مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
بی تمرینی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مقادیر sICAM-1، و شاخص التهابی جدید و پیشگویی کننده بیماریهای قلبی- عروقی. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (24=n با وزن 7±210 گرم) و کنترل (18=n با وزن 3±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص (بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد max2VO) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهای این گروه بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز مطالعه شود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر 1sICAM- با استفاده از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader مدل Spectera اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، اندازه گیریهای مکرر، و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مقادیر 1sICAM- در 24 جلسه نخست تمرین افزایش یافت که معنادار نبود (079/0 =P). اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، افزایش معناداری در مقادیر 1sICAM- مشاهده شد (004/0 =P). ضمناً، مشخص شد به دلیل توقف تمرینهای سرعتی شدید، مقادیر 1sICAM- کاهش غیرمعناداری یافته است (152/0=P). در حالی که در مقایسه گروه تمرینی و بی تمرینی این تغییرات معنادار بود (024/0=P). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، تمرین سرعتی شدید به افزایش معنادار 1sICAM- می انجامد و دستگاه دفاعی بدن طی تمرین تغییر می کند و بدن در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار می گیرد.
تاثیر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی ، مقاومتی و موازی بر آمادگی عملکرد و ترکیب بدنی دانشجویان مرد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق عبارت است از تعیین اثر بی تمرینی کوتاه مدت پس از تمرینات استقامتی، مقاومتی، و موازی بر توان هوازی و بی هوازی قدرت بیشینه و درصد چربی دانشجویان مرد تمرین نکرده. ۳2 نفر دانشجو (24/1±94/24 سال، قد 07/7±09/176 سانتی متر، و وزن 1/11±91/71 کیلوگرم) از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه ۱۲، 9 و ۱۱ نفره تمرین استقامتی، مقاومتی، و موازی قرارگرفتند و به مدت ۸ هفته تمرین کردند. تمرینات گروه استقامتی، دویدن روی نوارگردان با 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب و به مدت 16 تا 30 دقیقه، و گروه مقاومتی تمرین وزنه در 4 حرکت با 65 تا 80 درصد حداکثر قدرت در مدت مشابه بود. گروه موازی ترکیبی از تمرینات گروه استقامتی و مقاومتی را با حجم و شدتهای ذکر شده اجرا می کرد. آزمون زیربیشینه جرج و آزمون وینگیت برای ارزیابی توان هوازی و بی هوازی و یک تکرار بیشینه برای قدرت بیشینه و درصد چربی با استفاده از چین پوستی سه نقطه ای در آزمون اولیه، پیش آزمون (پس از دوره تمرین)، و پس آزمون (پس از 8 هفته بی تمرینی) محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بن فرونی و LSD برای مقایسه درون گروهی و روش تجزیه و تحلیل واریانس یکراهه (ANOVA) و آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه بین گروهی استفاده شد (05/0P<).
بعد از 8 هفته بی تمرینی در مقایسه درون گروهی در گروه استقامتی کاهش معناداری در max2VO، قدرت مطلق پایین تنه (اسکوات)، و قدرت نسبی بالاتنه (پرس سینه) و افزایش معناداری در درصد چربی بدن مشاهده شد (05/0P<). بی تمرینی در گروه مقاومتی و موازی تغییرات معناداری بر max2VO، قدرت مطلق و نسبی بالاتنه و پایین تنه و درصد چربی بدن نشان داد (05/0P<). تفاوت معناداری در درصد تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون در متغیرهای اندازه گیری شده تحقیق در بین گروهها مشاهده نشد (05/0
اثر چهار هفته بی تمرینی پس از تمرینات سرعتی شدید بر عوامل خطرزای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مطالعه اثر چهار هفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین سرعتی شدید بر عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز بود. به این منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (24= تعداد با وزن 7 ±210 گرم) و کنترل (18= تعداد با وزن 3 ±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد VO2max) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود. خونگیری پس از ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش افزایش یافته است که پس از 36 جلسه تمرین معنی دار بود sICAM-1 (004/0=P)، IL-1?(023/0=P)، TNF-a (040/0=P) . همچنین مشخص شد، پس از چهار هفته بی تمرینی، شاخص های التهابی کاهش غیرمعنی داری یافتند sICAM-1 (152/0=P)، IL-1?(063/0=P)، TNF-a (099/0=P)، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنی دار بود sICAM-1 (024/0=P)، IL-1?(037/0=P)، TNF-a (018/0=P). به طور کلی، می توان گفت چهار هفته بی تمرینی به دلیل توقف تمرینات سرعتی شدید، ممکن است عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز را کاهش دهد
آثار یک دوره بی تمرینی به دنبال برنامه تمرین هوازی بر شاخص های التهابی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه آثار 4 هفته بیتمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی بر شاخصهای التهابی جدید بود. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی(تعداد 24 سر موش با وزن 11±202 گرم) و کنترل(تعداد 18 سر موش با وزن 12±201 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفتهای 3 جلسه، با شدت (55 تا 85 درصد Vo2max) و مدت تعیین شده اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهایاین گروه، بیتمرینی را تجربه کردند تا آثار بیتمرینی مطالعه شود. خونگیری پس از 14 ساعت به صورت ناشتا در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام گرفت و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و IL-1β ،TNF-α از کیتهای تجاریالایزا شرکت Koma اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش کاهش یافته که این کاهش پس از 8 هفته تمرین معنیدار نبوده است به گونهای که sICAM-1 از 80/560±34730 به 01/728±34300 و (122/0=p)، IL-1β نیز از 92/252±2188 به 72/283±2110(072/0=p) و TNF-α از71/55± 1257 به 69/50±1248 پیکوگرم بر میلی لیتر (163/0=p) تغییر یافت. اما با تداوم تمرین، پس از 12 هفته در انتهای پژوهش این تغییرات معنیدار دیده شد به گونهای که sICAM-1 از 01/728±34300به 08/570±33300(000/0=p)، IL-1β از 72/283±2110 به 86/267±1940 (002/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به71/57±1194 پیکوگرم بر میلی لیتر(016/0=p ) تغییر نشان داد. همچنین مشخص شد، اگرچه 4 هفته بی تمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی در شاخصهای التهابی تغییر معنیداری ایجاد نکرد[sICAM-1 از 01/728±34300به 82/692±34600(070/0=p)، IL-1β نیز از 72/283±2110 به 35/295±2134 (090/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به79/50±1254 (070/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنیدار دیده شدsICAM-1 [ از82/692±34600 در مقایسه08/570± 33300( 006/0=p)، IL-1β از 35/295±2134 در مقایسه 86/267±1940 (003/0=p ) و TNF-α از 79/50±1254 در مقایسه71/57±1194( 016/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]. به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت، 4 هفته بیتمرینی میتواند سازگاریهای مفید و مطلوب ایجاد شده در نتیجه تمرین را از بین برد و بدن را در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار دهد.
تأثیر تمرین هوازی تداومی و بی تمرینی بر پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ مردان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرین منظم و هوازی می تواند موجب هایپرتروفی قلب از نوع فیزیولوژیک شود. هدف از این تحقیق تعیین تأثیر تمرین هوازی تداومی و بی تمرینی بر پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ مردان سالم است. بدین منظور، 10 دانشجوی مرد غیرورزشکار به طور داوطلب انتخاب شدند و در برنامة تمرینی هشت هفته ای، هفته ای، سه روز با 70 درصد HRBmaxB شرکت کردند. پس از پایان هشت هفته، آزمودنی ها چهار هفته در دورة بی تمرینی به سر بردند. در هر جلسه، تمرین دو تداومی به مدت 45 دقیقه انجام شد. پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ با روش اکوکاردیوگرافی اندازه گیری شد. با استفاده از آزمون t وابسته، بینESD ، PWT، FS% وEF % پس از هشت هفته، در مقایسه با قبل از تمرین تفاوتی معنی دار (05/0(P< و بین EDD، IVS ، LA، AO،HR ، SBP و DPB تفاوتی غیرمعنی دار (05/0(P> مشاهده شد. بین EDD، FS% وEF % پس از چهار هفته بی تمرینی پس از تمرین، در مقایسه با هشت هفته تمرین تفاوتی معنی دار (05/0(P< و بین ESD، IVS، PWT،LA AO، HR ، DPB و SBP تفاوتی غیرمعنی دار مشاهده شد (05/0(P>؛ در نتیجه، تمرین هوازی تداومی و بی تمرینی می تواند بر پارامترهای ساختاری و عملکردی بطن چپ مردان سالم تأثیر گذارد.
تأثیر هشت هفته تمرین دویدن تداومی و چهار هفته بی تمرینی بر پراکسیداسیون چربی و دفاع ضد اکسایشی غیرآنزیمی مردان سالم غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین دویدن تداومی و چهار هفته بی تمرینی بر پراکسیداسیون چربی (MDA) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی بعد از یک جلسه فعالیت حاد بود. بدین منظور 20 مرد سالم غیرفعال به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره تجربی و کنترل قرار گرفتند. ابتدا، قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد نمونه گیری خون به منظور تعیین مقدار MDA، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام انجام گرفت. سپس آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته و هفته ای سه جلسه به تمرینات دویدن تداومی پرداختند، اما آزمودنی های گروه کنترل در این مدت هیچ برنامه تمرینی نداشتند. بعد از هشت هفته، دوباره نمونه گیری خون قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد به منظور اندازه گیری متغیرها انجام گرفت. پس از چهار هفته بی تمرینی به دنبال هشت هفته تمرین، از گروه تجربی مجدداً خون گیری قبل و بعد از یک جلسه فعالیت حاد به منظور اندازه گیری متغیرها انجام گرفت. نتایج حاصل از آنالیز واریانس یکطرفه با اندازه گیری های مکرر افزایش معناداری در مقدار پراکسیداسیون چربی (MDA) و اسید اوریک ناشی از یک جلسه فعالیت حاد در گروه تجربی پس از هشت هفته تمرین نشان داد (05/0 P<)، اما تفاوت معناداری در غلظت بیلی روبین و پروتئین تام پس از هشت هفته تمرین مشاهده نشد (05/0 P>). به علاوه پس از چهار هفته بی تمرینی افزایش معناداری در مقدار پراکسیداسیون چربی (MDA) مشاهده شد(05/0 P<)، اما تغییرات در غلظت اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام پلاسما معنادار نبود (05/0 P>).
نتیجه اینکه هشت هفته تمرین دویدن تداومی احتمالاً سبب ایجاد سازگاری در دستگاه ضد اکسایشی و استرس اکسایشی می شود. اما در اثر بی تمرینی نتایج استرس اکسایشی معکوس می شود.
تأثیر دوازده هفته تمرینات عملکردی و دوره های مختلف بی تمرینی بر تعادل پویا در مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالمندی موجب بروز تغییراتی در عملکرد سیستم های فیزیولوژیک درگیر در تعادل بدن می شود که با عدم تعادل همراه است. بنابراین استفاده از تمریناتی که به کسب و پایداری تعادل منجر شوند، اهمیت دارد. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات عملکردی و دوره های مختلف بی تمرینی بر عملکرد عصبی-عضلانی و تعادل پویای مردان سالمند سالم بود. 30 مرد سالمند (میانگین سنی 22/3±71 سال، قد 2/7±168 سانتی متر و توده بدنی 6/6±8/66 کیلوگرم) داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند و پس از تأیید نمره مطلوب با تست تعادل برگ تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به انجام تمرینات عملکردی (12 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 75 دقیقه) پرداختند. گروه کنترل نیز به فعالیت های روزانه خود ادامه دادند. قبل و بعد از دوازده هفته تمرینات و پس از چهار، شش و هشت هفته بی تمرینی آزمون زمان برخاستن و رفتن (TUG) از آزمودنی ها به منظور سنجش تعادل پویا، به عمل آمد. آزمون های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری و Anova یکطرفه نشان داد که پس از اجرای تمرینات، عملکرد عصبی-عضلانی آزمودنی ها در گروه تمرینات عملکردی به طور معنا داری بهبود یافت (05/0≥P). همچنین در گروه تمرین عملکردی بین پس آزمون و شش و هشت هفته بی تمرینی اختلاف معنا داری مشاهده شد (05/0≥P). نتایج این پژوهش نشان داد که تمرینات عملکردی با تأکید بر تقویت فاکتورهای قدرت، استقامت، انعطاف پذیری و تعادل تأثیر معنا داری بر عملکرد عصبی-عضلانی افراد سالمند دارد. همچنین سازگاری های به دست آمده تا چهار هفته پس از قطع تمرین حفظ شد. بنابراین انجام این الگوی جدید تمرینات که با هزینه اندک موجب بهبود و حفظ کارایی می شود، می تواند برای سالمندان مفید باشد.
تأثیر دو شیوه تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر سطوح سرمی میوستاتین، کورتیزول، تستوسترون و قدرت عضلات مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر دو شیوه تمرین مقاومتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی میوستاتین، کورتیزول، تستوسترون و قدرت عضلات مردان غیرورزشکار بود. به این منظور 34 مرد غیرورزشکار (سن 8/2±35/33 سال) به سه گروه: تجربی الف (چهار جلسه تمرین )، تجربی ب (سه جلسه تمرین در هفته) و کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی ( 24 جلسه) براساس پروتکل تمرینی کرامر و همکاران (2004) و شامل 3 ست 8 تا 10 تکراری با 60 تا 70 درصد 1RM در عضلات بزرگ بدن بود. نمونه گیری خون، آزمون قدرت و سنجش ترکیب بدنی پیش از شروع اولین جلسه، پایان 24 جلسه و بعد از یک دوره بی تمرینی انجام گرفت. نتایج با استفاده از تجزیه وتحلیل Mix ANOVA و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی، توده بدون چربی، تستوسترون و کاهش کورتیزول و میوستاتین در هر دو گروه شده است. این افزایش و کاهش در گروه تجربی الف بیشتر از گروه تجربی ب بود (05/0 (P< ، همچنین یک دوره بی تمرینی موجب افزایش سطوح سرمی میوستاتین و کورتیزول در گروه تجربی ب شد (05/0 (P
تأثیر تمرینات مقاومتی دایره ای و بی تمرینی پس از آن بر مقادیر پلاسمایی امنتین-1 و ترکیب بدنی دانشجویان دختر دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنتین-1، آدیپوکاینی است که در بافت چربی احشایی بیان و ترشح می شود و حساسیت انسولینی را افزایش می دهد اما پاسخ آن به تمرینات مقاومتی و بی تمرینی به درستی مشخص نیست. هدف پژوهش حاضر، تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و بی تمرینی پس از آن بر مقادیر پلاسمایی امنتین-1 دختران دارای اضافه وزن و چاق بود. در این پژوهش نیمه تجربی 22 نفر از دختران دارای اضافه وزن و چاق به طور تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه تجربی (12=n) و کنترل (10=n) تقسیم شدند. گروه تجربی در یک برنامه تمرینی هشت هفته ای و هر هفته چهار جلسه، طبق برنامه تمرینی ای با شدت 65 تا 80 درصد 1RM به تمرین پرداختند و پس از آن چهار هفته بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز بررسی شود. خون گیری پس از دوازده ساعت ناشتایی در مراحل مختلف با شرایط مشابه انجام و مقادیر پلاسمایی امنتین-1 اندازه گیری شد. بر اساس یافته ها هشت هفته تمرین مقاومتی، تغییرات معناداری در همه متغیرهای پژوهش ایجاد کرد و پس از چهار هفته بی تمرینی، این مقادیر به سطوح پایه تغییر یافتند که این تغییر نیز معنادار است (05/0p<). در مقایسه گروهی نیز در مقادیر BMI (017/0p= و 019/0p=) و VO2max (022/0p= و 024/0p=)، در مرحله پس آزمون و چهار هفته بی تمرینی و در مقادیر امنتین-1 در مرحله پس آزمون نسبت به گروه کنترل، تغییرات معناداری دیده شد (013/0p=). تمرین مقاومتی با افزایش معنادار امنتین-1، تأثیری پیش گیرانه برای بیماری های قلبی عروقی داشته، در حالی که با توقف تمرین، سازگاری های مطلوب تمرین از بین می رود و با کاهش معنادار امنتین-1، افراد در معرض عوامل خطرزای قلبی عروقی قرار می گیرند.
اثر چهارهفته بی تمرینی پس از یک دوره تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت بر عوامل هورمونی و فیزیولوژیکی کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر چهارهفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین قدرتی با دو الگوی باردهی متفاوت (هرمی دوگانه و پلکانی معکوس) بر قدرت، استقامت، ترکیب بدنی و تغییرات برخی هورمون ها در کشتی گیران جوان بود. به همین منظور، 14 نفر از کشتی گیران که دارای حداقل شش ماه سابقه تمرین در کشتی بودند (با میانگین سنی 42/2±30/17 سال، قد 14/6±41/ 170 سانتی متر، وزن 18/13±29/72 کیلوگرم و چربی بدن 39/7±39/12 درصد) به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرینی تقسیم شدند و قدرت و استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک بالا تنه و پایین تنه، ترکیب بدنی و مقدار برخی هورمون های آنابولیکی و کاتابولیکی کشتی گیران قبل از تمرین، بعد از هشت هفته تمرین و پس از چهارهفته بی تمرینی اندازه گیری گردید. برمبنای یافته ها مشخص شد حداکثر قدرت و استقامت ایزومتریک وایزوتونیک در هر دو گروه پس از تمرین افزایش، اما پس از دوره بی تمرینی، فاکتورهای یاد شده نسبت به پس از تمرین کاهش معناداری داشت، همچنین میزان تستوسترون در هر دو گروه کاهش یافت، اما مقدار کورتیزول، اپی نفرین و نور اپی نفرین افزایش یافت وتنها افزایش کورتیزول در گروه هرمی دوگانه به شکل معناداری نسبت به گروه پلکانی معکوس افزایش داشت. در ارتباط با درصد چربی بدنی نیز در هر دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد. یافته های فوق نشان می دهد علی رغم این که پس از بی تمرینی، غلظت هورمون های آنابولیکی، استقامت ایزوتونیک و ایزومتریک و حداکثر قدرت در کشتی گیران کاهش می یابد ، درمقابل غلظت هورمون های کاتابولیکی افزایش را نشان می دهد، اما استفاده از الگوی هرمی دوگانه برای حفظ فاکتور های ذکر شده، مناسب تر به نظر می رسد.
تاثیر زمان آزمون یادداری و ایجاد تداخل بر تثبیت حافظه حرکتی پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه تأثیر فواصل زمانی ایجاد تداخل و آزمون یادداری بر تثبیت حافظه حرکتی پنهان بود. آزمودنی ها 60 دانشجوی دختر راست دست، سالم از نظر شناختی، روانی، جسمانی و مبتدی در اجرای تکالیف زمان واکنش زنجیره ای متناوب (ASRTT) و تطبیق رنگ زنجیره ای (SCMT) با میانگین سنی 95/1±95/21 سال بودند، که به طور تصادفی در سه گروه ایجاد تداخل با فاصله های 6، 24 و 72 ساعت بعد از جلسه تمرین، تقسیم شدند. در مرحله اکتساب هر سه گروه به اجرای تکلیف (ASRTT) در 25 بلوک 80 کوششی در یک روز پرداختند. 6، 24 و 72 ساعت پس از جلسه تمرین تکلیف مداخله گر دوم (SCMT) را اجرا و 24 ساعت بعد در آزمون یادداری شرکت کردند. در جلسه اکتساب، روند عملکرد آزمودنی ها طی افزایش کوشش های تمرینی، پیشرفت کرد و آزمودنی ها در بسته تمرینی پنجم عملکرد بهتری داشتند (001/0< P). در آزمون یادداری، بین میانگین زمان واکنش در بسته تمرینی پنجم و آزمون یادداری در گروه اول (تداخل با فاصله 6 ساعت) تفاوت معنادار نبود. بین میانگین زمان واکنش در بسته تمرینی پنجم و آزمون یادداری در گروه دوم (تداخل با فاصله 24 ساعت) و گروه سوم (تداخل با فاصله 72ساعت) تفاوت معنادار بود. گروه تمرینی سوم با فاصله تداخل 72 ساعت بهترین و گروه تمرینی اول با فاصله تداخل 6 ساعت ضعیف ترین عملکرد را داشتند. بنابراین فواصل ایجاد تداخل 24 و 72 ساعت بعد از جلسه اکتساب، به تثبیت حافظه منجر شده است.
اثر تمرین استقامتی زیربیشینه، بی تمرینی و آگونیست هورمون آزادکننده گونادوتروپین بر غلظت سرمی هورمون رشد و هورمون های تیروئیدی در دختران مبتلا به بلوغ زودرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
51 - 68
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین استقامتی و مصرف آگونیست هورمون آزادکننده گونادوتروپین (GnRH) و بی تمرینی، بر سطوح سرمی هورمون رشد (GH)، تیرویدوتیرونین (T3) و تیروکسین (T4) در دختران با بلوغ زودرس مرکزی بود. تعداد 25 دختر شش تا هشت سال با بلوغ زودرس (میانگین قد 124 سانتی متر، وزن 3/27 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه (دارو، ورزش و دارو + ورزش) تقسیم شدند و 10 دختر شش تا هشت سال سالم (بدون بلوغ زودرس) با همان میانگین قد و وزن، به عنوان گروه کنترل درنظر گرفته شدند. ابتدا،سطوح سرمی GH، T3 و T4 به روش الایزا اندازه گیری شدند. سپس، گروه های آزمایش، برنامه تمرین استقامتی را سه جلسه در هفته، 25 تا 75 دقیقه با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب به مدت 12 هفته انجام دادند. همچنین، درطی مطالعه، گروه های دارو آگونیست GnRH را (هر چهار هفته یک میلی لیتر) به صورت تزریق عضلانی دریافت کردند. سطوح سرمی GH، T3 و T4، 48 ساعت پس از اتمام پروتکل و پس از چهار هفته بی تمرینی دوباره اندازه گیری شدند. آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که 12 هفته تمرین استقامتی به تنهایی و همچنین، تمرین استقامتی + آگونیست GnRH باعث کاهش سطوح GH، T3 و T4 شدند و پس از بی تمرینی، مقادیر هورمون ها تقریباً به سطوح پیش از تمرین بازگشتند. دارو سطوح GH را پس از 16 هفته کاهش داد؛ اما تأثیری در سطوح هورمون های تیروئیدی نداشت. باتوجه به یافته های این پژوهش، تمرینات استقامتی و استفاده از آگونیست GnRH می توانند تأثیر مثبتی بر عملکرد هورمون ها در دختران با بلوغ زودرس داشته باشند و بی تمرینی به ازبین رفتن فواید حاصل منجر می شود.
تأثیر بی تمرینی کوتاه مدت پس از طی دوره تکاور و رزم در کوهستان بر قابلیت های جسمانی و ترکیب بدنی دانشجویان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۱
47 - 64
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر بیتمرینی بر قابلیتهای جسمانی و ترکیب بدنی دانشجویان نظامی متعاقب تمرین دوره تکاور و رزم در کوهستان، انجام شد. در یک مطالعه کاربردی به روش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون، تعداد 30 نفر از دانشجویان افسری، به شکل هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و به دو گروه 15 نفره، تمرین دوره تکاور و تمرین دوره رزم در کوهستان تقسیم شدند. هر گروه به مدت 8 هفته دوره تکاور و رزم در کوهستان را طی نمودند. سپس از تمامی آزمودنیها، برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی، درصد چربی و ترکیب بدنی در پایان دوره و پس از 3 هفته بیتمرینی اندازهگیری شدند. نتایج مقایسه پیش و پسآزمون رکوردها نشان داد که استقامت قلبی- عروقی، انعطافپذیری، استقامت عضلات شکم قدرت، توان بیهوازی و چابکی در هر دو گروه تمرینی کاهش معنیداری داشتند ولی استقامت عضلات کمربند شانه و قدرت در هر دو گروه تمرینی با پیشرفت همراه بود ولی این پیشرفت ازنظر آماری معنادار نبود. همچنین مقایسه میانگین پسآزمون درصد چربی و شاخص توده بدنی دو گروه بیانگر آن بود که تفاوت معنیداری ازنظر آماری ندارند. همچنین مشاهده شد که در هیچکدام از قابلیتها بهجز توان هوازی بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود ندارد. بهطورکلی، میزان کاهش در متغیرهای ذکرشده در بیتمرینی کوتاهمدت صرفنظر از نوع تمرین روند یکسانی دارد لکن ترکیب تمرینات در حفظ سازگاریهای بهدستآمده و نیز اثر بیتمرینی بلندمدت باید بررسی شود.
پاسخ هورمون اورکسین و پروفایل چربی به شش ماه تمرین مقاومتی و بی تمرینی در مردان چاق غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
93 - 112
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر شش ماه تمرین مقاومتی و دو هفته بی تمرینی متعاقب آن، بر تغییرات اورکسین و چربی های خون در مردان چاق انجام شد. ۳۰ مرد غیرفعال (سن: ۷/۱ ± ۲۱سال، قد: ۵/۷ ± ۵/۱۷۵سانتی متر، وزن:۳۵/۵ ± ۷۵/۹۵ کیلوگرم) به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره شامل گروه تجربی (هفت حرکت، چهار ست هشت تکراری با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه، سه جلسه در هفته و به مدت شش ماه) و گروه کنترل قرار گرفتند. نمونه گیری در پیش آزمون، ۴۸ ساعت، هشت، ۱۶ و ۲۴ هفته پس از تمرین های مقاومتی و به دنبال دو هفته بی تمرینی انجام شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که یک جلسه فعالیت بر متغیرهای پژوهش تأثیر نداشت. غ لظت پلاسمایی اورکسین (P = 0.005)، LDL (P = 0.004، P = 0.001، P = 0.001)، TG (P = 0.020، P = 0.012، P = 0.002) و وزن (P = 0.001، P = 0.001 ، P = 0.001) به ترتیب در مراحل هشت، ۱۶ و ۲۴ هفته تمرین و TC(P = 0.025، P = 0.002) پس از ۱۶ و ۲۴ هفته فعالیت در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود.HDL پس از هشت، ۱۶ و ۲۴ هفته فعالیت در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بیشتر بود (P = 0.001). دو هفته بی تمرینی باعث افزایش معنادار وزن (P = 0.014)، LDL (P = 0.002)، TG (P = 0.006) و کاهش معنادار HDL (P = 0.001) در مقایسه با آخرین جلسه فعالیت شد، اما هنوز از مقدار اولیه بهتر بود. درمجموع، انجام دادن فعالیت مقاومتی علاوه بر تأثیر بر هورمون اورکسین باعث بهبود وزن و نیمرخ چربی در مردان چاق شد و متناسب با طول دوره تمرینی، سازگاری ها محسوس تر بود؛ هرچند این سازگاری ها با بی تمرینی تضعیف شدند.
آثار تمرین هوازی و بی تمرینی پس از آن بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدن مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: با وجود اهمیت آمادگی جسمانی مطلوب برای افراد نظامی و انتظامی، نشان داده شده است که چاقی و افزایش وزن در نیروهای نظامی و انتظامی رو به گسترش است. هدف کلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین هوازی و بی تمرینی بر شاخص مقاومت به انسولین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن نیروی انتظامی بود. روش تحقیق: تعداد 40 نفر از مردان نیروی انتظامی دارای اضافه وزن با میانگین سنی6/3±29/8 سال، قد 6±175/5 سانتی متر، وزن 6/2±87/42 کیلوگرم و شاخص توده بدن 4/4±28/55؛ به صورت هدفمند در تحقیق شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه 20 نفری شامل گروه تمرینات هوازی و یک گروه شاهد تقسیم گردیدند. برنامه تمرینی هوازی مشتمل بر دویدن مداوم با روند ثابت به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته، با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب، به مدت 20 دقیقه در هر جلسه و افزایش یک دقیقه ای به زمان تمرین در هر جلسه؛ اجرا شد. پس از انجام پروتکل تمرینات هوازی توسط گروه تجربی و آزمون گیری برای بار دوم، آزمودنی ها به مدت 6 هفته در شرایط بی تمرینی قرار گرفتند. بعد از 6 هفته بی تمرینی، تمامی آزمون ها تکرار شدند. برای مطالعه اثر درون گروهی و بین گروهی، از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح 0/05≥p استفاده شد. یافته ها: اجرای 8 هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنی دار مقاومت به انسولین (0/003=p)، درصد چربی (0/001=p)، شاخص توده بدن (0/004=p)، و بهبودی نیمرخ لیپیدی (0/05>p) شد؛ اما پس از 6 هفته بی تمرینی، تمامی سازگاری های ایجاد شده حالت اولیه قبل از تمرین برگشت. نتیجه گیری: تمرین هوازی مداوم و منظم می تواند در بهبود عوامل خطرزای قلبی – عروقی در نیروهای انتظامی موثر باشد، در حالی که با بی تمرینی، این آثار مثبت از بین می رود.
تاثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنی مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : آدیپوکاین ها در بیماری های وابسته به چاقی نقش دارند و ممکن است نشانه ای از افزایش خطر ابتلا به بیماری های قلبی <sub>-</sub> عروقی باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 10 هفته تمرین سرعتی و استقامتی و یک دوره بی تمرینی بر سطوح سرمی نسفاتین-1، نیمرخ لیپیدی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدنمردان سالم غیرفعال بود. روش تحقیق: در این مطالعه 39 نفر از دانشجویان پسر غیرفعال به صورت تصادفی ساده در سه گروه 13 نفره (تمرین سرعتی، تمرین استقامتی و کنترل) قرار گرفتند. گروه های تمرین (تمرین استقامتی با شدت 60 تا 85 و تمرین سرعتی با شدت 80 تا 100 حداکثر اکسیژن مصرفی) یک برنامه تمرینی 10 هفته ای با تکرار 3 جلسه در هفته را اجرا کردند و پس از آن 4 هفته بی تمرینی را تجربه کردند. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف و با شرایط مشابه انجام شد و مقادیر سرمی متغیرهای وابسته توسط کیت های تحقیقاتی اندازه گیری گردید. نتایج با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی حداقل اختلاف معنی دار در سطح معنی داری 05/0>p استخراج گردید. یافته ها: نتایج نشان داد، پس از 8 هفته تمرین در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری در متغیرهای تحقیق بین گروه های مطالعه مشاهد نشد(05/0<p). اما در گروه تمرین استقامتی درصد چربی بدن با کاهش معنی داری همراه بود (05/0>p). همچنین در گروه تمرین سرعتی مقادیر کلسترول(TC)، تری گلیسیرید(TG) کاهش معنی دار و HDL-C افزایش معنی داری داشت (05/0>p). پس از 4 هفته دوره کوتاه مدت بی تمرینی، تغییر معنی داری در متغیرهای تحقیق مشاهده نگردید (05/0<p). نتیجه گیری: می توان بیان کرد در این مطالعه در مقایسه بین دو شیوه تمرین استقامتی و سرعتی، با توجه به تغییرات بیشتر و بهبود برخی عوامل خطرزای نیمرخ لیپیدی پس از تمرین سرعتی در مقایسه با گروه تمرین استقامتی، این شیوه تمرینی مفیدتر و موثرتر بوده است. مشخص شد با توقف تمرین و دوره کوتاه مدت بی تمرینی با افزایش برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی، سازگاری های مطلوب تمرین از بین رفته و افراد در معرض عوامل خطرزای قلبی- عروقی قرار می گیرند.
اثر بی تمرینی بر عوامل آمادگی جسمانی و پاسخ لاکتات خون در دختران نوجوان تکواندوکار(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: بی تمرینی موجب تغییراتی در پاسخ لاکتات خون و عوامل آمادگی جسمانی می شود. بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر سه هفته بی تمرینی بر پاسخ لاکتات خون به تمرین میت زنی و عوامل آمادگی جسمانی مرتبط با تکواندو در دختران نوجوان بود. روش تحقیق: هجده تکواندوکار دختر با میانگین سنی 64/1±13 سال و سابقه ورزشی 05/1±07/6 سال به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (9 نفر) و بی تمرین (9 نفر) تقسیم شدند. متغیرهای تحقیق قبل و بعد از سه هفته در هر دو گروه اندازه گیری شدند. گروه بی تمرین در این 3 هفته تمرینات خود را قطع کردند، اما گروه دیگر به برنامه تمرینی خود ادامه دادند. لاکتات خون قبل و بلافاصله بعد از تمرین میت زنی اندازه گیری شد؛ بدین صورت که پس از 20 دقیقه گرم کردن، تمرین میت زدن (تمرین پرقدرت، با شدت زیاد در مدت زمان کم) با 3 تکرار و هر تکرار به صورت 20 ثانیه فعالیت و 20 ثانیه استراحت به اجرا درآمد. هم چنین شاخص های چابکی، توان بی هوازی، توان عضلانی و سرعت عکس العمل با آزمون های معتبر مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای بررسی تغییرات درون گروهی و آزمون MANCOVA برای مقایسه بین گروه ها مورد استفاده قرار گرفت و سطح معنی داری 05/0> pدر نظر گرفته شد. یافته ها: در هر دو گروه در پاسخ به تمرینات میت زنی، لاکتات خون به طور معنی داری افزایش معنی داری پیدا کرد (001/0=p)؛ اما این پاسخ بعد از سه هفته مداخله در نظر گرفته شده، تفاوت معنی داری نداشت (00/1=p). بعد از سه هفته بی تمرینی، متغیرهای توان عضلانی (01/0=p)، چابکی (04/0=p) و توان بی هوازی (01/0=p) بطور معنی داری نسبت به قبل از سه هفته بی تمرینی افت پیدا کرد؛ اما سرعت عکس العمل تغییر معنی داری نداشت (17/0=p). نتیجه گیری: به نظر می رسد سه هفته بی تمرینی دختران تکواندوکار تغییری در پاسخ لاکتات خون به تمرین میت زنی، و سرعت عکس العمل بوجود نمی آورد، اما موجب افت سایر شاخص های آمادگی جسمانی وابسته به مهارت می شود.
تاثیر 8 هفته تمرین هوازی و 4 هفته بی تمرینی بر غلظت گلوکز ناشتا، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله شده سرم خون موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : دیابت ملیتوس به گروهی از اختلالات متابولیکی اشاره دارد که با افزایش طولانی مدت قند خون همراه است. از آنجا که تمرینات ورزشی منظم معمولاً باعث بهبود برخی بیماری ها می گردد و بی تمرینی متعاقب آن، ممکن است باعث برگشت دوباره این بیماری ها شود؛ هدف از تحقیق حاضر تاثیر 4 هفته بی تمرینی متعاقب 8 هفته تمرین هوازی بر غلظت گلوکز ناشتا، انسولین و هموگلوبین گلیکوزیله شده سرم خون در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین بود. روش تحقیق: تعداد 60 سر موش صحرایی نر سالم نژاد آلبینو ویستار تهیه و با استفاده از داروی استرپتوزوتوسین دیابتی گردیدند. پس از آشکار شدن آثار دیابت، به گروه های کنترل (30 سر) و تمرین (30 سر) تقسیم شدند. قبل از شروع پروتکل تمرینی، از هر گروه تعداد 10 سر برای به دست آوردن مقادیر پیش آزمون تشریح شدند؛ و 10 سر دیگر بعد از انجام 8 هفته تمرین و 10 سر آخری بعد از 4 هفته بی تمرینی تشریح گردیدند. گروه های تمرینی، هفته ای 3 جلسه با شدت و مدت پیش رونده با رعایت اصل اضافه بار تدریجی به انجام تمرین هوازی پرداختند و بعد از انجام 8 هفته تمرین هوازی ، به مدت 4 هفته بدون تم رین ماندند. ب رای تج زیه و تحلی ل داده ها از آزمون تحلیل واری انس با ان دازه های مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سط ح معنی داری 0/05> pاستف اده ش د. یافته ها: گلوکز ن اشتا (0/001=p)، انسولین (0/001=p) و هموگلوبین گلیکوزیله شده (0/001=p) سرم خون بعد از 8 هفته تمرین هوازی بهبود یافتند؛ ولی به دنبال 4 هفته بی تمرینی، افزایش معنی داری داشتند (0/05>p). نتیجه گیری: توصیه می شود که بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، حداقل 3 روز در هفته به انجام تمرینات هوازی مثل پیاده روی و دویدن و غیره بپردازند و با گذشت زمان، از قطع تمرینات ورزشی خودداری کنند.
اثر ۸ هفته تمرین مقاومتی با الگوی باردهی هرمی دوگانه و مسطح بر قدرت عضلانی اندام فوقانی و تحتانی هندبالیست های بی تمرین و دارای اضافه وزن
حوزه های تخصصی:
هدف: چاقی و اضافه وزن امروزه به یک معضل جهانی تبدیل شده است. تمرینات مقاومتی بالاترین اثرگذاری را بر قدرت عضلانی را دارد که می تواند منجر به ارتقای کیفیت زندگی افراد گردد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ۸ هفته تمرین مقاومتی با الگوی باردهی هرمی دوگانه و مسطح بر قدرت عضلانی اندام فوقانی و تحتانی هندبالیست های بی تمرین و دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون–پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل هندبالیست های زنجان که حداقل 6 ماه تمرینات ورزشی نداشتند. نمونه آماری این مطالعه از بین 36 ورزشکار به روش تصادفی انتخاب شد و در سه گروه 12 نفره (گروه هرمی دوگانه، گروه هرمی مسطح و کنترل) تقسیم شدند. برنامه تمرینی گروه های هرمی مسطح و دوگانه به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) انجام شد. برای گروه کنترل هیچ برنامه ای در نظر گرفته نشد و فعالیت خاصی نداشتند. از آزمون آماری Shapiro-wilk برای نرمال بودن توزیع داده ها استفاده شد. برای بررسی تفاوت درون گروهی و بین گروه ها به ترتیب از آزمون های آماری تی همبسته و آنووا استفاده شد. همه آنالیز های آماری با استفاده از نرم افزار spss ورژن 22 و نرم افزار EXELL ورژن 2010 استفاده شد. یافته ها: قدرت عضلانی اندام فوقانی و تحتانی ورزشکاران بی تمرین و دارای اضافه وزن در طی هشت هفته تمرین مقاومتی با الگوی باردهی هرمی دو گانه و مسطح افزایش معنی داری را نشان داد (001/0=P). نتایج آزمون T گروه های همبسته نشان داد که هشت هفته تمرین مقاومتی با الگوی هرمی دوگانه بر قدرت عضلانی اندام تحتانی ورزشکاران بی تمرین و دارای اضافه وزن تاثیر معنی داری داشته است (001/0=P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تمرینات قدرتی با الگوی باردهی هرمی دوگانه و مسطح در بهبود قدرت آزمودنی های ورزشکار بی تمرین موثر بوده است. به نظر می رسد که تمرینات هرمی دوگانه نسبت به تمرینات از نوع مسطح در افزایش قدرت و یا حجم عضلانی برتری داشته است.
اثر چهار هفته بی تمرینی، پس از یک دوره تمرین هوازی، برسطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع I(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته بی تمرینی پس از ده هفته تمرین هوازی بر سطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع یک بود. مواد و روش ها: 24 سر رت نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±300 گرم ، در دو گروه تقسیم و به یکی از گروه ها، بوسیله تزریق زیرپوستی استرپتوزوسین (50 میلی گرم درکیلوگرم)، دیابت نوع I، القاء شد. سپس هر کدام از دو گروه سالم و دیابتی، در دو زیر گروه ورزش (تجربی) و بی تحرک (کنترل)، تقسیم شدند. گروه های تجربی، در یک دوره تمرین هوازی 10 هفته ایی، پنج روز درهفته، روزی یک ساعت، دویدن، بر روی تردمیل و متعاقب آن، در یک دوره چهار هفته ایی بی تمرینی شرکت داده شدند. از دستگاه تیل فلیک برای ارزیابی آستانه درد و برای محاسبه میزان اپلین، از کیت مخصوص ارزیابی اپلین پلاسما، استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها، بوسیله روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t ستیودنت برای گروه های مستقل، انجام شد(P<0.05). یافته ها: اعمال یک دوره تمرین ورزشی هوازی، در موش های سالم و دیابتی، باعث کاهش معنی دار سطح اپلین پلاسما و افزایش معنی دار آستانه درد شد (p<0.05). این تغییرات، پس از دوره بی تمرینی، به سطح قبل از تمرین بازگشت. بحث و نتیجه گیری: در مجموع، یافته های این پژوهش، نشان داد، بی تمرینی برسطح اپلین پلاسما وآستانه درد، تأثیرگذار است.