فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مطالعه نقاط توقف جستجو و قواعد توقف به کاررفته در فراگرد جستجوی برخط اطلاعات را با تکیه بر مفاهیم نظریه جستجوگری اطلاعات تحلیل می کند. روش پژوهش مطالعه توصیفی-تحلیلی بود. منابع بدون محدودیت زمانی از پایگاه های اطلاعاتی مختلف گردآوری شدند (قبل از آگوست 2022). پس از مطالعه منابع، رفتار توقف جستجو به روش تحلیلی بررسی شد. یافته ها نشان می دهد از منظر نظریه جستجوگری اطلاعات، جستجوگر در فراگرد جستجوی برخط اطلاعات با هر بار ارسال پرس وجو وارد یک عرصه اطلاعاتی می شود و با ارزیابی ربط و عدم ربط اطلاعات (قاعده توقف رایحه محور) و زمان گذارنده شده در درون و بین عرصه ها (قاعده توقف عرصه محور) تصمیم به ماندن و یا ترک عرصه اطلاعاتی می کند. جستجوگر با هر بار ترک عرصه اطلاعات، در نقطه ای متوقف می شود و دوباره با ارسال پرس وجو وارد عرصه اطلاعات دیگری خواهد شد. نقاط خروج از یک عرصه با هدف ورود به عرصه دیگر، نقاط توقف مقطعی هستند زیرا پس از آن همچنان فراگرد جستجو ادامه دارد و به اتمام نرسیده است. در نهایت جستجوگر با ارزیابی رژیم اطلاعات (قواعد رژیم محور) در صورت کسب اطلاعات کافی جلسه جستجوی خود را خاتمه می دهد و در نقطه مانا متوقف می شود. این پژوهش با مطالعه رفتار توقف جستجو به درک پژوهشگران از قواعد توقف مختلف در نقاط توقف مقطعی و مانا یاری می رساند. پیامد انجام چنین پژوهش هایی در طراحی مدل های رفتار جستجوی اطلاعات کاربرد دارد.
ابهام و ابهام زدایی در سیستم های بازیابی اطلاعات(مرور نظام مند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ابهام زمانی پدید می آید که از کلمه ای، عبارتی و یا جمله ای بیش از یک معنی و مفهوم قابل برداشت باشد و درک این امر توسط سیستم بازیابی اطلاعات ضروری است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مرور بر پژوهش های انجام شده در مورد عوامل ابهام زا و ابهام زدا با رویکرد نظام مند انجام شد.روش : پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با رویکرد کیفی است. شیوه گردآوری داده ها از نوع مرور نظام مند (استاندارد پریزما) و جامعه آماری مقالات نشریات، همایش ها و پایان نامه های نمایه شده در پایگاه های اطلاعاتی ایران است. از بین 175 منبع علمی بازیابی شده، پس از غربال گری تعداد 37 منبع مورد بررسی قرارگرفت.یافته ها: بیشترین موضوع غالب پژوهش ها «ابهام معنای کلمات» (53 درصد) و «ابهام زدایی واژگان» (44 درصد) بود. روش پژوهش غالباً با رویکرد «شبکه عصبی» (22 درصد)، بیشترین تعداد منابع مربوط به مقالات همایش ها و کنفرانس های ملی و بین المللی (48 درصد) و رشته های کامپیوتر و زبان شناسی (27 درصد) بیشترین تولیدات علمی را در این رابطه داشتند.نوآوری: پژوهش حاضر از این نظر که به موضوع ابهام و ابهام زدایی در بازیابی اطلاعات با رویکرد مرور نظام مند پرداخته است، نوآورانه محسوب می شود.نتیجه گیری: بیشتر پژوهش های ایرانی متمرکز بر ابهام زدایی بودند که اکثرأ در کنفرانس ها و همایش های ملی و بین المللی ارائه شده بودند. تولیدات علمی بیشتر متعلق به رشته های کامپیوتر و زبان شناسی بود. ابهام معنایی کلمات و ابهام زدایی از واژگان دغدغه غالب در پژوهش های ایرانی بوده است.
راهکارهای توسعه و جذب مخاطب (عوامل بیرونی و درونی) در کتابخانه های عمومی شهرستان تبریز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۰
1 - 10
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی راهکارهای توسعه و جذب مخاطب (عوامل بیرونی و درونی) در کتابخانه های عمومی شهرستان تبریز می باشد.روش پژوهش: روش پژوهش، پیمایشی و نیز مطالعات کتابخانه ای بوده و به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته انجام گرفت. روش نمونه گیری جامعه آماری، نمونه گیری طبقه ای سهمیه ای بود که نهایتاً کار به انتخاب نمونه ای از اعضاء به روش تصادفی ساده ختم شد و تعداد ۳۸۰ پرسشنامه بین آن ها توزیع گردید. پیرسون و آزمون T و ... از جمله آزمون های آماری مورد استفاده در پژوهش بود که در نهایت داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که رابطه ی مؤلفه ی برون سازمانی (عوامل محیطی و خانوادگی) و مؤلفه های درون سازمانی (میزان اطلاع رسانی خدمات، مجموعه سازی مناسب و وجود منابع روزآمد، نوع برخورد و رفتار کتابداران، میزان تجهیزات و امکانات کتابخانه ها) با میزان جذب و توسعه مخاطب به کتابخانه ها در سطح اطمینان بالایی تأیید می شود و رابطه مؤلفه ی برون سازمانی (میزان تحصیلات مخاطبان) و میزان جذب مخاطب به کتابخانه ها مورد تأیید واقع نمی شود.نتیجه گیری: بر طبق نظرسنجی از مخاطبان مورد پژوهش میزان جذب مخاطبان به کتابخانه ها در ارتباط با ۵ مؤلفه موردمطالعه پژوهش (عوامل محیطی و خانوادگی، میزان اطلاع رسانی خدمات، مجموعه سازی مناسب و وجود منابع روزآمد، نوع برخورد و رفتار کتابداران، میزان تجهیزات و امکانات کتابخانه ها) در سطح قابل قبولی است اما میزان تحصیلات مخاطبان تأثیر چندانی بر میزان مراجعه افراد به کتابخانه ها ندارد.
طراحی مدل جامع به کارگیری مخازن سازمانی در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل جامع به کارگیری مخازن سازمانی در یادگیری الکترونیکی به دنبال شناسایی و تدوین عوامل مؤثر بر مخزن سازمانی در یادگیری الکترونیکی است.روش: یک طرح تحقیق کیفی با روش فراترکیب انجام شد. به منظور گردآوری داده ها در این مطالعه از روش کتابخانه ای و برای تحلیل آن از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. جامعه مورد مطالعه، مطالعات (شامل مقاله و پایان نامه) مرتبط در حوزه نقش ابعاد مخازن سازمانی در یادگیری الکترونیکی است که از پایگاه های علمی داخلی و خارجی بازیابی شد. به منظور اطمینان از کیفیت مطالعات مورد بررسی از برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی (CASP) استفاده شد. در نهایت، از بین 129 مطالعه بازیابی شده، 28 عنوان انتخاب شد و سپس محتوای موضوعی تحلیل و کدگذاری و مقوله بندی شد. به دنبال آن در مرحله بعد، یک طرح تحقیق کمی انجام شد تا مدل به دست آمده را با نظر خبرگان با تکنیک تاپسیس فازی اعتباریابی کند.یافته ها: تجزیه و تحلیل مطالعات طراحی مدل به کارگیری مخزن سازمانی در یادگیری الکترونیکی به شناسایی23 مفهوم، 14 مقوله و 6 بُعد در این حوزه انجامید. مؤلفه های اصلی در این حوزه شامل مؤلفه داده، فراداده، جستجو، بازیابی، خدمات و منابع می شوند.نتیجه گیری: با توجه به اینکه نظام مدیریت یادگیری در آموزش الکترونیکی به کار گرفته می شوند؛ اما اغلب مخازن ضعیفی برای اشیای یادگیری هستند و اینکه قابلیت تولید فراداده جهت جستجوی آسان منابع را نیز ندارد و همچنین امکان تعامل، اشتراک گذاری و بازاستفاده را ندارند؛ و از طرفی، قابلیت ادغام با سایر نظام های مدیریت یادگیری جهت دسترسی بیشتر به منابع را نیز ندارد. از این رو، مخازن توانایی خدمت به اهداف یادگیری الکترونیکی را دارند و توانایی گسترش قابلیت های نظام مدیریت یادگیری را دارند.
تحلیل تراکنش های امانت و استفاده از منابع اطلاعاتی توسط کاربران: مطالعه موردی کتابخانه های عمومی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین الگوی دسترسی کاربران کتابخانه های عمومی استان ایلام به منابع اطلاعاتی و تحلیل تراکنش های امانت با استفاده از رویکرد قوانین انجمنی، خوشه بندی و طبقه بندی در داده کاوی است. روش: در این پژوهش، با استفاده از فنون داده کاوی و با بهره گیری از الگوریتم های قوانین باهم آیی، خوشهبندی، و طبقه بندی روی داده های بخش امانت کتابخانه های عمومی استان ایلام، اطلاعات جمعیت شناختی تأثیرگذار بر رفتار مطالعاتی اعضا بررسی و الگوهای استفاده از منابع اطلاعاتی توسط این جامعه ناهمگن استخراج شد. فرایند داده کاوی به کاررفته در پژوهش متشکل از شش مرحله است که به ترتیب شامل درک شغلی، درک داده ها، آماده سازی داده ها، مدل سازی (اپریوری، کوهنن، شبکه عصبی مصنوعی، و درخت تصمیم)، ارزیابی، و استفاده بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در بحث موضوعات مورد مطالعه، گروه های مختلف استفاده کننده از منابع اطلاعاتی دانشجویان علاوه بر مطالعه کتاب های درسی خود، موضوعاتی مانند تاریخ ایران و دین اسلام را مطالعه کرده اند. به لحاظ بُعد جنسیت، خانم های دارای مدرک تحصیلی کارشناسی به مطالعه موضوعاتی درزمینه ادبیات و زبان فارسی و داستان علاقه مند بودند. تجزیه وتحلیل امانت منابع ازنظر جنسیت نشان داد که ۵۸ درصد از اعضای فعال کتابخانه های عمومی استان ایلام را خانم ها و ۴۲ درصد را آقایان تشکیل می دهند؛ این تفاوت نمایانگر آن است که خانم ها تمایل بیشتری به استفاده از منابع اطلاعاتی کتابخانه های عمومی استان ایلام دارند. همچنین، ۵۴ درصد از افرادی را که در بازگشت کتاب های به امانت گرفته تأخیر دارند خانم ها و ۴۶ درصد از آن ها را آقایان تشکیل می دهند، و در بازگشت به موقع کتاب، خانم ها ۵۲ درصد و آقایان ۴۸ درصد از خود مسئولیت پذیری نشان داده اند. نتایج به دست آمده نشان دهنده آن است که آقایانِ دارای مدرک تحصیلی دیپلم به موضوعاتی درباره دین اسلام علاقه مند بودند و این گروه نسبت به بازگشت کتاب های خود احساس مسئولیت داشتند. ازنظر جنسیت و تأثیر آن بر موضوعات مورد مطالعه، خانم هایی که ازنظر تحصیلات در مقطع کارشناسی بوده و ازنظر شغل، خود را در گروه مشاغل آزاد معرفی کرده اند، به رده های ادبیات و زبان فارسی و داستان علاقه نشان داده اند و در بازگشت کتاب های خود تأخیری نداشته اند. نتایج حاصل از بررسی مدل رفتاری مراجعان ازنظر برگشت کتاب، نشان داد آقایانی که دارای تحصیلات دیپلم بوده اند و شغل خود را آزاد معرفی کرده اند در بازگشت کتاب های خود تأخیری نداشته اند. همچنین، خانم های دارای مدرک تحصیلی دیپلم و کارشناسی که شغل خود را آزاد معرفی کرده اند در بازگشت کتاب های خود تأخیر نداشته اند. دانشجویان دارای مدرک تحصیلی کارشناسی در بازگشت کتاب های خود تأخیر داشته اند. برای پیش بینی تأخیر در بازگشت کتاب ها براساس ویژگی هایی همچون جنسیت و مقطع تحصیلی، از مدل شبکه های عصبی استفاده شد و میزان صحت مدل در حین فرایند یادگیری 18/69 درصد بود. اصالت/ارزش: پیاده سازی شبکه عصبی در پایگاه داده کتابخانه های عمومی استان ایلام به منظور پیش بینی تأخیر در بازگشت کتاب ها براساس ویژگی هایی مختلف نمایانگر آن است که یادگیری و پیش بینی خروجی، با دریافت ورودیهای جدید در پایگاه داده کتابخانه های عمومی استان ایلام امکان پذیر است.
میزان به کارگیری مؤلفه های کارآفرینی در کتاب های داستانی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به ضرورت آموزش کارآفرینی در توسعه و ترویج کارآفرینی و نیز مناسب بودن دوران کودکی برای دریافت این آموزش ها، آموزش کارآفرینی به کودکان ضروری است و باید در جست وجوی روش هایی بود که این توانایی را در آنان رشد و پرورش دهد. از آنجاکه ادبیات کودک و به ویژه داستان ها نقشی مهم در آموزش کارآفرینی دارد، توجه به مؤلفه های کارآفرینی در داستان ها جایگاه خاصی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف کشف میزان به کارگیری مؤلفه های کارآفرینی در کتاب های داستانی کودکان گروه سنی «ج» انجام شده است. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف پژوهشی کاربردی است که به روشِ تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه پژوهش 80 عنوان کتاب داستان تألیفی منتخب توسط شورای کتاب کودک برای گروه سنی «ج» در طی سال های 1397-1399 بود که از این میان، 30 عنوان کتاب به روشِ نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. ابزار تحلیل داستان ها سیاهه وارسی محقق ساخته بود. برای بررسی روایی محتوای سیاهه، سیاهه وارسی در اختیار 10 نفر از اعضای هیئت علمی گروه روان شناسی قرار گرفت و پس از کسب نظرات آنان، شاخص نسبت روایی محتوا و شاخص روایی محتوا محاسبه شد و براین اساس اصلاحاتی در سیاهه اولیه صورت گرفت. برای تعیین پایایی سیاهه، 10 درصد از کل کتاب های داستان به صورت تصادفی انتخاب و توسط دو ارزیاب تحلیل شد و سیاهه وارسی برای این کتاب ها تکمیل شد. سپس درصد توافق بین نظرات ارزیابان با محاسبه ضریب پایایی اسکات بررسی شد. این ضریب 94/0 به دست آمد که نشان دهنده پایایی قابل قبول ابزار بود. سیاهه وارسی نهایی شامل شش مؤلفه کارآفرینی و 40 زیرمؤلفه به دست آمد. در نهایت، داده های گردآوری شده ازطریق سیاهه وارسی با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: درمجموع، میزان به کارگیری مؤلفه های کارآفرینی در کتاب های داستانی 9/38 درصد بود. طبق نتایج آزمون فریدمن، بین اولویت مؤلفه های کارآفرینی اختلافی معنادار وجود داشت، به طوری که مؤلفه های خلاقیت و نوآوری، و نیاز به موفقیت پرکاربردترین مؤلفه ها و سپس به ترتیب مؤلفه های نیاز به استقلال، خطرپذیری، تحمل ابهام و مرکز کنترل درونی قرار داشتند. در سطح جامعه، به طور متوسط میزان توجه به هریک از مؤلفه های کارآفرینی به این شرح بود: مؤلفه خلاقیت و نوآوری 5/36 تا 5/57 درصد؛ مؤلفه نیاز به موفقیت 8/33 تا 5/53 درصد؛ مؤلفه نیاز به استقلال 6/28 تا 6/52 درصد؛ مؤلفه خطرپذیری 5/26 تا 5/48 درصد؛ مؤلفه تحمل ابهام 22 تا 4/44 درصد؛ و مؤلفه مرکز کنترل درونی 22 تا 37 درصد. همچنین، پس از بررسی 30 عنوان کتاب داستان، تنها 7 عنوان کتاب داستان با دارا بودن بیش از نیمی از مؤلفه های کارآفرینی در زمره آثار غنی و مناسب برای آموزش کارآفرینی قرار گرفتند. در این میان، داستان «پوشکا» غنی ترین اثر ازنظر به کارگیری مؤلفه های کارآفرینی شناخته شد. اصالت/ارزش: در این پژوهش برای اولین بار، کتاب های داستانی کودکان ازنظر به کارگیری مؤلفه های کارآفرینی تحلیل شدند. یافته های این پژوهش می تواند راهنمای نویسندگان در تألیف کتاب های مناسب برای پرورش کارآفرینی در کودکان باشد. همچنین، آثار ارزشمندی که ازنظر مؤلفه های کارآفرینی در این پژوهش شناسایی شد می تواند به مربیان، والدین و کتابداران به عنوان کتاب های مناسب برای آموزش کارآفرینی به کودکان معرفی شوند.
بررسی اثربخشی عناصر روش شناختی در رتبه بندی نتایج بر اساس تلفیق ربط و اعتبار روش شناختی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پزشکیِ مبتنی بر شواهد، هدف متخصصان بالینی دستیابی به اطلاعات مرتبط و معتبر برای اتخاذ تصمیم بالینی مناسب است. بنابراین، در سامانه های بازیابی اطلاعات برای پاسخگویی به نیازهای اطلاعاتی متخصصان سلامت، دسترسی به مدارک مرتبط کفایت نمی کند و اعتبار روش شناختی آنها نیز بایستی مد نظر قرار گیرد. پژوهش حاضر از روش شبه آزمایشی پیش آزمون–پس آزمون تک گروهی به منظور دستیابی به اهداف پژوهش بهره می برد. جامعه پژوهش را کلیه مقالات کارآزمایی بالینی موجود در پایگاه «کاکرین» تا پایان سال 2018، میلادی تشکیل داد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در بین متغیرهای پژوهش، کلماتی نظر «داور» به همراه چکیده بیشترین تأثیر را بر رتبه بندی داشت. این نتایج نشان داد که نظر داور «کاکرین» می تواند ابزاری مناسب برای استفاده در سامانه های رتبه بندی بر اساس ربط و اعتبار باشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که امکان رتبه بندی اعتبار روش شناختی و تلفیق آن با ربط با استفاده از عناصر درون و برون متنی مقالات وجود دارد. این پژوهش به تمایز انواع واژگان به کاررفته در متن مقالات علمی و تأثیر آن بر بهبود رتبه بندی بر پایه ربط و اعتبار روش شناختی پرداخت. در سامانه های بازیابی مبتنی بر زبان طبیعی، بیشتر بر کلیت متن تأکید بوده و به سهم انواع واژگان در تبیین ربط مقالات کمتر توجه شده است. یافته های این پژوهش بار دیگر، تفاوت انواع واژگان در تبیین ربط و اعتبار روش شناختی را برجسته نمود و لزوم تعیین مجموعه واژگان هدف در انواع جست وجوها را آشکار ساخت.
تأثیر سطح سواد اطلاعاتی بر رفتار اطلاع یابی و بازنشر اطلاعات در شبکه های اجتماعی (مطالعۀ موردی: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ بررسی تأثیر سطح سواد اطلاعاتی بر رفتار اطلاع یابی و بازنشر اطلاعات در شبکه های اجتماعی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی کرمانشاه بود.روش: روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی – پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته های مشغول به تحصیل در دانشکده های تابعه دانشگاه رازی بود که حجم نمونه 217 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعیین شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تلفیقی در دو بخش سواد اطلاعاتی و صحت اطلاعات در بازنشر اطلاعات در فضای مجازی بود که آلفای کرونباخ آن ۰/۷۸ برآورد شد. برای آزمون فرضیه ها با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنف نرمال بودن متغیرهای پژوهش بررسی شده و در ادامه با استفاده از آزمون های لازم فرضیه های پژوهش تجزیه وتحلیل شد. برای تحلیل داده ها نرم افزار SPSS v26 مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش بیانگر آن است که میانگین سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی در سطح متوسط قرار دارد، البته مقطع تحصیلی پاسخگویان به طور معناداری با این سطح سواد اطلاعاتی ارتباط دارد و دانشجویان مقطع دکتری همگی دارای میانگین سواد اطلاعاتی بالا هستند؛ اما جنسیت تأثیر معناداری در سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان ندارد. همچنین بین سطح سواد اطلاعاتی با مؤلفه های مستند بودن داده ها و سلامت داده ها در صحت اطلاعات بازنشر شده در فضای مجازی ارتباط معنی داری مشاهده شد اما در مؤلفه بررسی تخصص نقل کننده پیام، ارتباط معنا دار نبود.نتیجه گیری: در تبیین نتایج به دست آمده و سطح بالای مؤلفه تشخیص نیاز اطلاعاتی می توان گفت توانایی تشخیص نیاز اطلاعاتی و تعیین وسعت و مکان یابی اطلاعات، نقش اساسی در تقویت قابلیت های دانشجویان ایفا می کند. در مورد مؤلفه ارزیابی نقادانه اطلاعات که با میانگین پایین تری نسبت به سایر مؤلفه های سواد اطلاعاتی به دست آمده می توان گفت که با افزایش توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات، قابلیت های تشخیصی در بازنشر اطلاعات افراد نیز افزایش می یابد. توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات با مهارت هایی مانند توانایی بررسی و مقایسه اطلاعات اخذشده از منابع مختلف برای تعیین اعتبار و صحت وسقم اطلاعات، تشخیص وجود تقلب و دست کاری در اطلاعات، توانایی تحلیل و بررسی دیدگاه های مختلف و متناقض است. مجموعه این مهارت ها به دانشجویان این امکان را می دهد که از صحت و قابلیت کاربرد صحیح اطلاعات اطمینان حاصل کنند. همچنین ارتقای سطح سواد اطلاعاتی در بین دانشجویان می تواند به افزایش دقت و صحت اطلاعات بازنشر شده در فضای مجازی کمک شایانی نماید. به طورکلی وضعیت موجود ﺳﻮاد اﻃﻼﻋﺎﺗﯽ دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی کرمانشاه در سطح ﻣﻄﻠﻮﺑﯽ ﻗﺮار دارد. ولیکن چون رابطه معناداری بین سطح سواد اطلاعاتی و صحت اطلاعات در بازنشر اطلاعات در فضای مجازی گزارش شد، به منظور افزایش سطح سواد اطلاعاتی در دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و یا حتی سطوح تحصیلی پایین تر می توان اقدامات لازم را به عمل آورد که سبب بهبود عملکرد دانشجویان برای توسعه دانش و ارتقای صحت پیام های بازنشر شده در فضای مجازی در بین دانشجویان شود. پیشنهاد می شود تصمیم گیری های لازم توسط سیاست گذاران عالی اتخاذ شود تا طراحی، اجرا و ارزیابی سواد اطلاعاتی برای اساتید دانشگاه انجام شود تا اساتید به همراه ارائه دروس تخصصی خود، مهارت های لازم در ارتباط با سواد اطلاعاتی را نیز به دانشجویان انتقال دهند.
بررسی تأثیر منبع کنترل و اخلاق پژوهشی بر پیشگیری از سرقت علمی؛ مطالعۀ موردی: خبرگان علوم جنایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرقت علمی به عنوان مصداق بارز فساد آکادمیک، اخلاق پژوهشی را نقض می کند. با وجود جرم انگاری سرقت علمی در قانون حمایت حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان، اما کمّی گرایی پژوهش در ایرانْ موجب رشد این رفتار شده است. در این شرایط، لزوم توجه به رهیافت های پیشگیرانه یک مسئله حیاتی است. گرچه متغیرهای مختلفی در پیشگیری از سرقت علمی دارای نقش دارند، اما دو متغیر منبع کنترل و اخلاق پژوهشی در این حوزه می توانند دارای اثر باشند. منبع کنترلْ که چگونگی درک افراد در خصوص کنترل بر محیط و وقایع پیرامونی را تبیین می کند، نظامی از ارزش ها و باورها است که در آن فردْ موفقیت ها و شکست های خود را به عوامل درونی یا بیرونی نسبت می دهد. اخلاق پژوهشی نیز یک رشته معرفت محور است که بر انجام مطالعات نظام مند و امانت دارانه تأکید می کند. از این رو، پژوهش حاضرْ تأثیر دو متغیر منبع کنترل و اخلاق پژوهشی را در پیشگیری از سرقت علمی ارزیابی می کند. جامعه آماری پژوهش، کلیه اعضای گروه و کانال تلگرامی مدرسه علوم جنایی به عنوان خبرگان حقوق جزا و جرم شناسی ایران هستند که از این میان و با استفاده از فرمول کوکران، 212 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه منبع کنترل راتر بود که در آن کنترل درونی و بیرونی بررسی شد. هم چنین در خصوص اخلاق پژوهشی و سرقت علمی، پرسش نامه محقق ساخته، طراحی، روایی صوری و محتوایی آن ها با استفاده از نظرات متخصصان تأیید و پایایی آن ها برای پرسش نامه های اخلاق پژوهشی و پیشگیری از سرقت علمی با ضریب آلفای کرونباخ 82/0 و 87/0 محاسبه شد. بر اساس یافته ها، میان کنترل درونی و بیرونی و پیشگیری از سرقت علمی رابطه ای وجود ندارد. نبود ارتباط میان کنترل بیرونی و پیشگیری از سرقت علمی بدان معناست که عوامل بیرونی هم چون تقدیر، شانس و به طور کلی، جبرگرایی نقشی در پیشگیری از جرم ندارد. با این حال، فقدان رابطه میان منبع کنترل درونی و پیشگیری از سرقت علمی مؤید این نکته مهم است که خودکنترلی و اخلاق گرایی در پیشگیری از این جرم مؤثر نیست. بدین ترتیب، شاید بتوان گفت که جرم انگاری سرقت علمی و پیش بینی مجازات برای ارتکاب این جرم در کنار توسعه نرم افزارهای هوشمند تشخیص سرقت علمی هم چون سامانه همانندجوی پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران و سامانه مشابه یاب متون سمیم نور که احتمال کشف جرم را افزایش می دهد، موجب بازدارندگی از جرم شده است. هم چنین یافته ها نشان می دهد که متغیرهای اخلاق پژوهشی، سن، موقعیت دانشگاهی و وضعیت استخدامی با پیشگیری از سرقت علمی رابطه معنادار مثبت دارند؛ بدین معنا که به موازات افزایش سن، بهبود موقعیت دانشگاهی و ارتقای اخلاق پژوهشی، پیشگیری از جرم به نحو بهتر تضمین می شود. با این حال، یافته ها ثابت کرد که جنسیت با پیشگیری از سرقت علمی رابطه معنادار منفی دارد؛ یعنی زنان استعداد و توانایی ذهنی بیش تری برای ارتکاب جرم دارند. یافته های حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نیز ثابت کرد که از میان پنج متغیر اصلی اخلاق پژوهشی، جنسیت، سن، موقعیت دانشگاهی و وضعیت استخدامی، سه عامل اخلاق پژوهشی، موقعیت دانشگاهی و جنسیتْ توانایی تخمین پیشگیری از جرم را دارند.
ارائه الگوی استقرار مدیریت دانش در نهاد کتابخانه های عمومی کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت دانش یکی از موضوعات علم مدیریت در هزاره جدید است. نهاد کتابخانه های عمومی با داشتن کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از مستعدترین سازمان ها برای پیاده سازی برنامه های مدیریت دانش است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش و سنجش وضعیت بلوغ و میزان آمادگی نهاد کتابخانه های عمومی کشور و ارائه الگوی استقرار مدیریت دانش در آن سازمان است.روش شناسی: در پژوهش حاضر از رویکرد آمیخته استفاده شده است و ابزار گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش مدیران، کارکنان اداری، رؤسای شهرستان ها در نهاد کتابخانه های عمومی کشور بوده و نمونه پژوهش شامل 21 خبره است که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند.یافته ها: نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 107 کد، 15 شاخص و 4 بعد اصلی فناوری، فرایند، فرهنگ سازمانی و نیروی انسانی در استقرار مدیریت دانش شد.نتیجه: نتایج نشان داد که فناوری بیشترین تأثیر و فرهنگ سازمانی کمترین تأثیر را در استقرار مدیریت دانش در نهاد کتابخانه های عمومی کشور دارد. وضعیت بلوغ مدیریت دانش با کسب نمره ارزیابی 101 در مرحله آغاز قرار داشت. در نهایت الگوی استقرار مدیریت دانش در 6 سطح، که شاخص های فناوری اطلاعات و سامانه های اطلاعات تأثیرگذارترین سطوح و شاخص های فرایندهای کسب اطلاعات و فرایندهای انتقال دانش تأثیرپذیرترین سطوح می باشند.
عوامل و چالش های به کارگیری داوطلبان در کتابخانه ها از دیدگاه کتابداران آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
259 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف: داوطلبان خدمت در کتابخانه از جمله ظرفیت هایی هستند که استفاده از آن می تواند موجب ارتقای سازمانی کتابخانه ها باشد. این پژوهش به دنبال تعیین عوامل و چالش های به کارگیری داوطلبان در کتابخانه ها از دیدگاه کتابداران آستان قدس رضوی است.روش شناسی: پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات، کیفی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کتابداران سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی هستند که سابقه حداقل 5 سال خدمت در پست کتابداری را دارند. نمونه گیری به روش غیراحتمالی و هدفمند انجام شد. تعداد اعضای جامعه نمونه بر اساس معیار نمونه گیری نظری و در نظر گرفتن اشباع نظری 36 نفر تعیین شد. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه ساختاریافته بود. اطلاعات گردآوری شده به شیوه تحلیل محتوا، با روش کدگذاری سه مرحله ای اشتراوس و کوربین و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل مصاحبه ها نشان می دهد که کتابداران آستان قدس رضوی حضور داوطلبان را در سازمان ضروری می دانند. داوطلبان برای حضور در فعالیت های داوطلبانه با چالش هایی مواجهند که این چالش ها، منشاء فردی یا سازمانی دارد. مدیران سازمان برای به کارگیری داوطلبان با چالش های حقوقی و اداری، کمبود تجهیزات و کمبود منابع مالی روبه رو هستند. همچنین کارکنان سازمان، با چالش حرف ه ای و سازمانی کارکنان در سه بخش «چالش های حرفه ای»، «چالش های سازمانی» و «چالش های مرتبط با ماهیت فعالیت داوطلبانه» برای همکاری و حمایت از داوطلبان مواجه هستند.نتیجه گیری: داوطلبان کتابخانه ها، با موانع و چالش های متعددی روبه رو هستند و مدیران کتابخانه ها برای غلبه بر چالش های پیش روی داوطلبان، مدیران و کارکنان نیازمند شناسایی موانع موجود و برنامه ریزی مدون برای از بین بردن این موانع و چالش ها هستند.
سنجش تعاملات و همکاری های بین سازمانی در مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران با رویکرد مدل مارپیچ سه گانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مدل مارپیچ سه گانه تعاملات بین دانشگاه، صنعت و دولت را مورد سنجش قرار می دهد و به عنوان یک چارچوب هنجاری برای درک تعاملات بین بازیگران اصلی در سیستم های نوآوری توسط محققان استفاده می شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل پویایی تعاملات سازمانی در تولید مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران است. لذا، پژوهش حاضر به سنجش کمّی وضعیت همکاری های بین سازمانی در مقالات علمی حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران با رویکرد مدل مارپیچ سه گانه در گستره کشور ایران پرداخته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که با استفاده از مدل مارپیچ سه گانه و براساس شاخص رسانش عدم قطعیت T(UIG) به عنوان شاخص تعامل دانشگاه-صنعت-دولت انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 19802 مقاله علمی نمایه شده در پایگاه وب آو ساینس از ایران در حوزه مهندسی برق و الکترونیک (2019-2010) است. پس از استخراج داده ها، در این پژوهش، از نرم افزار TH به منظور تبدیل داده ها به فرمت اکسل و محاسبه عدم قطعیت تعاملات ارکان استفاده شد. به منظور تحلیل مناسب در این خصوص، ابتدا براساس روند مرسوم و متداول تحقیقات این حوزه دانشگاه با کد U، صنعت با کد I، دولت با کد G در نظر گرفته شد.
یافته ها: یافته های پژوهش موید این است که تعداد مقالات در بازه زمانی مورد بررسی رشد یافته و از 1019 مقاله در سال 2010 به 3216 مقاله در سال 2019 رسیده است. در بررسی روند رشد مقالات هر یک از ارکان مشخص شد که تولید مقالات در هر سه رکن دارای رشد صعودی بوده و ضریب رشد مقالات از سال 2010 تا سال 2019 برای دانشگاه 0.63، صنعت 2.5 و دولت 1.8 بوده است. بیشترین همکاری بین دانشگاه و صنعت صورت گرفته و کمترین میزان همکاری بین دولت و صنعت واقع شده است. یافته ها، همچنین نشان داد بالاترین میزان تعاملات مربوط به دانشگاه- دولت در سال 2010 و پایین ترین تعاملات مربوط به دولت- صنعت است که در اکثر سال ها نزدیک به صفر بوده و نشان دهنده استقلال و عدم ارتباط ارکان مذکور است. یکی از نتایج قابل توجه این است که در سال های 2010-2019 تعامل بین دانشگاه- صنعت در تضاد با تعامل دوگانه دانشگاه- دولت بوده است. تعامل دانشگاه- صنعت با تعامل صنعت- دولت طی سال های مورد بررسی همسو بوده است. در سال 2014 تعامل بین ارکان دوگانه و سه گانه صفر بوده است، در حالی که تعامل دانشگاه- صنعت در این سال به بالاترین میزان خود می رسد. همچنین، در سال 2014 بالاترین تعامل بین ارکان دوگانه مربوط به دانشگاه- صنعت صورت گرفته است و در خصوص روابط سه گانه در سال 2010 بیشترین میزان تعامل سه گانه بین ارکان دانشگاه- صنعت- دولت مشاهده می شود. براساس مقادیر شاخص T، بیشترین میزان تعاملات ارکان دوگانه و سه گانه به ترتیب بین دانشگاه- دولت، دانشگاه- صنعت- دولت، دانشگاه- صنعت، و صنعت- دولت دیده شده است. تعامل ارکان دوگانه و سه گانه در سال 2014 نزدیک به صفر بوده، ولی در این سال تعامل دانشگاه- صنعت روندی بسیار افزایشی داشته که حاکی از عدم سرمایه گذاری دولت بر صنعت بوده و به عبارتی هرکجا که نقش دولت کم رنگ تر می شود، نقش صنعت نمایان تر است.
نتیجه گیری: در مجموع، در حوزه مهندسی برق و الکترونیک ایران، نمودار تعامل بین ارکان سه گانه در سال های مختلف دارای نوسانات بسیار اندکی بوده و پیشرفتی نداشته است. جدا بودن ساختارهای نهادی و در نتیجه، افزایش روندهای دیوان سالاری میان نهادی، مانع تعامل موثر شده و حوزه های نهادی مانند دانشگاه و صنعت به داشتن نقشی منفعلانه در فرآیند تولید دانش یا به اشتراک گذاری دانش شناخته می شود. بر این اساس، توسعه برخی سیاست های علم و فناوری و راهبردهای پژوهشی و صنعتی برای ارتقای شبکه نوآوری دانشگاه-صنعت-دولت به عنوان یک ضرورت پیشنهاد شده است. یکی از نکات بسیار مشهود این پژوهش، اهمیت حضور بخش دولتی است که با حمایت از ارکان علمی می تواند نقش مؤثری را در تعاملات داشته باشد. با توجه به شرایط خاص حاکم بر تولیدات علمی کشور، جایگاه حمایت های دولتی و انگیزش های موجود که از طریق این بخش به فضای علمی تزریق می شود، هدایت و توسعه اقدامات پژوهشی و تسریع تولید علم در کشور مشخص خواهد شد. یکی از راهکارهای اهتمام بیشتر به توسعه فناوری و تعامل بیشتر دو رکن دانشگاه- صنعت نیز سیاست گذاری های حمایتی و هدایتی دولت است که در صورت وجود هوشمندی بیشتر، شاید زمینه ساز تقاضا محوری و مسئله محوری پژوهش های دانشگاهی و ارتقای نوآوری و توسعه فناوری در بخش صنعت و افزایش بهره برداری از سرمایه های فراوان بخش دانشگاهی کشور باشد. با توجه به یافته های حاصل از پژوهش های متعدد، استفاده از رویکرد مدل مارپیچ سه گانه و قابلیت های آن در سنجش و پویایی دانش و تعاملات و همکاری های فناورانه و دانشی و حتی تولیدی در حوزه های مختلف دانش توصیه می شود.
تحلیل ممیزی دانش پزشکان دانشکده پزشکی دانشگاه شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ممیزی دانش یکی از ابزارهای مهم برای تحلیل و شناسایی نیازها، موجودی، جریان و نقشه دانش است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر تحلیل وضعیت ممیزی دانش پزشکان دانشکده پزشکی دانشگاه شاهد است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است که با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 45 نفر از پزشکان شاغل در دانشکده پزشکی دانشگاه شاهد است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش سیاهه وارسی و پرسش نامه محقق ساخته است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تی تک نمونه ای از طریق نرم افزار SPSS انجام شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد که مؤلفه شناسایی نیازهای دانشی، وضعیت دارایی های دانشی موجود (دانش ذهنی و عیان) و جریان دانش پزشکان دانشکده پزشکی دانشگاه شاهد در سطح معنا داری 05/0 در حد متوسط به پایین است؛ اما نقشه دانشی پزشکان دانشگاه شاهد در سطح متوسط به بالاست. به عبارت دیگر، توجه به ممیزی دانش پزشکان دانشگاه شاهد کم است.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که وضعیت ممیزی دانش پزشکان دانشگاه شاهد مطلوب نیست. بنابراین، سیاست گذاران دانشکده پزشکی این دانشگاه باید زمینه های لازم برای اجرای موفق ممیزی دانش پزشکان از طریق اﺷﺘﺮاک داﻧﺶ، ارزیابی دارایی های دانشی، نیازسنجی دانشی، ایجاد مخازن دانش، ایجاد شبکه های ارتباطی مناسب برای تقویت جریان دانش و شناسایی شکاف های دانشی، فراهم کردن زیرساخت های لازم برای فرایندهای ثبت و ضبط دارایی های دانشی، انتقال دانش مورد نیاز از طریق برگزاری دوره های آموزشی و سمینارها و تهیه نقشه های دانشی در حوزه های تخصصی در این زمینه فراهم کنند.
بررسی تأثیر خودرهبری بر خودکارآمدی کتابداران با توجه به نقش آوای سازمانی(مطالعه موردی واحدهای جامع دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
72 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس سند تحول خود، توجه همه جانبه به کارکنان دارد. شناخت نیروی انسانی و عوامل مؤثر در به کارگیری هرچه مطلوب تر این سرمایه سازمانی، یکی از دغدغه های مدیران آن است، لذا پژوهش حاضر در این راستا انجام گرفته است و هدف آن، بررسی تأثیر خودرهبری بر خودکارآمدی سازمانی با توجه به نقش آوای سازمانی در کتابخانه های دانشگاه آزاد اسلامی است. روش پژوهش: پژوهش از نظرهدف، کاربردی و از نظر نوع، همبستگی است. شیوه گردآوری اطلاعات، پرسشنامه مبتنی بر پرسشنامه های خودرهبری نک و هافتون، خودکارآمدی شرر و آوای سازمانی هامس است .جامعه آماری شامل کتابداران دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای جامع بود که از 105 نفر کتابدار، تعداد 100 نفر به پرسش ها پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی با استفاده از آزمون مدل معادلات ساختاری به وسیله نرم افزارSmart PLS نسخه 2 استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که خود رهبری با ضریب مسیر (417/0) بر خودکارآمدی با نقش میانجی آوای سازمانی تأثیر دارد. همچنین، خودرهبری با ضریب مسیر (833/0) و (692/0) به ترتیب بر خودکارآمدی و آوای سازمانی تأثیر دارد. آوای سازمانی با ضریب مسیر (160/0) بر خودکارآمدی تأثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به تأیید تأثیر آوای سازمانی در ارتباط بین خودرهبری و خودکارآمدی، می توان با برنامه ریزی و آموزش های لازم و تشویق کتابداران، رفتارهای خودرهبری، خودکارآمدی و آوا را در آنها تقویت نمود و از نتایج آن در کتابخانه های دانشگاهی بهره برد.
کاربرد هستی شناسی ها در مدیریت دانش: مرور نظام یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
121 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل کیفی و کمی مطالعات مربوط به کاربرد هستی شناسی ها در مدیریت دانش به منظور شناسایی این کاربردها و همچنین محورهای موضوعی عمده و ابعاد آنها انجام شده است. مطالعه پیش رو توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش مرور نظام مند پتیگرو و رابرت (2008) انجام شده و در آن برای تحلیل متون و مصورسازی یافته ها از روش تحلیل محتوا با نرم افزار مکس کیو دی ای و دیتارپر استفاده شده است. یافته ها تحلیل مطالعات حوزه کاربرد هستی شناسی ها در مدیریت دانش ضمن ارائه فراوانی موضوعات، وضعیت استنادی مطالعات و روند تغییر موضوعات در بازه زمانی بررسی شده؛ نشان داد این پژوهش ها شامل پنج محور موضوعی اصلی به این شرح هستند: ساخت و ایجاد هستی شناسی در حوزه مدیریت دانش، طراحی سیستم های مدیریت دانش براساس هستی شناسی، استفاده از هستی شناسی در فرایند مدیریت دانش، نقش و هم افزایی هستی شناسی ها در مدیریت دانش و چالش ها و رهنمودهای استفاده از هستی شناسی در مدیریت دانش.اگرچه پژوهش ها به ابعاد مختلف کاربرد هستی شناسی در مدیریت دانش بعنوان یک ابزار کمک کننده برای تسهیل مراحل مختلف فرایندهای مدیریت دانش پرداخته اند، اما تمرکز اغلب مطالعات بر ابعاد نظری باعث فقدان پیوند و درک واقعی و عملی از استفاده از ظرفیت های هستی شناسی در این حوزه شده است.این مطالعه نخستین پژوهشی است که به تحلیل کیفی وکمی مطالعات حوزه کاربرد هستی شناسی در مدیریت دانش پرداخته است. نتایج آن می تواند به منظور توسعه هستی شناسی خاصِ این دامنه مورد استفاده قرار گیرد و با ارائه کاربردهای متصور برای هستی شناسی در دامنه مدیریت دانش، رهنمون محققان جهت استفاده از این پتاسیل ها باشد.
رویکردی پدیدارشناختی به شناسایی مؤلفه های خلق معنی و کاربست آن در هستی شناسی بر اساس الگوی سه وجهی نشانه پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش قصد دارد تا بر اساس الگوی سه وجهی نشانه پرس، مؤلفه های مؤثر در تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال را از دیدگاه صاحب نظران استخراج و جهت کاربرد در هستی شناسی ها معرفی نماید.روش پژوهش: رویکرد پژوهش بر اساس هدف و پرسش مطرح شده، کیفی و روش انجام پژوهش پدیدارشناسی بوده است. جامعه پژوهش 18 نفر از صاحب نظران حوزه عاشورا و ابزار گردآوری داده، مصاحبه، مشاهده و تحلیل متن مصاحبه ها و خاطرات چاپ شده ایشان بوده است.یافته ها: از تحلیل متن مصاحبه ها و خاطرات چاپ شده صاحبنظران حوزه عاشورا 8 مقوله اصلی و 47 مقوله فرعی شناسایی و استخراج گردید. نتیجه تجزیه و تحلیل نشان داد که در تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال یا معنی، مراحل مختلفی وجود داشته و هر مرحله دارای مؤلفه های متعددی است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که از زمان دریافت و شناخت پدیده توسط فرد، تشکیل مفهومی از آن در ذهن وی تا انتقال مفهوم ذهنی به دیگران و خلق معنی، مراحل و مؤلفه های مختلفی تأثیرگذار بوده اند. شناخت یک پدیده، ساخت الگوهای ذهنی از آن، هدف و انگیزه فرد برای انتقال مفاهیم ذهنی به دیگران، انتخاب زبان مناسب برای انتقال مفاهیم ذهنی و همچنین شناخت شرایط اجتماعی، فرهنگی و نیازهای زمانی مخاطب از مراحل مهم تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال بوده اند. یکی از مهمترین مراحل و مؤلفه های خلق معنی ویژگی های فرد بوده است. بنابراین، تمرکز بر چگونگی بازنمون مدارک در هستی شناسی ها و نظام های اطلاعاتی و حتی نحوه تعامل فرد با نظام نمی تواند به تنهایی منجر خلق معنی شود بلکه باید به ویژگی های فردی که ارتباط مستقیمی با الگوهای ذهنی وی دارد، توجه داشت.
امکان سنجی ایجاد کتابخانۀ دیجیتال درکتابخانه های عمومی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کتابخانه دیجیتال مجموعه ای از اشیای دیجیتالی مانند کتاب ، مجله ، فایل شنیداری، ویدئو و سایر اسنادی است که به صورت الکترونیکی در دسترس هستند. کتابخانه های عمومی نیز برای بهبود کیفیت خدمات خود از کتابخانه های دیجیتال استفاده می کنند. هدف این پژوهش، امکان سنجی ایجاد کتابخانه دیجیتال در کتابخانه های عمومیِ زیرنظر نهاد کتابخانه های عمومی کشور، مستقر در سطح شهر کرمان است.روش : پژوهش حاضر با روش پیمایشی از نوع توصیفی- تحلیلی انجام شد. جامعه آماری شامل 62 نفر از مسئولان و کارمندان شاغل در 9 کتابخانه عمومی شهر کرمان بود. به علت محدود بودن حجم جامعه، نمونه گیری انجام نشد و تمام افراد به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از سیاهه وارسیِ محقق ساخته، که اعتبار ساختاری و محتوایی آن به تأیید رسیده، انجام شد. سؤالات سیاهه وارسی، باتوجه به اهداف پژوهش و منطبق با پرسش های اساسی تهیه و تنظیم شد. اعتبار این سیاهه وارسی ازطریق کسب نظر متخصصان موضوعی و بررسی ابعاد مؤلفه های پژوهش و انطباق با متون و پژوهش های مشابه تأیید شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از روش تاپسیس استفاده شده است. امکان سنجیِ ایجاد کتابخانه دیجیتال با استفاده از شاخص اولویت بندی و بر اساس شباهت به راه حل ایدئال (تاپسیس) در کتابخانه های عمومی شهر کرمان انجام شد. برای این منظور مشخصه های مختلفی ازجمله مهارت های کتابدار دیجیتال، امکانات و تجهیزات سخت افزاری، زیرساخت های مخابراتی، وضعیت منابع و وضعیت بودجه بررسی و پس از وزن دهی به معیارهای رتبه بندی کتابخانه ها، مؤلفه ها در پنج گام تبیین شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که کتابخانه ملی مرکزی با ضریب نزدیکی 0/590 به ضریب ایدئال، در مقایسه با سایر کتابخانه ها، در اولویت اول؛ و کتابخانه یزدانی فر با ضریب 0/248 در رتبه نهم قرار دارد. تقویت فناوری دیجیتالی، تبیین ماهیت، کارکرد، مزایا و معایب کتابخانه دیجیتال، حفاظت دیجیتال و امنیت اطلاعات، حفاظت از حریم خصوصی کاربران، روش های اشتراک منابع و برنامه های آموزشی از مسائل مهم در ایجاد کتابخانه های دیجیتال هستند.نتیجه گیری: باتوجه به نتایج پژوهش، مشخص شد که کتابخانه های عمومی شهر کرمان ازلحاظ زیرساخت های مخابراتی در وضع مطلوبی نیستند. آموزش استفاده از فناوری های مرتبط، بالا بردن سرعت اینترنت، مهیا ساختن زیرساخت های ضروری و تهیه تجهیزات لازم از پیشنهادهای پژوهش است.اصالت/ارزش: ایجاد کتابخانه دیجیتال در استفاده مؤثر از منابع اطلاعاتی سودمندی بالایی دارد. توجه به زیرساخت های ضروری و مؤلفه های اساسی در دیجیتال سازیِ کتابخانه های عمومی شهر کرمان برای استفاده از فناوری اطلاعات یکی از سودمندی های این پژوهش است.
نیازسنجی اطلاعات و رفتار اطلاع یابی کاربران مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری: رویکردی کمی و کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش نیازسنجی اطلاعات و مطالعه رفتار اطلاع یابی کاربران مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری (رایسست) است.روش پژوهش: این پژوهش کاربردی بوده و با استفاده از روش ترکیبی انجام شد. در روش کمی جامعه آماری پژوهش متشکل از 234 نفر از کاربران مرکز منطقه ای بود که به روش نمونه گیری تصادفی و با ابزار پرسش نامه انجام شد. در رویکرد کیفی، داده ها از طریق مصاحبه با کتابداران جمع آوری شد.یافته ها: بر اساس یافته ها، کاربران این مرکز اکثراً پژوهشگران و دانشجویان بوده و نیاز اطلاعاتی آنان به ترتیب در خصوص فعالیت های علمی، نگارش مقاله و پایان نامه و انجام وظایف شغلی است. با وجود فراهم آوری انواع منابع اطلاعاتی در این مرکز و ایجاد دسترسی، بیش از نیمی از کاربران در رفع نیازهای اطلاعاتی خود با موانعی مواجه هستند. موتورهای جستجو، پایگاه های اطلاعاتی خارجی و پایگاه رایسست به ترتیب مهمترین مجراهای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز توسط کاربران است. بعضی از مشخصات جمعیت شناختی شامل مقطع تحصیلی، جنسیت و سن کاربران رابطه مستقیم و معناداری بر میزان استفاده از منابع و یا مواجه با مانع در دستیابی به اطلاعات دارد. نظر به تناسب منابع اطلاعاتی با نیازهای کاربران، مقالات، چکیده پایان نامه ها، مقالات انگلیسی و نشریات فارسی در سطح متوسط از دیدگاه کاربران ارزیابی شدند.نتیجه گیری: رفتار اطلاع یابی کاربران متأثر از نوع نیازهای اطلاعاتی و میزان بهره گیری آنان از منابع تا اندازه ای تحت تأثیر مشخصات جمعیت شناختی آنان است. با توجه به اینکه اثربخشی نتایج تحقیقات پژوهشگران منوط به رفع مطلوب نیازهای اطلاعاتی شان است، تهیه برنامه ای مدون جهت انجام دوره ای مطالعات نیازسنجی کاربران ضروری است.
بررسی تأثیر مؤلفه های مدیریت دانش بر ابعاد توانمندسازی روان شناختی در سازمان های دانش محور و ارائه الگوی مناسب و یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مؤلفه های مدیریت دانش بر ابعاد توانمندسازی روان شناختی در سازمان های دانش محور و ارائه الگوی مناسب و یکپارچه انجام شد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر مؤلفه های مدیریت دانش بر ابعاد توانمندسازی روان شناختی در سازمان های دانش محور و ارائه الگوی مفهومی مناسب و یکپارچه است. برای این منظور مدیریت دانش در پنج مؤلفه (اکتساب دانش، ایجاد دانش، ذخیره دانش، توزیع دانش، و نگهداری دانش) و توانمندسازی در پنج بعد (معنادار بودن، احساس شایستگی، احساس مؤثر بودن، حق انتخاب، و احساس اعتماد) تعریف و در این راستا یک هدف اصلی و شش هدف جزئی تنظیم شده است.روش پژوهش: روش مطالعه از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن پیمایشی با رویکرد کمی است. همچنین این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است که تحلیل کمی داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و مدیرانِ شرکت های مشاوره مدیریتی فعال در حوزه مدیریت دانش و انتخاب نمونه به صورت تصادفی در مقطع 1399 انجام شد که بین 325 نفر توزیع خواهد شد. ابزار جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر پرسشنامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر و میشرا (1995) و مدیریت دانش پاتریک و دیگران (2009) استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ضرایب مسیر فرضیه های پژوهش بالاتر از 4/0 است. بنابراین، فرضیه ها تأیید شدند. همین طور تجزیه و تحلیل داده ها نمایانگر وجود تأثیر اقدامات مدیریت دانش بر توانمندسازی روان شناختی کارکنان با شدت تأثیر 941/0 است. میان توانمندسازی روان شناختی و مدیریت دانش سازمانی رابطه با شدت 941/0وجود دارد. از سوی دیگر، بین احساس معنا دار بودن و مدیریت دانش رابطه با شدت 826/0 وجود دارد. قابل ذکر است که بین احساس شایستگی و مدیریت دانش رابطه با شدت 811/0 وجود دارد. بین احساس ﺗﺄﺛیﺮﮔﺬاری و مدیریت دانش رابطه 786/0 وجود دارد. بین خودمختار بودن و مدیریت دانش رابطه با شدت 822/0 وجود دارد. بین احساس اعتماد و مدیریت دانش رابطه با شدت729/0 وجود دارد.نتیجه گیری: نتایح پژوهش نشان داد با اجراء و بهبود اقدامات مدیریت دانش که بی شک منجر به تمایل کارکنان سازمان مبنی بر دانش محور شدن خواهد شد، می توان تمایل آنها نسبت به افزایش روحیه توانمندسازی را ارتقاء داد. البته متغیرهای بسیاری را می توان در توانمندسازی کارکنان از بعد روان شناختی دخیل دانست؛ اما شدت تأثیرگذاری مدیریت دانش در این پژوهش، نشان دهنده سهم بسیار بالای این متغیر در افزایش بیش از پیش توانمندسازی روان شناختی است. این مطالعه با تمرکز بر توانمندسازی روان شناختی که کارکنان در محیط کار دارند، نشان داد که مهمترین و حیاتی ترین دارایی هر سازمان، نیروی انسانی آن سازمان است. کیفیت و توانمندی نیروی انسانی، مهمترین عامل بقاء و حیات سازمان است. بنابراین، نیروی انسانی توانمند، سازمان توانمند را به وجود می آورد.
تحلیلی بر رفتار انتخاب کتاب اعضای نوجوان کتابخانه های عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: انتخاب صحیح منابع اطلاعاتی در خوانده شدن منبع یافت شده در کتابخانه تأثیری بسزا دارد. ازطرف دیگر، مجموعه سازی، سازمان دهی منابع و چیدمان آن ها در کتابخانه ها و همچنین طراحی رابط کاربری های کارا و کاربرپسند که به اندازه کافی از انتخاب منابع پشتیبانی کنند، نیازمند شناخت کافی از رفتارهای انتخاب منابع توسط کاربران است؛ آنچه در ایران شناخت کافی از آن وجود ندارد. براین اساس، هدف پژوهش حاضر شناخت مؤلفه های رفتار انتخاب کتاب توسط اعضای نوجوان کتابخانه های عمومی ایران است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد روش شناختی کیفی انجام شده و روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی مرسوم است. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. مشارکت کنندگان شامل اعضای نوجوان کتابخانه های عمومی زیر پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه در زمستان سال 1399 بودند. نمونه گیری به روشِ هدفمند یا قضاوتی انجام شد و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. برای تجزیه وتحلیل یافته ها، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه منجر به شکل گیری 12 کد اصلی و 285 کد فرعی شد که در 5 مقوله و 30 مفهوم طبقه بندی شدند. مقوله های اصلی عبارت بودند از: عوامل مرتبط با کاربر (شامل ویژگی های جمعیت شناختی؛ ویژگی های شخصیتی و فکری؛ علاقه؛ مسائل و وقایع زندگی؛ دانش قبلی؛ تجارب و مهارت ها؛ اهداف انتخاب کتاب در کتابخانه های عمومی؛ زمان و هزینه صرف شده برای انتخاب؛ راهبردهای انتخاب؛ فرایند انتخاب کتاب؛ سنجش اعتبار و کیفیت منابع؛ علل برقراری ارتباط با کتاب و خواندن آن تا انتها؛ و علل نخواندن یا نیمه خواندن کتاب)؛ عوامل مرتبط با کتاب (شامل عناصر ظاهری و فیزیکی؛ عناصر کتاب شناختی؛ عناصر محتوایی؛ و قالب، زبان، بیان و سبک)؛ عوامل مرتبط با کتابخانه (شامل برنامه های کتاب خوانی؛ عوامل محیطی؛ تسهیلات و امکانات؛ و عوامل انسانی)؛ افراد، رسانه ها، تولیدات، مناسبت ها، برنامه ها و فهرست های اثرگذار بر انتخاب کتاب (شامل افراد؛ رسانه ها؛ تولیدات از آثار چاپی؛ مناسبت ها و برنامه ها؛ و فهرست ها)؛ و موانع انتخاب کتاب در کتابخانه های عمومی (شامل کتابخانه ؛ کتاب؛ فرد؛ و جامعه). اصالت/ارزش: رفتار انتخاب منابع اطلاعاتی کاربران نوجوان کتابخانه های عمومی گویای پیچیدگی و تأثیرپذیری این رفتار از عوامل گسترده و متعددی شامل تفاوت های فردی، ویژگی های ظاهری و محتوایی کتاب و عوامل محیطی و کتابخانه ای است. مؤلفه های شناسایی شده در رفتار مذکور می تواند به عنوان مبنایی برای پیمایش گسترده رفتار انتخاب منابع اطلاعاتی کاربران در محیط های فیزیکی و مجازی مورد استفاده قرار گرفته و راهنمای مجموعه سازی، فضاسازی و طراحی خدمات در کتابخانه ها، تدوین منابع و طراحی ظاهری و ساختاری کتاب توسط نویسندگان و ناشران شود.