فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
209 - 238
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی با تبادل رهبر- عضو و حمایت ادارک شده سرپرست در میان کارکنان کتابخانه های عمومی استان کردستان است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی، و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان کتابخانه های عمومی استان کردستان (99 نفر) بوده، و نمونه گیری به روش سرشماری انجام شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ای متشکل از سه پرسشنامه استاندارد رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کانوسکی (1996)، تبادل رهبر-عضو گرائن و یوهی باین (1995) و حمایت ادراک شده سرپرست روبین (2013) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط پنج نفر از متخصصین حوزه مورد بررسی تأیید گردید، و پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب در هر بخش برابر با 785/0، 845/0 و 938/0 به دست آمد. سپس، با استفاده از روش های آمار توصیفی، توزیع فراوانی و آمار تحلیلی آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، ضریب همبستگی جزئی، آزمون سوبل، تی دونمونه ای مستقل و من-ویتنی به تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته ها: بین هر پنج بعد رفتار شهروندی سازمانی با تبادل رهبر-عضو و حمایت ادراک شده سرپرست، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین، حمایت ادراک شده سرپرست در ارتباط بین تبادل رهبر-عضو و دو بعد نوع دوستی و تکریم و تواضع، نقش میانجی ایفا می کند. در نهایت، جنسیت پاسخ دهندگان با بعد نوع دوستی در ارتباط بود. نتیجه گیری: این احتمال وجود دارد که کارکنان رفتار شهروندی سازمانی را در پاسخ به حمایت درک شده سرپرست انجام دهند، و نه به عنوان ابزاری برای گرفتن پاداش. به بیان دیگر، کارکنان به دلیل احساس رضایت از حمایت های سرپرست خود، رفتار شهروندی سازمانی را بروز می دهند. از سوی دیگر، فقط نقش سرپرست نیست که باعث تقویت رفتار شهروندی سازمانی در محیط کار می شود، بلکه رفتار شهروندی سازمانی یک تلاش تیمی است.
کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند: یک مرور نظام مند با استفاده از روش ترتیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی با ایجاد نوآوری در مدل مدیریت شهری، راه حل های بسیار مناسبی برای مشکلات بی شمار تحول و توسعه شهری از جمله تأمین آب کافی، مدیریت انرژی، مدیریت زباله و کاهش تراکم ترافیک، صدا و آلودگی ارائه می دهد. با توجه به ماهیت اجتماعی و فنی شهرهای هوشمند و کاربرد های هوش مصنوعی در این زمینه، در سال های اخیر تحقیقات دانشگاهی افزایش قابل توجهی در این موضوع داشته است. علاوه بر این، تجزیه و تحلیل محبوبیت کلمات کلیدی «شهر هوشمند» و «هوش مصنوعی» در Google Trends نشان می دهد که این کلمات کلیدی از سال 2014 تا کنون به طور فزاینده ای محبوب شده اند. بنابراین، این مقاله به بررسی نظام مند وضعیت فعلی و جهت گیری های آینده تحقیقات کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند به روش مرور ترتیبی می پردازد. بلکه پس از انجام مراحل مرور نظام مند به روش ترتیبی و غربالگری نهایی تعداد 61 مقاله، جهت تجزیه و تحلیل انتخاب شد. یافته ها نشان داد میزان انتشار پژوهش ها در این حوزه از سال 2018 به بعد روند افزایشی داشته است. همچنین بررسی دامنه موضوعی پژوهش های منتخب نشان داد که کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند بیشتر در حوزه مدیریت شهری و توسعه پایدار (30 درصد)، زندگی هوشمند و زیرساخت های هوشمند (28 درصد) و محیط هوشمند (21 درصد) است. همچنین نتایج حاصل نشان داد که 64 درصد مطالعات از روش کیفی، 21 درصد از روش کمی و 15 درصد از روش ترکیبی استفاده کرده اند. با توجه به اینکه کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند در مرحله مفهوم سازی است استفاده از روش کیفی به طور چشمگیری بیش از سایر پژوهش ها مورد توجه محققان این حوزه بوده است. اما پیشرفت و توسعه کاربرد هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند موجب افزایش استفاده از رویکردهای تجربی و روش های کمی در سال های 2023 و 2024 شده است. همچنین بررسی ها نشان داد که این پژوهش های منتخب روی سطح سه قیف پارادایمی یعنی نظریه خاص با 46 درصد، روش های تحلیلی با 29 درصد و مشاهدات تجربی با 25 درصد تمرکز دارند.
مدیریت اطلاعات در بررسی نقش تورم و نرخ ارز در سرمایه گذاری مستقیم خارجی طی دوره (1402-1382)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
241 - 271
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تورم و نوسانات نرخ ارز بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) در ایران و با استفاده از رویکرد مدل سازی کاپولا انجام شده است. این مطالعه به دنبال ارائه ی دیدگاه جدیدی از ارتباط پیچیده و غیرخطی میان این متغیرهای اقتصادی و سرمایه گذاری خارجی در ایران است.
روش: این پژوهش با استفاده از داده های مربوط به سرمایه گذاری مستقیم خارجی، نرخ تورم، و نرخ ارز در بازه زمانی ۱۳۸۲ تا ۱۴۰۲ صورت گرفته است. داده ها از منابع معتبر داخلی و بین المللی گردآوری شده و سپس با بهره گیری از روش کاپولا که امکان مدل سازی وابستگی های پیچیده بین متغیرها را فراهم می کند، مورد تحلیل قرار گرفته اند. در این راستا، از ۲۵ نوع تابع کاپولا، شامل توابع کلایتون و جو- فرانک چرخشی برای تحلیل وابستگی بین تورم، نرخ ارز، و سرمایه گذاری مستقیم خارجی استفاده شده است. پارامترهای این توابع با روش های بیزی و شبیه سازی زنجیره مارکوف مونت کارلو (MCMC) تخمین و ارزیابی شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که ارتباط میان تورم و نرخ ارز با جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی به صورت نامتقارن و غیرخطی بوده و افزایش تورم با کاهش معنادار در سرمایه گذاری خارجی همراه است. همچنین، نوسانات نرخ ارز به عنوان یک عامل ریسک اقتصادی بر تصمیم گیری سرمایه گذاران خارجی اثر منفی داشته و باعث کاهش تمایل آنها به سرمایه گذاری در ایران شده است. نتایج مدل سازی کاپولا نشان داد که تابع کلایتون به بهترین شکل رابطه میان تورم و جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی را مدل سازی می کند، در حالی که تابع جو-فرانک چرخشی برای تحلیل رابطه میان نرخ ارز و سرمایه گذاری مستقیم خارجی مناسب تر است. معیارهای ارزیابی شامل حداکثر راستنمایی، معیار اطلاعاتی آکاییک (AIC)، و حداقل مجذورات خطا (RMSE) نشان دهنده ی دقت این توابع در مدل سازی داده های مورد بررسی است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که تورم و نرخ ارز به طور قابل توجهی بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ایران تأثیر منفی دارند. تورم بالا به عنوان عاملی بی ثبات کننده، از جذابیت سرمایه گذاری می کاهد و نوسانات نرخ ارز به عنوان یک ریسک اقتصادی جدی، مانعی برای ورود سرمایه گذاران خارجی محسوب می شود. تحلیل کاپولا نیز وابستگی های نامتقارن و پیچیده میان این متغیرها را برجسته می سازد. در نتیجه، سیاست گذاران اقتصادی ایران می توانند با مدیریت مؤثرتر نرخ تورم و تثبیت نرخ ارز، بستر مناسب تری برای جذب سرمایه گذاری های خارجی فراهم آورند. پیشنهاد می شود در مطالعات آینده، دوره های زمانی کوتاه تری در کنار عوامل بیشتری مانند نرخ بهره و ثبات سیاسی مورد بررسی قرار گیرند تا دیدگاه دقیق تری از تأثیر این عوامل بر جذب سرمایه گذاری خارجی حاصل شود.
بررسی تاثیر فناوری ارتباطات و اطلاعات و فلاکت بر فقر با رویکرد داده های تابلویی (پانل دیتا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
351 - 372
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به تغییر و تحولاتی که در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات صورت گرفته است و تاثیرگذاری که بر سایر ابعاد مختلف جامعه ازجمله متغیرهای اقتصادی دارد، می تواند در کاهش فقر نیز تاثیرگذار باشد. لذا شناخت این ارتباط و میزان تأثیرپذیری فقر از فناوری اطلاعات و ارتباطات مهم و ضروری است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات و متغیرهای اقتصادی بر فقر انجام شده است.
روش : در این پژوهش از داده های ترکیبی برای بررسی رابطه فناوری اطلاعات و ارتباطات و متغیرهای کلان اقتصادی استفاده شده است. این روش مشاهدات سری زمانی را برای تعدادی مقاطع نشان می دهد. اثرات ثابت با الگوی داده های تلفیقی با استفاده از آزمون ضریب لاگرانژ ارائه شده توسط بروش و پاگان بررسی شده است. ضریب نفوذ موبایل به عنوان نماینده فناوری اطلاعات و ارتباطات و متغیرهای کلان اقتصادی تورم و بیکاری، به صورت شاخص فلاکت وارد مدل شده اند، و درآمد سرانه به عنوان متغیرهای اقتصاد کلان و تاثیرگذار بر فقر استفاده شده است.
یافته ها: همه متغیرها در سطح معنی داری هستند؛ در نتیجه دیگر مسئله رگرسیون کاذب مطرح نیست. آزمون F لیمر پانل بودن داده ها و آزمون هاسمن اثرات تصادفی را تایید می کند. نتایج نشان می دهد متغیرهای فناوری و درآمد سرانه تاثیر مثبتی بر کاهش فقر دارد و شاخص فلاکت باعث افزایش فقر می شود. شاخص فلاکت و فناوری اطلاعات بیشترین ضریب را به خود اختصاص داده است و تأثیر قابل توجهی در کاهش فقر دارد.
نتیجه گیری: با توجه بر اینکه فناوری اطلاعات و ارتباطات در کاهش فقر تاثیر قابل توجهی دارد، ازاین رو، دولت ها باید در گسترش و بهبود حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات سرمایه گذاری کنند. دولت ها می توانند با تخصیص و تضمین منابع مالی، امکان ورود هرچه بیشتر بخش خصوصی در این زمینه را فراهم کنند. با توجه به ضرورت فوق می طلبد سیاستگذاری براساس ضرورت طرح ها صورت گیرد و این سیاستگذاری ها باید بر مبنای پژوهش ها باشد و در کنار سیاستگذاری، قانوگذاری کنند و بعد برنامه ریزی و به دنبال آن ارزیابی های لازم را داشته باشند.
مفهوم سازی امنیت با رویکرد پایداری و تاب آوری سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با رویکرد مفهوم سازی امنیت و ایجاد مدل امنیت جامع با بهره گیری از فناوری های بازنمایی دانش با رویکرد پایداری و تاب آوری سازمان منطبق بر انقلاب صنعتی پنجم و ایجاد تصویری کامل از مؤلفه های مفهومی امنیت صورت پذیرفته است.روش پژوهش: مقاصد پژوهش از نوع کاربردی است که با رویکرد مفهوم سازی صورت پذیرفته است، بدین منظور جهت توسعه هستان شناسی از آخرین نسخه نرم افزار Protégé استفاده شده است و جهت ساخت هستان شناسی منطبق بر روش های بین المللی و همچنین علم طراحی، چرخه حیات فرایند ساخت هستان شناسی طراحی گردید، در ادامه جهت ایجاد تصویر جامع از ابزار Ontograf با رویکرد تاب آوری سازمان استفاده شده است.یافته ها: طراحی مدل مفهومی الزامات و کنترل های امنیت سازمان و همچنین دارایی های سازمان با بهره گیری از مهندسی هستان شناسی و ابزار Protégé مبتنی بر استانداردها، چارچوب های بین المللی، شرایط و مقتضیات کشور با رویکرد ایجاد پایداری و تاب آوری سازمان و ایجاد تصویر جامع از مؤلفه های مفهومی امنیت در سازمان ها.نتیجه گیری: در محیط های پیچیده ی عصر کنونی، اقدام هوشمند امری ضروری است. در سازمان بزرگ همانند دانشگاه، هوشمند عمل کردن مهمترین عامل افزایش توان رقابت است. امنیت در ابعاد مختلف سازمان هایی که رویکرد هوشمند دارند حائز اهمیت است. دنیای امنیت بسیار پویا بوده و همواره تهدیدهای جدیدی شناسایی می گردند، برای مقابله با تهدیدهایی که به سرعت در حال رشد هستند به راهکارهای مفهومی جهت افزایش امنیت سازمان و همچنین افزایش تاب آوری و تداوم نیاز است. مفهوم سازی و سازماندهی دانش در امنیت و همچنین ایجاد بستری جهت توسعه و استفاده از مفاهیم مشترک در این پژوهش ارائه شده است.
دستگاه جاینمای کتاب، نمونه ای از نوآوری و خلاقیت در مخزن کتابخانه ها: یک پژوهش کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به نوآوری و بهینه سازی ارائه خدمات در مخزن کتابخانه، جهت سهولت در بازگرداندن و چیدن دقیق کتاب، همراه با حفاظت و نگهداری منابع می پردازد. در این راستا، ارزیابی از ابزار ابداعی جاینمای کتاب در کتابخانه ها انجام شده است.روش: برای نیل به هدف، از روش تجربی و از نوع پژوهش های کاربردی استفاده شده است. با توزیع دو نوع پرسشنامه «پیش آزمون» و «پس آزمون» در دو مرحله و به فاصله زمانی دو ماه، بین 50 نفر از کارکنان شاغل در مخزن کتابخانه های هدف، در بازه زمانی آذر 1399 تا بهمن 1400 اجرا و گردآوری اطلاعات انجام شد. جامعه هدف شامل 10 نمونه از کتابخانه های مطرح سطح شهر تهران است که دارای بخش های مشابه و هم ردیف هستند و به صورت هدفمند انتخاب شده اند. بر همین اساس تعداد پنجاه عدد از «دستگاه جاینمای کتاب» تولید و به مدت 60 روز کاربرد آن ها آزمون شد. مؤلفه های اصلی پژوهش حاضر در ارتباط با میزان اثربخشی استفاده از دستگاه جاینما نسبت به حل مسائل و مشکلات مخزن کتاب جهت: کاهش صرف وقت، کاهش میزان به هم ریختگی منابع، مقدار استهلاک منابع، کاهش میزان محو شدن جای کتاب و مواد آرشیوی و میزان افزایش دقت در چیدمان دقیق منابع است. داده های پرسشنامه با استفاده از طرح گروه گواه و آزمون طیف لیکرت انجام گرفت. پایایی پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 تائید شده است. سپس پاسخ ها با استفاده از اکسل و نرم افزار اس. پی. اس. اس. انجام و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان دادند که بیش از 71% از جمعیت آماری پژوهش نسبت به تأثیر کاربرد دستگاه جاینما بر کاهش استهلاک کتاب در مخزن کتابخانه را مؤثر می دانند. همچنین، استفاده از دستگاه جاینما باعث برطرف شدن 98% از مشکلات جابجایی و اشتباه چیده شدن کتاب در مخزن شده است. افراد با آزمون دستگاه جاینما اظهار کردند که 87% از آن ها معتقدند که صحیح و دقیق چیدن کتاب بر روی قفسه، باعث صرفه جویی در زمان و افزایش سرعت کار خواهد شد. همچنین، 96% از افراد حجم نمونه معتقدند در هنگام بازگرداندن کتاب با مشاهده چراغ چشمک زن دستگاه جاینمای کتاب، سرعت کار افزایش یافته و توجه کتابداران به آن جلب می شود.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که هیچ یک از کتابخانه های موردمطالعه از هیچ نوع ابزاری به عنوان جاینما بهره مند نیستند و چیدن کتاب ها هم اکنون توسط کتابداران انجام می شود. 90% از افراد نمونه، استفاده از دستگاه جاینمای کتاب را کاربردی ارزیابی کرده اند که نشان از کارآمدی این دستگاه در محیط کتابخانه ها بوده است. به طورکلی، دستگاه جاینما نمونه ای از نوآوری و خلاقیت است که در مخازن کتابخانه ها می تواند کاربرد داشته باشد و به بهبود کارایی و کارآمدی مدیریت منابع در کتابخانه ها کمک کند.
تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اگر یک نظام بازیابی اطلاعات برای واسط ه ای کاربری خود، طراحی مناسبی داشته باشد، حوادث و اتفاقات ناخواسته و همچنین زمان مورد نیاز برای یادگیری نحوه کار با نظام کاهش می یابد و به افزایش کاربردپذیری منجر می شود. بنابراین، یافتن شیوه هایی که به توسعه بهتر بازیابی اطلاعات منجر شود، حائز اهمیت فراوانی است. پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی مقیاس کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات انجام شده است.روش پژوهش: برای انجام این پژوهش، از روش ترکیبی با طرح اکتشافی مدل توسعه ابزار استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، کلیه کتابداران کتابخانه های مرکزی دانشگاه های علوم پزشکی کشور با جامعه آماری 280 نفر بود که با استناد به فرمول کوکران 163 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 15 نفر از متخصصین کتابداری و اطلاع رسانی مشغول به خدمت در کتابخانه های دانشگاه های علوم پزشکی کشور بود که به روش غیراحتمالی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روایی و پایایی ابزار پژوهش در هر دو بخش کیفی و کمی بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عامل تأییدی استفاده گردید و داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS 22 و PLS 3.8 تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج بخش کیفی و کمی پژوهش نشان داد که ابزار تدوین شده جهت کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات از پنج مؤلفه (وجود ابهام معنایی، سیستم های جستجوی معنایی، ابهامات ماشینی، تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات و بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی) با 30 گویه تشکیل شده است که با توجه به نتایج تحلیل عاملی، بیشترین بار عاملی مربوط به مؤلفه تدوین راهبرد در سیستم های بازیابی اطلاعات بود که در 6 گویه تدوین گردید و کمترین بار عاملی مربوط به مؤلفه بهره گیری از فرایندهای کیفیت بخشی بود که در 4 گویه تدوین گردید. بیشترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه ابهام معنایی و کمترین ضریب پایایی ترکیبی مربوط به مؤلفه تدوین استراتژی در سیستم های بازیابی اطلاعات بود. همچنین، نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که ابزار تدوین شده پژوهش از برازش بسیار مطلوبی برخوردار است.نتیجه گیری: پرسشنامه طراحی شده در این مطالعه می تواند به عنوان ابزار مناسبی برای سنجش کاربردپذیری روابط معنایی در بازیابی اطلاعات در کتابخانه ها مورد استفاده قرار گیرد.
Comparative Analysis of Evaluation of Business Process Management Regarding Digital Transformation Using the COCOSO Method(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
167 - 189
حوزههای تخصصی:
Nowadays, business process management (BPM) contributes to the success of companies by ensuring that their processes are both effective and efficient. A comprehensive description of a business process can serve as a foundation for designing IT systems, ensuring data quality, establishing performance metrics, and implementing processes using Business Process Management Systems (BPMS), among other applications. Currently, many Iranian companies are also interested in evaluating their Business Process Management (BPM) practices. In recent decades, significant advancements in the digital realm have become increasingly vital for companies, making it essential to utilize these developments effectively to impact business processes. Consequently, the current research has ranked BPM measurement methods within the context of digital transformation, employing the COCOSO hierarchical analysis technique in Semnan Industrial Town. In this context, BPM measurement methods and measurement criteria with the digital transformation approach and data quality, are derived from a review of the research literature. Subsequently, an appropriate BPM evaluation method is identified using a multi-criteria decision-making approach. The results of this ranking indicate that BPM measurement models grounded in comprehensive quality management are the most appropriate. Additionally, a sensitivity analysis has been conducted to validate these findings.
تحلیلی بر کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی: رویکردی مبتنی بر فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: رنگ یکی از مهم ترین عناصر هر رابط کاربری است و نقش مهمی در طراحی رابط کاربری دارد. از این رو، برای ارتباط و تعامل با کاربران در وب سایت ها استفاده می شوند. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی با رویکرد مبتنی بر فراترکیب است.روش شناسی: پژوهش حاضر، با رویکرد کیفی و با روش فراترکیب انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها در این پژوهش از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر مقالات و پایان نامه های مرتبط با رابط کاربری وب سایت های آموزشی است که در فارسی بازه زمانی سال های 1390-1402 و در لاتین سال های 1984-2023 از پایگاه های علمی داخلی و بین المللی استخراج شده است. در نهایت از بین 148 مقاله و پایان نامه بازیابی شده، 27 عنوان انتخاب و تحلیل شد؛ و سپس براساس تحلیل محتوای موضوعی پژوهش ها، کدگذاری و مقوله بندی صورت گرفت.یافته ها: تجزیه و تحلیل پژوهش های حوزه رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی که به شناسایی 3 مقوله کلی، 18 مؤلفه در این حوزه انجامید. مقولات اصلی در این حوزه شامل زمینه های کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی، کاربرد رنگ در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی و کاربرد رنگ در پوشش دامنه موضوعی در طراحی رابط کاربری وب سایت های آموزشی است.نتیجه گیری: نتایج ثابتی از بررسی رنگ در طراحی رابط کاربر در تمامی وب سایت ها دیده نمی شود. بدین جهت، در قسمت بافت، پژوهشگران توجه خود را معطوف به وب سایت های تجاری، خبری، سرگرمی گذاشته اند که این خود خلأ پژوهشی است که توجه کمتری به مبحث آموزش شده است. در بخش کاربردهای رنگ پژوهشگران به مبحث جذابیت و زیبایی وب سایت، کمک بر برآورده شدن نیازهای کاربران توسط طراحان، جذابیت وب سایت و فرایندهای شناختی کاربران، فرهنگ و درک کاربران از وب سایت، تأثیرگذاری رنگ بر ویژگی های فرهنگی توجه نشان داده اند.
تاثیر بلاک چین در افزایش شفافیت و اعتبار شاخص های علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات کاربردی علم سنجی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
99 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری بلاک چین به عنوان یک پارادایم نوظهور در عرصه فناوری اطلاعات، پتانسیل تحولی عمیقی در حوزه علم سنجی و ارزیابی علمی دارد. در این راستا، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فناوری بلاک چین بر افزایش شفافیت و اعتبار شاخص های علم سنجی پرداخته است.
روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی و در چارچوب نظریه نظام های اطلاعاتی شفاف، قابلیت های بلاک چین در بهبود فرآیندهای ارزیابی علمی مورد مطالعه قرار گرفته است.
یافته ها: بلاک چین قابلیت ایجاد تحول بنیادین در فرآیندهای ثبت، اعتبارسنجی و ارزیابی دستاوردهای علمی دارد. مهم ترین دستاورد این فناوری، ایجاد زیرساخت غیرمتمرکز و تغییرناپذیر برای مدیریت اطلاعات علمی است. از طریق مکانیزم توافق توزیع شده و رمزنگاری پیشرفته، بلاک چین امکان ثبت دقیق و غیرقابل تغییر اطلاعات علمی را فراهم می کند. این ویژگی منجربه افزایش قابل توجه شفافیت در ثبت و پیگیری فعالیت های پژوهشی می شود و امکان جعل و دستکاری اطلاعات را به حداقل می رساند. در بُعد اعتبارسنجی، بلاک چین سازوکاری نوین برای تضمین صحّت و یکپارچگی داده های علمی ارائه می دهد. سیستم توکنایز کردن دستاوردهای علمی و ثبت غیرمتمرکز استنادها، امکان رهگیری دقیق مسیر تولید علم را میسر می سازد. این رویکرد می تواند به ایجاد سیستم پاداش دهی عادلانه تر برای محققان و کاهش تبعیض در ارزیابی های علمی کمک کند. محدودیت های مقیاس پذیری، هزینه های بالای محاسباتی، مصرف انرژی و پیچیدگی های فنی ازجمله موانع اصلی گسترش این فناوری هستند.
نتیجه گیری: فناوری بلاک چین می تواند با ایجاد اکوسیستمی شفاف، عادلانه و غیرمتمرکز، اعتماد به نظام علمی را افزایش داده و زمینه ساز تحولی بنیادین در شیوه های سنّتی علم سنجی باشد. پیشنهاد می شود سیاست گذاران و نهادهای علمی، راهکارهای تدریجی برای یکپارچه سازی این فناوری در نظام ارزیابی علمی را مورد توجه قرار دهند.
امکان سنجی پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی در کتابخانه های عمومی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت بازاریابی و روابط عمومی در کتابخانه ها و فقدان جایگاه رسمی از یک سو و تدوین استاندارد جدید کتابخانه های عمومی ایران، هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان درباره امکان پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران بود. روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری مشتمل بر مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان (196 نفر) بود. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 127 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار آماری SPSS V.26 استفاده شد. یافته ها: میانگین امکان پیاده سازی استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران از دیدگاه مسئولان کتابخانه های عمومی استان اصفهان، پایین تر از حد میانگین (3) بود و اختلاف میانگین مشاهده شده نیز معنادار است. میانگین مؤلفه های برنامه ریزی، ارزیابی و پشتیبانی نیز همگی پایین تر از میانگین فرضی بود که نشان از وضعیت نامناسب امکان پیاده سازی این مؤلفه ها در کتابخانه های عمومی استان اصفهان دارد. بین نظرات مسئولان کتابخانه های عمومی بر پایه متغیرهای جمعیت شناختی جنسیت، سن، سطح تحصیلات، رشته تحصیلی، شهرستان محل خدمت و سابقه خدمت درباره امکان پیاده سازی این استاندارد تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: تاکنون پژوهشی درباره استاندارد بازاریابی و روابط عمومی کتابخانه های عمومی ایران انجام نشده است. نتایج پژوهش حاضر می تواند دستیابی به وضعیت مطلوب را در حوزه بازاریابی و روابط عمومی به منظور جذب مخاطب و تسهیل روابط با جامعه مخاطب بالفعل و بالقوه محقق کند.
شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل هیکس با استفاده از روش تحلیل رابطه خاکستری (با تأکید بر چت جی پی تی، چت بارد، چت بینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به توسعه روزافزون فناوری های نوین، از جمله هوش مصنوعی، هدف این پژوهش شناسایی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش بر اساس مدل چهار مرحله ای «هیکس» است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی، از نظر روش پژوهش و گردآوری داده ها توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی، از نظر داده های گردآوری شده،کمّی بوده و با ابزار پرسشنامه به شناسایی و اولویت بندی فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پرداخته شد. خبرگان مطالعه حاضر، 15 نفر از متخصصان هوش مصنوعی و مدیریت دانش بودند. روش نمونه گیری پژوهش، قضاوتی و حجم نمونه بر اساس اشباع تئوریک انجام شد و معیارهای پژوهش از بررسی مطالعات داخلی و خارجی در زمینه هوش مصنوعی و مدیریت دانش استخراج شد. پژوهش حاضر در سه مرحله اجرا شد: در مرحله اول، شاخص های فرصت ها و چالش های هوش مصنوعی در مدیریت دانش از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان به دست آمد و بر اساس مدل مدیریت دانش «هیکس» مدل سازی شدند. در مرحله بعد، این معیارها با به کارگیری روش دلفی فازی غربال شدند. سرانجام، چت بات های مورد مطالعه در پژوهش از طریق کلیدی ترین شاخص ها با کاربست روش تحلیل رابطه خاکستری اولویت بندی شدند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که در مقوله فرصت های هوش مصنوعی در مدیریت دانش پانزده شاخص (4 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 5 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 3 شاخص در به کارگیری دانش) و در مقوله چالش ها چهارده شاخص (3 شاخص در خلق دانش، 3 شاخص در اشتراک دانش، 3 شاخص در ذخیره و بازیابی دانش، و 5 شاخص در به کارگیری دانش) شناسایی شدند. نتایج نشان داد که در مقوله فرصت ها و هم در مقوله چالش ها، چت بارد در رتبه اول و با اختلاف کم چت جی پی تی در رتبه دوم، و پس از آن چت بینگ در رتبه سوم قرار دارند؛ به طوری که می توان گفت برای بهره گیری از چت بات ها در فرایند مدیریت دانش چت بارد می تواند بهترین گزینه برای استفاده باشد. با این تفاوت که در مقوله فرصت ها رتبه اول نشان دهنده فرصت ها و مزایای بیشتری نسبت به دو چت بات دیگر است و در مقوله چالش ها به همان نسبت چالش ها و مسائل بیشتری را شامل می شود.
طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی اشیای محتوایی: مطالعه موردی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای برای توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه حضرت معصومه (س) بود. روش پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی بود که با رویکرد تحلیلی انجام شد. جامعه پژوهش مشتمل بر کارمندان بخش سازمان دهی و مدیران کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه و عناصر، خصائص و ویژگی های استانداردهای فراداده ای بافت میراث فرهنگی بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. روش گردآوری داده ها، مشاهده ساختارمند و ابزار آن مصاحبه، پرسشنامه و سیاهه وارسی بود. نتایج نشان داد که به منظور توصیف و سازمان دهی (پردازش) اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد آستان مقدسه نیازمند سه پروفایل کاربردی فراداده ای مجزا برای کتابخانه، موزه و مرکز اسناد است. پروفایل کاربردی فراداده ای طراحی شده برای اشیای محتوایی کتابخانه، موزه و مرکز اسناد به ترتیب دارای 53، 83 و 27 عنصر اصلی و فرعی بود. استاندارد فراداده ای توصیف شی (مُدس)، استاندارد مدیریت مجموعه موزه های بریتانیا (اسپکتروم) و استاندارد بین المللی توصیف آرشیوی (ایساد) دارای بیشترین سهم در پروفایل کاربردی فراداده ای به ترتیب در بافت های کتابخانه، موزه و مرکز اسناد بود. طراحی پروفایل کاربردی فراداده ای موجب توصیف و پردازش مناسب اشیای محتوایی، همگرایی هرچه بیشتر بافت میراث فرهنگی و همچنین مدیریت بهتر فراداده ها خواهد شد. این امر با توجه به بافت و نیازهای بومی انجام می شود و درعین حال موجب افزایش نقاط دسترسی، بازیابی و میانکنش پذیری بیشتر با سایر سامانه های مدیریت اطلاعات و کتابخانه ها خواهد شد.
کاربرد مترادف ها در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا بر مبنای ابزار واژگانی فارس نت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ترادف یا هم معنایی از ویژگی های مهم زبان های طبیعی است. ازآنجاکه یک مفهوم واحد ممکن است با دو یا چند شکل واژگانی بیان شود و معلوم نیست کدام شکل واژگانی بازگوکننده یک مفهوم واحد در سامانه بازیابی مورد جستجو قرار خواهد گرفت، سامانه باید بتواند از همه مترادف های یک مفهوم به مدرکی که مفهوم در آن موردبحث قرارگرفته ارجاع دهد. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت به کارگیری مترادف های سرعنوان های گزیده/ اصطلاحات مرجح را در ساخت سرعنوان های ناگزیده/ اصطلاحات نامرجح در سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه فرهنگی فارسی «اصفا»، در تطبیق با فارس نت، به عنوان منبع واژگانی جامع زبان فارسی، انجام شد.روش: پژوهش از حیث هدف کاربردی و از جنبه روش شناسی، تحلیل محتوا بود و از فنون متن کاوی و پردازش زبان طبیعی برای سنجش میزان کاربرد مترادف ها در هر دو واژگان کنترل شده با سنجش شباهت دو گروه داده استفاده کرده است. ۳۲۷۰ سرعنوان موضوعی و ۲۰۲۰ اصطلاح اصلی به صورت هدفمند از دو منبع سرعنوان های موضوعی فارسی و اصطلاح نامه اصفا، به عنوان دو مجموعه واژگان کنترل شده مورداستفاده در تدوین کتابشناسی ملی ایران، انتخاب شد. سرعنوان های ناگزیده، اصطلاحات نامرجح مربوط به هر سرعنوان/ اصطلاح اصلی و مترادف های هر یک از فارس نت نیز استخراج شد. پایایی با تکرار استخراج بخشی از سرعنوان ها/اصطلاحات توسط پژوهشگر دوم با شباهت ۶۱۸/۰ و ۷۰۶/۰ از بازه میان صفر تا ۱ به ترتیب برای سرعنوان ها و اصطلاحات به دست آمد. با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون شباهت میان هریک از دو دسته داده سرعنوان های ناگزیده و اصطلاحات نامرجح با مترادف های سرعنوان ها/ اصطلاحات اصلی مربوط به آن ها در فار س نت با سنجه کسینوس شباهت اندازه گیری شد.یافته ها: در نمونه گرفته شده از سرعنوان های موضوعی فارسی،2561 سرعنوان اصلی (78/3 درصد) دارای سرعنوان ناگزیده بوده اند که به سرعنوان گزیده ارجاع می دهد. 2316 سرعنوان اصلی (70/8 درصد) نیز دارای مترادف در فارس نت بوده اند. نمره شباهت میان سرعنوان های ناگزیده و مترادف های سرعنوان اصلی مربوط به هر یک ۱۲۵/۰ به دست آمد که نشان از شباهت پایین آن هاست. همچنین در نمونه گرفته شده از اصطلاح نامه اصفا، 545 اصطلاح (حدود 27 درصد) دارای اصطلاح ارجاعی نامرجح بوده اند. 1376 اصطلاح (68 درصد) از این اصطلاحات نیز دارای مترادف در فار س نت هستند؛ یعنی تعداد 1475 اصطلاح (73 درصد) فاقد اصطلاح نامرجح (که ارجاع به اصطلاح اصلی می دهند) بوده اند. نمره شباهت میان اصطلاحات نامرجح در اصطلاح نامه اصفا و مترادف های اصطلاح اصلی مربوط به هر یک 131/0 به دست آمد که نمره پایینی است. نتیجه گیری: در سرعنوان های موضوعی فارسی تقید بیشتری در ساخت و به کارگیری ارجاعات موضوعی دیده می شود، ولی در هر دو واژگان کنترل شده تعداد کمی از سرعنوان ها و اصطلاحات ارجاعی (ناگزیده و نامرجح) از میان مترادف های مفاهیم در زبان فارسی انتخاب شده اند. این پژوهش معرفی مترادف های عبارت ها را برای همه کاربران، ازجمله فهرست نویسان و متصدیان ساخت مستندات موضوعی، چه هنگام جستجوی مفاهیم و چه در ساخت اصطلاحات توصیه می کند، چراکه می تواند به بهبود وضعیت بانک های مستند موضوعی و درنهایت تجربه متکامل تر کاربر در جستجوی موضوعی و بازیابی منابع کمک کند.
ویژگی های دانشجویان دکتری: یک مطالعه نظام مند بر اساس مدل کیچینهام و چارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نیروی انسانی به عنوان مهم ترین سرمایه هر سازمان شناخته می شود و آموزش کارکنان برای ارتقای بهره وری آنها حیاتی است. دوره دکتری با ارائه آموزش های تخصصی در زمینه های مختلف، نقشی اساسی در تربیت نیروی کار ماهر و متخصص دارد. دانشجویان دکتری با کسب ویژگی هایی می توانند به عنوان نیروی کار ماهر در سازمان ها ایفای نقش کنند و به افزایش بهره وری و کارایی آنها کمک کنند. هدف مطالعه حاضر مروری نظام مند بر پژوهش های انجام شده در حوزه ویژگی های دانشجویان دوره دکتری به منظور شناسایی این ویژگی ها و تعیین وضعیت پژوهش ها در این زمینه و شکاف پژوهشی آن هاست. روش: برای انجام این پژوهش از روشی نظام مند استفاده شده است. ابتدا پس از شناسایی و تعریف مساله، کار جستجوی کلیدواژه های تعیین شده از پایگاه های معتبر خارجی و داخلی آغاز شد که ۱۰۴۵ عنوان مقاله شناسایی شدند. طی سه مرحله پایش بر اساس عنوان، چکیده و محتوا بررسی و موارد غیرمرتبط و تکراری حذف شدند و در نهایت، 135 پژوهش (۹۲ عنوان پژوهش خارجی و ۴۳ عنوان داخلی) اعم از مقاله منتشر در مجله ها، مقاله ارائه شده به کنفرانس ها و یا اثر ارائه شده به عنوان پایان نامه ها شناسایی شدند.یافته ها: پس از مطالعه سطر به سطر پژوهش ها، ویژگی ها در ۴ دسته «ویژگی های فردی»، «پژوهشی»، «آموزشی» و «حرفه ای» دسته بندی شدند. مولفه های ویژگی فردی در سه زیر مقوله «ویژگی های رفتاری»، «ویژگی های روانشناختی» و «اخلاق» و مولفه های «ویژگی های پژوهشی» در دو زیر موُلفه؟ « اخلاق پژوهش» و « تمرکز بر حوزه پژوهش خاص» و مولفه های «ویژگی های آموزشی» در دو زیر مولفه «یاددهی» و «یادگیری» و مولفه های «ویژگی حرفه ای» در دو زیر مولفه «مهارت های حرفه ای» و «تعاملات حرفه ای» دسته بندی شدند. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که ویژگی های آموزشی با توجه به اهمیت و نقش آن ها در دوره دکتری، کمتر مورد توجه پژوهشگران قرارگرفته است و نیاز به پژوهش های بیشتری دارد. خلأهای پژوهشی نیز در تمام مقولات اصلی و برخی مقولات فرعی پژوهش، به چشم می خورد
حوزه های میان رشته ای: چالش ها، چارچوب ها و معیارهای ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکره حوزه های میان رشته ای (بینارشته ای یا بین رشته ای) در طول سه دهه اخیر بسیار فربه تر شده و تعداد زیادی پایان نامه، مقاله، کتاب و حتی چندین مجله میان رشته ای در حوزه های گوناگون، از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، منتشر می شود. گرایش قابل ملاحظه ای نیز در میان دانشگاه ها برای راه اندازی رشته های میان رشته ای و همچنین در میان پژوهشگران ایرانی برای مطالعات میان رشته ای به وجود آمده است. اکنون انجام پایان نامه با رویکرد میان رشته ای نوعی نوآوری و یک امتیاز دانشگاهی به شمار می رود. با این حال، بسیاری از پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان تحصیلات تکمیلی، و داوران مقاله ها با طرح های پژوهشی نسبت به الزامات و چارچوب های حوزه های میان رشته ای و در نتیجه، شیوه های ارزیابی چنین مطالعاتی آگاه نیستند. در مقایسه با وجود کتاب ها و مقاله های مرتبط با ارزیابی مطالعات میان رشته ای در زبان انگلیسی که چارچوب ها و روش های گوناگونی را ارائه می کنند، ما فاقد نمونه هایی به زبان فارسی در این زمینه هستیم. در این نوشته، در قالب روش پژوهش مفهومی و با بررسی برخی مقاله ها و کتاب های مرتبط فارسی و انگلیسی، چارچوبی مشخص و معیارهایی برای ارزیابی حوزه های میان رشته ای برپایه بخش های اصلی و متعارف یک نوشته پژوهشی معرفی شده است. بر این اساس، بخش هایی چون عنوان، چکیده، کلیدواژه ها، مبانی نظری، هدف ها، بیان مسئله، پرسش ها و یا فرضیه ها، پیشینه پژوهش، روش شناسی، یافته ها، نتیجه گیری، و منابع استنادشده را می توان برپایه معیارهایی مورد ارزیابی قرار داد تا نمونه های عینی برای بررسی میزان توجه پژوهشگران به چارچوب ها و رویکردهای میان رشته ای مشخص شود. چارچوب ها و معیارهای معرفی شده در نوشته حاضر برای پژوهشگران، استادان راهنما، دانشجویان و داوران پایان نامه ها یا مقاله های علمی، در همه حوزه ها از جمله در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی سودمند است.
شناسایی مؤلفه های بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان دبستانی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: کودکان عصر حاضر که بومیان دیجیتال نیز نامیده می شوند، از سنین پایین تجربه و مهارت کار با رایانه را کسب می کنند و درمی یابند که می توانند از طریق وب به جستجوی اطلاعات بپردازند و نیازهای اطلاعاتی خود را از این طریق مرتفع سازند، بااین وجود در استخراج و یافتن اطلاعات متناسب با سن و نیازهای خود با دشواری هایی مواجه هستند. هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر بازیابی تعاملی اطلاعات در وب توسط کودکان مقطع دبستان بر مبنای مدل ارائه شده توسط اسپینک و ساراسویک (1998) است. این مدل توسعه ای از مدل لایه ای ساراسویک (1997) است که با در نظر گرفتن انواع بازخورد و عامل زمان نقاط ضعف آن را پوشش داده و ازاین رو به عنوان مدل مرجع پژوهش انتخاب شده است.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است و با رویکرد کیفی انجام گرفته است. در این پژوهش از روش فراترکیب برای بررسی نظام مند و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی پژوهش های انجام گرفته در حوزه بازیابی تعاملی اطلاعات و رفتار جستجوی اطلاعات کودکان استفاده شده است. برای این منظور، مقالات پژوهشی منتشرشده در نشریات علمی معتبر جستجو، بررسی و تحلیل شد. بر مبنای هدف پژوهش، مقالاتی انتخاب شدند که از سال 1998 تا 2022 به زبان انگلیسی یا فارسی به چاپ رسیده بودند و به بررسی رفتار جستجوی کودکان، در محدوده سنی 7 تا 12 سال، در وب پرداخته بودند. بر اساس معیارهای ذکرشده، 32 مقاله شامل 31 مقاله انگلیسی و یک مقاله فارسی برگزیده شد. با استفاده از نرم افزار «مکس کیودا»، مؤلفه های مرتبط با جستجوی کودکان در وب با توجه به یافته های کیفی مقالات استخراج و 225 گویه تشخیص داده شد. سپس گویه ها، بر اساس لایه های تعریف شده در مدل مرجع پژوهش مقوله بندی شد و مؤلفه های مرتبط با هر مقوله تعیین شد.یافته ها: بر اساس گویه های استخراج شده از پژوهش های منتخب، 30 مؤلفه اصلی برای بازیابی تعاملی اطلاعات در وب برای کودکان شناسایی شد. ازجمله این مؤلفه ها ، «لذّت و سرگرمی» و «یأس و ناامیدی» از جنبه عاطفی، «دانش و مهارت»، «سبک جستجو» و «نحوه قضاوت ربط» از بُعد شناختی، «نحوه انتخاب اصطلاحات پرس وجو» و «فن های مورداستفاده برای فرمول بندی مجدد پرس وجو» در زمینه پرس وجو، «کاربردپذیری موتور جستجو» و «پشتیبانی از مهارت های شناختی» از جنبه طراحی رابط کاربری برای کودکان و «ایمن و مناسب بودن محتوا» و «تناسب محتوا با سطح درک مطلب کودکان» از منظر محتوای ارائه شده به کودکان هستند. درنهایت مؤلفه های شناسایی شده در قالب مدل مرجع پژوهش ارائه شد.نتیجه گیری: مؤلفه های شناسایی شده می توانند به عنوان چهارچوبی برای مدل سازی تعامل کودکان با نظام های اطلاعاتی به کار روند و به منظور تدوین برنامه های آموزش کودکان در حوزه جستجو و بازیابی تعاملی اطلاعات در وب و همچنین طراحی نظام های بازیابی اطلاعات برای کودکان با در نظر گرفتن عوامل تأثیرگذار در بازیابی تعاملی اطلاعات توسط کودکان مورداستفاده قرار گیرند.
ارزیابی اضطراب اطلاع یابی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اضطراب اطلاع یابی حالتی است که به دلیل زیادی اطلاعات یا عدم معنای درست اطلاعات به وجود می آید که می تواند نقش نامطلوبی بر توانایی افراد در کاوش اطلاعات و رفع نیازهای اطلاعاتی آن ها داشته باشد. لذا، هدف اصلی این پژوهش شناسایی وضعیت اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان است.روش: این پژوهش به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه موردبررسی در این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان شامل 3862 نفر است. حجم نمونه برای پژوهش بر اساس جدول مورگان تعداد 350 نفر است. روش نمونه گیری طبقه ای جهت انتخاب نمونه آماری مورداستفاده قرار گرفت. از پرسشنامه سنجش اضطراب اطلاع یابی عرفان منش، آبریزه و کریم برای گردآوری داده ها استفاده شد. این پرسشنامه با تأکید بر 6 مؤلفه اصلی اضطراب اطلاع یابی یعنی موانع مربوط به منابع اطلاعاتی؛ موانع مربوط به رایانه و اینترنت؛ موانع مربوط به کتابخانه؛ موانع مربوط به جست وجوی اطلاعات؛ موانع مربوط به مسائل فنی و موانع مربوط به موضوع تدوین شد. برای بررسی تفاوت میانگین و پاسخ به پرسش های پژوهش از آزمون تی تک جمله ای و فریدمن استفاده شده است.یافته ها: با توجه به مقدار آزمون کای اسکوئر که برابر با (290/244) و مقدار معناداری که برابر با (000/0) و کوچک تر از سطح معناداری است، درنتیجه، می توان بیان کرد که میانگین شش مؤلفه اضطراب اطلاع یابی تفاوت معنا داری دارد. همچنین تفاوت معناداری در مؤلفه ها بر اساس یافته های به دست آمده، نشان می دهد عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» بیشترین تأثیر و موانع مربوط به «جست وجوی اطلاعات» کمترین تأثیر را بر اضطراب اطلاع یابی گذاشته است.نتیجه گیری: نتایج به دست آمده با آگاهی از اهمیت هر یک از مؤلفه ها نشان می دهد که میزان اضطراب اطلاع یابی در میان دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه آزاد اسلامی کرمان از حد متوسط تفاوت معناداری دارد و در حد بالاست. عامل «موانع مربوط به منابع اطلاعاتی» در این پژوهش نقش مهمی دارد و لازم است تا برنامه ریزی مناسب برای بهره گیری بهتر از آن ها انجام شود. دانشجویان برای انجام پاره ای از فعالیت های خود ممکن است با نگرانی، ترس و دلهره روبرو شوند. آن ها ممکن است درزمینه ی چگونگی استفاده از منابع اطلاعاتی، استفاده از کتابخانه، بهره گیری از رایانه و اینترنت، جست وجوی پاره ای از اطلاعات، شیوه های انتخاب موضوع و یا حتی بسیاری از مسائل فنی با ترس و نگرانی روبرو شوند. آموزش مهارت های کاوش اطلاعات، در دسترس قرار دادن منابع اطلاعاتی به صورت مستقیم، تقویت توانایی بازیابی اطلاعات، آموزش سواد اطلاعاتی و تعامل مناسب کتابداران با کاربران از زمره راهکارهای کاهش اضطراب است.
ارزیابی وضعیت نشریات علمی رتبه الف کمیسیون نشریات بر اساس شاخص های مورد نظر پایگاه های اسکوپوس و وب آوساینس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایه سازی نشریات علمی در پایگاه های معتبر بین المللی مانند «اسکوپوس» به دلایلی همچون اثربخشی در افزایش رؤیت پذیری نشریات علمی و همچنین ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی، امروزه به عنوان یکی از سیاست های وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) محسوب می شود؛ سیاستی که با تعیین شاخص های ارزیابی و رتبه بندی نشریات آغاز و با برگزاری کارگاه های آشنایی با نمایه سازی ادامه و در نهایت، به نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر ختم می گردد. در این مسیر توجه به حمایت مالی جهت نمایه سازی نشریات، موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده و شاید بتوان از آن به عنوان یکی از ارکان اصلی و ضروری در موضوع نمایه سازی نشریات نام برد.
در این تحقیق که در 9 تیرماه 1403 انجام شد، ضمن بررسی شاخص های به کاررفته در ارزیابی نشریات و همچنین معیارهای اصلی مورد نظر پایگاه های معتبر جهت نمایه سازی نشریات، 347 نشریه دارای رتبه «الف» و «بین المللی» کمیسیون نشریات علمی وزارت «عتف» مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به بررسی معیارهای پذیرش نشریات جهت نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر، در نهایت، 20 شاخص کیفی تعیین و این نشریات بر اساس ارزش وزنی شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند.
نتایج بررسی ها نشان داد که در حد فاصل سال های 1400 تا 1401 تعداد نشریات دارای رتبه «الف» و «بین المللی» رشد قابل توجهی داشته اند. نتایج ارزیابی بر اساس گروه های آموزشی نیز نشان داد که عمده نشریات دارای رتبه «بین المللی» در گروه علوم پایه و عمده نشریات دارای رتبه «الف» در گروه علوم انسانی قرار داشتند. همچنین دامنه کلی امتیازات کسب شده نشریات بین 44/0 تا 21/1 بوده است. این در حالی است که دامنه امتیازات کسب شده برای نشریات با نمایه «اسکوپوسی» بین 5/0 تا 21/1 بود. نتایج حاکی از آن بود که 161 نشریه فاقد نمایه، و 231 نشریه دارای نمایه در پایگاه تخصصی بودند. نتایج همچنین نشان داد که مقالات بیشتر نشریات دارای کد DOI بودند.
در مجموع، نداشتن عضو هیئت تحریریه بین المللی، نداشتن نمایه در پایگاه های تخصصی و دواج، نداشتن عضویت در پایگاه COPE، تکمیل نبودن اطلاعات اعضای هیئت تحریریه، تأخیر در انتشار (در برخی موارد)، نداشتن مقاله از نویسندگان سایر کشورها، و کامل نبودن توضیحات راهنمای نویسندگان از جمله مشکلات عمده نشریات گروه «الف» بوده است. حمایت مالی هدفمند از نشریات در کنار نظارت بر اِعمال استانداردسازی نشریات و در نهایت، برگزاری مستمر کارگاه های آموزشی می تواند ضمن ایجاد انگیزه برای نمایه سازی نشریات در پایگاه های معتبر بین المللی، زمینه ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی را فراهم سازد
Information Quality and SMEs Innovative Performance: The Role of Knowledge Sharing and Business Process Management(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
107 - 142
حوزههای تخصصی:
In the current business environment and the post-corona era, quality information builds the foundation of knowledge sharing and facilitates business process management, and all of these play a fundamental role in the innovative performance of small and medium enterprises (SMEs). Therefore, the purpose of this research is to investigate the effect of information quality on the innovative performance of SMEs concerning the mediating role of knowledge sharing and business process management. The research method is applied in terms of the goal and the descriptive survey is in terms of the method. The statistical population of the research is 460 SMEs in Kerman, of which 210 companies were selected as a statistical sample based on Morgan’s table. The sampling method is random sampling, and the research tool is a questionnaire whose validity and reliability were confirmed. Finally, 420 questionnaires were distributed among managers and vice presidents of companies. The data was analyzed with SPSS 26 and SmartPLS 3 software. The results of the research indicate that knowledge sharing and business process management play a mediating role in influencing the quality of information on the innovative performance of SMEs. Information quality has an impact on knowledge sharing, business process management, and innovative performance of SMEs. Knowledge sharing and business process management affect the innovative performance of SMEs. SMEs should continuously improve the quality of company information, and by using this information, and through knowledge sharing and business process management, improve innovative performance.