.
مقایسه تطبیقی شخصیتِ قهرمان در تعزیه شهادت امام حسین (ع) با الگوی سفرِ قهرمان جوزف کمبل
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
119 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف بنیادین این پژوهش، تحلیلِ شخصیت قهرمانی دینی، بر بستری تطبیقی با قهرمان اسطوره ای است. لذا مسئله بنیادین این تحقیق آن است که شخصیت امام حسین(ع) به عنوان یک قهرمان دینی در نمایشِ تعزیه، تا چه حد با الگوی سفرِ قهرمانِ جوزف کمبل که یک روایتِ یگانه از ساختار مشترک میان تمام داستان های اسطوره ای است، همخوانی و قرابت دارد. برای یافتن پاسخ این پرسش، با استفاده از پژوهشی بنیادین، مبتنی بر شیوه کیفی و به طور اخص، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، بر بنیان مطالعه ای تطبیقی، و همچنین تحقیقی مستند بر اسنادِ کتابخانه ای انجام شده و داده ها به شیوه استقراریی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از درک نظریه کمبل و بازخوانی مراحل آن از متن تعزیه، به رغم افتراق هایی که در این دو زیست قهرمانانه مبتنی بر ابعاد درونی شخصیت قهرمانِ اسطوره ای و دینی وجود دارد، اما یافته های این تحقیق بر آن اذعان دارد که قهرمانِ تعزیه شهادتِ امام حسین(ع) تا حد زیادی با قهرمان اسطوره ای در الگوی کمبل مطابقت دارد. قهرمانِ تعزیه مراحل «عزیمت» و «تشرف» را همانند قهرمانِ اسطوره ای طی می کند، اما در مرحله «بازگشت»، تفاوت هایی میان این دو دیده می شود که بنا بر اعتقادات شیعیان مبتنی بر زندگی و رستگاری بعد از شهادت قابل توجیه است. انطباق قهرمانِ دینی تعزیه با قهرمان اسطوره ای کمبل نشان از سیر حرکتی مشابه در جهت کمال میان دو وضعیت متفاوت از شخصیتِ قهرمان دارد. چنانکه حرکت، تغییر و رشد لازمه شخصیتِ قهرمان در هر بستری است. همچنین قهرمانِ تعزیه مراحل دیگری را در جهت سلوک روحانی خود طی می کند که منجر به تأثیرگذاری بیشتر و پایداریش در اذهان جامعه می شود.
تحلیل بازنمایی هویت ملی در آثار آنا مندیتا با تأکید بر اثر «تصویری از یاگول» از مجموعه سیلوئتا
حوزههای تخصصی:
آنا مندیتا (1948- 1985) یکی از برجسته ترین هنرمندان زن در تاریخ هنر معاصر است که آثارش طیف وسیعی از هنر زمین، هنر اجرا و هنر بدن را در برمی گیرد. راهبردهای خاص و پیچیده آنا مندیتا، همچون کار در فضای باز و مکان های غیرمعمول و بین رشته ای بودن آثارش، هنر وی را بسیار پویا نموده و واکنش های عاطفی شگرفی را در مخاطبان ایجاد می کند. هدف از این پژوهش، تحلیل و بررسی بازتاب هویت ملی در آثار این هنرمند با تأکید بر اثر «تصویری از یاگول» از مجموعه سیلوئتا است. «تصویری از یاگول»، خلق شده در سال 1973، اولین اثر از مجموعه سیلوئتا است. به طورکلی این مجموعه که بین سال های 1973 تا 1981 خلق شده، شامل بیش از 200 اثر است و به عنوان مهم ترین مجموعه در میان آثار این هنرمند شناخته می گردد. پرسش اصلی پژوهش این است که این هنرمند در راستای بازتاب هویت ملی در آثارش، به خصوص اثر مطروحه، چه موضع و نگرشی دارد. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. تجزیه و تحلیل یافته ها کیفی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اثر «تصویری از یاگول» از مجموعه سیلوئتا، به وضوح درجهت بازنمایی رویکردهای فرهنگی، آرمان های عقیدتی و غرور ملی و جنسیتیِ مندیتا گام برمی دارد و برای جامعه به روشنی آشکار می سازد که او «کجا» و «چه کسی» بود. در حقیقت، این اثر در کنار بازنمایی مقوله هویت جنسیتی و استعاره بازگشت به زمین به عنوان الهه، رحم و مادر، بازتاب دهنده ابعاد مختلفی از هویت ملی همچون بُعد تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی، قومی، اعتقادی، ادبی و اسطوره ای کوبا نیز هست.
مقایسه تطبیقی سیما، منظر، چشم انداز به عنوان برابرنهاده های فارسی «Landscape» انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
54 - 59
حوزههای تخصصی:
ترجمه کتاب «سیمای شهر» نوشته کوین لینچ ادبیات جدیدی را وارد فضای معماری و شهرسازی ایران کرد. مترجم این کتاب، Image؛ تصویر (یا تصور) شهر را بدون توجه به ریشه های زبان شناختی آن برابر با «سیما» گرفت. با تأسیس رشته معماری منظر، چارچوب نظری جدیدی در ذیل مفهوم «لنداسکیپ» به ادبیات معماری و شهرسازی افزوده شد و بعدتر برخی صاحب نظران، از «چشم انداز» به عنوان برابرنهاده لنداسکیپ استفاده کردند و در این فضا، استفاده از این سه واژه به جای هم، فضا را دچار نوعی تقلیل معنا و آشفتگی در ترجمه مفهوم لندسکیپ کرد. این مقاله با مبنا قراردادن تعریف کمیسیون اروپایی لنداسکیپ از طریق مقایسه تطبیقی با استفاده از مطالعه کتابخانه ای و تحلیل لغت شناسی به قضاوت در خصوص توانایی واژ گان برای انتقال بار معنایی لنداسکیپ به زبان فارسی می پردازد. دو جزء اساسی لنداسکیپ عبارتند از: وابستگی به مکان بیرونی و جایگان ذهن و ادراک انسان در تعاملات او و محیط. نظر، در زبان اندیشمندان ایرانی ابزاری پویا برای ایجاد آگاهی جدید بر اساس ادراک محسوسات است و منظر اسم مکان این پدیده. منظر در مقایسه با سیما و چشم انداز، ادراک حسی کامل تری را منتقل می کند و خاصه در مقایسه با چشم انداز، ادراک با فاصله و لزوماً دارای صفت مثبت نیست. منظر و سیما از نظر معنایی مترادف و قابل جابجایی با یکدیگر نیستند. سیما در معنای متأخر، معطوف به صورت و شکل است و قادر به بیان ذهنیتِ پسِ صورت نیست، از این رو آن را می توان صورت منظر دانست. درگیری ادامه دار ناظر با صورت منظر و همراه شدن با خاطرات آن، او را از سیما به منظر دلالت می کند. ذومراتب بودن منظر در مقایسه با ثبات «سیما» و «چشم انداز» تناسب بیشتری با پویایی لنداسکیپ دارد.
تأثیرات کوفیِ ایرانی (پیرآموز) بر شکل گیری «اقلام سته»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۱
18 - 33
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مهمترین تحولات نوشتاری در سرزمین های اسلامی پیدایش خط های شش گانه (اقلام سته) بوده است. افول خط کوفی و جایگزینی آن با خطوط شش گانه و نیز وسعت استفاده از این خطوط، مبین این ادعاست که پیدایش این قلم ها یکی از بزرگترین تحولات نوشتاری و هنری در طول حیات جوامع اسلامی بوده است. با وجود اهمیت و کاربرد وسیع این خطوط، باید اذعان کرد که پژوهش های کافی پیرامون خاستگاه و خطوط تاثیرگذار بر شکل گیری اقلام سته انجام نشده است. در همین راستا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که تأثیر خط کوفی، خصوصاً کوفی ایرانی، بر شکل گیری اقلام سته چه بوده است؟هدف: پژوهش حاضر در پی شناسایی تأثیرات احتمالی خطوط رایج زمان، در پیدایش اقلام سته پدید آمده است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی، و از نظر هدف «کاربردی» که به شیوه توصیفی-تحلیلی، ارائه شده است. داده های نوشتاری و تصویری در این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به صورت هدفمند از میان منابع موثق تخصصی حوزه خط و خوشنویسی انتخاب و مورد استناد قرار گرفته است.یافته ها: از تفحص شکلی حروف و مقایسه تطبیقی تک حرف های چهار خط ذکر شده می توان به این نتیجه رسید که خط کوفی ایرانی، یا پیرآموز، به دلیل قرابت شکلی بیشتر با ریخت حروف اقلام سته، می توانسته الگو یا دست کم، حلقه واسط میان کوفی ساده و اقلام سته بوده باشد.
تحلیل شیوه ها و نقوش آینه کاری ابنیه تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
88 - 106
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: آینه کاری یکی از هنرهای ظریف و پرکار وابسته به معماری است که از کنار هم گذاشتن قطعات کوچک و بزرگ آینه به وجود می آید. آرایه یاد شده معمولاً در بخش های درونی بناهای مختلف ازجمله اماکن متبرکه، کاخ ها و همچنین منازل مسکونی مورد استفاده قرار گرفته که علاوه بر بُعد تزیینی دارای جنبه های مهم کاربردی نیز هست. این هنر که اوج آن در بناهای دوره قاجار بود، رد پای آن در بناهای مختلف دوره صفوی دیده شده است. در پژوهش حاضر، مطالعات فنی و تحلیل محتوایی نقوش و نمادهای آینه کاری در پانزده بنای شهر اصفهان، با توجه به محدوده زمانی، انجام شده است. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش هاست: که ویژگی های تزیینات آینه کاری شهر اصفهان از دوره صفوی تا معاصر چیست ؟ و فنون به کار گرفته شده در ابنیه تاریخی اصفهان کدام است؟هدف: بررسی فنون و نقوش تزیینی آینه کاری های اصفهان هدف پژوهش حاضر است.روش پژوهش: در پژوهش حاضر، روش تحقیق کیفی و تحلیلی است. گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی بوده است.یافته ها: با توجه به پژوهش صورت گرفته در مجموع، متداول ترین آینه کاری از دوره صفوی تا معاصر، تکنیک آینه کاری برجسته و نیم برجسته، به صورت آینه کاری روی گچ، است. همچنین، در ارتباط با نقوش، نقوش «شمسه» و «قاب آینه» از میان هندسی ها و ترنج های تزیینی و «گلدان»، از بین دسته گیاهی، پرکاربرد تشخیص داده شدند. در بین نقوش، «گل زنبق زرد» و «دم جنبانک» نیز جزو نقوش بومی مرتبط با اقلیم اصفهان است که در خانه های صفوی و قاجاری مشاهده گردید.
تحلیل محتوای بازنمایی اشیای روزمره در آثار عکاسان معاصر ایرانی با تاکید بر روش پل جی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
21 - 32
حوزههای تخصصی:
با مطالعه ویژگی های متفاوت عکس های هنرمندان معاصر زن و مرد در پرداختن به اشیا و انتخاب سبک هنری پاسخ به این پرسش که، چه تفاوت معناداری در عکس های مردان و زنان از بازنمایی اشیای روزمره به چشم می خورد، ضروری می نماید. لذا، این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و روش تحلیل متن پل جی بر آن است تا به تحلیل محتوای بازنمایی اشیای زندگی روزمره در آثار عکاسان معاصر ایرانی نایل آید. هنرمندان با اهداف گوناگون از اشیای روزمره بهره برده تا ادراک هنری مخاطب را برانگیزند و او را به تفکر در مقابل چیزهای به ظاهر معمول دعوت کنند. اگرچه این آثار به بازنمایی اشیا می پردازند، با به چالش کشیدن یک شی روزمره، سعی در بیان ایده هنرمند و دعوت به تامل مخاطب دارند. نتایج این بررسی با تاکید بر روش پل جی به صورت مفصل در دو جدول، که به بررسی هفت کنش زبانی مهم و پنج فعالیت در هر اثر اشاره دارد، ارایه گردیده است. آن چه از یافته های این پژوهش منتج می گردد، تفاوت بارز و معناداری ا ست که در بازنمایی از اشیا در آثار هنرمندان زن و مرد معاصر ایرانی به چشم می خورد. شایان ذکر است عکس های این پژوهش به صورت هدف مند انتخاب شده اند.
تحلیل ارتباط پراکنده رویی شهری و آسیب پذیری اجتماعی (موردپژوهی: نواحی شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
5 - 20
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهم مخاطرات طبیعی، آسیب پذیری اجتماعی است. همچنین افزایش جمعیت شهرها باعث ظهور اثرات مختلفی همچون پراکنده رویی شهری شده است. در پژوهش حاضر پس از مرور متون نظری، شاخص های منتخب برای سنجش پراکنده رویی و آسیب پذیری اجتماعی انتخاب و با کمک آمار سرشماری و GIS، داده های شهر قزوین استخراج گردید. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی (نرم افزار SPSS)، این شاخص ها برای پراکنده رویی در 4 عامل «تراکم»، «پیکربندی»، «کاربری» و «دسترسی» (تبیین 22/70 درصدی) و برای آسیب پذیری اجتماعی در 1 عامل (تبیین 9/66 درصدی) قرار گرفتند. تحلیل همبستگی رابطه معنادار میان عامل تراکم (801/0) و پدیده پراکنده رویی (440/0) با آسیب پذیری اجتماعی را نشان داد. رابطه آسیب پذیری با تراکم/پراکنده رویی، مثبت/منفی است، بدین معنا که با افزایش تراکم/کاهش پراکنده رویی، آسیب پذیری اجتماعی افزایش می یابد. در پایان نقشه های پراکنده رویی و آسیب پذیری اجتماعی و نقشه پتانسیل توسعه نواحی شهر قزوین بر اساس رابطه میان این دو پدیده ارائه شده است.
ارائه مدل مفهومی با تأکید بر مؤلفه های اثربخش در هویت نماهای شهری بر اساس روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
87 - 102
حوزههای تخصصی:
نما در فرهنگ معماری معاصر ایران جایگاه مشخصی ندارد و تابع نظرات اعمال شده از سوی کارفرما، طراح و شهرداری در تغییر است. همچنین باوجود خلاءهای پژوهشی مشهود درزمینه بیان مؤلفه ها، عوامل، ابعاد و معیارهای هویت نماهای شهری و مفاهیم مرتبط با آن، موجب شده است تا هدف این پژوهش در راستای تبیین چارچوب برای بیان مؤلفه های اثربخش بر هویت نماهای شهری پیش برده شود. این پژوهش کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های اسنادی– فراترکیب به شمار می رود. برای شناسایی الگوی مؤلفه های اثربخش هویت نماهای شهری، تعداد 179 مقاله بررسی شده از میان آن ها 58 مقاله به کمک برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی، برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. در این پژوهش، ابتدا 123 شاخص معرف هویت نماهای شهری شناسایی و در 7 مفهوم و 1 مقوله طبقه بندی شدند. بر اساس یافته های تحقیق؛ ابعاد، مؤلفه ها، معیارها و عوامل مفاهیم؛ هویت مکانی، هویت، هویت شهری، سیما شهری، منظر شهری، منظر معماری و نما بیان شده است.
لطفا ترمز این تئاتر را بکشید!
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
118 - 124
حوزههای تخصصی:
تعامل تصویر، حرکت و زمان در معماری و سینما با توجه به نظریات ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور مقارن سینما و معماری مدرن در اواخر قرن نوزدهم باعث تغییرات مهمی در تفکر و سبک زندگی انسان شد. امروز، در عصر اطلاعات، زندگی روزمره با تصاویر متحرک و فضاهای مجازی درهم آمیخته است. این تصاویر، فضا و زمان را تصرف کرده و بر فضاهای ذهنی و فیزیکی انسان ها تأثیر می گذارند. در این میان، فیلسوف فرانسوی ژیل دلوز، جهان بینی متفاوتی بر اساس هستی شناسی تصویر ارائه می کند که در آن همه ی اجزاء و اتفاقات جهان، مجموعه ای از تصاویراند که بر یکدیگر اثر می گذارند و واکنش نشان می دهند. هنگامی که هستی به مثابه تصویر تعریف می گردد، تصاویر در ترکیب با حرکت و زمان، احساسات، کنش ها و مفاهیم پیچیده انسانی را به وجود می آورند. بنابراین، در عصری که بیش از پیش به تصاویر وابسته است، جایگاه هنر، بخصوص سینما و معماری، از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. این پژوهش از نوع کیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی-نظری است و از نظریات دلوز و رابطه دو سویه سینما و معماری استفاده می کند تا اهمیت بازخوانی مفاهیم تصویر، حرکت و زمان را جهت حضور موثر و مولد در عصر اطلاعات بیان نماید. امید است بتوان با اینچنین رویکردهای فکری و مفاهیم نوین به خلق آثار و فضاهای موثرتری در رابطه با نیازهای انسان در عصر اطلاعات دست یافت.
مطالعه ی اقتباس ادبی در عکاسی صحنه پردازی شده ی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
69 - 80
حوزههای تخصصی:
هنرها در طول تاریخ از منابع متعدد اقتباس کرده اند. برخی مثل سینما بیشتر و برخی دیگر کمتر. به نظر می رسد عکاسی به دلیل ماهیت واقع گرایانه اش، کمتر به این شگرد تن بدهد ولی بررسی ها نشان می دهد عکاسی هم از همان آغاز، از منابع مختلفی اقتباس کرده است. ادبیات یکی از منابع برای اقتباس در عکاسی بوده است. اما آیا واقعاً امکان اقتباس از ادبیات و منابع ادبی در عکاسی وجود دارد و اگر دارد چگونه؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، آثار پنج عکاس در زمینه ی اقتباس از ادبیات بررسی شده است. شیوه ی جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای (کتاب، پایان نامه، مقاله) و مراجعه به سایت های اینترنتی بوده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، اقتباس از منابع ادبی در عکاسی امکان پذیر است ولی در شاخه ی عکاسی صحنه پردازی شده بیشتر دیده می شود و عکاسان از بین متون ادبی، بیشتر از شعر اقتباس کرده اند تا از نثر و دلیل آن هم امکان اقتباس آزادتر از شعر بوده است. متون ادبی برای این که بتوانند به شیوه ی عکاسی بازنمایی شوند می بایست ظرفیت فضاسازی، شخصیت پردازی، و روایتگری را داشته باشند. با این حال عکاسان بیشتر برداشت ذهنی و درونی خود را در زمان عکاسی به کار می گیرند و بازنمایی عین به عین متن ادبی در عکاسی امکان پذیر نیست.
تاثیر مراودات فرهنگی ایران و چین بر طرح فرش های دستباف دوره صفوی در ایران و مینگ و چینگ در چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران صفوی، مصادف با مینگ و چینگ ( قرون16، 17 و 18 میلادی) در چین است. در این دوره فرش دستباف به لحاظ طراحی و تولید جایگاه خاصی در تاریخ این دو کشور داشته است. جاده ابریشم نیز که ایران را به چین متصل می کند، موجب تبادلات گسترده ای در مسیر این جاده می شد. با توجه به این که فرش های قدیمی چینی کمتر توسط پژوهشگران مورد بررسی قرار گرفته، تاثیرات متقابل در طراحی فرش دستباف بین ایران و چین مورد توجه قرار نگرفته است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با روش تطبیقی تاثیرات متقابل فرش دستباف در ایران و چین در دوره مذکور بررسی شود. به این ترتیب با گردآوری داده ها به صورت اسنادی فرش های دستباف ایرانی و چینی تطبیق داده شد تا اشتراکات آن ها مشخص شود. در این پژوهش این سوال مطرح می شود که: طراحی و نقوش مشترک بین ایران و چین در فرش دستباف کدام است؟ با وجود اندک بودن نمونه های چینی که جزیی از محدودیت های تحقیق به شمار می رود مشخص شد فرش های دستباف ایرانی با تاثیر از چین به تولید فرش هایی با نخ های طلا و نقره پرداختند. فرش های چینی هم به استفاده از الگو های باغی ایرانی و طراحی فرش هایی که توازن و تعادل داشتند اقدام کردند. تاثیراتی که از چین وارد ایران شده بود نیز با ذائقه ی ایرانی ها بافته شد و دوباره به چین سفر کرد. همچنین نقشمایه های گوناگونی مشخص شد که به سه دسته اصلی تقسیم می شوند: 1. نقوش مشترک ایران و چین. 2. نقوش تاثیرگذار چین بر ایران. 3. نقوش تاثیرگذار ایران بر چین.
بازشناسی و تحلیل ابعاد صوری و ساختاری قالی مُهاجران (مارون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیشِ رو، حاصل جستجوی میدانی برای یافتن و مطالعه طرحهای بازمانده از زمان حیات و رونق قالیبافی در مهاجران و معرفی آنهاست. مهاجران از روستاهای ارمنی نشین و یکی از مهمترین کانونهای بافندگی اراک درگذشته بود که امروزه کالبد روستا و هنر قالیبافی آن از بین رفته است. قالی مهاجران ضمن تأثیرپذیری از نظام بافندگی اراک، دارای طرح و نقشهای باهویت است که تاکنون در منظومه پژوهش وارد نشده و جامعه پژوهش از مطالعه و معرفی آن غفلت ورزیده است؛ بنابراین بازشناسی و بررسی ابعاد فنی و زیباشناختی قالی مهاجران هدف این پژوهش است. از این رهگذر، با جستجو در پایگاههای دارنده قالی ایران، تعداد 31 نمونه متفاوت و متنوع از میان شمار زیادی از قالیهای مهاجران انتخاب و جهت تحلیل و معرفی، مطالعه و بررسی شدند. بر این اساس، پرسش اصلی این است که ابعاد فنی و زیباییشناختی قالی مهاجران کدام است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد در قالی مهاجران، صرفاً نقوش گیاهی انتزاعی و تجریدی در قالب گلدسته ها و بوته ها و همچنین گلدانهای گنبدی و محرابیشکل بهصورت ترکیب بندی انتشار، نقشپردازی شدهاند. همچنین سازه مرکزی یا نقشمایه ترنج بهصورت صلیبگون و شبیه به آنچه در قالی لیلیان دیده میشود، وجود دارد. به واقع ساختار و ماهیت قالی مهاجران بهویژه در طراحی و قاب بندی و فضاسازی نقشمایه ها بسیار شبیه و نزدیک به قالی لیلیان در خمین است و این نشاندهنده حفظ ویژگیهای صوری و دیداری طرحها و نقشههای قالیهای ارمنیباف ایران است که شاید ریشه در قالی ارمنستان بهعنوان خاستگاه نخستین این قالی ها باشد. این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. همچنین شیوه گردآوری داده ها، جستجو در بازار اراک و مجموعه های معتبر جهانی است.
جستاری در صورت و محتوای نقاشی اجتماعی-انتقادی دهه 90 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلفه های هنر معاصر که آن را از هنر مدرن متمایز می سازد، خارج شدن از انحصار یک طبقه اجتماعی خاص و پرداختن به اقلیت ها و خرده فرهنگ هایی است که پیش از این امکان دیده شدن نداشتند. نقاشی معاصر ایران در جریان انقلاب اسلامی موفقیت چشمگیری در همراهی با جریان های اجتماعی به دست آورد و قابلیت های خود برای بر هم زدن نظم نمایشی را به اثبات رساند. با توجه به فراگیر شدن جریان هنر اجتماعی- انتقادی در جهان و ضرورت مطالعه ویژگی های این جریان، هدف پژوهش حاضر تبیین مضامین اجتماعی بازتاب یافته در نقاشی دهه 90 ایران و چگونگی بازنمایی این مضامین در نقاشی ها بود. بدین منظور علاوه بر نقاشی های برگزیده جشنواره های ملی، مستندات گالری های خصوصی و صفحه شخصی هنرمندان برای یافتن آثاری منطبق با تعریف نقاشی اجتماعی بررسی شدند. شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی و میدانی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که، بحران هویت انسان معاصر و ضرورت بازنگری در نظام های تمایزگذاری اجتماعی، تخریب محیط زیست و پیامدهای ناشی از آن بر حیات انسان ها و ناامیدی فزاینده به واسطه ی از دست رفتن رفاه و معنویات، مهم ترین مضامین اجتماعی نقاشی این دهه هستند. هنرمندان در این آثار ضمن استفاده از المان های آشنا برای مخاطب به برهم زدن انگاره ی موجود پرداخته اند و در این راه از سوررئالیسم و دفرماسیون، کنار هم قرار دادن عناصر نامتجانس، استفاده از زبان کلامی در همراهی تصویر، ترکیب بندی نامتعارف و به هم ریخته، رنگ های تیره یا اکسپرسیو و سبک فردی استفاده کرده اند تا مخاطب را در حالتی از ابهام و تعلیق قرار داده و به تأمل در وضعیت موجود وادارند.
آموزش مفاهیم مرگ و زندگی به کودکانِ روستای آبکنار از طریق ساخت عروسک سنّتی «گِیْشِه» (با تکیه بر دیدگاه روان درمانی اروین یالوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایه های فکری و نوع شخصیت هر انسان حاصل چگونگی تعلیم و تربیت او در دوران کودکی و نوجوانی است. چنانچه ظرفیت های ذهنی انسان در دوران کودکی با مفاهیم فراگیری، جست وجوگری و اکتشاف در مسیری صحیح همراه باشد، نتایج درخشان آن در دوران بزرگ سالی در قالب تکامل و بلوغ فکری نمایان می شود. داستان گویی از دیرباز به عنوان ابزاری مناسب جهت انتقال مفاهیم فلسفی و بنیادین زندگی به نهاد پاک و بی آلایش کودکان مورد استقبال بوده است. روایت داستان های عامیانه و کُهن داستان های بومی و محلی که عموماً به صورت شفاهی و سینه به سینه از والدین به فرزندان منتقل می شوند؛ بیانگر آگاهی گذشتگان ما بر کارآمدی ابزار داستان گویی است. دراین بین، داستان های عامیانه ای که با نمایش، ساخت عروسک و شعرخوانی همراه بوده اند؛ علاوه بر افزایش جذابیت داستان در انتقال بهتر مفاهیم به کودکان نقش انکارناپذیری دارند. در این پژوهش، کُهن داستان «گِیْشِه» که سال های متمادی توسط ساکنان روستای آبکنار (در استان گیلان) برای کودکان روایت می شود، بازخوانی شده است. نکته ای که نامیرایی این کُهن داستان را از گذشته تا به امروز رقم زده ساخت عروسک سنّتی با نام گِیْشِه است که پس از پایان روایتش به کودکان هدیه داده می شود. هدف این پژوهش علاوه بر حفظ میراث فرهنگی ناملموس، پاسخ به سؤالات پیش رو است: (1) علت اصلی روایت کُهن داستان گیشه برای کودکان در روستای آبکنار چیست؟ (2) رمز ماندگاری این کُهن داستان با قدمتی بیش از 200 سال چه چیز است؟ روش پژوهش مقایسه ای تطبیقی مابین عناصر این داستان بومی با دغدغه های وجودی در مکتب روان درمانی هستی گراست. شیوه روایت داستان نیز از طریق مصاحبه حضوری با ریش سفیدان روستای آبکنار به دست آمده است. نتایج نشان می دهند که چهار دغدغه وجودی انسان «مرگ، تنهایی وجودی، آزادی (یا مسئولیت) و پوچی (یا فقدان معنا) » بر اساس روان درمانی هستی گرا در این کُهن داستان مشاهده می شود. علاوه بر این، کُهن داستان گِیْشِه راهکارهای ارزشمندی را جهت رویارویی انسان با دلواپسی های وجودی در جهان هستی پیشنهاد می کند که با دیدگاه های روان درمانگر مشهور این مکتب با نام اروین یالوم همسویی دارند.
بازتفسیر مراتب محصوریت در هزارتوی خانه های تاریخی کاشان (خانه عامری ها) برپایه معرفت شناختی ریزوماتیک ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محصوریت مهم ترین اصل خلق فضا، کیفیت بارز هر مکان و ابزار خلق هویت های متفاوت است. در معماری ایران توده معلول فضا و عامل دربرگیرنده و شکل دهنده آن است که مفهوم محصوریت را در خود دارد. ریزوم اصطلاحی زیست شناسی است که در جایگاه استعاره، مفاهیمی چون هزارتویی، کثرت، ارتباط، تفاوت و موقعیت میانی را در خود دارد. به این ترتیب در مطالعه ادبیات تحقیق ابتدا عناصر ایجادگر محصوریت و نیز عناصر فضای متکثر و هزارتوی ریزومیک شناسایی شده و سپس به منظور دریافت کیفیات گونه گون مرتبه بندیِ فضای محصور در یک ساختار شبه ریزوماتیک، جنبه های ارتباط این دو دسته مقوله با یکدیگر استنباط شده است. هدف مقاله حاضر بررسی شیوه های دستیابی به تنوعی از عرصه های محصور در سازمان فضایی خانه های تاریخی کاشان و بازتفسیر مراتب محصوریت آن هاست و به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که کدام مؤلفه ها در مبانی معرفت شناسی ریزوماتیک را می توان در بازتفسیر مراتب محصوریت ساختار هزارتوی خانه های تاریخی کاشان مورداستفاده قرار داد؟ کدام رویکردهای کالبدی/فضایی و به چه شکل در مرتبه بندی محصوریت ساختار خانه های تاریخی کاشان نقش داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی؛ روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و هم چنین برداشت میدانی و ابزار تجزیه وتحلیل داده ها نرم افزارهای دپت مپ و ای گراف بوده است. خانه عامری ها به عنوان بزرگ ترین خانه تاریخی کاشان با عرصه های متعدد درون گرا به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شده و در راه بازتفسیر محصوریت با توجه به ساختار هزارتویی این خانه، مؤلفه های سازگار در مبانی معرفت شناختی ریزوماتیک به جهت قابلیت انطباق با این گونه ساختار به کار گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رویکردهای کالبدی/فضایی متعدد در تطابق با کالبد فضای ریزومی شامل قلمروزدایی و بازقلمروسازی، سیالیت، انعطاف پذیری، تفاوت و ناهمسانی، کثرت فضاها و مسیرها و قرار داشتن در میانه و بینابین در ایجاد محصوریت و نیز تنوع و تعدد درجات محصوریت مؤثر بوده اند.
سیر تحول فضاهای میانی در خانه های عصر قاجار و پهلوی اول بر مبنای تغییرات ارزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر فرهنگی، در هر دوره ی زمانی الگوهایی از انسان ارائه می دهد که فعالیت ها، موفقیت ها و وظایف اجتماعی افراد را مشخص می کند. افراد جامعه در قالب این الگوها و ارزش ها، طرح زندگی خود را می ریزند و آن را زیست می نمایند. بنابراین الگوها و ارزش های شکل گرفته در جوامع سنتی با توجه به تغییرات اجتماعی و انقلاب های رخ داده در جهان، تحت تاثیر قرار گرفته و دچار بازتعریف جدید می گردد. در این اتفاق ارزش های جدید، جایگزین ارزش ها و باورهایی می شوند که سالیان سال، افراد یک جامعه آن را زیسته و طبق آن محیط فیزیکی خود را شکل داده اند. بنابراین طبق نظر جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی، تغییرات اجتماعی می تواند اثرات مادی و غیر مادی بر جوامع داشته باشد، بدین منظور این مقاله قصد دارد با پرداختن به تغییرات ارزشی که بعد غیرمادی تغییرات خوانده می شود، به اثرات مادی (کالبدی) که بر فضا (در این مقاله فضای میانی) می گذارد، پی ببرد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع کیفی، و به لحاظ هدف، تاریخی- تفسیری و منطق تحقیق از نوع پس کاوی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که با تغییر در ارزش های جامعه در عصر قاجار و پهلوی اول، ارزش های جدیدی جایگزین آن گشته اند که سبب تغییر در مفاهیم شکل دهنده فضای میانی همچون، محرمیت و حریم، خلوت و قلمرو شده و به واسطه این اتفاق تغییرات وسیعی در شکل (کالبد)، کارکرد و معنای این فضاها به وجود آمده است.