مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
اعتمادالسلطنه
حوزه های تخصصی:
در دوران قاجار، در پی آشنایی ایرانیان با ادب و فرهنگ سایر ملل، ترجمة آثار ادبی رونق گرفت و به غنای زبان و ادب فارسی افزود. منطق الحمار (خرنامه)، از ترجمه های ادبی این عهد، در اصل به زبان فرانسوی نوشته شده و ترجمة آن، در اغلب منابع، به اعتمادالسلطنه (1259 - 1313 ق) نسبت داده شده است که بر زبان فرانسوی تسلط داشت و آثاری از آن زبان به فارسی ترجمه کرده بود. در دوران قاجار، ترجمة آثار ادبی اروپایی از زبان ترکی متداول بود و در اغلب این ترجمه ها، برای حفظ اصالت اثر، به زبان واسطه اشاره ای نمی شده است. از آن جا که آثار ترجمه ای معمولاً رگه ها و تأثیراتی از زبان مبدأ با خود دارند، در این مقاله با بررسی سبک نوشتاری خرنامه (ساختار و کاربرد واژگان و تعبیرها و جمله ها) نشان داده شده که اثر از زبان ترکی به فارسی ترجمه شده است نه از اصل فرانسوی آن. رگه هایی از سبک های گوناگون نثر که پس از ترجمه، برای آرایش و تزیین و افزودن مطالب انتقادی به آن راه یافته نیز نشان داده شده است. این موارد خط مشی دارالترجمة ناصری را در ترجمة آثار ادبی نشان می دهد. ترجمه های ادبی گروهی انجام می گرفته و اثر را چندین بار نویسندگان و ویراستاران بررسی و ویرایش کرده اند.
تاریخ نگاری محلی عصر قاجار و مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری محلی ایران که سابقه آن به پیش از اسلام می رسد، در عصر قاجار با یک دوره طلایی رشد کمی و کیفی مواجه گردید. بیشتر شهرها و مناطق کشورمان صاحب یک یا چند تاریخ محلی گردیدند. در این مقاله پس از بررسی در حدود پنجاه اثر چاپ شدة تاریخ محلی عصر قاجار، به بررسی ویژگی ها و علل این نهضت و مؤلفه های این نوع تاریخ نگاری می پردازیم. نیز بدین امر نظر داریم که انگیزة مؤلفان در آفرینش کتاب هایشان چه بوده است.
اعتماد السلطنه: روزنامه نگاری با ۷ روزنامه در عصر قاجار
حوزه های تخصصی:
محمدحسن خان اعتماد السلطنه (۱۲۵۹- ۱۳۱۳) یکی از متفکرین، سیاست مداران و مورخین عهد ناصری است. زندگی و شخصیت او به چند جهت و به ویژه جنبه روزنامه نگار بودن، او را در میان اندیشه گران قاجاری ممتاز کرده است. او یکی از پرکارترین مورخ و روزنامه نگارِ تمام دوران تاریخ ایران به شمار می رود. همچنین وی نخستین روزنامه نگار ایرانی است که بر یک زبان خارجی کاملاً تسلط داشته است. در عصر قاجار، نثر مبتنی بر ساده نویسی، درازگویی ها و مسجع نویسی ها و انواع صنایع زیبا و نازیبای بدیعی در نثر آمیختن و اندک معنیی را با بسیار بافتن کلمات و مفصل نویسی، پر جلوه دادن جایگاهی نداشت و ادبیات تنها برای قشر خاصی از جامعه به نام امیر و وزیر و چون اینان نوشته نمی شد، بلکه همه آحاد جامعه را در بر می گرفت. اعتمادالسلطنه در سال های آخر زندگی خویش، به ثبت وقایع روزمره زندگی خود و درباریان قاجار پرداخت و بدین ترتیب کتاب روزنامه خاطرات پدید آمد که از مهم ترین منابع تاریخ ایران در اواسط دوره ی قاجار است. کتاب مفصل ِ روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه، مجموعه یادداشت های روزانه اعتمادالسلطنه و مشتمل بر حوادث ۱۵ ساله آخر زندگى از نظر محتوی و مضمون، در برگیرنده یک فصل از تاریخ پر فراز و نشیب ایران در دوره قاجاریه است. حس نوستالوژی و افسوس به گذشته پرشکوه در جای جای کتاب به چشم می خورد. نویسنده به دنبال بررسی علل و عواملی است که باعث این عقب گرد تاریخی گردیده است.
برساخت اجتماعی و تجربه شخصی شهروندان سنندجی از بحران هویتی و قومیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
221 - 249
حوزه های تخصصی:
در اغلب جوامع چند قومی مسایل قومی اگر مساله اول آن جوامع نباشند، حتما یکی از دغدغه های آن نظام اجتماعی به شمار می رود. بر همین اساس این پژوهش با هدف مطالعه کیفی به برساخت اجتماعی و تجربه شخصی شهروندان سنندجی از بحران هویتی و قومیتی می پردازد. روش این پژوهش کیفی از نوع گراندد تئوری و داده های کیفی به منظور کشف مدلی برای تبیین بحران هویتی و قومیتی در کردستان جمع آوری شده است. به طور کلی می توان گفت نظرات کارشناسی اساتید، خبرگان و کارشناسان سنندجی بهترین راهبرد برای تبیین بحران هویتی و قومیتی در کردستان هستند. تحلیل نتایج 15 مصاحبه عمیق بر اساس سه مرحله کدگذاری با بیش از 304 گزاره معنادار، 270 مفهوم و 22 مقوله فرعی و 9 مقوله اصلی و یک مقوله هسته به دست آمد. 9 مقوله به دست آمده شامل؛ نادیده انگاری اقوام، خلأ قانونی، ضعف نهادی، بی عدالتی، سیاسی انگاری، سوءمدیریت مسایل قومی، امحای هویتی اقوام، تجزیه طلبی و رخ نمایی هویت قومی است که با انتزاع بیشتر این مقولات در مرحله کدگذاری گزینشی، یک مقوله هسته به نام «نادیده انگاری قانونی اقوام در یک ضعف نهادی با ترکیب بی عدالتی موجود در بستر سیاسی انگاری عامل بحرا ن های هویتی و قومیتی هستند که با راهبرد امحای هویتی اقوام و سوءمدیریت مسایل قومی به پیامدهایی چون تجزیه طلبی و رخ نمایی هویت قومی منجر می شود که می تواند همه مباحث اساتید، خبرگان و کارشناسان مسایل قومی را در مورد بحران های هویتی و قومی در کردستان تحت پوشش قرار دهد.
تحلیل و بررسی اندیشه های محمدحسن خان اعتمادالسلطنه(بر اساس کتاب روزنامه خاطراتِ او)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
93 - 112
حوزه های تخصصی:
محمد حسن خان اعتمادالسلطنه، یکی از تاریخ نگاران عصر قاجار است. او چون به دربار شاه راه داشت، نکته های قابل توجهی از زندگی رجال، وضع اجتماعی، زدوبندهای سیاسی و مسائل پشت پرده را در کتابی به نام روزنامه خاطرات آورده است. از آنجا که تردید است در اینکه سایر آثار موسوم به او نوشته خود او باشند، بنابراین در این مقاله، برای شناخت اندیشه های اعتمادالسطنه، روزنامه خاطرات که نوشته اوست، مورد توجه قرار دارد. یافته های این پژوهش، بر اساس روش تاریخی و توصیف و تحلیل اندیشه های اعتمادالسلطنه در کتاب روزنامه خاطرات به دست آمده و حاکی از آن است که او با وجود آشنایی با تمدن غرب و رواج روشنگری در ایران، در زمینه اندیشه اجتماعی، دیدگاهی سنّتی داشته است؛ به طوری که اندیشه های وی در مورد شاه، این بود که او سایه خداوند بر روی زمین است. اعتمادالسلطنه، در زمینه سیاسی، مخالف هرگونه دگرگونی و تغییر است و هرنوع اصلاحی را در چارچوب حفظ وضع موجود می داند. افکار سیاسی او در زمینه قانون، حکومت استبدادی، حکومت مذهبی و اعطای آزادی به مردم، از جمله نمونه هایی است که او در آنها این اندیشه خود را نشان می دهد. از طرفی، اندیشه های وی در حیطه اقتصاد نیز به افزایش ثروت، درآمدزایی، صرفه جویی و عدم خروج سرمایه از مملکت منجر شد که در این مقاله، به تحلیل و تبیین این موارد می پردازیم.
آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
39 - 46
حوزه های تخصصی:
دوران قاجار بالاخص عصر ناصری، سرآغاز شکل گیری تاریخ نگاری نوین ایران و مقارن با پیدایش مفهوم هنرهای زیبا در غرب است. محمدحسن اعتمادالسلطنه از مورخان برجسته ی این ایام بوده که به واسطه ی برخورداری از رویکردی نوین در تاریخ نگاری و علاقمندی به تحقیق و تفحص در آثار تاریخی و ابنیه، تالیفاتش در زمینه ی تاریخ هنرهای ایران حائز اهمیت هستند. در پژوهش حاضر، با راهبردی کیفی در چهارچوب مطالعات تاریخی و به شیوه ی تفسیری-تاریخی به بررسی مکتوبات او شامل تاریخ منتظم ناصری ، المآثر و الآثار ، مرآه البلدان و روزنامه ی خاطرات اعتمادالسلطنه پرداخته ایم. سوال اصلی پژوهش این است که آگاهی تاریخی از هنر در مکتوبات اعتمادالسلطنه چگونه است؟ و مصادیق این آگاهی کدامند؟ مرور آثار مذکور حاکی از وجود اطلاعاتی قابل تامل در رابطه با تاریخ هنر ایران اعم از بناها، آثار باستانی و هنری است که می تواند نویدبخش پیدایش روندی تازه در تاریخ نگاری هنر ایران در امتداد تحولات تاریخ هنر غرب و خصوصا فرانسه ی آن دوران باشد. آگاهی تاریخی اعتمادالسلطنه در مقام خاستگاه ظهور این اطلاعات، ذیل عناوین آشنایی با مطالعات غربی در باب تاریخ هنر، و شیوه های تاریخ نگاری هنر نزد او دسته بندی شده است. شیوه های تاریخ نگاری اعتمادالسلطنه نیز در توجه به هنرمندان، سکه شناسی و باستان شناسی، و اشاره به متون مرتبط با هنرها تجلی یافته اند.
واکاوی نقش خاطره جمعی بر جایگاه و منزلت علوم انسانی در نهاد دانشگاه در ایران با تأکید بر خاطره دارالفنون به عنوان نقطه عطف نهاد دانشگاه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اگرچه علوم انسانی در رشد بنیان های فرهنگی و توسعه پایدار جامعه نقش مهمی ایفا می کند اما در غالب جوامع کمتر توسعه یافته از جمله ایران، در جایگاهی پایین تر از علوم طبیعی قرار داده می شود. پل ریکور بر این باور است که به دنبال بروز یک رویداد و در جریان شکل گیری آن خاطره ای جمعی در ذهن مردم ایجاد شده و تداوم می یابد. تکرار این خاطره و ذهنیت در زمان حال متضمن فراموشی برخی ابعاد آن رویداد و برجسته کردن برخی جنبه های دیگر و گاه تحریف آن می گردد. در پژوهش حاضر با دغدغه واکاوی ریشه های این نگرش به علوم انسانی، با این پیش فرض که رویکرد زمان پیدایش و تکوین نهاد دانشگاه در ایران یعنی از زمان تأسیس دارالفنون تا به امروز بر منزلت کنونی علوم انسانی در خاطره جمعی مردم ما تاثیر گذاشته در پی واکاوی جایگاه این علوم در دارالفنون به عنوان نقطه شروع نهاد دانشگاه ایرانی پرداخته ایم.روش شناسی: بدین منظور سه نفر از چهره های کلیدی دارالفنون، ملکم خان ناظم ا لدوله، اعتضادالسلطنه و اعتمادالسلطنه را برگزیده و دیدگاه و عملکرد آنها را در مورد علوم انسانی با استفاده از مفهوم خاطره جمعی پل ریکور، مورد تحلیل قرار داده ایم. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است. یافته ها: یافته های پژوهش موید آن است که پیدایش و تکوین دارالفنون به عنوان نخستین نهاد آموزشی نوین ایران را می توان بر اساس روایتی از توسعه که عقب ماندگی ایرانیان را در فن، تکنیک و صنعت می داند، فهم و تفسیر کرد. غفلت دارالفنون از اهمیت علوم انسانی در فرایند مدنیت و توسعه علمی و صنعتی، یکی از زمینه های شکل گیری این نگرش در اذهان مردم و سیاستگذاران ما بوده که هنوز هم در قالب خاطره جمعی جضور دارد و مانع تحقق جایگاه شایسته علوم انسانی در آموزش عالی و فرایند توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما می شود.