فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۸۱ تا ۳٬۲۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این موضوع که تصاویر قادر به نمایش چیزهایی کاملاً متفاوت از خودشان هستند، از زمان افلاطون برای فیلسوفان جذاب بوده است. از جمله فیلسوفانی که به این حوزه پرداخته اند پدیدارشناسان هستند، آنها از زوایای مختلف به تصاویر نزدیک می شوند. در این مقاله سعی می شود به این سؤال پاسخ داده شود که چگونه می توان از مفاهیم پدیدارشناختی برای درک انتزاع در نقاشی کمک گرفت؟ در این نوشتار متأثر از ادموند هوسرل، از مفاهیم [افق، تقلیل پدیدارشناختی، زیست جهان، اپوخه] کمک گرفته شده است تا نشان بدهد چه ارتباطی بین انتزاع، جهان و تقلیل پدیدارشناختی وجود دارد. نتیجه مورد تأکید مقاله این است که هنرمند مانند پدیدارشناس از جهان طبیعی و روزمره دور می شود و عمیق تر به جهان نگاه می کند و زیست جهان فراموش شده را دوباره احیا کرده و شکاف بین آگاهی و جهان را پُر می کند. از این نظر دو نتیجه قابل تحصیل است: یکی اینکه کارکرد انتزاع در هنر نشان دادن این بازگشت به جهان و روابط درونی ناشناخته آن است. دیگر اینکه تمام نقاشی ها انتزاعی هستند. زیرا دنیای قابل رؤیت را نشان نمی دهند، بلکه نیروهای نامرئی فعال در جهان را نشان می دهند. همچنین مفهوم اپوخه پدیدارشناختی و تمایزش با اپوخه زیبایی شناختی نشان می دهد، نقاشی ها معنایی فراتر از عناصر تصویری دارند که باید با تمرین طولانی اندیشیدن هنری آن را آموخت.
آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
39 - 46
حوزههای تخصصی:
دوران قاجار بالاخص عصر ناصری، سرآغاز شکل گیری تاریخ نگاری نوین ایران و مقارن با پیدایش مفهوم هنرهای زیبا در غرب است. محمدحسن اعتمادالسلطنه از مورخان برجسته ی این ایام بوده که به واسطه ی برخورداری از رویکردی نوین در تاریخ نگاری و علاقمندی به تحقیق و تفحص در آثار تاریخی و ابنیه، تالیفاتش در زمینه ی تاریخ هنرهای ایران حائز اهمیت هستند. در پژوهش حاضر، با راهبردی کیفی در چهارچوب مطالعات تاریخی و به شیوه ی تفسیری-تاریخی به بررسی مکتوبات او شامل تاریخ منتظم ناصری ، المآثر و الآثار ، مرآه البلدان و روزنامه ی خاطرات اعتمادالسلطنه پرداخته ایم. سوال اصلی پژوهش این است که آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه چگونه است؟ و مصادیق این آگاهی کدامند؟ مرور آثار مذکور حاکی از وجود اطلاعاتی قابل تامل در رابطه با تاریخ هنر ایران اعم از بناها، آثار باستانی و هنری است که می تواند نویدبخش پیدایش روندی تازه در تاریخ نگاری هنر ایران در امتداد تحولات تاریخ هنر غرب و خصوصا فرانسه ی آن دوران باشد. آگاهی تاریخی اعتمادالسلطنه در مقام خاستگاه ظهور این اطلاعات، ذیل عناوین آشنایی با مطالعات غربی در باب تاریخ هنر، و شیوه های تاریخ نگاری هنر نزد او دسته بندی شده است. شیوه های تاریخ نگاری اعتمادالسلطنه نیز در توجه به هنرمندان، سکه شناسی و باستان شناسی، و اشاره به متون مرتبط با هنرها تجلی یافته اند.
ترجیحات بصری معماران و غیر معماران در ارزیابی عناصر فیزیکی نماهای آپارتمانهای مسکونی میان مرتبه در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
75 - 87
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عناصر فیزیکی مؤثر بر زیبایی نماهای به سبک پست مدرن، نئوکلاسیک و مدرن متأخر سعی دارد تا با شناخت اشتراک نظر دو گروه معماران و غیرمعماران در ادراک زیبایی نماها گامی در جهت طراحی نماهای مسکونی مطلوب بردارد. لذا عناصر فیزیکی حاصل از 15 نما که نماینده سه سبک نما هستند، استخراج شدند و مورد ارزیابی قرار گرفتند. مرتبه تأثیر هر عنصر فیزیکی در ترجیح، با محاسبه میانگین فراوانی نسبی انتخابها، به شیوه استدلال منطقی در جداولی تنظیم گردیدند. روش این پژوهش، توصیفی، تحلیل محتوا و مبتنی بر تلفیقی از سامانه های کمی و کیفی است. یافته های پژوهش نشان می دهند که عناصر فیزیکی در نماهای به سبک پست مدرن مشتمل بر قوس، تقسیمات عمودی نما، حفاظ چوبی بالکنها، آجر چینی دور پنجره ها، طرح های زیر پنجره ها، احجام پلکانی، مصالح غالب آجر، عناصر فیروزه ای رنگ و پنجره های واقع در عمق دیوار؛ و همچنین استفاده از 2-3 مصالح، پیش آمدگی احجام، احجام پلکانی، قاب در نما، قاب دور پنجره ها، پنجره های واقع در عمق دیوار، سایه بانها و احجام شیب دار در نماهای به سبک مدرن متأخر بر ترجیحات دو گروه مؤثر هستند. عناصر فیزیکی سبک نئوکلاسیک صرفاً مورد ترجیح غیر معماران هستند. ترجیحات عناصر فیزیکی حاصل شده در این تحقیق، قابلیت تاثیرگذاری در تصمیم سازی طراحان در طراحی نماهای مسکونی به منظور تطابق با ذائقه اکثریت را خواهد داشت.
تحلیل دیوارنگاره های مذهبی دوره قاجار با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر (با تأکید بر بقاع متبرکه گیلان و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
113 - 123
حوزههای تخصصی:
هنر دیوارنگاری مذهبی با موضوعات مربوط به وقایع عاشورا و روایات زندگی پیامبران و امامان شیعه، بخشی از آثار هنرهای تجسمی دوره قاجار را شامل شده که فضای اماکن متبرکه همچون بقاع، تکایا و حسینیه ها را به خود مزیّن کرده است. این هنر، نمایانگر ویژگی های فرهنگ عامّه مانند اعتقادات دینی، ارزش ها، علایق و جنبه های اجتماعی در دوره قاجار است. با توجه به تحولات فرهنگی ایران در دوره مذکور و پیدایش بسترهای جدید برای ارائه آثار نقاشی، ضروروت دارد تأثیر این تحولات بر نقاشان قاجار مورد بررسی قرار بگیرد. هدف تحقیق، ارزیابی تأثیر افق معنایی و امتزاج افق ها برآثار هنرمندان قاجار با تأکید بر دو منطقه گیلان و شهر اصفهان است. سؤال های مورد بررسی عبارتند از: ۱- امتزاج افق ها در آثار هنرمندان گیلان و اصفهان چه تأثیراتی گذاشته است؟ ۲- وجوه اشتراک و افتراق آثار آنان چیست؟ روش تحقیق ، توصیفی-تحلیلی با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر و داده های مورد نظر، به شیوه کتابخانه ای و میدانی تهیه شده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که هنرمند بقاع، با پیش داوری هایی که متعلق به افق معنایی روزگار اوست به مکالمه با سنّت گذشته پرداخته و تعاملی سازنده میان زمان حال و گذشته برقرار کرده است؛ به این مفهوم که تحت تأثیر افق معنایی گذشته، بافت، زمینه اجتماعی – فرهنگی خود، دست به خلق آثاری زده که نوعی تفسیر جدید از سنت است؛ در عین حال امتزاج افق ها در هنرمندان دو منطقه منتخب، تأثیر متفاوتی داشته و هنرمند لاهیجانی به دلیل بافت و زمینه محل سکونت خود، کمتر از هنرمند اصفهانی از جریان های روز نقاشی تأثیر پذیرفته و بیشتر به سنت ایرانی وفادار مانده است.
سیاست در تصانیف؛ موسیقی برای پادشاهان، موسیقی برای امپراتوری (۱۴۰۰ تا ۱۷۲۲میلادی)
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
121-135
حوزههای تخصصی:
در شهر اصفهان، هنوز کاخ های زیادی از دوران صفویه -که در سال های ۱۵۰۱ تا ۱۷۲۲ بر فلات ایران حاکم بودند- پابرجا هستند. صفویان سرمایه های زیادی را صرف نمایش موجه ظاهرشان به جهانیان کردند و این امر را از طریق نمایش و ساخت بناهایی عظیم و ایجاد رنسانسی در هنرهای بصری نسبت به حکومت های پیشین، یعنی تیموریان، مغول ها و ترکمن ها، رقم زدند. در «کاخ عالی قاپوی صفویان»، شاهد اتاقی به نام «اتاق موسیقی» هستیم؛ اتاقی کوچک برای تفریحات درباری که دارای یک طراحی آکوستیک تأثیرگذار است (تصویر ۱). درون کاخ چهل ستون نیز موسیقی دانان و نوازندگان زیادی در دیوارنگاره ها دیده می شوند. در تالار پذیرایی این کاخ تصاویری از حاکمان صفوی در حال انجام آداب سلطنتی شامل رزم و بزم ترسیم شده است که در آن گروه های مختلفی از نوازندگان و رقصندگان دیده می شوند. یکی از دیوارنگاره ها مربوط به مراسم استقبال دربار شاه طهماسب صفوی (حکومت ۱۵۲۴-۱۵۷۶) از فرمانروای مغول، همایون، است (تصویر ۲). دیوارنگاره ای دیگر شاه عباس اول (حکومت ۱۵۸۸-۱۶۲۹) را در حال میزبانی از ولی محمدخان، حاکم بخارا نشان می دهد (تصویر ۳). شاه عباس دوم (حکومت ۱۶۴۲-۱۶۶۶) که دستور ساخت این کاخ را صادر کرده بود، در دیوارنگاره سوم در حال استقبال از نادرمحمدخان، یکی از حکّام آسیای میانی، تصویر شده است.
بررسی جایگاه نماد خورشید در اشعار عارفانه و تأثیر آن در صنایع دستی شهرستان میبد (39-50)
حوزههای تخصصی:
خورشید یکی از عناصری است که در گذشته مورد پرستش بوده و با آمدن دین یکتاپرستی، مورد تکریم و احترام مردم قرارگرفته است.در قران کریم بارها و بارها خداوند با الفاظی مانند نور آسمان ها و زمین، معرفی شده است. بنا بر این توصیفات،خورشید در عرفان به عنوان هدایت گر و روشن کننده معرفی می شود که سالک را با نور خود به سمت حق هدایت می کند و به کمال می رساند. از سویی هرچیزی که در برابر خورشید قرار می گیرد از سایه و متعلقات دنیوی تهی می گردد و سراسر وجودش پر از نور می شود؛درنتیجه به اصل وحدت می رسد و ذره ذره وجودش پر از نور الهی می گردد.از طرف دیگر، نقوش خورشید توسط انسان های اولیه روی دیوارهای غار به تصویر کشیده شده است. با گذشت زمان و پیشرفته تر شدن شرایط زندگی، این نقوش روی ظروف سفالی یا فلزی و سایر صنایع دستی نقش می گرفتند. نقش مذکور در گذر زمان و بنابر حسب تغییرات سیاسی و فرهنگی هر منطقه، تغییراتی پیدا کرده است. نماد خورشید در صنایع دستی از اعتقادات و آیین های آدمی به دور نبوده است. این پژوهش در پی پاسخ به پرسش «آیا شباهتی بین نقش خورشید در ادبیات عرفانی و صنایع دستی میبد وجود دارد؟» باروش توصیفی_تحلیلی برآمد و به این نتیجه رسیدیم که همه معانی عرفانی نماد خورشید را در صنایع دستی شهرستان میبد می توان دید. نماد خورشید در صنایع دستی میبد، معانی عرفانی زیادی چون وحدت، هدایت گری و کمال جویی را به بیننده منتقل می کند.
نظریۀ کسر اصنام، مستخرج از زندگی ابراهیم(ع) در قرآن و تبیین کاربست و جایگاه آن در هنر اسلامی، با رویکرد نظریۀ داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقلید و واردات شیوه های تولید آثار هنری و مبانی هنر، از تمدن های دیگر، به تمدن اسلامی، در دوران معاصر، سبب تولید انبوهی از آثار، با ویژگی های متفاوت و گاها متناقض با مبانی فکری اندیشه اسلامی گردیده است. هدف پژوهش حاضر، برداشتن اولین گام ها، برای ارائه یک نظریه، مبتنی بر قرآن با تکیه بر شیوه تفکر ابراهیم(ع)، که برخی نیازهای کارکردی و نظری هنرمندان جهان اسلام را مرتفع گرداند، می باشد. ابراهیم(ع) به عنوان شخصیت تاریخی، با پنج ویژگی منحصر بفرد و ناظر بر عقلانیت و تفقه او، یعنی رشدیافتگی فکری پیش از نبوت، الگوی خوب برای مومنان، صاحب بینش، صاحب قلب سلیم و دیدن ملکوت آسمان و زمین معرفی شده و مخالفان استدلالات او نیز، سفیه و کم عقل خطاب شده اند. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش تئوری داده بنیاد به انجام رسیده است. پس از جمع آوری کلیه دیتاها و انجام کدگذاری باز، محوری و انتخابی، ضمن یافتن پاسخ ها، مکانیزم تفکر ابراهیم(ع) به عنوان فرآیندی عقلانی، که بر اساس نقد مکرر معیارهای پیشین، معیارهای جدید خلق می کند، تحت نام نظریه «کسر اصنام »، استخراج و کارکرد آن در هنر را مشخص شد. سپس به شباهت ها و تفاوت های این نظریه و اندیشه انتقادی که در بستر سوبژکتیویسم به وجود آمده و مبنای هنر مدرن از منظر گرینبرگ معرفی گردیده، پرداخته شد. همچنین عدم هرگونه تنافر یا تناقض این نظریه به اصول، ثوابت و امور لایتغیر و لایزالی که در خلق هنر سنتی، و در قلب آن هنر دینی، ضروری هستند، بررسی و مشخص شد و در نتیجه مکانیزم تولید و ارتقاء معیارهای جدید برای ایجاد محصولات جدید بر اساس نقدهای پیاپی در چارچوب فاصله عبودیت و ربوبیت، بر اساس این نظریه تبیین گردید.
امکان سنجی حضور رشتۀ دوخت های سنتی در دانشگاه های نسل چهارمِ ایران با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشته دوخت های سنتی به عنوان زیرمجموعه ای از هنرهای صناعی، از گسترده ترین بخش های هنرهای کاربردی و سنت های فرهنگی در تمامی تمدن های طول تاریخ است. این در حالی است که استفاده بی رویه از ماشین طی سده های اخیر در بخش منسوجات و تزیینات وابسته به پوشاک موجب به حاشیه رفتن این هنر شد. با توجه به این که امروزه هنرهای صناعی با بازگو کردن ویژگی های فرهنگی، اجتماعی به عنوان بخشی از صنایع خلاقِ فرهنگی، مکملی برای رشد صنعت گردشگری هستند، احیاء دوخت های سنتی و تولید محصولات در این حوزه، موجب توسعه اقتصادی و ایجاد فرصت های شغلی خواهد شد. لذا پژوهش پیشِ رو با هدف بررسی تأثیر رشته دانشگاهی دوخت های سنتی بر کارآفرینی، اشتغال زایی و گردشگری و با نگاهی بر تداوم این هنر در آینده ؛ به شناخت شرایط و امکانات لازم در فضای آموزشِ رسمی پرداخته و به این سوالات پاسخ می دهد: 1. تأثیر حضور رشته دوخت های سنتی در دانشگاه ها بر اشتغال ، کارآفرینی و گردشگری چیست؟ 2. چه شرایط و امکاناتی برای حضور این رشته در نظام های دانشگاهی نسل چهارم لازم است؟ این پژوهش به لحاظ چیستی، کیفی؛ به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی_تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به روش مطالعات اسنادی، منابع کتابخانه ای، روش میدانی و بر اساس رویکرد آینده پژوهی بوده است. یافته ها نشان می دهد که حضور رشته دوخت های سنتی در دانشگا ه ها، زمینه ایجاد اشتغال و رونق صنعت گردشگری را فراهم کرده به احیاء بسیاری از مشاغل مرتبط با این هنر منجر خواهد شد. از مهم ترین سناریوهای قابل طرح برای تحقق این نتیجه انتشار دانش نامه مدون دوخت های سنتی به عنوان مرجع علمی و منبع درسی این رشته و همسان سازی شیوه آموزش آن در مراکز علمی کشور است. این امر با حمایت مدیران و مسئولان از هنرمندانی که سال ها در حفظ و معرفی این رشته تلاش کرده و تجربیات ارزشمندی را برای انتقال به نسل آینده در اختیار دارند امکان پذیر است.
خوانش آیکونولوژیک نشانه ی نمادین سیمرغ در منسوجات ساسانی مبتنی بر دیدگاه پانوفسکی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
7 - 21
حوزههای تخصصی:
سیمرغ یکی از نقوش پرتکرار دوره باستان بر آثار و ابنیه مختلف است که دارای بن مایه اساطیری و در رابطه با مفاهیم سیاسی و مذهبی است. در این پژوهش نیز هدف شناخت و بررسی نقش سیاسی و آیینی سیمرغ بر پارچه های ساسانی است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و براساس رویکرد آیکونولوژی است. این پژوهش سعی دارد جهت یافتن محتوا و دلالت معنایی نقش سیمرغ بر پارچه ها با توجه به آرای اروین پانوفسکی به خوانش تصویر و مراتب سه گانه مورد نظر در متن اثر هنری بپردازد. حجم نمونه شامل 5 نمونه موردی از پارچه های در دسترس است که به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نقش سیمرغ از فرهنگ و آئین مردم ایران زمین نشات گرفته و از نقش برجسته ای برخوردار است که در دوره ساسانی این پرنده به صورت موجودی ترکیب شده از اجزای جانوران واقعی همچون سرسگ، گردن و سینه اسب، بال های عقاب، پاهای شیر و دم طاووس تصویرسازی و نماد اتحاد بین قدرت های مادی و مینوی و فر است. درواقع، نقش سیمرغ در لباس شاهنشاه ساسانی، نشان دهنده حمایت خداوند از وی و در نتیجه مشروعیت سیاسی و دینی وی بوده است؛ زیرا سیمرغ به او فر عطا کرده و با بال های گشوده از وی حمایت می کند و قدرت خویش را به وی داده است.
Evaluating the Effects of Land Use Spatial Structure on Pedes trian's Mental Safety in Urban Mahallas layouts Using Space Syntax (Case Study: Manzariye and Bazar Malallas in Tabriz, Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
45 - 58
حوزههای تخصصی:
The primary purpose of this research is to inves tigate the effect of land-use spatial configuration and s treet network s tructure on people's mental safety in local contexts. A review of various theoretical frameworks demons trates a feasible causal relationship between morphology and the psychological dimension of safety. Hence, this paper emphasizes the assessment of the effect of urban land configuration, which influences the movement behavior of residents, on the psychological safety of residents of mahallas is. This research begins with a review of the literature to identify the gap in the theoretical literature and carry out the problem-finding to obtain an analytical model of research to examine the proximity of uses introduced in three types of proximity. Then, parameters will be evaluated in this framework using the software. The research inves tigates variables' interactions based on Space Syntax, spatial parameters of connectivity value, spatial integration/segregation, attractive uses, movement behavior, density, and mahallas' main and peripheral centers. The results indicate that the safety of urban areas depends on how uses are located and, consequently, on the movement behavior of users'. The comparison of the two mahallas showed that compared to Bazar, Manzarie offers a better arrangement of uses in the inner axes and sub-nodes. It es tablishes an appropriate spatial relationship between its various gravity points, thus bringing about various movement behaviors. Therefore, it displaces more people in the axes connecting different uses, allowing surveillance and spatial dynamics.
An Analytical and Comparative Approach to Recognition Tabriz Ali Shah Mosque(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
57 - 72
حوزههای تخصصی:
Ali shah Mosque in Tabriz is one of the remaining buildings from the Ilkhanid period in the region of Azerbaijan in Iran. In his torical documents, this building is mentioned with different names such as citadel and mosque. Despite the research done on this building, researchers s till have disagreements regarding architectural specifications. In this research, based on archaeological and architectural evidence, the authors seek to answer the following basic ques tions in the manner of field s tudies and libraries, which are based on descriptive-his torical and analytical-comparative, how are the architectural features of this building represented by the texts of his torical documents? How is the porch connected to the tomb? Also, what is the relationship between Ali shah Citadel and the school of the two minarets of the Erzurum in terms of physical and trinity elements? The following hypotheses are raised: according to the results, the pillar behind the altar is originally the tomb of Alisha. The main altar was located inside it and had a green dome with skylights. The way to reach this tomb and the altar were from the s tairs leading to the porch. After the huge columns on either side of it, which may have been turned into a minaret, space has become smaller with an indentation. The school and monas tery were connected to its wes tern and eas tern sides. This general form of composite buildings in a complex is a feature of mos t buildings of this period. Other results of this s tudy show that the model of the mosque-school of the Erzurum is derived from this building, which shows the cultural connections between the two regions.
رد نظریه شهر اسلامی به عنوان فرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
99 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تعاریف متعدد و متنوع و بعضاً متفاوت و متضاد اندیشمندان خارجی و داخلی از شهر اسلامی، تدقیق مفهوم آن را با دشواری و سردرگمی همراه کرده که عمدتاً با دیدگاه های کالبدی است؛ این چالش ها ناشی از قرارگرفتن دو مقوله پیچیده و گسترده «شهر» و «اسلام» در کنار هم است، زیرا برقراری نسبت درست میان این دو مفهوم گسترده و چندلایه (از لایه های ظاهری تا لایه های باطنی) کار آسانی نیست و به یک پشتوانه عمیق نظری و عملی نیاز دارد. هدف پژوهش: بررسی محتوا و مفهوم شهر در متون اصیل دینی، هدف این پژوهش است و بهترین منبعی که از طریق آن دستیابی به حقیقت شهر اسلامی و مفهومش امکان دارد قرآن است. روش پژوهش: روش این پژوهش، تفسیری - تحلیلی است. برای رجوع به قرآن به عنوان اصلی ترین منبع این پژوهش، از شیوه تفسیری - تأویلی بهره برده و تفسیر المیزان برای وصول به فهم آیات قرآن برگزیده شده است؛ همچنین برای مقایسه نظریه اسلام درباره شهر و نظریه شرق شناسان درباره شهر اسلامی روش تحلیلی - تطبیقی به کار رفته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش قرآنی، شهر اسلامی فراتر از فرم و کالبد، یک مفهوم فرهنگی (عقیدتی - رفتاری) است. نظریه شهر قرآنی با تأکید بر سه عنصر اصلی ساختار مفهومی شهر: مردم، قانون و حکومت شهری، در مقابل رویکرد کالبدی غالب اندیشمندان داخلی و خارجی قرار دارد. آرمانشهر قرآنی مفهومی ارزشی - هنجاری است که بر اساس روابط انسانی شکل می گیرد. در این آرمانشهر اسلامی - قرآنی مجموع روابط فرد با خدا، خود، دیگران و طبیعت، در قالب نظام های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی، شهر را شکل می دهد.
پدیدارشناسی باغ ایرانی براساس نظریه روانشناختی ادراک گشتالت (نمونه موردی: باغ شازده ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
45 - 56
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی با سابقه درخشان خود، به عنوان بهترین الگوی منظرسازی در ایران، محصول تعامل انسان ایرانی در مواجهه با طبیعت است. این تعامل به صورت یک رابطه دوطرفه مابین انسان و طبیعت برقرار است و باعث تأثیر متقابل انسان و طبیعت بر یکدیگر می شود. هدف اصلی این پژوهش بازشناسی و تحلیل باغ ایرانی با تکیه بر دیدگاه روان شناختی گشتالت و تأثیر آن بر ادراک انسان از محیط پیرامون است. این تحقیق به چگونگی تأثیرگذاری اصول ادراک دیداری گشتالت بر انسان در درک نظام های کالبدی موجود در باغ ایرانی می پردازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش پدیدارشناسی و پژوهش موردی در رویکردی قیاسی با ارائه ویژگی های روان شناختی و کارکردی موجود در باغ ایرانی به تطبیق قوانین گشتالت و نظام های کالبدی موجود در باغ شاهزاده ماهان کرمان می پردازد تا با بررسی آن ها سهم هرکدام را در استفاده از قوانین گشتالت بازیابد. در این روند با بهره گیری از قوانین ادراک گشتالت به ساده سازی هندسه موجود در باغ های ایرانی پرداخته و علاوه بر آن به تأثیر این قوانین در ادراک محیط پیرامون در نمونه موردی پرداخته شده است. باغ ایرانی به عنوان یک کل، حاصل پیوستگی عناصری است که به تنهایی ازلحاظ کالبدی دارای معنی و مفهوم خاصی نیستند. درصورتی که با قرارگیری این عناصر در کنار یکدیگر (با تفکر، هندسه و جهان بینی خاص) مفهوم والایی به نام باغ ایرانی شکل می گیرد. باغ ایرانی بر نگرش و باورهای شخصی انسان ایرانی در مواجهه با محیط پیرامون متکی است و از همین رو تنها یک اثر هنری نیست بلکه یک پدیده فرهنگی و چندبعدی است.
بررسی تطبیقی نقش پیاده راه ها در ارتقای کیفیت محیط (مطالعه موردی: پیاده راه خیابان 15 خرداد و خیابان صف تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
38-17
حوزههای تخصصی:
اهداف : پیاده راه ها به دلیل ویژگی های خود در ایجاد تعاملات اجتماعی، اهداف عملکردی و زیست محیطی از اهمیت بالایی برخورداراست. هدف اصلی این پژوهش بررسی و سنجش اثرات ایجاد پیاده راه بر ارتقا و بهبود شرایط کیفیت محیط شهری و مقایسه دو پیاده راه پانزده خرداد و پیاده راه صف (سپهسالار) می باشد. روش : به منظور انجام این پژوهش ابتدا با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی تأثیرگذار بر ارتقا کیفیت پیاده راه استخراج گردید. متغیرهای فوق از طریق شاخص های تعیین شده در دو پیاده راه پانزده خرداد و صف (سپهسالار) ارزیابی شدند. برخی از شاخص ها در پیاده راه ها با استفاده از مشاهده کارشناسی و از طریق نقشه ها و جداول مورد بررسی قرار گرفتند. در مورد برخی دیگر، از پرسشنامه برای سنجش متغیرهای کالبدی، کارکردی (عملکردی) و ادراکی استفاده گردید. پرسشنامه تنظیم شده از نظر پایایی و روایی با روش الفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفته و از طریق تست اولیه ناهماهنگی های درونی مورد بازبینی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و به ویژه آزمونه ای ناپارامتریک تحلیل شد و فرضیه های پژوهش مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها: نتایج مطالعات در حالت کلی، حاکی از آن بود که بین متغیرهای تسهیلات و تأسیسات (کالبدی)، کارکرد اقتصادی و خدماتی (کارکردی - عملکردی) و نظم (ادراکی) با ارتقا کیفیت محیط بیشترین رابطه معنادار وجود دارد. از سوی دیگر بین افزایش حس تعلق به مکان به واسطه ایجاد محور پیاده پانزده خرداد و پیاده راه خیابان صف و افزایش تعاملات اجتماعی رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق مطلوبیت کیفیت محیط شهری که شامل سه بعد کالبدی و کارکردی (عملکردی) و ادراکی می باشد در پیاده راه صف به جز متغیر کارکردی (عملکردی)، در بقیه متغیرها میانه بالاتر از میانه نظری بوده است. ولی در پیاده راه پانزده خرداد فقط در متغیر ادراکی میزان رضایتمندی بالاتر از میانه نظری پژوهش می باشد.
تحلیل ساختار بصری در نگاره "نبرد شبانه کی خسرو و افراسیاب" شاهنامه طهماسبی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
145 - 164
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی از برجسته ترین آثار ادب فارسی است که طی قرن ها تاریخ هنر ایران، همواره مرجع خلق آثار تصویری قرارگرفته است. نگارگری ایرانی نیز از غنی ترین منابع بصری نشانه شناختی است که در بافت فرهنگی- اجتماعی خاص زمانه خود آفریده شده و گاه از طریق برخی تمهیدات ساختاری و بیانی، میان شخصیت های حماسی و اسطوره ای شاهنامه و حامیان هنرمند نگارگر- قدرقدرتان زمانه- هم ارزسازی هایی را نیز به نمایش گذارده است. این تحقیق بر آن است که با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی و از طریق مطالعه یکی از نگاره های شاهنامه طهماسبی- نسخه کم نظیر روزگار شاه اسماعیل صفوی- ضمن تحلیل ساختار روایی، تعاملی و متنی نگاره و تطبیق آن با متن کلامی، به این پرسش کلی پاسخ دهد که نگاره نبرد شبانه به محوریت کنشگر اصلی -کیخسرو اساطیری- از طریق کدام ویژگی های ساختار روایی و تعاملی و متنی به بازنمود روایت و همانندسازی شاه حماسه شاهنامه با سلطان صفوی پرداخته است. روش تحقیق در این مقاله شیوه تحلیلی- توصیفی بر مبنای رویکرد نشانه شناسی اجتماعی تصویر است. ضمن این که کوشش شده میان ساختار تصویر و شعر نیز تطبیقی انجام شود. هدف اصلی در این مطالعه تبیین ویژگی های ساختار بازنمودی یک نگاره از نگارستان شاهنامه طهماسبی- در جایگاه نمونه ای از کل این اثر- است که به قصد تصویرسازی حماسه فردوسی جهت بازروایی داستان برای مخاطب زمانه خود و در جهت بزرگداشت شاه صفوی، انجام گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در بازنمود این اثر، توأمان از ساختار روایی و مفهومی و نمادسازی استفاده شده (نقش اندیشگانی) که به بیان کنش های اشخاص روایت متنی و برجسته سازی کنش و کنشگران اصلی- شاه حماسه کیخسرو- پرداخته و در نقش تعاملی خود با مخاطب از وجه نمایی بالاتری نسبت به متن کلامی برخوردار است، ضمن این که از طریق ساختار ترکیب بندی و قراردهی شاه کیخسرو در موقعیت واقعی تصویر، به هم ارزسازی هویت او با شاه زمان خود مبارت نموده است.
ضرورت مطالعه و گردآوری هنر ایرانی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
77 - 90
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار روایتی اسطوره معاصر در قهرمانان مارول با تمرکز بر مجموعه فیلم های انتقام جویان
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
71 - 81
حوزههای تخصصی:
انسان زمانی که با شرایطی فراتر از قدرت و توان و درکش روبه رو می شود اساطیر را می سازد؛ اساطیری که دارای شجاعت و توانایی های ویژه باشند. ابرقهرمانان سینما را به دلیل اشتراکاتی که با اسطوره های کلاسیک دارند، می توان «اسطوره ی معاصر» خواند. این پژوهش با تکیه بر نظریات امبرتو اکو، نحوه ی روایت و مؤلفه های حاکم بر آن از منظر شخصیت (هویت دوگانه ی قهرمان)، طرح تکراری، توطئه و تضاد و همچنین زمان و مکان مورد بررسی قرار می دهد. سوال اصلی این پژوهش آن است که چه مؤلفه هایی از اسطوره ی معاصر، در ابرقهرمانان نوظهور سینمای امروز، قابل ردگیری هستند؟ هدف این پژوهش بررسی و تبیین مؤلفه های حاکم بر این ابرقهرمانان و نحوه ی بازنمایی روایی و تصویری اسطوره ی معاصر در سینماست و برای نیل به این مقصود، دو فیلم انتقام جویان (2012، جاس ویدون ) و انتقام جویان عصر اولتران (2015، جاس ویدون) ساخت استودیو ماروِل مورد تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی است، که با مراجعه به منابع مکتوب و فیلم های مورد تحلیل انجام گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که مولفه های روایتی به صورت نشانه ها و ویژگی های ابرقهرمانان کمیک ها و فیلم ها در روایت نمود عینی می یابند
طنز و شوخ طبعی (کاریکاتور) در فرهنگ بصری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
9 - 16
حوزههای تخصصی:
طنز و شوخ طبعی که در نقاشی شکل کاریکاتور به خود می گیرد، درفرهنگ بصری ایران جایگاهی ویژه داشت. بهزاد جزو نخستین هنرمندان جهان است که طبع خود را در این زمینه آزمود. او از این نظر بر هنرمندان غربی پیشی داشت. نگارنده با این فرضیه به سراغ طنز در نگارگری ایران رفت تا سیر و صور آنرا در گذر زمان در متن ایران بکاود. شکلهای منفرد طنز، چه در متون مربوط به نگارگری و چه در خود نگاره ها ، بازیافتنی بود . دست کم دو متن مکتوب در این زمینه وجود داشت که حاکی از حضور کاریکاتور در نگارگری ایران بود. وجود نمونه های طنزآمیز که شکل کاریکاتور به خود گرفته در اوایل دوره صفوی، بنا به اقتضای شرایط، بیشتر شد. چون نگارگری دوره نخستین صفوی آکنده از مضامین و موضوعات اجتماعی و سیاسی و کلاً بزمی و رزمی و عرفانی و مذهبی بود. شماری از این مضامین در نگارگری انعکاس یافت که بعضی از آنها شوخ طبعانه و طنزآمیز بود. خود دربار صفوی از این نوع طنزها خالی نبود. حضور شماری از نمایشگران و دلقکان در دربار وجود این نوع تصاویر را توجیه می کرد. وجود تصاویر طنزآمیز در مکتب اصفهان به دلیل تحولات اجتماعی فزونی گرفت. بویژه حضور نوگرایی و سنت در جامعه بر ابعاد این نوع شوخ طبعی ها افزود. در این مقاله نمونه هایی از نگاره های طنزآمیز در کانون توجه قرارگرفت تا این فرضیه را به اثبات برساند که کانونهای هنری ایران در قلمرو کاریکاتور هم نه تنها از کانونهای هنری غرب عقب نبود بلکه بر آنها هم پیشی داشت.
اسب در نقاشی منصور قندریز: تحلیل نشانه- معناشناسانه ی یک اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منصور قندریز از جمله نقاشان مستعد معاصر ایران است که به طور معمول نامش در همراهی با مکتب سقاخانه به چشم می خورد؛ این در حالی است که بسیاری از آثار فیگوراتیو او که با بهره گیری از دنیای اساطیر و سنت های کهن تصویرگری ایرانی خلق شده اند و خصلتی بدوی و رازآمیز دارند، از دایره ی پژوهش برکنار مانده اند. این هنرمند در نقاشی هایش از ارزش های زیبایی شناختی سنت تصویری ایران در جهت هویت یابی و آفرینش معنا بهره برده و نیز نقش اسب را که از ادوار باستانی تا کنون در هنر ایران رایج بوده است، به صورتی پرتکرار و معناساز در کار خود گنجانده است. تحقیق پیش رو با انتخاب یک اثر از این هنرمند که حال و هوایی اسطوره ای و مرموز بر آن حاکم است و نیز نقش دو اسب در آن دیده می شود، در حالی که یکی از آن ها دو شاخ روی سرش دارد، در تلاش است سازوکار خلق معنا و چگونگی مشارکت نقش اسب را در فرآیند معناآفرینی اثر جست وجو کند. جستار حاضر به لحاظ هدف بنیادین بوده و روش گردآوری اطلاعات آن نیز کتابخانه ای است. انتخاب نظریه ی نشانه- معناشناختی گفتمانی این پژوهش را قادر می سازد تا از مربع معنایی عبور کرده و با تحلیل مربع تنشی معنای نهایی اثر و کارکرد نقش اسب را در آن آشکار کند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که نتیجه ی کنش و تعامل میان عناصر و عوامل گفتمانی موجود در تصویر کمال و تعالی است و اسب، نقش همراه و عامل کمکی انسان را بر عهده دارد. در اثر مذکور اسب شاخ دار از نیروهای حافظ طبیعت و وابسته به مادینگی برآورد می شود.
بررسی گردشگری سبز و توسعه فرهنگی جوامع محلی با احیای میراث معماری صنعتی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۰۴-۸۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش شناسایی راهبردهای بهره گیری مجدد از میراث صنعتی استان مازندران، ثبت شده در فهرست میراث ملی، در توسعه جوامع محلی با رویکرد پایداری است. از این رو پژوهش با شناسایی مؤلفه های مؤثر در توسعه گردشگری سبز آثار میراث صنعتی مازندران، با تاکید بر میراث مشترک ایران و آلمان؛ به تأثیر هر یک بر توسعه پایدار پرداخته، راهکارهایی را برای تغییر کاربری تطبیقی آن ها پیشنهاد می دهد. روش ها: به کمک روش ای.اچ.پی به ارزیابی مؤلفه های اصلی پرداخته؛ و تهیه پرسش نامه و روش دلفی از تجربه متخصصان کمک گرفته شد. سپس با بررسی میراث صنعتی مازندران و با مقایسه موقعیت آن با موارد مشابه، مؤلفه های تأثیرگذار در انتخاب نوع بهره وری، اولویت بندی شد. یافته ها: هریک از آثار میراث صنعتی مازندران مانند کارخانه پنبه بابل با 26.6 در صد، کارخانه نساجی قائم شهر با 21 درصد، راه ناصری با 20.6 درصد، پل فلزی چالوس با 16.8 درصد و پل لار با 15.5 درصد؛ رابطه میان توسعه گردشگری و توسعه جوامعی محلی را نشان می دهند. نتیجه گیری: معاصرسازی میراث صنعتی با اولویت توسعه پایدار اجتماعی و سپس با توسعه اقتصادی و زیست محیطی، سببِ توسعه جوامع محلی می شود. رونق گردشگری سبز با مفاهیم چون ایجاد امنیت دسترسی، امکان فروش، عرصه بندی عمومی و خصوصی، استفاده بهینه از محوطه مخروبه، ایجاد کاربری چندمنظوره و ساماندهی واحدهای تجاری و همچنین توسعه فرهنگی با حفاظت از آثار، توسعه یکپارچه، و برگزاری فعالیت های فرهنگی در توسعه جوامع محلی مازندران نقش مؤثری خواهند داشت.