مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
واج شناسی نوایی
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی الگوی تکیه زبان فارسی در سطوح کلمه و گروه نحوی می پردازد و نشان می دهد که در چارچوب نظریة واج شناسیِ نوایی، تکیة واژگانی در زبان فارسی از الگویی ثابت پیروی می کند. تکیه واژگانی در زبان فارسی تابع قاعده تکیة کلمة واجی یعنی راست رو است، اما در بررسی تکیة گروه، رجوع به اطلاعات نحوی و ساخت سازه ایِ درونیِ سازة نحوی امری اجتناب ناپذیر است. اصل هسته گریزی (اسلامی، 1379 و 1384) به خوبی از پس تبیین این مسئله برمی آید. از این روی، پژوهش حاضر در تحلیل داده ها از اصل یادشده بهره می جوید. هدف دیگر این مقاله، ارائة دستور الگوی آهنگِ کلمه واجی، گروه واژه بست و گروه واجیِ زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی (OT) است. به این منظور، داده های پژوهش که برگرفته اند از اثر اسلامی (1384) در چارچوب نظریة بهینگی تحلیل می شوند و دستوری با استفاده از محدودیت های نقض پذیر بهینگی ارائه می شود.
تحلیل نوایی ساخت اضافه در چهارچوب واج شناسی نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
109 - 128
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، الگوی نوایی عناصر حاضر در حوزهاضافه و کل ساخت اضافه در چهارچوب واج شناسی نوایی بررسی شده است. در این راستا، آزمایشی تولیدی که مشتمل بر سه جمله دارای ساخت اضافه بود، انجام شد و از دوازده گویشور فارسی زبان خواسته شد تا آن جمله ها را تولید کنند. صدای این گویشوران در محیطی آکوستیک ضبط شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. باید توجه داشت که هر یک از عناصر [+N] موجود در ساخت اضافه، به همراه واکه اضافه متصل به آن، منجر به ایجاد نواخت گونه ای از گروه واجی یعنی گروه واژه بست می شود (Hekmati, 2016). بر این مبنا، این پرسش مطرح شد که کل ساخت اضافه در چه سطحی از سلسله سطوح نوایی قرار خواهد گرفت. باید توجه داشت که سطح نرخ فرکانس پایه تکیه آخرین گروه واجیِ ساخت اضافه، نسبت به نرخ فرکانس پایه تکیه کلیه گروه های واژه بست حاضر در ساخت مورد اشاره پائین تر بود. این امر سبب می شود تا در مواردی که دیرکرد قله هجا، سبب حرکتِ قله فرکانس پایه هجای تکیه بر به هجای بعد از آن گردد، کل ساخت اضافه به لحاظ نوایی به سطح گروه آهنگ انتقال یابد. چنین تحلیلی قادر به تبیین علت برجستگی شنیداری هر یک از عناصر حاضر در حوزه اضافه است. چرا که هر یک از گروه های واژه بست حاضر در حوزه اضافه تکیه دومین را جذب می کنند. بنابراین، آخرین واژه حاضر در این ساخت به عنوان گروه واجی جاذب تکیه نخستین (گروه آهنگ) به شمار می رود.
واژه بست های ضمیری کردی موکری: تحلیلی نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه بست ها به طور کلّی ماهیتی بیناحوزه ای دارند و رابط حوزه های واج شناسی، ساخت واژه و نحو هستند. این عناصر ازلحاظ آوایی فاقد استقلال آوایی هستند و به منظور بازنمایی به میزبانی با استقلال آوایی نیاز دارند. توزیع واژه بست ها تابع حوزه های پیش گفته است. واژه بست های ضمیری کردی موکری در نقش های متعدّدی ازجمله مطابقه، مفعول (مستقیم و غیر مستقیم)، مالکیت اسم و ... ظاهر می شوند و از قابلیت حرکت بالایی برخوردار هستند. از این رو عناصر مختلفی متعلّق به مقوله های مختلف، می توانند نقش میزبانی آن ها را بپذیرند. در نوشتار پیش رو با بهره گیری از نظریه واج شناسی نوایی (سلکرک، 1995؛ تراکنبرات، 1999 و آندرسن، 2005) و سلسله مراتب سطوح هفت گانه آن، به مثابه یکی از حوزه های واج شناسی زایشی، جایگاه واژه بست های ضمیری کردی موکری بررسی می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و میدانی انجام شده است. به منظور گردآوری داده ها نگارنده از شمّ زبانی خود (به منزله گویشور کردی موکری (گویش موکریانی، اُشنویه)) و نیز گویشوران اصیل این زبان به همراه فیش برداری از کتاب ها، مجلاّت و نوشتارهای سایت ها و ضبط حدود پانزده ساعت صدای گویشوران گویش مورد نظر یاری می جوید. مطالعه و بررسی داده های کردی موکری نشان داد که واژه بست های ضمیری به طور نظام مند پس از اوّلین گروه واجی (کلمه نوایی) در درون حوزه فعلی خود واقع می شوند.
بررسی آکوستیکی تکیه در شعر رسمی فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که وزن شعر رسمی فارسی اصولاً وزنی کمّی محسوب می شود و وابسته به کشش واکه هاست، نقش تکیه در آن چندان مورد تأکید قرار نگرفته یا در حاشیه بررسی شده است. در این مقاله به بررسی نقش تکیه در شعر فارسی پرداخته شده است. سعی شده که به این سؤال پاسخ داده شود که شعریت شعر رسمی فارسی تا چه حد وابسته به تکیه است؟ آزمایشی برای پاسخ به این سؤال طراحی شده است. برای انجام آزمایش، غزل شماره 327 از دیوان حافظ انتخاب شد و ویژگی های صوت شناختی آن مورد واکاوی قرار گرفت. بدین منظور از یک گویشور فارسی زبان، آشنا با ارکان عروضی خواسته شد که غزل مذکور را با تکیه بر ارکان عروضی با استفاده از برنامه پرت بخواند. برای اطمینان از صحت نتایج از همان گویشور خواسته شد که یکبار دیگر غزل را در شرایط یکسان بخواند. سپس، داده ها در سه سطح رکن عروضی، گروه آهنگین و گروه پاره گفتار مورد تحلیل قرار گرفتند. شواهد آزمایشگاهی نشان دادند که تکیه متکی به پایه های عروضی نیست و عملاً خواننده بسته به تفسیر و برداشت خود از معنای شعر، فقط یکی از هجا ها را در هر یک از رکن ها برجسته می سازد و الگوی تکیه گذاری متغیر و غیرقابل پیش بینی است. بنابراین نگارندگان براین باورند که الگوی تکیه این مصراع ها، به هیچ وجه ریتم ندارند و نمی توانند بنیاد وزن باشند و رکن، ابزاری برای توصیف صحیح وزن شعر فارسی است و اگر نظم تکیه در ابیات شعر رعایت نشود با اختلال در وزن مواجه نمی شویم.
تکیه واجی در زبان گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی توزیع واجی تکیه در واژه های گیلکی پرداختیم. برای این منظور واژه هایی از چهار طبقه صرفی-نحوی اسم، صفت، قید و فعل جمع آوری شد که در آنها الگوی تکیه واجی بسته به ساختمان صرفی واژه ها متفاوت بود. داده های هدف پژوهش را 14 گویشور بومی گیلکی تلفظ کردند. صورت آوایی داده ها بازنویسی و محل وقوع تکیه در واژه ها مشخص گردید. بررسی ها نشان داد تکیه واژه های گیلکی برمبنای یک قاعده عام واجی بر روی هجای پایانی است ولی وجود برخی وندها منجر به توزیع واژه ها با تکیه غیرپایانی در زبان گیلکی می شود. برای آنکه الگوهای متنوع تکیه ای در واژه های گیلکی را در چهارچوب یک انگاره تحلیلی جامع تبیین کنیم، از سطوح سلسله مراتبی واج شناسی نوایی استفاده کردیم. براین اساس، نشان دادیم الگوی تکیه واجی در گیلکی یا از قاعده تکیه گذاری در سطح واژه واجی تبعیت می کند که براساس آن هجای پایانی در واژه های واجی حامل تکیه است یا مبتنی بر قاعده تکیه گذاری در سطح گروه واجی است که براساس آن هجای قوی در سمت چپی ترین واژه واجی در گروه واجی تکیه دریافت می کند.
فرایندهای واجی در کردی سنندجی در چارچوب واج شناسی نوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به بررسی تعدادی از فرایندهای واجی در گونه سنندجی از کُردی سورانی در چارچوب واج شناسی نوایی می پردازد. واج شناسی نوایی به عنوان یکی از نظریه های مطرح و بسیار کاربردی در این حوزه، ابزاری را فراهم کرده است که به وسیله آن می توان دامنه اعمال هر قاعده واجی را در قالب هفت سازه نوایی تعریف نمود. نکته تأمل برانگیز درخصوص این نظریه، ارتباط آن با حوزه های دستور، صرف و گفتمان است. در این نوشتار سعی شده است تا با بررسی تعدادی از قواعد واجی، در هریک از سطوح هفت گانه نوایی، لزوم وجود این سازه ها در گویش سنندجی از زبان کردی، اثبات گردد. درنهایت، با بررسی قواعد واجی در سطوح مختلف مشخص گردید که در زبان موردِبررسی، اعمال قواعد واجی، بسیار وابسته به اطلاعات نحوی هستند و در اکثر موارد مقوله واژگانی کلمه موردنظر، کاملاً بر اعمال قاعده تأثیرگذار است؛ به طوری که در واژه های هم نامی که مقوله واژگانی شان با یکدیگر متفاوت است و در یک محیط آوایی مشابه قرار می گیرند، قاعده به صورت متفاوتی عمل می کند. به این معنی که در برخی موارد شاهد اعمال قاعده در یکی از آن مقوله های واژگانی هستیم؛ درحالی که در مقوله دیگر قاعده اعمال نمی شود.