فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
17 - 37
حوزههای تخصصی:
تجمع چربی سبب می شود چربی در بافت هایی به جز بافت ذخیره چربی (ادیپوز) مانند عضله نیز انباشت شود. در سلول های عضلانی چربی به صورت قطرات چربی ذخیره می شود. در سلول های عضلانی قطرات چربی این توانایی را دارند که چربی را به شکل مطمئن ذخیره کنند، اما این ظرفیت دارای محدودیت است؛ به گونه ای که افزایش بیش از اندازه ذخیره چربی ممکن است به اختلال در عملکرد طبیعی سلول منجر شود. با افزایش وزن و چاقی میزان محتوای چربی درون سلول های عضلانی افزایش می یابد و این موضوع با مقاومت به انسولین ارتباط مستقیم دارد، اما این پدیده در ورزشکاران استقامتی متفاوت است؛ به گونه ای که به رغم افزایش محتوای چربی درون عضلانی، افزایش حساسیت به انسولین مشاهده می شود. احتمالاً محل ذخیره چربی، محتوای چربی و ترکیب قطرات چربی، همراه باوجود لیپیدهای بیواکتیو ممکن است بین ورزشکاران و افراد چاق و احتمالا دارای دیابت نوع دو متفاوت باشد. پروتئین هایی که سطح قطرات لیپید را می پوشانند، احتمالاً بر سیگنال دهی و متابولیسم آن ها تأثیر می گذارند. این پروتئین ها همچنین به تعامل بین قطرات لیپید و سایر اجزای سلولی و همچنین موقعیت آن ها کمک می کنند. این مقاله با مرور تحقیقات قبلی درمورد ارتباط بین قطرات چربی در عضلات اسکلتی و اختلالات متابولیک، نقش پروتئین ها را در تنظیم متابولیسم و اثرات فعالیت بدنی بر این اندامک ها و تفاوت در تجمع چربی در بافت عضلانی بین ورزشکاران و افراد چاق یا دارای دیابت نوع 2 بررسی می کند.
تأثیر پروتکل های مختلف حرکات پلایومتریک به عنوان ظرفیت سازی پس فعالی روی عملکرد توانی ورزشکاران: مروری نظام مند بر مطالعات ظرفیت سازی پس فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
122 - 138
حوزههای تخصصی:
رسیدن به حداکثر توان عضلانی برای اجرای بهترین عملکرد توانی و سرعتی در بسیاری از رویدادهای ورزشی مهم است. نشان داده شده است که ظرفیت سازی پس فعالی (PAP) در حین گرم کردن مناسب، توان و سرعت ورزشکار را افزایش می دهد؛ البته میزان تأثیر فعالیت آماده ساز، به پروتکل شدت و حجم آن حرکت و همچنین فاصله استراحت بین آن حرکت و اجرای فعالیت اصلی بستگی دارد. این مطالعه مروری نظام مند، تأثیر پروتکل های مختلف از نظر حجم، شدت و زمان استراحت بعد از انجام تمرین پلایومتریک را به عنوان یک فعالیت آماده ساز (CA) بر عملکرد توان ورزشکاران بررسی کرده است. این مطالعه از تمام اصول بررسی های مطالعه مروری نظام مند پیروی کرده است. معیارهای واجد شرایط شامل مطالعات متقاطع، تصادفی، غیرتصادفی و متوازن بودند که اثرات ظرفیت سازی پس فعالی داوطلبانه ناشی از فعالیت پلایومتریک را بر عملکرد توان مشاهده کردند و متغیرهای تمرینی حجم، شدت و زمان استراحت از فعالیت آماده ساز تا فعالیت اصلی را گزارش کردند. تجزیه و تحلیل روی 24 مطالعه در پایگاه های Scopus، Web of Science و PubMed تا ماه آگوست سال 2023 صورت گرفت که توسط دو محقق به طور جداگانه انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل، استخراج متغیرهای تمرین پلایومتریک (حجم، شدت و فاصله استراحت) از هر مطالعه و مقایسه آن ها در ارتباط با رسیدن به ظرفیت سازی پس فعالی، خستگی یا اثر خنثی بود. این مطالعه مروری نظام مند نشان داد که داشتن پروتکل گرم کردن ظرفیت سازی پس فعالی که با استفاده از حرکات پلایومتریک انجام شود، اثرات مثبت بر عملکرد توانی ورزشکاران ایجاد می کند. همچنین تمرین پلایومتریک به عنوان PAP زمانی که با حجم کم (<20 تکرار) و تنها با وزن بدن (مقاومت کم) انجام شود و پس از آن و قبل از انجام حرکت اصلی تا 5 دقیقه استراحت وجود داشته باشد، تأثیر مثبت بیشتر و مطمئن تری بر عملکرد توانی ورزشکاران مشاهده می شود؛ بنابراین به ورزشکاران توانی پیشنهاد می شود که از حرکات پلایومتریک کم حجم و با وزن بدن که حدود 5 دقیقه استراحت تا فعالیت اصلی داشته باشد، به عنوان فعالیت آماده ساز استفاده کنند.
فعالیت ورزشی و سلامت مغز در سالمندی: نقش محور عضله-مغز در بهبود عملکردهای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
67 - 94
حوزههای تخصصی:
سالمندی با افزایش خطر زوال شناختی همراه است. فعالیت های ورزشی نقش مهمی در حفظ و بهبود سلامت شناختی سالمندان دارند. شواهد موجود نشان می دهند که فعالیت های ورزشی مختلف ازجمله فعالیت های مقاومتی، هوازی و تمرینات ذهن- بدن می توانند موجب بهبودی درخور توجهی در حافظه، یادگیری و سایر توانایی های شناختی در سالمندان شوند. فعالیت های ورزشی با افزایش سطوح عوامل رشد عصبی مرتبط هستند که این عوامل در شکل پذیری سیناپس ها و بقای نورون ها نقش کلیدی ایفا می کنند. علاوه بر این، محور عضله- مغز به عنوان یک مسیر حیاتی در ارتباط بین فعالیت های ورزشی و عملکرد شناختی مطرح است. میوکاین های ترشحی از عضلات به مغز می توانند از طریق بهبود جریان خون مغزی، کاهش التهاب عصبی، افزایش سلامت میتوکندری و تقویت انعطاف پذیری عصبی به حفظ و ارتقای عملکردهای شناختی در سنین بالا کمک کنند. این مقاله مروری، تأثیر انواع فعالیت های ورزشی بر عملکردهای شناختی و برخی سازوکارهای سلولی و مولکولی مربوط را در سالمندان بررسی کرد. درمجموع به نظر می رسد که فعالیت های ورزشی ترکیبی می تواند به عنوان رویکردی پیشگیرانه و مؤثر در برابر زوال شناختی و بیماری های تخریبی عصب ناشی از سالمندی مؤثر باشد؛ بااین حال، هنوز نوع، شدت و حجم بهینه فعالیت های ورزشی برای دستیابی به حداکثر آثار شناختی مشخص نیست و به انجام تحقیقات بیشتری برای تعیین دستورالعمل های ورزشی بهینه نیاز است. علاوه براین، بررسی عمیق تر سازوکارهای سلولی، مولکولی و عصبی مرتبط با اثرات فعالیت ورزشی بر عملکردهای شناختی در سالمندان نیازمند پژوهش های بیشتری است تا برنامه های ورزشی بهینه به منظور بهبود کیفیت زندگی سالمندان توسعه یابد.
تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی خانگی بر سطوح ملاتونین، سروتونین، کیفیت خواب و کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری اِم اِس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
105 - 120
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک اختلال مزمن، پیش رونده و با واسطه ایمنی است که بر سیستم عصبی مرکزی تأثیر می گذارد و شایع ترین علت ناتوانی عصبی غیرتروماتیک در بزرگسالان است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات مقاومتی خانگی بر سطوح سرتونین، ملاتونین، کیفیت خواب و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به بیماری MS بود. تعداد 27 بیمار زن (66/2 ± 56/34) مبتلا به MS از نوع عودکننده-فروکش کننده با امتیاز EDSS بین صفر تا 5/5 از مراجعه کنندگان به درمانگاه نورولوژی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، به دو گروه تمرینات مقاومتی و گروه کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی هشت هفته فعالیت ورزشی در منزل شامل چهار هفته فاز هایپرتروفی و چهار هفته فاز قدرت بود. کیفیت خواب و زندگی به ترتیب توسط پرسشنامه کیفیت خواب و پرسشنامه 26 سؤالی کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت ارزیابی شد. همچنین سطوح ملاتونین و سرتونین سرمی قبل و بعد دوره تمرین با استفاده از روش الایزا ارزیابی شد. داده مطالعه در سطح 05/0 با استفاده از روش آماری کوواریانس بررسی شد. بررسی ها نشان داد که سطوح ملاتونین، سرتونین و کیفیت زندگی و کیفیت خواب طی هشت هفته تمرینات مقاومتی تغییر معناداری نداشت (05/0<P). این نتایج نشان داد که تمرینات مقاومتی باعث بهبود سطوح ملاتونین یا کیفیت خواب در بیماران MS نمی شود. به نظر می رسد، اجرای تمرینات بدون نظارت مستقیم فاقد اثر تماشاگر و انگیزه لازم برای اثربخشی آن ها خواهد بود.
تأثیر یک دوره برنامه حرکتی با جدول نوری گام برداری بر سطح کورتیزول و اختلالات خواب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
38 - 52
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر یک دوره برنامه حرکتی با جدول نوری گام برداری بر سطح کورتیزول و اختلالات خواب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی، 20 کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با رده سنی 6 تا 12 سال به صورت تصادفی در دو گروه ده نفری (گروه تمرین با جدول نوری و کنترل) قرار گرفتند. گروه تمرین با جدول نوری و گروه کنترل با صفحه ساده برنامه حرکتی الگوهای گام برداری را به مدت دوازده هفته به صورت چهار جلسه 45 دقیقه ای در هفته زیرنظر مربیان خود دریافت کردند. اندازه گیری کورتیزول به صورت بزاقی و ارزیابی اختلالات خواب با پرسشنامه پیتزبورگ در دو نوبت پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه انجام شد. داده ها با تحلیل کوواریانس در سطح معناداری (05/0>P) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که در پس آزمون میانگین سطح کورتیزول در گروه تمرین با جدول نوری در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنا داری داشت (018/0P=). همچنین کاهش معناداری در نمره اختلالات خواب در گروه تمرین با جدول نوری در مقایسه گروه کنترل مشاهده شد (032/0P=). براساس نتایج این پژوهش، در صورت ارائه تمرینات مربع گام برداری همراه با بازخورد دیداری و شنیداری حاصل از فناوری، می توان شاهد تغییرات معناداری در کاهش سطح کورتیزول و اختلالات خواب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم بود.
اثر تمرینات ورزشی بر بیان برخی پروتئین های پردازش APP مغز در موش های مدل بیماری آلزایمر: مطالعه فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
53 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، تعیین اندازه اثر تمرینات ورزشی بر بیان پروتئین های ADAM10 (پیامد اصلی) و BACE1، sAPPα، sAPPβ و Aβ (پیامدهای فرعی) در مغز موش های مدل AD و انجام تحلیل های طبقه ای و فرارگرسیون بر حسب متغیرهای تعدیل کننده بود. مداخلات بررسی کننده تأثیر تمرین ورزشی دارای مدت زمان بیش از سه هفته بر موش های مدل آلزایمر (AD) منتشرشده در مجلات پژوهشی فارسی و انگلیسی تا جولای 2024، از سایت های Google، SID و Magiran و Pubmed جستجو و تحلیل شدند. مدل اثرات تصادفی برای تعیین اندازه اثر (SMD با تناوب اطمینان %95) مداخلات (n=14) سنجش کننده بیان پروتئین ADAM10، BACE1، sAPPα، sAPPβ و Aβ مغزی با نرم افزار CMA2 استفاده شد. I2 بیشتر از 50 درصد، مبنای وجود هتروژنیتی زیاد قرار گرفت و سوگیری انتشار با تست اِگِر بررسی شد. همبستگی بین اندازه اثر تمرینات بر بیان ADAM10 و BACE1 مغز، با ضریب پیرسون و رگرسیون بین دو اندازه اثر فوق با سن موش ها و طول مدت تمرینات با فرارگرسیون مدل اثر لحظه ای بررسی شد. همچنین درمورد بیان ADAM10 و BACE1 سنجش شده در بین سه ناحیه مختلف مغز، تحلیل طبقه ای انجام شد. یافته ها نشان داد که در تمام پیامدها مقدار هتروژنیتی در بین نتایج تحقیقات، زیاد بود. اندازه اثر کل مداخلات مورد شمول (n=14) درمورد بیان پروتئین ADAM10 مغز پس از تحلیل سوگیری انتشار (SMD=0.73, CI95%: -0.43 to 1.91) معنادار نشد (با توجه به تناوب اطمینان)، اما درمورد پیامدهای فرعی، اندازه اثر حاصل شده نهایی درمورد sAPPβ (SMD= -2.59, CI95%: -3.80 to -1.39) و Aβ (SMD= -4.03, -2.92 to -5.13) مغز معنا دار شد. در تحلیل های طبقه ای (n=7)، بیان ADAM10 (SMD= 2.48, p=0.001) و BACE1 (SMD= -2.03, p=0.001) فقط در هیپوکامپ معنا دار بود. نتیجه گیری می شود، هتروژنیتی زیاد، در کل یافته ها بیان می کند که هنوز باید تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود. افزایش بیان ADAM10 و کاهش بیان BACE1 در هیپوکامپ همراه با کاهش sAPPβ و Aβ در کل بافت مغز موش های مدل AD در اثر تمرینات ورزشی، نویدبخش کاهش بار آمیلوئید مغزی و به ویژه در مراحل اولیه AD است؛ اگرچه این یافته ها هنوز باید در جمعیت انسانی تأیید شود.
اثر مصرف حاد مکمل تائورین بر اکسیداسیون چربی و آستانه تنفسی در زنان چاق 45- 25 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
30 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل تائورین بر اکسیداسیون چربی و متغیرهای فیزیولوژیک معادل با آستانه بی هوازی در زنان چاق 25-45 ساله بود. در این مطالعه، 11 زن چاق (2/3 ± 1/33=BMI) به طور هدفمند انتخاب و یک آزمون فزاینده استاندارد را قبل و بعد از مصرف 21 روزه مکمل تائورین ( mg/kg50) انجام دادند. نمونه های خونی قبل و بعد از هر آزمون فزاینده و پارامترهای تنفسی در تمامی طول آزمون فزاینده، به صورت نفس به نفس اندازه گیری شد. برای تعیین آستانه بی هوازی، از شکست ناگهانی در نمودار معادل تهویه ای اکسیژن (VE/VO2) استفاده شد. اکسیداسیون چربی با اندازه گیری نسبت تبادل تنفسی (RER)، میزان سوخت چربی در حین تمرین و سطوح تری گلیسرید (TG) پلاسما در انتهای آزمون فزاینده تعیین شد و با آزمون t زوجی و آزمون تحلیل واریانس مکرر بین کوشش ها مقایسه شد. نتایج تحلیل واریانس مکرر نشان داد، 21 روز مصرف مکمل تائورین باعث کاهش معنادار سطوح TG استراحت، مقادیر RER و میزان سوخت چربی در حین آزمون فزاینده (همه 05/0>P) نسبت به قبل از مصرف مکمل شد؛ با وجود این، نتایج آزمون t زوجی نشان داد که مصرف این مکمل بر اکسیژن مصرفی و ضربان قلب معادل با آستانه تنفسی حین تمرین فزاینده استاندارد در زنان چاق اثر معنا داری ندارد. به طور خلاصه، نتایج پژوهش نشان می دهد که مصرف مکمل تائورین با افزایش اکسیداسیون چربی در حین استراحت و تمرین همراه است، اما این امر به بهبود عملکرد استقامتی در سطح آستانه بی هوازی منجر نمی شود.
اثر ترکیبی هشت هفته تمرین در آب و تمرین مقاومتی بر شاخص های سردرد، کیفیت زندگی و کیفیت خواب زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۳
44 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر ترکیب هشت هفته تمرین در آب و تمرین مقاومتی بر شاخص های سردرد، کیفیت زندگی و کیفیت خواب زنان مبتلا به میگرن بود. تعداد 40 نفر زن مبتلا به میگرن در محدوده سنی 40 تا 50 سال به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به چهار گروه تمرین در آب، تمرین مقاومتی، تمرین ترکیبی و گروه کنترل (هر گروه ده نفر) تقسیم شدند. در ابتدا متغیرهای تحقیق با ابزارهای استاندارد ارزیابی شدند. گروه های تجربی در هشت هفته تمرینات ویژه شرکت کردند و در این مدت نیز گروه کنترل صرفاً به فعالیت های روزمره خود پرداختند و از شرکت در فعالیت های ورزشی پرهیز کردند. پس از اتمام تمرینات ورزشی، متغیرهای تحقیق در شرایط یکسان با پیش آزمون، مجدد ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که هشت هفته تمرین (ترکیبی و مجزا) بر شدت، مدت و تکرار سردرد زنان مبتلا به میگرن تأثیر معنا داری داشت. هر سه نوع تمرین در آب، تمرین مقاومتی و تمرین ترکیبی باعث کاهش شدت سردرد زنان مبتلا به میگرن شد. همچنین هشت هفته تمرین ترکیبی بر کیفیت زندگی و کیفیت خواب زنان مبتلا به میگرن تأثیر معنا داری داشت. در نتیجه گیری می توان گفت، به نظر می رسد که سه نوع تمرین در آب، مقاومتی و ترکیبی بر کاهش شاخص های سردرد، بهبود کیفیت زندگی و کیفیت خواب بیماران زن مبتلا به میگرن تأثیرگذار باشد.
تأثیر تمرین شنا، داروی دیازپام و فلوکستین بر روی سطح هورمون های کورتیکوسترون و تستوسترون سرمی موش های با لیپپوپلی ساکارید
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: استرس و التهاب ناشی از تزریق LPS می تواند بر محور هورمونی اثر گذاشته و منجر به تغییرات معنادار در سطح هورمون های استرس و جنسی شود. شناسایی راهکارهای مؤثر برای تعدیل این تغییرات اهمیت بالینی و پژوهشی دارد. بنابراین هدف این مطالعه تعیین تأثیر تمرین شنا، داروی دیازپام و فلوکستین بر روی سطح هورمون های کورتیکوسترون و تستوسترون سرمی موش های مواجهه شده با لیپپوپلی ساکارید بود.روش کار: در این مطالعه تجربی که به مدت چهار هفته به طول انجامید، 80 سر موش های نر(Mice) نژاد NMRI با سن تقریبی 80-90 روز و وزن 25-22 گرم از انستیتو پاستور ایران تهیه شد. نمونه ها به 8 گروه ۱- (گروه کنترل یا سالین)۲-(گروه LPS)۳-(گروه شنا + سالین)۴-(گروه شنا + LPS)۵-(گروه دیازپام+ سالین)۶-(گروه فلوکستین+ سالین)۷-(گروه شنا+ دیازپام+ LPS)۸-(گروه شنا+ فلوکستین+ LPS). که در هر گروه 10 سر موش وجود داشت. در این مطالعه گروه های دارو، دیازپام 3 میلی گرم بر کیلوگرم(3mg/Kg) و فلوکستین 10 میلی گرم بر کیلوگرم (3mg/Kg) به صورت خوارکی دریافت کردند و نمونه های گروه های تمرینی تحت یک برنامه چهار هفته ای تمرین شنا قرار گرفتند. پس از چهار هفته درمان دیازپام، قرار گرفتن در معرض ورزش یا ترکیب آنها، حیوانات به صورت تزریق درون صفاقی با LPS آماده شده (830 میکروگرم بر کیلوگرم) یا سالین استریل بدون اندوتوکسین تحت مداخله قرار گرفتند. از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و از آزمون توکی برای مقایسه بین گروهی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که LPS افزایش کورتیکوسترون و کاهش تستوسترون را به دنبال داشت (05/0>p). ترکیب تمرین شنا و فلوکستین و دیازپام در تغییرات هورمون های کورتیکوسترون و تستوسترون نسبت به گروه های فلوکستین و دیازپام موثرتر بود (05/0>p).نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گیری کرد که مداخله با LPS باعث افزایش معنادار هورمون کورتیکوسترون و کاهش سطوح تستوسترون در موش ها می شود و این تغییرات نشان دهنده تأثیر منفی استرس التهابی بر محور هورمونی هستند.
پویایی LDH، CPK و CRP در بسکتبال حرفه ای: مطالعه ای بر روی مداخله ذهن آگاهی-موسیقی برای مدیریت خستگی
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مداخله ترکیبی ذهن آگاهی-موسیقی بر سطوح نشانگرهای بیوشیمیایی LDH، CPK و CRP در بازیکنان بسکتبال حرفه ای و نقش آن در مدیریت خستگی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل و طرح پیش آزمون-پس آزمون انجام شد. جامعه آماری شامل 40 بازیکن مرد بسکتبال حرفه ای لیگ برتر ایران بودند که به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 8 هفته تحت برنامه ترکیبی ذهن آگاهی-موسیقی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل تنها تمرینات معمول خود را ادامه دادند. سطوح LDH، CPK و CRP در سه مرحله اندازه گیری شد و داده ها با استفاده از آزمون های آماری مناسب تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد گروه مداخله کاهش معنی داری در سطوح LDH (15.1%)، CPK (18.6%) و CRP (34.4%) تجربه کردند. همچنین بهبود قابل توجهی در شاخص های روان شناختی شامل کاهش خستگی و استرس ادراک شده مشاهده شد. این در حالی بود که در گروه کنترل تغییرات معنی داری مشاهده نشد. همبستگی مثبت بین کاهش نشانگرهای التهابی و بهبود عوامل روان شناختی نیز به دست آمد. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مداخله ترکیبی ذهن آگاهی-موسیقی می تواند به عنوان یک روش مؤثر برای کاهش آسیب عضلانی، کنترل پاسخ التهابی و مدیریت خستگی در بازیکنان بسکتبال حرفه ای مورد استفاده قرار گیرد. این رویکرد غیردارویی می تواند در برنامه های تمرینی و بازتوانی ورزشکاران گنجانده شود.
تأثیر 12 هفته ورزش در آب و مصرف مکمّل امگا3 برمقادیر سرمی BDNF و TNFدر مردان مبتلا به بیماری مولتیپیل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 12 هفته ورزش در آب و مصرف مکمّل امگا 3 بر مقادیر سرمی BDNF و TNF در مردان مبتلا به بیماری مولتیپیل اسکلروزیس بود.
روش: 40 مرد مبتلا به ام.اس. از بین مردان مراجعه کننده به یکی از مراکز معتبر شهرستان مهاباد که دارای پرونده پزشکی بوده و به تشخیص پزشک متخصص مغز و اعصاب وجود بیماری ام.اس. در آنها به اثبات رسیده و تحت درمان بودند، با دامنه سنی 35-40 در قالب یک طرح نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون، به صورت تصادفی انتخاب شدند و در چهار گروه 10 نفره تمرین+ مکمّل، تمرین+ دارونما، مکمّل امگا3 و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های مداخله، تمرینات ورزشی را به مدت 12 هفته، هفته ای 3 جلسه 60 دقیقه ای انجام دادند. گروه های مکمّل، روزانه دو گرم امگا3 که به صورت 3 کپسول ژلی بود را به میزان سه بار در روز پس از هر وعده غذایی مصرف می کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 انجام شد. جهت بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون شاپیرو- ویلک استفاده شد. بعد از حصول اطمینان از طبیعی بودن توزیع داده ها، جهت مقایسه میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون شاخص های گروه های تجربی و گروه کنترل، از آزمون تحلیل کوواریانس، و جهت مقایسه تفاوت بین داده های چهار گروه از آزمون تعقیبی توکی 3 استفاده شد.
یافته ها: تمرینات ورزشی به همراه مصرف امگاه3 باعث افزایش BDNF در گروه ها در مقایسه با گروه کنترل شد، ولی این افزایش در گروه تمرین + مکمّل نسبت به دیگر گروه ها بیشتر بود (p<0/05). نتایج در گروه های مداخله نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری TNF-α را نشان داد (p<0/05).
نتیجه گیری: مصرف امگا 3 به عنوان یک مکمّل می تواند اثر مثبتی بر افزایش مقادیر BDNFو کاهش مقادیر TNF-α در مردان مبتلا به ام.اس. داشته باشد.
اثر تمرین استقامتی بلندمدت بر استرس اکسیداتیو بافت بیضه در ناباروری القاءشده توسط اشعه یونیزان در موش های صحرایی نر بالغ
حوزههای تخصصی:
هدف: رادیوتراپی متداول ترین روش برای درمان سرطان است. به نظر می رسد که آسیب های بافت بیضه ناشی از درمان رادیوتراپی، بیشتر در اثر استرس اکسیداتیو رخ داده؛ که به دلیل تولید بیش از حدّ نسبت اکسیژن/نیتروژن واکنش پذیر و کاهش سطح آنتی اکسیدان رخ می دهد. از این رو تمرین کوتاه مدت، با شدت متوسط می تواند تأثیر مطلوبی بر ساختار بافت بیضه و وضعیت آنتی اکسیدانی داشته باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرینات استقامتی تداومی، با شدت متوسط بر سطوح سرمی مالون دی آلدئید، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و ساختار بافت بیضه در موش های صحرایی نر، تحت اشعه یونیزان ایکس بود.
روش : ۲۴ سر موش صحرایی نر از نژاد اسپراگ داولی با میانگین وزنی ۲۲۱ گرم به چهار گروه: کنترل سالم، تمرین استقامتی سالم، کنترل تحت اشعه و تمرین استقامتی همراه با اشعه، تقسیم شدند. بعد از ۸ هفته تمرینات استقامتی، موش ها تشریح شده و بافت بیضه جهت مطالعات استریولوژیک و سرم خون برای اندازه گیری عوامل اکسیدانی و آنتی اکسیدانی جدا شدند. داده ها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: پس از ۸ هفته تمرینات استقامتی بین سطوح سرمی مالون دی آلدئید در گروه های مورد مطالعه، تفاوت معنادار مشاهده شد (001/0 =P). همچنین بین ظرفیت تام آنتی اکسیدانی چهار گروه، تفاوت معناداری مشاهده گردید (001/0= P). در مورد ساختار بیضه برخی فاکتورها ازجمله برآورد چروکیدگی (001/0 =P)، حجم لوله های منی ساز (001/0= P)، طول لوله های منی ساز (016/0= P) و قطر لوله های منی ساز (001/0= P)، تفاوت معنادار داشت.
نتیجه گیری: 8 هفته تمرین استقامتی با شدت متوسط، تأثیر معناداری بر سطوح سرمی مالون دی آلدئید و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی و نیز ساختار بیضه موش های نر صحرایی تحت رادیوتراپی دارد.
تأثیر تمرینات هوازی بر نشانگرهای التهابی و عملکرد شناختی در بیماران دیابتی نوع2
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر ۱۶ هفته تمرین هوازی بر نشانگرهای التهابی و عملکرد شناختی در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده با گروه کنترل و طرح پیش آزمون-پس آزمون بر روی ۴۰ بیمار دیابتی نوع ۲ انجام گرفت. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (تمرین هوازی) و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل سه جلسه تمرین هوازی در هفته با شدت ۵۰-۷۰% ضربان قلب ذخیره بود که به مدت ۱۶ هفته اجرا شد. نشانگرهای التهابی (TNF-α، IL-6 و CRP) و عملکرد شناختی با استفاده از آزمون های استاندارد شده اندازه گیری شدند. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که تمرینات هوازی منجر به کاهش معنی دار سطوح سرمی TNF-α (از ۳٫۸ به ۲٫۵ پیکوگرم در میلی لیتر)، IL-6 (از ۵٫۲ به ۳٫۴ پیکوگرم در میلی لیتر) و CRP (از ۴٫۵ به ۲٫۸ میلی گرم در لیتر) شد. همچنین بهبود قابل توجهی در عملکرد شناختی شامل حافظه کاری (افزایش ۱۲٫۴% در دقت آزمون n-back)، توجه انتخابی (کاهش ۱۷۷ میلی ثانیه در زمان واکنش آزمون استروپ) و عملکردهای اجرایی (کاهش ۳٫۳ حرکت در آزمون برج لندن) مشاهده شد. تحلیل داده ها نشان داد که کاهش سطوح IL-6 با ۳۸% از واریانس بهبود حافظه کاری مرتبط است.نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که تمرینات هوازی منظم می تواند به عنوان یک راهکار غیردارویی مؤثر برای کاهش التهاب سیستمیک و بهبود عملکرد شناختی در بیماران دیابتی نوع ۲ مورد استفاده قرار گیرد. مکانیسم های احتمالی این تأثیرات شامل کاهش التهاب، بهبود کنترل گلیسمی و تغییرات نوروپلاستیک در مغز می باشد.
تحلیل علم سنجی تولیدات علمی مرتبط با تغذیه ورزشی و علم تمرین
حوزههای تخصصی:
امروزه شاخص های علمی مانند انتشارات علمی، پژوهش های بین المللی و نوآوری های علمی از شاخص های تعیین کننده توسعه کشورها در جهان هستند. مطالعه تولیدات علمی می تواند به برنامه ریزی های پژوهشی، سیر تکاملی پژوهش های انجام شده، تصمیم گیری های آگاهانه کمک کند، با توجه به اهمیت تولیدات علمی، این پژوهش در صدد ترسیم نقشه علمی در حوزه حوزه تغذیه ورزشی و علم تمرین است تا تصویری کلی از پژوهش های موجود در این حوزه که به درک عمیق روابط درونی و روشن شدن خلاءها و شکاف های موجود کمک می کند، بپردازد. این تحقیق از نوع کاربردی بوده و با رویکرد علم سنجی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه تولیدات علمی مرتبط با حوزه تغذیه ورزشی و علم تمرین در پایگاه استنادی وب آو ساینس است. جهت گردآوری داده ها از قسمت جستجوی پیشرفته پایگاه استنادی وب آو ساینس استفاده شده است. در مجموع 1585 رکورد اطلاعاتی در این پایگاه نمایه شده است. داده ها پس از پالایش، وارد نرم افزارهای علم سنجی شدند و نقشه های علمی ترسیم شد. جهت ترسیم نقشه ها از نرم افزارهای ووز ویوور، یوسی نت و بایب اکسل استفاده شد. بررسی داده های بازیابی شده نشان داد که Burke, Louise M از موسسه ورزشی استرالیا با تولید 95 رکورد اطلاعاتی 2744 استناد دریافتی و اچ ایندکس 27 در رتبه اول قرار دارد، بیشترین مقالات نمایه شده به زبان انگلیسی و پرکارترین کشورها در این حوزه آمریکا است. سال 2024 با تعداد 165 رکورد اطلاعاتی بالاترین رشد علمی را داشت. از ایران نیز16 مقاله در این زمینه چاپ شده است.
بررسی تأثیر 8 هفته تمرین در شیب های مختلف بر برخی فاکتورهای عملکردی دوندگان کوهستان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی یک دوره تمرینات در شیب های مختلف بر روی تردمیل با شیب مثبت 5، منفی 5 و شیب صفر بر شاخص های فیزیولوژیکی در دوندگان کوهستان می باشد.
روش : جامعه آماری پژوهش حاضر را دوندگان استقامت و نیمه استقامت شهر خرم آباد تشکیل می دهند. 40 نفر داوطلب به صورت تصادفی انتخاب شدند. نمونه گیری آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده می باشد و پس از انتخاب آزمودنی ها، افراد به سه گروه تجربی تمرین در سه شیب مختلف و یک گروه کنترل تقسیم شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری شاپیروویلک، آنوای یک طرفه و t وابسته با تعیین سطح معنی داری p≤0.05 استفاده شد.
یافته ها: تمرینات با شیب منفی، مثبت 5 و صفر منجربه بهبود در توان هوازی و بی هوازی شده است. این نتایج نشان می دهد که استفاده از دو بر روی سطوح شیب دار ممکن است در توسعه قدرت هوازی در ورزشکاران با پیش زمینه تمرینی، به جای مطالعات قدرت هوازی با ویژگی هوازی طولانی مدت مؤثرتر باشد. همچنین، برنامه های تمرینی با شیب مثبت و منفی 5 می تواند به عنوان روش های جایگزین توسط مربیان برای بهبود توان بی هوازی مورد استفاده قرار گیرد.
نتیجه گیری: استفاده از دویدن بر روی سطوح شیب دار ممکن است در توسعه قدرت هوازی در ورزشکاران با پیش زمینه تمرینی مؤثر باشد.
تاثیر مصرف مکمل سیر- لیمو و تمرین هوازی بر نیمرخ لیپیدی مردان داری اضافه وزن
حوزههای تخصصی:
هدف ازاین پژوهش تاثیر 6 هفته مصرف مکمل سیر- لیمو و تمرین هوازی بر سطح پلاسمایی کلسترول، LDL و HDL مردان داری اضافه وزن مورد بررسی قرار گیرد. مواد و روش ها: 33 مرد دارای اضافه وزن غیر ورزشکار دانشگاه قم میانگین سنی 3/5±5/27 سال و شاخص توده بدن 88/4±63/30 کیلوگرم بر متر مربع ، بصورت تصادفی ساده در چهارگروه تمرین (8 نفر)، مکمل(8 نفر)، تمرین+ مکمل (7 نفر)و کنترل (10 نفر) قرارگرفتند. گروه تمرین 6 هفته تمرین هوازی با شدت 60 – 75 درصد ضربان قلب بیشینه را سه جلسه در هفته انجام دادند، گروه مکمل 6 هفته مکمل سیر – لیمو روزانه به میزان 30 سی سی بعد از نهار دریافت کردند و گروه تمرین+ مکمل طی 6 هفته هم مکمل استفاده کردند و هم تمرین هوازی انجام دادند ، نمونه گیری خونی برای اندازه گیری متغییر های پژوهش در دو مرحله قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در شرایط ناشتا به عمل آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از روش اماری تحلیل واریانس یک سویه و آزمون T وابسته با سطح اطمینان (α <0/05) استفاده شد. نتایج: کاهش درصدی این شاخص ها بودیم به نحوی که میزان کلسترول تام در گروه تمرین به مقدار 6/6 درصد، در گروه مکمل به مقدار 4/8 و در گروه تمرین+ مکمل 6/ 8 درصد کاهش یافت. نتیجه گیری: در این تحقیق اجرای پروتکل مکمل سیر-لیمو و تمرین هوازی می تواند در تغییر این شاخص ها احتمال خطر بیماری قلبی – عروقی را کاهش دهد.
اثر هشت هفته تمرینات منتخب و متغیرهای میانجی کربوهیدرات، آهن و ویتامین D بر شاخص های آنتروپومتری در ورزشکاران تیم ملی قایقرانی روئینگ
حوزههای تخصصی:
هدف: اجزای یک رژیم غذایی می تواند در کنار تمرینات ورزشی مناسب اثر بسزایی بر بهبود ترکیب بدن و افزایش عملکرد قایقرانان و درنتیجه بهبود رکوردهای ورزشی ثبت شده در مسابقات داشته باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر 8 هفته تمرینات منتخب و متغیرهای میانجی کربوهیدرات، آهن و ویتامین D بر شاخص های آنتروپومتری در ورزشکاران تیم ملی قایقرانی روئینگ در سال 1401 می باشد. روش : در این تحقیق کارآزمایی بالینی تصادفی، 44 مرد قایقران روئینگ که در اردوی تیم ملی سال 1401 شرکت کرده بودند، به طور تصادفی در 4 گروه 11 نفره تمرین، تمرین و متغیرهای میانجی، متغیرهای میانجی و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینات منتخب شامل تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIIT) به مدت 8 هفته پارو زدن بر روی ارگومتر (به مدت 1 دقیقه با 100% vVO2max) بود. مقادیر دریافت متغیرهای میانجی کربوهیدرات، آهن و ویتامین D رژیم غذایی ورزشکاران، از طریق آنالیز منوی غذایی یک هفته اردوی تیم ملی، پرسشنامه یادآمد خوراک 24 ساعته و بسامد خوراک (FFQ) محقق ساخته و طراحی شده برای ورزشکاران قایقرانی روئینگ به کمک نرم افزار NUTRITION IV اندازه گیری شد. شاخص های آنتروپومتری (وزن و درصد بافت چربی) در همه شرکت کنندگان قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و بعد از پایان مطالعه (48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی) مورد سنجش قرار گرفت. مقایسه متغیرهای کمّی به کمک آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ANOVA انجام شد. سطح معنی داری آزمون کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد و سپس تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: 44 مرد قایقران روئینگ با میانیگن سنّی 2.18±26.52 سال در این مطالعه شرکت کردند. درصد چربی بدن پس آزمون قایقرانان در همه گروه ها نسبت به پیش آزمون کاهش یافته بود، که این میزان کاهش در همه گروه ها به جز گروه متغیرهای میانجی، معنی دار گزارش شد (P≤0.05). هشت هفته تمرین HIIT بر تغییرات وزن نسبت به گروه کنترل در قایقرانان اثر معنی دار نداشت (P=0.77)، اما بر کاهش درصد چربی، این اثر معنی دار گزارش گردید (P=0.00). در مقابل، اثر متغیرهای میانجی بر کاهش درصد بافت چربی قایقرانان نسبت به افراد گروه کنترل معنی دار نبود (P=0.61). همچنین متغیرهای میانجی اثر معنی داری بر تغییر وزن این ورزشکاران نداشتند (P=0.99). در ادامه یافته های مطالعه نشان داد که تمرینات HIIT به همراه متغیرهای میانجی توانست منجربه افزایش معنی دار وزن (P=0.05) و کاهش قابل توجه درصد بافت چربی در قایقرانان نسبت به گروه کنترل شود (P=0.01). نتیجه گیری: هشت هفته تمرینات منتخب HIIT، به همراه متغیرهای میانجی (کربوهیدرات، آهن و ویتامین D) بر کاهش بافت چربی و بهبود ترکیب بدنی قایقرانان روئینگ مؤثر است.
مقایسه تاثیر تمرینات ثبات مرکزی در صفحات فرونتال و سجیتال بر برخی متغیرهای بیومکانیکی در افراد دارای اسکولیوز ایدیوپاتیک
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات ثبات مرکزی در صفحات فرونتال و سجیتال همراه با تراکشن درمانی بر زاویه کب ، زاویه چرخش تنه ، دامنه حرکتی در افراد مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک می پردازد. روش: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی کنترل شده با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری آن را بزرگسالان مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک با دامنه سنی 15 تا 25سال شهر اصفهان دارای ناهنجاری ایدیوپاتیک تک قوسی با زاویه 10 تا 40 درجه تشکیل دادند. آزمودنیها به صورت تصادفی به 3 گروه (تمرینات کشش، ثبات مرکزی در صفحه سجیتال و ثبات مرکزی در صفحه فرونتال) تقسیم شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تراکشن درمانی همراه با تمرینات ثبات مرکزی صفحات فرونتال و سجیتال منجر به کاهش معنادار زلویه کاب در افراد دارای اسکولیوز ایدیوپاتیک شد و بین دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد. تراکشن درمانی همراه با تمرینات ثبات مرکزی صفحات فرونتال و سجیتال منجر به تغییر معناداری در دامنه حرکتی در افراد دارای اسکولیوز ایدیوپاتیک نشد. تراکشن درمانی همراه با تمرینات ثبات مرکزی صفحات فرونتال و سجیتال منجر به افزایش معنادار زاویه چرخش تنه در افراد دارای اسکولیوز ایدیوپاتیک شد و بین دو مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: اگرچه ترکیب تمرینات تراکشن و ثبات مرکزی می تواند بر چرخش کمر تأثیر مثبت داشته باشد، اما نیاز به بهینه سازی پروتکل های درمانی و در نظر گرفتن عوامل فردی نیز وجود دارد. تحقیقات بیشتر با دوره های درمانی طولانی تر و روش های ارزیابی دقیق تر می تواند به درک تأثیر این مداخلات کمک کند.
اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع2
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی اثر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 3 ماه تمرین هوازی بر سطوح سرمی TNF-α و مقاومت انسولین در مردان دیابتی نوع 2 بود. روش: نمونه آماری این پژوهش 24 نفر مرد مبتلا به دیابت نوع دو 30 تا 40 سال با شاخص توده بدنی 30 تا 34 بودند که داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (12 نفر) و گروه تجربی (12 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت 12 هفته، و هر هفته سه جلسه تمرین هوازی، تمرینات را با شدت 55 درصد حداکثر بیشینه شروع کرده و در پایان هفته هشتم شدت تمرینات به 75 درصد رسید. 48 ساعت قبل و بعد از اجرای پژوهش و پس از 4 هفته بی تمرینی، شاخص های آنتروپومتریکی اندازه گیری شده و همچنین با هدف اندازه گیری TNF-α، گلوکز و مقاومت انسولین در هر دوگروه درحالت 12 ساعت ناشتا مقدار 4 سی سی خون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل، و برای بررسی تغییرات بین گروهی و تحلیل درون گروهی از آنالیز واریانس تکرار مکرر به همراه آزمون تعقیبی LSD استفاده شد. سطح معنی داری p<0.05 درصد بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد 12هفته تمرین هوازی باعث کاهش معنی دار سطوح سرمی (013/0=P) TNF-α، گلوکز ناشتا (000/0=P) و مقاومت انسولین (013/0=P) در گروه تجربی شده، و این تغییرات پس از 4 هفته بی تمرینی همچنان حفظ شد. در شاخص های آنتروپومتریکی ازجمله وزن بدن (000/0=P)، توده بدن (000/0=P) و درصد چربی بدن (000/0=P) متعاقب 12هفته تمرین هوازی مشاهده شد، این مقادیر پس از 4 هفته بی تمرینی حفظ شد. نتیجه گیری: 3 ماه تمرین هوازی باعث بهبود سطوح TNF-α گلوکز ناشتا، و مقاومت انسولین و نیز کاهش معنی دار شاخص های آنتروپومتریکی در مردان دیابتی نوع 2 شد. سطوح این متغیرها پس از 4 هفته بی تمرینی، همچنان به میزان معنی داری پایین تر از سطوح پایه حفظ گردید.
اثر محرومیت از خواب بر سطوح قند خون، پروفایل لیپیدی و توان بی هوازی مردان جوان تمرین کرده
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر تعیین اثر محرومیت از خواب بر سطوح قند خون، پروفایل لیپیدی و توان بی هوازی مردان جوان تمرین کرده بود. روش: 12 ورزشکار پسر به صورت هدفمند انتخاب شدند. مطالعه در دو مرحله، یک مرحله کنترل و یک مرحله تجربی با فاصله یک هفته انجام شد. در مرحله کنترل، پس از 12 ساعت ناشتایی و 8 ساعت خواب کافی، و در مرحله تجربی، بعد از 12 ساعت ناشتایی و 24 ساعت بی خوابی کامل مورد بررسی قرار گرفتند. اندازه گیری قند خون، پروفایل لیپیدی (LDL, HDL) با دستگاه اتوآنالیزور Global 4500 (ایتالیا) و توان بی هوازی با استفاده از تست RAST انجام شد. تغییرات غلظت قند خون و پروفایل لیپیدی در دو مرحله کنترل و تجربی با آزمون t همبسته در سطح معناداری (05/0 p<) آنالیز شد. یافته ها: نتایج نشان داد که توان بی هوازی ورزشکاران در شرایط محرومیت از خواب، نسبت به موقعیت خواب کافی، به طور معنی داری کاهش یافت (002/0=p). همزمان تغییر معناداری در سطوح قند خون (679/0=p)، LDL (676/0=p) و HDL (729/0=p) مشاهده نشد. نتیجه گیری: 24 ساعت محرومیت از خواب باعث تغییر معنی داری در توان بی هوازی مردان جوان تمرین کرده شد. ورزشکاران به علت نیازهای فیزیولوژیکی نسبت به افراد غیرفعال، به خواب بیشتری نیاز دارند. توصیه می گردد از محرومیت از خواب به عنوان یکی از عوامل محدودکننده بالقوه عملکرد فیزیولوژیکی جلوگیری شود.